🌬🌧 افسانهی نبرد ایزد تیشتر با دیو اَپوش
#هرودوت نوشته است که مردم هیچ سرزمینی به اندازهی ایرانیان آب را گرامی نمیداشتند.
این سخن نشانهای برای داستانها و افسانههایی در ستایش آب و باران است.
🌧 در ایران باستان ایزد تیر یا تیشتر/تیشتریَه ایزدِ همهی آبها، باران و باروری بود و چهارمین ماه سال برای او نامگذاری شد. داستان جنگ او با دیو خشکسالی یا دیو اپوش/اپوشَه خواندنی است. افسانهای که شاید چیستی سیزدهبدر را بیشتر بر ما بنمایاند.
بر پایهی افسانههای باستانی و زرتشتی تیشتر در سی روز ماه سه دیسهی(شکل) گوناگون داشت. در ده روز نخست مردی پانزده ساله میشد. پانزده سالگی زمانی آرمانی نزد ایرانیان بود. در ده روز دوم گاوی نر بود و در دههی پایانی اسبی سپید و در هر سه جایگاه باران میآفرید. در نبیگ(کتاب) پهلوی «بُندَهِش» تیشتر پدیدآورندهی نخستین باران، دریا و دریاچه است.
در باور زرتشتیان باستان ایزدِ تیر چکههای باران را ساخت و ایزدِ باد آنها را به یک سو برد تا دریای گیهانی(کاسپی) در کنار کوه البرز ساخته شود.
⚡️ داستان نبرد بارندگی و خشکسالی این است که دیو اپوش با هر ترفندی میکوشید از بارندگی جلوگیری کند ولی تیشتر به یاری ایزدِ باد، آبها را از زمین به آسمان فرستاد و پس از ده شبانهروز خود را همچون مرد جوان بلندبالایی درآورد که پرواز کرد و در آسمانها جای گرفت و توانست از ابرها به سوی زمین باران بفرستد.
اين باران همچون همیشه نبود. هر چکهی آن به بزرگی يک مرد تنومند بود.
پس از چنين بارشی، آب زمين را فرا گرفت و جانوران موتَک(موذی) را از ميان برد. اگر شماری از آنها جان بهدر بردند خود را پنهان کردند.
🌬 يک بار ديگر ايزدِ باد دست بهکار شد و آبها را به کرانههای زمين برد و يک دریای افسانهای به نام دريای فراخکرد ساخت. همين که اپوش دریافت که تیشتر و یارانش چه کردهاند، تيشتر اينبار خود را به سان گاوی زرينشاخ درآورد و ده شبانهروز ديگر در آسمان پرواز کرد و همچنان از ابرها باران باراند.
در دههی سوم که به سان اسبی سپید و زيبا بود، به دريای فراخکرد رفت تا آنجا را از زهر جانوران زيانبخش پاکيزه کند. ولی ديو اپوش دست او را خوانده و او نيز خود را همچون اسبی درآورده بود که يال و گوش نداشت و سياه و ترسناک بود. در اينجا بود که نبردی رو در رو ميان آنها درگرفت.
💫 در آغاز اين جنگ، اپوش نيرومندتر از تيشتر جنگید و پيروز شد. او توانست تيشتر را هزار گام از دريای فراخکرد دور و جهان را چندی دچار خشکی و تشنگی کند. تيشتر آزرده و شکستخورده به پيشگاه خدا رفت و گفت که ناتوانیاش برای این است که مردم نیایش شايستهای برای او بجا نیاوردهاند. خداوند به او نیرویی داد برابر ده مرد جوان، ده کوه و ده رود. در برخی نوشتارها ده اسب، ده گاو نر و ده شتر نیز نوشتهاند.
با اين پشتوانه تیشتر در نبرد دوم پيروز شد و ديو خشکسالی را هزار گام دور کرد و باز هم با یاری ايزدِ باد ابرها را به هر سوی آسمان راند تا همهجا را سرشار از باران کند.
⚡️ در اين داستان همانگونه که تيشتر همکارانی داشت، اپوش نيز از دیوهای دیگر مانند دیو آذرخش(رعد و برق) یاری گرفته بود زيرا در نبرد دوم هنگامی که ايزدِ تيشتر گرز خود را بر آتشی که در ابرها نهفته بود کوبید آتش زبانه کشید و یکی از یاوران اپوش از ترس خروشی برآورد و نابود شد، همين رویداد باران را فراوانتر کرد. تيشتر کمکم توانست بر خشکسالی چیره شود و ده شبانهروز برای زمین باران بفرستد.
زهری که از جانوران موتَک بر روی زمین مانده بود همراه با این آبها به دریاها رفت و مایهی شوری و تلخی آب دریاها شد. ولی آبهای پاکیزه به کشتزارها و چراگاهها راه يافت و مایهی سرسبزی و تازگی شد.
🌧 اين رویداد فرخنده در سيزدهمین روز ماه، در يک زمان افسانهای رخ داد و برای مردمی که از خشکسالی بیم داشتند روز باران فرخنده بود. بهويژه اگر اين روز از پی نوروز و در آغاز بهار از راه میرسید. پس باید برای دیدن زیبایی بهار از خانهها بيرون میآمدند و با جشن و شادی برای داشتن سالی پر باران نيايش میکردند.
با این کار دلخوری تیشتر از مردم نیز از میان میرفت تا او به یاری کشت و کارشان بیاید. آنها سبزهها را به آب روان میسپردند تا به تیشتر بگویند که سرسبزی زمین در گرو آب و باران است و با اين کار نمادين از او میخواستند بارش را از آنها دريغ نکند.
تیشتر به اندازهای ارزشمند بود که نام او را بر درخشانترین ستارهی آسمان و گل سرسبد ستارههای خرس بزرگ گذاشته بودند.
✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #سیزده_بدر #نوروز
📚 ۱- جشنها و آیینهای ایرانی با تکیه بر استوره و مردمشناسی #حسام_الدین_مهدوی
۲- جشنها و آیینهای شادمانی در ایران #ابوالقاسم_آخته
۳- شناخت اساتیر ایران #جان_هینلز برگردان «باجلان فرخی»
🌬🌧 @AdabSar
goo.gl/vqiuhw
#هرودوت نوشته است که مردم هیچ سرزمینی به اندازهی ایرانیان آب را گرامی نمیداشتند.
این سخن نشانهای برای داستانها و افسانههایی در ستایش آب و باران است.
🌧 در ایران باستان ایزد تیر یا تیشتر/تیشتریَه ایزدِ همهی آبها، باران و باروری بود و چهارمین ماه سال برای او نامگذاری شد. داستان جنگ او با دیو خشکسالی یا دیو اپوش/اپوشَه خواندنی است. افسانهای که شاید چیستی سیزدهبدر را بیشتر بر ما بنمایاند.
بر پایهی افسانههای باستانی و زرتشتی تیشتر در سی روز ماه سه دیسهی(شکل) گوناگون داشت. در ده روز نخست مردی پانزده ساله میشد. پانزده سالگی زمانی آرمانی نزد ایرانیان بود. در ده روز دوم گاوی نر بود و در دههی پایانی اسبی سپید و در هر سه جایگاه باران میآفرید. در نبیگ(کتاب) پهلوی «بُندَهِش» تیشتر پدیدآورندهی نخستین باران، دریا و دریاچه است.
در باور زرتشتیان باستان ایزدِ تیر چکههای باران را ساخت و ایزدِ باد آنها را به یک سو برد تا دریای گیهانی(کاسپی) در کنار کوه البرز ساخته شود.
⚡️ داستان نبرد بارندگی و خشکسالی این است که دیو اپوش با هر ترفندی میکوشید از بارندگی جلوگیری کند ولی تیشتر به یاری ایزدِ باد، آبها را از زمین به آسمان فرستاد و پس از ده شبانهروز خود را همچون مرد جوان بلندبالایی درآورد که پرواز کرد و در آسمانها جای گرفت و توانست از ابرها به سوی زمین باران بفرستد.
اين باران همچون همیشه نبود. هر چکهی آن به بزرگی يک مرد تنومند بود.
پس از چنين بارشی، آب زمين را فرا گرفت و جانوران موتَک(موذی) را از ميان برد. اگر شماری از آنها جان بهدر بردند خود را پنهان کردند.
🌬 يک بار ديگر ايزدِ باد دست بهکار شد و آبها را به کرانههای زمين برد و يک دریای افسانهای به نام دريای فراخکرد ساخت. همين که اپوش دریافت که تیشتر و یارانش چه کردهاند، تيشتر اينبار خود را به سان گاوی زرينشاخ درآورد و ده شبانهروز ديگر در آسمان پرواز کرد و همچنان از ابرها باران باراند.
در دههی سوم که به سان اسبی سپید و زيبا بود، به دريای فراخکرد رفت تا آنجا را از زهر جانوران زيانبخش پاکيزه کند. ولی ديو اپوش دست او را خوانده و او نيز خود را همچون اسبی درآورده بود که يال و گوش نداشت و سياه و ترسناک بود. در اينجا بود که نبردی رو در رو ميان آنها درگرفت.
💫 در آغاز اين جنگ، اپوش نيرومندتر از تيشتر جنگید و پيروز شد. او توانست تيشتر را هزار گام از دريای فراخکرد دور و جهان را چندی دچار خشکی و تشنگی کند. تيشتر آزرده و شکستخورده به پيشگاه خدا رفت و گفت که ناتوانیاش برای این است که مردم نیایش شايستهای برای او بجا نیاوردهاند. خداوند به او نیرویی داد برابر ده مرد جوان، ده کوه و ده رود. در برخی نوشتارها ده اسب، ده گاو نر و ده شتر نیز نوشتهاند.
با اين پشتوانه تیشتر در نبرد دوم پيروز شد و ديو خشکسالی را هزار گام دور کرد و باز هم با یاری ايزدِ باد ابرها را به هر سوی آسمان راند تا همهجا را سرشار از باران کند.
⚡️ در اين داستان همانگونه که تيشتر همکارانی داشت، اپوش نيز از دیوهای دیگر مانند دیو آذرخش(رعد و برق) یاری گرفته بود زيرا در نبرد دوم هنگامی که ايزدِ تيشتر گرز خود را بر آتشی که در ابرها نهفته بود کوبید آتش زبانه کشید و یکی از یاوران اپوش از ترس خروشی برآورد و نابود شد، همين رویداد باران را فراوانتر کرد. تيشتر کمکم توانست بر خشکسالی چیره شود و ده شبانهروز برای زمین باران بفرستد.
زهری که از جانوران موتَک بر روی زمین مانده بود همراه با این آبها به دریاها رفت و مایهی شوری و تلخی آب دریاها شد. ولی آبهای پاکیزه به کشتزارها و چراگاهها راه يافت و مایهی سرسبزی و تازگی شد.
🌧 اين رویداد فرخنده در سيزدهمین روز ماه، در يک زمان افسانهای رخ داد و برای مردمی که از خشکسالی بیم داشتند روز باران فرخنده بود. بهويژه اگر اين روز از پی نوروز و در آغاز بهار از راه میرسید. پس باید برای دیدن زیبایی بهار از خانهها بيرون میآمدند و با جشن و شادی برای داشتن سالی پر باران نيايش میکردند.
با این کار دلخوری تیشتر از مردم نیز از میان میرفت تا او به یاری کشت و کارشان بیاید. آنها سبزهها را به آب روان میسپردند تا به تیشتر بگویند که سرسبزی زمین در گرو آب و باران است و با اين کار نمادين از او میخواستند بارش را از آنها دريغ نکند.
تیشتر به اندازهای ارزشمند بود که نام او را بر درخشانترین ستارهی آسمان و گل سرسبد ستارههای خرس بزرگ گذاشته بودند.
✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #سیزده_بدر #نوروز
📚 ۱- جشنها و آیینهای ایرانی با تکیه بر استوره و مردمشناسی #حسام_الدین_مهدوی
۲- جشنها و آیینهای شادمانی در ایران #ابوالقاسم_آخته
۳- شناخت اساتیر ایران #جان_هینلز برگردان «باجلان فرخی»
🌬🌧 @AdabSar
goo.gl/vqiuhw
🌿🌱
نخستین تکه تَپَنگِهای(پلاستیکی) که به دست آدمی ساخته شد، هنوز در خاک جُدایِش(تجزیه) نشده است.
جُدایِشِ هر تکه تَپَنگِه در زمین، افزون بر سَدها سال زمان میبرد.
سیزدهمین روز نوروز را به دیدار نازنینترین بیمار این سرزمین، «زیستگاه خستهجان» میرویم ولی برای دیدار بیمار تبر نمیبریم، آتش نمیبریم، دود نمیبریم، خاشه(زباله) نمیبریم، تیر و تفنگ نمیبریم.
تنها و تنها مهر و دوستی میبریم.
پاسداشت زمین در ایران پیشینهی چند هزار ساله دارد. ایران کهن آکنده از افسانههایی شگرف دربارهی شکوه زمین است. آنان به درستی میدانستند که ما خداوندگاران(صاحبان) زمین نیستیم؛ فرزندان زمینیم. زمینی که رنج او رنج ما و بهبودی و آسودگیاش، آسایش ما است. در روز #سیزده_بدر هوای زمین را داشته باشیم.
#ادبسار
🌳🍃 @AdabSar
نخستین تکه تَپَنگِهای(پلاستیکی) که به دست آدمی ساخته شد، هنوز در خاک جُدایِش(تجزیه) نشده است.
جُدایِشِ هر تکه تَپَنگِه در زمین، افزون بر سَدها سال زمان میبرد.
سیزدهمین روز نوروز را به دیدار نازنینترین بیمار این سرزمین، «زیستگاه خستهجان» میرویم ولی برای دیدار بیمار تبر نمیبریم، آتش نمیبریم، دود نمیبریم، خاشه(زباله) نمیبریم، تیر و تفنگ نمیبریم.
تنها و تنها مهر و دوستی میبریم.
پاسداشت زمین در ایران پیشینهی چند هزار ساله دارد. ایران کهن آکنده از افسانههایی شگرف دربارهی شکوه زمین است. آنان به درستی میدانستند که ما خداوندگاران(صاحبان) زمین نیستیم؛ فرزندان زمینیم. زمینی که رنج او رنج ما و بهبودی و آسودگیاش، آسایش ما است. در روز #سیزده_بدر هوای زمین را داشته باشیم.
#ادبسار
🌳🍃 @AdabSar
با من از ایران بگو.mp4
12.4 MB
💚🤍❤️
با من از خاک وطن از خطهی شیران بگو
ای نسیم نوبهاری با من از ایران بگو…
با من از جمشید از زرتشت از فر کیان
از سرود گاتها از روزگار باستان
با من از پندار نیک و با من از کردار نیک
با من از بخشایش آن مهربان دادار نیک
با من از آیین رادی، مردمی، آزادگی
با من از دریادلان عشق از دلدادگی
بامن از شادی عید و سفرههای هفتسین
از شمیم سنبل و آن لالههای نازنین…
نماهنگ «با من از ایران بگو»
سراینده و گوینده #هما_ارژنگی
#نوروز
☀️🌱 @AdabSar
💚🤍❤️
با من از خاک وطن از خطهی شیران بگو
ای نسیم نوبهاری با من از ایران بگو…
با من از جمشید از زرتشت از فر کیان
از سرود گاتها از روزگار باستان
با من از پندار نیک و با من از کردار نیک
با من از بخشایش آن مهربان دادار نیک
با من از آیین رادی، مردمی، آزادگی
با من از دریادلان عشق از دلدادگی
بامن از شادی عید و سفرههای هفتسین
از شمیم سنبل و آن لالههای نازنین…
نماهنگ «با من از ایران بگو»
سراینده و گوینده #هما_ارژنگی
#نوروز
☀️🌱 @AdabSar
🌦🌱 آنان که از نام «روز طبیعت» بهجای «سیزده بهدر» و از نام «چهارشنبهی آخر سال» بهجای «چهارشنبهسوری» بهره میگیرند، آماجشان فراموشی کیستی و فرهنگ کهن ایران است.
در تاجیکستان هم هنگامیکه فرمانروایان همبودگرا(کمونیست) نتوانستند مردم را از جشنهای نوروزی بازدارند، گفتند جشن بگیرید ولی نگویید «نوروز»، بگویید «جشن بهار»!
#سیزده_بدر
🌦🌱 @AdabSar
🌦🌱 آنان که از نام «روز طبیعت» بهجای «سیزده بهدر» و از نام «چهارشنبهی آخر سال» بهجای «چهارشنبهسوری» بهره میگیرند، آماجشان فراموشی کیستی و فرهنگ کهن ایران است.
در تاجیکستان هم هنگامیکه فرمانروایان همبودگرا(کمونیست) نتوانستند مردم را از جشنهای نوروزی بازدارند، گفتند جشن بگیرید ولی نگویید «نوروز»، بگویید «جشن بهار»!
#سیزده_بدر
🌦🌱 @AdabSar
⛰🌱
آمد سپهِ بهار و شد لشکرِ دی
بر شاخ نگر شکوفه چون افسرِ کی
زان پیش که خیلِ* دی رسد باز ز پی
در پایِ گل از دست مده ساغرِ می!
#میرزا_نصیرالدین_جهرمی_شیرازی
چارانهی بهاریه
#چکامه_پارسی #نوروز
*خیل: تنها واژهی ییگانه
🌿⛰ @AdabSar
آمد سپهِ بهار و شد لشکرِ دی
بر شاخ نگر شکوفه چون افسرِ کی
زان پیش که خیلِ* دی رسد باز ز پی
در پایِ گل از دست مده ساغرِ می!
#میرزا_نصیرالدین_جهرمی_شیرازی
چارانهی بهاریه
#چکامه_پارسی #نوروز
*خیل: تنها واژهی ییگانه
🌿⛰ @AdabSar
دریا دادور- باز بهار
@AdabSar
🎋🍃
باد به تن سبزهها
چه رقصان دمیده
شاخه به آهنگ ما
به هر سو رمیده
برگ گلها به روی چمن
شده دامنافشان
شد قناری غزلخوان و مست
به روی درختان
ترانهی «باز بهار»
با آواز #دریا_دادور
#نوروز
🎋🍃 @AdabSar
باد به تن سبزهها
چه رقصان دمیده
شاخه به آهنگ ما
به هر سو رمیده
برگ گلها به روی چمن
شده دامنافشان
شد قناری غزلخوان و مست
به روی درختان
ترانهی «باز بهار»
با آواز #دریا_دادور
#نوروز
🎋🍃 @AdabSar
💚 تو و من 💚
<unknown>
🌱💚 «تو و من»
سراینده و گوینده: #مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
آدینه، سوم فروردین ۱۴۰۳ خورشیدی
بر من ارزانیدار
شادی جشن کهنسالهی ایرانی را
پهلوانانه بخوان
شَروهی پیر خرَد، نامهی شاهانی را
که در آغوش و ِسارِ تو به جا مانده ز جَم
که در آزادی اندیشهی من
میدرخشد هَنتا
نوش لبخندهی تو
اشک شورانهی من
کاهد از رنج دریغ دیدار
سبز پیوند تو در من بسیار
اختر خُفتهی من
شود از بخت بلند تو ویشار
به شُکوهات سوگند
پرتو فَرّ کیانی من از کیخسروست
بال پرواز امید دلم از چرخ برین
و تو زیباییات از شهر خُجَند…
آید افکندِ کمند از
اَسریِ سرد تو در گوشهی چشم
میچکد درد شکست از
ناامیدانه ز ِکانِ نگهاَت
از تو ای روشن چشم
تو خموشانه و آرام بخند
تا من اندوه نیاکانم را
پُرشتابان بِزُدایم از یاد
بسپارم به باد…
🖋 پینوشت:
شَروه: سروده (شعر)
جَم: جمشید پیشدادی
و ِسار: گرم
هَنتا: هنوز
ویشار: بیدار
ز ِکان: زُل(زدن)، خیرگی
اَسری: اشک
#چکامه_پارسی #نوروز
💚🌱 @AdabSar
سراینده و گوینده: #مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
آدینه، سوم فروردین ۱۴۰۳ خورشیدی
بر من ارزانیدار
شادی جشن کهنسالهی ایرانی را
پهلوانانه بخوان
شَروهی پیر خرَد، نامهی شاهانی را
که در آغوش و ِسارِ تو به جا مانده ز جَم
که در آزادی اندیشهی من
میدرخشد هَنتا
نوش لبخندهی تو
اشک شورانهی من
کاهد از رنج دریغ دیدار
سبز پیوند تو در من بسیار
اختر خُفتهی من
شود از بخت بلند تو ویشار
به شُکوهات سوگند
پرتو فَرّ کیانی من از کیخسروست
بال پرواز امید دلم از چرخ برین
و تو زیباییات از شهر خُجَند…
آید افکندِ کمند از
اَسریِ سرد تو در گوشهی چشم
میچکد درد شکست از
ناامیدانه ز ِکانِ نگهاَت
از تو ای روشن چشم
تو خموشانه و آرام بخند
تا من اندوه نیاکانم را
پُرشتابان بِزُدایم از یاد
بسپارم به باد…
🖋 پینوشت:
شَروه: سروده (شعر)
جَم: جمشید پیشدادی
و ِسار: گرم
هَنتا: هنوز
ویشار: بیدار
ز ِکان: زُل(زدن)، خیرگی
اَسری: اشک
#چکامه_پارسی #نوروز
💚🌱 @AdabSar
🐓 سروشگان، جشنی در ستایش ایزد آگاهیبخش
🐓 «سروش» یکی از ایزدان بزرگ و باستانی ایران و نگهبان سامانمندی(نظم) و پیمانها بود. جشن «سروشگان» یا جشن «هفدهروز» در سروشروز از فروردین، برابر با هفدهم فروردین در ایران برگزار میشد.
#سروش از ریشهی «سرُو»، در اوستا «سِرااوشا» به چَم(معنی) فرمانبرداری و در پارسی میانه «سرُوشُو» به چَم شنیدن است. بر پایهی باورهای کهن، بهویژه در باورهای زرتشتی، «سروش ایزدی» نخستین ایزدی است که زبان به ستایش خداوند گشود و نیایش را به مردم آموخت. او پیش از سر زدن آفتاب بانگ زده و مردم را برای نیایش پروردگار فرا میخواند. دربارهی آیین #جشن_سروشگان تنها این را میدانیم که ایرانیان در این روز به نیایشگاهها میرفتند.
🐓 بر پایهی افسانهها، ایزد سروش بر بلندای البرز کاخی دارد با یکهزار ستون که به خودی خود روشن و ستارهنشان است. گردونهی او را در آسمان، چهار اسب نر درخشان و تیزرو با سمهای زرین میرانند. هیچ جانداری نمیتواند از او پیشی بگیرد و از اینرو او دشمنان خود را در هر کجا که باشند دستگیر میکند.
سروش همیشه بیدار است و از آفریدگان مزدا پاسبانی میکند و برای این کار هر روز و هر شب سه بار به دور زمین میگردد. نماد مادی سروش «خروس» است که با بانگ بامدادی خود مردم را بیدار میکند. از اینرو خروس بهویژه خروس سپیدرنگ، ارزش والایی برای ایرانیان داشت.
🐓 سروش دارای ویژگیهایی چون بازوی پرتوان، چالاکی و شهریاری بر جهان است. او دارای جنگافزار سخت و ابزار مینوی است. ابزار مینوی پیکری آمیخته با سخنان سپند(مقدس)، اندیشهی والا، خوشسخنی، نگهبانی آفریدگان، پاسبانی سرار گیتی و پناه دادن به بینوایان است.
«ایزد سروش» بر آن است تا نیروهای اهریمنی چون خشم، مستی، بوشاسپ یا خواب و تنبلی و بهویژه دروغ را از میان ببرد.
سروش نابودکنندهی دیو آز و خشم است و به همراه مهر و رَشَن (دو ایزد باستانی ایران) کردار مردم را سنجیده و به نیکوکاران پاداش و به بدکاران سزا میدهد. او پیک اهورامزدا و فرمانروای خورآسان تا خوربران(شرق تا غرب) جهان است.
🐓 در شاهنامهی #فردوسی سروش نخستین باشندهی(موجود) فرازمینی در جهان است.
در داستانهای شاهنامه او بر کیومرس، فریدون، سام، گودرز و خسروپرویز نمایان میشود و آنها را از بدخواهیها آگاه کرده و یاریشان میکند.
ز گیتی برآمد سراسر خروش
به آذربد این جشن روز سروش
🐓 در سرودههای #حافظ نیز سروش همان «روحالقُدُس» است.
چه گویمت که به میخانه دوش مست و خراب
سروش عالم غیبم چه مژدهها داده است
✍️ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #فروردینگان
📚 برگرفته از:
۱- فرهنگ نامهای شاهنامه #منصور_رستگارفسایی
۲- بندهش #مهرداد_بهار
۳- جشنها و آیینهای ایرانی با تکیه بر استوره و مردمشناسی #حسام_الدین_مهدوی
۴- راهنمای زمان جشنها و گردهماییهای ملی #رضا_مرادی_غیاث_آبادی
🌠 @AdabSar
🐓 «سروش» یکی از ایزدان بزرگ و باستانی ایران و نگهبان سامانمندی(نظم) و پیمانها بود. جشن «سروشگان» یا جشن «هفدهروز» در سروشروز از فروردین، برابر با هفدهم فروردین در ایران برگزار میشد.
#سروش از ریشهی «سرُو»، در اوستا «سِرااوشا» به چَم(معنی) فرمانبرداری و در پارسی میانه «سرُوشُو» به چَم شنیدن است. بر پایهی باورهای کهن، بهویژه در باورهای زرتشتی، «سروش ایزدی» نخستین ایزدی است که زبان به ستایش خداوند گشود و نیایش را به مردم آموخت. او پیش از سر زدن آفتاب بانگ زده و مردم را برای نیایش پروردگار فرا میخواند. دربارهی آیین #جشن_سروشگان تنها این را میدانیم که ایرانیان در این روز به نیایشگاهها میرفتند.
🐓 بر پایهی افسانهها، ایزد سروش بر بلندای البرز کاخی دارد با یکهزار ستون که به خودی خود روشن و ستارهنشان است. گردونهی او را در آسمان، چهار اسب نر درخشان و تیزرو با سمهای زرین میرانند. هیچ جانداری نمیتواند از او پیشی بگیرد و از اینرو او دشمنان خود را در هر کجا که باشند دستگیر میکند.
سروش همیشه بیدار است و از آفریدگان مزدا پاسبانی میکند و برای این کار هر روز و هر شب سه بار به دور زمین میگردد. نماد مادی سروش «خروس» است که با بانگ بامدادی خود مردم را بیدار میکند. از اینرو خروس بهویژه خروس سپیدرنگ، ارزش والایی برای ایرانیان داشت.
🐓 سروش دارای ویژگیهایی چون بازوی پرتوان، چالاکی و شهریاری بر جهان است. او دارای جنگافزار سخت و ابزار مینوی است. ابزار مینوی پیکری آمیخته با سخنان سپند(مقدس)، اندیشهی والا، خوشسخنی، نگهبانی آفریدگان، پاسبانی سرار گیتی و پناه دادن به بینوایان است.
«ایزد سروش» بر آن است تا نیروهای اهریمنی چون خشم، مستی، بوشاسپ یا خواب و تنبلی و بهویژه دروغ را از میان ببرد.
سروش نابودکنندهی دیو آز و خشم است و به همراه مهر و رَشَن (دو ایزد باستانی ایران) کردار مردم را سنجیده و به نیکوکاران پاداش و به بدکاران سزا میدهد. او پیک اهورامزدا و فرمانروای خورآسان تا خوربران(شرق تا غرب) جهان است.
🐓 در شاهنامهی #فردوسی سروش نخستین باشندهی(موجود) فرازمینی در جهان است.
در داستانهای شاهنامه او بر کیومرس، فریدون، سام، گودرز و خسروپرویز نمایان میشود و آنها را از بدخواهیها آگاه کرده و یاریشان میکند.
ز گیتی برآمد سراسر خروش
به آذربد این جشن روز سروش
🐓 در سرودههای #حافظ نیز سروش همان «روحالقُدُس» است.
چه گویمت که به میخانه دوش مست و خراب
سروش عالم غیبم چه مژدهها داده است
✍️ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #فروردینگان
📚 برگرفته از:
۱- فرهنگ نامهای شاهنامه #منصور_رستگارفسایی
۲- بندهش #مهرداد_بهار
۳- جشنها و آیینهای ایرانی با تکیه بر استوره و مردمشناسی #حسام_الدین_مهدوی
۴- راهنمای زمان جشنها و گردهماییهای ملی #رضا_مرادی_غیاث_آبادی
🌠 @AdabSar
هر آنکس که داند که دادار هست
نباشد مگر پاک و یزدانپرست
دگر آنکه دانش مگیرید خوار
اگر زیردستست و گر شهرْیار
سه دیگر بدانی که هرگز سخن
نگردد برِ مردِ دانا کهن
چهارم چنان دان که بیمِ گناه
فزون باشد از بند و زندانِ شاه
به پنجمسخن مردمِ زشتْگوی
نگیرد به نزدِ کسان آبِروی
#فردوسی
امید آن که:
همهروزْگارِ تو فرخنده باد
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
💐
💐💐
نباشد مگر پاک و یزدانپرست
دگر آنکه دانش مگیرید خوار
اگر زیردستست و گر شهرْیار
سه دیگر بدانی که هرگز سخن
نگردد برِ مردِ دانا کهن
چهارم چنان دان که بیمِ گناه
فزون باشد از بند و زندانِ شاه
به پنجمسخن مردمِ زشتْگوی
نگیرد به نزدِ کسان آبِروی
#فردوسی
امید آن که:
همهروزْگارِ تو فرخنده باد
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
💐
💐💐
ادبسار
🐓 سروشگان، جشنی در ستایش ایزد آگاهیبخش 🐓 «سروش» یکی از ایزدان بزرگ و باستانی ایران و نگهبان سامانمندی(نظم) و پیمانها بود. جشن «سروشگان» یا جشن «هفدهروز» در سروشروز از فروردین، برابر با هفدهم فروردین در ایران برگزار میشد. #سروش از ریشهی «سرُو»، در…
🐓 🌞 سروشایزد، جشن بیداری و فرزانگی
«سروش» یکی از ایزدان بزرگ و باستانی ایرانیان و نگهبان سامانمندی(نظم) بود و «جشن سروشایزد» یا «جشن هفدهروز» در ستایش او و در سروشروز(هفدهم) فروردین برگزار میشد.
#سروش در اوستا از ایزدان بزرگ، امشاسپند فَرهِش (وحی) و جنگاوری است. او با ویژگیهای اهریمنی که هنگام تاریکی نمایان میشود، میستیزد. دشمن جادوگران، دزدان، دروغگویان و پیمانشکنان است و از هنگام تاریکی شب تا فرا رسیدن بامداد از جهان پاسداری میکند. (گاهشماری و جشنهای ایران باستان، هاشم رضی)
این ایزد از شب تا بامداد سه بار جادوگران را تار و مار و از جهان پاسبانی میکند. پس هنگام پگاه آبها گوارا میشوند، گیاهان و شکوفهها میشکفند، مرغها به آواز میآیند، ناتوانان نیروی تازه مییابند، از اندوه کاسته میشود، روزگار خرم و فرشتگان شاد میشوند. (زینالاخبار، گردیزی)
در جشن سروش به آتشکده رفتن و نیایش کردن بد بود(برهان قاطع، خلف تبریزی).
ولی از سوی دیگر به این جشن «باژ» میگفتند.
این واژه به عربی رفته و به آن «باز»(زمزمه) یا نیایش زیرلب میگفتند. باژ نیایش آرام پیش از خوراک برای سپاسگزاری از دَهِشهای خدا بود.(رضی)
هنگام باژ گفتن همهی اندامها آرام میگیرند، سخن نمیگویند، خوراک نمیخورند، همهمه نمیکنند و نیایش به آهستگی انجام میشود.(گردیزی)
زیبایی شگفتانگیز از ویژگیهای ایزد سروش و خروس سپید نماد او است که هر پگاه با بانگ پیاپی خود مردم را برای آغاز کار و کوشش بیدار میکند.
🧚🏻♂ فرتور(عکس): نگارهی نمادین یکی از ایزدان باستانی ایران در کنار سرودهای از سعدی. این آفرینه در گنجینهی بریتانیا نگهداری میشود.
b2n.ir/Sorush
🖋 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #جشن_سروشگان #فروردینگان
🌞 @AdabSar 🧚🏻♂
«سروش» یکی از ایزدان بزرگ و باستانی ایرانیان و نگهبان سامانمندی(نظم) بود و «جشن سروشایزد» یا «جشن هفدهروز» در ستایش او و در سروشروز(هفدهم) فروردین برگزار میشد.
#سروش در اوستا از ایزدان بزرگ، امشاسپند فَرهِش (وحی) و جنگاوری است. او با ویژگیهای اهریمنی که هنگام تاریکی نمایان میشود، میستیزد. دشمن جادوگران، دزدان، دروغگویان و پیمانشکنان است و از هنگام تاریکی شب تا فرا رسیدن بامداد از جهان پاسداری میکند. (گاهشماری و جشنهای ایران باستان، هاشم رضی)
این ایزد از شب تا بامداد سه بار جادوگران را تار و مار و از جهان پاسبانی میکند. پس هنگام پگاه آبها گوارا میشوند، گیاهان و شکوفهها میشکفند، مرغها به آواز میآیند، ناتوانان نیروی تازه مییابند، از اندوه کاسته میشود، روزگار خرم و فرشتگان شاد میشوند. (زینالاخبار، گردیزی)
در جشن سروش به آتشکده رفتن و نیایش کردن بد بود(برهان قاطع، خلف تبریزی).
ولی از سوی دیگر به این جشن «باژ» میگفتند.
این واژه به عربی رفته و به آن «باز»(زمزمه) یا نیایش زیرلب میگفتند. باژ نیایش آرام پیش از خوراک برای سپاسگزاری از دَهِشهای خدا بود.(رضی)
هنگام باژ گفتن همهی اندامها آرام میگیرند، سخن نمیگویند، خوراک نمیخورند، همهمه نمیکنند و نیایش به آهستگی انجام میشود.(گردیزی)
زیبایی شگفتانگیز از ویژگیهای ایزد سروش و خروس سپید نماد او است که هر پگاه با بانگ پیاپی خود مردم را برای آغاز کار و کوشش بیدار میکند.
🧚🏻♂ فرتور(عکس): نگارهی نمادین یکی از ایزدان باستانی ایران در کنار سرودهای از سعدی. این آفرینه در گنجینهی بریتانیا نگهداری میشود.
b2n.ir/Sorush
🖋 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #جشن_سروشگان #فروردینگان
🌞 @AdabSar 🧚🏻♂
🌬🌾 فروردینگان یا فرودگ، جشن فروهرها
در ایران باستان و آیین مزدیسنی زمانی که روز و ماه همنام میشدند آن روز را جشن میگرفتند و هریک از جشنها به بهانهای برگزار میشد.
🍃🍃 نخستین جشن ماهانه(در کنار جشنهای پرشمار هرماه) در فروردینروز از فروردینماه برابر با روز نوزدهم فروردین برگزار میشد.
🌾🌾 «فرودگ» جشن درگذشتگان و باورمندی به مانایی راستی و درستی است.
در فروردینگان ایرانیان برای روان پاک درگذشتگان خود آفرینگانخوانی و نیایش میکردند. اکنون زرتشتیان همچنان بر این آیین استوارند.
ایرانیان همواره مردمی شادخو بودند و از اندوه و سوگواری دوری میکردند و از اینرو فرودگ نیز بهگونهی جشن برگزار میشد.
☘️☘️ فروردین به چَم(معنی) فَرَوَهَرها و ماهِ فروردین ماهِ فروهرها است. فروردینگان نیز جشن ارج نهادن به فروهرها و روان پاک درگذشتگان بود.
بر پایهی باور ایرانیان باستان آدم از پنج بخش ساخته شده است:
روان، جان، فَرَوَشی(خودِ آسمانی)، فرجاد(وجدان) و تن.
فروهر یا فرَوَشی بخشی از بود(وجود) مینوی انسان است که روان نگهبان اوست. روان پس از مرگ به فرَوَشی خود میپیوندد.
در باورهای ایرانیان فروهرها یکسره راستی و پاکیاند، از یاوران نیروهای اهورایی بشمار میآیند و اهورامزدا را در نبرد با اهریمن یاری میکنند.
🌱🌱 ایرانیان باور داشتند که در سختیها، ناخوشیها، بیم و هراس باید از فروهرهای نیکان یاد کرد و یاری خواست. همچنین فروهر هر یک از نامداران برای زدایش گزند ویژهای خوانده میشود. برای نمونه فروهر جمشید برای زدایش تهیدستی و خشکسالی، فروهر فریدون برای زدایش ناخوشی و فروهر گرشاسب برای رویارویی با دشمن و دزد است. فَرَوَشیها خویشکاری(وظیفه) پخش آب را بر دوش دارند. همچنین در نبرد تیشتر(ایزد باران) با دیو اپوش یا دیو خشکسالی یاریرسان تیشتر هستند. فروهرها از پیکر گرشاسب نیز که تا هزاره اوشیدرماه در بیهوشی به سر میبرد، نگهبانی میکنند.
ریشهی باور به فَرَوَشی در ایران پیشازرتشتی است.
goo.gl/do74Va
🍀🍀 جشنهای «فروردینگان» در ماه فروردین و «فروردگان» در واپسین روزهای اسپند(اسفند) هر دو برای فروهر پاک درگذشتگان برگزار میشد. «ابوریحان بیرونی» هر دو جشن را به یک نام(فروردینگان) خوانده است.
دربارهی جشن فروردگان در اسپندماه بخوانید:
www.tg-me.com/AdabSar/15951
✍🏻 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #جشن_فروردینگان
📚 برگرفته از:
۱- گاهشماری و جشنهای ایرانباستان #هاشم_رضی
۲- بدانیم و سربلند باشیم #منوچهر_منوچهرپور
۳- مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان #اردشیر_آذرگشسب
@AdabSar
🌬🌾🍃🍂
در ایران باستان و آیین مزدیسنی زمانی که روز و ماه همنام میشدند آن روز را جشن میگرفتند و هریک از جشنها به بهانهای برگزار میشد.
🍃🍃 نخستین جشن ماهانه(در کنار جشنهای پرشمار هرماه) در فروردینروز از فروردینماه برابر با روز نوزدهم فروردین برگزار میشد.
🌾🌾 «فرودگ» جشن درگذشتگان و باورمندی به مانایی راستی و درستی است.
در فروردینگان ایرانیان برای روان پاک درگذشتگان خود آفرینگانخوانی و نیایش میکردند. اکنون زرتشتیان همچنان بر این آیین استوارند.
ایرانیان همواره مردمی شادخو بودند و از اندوه و سوگواری دوری میکردند و از اینرو فرودگ نیز بهگونهی جشن برگزار میشد.
☘️☘️ فروردین به چَم(معنی) فَرَوَهَرها و ماهِ فروردین ماهِ فروهرها است. فروردینگان نیز جشن ارج نهادن به فروهرها و روان پاک درگذشتگان بود.
بر پایهی باور ایرانیان باستان آدم از پنج بخش ساخته شده است:
روان، جان، فَرَوَشی(خودِ آسمانی)، فرجاد(وجدان) و تن.
فروهر یا فرَوَشی بخشی از بود(وجود) مینوی انسان است که روان نگهبان اوست. روان پس از مرگ به فرَوَشی خود میپیوندد.
در باورهای ایرانیان فروهرها یکسره راستی و پاکیاند، از یاوران نیروهای اهورایی بشمار میآیند و اهورامزدا را در نبرد با اهریمن یاری میکنند.
🌱🌱 ایرانیان باور داشتند که در سختیها، ناخوشیها، بیم و هراس باید از فروهرهای نیکان یاد کرد و یاری خواست. همچنین فروهر هر یک از نامداران برای زدایش گزند ویژهای خوانده میشود. برای نمونه فروهر جمشید برای زدایش تهیدستی و خشکسالی، فروهر فریدون برای زدایش ناخوشی و فروهر گرشاسب برای رویارویی با دشمن و دزد است. فَرَوَشیها خویشکاری(وظیفه) پخش آب را بر دوش دارند. همچنین در نبرد تیشتر(ایزد باران) با دیو اپوش یا دیو خشکسالی یاریرسان تیشتر هستند. فروهرها از پیکر گرشاسب نیز که تا هزاره اوشیدرماه در بیهوشی به سر میبرد، نگهبانی میکنند.
ریشهی باور به فَرَوَشی در ایران پیشازرتشتی است.
goo.gl/do74Va
🍀🍀 جشنهای «فروردینگان» در ماه فروردین و «فروردگان» در واپسین روزهای اسپند(اسفند) هر دو برای فروهر پاک درگذشتگان برگزار میشد. «ابوریحان بیرونی» هر دو جشن را به یک نام(فروردینگان) خوانده است.
دربارهی جشن فروردگان در اسپندماه بخوانید:
www.tg-me.com/AdabSar/15951
✍🏻 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #جشن_فروردینگان
📚 برگرفته از:
۱- گاهشماری و جشنهای ایرانباستان #هاشم_رضی
۲- بدانیم و سربلند باشیم #منوچهر_منوچهرپور
۳- مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان #اردشیر_آذرگشسب
@AdabSar
🌬🌾🍃🍂
🌱🧚🏻 فروردینگان، یادکرد درگذشتگان با جشن همگانی
در گاهشمار کهن ایران، روز نوزدهم هر ماه «فروردین» نام داشت و روز ویژهی فروهر یا روان درگذشتگان بود. فروردینروز از فروردینماه «جشن فروردینگان» یا «فرودُگ» و روز یادکرد درگذشتگان بود.
همسان #جشن_فروردینگان نیز جشن فروردگان در آستانهی نوروز بود. بر پایهی باورها در جشن فروردگان یا فرورگان در آستانهی نوروز روان درگذشتگان برای ده روز به خانهی زمینی خود بازمیگشت. آیینها و باورهای پایهای این هر دو جشن یکی است تا جایی که «ابوریحان بیرونی» هر دو را فروردینگان خوانده است.
شاید تنها ناهمسانی #فروردینگان و فرورگان در این باشد که فروردینگان در نوزدهم فروردین دیگر پیوندی با نوروز نداشت و به فرخندگی همنام شدن روز و ماه برگزار میشد. ولی فروردگان در پیوند با نوروز و رساخیز زمین بود.
در سدههای گذشته زرتشتیان در این روز به کنار مزار درگذشتگان میروند ولی در هزارههای باستان مردگان را به خاک نمیسپردند و گورستانی هم نبود. (گاهشماری و جشنهای ایران باستان، #هاشم_رضی)
در نبیک(کتاب) پهلوی «بندهش» آنجا که دربارهی چگونگی گیاهان سخن بهمیان میآید، از میان گلها، «بُستانافروز» یا «بوستانافروز» گل ویژهی فروردین نامیده شده و آمده است: «…این را نیز گوید که هر گلی از آن امشاسپندی است […] بُستانافروز فروردین را…»(بُستانافروز، گل ویژهی فروردین و جشن فروردینگان، #شاهین_سپنتا)
ای خوشا خلعت نوروزی بُستانافروز
جامه از اطلس زنگاری و تاج از مخمل
#وحشی_بافقی
🖋 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #جشن_فروردینگان
b2n.ir/BostanAfrooz
🧚🏻 @AdabSar
در گاهشمار کهن ایران، روز نوزدهم هر ماه «فروردین» نام داشت و روز ویژهی فروهر یا روان درگذشتگان بود. فروردینروز از فروردینماه «جشن فروردینگان» یا «فرودُگ» و روز یادکرد درگذشتگان بود.
همسان #جشن_فروردینگان نیز جشن فروردگان در آستانهی نوروز بود. بر پایهی باورها در جشن فروردگان یا فرورگان در آستانهی نوروز روان درگذشتگان برای ده روز به خانهی زمینی خود بازمیگشت. آیینها و باورهای پایهای این هر دو جشن یکی است تا جایی که «ابوریحان بیرونی» هر دو را فروردینگان خوانده است.
شاید تنها ناهمسانی #فروردینگان و فرورگان در این باشد که فروردینگان در نوزدهم فروردین دیگر پیوندی با نوروز نداشت و به فرخندگی همنام شدن روز و ماه برگزار میشد. ولی فروردگان در پیوند با نوروز و رساخیز زمین بود.
در سدههای گذشته زرتشتیان در این روز به کنار مزار درگذشتگان میروند ولی در هزارههای باستان مردگان را به خاک نمیسپردند و گورستانی هم نبود. (گاهشماری و جشنهای ایران باستان، #هاشم_رضی)
در نبیک(کتاب) پهلوی «بندهش» آنجا که دربارهی چگونگی گیاهان سخن بهمیان میآید، از میان گلها، «بُستانافروز» یا «بوستانافروز» گل ویژهی فروردین نامیده شده و آمده است: «…این را نیز گوید که هر گلی از آن امشاسپندی است […] بُستانافروز فروردین را…»(بُستانافروز، گل ویژهی فروردین و جشن فروردینگان، #شاهین_سپنتا)
ای خوشا خلعت نوروزی بُستانافروز
جامه از اطلس زنگاری و تاج از مخمل
#وحشی_بافقی
🖋 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #جشن_فروردینگان
b2n.ir/BostanAfrooz
🧚🏻 @AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻ضبط = Record، سِدابرداری(صدابرداری)، آواگیری، واگَت، نگهداری، نگهداشت، گرفتن، بایگانی، از آنِ خود، بازداشت، فراهمآوردن
🔻ضبطصوت = سِداگیر، آواگیر، آوانگهدار، آوانگار
🔻ضبطکردن = To record، واگَتیدن، بهنواربرداشتن، گرفتن، نگاهداری، بایگانیکردن، از آنِ خود کردن، زیر فرمان آوردن، فروگرفتن
🔻ضبط کرد= بهنوار برداشت، واگَتید، گرفت، بایگانی کرد، از آنِ خود کرد، فروگرفت
🔻ضبط کن= بهنوار بردار، بِواگَت، سِداگیری کن، آواگیری کن، بگیر، بازداشت کن، بایگانی کن، از آن خود کن، فروگیر
🔻ضبط و ربط= گردآوری، آراستگی، سامان، سر و سامان، سرپرستی جایی یا کاری، یادداشتکردن
🔻ضَباط= بایگان، واگَتگر
🔻ضُباط= (ضابط ها)، بایگانها، واگَتگران
🔻ضباطت= بایگانی، نگهداشتن
🔻مضبوط= نگاهداشته، بایگانیشده، اُستُوان، استوار، از بر شده، بهیادسپرده، بازداشته، اَمیت(=بیغلط)
🔻مضبوطات= نگاهداشتهها، بایگانیشدهها
🔻مضبوطداشتن= نیک نگاهداشتن، استوارکردن، میت برگرفتن(میت=غلط)
🔻مضبوطکردن= نیک نگاه داشتن، استوارکردن، میت برگرفتن(میت=غلط)
🔻مضبوطه= نگاهداشته، بایگانیشده
✍نمونه:
🔺مخفیانه صدایش را ضبط کردند=
پنهانی سِدایش را واگَتیدند
پنهانی سِدایش را برداشتند
پنهانی سِدایش را گرفتند
پنهانی سِدایش را بهنواربرداشتند
🔺اموال مسروقه با مساعی مامورین انتظامی کشف و ضبط شدند=
کالاهای دزدیدهشده با پشتکار شهربانی یافته و نگهداشته شدند
دزدیدهها با کوششهای گَماردههای شهربانی بازیافته و فروگرفته شدند
🔺ضبطوربط امور را بر عهده گرفت=
سروساماندادن کارها را بر دوش گرفت
گردآوری و نگارش #مجید_دری
#پارسی_پاک
#ضبط #ضبط_صوت #ضباط #ضباطت #مضبوط #مضبوطه #مضبوطات #Record
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻ضبط = Record، سِدابرداری(صدابرداری)، آواگیری، واگَت، نگهداری، نگهداشت، گرفتن، بایگانی، از آنِ خود، بازداشت، فراهمآوردن
🔻ضبطصوت = سِداگیر، آواگیر، آوانگهدار، آوانگار
🔻ضبطکردن = To record، واگَتیدن، بهنواربرداشتن، گرفتن، نگاهداری، بایگانیکردن، از آنِ خود کردن، زیر فرمان آوردن، فروگرفتن
🔻ضبط کرد= بهنوار برداشت، واگَتید، گرفت، بایگانی کرد، از آنِ خود کرد، فروگرفت
🔻ضبط کن= بهنوار بردار، بِواگَت، سِداگیری کن، آواگیری کن، بگیر، بازداشت کن، بایگانی کن، از آن خود کن، فروگیر
🔻ضبط و ربط= گردآوری، آراستگی، سامان، سر و سامان، سرپرستی جایی یا کاری، یادداشتکردن
🔻ضَباط= بایگان، واگَتگر
🔻ضُباط= (ضابط ها)، بایگانها، واگَتگران
🔻ضباطت= بایگانی، نگهداشتن
🔻مضبوط= نگاهداشته، بایگانیشده، اُستُوان، استوار، از بر شده، بهیادسپرده، بازداشته، اَمیت(=بیغلط)
🔻مضبوطات= نگاهداشتهها، بایگانیشدهها
🔻مضبوطداشتن= نیک نگاهداشتن، استوارکردن، میت برگرفتن(میت=غلط)
🔻مضبوطکردن= نیک نگاه داشتن، استوارکردن، میت برگرفتن(میت=غلط)
🔻مضبوطه= نگاهداشته، بایگانیشده
✍نمونه:
🔺مخفیانه صدایش را ضبط کردند=
پنهانی سِدایش را واگَتیدند
پنهانی سِدایش را برداشتند
پنهانی سِدایش را گرفتند
پنهانی سِدایش را بهنواربرداشتند
🔺اموال مسروقه با مساعی مامورین انتظامی کشف و ضبط شدند=
کالاهای دزدیدهشده با پشتکار شهربانی یافته و نگهداشته شدند
دزدیدهها با کوششهای گَماردههای شهربانی بازیافته و فروگرفته شدند
🔺ضبطوربط امور را بر عهده گرفت=
سروساماندادن کارها را بر دوش گرفت
گردآوری و نگارش #مجید_دری
#پارسی_پاک
#ضبط #ضبط_صوت #ضباط #ضباطت #مضبوط #مضبوطه #مضبوطات #Record
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🌿🦋
نوبهار آمد و بشکفت به یکبار جهان
بر سر افکند زمین هرچه گُهر داشت نهان
تا ز خواب خوش بگشاد گل سوری چشم
لالهی سرخ ببندد همی از خنده دهان
خیز تا بر گُل نو کوزگکی باده خوریم
پیش تا از گِل ما کوزه کند دستِ زمان
🍀🦋
#فرخی_سیستانی
#چکامه_پارسی
🍃🦋 @AdabSar
نوبهار آمد و بشکفت به یکبار جهان
بر سر افکند زمین هرچه گُهر داشت نهان
تا ز خواب خوش بگشاد گل سوری چشم
لالهی سرخ ببندد همی از خنده دهان
خیز تا بر گُل نو کوزگکی باده خوریم
پیش تا از گِل ما کوزه کند دستِ زمان
🍀🦋
#فرخی_سیستانی
#چکامه_پارسی
🍃🦋 @AdabSar
✨ شگرفی و شاهواری زبان پارسی و سختگی و ستواری آن تا بدان پایه بوده است که سخن پارسی و ادبِ در پیوسته آن را آنچنان مایه بخشیده است که فرازنای فرخندهی فرهنگ و هنر ایران و ستیغ استوار و سر بر سپهر این هنر و فرهنگ گردیده است.
🖋 #میرجلال_الدین_کزازی
🖋 #پیام_پارسی
برشی از یادداشت: «اندر چرایی سرهگویی و سرهنویسی»
فرتورگر(عکاس): «هربرت کریم مسیحی»
✨ @AdabSar ✨
✨ شگرفی و شاهواری زبان پارسی و سختگی و ستواری آن تا بدان پایه بوده است که سخن پارسی و ادبِ در پیوسته آن را آنچنان مایه بخشیده است که فرازنای فرخندهی فرهنگ و هنر ایران و ستیغ استوار و سر بر سپهر این هنر و فرهنگ گردیده است.
🖋 #میرجلال_الدین_کزازی
🖋 #پیام_پارسی
برشی از یادداشت: «اندر چرایی سرهگویی و سرهنویسی»
فرتورگر(عکاس): «هربرت کریم مسیحی»
✨ @AdabSar ✨
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شاهنامه با آنچه در جهان بزرگ است برابری میکند و بزرگتر است. ادوارد کاول
«راز بزرگی و ماندگاری شاهنامه فردوسی»
سخنران: علیرضا قیامتی
فرستنده: جعفر جعفرزاده
#شاهنامه_فردوسی #شاهنامه #فردوسی
✨📚 @AdabSar
شاهنامه با آنچه در جهان بزرگ است برابری میکند و بزرگتر است. ادوارد کاول
«راز بزرگی و ماندگاری شاهنامه فردوسی»
سخنران: علیرضا قیامتی
فرستنده: جعفر جعفرزاده
#شاهنامه_فردوسی #شاهنامه #فردوسی
✨📚 @AdabSar
بگویم یکی تازهاندرز نیز
کجا برتر از دیده و جان و چیز
خُنُک آن که آباد دارد جَهان
بوَد آشکارایِ او چون نهان
دگر آن که دارند آوازِ نرم
خرَد دارد و شرم و گفتارِ گرم
به پیشِ کسان سیم از بهر لاف
به بیهوده بپراگند بر گزاف
میانه گزینی بمانی به جای
خردمند خوانند و پاکیزهرای
#فردوسی
باشد که:
زبانها پُر از آفرینِ تو باد
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌺
🌺🌺
کجا برتر از دیده و جان و چیز
خُنُک آن که آباد دارد جَهان
بوَد آشکارایِ او چون نهان
دگر آن که دارند آوازِ نرم
خرَد دارد و شرم و گفتارِ گرم
به پیشِ کسان سیم از بهر لاف
به بیهوده بپراگند بر گزاف
میانه گزینی بمانی به جای
خردمند خوانند و پاکیزهرای
#فردوسی
باشد که:
زبانها پُر از آفرینِ تو باد
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌺
🌺🌺
من که کاشانه و نام و نشانی داشتم به ناچار میهنم را وانهادم و در پِی کاشانهای دیگر به چارسوی جهان رفتم. در هر سرزمینِ ناآشنایی دَمی ایستادم و با این پندار به خود گفتم: سرانجام رسیدم. ولی آن بوم بوی میهنم نمیداد و همهچیز و همهکس با من بیگانه بود. باز رفتم و رفتم. در این رفتنهای بیآماج نامم را از یاد بردم. اکنون به هر ناکجایی که میرسم نام مرا میپرسند و منِ نامِ خود زِ یاد برده، هربار و دگربار میگویم: نام من «اوتیس» است و من هنوز گمِ راهام بیمام و بینام.
نویسنده و فرستنده #خسرو_یزدانی
#پیام_پارسی
🧳 @AdabSar
من که کاشانه و نام و نشانی داشتم به ناچار میهنم را وانهادم و در پِی کاشانهای دیگر به چارسوی جهان رفتم. در هر سرزمینِ ناآشنایی دَمی ایستادم و با این پندار به خود گفتم: سرانجام رسیدم. ولی آن بوم بوی میهنم نمیداد و همهچیز و همهکس با من بیگانه بود. باز رفتم و رفتم. در این رفتنهای بیآماج نامم را از یاد بردم. اکنون به هر ناکجایی که میرسم نام مرا میپرسند و منِ نامِ خود زِ یاد برده، هربار و دگربار میگویم: نام من «اوتیس» است و من هنوز گمِ راهام بیمام و بینام.
نویسنده و فرستنده #خسرو_یزدانی
#پیام_پارسی
🧳 @AdabSar
🌱 خوشستی زندگانی و کی استی
اگر نه مرگ ناخوش در پی استی
#عطار
۲۵ فروردین، روز بزرگداشت عطار، فرزانهمرد بلنداندیش ایران بود. عطار از سرایندگان زبردست در بهکار گیری واژههای پارسی است. شمار اندکی از پارسیسرودگان او را بخوانیم.
🌱
جهان بر رهگذر هنگامه کردهست
تو بگذر زآنکه این هنگامه سرد است
🌱
گر مردِ رهی میانِ خون باید رفت
وز پای فتاده، سرنگون باید رفت
تو پای به راه دَر نِه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت
🌱
هر شب دل پر خونم، بر خاک درت افتد
تا بو که چو روز آید، بر وی گذرت افتد
گر تو همه سیمرغی، از آه دلم میترس
کاتش ز دلم ناگه، در بال و پرت افتد
🌱
وا نیامد در جهان زین راه کس
نیست از فرسنگ آن آگاه کس
🌱
چون تو جانان منی جان بیتو خرّم کی شود
چون تو در کس ننگری کس با تو همدم کی شود
🌱
چرا درماندهی بگشاده این در
اگر مرد رهی زین در تو بگذر
🌱
ز عشقت سوختم ای جان کجایی
بماندم بی سر و سامان کجایی
ز پیدایی خود پنهان بماندی
چنین پیدا چنین پنهان کجایی
🌱
چنان دان این سخن گر مرد راهی
که تو اویی و او در تو چه خواهی
🌱
مترس از جان و سر این جایگه تو
که بنماید تو را دیدار شه تو
🌱
ما ز عشقت آتشیندل ماندهایم
دست بر سر پای در گل ماندهایم
خاک راه از اشک ما گِل گشت و ما
پای در گل دست بر دل ماندهایم
🌱
گر آه کنم زبان بسوزد
بگذر ز زبان، جهان بسوزد
زین سوز که در دلم فتادهست
میترسم از آن که جان بسوزد
این سوز که از زمینِ دل خاست
بیم است که آسمان بسوزد
این آتش تیز را که در جان است
گر نام برم زبان بسوزد
صد آه کنم که هر یکی زو
دو کون به یک زمان بسوزد
عطار مگر که خام افتاد
شاید که ز ننگ آن بسوزد…
#چکامه_پارسی
🌱 @AdabSar
اگر نه مرگ ناخوش در پی استی
#عطار
۲۵ فروردین، روز بزرگداشت عطار، فرزانهمرد بلنداندیش ایران بود. عطار از سرایندگان زبردست در بهکار گیری واژههای پارسی است. شمار اندکی از پارسیسرودگان او را بخوانیم.
🌱
جهان بر رهگذر هنگامه کردهست
تو بگذر زآنکه این هنگامه سرد است
🌱
گر مردِ رهی میانِ خون باید رفت
وز پای فتاده، سرنگون باید رفت
تو پای به راه دَر نِه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت
🌱
هر شب دل پر خونم، بر خاک درت افتد
تا بو که چو روز آید، بر وی گذرت افتد
گر تو همه سیمرغی، از آه دلم میترس
کاتش ز دلم ناگه، در بال و پرت افتد
🌱
وا نیامد در جهان زین راه کس
نیست از فرسنگ آن آگاه کس
🌱
چون تو جانان منی جان بیتو خرّم کی شود
چون تو در کس ننگری کس با تو همدم کی شود
🌱
چرا درماندهی بگشاده این در
اگر مرد رهی زین در تو بگذر
🌱
ز عشقت سوختم ای جان کجایی
بماندم بی سر و سامان کجایی
ز پیدایی خود پنهان بماندی
چنین پیدا چنین پنهان کجایی
🌱
چنان دان این سخن گر مرد راهی
که تو اویی و او در تو چه خواهی
🌱
مترس از جان و سر این جایگه تو
که بنماید تو را دیدار شه تو
🌱
ما ز عشقت آتشیندل ماندهایم
دست بر سر پای در گل ماندهایم
خاک راه از اشک ما گِل گشت و ما
پای در گل دست بر دل ماندهایم
🌱
گر آه کنم زبان بسوزد
بگذر ز زبان، جهان بسوزد
زین سوز که در دلم فتادهست
میترسم از آن که جان بسوزد
این سوز که از زمینِ دل خاست
بیم است که آسمان بسوزد
این آتش تیز را که در جان است
گر نام برم زبان بسوزد
صد آه کنم که هر یکی زو
دو کون به یک زمان بسوزد
عطار مگر که خام افتاد
شاید که ز ننگ آن بسوزد…
#چکامه_پارسی
🌱 @AdabSar