🏔🏹 آری آری جان خود در تیر کرد آرش
کار سد[صد]ها سد هزاران تیغهی شمشیر کرد آرش!
#سیاوش_کسرایی
🏹 «جشن تیرگان» یکی از بزرگترین و فرازمندترین جشنهای کهن ایران است. #جشن_تیرگان نماد پاسداری از خاک و یکپارچگی میهنی (تمامیت ارضی) است.
🏹 ابوریحان بیرونی نوشته است در ایران باستان جنگ منوچهر پادشاه پیشدادی با افراسیاب تورانی سالها به درازا کشید و ایرانیان بسیاری جان سپردند. تورانیان تا نزدیکی تبرستان(مازندران) پیشروی کرده بودند و مردم در بند بودند. منوچهر از افراسیاب خواست که به اندازهی پرتاب تیری مرزهای کشور را گسترش دهد و افراسیاب پذیرفت. آنها پیماننامهای نوشتند و سپس تیر و کمانی در اندازهای که ایزدبانو اسپندارمذ خواسته بود ساختند و برای پرتاب آن «آرش» را که پهلوانی راستین، تندرست و میهندوست بود برگزیدند.
او به پادشاه و مردم گفت من کسی با توان بالای تن و بی هیچ کژی هستم و میدانم که با پرتاب این تیر پاره پاره خواهم شد ولی جان خود را در راه آزادی میسپارم.
🏹 آرش این دُردانهی استورههای ایران نیروی جان بر تیر گذاشت و کمان کشید…
اهورامزدا به باد دستور داد که تیر را از کوه رویان بردارد و به دورترین جای در خراسان پرتاب کند.
آرش جان سپرد و تیرش با یاری ایزد باد یک نیمروز از تبرستان تا آنسوی تخارستان به تندی راه پیمود و سپس بر درخت گردویی فرود آمد. درختی که در بزرگی در جهان بیمانند بود. (بیرونی)
در باور ایرانیان پرواز تیر آرش در آسمان همچون پرواز تیشتر یا ایزد باران بود.
🏹 در نامههای اوستا و پهلوی از اَرَخش (آرش) بسیار یاد شده و او را مایهی پیروزی ایران بر توران دانستهاند. در مجملالتوایخ نیز نام او را «شیپاکتیر/شیواتیر» (به مانک کمانگیر) از خاندان آرش دانستهاند. همچنین برنام (لقب) کمانگیر را نخستینبار فخرالدین گرگانی در سرودهی «ویس و رامین» برای آرش نهاده است.
🏹 در تاریخ تبری نوشته که منوچهر و افراسیاب پیماننامهای نوشتند. آرش بر کوهی شد که از آن بلندتر نیست و تیری بینداخت که در کنار آمودریا(جیحون) فرود آمد.
در «تیریَشت» دربارهی پرواز تیر آرش آمده: «ستاره درخشان و شکوهمند تشتر را میستایم که تند به سوی دریای فَراخکَرت تازد که گویی تیری است که آرش، بهترین تیرانداز آریایی، در هوا به پرواز درآورد...»
🏹 یکی از افسانههای #تیرگان این است که پرتاب تیر آرش در تیرروز از تیرماه (تیرگان کوچک) رخ داد و روز چهاردهم (تیرگان بزرگ) روزی است که پیامآوران پیام فرود تیر در کنار آمودریا را آوردند و مردم برای رهایی از بند افراسیاب تورانی و پایان جنگ جشن گرفتند.
🏹 از گذشتههای دور تاکنون در چنین روزی زرتشتیان آیین بزرگداشتی را برای شادی روان پاک جانسپاران (شهیدان) میهن و به یاد کشتهشدگان فراوان جنگ هفت سالهی منوچهر و افراسیاب برگزار میکردند که به نام «روز جانبازی» نیز شناخته میشود. (پیک موبدان تهران)
🏹 «البرز میگوید: من چگونه توانستم او را بر دوش خود نگه دارم.
و زبان او شعلههای آتش بود.
و خروش از گیهانیان برخاست چه بر بلندترین بلندیها آرش دگر نبود و تیر او بر دورترین دوریها میرفت و ابرها را خروشی چند، غریوی چند.
و خورشید پنهان و آسمان ناپدید»
(بهرام بیضایی)
✍🏻 #پریسا_امام_وردیلو
📸 «هربرت کریممسیحی»
#جشن_های_ایرانی #آرش_کمانگیر
B2n.ir/ArashIran
📚 برگرفته از:
- هفته نامهی «امرداد»
- آیین برگزاری جشنهای ایران باستان #اردشیر_آذرگشسب
- یشتها #ابراهیم_پورداوود به کوشش #بهرام_فرهوشی
- «جشن تیرگان» از پیک کنکاش موبدان تهران
- تیرگان روز صلح و آشتی در ایران باستان #میترا_مرادپور
🏹🏔 @AdabSar
کار سد[صد]ها سد هزاران تیغهی شمشیر کرد آرش!
#سیاوش_کسرایی
🏹 «جشن تیرگان» یکی از بزرگترین و فرازمندترین جشنهای کهن ایران است. #جشن_تیرگان نماد پاسداری از خاک و یکپارچگی میهنی (تمامیت ارضی) است.
🏹 ابوریحان بیرونی نوشته است در ایران باستان جنگ منوچهر پادشاه پیشدادی با افراسیاب تورانی سالها به درازا کشید و ایرانیان بسیاری جان سپردند. تورانیان تا نزدیکی تبرستان(مازندران) پیشروی کرده بودند و مردم در بند بودند. منوچهر از افراسیاب خواست که به اندازهی پرتاب تیری مرزهای کشور را گسترش دهد و افراسیاب پذیرفت. آنها پیماننامهای نوشتند و سپس تیر و کمانی در اندازهای که ایزدبانو اسپندارمذ خواسته بود ساختند و برای پرتاب آن «آرش» را که پهلوانی راستین، تندرست و میهندوست بود برگزیدند.
او به پادشاه و مردم گفت من کسی با توان بالای تن و بی هیچ کژی هستم و میدانم که با پرتاب این تیر پاره پاره خواهم شد ولی جان خود را در راه آزادی میسپارم.
🏹 آرش این دُردانهی استورههای ایران نیروی جان بر تیر گذاشت و کمان کشید…
اهورامزدا به باد دستور داد که تیر را از کوه رویان بردارد و به دورترین جای در خراسان پرتاب کند.
آرش جان سپرد و تیرش با یاری ایزد باد یک نیمروز از تبرستان تا آنسوی تخارستان به تندی راه پیمود و سپس بر درخت گردویی فرود آمد. درختی که در بزرگی در جهان بیمانند بود. (بیرونی)
در باور ایرانیان پرواز تیر آرش در آسمان همچون پرواز تیشتر یا ایزد باران بود.
🏹 در نامههای اوستا و پهلوی از اَرَخش (آرش) بسیار یاد شده و او را مایهی پیروزی ایران بر توران دانستهاند. در مجملالتوایخ نیز نام او را «شیپاکتیر/شیواتیر» (به مانک کمانگیر) از خاندان آرش دانستهاند. همچنین برنام (لقب) کمانگیر را نخستینبار فخرالدین گرگانی در سرودهی «ویس و رامین» برای آرش نهاده است.
🏹 در تاریخ تبری نوشته که منوچهر و افراسیاب پیماننامهای نوشتند. آرش بر کوهی شد که از آن بلندتر نیست و تیری بینداخت که در کنار آمودریا(جیحون) فرود آمد.
در «تیریَشت» دربارهی پرواز تیر آرش آمده: «ستاره درخشان و شکوهمند تشتر را میستایم که تند به سوی دریای فَراخکَرت تازد که گویی تیری است که آرش، بهترین تیرانداز آریایی، در هوا به پرواز درآورد...»
🏹 یکی از افسانههای #تیرگان این است که پرتاب تیر آرش در تیرروز از تیرماه (تیرگان کوچک) رخ داد و روز چهاردهم (تیرگان بزرگ) روزی است که پیامآوران پیام فرود تیر در کنار آمودریا را آوردند و مردم برای رهایی از بند افراسیاب تورانی و پایان جنگ جشن گرفتند.
🏹 از گذشتههای دور تاکنون در چنین روزی زرتشتیان آیین بزرگداشتی را برای شادی روان پاک جانسپاران (شهیدان) میهن و به یاد کشتهشدگان فراوان جنگ هفت سالهی منوچهر و افراسیاب برگزار میکردند که به نام «روز جانبازی» نیز شناخته میشود. (پیک موبدان تهران)
🏹 «البرز میگوید: من چگونه توانستم او را بر دوش خود نگه دارم.
و زبان او شعلههای آتش بود.
و خروش از گیهانیان برخاست چه بر بلندترین بلندیها آرش دگر نبود و تیر او بر دورترین دوریها میرفت و ابرها را خروشی چند، غریوی چند.
و خورشید پنهان و آسمان ناپدید»
(بهرام بیضایی)
✍🏻 #پریسا_امام_وردیلو
📸 «هربرت کریممسیحی»
#جشن_های_ایرانی #آرش_کمانگیر
B2n.ir/ArashIran
📚 برگرفته از:
- هفته نامهی «امرداد»
- آیین برگزاری جشنهای ایران باستان #اردشیر_آذرگشسب
- یشتها #ابراهیم_پورداوود به کوشش #بهرام_فرهوشی
- «جشن تیرگان» از پیک کنکاش موبدان تهران
- تیرگان روز صلح و آشتی در ایران باستان #میترا_مرادپور
🏹🏔 @AdabSar
🌸 خواندنیهای شگفتانگیز جشن تیرگان
🌸 جشن تیرگان از جشنهای شاد و بزرگ ایران بود که چند روز دنباله داشت. برای نمونه ابوریحان بیرونی سیزدهم تیر را که آرش کمان کشید، تیرگان کوچک و فردای آن که تیر بر درخت فرود آمد و مرزهای ایران و توران روشن شد، تیرگان بزرگ نامید. ولی در زیج سنجری هژدهم تیر را تیرگان بزرگ نامیدهاند. دیگران زمان تیرگان بزرگ را تا هژدهم، بیستویکم و بیستودوم تیر هم گفتهاند.
🌸 زرتشتیان #تیرگان را تیروجشن مینامیدند و در ده روز جشن میگرفتند و در بادروز (۲۲) تیر به آن پایان میدادند. در افسانهها ایزد باد یاریگر تیر آرش بود. آنان پوشاک نو میپوشیدند، شیرینی و خوراک ویژه میپختند، خانه را پاکیزه میکردند، خود را میشستند و مهرنیایش و خورشیدنیایش میخواندند.
🌸 فرمانروایان ماد برگزاری #جشن_تیرگان را نابایسته (حرام) میدانستند و ما به درستی نمیدانیم که چرا!
🌸 شمسالدین صوفی دمشقی نوشته بود که در تیرجان (همان تیرگان) به گمان پارسیان روان مردگان برمیگردند و از خوردنیها و نوشیدنیهای این جشن میخورند. این خوردنیها و آشامیدنیها را خوراک روانها مینامیدند که همان روان مردگانشان بود.
🌸 بابک مهربد درباره انگیزههای پیدایش تیرگان نوشته است که در یکم تیر افراسیاب تورانی توانست منوچهر پیشدادی و سپاهش را در تبرستان دورگیر (محاصره) کند. ایرانیان از این رخداد سخت اندوهگین و در سوگ شدند. زمانی که منوچهر پیشنهاد سازش داد و در تیر روز (سیزدهم) تیر آرش پرتاب شد و ایران از بند رست، ایرانیان جشن بزرگی برپا کردند. در سالهای پس از آن نیز یکم تیر روز سوگ درگذشتگان بود و به دیدار داغداران میرفتند.
🌸 بیرونی نوشته بود که پارسیان در این دو روز (سیزدهم و چهاردهم) به یاد تنگنای روزهایی که در بند تورانیان بودند، گندم و میوه میپختند و میخوردند. زیرا در آن زمان نمیتوانستند گندم آسیاب کنند و ناگزیر آن را میپختند. میوههای نارس را هم میپختند تا چیزی برای خوردن داشته باشند. ولی پس از آن ابزارهای پختوپز، تنورها و سفالها را شکستند و به کار همیشگی پرداختند.
🌸 گل بنفشهی ایرانی نماد گیاهی جشن تیرگان است. سرایندگان پارسیگوی لب، گیسو و جامهی کبود یار را به کبود بنفشه و تاب و شکن گیسو را به تاب بنفشه همانند کردهاند. از آنجا که دُمگل یا ساگ (ساقه) نرم بنفشه خمیده است، این سربهزیری را با خوابآلودگی، افتادگی و خماری از باده همانند میدانند. (شاهین سپنتا/ایراننامه)
✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی
goo.gl/F4aMUY
🌸 @AdabSar
🌸 جشن تیرگان از جشنهای شاد و بزرگ ایران بود که چند روز دنباله داشت. برای نمونه ابوریحان بیرونی سیزدهم تیر را که آرش کمان کشید، تیرگان کوچک و فردای آن که تیر بر درخت فرود آمد و مرزهای ایران و توران روشن شد، تیرگان بزرگ نامید. ولی در زیج سنجری هژدهم تیر را تیرگان بزرگ نامیدهاند. دیگران زمان تیرگان بزرگ را تا هژدهم، بیستویکم و بیستودوم تیر هم گفتهاند.
🌸 زرتشتیان #تیرگان را تیروجشن مینامیدند و در ده روز جشن میگرفتند و در بادروز (۲۲) تیر به آن پایان میدادند. در افسانهها ایزد باد یاریگر تیر آرش بود. آنان پوشاک نو میپوشیدند، شیرینی و خوراک ویژه میپختند، خانه را پاکیزه میکردند، خود را میشستند و مهرنیایش و خورشیدنیایش میخواندند.
🌸 فرمانروایان ماد برگزاری #جشن_تیرگان را نابایسته (حرام) میدانستند و ما به درستی نمیدانیم که چرا!
🌸 شمسالدین صوفی دمشقی نوشته بود که در تیرجان (همان تیرگان) به گمان پارسیان روان مردگان برمیگردند و از خوردنیها و نوشیدنیهای این جشن میخورند. این خوردنیها و آشامیدنیها را خوراک روانها مینامیدند که همان روان مردگانشان بود.
🌸 بابک مهربد درباره انگیزههای پیدایش تیرگان نوشته است که در یکم تیر افراسیاب تورانی توانست منوچهر پیشدادی و سپاهش را در تبرستان دورگیر (محاصره) کند. ایرانیان از این رخداد سخت اندوهگین و در سوگ شدند. زمانی که منوچهر پیشنهاد سازش داد و در تیر روز (سیزدهم) تیر آرش پرتاب شد و ایران از بند رست، ایرانیان جشن بزرگی برپا کردند. در سالهای پس از آن نیز یکم تیر روز سوگ درگذشتگان بود و به دیدار داغداران میرفتند.
🌸 بیرونی نوشته بود که پارسیان در این دو روز (سیزدهم و چهاردهم) به یاد تنگنای روزهایی که در بند تورانیان بودند، گندم و میوه میپختند و میخوردند. زیرا در آن زمان نمیتوانستند گندم آسیاب کنند و ناگزیر آن را میپختند. میوههای نارس را هم میپختند تا چیزی برای خوردن داشته باشند. ولی پس از آن ابزارهای پختوپز، تنورها و سفالها را شکستند و به کار همیشگی پرداختند.
🌸 گل بنفشهی ایرانی نماد گیاهی جشن تیرگان است. سرایندگان پارسیگوی لب، گیسو و جامهی کبود یار را به کبود بنفشه و تاب و شکن گیسو را به تاب بنفشه همانند کردهاند. از آنجا که دُمگل یا ساگ (ساقه) نرم بنفشه خمیده است، این سربهزیری را با خوابآلودگی، افتادگی و خماری از باده همانند میدانند. (شاهین سپنتا/ایراننامه)
✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی
goo.gl/F4aMUY
🌸 @AdabSar
🌟 جشن تیرگان - بزرگداشت نویسندگان و دبیران
🌟 «گویال تیر» (سیارهی عُطارِد) نزدیکترین گویال به خورشید است و از زمین چندان دور نیست. این گویال بامدادان و پیش از برآمدن خورشید در آسمان میدرخشد. از اینرو آن را «ستارهی صبح» نامیدهاند. همچنین از آنجا که اندکی پس از فروشُد (غروب) خورشید در آسمان دیده میشود آن را «ستارهی غروب» نیز مینامند. پس به شَوَند نزدیکی آن به دیدگان مردم در فرهنگ کشورهای گوناگون نمود استورهای یافته است. نام اروپاییِ این گویال «مرکوری» است و در استورههای یونان و روم، خدای سخنوری و نویسندگی است. در ادبسار (ادبیات) پارسی و عرب نیز تیر را «دبیر آسمان» یا «تیر آسمان» گفتهاند. به سخن دیگر تیر «نویسندهی آسمان» است.
🌟 «بیرونی» نوشته است که نام دیگر این روز تیر است که ستارهی نویسندگان است. در این روز هوشنگ پادشاه پیشدادی برادر خود را بزرگداشت و او را در شمار «دهگانان» درآورد و از مردم، درباریان، دهگانان (دهقانان)، موبدان و... خواست که جامهی دبیری بپوشند.
به سخن دیگر هوشنگ در چنین روزی همهی ردههای هازمان (طبقات جامعه) را به فراگیری نوشتن فراخواند و «دهقنه» یا آیین دهگانی را در میان آنان گسترد. بیرونی دهقنه را «عمارت دنیا و زراعت» چمیده (معنی کرده) است. امروز میتوان آن را کوشش برای آبادانی سرزمین و کشاورزی بر بنیاد دانش دانست. دهگانان افزون بر کشاورزی، نوشتن آموختند، در آبادانی شهر و روستا کوشیدند و نگاهبان فرهنگ، جشنها، آیینها، باورهای کهن و داستانهای ایرانی شدند. همچنین فرزندان خود را آشنا با فرهنگ ایرانی پروردند.
🌟 مسعودی، طبری و مسکویه نیز برآمدن ردهی دهگانان را از زمان پیشدادی دانستهاند که سدهها و هزارهها دنباله یافته است. به گواهی ارداویرافنامه و کارنامهی اردشیر بابکان، دهگانان در روزگار ساسانیان از جایگاه برجستهای در ردههای همبودین (طبقات اجتماعی) برخوردار بودند.
گفتنی است در سال ۱۳۸۱ انجمن کِلْک (قلم) ایران به پشتوانهی استورهی تیرگان روز چهاردهم تیر را روز قلم نامید.
✍ برشی از یادداشت «جشن تیرگان و روز قلم» نوشتهی #شاهین_سپنتا
برگردان شده به پارسی
#جشن_های_ایرانی #جشن_تیرگان #تیرگان
🌟 @AdabSar
🌟 «گویال تیر» (سیارهی عُطارِد) نزدیکترین گویال به خورشید است و از زمین چندان دور نیست. این گویال بامدادان و پیش از برآمدن خورشید در آسمان میدرخشد. از اینرو آن را «ستارهی صبح» نامیدهاند. همچنین از آنجا که اندکی پس از فروشُد (غروب) خورشید در آسمان دیده میشود آن را «ستارهی غروب» نیز مینامند. پس به شَوَند نزدیکی آن به دیدگان مردم در فرهنگ کشورهای گوناگون نمود استورهای یافته است. نام اروپاییِ این گویال «مرکوری» است و در استورههای یونان و روم، خدای سخنوری و نویسندگی است. در ادبسار (ادبیات) پارسی و عرب نیز تیر را «دبیر آسمان» یا «تیر آسمان» گفتهاند. به سخن دیگر تیر «نویسندهی آسمان» است.
🌟 «بیرونی» نوشته است که نام دیگر این روز تیر است که ستارهی نویسندگان است. در این روز هوشنگ پادشاه پیشدادی برادر خود را بزرگداشت و او را در شمار «دهگانان» درآورد و از مردم، درباریان، دهگانان (دهقانان)، موبدان و... خواست که جامهی دبیری بپوشند.
به سخن دیگر هوشنگ در چنین روزی همهی ردههای هازمان (طبقات جامعه) را به فراگیری نوشتن فراخواند و «دهقنه» یا آیین دهگانی را در میان آنان گسترد. بیرونی دهقنه را «عمارت دنیا و زراعت» چمیده (معنی کرده) است. امروز میتوان آن را کوشش برای آبادانی سرزمین و کشاورزی بر بنیاد دانش دانست. دهگانان افزون بر کشاورزی، نوشتن آموختند، در آبادانی شهر و روستا کوشیدند و نگاهبان فرهنگ، جشنها، آیینها، باورهای کهن و داستانهای ایرانی شدند. همچنین فرزندان خود را آشنا با فرهنگ ایرانی پروردند.
🌟 مسعودی، طبری و مسکویه نیز برآمدن ردهی دهگانان را از زمان پیشدادی دانستهاند که سدهها و هزارهها دنباله یافته است. به گواهی ارداویرافنامه و کارنامهی اردشیر بابکان، دهگانان در روزگار ساسانیان از جایگاه برجستهای در ردههای همبودین (طبقات اجتماعی) برخوردار بودند.
گفتنی است در سال ۱۳۸۱ انجمن کِلْک (قلم) ایران به پشتوانهی استورهی تیرگان روز چهاردهم تیر را روز قلم نامید.
✍ برشی از یادداشت «جشن تیرگان و روز قلم» نوشتهی #شاهین_سپنتا
برگردان شده به پارسی
#جشن_های_ایرانی #جشن_تیرگان #تیرگان
🌟 @AdabSar
goo.gl/KhwBCu
🗻 ای دیوِ سپیدِ پای در بند!
ای گنبد گیتی ای دماوند #بهار
🗻 «دماوند» برکشیدهترین کوه ایران و برافراشتهترین چَکادِ(قلهی) آتشفشانی آسیا است.
🗻 بر چرایی نامگذاری دماوند گمانزدهای گوناگونی رواگ(رواج) دارد:
۱. دَماوند = دم(دمه، گاز، بخار) + آوند(پسوند دارندگی) = دارای دمه و دود
۲. دُماوند = دُما(پشت، دنبال) + وند(نهادن، ایستادن بر جایی) = شهر یا آبادی یا کلاتِ(قلعهی) ایستاده در دنبال و پشت.
🗻 دماوند همچنین جایگاه ویژهای در افسانههای ایران دارد:
در افسانهها آمده است که «گیومرت»(کیومرث) در کوه دماوند میزیسته است و گور فرزند وی «سیامک» هم آنجا دانسته شده است. آمده است که چون فرزندش کشته شد خداوند چاهی بر سر کوه دماوند برآورد و گیومرت فرزند را در چاه فروهِشت، سپس بر سر کوه آتش افروخت و آتش به چاه اندر افتاد و از آن روز آتش بارها پر زند و به هوا بَرشود و این آتش دیو را از فرزند او دور بدارد.
🗻 دماوند همچنین جایی است که فریدون پادشاه پیشدادی و از چهرههای افسانهای ایران با آژیدهاک(ضحاک) فرمانروای ستمگر و خونریز رویاروی شده و میجنگد.
بر پایهی افسانهها سپاه فریدون به سپهسالاری «کاوه آهنگر» در نبرد با آژیدهاک پیروز شده و او را در غاری در دماوند به بند میکشد و آژیدهاک آنجا زندانی است تا پایان جهان که بند بگسلد و کشتن مردمان آغاز کند و سرانجام به دست «گرشاسپ» کشته شود.
بیاورد ضحاک را چون نوند
به کوه دماوند کردش به بند #فردوسی
ز بیدادی سمر گشتهست ضحاک
که گویند او به بند است در دماوند #ناصرخسرو
🗻 دماوند دیگربار در گاهِ پادشاهی «منوچهر» زبانزد میشود. آنگاه که بر آن مینهند تا «آرش کمانگیر» دلاور ایرانی از فراز دماوند تیری بپراند و بدانجای که تیر فرود آید مرز ایران و توران باشد.
از این رو آرش از چکاد دماوند تیری بیفکند که از بامداد تا نیمروز برفت و به کنار آمودریا(جیحون) فرود آمد و آنجا مرز شناخته شد.
🗻 همچنین آوردهاند که «کیخسرو» پادشاه کیانی و پیشوای دادگر ایرانی پس از واگذاری پادشاهی به «لهراسب» به دماوند رفته و از آنجا به فَراز میرود(عروج میکند).
سیزدهم تیرماه «روز دماوند» این بَرماندِ نیادی(میراثِ طبیعی) و میهنی، اِسپَهبُدِ پایداری و ایستادگی و نماد سرزمین ایران گرامی باد.
#مجید_دری
#روز_دماوند
🗻 @AdabSar
🗻 ای دیوِ سپیدِ پای در بند!
ای گنبد گیتی ای دماوند #بهار
🗻 «دماوند» برکشیدهترین کوه ایران و برافراشتهترین چَکادِ(قلهی) آتشفشانی آسیا است.
🗻 بر چرایی نامگذاری دماوند گمانزدهای گوناگونی رواگ(رواج) دارد:
۱. دَماوند = دم(دمه، گاز، بخار) + آوند(پسوند دارندگی) = دارای دمه و دود
۲. دُماوند = دُما(پشت، دنبال) + وند(نهادن، ایستادن بر جایی) = شهر یا آبادی یا کلاتِ(قلعهی) ایستاده در دنبال و پشت.
🗻 دماوند همچنین جایگاه ویژهای در افسانههای ایران دارد:
در افسانهها آمده است که «گیومرت»(کیومرث) در کوه دماوند میزیسته است و گور فرزند وی «سیامک» هم آنجا دانسته شده است. آمده است که چون فرزندش کشته شد خداوند چاهی بر سر کوه دماوند برآورد و گیومرت فرزند را در چاه فروهِشت، سپس بر سر کوه آتش افروخت و آتش به چاه اندر افتاد و از آن روز آتش بارها پر زند و به هوا بَرشود و این آتش دیو را از فرزند او دور بدارد.
🗻 دماوند همچنین جایی است که فریدون پادشاه پیشدادی و از چهرههای افسانهای ایران با آژیدهاک(ضحاک) فرمانروای ستمگر و خونریز رویاروی شده و میجنگد.
بر پایهی افسانهها سپاه فریدون به سپهسالاری «کاوه آهنگر» در نبرد با آژیدهاک پیروز شده و او را در غاری در دماوند به بند میکشد و آژیدهاک آنجا زندانی است تا پایان جهان که بند بگسلد و کشتن مردمان آغاز کند و سرانجام به دست «گرشاسپ» کشته شود.
بیاورد ضحاک را چون نوند
به کوه دماوند کردش به بند #فردوسی
ز بیدادی سمر گشتهست ضحاک
که گویند او به بند است در دماوند #ناصرخسرو
🗻 دماوند دیگربار در گاهِ پادشاهی «منوچهر» زبانزد میشود. آنگاه که بر آن مینهند تا «آرش کمانگیر» دلاور ایرانی از فراز دماوند تیری بپراند و بدانجای که تیر فرود آید مرز ایران و توران باشد.
از این رو آرش از چکاد دماوند تیری بیفکند که از بامداد تا نیمروز برفت و به کنار آمودریا(جیحون) فرود آمد و آنجا مرز شناخته شد.
🗻 همچنین آوردهاند که «کیخسرو» پادشاه کیانی و پیشوای دادگر ایرانی پس از واگذاری پادشاهی به «لهراسب» به دماوند رفته و از آنجا به فَراز میرود(عروج میکند).
سیزدهم تیرماه «روز دماوند» این بَرماندِ نیادی(میراثِ طبیعی) و میهنی، اِسپَهبُدِ پایداری و ایستادگی و نماد سرزمین ایران گرامی باد.
#مجید_دری
#روز_دماوند
🗻 @AdabSar
🎋🌬 بدرود با جشن تیرگان با بر باد دادن رشتهی تیروباد
🎋 جشن بزرگ تیرگان در سدههای بسیاری و در بخشهای بزرگی از سرزمین ایران از سیزدهم تیر یا همان تیرروز آغاز میشد و تا بادروز یا بیستودوم دنباله داشت. از این رو به تیرگان «تیروجشن» هم میگفتند. بادروز، روز به باد سپردن رشتههای بافته شدهی تیروباد بود. بند تیروباد پیش از آغاز تیرگان از تارهای هفت رنگ ابریشم یا نخ نازک در همهی خانهها بافته میشد. در بامداد روز تیرگان کودک و بزرگسال آن را به مچ دست یا دکمه پیراهن خود میبستند و تا بیستودوم تیر نگه میداشتند. در این روز به دشت یا بام خانه میرفتند و بند تیروباد را با شادی به دست باد میسپردند. این آیین نماد و یادبود ایزد باد است که تیر آرش را برای فراخ کردن مرزهای ایران یاری کرد و جنگهای پیاپی پایان یافت. بر پایهی برخی افسانهها تیر آرش در تیرروز (سیزدهم) از کمان رها شد و ده روز پس از آن به یاری ایزد باد بر درخت نشست.
🎋 انگیزههای بافتن بند تیروباد را چندجور بازگفتهاند. یکی این است که مردم در #جشن_تیرگان پوشاک نو میپوشیدند ولی این کار برای تهیدستان شدنی نبود. رشتههای بافتهی تیروباد نماد جامهی نو بود تا هر کسی یک چیز کوچک و دوختنی نو با خود داشته باشد. داستان دیگر این است که با شکست سپاه منوچهر از تورانیان، ایرانیان به انگیزهی میهنپرستی و پیروزی بر دشمن، بندی را به دست بستند و چون با پرتاب تیر آرش این پیروزی بهدست آمد بندها را رشتهرشته کردند و به باد سپردند.
🎋 اکنون که سخن به افسانهها کشید، داستان دیگری بخوانیم و ببینیم که افسانههای گوناگون در سراسر جهان چه همانندیهایی با هم دارند. کیخسرو از نبرد بزرگ با افراسیاب و کشتن او بازمیگشت که بهناگهان دریافت که کار او در جهان به پایان رسیده و باید به جهان ایزدان بپیوندد. داراییهایش را به تهیدستان و موبدان بخشید، جانشین را برگزید و به همه گفت که به زودی از پادشاهی کناره میگیرد. کوشش نزدیکانش برای نگهداشتن او سودی نبخشید. سپاه او دوباره راه بازگشت را در پیش گرفتند ولی بیژن، توس، گیو و فریبرز همراه کیخسرو ماندند. این پنج تن به چشمهای رسیدند و کیخسرو فرمان ماندن داد و گفت پس از این شب کسی او را نخواهد دید. زیرا با سر زدن سپیده او با ایزد سروش خواهد رفت. پس سر و تن را با آب چشمه شست و دمی راز و نیاز کرد و پیش از سر زدن خورشید از دیدهها ناپدید شد. این روز، همان سیزدهم تیر و آغاز جشن تیرگان بود. این داستان در شاهنامه فردوسی و «تاریخ قم» آمده است.
🎋 بیرونی نوشته بود که کیخسرو در بلندی کوهی در نزدیکی ساوه از دیدن یکی از ایزدان یا فرشتگان بیهوش شد و بیژن برای بیدار کردنش بر چهرهاش آب پاشید. گردیزی نوشته است شستوشو و آبپاشی در جشن تیرگان در پیوند با افسانهی کیخسرو است و شمسالدین انصاری دمشقی نوشته بود که ایرانیان در جشنهای خود شبها آتش میافروزند و سپیدهدمان به نشانهی پاکیزگی آب میپاشند. آیین آبریزان در اسپادانا (اصفهان) هم از آن رو است که پیروز پسر یزدگرد این شهر را ساخت ولی هفتسال بود که باران نمیبارید. هنگام بارندگی تن خود را با باران شستند و و این کار آیین هرسالهشان شد. در افسانهها این رخداد نیز با #تیرگان همزمان بود.
✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی
b2n.ir/tirobad
📘 برگرفته از:
- جشنها و آیینهای ایرانی با تکیه بر اسطوره و مردمشناسی #حسام_الدین_مهدوی
- گاهشماری و جشنهای ایران باستان #هاشم_رضی
- جشنهای ایرانی #پرویز_رجبی
- جشنهای آب «هاشم رضی»
📘 دربارهی ایزد سروش بخوانید:
www.tg-me.com/AdabSar/16055
🌬🎋 @AdabSar
🎋 جشن بزرگ تیرگان در سدههای بسیاری و در بخشهای بزرگی از سرزمین ایران از سیزدهم تیر یا همان تیرروز آغاز میشد و تا بادروز یا بیستودوم دنباله داشت. از این رو به تیرگان «تیروجشن» هم میگفتند. بادروز، روز به باد سپردن رشتههای بافته شدهی تیروباد بود. بند تیروباد پیش از آغاز تیرگان از تارهای هفت رنگ ابریشم یا نخ نازک در همهی خانهها بافته میشد. در بامداد روز تیرگان کودک و بزرگسال آن را به مچ دست یا دکمه پیراهن خود میبستند و تا بیستودوم تیر نگه میداشتند. در این روز به دشت یا بام خانه میرفتند و بند تیروباد را با شادی به دست باد میسپردند. این آیین نماد و یادبود ایزد باد است که تیر آرش را برای فراخ کردن مرزهای ایران یاری کرد و جنگهای پیاپی پایان یافت. بر پایهی برخی افسانهها تیر آرش در تیرروز (سیزدهم) از کمان رها شد و ده روز پس از آن به یاری ایزد باد بر درخت نشست.
🎋 انگیزههای بافتن بند تیروباد را چندجور بازگفتهاند. یکی این است که مردم در #جشن_تیرگان پوشاک نو میپوشیدند ولی این کار برای تهیدستان شدنی نبود. رشتههای بافتهی تیروباد نماد جامهی نو بود تا هر کسی یک چیز کوچک و دوختنی نو با خود داشته باشد. داستان دیگر این است که با شکست سپاه منوچهر از تورانیان، ایرانیان به انگیزهی میهنپرستی و پیروزی بر دشمن، بندی را به دست بستند و چون با پرتاب تیر آرش این پیروزی بهدست آمد بندها را رشتهرشته کردند و به باد سپردند.
🎋 اکنون که سخن به افسانهها کشید، داستان دیگری بخوانیم و ببینیم که افسانههای گوناگون در سراسر جهان چه همانندیهایی با هم دارند. کیخسرو از نبرد بزرگ با افراسیاب و کشتن او بازمیگشت که بهناگهان دریافت که کار او در جهان به پایان رسیده و باید به جهان ایزدان بپیوندد. داراییهایش را به تهیدستان و موبدان بخشید، جانشین را برگزید و به همه گفت که به زودی از پادشاهی کناره میگیرد. کوشش نزدیکانش برای نگهداشتن او سودی نبخشید. سپاه او دوباره راه بازگشت را در پیش گرفتند ولی بیژن، توس، گیو و فریبرز همراه کیخسرو ماندند. این پنج تن به چشمهای رسیدند و کیخسرو فرمان ماندن داد و گفت پس از این شب کسی او را نخواهد دید. زیرا با سر زدن سپیده او با ایزد سروش خواهد رفت. پس سر و تن را با آب چشمه شست و دمی راز و نیاز کرد و پیش از سر زدن خورشید از دیدهها ناپدید شد. این روز، همان سیزدهم تیر و آغاز جشن تیرگان بود. این داستان در شاهنامه فردوسی و «تاریخ قم» آمده است.
🎋 بیرونی نوشته بود که کیخسرو در بلندی کوهی در نزدیکی ساوه از دیدن یکی از ایزدان یا فرشتگان بیهوش شد و بیژن برای بیدار کردنش بر چهرهاش آب پاشید. گردیزی نوشته است شستوشو و آبپاشی در جشن تیرگان در پیوند با افسانهی کیخسرو است و شمسالدین انصاری دمشقی نوشته بود که ایرانیان در جشنهای خود شبها آتش میافروزند و سپیدهدمان به نشانهی پاکیزگی آب میپاشند. آیین آبریزان در اسپادانا (اصفهان) هم از آن رو است که پیروز پسر یزدگرد این شهر را ساخت ولی هفتسال بود که باران نمیبارید. هنگام بارندگی تن خود را با باران شستند و و این کار آیین هرسالهشان شد. در افسانهها این رخداد نیز با #تیرگان همزمان بود.
✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی
b2n.ir/tirobad
📘 برگرفته از:
- جشنها و آیینهای ایرانی با تکیه بر اسطوره و مردمشناسی #حسام_الدین_مهدوی
- گاهشماری و جشنهای ایران باستان #هاشم_رضی
- جشنهای ایرانی #پرویز_رجبی
- جشنهای آب «هاشم رضی»
📘 دربارهی ایزد سروش بخوانید:
www.tg-me.com/AdabSar/16055
🌬🎋 @AdabSar
🍎🍏 جشن خامخواری و ستایش میانهروی در زندگی
🥬 یکی از جشنهای باستانی ایران به گفتهی ابوریحان بیرونی جشن خامخواری در سرزمین سُغد باستان و بخشی از خراسان بود. سرزمین سغد باستان ایرانینشین و پیرو فرهنگ و آیینهای ایرانی بود که بخشهایی از آن همچون سمرکند (سمرقند) و بخارا پس از تازش تازیان از فرهنگ، ادب و آیینهای ایران پاسداری کردند.
🫑 سرزمین سغد گاهشمار (تقویم) ویژهی خود را داشت که با گاهشمار ایرانی همسانی بسیاری داشت. روز جشن خامخواری در ماه «پوساک» یا «پوساکیچ» (ماه چهارم سغدی) و «دی به مهر روز» برابر با پانزدهم تیر در گاهشمار کهن ایرانی برگزار میشد. بیرونی از این جشن با نام «غفس» و «عمس» یاد کرده است.
🥦 مردم در #جشن_خام_خواری از خوردن گوشت، هرگونه فراوردهی جانوری و هر خوراکی که با آتش پخته شده باشد پرهیز میکردند. شوربختانه از دیگر آیینهای این جشن آگاهی در دست نیست.
🥗 بر پایهی افسانههای کهن ایران که در شاهنامهی فردوسی هم آمده که بیشروی (زیادهروی) در گوشتخواری پدیدهای است که به دست آژیدهاک(ضحاک) ماردوش و با ناسپاسی جمشیدشاه و پشت کردن به راستی در ایران رواگدار (رایج) شد و از نرمش و مهربانی مردم کاست. سپس زرتشت نیز کشتن جانوران در برابر دیدگان همه را نکوهید.
🫒 در ایران چندین جشن در پیوند با خوراک برگزار میشد که شماری از آنها همچون جشن سیر یا سیرسور ویژهی گیاهخواری یا خامخواری بودند و آرمان آنها کوشش برای میانهروی در خوردن گوشت بود. اکنون نیز در میان زرتشتیان چند روز در ماه ویژهی گیاهخواری هستند که به این روزها نَـبُـر میگویند. نبر به چَم (معنی) سر نبریدن و کشتار نکردن جانوران است.
🧄 برای آشنایی با جشن سیر یا سیرسور این پیام را بخوانید:
www.tg-me.com/AdabSar/12656
✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #تیرگان
📗 بهره از:
- آثارالباقیه #ابوریحان_بیرونی
- گاهشماری و جشنهای ایران باستان #هاشم_رضی
🍎🍏 @AdabSar
🥬 یکی از جشنهای باستانی ایران به گفتهی ابوریحان بیرونی جشن خامخواری در سرزمین سُغد باستان و بخشی از خراسان بود. سرزمین سغد باستان ایرانینشین و پیرو فرهنگ و آیینهای ایرانی بود که بخشهایی از آن همچون سمرکند (سمرقند) و بخارا پس از تازش تازیان از فرهنگ، ادب و آیینهای ایران پاسداری کردند.
🫑 سرزمین سغد گاهشمار (تقویم) ویژهی خود را داشت که با گاهشمار ایرانی همسانی بسیاری داشت. روز جشن خامخواری در ماه «پوساک» یا «پوساکیچ» (ماه چهارم سغدی) و «دی به مهر روز» برابر با پانزدهم تیر در گاهشمار کهن ایرانی برگزار میشد. بیرونی از این جشن با نام «غفس» و «عمس» یاد کرده است.
🥦 مردم در #جشن_خام_خواری از خوردن گوشت، هرگونه فراوردهی جانوری و هر خوراکی که با آتش پخته شده باشد پرهیز میکردند. شوربختانه از دیگر آیینهای این جشن آگاهی در دست نیست.
🥗 بر پایهی افسانههای کهن ایران که در شاهنامهی فردوسی هم آمده که بیشروی (زیادهروی) در گوشتخواری پدیدهای است که به دست آژیدهاک(ضحاک) ماردوش و با ناسپاسی جمشیدشاه و پشت کردن به راستی در ایران رواگدار (رایج) شد و از نرمش و مهربانی مردم کاست. سپس زرتشت نیز کشتن جانوران در برابر دیدگان همه را نکوهید.
🫒 در ایران چندین جشن در پیوند با خوراک برگزار میشد که شماری از آنها همچون جشن سیر یا سیرسور ویژهی گیاهخواری یا خامخواری بودند و آرمان آنها کوشش برای میانهروی در خوردن گوشت بود. اکنون نیز در میان زرتشتیان چند روز در ماه ویژهی گیاهخواری هستند که به این روزها نَـبُـر میگویند. نبر به چَم (معنی) سر نبریدن و کشتار نکردن جانوران است.
🧄 برای آشنایی با جشن سیر یا سیرسور این پیام را بخوانید:
www.tg-me.com/AdabSar/12656
✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #تیرگان
📗 بهره از:
- آثارالباقیه #ابوریحان_بیرونی
- گاهشماری و جشنهای ایران باستان #هاشم_رضی
🍎🍏 @AdabSar
تو عیبِ کسان هیچگونه مجوی
که عیب آورَد بر توبَر عیبگوی
وگر چیره گردد هوا بر خرَد
خردمندَت از مردمان نشمرَد
خردمند باید جهاندارشاه
کجا هرکسی را بوَد نیکخواه
کسی کو بوَد تیز و برترمنش
نپیچد ز پیغاره و سرزنش
مبادا که گیرد به نزد تو جای
چنین مَرد اگر باشدَت رهنمای
چو خواهی که بستایدَت پارسا
بنه خشم و کین چون شوی پادشا
#فردوسی
امید که:
به دانش روانِ تو پرورده باد
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌾
🌾🌾
که عیب آورَد بر توبَر عیبگوی
وگر چیره گردد هوا بر خرَد
خردمندَت از مردمان نشمرَد
خردمند باید جهاندارشاه
کجا هرکسی را بوَد نیکخواه
کسی کو بوَد تیز و برترمنش
نپیچد ز پیغاره و سرزنش
مبادا که گیرد به نزد تو جای
چنین مَرد اگر باشدَت رهنمای
چو خواهی که بستایدَت پارسا
بنه خشم و کین چون شوی پادشا
#فردوسی
امید که:
به دانش روانِ تو پرورده باد
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌾
🌾🌾
بر آتش تیزم بنشانی بنشینم
بر دیدهی خویشت بنشانم ننشینی
با من به زبانی و به دل با دگرانی
هم دوستتر از من نبود هرکه گزینی
#سنایی
#چکامه_پارسی
فرتور(عکس) از #ابراهیم_نوروزی
🪕 @AdabSar
بر آتش تیزم بنشانی بنشینم
بر دیدهی خویشت بنشانم ننشینی
با من به زبانی و به دل با دگرانی
هم دوستتر از من نبود هرکه گزینی
#سنایی
#چکامه_پارسی
فرتور(عکس) از #ابراهیم_نوروزی
🪕 @AdabSar
آزادهدلی ز خویشتن میخواهم
وآسودگیای ز جان و تن میخواهم
آن به که چنان شوم که او میخواهد
کین کار چنان نیست که من میخواهم
#فخرالدین_عراقی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
آزادهدلی ز خویشتن میخواهم
وآسودگیای ز جان و تن میخواهم
آن به که چنان شوم که او میخواهد
کین کار چنان نیست که من میخواهم
#فخرالدین_عراقی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
ادبسار
پویایی هر زبان زمانی آغاز میشود که از ایستایی دوری گزیند. «ضیاالدین هاجری» 🖋📋 واژههای بیگانه در دستور زبان پارسی «بخش سیزدهم» گردآورنده: #بزرگمهر_صالحی #قید_وصف_و_حالت : بند فروزهگون #قید_وصف : بند زاب، بند ویمند #قید_تکرار : بند…
پویایی هر زبان زمانی آغاز میشود که از ایستایی دوری گزیند. «ضیاالدین هاجری»
🖋📋 واژههای بیگانه در دستور زبان پارسی
«بخش چهاردهم»
گردآورنده: #بزرگمهر_صالحی
#مبهمات = پوشیدهها، اَچمان، اَچمها (اَ+چَم+ها)
#مترادف = همتا، همچم، هممایه
#متشابه = همگون، همانند
#متضاد = ناهمتا
#متعدی = گذرا
#متکلم = گوینده، سخنگو
#متکلم_مع_الغیر = نخستکَس چندین، نهان پیوستهی ناکارورز
#متکلم_وحده = تکگو، سخنگو
#متمم = وابسته، پَرگر، پرداختار، رساکننده
#مثنی (مُثنی) = دودیل، دوشده، دوکرده
#مجهول = پذیرا، کانسته، ناشناس
#مخرج_حروف = برآمدگاه واتها
#مخرج = برامدگاه، برونگاه
#مخفف = کوته، کاهیده، کاستک
#مد (مَدّ) = مشیده، کلاهه، واتکش
#مرجع = بازخَن، واگرد
#مرخم (مُرَخّم) = بُریده، کاهیده
#مرکب (مُرَکب) = آمیخته، هَمکرد
#مزید_مؤخر = پسواژه، پسوندواره
#مستتر = پوشیده، پنهان ، در پرده
#مستقبل = آینده، رابه ی آینده
#مستقیم = راسته، درست، یکراست، سَرراست
#مسند (مُسنَد/محمول) = گُزاره
#مسندالیه (موضوع) = نِهاد، نهشت
دنباله دارد
#پارسی_پاک
🖋📋 برجستهترین بازخنها (منابع):
۱- پیوستهای فرهنگ ساختاری زبان پارسی، ضیاالدین هاجری
۲- فرهنگ نظام با ریشهشناسی، محمدعلی داعیالاسلام
۳- فرهنگ ریشهشناختی اخترشناسی، محمد حیدری ملایری
📋🖋 @AdabSar
🖋📋 واژههای بیگانه در دستور زبان پارسی
«بخش چهاردهم»
گردآورنده: #بزرگمهر_صالحی
#مبهمات = پوشیدهها، اَچمان، اَچمها (اَ+چَم+ها)
#مترادف = همتا، همچم، هممایه
#متشابه = همگون، همانند
#متضاد = ناهمتا
#متعدی = گذرا
#متکلم = گوینده، سخنگو
#متکلم_مع_الغیر = نخستکَس چندین، نهان پیوستهی ناکارورز
#متکلم_وحده = تکگو، سخنگو
#متمم = وابسته، پَرگر، پرداختار، رساکننده
#مثنی (مُثنی) = دودیل، دوشده، دوکرده
#مجهول = پذیرا، کانسته، ناشناس
#مخرج_حروف = برآمدگاه واتها
#مخرج = برامدگاه، برونگاه
#مخفف = کوته، کاهیده، کاستک
#مد (مَدّ) = مشیده، کلاهه، واتکش
#مرجع = بازخَن، واگرد
#مرخم (مُرَخّم) = بُریده، کاهیده
#مرکب (مُرَکب) = آمیخته، هَمکرد
#مزید_مؤخر = پسواژه، پسوندواره
#مستتر = پوشیده، پنهان ، در پرده
#مستقبل = آینده، رابه ی آینده
#مستقیم = راسته، درست، یکراست، سَرراست
#مسند (مُسنَد/محمول) = گُزاره
#مسندالیه (موضوع) = نِهاد، نهشت
دنباله دارد
#پارسی_پاک
🖋📋 برجستهترین بازخنها (منابع):
۱- پیوستهای فرهنگ ساختاری زبان پارسی، ضیاالدین هاجری
۲- فرهنگ نظام با ریشهشناسی، محمدعلی داعیالاسلام
۳- فرهنگ ریشهشناختی اخترشناسی، محمد حیدری ملایری
📋🖋 @AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻خانم/خانوم = بانو، دوشیزه(دختر)، کدبانو(بانوی خانه)، ناریک(پهلوی)، خَدیش، خُدیش
🔻خانمیکردن/خانومیکردن= بزرگیکردن، مهربانیکردن
🔻خانمی کن/خانومی کن= بزرگی کن، مهربانی کن
🔻خانمی/خانومی= نازنین، دلبند، مهربان
✍نمونه:
🔺خانم «فروغ فرخزاد» از شعرای ممتاز و فارسیزبان ایران است=
بانو «فروغ فرخزاد» از سرایندگان سرآمد و پارسیزبان ایران است
🔺خانومی، خانومی کن و منو عفو کن=
نازنین، بزرگی کن و من را ببخش
🔺نکو گفت مزدور با آن «خدیش»
مکن بد به کس، گر نخواهی به خویش #رودکی
🔺کجا بود «کدبانو»ی پهلوان
ستودهزنی بود روشنروان #فردوسی
✍ #مجید_دری
#پارسی_پاک
#خانم #خانوم #خانمی #خانومی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻خانم/خانوم = بانو، دوشیزه(دختر)، کدبانو(بانوی خانه)، ناریک(پهلوی)، خَدیش، خُدیش
🔻خانمیکردن/خانومیکردن= بزرگیکردن، مهربانیکردن
🔻خانمی کن/خانومی کن= بزرگی کن، مهربانی کن
🔻خانمی/خانومی= نازنین، دلبند، مهربان
✍نمونه:
🔺خانم «فروغ فرخزاد» از شعرای ممتاز و فارسیزبان ایران است=
بانو «فروغ فرخزاد» از سرایندگان سرآمد و پارسیزبان ایران است
🔺خانومی، خانومی کن و منو عفو کن=
نازنین، بزرگی کن و من را ببخش
🔺نکو گفت مزدور با آن «خدیش»
مکن بد به کس، گر نخواهی به خویش #رودکی
🔺کجا بود «کدبانو»ی پهلوان
ستودهزنی بود روشنروان #فردوسی
✍ #مجید_دری
#پارسی_پاک
#خانم #خانوم #خانمی #خانومی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻آقا = سَروَر، کَدبان( کدبانو=خانم)، کیا، پانا، کَدیوَر، سرکار، بان، بزرگ، مِهتَر، خواجه
🔻آقازادگی = بزرگزادگی
🔻آقازاده = (Gentleman)، گوهرمَرد، مِهپور، بزرگزاده
🔻آقامنش = (Gentleman)، جوانمرد
🔻آقایی = سَروَری، کیایی، کَدبانی، پانایی، بانی
✍نمونه:
🔺آقای طهماسبی تشریف آوردند =
کیا تهماسپی آمدند
🔺این جعبه را به آقای اسفندیاری تحویل دهید =
این بسته را به سَروَر اسپندیاری بسپارید
🔺آقافیروز را سلام برسانید =
پاناپیروز را درود برسانید
🔺خدمت آقاکیومرث خیرمقدم عرض میکنم =
به مِهترگیومرت خوشآمد میگویم
🔺آقایی از سر و روش میباره =
بزرگی از سر و رویش میبارد
✍ #مجید_دری
#پارسی_پاک
#آقا #آقایی #آقازاده #آقازادگی #آقامنش
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻آقا = سَروَر، کَدبان( کدبانو=خانم)، کیا، پانا، کَدیوَر، سرکار، بان، بزرگ، مِهتَر، خواجه
🔻آقازادگی = بزرگزادگی
🔻آقازاده = (Gentleman)، گوهرمَرد، مِهپور، بزرگزاده
🔻آقامنش = (Gentleman)، جوانمرد
🔻آقایی = سَروَری، کیایی، کَدبانی، پانایی، بانی
✍نمونه:
🔺آقای طهماسبی تشریف آوردند =
کیا تهماسپی آمدند
🔺این جعبه را به آقای اسفندیاری تحویل دهید =
این بسته را به سَروَر اسپندیاری بسپارید
🔺آقافیروز را سلام برسانید =
پاناپیروز را درود برسانید
🔺خدمت آقاکیومرث خیرمقدم عرض میکنم =
به مِهترگیومرت خوشآمد میگویم
🔺آقایی از سر و روش میباره =
بزرگی از سر و رویش میبارد
✍ #مجید_دری
#پارسی_پاک
#آقا #آقایی #آقازاده #آقازادگی #آقامنش
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
خونابه فرستند به هم چشم و دل من
چون كاسه كه همسايه به همسايه فرستد
#فضلی_چرپادقانی
#چکامه_پارسی
☔️ @AdabSar
خونابه فرستند به هم چشم و دل من
چون كاسه كه همسايه به همسايه فرستد
#فضلی_چرپادقانی
#چکامه_پارسی
☔️ @AdabSar
چاه است و راه و دیدهی بینا و آفتاب
تا آدمی نگاه کند پیش پای خویش
چندین چراغ دارد و بیراه میرود
بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش
#سعدی
#چکامه_پارسی
💡 @AdabSar
چاه است و راه و دیدهی بینا و آفتاب
تا آدمی نگاه کند پیش پای خویش
چندین چراغ دارد و بیراه میرود
بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش
#سعدی
#چکامه_پارسی
💡 @AdabSar
نباید که باشی فراوانْسخُن
به روی کسان پارسایی مکن
سخن بشنو و بهترین یادگیر
نگر تا کدام آیدت دلپذیر
سخن پیشِ فرهنگیان سَخته گوی
گهِ می نوازنده و تازهروی
مکن خوار خواهندهدرویش را
برِ تخت مَنْشان بداندیش را
هرآنکس که پوزش کنَد بر گناه
تو بپْذیر و کینِ گذشته مخواه
#فردوسی
اميدوارم:
همیشه بداَندیشت آزرده باد
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🍀
🍀🍀
به روی کسان پارسایی مکن
سخن بشنو و بهترین یادگیر
نگر تا کدام آیدت دلپذیر
سخن پیشِ فرهنگیان سَخته گوی
گهِ می نوازنده و تازهروی
مکن خوار خواهندهدرویش را
برِ تخت مَنْشان بداندیش را
هرآنکس که پوزش کنَد بر گناه
تو بپْذیر و کینِ گذشته مخواه
#فردوسی
اميدوارم:
همیشه بداَندیشت آزرده باد
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🍀
🍀🍀
برداشت از نبیگ (کتاب) پارسی سوم دبستان
سراینده: بیوک ملکی
فرستنده: فرهود ربیعی
#چکامه_پارسی
*صحرا: تنها واژهی بیگانه
@AdabSar
برداشت از نبیگ (کتاب) پارسی سوم دبستان
سراینده: بیوک ملکی
فرستنده: فرهود ربیعی
#چکامه_پارسی
*صحرا: تنها واژهی بیگانه
@AdabSar
دی کوزهگری بدیدم اندر بازار
بر پارهگِلی لگد همی زد بسیار
و آن گِل بهزبان حال (هال) با او میگفت
من همچو تو بودهام مرا نیکو دار
#خیام
#چکامه_پارسی
*حال از ریشهی پارسی هال
@AdabSar
دی کوزهگری بدیدم اندر بازار
بر پارهگِلی لگد همی زد بسیار
و آن گِل بهزبان حال (هال) با او میگفت
من همچو تو بودهام مرا نیکو دار
#خیام
#چکامه_پارسی
*حال از ریشهی پارسی هال
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻قیاس= همسنجی، سنجش، وراندازی، فراسنجی، برآورد، برابریابی، آمایش، اَنگاشت، اندازهگیری
🔻قیاسات= سنجشها، آمایشها
🔻اصحاب قیاس= پیروان رای، خداوندان اندیشه
🔻بیقیاس= بیاندازه، بیشمار، بیکران، بسیار، نسنجیده
🔻روشنقیاس= زیرک، تیزهوش، خردهسنج
🔻صاحبقیاس= رایمند، کاردان، کارشناس، آگاه، روشنبین، ژرفنگر
🔻قابل قیاس= سنجشپذیر، سنجیدنی، آمایشپذیر
🔻مقدمه قیاس= زمینهی کرویز
🔻قیاس استثنایی= آمایش جداکرد
🔻قیاس اِقترانی= آمایش فرایی
🔻قیاس بسیط= آمایش ساده
🔻قیاس به نفس= باخود برابری، باخود
🔻قیاسپذیر= سنجشپذیر، سنجیدنی، آمایشپذیر
🔻قیاس خَلفی= آمایش واپسین
🔻قیاس سَفسَطی= آمایش زپاکانی
🔻قیاس شرطی= آمایش سامهای
🔻قیاس شعری= آمایش پنداری
🔻قیاس عکس= آمایش وارون
🔻قیاس غیرکامل= آمایش ناهَنگَرت
🔻قیاس فَراسی= آمایش دریایی
🔻قیاس فی نفسه= آمایش دَرخودی
🔻قیاس کامل= آمایش هَنگَرت
🔻قیاسکردن= سنجیدن، برآوردکردن، برابرکردن
🔻قیاسگرفتن= همسنجیدن، همسنجیکردن، سنجیدن، اندازهگرفتن
🔻قیاس مرکب= آمایش هَمبَوِش، آمایش هَمکرد
🔻قیاس مساوات= آمایش برابری
🔻قیاس مستقیم= آمایش سرراست، رودرروی، آمایش واپَسی
🔻قیاس معالفارق= همسنجی نابرابر، سنجش نابرابر، سنجش ناسان
🔻قیاس معکوس= آمایش وارون
🔻قیاس مقاومت= آمایش بازدار
🔻قیاس مقصول= آمایش جُدایَند
🔻قیاس موصول= آمایش پِیوَستار
🔻قیاس مخالفت= آمایش ناساز
🔻مقایسه= همسنجش، سنجش، همسنجی، سنجیدن، برابری
🔻قابل مقایسه= سنجیدنی
🔻مقایسهکردن= همسنجیدن، همسنجیکردن، سنجیدن
🔻مقیاس= پیمانه، اندازه، سنجه، سنجینه، سنجش، سنجیدار
🔻مقیاسکردن= اندازهکردن، سنجیدن
🔻مقیاسالارتفاع= بُلَنداسنج، فرازیاب، اوگ(اوج)نما، افرازیاب
🔻خط مقیاس= خد سنجش، خد سنجه
🔻در مقیاس وسیع= در اندازهی کلان
✍ #مجید_دری
#پارسی_پاک
#قیاس #قیاسات #مقایسه #مقیاس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻قیاس= همسنجی، سنجش، وراندازی، فراسنجی، برآورد، برابریابی، آمایش، اَنگاشت، اندازهگیری
🔻قیاسات= سنجشها، آمایشها
🔻اصحاب قیاس= پیروان رای، خداوندان اندیشه
🔻بیقیاس= بیاندازه، بیشمار، بیکران، بسیار، نسنجیده
🔻روشنقیاس= زیرک، تیزهوش، خردهسنج
🔻صاحبقیاس= رایمند، کاردان، کارشناس، آگاه، روشنبین، ژرفنگر
🔻قابل قیاس= سنجشپذیر، سنجیدنی، آمایشپذیر
🔻مقدمه قیاس= زمینهی کرویز
🔻قیاس استثنایی= آمایش جداکرد
🔻قیاس اِقترانی= آمایش فرایی
🔻قیاس بسیط= آمایش ساده
🔻قیاس به نفس= باخود برابری، باخود
🔻قیاسپذیر= سنجشپذیر، سنجیدنی، آمایشپذیر
🔻قیاس خَلفی= آمایش واپسین
🔻قیاس سَفسَطی= آمایش زپاکانی
🔻قیاس شرطی= آمایش سامهای
🔻قیاس شعری= آمایش پنداری
🔻قیاس عکس= آمایش وارون
🔻قیاس غیرکامل= آمایش ناهَنگَرت
🔻قیاس فَراسی= آمایش دریایی
🔻قیاس فی نفسه= آمایش دَرخودی
🔻قیاس کامل= آمایش هَنگَرت
🔻قیاسکردن= سنجیدن، برآوردکردن، برابرکردن
🔻قیاسگرفتن= همسنجیدن، همسنجیکردن، سنجیدن، اندازهگرفتن
🔻قیاس مرکب= آمایش هَمبَوِش، آمایش هَمکرد
🔻قیاس مساوات= آمایش برابری
🔻قیاس مستقیم= آمایش سرراست، رودرروی، آمایش واپَسی
🔻قیاس معالفارق= همسنجی نابرابر، سنجش نابرابر، سنجش ناسان
🔻قیاس معکوس= آمایش وارون
🔻قیاس مقاومت= آمایش بازدار
🔻قیاس مقصول= آمایش جُدایَند
🔻قیاس موصول= آمایش پِیوَستار
🔻قیاس مخالفت= آمایش ناساز
🔻مقایسه= همسنجش، سنجش، همسنجی، سنجیدن، برابری
🔻قابل مقایسه= سنجیدنی
🔻مقایسهکردن= همسنجیدن، همسنجیکردن، سنجیدن
🔻مقیاس= پیمانه، اندازه، سنجه، سنجینه، سنجش، سنجیدار
🔻مقیاسکردن= اندازهکردن، سنجیدن
🔻مقیاسالارتفاع= بُلَنداسنج، فرازیاب، اوگ(اوج)نما، افرازیاب
🔻خط مقیاس= خد سنجش، خد سنجه
🔻در مقیاس وسیع= در اندازهی کلان
✍ #مجید_دری
#پارسی_پاک
#قیاس #قیاسات #مقایسه #مقیاس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
همه داده دِه باش و پروردگار
خُنُک مردِ بخشنده و بُردبار
بیارای دل را به دانش که ارز
به دانش بوَد چون بدانی بوَرز
چو بخشنده باشی گرامی شوی
ز دانایی و داد نامی شوی
به بَدکردنِ خویش و آزارِ کس
مجوی ای پسر درد و تیمارِ کس
#فردوسی
امید که:
همه نیکنامی بوَد یارتان
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🥀
🥀🥀
خُنُک مردِ بخشنده و بُردبار
بیارای دل را به دانش که ارز
به دانش بوَد چون بدانی بوَرز
چو بخشنده باشی گرامی شوی
ز دانایی و داد نامی شوی
به بَدکردنِ خویش و آزارِ کس
مجوی ای پسر درد و تیمارِ کس
#فردوسی
امید که:
همه نیکنامی بوَد یارتان
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🥀
🥀🥀
هر که جز پیمانه با من بست پیمانی شکست
نیست بیجا گر که میبوسم لب پیمانه را
#عماد_خراسانی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
هر که جز پیمانه با من بست پیمانی شکست
نیست بیجا گر که میبوسم لب پیمانه را
#عماد_خراسانی
#چکامه_پارسی
@AdabSar