«بازماندگانِ عشق،
تفاوتِ چندانی با بازماندگانِ جنگ ندارند..!»
بشیر المشری
عکس: محله قدیمی تورنتو
https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
تفاوتِ چندانی با بازماندگانِ جنگ ندارند..!»
بشیر المشری
عکس: محله قدیمی تورنتو
https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
هیچ وقت بابت عشق هایی که نثار دیگران کرده اید ..
و بعدها به این نتیجه رسیده اید ذره ای برای عشق شما ارزش قائل نبوده اند، افسوس نخورید...
شما آن چیزی را که باید به زندگی ببخشید، بخشیدید ؛
و چه چیزی زیباتر از عشق...
هر رنج دوست داشتن صیقلی ست بر روح...
و با هر تمرین دوست داشتن،
روح تو زلال تر می شود...
شل سیلور استاین
عکس: محله قدیمی تورنتو (کل قلب با قفل ساخته شده )
«بازماندگانِ عشق،
تفاوتِ چندانی با بازماندگانِ جنگ ندارند..!»
بشیر المشری
عکس: محله قدیمی تورنتو
https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
و بعدها به این نتیجه رسیده اید ذره ای برای عشق شما ارزش قائل نبوده اند، افسوس نخورید...
شما آن چیزی را که باید به زندگی ببخشید، بخشیدید ؛
و چه چیزی زیباتر از عشق...
هر رنج دوست داشتن صیقلی ست بر روح...
و با هر تمرین دوست داشتن،
روح تو زلال تر می شود...
شل سیلور استاین
عکس: محله قدیمی تورنتو (کل قلب با قفل ساخته شده )
«بازماندگانِ عشق،
تفاوتِ چندانی با بازماندگانِ جنگ ندارند..!»
بشیر المشری
عکس: محله قدیمی تورنتو
https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
Ayeneh
Farhad Mehrad
میشکنم آینه رو تا دوباره
نخواد از گذشته ها حرف بزنه
آینه میشکنه هزار تیکه میشه
اما باز تو هر تیکه ش عکس منه
https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
نخواد از گذشته ها حرف بزنه
آینه میشکنه هزار تیکه میشه
اما باز تو هر تیکه ش عکس منه
https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
برای اینکه دوبار نمیری،
سوی کسی که تو را رها کرد بازنگرد.
انیس منصور
عکس: موزه ای در تورنتو
https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
سوی کسی که تو را رها کرد بازنگرد.
انیس منصور
عکس: موزه ای در تورنتو
https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
اگر با دلت چیزی یا ڪسـی
را دوست داری زیاد جدی نگیر چون ارزشی ندارد
زیرا ڪار دل دوست داشتن است
همانند چشم ڪه ڪارش
دیدن است
اما اگر...
روزی با عقلت
ڪسی را دوست داشتی
اگر عقلت عاشق شد
بدان ڪه...
چیزی را تجربه میڪنی ڪه
اسمش عشق است...
افلاطون
عکس:آبشار نیاگارا
https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
را دوست داری زیاد جدی نگیر چون ارزشی ندارد
زیرا ڪار دل دوست داشتن است
همانند چشم ڪه ڪارش
دیدن است
اما اگر...
روزی با عقلت
ڪسی را دوست داشتی
اگر عقلت عاشق شد
بدان ڪه...
چیزی را تجربه میڪنی ڪه
اسمش عشق است...
افلاطون
عکس:آبشار نیاگارا
https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تلفیق بسیار زیبای خطاطی نستعلیق و نقاشی و موسیقی
کاری از صبا علیزاده
فرزند استاد حسین علیزاده
https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
کاری از صبا علیزاده
فرزند استاد حسین علیزاده
https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
🍀بابا جان داد ...
سالهای دور بعد از دیدار از موزه نقاشیهای ون گوک در آمستردام به هنگام انتخاب پوستر و کارت پستالی از آثارش، انتخاب من گلهای آفتاب گردان بود و انتخاب پسرم که در آن زمان 12-13 ساله بود تابلوی سیب زمینی خورها. همیشه برای من انتخابش عجیب بود از میان بیشمار تابلوهای معروفش چرا این تابلو !؟ و اینکه این کارت پستال سالهاست همچنان بر کتابخانه اش جا خوش کرده است. می گفت خیلی زنده است. حالا که اندوهی بزرگ بر کشور سایه افکنده و غمی عمیق بر روح و روان مان رخنه کرده است دریافتم که ون گوک برای کشیدن این تابلو دو سال تمام در یک معدن کار کرده است تا بتواند یک خانواده معدن را به هنگام خوردن شام شبانه شان به تصویر بکشد.حالا میتوانم با تک تک سلولهایم درک کنم زنده است یعنی چی؟
بیشتر از یک هفته از حادثه معدن طبس می گذرد و من نمیدانم چگونه از اندوه بزرگی که در دل دارم بنویسم. من که هرگز پای در هیچ معدنی نگذاشته ام چگونه میتوانم از رنج کارگر معدن بنویسم؟ چگونه میتوانم از چشمان منتظر کودکی که چشم به راه پدر یا برادر دارد بگویم وقتی خودم فرزند معدن نیستم . چگونه میتوانم از مردانی بنویسم که با طلوع خورشید و در فلق سپید به عمق تاریکی دل زمین می رفتند و در میان سیاهی ذغال، شبانگاه روسفید بیرون می آمدند به نانی که در دستانشان بود تا لبخندی بر چهره فرزند بنشانند.
بگویید سوگ را بیایید. بگویید اندوه را تا چادر خود را پهن کند. بگویید فراق را تا بخواند . چرا که ما همیشه پنجره ای رو به سوی غم داریم.
قرار نبود پاییز را چنین آغاز کنیم . قرارمان نبود که مهر پرپر شود قرارمان بود که ذغال مدادهایمان جز راستی، حقیقت، مهر و عشق ننویسند . قرارمان بود دری بسوی چنار پاییز بگشاییم تا بر بستر برگهایش مثنوی رفاقت را بنویسیم.
قرارمان بود فقط مهر باشد و باران و هزاران راه نرفته. قرارمان بود که درس اول مهر عشق باشد.
اما درس اول این مهر:
بابا جان داد …
#سیما_علیزاده
مهرماه ۱۴۰۳
https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
Instagram.com/alizadehdrsima
سالهای دور بعد از دیدار از موزه نقاشیهای ون گوک در آمستردام به هنگام انتخاب پوستر و کارت پستالی از آثارش، انتخاب من گلهای آفتاب گردان بود و انتخاب پسرم که در آن زمان 12-13 ساله بود تابلوی سیب زمینی خورها. همیشه برای من انتخابش عجیب بود از میان بیشمار تابلوهای معروفش چرا این تابلو !؟ و اینکه این کارت پستال سالهاست همچنان بر کتابخانه اش جا خوش کرده است. می گفت خیلی زنده است. حالا که اندوهی بزرگ بر کشور سایه افکنده و غمی عمیق بر روح و روان مان رخنه کرده است دریافتم که ون گوک برای کشیدن این تابلو دو سال تمام در یک معدن کار کرده است تا بتواند یک خانواده معدن را به هنگام خوردن شام شبانه شان به تصویر بکشد.حالا میتوانم با تک تک سلولهایم درک کنم زنده است یعنی چی؟
بیشتر از یک هفته از حادثه معدن طبس می گذرد و من نمیدانم چگونه از اندوه بزرگی که در دل دارم بنویسم. من که هرگز پای در هیچ معدنی نگذاشته ام چگونه میتوانم از رنج کارگر معدن بنویسم؟ چگونه میتوانم از چشمان منتظر کودکی که چشم به راه پدر یا برادر دارد بگویم وقتی خودم فرزند معدن نیستم . چگونه میتوانم از مردانی بنویسم که با طلوع خورشید و در فلق سپید به عمق تاریکی دل زمین می رفتند و در میان سیاهی ذغال، شبانگاه روسفید بیرون می آمدند به نانی که در دستانشان بود تا لبخندی بر چهره فرزند بنشانند.
بگویید سوگ را بیایید. بگویید اندوه را تا چادر خود را پهن کند. بگویید فراق را تا بخواند . چرا که ما همیشه پنجره ای رو به سوی غم داریم.
قرار نبود پاییز را چنین آغاز کنیم . قرارمان نبود که مهر پرپر شود قرارمان بود که ذغال مدادهایمان جز راستی، حقیقت، مهر و عشق ننویسند . قرارمان بود دری بسوی چنار پاییز بگشاییم تا بر بستر برگهایش مثنوی رفاقت را بنویسیم.
قرارمان بود فقط مهر باشد و باران و هزاران راه نرفته. قرارمان بود که درس اول مهر عشق باشد.
اما درس اول این مهر:
بابا جان داد …
#سیما_علیزاده
مهرماه ۱۴۰۳
https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
Instagram.com/alizadehdrsima
Telegram
كلبه باران
سلامم را شما پاسخ گوييد ....
راز نگاهى متفاوت بر دل نوشته هايى از گذشته تا حال
@Alizadeh4755Sima
راز نگاهى متفاوت بر دل نوشته هايى از گذشته تا حال
@Alizadeh4755Sima
من آنقدر بزرگوار نبودم که از اهانتها بگذرم، امّا سرانجام فراموش میکردم. و آنکه گمان میبرد از او بیزارم مبهوت میشد. آنگاه که میدید لبخندزنان به او سلام میکنم، برحسب سرشتش عظمت روحم تحسینش را برمیانگیخت یا خفت منشم را خوار میشمرد.
غافل از اینکه علتِ رفتارم سادهتر از این حرفها بود: حتی نامش رافراموش کرده بودم.
آلبر کامو
https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
غافل از اینکه علتِ رفتارم سادهتر از این حرفها بود: حتی نامش رافراموش کرده بودم.
آلبر کامو
https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
Telegram
كلبه باران
سلامم را شما پاسخ گوييد ....
راز نگاهى متفاوت بر دل نوشته هايى از گذشته تا حال
@Alizadeh4755Sima
راز نگاهى متفاوت بر دل نوشته هايى از گذشته تا حال
@Alizadeh4755Sima
هیچکس سرش انقدر شلوغ نیست که زمان از دستش در برود و تو را از یاد ببرد! همه چیز برمیگردد به اولویت های ذهن آن آدم. اگر کسی، به هر دلیلی، تو را از یاد برد فقط یک دلیل دارد: تو جزء اولویت هایش نیستی...
پائولو کوئلیو
عکس : اول جاده لاسم
https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
پائولو کوئلیو
عکس : اول جاده لاسم
https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
جای تو خالی ست!
در تنهایی هایی که مرا
تا عمیق ترین دره های بی قراری
می کشانند
جای تو خالی ست
در سردترین شبهایی
که لبخند های مهربانی را به تبعید می برند...
جای تو خالی ست
در دریغ نا مکرری
که به پایان رسیدن را فریاد می کنند
جای تو خالی ست
در هر آن نا کجایی!
که منم...
حميد مصدق
عکس :دماوند در میان مه
https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
در تنهایی هایی که مرا
تا عمیق ترین دره های بی قراری
می کشانند
جای تو خالی ست
در سردترین شبهایی
که لبخند های مهربانی را به تبعید می برند...
جای تو خالی ست
در دریغ نا مکرری
که به پایان رسیدن را فریاد می کنند
جای تو خالی ست
در هر آن نا کجایی!
که منم...
حميد مصدق
عکس :دماوند در میان مه
https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima