ادبسار
🧵 واژگان پارسی در زبان عربی تِکرار = پارسی کَرت (بار، نوبت)، دوبارگی، پیاپی تکریم، اِکرام = از پارسی گرامی داشت، گرامی تُفاح = از پارسی توپا، سیب (در زند و پازند) تَفته = از پارسی تافتن، (بافتن) پارچهی ابریشمی ویا تَفَرزن، مُفرزن = از پارسی فروزان، آموختن،…
🧳 واژگان پارسی در زبان عربی
تَنّار = از پارسی تَنُر، نانوا، تَنُورگر، تَنُوری
تَنکار = از پارسی تنکار، نمک برای آمیختن سیم و زر و…
تـَنَّوره = از پارسی تنوره، جامهدان بانوان
تُنَوم = از پارسی تنومند، گل آفتابگردان
تَنها از پارسی تنها
تُوبل = از پارسی توپال(فلز) خردههای توپال
توبجی، توپچی (عراقی) = از پارسی توپ و پسوند ترکی چی، توپانداز
توت = از پارسی توت
تَوتَه = از پارسی تُوتِه، زگیل
تُوتیا = از پارسی توتیا، رُوی فلز، سنگ سُرمه، خاکه سنگ
تُوج = از پارسی توژ، پوست درختی که زین اسب و کمان را با آن بپوشانند، میوهی خوردنی بِه.
تودَری = از پارسی تو دری، تخم گیاهی که گویند برای آژو (نیروی باه)سودمند است
تور = از پارسی تور (آوند، ظرف تور) پارچهی توری بافت
توز، نوس = از پارسی توش، (توانمندی) در تازی به مانک آسال، پرهام، در پارسی به مانک نیرو و توانایی
تَوَزُّر = از پارسی وزیر، وزیر شدن
تَوذریج، تودری = از پارسی تُودَری، تخم گیاهی است برای افزایش نیروی آژ (جنسی)
تُوز از پارسی توژ = پوست درختی بسیار نازک که درگذشته روی آن مینوشتند
توزله، توزلا = از پارسی تولی، ازدا (نابغه)
تولی، توله = از پارسی تول، تولیدن،(وحشت و بیزاری)
تُون = از پارسی تُون، پارچه کجهبازی (انگشتربازی)، گلخن گرمابه(آتش خانه)
🧳 @AdabSar
دنباله دارد
📜 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان.
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژهنامهی دهخدا
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی
🧳 @AdabSar
تَنّار = از پارسی تَنُر، نانوا، تَنُورگر، تَنُوری
تَنکار = از پارسی تنکار، نمک برای آمیختن سیم و زر و…
تـَنَّوره = از پارسی تنوره، جامهدان بانوان
تُنَوم = از پارسی تنومند، گل آفتابگردان
تَنها از پارسی تنها
تُوبل = از پارسی توپال(فلز) خردههای توپال
توبجی، توپچی (عراقی) = از پارسی توپ و پسوند ترکی چی، توپانداز
توت = از پارسی توت
تَوتَه = از پارسی تُوتِه، زگیل
تُوتیا = از پارسی توتیا، رُوی فلز، سنگ سُرمه، خاکه سنگ
تُوج = از پارسی توژ، پوست درختی که زین اسب و کمان را با آن بپوشانند، میوهی خوردنی بِه.
تودَری = از پارسی تو دری، تخم گیاهی که گویند برای آژو (نیروی باه)سودمند است
تور = از پارسی تور (آوند، ظرف تور) پارچهی توری بافت
توز، نوس = از پارسی توش، (توانمندی) در تازی به مانک آسال، پرهام، در پارسی به مانک نیرو و توانایی
تَوَزُّر = از پارسی وزیر، وزیر شدن
تَوذریج، تودری = از پارسی تُودَری، تخم گیاهی است برای افزایش نیروی آژ (جنسی)
تُوز از پارسی توژ = پوست درختی بسیار نازک که درگذشته روی آن مینوشتند
توزله، توزلا = از پارسی تولی، ازدا (نابغه)
تولی، توله = از پارسی تول، تولیدن،(وحشت و بیزاری)
تُون = از پارسی تُون، پارچه کجهبازی (انگشتربازی)، گلخن گرمابه(آتش خانه)
🧳 @AdabSar
دنباله دارد
📜 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان.
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژهنامهی دهخدا
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی
🧳 @AdabSar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌼🌺🌸
🌺🌸
🌸
خرد چَشمِ جانست چون بنگری
که بیچَشمْ شادان جهان نسپَری
نَخستآفرینش خرد را شِناس
نگهبانِ جانست و آنِ سه پاس
سه پاس تو چَشمست و گوش و زوان
کزین سه بوَد نیک و بد بیگُمان
خرد را و جان را که دانَد سُتود؟
وُ گر من سِتایم که یارد شُنود؟
#فردوسى
و در این هفته امید دارم که:
ز تو چَشمِ آهرمنان دور باد
دل و جان تو خانهی سور باد
فرستنده #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌼
🌸🌼
🌺🌸🌼
🌺🌸
🌸
خرد چَشمِ جانست چون بنگری
که بیچَشمْ شادان جهان نسپَری
نَخستآفرینش خرد را شِناس
نگهبانِ جانست و آنِ سه پاس
سه پاس تو چَشمست و گوش و زوان
کزین سه بوَد نیک و بد بیگُمان
خرد را و جان را که دانَد سُتود؟
وُ گر من سِتایم که یارد شُنود؟
#فردوسى
و در این هفته امید دارم که:
ز تو چَشمِ آهرمنان دور باد
دل و جان تو خانهی سور باد
فرستنده #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌼
🌸🌼
🌺🌸🌼
🍇 جشنهای پایان بهار
پراکندگی آیینها در استانهای ایران
در روزگاران بسیار کهن، به گمان بیش از سههزار سال پیش که گذر روزهای سال به گاهشمار گاهنباری وابسته بود و شناخته میشد، واپسین روز بهار واپسین روز سال بود و با آغاز تابستان سال نو آغاز میشد. همچنین گفته شده از آنجا نام خرداد به مانک رسایی و والایی به این ماه دادهاند که در روز پایانیاش خورشید به بالاترین جایگاه خود میرسد.
در خوربَران(غرب) ایران هنوز به خورشید «هور» و «خور» میگویند و چه بسا خرداد به مانَک(معنی) والایی خورشید باشد. خورآسان یا خراسان نیز جایی است که خورشید از آنجا سر میزند.
🍇 جشن گل و گوجه اَروس*
جشن گل و گوجه اروس هنوز در بسیاری از شهرها و روستاهای استان خراسان برگزار میشود و میوههای نوبرانه را همراه با سبزی، کاهو، آرد و روغن در سینی بزرگی میچینند و به خانهی نواَروسان میبرند.
🍒 جشن عیدماه
این جشن در مازندران بیشتر شناخته شده است. در روستای امامزاده حسن سوادکوه با آتشافروزی در بلندیها، بازیهای گروهی و کشتی گرفتن این روز را پاس میدارند. به این جشن، جشن مردگان هم میگویند و برای درگذشتگان بخشش و دَهِش میکنند.
________________
✍🏻 پینوشت:
«اَروس» به گمان، واژهای پارسی از ریشهی «اَرِز» اوستایی، به چمار سپیدی، پاکی و راستی است که در زبان تازی به «عروس» دگرگون شده است. از اینرو نگارش آن با «ع» نادرست است.
________________
📚 برداشت آزاد از:
- جشنها و آیینهای ایرانی با تکیه بر اسطوره و مردمشناسی #حسام_الدین_مهدوی
- فرهنگنامهی مازندنومه
- آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز
نویسنده: #محمود_روح_الامینی
#جشن_های_ایرانی #خردادگان
🍉🍇 @AdabSar
پراکندگی آیینها در استانهای ایران
در روزگاران بسیار کهن، به گمان بیش از سههزار سال پیش که گذر روزهای سال به گاهشمار گاهنباری وابسته بود و شناخته میشد، واپسین روز بهار واپسین روز سال بود و با آغاز تابستان سال نو آغاز میشد. همچنین گفته شده از آنجا نام خرداد به مانک رسایی و والایی به این ماه دادهاند که در روز پایانیاش خورشید به بالاترین جایگاه خود میرسد.
در خوربَران(غرب) ایران هنوز به خورشید «هور» و «خور» میگویند و چه بسا خرداد به مانَک(معنی) والایی خورشید باشد. خورآسان یا خراسان نیز جایی است که خورشید از آنجا سر میزند.
🍇 جشن گل و گوجه اَروس*
جشن گل و گوجه اروس هنوز در بسیاری از شهرها و روستاهای استان خراسان برگزار میشود و میوههای نوبرانه را همراه با سبزی، کاهو، آرد و روغن در سینی بزرگی میچینند و به خانهی نواَروسان میبرند.
🍒 جشن عیدماه
این جشن در مازندران بیشتر شناخته شده است. در روستای امامزاده حسن سوادکوه با آتشافروزی در بلندیها، بازیهای گروهی و کشتی گرفتن این روز را پاس میدارند. به این جشن، جشن مردگان هم میگویند و برای درگذشتگان بخشش و دَهِش میکنند.
________________
✍🏻 پینوشت:
«اَروس» به گمان، واژهای پارسی از ریشهی «اَرِز» اوستایی، به چمار سپیدی، پاکی و راستی است که در زبان تازی به «عروس» دگرگون شده است. از اینرو نگارش آن با «ع» نادرست است.
________________
📚 برداشت آزاد از:
- جشنها و آیینهای ایرانی با تکیه بر اسطوره و مردمشناسی #حسام_الدین_مهدوی
- فرهنگنامهی مازندنومه
- آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز
نویسنده: #محمود_روح_الامینی
#جشن_های_ایرانی #خردادگان
🍉🍇 @AdabSar
🌞🌻 جشن آغاز تابستان
جشن آغاز تابستان همراه با واگشت(انقلاب) تابستانی و آغاز سال نو بر پایهی گاهشمار گاهنباری در روزگاران بسیار کهن برگزار میشد. یکی از آیینهای این جشن برپایی پُرسه(ختم) همگانی به یاد درگذشتگان یک سال گذشته و دیدار با خانوادههای آنان بود. گفته شده که در چنین روزی ایرانیان بسیاری در راه میهن جان باختند.
یکی از آیینهای این روز که خاستگاه آن میانرودان(بینالنهرین) بود و در سرزمین خاورمیانه برگزار میشد، آبپاشونک و بزرگداشت ایزد تموز بود. ایزد تموز همتای ایزد رپیتون و خدای رویش گیاهان و زندگی بود. در افسانههای این سرزمین تموز با ایزدبانوی ایشتار که همتای ایزدبانوی آناهیتا است پیوند زناشویی بسته بود. ولی عشق سرسختانهی ایشتار هر تابستان او را میمیراند و به زیر زمین میفرستاد و به دنبال آن گرمای خشککننده فرا میرسید. در میانرودان باستان سوگواری مرگ تموز در تابستان برگزار میشد زیرا گرمای سوزان این سرزمین گیاهان و سرسبزی را میخشکاند. سپس چندی بعد ایشتار به جهان زیر زمین میرفت و تموز را به زمین بازمیگرداند و سرسبزی و بهار فرا میرسید. یکی از آیینهای سوگواری تموز در آغاز تابستان، آبپاشی برای پسواز(بدرقه) او بود که هنوز در میان آشوریان زنده است. تموز در پارسی به مانک (معنی) گرمای فراوان است.
✍ #پریسا_امام_وردیلو
برگرفته از: ایرانیان ارمنی #اسماعیل_رائین
گاهشماری و جشنهای ایران باستان #هاشم_رضی
دربارهی جشن آغاز تابستان بیشتر بخوانید: www.tg-me.com/AdabSar/16522
#جشن_های_ایرانی #چله_تموز #تیرگان #جشن_آغاز_تابستان #آب_پاشونک
🌞🌻 @AdabSar
جشن آغاز تابستان همراه با واگشت(انقلاب) تابستانی و آغاز سال نو بر پایهی گاهشمار گاهنباری در روزگاران بسیار کهن برگزار میشد. یکی از آیینهای این جشن برپایی پُرسه(ختم) همگانی به یاد درگذشتگان یک سال گذشته و دیدار با خانوادههای آنان بود. گفته شده که در چنین روزی ایرانیان بسیاری در راه میهن جان باختند.
یکی از آیینهای این روز که خاستگاه آن میانرودان(بینالنهرین) بود و در سرزمین خاورمیانه برگزار میشد، آبپاشونک و بزرگداشت ایزد تموز بود. ایزد تموز همتای ایزد رپیتون و خدای رویش گیاهان و زندگی بود. در افسانههای این سرزمین تموز با ایزدبانوی ایشتار که همتای ایزدبانوی آناهیتا است پیوند زناشویی بسته بود. ولی عشق سرسختانهی ایشتار هر تابستان او را میمیراند و به زیر زمین میفرستاد و به دنبال آن گرمای خشککننده فرا میرسید. در میانرودان باستان سوگواری مرگ تموز در تابستان برگزار میشد زیرا گرمای سوزان این سرزمین گیاهان و سرسبزی را میخشکاند. سپس چندی بعد ایشتار به جهان زیر زمین میرفت و تموز را به زمین بازمیگرداند و سرسبزی و بهار فرا میرسید. یکی از آیینهای سوگواری تموز در آغاز تابستان، آبپاشی برای پسواز(بدرقه) او بود که هنوز در میان آشوریان زنده است. تموز در پارسی به مانک (معنی) گرمای فراوان است.
✍ #پریسا_امام_وردیلو
برگرفته از: ایرانیان ارمنی #اسماعیل_رائین
گاهشماری و جشنهای ایران باستان #هاشم_رضی
دربارهی جشن آغاز تابستان بیشتر بخوانید: www.tg-me.com/AdabSar/16522
#جشن_های_ایرانی #چله_تموز #تیرگان #جشن_آغاز_تابستان #آب_پاشونک
🌞🌻 @AdabSar
ادبسار
🔷🔶🔹🔸 @AdabSar 🔅پالایش زبان پارسی 🔻مُذَکَر= مرد، مردانه، نر، نرین، نرینه، گَشن 🔻مُذکِر= پسرزا(زنی که پسر زاید) 🔻ذَکَر= مرد، نر 🔻ذکور= مردان، پسران، نَرها، نرینگان 🔻ذَکورَه= مردی، نرینگی 🔻ذُکران= مردان، نرینگان 🔻ذِکاره، ذِکَرَه= مردان 🔻تذکیر=نر کردن، نَرِش…
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻خنثی= (پارسی است)، خـَنزَک، امرد، بیسوی، بیسویه، بیهوده، ناكار، اَویژه، بیویژگی، نَتار
🔻خنثیشدن= بیسو شدن، خـَنزَکیدَن
🔻خنثیکردن= بیکنش کردن، بیسو کردن، خَنزَکاندَن، نَتاردن
🔻مخنث= تاز، بَغا، هیز، غَرچه، غَراچه
🔻مخنثین= هیزان، بَغایان، غَرچگان
✍نمونه:
🔺نوترون یک ذرهی خنثی است =
نوترون یک ریزهی بیسویه است
🔺حملهی مهاجمان را خنثی كردیم =
آفند تازشگران را ناكار كردیم
✍ #مجید_دری
#پارسی_پاک
#خنثی #مخنث
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻خنثی= (پارسی است)، خـَنزَک، امرد، بیسوی، بیسویه، بیهوده، ناكار، اَویژه، بیویژگی، نَتار
🔻خنثیشدن= بیسو شدن، خـَنزَکیدَن
🔻خنثیکردن= بیکنش کردن، بیسو کردن، خَنزَکاندَن، نَتاردن
🔻مخنث= تاز، بَغا، هیز، غَرچه، غَراچه
🔻مخنثین= هیزان، بَغایان، غَرچگان
✍نمونه:
🔺نوترون یک ذرهی خنثی است =
نوترون یک ریزهی بیسویه است
🔺حملهی مهاجمان را خنثی كردیم =
آفند تازشگران را ناكار كردیم
✍ #مجید_دری
#پارسی_پاک
#خنثی #مخنث
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
ادبسار
🧳 واژگان پارسی در زبان عربی تَنّار = از پارسی تَنُر، نانوا، تَنُورگر، تَنُوری تَنکار = از پارسی تنکار، نمک برای آمیختن سیم و زر و… تـَنَّوره = از پارسی تنوره، جامهدان بانوان تُنَوم = از پارسی تنومند، گل آفتابگردان تَنها از پارسی تنها تُوبل = از پارسی توپال(فلز)…
🌵 واژگان پارسی در زبان عربی
تیجان = از پارسی تاج، تاجها
تِیر = از پارسی تیر، شاه تیر، بیابان، گردونهی تیر(عطارد)
تیر، التیر = از پارسی تیرک، ستون چوبی
تیغار = از پارسی تَغار
تیغ = از پارسی تیغ یا اره
تیغه = از پارسی تیغه
تیک = از پارسی تَنک، کیسه و آوند
تَیما = از پارسی تیما، بیابان
تیمار = از پارسی تیمار، دلسوزی، پرستاری
تَیهوُج = از پارسی تیهُو، تیهوک، سرخ بال، پَر سُر، شیشو، مرغی است کبک مانند ولی کوچکتر از گنجشک
ثجیر = از پارسی تجیر، شیرهی خرما، هستهی انگور، داروی خشکزا
ثَرَائدِ = از پارسی ترید، تریت، تریدها ،نان خُرد کردن در آبگوشت
ثَرب = از پارسی چرب، چَربَو یا فربه، پروار، پُرگوشت
ثَروَده = تازی شدهی تَرید اشکنه
ثَراه = از پارسی تَری، خاک زمین
🌵 @AdabSar
دنباله دارد
📜 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان.
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژهنامهی دهخدا
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی
🌵 @AdabSar
تیجان = از پارسی تاج، تاجها
تِیر = از پارسی تیر، شاه تیر، بیابان، گردونهی تیر(عطارد)
تیر، التیر = از پارسی تیرک، ستون چوبی
تیغار = از پارسی تَغار
تیغ = از پارسی تیغ یا اره
تیغه = از پارسی تیغه
تیک = از پارسی تَنک، کیسه و آوند
تَیما = از پارسی تیما، بیابان
تیمار = از پارسی تیمار، دلسوزی، پرستاری
تَیهوُج = از پارسی تیهُو، تیهوک، سرخ بال، پَر سُر، شیشو، مرغی است کبک مانند ولی کوچکتر از گنجشک
ثجیر = از پارسی تجیر، شیرهی خرما، هستهی انگور، داروی خشکزا
ثَرَائدِ = از پارسی ترید، تریت، تریدها ،نان خُرد کردن در آبگوشت
ثَرب = از پارسی چرب، چَربَو یا فربه، پروار، پُرگوشت
ثَروَده = تازی شدهی تَرید اشکنه
ثَراه = از پارسی تَری، خاک زمین
🌵 @AdabSar
دنباله دارد
📜 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان.
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژهنامهی دهخدا
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی
🌵 @AdabSar
آنکه از درد دل خود به فغان است منم
وانکه از زندگی خویش به جان است منم
آنکه هر روز دل از مهر بتان بردارد
چون شود روز دگر باز همان است منم
#هلالی_جغتایی
#چکامه_پارسی
💞 @AdabSar
وانکه از زندگی خویش به جان است منم
آنکه هر روز دل از مهر بتان بردارد
چون شود روز دگر باز همان است منم
#هلالی_جغتایی
#چکامه_پارسی
💞 @AdabSar
ادبسار
🌵 واژگان پارسی در زبان عربی تیجان = از پارسی تاج، تاجها تِیر = از پارسی تیر، شاه تیر، بیابان، گردونهی تیر(عطارد) تیر، التیر = از پارسی تیرک، ستون چوبی تیغار = از پارسی تَغار تیغ = از پارسی تیغ یا اره تیغه = از پارسی تیغه تیک = از پارسی تَنک، کیسه و آوند…
🛣 واژگان پارسی در زبان تازی
ثَنا = از پارسی سَنا، ستایش، سِپاس
تَمَک = از پارسی تَمَک، از گیاهان دارویی، کوهان شتر
ثَرَی = از پارسی تَرِی، نمناک، خاک، زمین، زیرزمین
ثَریان = از پارسی تَر، تَری، نمناکی
ثَرید = از پارسی ترید، تَریت، اشکنه
جأب = از پارسی گپ
جاجیم = از پارسی جاجیم، رو انداز
جادر = از پارسی چادر
جادو = از پارسی جادو، نیرنگ
جاده = از پارسی جاده
جادی = از پارسی جادی (زعفران سرخ)
جادی = از پارسی شادی، نوشیدنی کَرکمی (زعفرانی)
جارک = از پارسی چارک ، چهار یک
جاجَرم = از پارسی جاگرم، شهرکی در خراسان در راه گرگان
جاره = از پارسی چاره
جارق، جاروخ = از پارسی چارق، کفش کلفتی از چرم و ریسمان روستاییان و بیابان گردان، ساروخ
جارکُون = از پارسی جارگون، پوست گردو، گل و شکوفهی گردو
🛣 @AdabSar
دنباله دارد
📜 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان.
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژهنامهی دهخدا
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی
🛣 @AdabSar
ثَنا = از پارسی سَنا، ستایش، سِپاس
تَمَک = از پارسی تَمَک، از گیاهان دارویی، کوهان شتر
ثَرَی = از پارسی تَرِی، نمناک، خاک، زمین، زیرزمین
ثَریان = از پارسی تَر، تَری، نمناکی
ثَرید = از پارسی ترید، تَریت، اشکنه
جأب = از پارسی گپ
جاجیم = از پارسی جاجیم، رو انداز
جادر = از پارسی چادر
جادو = از پارسی جادو، نیرنگ
جاده = از پارسی جاده
جادی = از پارسی جادی (زعفران سرخ)
جادی = از پارسی شادی، نوشیدنی کَرکمی (زعفرانی)
جارک = از پارسی چارک ، چهار یک
جاجَرم = از پارسی جاگرم، شهرکی در خراسان در راه گرگان
جاره = از پارسی چاره
جارق، جاروخ = از پارسی چارق، کفش کلفتی از چرم و ریسمان روستاییان و بیابان گردان، ساروخ
جارکُون = از پارسی جارگون، پوست گردو، گل و شکوفهی گردو
🛣 @AdabSar
دنباله دارد
📜 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان.
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژهنامهی دهخدا
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی
🛣 @AdabSar
Forwarded from فروشگاه ادبسار
دوستان گرامی؛
دفتر «دستان مستان» گزیدهی سرودگان میرجلالالدین کزازی به پایان رسید. ادبسار میکوشد نبیگهای(کتابهای) پارسی را با ارزشی جداسان(متمایز) به شما بنمایاند و اکنون با نگاه به فراگیری و به درازا کشیدن بیماری کرونا دسترسی به استادان برای دستینهی(امضای) نبیکها فراهم نیست.
از اینرو هماکنون فروش دفترهای درپیوند با پارسی پاک که در برنامه داشتیم انجامپذیر نیست.
چنانچه بتوانیم برای فروش آنها با دستینهی نویسنده چارهای بیندیشیم در ادبسار و فروشگاه ادبسار به آگاهی شما میرسانیم.
چنانچه پیشتر برای خرید دستان مستان از ما شماره بانکی گرفتهاید، از واریز خودداری کنید.
دفتر «دستان مستان» گزیدهی سرودگان میرجلالالدین کزازی به پایان رسید. ادبسار میکوشد نبیگهای(کتابهای) پارسی را با ارزشی جداسان(متمایز) به شما بنمایاند و اکنون با نگاه به فراگیری و به درازا کشیدن بیماری کرونا دسترسی به استادان برای دستینهی(امضای) نبیکها فراهم نیست.
از اینرو هماکنون فروش دفترهای درپیوند با پارسی پاک که در برنامه داشتیم انجامپذیر نیست.
چنانچه بتوانیم برای فروش آنها با دستینهی نویسنده چارهای بیندیشیم در ادبسار و فروشگاه ادبسار به آگاهی شما میرسانیم.
چنانچه پیشتر برای خرید دستان مستان از ما شماره بانکی گرفتهاید، از واریز خودداری کنید.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍀🌺🌸
🌺🌸
🌸
تُوْی کردهیِ کَردْگارِ جهان
ندانیهمی آشْکار و نهان
به دانش ز دانندگان راه جوی
به گیتی بپوی و به هر کس بگوی
ز هر دانشی چون سَخُن بشنَوی
از آموختن یک زمان نَغنَوی
چو دیدار یابی به شاخِ سَخُن
بدانی که دانش نیاید به بُن
#فردوسی
و در این هفته امید آن که:
سپهر گَراینده یار تو باد
همان داد و پرهیزْ کارِ تو باد
فرستنده #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌺
🌸🌺
🍀🌸🌺
🌺🌸
🌸
تُوْی کردهیِ کَردْگارِ جهان
ندانیهمی آشْکار و نهان
به دانش ز دانندگان راه جوی
به گیتی بپوی و به هر کس بگوی
ز هر دانشی چون سَخُن بشنَوی
از آموختن یک زمان نَغنَوی
چو دیدار یابی به شاخِ سَخُن
بدانی که دانش نیاید به بُن
#فردوسی
و در این هفته امید آن که:
سپهر گَراینده یار تو باد
همان داد و پرهیزْ کارِ تو باد
فرستنده #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌺
🌸🌺
🍀🌸🌺
🌱🌸 جشن نیلوفر، رازآمیز و افسانهای
🌺 «نیلوفر»، یکی از رازآمیزترین نمادهای باستانی در خورآیان (مشرقزمین) بهویژه هند و ایران و نماد والایی آدمی است. زیرا پای در گِل، تن در آب و چشم بر خورشید و آسمان دارد. این گل که در جهان باستان بسیار ارجمند بود بر دیوارهای کاخ آپادانا، در جامهی هخامنشیان و در تاغ بستان کرمانشاه دیده میشود. این گل از نمادهای آشتی و دوستی بود.
🌸 «جشن نیلوفر» در خردادروز از تیرماه برابر با ششم تیر در ایران برگزار میشد. «ابوریحان بیرونی» نوشته بود که جشن نیلوفر از جشنهای تازه است و دیرینگی جشنهای کهن را ندارد. در برهان قاطع آمده که امردادروز از هر ماه(روز هفتم هرماه) جشن بود که این جشن در ماه خرداد یا امرداد جشن نیلوفر خوانده میشد. ولی دیگران باور دارند که این جشن در خرداد روز (ششم) تیر برگزار میشد. روشن است که جشنهای چلهی تموز(یکم تیر تا دهم امرداد)، جشنهای آب و آفتاب و در پیوند با یکدیگر بودند ولی شوربختانه از چیستی و آیینهای جشن نیلوفر آگاهی برای ما نمانده است و ایرانشناسان به چند گمانزد بسنده کردهاند.
🌺 مهرپرستی یا خورشیدپرستی از نخستین کیش و آیینهای آدمی در جهان باستان بود و در باور ایرانیان گل نیلوفر با میترا یا مهر یا خورشید پیوند داشت؛ زیرا رویش سالیانه نیلوفر در چلهی تموز که گرمترین روزهای سال بودند رخ میداد و از سویی این گلها هر پگاه با سر زدن میترا یا خورشید میشکفتند و با فرو افتادنش بسته میشدند.
🌸 این ویژگی زیستی نیلوفر مایهی آن شد که نیلوفر و مهر یا آفتاب را از یک خاستگاه و در پیوند با یکدیگر بدانند.
🌺 گل نیلوفر در پیوند با آناهیتا ایزدبانوی آب بود و فرشتهی خرداد نگهبان آبها خوانده میشد. در ماتیکان (کتاب) پهلوی بندهش نوشته شده که نیلوفر نشانهی ایزد آبان و ایزد آبان پاسدار آبها بود.
🌸 یکی دیگر از گمانها دربارهی چیستی جشن نیلوفر این است که جشن تیرگان در دو روز و با نامهای تیرگان کوچک و تیرگان بزرگ برگزار میشد.
تیرگان کوچک یا جشن نیلوفر(ششم تیر) روزی بود که مردم خسته از جنگ بودند. بر پایهی افسانهها آرش کمانگیر برای پرتاب تیری که مرزهای ایران را نشان دهد به بلندی رفت و نیروی جان در تیر نهاد و کمان کشید. سه روز پس از آن و به یاری ایزدِ باد تیر روی درختی در آنسوی خراسان فرود آمد. در این روز جنگ پایان یافت و جشن بزرگی برپا شد که تیرگان بزرگ نام گرفت.
ولی جشن تیرگان هفت روز پس از جشن نیلوفر برگزار میشد و بسیاری ایرانشناسان با این گمان همرای نیستند.
جایگاه ریشهدار گل نیلوفر یک باور هند و آریایی است. گل نیلوفر امروز در میان هندوان ارزش والایی دارد و یکی از نمادها در ورزش یوگا است.
✍ #پریسا_امام_وردیلو
goo.gl/femBeX
________
برای آشنایی با نام نیلوفر به این دو پیوند بنگرید:
www.tg-me.com/AdabSar/6589
www.tg-me.com/AdabSar/6590
برای آشنایی با آبانگان و جایگاه آناهیتا به این پیوند بنگرید:
www.tg-me.com/AdabSar/4906
برای آشنایی با نام آناهیتا به این پیوند بنگرید:
www.tg-me.com/AdabSar/4912
________
📚📚 برگرفته از:
۱- واژه نامهی دهخدا
۲- جشنهای آب #هاشم_رضی
۳- راهنمای زمان جشنها و گردهماییهای ملی ایران باستان #رضا_مرادی_غیاث_آبادی
۴- جشنها و آیینهای شادمانی در ایران (از دوران باستان تا امروز) #ابوالقاسم_آخته
۵- جشنها و آیینهای ایرانی با تکیه بر استوره و مردمشناسی #حسام_الدین_مهدوی
________
#جشن_های_ایرانی #جشن_نیلوفر #تیرگان
🌺🌱 @AdabSar
🌺 «نیلوفر»، یکی از رازآمیزترین نمادهای باستانی در خورآیان (مشرقزمین) بهویژه هند و ایران و نماد والایی آدمی است. زیرا پای در گِل، تن در آب و چشم بر خورشید و آسمان دارد. این گل که در جهان باستان بسیار ارجمند بود بر دیوارهای کاخ آپادانا، در جامهی هخامنشیان و در تاغ بستان کرمانشاه دیده میشود. این گل از نمادهای آشتی و دوستی بود.
🌸 «جشن نیلوفر» در خردادروز از تیرماه برابر با ششم تیر در ایران برگزار میشد. «ابوریحان بیرونی» نوشته بود که جشن نیلوفر از جشنهای تازه است و دیرینگی جشنهای کهن را ندارد. در برهان قاطع آمده که امردادروز از هر ماه(روز هفتم هرماه) جشن بود که این جشن در ماه خرداد یا امرداد جشن نیلوفر خوانده میشد. ولی دیگران باور دارند که این جشن در خرداد روز (ششم) تیر برگزار میشد. روشن است که جشنهای چلهی تموز(یکم تیر تا دهم امرداد)، جشنهای آب و آفتاب و در پیوند با یکدیگر بودند ولی شوربختانه از چیستی و آیینهای جشن نیلوفر آگاهی برای ما نمانده است و ایرانشناسان به چند گمانزد بسنده کردهاند.
🌺 مهرپرستی یا خورشیدپرستی از نخستین کیش و آیینهای آدمی در جهان باستان بود و در باور ایرانیان گل نیلوفر با میترا یا مهر یا خورشید پیوند داشت؛ زیرا رویش سالیانه نیلوفر در چلهی تموز که گرمترین روزهای سال بودند رخ میداد و از سویی این گلها هر پگاه با سر زدن میترا یا خورشید میشکفتند و با فرو افتادنش بسته میشدند.
🌸 این ویژگی زیستی نیلوفر مایهی آن شد که نیلوفر و مهر یا آفتاب را از یک خاستگاه و در پیوند با یکدیگر بدانند.
🌺 گل نیلوفر در پیوند با آناهیتا ایزدبانوی آب بود و فرشتهی خرداد نگهبان آبها خوانده میشد. در ماتیکان (کتاب) پهلوی بندهش نوشته شده که نیلوفر نشانهی ایزد آبان و ایزد آبان پاسدار آبها بود.
🌸 یکی دیگر از گمانها دربارهی چیستی جشن نیلوفر این است که جشن تیرگان در دو روز و با نامهای تیرگان کوچک و تیرگان بزرگ برگزار میشد.
تیرگان کوچک یا جشن نیلوفر(ششم تیر) روزی بود که مردم خسته از جنگ بودند. بر پایهی افسانهها آرش کمانگیر برای پرتاب تیری که مرزهای ایران را نشان دهد به بلندی رفت و نیروی جان در تیر نهاد و کمان کشید. سه روز پس از آن و به یاری ایزدِ باد تیر روی درختی در آنسوی خراسان فرود آمد. در این روز جنگ پایان یافت و جشن بزرگی برپا شد که تیرگان بزرگ نام گرفت.
ولی جشن تیرگان هفت روز پس از جشن نیلوفر برگزار میشد و بسیاری ایرانشناسان با این گمان همرای نیستند.
جایگاه ریشهدار گل نیلوفر یک باور هند و آریایی است. گل نیلوفر امروز در میان هندوان ارزش والایی دارد و یکی از نمادها در ورزش یوگا است.
✍ #پریسا_امام_وردیلو
goo.gl/femBeX
________
برای آشنایی با نام نیلوفر به این دو پیوند بنگرید:
www.tg-me.com/AdabSar/6589
www.tg-me.com/AdabSar/6590
برای آشنایی با آبانگان و جایگاه آناهیتا به این پیوند بنگرید:
www.tg-me.com/AdabSar/4906
برای آشنایی با نام آناهیتا به این پیوند بنگرید:
www.tg-me.com/AdabSar/4912
________
📚📚 برگرفته از:
۱- واژه نامهی دهخدا
۲- جشنهای آب #هاشم_رضی
۳- راهنمای زمان جشنها و گردهماییهای ملی ایران باستان #رضا_مرادی_غیاث_آبادی
۴- جشنها و آیینهای شادمانی در ایران (از دوران باستان تا امروز) #ابوالقاسم_آخته
۵- جشنها و آیینهای ایرانی با تکیه بر استوره و مردمشناسی #حسام_الدین_مهدوی
________
#جشن_های_ایرانی #جشن_نیلوفر #تیرگان
🌺🌱 @AdabSar
تا چند دلت به خون شناور باشد
از دست ستم دست تو بر سر باشد
یک روز اگر به شادمانی گذرد
از یکسد و بیست سال بهتر باشد
سراینده #سعید_قاسمی_فلاورجانی
فرستنده ایرج
#چکامه_پارسی
☁️ @AdabSar 🕊
از دست ستم دست تو بر سر باشد
یک روز اگر به شادمانی گذرد
از یکسد و بیست سال بهتر باشد
سراینده #سعید_قاسمی_فلاورجانی
فرستنده ایرج
#چکامه_پارسی
☁️ @AdabSar 🕊
💠🔹 درود
در شرق ایران واژه سدام sidam به معنای خوشی فراوان و در سومر واژه سلوم silum به معنای برکت و سلامتی بوده که بجای سلام گفتن بکار میرفته اند. سدام میتوانسته به سلام بدل شود چون مدخ و ملخ. در عربی سلام به معنای صلح است که خودشان هنگام دیدارها آنرا بکار نمیبرند زیرا دو تا آدم در لحظه دیدار اعلام صلح نمیکنند مگر اینکه در حال جنگ بوده باشند. پس سدام و سلوم آریایی با سلام عربی اشتباه گرفته شدهاند.
همانند میزان=نرخ-اندازه در فارسی
و میزان=برابر در عربی.
فرستنده: #مجید_روهنده
به این پیام بنگرید:
www.tg-me.com/AdabSar/18809
@AdabSar
در شرق ایران واژه سدام sidam به معنای خوشی فراوان و در سومر واژه سلوم silum به معنای برکت و سلامتی بوده که بجای سلام گفتن بکار میرفته اند. سدام میتوانسته به سلام بدل شود چون مدخ و ملخ. در عربی سلام به معنای صلح است که خودشان هنگام دیدارها آنرا بکار نمیبرند زیرا دو تا آدم در لحظه دیدار اعلام صلح نمیکنند مگر اینکه در حال جنگ بوده باشند. پس سدام و سلوم آریایی با سلام عربی اشتباه گرفته شدهاند.
همانند میزان=نرخ-اندازه در فارسی
و میزان=برابر در عربی.
فرستنده: #مجید_روهنده
به این پیام بنگرید:
www.tg-me.com/AdabSar/18809
@AdabSar
چه کرد آن رهزن خونخوارهی من
جز آتشپارهای دربارهی من
من اینک زنده او با یار دیگر
ز مهر انگیخته بازار دیگر!
#نظامی
#چکامه_پارسی
فرتور(عکس): بازار وکیل شیراز
💃🏻 @AdabSar
جز آتشپارهای دربارهی من
من اینک زنده او با یار دیگر
ز مهر انگیخته بازار دیگر!
#نظامی
#چکامه_پارسی
فرتور(عکس): بازار وکیل شیراز
💃🏻 @AdabSar
📓 چند نمونه از واژگان برگزیدهی فرهنگستان نخست را ببینیم. واژگانی که شاید آنروز بدانها میخندیدند و امروز به سادگی در زبان و گفتار روزانهی ما بهکار میروند.
▪️اقتراح = بازجویی
▫️اسکادر = بخش
▪️بیعانه = پیشبها
▫️بیطار = دامپزشک
▪️پاسیف = بدهی
▫️تذکاریه = یادآوری
▪️جهازات = ناوگان
▫️حقالشرب = آببها
▪️حاکم قصبه = بخشدار
▫️دارالایتام = پرورشگاه
📓 @AdabSar
▪️اقتراح = بازجویی
▫️اسکادر = بخش
▪️بیعانه = پیشبها
▫️بیطار = دامپزشک
▪️پاسیف = بدهی
▫️تذکاریه = یادآوری
▪️جهازات = ناوگان
▫️حقالشرب = آببها
▪️حاکم قصبه = بخشدار
▫️دارالایتام = پرورشگاه
📓 @AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻حضور= بودن، بودگی، پیشگاه، نزدیک، نزد، نزدباش، درگاه، آستانش، برابر، رویارو، رودررویی، هست، همراهی
🔻در حضورش= در پیشگاهش، در برابرش، در آستانش، نزدش، نزدیکش
🔻حضور بههم رساندن= آمدن، بودن، گرد هم آمدن
🔻حضورا= روبرو، نزدباش، رویارو
🔻حضورداشتن= بودن
🔻حضور دارد= هست
🔻حضور داشت= بود
🔻حضوریافتن= آمدن، رفتن
🔻عدم حضور= نبود، نیامدن
🔻معرف حضور= آشنا، شناسانده شده
🔻حضور ذهن= کُیانِش(تمرکز)، هشیاری، آگاهی
🔻حضور قلب= آتانِش(توجه)
✍نمونه:
🔺به حضور طلبید=
به نزد خود خواست/فراخواند
🔺حضورا صحبت میکنیم=
رویارو/رودررو گفتگو میکنیم
🔺به حضور شما عرض كنم که...=
برای شما بگویم که...
به پیشگاهتان بگویم که...
🔺آنها در جمع حضور داشتند=
آنها در گردهمایی بودند
آنها به گردهمایی آمده بودند
🔺از حضور شما استعانت میكنم که...=
از پیشگاه شما یاری میجویم که...
از شما یاری میخواهم که...
🔺امیر قشون او را به حضور خود طلبید=
سردار سپاه او را نزد خود خواست
🔺برای عرض تبریک در جشن تولدش حضور یافت=
برای شادباشگویی به جشن زادروزش رفت/آمد
🔺حضور پرشور مردم در مراسم ترحیم=
همایش/گردهمایی پرشور مردم در آیین سوگواری
🔺سخنها دارم از درد تو بر دل
ولیکن در حضورت(=برابرت) بیزبانم #سعدی
✍ #مجید_دری
#پارسی_پاک
#حضور #حضورا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻حضور= بودن، بودگی، پیشگاه، نزدیک، نزد، نزدباش، درگاه، آستانش، برابر، رویارو، رودررویی، هست، همراهی
🔻در حضورش= در پیشگاهش، در برابرش، در آستانش، نزدش، نزدیکش
🔻حضور بههم رساندن= آمدن، بودن، گرد هم آمدن
🔻حضورا= روبرو، نزدباش، رویارو
🔻حضورداشتن= بودن
🔻حضور دارد= هست
🔻حضور داشت= بود
🔻حضوریافتن= آمدن، رفتن
🔻عدم حضور= نبود، نیامدن
🔻معرف حضور= آشنا، شناسانده شده
🔻حضور ذهن= کُیانِش(تمرکز)، هشیاری، آگاهی
🔻حضور قلب= آتانِش(توجه)
✍نمونه:
🔺به حضور طلبید=
به نزد خود خواست/فراخواند
🔺حضورا صحبت میکنیم=
رویارو/رودررو گفتگو میکنیم
🔺به حضور شما عرض كنم که...=
برای شما بگویم که...
به پیشگاهتان بگویم که...
🔺آنها در جمع حضور داشتند=
آنها در گردهمایی بودند
آنها به گردهمایی آمده بودند
🔺از حضور شما استعانت میكنم که...=
از پیشگاه شما یاری میجویم که...
از شما یاری میخواهم که...
🔺امیر قشون او را به حضور خود طلبید=
سردار سپاه او را نزد خود خواست
🔺برای عرض تبریک در جشن تولدش حضور یافت=
برای شادباشگویی به جشن زادروزش رفت/آمد
🔺حضور پرشور مردم در مراسم ترحیم=
همایش/گردهمایی پرشور مردم در آیین سوگواری
🔺سخنها دارم از درد تو بر دل
ولیکن در حضورت(=برابرت) بیزبانم #سعدی
✍ #مجید_دری
#پارسی_پاک
#حضور #حضورا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
ای که دل بردی ز دلدار من آزارش مکن
آنچه او در کار من کردهست در کارش مکن
#وحشی_بافقی
#چکامه_پارسی
🥀 @AdabSar
آنچه او در کار من کردهست در کارش مکن
#وحشی_بافقی
#چکامه_پارسی
🥀 @AdabSar
ادبسار
🛣 واژگان پارسی در زبان تازی ثَنا = از پارسی سَنا، ستایش، سِپاس تَمَک = از پارسی تَمَک، از گیاهان دارویی، کوهان شتر ثَرَی = از پارسی تَرِی، نمناک، خاک، زمین، زیرزمین ثَریان = از پارسی تَر، تَری، نمناکی ثَرید = از پارسی ترید، تَریت، اشکنه جأب = از پارسی گپ…
🐚 واژگان پارسی در زبان تازی
جازی = از پارسی جایزه، جایزه دهنده، پاداش دهنده
جاسیا = از پارسی کَشنی، زمین سخت و خشک
جاش = از پارسی جوش
جاشَنگیر = از پارسی چاشنی= گیرنده، چشندهی چاشنی و خوراک پیش از فرمانده یا رهبر
جاغه = از پارسی جَغ، دوک بزرگ برای ریسندگی نخهای ابریشمی
جاکوس، چاکوچ = از پارسی چکش
جاکوَن = از پارسی دستوار(عصا)، دستهی کج
جالیز = از پارسی پالیز (کشتزار خربزه، هندوانه و…)، ترهزار
جام = از پارسی جام، شیشه، آبگینه
جامدار = از پارسی گردانندهی بزم و دارنده.ی جام
جامگی = مزد کارگران و دیگر چیزها
جامکیهّ = از پارسی جومک، مزدنوکران
جامُوس از پارسی گاومیش
جامه = از پارسی جام، شیشه
جامهدار = از پارسی نگهدارندهی جامها
جامور، جُمّار = از پارسی جمار، مغز تنهی درخت خرما، بن سپید و شیرین سر درخت خرما
جان = از پارسی جِن، جن و پری
جانم = از پارسی جانم (روحم)
جانی = از پارسی جَنوَر (جنایت)، جانی، ستمگر، تبهکار، گناهکار، آدمکش
جاورس = از پارسی گاوَرس، ارزن، کال و خشکزا(قابض)
جاوَرسِیهّ = از پارسی گاوَرسی از بیماریها(سوزه و یادُملَ چرکین)
جاو شیر = از پارسی گاو شیر، صمغ سپید و شیری رنگ از ساگه(ساقه)ی درختی کوچک مانند انجیر
🐚 @AdabSar
دنباله دارد
📜 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان.
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژهنامهی دهخدا
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی
🐚 @AdabSar
جازی = از پارسی جایزه، جایزه دهنده، پاداش دهنده
جاسیا = از پارسی کَشنی، زمین سخت و خشک
جاش = از پارسی جوش
جاشَنگیر = از پارسی چاشنی= گیرنده، چشندهی چاشنی و خوراک پیش از فرمانده یا رهبر
جاغه = از پارسی جَغ، دوک بزرگ برای ریسندگی نخهای ابریشمی
جاکوس، چاکوچ = از پارسی چکش
جاکوَن = از پارسی دستوار(عصا)، دستهی کج
جالیز = از پارسی پالیز (کشتزار خربزه، هندوانه و…)، ترهزار
جام = از پارسی جام، شیشه، آبگینه
جامدار = از پارسی گردانندهی بزم و دارنده.ی جام
جامگی = مزد کارگران و دیگر چیزها
جامکیهّ = از پارسی جومک، مزدنوکران
جامُوس از پارسی گاومیش
جامه = از پارسی جام، شیشه
جامهدار = از پارسی نگهدارندهی جامها
جامور، جُمّار = از پارسی جمار، مغز تنهی درخت خرما، بن سپید و شیرین سر درخت خرما
جان = از پارسی جِن، جن و پری
جانم = از پارسی جانم (روحم)
جانی = از پارسی جَنوَر (جنایت)، جانی، ستمگر، تبهکار، گناهکار، آدمکش
جاورس = از پارسی گاوَرس، ارزن، کال و خشکزا(قابض)
جاوَرسِیهّ = از پارسی گاوَرسی از بیماریها(سوزه و یادُملَ چرکین)
جاو شیر = از پارسی گاو شیر، صمغ سپید و شیری رنگ از ساگه(ساقه)ی درختی کوچک مانند انجیر
🐚 @AdabSar
دنباله دارد
📜 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان.
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژهنامهی دهخدا
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی
🐚 @AdabSar