Telegram Web Link
ادب‌سار
🎗 نه به بدرفتاری با زنان نام بدرفتاری با زنان که می‌آید و با دیدن نوار نارنجی، ناخودآگاه گمان‌مان به سوی مشت‌های گره‌شده می‌رود، به دادوفریاد، زدوخورد و کبودی‌ها و زخم‌هایی که با چشم دیده می‌شود. با خود می‌اندیشیم که ما کجا و این بدرفتاری‌ها کجا؟ میان خودمان…
🎗 هرگز خموش نمانید

تا زمانی که رویدادی آشکار نشود و آماری از آن در دست نباشد، آسیب همبودین(اجتماعی) به‌شمار نمی‌رود و بی‌راهکار و چاره رها می‌شود.
می‌خواهم بگویم در برابر پرخاشگری و بدرفتاری خاموش نمانیم. پنداره(مفهوم)هایی چون «آبروداری» و «نیک‌نهادی»(نجابت) در برابر بدرفتاری ساخته‌ی هازمان(جامعه) مردسالار است. کُرپان(قربانی) پرخاشگری گناه‌کار نیست.
اگر کسی را می‌شناسیم که پدر یا همسرش با او بدرفتاری و پرخاشگری می‌کنند، بباورانیمَش که به پاس‌وَر(پلیس) زنگ بزند. او را به بردباری فرانخوانیم و باور کنیم با خاموش‌ماندن در برابر پرخاشگری به بازآفرینی آن یاری می‌رسانیم و چرخه‌اش را می‌چرخانیم.

باور کنیم پرخاشگری آسیب‌های برگشت‌ناپذیری بر تن و روان زنان برجای می‌گذارد و تا هنگام مرگ بر زندگی‌شان خدشه می‌اندازد.
اگر سدا(صدا)ی زد و خورد همسایه را شنیدیم کمترین کار این است که در بزنیم و یادآوری کنیم که سدایتان ما را می‌آزارد. نپنداریم که زدوخورد آن‌ها در خانه‌شان نهانی(خصوصی) است و ما نبایستی پادرمیانی کنیم. کنشگران هوده‌ی(حقوق) زنان باور دارند که کار خویشیک ساستاری است(امر شخصی سیاسی است). بدین ماناک(معنی) که یک نهاده‌ی خویشیک که آروین هَنباز(موضوع شخصی که تجربه مشترک) بسیاری از زن‌ها می‌شود دیگر یک نهاده‌ی خویشیک نیست، یک پرسمان ساستاریک(مسئله سیاسی) است که باید برایش دنبال چاره و راهکار گشت.
ما می‌پنداریم بدرفتاری برای همسایه است و هیچگاه با ما بدرفتاری نمی‌شود و یا هماره بدرفتاری را وامی‌زنیم(انکار می‌کنیم).

باور کنیم مای بدرفتاری‌دیده، تنها کُرپان هستیم نه گناهکار. ولی اگر در برابر ستمی که به ما روا می‌شود خاموش بمانیم، این چرخه دنباله‌دار می‌شود و آنگاه گناهکاریم.
تاکنون در برابر جُک‌ها، فرتور(عکس)ها، سخنرانی‌هایی که زنان را ناتوان، سست، سُهِش‌گر(احساساتی) و دست و پاچلفتی می‌داند نبوده‌ایم؟!
تاکنون ندیده‌ایم کسی در خیابان به یک راننده‌ی زن تنها برای زن بودنش بددهانی کند؟!
تاکنون برای زن بودن‌مان خوار نشده‌ایم؟!
تاکنون برای زن بودن‌مان آزادی‌ها و هوده‌هایمان را از دست نداده‌ایم؟!
تاکنون رانندگان، رهگذران و مردان بسیاری در فَرابَر(تاکسی)، فروشگاه‌ها و خیابان به ما دست‌درازی نکرده‌اند؟!
تاکنون استاد دانشگاه یا پرورنده(مربی) یا سرپرست(رییس)مان با گفتار آمیزشی/کامِشی(جنسی) آزارمان نداده است؟!
تاکنون برای پوشش‌مان خوار نشده‌ایم؟!
و...
اگر این‌ها بخشی از آروین(تجربه) ماست پس ما هم یک «بدرفتاری‌دیده» هستیم. پس بدرفتاری تنها برای همسایه نیست!

زنی که به گناه کشتن همسرش در بند بود به روان‌شناس گفته بود در همه‌ی زمانی که به دست شوهرم کتک می‌خوردم آرزو می‌کردم کسی به بهانه‌ای زنگ خانه را بزند تا کتک خوردنم پایان یابد.
برای دگرگونی و درمان یک آسیب از آشکار کردن آن نترسیم.


🎗 نویسنده: #بهناز_شوشتری
بازنویسی و برگردان به پارسی: ادبسار
#نه_به_بدرفتاری_با_زنان


🎗 @AdabSar

goo.gl/pxoYzU
ادب‌سار
🎗 هرگز خموش نمانید تا زمانی که رویدادی آشکار نشود و آماری از آن در دست نباشد، آسیب همبودین(اجتماعی) به‌شمار نمی‌رود و بی‌راهکار و چاره رها می‌شود. می‌خواهم بگویم در برابر پرخاشگری و بدرفتاری خاموش نمانیم. پنداره(مفهوم)هایی چون «آبروداری» و «نیک‌نهادی»(نجابت)…
🎗 آفرینه(اثر)هایی که در گنج‌خانه(موزه)ها هستند، نمایانگر راستینگی(واقعیت) یک هازمان(جامعه)اند. زمانی که کسی یک آفریده‌ی کهن را در دیرین‌کده(موزه)ای ببیند، یک‌راست و بی‌میاندار(واسطه) با برشی از یک فرهنگ و هازمان در گذشته آشنا می‌شود. دیرینکده‌ها ابزار خوبی برای گفت‌وگو، شناخت و آشتی میان فرهنگ‌های گونه‌گون جهان هستند.

برای نمونه در گنج‌خانه(موزه)، آفرینه‌ای داریم که در آن پرداخت‌نامه(صورتحساب) سازندگان تخت جمشید سنگ‌تراشی شده است. در آن آفرینه هویداست که یک زن هندازگر(مهندس) و سرپرست یک کارگاه ساختمانی در تخت جمشید بود و به همان اندازه دستمزد دریافت می‌کرد که یک هندازگر مرد و سرپرست کارگاه ساختمانی دیگری در تخت جمشید دستمزد می‌گرفت. دیگر برای گفتن اینکه گروهی از زنان در ایران دانش می‌آموختند، کار می‌کردند، دادیک(حقوق) برابر با مردان در کار و هازمان داشتند، نیازی نیست که ما سخن‌سرایی‌ها کنیم. آن آفرینه‌ی کهن، خود سخن می‌گوید. آن آفرینه به اندازه‌ای هنایا(موثر) است که سد(صد)ها نبیگ(کتاب)، سخنرانی و نوشتمان(مقاله) نیستند.

آفرینه‌های بجا مانده از گذشته، نمایندگان رو راست زندگی گذشتگان هستند، بِستاوه(انکار) شدنی نیستند و سخن‌بُری(سانسور)، بزرگنمایی و دروغ در آن‌ها راه ندارد. زیرا آن مردمان، هنگام پدیدآوردن آفرینه، نمی‌اندیشیدند که شاید آیندگان از آن بهره‌برداری کنند و آنچه را که بود، بازنمایی می‌کردند.


✍🏻 محمدرضا کارگر، سرمِهان پیشین دیرینکده‌ها و دارایی‌های فرهنگی و دیروکی کشور (مدیرکل سابق موزه‌ها و اموال فرهنگی و تاریخی کشور) در گفت‌وگو با #پریسا_امام_وردیلو
🎗 برگردان شده به #پیام_پارسی

🎗 @AdabSar
ادب‌سار
@AdabSar – کاش دنیا بهم یه دختر بده - جاستینا
🎗 هنگامی که از یک زن در برابر بدرفتاری پشتیبانی کنید، او برای یک روز آسایش خواهد داشت. ولی اگر با بدرفتاری با زنان بستیزید، آن زن برای همیشه آسوده خواهد بود.


🎗 بدرفتاری ژادمَند(خشونت جنسی، مبتنی بر جنسیت) یک زبانزد(اصطلاح) چتری است که دیدگاه رَوامَندِ(رایجِ) بدرفتاری با زنان را هم در بر‌ می‌گیرد، ولی تنها به آن کِرانمَند(محدود) نمی‌شود. بدرفتاری ژادمَند به هر گونه‌ای از بدرفتاری آشکار یا پنهان گفته می‌شود که پایه‌ی ژادیک(جنسی، جنسیتی) دارد.


🎗 یکی از باورهای نادرست این است که بدرفتاری‌ها در یک گستره‌ی(محدوده‌ی) سراسر ویژگانی(کاملا خصوصی) برآیند و پیامدی بر گستره‌های(حوزه‌های) همگانی(عمومی) ندارد. باورهای جاافتاده‌ی بسیاری در فرهنگ ما هستند که باید از آن‌ها آشنازدایی شود.


🎗 #نه_به_بدرفتاری_با_زنان
🎗 بازنویسی به پارسی: #مجید_دری

🎗 @AdabSar
🍁🔥 آذرگان؛ جشن روشنی و آشکارگی
#میرجلال_الدین_کزازی


«آذر روز» که برابر است با نهمین روز از این ماه، روزی است که ایرانیان کهن #جشن_آذرگان را در آن برمی‌گذارده‌اند.
هنوز نیز زرتشتیان آن را برمی‌گذارند. این جشن برپایه‌ی هم‌نامی نام روز با نام ماه برگزار می‌شده که در ایران هنجاری فرهنگی و پایدار بوده است. از آن روی که پاره‌ای از نام روزهای سی‌گانه ماه با نام روز برابر می‌افتاده است، نیاکان ما این هم‌نامی را خجسته می‌داشته‌اند و به فال نیک می‌گرفتند و جشنی در آن می‌آراسته‌اند. از دیگر سوی بیشینه‌ی جشن‌های ایرانی سرشتی آیینی و باورشناختی داشته است. #آذرگان نیز در شمار همین‌گونه از جشن‌ها جای می‌گیرد.

آذر یا آتش بر درازنای تاریخ ایران همواره نزد ایرانیان گرامی بوده و ارزشی آیینی داشته است. ناگفته روشن است و آشکار که آنچه ایرانیان آن‌ را بزرگ می‌دارند، پرتو و فروغ آتش است که در پاره‌ای از دیگر سامانه‌های باورشناختی جهان نیز ارج و ارزی بسیار دارد.
در آیین زرتشتی مانند دیگر آیین‌های ایرانی، این ارزش فزون‌تر است و فراتر. نزدیک‌ترین آفریده به اهورامزدا در باورشناسی زرتشتی آتش است.

در بُنْدهِش که دفتری است کهن به زبان پهلوی آمده است که آتش اندیشه اورمزد است. زیرا آتش مانند خورشید نماد روشنی و آشکارگی است. جشن آذرگان نیز بر همین بنیاد باورشناختی استوار شده است. زرتشتیان در این جشن به آتشکده می‌رفته‌اند، ایستاده بر گرد آتش جاویدان سپند(مقدس)، سرود نیایش می‌خوانده‌اند و بدین سان فروغ و روشنایی را گرامی می‌داشته‌اند.
به هنگام بازگشت از آتشکده نیز اخگری از آن آتش پاک و ناب را برمی‌گرفته‌اند و می‌کوشیدند که فرونمیرد و خاموشی نگیرد.
هنگامی که به خانه می‌رسیده‌اند با آن اخگر آتش زمستانی را می‌افروخته‌اند تا از گزند و آسیب تاریکی و سرما که در چشم ایرانیان پدیده‌هایی زیان‌بار و اهریمنی شمرده می‌شود، برکنار و به ‌زنهار بمانند.

🍁🔥 @AdabSar
چنین‌ست رسمِ سرای سپنج
بخواهد که مانی بدو در به رنج

بخور هرچه داری منه باز پس
تو رنجی چرا مانْد باید به کس

ببخش و بخور هرچه آید فراز
بدین تاج و تختِ سپنجی مناز

که گاهی سکندر بوَد گاه فور
گهی درد و خشم‌ست و گه کام و سور
#فردوسی

و امیدم این که:
تو تا جای مانَد بمانی به جای


گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
💐
💐💐
ادب‌سار
پویایی هر زبان زمانی آغاز می‌شود که از ایستایی دوری گزیند. «ضیاالدین هاجری» 🖋📋 واژه‌های بیگانه در دستور زبان پارسی            «بخش هفتم»            گردآورنده: #بزرگمهر_صالحی #حروف_اضافه : آویزه‌های وابسته‌ساز #حروف_اضافه_مرکب : وابسته سازگان آمیخته #حروف_نفی…
پویایی هر زبان زمانی آغاز می‌شود که از ایستایی دوری گزیند. «ضیاالدین هاجری»


🖋📋 واژه‌های بیگانه در دستور زبان پارسی
           «بخش هشتم»
           گردآورنده: #بزرگمهر_صالحی


#صفات : فروزه‌ها، فروزگان، زاب‌ها
#صفت_از_لحاظ_درجه : زینه‌های فروزه
#صفت_بسیط: ساده زاب، فروزه‌ی ساده
#صفت_تفضیلی : فروزه‌ی برتر، فروزه‌ی فزونی، فروزه‌ی زاب
#صفت_توصیفی : فروزه‌ی زابشی، فروزه‌ی چگونگی

#صفت_جامد : فروزه‌ی بسته، بربسته زاب
#صفت_سماعی : فروزه‌ی بی‌آیین، بی‌روش فروزه، فروزه‌ی شنیداری
#صفت_عادی : خوی زاب
#صفت_عالی : برترین زاب، والا زاب (پیشنهاد نگارنده)
#صفت_عددی : فروزه‌ی شماری، زاب شماری (پیشنهاد نگارنده)

#صفت_فاعلی : فروزه‌ی پویش، فروزه‌ی کنایی، پوینده زاب
#صفت_مرکب : آمیزه زاب، فروزه‌ی آمیخته
#صفت_مشبهه : مانزاب (مان: از مانستن)
#صفت_مشتق : شاخه زاب، برگرفته زاب، فروزه‌ی جُدامَدی
#صفت_مطلق : فروزه‌ی ساده، فروزه‌ی آوند

#صفت_مفعولی یا #اسم_مفعول : فروزه‌ی پوییدگی، پذیرانام
#صفت_نسبی : بسته زاب، وابسته زاب، وابسته فروزه
#صفت : فروزه
#صوت : آوا، بانگ، نوا، سَدا
#صیغه : ریخت، نما (در دستور زبان)، ساخت، ساختن، پیوند واج
#صیغه_مبالغه : زیاده، گزافه، گزافه‌نمایی، بزرگ‌نمایی


دنباله دارد
#پارسی_پاک


🖋📋 برجسته‌ترین بازخن‌ها (منابع):
۱- پیوست‌های فرهنگ ساختاری زبان پارسی، ضیاالدین هاجری
۲- فرهنگ نظام با ریشه‌شناسی، محمدعلی داعی‌الاسلام
۳- فرهنگ ریشه‌شناختی اخترشناسی، محمد حیدری ملایری


📋🖋 @AdabSar
ادب‌سار
🎗 هنگامی که از یک زن در برابر بدرفتاری پشتیبانی کنید، او برای یک روز آسایش خواهد داشت. ولی اگر با بدرفتاری با زنان بستیزید، آن زن برای همیشه آسوده خواهد بود. 🎗 بدرفتاری ژادمَند(خشونت جنسی، مبتنی بر جنسیت) یک زبانزد(اصطلاح) چتری است که دیدگاه رَوامَندِ(رایجِ)…
🎗 به دنبال برآورد هزینه‌های بدرفتاری با زنان که در بسیاری از کشورهای جهان انجام گرفته، روشن است که کامیابی در برابر بدرفتاری‌های ژادمَند(جنسیتی) در گرو روش‌ها و راهبردهایی است که توانمندی زنان را افزایش دهد، تنگدستی که چهره‌ای زنانه دارد کاهش یابد، زنان از پشتیبانی داتیک(قانونی) درباره‌ی بدرفتاری در خانواده و هازمان(جامعه) بهره گیرند، هازمان برای زنان و همکاری ترازداری(اقتصادی) و هَمبودی(اجتماعی) هموار شود، پشتیبانی‌های هَمبودی، روانی و تَنیِ(جسمی) بایسته به آنان پیشنهاد شود، با کودک‌آزاری پیگیرانه برخورد و پیشگیری شود[در دات‌های(قوانین) بسیاری از کشورها دیدنِ بدرفتاری و خاموش ماندن، خود بدرفتاری و کودک‌آزاری به‌شمار می‌آید] و کارزارهای گسترده‌ی سراسری و هدفمند با پشتیبانی و سرمایه‌گذاری کشورداران(دولت‌ها) در راستای فرهنگ‌سازی و رویارویی با نگرش‌ها و باورهای کهنه و پوسیده، برای کم‌رنگ‎کردن و زدودن فرهنگ بدرفتاری برپا شود.


🎗 نویسنده: #الهه_امانی
🎗 برگردان به پارسی: #مجید_دری

🎗 #نه_به_بدرفتاری_با_زنان
🎗 @AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻تغییر= (Modification)، دگرگونی، دگرسانی، دگرگون‌کردن، دِگرکردن، دِگرشُدن، دگرگشت، دگرسازی، دِگرِش، دگردیسی*، ترادیسی*، جَزاندن
🔻تغییرات = دگرگونی، دگرگونی‌ها، دِگرشُدگی‌ها
🔻تغییر اسم = نام‌گردانی
🔻تغییرپذیر = دِگرِش‌پذیر
🔻تغییردادن = دیگرکردن، دِگرکردن، دگرگون‌کردن، دِگراندَن، واگرداندن، گردانیدن، فروگرداندن، فراگرداندن
🔻تغییرشکل = دِگردیسی، تَرادیسی
🔻تغییرشکل‌دادن = تَرادیساندن
🔻تغییر کرد = دگرگون شد
🔻تغییرکردن = دگرگون‌شدن، دِگرشدن، دَگریدَن، دیگرشُدن
🔻قابل‌تغییر = دِگرگَشتنی، دِگرِش‌پذیر، برگشتنی
🔻غیرقابل‌تغییر = دگرناگشتنی، دِگرش‌ناپذیر، برنگشتنی

نمونه:
🔺گذشته را نمی‌توان تغییر داد =
گذشته را نمی‌توان دِگراند

🔺تغییر را در خود احساس کنید =
دگرگونی را در خود بِسُهید
دِگرِش را در خود دریابید

🔺آیا جراحی تنها راه تغییرشکل بینی است؟ =
آیا کَرِنت تنها راه ترادیسی بینی است؟

🔺برای تغییردادن بقیه، باید از تغییر در خود شروع کنیم =
برای دِگراندن دیگران، باید از دگرسازیِ خود آغاز کنیم

🔺"مهراب" کلمه‌ای فارسی است که در عربی به "محراب" تغییر یافت =
"مهراب" واژه‌ای پارسی است که در اَرَبی به "محراب" دگریده شد/دِگَرِش یافت


*ترادیسی: چیزی را از دیسه‌ای(شکلی) به دیسه‌ای دیگر درآوردن
*دگردیسی: دیسه‌ای را یکسره(تماما) به دیسه‌ای دیگر درآوردن

#مجید_دری
#پارسی_پاک
#تغییر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
Forwarded from ادبسار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#عطار نیشابوری از سرایندگان چیره‌دست در به‌کار گیری واژگان پارسی در سروده‌هایش است. بریده‌هایی از پارسی‌سروده‌های او را بخوانیم.

🍀

چون تو جانان منی جان بی‌تو خرّم کی شود
چون تو در کس ننگری کس با تو همدم کی شود

🍀

چرا درمانده‌ی بگشاده این در
اگر مرد رهی زین در تو بگذر

🍀

ز عشقت سوختم ای جان کجایی
بماندم بی سر و سامان کجایی
ز پیدایی خود پنهان بماندی
چنین پیدا چنین پنهان کجایی

🍀

چنان دان این سخن گر مرد راهی
که تو اویی و او در تو چه خواهی

🍀

خوشستی زندگانی و کی استی
اگر نه مرگ ناخوش در پی استی

🍀

مترس از جان و سر این جایگه تو
که بنماید تو را دیدار شه تو

🍀

ما ز عشقت آتشین‌دل مانده‌ایم
دست بر سر پای در گل مانده‌ایم
خاک راه از اشک ما گِل گشت و ما
پای در گل دست بر دل مانده‌ایم


🍀 #چکامه_پارسی
🍀 @AdabSar
ادب‌سار
🔲 واژه‌های پارسی در زبان تازی ▫️سیبیویه: از پارسی سیب‌بوی، نام دانشمند ایرانی که دستور زبان تازی را ساخت، دو لُپ سرخرنگ ▪️سَیجان: از پارسی سیچان، از واژه‌ی اوستایی saucahin، توتی، ماهی گوشتی ▫️سیخ: از پارسی سیخ، برگرفته از واژه‌ی سانسکریت sikha (نوک تیز،…
🔲 دنباله‌ی واژه‌های پارسی در زبان تازی


▪️شاجِرد = از پارسی شاگرد
▫️شادان = از پارسی شادان. شاد sad، خوش و خّرم، خندان از ریشه‌ی اوستایی Sa = خشنود بودن، برگرفته از واژه‌ی Saiti= شادی و خوشی
▪️شادروان = از پارسی شاد و روان، چادر یا سایبانی در پیش کاخ شاهی، استخری با فواره و آب روان، گستره، در پارسی امروز زنده‌یاد
▫️شادی، شاذی(گویش عراقی) = از پارسی شادی، به میمون نیز شادی گویند

▪️شاذکونه = از پارسی شادگونه، جامه‌های درشت یمنی، گُبه(جبه)، فرخواب
▫️شاذنَج (حَجَرُالدَم) = از پارسی شادَنگ، شادِنه، گَرد سنگی سُرخ رَنگ از دانه‌های بُلُسی(عدسی) مانند که در بیماری‌های چشم به‌کار می‌رود
▪️شارَک = از پارسی شارَک، شهر کوچک، شار: شهر+ک. سار، از پرندگان
▫️شارکاه = از پارسی چارگاه در خنیا

▪️شاروف = از پارسی جاروب
▫️شاروق، صاروج = از پارسی ساروج، چارو(آهک)
▪️شاش = از پارسی شاش، شاَش: پارچه‌ی نازک بافته شده از پنبه. پارچه‌ی نخی ابریشم‌دوزی که دور سر می‌پیچند(عمید)
▫️شاطِل = از پارسی شاتِل، در گویش شیرازی روشنَکَ، از داروها

▪️شافانج = از پارسی شابانک، درختی دارویی
▫️شاقُل = از پارسی شاه غُول، ابزار ساختمانی زاوان(بنایان) برای راست ساختن دیوار
▪️شاکری = از پارسی چاکر، مزدور، نوکر، گُماشته
▫️شاکریه = از پارسی چاکران، مزدوران، مزد چاکر

▪️شال، شالات = از پارسی Sal پارچه‌ای دراز و کم‌پهنا که به دور گردن یا کمر پیچند (از پارسی به تازی و انگلیس رفته)
▫️شالِم = از پارسی شیلَم، شوُلَم، شلَمَک گندم دیوانه (دانه‌ی تلخی که با گندم در آمیزد)، از گیاهان دارویی


🔲 @AdabSar

دنباله دارد

📜 بازخن‌ها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشته‌ی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- وام‌واژه‌ها در زبان عربی، شهاب‌الدین احمد خفاجی مصری، ترجمه حمید طبیبیان
۴- فرهنگ ریشه شناسی زبان پارسی، مصطفا پاشنگ

گردآوری: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی


🔲 @AdabSar
🍁🌱 جهانا

جهانا! نهانا که راز تو بود
نَشیبم نمودی فراز تو بود

دراز آمدت کوته ای پرفریب
بدان سان که کوته دراز تو بود

تو را ناز گُرم و گرفت و گداز
نیازآفرینی نیاز تو بود

چرا گفت باید ز ناز و نیاز؟
نیاز من است آنچه ناز تو بود

نواز من اکنون گداز تو باد
گداز و نوازم ز آز تو بود

هلا! گرگِ گیتی! به نازم، مگز
که نازت گزاف‌تر ز گاز تو بود

جهانا! همانا ز تو جز گداز
ندید آنکه او دلنواز تو بود

ز مازت برون کی توان شد به راز
که رازت نهانتر ز ماز تو بود

دَدآیین‌تر از گرگ درّنده میش
زبون‌تر ز گنجشک باز تو بود

به ساز تو رقصند* خرد و بزرگ
چه ناساز و ناکوک ساز تو بود

به سوزی بسازی، به سازی بسوزی
شگفتا که آن سوز و ساز تو بود

زمین توده جای فروسودگان
زمان توسن تیزتاز تو بود

پلی نیو چون گیو گُردی به گَرد
گُرازه زبون گُراز تو بود

نماز ار که دیو آدمی را نبُرد
از آن بود کو در نماز تو بود

که جز دیو در بزم تو در نشست؟
که جز اهرمن همتراز تو بود

همه هستیش را به هیچ تو باخت
هر آن کس که او پاکباز تو بود

چو هفتادش افتاد، زَروان بگفت:
جهانا! نهانا که راز تو بود؟


🍁 #میرجلال_الدین_کزازی
🍂 #چکامه_پارسی
🌾 شهریور ۱۳۹۰

✍🏻 در این سروده تنها واژه‌ی «رقص» پارسی نیست.

🍂@AdabSar
🌾🍃🍂🌿🍁
ادب‌سار pinned Deleted message
برهنه چُن آید ز مادر کسی
نباید که نازد به پوشش بسی

وز ایدر برهنه شود بازِ خاک
همه جایِ ترس است و تیمار و باک

زمین بستر و پوشش از آسْمان
به ره دیده‌بان تا کی آید زمان

چُن او بگذرد زین سرایِ سپنج
ازو بازمانَد زر و تاج و گنج

چنان دان که نیکی‌ست همراه اوی
به خاک اندرآید سر و گاه اوی
#فردوسی

امید آن که هرگز:
نباشی جز از شاد و به‌روزگار


گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌼
🌼🌼
🎓 به یاد ۱۶ آذر ماه

چه وخت
دوباره خواهی خواند؟
انگاه که شکر ریزان بیهودگی
در کاخ‌های دور
مرا گچ گرفته است
و فوران تاریک و شاد
در جمجمه‌ها یله رفته‌اند
سرودی رنگین
می‌گذرد از دیوارهایی که ساخته‌اید
می‌خندد در دشت‌های شگرف
به دیدار تو خو گرفته‌ایم
می‌خوانند:

در تازیانه‌های روشن‌ات
برای آزادی مغزهای در بَند
دانشجوی مرگ شده‌ایم.


سراینده و فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#چکامه_پارسی


@AdabSar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟩⬜️🟥

«واسه ایران»
گوینده: سعید انصاریان
فرستنده: اهورا

💚🤍❤️ @AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻موج = کوهه، آب‌کوهه، خیزاب، خیزآبه، آب‌خیز، آب‌خیزه، تکانه، نَوَرد، نَوَرد آب، آب‌شوران، آشوب دریا، اُشتُرُک، ورمه(Wave)
🔻امواج = خیزاب‌ها، کوهه‌ها، ورمه‌ها
🔻امواج رادیویی = ورمه‌های پَرتُوی
🔻پُرموج = خروشان، پُرکوهه، پُرخیزاب
🔻تَمَوُج = ترنَند، ورمش، خیزابِگی، کوهِگی
🔻تموج هوا = وَزِش
🔻حرکت موجی = جنبش کوهه‌ای، پویش ورمه‌ای
🔻طول موج = درازای ورمه، بلندای کوهه
🔻مواج = کوهه‌دار، خروشان، خیزابه‌دار، خیزابدار، پُرخیزاب، خیزابه‌گیر، شکن‌گیر، دِرَفشنیک، ناهموار
🔻موج‌خیز = کوهه‌خیز
🔻موج‌دار = کوهه‌دار، دِرَفشنیک، ناهموار، چین‌دار، شِکَن‌دار، چین‌وشِکَن‌دار
🔻موج‌زدن = دِرَفشیدن، فَرَویدن، کوهه‌زدن
🔻موج‌زن = کوهه‌زن
🔻موج‌شکن = کوهه‌شکن، خیزاب‌شکن
🔻موج گیسو = چین گیسو، شِکَن گیسو، چین‌وشِکَن گیسو
🔻موج موج = کوهه کوهه
🔻موج عظیم = کولاب

✍️نمونه:
🔺موج‌ها او را غرق کردند =
خیزاب‌ها او را فرو بُردند

🔺تنی چند از موج دریا برست
رسیدند نزد یکی آبخوست #عنصری =
تنی چند از آشوب دریا بِرَست
رسیدند نزد یکی آبخَوست(=جزیره)

🔺خوشحالی و شعف در چشمانش موج می‌زد =
شادی و شور در چشمانش می‌دِرَفشید

🔺طول موجی که مایکروفر با آن کار می‌کند =
درازای/بلندای ورمه‌ای که تندپز با آن کار می‌کند

🔺موج جدیدی از ناامیدی جامعه را فرا گرفته است =
روایی تازه‌ای از ناامیدی هازمان را فراگرفته است

🔺این فیلم به سینمایِ موج نوی فرانسه تعلق دارد =
این رُخشاره به رُخشارِ نوگَرای فرانسه بستگی دارد

🔺می‌نشست و شانه را میان موج گیسوانش بازی می‌داد =
می‌نشست و شانه را میان چین‌وشِکن گیسوانش بازی می‌داد

🔺موج مهاجرت از مناطق جنوبی آفریقا به اروپا شدت یافته است =
رَوَند کوچ از سرزمین‌های نیمروزی آفریکا به اروپا فزونی یافته است

🔺رنگ‌کاری کابینت‌ها خوب انجام نشده و سطح کار مواج است =
رنگ‌کاری گنجه‌ها خوب انجام نشده و رویه‌ی کار ناهموار است

🔺موج گرما از غرب کشور به سمت نواحی مرکزی و شرقی در حرکت است =
گذران گرما از باختر کشور به سوی کرانه‌های میانی و خاوری در پویش است

#مجید_دری
#پارسی_پاک
#موج #امواج #مواج #تموج
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
2024/10/02 06:29:39
Back to Top
HTML Embed Code: