Telegram Web Link

🌼 جشن میانه‌ی تابستان

ایرانیان در آغاز، پایان و میانه‌ی هر ورشیم (فصل) جشنی برگزار می‌کردند و این جشن‌ها بیشتر به انگیزه‌ی بخش‌بندی سال و برنامه‌ریزی کشت‌وکار بود. گفته شده #جشن_میانه_تابستان دومین گاهنبار از شش گاهنبار باستانی بود. به باور آن‌ها خدا در یک سال هستی را آفرید و در هر گاهانبار یکی از شش پدیده‌ی آسمان، آب، زمین، گیاه، جانور و آدم را آفرید. زمان میان گاهانبار نخست تا گاهانبار دوم یا مدیوشهیم/مدیوشیم (در پارسی باستان به مانک میانه‌ی تابستان) زمان آفرینش آب در افسانه‌هاست. (یشت‌ها، پورداود)

هریک از شش گاهنبار در گاهشماری کهن در پنج روز از ماه (خور، ماه، تیر، گوش و دی‌به‌مهر) برگزار می‌شد. روز مِهادین (اصلی) جشن میانه تابستان، دی‌به‌مهر روز یا پانزدهم امرداد بود. در ناظم‌الاطبا آمده که در باورهای کهن، زمان میان گاهنبارها و آفرینش پدیده‌های ششگانه، شست روز بودند.

سرودخوانی، گپ و گفت، شادی و آموزش‌های نیک از آیین‌های این جشن بودند.
به گفته‌ی دیگر گاهنبار دوم در نیمه‌ی تیرماه برگزار می‌شد ولی در سالنمای بنیاد پژوهش‌های ایرانی زمان این جشن در نیمه‌ی امرداد است.

#جشن_های_ایرانی #امردادگان
🌼 @AdabSar

🍺 جشن می‌خواره

جشن «بابه خوره» که به آن «بامی‌خواره» و «می‌خواره» هم می‌گویند در «رَشَن‌روز» از امرداد گاهشمار یزدگردی و هژدهمین روز ماه پنجم گاهشماری رواگ‌دار (رایج) در سغد باستان و ورا رود (ماوراءالنهر) برگزار می‌شد. گاهشماری سغدی و یزدگردی همگونی‌های فراوانی داشتند. می‌خواره از جشن‌های باستانی اپاختر خورآیی (شمال شرقی) ایران و سُغد باستان بود.

جشن بامی‌خواره ویژه‌ی آشامیدن می و افشره‌های گیاهان بود ولی بیشتر و به گفته‌ی ابوریحان بیرونی این جشن ویژه‌ی نوشیدن شیره‌ی مستی‌آور گیاه هوم (عصیر) است که اگرچه امروز آن را آبجو می‌دانند ولی این نوشیدنی برگرفته از گیاه جو نبود. «هوم» گیاهی ارزشمند و سپند (مقدس) در باور پیشینیان بود و به آن نوشیدنی جاودانگی یا بی‌مرگی (اَمرتَه همریشه با امرداد) می‌گفتند.
در نسک (کتاب) هندی «ریگ‌ودا» نیز این نوشیدنی و جام آن نماد جاودانگی بودند. در سانسکریت به این گیاه سومَه یا سوم گفته می‌شد.

اکنون #جشن_بامی‌خواره در شهرهایی از تاجیکستان همچون شهر دوشنبه برگزار می‌شود.
فرتور(عکس)ها از گیاه هوم است که به آن افدرا، ارمک، اومان و ریش بز می‌گویند و در ایران پنج گونه دارد.

🍺 @AdabSar
توانگر شود هر که خشنود گشت
دلِ آزوَر خانه‌ی دود گشت

کِه را آرزو بیشْ تیمار بیش
بکوش و نیوش و منِه آزْ پیش

به آسایش و نیک‌نامی گرای
گریزان شو از مردِ ناپاک‌رای

به چیزِ کسان دست یازد کسی
که فرهنگْ بهرَش نباشد بسی
#فردوسی

امید که:
ز گیتی تو را باد فرجامِ نیک


گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوش‌نویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
💐
💐💐
ادب‌سار
پویایی هر زبان زمانی آغاز می‌شود که از ایستایی دوری گزیند. «ضیاالدین هاجری» 🖋📋 واژه‌های بیگانه در دستور زبان پارسی            «بخش چهاردهم»            گردآورنده: #بزرگمهر_صالحی #مبهمات = پوشیده‌ها، اَچمان، اَچم‌ها (اَ+چَم+ها) #مترادف = همتا، هم‌چم، هم‌مایه…
پویایی هر زبان زمانی آغاز می‌شود که از ایستایی دوری گزیند. «ضیاالدین هاجری»


🖋📋 واژه‌های بیگانه در دستور زبان پارسی
           «بخش پانزدهم»
           گردآورنده: #بزرگمهر_صالحی


#مشتغل (مُشتغِل): روی گرداننده
#مشتغل_عنه : واگذاشته
#مشتق (مُشتَق): برگرفته، شکافته، جدا گشته، گرفته، جُدامَد
#مشتقات : جُدامدها، برگرفتگان
#مشدد (مُشَدد): بافشاره، واژآواپذیر

#مصدر : کنش‌گون، بُنیادواژه
#مصدر_اصلی : کنش بنیادین، کنش خانیک (بُنیک).
#مصدر_بسیط : کنش ساده
#مصدر_جعلی :کنش ساختگی
#مصدر_صناعی : کنش ساختگی

#مصدر_متعدی : گذراکنش، کنش‌کنان
#مصدر_مخفف : کاهیده کنش
#مصدر_مرخم (مُرَخّم): کاهیده کنش
#مصدر_مرکب : کنش آمیزه، آمیخته‌کنش
#مصدری : کنشی

#مصغر (مُصَغَر): کوچک نمود، کوچک شده، کهیده
#مضارع_التزامی : کنونه‌ی واداری
#مضارع : کنونه
#مضاف_و_مضاف_الیه : فزود و فزایش، فزاینده
#مضاف : افزا، فزوده
#مضاف_الیه : فزاینده، برگیر، (پیشنهاد نگارنده: فزایش نشان)

#معدود : شمرده، اندک
#معدوله : ناخوانه
#معرفه : شناخته
#معرفه_جنسی : شناسه ی گونه‌ای/گونی، (پیشنهاد نگارنده: شناسه‌ی ژادین)


دنباله دارد
#پارسی_پاک


🖋📋 برجسته‌ترین بازخن‌ها (منابع):
۱- پیوست‌های فرهنگ ساختاری زبان پارسی، ضیاالدین هاجری
۲- فرهنگ نظام با ریشه‌شناسی، محمدعلی داعی‌الاسلام
۳- فرهنگ ریشه‌شناختی اخترشناسی، محمد حیدری ملایری


📋🖋 @AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻احقر = خوارتر، خُردتر، کوچک‌تر، کِهین
🔻تحقیر = کوچک‌شماری، کوچک‌بینی، زبونی، خواری، خوارسازی، خوارداشت، پست‌شمردن، تَرمینیدن، تَرمینِش، هاژِش
🔻تحقیرا = به‌خواری، به‌زبونی
🔻تحقیرکردن = تَرمینیدن، خوارشمردن، هاژیدن
🔻تحقیرانه = خواراَنگارانه، هاژانه
🔻حقارت = خواری، خُردی، زبونی، پستی
🔻حقیر = پست، فرومایه، بیمایه، کوچک، هاژ، کِهتَر، خوار، خُرد، زبون، پَچیز، نَچیز، ناچیز
🔻حقیرجثه = ریزپیکر، خُردتََن، رنجور، لاغر، لاغرمردنی، زَوَنگ
🔻حقیر شدن = کوچک‌شدن، خوارشدن، پست‌شدن
🔻حقیرشمردن = کوچک‌شمردن، کوچک‌بینی، خوارسازی، خوارداشت، پست‌شمردن، تَرمینیدن، تَرمینِش، هاژِش
🔻حقیری = پستی، خواری، زبونی
🔻محقّر = ناچیز، کوچک، خرد، اندک، هاژ، هاژه، خوار، زبون، کوتاه، اندک، ریزه

نمونه:
🔺از جانب او فقط توهین و تحقیر نصیب ما است =
از سوی او تنها ناسزا و خواری بهره‌ی ماست
از او تنها ناسزا و خوارداشت به ما می‌رسد

🔺هر نوع برخورد تحقیرانه با طفل، به روانش صدمه می‌زند =
هر گونه برخورد خواراَنگارانه با کودک، به روانش آسیب می‌زند

🔺به کلبه‌ی محقر ما خوش آمدید =
به کلبه‌ی کوچک ما خوش آمدید

🔺هیچ کوچکی را حقیر نشمارید =
هیچ کوچکی را پست/خوار مَشمارید

🔺از سراپایش حقارت می‌بارید =
از سراپایش خواری می‌بارید
از سراپایش زبونی می‌بارید
از سراپایش پستی می‌بارید

🔺این حقیر سراپا تقصیر =
(این سخنواره را هرگز بکار مبرید، در فرهنگ ایرانی نیست)، من


گردآوری و نگارش #مجید_دری
#پارسی_پاک
#احقر #تحقیر #تحقیرا #تحقیرانه #حقارت #حقیر #حقیری #محقر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸


نخستین رویه از نبیگ(کتاب) «زبان پاک» از #احمد_کسروی درباره‌ی پارسی سره


@AdabSar
تو بیدار باش و جَهاندار باش
جَهان‌دیدگان را خریدار باش

به‌جز داد و خوبی مکُن در جهان
پناهِ کِهان باش و فرّ‌ِ مِهان

به دینارْ کم ناز و بخشنده باش
همان داددِه باش و فرخنده باش

مزن بر کم‌آزار بانگِ بلند
چو خواهی که بختت بود یارْمند
#فردوسی

باشد که:
سرَت برتر از کاویانی‌درفش


گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوش‌نویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🪸
🪸🪸

گر با دگران به ز منی
وای به من
ور با همه‌کس همچو منی
وای همه


#ابوسعید_ابوالخیر
#چکامه_پارسی

@AdabSar

هرجا که لب به خنده گشاید دهان تو
خونابه‌ای‌ست از لب چون ناردان تو

عشق(اشغ) تو بس‌که بر دل خسرو زده‌ست زخم
گر هست امید زیستنم هم به جان تو


#امیرخسرو_دهلوی
#چکامه_پارسی

🌅@AdabSar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

برش کوتاهی از دیدگاه #میرجلال_الدین_کزازی درباره‌ی گرایش به کاربرد واژه‌های پارسی در گفتار و نوشتار


📔 @AdabSar

بوستان بر سرو دارد آن نگار دلستان
آن نگار دلستان بر سرو دارد بوستان


#ذوالفقار_شروانی
#چکامه_پارسی

@AdabSar

چمن شد از گل صدبرگ تازه دلبروار
بهار یافت بهاری ز باد در گلزار


#ذوالفقار_شروانی
#چکامه_پارسی


*صد: از پارسی سد
@AdabSar
🔲🔘 توان زبان پارسی
گردآوری #بزرگمهر_صالحی
بخش نخست


توان زبان پارسی (یکی از ده‌ها زبان ایرانی) در واژه‌سازی از همه هماوردهای خویش در درازنای تاریخ نمایان‌تر است.
همه‌ی واژگان زیر از ریشه‌ی رابه‌ی (فعل) دانستن هستند و همه دارای مانیک (معنای) ویژه‌ی خود هستند که برابر برخی از آن‌ها در زبان‌های دیگر وجود ندارد و باید با یک سهان (جمله) آن را بر زبان آورد. اکنون بخشی از آن را بررسی می‌کنیم.

دان = دان
دان + ا = دانا
دان + ا + ی = دانایی
دان + ا + مرد = دانامرد
دان + ا + تر = داناتر
دان + ا + کی = داناکی (علم)
دان + ا + یان = دانایان (علما)
دان + ا + دل = دانادل (آگاه و واقف)
دان + ا + سر = داناسر (خردمند)
دان + ا + سخن = داناسخن (داننده‌ی سخن‌های نیک)
دان + ست = دانست
دان + ست + ه = دانسته
دان + ست + ه + گی = دانستگی
دان + ست + نی = دانستنی
دان + ست + نی + ها = دانستنی‌ها
دان + ست + ن = دانستن

دان + ست + ار = دانستار
دان + نده = داننده
دان + نده + گی = داننده‌گی
دان + ش = دانش
دان + ش + مند = دانشمند
دان + ش + مند + انه = دانشمندانه
دان + ش + جو = دانشجو
دان + ش + جو + ی = دانشجویی
دان + ش + جو + یان = دانشجویان
دان + ش + گاه = دانشگاه
دان + ش + کاه = دانش‌کاه (کاهنده‌ی دانش)
دان + ش + کده = دانشکده
دان + ش + یار = دانشیار
دان + ش + پژوه = دانش‌پژوه
دان + ش + ورز = دانشورز
دان + ش + خواه = دانش‌خواه

دان + ش + گر = دانش‌گر
دان + ش + نویس = دانش‌نویس
دان + ش + نامه = دانشنامه
دان + ش + نامه + نویس = دانشنامه نویس
دان + ش + ساز = دانش‌ساز
دان + ش + وار = دانش‌وار
دان + ش + اندیش = دانش‌اندیش
دان + ش + آموز = دانش‌آموز
دان + ش + آور = دانش آور
دان + ش + سرا = دانشسرا
دان + ش + افزا = دانش‌افزا
دان + ش + اندوز = دانش‌اندوز
دان + ش + دوست = دانش‌دوست
دان + ش + پرور = دانش‌پرور
دان + ش + پذیر = دانش‌پذیر
دان + ش + پرست = دانش‌پرست

دان + ش + سرشت = دانش‌سرشت
دان + ش + گستر = دانش‌گستر
دان + ش + گزین = دانش‌گزین
دان + ش + یاب = دانش‌یاب
دان + ش + آباد = دانش آباد
دان + ش + ستان = دانشستان (جایگاه دانش)
دان + ش + ستان = دانش ستان (دانش گیر)
دان + ش + آرا = دانش آرا
دان + ش + گیر = دانشگیر
دان + ش + افروز = دانش‌افروز
دان + ش + سا = دانشسا (همچون دانش)
دان + ش + خیز = دانش‌خیز
دان + ش + خَر = دانش‌خر
دان + ش + نیوش = دانش نیوش (گوش دادن به دانشی ویژه)
دان + ش + نما = دانشنما


🔲🔘 @AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔷پارسی‌گویی هماره جایگزین‌کردن واژه‌ای پارسی به‌جای واژه‌ی بیگانه نیست. گاهی می‌توان با واگویِشِ درست واژه، پارسی را پاک سُخَنید.
بسیاری از واژه‌ها پارسی‌اند، ولی به‌گونه‌ای نادرست و با زبانی بیگانه بازگو می‌شوند.
در پی، شماری از این واژه‌ها را می‌آوریم و امید داریم که شما نیز در پربارترکردن این پِهرِست یاری‌مان کنید.

#آج= آژ
#آجر= آگور
#آذربایجان= آذرآبادگان
#آذوقه= آزوغه
#آماج= آماگ
#آئین= آیین
#آئینه= آیینه
#ابرقو= ابرکوه
#ابد= اَپَت
#ازل= اَسَر
#اسب= اسپ
#اسفند= اسپند
#اسفندیار= اسپندیار
#اصفهان= اسپهان، سپاهان
#اوج= اوگ
#باج= باژ
#بادنجان= بادِنگان، باتَنگان
#بجنورد= بیژن‌گرد
#برج= بُرگ
#بروجرد= پیروزگرد
#بذر= بَرز
#بصره= بَس‌رَه
#بوزرجمهر= بزرگمهر
#بیرجند= بیرگند
#پائیز= پاییز
#تاج= تاگه، تاگ
#ترجمان= ترگمان، ترزبان
#ترجمه= ترگویه
#تیسفون= تیسپون
#توپ= توب(بازی)
#توپ= توف، از زینه‌ها(سلاح‌ها)
#جالیز= پالیز
#جزیره= گزیرک
#جزیه= گزیَت، گزیه
#جعفری= جفری(سبزی)
#جوراب= گوراب
#جوهر= گوهر
#جیوه= ژیوه
#چاقو= چاکو
#حال= هال(خوشحال=خوشهال)
#حتی= هتا
#خط= خد
#خنثی= خـَنزَک
#خنجر= خونگر
#خندق= کندک
#دغل= دَگل
#دلقک= تلخک
#دهقان= دهگان
#رأی= رای
#رواج= رواگ
#زرنیخ= زَرنیک
#زغال= زگال
#زنجبیل/#زنجفیل= زنگپیل
#زوبین= ژوپین
#ساعت= سایه
#ساق= ساگ
#سفارش= سپارش
#سفید= سپید
#سمرقند= سمرکند
#سنندج= سنندژ
#سیاق= سایاگ
#شصت= شست
#شطرنج= چترنگ
#صد= سد
#صدا= سدا
#صلیب= چلیپا
#طاق= تاک
#طالقان= تالکان
#طبق= تبوک(=ظرف)
#طرز= ترز
#طلق= تلک
#طوس= توس
#طهماسب= تهماسپ
#عرش= ارگ
#عروس= اروس
#عیار= هَیبار، اَیبار
#فارس= پارس
#فاش= پاش
#فالوده= پالوده
#فانی= وَنی
#فردوس= پردیس
#فشم= پَشَم
#فنجان= پَنگان
#فندق= پَندُک
#فولاد= پولاد
#فهرست= پهرست
#فیل= پیل
#قادسیه= کادُسی، کادوسی
#قارچ= غارچ
#قربان= کُرپان
#قرقره= غَرغَره
#قزوین= کاسپین
#قشنگ= غشنگ
#قفقاز= گاب‌گـَه
#قفل= کوپَله، کُپل
#قلعه= کلات
#قنات= کَناد
#قند= کهَند، کند، غند
#قندیل= کندیله
#قهرمان= کـُهرُمان
#کج= کژ
#کسری= خسرو
#کیومرث= گـَیومَرت
#گوسفند= گوسپند
#لعل= لال
#ماده= ماتک
#محراب= مهرابه، مهراب
#مسجد= مزگت
#مسقط= مَسکَت، مَشکَت
#مسیح= مسیها
#معنوی= مینوی
#معنی= مانی، مانَک، ماناک
#موذی= موتک
#مهندس= هَندازگر
#نظر= نگر
#نعناع= نانوک
#نقش= نخش
#نوبت= نِیابِه
#نیریز= نوروز
#وجب= وَژَه
#وزیر= وِچیر، ویچیر
#وقت= وخت
#هاج و #واج= هاژ و واژ
#یاقوت= یاکند


گردآوری و نگارش #مجید_دری
#پارسی_پاک
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
بکوشیم تا نیکی آریم و داد
خُنُک آن‌که پندِ پدر کرد یاد

بدانید کان کو منی‌فش بوَد
برِ مِهترانْ سختْ ناخَوش بوَد

دگر هر که دارد ز هر کارْ ننگ
بوَد زندگانیّ و روزیْش تنگ

درِ آز باشد دلِ سِفلَه‌مرد
برِ سِفلَگان تا توانی مگرد

هرآن‌کس که دانش نیابی برَش
مکُن ره‌گذر تا زیَد بر درَش
#فردوسی

امید آن‌که:
دلت زنده باشد به فرهنگ و هوش


گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوش‌نویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌺
🌺🌺

بردارم دل گر از جهان فرمایی
فرمان برم ار سود و زیان فرمایی

بنشینم اگر بر سر آتش گویی
برخیزم اگر از سر جان فرمایی


#ابوسعید_ابوالخیر
#چکامه_پارسی

@AdabSar
ادب‌سار
🔲🔘 توان زبان پارسی گردآوری #بزرگمهر_صالحی بخش نخست توان زبان پارسی (یکی از ده‌ها زبان ایرانی) در واژه‌سازی از همه هماوردهای خویش در درازنای تاریخ نمایان‌تر است. همه‌ی واژگان زیر از ریشه‌ی رابه‌ی (فعل) دانستن هستند و همه دارای مانیک (معنای)…
🔲🔘 توان زبان پارسی
          گردآوری #بزرگمهر_صالحی
          بخش دوم


توان زبان پارسی (یکی از ده‌ها زبان ایرانی) در واژه‌سازی از همه هماوردهای خویش در درازنای تاریخ نمایان‌تر است.
همه‌ی واژگان زیر از ریشه‌ی رابه‌ی (فعل) دانستن هستند و همه دارای مانیک (معنای) ویژه‌ی خود هستند که برابر برخی از آن‌ها در زبان‌های دیگر وجود ندارد و باید با یک سهان (جمله) آن را بر زبان آورد. اکنون بخشی از آن را بررسی می‌کنیم.

دان + ش + گریز = دانش‌گریز
دان + ش + آزما + یی = دانش‌آزمایی
دان + ش + آزرم = دانش‌آزرم
دا + ش + کار = دانش‌کار
دان + ش + آفرین + ی = دانش‌آفرینی (خلق کردن دانشی نو)
دان + ش + آگاه = دانش‌آگاه
دان + ش + آمیز = دانش‌آمیز (آمیختن چند دانش با هم)
دان + ش + رو = دانش‌رو
دان + ش + انباز = دانش‌انباز
دان + ش + زدا = دانش‌زدا (از بین بردن دانش)
دان + ش + پیما = دانش‌پیما
دان + ش + ستیز = دانش‌ستیز (مبارزه با علم و دانش)
دان + ش + افزار = دانش‌افزار (همچون نوشت‌افزار)
دان + ش + افشان = دانش‌افشان
دان + ش + آک = دانشاک (هر چیز دانستنی همچون خوراک، پوشاک)
دان + ش + ناک = دانشناک (همچون وحشتناک)
دان + ش ایک = دانشیک (علمی)
دان + ش + بد = دانشبُد (همانند ارتشبد، سپهبد)
دان + ش + گرد = دانشگرد (شهر دانش)

دان + ش + واره = دانش‌واره (همچون جشنواره)
دان + ش + بخش = دانش‌بخش (کار در راه دانش بدون مزد)
دان + ش + انگیز = دانش‌انگیز
دان + ش + بار = دانشبار (همچون خونبار)
دان + ش + پال = دانشپال (صافی دانش، همچون آش پال)
دان + ش + تاب = دانش‌تاب (همچون خورشید، دانش تابانیدن)
دان + ش + پیرا = دانش‌پیرا (پیراییدن دانش)
دان + ش + کاو = دانش‌کاو
دان + ش + بان = دانش‌بان
دان + ش + پا = دانشپا (پاییدن و مراقبت از دانش)
دان + ش + پرداز = دانش‌پرداز
دان + ش + هراس = دانش‌هراس
دان + ش + رُمب = دانش‌رمب (ویران کننده دانش)
دان + ش + رس + ی = دانش‌رسی (رسیدگی به موضوعات علمی)
دان + ش + ربا = دانش‌ربا (همانند آهن ربا)
نا + دان = نادان
نا + دان + ی = نادانی
نا + دان + ست + ه = نادانسته
نا + دان + ست + نی = نادانستنی

کار + دان = کاردان
هیچ + ن + دان = هیچ ندان
نیک + دان = نیک دان
ره + دان = ره‌دان
همه + چیز + دان = همه چیزدان
هنر + دان = هنردان
فیزیک + دان = فیزیکدان
شیمی + دان = شیمیدان
ریاضی + دان = ریاضیدان
تاریخ + دان = تاریخدان
خرده + دان = خرده دان
راز + دان = رازدان
زبان + دان = زبان دان
بسیار+ دان = بسیار دان
بی + دان + ش = بی‌دانش
باز + دان + ست + ن = بازدانستن
هو + دان = هودان (خوب دان)
باز + دان + ش + آور + ی = بازدانش آوری
آور + دان + یی = آوردانی (علم الیقین)
فُزود + دان + یی = فزوددانی (علم الجبر)
کیش + دان + یی = کیش‌دانی (علم شریعت)


🔲🔘 @AdabSar
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM

🔹دیدگاه #میرجلال_الدین_کزازی درباره‌ی پیوند افسانه‌ی سیمرغ و دانش پزشکی
به پاس کوشش خستگی‌ناپذیر پزشکان و پرستاران میهن و بزرگداشت #روز_پزشک

🔹سیمرغ نمادی است چند رویه و چند سویه در سامانه‌های نمادشناختی ایرانی. یکی از برجسته‌ترین این رویه‌ها و سویه‌ها پزشکی است.
سیمرغ نخستین کاردپزشک (جراح) ایران و جهان است.
نخستین زایمان کاردپزشکانه به راهنمونی او انجام گرفته است:
بدر آوردن رستم، نوزادی تهم و تنومند از زهدان رودابه و زایاندن او به یاری کاردپزشکی.


🩺 @AdabSar
هما ارژنگی - پورسینا
@AdabSar

...او شفابخش تن و اندیشه بود
کیمیاکاری محبت پیشه بود

آشنا بر دانش بحث و جدل
علم او گسترده تا اوج زحل

شد مهیا از نگارین خامه‌اش
گنج پُرباری چو «دانشنامه»اش...


🪐 «پورسینا» کیمیای روزگار
سرایش و گویش زیبای #هما_ارژنگی


#پورسینا #پور_سینا #روز_پزشک

🪐📚 @AdabSar
2024/11/15 16:31:21
Back to Top
HTML Embed Code: