همانا که تا رستْخیز این سخن
میان بزرگان نگردد کهن
هر آنکس که دارد روانش خرَد
سرِ مایهی کارها بنگرد
چو مَردی و پیروزی و خواسته
ورا باشد و گنجِ آراسته
بزرگی و گُردی و نامِ بلند
به نزدِ گرانمایگان ارجمند
#فردوسی
امید آن که:
همیشه بَدی شاد و بهْروزگار
روان را خرَد بادت آموزْگار
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌼
🌼🌼
میان بزرگان نگردد کهن
هر آنکس که دارد روانش خرَد
سرِ مایهی کارها بنگرد
چو مَردی و پیروزی و خواسته
ورا باشد و گنجِ آراسته
بزرگی و گُردی و نامِ بلند
به نزدِ گرانمایگان ارجمند
#فردوسی
امید آن که:
همیشه بَدی شاد و بهْروزگار
روان را خرَد بادت آموزْگار
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌼
🌼🌼
💠🔹 مانایی و پویایی زبان
پدیداریِ پیوستگی میان مردم، مهند* و بنیادین است؛ زیرا مردمان چپیره* به همزیستی و پیوند با دیگران سخت نیاز دارند و با انجامدادن این پیوند، نیازهای خود را میتوانند برآورند و دنبالهی زندگی خویش گیرند.
پیوستگی میان مردمان، یکی از پارهها و شالودههای بسیار گرانمایهی زندگی چپیره است و بخش فراخدامنی از کنشهای مردم را دربرمیگیرد.
زبان، یکی از همگانیترین ابزارهای پیوستگی میان مردم است، پس نبایستی زبان را تنها آمیزهیی از آواها، واژها و واژهها دانست و اکنون بر ما بایسته است در اَوَردگاه تازندگی زبانهای بیگانه برای پیروزی، پویندگی، توانمندی و مانایی زبان پارسی بکوشیم و این پیروزی را زمانی میتوان داوْمَند* بود؛ که در مبارزه با ستیهندگیهای* ناخودی از هیچ کوششی دریغ نکنیم و با کاربرد واژگان پارسی آشنا شویم و مهر بورزیم و به یاری یزدان توانا راه ناوابستگی و خودباوری را بپیماییم و از خوان گسترده و رنگین خویش بهره گیریم و این خویشکاری* استادان، بهویژه دانشپژوهان و دانشجویان را میخواهد.
فرستنده: #بلال_ریگی
#پیام_پارسی
💎 پینوشت:
مهند ← مهم، اساسی
چپیره ← جامعه
داومند ← مدعی
ستیهندگی ← تهاجم
خویشکاری ← وظیفهشناسی
💠🔹 @AdabSar
پدیداریِ پیوستگی میان مردم، مهند* و بنیادین است؛ زیرا مردمان چپیره* به همزیستی و پیوند با دیگران سخت نیاز دارند و با انجامدادن این پیوند، نیازهای خود را میتوانند برآورند و دنبالهی زندگی خویش گیرند.
پیوستگی میان مردمان، یکی از پارهها و شالودههای بسیار گرانمایهی زندگی چپیره است و بخش فراخدامنی از کنشهای مردم را دربرمیگیرد.
زبان، یکی از همگانیترین ابزارهای پیوستگی میان مردم است، پس نبایستی زبان را تنها آمیزهیی از آواها، واژها و واژهها دانست و اکنون بر ما بایسته است در اَوَردگاه تازندگی زبانهای بیگانه برای پیروزی، پویندگی، توانمندی و مانایی زبان پارسی بکوشیم و این پیروزی را زمانی میتوان داوْمَند* بود؛ که در مبارزه با ستیهندگیهای* ناخودی از هیچ کوششی دریغ نکنیم و با کاربرد واژگان پارسی آشنا شویم و مهر بورزیم و به یاری یزدان توانا راه ناوابستگی و خودباوری را بپیماییم و از خوان گسترده و رنگین خویش بهره گیریم و این خویشکاری* استادان، بهویژه دانشپژوهان و دانشجویان را میخواهد.
فرستنده: #بلال_ریگی
#پیام_پارسی
💎 پینوشت:
مهند ← مهم، اساسی
چپیره ← جامعه
داومند ← مدعی
ستیهندگی ← تهاجم
خویشکاری ← وظیفهشناسی
💠🔹 @AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
روشهای بازشناسی واژههای تازی(عربی):
١- اگر واژهای واتهای(حرفهای) ح، ص، ض، ط، ظ، ع و ق داشت، پس نزدیک سَددرسَد(١۰۰%) تازی است.
این بهجز واژههایی است که بهنادرست با واتهای تازی نوشته میشوند.
برای دریافت بهتر، نگاه کنید به دو پیام پیشین در ادبسار:
www.tg-me.com/AdabSar/781
و
www.tg-me.com/AdabSar/2636
٢- اگر واژهای در آغاز «ذ» داشت ١۰۰% تازی است. (ذره، ذیل، ذخیره، ذبیح و ...)
۳- اگر واژهای «ء»(همزه) داشت ١۰۰% تازی است. (رئیس، دائم، مسئله، سائل، استفتاء و ...).
این بهجز واژههایی است که پارسی هستند و بهنادرست با «ء» نوشته میشوند، مانند: آئینه(آیینه)، پائیز(پاییز)، آئین(آیین) و ...
#مجید_دری
#پارسی_پاک
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
روشهای بازشناسی واژههای تازی(عربی):
١- اگر واژهای واتهای(حرفهای) ح، ص، ض، ط، ظ، ع و ق داشت، پس نزدیک سَددرسَد(١۰۰%) تازی است.
این بهجز واژههایی است که بهنادرست با واتهای تازی نوشته میشوند.
برای دریافت بهتر، نگاه کنید به دو پیام پیشین در ادبسار:
www.tg-me.com/AdabSar/781
و
www.tg-me.com/AdabSar/2636
٢- اگر واژهای در آغاز «ذ» داشت ١۰۰% تازی است. (ذره، ذیل، ذخیره، ذبیح و ...)
۳- اگر واژهای «ء»(همزه) داشت ١۰۰% تازی است. (رئیس، دائم، مسئله، سائل، استفتاء و ...).
این بهجز واژههایی است که پارسی هستند و بهنادرست با «ء» نوشته میشوند، مانند: آئینه(آیینه)، پائیز(پاییز)، آئین(آیین) و ...
#مجید_دری
#پارسی_پاک
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🇮🇷🏔 #روز_دماوند
ای سیهکِلک شکسته روبروی کهکشان
در دلت اندوه جانکاهی شده آتشفشان
گرچه ما خو کردهایم از آسمان پیغام را
تو پیام این زمین را میرسانی آسمان
آن سپُرداری* که تاب کوهها نتوان کشید
بر تو افکندند گشتی این چنین در آزمان*
پیچ در پیچ است راهی که به دامانت رسم
همچو رستم تا بیابم خانهی دیو و دَدان
هم سپیدی در پناهت هم سیه در کنج تو
چون جهانی را که در آن میزیَد روز و شبان
دامن مهر تو چون دامان مادر گرم و نرم
ببر و شیر و یوز هم آرام گیرد آن میان
من ز ری یا سیستان یا پارَک* گيلان سبز
روی در سوی تو دارم از بلندای زمان
ای کبود دامنت رخسارهی رنج فزون
وی چِکاد روشنات آیینهی نامآوران
شادمانم تا تو را دارم بلندابخت من
ای شکوه داستان آرش پَرّینکمان
رنگ در رنگ است چون تاووس در خورشیدگاه
دامن شبنم نشینات چون پَر رنگینکمان
ای دماوند شکوهآذین، بلندای زمین
نام تو بخت بلند میهنم ایرانِ جان
🖋 سراینده و فرستنده: #احمد_ابراهیمیان(رهگذر) ۱۴۰۱/۴/۱۴
فَرتورگَر(عکاس): #محمد_هدایتی
*پینوشت:
۱- سپُرداری: امانت
۲- آزمان: امتحان
۳- پارَک: بخش
#چکامه_پارسی
🏔 @AdabSar
ای سیهکِلک شکسته روبروی کهکشان
در دلت اندوه جانکاهی شده آتشفشان
گرچه ما خو کردهایم از آسمان پیغام را
تو پیام این زمین را میرسانی آسمان
آن سپُرداری* که تاب کوهها نتوان کشید
بر تو افکندند گشتی این چنین در آزمان*
پیچ در پیچ است راهی که به دامانت رسم
همچو رستم تا بیابم خانهی دیو و دَدان
هم سپیدی در پناهت هم سیه در کنج تو
چون جهانی را که در آن میزیَد روز و شبان
دامن مهر تو چون دامان مادر گرم و نرم
ببر و شیر و یوز هم آرام گیرد آن میان
من ز ری یا سیستان یا پارَک* گيلان سبز
روی در سوی تو دارم از بلندای زمان
ای کبود دامنت رخسارهی رنج فزون
وی چِکاد روشنات آیینهی نامآوران
شادمانم تا تو را دارم بلندابخت من
ای شکوه داستان آرش پَرّینکمان
رنگ در رنگ است چون تاووس در خورشیدگاه
دامن شبنم نشینات چون پَر رنگینکمان
ای دماوند شکوهآذین، بلندای زمین
نام تو بخت بلند میهنم ایرانِ جان
🖋 سراینده و فرستنده: #احمد_ابراهیمیان(رهگذر) ۱۴۰۱/۴/۱۴
فَرتورگَر(عکاس): #محمد_هدایتی
*پینوشت:
۱- سپُرداری: امانت
۲- آزمان: امتحان
۳- پارَک: بخش
#چکامه_پارسی
🏔 @AdabSar
💣
یک زمانی از «مکرمهی فاضله»، «علیالعجاله»، «علقهی مضغه» عربی به «آبسولومان»، «شارژدافر»، «فاکولته» و «اونیورسیته» فرانسوی رسیدیم.
امروز با گفتن «لوکیشن»، «تاکسیک»، «کیوت»، «کول» و... باورمان میشود که امروزی و پرمایهایم.
واژههای اکسپایر، فیو، رل، دیت، کراش، رست، لاکچری، پارت، پابلیک، استایل، آف، آفر، سیزن، آنلاک، آنباکس، منیج، دیتیل، لول، نایس، الردی، هندل، متریال، رسپی، فاند، پکیج، وایب، گایز، کوکی، جیم، ریسرچ، اکسپرت، سینیور، اکسسوری، استاکر، تایم، اکس، کالکشن، کاستوم، لانچ، پنیکاتک، اسکینی، یونیک، لیترالی، تراپی، گسوات، اسپویل، نچرال، پوزیشن، میکآپ، پروداکت، ترینینگ، دارک، وایرال، کوئیز، ریت، فان، کاپل، ترنآف، رسپشن، ویو، ریاکشن، اینتراکشن و بسیاری واژههای دیگر در همین چندسال گذشته در زبان نوشتاری و گفتاری روزانهای ما پرکاربرد شدهاند. واژههایی که برابر پارسی دارند و بیشترشان برابرهای آسان و آشناییاند.
به خاک کشیدن یک زبان، آنگونه که در فرتور(عکس) میبینید، نه تنها نشانهی پرمایگی نیست، که نشانهی بیمایگی، دانش اندک، ناآشنایی با واژهها و کم خواندن است.
✍ #پریسا_اماموردیلو
💣 @AdabSar
یک زمانی از «مکرمهی فاضله»، «علیالعجاله»، «علقهی مضغه» عربی به «آبسولومان»، «شارژدافر»، «فاکولته» و «اونیورسیته» فرانسوی رسیدیم.
امروز با گفتن «لوکیشن»، «تاکسیک»، «کیوت»، «کول» و... باورمان میشود که امروزی و پرمایهایم.
واژههای اکسپایر، فیو، رل، دیت، کراش، رست، لاکچری، پارت، پابلیک، استایل، آف، آفر، سیزن، آنلاک، آنباکس، منیج، دیتیل، لول، نایس، الردی، هندل، متریال، رسپی، فاند، پکیج، وایب، گایز، کوکی، جیم، ریسرچ، اکسپرت، سینیور، اکسسوری، استاکر، تایم، اکس، کالکشن، کاستوم، لانچ، پنیکاتک، اسکینی، یونیک، لیترالی، تراپی، گسوات، اسپویل، نچرال، پوزیشن، میکآپ، پروداکت، ترینینگ، دارک، وایرال، کوئیز، ریت، فان، کاپل، ترنآف، رسپشن، ویو، ریاکشن، اینتراکشن و بسیاری واژههای دیگر در همین چندسال گذشته در زبان نوشتاری و گفتاری روزانهای ما پرکاربرد شدهاند. واژههایی که برابر پارسی دارند و بیشترشان برابرهای آسان و آشناییاند.
به خاک کشیدن یک زبان، آنگونه که در فرتور(عکس) میبینید، نه تنها نشانهی پرمایگی نیست، که نشانهی بیمایگی، دانش اندک، ناآشنایی با واژهها و کم خواندن است.
✍ #پریسا_اماموردیلو
💣 @AdabSar
✍ شما بنویسید
«باکلاس» و «بیکلاس» از واژههای پرکاربرد ما در گپوگفتهای روزانه هستند. بر پایهی بررسیهای ادبسار فرهنگستان زبان و ادب پارسی و بزرگان پارسیگرا برای این واژه برابرسازی نکرده و یا جایگزین درخوری پیشنهاد ندادهاند. اکنون شما بنویسید که پیشنهادتان برای این واژهی فراگیر چیست.
«کلاس» به چِمار(معنای) رفتار، گفتار یا دیدگاهی که از سَنجِههای(معیارهای) پذیرفتهشده فراتر باشد.
اگر این شِناسِش(تعریف) ادبسار از «کلاس» را میپذیرید بر پایهی آن واژه پیشنهاد دهید.
اگر نمیپذیرید یا بس نمیدانید یک شناسهی(تعریف) کوتاه از «کلاس» بنویسید و واژه/واژهها را پیشنهاد دهید.
گفتنی است که تنها واژههای پارسی هم رسانی میشوند.
به این پویش بپیوندید و پیشنهادهای خود را به این نشانی برای ما بفرستید تا در ادبسار همرسانی کنیم:
@New_View
@MajidDorri
«باکلاس» و «بیکلاس» از واژههای پرکاربرد ما در گپوگفتهای روزانه هستند. بر پایهی بررسیهای ادبسار فرهنگستان زبان و ادب پارسی و بزرگان پارسیگرا برای این واژه برابرسازی نکرده و یا جایگزین درخوری پیشنهاد ندادهاند. اکنون شما بنویسید که پیشنهادتان برای این واژهی فراگیر چیست.
«کلاس» به چِمار(معنای) رفتار، گفتار یا دیدگاهی که از سَنجِههای(معیارهای) پذیرفتهشده فراتر باشد.
اگر این شِناسِش(تعریف) ادبسار از «کلاس» را میپذیرید بر پایهی آن واژه پیشنهاد دهید.
اگر نمیپذیرید یا بس نمیدانید یک شناسهی(تعریف) کوتاه از «کلاس» بنویسید و واژه/واژهها را پیشنهاد دهید.
گفتنی است که تنها واژههای پارسی هم رسانی میشوند.
به این پویش بپیوندید و پیشنهادهای خود را به این نشانی برای ما بفرستید تا در ادبسار همرسانی کنیم:
@New_View
@MajidDorri
ادبسار
✍ شما بنویسید «باکلاس» و «بیکلاس» از واژههای پرکاربرد ما در گپوگفتهای روزانه هستند. بر پایهی بررسیهای ادبسار فرهنگستان زبان و ادب پارسی و بزرگان پارسیگرا برای این واژه برابرسازی نکرده و یا جایگزین درخوری پیشنهاد ندادهاند. اکنون شما بنویسید که پیشنهادتان…
🔍 پویش واژهگزینی برای واژههای #باکلاس و #بیکلاس
✍ مسعود علامه:
درود
برای جایگزینی واژههای "با کلاس" و "بیکلاس" پرسیده بودید.
پیشنهاد من "پرسامان" و "ناسامان" است.
واژه "باکلاس" بیشتر هنگامی بکار میرود که شخص و یا محیط مورد اشاره مرتب و سنجیده و بسامان باشد. با خودم اندیشیدم که بجای آن «پرسامان» شاید پسندیده باشد.
✍ مریم:
درود به شما
برای جایگزینی واژههای "باکلاس" و "بیکلاس" فکر کنم "بافرهنگ" و "بیفرهنگ" خوب باشه.
✍ آرش بابایی:
درود
برابر پارسى "باكلاس" : پرمايه
بىكلاس: كممايه، بىمايه
✍ اَوِستا:
درود
شامگاهان به فرخی
سپاسگزارم از کوششهای ارزشمند شما برای گسترش درستنویسی
من همواره بهجای این دو واژه از واژههای بافرهنگ و بیفرهنگ بهره میبرم.
✍ بیات:
درود
برای واژه با کلاس برابرِ "فرمنش" بنظرم آمد. بیکلاس بستگی به نوشته دارد و گمان دارم این دو واژه یگانه نخواهند بود. شاید بدمنش یا شاید در ساختار نوشته ترکیب دیگری بشود پیدا یا درست کرد.
خوشمنش هم میتونه برابری برای "با کلاس" باشه.
سپاسگزارم
شما هم پیشنهاد خود را برای هماندیشی و همرسانی به یکی از این دو نشانی بفرستید:
@New_View
@MajidDorri
✍ مسعود علامه:
درود
برای جایگزینی واژههای "با کلاس" و "بیکلاس" پرسیده بودید.
پیشنهاد من "پرسامان" و "ناسامان" است.
واژه "باکلاس" بیشتر هنگامی بکار میرود که شخص و یا محیط مورد اشاره مرتب و سنجیده و بسامان باشد. با خودم اندیشیدم که بجای آن «پرسامان» شاید پسندیده باشد.
✍ مریم:
درود به شما
برای جایگزینی واژههای "باکلاس" و "بیکلاس" فکر کنم "بافرهنگ" و "بیفرهنگ" خوب باشه.
✍ آرش بابایی:
درود
برابر پارسى "باكلاس" : پرمايه
بىكلاس: كممايه، بىمايه
✍ اَوِستا:
درود
شامگاهان به فرخی
سپاسگزارم از کوششهای ارزشمند شما برای گسترش درستنویسی
من همواره بهجای این دو واژه از واژههای بافرهنگ و بیفرهنگ بهره میبرم.
✍ بیات:
درود
برای واژه با کلاس برابرِ "فرمنش" بنظرم آمد. بیکلاس بستگی به نوشته دارد و گمان دارم این دو واژه یگانه نخواهند بود. شاید بدمنش یا شاید در ساختار نوشته ترکیب دیگری بشود پیدا یا درست کرد.
خوشمنش هم میتونه برابری برای "با کلاس" باشه.
سپاسگزارم
شما هم پیشنهاد خود را برای هماندیشی و همرسانی به یکی از این دو نشانی بفرستید:
@New_View
@MajidDorri
سَخُن هرچه بر گفتنَش روی نیست
درختی بوَد کش بَر و بوی نیست
اگر جانِ تو بسپَرد راهِ آز
شود کارِ بیسود بر تو دراز
چو مهتر سَراید سَخُن سَخته بِه
ز گفتارِ بدْ کامْ پَردخته بِه
به مردی و فرهنگ و رای و خرَد
همی بر نیاکانِ خود بگذرد
#فردوسی
همه آرزویم این که:
تو را باد فرخندهتر شب ز روز
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
💐
💐💐
درختی بوَد کش بَر و بوی نیست
اگر جانِ تو بسپَرد راهِ آز
شود کارِ بیسود بر تو دراز
چو مهتر سَراید سَخُن سَخته بِه
ز گفتارِ بدْ کامْ پَردخته بِه
به مردی و فرهنگ و رای و خرَد
همی بر نیاکانِ خود بگذرد
#فردوسی
همه آرزویم این که:
تو را باد فرخندهتر شب ز روز
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
💐
💐💐
ادبسار
🔍 پویش واژهگزینی برای واژههای #باکلاس و #بیکلاس ✍ مسعود علامه: درود برای جایگزینی واژههای "با کلاس" و "بیکلاس" پرسیده بودید. پیشنهاد من "پرسامان" و "ناسامان" است. واژه "باکلاس" بیشتر هنگامی بکار میرود که شخص و یا محیط مورد اشاره مرتب و سنجیده و بسامان…
🔍 پویش واژهگزینی برای واژههای #باکلاس و #بیکلاس
✍ آریانا-ا:
درود
این چمار و بار بیکلاس و با کلاس در زبان روزانهی مردم کوچه بازار به دیدگاهم یک کجفهمی از upper class بودن یا نبودن چیزی باشه.
میتونیم برای باکلاس بالارده/بارداس/بالارداس/فرارداس/فرارده
و برای بیکلاس از پیشوند "بی" و واژههای: پایین/فرو/بدون" را به کار ببریم چون اینجوری با واژههای دیگهای که رداس میتونه بسازه ناهماهنگی و ناهنجاری و تداخلی نخواهد ساخت.
✍ زکریا:
درود و سپاس فراوان پیشکش شما بزرگوار مجید دری و همکارانتان.
پیشنهاد من برای واژههای باکلاس و بیکلاس «نمودین» و «بینمود» است چه نمود به چم کلاس در واژههای باکلاس و بیکلاس نزدیک است و میتوان در ساخت واژهی پارسی این دو واژهی بیگانه بهره گرفت.
✍ بردیا پارس:
با درود.
«با کلاس» برابرِ high class به کار میرود. class در علومِ انسانی و دقیقه برابرِ «رده» است. بنابراین، «مِهرده»، «افرا-رده» و «بَر-رده» را برایِ high class، و «فرو-رده» و «کِه-رده» برابرِ low class به کار میتوانند رفت.
✍ نیلوفر آبی:
با سلام
برای واژههای باکلاس و بیکلاس
بلندپایه و فروپایه
✍ شاهان:
درود
کلاس داشتن: برازندگی
با کلاسه میشه برازنده ست بیکلاسه میشه برازنده نیست. این نزدیک ترین و درخورترین معناست از دید من.
شما هم پیشنهاد خود را برای هماندیشی و همرسانی به یکی از این دو نشانی بفرستید:
@New_View
@MajidDorri
نیاز به یادآوری است که هم رسانی پیامهای رسیده نشانهی پسندش(تایید) ادبسار نیست.
✍ آریانا-ا:
درود
این چمار و بار بیکلاس و با کلاس در زبان روزانهی مردم کوچه بازار به دیدگاهم یک کجفهمی از upper class بودن یا نبودن چیزی باشه.
میتونیم برای باکلاس بالارده/بارداس/بالارداس/فرارداس/فرارده
و برای بیکلاس از پیشوند "بی" و واژههای: پایین/فرو/بدون" را به کار ببریم چون اینجوری با واژههای دیگهای که رداس میتونه بسازه ناهماهنگی و ناهنجاری و تداخلی نخواهد ساخت.
✍ زکریا:
درود و سپاس فراوان پیشکش شما بزرگوار مجید دری و همکارانتان.
پیشنهاد من برای واژههای باکلاس و بیکلاس «نمودین» و «بینمود» است چه نمود به چم کلاس در واژههای باکلاس و بیکلاس نزدیک است و میتوان در ساخت واژهی پارسی این دو واژهی بیگانه بهره گرفت.
✍ بردیا پارس:
با درود.
«با کلاس» برابرِ high class به کار میرود. class در علومِ انسانی و دقیقه برابرِ «رده» است. بنابراین، «مِهرده»، «افرا-رده» و «بَر-رده» را برایِ high class، و «فرو-رده» و «کِه-رده» برابرِ low class به کار میتوانند رفت.
✍ نیلوفر آبی:
با سلام
برای واژههای باکلاس و بیکلاس
بلندپایه و فروپایه
✍ شاهان:
درود
کلاس داشتن: برازندگی
با کلاسه میشه برازنده ست بیکلاسه میشه برازنده نیست. این نزدیک ترین و درخورترین معناست از دید من.
شما هم پیشنهاد خود را برای هماندیشی و همرسانی به یکی از این دو نشانی بفرستید:
@New_View
@MajidDorri
نیاز به یادآوری است که هم رسانی پیامهای رسیده نشانهی پسندش(تایید) ادبسار نیست.
ادبسار
🔍 پویش واژهگزینی برای واژههای #باکلاس و #بیکلاس ✍ آریانا-ا: درود این چمار و بار بیکلاس و با کلاس در زبان روزانهی مردم کوچه بازار به دیدگاهم یک کجفهمی از upper class بودن یا نبودن چیزی باشه. میتونیم برای باکلاس بالارده/بارداس/بالارداس/فرارداس/فرارده…
🔍 پویش واژهگزینی برای واژههای #باکلاس و #بیکلاس
✍ بزرگمهر صالحی:
با کلاس= بیش رداس - با رداس
بی کلاس= کم رداس - بی رداس
پینوشت:
رداستن (radāstan) یا رداسیدن (radāsandan)
رَداس[ستاکِ(مصدر) برساخته از ریشهی نیاایرانیِ rataka به معنای رده، راسته] + --یدن( نشانهی مصدر)
با سپاس
✍ اردلان کیواننیا:
با درود
پیشنهاد من برای واژه باکلاس (رسته، بارسته، رستار یا وارسته) و برای واژه بیکلاس (نارسته، بیرستار) است.
✍ پویا میرچی:
واژه های برابری:
نیکخو (باکلاس)
بدخو (بیکلاس)
ناگفته نماند که نباید که نخست در پی چم واژههای بیگانه بود و سپس برایشان برابری واژهی پارسی ساخت.
اینکه باید پژوهشی در فرهنگ ایران داشت و سپس در پی واژهسازی گشت.
پایدار و پاینده باشید
✍ ایران:
درود
پیشنهاد من درباره واژگان بیکلاس و باکلاس
این است
فرا رو (باکلاس)
فرو رو (بیکلاس)
شما هم پیشنهاد خود را برای هماندیشی و همرسانی به یکی از این دو نشانی بفرستید:
@New_View
@MajidDorri
نیاز به یادآوری است که همرسانی پیامهای رسیده نشانهی پسندش(تایید) ادبسار نیست.
✍ بزرگمهر صالحی:
با کلاس= بیش رداس - با رداس
بی کلاس= کم رداس - بی رداس
پینوشت:
رداستن (radāstan) یا رداسیدن (radāsandan)
رَداس[ستاکِ(مصدر) برساخته از ریشهی نیاایرانیِ rataka به معنای رده، راسته] + --یدن( نشانهی مصدر)
با سپاس
✍ اردلان کیواننیا:
با درود
پیشنهاد من برای واژه باکلاس (رسته، بارسته، رستار یا وارسته) و برای واژه بیکلاس (نارسته، بیرستار) است.
✍ پویا میرچی:
واژه های برابری:
نیکخو (باکلاس)
بدخو (بیکلاس)
ناگفته نماند که نباید که نخست در پی چم واژههای بیگانه بود و سپس برایشان برابری واژهی پارسی ساخت.
اینکه باید پژوهشی در فرهنگ ایران داشت و سپس در پی واژهسازی گشت.
پایدار و پاینده باشید
✍ ایران:
درود
پیشنهاد من درباره واژگان بیکلاس و باکلاس
این است
فرا رو (باکلاس)
فرو رو (بیکلاس)
شما هم پیشنهاد خود را برای هماندیشی و همرسانی به یکی از این دو نشانی بفرستید:
@New_View
@MajidDorri
نیاز به یادآوری است که همرسانی پیامهای رسیده نشانهی پسندش(تایید) ادبسار نیست.
ادبسار
🔍 پویش واژهگزینی برای واژههای #باکلاس و #بیکلاس ✍ بزرگمهر صالحی: با کلاس= بیش رداس - با رداس بی کلاس= کم رداس - بی رداس پینوشت: رداستن (radāstan) یا رداسیدن (radāsandan) رَداس[ستاکِ(مصدر) برساخته از ریشهی نیاایرانیِ rataka به معنای رده، راسته] + --یدن(…
🔍 پویش واژهگزینی برای واژههای #باکلاس و #بیکلاس
✍ بهراد بهشتی:
دو واژه "باکلاس" و "بیکلاس" که امروز در گویش و گفتار فارسی کمابیش رواج یافته و گاه در نوشتار هم بهچشم میخورد، به معانییچند راه میبرد:
گاه سخن گوینده به شیوه و سبک پوشش و لباس اشاره دارد که میتوان برای آن معادلهای زیر را پیش نهاد:
باکلاس: خوشپوش، شیکپوش
بیکلاس: بدپوش، ژندهپوش
گاه مراد، کیفیتی در سر و شکل و بر و روی فرد و فراتر از نوع پوشش است که میتوان برابرهای زیر را پیشنهاد داد:
باکلاس: آراسته
بیکلاس: شلخته
گاه منظور درجات و کیفیت روحی و روانی و فرهنگی فرد است که میتوان این واژهها را برابر آن نهاد:
باکلاس: گرانمایه، فرهیخته، مایهور، بافرهنگ
بیکلاس: فرومایه، تنکمایه، بیمایه، بیفرهنگ
و حتی باادب و بیادب
و گاه مراد گوینده کیفیت خاصی که تقریبا شامل همه این ابعاد میشود و میتوان این برابرنهادها را آورد:
باکلاس: والامنش، برازنده، فرمند
بیکلاس: سبکسر، نَیَرز، دون، پست
والبته دو واژه در کلام گفتاری و کوچهبازاری رایج است که معادل تقریبی و نزدیک به این دو است:
باکلاس: سنگین ( فلانی آدم سنگینی است؛ و گاه هم سنگینرنگین)
بیکلاس: سبک (فلانی آدم سبکی است.)
✍ ناصر کرامت:
درود و سپاس از تلاشهاي شما براي پاسداشت و فرگشت زبان پارسي. برابر "فرمنش" را براي واژه باكلاس و "فرومنش" را براي واژه بيكلاس پيشنهاد مينمايم. كامياب باشيد.
✍ آناهیتا:
درودتان باد
پیشنهاد من واژههای
بررده، بارده برای باکلاس
و بیرده به جای بیکلاس
✍ حامد کریمی:
درود بر شما
پیشنهاد برای واژه با کلاس و بی کلاس
با رده و بی رده
✍ ل.ط:
درود برشما
به گمانم واژگان بامنش و بی منش یا نامنش نزدیک به معنای مردم پسند باکلاس و بی کلاس باشد. شادباشید.
✍ سیاوش اهورا:
با درود و سپاس بیکران
برای دو واژه ی با کلاس و بی کلاس به نگرش و بینش من می توان خوش منش و بد منش را برگزید
شاید هم بلند پایه و پست پایه را میتوان به جای این دو واژه بیان و نگارش نمود.
✍ ناشناس:
درود بر شما.
واژه امروزی بهجای باکلاس
واژه دیروزی برای بیکلاس
یا واژه برگزیده برای باکلاس
و پس افتاده برای بیکلاس
شما هم پیشنهاد خود را برای هماندیشی و همرسانی به یکی از این دو نشانی بفرستید:
@New_View
@MajidDorri
نیاز به یادآوری است که هم رسانی پیامهای رسیده نشانهی پسندش(تایید) ادبسار نیست.
✍ بهراد بهشتی:
دو واژه "باکلاس" و "بیکلاس" که امروز در گویش و گفتار فارسی کمابیش رواج یافته و گاه در نوشتار هم بهچشم میخورد، به معانییچند راه میبرد:
گاه سخن گوینده به شیوه و سبک پوشش و لباس اشاره دارد که میتوان برای آن معادلهای زیر را پیش نهاد:
باکلاس: خوشپوش، شیکپوش
بیکلاس: بدپوش، ژندهپوش
گاه مراد، کیفیتی در سر و شکل و بر و روی فرد و فراتر از نوع پوشش است که میتوان برابرهای زیر را پیشنهاد داد:
باکلاس: آراسته
بیکلاس: شلخته
گاه منظور درجات و کیفیت روحی و روانی و فرهنگی فرد است که میتوان این واژهها را برابر آن نهاد:
باکلاس: گرانمایه، فرهیخته، مایهور، بافرهنگ
بیکلاس: فرومایه، تنکمایه، بیمایه، بیفرهنگ
و حتی باادب و بیادب
و گاه مراد گوینده کیفیت خاصی که تقریبا شامل همه این ابعاد میشود و میتوان این برابرنهادها را آورد:
باکلاس: والامنش، برازنده، فرمند
بیکلاس: سبکسر، نَیَرز، دون، پست
والبته دو واژه در کلام گفتاری و کوچهبازاری رایج است که معادل تقریبی و نزدیک به این دو است:
باکلاس: سنگین ( فلانی آدم سنگینی است؛ و گاه هم سنگینرنگین)
بیکلاس: سبک (فلانی آدم سبکی است.)
✍ ناصر کرامت:
درود و سپاس از تلاشهاي شما براي پاسداشت و فرگشت زبان پارسي. برابر "فرمنش" را براي واژه باكلاس و "فرومنش" را براي واژه بيكلاس پيشنهاد مينمايم. كامياب باشيد.
✍ آناهیتا:
درودتان باد
پیشنهاد من واژههای
بررده، بارده برای باکلاس
و بیرده به جای بیکلاس
✍ حامد کریمی:
درود بر شما
پیشنهاد برای واژه با کلاس و بی کلاس
با رده و بی رده
✍ ل.ط:
درود برشما
به گمانم واژگان بامنش و بی منش یا نامنش نزدیک به معنای مردم پسند باکلاس و بی کلاس باشد. شادباشید.
✍ سیاوش اهورا:
با درود و سپاس بیکران
برای دو واژه ی با کلاس و بی کلاس به نگرش و بینش من می توان خوش منش و بد منش را برگزید
شاید هم بلند پایه و پست پایه را میتوان به جای این دو واژه بیان و نگارش نمود.
✍ ناشناس:
درود بر شما.
واژه امروزی بهجای باکلاس
واژه دیروزی برای بیکلاس
یا واژه برگزیده برای باکلاس
و پس افتاده برای بیکلاس
شما هم پیشنهاد خود را برای هماندیشی و همرسانی به یکی از این دو نشانی بفرستید:
@New_View
@MajidDorri
نیاز به یادآوری است که هم رسانی پیامهای رسیده نشانهی پسندش(تایید) ادبسار نیست.
بزرگان به دانش بیابند راه
ز دریا گذر نیست بیآشْناه
همان تابشِ مِهر نَتْوان نِهفت
نَه روبَه توان کرد با شیر جفت
به مَردی ز دل دور کُن خشم و کین
جَهان را به چَشم جوانی مبین
به دل خرّمی دار و بگذر ز رود
تو را باد از پاکیزدان درود
#فردوسی
امید آن که:
درِ هر بَدی بر تو بَسته بَواد
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
💐
💐💐
ز دریا گذر نیست بیآشْناه
همان تابشِ مِهر نَتْوان نِهفت
نَه روبَه توان کرد با شیر جفت
به مَردی ز دل دور کُن خشم و کین
جَهان را به چَشم جوانی مبین
به دل خرّمی دار و بگذر ز رود
تو را باد از پاکیزدان درود
#فردوسی
امید آن که:
درِ هر بَدی بر تو بَسته بَواد
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
💐
💐💐
ادبسار
🔍 پویش واژهگزینی برای واژههای #باکلاس و #بیکلاس ✍ بهراد بهشتی: دو واژه "باکلاس" و "بیکلاس" که امروز در گویش و گفتار فارسی کمابیش رواج یافته و گاه در نوشتار هم بهچشم میخورد، به معانییچند راه میبرد: گاه سخن گوینده به شیوه و سبک پوشش و لباس اشاره دارد…
🔍 پویش واژهگزینی برای واژههای #باکلاس و #بیکلاس
✍ مهرآیین:
درود
بُرزآوَند=فرهمند، والامند، لاکچری
✍ مسلم جلیلی:
درود بر جناب دری
پگاهتان پیشآهنگ کامرانی
به جای بیکلاس میتوان واژهی فروپایه نهاد
و به جای باکلاس؛ بزرگمنش، والاگهر، فرزانه، ...نهاد
سپاس از کوششهای فرهنگساز شما
✍ مهدی مولایی:
درود بر شما و گرانمایه دوستان جان
پیشنهاد من برای
باکلاس= مهپایه، پرمایه، والارده
بی کلاس= کَهپایه، فرومایه
✍ ساسان:
درود بر شما
برای واژگان (با کلاس و بی کلاس)، بنده برابر پارسیِ باریشه، بامنش، باادب،
و برای بیکلاس، بیریشه، بیبته، بیادب رو پیشنهاد میدم.
مانا باشید🌹
سپاس از درگاهِ خوبِ شما
✍ unforgiven gator:
درود
رده بالا
نیک رده
✍ ابوالفضل پاکزاد:
سلام و درود
به گمان من فرامنش جایگزین مناسبی هست برای باکلاس و بیمنش برای بیکلاس.
شما هم پیشنهاد خود را برای هماندیشی و همرسانی به یکی از این دو نشانی بفرستید ولی از فرستادن واژههایی که تاکنون هم رسانی شدهاند خودداری کنید:
@New_View
@MajidDorri
نیاز به یادآوری است که هم رسانی پیامهای رسیده نشانهی پسندش(تایید) ادبسار نیست.
✍ مهرآیین:
درود
بُرزآوَند=فرهمند، والامند، لاکچری
✍ مسلم جلیلی:
درود بر جناب دری
پگاهتان پیشآهنگ کامرانی
به جای بیکلاس میتوان واژهی فروپایه نهاد
و به جای باکلاس؛ بزرگمنش، والاگهر، فرزانه، ...نهاد
سپاس از کوششهای فرهنگساز شما
✍ مهدی مولایی:
درود بر شما و گرانمایه دوستان جان
پیشنهاد من برای
باکلاس= مهپایه، پرمایه، والارده
بی کلاس= کَهپایه، فرومایه
✍ ساسان:
درود بر شما
برای واژگان (با کلاس و بی کلاس)، بنده برابر پارسیِ باریشه، بامنش، باادب،
و برای بیکلاس، بیریشه، بیبته، بیادب رو پیشنهاد میدم.
مانا باشید🌹
سپاس از درگاهِ خوبِ شما
✍ unforgiven gator:
درود
رده بالا
نیک رده
✍ ابوالفضل پاکزاد:
سلام و درود
به گمان من فرامنش جایگزین مناسبی هست برای باکلاس و بیمنش برای بیکلاس.
شما هم پیشنهاد خود را برای هماندیشی و همرسانی به یکی از این دو نشانی بفرستید ولی از فرستادن واژههایی که تاکنون هم رسانی شدهاند خودداری کنید:
@New_View
@MajidDorri
نیاز به یادآوری است که هم رسانی پیامهای رسیده نشانهی پسندش(تایید) ادبسار نیست.
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻عمد = دانسته، خودکرد، آگاهانه، کامَکی، دیده و دانسته، از روی آگاهی
🔻عمداً = دانسته، آگاهانه، از روی آگاهی، خودخواسته، خودکرده، کامَکیها، خودکامگی، از دستی، دستی، دستیدستی، بهدلخواه
🔻عامدا = دانسته، آگاهانه، از روی آگاهی، خودخواسته، خودکرده، کامَکیها، خودکامگی، از دستی، دستی، دستیدستی، بهدلخواه
🔻عامدانه = دانسته، آگاهانه، از روی آگاهی، خودخواسته، خودکرده، کامَکیها، خودکامگی، از دستی، دستی، دستیدستی، بهدلخواه
🔻عمدی = دانسته، آگاهانه، از روی آگاهی، خود خواسته، خودکرده، خودکامگی، از دستی
🔻اشتباه عمدی = رَمژَک ساختگی، لغزش خواستی، پَرتی لُپی
🔻غیرعمد = ناخواه، ناخواست
🔻قتل عمد = خواهکُشی، کُشِشِ خواستی
🔻قتل غیرعمد = ناخواهکُشی، کُشِشِ اَخواستی، کُشِشِ ناخواست
🔻تَعَمُد = دانستهکاری، آگاهانه، از روی آگاهی، دیده و دانسته، هامیشکاری
🔻تَعَمُدا = آگاهانه، از روی آگاهی، دیده و دانسته، دستی
🔻مُتَعَمِد = خودکرده، خودکننده، خودکن
✍نمونه:
🔺آزارم میدهی، بهعمد یا غیرعمد خدا میداند =
آزارم میدهی، خواسته یا ناخواسته خدا میداند
🔺عمد داشت که همه مشکلش را بفهمند =
میخواست که همه گرفتاریاش را دریابند
🔺عمدش در این کار مشهود است =
خواهندگیاش در این کار پیداست
کامَکیاش در این کار آشکار است
آگاهانهبودن این کار روشن است
🔺عمدا سم خورد تا بمیرد =
از دستی زهر خورد تا بمیرد
🔺رانندهای در آلمان، تعمدا عابران را زیر گرفت =
رانندهای در آلمان، آگاهانه رهگذران را زیر گرفت
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#عمد #عمدا #عمدی #عامدا #عامدانه #تعمد #تعمدا #متعمد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻عمد = دانسته، خودکرد، آگاهانه، کامَکی، دیده و دانسته، از روی آگاهی
🔻عمداً = دانسته، آگاهانه، از روی آگاهی، خودخواسته، خودکرده، کامَکیها، خودکامگی، از دستی، دستی، دستیدستی، بهدلخواه
🔻عامدا = دانسته، آگاهانه، از روی آگاهی، خودخواسته، خودکرده، کامَکیها، خودکامگی، از دستی، دستی، دستیدستی، بهدلخواه
🔻عامدانه = دانسته، آگاهانه، از روی آگاهی، خودخواسته، خودکرده، کامَکیها، خودکامگی، از دستی، دستی، دستیدستی، بهدلخواه
🔻عمدی = دانسته، آگاهانه، از روی آگاهی، خود خواسته، خودکرده، خودکامگی، از دستی
🔻اشتباه عمدی = رَمژَک ساختگی، لغزش خواستی، پَرتی لُپی
🔻غیرعمد = ناخواه، ناخواست
🔻قتل عمد = خواهکُشی، کُشِشِ خواستی
🔻قتل غیرعمد = ناخواهکُشی، کُشِشِ اَخواستی، کُشِشِ ناخواست
🔻تَعَمُد = دانستهکاری، آگاهانه، از روی آگاهی، دیده و دانسته، هامیشکاری
🔻تَعَمُدا = آگاهانه، از روی آگاهی، دیده و دانسته، دستی
🔻مُتَعَمِد = خودکرده، خودکننده، خودکن
✍نمونه:
🔺آزارم میدهی، بهعمد یا غیرعمد خدا میداند =
آزارم میدهی، خواسته یا ناخواسته خدا میداند
🔺عمد داشت که همه مشکلش را بفهمند =
میخواست که همه گرفتاریاش را دریابند
🔺عمدش در این کار مشهود است =
خواهندگیاش در این کار پیداست
کامَکیاش در این کار آشکار است
آگاهانهبودن این کار روشن است
🔺عمدا سم خورد تا بمیرد =
از دستی زهر خورد تا بمیرد
🔺رانندهای در آلمان، تعمدا عابران را زیر گرفت =
رانندهای در آلمان، آگاهانه رهگذران را زیر گرفت
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#عمد #عمدا #عمدی #عامدا #عامدانه #تعمد #تعمدا #متعمد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
بخواه آنچه خواهی و دیگر ببخش
مکن بر دلِ ما چنین روزْ دَخْش
که داند که فردا چه شاید بُدَن
بدین داستانی نباید زدن
گر این کینه از مغز بیرون کنی
بزرگی و دانش بَراَفزون کنی
بیاسای چندی و با بَد مکوش
سوی مردمی یاز و بازآر هوش
#فردوسی
امید که همواره:
مبادا جز از نیکنامیْت جفت
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🥀
🥀🥀
مکن بر دلِ ما چنین روزْ دَخْش
که داند که فردا چه شاید بُدَن
بدین داستانی نباید زدن
گر این کینه از مغز بیرون کنی
بزرگی و دانش بَراَفزون کنی
بیاسای چندی و با بَد مکوش
سوی مردمی یاز و بازآر هوش
#فردوسی
امید که همواره:
مبادا جز از نیکنامیْت جفت
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🥀
🥀🥀
استوره رازآلود است. باشندگان سپنجی را آن توان نیست تا راز استوره بگشایند. سخنسُرا نیز تا آنجا که با استوره همآماج است از راز میگوید نه از گشودن راز. راز سپیدی موی زال را نمیتوان با خِرد گشود. هر تار موی زال با زبانی ناآشنا و مینوی از پیری زمان میگوید. استوره همان پر سیمرغ است. استوره پشمینهایست بر تن در دالانهای سرد هستی. استوره هم سپر است هم ژوبین در جهانی که هر دم با آدمی سر ستیز دارد. استوره بیآغاز و بیفرجام است. استوره همآشیان زمان است. نه آن شبی که تهمینه پریوشانه با رستم هماغوشی میکند، می گذرد و نه آن دَمِ دریده شدن بَرِ سهراب با سبک تیغ رستم. زمان بر استوره نمیگذرد. جهان بیاستوره، شورهزاریست که دیگر کس در آن نتواند زیست. با استوره است که مهر و کین چم مییابد. با استوره است که چَم سرزمین، میهن، درفش، جنگ و آشتی را درمییابیم. در پناه استوره است که آغاز و فرجام زندگی رازآلود سپری میگردد. استوره رازآلود است چراکه پژواک راستینزندگیست.
✍ نویسنده، گوینده و فرستنده: #خسرو_یزدانی
#پیام_پارسی
پینوشت:
سپنج: فانی
آماج: خواست، آرمان، منظور
مینوی: معنوی
چم: معنا
ژوبین: نیزهای کوچک که در جنگها کاربرد دارد
💫 @AdabSar
✍ نویسنده، گوینده و فرستنده: #خسرو_یزدانی
#پیام_پارسی
پینوشت:
سپنج: فانی
آماج: خواست، آرمان، منظور
مینوی: معنوی
چم: معنا
ژوبین: نیزهای کوچک که در جنگها کاربرد دارد
💫 @AdabSar
Telegram
attach 📎
ادبسار
🔍 پویش واژهگزینی برای واژههای #باکلاس و #بیکلاس ✍ مهرآیین: درود بُرزآوَند=فرهمند، والامند، لاکچری ✍ مسلم جلیلی: درود بر جناب دری پگاهتان پیشآهنگ کامرانی به جای بیکلاس میتوان واژهی فروپایه نهاد و به جای باکلاس؛ بزرگمنش، والاگهر، فرزانه، ...نهاد…
🔍 پویش واژهگزینی برای واژههای #باکلاس و #بیکلاس
✍ امیر:
درود و شب خوش به شما هممیهن دانشپژوه. به رای من هم نخست باید به ریشهها نگاهی انداخت و یک مانند نیکو برای واژههای با کلاس و بیکلاس برگزید. و پیشنهاد من برای واژه های با کلاس و بیکلاس، جایگزینهای «خوشکردار» برای با کلاس و «بد کردار» برای واژهی بیکلاس است. سپاس از شما برای این همه تلاش و روشنگری.
✍ جم:
با کلاس: خوش رفتار، با منش
✍ محسن نجفی:
درود بر شما
پیشنهاد من:
نیک منش، والا رده= با کلاس
فرورده= بی کلاس
مانا باشید
✍ قدیرزاد:
سلام. برای واژه با کلاس میشود(منش مند)وبرای بیکلاس (بدمنش) رابه کار برد🙏
هنجارمند_بدهنجار
جورمند_ناجور
✍ پوریان.م:
درود
برای واژگان "کلاس"، "بیکلاس"، "کلاسپایین"، "باکلاس"، "هایکلاس" این واژهها را ارزیابی فرمایید:
کلاس: تراز
بیکلاس: بیتراز
کلاسپایین: فروتراز
باکلاس: فرتراز
هایکلاس: فراتراز
با سپاس
🟡 دوستان گرامی، در روزهای گذشته پیشنهادهای رسیده برای واژههای باکلاس و بیکلاس را بهدور از درستی و نادرستی آنها و بیداوری با شما در میان گذاشتیم. پیشنهادهای دوستانهای نیز داشتیم که همرسانی آنها شدنی نبود. اکنون با این پیام، این پویش را به پایان میرسانیم. دلسوزی و پیگیری شما بسیار دلگرم کننده بود و از همکاریتان سپاسگزاریم.
#ادبسار
@AdabSar
✍ امیر:
درود و شب خوش به شما هممیهن دانشپژوه. به رای من هم نخست باید به ریشهها نگاهی انداخت و یک مانند نیکو برای واژههای با کلاس و بیکلاس برگزید. و پیشنهاد من برای واژه های با کلاس و بیکلاس، جایگزینهای «خوشکردار» برای با کلاس و «بد کردار» برای واژهی بیکلاس است. سپاس از شما برای این همه تلاش و روشنگری.
✍ جم:
با کلاس: خوش رفتار، با منش
✍ محسن نجفی:
درود بر شما
پیشنهاد من:
نیک منش، والا رده= با کلاس
فرورده= بی کلاس
مانا باشید
✍ قدیرزاد:
سلام. برای واژه با کلاس میشود(منش مند)وبرای بیکلاس (بدمنش) رابه کار برد🙏
هنجارمند_بدهنجار
جورمند_ناجور
✍ پوریان.م:
درود
برای واژگان "کلاس"، "بیکلاس"، "کلاسپایین"، "باکلاس"، "هایکلاس" این واژهها را ارزیابی فرمایید:
کلاس: تراز
بیکلاس: بیتراز
کلاسپایین: فروتراز
باکلاس: فرتراز
هایکلاس: فراتراز
با سپاس
🟡 دوستان گرامی، در روزهای گذشته پیشنهادهای رسیده برای واژههای باکلاس و بیکلاس را بهدور از درستی و نادرستی آنها و بیداوری با شما در میان گذاشتیم. پیشنهادهای دوستانهای نیز داشتیم که همرسانی آنها شدنی نبود. اکنون با این پیام، این پویش را به پایان میرسانیم. دلسوزی و پیگیری شما بسیار دلگرم کننده بود و از همکاریتان سپاسگزاریم.
#ادبسار
@AdabSar
ادبسار
✦ واژههای پارسی در زبان تازی سَربند = از پارسی سربند sar: زیبا + بند، وند/ونت: دارای زیبایی، واژهای در خنیا(موسیقی) سرج = از پارسی سرج، زین اسب، سَرجن، سرجین، سرقین برگرفته از سرگین، تپاله سَرجِه = از پارسی سرچاه سُرخاب = از پارسی سرخ surx، گلگون، یکی…
✦ واژههای پارسی در زبان تازی
سَرَقِه = از پارسی سَرِه، sareh نیکو، نغز، ابریشم سپید و خوب
سرقین = از پارسی سَرگین، پیخال چهارپایان، پشکل
سرکار = از پارسی سرکار، دیوان، فرمانده، بازرس
سرَکَه = از پارسی سرکه، در پازند sak، ترش، کبک ماده
سُرم، صُرُم = از پارسی شرم، نشیمنگاه، باسن
سَرمایه = از پارسی سرمایه، از واژهی اوستایی maya چیز گرانبها، کفش
سَرمَج، سَرمَق = از پارسی سَرمَک (اسپناج رومی)، داروی انداختن جفتی که هنوز در شکم مادر مانده است
سُرمُجِه = از پارسی سَرموزه(چکمه)، پاپیچ، پاتاوه
سَرمَدی = از پارسی سرمدی، ابدی، شبهای دراز و بیپایان
سَرمَق = از پارسی گیاه سرمک، sar-mak که از تیرهی تاجخروسیان است، عربی شدهی سرمه، زیبا و بزرگ
سَرنوزه = از پارسی سرموزه، پوشاکی که بالای موزه میپوشند. سر موزه تکه پارچهای که در بالای چکمه تا روی زانو میپوشیدند
سُرنای = از پارسی سُرنا، sorna، سرغین، سازی که در جشن و جنگ مینواختند، سُورنا(ساز بادی)
سَرَنج = از پارسی سُرُنج(سرب سرخ)، کاشیکاری یا خرده سنگکاری زینتی
سَرنگون = از پارسی سرنگون، sar-negun، واژگون
سَرو = تازی شدهی درخت سَرو، sarv درختی از راستهی بازدانگان که چوبی خوشبو و گرانبها دارد
سَرَوات = از پارسی saran سران، بزرگان
سِروال، سِرویل = از پارسی شلوار
سروَر = از پارسی سرور، sar-var، بزرگ، پیشوا
سِریش = از واژهی کهن پارسی cifseti، سریشُم، چَسپ گیاهی
سِطَبَر = از پارسی ستبر، کلفت، نیرومند، کلان، گنده، بزرگ
سِزَرخ = از پارسی سِتَرخ، استخر، تالاب
✦ @AdabSar
دنباله دارد
📜 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- وامواژهها در زبان عربی، شهابالدین احمد خفاجی مصری، ترجمه حمید طبیبیان
۴- فرهنگ ریشه شناسی زبان پارسی، مصطفا پاشنگ
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی
✦ @AdabSar
سَرَقِه = از پارسی سَرِه، sareh نیکو، نغز، ابریشم سپید و خوب
سرقین = از پارسی سَرگین، پیخال چهارپایان، پشکل
سرکار = از پارسی سرکار، دیوان، فرمانده، بازرس
سرَکَه = از پارسی سرکه، در پازند sak، ترش، کبک ماده
سُرم، صُرُم = از پارسی شرم، نشیمنگاه، باسن
سَرمایه = از پارسی سرمایه، از واژهی اوستایی maya چیز گرانبها، کفش
سَرمَج، سَرمَق = از پارسی سَرمَک (اسپناج رومی)، داروی انداختن جفتی که هنوز در شکم مادر مانده است
سُرمُجِه = از پارسی سَرموزه(چکمه)، پاپیچ، پاتاوه
سَرمَدی = از پارسی سرمدی، ابدی، شبهای دراز و بیپایان
سَرمَق = از پارسی گیاه سرمک، sar-mak که از تیرهی تاجخروسیان است، عربی شدهی سرمه، زیبا و بزرگ
سَرنوزه = از پارسی سرموزه، پوشاکی که بالای موزه میپوشند. سر موزه تکه پارچهای که در بالای چکمه تا روی زانو میپوشیدند
سُرنای = از پارسی سُرنا، sorna، سرغین، سازی که در جشن و جنگ مینواختند، سُورنا(ساز بادی)
سَرَنج = از پارسی سُرُنج(سرب سرخ)، کاشیکاری یا خرده سنگکاری زینتی
سَرنگون = از پارسی سرنگون، sar-negun، واژگون
سَرو = تازی شدهی درخت سَرو، sarv درختی از راستهی بازدانگان که چوبی خوشبو و گرانبها دارد
سَرَوات = از پارسی saran سران، بزرگان
سِروال، سِرویل = از پارسی شلوار
سروَر = از پارسی سرور، sar-var، بزرگ، پیشوا
سِریش = از واژهی کهن پارسی cifseti، سریشُم، چَسپ گیاهی
سِطَبَر = از پارسی ستبر، کلفت، نیرومند، کلان، گنده، بزرگ
سِزَرخ = از پارسی سِتَرخ، استخر، تالاب
✦ @AdabSar
دنباله دارد
📜 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- وامواژهها در زبان عربی، شهابالدین احمد خفاجی مصری، ترجمه حمید طبیبیان
۴- فرهنگ ریشه شناسی زبان پارسی، مصطفا پاشنگ
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی
✦ @AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻فلک = سپهر، آسمان، چرخ، گردون، مینو
🔻فلکی = سپهری، سپهرین
🔻افلاک = سپهرها، آسمانها، چرخها، گردونها
🔻افلاکشناس = سپهرشناس، گردونشناس، اخترشناس
🔻افلاکیان = سپهریان، ستارگان، فرشتگان
🔻فلکالافلاک = سِپهر بَرین، سِپهر سپهران، سپهر نهم
🔻فلکزده = سپهر زده، بیستاره، مُستمَند، تُهیدَست، بیچاره، بدبخت، بیچیز
🔻حوادث فلکی = گرم و سردِ چرخ، رویدادهای گردون
🔻صورت فلکی = اختر، نگارهی سپهری، اخترنگاره
🔻صوَر فلکی = چهرگان سپهری، اخترنگارهها، اختران
🔻چرخ فلک = چرخ سپهر، سپهر گردون
✍️نمونه:
🔺سلسله جبال سر به فلک کشیدهی البرز =
رشته کوههای سر به آسمان کشیدهی البرز
رشته کوههای سر به سپهر ساییدهی البرز
🔺چو تو خود کنی اختر خویش را بد
مَدار از فلک چشم نیکاختری را(ناصرخسرو) =
چو تو خود کنی اختر خویش را بد
مَدار از گردون چشم نیکاختری را
🔺ز گردش دل آسمان چاک شد
ز گردش فلک روی پر خاک شد(فردوسی) =
ز گردش دل آسمان چاک شد
ز گردش سِپهر روی پر خاک شد
🔺زین فلک بیرون تو کی دانی که چیست
کاین حصاری بس بلند و بی در است(ناصرخسرو) =
زین مینو بیرون تو کی دانی که چیست
کاین دیواری بس بلند و بی در است
🔺ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری(سعدی) =
ابر و باد و مه و خورشید و گردون در کارند
تا تو نانی به کف آری و به پَرویشی نخوری
🔺صبح است ساقیا، قدحی پر شراب کن
دور فلک درنگ ندارد، شتاب کن(حافظ) =
بام است چَمانیا، جامی پر ز بادِه کن
چرخ گردون درنگ ندارد، شتاب کن
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#فلک #فلکی #افلاک
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻فلک = سپهر، آسمان، چرخ، گردون، مینو
🔻فلکی = سپهری، سپهرین
🔻افلاک = سپهرها، آسمانها، چرخها، گردونها
🔻افلاکشناس = سپهرشناس، گردونشناس، اخترشناس
🔻افلاکیان = سپهریان، ستارگان، فرشتگان
🔻فلکالافلاک = سِپهر بَرین، سِپهر سپهران، سپهر نهم
🔻فلکزده = سپهر زده، بیستاره، مُستمَند، تُهیدَست، بیچاره، بدبخت، بیچیز
🔻حوادث فلکی = گرم و سردِ چرخ، رویدادهای گردون
🔻صورت فلکی = اختر، نگارهی سپهری، اخترنگاره
🔻صوَر فلکی = چهرگان سپهری، اخترنگارهها، اختران
🔻چرخ فلک = چرخ سپهر، سپهر گردون
✍️نمونه:
🔺سلسله جبال سر به فلک کشیدهی البرز =
رشته کوههای سر به آسمان کشیدهی البرز
رشته کوههای سر به سپهر ساییدهی البرز
🔺چو تو خود کنی اختر خویش را بد
مَدار از فلک چشم نیکاختری را(ناصرخسرو) =
چو تو خود کنی اختر خویش را بد
مَدار از گردون چشم نیکاختری را
🔺ز گردش دل آسمان چاک شد
ز گردش فلک روی پر خاک شد(فردوسی) =
ز گردش دل آسمان چاک شد
ز گردش سِپهر روی پر خاک شد
🔺زین فلک بیرون تو کی دانی که چیست
کاین حصاری بس بلند و بی در است(ناصرخسرو) =
زین مینو بیرون تو کی دانی که چیست
کاین دیواری بس بلند و بی در است
🔺ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری(سعدی) =
ابر و باد و مه و خورشید و گردون در کارند
تا تو نانی به کف آری و به پَرویشی نخوری
🔺صبح است ساقیا، قدحی پر شراب کن
دور فلک درنگ ندارد، شتاب کن(حافظ) =
بام است چَمانیا، جامی پر ز بادِه کن
چرخ گردون درنگ ندارد، شتاب کن
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#فلک #فلکی #افلاک
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
تنِ خویش را نیز مَستایْ هیچ
به ایوان شو و کارِ فردا بسیچ
تو را گفتم و بیش گویم همی
که از راستیْ دل نَشویَم همی
میازار کس را که آزادْمرد
سر اندرنیارد به آزار و درد
کسی بی زمانه به گیتی نمُرد
نمُرد آن که نام بزرگی ببُرد
#فردوسی
آرزو دارم:
هر امید دل را که بستی میان
ز رنجی که بردی مبادت زیان
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🍀
🍀🍀
به ایوان شو و کارِ فردا بسیچ
تو را گفتم و بیش گویم همی
که از راستیْ دل نَشویَم همی
میازار کس را که آزادْمرد
سر اندرنیارد به آزار و درد
کسی بی زمانه به گیتی نمُرد
نمُرد آن که نام بزرگی ببُرد
#فردوسی
آرزو دارم:
هر امید دل را که بستی میان
ز رنجی که بردی مبادت زیان
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🍀
🍀🍀