Telegram Web Link
از چه خواهد دلت آزار دلم از ره ناز

ره ندارد مگر این خانه و آن خانه به هم

#ساجدی
#چکامه_پارسی

🚲 @AdabSar
🪡🌬 پایان جشن تیرگان
انگیزه‌های بافتن و بر باد دادن رشته‌ی تیروباد

🎋 جشن بزرگ تیرگان در سده‌های بسیاری و در بخش‌های بزرگی از سرزمین ایران از سیزدهم تیر یا همان تیرروز آغاز می‌شد و تا بادروز یا بیست‌ودوم دنباله داشت. بادروز، روز به باد سپردن رشته‌های بافته شده‌ی تیروباد بود. بند تیروباد پیش از آغاز تیرگان از تارهای هفت رنگ ابریشم یا نخ نازک در همه‌ی خانه‌ها بافته می‌شد. در بامداد روز جشن کودک و بزرگ‌سال آن را به مچ دست یا دکمه پیراهن خود می‌بستند و تا بیست‌ودوم تیر نگه می‌داشتند. در این روز به دشت یا بام خانه می‌رفتند و بند تیروباد را با شادی به دست باد می‌سپردند. این آیین نماد و یادبود ایزد باد است که تیر آرش را برای فراخ کردن مرزهای ایران یاری کرد و جنگ‌های پیاپی پایان یافت. بر این پایه تیر آرش در تیرروز (سیزدهم) از کمان رها شد و ده روز پس از آن به یاری ایزد باد بر درخت نشست.

🎋 انگیزه‌های بافتن بند تیروباد را چندجور بازگفته‌اند. یکی این است که مردم در جشن تیرگان پوشاک نو می‌پوشیدند ولی این کار برای تهی‌دستان شدنی نبود. رشته‌های بافته‌ی تیروباد نماد جامه‌ی نو بود تا هر کسی یک چیز کوچک و دوختنی نو با خود داشته باشد. داستان دیگر این است که با شکست سپاه منوچهر از تورانیان، ایرانیان به انگیزه‌ی میهن‌پرستی و پیروزی بر دشمن، بندی را به دست بستند و چون با پرتاب تیر آرش این پیروزی به‌دست آمد، بندها را رشته‌رشته کردند و به باد سپردند.

🎋 اکنون که سخن به افسانه‌ها کشید، داستان دیگری بخوانیم و ببینیم که افسانه‌های گوناگون در سراسر جهان چه همانندی‌هایی با هم دارند. کیخسرو از نبرد بزرگ با افراسیاب و کشتن او بازمی‌گشت که به‌ناگهان دریافت که کار او در جهان به پایان رسیده و باید به جهان ایزدان بپیوندد. دارایی‌هایش را به تهی‌دستان و موبدان بخشید، جانشین را برگزید و به همه گفت که به زودی از پادشاهی کناره می‌گیرد. کوشش نزدیکانش برای نگه‌داشتن او سودی نبخشید. سپاه او دوباره راه بازگشت را در پیش گرفتند ولی بیژن، توس، گیو و فریبرز همراه کیخسرو ماندند. این پنج تن به چشمه‌ای رسیدند و کیخسرو فرمان ماندن داد و گفت پس از این شب کسی او را نخواهد دید. زیرا با سر زدن سپیده او با ایزد سروش خواهد رفت. پس سر و تن را با آب چشمه شست و دمی راز و نیاز کرد و پیش از سر زدن خورشید از دیده‌ها ناپدید شد. این روز، همان سیزدهم تیر و آغاز جشن تیرگان بود. این داستان در شاهنامه فردوسی و تاریخ قم آمده است.

🎋 بیرونی نوشته بود که کیخسرو در بلندی کوهی در نزدیکی ساوه از دیدن یکی از ایزدان یا فرشتگان بیهوش شد و بیژن برای بیدار کردنش بر چهره‌اش آب پاشید. گردیزی نوشته است شست‌وشو و آب‌پاشی در جشن تیرگان در پیوند با افسانه‌ی کیخسرو است و شمس‌الدین انصاری دمشقی نوشته بود که ایرانیان در جشن‌های خود شب‌ها آتش می‌افروزند و سپیده‌دمان به نشانه‌ی پاکیزگی آب می‌پاشند. آیین آبریزان در اسپادانا(اصفهان) هم از آن رو است که پیروز پسر یزدگرد این شهر را ساخت ولی هفت‌سال بود که باران نمی‌بارید. هنگام بارندگی تن خود را با باران شستند و و این کار آیین هرساله‌شان شد. در افسانه‌ها این رخداد نیز با تیرگان هم‌زمان بود.

#پریسا_امام_وردیلو
b2n.ir/tirobad

📘 برگرفته از:
- جشن‌ها و آیین‌های ایرانی با تکیه بر اسطوره و مردم‌شناسی #حسام_الدین_مهدوی
- گاهشماری و جشن‌های ایران باستان #هاشم_رضی
- جشن‌های ایرانی #پرویز_رجبی
- جشن‌های آب «هاشم رضی»

📘 درباره‌ی ایزد سروش بخوانید:
www.tg-me.com/AdabSar/16055

#جشن_های_ایرانی #جشن_تیرگان

🌬🪡 @AdabSar
دست‌وپایی می‌توان زد بند اگر بر دست‌وپاست

وای بر جان گرفتاری که بندش بر دل است

#علینقی_کمره_ای
#چکامه_پارسی

🪝 @AdabSar
ادب‌سار
🔷🔶🔹🔸 @AdabSar 🔅پالایش زبان پارسی 🔻حق= هوده(بی‌هوده= بی‌حق)، سزا، روا، راست، درست، راست و درست، داد، راشَن(داد)، بهره، مزد 🔻اَحَق= سزاوارتر، روادارتر 🔻احقاق= دادرسی، دادگری 🔻استحقاق= شایستگی، سزاواری 🔻برحق= راستگونه 🔻به‌حق= به‌سزا 🔻حقاً= به‌راستی، به‌درستی…
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻حقیقت= راستی، راست، درستی، درست، راستینه، راستینگی، هَستا، آمیغ، فرهود، باور، آشکار، روشن
🔻حقیقتا= به‌راستی، به‌درستی، راستی را
🔻حقیقت‌بین= راستی‌بین، راست‌بین، راستی‌نگر، درست‌بین، آمیغ‌بین
🔻حقیقت‌جو= آمیغ‌پژوه، راستی‌خواه، راستی‌جو
🔻حقیقت‌طلبی= آمیغ‌پژوهی، راستی‌خواهی، راستی‌جویی، راستی‌پیشگی
🔻حقیقت‌گو= راستگو، درست‌گو
🔻حقیقت‌گویی= راستگویی، درست‌گویی
🔻حقیقی= راستین، راست، درست، آمیغی، اِوَر
🔻در حقیقت= به‌راستی، به‌درستی

نمونه:
🔺قسم بخور که حقیقت را بگویی=
سوگند بخور که راست بگویی

🔺این قصه‌ای حقیقی است=
این داستانی راست است

🔺کادر درمان حقیقتا تحت فشار زیادی هستند=
درمانگران به‌راستی زیر فشار بسیاری هستند


#مجید_دری
#پارسی_پاک
#حقیقت #حقیقی #حقیقتا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
هله نومید نباشی که تو را یار براند
گرت امروز براند نه که فردات بخواند

و اگر بر تو ببندد همه ره‌ها و گذرها
ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند

#مولوی
#چکامه_پارسی

فرتور(عکس) از #بابک_امین_تفرشی

@AdabSar 🌙
🔧 چند واژه‌ی برگزیده‌ی فرهنگستان در زمینه‌ی هندازگری(مهندسی)

ابزار = #tool
افزاره = #device
افزارگان = #equipment
دستگاه = #apparatus
نمونه = #sample
واسنجی = #calibration

🔧 @AdabSar
دل خانه‌ی تو سنگ‌دل است این کجا رواست

از سنگ جور بشکنی آیینه‌خانه را

#دهقان_سامانی
#چکامه_پارسی

فرتور از: ricardo saralegui

🤍 @AdabSar
ادب‌سار
🏕 واژگان پارسی در زبان تازی جَرامِقه گَرمُکیان = پارسیانی که در آغاز اسلام از تیسپون و جاهای دیگر عراق به شهر مُوصِل کوچ کردند جراهیه = از پارسی گروه، بزرگان جُربان = از پارسی گِریب، جریب جِرِبّان = از پارسی تیزی شمشیر، جیب زره و پیراهن، نیام جربانه، جرنبانه…
🏺 دنباله‌ی واژگان پارسی در زبان تازی

جِرباج = از پارسی گردباد
جِردبان، جَردبی، جَردبیل = از پارسی گرده‌بان، نگهبان نان،آزور
جَردَقه، جَردَق = از پارسی گردک، گرده
جَردقای = از پارسی نان نازک بزرگ
جردمانَق = از پارسی گردمانه، مُوردانِه، تخم مازریون (داروی بیماری آب شکم، در پزشکی آسیت، اَسایتیس، اِستسقاء)
جُرز = از پارسی گُرز
جِرزه(تک:جِرز) = تازی شده‌ی گُرزها
جُرشُع، جرشعه = از پارسی گران
جَرَّق، جَرّه از پارسی = جَره،سبوی دهن گشاد سفالی، خُمچه
جَرَعبیل = از پارسی گران بال، درشت
جُرف = از پارسی ژرف، آبکند، کناره و کرانه‌ی آب
جرفاس = از پارسی گران پشت، نیرومند

🏺 @AdabSar
دنباله دارد

📜 بازخن‌ها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشته‌ی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان.
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژه‌نامه‌ی دهخدا

فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی

🏺 @AdabSar
منم و دلی كه هرشب كندم به ناله سرخوش
مبر از كفم تو اين‌ دل كه دل دگر ندارم

#مشحون
#چکامه_پارسی

فرتور از #مریم_سعیدپور

🌆 @AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔹گزیده‌گویی!

در روزگاری زندگی می‌کنیم که پیشرفت روزافزون فناوری‌ و شتاب بالای نوآوری و نویابی‌های آدمی، به‌ناچار مردمان را به‌سوی کم‌گویی و گزیده‌گویی کشانده است و دیگر زمان و پروایی برای شنیدن و خواندن پرگویی‌ها و پرچانه‌گی‌های همیشگی، برای کسی نمانده است.
به دیگر سخن، امروزه کمینه‌گرایی(مینیمالیسم) اندک‌اندک جای بیشینه‌گرایی(ماکسیمالیسم) را در میان مردمان گرفته است و گزافه‌گویی نیست اگر بگوییم همین برخوردهای ساده و دوری از رودربایستی‌ها، می‌تواند زندگی را ساده‌تر و پیوندها را دوستانه‌تر گرداند.

برای نمونه، پیش از این اگر می‌خواستیم کسی را از مرگ کسی آگاه کنیم، برایش این‌چنین می‌نوشتیم:
- «معرف حضور مبارک و انورتان هست که حاج‌حسن‌آقا به مرگ مفاجات بدرود حیات گفته و از دنیای فانی به‌سوی دار باقی شتافته و روی در نقاب خاک کشیده است!»
اگر گزارش را به‌درستی بررسی کنیم، تنها آگاهی سودمندی که در آن پیدا می‌کنیم این است:
- «حسن مُرد!»

از همین‌روست که از دیرباز تاکنون، خردمندان و بزرگان، همواره مردمان را به کم‌گفتن و گزیده‌گفتن سِپارش کرده‌اند و «نظامی»، چامه‌سرای بزرگ ایرانی نیز چنین می‌سراید:
کم گوی و گزیده گوی چون دُر
تا ز اندک تو جهان شود پُر
یک دست گل دماغ‌پرور
از خرمن صد(سَد) گیاه بهتر

#مجید_دری
#پیام_پارسی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🌸🌺🌼
🌺🌼
🌼
بیا تا جَهان را به بد نسپَریم
به کوشش همه دستِ نیکی بریم

نباشد همی نیک و بد پایدار
همان بِه که نیکی بوَد یادگار

همان گنجِ دینار و کاخِ بلند
نخواهد بُدَن مَر تو را سودمند

سَخُن مانَد از تو همی یادگار
سَخُن را چنین خوارمایه مدار

فریدونِ فرّخ فرشته نبود
ز مُشک و از عنبر سرشته نبود

به داد و دِهِش یافت آن نیکُوی
تو داد و دِهِش کن فریدون تُوی
#فردوسی

امید این:
تو را یار بادا جَهان‌آفرین
بماناد روشن کلاه و نگین


فرستنده #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌸
🌼🌸
🌺🌼🌸
روی بنمایی و دل از من شوریده ربایی

تو چه شوخی که دل از مردم بی‌دیده ربایی

#شوریده_شیرازی
#چکامه_پارسی

🪁 @AdabSar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برش کوتاهی از دیدگاه #میرجلال_الدین_کزازی درباره‌ی گرایش مردم به کاربرد واژه‌های پارسی در گفتار و نوشتار

📔 @AdabSar
خونابه فرستند به هم چشم و دل من
چون كاسه كه همسايه به همسايه فرستد

#فضلی_چرپادقانی
#چکامه_پارسی

☔️ @AdabSar
📌 @AdabSar
🔷به فارسی:
سخنگوی سازمان ثبت احوال کشور درباره شرایط تغییر اسامی مذهبی در شناسنامه افراد گفت: «اسامی مذهبی تنها قابل تغییر به اسامی مذهبی دیگر و آن هم منوط بر غالب بودن فراوانی نام منتخب ثانویه است».

ظریفی گفت: «‏احتمالا فقط توی ایران باشه که اگر بخوای اسمتو عوض کنی، حکومت اجازه نمیده اسمت رو به ایرانی تغییر بدی»!

🖋 #برگردان_به_پارسی

سخنگوی سازمان زادنگاری کشور درباره‌ی سامِه‌های دِگَرِشِ نام‌های دینی در شناسنامه‌ی مردمان گفت: «نام‌های دینی تنها دِگَرِش‌پذیر به نام‌های دینی دیگر و آن هم وابسته به چیره‌بودن فراوانی نام برگزیده‌ی دومین است».

‏زیرکی گفت: «به‌گمان تنها در ایران باشد که اگر بخواهی نامت را دِگَر کنی، فَرشایه پروانه نمی‌دهد نامت را به ایرانی واگَردانی»!

فرستنده #یوتاب
📌 @AdabSar
تنها دل من است گرفتار در غمان
یا خود در این زمانه دل شادمان کم است؟
#سعدی

🇮🇷🩸 @AdabSar
🌍 با درود؛
#زیست_بوم ایران سال‌ها و دهه‌های بسیار پیچیده و سختی را می‌گذراند و ما می‌خواهیم آنچه را که چندی است در سر می‌پرورانیم با شما در میان بگذاریم و شما را دوباره به نوشتن برای زمین فرابخوانیم. می‌دانیم که زیست‌بوم ایران بزرگ‌ترین نگرانی این روزهای ایرانیان است.

🌎 ما نمی‌توانیم نگهداری از زمین را به کشورداران ایران و جهان وابگذاریم و خودمان کنار بکشیم. آن‌ها بارها ناشایستگی(بی‌کفایتی)، نادانی و سودجویی خود را در این زمینه نمایانده‌اند. کشورداران همیشه زور و سرمایه را به بهای گزافِ از دست رفتن سرمایه‌های پَرهامیک(طبیعی)، نابودی گونه‌های گیاهی و جانوری، خشکی دریاچه‌ها و رودها، از دست دادن اندوخته‌ی آب و هَتا گرفتن اکسیژن هوا برمی‌گزینند. پس چشم از آنان بپوشیم و دانگِ(سهمِ) خود را در این کوشش بپذیریم.

🌏 ما از این کار دو آرمان را دنبال می‌کنیم:
یک: پارسی‌نویسی را چیره‌دستانه‌تر بیازماییم.
دو: آگاه‌تر شویم و به اندازه‌ای که از ما ساخته است به یاری زمین بیاییم.

🌏 درباره‌ی چه و چگونه بنویسید:
👈 می‌توانید از یک سُهان(جمله) کوتاه بنویسید تا یک یادداشت پر و پیمان که به پارسی پاک باشد.

👈 می‌توانید یادداشتی مَهَند(مهم) از کنشگران زیست‌بوم را به پارسی بازنویسی کنید.

👈 می‌توانید از یک رویداد کوتاه یا گزارش بلند از رخدادهای روزانه که در ایران کم نداریم، برای ما بفرستید.
از شکار بی‌پروانه(غیرمجاز) تا کشته شدن زیستبانان، بی‌آبی‌هایی که پیامد نادانی کشورداران است، خشک شدن رودها و زمین‌ها، آتش‌سوزی در جنگل‌های زاگرس، بریدن درختان جنگل‌های گیلان و مازندران، تندآبه(سیل)ها، ته کشیدن آب‌های زیرزمینی و فرونشست زمین در دشت‌ها و شهرها، شکار بی‌رویه‌ی گونه‌های دریایی، بیماری و مرگ جانوران که برآمده از رفتار نادرست ما با زیستگاه است، زباله‌دان کردن زمین و جستار(موضوع)های بسیار پرشمار دیگری که شما را نگران می‌کند.

👈 می‌توانید از کارهای ساده و کوچک خود و روشی که در پیش گرفتید تا زمین و هوا را کمتر آلوده کنید، بنویسید. برای این کار چه دٍگَرِشی(تغییری) در شیوه‌ی زندگی خود داده‌اید؟

👈 اگر هنوز در این راستا گامی برنداشتید، بازدارنده‌ها و نیازهای شما چه هستند؟

👈 پیام‌تان می‌تواند درباره‌ی دیده‌های شما در زندگیِ هرروزه و دیدن رفتارهای خوب و بد دیگران باشد.

🌏 همچنین می‌توانید در این زمینه‌ها بنویسید:
👈 تا چه اندازه با کوشش کسانی که پسماند سِفر(صفر) هستند آشنایید؟

👈 تا چه اندازه با نگرش‌ها و شیوه‌های مِهرازی(معماری) بازگشت به زیست‌بوم آشنایید؟

👈 درباره پیوند دانش، هنر و ادب با زیست‌بوم چه دریچه‌های تازه‌ای به روی چشمان ما می‌گشایید؟

🌍 جَستارها(موضوعات) بسیار بیشتر از آنند که در اینجا نوشتیم. پیام‌های پارسی خود را در دوستی با زمین به این نشانی برای ما بفرستید تا در ادبسار همرسانی کنیم:
@New_View
ای جان و روشنایی
به زین همی بباید
تو برکناری از ما
ما در میان کارت

#انوری
#چکامه_پارسی

🔗 @AdabSar
کوششی ارزشمند در روزنامه‌ی «مهد تمدن»:

پارسی‌نویسیِ یک رویه(صفحه) در هفته
ارج‌گذاری به نام پدیدآورنده و بن‌مایه‌ی(منبع) پیام

🗞 @AdabSar
خوزستان - هما ارژنگی
@AdabSar
🩸💧 برای تشنگان سرزمینم
سروده و آوای #هما_ارژنگی تیر ۱۴۰۰


در سینه‌ام دل کوره‌ای آتش‌فشان است
وین دیده باران‌ریز درد تشنگان است

در من یکی غرنده‌توفان پای‌کوبان
روشنگر اندوه و خشم بی‌امان است

باران تلخ گریه‌های های‌هایم
بر دشت خوزستان و خاک سیستان است

خاک یلان و سرزمین سرفرازان
استوره‌های پایمردی، پاکبازان

بنگر کنون در چنگ دژخیمان نادان
افتاده زین‌سان خسته و زار و پریشان

اینک ز هر سویی فغان و داد خیزد
داد از ستمگرمردم شیاد خیزد

تفتیده و خشکیده و ناشاد و پژمان
گویی ز حلقوم زمین فریاد خیزد

بشنو کنون ای هم‌دل و ای هم‌تبارم
تنها نِه‌ای، من با تو انبازم در این راه

تا مرهمی بر زخم خون‌ریز تو باشم
هم‌گام و هم‌راه و هم‌آوازم در این راه

شادا دمی کز بند غم آزاد باشیم
در زندگی فرمانروای داد باشیم

مرهم‌نِه و یاری‌دِه و درمانگر درد
هم‌آرمان با مردمان راد باشیم

💧🩸 @AdabSar
2024/10/05 03:16:14
Back to Top
HTML Embed Code: