Telegram Web Link
به سنگ رخنه شد از بس گریستم بی تو
زسنگ سخت‌ترم من که زیستم بی تو

#عبدالله_اورنگ
#چکامه_پارسی

هنرمند: Khaled Dawa
🍂 @AdabSar
🌸🌼🌺
🌼🌺
🌺
چُنین داد پاسخ که ای شهریار
نگه کن بدین گردشِ روزْگار

که چون باد بر ما همی بگذرد
خردمندمردم چرا غم خورد

همی پِژمُرانَد رخِ ارغَوان
کند تیره دیدارِ روشن‌روان

بدآغاز گنج‌ست و فرجامْ رنج
پس از رنج رفتن ز جای سپنچ

چو بِستر ز خاکست و بالین ز خشت
درختی چرا باید امروز کشت

که هر چند چرخ از برش بگذرد
بُنش خون خورد بارْ کین آورد؟
#فردوسی

امیدم همه این:
تو را پاکْ‌یزدان نگه‌دار باد
دلت شادمان بخت بیدار باد


فرستنده #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌸
🌺🌸
🌼🌺🌸
نیاساید دمی از گریه چشم اشکبار من
گهی بر بخت می‌گرید گهی بر روزگار من

#خواجه_تاج_الدین
#چکامه_پارسی

🩸 @AdabSar
🪴 در روزگاری که دانشمندان، نوشتارهای دانشیک(علمی) خود را به زبان تازی می‌نوشتند، کسانی چون پورسینا(ابن سینا) و خواجه نصیر توسی هم بودند که بر پارسی نوشتن و کاربرد واژگان پارسی پای می‌فشردند و شاید پورسینا بیش از دیگران. در اینجا چند نمونه از واژه‌های پارسی به کار رفته و برابر تازی آن‌ را در نوشته‌های این دو دانشمند ببینید:

📗 پورسینا:
شایدبود = #امکان
جانور = #حیوان
درازا/درازی = #طول
پهنا = #عرض
کُنا = #فاعل
کنندگی = #فاعلیت
کنش = #فعل
مایه = #ماده
هرآینگی بودن = #محدث (مُحْدَث)

📗 توسی:
اندهگین = #غمگین
بار گرفتن = #لقاح پذیرفتن
به خواب گراییدن = #قصد خواب داشتن
ناکردن = #عدم_فعل
چیز = #شئ
خرامیدن = به #تکلف رفتن


📗 برگرفته از:
- تارنمای فرهنگستان زبان و ادب پارسی
- نوشتار «خواجه نصیر طوسی و زبان و ادب پارسی» از #محمد_معین

🪴@AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻تقصیر = لغزش، کوتاهی، سستی، رَمژَک، مانید، پَرویش، بَچَک
🔻تقصیرکار = بزهکار، بزنده، گناهکار، گنهکار، گناهمَند، لغزشکار، کوتاهی‌کننده، سُستکار، مانیده، ویناسُمَند
🔻تقصیرکردن = مانیدن
🔻تقصیری = بینوایی، مانیدگی
🔻قاصر = کوتاه، کوتاهی‌کننده
🔻قاصرآمدن = کوتاه‌آمدن، ناتوان‌گشتن
🔻قاصرنظر = کوته‌بین
🔻قاصرهمت = کم‌خواه، کم‌کوش
🔻قاصرین = کوتاهی‌کنندگان
🔻قِصار = کوتَکان(کوتاه‌ها و تک‌ها، سخن بِخردانه‌ی کوتاه)
🔻کلمات قِصار = گُزین‌گویه‌ها
🔻قَصار = کوتاهی، سستی، ناتوانی
🔻قُصار = کوته
🔻قصور = کوتاهی، سستی، درماندگی، فروگذاری، بازایستادن، گناه، لغزش
🔻مقصر = بزهکار، بزنده، گناهکار، گنهکار، گناهمَند، ویناسُمَند، لغزشکار، کوتاهی‌کننده، سُستکار
🔻مقصرین = بزهکاران، سُستکاران

نمونه:
🔺یکی از انواع ورشکستگی، "ورشکستگی به‌تقصیر" است =
یکی از گونه‌های ورشکستگی، "ورشکستگی به‌رَمژَک" است

🔺زبان قاصر است از بیان آنچه اتفاق افتاده است =
زبان کوتاه/ناتوان است از بازگفتنِ آنچه روی داده است

🔺محکمه‌ی تجدیدنظر هم او را مقصر تشخیص داد =
دادگاه بازنگری هم او را گناهکار شناخت

🔺تقصیر از خودمان است که به این بلا مبتلا شده‌ایم =
کوتاهی از خودمان است که به این رنج دچار شده‌ایم

🔺نه در سخاوت او دیده هیچکس تقصیر
نه در مروت او دیده هیچکس نقصان (فرخی) =
نه در دَهِشگریِ او دیده هیچکس سستی
نه در جوانمردی او دیده هیچکس کاستی

🔺مقصرین به قصور خود اعتراف کردند =
لغزشکاران به لغزش خود اَستُوانیدند
بزهکاران گناه خود را پذیرفتند

🔺قصور این حقیر سراپا تقصیر را به دیده‌ی عفو و اغماض بنگرید =
پَرویش من را ببخشایید
من را ببخشید
ببخشید!

#مجید_دری
#پارسی_پاک
#تقصیر #قاصر #قصار #قصور #مقصر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
پیراهن سرخ به تو می‌آید
یا تو به پیراهن سرخ؟

شکوفه‌ها را باد باردار می‌کند
یا زیبایی تو؟

🇦🇫 #الیاس_علوی سراینده‌ی افغان
#چکامه_پارسی

🩸 @AdabSar
چقدر حسرت و اندوه و درد باید خورد
به جنگلی که همه برگ‌های آن پژمرد

به جنگلی که همه غنچه‌های رنگینش
به دست دامن ناباوری شکست، افسرد

خطوط روشن لبخند و آرزوهایم
چه عاجزانه در آغوش غصه‌هایت مرد

چنان شکستم از این بار دردها حتا
که مرگ مرا با خودش نخواهد برد


سراینده‌ی افغان #مژگان_فرامنش
هنرمند افغان #شمسیه_حسنی

🇦🇫🩸 @AdabSar
[…] من از سرزمین زنان زنده به‌گور
و شهر مرده‌ای می‌آیم
که دخترانش در گودال‌های عقیم
ناله سر می‌دهند

و زیباییشان را چهار دیواری‌های وحشی به تاراج برده‌اند

من از تقویم مردانه‌ای می‌آیم
که سال‌هاست فکر می‌کنند
جای من خالی است
اما از ترسشان هیچ زنی در آن بدون چادر نمی‌خوابد

من از سرزمین زنانی می‌آیم که از آغاز مرده‌اند
زنانی که هرگز ازدواج نکرده‌اند
اما تمام عمر خود را زاییدند

من از فرمانروایی بزرگ مردسالاری می‌آیم
از سرزمین الاکلنگ‌های به زمین چسبیده

حالا دیگر حتا نمی‌توانم بیایم
از هیچ سرزمینی که تو باورش نداری
ازهیچ‌کجای جهان در شناسنامه‌ات طلوع نمی‌کنم
از هیچ گودال سنگساری که نمی‌شناسی بیرون نمی‌آیم […]


سراینده‌ی افغان #نسیبه_فتحی_زاده

🩸🇦🇫 @AdabSar
📒 نمونه‌هایی خواندنی از واژگان برگزیده‌ی #فرهنگستان نخست را ببینیم. این واژه‌ها چنان پذیرفته شده که دیگر برابر بیگانه‌ی آن‌ها به گوش و چشم ما آشنا نیست. ولی چند دهه پیش هر روز بر سر زبان مردمان ما بود. اکنون هم می‌توانیم بجای ریشخند کردن نوواژه‌ها، به کاربرد آن‌ها در چند دهه‌ی آینده بیاندیشیم.

▫️ #هضم = گوارش
▪️ #هوسپیس (فرانسوی) = خسته‌خانه
▫️ #وکلای_انجمن_بلدی = نمایندگان شهر
▪️ #وثیقه = گرو
▫️ #وریفیه (فرانسوی) = رسیدن
▪️ #وریفکاسیون = رسیدگی
▫️ #ناوی_کاتور = دریانورد
▪️ #موعد_قراولی = پاس
▫️ #محال_علیه = برات‌گیر
▪️ #محیل = برات‌کش
▫️ #مریضخانه_بلدی = بیمارستان شهر
▪️ #لانس_تورپیل = اژدر انداز

نمونه‌های دیگر:
▫️ www.tg-me.com/AdabSar/18815
▪️ www.tg-me.com/AdabSar/18686

📒 @AdabSar
در خواب‌هايم زن غمگينی‌ست
موهايش را در سوزن می‌كند
و ژاكت می‌بافد!

سراینده‌ی افغان #الیاس_علوی

🩸🇦🇫 @AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


سَیّاس = کشوردار، شهرمَدار، وینارتار، سَرباک
سیاست = ساستاری، رامیاری، وینارداری، وینارتاری، شهرمَداری، کشورداری، جهان‌داری، جهان‌آرایی، دانش کشورداری، کاردانی، سَرباکی، رَوش
سیاست کردن = کشورداری کردن، فرمان راندن، کیفر دادن، زیرکی
سیاستگاه = کیفرگاه
سیاستمدار = رامیار، ویناردار، کشوردار، سَرباک، شهرمَدار
سیاسی = رامیاری، ویناردیک، شهرمَداریک، ساستاریک، کشورداری، جهان‌داری، جهان‌آرایی
سیاسیون = رامیاران، وینارداران، کشورداران، سران کشور، جهان‌داران

نمونه:
عکس العمل سیاسیون به حقوق های نجومی =
واکنش سرانِ کشور به دستمزدهای کیهانی

اخبار سیاسی را رَصَد می کرد =
تازه‌های ساستاریک را رَسَد می‌کرد
رویدادهای جهان‌داری را پایش می‌کرد

از سیاستمداران معروف است =
از کشورداران نامدار است

با سیاست خاص خودش توانست موفق شود =
با روش ویژه‌ی خودش توانست پیروز شود

مدتیست از سیاست کناره گرفته است =
چندی‌ست از ساستاری کناره گرفته است

#مجید_دری
#پارسی_پاک
#سیاست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
استخوان سر فرهاد فرو ریخت ز هم
دیده‌اش در ره شیرین نگران است هنوز

سراینده #عبرت_نایینی
هنرمند #حسین_بهزاد
#چکامه_پارسی

♥️🤍 @AdabSar
ادب‌سار
🗳 دنباله‌ی واژگان پارسی در زبان تازی جمهور = از پارسی گروه، انبوه مردم جمهوری = از پارسی جَمهوری(جم = پاک و هور= شید خور/خورشید)، در پارسی مردم سالاری جن، اجنِهّ = از پارسی جان جنُاح، جُنحِه = از پارسی گناه، گنه جِنار = از پارسی چنار جنَادِره = از پارسی جاندارها،…
💂🏻‍♀ دنباله‌ی واژه‌های پارسی در زبان تازی

جُنبَش = از پارسی جنبش
جَنبُقه = از پارسی چنُبه، بدسرشت و بدخو
جَنته، جنده، جُننطه، جنتایه = از پارسی ژنده، چَنته، کیف دستی
چَنچانی = از پارسی چپانی، زنی که در خوشی و سوگواری به خانه‌های مردم برای دستخوش می‌رود و خوشی و یا همدردی بیش از اندازه می‌کند.
جُنحه = از پارسی گنه، گناه
جُند = از پارسی گُند، سپاه
جَندار = از پارسی جاندار، نگهبان
جَندر = از پارسی چادر، خانه‌ی پوشاک(همچون کبوترخانه و آشپزخانه)، چندباره خوانی یک نوشته برای پی بردن به آن.
جَندَره = از پارسی چَنگَره، رخت‌مال یا چوبی برای باز کردن چروک جامه‌ها
جُندی = از پارسی گُندی، سپاهی، سرباز
جُندی سابور = از پارسی جندی شاپور
جِنزار، جَنزیر = از پارسی زنگار، زنگ‌زدگی

💂🏻‍♀ @AdabSar
دنباله دارد

📜 بازخن‌ها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشته‌ی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان.
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژه‌نامه‌ی دهخدا

فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی

💂🏻‍♀ @AdabSar
🌸🍀🌼
🍀🌼
🌼
پسندی و همداستانی کنی
که جان داری و جان‌سِتانی کنی؟

مکُش مورَکی را که روزی‌کَش‌ست
که او نیز جان دارد و جان خَوش‌ست

مکُن خویشتن را ز مردم‌کُشان
کزین پس نیابی خود از من نشان

جَهان خواستی یافتی خون مریز
مکُن با جَهان‌داریزدان ستیز
#فردوسی


و در این هفته آرزومندم که:
همی باد تا جاودان شاد دل
ز رنج و ز غم گشته آزاد دل


فرستنده #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌸
🌼🌸
🍀🌼🌸
🖋📚 پندنامه‌ی اردشیر بابکان که پس از اوستا کهن‌ترین نوشته‌ای است که از ایرانیان به‌جا مانده است:

۱- راستی
شاه را نسزد که دروغ گوید، که کسی به دروغ گفتنش ناگزیر نسازد.
پیشینیان گفته‌اند درستی شهریار برای مردم از فراوانی بهتر است. شاه اگر نزدیکان خویش را راست آرد، هر یک از آنان نیز با نزدیکان خویش چنین کنند تا سرانجام همگی مردم راست آیند. بدانید شهریار تا آن‌گاه که راست‌آوردن ویژگان را آغاز نکند، نباید در اندیشه‌ی راست آوردن توده‌ی مردم برآید و شاه اگر نادرست باشد به که فرمان نراند.

۲- دوراندیشی
پیشینیان گفته‌اند دگرگونی‌ها آنگاه روی دهند که به روزگار خوش‌گمان باشیم. پادشاهانی بوده‌اند که در سربلندی به یاد خواری و در آسودگی به یاد نگرانی و در شادی به یاد اندوه و در سرمستی به یاد توده‌ی مردم و در توانایی به یاد ناتوانی بوده‌اند و دوراندیشی در داشتن همه است. از پادشاهانی نباشید که نه‌تنها کاری نکردند، که کارهای نیک گذشتگان را تباه کردند و کشور را برای آیندگان ویران برجای نهادند.

۳- میانه‌روی
بدانید روزگار شما را به چند خوی وا دارد:
بخشندگی تا آن‌جا که کار به ریخت و پاش انجامد
سختگیری تا کار به زفتی* کشد
شکیبایی تا به کودنی رسد
گزک‌جویی تا به سبک‌سنگی انجامد
زبان‌بازی تا به ژاژخایی/یاوه‌سرایی کشد
خاموشی تا به گنگی نزدیک شود
شاه باید که در هریک از این خوی‌ها تا آن‌جا که نکوست پیش رود و چون به مرز رسد بایستد و خویشتن بدارد و پای‌فراتر ننهد.

۴- برنامه‌ریزی
شاه اگر برای کار و بیکاری و خوردن و آشامیدن و دانش‌اندوختن و خوش‌گذرانی برنامه نهد، کارها به گاه خویش انجام گیرد و پیش و پس نشود و کارهای امروزش از کارهای فردا باز ندارد .از نابسامانی کارها دو زیان برخیزد: یکی آن که خِرد کاستی گیرد که این سخت‌تر است. دیگر، ناتوانی تن که از کمبود در خوراک و جنبش پدید آید. بدانید که زیور شاهان در بسامانی کارهای روزانه‌شان باشد.

۵- پرهیز از چاپلوسان
بدانید که شاه باید از چاپلوسان بیش‌تر از آنان که از وی دوری کنند بترسد و از ویژگان بد بیش از توده‌ی بد بپرهیزد. نیک می‌دانم که شما فزون بر کار شهریاری، گرفتار همسران، فرزندان، وزیران، هم‌نشینان و دوستان نیز خواهید بود. از اینان جز اندکی از ایشان پرهیز کنید که کاری اگر کنند برای گرمی بازار امروز و زندگی فردای خویش است و خویشتن را توده‌ی مردم دانند و توده را جز ویژگان که خود از آنان باشند نشناسند.

۶- رایزنی با مردم
بدانید اگر شهریار به کسانی جز ویژگان نیز روی آرد و جز وزیران را نیز به خود نزدیک کند و از آنان سخن بشنود، درهایی تازه بر او گشاده شود و از آن‌چه بر وی پوشیده مانده بوده است آگاه شود. چه گفته‌اند: هر گاه شهریار از آنان که هنوز استوارشان نمی‌دارد پرهیز کند، پرده‌ی تاریک بی‌خبری بر او افتد. نیز گفته‌اند: هرچه مردم از شاه دورتر، وزیران آسوده‌تر.

۷- فرهنگ‌سازی
بدانید شهریاری از دو جای آسیب ببیند: یکی از چیرگی دشمن و دیگری تباهی فرهنگ. بدانید رزمتان با مردم دیگر پیش از جنگیدن با فرهنگ نادرستی که در مردم خودتان است، این نه پاسداری که از دست‌دادن است. با دل‌هایی که یکرنگ نیستند و دست‌هایی که دشمن یکدیگرند با دشمنان چگونه می‌رزمید؟ بازداشتن دشمن و پایداری و پاسداری از مرز، انجام‌ نپذیرد مگر به فرهنگ نیک و راهبردی درست.

۸- کارآفرینی
بدانید که نابودی شهریاری‌ها از سستی در گماردن مردم به کارها و پیشه‌های شناخته است. اگر بیکاری در مردم فزونی گیرد، در کارها بنگرند و در ریشه‌ها بیندیشند و از آن‌جا که سرشت‌ها گوناگون است، از گونه‌گونی منش‌ها، روش‌های ناهمگون برخیزد و از ناهمگونی روش‌ها، دشمنی و کینه‌توزی و خرده‌گیری. از ناهمسازی مردم دشواری دیگری برخیزد و آن این که شاه از هم‌داستان کردن ایشان درماند.

۹- نقدپذیری**
بدانید که چیرگی‌تان تنها بر تن مردم است که شاهان را بر دل‌ها دستی نیست. شما هرگز نتوانید که زبان مردم را از بدگویی و نکوهش خویش بسته نگاه دارید، چنان‌که زشت را نتوانید زیبا سازید. از این رو، هر کسی از شما بخواهد شیوه‌ای برگزیند که از وی جز به نیکی یاد نکنند، چشمانی بر خویش بگمارد تا در آگاهی بر کاستی‌های خویش، از مردم کشور پیش افتد.

۱۰- مهرورزی
برترین رهبری گشودن دو در برای مردم است: یکی در دلسوزی و مهر و بخشندگی و چشم‌پوشی و گشاده‌رویی، و دیگری در تندی و بیم‌دادن و سخت‌گیری و پافشاری و ترش‌رویی. من هر دو را در مهر می‌نامم. چه گشودن در ناخوشایند در کنار در خوشایند، به بستن در ناخوشایند بهتر می‌انجامد. بدانید که خوشی شهریاران درست در مهر ورزیدن به مردم است و هر که بدخواه همه‌ی مردم باشد دشمن خویش است.


فرستنده: #کوروش_آریاویج
برگردان شده به #پیام_پارسی


📜 پی‌نوشت ادبسار:
*به‌گمان فردید(منظور)تندخویی و درشتی باشد
**نقدپذیری= سنجش‌پذیری، نکوهش‌پذیری

@AdabSar
🔷💠🔹🔹
شب
پر از همهمه بود
در سرزمینی ویران
من
سرشار تو بودم.
در دوردست
باد با پارچه‌های تنم
در بازی بود…


سراینده و فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#چکامه_پارسی

🌉 @AdabSar
جشن فغدیه در نخستین روز شهریور نوید می‌داد که خنکی هوا در پیش است و زمان رهایی از گرمای تابستان نزدیک. به آن «فغربه» و «جشن خنکی هوا» هم می‌گفتند.

دو روز پس از آن «جشن کشمین» گویا در سوم شهریور برگزار می‌شد. گفته شده برپایی یک بازار بزرگ همگانی و انجام بازی‌های گروهی بهانه برگزاری آن بود.

فغدیه در خوارزم، سغد و فرارود (ماوراءالنهر) گسترش داشت و نشانی کم‌فروغ آن در نوشته‌های ابوریحان بیرونی یافت می‌شود. گویا این جشن‌ها و برماندهایشان با تازش مغولان نابود شد.

#جشن_های_ایرانی #شهریورگان

درباره‌ی فغربه و کشمین بیشتر بخوانید:
🎡🎠 www.tg-me.com/AdabSar/16992
🌍🩺
هرآن‌کس که پوشید راز از پزشک
ز مژگان فرو ریخت خونین سرشک
🍀🌺🍀
ز دانندگان گر بپوشیم راز
شود کارِ آسان برِ ما دراز
🌺🌸🌺
همهْ آرزو تندرستی بود
چو از درد روزی به سستی بود
🌸🌷🌸
امیدِ سپاه و سپهبد به توست
که روشنْ‌روان باشی و تندرست
#فردوسی
🍀🌹🍀
نخستین روز شهریورماه، آذین شده است به نام #پورسینا و #روز_پزشک
این روز و هرروز بر شما خجسته باد.

فرستنده #جعفر_جعفرزاده
@AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
🪐👩🏻‍⚕ @AdabSar
شبِ تو روزِ دیگران باشد
کآفتابَست در شبستانت

در روزهایی که کوچه‌ و خیابان سرزمین‌مان پر می‌شد از چکامه‌سرایی مرغان ترانه‌خوان، نوای شادی و لبخند کودکان و امید و پشتکار مردمان، اینک پر شده از درد و رنجی که از آسمان می‌بارد و دل‌هایی که در زمین می‌لرزد.
تنها امیدمان در این آوردگاهِ سخت، کوشش سپیدجامگانی دردآشناست که به درمانِ بیمارانِ نیازمند کمر بسته‌اند.
پزشکانی بیداردل که دانش‌شان را چتری کرده‌اند بر بارش درد و رنج و شبانه‌روز برای راندن مهمانی ناخوانده و آزارنده می‌کوشند.
پزشکانی که نگاهبانیِ جانانه‌شان از جانِ مردم هیچگاه فراموش نخواهد شد.

ایران ارجدانِ شماست!

آفرینِ خدای بر جانتان که چنین زیبا در این میدان درخشیدید.
پاینده باشید که هرگاه دردمندی تندرستی خود را بازمی‌یابد و دستی به نشانه‌ی سپاس به آسمان بلند می‌شود جهانی شما را می‌ستاید و آفرین می‌گوید.

ما نیز می‌کوشیم با روشنگری مردمان و پیروی از دستورهای بهداشتی، از بارِ ناگزیر بر شانه‌های پر توانِ شما بکاهیم.

تن‌تان دور از گزند
دستان‌تان پر توان
و روز پزشک بر شما فرخنده باد.

#مجید_دری
#روز_پزشک
🪐👨🏻‍⚕ @AdabSar
گیرم درخت رنگ خزان گیرد
تا ریشه هست ساقه نمی‌میرد

#سیمین_بهبهانی
#چکامه_پارسی

🍂🌳 @AdabSar
2024/10/04 21:16:58
Back to Top
HTML Embed Code: