عهد بستی آنچه بین ماست ابدیست
یادم رفت که بپرسم
آیا عشق را میگویی یا رنج را...
نزار قبانی
عکس:رشت
https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
یادم رفت که بپرسم
آیا عشق را میگویی یا رنج را...
نزار قبانی
عکس:رشت
https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
کجاست
جاى رسیدن و پهن کردن یک فرش
و بیخیال نشستن؟!
سهراب سپهری
عکس:خانه روستایی گیلان
https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
جاى رسیدن و پهن کردن یک فرش
و بیخیال نشستن؟!
سهراب سپهری
عکس:خانه روستایی گیلان
https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
🍀چای، محبوبترین نوشیدنی جهان
سالها پیش مطلبی درتوصیف چای،این نوشیدنی محبوب که حتی در ادبیات و اشعارمان نیز رخنه کرده است، نوشته بودم. برای یافتن محل تولدش غیر از لاهیجان، خاستگاه چای ایران جایی دیگر نیافتم.
افسانههای چین و ژاپن میگویند که چای از مژههای راهبی رویش یافته است زیرا وی در حین ریاضت لحظهای خواب به چشمانش میآید و او برای تنبیه خود تمام مژههایش را کنده و بر زمین میاندازد و از آن مژه ها، بوته چای میروید. میگویند پیش از میلاد چینیها به وجود چای در کشور خود پی برده بودند. نام این گیاه در زبان چینی شمالی "چا" و در چینی جنوبی "تِ" تلفظ میشود. کلمه چای نیز از گویش چینی جنوبی در ایران و هند رواج یافته است و کلمه Tea در زبان انگلیسی. گیاه سبز چای بسیار تلخ است و حیوانات جهت خوراک از آن استفاده نمیکنند.
چینیها درابتدا از چای به عنوان دارو استفاده میکردند که با گسترش مصرف آن و پی بردن به خواصش کم کم به عنوان گیاهی جهت تجارت نیز مورد توجه قرار میگیرد. در ابتدا آنها چای را به تبت صادر و از آنان اسب میگرفتند . سپس چای از چین به سمت شرق جاده ابریشم یعنی ژاپن و شبه جزیره کره راه پیدا میکند تا جایی که ژاپنیها برای نوشیدن چای مراسم خاصی برای آن ترتیب میدهند این مراسم که چانویو نام دارد متاثر از فلسفه ذن چینی است. چای ماچا (یعنی آب داغ برای چای) بخشی از فرهنگ ژاپن میباشد. دانشمندی هلندی "رابرت فورچون "که در خدمت کمپانی هند شرقی بود در اواسط قرن ۱۸ چای را به هند برده و از آن طریق چای به آناتولی، فلات ایران و شمال آفریقا و نهایتاً خانههای اشرافی بریتانیا راه پیدا می کند.
ایرانیان قبل از پيدايش قهوه و چای، براى تهيه نوشیدنی، از گياهان دارويى محل زيست خود استفاده می كردند .در ابتدا قهوه نوشیدنی مرسوم مردم بود عنوان قهوه خانه نیز از آن روزگار مانده است. و چای در دوره صفویه فقط بین افراد مرفه و یا در پذیرایی شاهان رواج داشته است. به جهت دسترسی سخت به دانههای قهوه و دور بودن کشورهای تولید کننده و عدم رویش آن در فلات ایران و از طرفی نزدیکی هند و چین و قرار گرفتن ایران در مسیر جاده ابریشم کم کم چای، جای قهوه را به عنوان نوشیدنی در خانههای ایرانی میگیرد. اما برای تهیه چای، ایرانیان مجبور به خارج کردن مقادیر بسیار زیادی ارز جهت واردات بودند همین امر آنها را به فکر انداخت تا چای را در کشور کشت کنند که کاری بسیار سخت بود. زیرا کشت، پرورش و عمل آوری چای در هندوستان به عنوان یک راز و محرمانه و انحصاری تلقی میشد. در ابتدا حاج محمد حسن باقر اصفهانی و پس از او عبدالحسین خان سعی نمودند که بذر درخت چای را به ایران آورده و به کشت آن بپردازند اما هرگز موفق نشدند. تا اینکه شاهزاده قجری محمد میرزا کاشف السلطنه که بعدها فامیلی چایکار را برگزید، یکی از مردان شایسته و نیکنام دوره قاجار توانست کشت چای را در ایران پایهریزی نموده و عنوان "پدر چای ایران" را به خود اختصاص دهد. کاشف السلطنه که تحصیلات خود را ابتدا در خانه و سپس در دارالفنون انجام داده بود مسلط به زبان عربی فرانسه و انگلیسی بود تا جایی که در ۱۶ سالگی به استخدام وزارت امور خارجه درآمده و از آنجا به دانشگاه سوربون فرانسه رفته و رشته حقوق اداری خوانده بود.وی با شروع قیامهای آزادیخواهانه در زمان ناصرالدین شاه وبا ملحق شدن به این جریانات، مورد غضب شاه قرار گرفته وبه همین دلیل تا پایان سلطنت شاه در پاریس باقی مانده و پس از مرگ ناصرالدین شاه به عنوان ژنرال کنسولی ایران در هند برگزیده میشود. کاشف السلطنه در اواخر ۱۸۹۸ وارد بمبئی شده و از همان ابتدا شروع به جمع آوری اطلاعات در خصوص کشت چای میکند البته از طرفی هم مظفرالدین شاه نیز به صورت شفاهی و کتبی بر اهمیت وارد کردن شیوه کشت چای در ایران تاکید داشته است. تسلط او بر زبان فرانسوی به او کمک میکند تا خود را به عنوان یک تاجر فرانسوی معرفی کرده و از این طریق در زمینه کشت و به عمل آوری چای تحصیل کند. گفته میشود که او حتی لباس کارگری پوشیده و به عنوان یک کارگر ساده در کارخانههای تولید چای مشغول به کار بوده است. کاشف السلطنه پیش از مراجعت به ایران مقداری تخم چای به همراه ۴۰۰۰ نهال چای را وارد ایران میکند. از همان ابتدا وی لاهیجان را به خاطر شرایط آب و هوایی و زمین، برای کشت چای مناسب دانسته و به این ترتیب مهد چای ایران متولد میشود. مثل تمامی کارهای دیگر در ابتدای امر با مخالفتهای فراوان مواجه میشود حتی مزارع چای او در ابتدا تخریب می گردد و کشاورزان نیز حاضر به کشت گیاهی که ۵ سال انتظار برای به عمل آمدن داشت، نمیشدند.با این وجود وی همچنان به کشت چای ادامه میدهد و حتی با آوردن چند چایکار چینی از تجربه آنها استفاده می کند.
چینی هایی که در ایران مانده و مسلمان شده و ازدواج هم می کنند.
سالها پیش مطلبی درتوصیف چای،این نوشیدنی محبوب که حتی در ادبیات و اشعارمان نیز رخنه کرده است، نوشته بودم. برای یافتن محل تولدش غیر از لاهیجان، خاستگاه چای ایران جایی دیگر نیافتم.
افسانههای چین و ژاپن میگویند که چای از مژههای راهبی رویش یافته است زیرا وی در حین ریاضت لحظهای خواب به چشمانش میآید و او برای تنبیه خود تمام مژههایش را کنده و بر زمین میاندازد و از آن مژه ها، بوته چای میروید. میگویند پیش از میلاد چینیها به وجود چای در کشور خود پی برده بودند. نام این گیاه در زبان چینی شمالی "چا" و در چینی جنوبی "تِ" تلفظ میشود. کلمه چای نیز از گویش چینی جنوبی در ایران و هند رواج یافته است و کلمه Tea در زبان انگلیسی. گیاه سبز چای بسیار تلخ است و حیوانات جهت خوراک از آن استفاده نمیکنند.
چینیها درابتدا از چای به عنوان دارو استفاده میکردند که با گسترش مصرف آن و پی بردن به خواصش کم کم به عنوان گیاهی جهت تجارت نیز مورد توجه قرار میگیرد. در ابتدا آنها چای را به تبت صادر و از آنان اسب میگرفتند . سپس چای از چین به سمت شرق جاده ابریشم یعنی ژاپن و شبه جزیره کره راه پیدا میکند تا جایی که ژاپنیها برای نوشیدن چای مراسم خاصی برای آن ترتیب میدهند این مراسم که چانویو نام دارد متاثر از فلسفه ذن چینی است. چای ماچا (یعنی آب داغ برای چای) بخشی از فرهنگ ژاپن میباشد. دانشمندی هلندی "رابرت فورچون "که در خدمت کمپانی هند شرقی بود در اواسط قرن ۱۸ چای را به هند برده و از آن طریق چای به آناتولی، فلات ایران و شمال آفریقا و نهایتاً خانههای اشرافی بریتانیا راه پیدا می کند.
ایرانیان قبل از پيدايش قهوه و چای، براى تهيه نوشیدنی، از گياهان دارويى محل زيست خود استفاده می كردند .در ابتدا قهوه نوشیدنی مرسوم مردم بود عنوان قهوه خانه نیز از آن روزگار مانده است. و چای در دوره صفویه فقط بین افراد مرفه و یا در پذیرایی شاهان رواج داشته است. به جهت دسترسی سخت به دانههای قهوه و دور بودن کشورهای تولید کننده و عدم رویش آن در فلات ایران و از طرفی نزدیکی هند و چین و قرار گرفتن ایران در مسیر جاده ابریشم کم کم چای، جای قهوه را به عنوان نوشیدنی در خانههای ایرانی میگیرد. اما برای تهیه چای، ایرانیان مجبور به خارج کردن مقادیر بسیار زیادی ارز جهت واردات بودند همین امر آنها را به فکر انداخت تا چای را در کشور کشت کنند که کاری بسیار سخت بود. زیرا کشت، پرورش و عمل آوری چای در هندوستان به عنوان یک راز و محرمانه و انحصاری تلقی میشد. در ابتدا حاج محمد حسن باقر اصفهانی و پس از او عبدالحسین خان سعی نمودند که بذر درخت چای را به ایران آورده و به کشت آن بپردازند اما هرگز موفق نشدند. تا اینکه شاهزاده قجری محمد میرزا کاشف السلطنه که بعدها فامیلی چایکار را برگزید، یکی از مردان شایسته و نیکنام دوره قاجار توانست کشت چای را در ایران پایهریزی نموده و عنوان "پدر چای ایران" را به خود اختصاص دهد. کاشف السلطنه که تحصیلات خود را ابتدا در خانه و سپس در دارالفنون انجام داده بود مسلط به زبان عربی فرانسه و انگلیسی بود تا جایی که در ۱۶ سالگی به استخدام وزارت امور خارجه درآمده و از آنجا به دانشگاه سوربون فرانسه رفته و رشته حقوق اداری خوانده بود.وی با شروع قیامهای آزادیخواهانه در زمان ناصرالدین شاه وبا ملحق شدن به این جریانات، مورد غضب شاه قرار گرفته وبه همین دلیل تا پایان سلطنت شاه در پاریس باقی مانده و پس از مرگ ناصرالدین شاه به عنوان ژنرال کنسولی ایران در هند برگزیده میشود. کاشف السلطنه در اواخر ۱۸۹۸ وارد بمبئی شده و از همان ابتدا شروع به جمع آوری اطلاعات در خصوص کشت چای میکند البته از طرفی هم مظفرالدین شاه نیز به صورت شفاهی و کتبی بر اهمیت وارد کردن شیوه کشت چای در ایران تاکید داشته است. تسلط او بر زبان فرانسوی به او کمک میکند تا خود را به عنوان یک تاجر فرانسوی معرفی کرده و از این طریق در زمینه کشت و به عمل آوری چای تحصیل کند. گفته میشود که او حتی لباس کارگری پوشیده و به عنوان یک کارگر ساده در کارخانههای تولید چای مشغول به کار بوده است. کاشف السلطنه پیش از مراجعت به ایران مقداری تخم چای به همراه ۴۰۰۰ نهال چای را وارد ایران میکند. از همان ابتدا وی لاهیجان را به خاطر شرایط آب و هوایی و زمین، برای کشت چای مناسب دانسته و به این ترتیب مهد چای ایران متولد میشود. مثل تمامی کارهای دیگر در ابتدای امر با مخالفتهای فراوان مواجه میشود حتی مزارع چای او در ابتدا تخریب می گردد و کشاورزان نیز حاضر به کشت گیاهی که ۵ سال انتظار برای به عمل آمدن داشت، نمیشدند.با این وجود وی همچنان به کشت چای ادامه میدهد و حتی با آوردن چند چایکار چینی از تجربه آنها استفاده می کند.
چینی هایی که در ایران مانده و مسلمان شده و ازدواج هم می کنند.
Telegram
كلبه باران
سلامم را شما پاسخ گوييد ....
راز نگاهى متفاوت بر دل نوشته هايى از گذشته تا حال
@Alizadeh4755Sima
راز نگاهى متفاوت بر دل نوشته هايى از گذشته تا حال
@Alizadeh4755Sima
کاشف السلطنه حتی جان خود را نیز در این راه از دست میدهد. مرگ وی را مشکوک و در یک تصادف ماشین عنوان کرده اند. بنا به وصیتش او را بر فراز تپه های چای در لاهیجان به خاک سپرده اند. مزاری که اینک با آرامگاهی پوشیده شده و از آن تپه چای نیز خبری نیست اما در گنار ارامگاهش موزه ای برپاست .موزه ای که اسناد و عکسهایی ازفعالیتهای کاشف السلطنه و وسایل و ادوات و ظروف پذیرایی چای، در آن به نمایش گذاشته شده است. هر چند همه آنها خاک گرفته و درون ویترینهایی با شیشه های کدر و چسب زده قرار داشتند اما روح بزرگ پدر چای ایران چنان در آنجا حس می شد تا بدانیم نوشیدن یک فنجان چای گوارای وجود چه داستان سختی در پیشینه خود دارد.
میراث كاشف السلطنه مزارع چشم نوازى است كه بيش از سى هزار هكتار از اراضى گيلان و مازندران را در بر گرفته است و هزاران نقری که از این راه معاش مى كنند. به نوشته ام بازمی گردم
با لیوان چایی خوش آب و رنگی که در کنارش جا خوش کرده است و رقص زیبای بخار آن که آدمی را برای نوشیدنی وسوسه می کند. باور دارم که : با چای هم میشود مست شد اگر آن کسی که باید باشد ، در کنارت باشد...
#سیما_علیزاده
مهر ماه ۱۴۰۳ - لاهیجان
https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
Instagram.com/alizadehdrsima
میراث كاشف السلطنه مزارع چشم نوازى است كه بيش از سى هزار هكتار از اراضى گيلان و مازندران را در بر گرفته است و هزاران نقری که از این راه معاش مى كنند. به نوشته ام بازمی گردم
با لیوان چایی خوش آب و رنگی که در کنارش جا خوش کرده است و رقص زیبای بخار آن که آدمی را برای نوشیدنی وسوسه می کند. باور دارم که : با چای هم میشود مست شد اگر آن کسی که باید باشد ، در کنارت باشد...
#سیما_علیزاده
مهر ماه ۱۴۰۳ - لاهیجان
https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
Instagram.com/alizadehdrsima
Telegram
كلبه باران
سلامم را شما پاسخ گوييد ....
راز نگاهى متفاوت بر دل نوشته هايى از گذشته تا حال
@Alizadeh4755Sima
راز نگاهى متفاوت بر دل نوشته هايى از گذشته تا حال
@Alizadeh4755Sima
همه از کنارم گذشتند؛
به جز تو که از درونم گذشتی!
جبران خلیل جبران
https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
به جز تو که از درونم گذشتی!
جبران خلیل جبران
https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
🍀سفرنامه چای
دانه کوچک قهوهای در دامن خاک بود و آب،گرما و نور او را تیمار کردند تا که بشکفت و رو به سوی نور حرکت کرد. بیرون از خاک همه نور بود و سبزی، و او کوچک.
گرمای مهر آفتاب بود که او را به سوی خود کشاند و نردبانی از نور برایش گشود تا رشد کند و به سویش بشتابد.
آدمی بود که او را یافت و بر او نام کاملیا سیننسیس نهاد. و این بالندگی را انتظار فراوان میباید. ۵ سال بگذشت و شاخههای سبز تودرتو در هم تنیده شدند تا دستان آدمی باز هم گلچین کند اینجا هم تعدادی خاص شدند و برچسب درجه یک را پیدا کردند و تعدادی نیز چون سیاهی لشکر در میان سبد مزرعهدار قرار گرفتند. هر آن شاخهای که سه برگ جوان در انتها داشت درجه یک بود و جدا شد و این آغاز جدایی برگ از گیاه مادر بود. برای تجربه کردن بایستی برید از آن مامن آرامش. وقتی دستانی برگها را بچینند شیرینی و طعم نیز متفاوت خواهد بود تا اینکه برگها را ماشین بچیند. پس دستان آدمی در بریدن و پرورش این برگها مداخله کرد تا سبدها را پر کند از این سبزینه خواستنی.
برگهای شاداب و پرآب بایستی پژمرده میشدند و آب خود را از دست میدادند تا مسیر تکامل خود را طی کنند پس بر بستری از حصیرهای پارچه و یا بامبو خوابانده شدهاند تا آب آنها گرفته شود. هنوز در ابتدای راهند زیرا نیاز به کوبیده شدن داشتند تا که برگها شکسته شوند و سر تعظیم فرود آورند برای ملاقات با هوای خالص (فرایند اکسیدسیون ) در ملاقات با هوای خالص است که تکامل حاصل میشود طی این سفر سخت چون گذر از هفت خان رستم، تا رستگاری حاصل شود و در این تکامل است که رنگ سبزی باقی نمیماند و پختگی حاصل میشود و همه چیز تیره میشود و سیاه.
باید در این پختگی بمانند و این میسر نمیشود جز به گرما و حرارت تا که بیش از این رویش سیاهتر نشود .
گرماست که مسیر برگها را تغییر میدهد تا طعمهای مختلف را بسازد . و در نهایت باید خشک شوند تا به جایگاه اصلی خود که همانا محبوب دلهاست برسند تا در مقامی پایدار بمانند و در لیوانی خوش بدرخشند و گوارای وجودی شوند تا تسکینی شوند بر آلام روح و روان خسته آدمی.
و این داستان نوشیدنی محبوب جهان است همان نوشیدنی که در یک روز سرد و بارانى از پس پنجره ای رو به سكوت خيابان چشم میدوزى و ته دلت يک چايى گرم میخواهی با رفیقی كه ميان گپ زدنهاى طولانى هى بگویی "بازم چايت يخ كرد ! "
چايى فقط يه نوشيدنى نيست سياه يا سبز و يا سفيد،
چايى حرمت داره ..
#سیما_علیزاده
مهرماه ۱۴۰۳-لاهیجان
https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
Instagram.com/alizadehdrsima
دانه کوچک قهوهای در دامن خاک بود و آب،گرما و نور او را تیمار کردند تا که بشکفت و رو به سوی نور حرکت کرد. بیرون از خاک همه نور بود و سبزی، و او کوچک.
گرمای مهر آفتاب بود که او را به سوی خود کشاند و نردبانی از نور برایش گشود تا رشد کند و به سویش بشتابد.
آدمی بود که او را یافت و بر او نام کاملیا سیننسیس نهاد. و این بالندگی را انتظار فراوان میباید. ۵ سال بگذشت و شاخههای سبز تودرتو در هم تنیده شدند تا دستان آدمی باز هم گلچین کند اینجا هم تعدادی خاص شدند و برچسب درجه یک را پیدا کردند و تعدادی نیز چون سیاهی لشکر در میان سبد مزرعهدار قرار گرفتند. هر آن شاخهای که سه برگ جوان در انتها داشت درجه یک بود و جدا شد و این آغاز جدایی برگ از گیاه مادر بود. برای تجربه کردن بایستی برید از آن مامن آرامش. وقتی دستانی برگها را بچینند شیرینی و طعم نیز متفاوت خواهد بود تا اینکه برگها را ماشین بچیند. پس دستان آدمی در بریدن و پرورش این برگها مداخله کرد تا سبدها را پر کند از این سبزینه خواستنی.
برگهای شاداب و پرآب بایستی پژمرده میشدند و آب خود را از دست میدادند تا مسیر تکامل خود را طی کنند پس بر بستری از حصیرهای پارچه و یا بامبو خوابانده شدهاند تا آب آنها گرفته شود. هنوز در ابتدای راهند زیرا نیاز به کوبیده شدن داشتند تا که برگها شکسته شوند و سر تعظیم فرود آورند برای ملاقات با هوای خالص (فرایند اکسیدسیون ) در ملاقات با هوای خالص است که تکامل حاصل میشود طی این سفر سخت چون گذر از هفت خان رستم، تا رستگاری حاصل شود و در این تکامل است که رنگ سبزی باقی نمیماند و پختگی حاصل میشود و همه چیز تیره میشود و سیاه.
باید در این پختگی بمانند و این میسر نمیشود جز به گرما و حرارت تا که بیش از این رویش سیاهتر نشود .
گرماست که مسیر برگها را تغییر میدهد تا طعمهای مختلف را بسازد . و در نهایت باید خشک شوند تا به جایگاه اصلی خود که همانا محبوب دلهاست برسند تا در مقامی پایدار بمانند و در لیوانی خوش بدرخشند و گوارای وجودی شوند تا تسکینی شوند بر آلام روح و روان خسته آدمی.
و این داستان نوشیدنی محبوب جهان است همان نوشیدنی که در یک روز سرد و بارانى از پس پنجره ای رو به سكوت خيابان چشم میدوزى و ته دلت يک چايى گرم میخواهی با رفیقی كه ميان گپ زدنهاى طولانى هى بگویی "بازم چايت يخ كرد ! "
چايى فقط يه نوشيدنى نيست سياه يا سبز و يا سفيد،
چايى حرمت داره ..
#سیما_علیزاده
مهرماه ۱۴۰۳-لاهیجان
https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
Instagram.com/alizadehdrsima
Telegram
كلبه باران
سلامم را شما پاسخ گوييد ....
راز نگاهى متفاوت بر دل نوشته هايى از گذشته تا حال
@Alizadeh4755Sima
راز نگاهى متفاوت بر دل نوشته هايى از گذشته تا حال
@Alizadeh4755Sima