☆داستان شهربانو☆
✍کورش نیکنام
گاهی شنیده می شود که «شهربانو»، یک بانوی ایرانی و یکی از دختران یزدگرد ساسانی، آخرین پادشاه سلسله ساسانی به همسری امام حسین درآمده است. با پژوهشی که در تاریخ دوران آغازین اسلام، گزارش تاریخ نگاران واسلام شناسان به یادگار مانده است؛ چنین باوری در تاریخ گذشته ایران مستند نمی باشد وتنها باوری بوده است تا ایرانیان نگاه خویشاوندی نیز با امام سوم شیعیان داشته باشند.
در یکی از روایت ها آمده است که نام مادر علیابنحسین شهربانویه یا شاهِ زنان بودهاست، برخی دیگر میگویند که او خودش را به رود فرات انداخته است. گروهی نیز میگویند او جزو بازماندگان جنگ کربلا بوده است.
آشکار است که یزدگرد دخترانی بزرگ ورسیده(:بالغ) نداشته است تا درجنگ اعراب به اسارت آمده باشند. هنگامیکه اعراب به ایران یورش آوردند، پس از غزوهها و نبردهای گوناگون قادسیه و نهاوند سرانجام با کشته شدن سرداران دلیر ایرانی همچون رستم فرخزاد و پیروزی سعدابن وقاص، حکومت ساسانی نیز برچیده شد و یزدگرد سوم متواری شد. پس از آن چندینبار اعراب ایرانیان رامورد آزار واذیت قرارداند وهربار غنیمتهای باارزش جنگی را باخود به صحرای عربستان می بردند، ازجمله زنان، دختران و پسرانِ جوان را اسیر کرده، در بازار بَردهفروشی کوفه، مکه و مدینه و شهرهای دیگر به عنوان کنیز وغلام میفروختند. درگزارشهایی آمدهاست که آن زمان دختران و زنان خانواده بزرگان ایرانی را به بازار بَرده فروشی نمی بردند بلکه آنان رابه بزرگان وسرداران سپاه اسلام و خاندان دینی اعراب میبخشیدند. ولی اینکه "شهربانو" دختر یزدگرد، پادشاه ساسانی نیز با آن گروه همراه بوده باشد درجایی نام برده نشده است.
نیایشگاههایی هم اکنون در برخی از شهرهای ایران ودامنه کوهها، رو به خاور وجود دارد که پیشینه (قدمت) آنها به هزاران سال پیش می رسد وبیگمان پیش از اسلام نیایشگاه های مهر(:روشنایی) وآناهیتا(:آب پاک وبالنده) درفرهنگ وباور نیاکان ما بودهاست.
پس از ساسانیان ودگرگونی اندیشه ها در ایران، برای اینکه همچنان ارزش وسپنتایی(:مقدسی) خود داشته باشند. بگونه امامزادهها درآمدند و یا به عنوان نیایشگاه، به افراد برجسته و مقدس فرهنگ تازه وارد نسبت داده شدند تا از ویرانی و آسیب احتمالی در امان باشند.
نیایشگاه پیر بیبی شهربانو در جنوب تهران و دردامنه کوهی درشهر ری قرار دارد که همانند نیایشگاههای ترادادی(:سنتی) زرتشتیان در کوههای استان یزد که پیرِ پارس بانو، پیرِ سبز، پیرِ نارکی و پیرِهای دیگر نام دارند و یا در اوراماناتِ کرمانشاه بهنام پیرِ شالیار باقیماندهاست همگی یادآور واژه "پیر" بوده که این واژه آخرین مرحله در رازوری(:عرفان) آیینِ مهر ایرانی بوده و بیگمان مربوط به فرهنگ وترادادهای آیین مهری است.
«امیر معزی»- اسلامشناس که درمذهب شیعه پژوهش کرده، می نویسد: هیچ یک از تاریخنگاران باستان که به موضوع حمله اعراب به ایران و سرنوشت خانواده ساسانیان پرداختهاند، به ارتباط میان یکی ازدختران یزدگرد سوم و حسینابنعلی اشاره نکردهاند. ضمن اینکه ابنِ سعد وابنِ قتیبه تاریخ نگاران ایرانی قرن سوم هجری، مادر علیابنحسین را بَردهای از اهالی ناحیه سِند معرفی کردهاند.
«ویلفرد مادلونگ»- اسلامشناس آلمانی، نیز هویت تاریخی شاهدخت شهربانو را ردکرده و آن را افسانه میداند.
«ایتان کولبرگ»- خاورشناس معاصر و شیعه شناس نیز باور شیعیان در مورد شخصیت تاریخی شهربانو را رد کرده و مینویسد: که نام مادر علیابنحسین، « بَرَه جَیدا» یا « امولدی» از ناحیه سند یا سَجستان بودهاست.
«دهخدا»- مینویسند: پژوهشها نشان دادهاست که این داستان واقعی نیست و یزدگرد را دختری بهنام شهربانو نبودهاست. داستان شهربانو در واقع از ربیع الابرار زمخشری و قابوس نامه اخذ شدهاست.
«سید جعفر شهیدی»- پژوهشگر برجسته زبان و ادبیات پارسی، فقه و تاریخ اسلام در کتاب زندگانی علیابنالحسین با دلایل و ادلههای تاریخی ماجرای شهربانو را رد میکند.
«تبری»- مورخ، فیلسوف و نویسنده کتاب معتبر "تاریخ طبری" است و به پدر تاریخ نامور است درباره زنی بهنام شهربانو که زن امامحسینعرب بوده باشد نامی نبردهاست و مینویسید: یزدگرد در هنگام مرگ تنها ۲۸ سال داشت. برخی دیگرنیز نوشتهاند که یزدگردبه هنگام درگذشت،۳۶ سال داشته شدهاست.
کسانی هم که این داستان را به کلی رد کردهاند: زندهیاد "سعید نفیسی" ، "ادوارد براون" ، "کریستین سن" ، "آیتاله مطهری" ، "علی شریعتی" و... هستند.
بههرروی آنچه آشکار است اینکه یزدگرد دختری بهنام «شهربانو» نداشته است و این داستان را برخی به زبان آورده اند که آشنایی درستی به تاریخ پادشاهان ساسانی وشکست ایرانیان درآغاز اسلام نداشته اند.
🔥🔥🔥🔥🔥🔥
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33 🏵
✍کورش نیکنام
گاهی شنیده می شود که «شهربانو»، یک بانوی ایرانی و یکی از دختران یزدگرد ساسانی، آخرین پادشاه سلسله ساسانی به همسری امام حسین درآمده است. با پژوهشی که در تاریخ دوران آغازین اسلام، گزارش تاریخ نگاران واسلام شناسان به یادگار مانده است؛ چنین باوری در تاریخ گذشته ایران مستند نمی باشد وتنها باوری بوده است تا ایرانیان نگاه خویشاوندی نیز با امام سوم شیعیان داشته باشند.
در یکی از روایت ها آمده است که نام مادر علیابنحسین شهربانویه یا شاهِ زنان بودهاست، برخی دیگر میگویند که او خودش را به رود فرات انداخته است. گروهی نیز میگویند او جزو بازماندگان جنگ کربلا بوده است.
آشکار است که یزدگرد دخترانی بزرگ ورسیده(:بالغ) نداشته است تا درجنگ اعراب به اسارت آمده باشند. هنگامیکه اعراب به ایران یورش آوردند، پس از غزوهها و نبردهای گوناگون قادسیه و نهاوند سرانجام با کشته شدن سرداران دلیر ایرانی همچون رستم فرخزاد و پیروزی سعدابن وقاص، حکومت ساسانی نیز برچیده شد و یزدگرد سوم متواری شد. پس از آن چندینبار اعراب ایرانیان رامورد آزار واذیت قرارداند وهربار غنیمتهای باارزش جنگی را باخود به صحرای عربستان می بردند، ازجمله زنان، دختران و پسرانِ جوان را اسیر کرده، در بازار بَردهفروشی کوفه، مکه و مدینه و شهرهای دیگر به عنوان کنیز وغلام میفروختند. درگزارشهایی آمدهاست که آن زمان دختران و زنان خانواده بزرگان ایرانی را به بازار بَرده فروشی نمی بردند بلکه آنان رابه بزرگان وسرداران سپاه اسلام و خاندان دینی اعراب میبخشیدند. ولی اینکه "شهربانو" دختر یزدگرد، پادشاه ساسانی نیز با آن گروه همراه بوده باشد درجایی نام برده نشده است.
نیایشگاههایی هم اکنون در برخی از شهرهای ایران ودامنه کوهها، رو به خاور وجود دارد که پیشینه (قدمت) آنها به هزاران سال پیش می رسد وبیگمان پیش از اسلام نیایشگاه های مهر(:روشنایی) وآناهیتا(:آب پاک وبالنده) درفرهنگ وباور نیاکان ما بودهاست.
پس از ساسانیان ودگرگونی اندیشه ها در ایران، برای اینکه همچنان ارزش وسپنتایی(:مقدسی) خود داشته باشند. بگونه امامزادهها درآمدند و یا به عنوان نیایشگاه، به افراد برجسته و مقدس فرهنگ تازه وارد نسبت داده شدند تا از ویرانی و آسیب احتمالی در امان باشند.
نیایشگاه پیر بیبی شهربانو در جنوب تهران و دردامنه کوهی درشهر ری قرار دارد که همانند نیایشگاههای ترادادی(:سنتی) زرتشتیان در کوههای استان یزد که پیرِ پارس بانو، پیرِ سبز، پیرِ نارکی و پیرِهای دیگر نام دارند و یا در اوراماناتِ کرمانشاه بهنام پیرِ شالیار باقیماندهاست همگی یادآور واژه "پیر" بوده که این واژه آخرین مرحله در رازوری(:عرفان) آیینِ مهر ایرانی بوده و بیگمان مربوط به فرهنگ وترادادهای آیین مهری است.
«امیر معزی»- اسلامشناس که درمذهب شیعه پژوهش کرده، می نویسد: هیچ یک از تاریخنگاران باستان که به موضوع حمله اعراب به ایران و سرنوشت خانواده ساسانیان پرداختهاند، به ارتباط میان یکی ازدختران یزدگرد سوم و حسینابنعلی اشاره نکردهاند. ضمن اینکه ابنِ سعد وابنِ قتیبه تاریخ نگاران ایرانی قرن سوم هجری، مادر علیابنحسین را بَردهای از اهالی ناحیه سِند معرفی کردهاند.
«ویلفرد مادلونگ»- اسلامشناس آلمانی، نیز هویت تاریخی شاهدخت شهربانو را ردکرده و آن را افسانه میداند.
«ایتان کولبرگ»- خاورشناس معاصر و شیعه شناس نیز باور شیعیان در مورد شخصیت تاریخی شهربانو را رد کرده و مینویسد: که نام مادر علیابنحسین، « بَرَه جَیدا» یا « امولدی» از ناحیه سند یا سَجستان بودهاست.
«دهخدا»- مینویسند: پژوهشها نشان دادهاست که این داستان واقعی نیست و یزدگرد را دختری بهنام شهربانو نبودهاست. داستان شهربانو در واقع از ربیع الابرار زمخشری و قابوس نامه اخذ شدهاست.
«سید جعفر شهیدی»- پژوهشگر برجسته زبان و ادبیات پارسی، فقه و تاریخ اسلام در کتاب زندگانی علیابنالحسین با دلایل و ادلههای تاریخی ماجرای شهربانو را رد میکند.
«تبری»- مورخ، فیلسوف و نویسنده کتاب معتبر "تاریخ طبری" است و به پدر تاریخ نامور است درباره زنی بهنام شهربانو که زن امامحسینعرب بوده باشد نامی نبردهاست و مینویسید: یزدگرد در هنگام مرگ تنها ۲۸ سال داشت. برخی دیگرنیز نوشتهاند که یزدگردبه هنگام درگذشت،۳۶ سال داشته شدهاست.
کسانی هم که این داستان را به کلی رد کردهاند: زندهیاد "سعید نفیسی" ، "ادوارد براون" ، "کریستین سن" ، "آیتاله مطهری" ، "علی شریعتی" و... هستند.
بههرروی آنچه آشکار است اینکه یزدگرد دختری بهنام «شهربانو» نداشته است و این داستان را برخی به زبان آورده اند که آشنایی درستی به تاریخ پادشاهان ساسانی وشکست ایرانیان درآغاز اسلام نداشته اند.
🔥🔥🔥🔥🔥🔥
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33 🏵
Forwarded from World Zoroastrian NEWS
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سند اقتدار هخامنشیان وداریوش بزرگ شاه شاهان
تندیس مصری داریوش بزرگ یکی از اصلیترین آثار باقیمانده از هنر هخامنشیان است. جنس این تندیس از مرمر است.
این تندیس در #موزه_ملی_ایران، موزه ایران باستان نگهداری میشود.ارتفاع مجسمه بدون احتساب سر آن که هنوز کشف نشدهاست به ۲ متر و ۴۶ سانتیمتر میرسد.این نخستین #تندیس تقریبأ کاملی است که از دوران هخامنشیان به دست آمدهاست.
پیشتر، قطعههایی از تندیسهای #هخامنشیان یافت شده بودند. این تندیس در اصل رنگی بوده، زیرا باقیماندههای رنگ #قرمز روی کفش آن یافت شدهاست. کتیبهای مصری در دو طرف پایهٔ تندیس در بر دارندهٔ نام ۲۴ نفر از رعایاست.
متن مصری چنین بیان میکند: «اَتوم، خدای هلیوپولیس، او [داریوش] را برگزیده است تا خداوندگار همهٔ کسانی باشد که در احاطهٔ پرتو خورشید قرار دارند، زیرا میداند که او پسرش است.»نیث ایزدبانوی سائیس، نیز داریوش را برگزید تا خداوندگار جهان گردد.
در متون میخی سه زبانه چنین آمدهاست: «این همان تندیس سنگی است که #داریوش شاه دستور داد در مصر بسازند تا هر کس در آینده آن را ببیند، بداند که ایرانیان مالک مصرند.»
https://www.tg-me.com/newswz
تندیس مصری داریوش بزرگ یکی از اصلیترین آثار باقیمانده از هنر هخامنشیان است. جنس این تندیس از مرمر است.
این تندیس در #موزه_ملی_ایران، موزه ایران باستان نگهداری میشود.ارتفاع مجسمه بدون احتساب سر آن که هنوز کشف نشدهاست به ۲ متر و ۴۶ سانتیمتر میرسد.این نخستین #تندیس تقریبأ کاملی است که از دوران هخامنشیان به دست آمدهاست.
پیشتر، قطعههایی از تندیسهای #هخامنشیان یافت شده بودند. این تندیس در اصل رنگی بوده، زیرا باقیماندههای رنگ #قرمز روی کفش آن یافت شدهاست. کتیبهای مصری در دو طرف پایهٔ تندیس در بر دارندهٔ نام ۲۴ نفر از رعایاست.
متن مصری چنین بیان میکند: «اَتوم، خدای هلیوپولیس، او [داریوش] را برگزیده است تا خداوندگار همهٔ کسانی باشد که در احاطهٔ پرتو خورشید قرار دارند، زیرا میداند که او پسرش است.»نیث ایزدبانوی سائیس، نیز داریوش را برگزید تا خداوندگار جهان گردد.
در متون میخی سه زبانه چنین آمدهاست: «این همان تندیس سنگی است که #داریوش شاه دستور داد در مصر بسازند تا هر کس در آینده آن را ببیند، بداند که ایرانیان مالک مصرند.»
https://www.tg-me.com/newswz
Forwarded from World Zoroastrian NEWS
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بخشی از سخنان #خشایارشاه ،شاه هخامنشی
این نقش برجسته ابتدا در پلکان شمالی #آپادانا قرار داشته که بعدا به خزانه تخت جمشید منتقل شد.این نقش که یکی از مهمترین نمونه های هنر #هخامنشی است خشایار شاه را نشسته بر تخت نشان میدهددر پشت سر او جانشین #شاه، یک مغ (روحانی) یک سلاح دار و دو سرباز گارد #جاویدان ایستاده اند در مقابل شاه یک فرد عالی رتبه ایستاده که ورود هدیه آورندگان را اعلام میکند نشان داده شده که در حال درود فرستادن است و در پشت سر وی یک نفر ملازم و یک افسر #گارد جاویدان ایستاده.
https://www.tg-me.com/newswz
این نقش برجسته ابتدا در پلکان شمالی #آپادانا قرار داشته که بعدا به خزانه تخت جمشید منتقل شد.این نقش که یکی از مهمترین نمونه های هنر #هخامنشی است خشایار شاه را نشسته بر تخت نشان میدهددر پشت سر او جانشین #شاه، یک مغ (روحانی) یک سلاح دار و دو سرباز گارد #جاویدان ایستاده اند در مقابل شاه یک فرد عالی رتبه ایستاده که ورود هدیه آورندگان را اعلام میکند نشان داده شده که در حال درود فرستادن است و در پشت سر وی یک نفر ملازم و یک افسر #گارد جاویدان ایستاده.
https://www.tg-me.com/newswz
امروز
به روز فیروز و فرخ
روز آذر از ماه خورداد
سال ۳۷۶۲ ترادادی مزدیسنا
برابر با
دوشنبه : ۷ خورداد ماه،
به سال ۱۴۰۳ خورشیدی
۲۷ می ۲۰۲۴ ترسایی
27.05.2024
🌷🌷
🔹 آذر:
- نهمین روز هر ماه سی روزه در گاهشماری ترادادی زرتشتیان «آذر» نامدارد.
- آذر یا آتش در باور نیاکان باستانی ما نماد پاکی، راستی و اشغ درونی بوده است.
زرتشتیان "آتش" را در کنار سه آخشیج(عنصر) آب، خاک وهوا گرامی داشته به ناپاکی آلوده نمی کنند.
پورشیراز(حافظ) می فرماید:
از آن به دیر مغانم عزیز می دارند
که آتشی که نمیرد همیشه، در دل ماست.
مولانا:
آتش اشغ است که اندر نی فتاد
جوشش اشغ است که اندر می افتاد.
آتش است این بانگ نای و نیست باد
هرکه این آتش ندارد، نیست باد
🪻🌸🪻
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33
به روز فیروز و فرخ
روز آذر از ماه خورداد
سال ۳۷۶۲ ترادادی مزدیسنا
برابر با
دوشنبه : ۷ خورداد ماه،
به سال ۱۴۰۳ خورشیدی
۲۷ می ۲۰۲۴ ترسایی
27.05.2024
🌷🌷
🔹 آذر:
- نهمین روز هر ماه سی روزه در گاهشماری ترادادی زرتشتیان «آذر» نامدارد.
- آذر یا آتش در باور نیاکان باستانی ما نماد پاکی، راستی و اشغ درونی بوده است.
زرتشتیان "آتش" را در کنار سه آخشیج(عنصر) آب، خاک وهوا گرامی داشته به ناپاکی آلوده نمی کنند.
پورشیراز(حافظ) می فرماید:
از آن به دیر مغانم عزیز می دارند
که آتشی که نمیرد همیشه، در دل ماست.
مولانا:
آتش اشغ است که اندر نی فتاد
جوشش اشغ است که اندر می افتاد.
آتش است این بانگ نای و نیست باد
هرکه این آتش ندارد، نیست باد
🪻🌸🪻
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33
بشنو از نی چون حکایت میکند
از جداییها شکایت میکند
کز نیستان تا مرا ببریدهاند
در نفیرم مرد و زن نالیدهاند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
من به هر جمعیتی نالان شدم
جفت بدحالان و خوشحالان شدم
هر کسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
سر من از نالهٔ من دور نیست
لیک چشم و گوش را آن نور نیست
تن ز جان و جان ز تن مستور نیست
لیک کس را دید جان دستور نیست
آتش است این بانگ نای و نیست باد
هر که این آتش ندارد نیست باد
آتش عشق است کاندر نی فتاد
جوشش عشق است کاندر می فتاد
از جداییها شکایت میکند
کز نیستان تا مرا ببریدهاند
در نفیرم مرد و زن نالیدهاند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
من به هر جمعیتی نالان شدم
جفت بدحالان و خوشحالان شدم
هر کسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
سر من از نالهٔ من دور نیست
لیک چشم و گوش را آن نور نیست
تن ز جان و جان ز تن مستور نیست
لیک کس را دید جان دستور نیست
آتش است این بانگ نای و نیست باد
هر که این آتش ندارد نیست باد
آتش عشق است کاندر نی فتاد
جوشش عشق است کاندر می فتاد
پرسش :
آیا زرتشتیان آتش پرست هستند؟ اگر نه پس چرا آتشكده دارند؟
پاسخ:
موبد نیکنام
خیر ، پیدایش آتش در تاریخ ایران به زمانی پیش از اشوزرتشت می رسد . گزارش مهار کردن و در اختیار آوردن آتش در داستان هوشنگ از شاهنامه فردوسی آمده است . آتش در آن زمان بزرگترین پدیده ای شد که در اختیار مَرتو (انسان) قرار گرفت ، او را از غارنشینی رهایی بخشید و به شهرنشینی فراخواند ، همراهان هوشنگ دریافتند که آتش نیاز به خوراک و هوا دارد تا زنده بماند و جایی نیاز دارد تا باد و باران آن را به نابودی نکشاند . به همین شوه (دلیل) آتشکده ها ساخته شدند . آتشكده ها پس از آن کانونی برای فراهم شدن آتش اجاق خانه و خانواده ها بود به همین روی از ارزش و جایگاه ویژه برخوردار شده است . زرتشتیان به پیروی از فرهنگ نیاكان آریایی خود همواره چهار آخشیج (عنصر) هوا ـ خاک ـ آب و آتش را پاک كننده می دانستند و تلاش می كردند تا آنها را آلوده نسازند ، بلكه سرودهای نیایش را برای هر یک داشتند که همچنن در اوستا جای دارد . در بینش اشوزرتشت خداوند را باید در روشنایی ها جستجو كرد بنابراین پرستش سو (قبله) پیروان زرتشت پس از آیین مهر همچنان روشنایی باقی ماند ، هر زرتشتی به هنگام نیایش رو به سوی روشنایی می كند ، هرگونه روشنایی در نماز از جایگاه یکسانی برخوردار است . نور خورشید ، ماه ، شمع و چراغ كه یكی از این روشنایی نیز می تواند روشنایی «آتش» باشد . از سوی دیگر ایرانیان باستان ، آتش را نماد موجودیت خود یا نمادی از هویت ملی خود می دانستند و به آن افتخار می كردند زیرا آتش از بین برنده ناپاكی ها و روشن كننده تاریكی ها است ، گرما و انرژی آتش چرخ های پیشرفت صنعت را به حرکت وا می دارد و آتش درونی انسان ، اندیشه او را به خـردِ بی پایان اهورایی پیوند می دهد ، پس زرتشتیان به پیروی از نیاكان خود همچنان آتش را در آتشكده ها پرستاری می كنند تا یادآور پویایی روشنایی در هستی باشد.
🔥🔥🔥🔥🔥🔥
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33 🏵
آیا زرتشتیان آتش پرست هستند؟ اگر نه پس چرا آتشكده دارند؟
پاسخ:
موبد نیکنام
خیر ، پیدایش آتش در تاریخ ایران به زمانی پیش از اشوزرتشت می رسد . گزارش مهار کردن و در اختیار آوردن آتش در داستان هوشنگ از شاهنامه فردوسی آمده است . آتش در آن زمان بزرگترین پدیده ای شد که در اختیار مَرتو (انسان) قرار گرفت ، او را از غارنشینی رهایی بخشید و به شهرنشینی فراخواند ، همراهان هوشنگ دریافتند که آتش نیاز به خوراک و هوا دارد تا زنده بماند و جایی نیاز دارد تا باد و باران آن را به نابودی نکشاند . به همین شوه (دلیل) آتشکده ها ساخته شدند . آتشكده ها پس از آن کانونی برای فراهم شدن آتش اجاق خانه و خانواده ها بود به همین روی از ارزش و جایگاه ویژه برخوردار شده است . زرتشتیان به پیروی از فرهنگ نیاكان آریایی خود همواره چهار آخشیج (عنصر) هوا ـ خاک ـ آب و آتش را پاک كننده می دانستند و تلاش می كردند تا آنها را آلوده نسازند ، بلكه سرودهای نیایش را برای هر یک داشتند که همچنن در اوستا جای دارد . در بینش اشوزرتشت خداوند را باید در روشنایی ها جستجو كرد بنابراین پرستش سو (قبله) پیروان زرتشت پس از آیین مهر همچنان روشنایی باقی ماند ، هر زرتشتی به هنگام نیایش رو به سوی روشنایی می كند ، هرگونه روشنایی در نماز از جایگاه یکسانی برخوردار است . نور خورشید ، ماه ، شمع و چراغ كه یكی از این روشنایی نیز می تواند روشنایی «آتش» باشد . از سوی دیگر ایرانیان باستان ، آتش را نماد موجودیت خود یا نمادی از هویت ملی خود می دانستند و به آن افتخار می كردند زیرا آتش از بین برنده ناپاكی ها و روشن كننده تاریكی ها است ، گرما و انرژی آتش چرخ های پیشرفت صنعت را به حرکت وا می دارد و آتش درونی انسان ، اندیشه او را به خـردِ بی پایان اهورایی پیوند می دهد ، پس زرتشتیان به پیروی از نیاكان خود همچنان آتش را در آتشكده ها پرستاری می كنند تا یادآور پویایی روشنایی در هستی باشد.
🔥🔥🔥🔥🔥🔥
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33 🏵
چرا خورشید، آتش و روشنایی اساس دین زیبای زرتشت است؟
پاسخ :
موبد نیکنام
درود برشما، درفرهنگ کهن این سرزمین، روشنایی و فروغ را از ویژگی ها وفروزه های«اهورامزدا» می دانستند، ودگرگون آن، تاریکی را پدید آورنده ناپاکی، بیداد وستم باورکرده بودند. به همین روی روشنایی از جلوه های نیک اهورامزدا در زندگی نیاکان ایرانی ما بوده است.
گفتنی است در قرآن نیز آمده: « اللهُ نورالسَماوات واَلاَرض » (خداوند نور زمین وآسمان است)؛ و موسی نیز در روشنایی وآتش جلوه داشته است. بدین روی روشنایی نزد بیشتر تیره ها(:اقوام) از ارزش بالایی برخوردار بوده است.
پیش از دین زرتشت ایرانیان به نیایش مهر(:نورخورشید) واناهیتا(:نمادآب پاک) بیش از جلوه های دیگر نیایش داشته اند. هم اکنون نیز سرودهایی در بیان جلوه های روشنایی خورشید وماه همچنان در اوستا به یادگار مانده است.
پیروان بینش زرتشت نیز روشنایی را پرستش سو (:قبله) خود قرار داده اند و به سوی هر گونه فروغی مانند نورآتش، فروغ شمع وچراغ، روشنایی خورشید وماه... خدای خویش «اهورامزدا» (:دانش وآگاهی بیکران هستی) را نیایش می کنند.
آنان رنگ هایی را نیزبرای پوشش بدن و کاربردهای دیگر در زندگی خویش به کار می برند که تیره نباشد بلکه روشنی بخش وشادی آفرین باشد. چون باوردارند که رنگ های تیره شادی کمتری را در روانشان پدیدار خواهد ساخت.
🔥🔥🔥
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبد كورش نیکنام
🏵 @zoroaster33 🏵
پاسخ :
موبد نیکنام
درود برشما، درفرهنگ کهن این سرزمین، روشنایی و فروغ را از ویژگی ها وفروزه های«اهورامزدا» می دانستند، ودگرگون آن، تاریکی را پدید آورنده ناپاکی، بیداد وستم باورکرده بودند. به همین روی روشنایی از جلوه های نیک اهورامزدا در زندگی نیاکان ایرانی ما بوده است.
گفتنی است در قرآن نیز آمده: « اللهُ نورالسَماوات واَلاَرض » (خداوند نور زمین وآسمان است)؛ و موسی نیز در روشنایی وآتش جلوه داشته است. بدین روی روشنایی نزد بیشتر تیره ها(:اقوام) از ارزش بالایی برخوردار بوده است.
پیش از دین زرتشت ایرانیان به نیایش مهر(:نورخورشید) واناهیتا(:نمادآب پاک) بیش از جلوه های دیگر نیایش داشته اند. هم اکنون نیز سرودهایی در بیان جلوه های روشنایی خورشید وماه همچنان در اوستا به یادگار مانده است.
پیروان بینش زرتشت نیز روشنایی را پرستش سو (:قبله) خود قرار داده اند و به سوی هر گونه فروغی مانند نورآتش، فروغ شمع وچراغ، روشنایی خورشید وماه... خدای خویش «اهورامزدا» (:دانش وآگاهی بیکران هستی) را نیایش می کنند.
آنان رنگ هایی را نیزبرای پوشش بدن و کاربردهای دیگر در زندگی خویش به کار می برند که تیره نباشد بلکه روشنی بخش وشادی آفرین باشد. چون باوردارند که رنگ های تیره شادی کمتری را در روانشان پدیدار خواهد ساخت.
🔥🔥🔥
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبد كورش نیکنام
🏵 @zoroaster33 🏵
امروز
به روز فیروز و فرخ
روز آبان ،از ماهِ خورداد
سال ۳۷۶۲ ترادادی مزدیسنا
برابر با
سه شنبه : ۸ خورداد ماه،
به سال ۱۴۰۳خورشیدی
۲۸ می ۲۰۲۴ ترسایی
28.05.2024
🌷🌷🌷
🔹آبان:
- دهمین روز هرماه سی روزه در گاهشمار ترادادی زرتشتی، آبان نام دارد.
- آبان به چم آب هاست، آب در اوستا به ریخت "آپ" آمده، در پارسی باستان آپی و در فارسی آب گفته میشود. در سرود اوستایی آبان یشت، "آپ" ایزد نگهبان آب های پاک و بالنده است.
- نماد آبان در اوستا، به ریخت (اردیویسور آناهیتا) آمده که به چمار(معنی) آب پاک و بالنده است.
- آخشیج آب به مانند آخشیجهای آتش و خاک و هوا، نزد ایرانیان سپندینه بوده و آلوده کردن آن از کارهای ناشایست است.
🪻🌸🪻
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33
به روز فیروز و فرخ
روز آبان ،از ماهِ خورداد
سال ۳۷۶۲ ترادادی مزدیسنا
برابر با
سه شنبه : ۸ خورداد ماه،
به سال ۱۴۰۳خورشیدی
۲۸ می ۲۰۲۴ ترسایی
28.05.2024
🌷🌷🌷
🔹آبان:
- دهمین روز هرماه سی روزه در گاهشمار ترادادی زرتشتی، آبان نام دارد.
- آبان به چم آب هاست، آب در اوستا به ریخت "آپ" آمده، در پارسی باستان آپی و در فارسی آب گفته میشود. در سرود اوستایی آبان یشت، "آپ" ایزد نگهبان آب های پاک و بالنده است.
- نماد آبان در اوستا، به ریخت (اردیویسور آناهیتا) آمده که به چمار(معنی) آب پاک و بالنده است.
- آخشیج آب به مانند آخشیجهای آتش و خاک و هوا، نزد ایرانیان سپندینه بوده و آلوده کردن آن از کارهای ناشایست است.
🪻🌸🪻
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33
Forwarded from خردسرای فردوسی یزد (سیروس حامی)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#تندیس_باشکوه_رستم_رخش
#زاهدان
نام اثر: نگهبان ایران و بیدار باش!
سازنده:
#محمد_حسین_ماموریان
زیباترین رج ها از گزینش تاج بخش و نگاهبان ایران و ایرانیان، مر رخش،رخشنده را
چنین داد پاسخ که: گر رستمی
برو راست کن روی ایران زمی
مر این را بر و بوم ایران بهاست
بدین بر تو خواهی جهان کرد راست
۲_ کیخسرو خطاب به رستم میگوید:
زهر بد تویی پیش ایران سپر
همیشه چو سیمرغ گسترده پر
۳_ کتایون درباره رستم و اسفندیار میگوید:
نکو کارتر زو به ایران کسی
نیابی و گر چندیابی بسی
اسفندیار درباره او میگوید:
همه شهر ایران بدو زندهاند
اگر شهریارند، و گر بندهاند
نیز در جای دیگر:
نکو کارتر زو به ایران کسی
نبودهست کاورد نیکی بسی
و خود رستم میگوید:
نگهدار ایران و شیران منم
به هر جای پشت دلیران منم
https://www.tg-me.com/iran_shatra
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
#زاهدان
نام اثر: نگهبان ایران و بیدار باش!
سازنده:
#محمد_حسین_ماموریان
زیباترین رج ها از گزینش تاج بخش و نگاهبان ایران و ایرانیان، مر رخش،رخشنده را
چنین داد پاسخ که: گر رستمی
برو راست کن روی ایران زمی
مر این را بر و بوم ایران بهاست
بدین بر تو خواهی جهان کرد راست
۲_ کیخسرو خطاب به رستم میگوید:
زهر بد تویی پیش ایران سپر
همیشه چو سیمرغ گسترده پر
۳_ کتایون درباره رستم و اسفندیار میگوید:
نکو کارتر زو به ایران کسی
نیابی و گر چندیابی بسی
اسفندیار درباره او میگوید:
همه شهر ایران بدو زندهاند
اگر شهریارند، و گر بندهاند
نیز در جای دیگر:
نکو کارتر زو به ایران کسی
نبودهست کاورد نیکی بسی
و خود رستم میگوید:
نگهدار ایران و شیران منم
به هر جای پشت دلیران منم
https://www.tg-me.com/iran_shatra
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
نماز روزانه زرتشتیان دارای چه اندیشه و سفارشی می باشد؟
پاسخ :
موبد نیکنام
نماز و نیایش روزانه وترادادی(:سنتی) زرتشتیان درنسک(:کتاب) «خُرده اوستا» از زمان ساسانی گردآوری شده است.
این سرودها از بخش های گوناگون«یسنا» و«یشت ها» برگرفته شده و در خرده اوستا به نام«سروش واژ» و «اوستای کُشتی» آمده که برگردان آن نیز در این نسک چاپ شده است.
در نیایش زرتشتیان و اوستای«سروش واژ»:
نخست به سرورِخانه، در سرود(گاه اُشَهِن،
هنگام سپیده دم)؛
به نگهبان روستا و محله، در سرود(گاه هاوَن، هنگام بامداد)؛
به سردارِ شهر، در سرود(گاه رَپیتوِن،هنگام نیمروز)؛
به پادشاه و سرورکشور، در سرود(گاه اُزیرِن،هنگام پسین)؛
و به پیشوای دینی، در سرود(گاه اَیوی سروترم، شامگاه)؛ درود فرستاده شده است با این ویژگی که همگی در پیروی از راستی و دادگستری سرآمد باشند.
سپس ستایش خداوند یکتا برای بخشش داده های نیک - درود و آفرین به زنان و مردان نیک اندیش ،خوش گفتار و درست کردار- آرزوی زندگی خوب همراه باخواسته(:دارایی) شادی آور و فرزندان نیک - سرود شده است.
آنگاه به همبستگی مَرتوها(:انسان ها) و دوری آنها از کژاندیشی اشاره شده است و پیمان وابستگی به آیین راستی همگام با آشتی و آرامش در نماز برای همگان به خداوند یادآوری و آرزو می گردد.
اشوزرتشت در هات ۲۸ از یسنا(:نخستین بند ازگات ها) به«نِمَنگها»(:نماز ونیایش) سفارش کرده و آرزومند است که هر مرتو(:انسان) با بهره مندی از خِرَد رسا و دانش زمان بر آن باشد تا با تلاش و کوشش خود در سازندگی و تازه شدن جهان هستی، نقش داشته باشد، روان گیتی را خشنود گرداند تا فروزه(:صفت) «اَشا»(:هنجار راستی) همواره پویا و پایدار بماند.
🔥🔥🔥
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبد كورش نیکنام
🏵 @zoroaster33 🏵
پاسخ :
موبد نیکنام
نماز و نیایش روزانه وترادادی(:سنتی) زرتشتیان درنسک(:کتاب) «خُرده اوستا» از زمان ساسانی گردآوری شده است.
این سرودها از بخش های گوناگون«یسنا» و«یشت ها» برگرفته شده و در خرده اوستا به نام«سروش واژ» و «اوستای کُشتی» آمده که برگردان آن نیز در این نسک چاپ شده است.
در نیایش زرتشتیان و اوستای«سروش واژ»:
نخست به سرورِخانه، در سرود(گاه اُشَهِن،
هنگام سپیده دم)؛
به نگهبان روستا و محله، در سرود(گاه هاوَن، هنگام بامداد)؛
به سردارِ شهر، در سرود(گاه رَپیتوِن،هنگام نیمروز)؛
به پادشاه و سرورکشور، در سرود(گاه اُزیرِن،هنگام پسین)؛
و به پیشوای دینی، در سرود(گاه اَیوی سروترم، شامگاه)؛ درود فرستاده شده است با این ویژگی که همگی در پیروی از راستی و دادگستری سرآمد باشند.
سپس ستایش خداوند یکتا برای بخشش داده های نیک - درود و آفرین به زنان و مردان نیک اندیش ،خوش گفتار و درست کردار- آرزوی زندگی خوب همراه باخواسته(:دارایی) شادی آور و فرزندان نیک - سرود شده است.
آنگاه به همبستگی مَرتوها(:انسان ها) و دوری آنها از کژاندیشی اشاره شده است و پیمان وابستگی به آیین راستی همگام با آشتی و آرامش در نماز برای همگان به خداوند یادآوری و آرزو می گردد.
اشوزرتشت در هات ۲۸ از یسنا(:نخستین بند ازگات ها) به«نِمَنگها»(:نماز ونیایش) سفارش کرده و آرزومند است که هر مرتو(:انسان) با بهره مندی از خِرَد رسا و دانش زمان بر آن باشد تا با تلاش و کوشش خود در سازندگی و تازه شدن جهان هستی، نقش داشته باشد، روان گیتی را خشنود گرداند تا فروزه(:صفت) «اَشا»(:هنجار راستی) همواره پویا و پایدار بماند.
🔥🔥🔥
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبد كورش نیکنام
🏵 @zoroaster33 🏵
#رازوری_در_بینش_زرتشت
شناخت خداوند، پرورش و پویایی ویژگی های نیک اخلاقی و پذیرش اهورامزدا (:دانش وآگاهی) برترین آماج (:هدف) سفارش شده اَشوزرتشت در زندگی مرتو (:انسان) است.
پیام آور ایرانی باور داردكه اگر مرتو رفتار خود را به شش فروزه ی كه از خداوند (:دانایی) سرچشمه گرفته هماهنگ سازد، گذری به هفتمین گام رازوری (:عرفان) نیز خواهد داشت و به جایی خواهد رسید كه سعدی نیز به آن اشاره کرده است :
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت
✅ نخستین گام : در راه نزدیک شدن به اهورا، "وَهومن" یا منش نیک است، این واژه درزبان پارسی به بهمن تبدیل شده است. نیک اندیشی یكی از فروزه های ذاتی خداوند است كه مرتو نیز بایستی در نخستین گام آن را در خود پرورش دهد.
✅ گام دوم : گزینش "اَشَه وَهیشْتَه" یا بهترین اشویی است كه درزبان پارسی به اردی بهشت تبدیل شده است. اشویی در ذات خداوند، هنجار راستی و توانایی نظم بخشیدن است، این فروزه در مرتو نیز كوششی برای هماهنگی در رفتار بر پایه اشویی، به چم پیوستن به راستی است.
✅ گام سوم : خْشَترَه وَئیریَه ؛ كه در گویش پارسی به شهریور تبدیل شده است توانایی مینوی و پادشاهی بر خویشتن است. توانایی گذشت و مهربانی، توانایی هماهنگی رفتار ناهنجار، توانایی پایداری از حق و مبارزه با دروغ، توانایی رسیدن به آزادی و آزاد منشی و ....
✅ گام چهارم : فروزه «مهرورزی» است كه در گات ها به گونه "سپنتَه آرَمئی تی" بیان شده و در فارسی به سپندارمذ یا اسفند تبدیل شده است. در بینش اشوزرتشت رابطه ی بین مرتو واهورامزدا برپایه ی دوستی و مهربانی است نه از روی ترس و بیداد، بنابراین مرتو باید فروزه ی «مهرورزی» را در خود افزایش دهد ، خویشتن داری، گذشت، فروتنی، مهربانی، بخشندگی و دهشمندی از پرتوهای این فروزه هستند.
✅ گام پنجم : به ریخت "هَه اوروَتات" ودر"گویش پارسی به گونه خورداد بیان شده در این گام رسایی و كمال در مرتو پدیدار خواهد شد و او را به آرامی به مرتوی آرمانی نزدیک خواهد كرد.
✅ گام ششم : در بینش اشوزرتشت رسایی و جاودانگی بهم پیوسته بوده اگر مرتو به رسایی برسد خود به خود به «بی مرگی» نیز خواهد رسید. اَمِرَه تات كه در پارسی به ریخت امرداد در آمده و جاودانگی است، بی گمان این فروزه از ویژگی ذاتی خداوند است ولی مرتو نیز بر پایه هنجاری كه در آفرینش او پیش بینی شده به گونه ای دیگر و به گونه نسبی جاودانه خواهد شد.
✅ گام هفتم : در راه رازوری و شناخت اهورا، "سرَئوشَه" است این واژه در پارسی به گونه «سروش» بیان شده ، نور حقیقت و ندای اهورایی است كه چون فروغی" نهاد مرتو و دیده دل رازور "عارف" را روشن خواهد كرد وبه "سپنتامن" خواهد رسید.
بنابراین در كنار كار و كوشش، گام های رازوری نیز در مرتو نیز سپری می شود، فروزه هایی چون پاكی و راستی، توانایی سازنده و مهرورزی پویا خواهد شد تا رسایی و پایندگی در نهاد او فزونی یابد.
برگرفته از نسک آیین اختیار
نگارش: کورش نیکنام
🔥🔥🔥🔥🔥🔥
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33 🏵
شناخت خداوند، پرورش و پویایی ویژگی های نیک اخلاقی و پذیرش اهورامزدا (:دانش وآگاهی) برترین آماج (:هدف) سفارش شده اَشوزرتشت در زندگی مرتو (:انسان) است.
پیام آور ایرانی باور داردكه اگر مرتو رفتار خود را به شش فروزه ی كه از خداوند (:دانایی) سرچشمه گرفته هماهنگ سازد، گذری به هفتمین گام رازوری (:عرفان) نیز خواهد داشت و به جایی خواهد رسید كه سعدی نیز به آن اشاره کرده است :
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت
✅ نخستین گام : در راه نزدیک شدن به اهورا، "وَهومن" یا منش نیک است، این واژه درزبان پارسی به بهمن تبدیل شده است. نیک اندیشی یكی از فروزه های ذاتی خداوند است كه مرتو نیز بایستی در نخستین گام آن را در خود پرورش دهد.
✅ گام دوم : گزینش "اَشَه وَهیشْتَه" یا بهترین اشویی است كه درزبان پارسی به اردی بهشت تبدیل شده است. اشویی در ذات خداوند، هنجار راستی و توانایی نظم بخشیدن است، این فروزه در مرتو نیز كوششی برای هماهنگی در رفتار بر پایه اشویی، به چم پیوستن به راستی است.
✅ گام سوم : خْشَترَه وَئیریَه ؛ كه در گویش پارسی به شهریور تبدیل شده است توانایی مینوی و پادشاهی بر خویشتن است. توانایی گذشت و مهربانی، توانایی هماهنگی رفتار ناهنجار، توانایی پایداری از حق و مبارزه با دروغ، توانایی رسیدن به آزادی و آزاد منشی و ....
✅ گام چهارم : فروزه «مهرورزی» است كه در گات ها به گونه "سپنتَه آرَمئی تی" بیان شده و در فارسی به سپندارمذ یا اسفند تبدیل شده است. در بینش اشوزرتشت رابطه ی بین مرتو واهورامزدا برپایه ی دوستی و مهربانی است نه از روی ترس و بیداد، بنابراین مرتو باید فروزه ی «مهرورزی» را در خود افزایش دهد ، خویشتن داری، گذشت، فروتنی، مهربانی، بخشندگی و دهشمندی از پرتوهای این فروزه هستند.
✅ گام پنجم : به ریخت "هَه اوروَتات" ودر"گویش پارسی به گونه خورداد بیان شده در این گام رسایی و كمال در مرتو پدیدار خواهد شد و او را به آرامی به مرتوی آرمانی نزدیک خواهد كرد.
✅ گام ششم : در بینش اشوزرتشت رسایی و جاودانگی بهم پیوسته بوده اگر مرتو به رسایی برسد خود به خود به «بی مرگی» نیز خواهد رسید. اَمِرَه تات كه در پارسی به ریخت امرداد در آمده و جاودانگی است، بی گمان این فروزه از ویژگی ذاتی خداوند است ولی مرتو نیز بر پایه هنجاری كه در آفرینش او پیش بینی شده به گونه ای دیگر و به گونه نسبی جاودانه خواهد شد.
✅ گام هفتم : در راه رازوری و شناخت اهورا، "سرَئوشَه" است این واژه در پارسی به گونه «سروش» بیان شده ، نور حقیقت و ندای اهورایی است كه چون فروغی" نهاد مرتو و دیده دل رازور "عارف" را روشن خواهد كرد وبه "سپنتامن" خواهد رسید.
بنابراین در كنار كار و كوشش، گام های رازوری نیز در مرتو نیز سپری می شود، فروزه هایی چون پاكی و راستی، توانایی سازنده و مهرورزی پویا خواهد شد تا رسایی و پایندگی در نهاد او فزونی یابد.
برگرفته از نسک آیین اختیار
نگارش: کورش نیکنام
🔥🔥🔥🔥🔥🔥
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33 🏵
Forwarded from سفرنگار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ارتفاعات چشمه اروگلی رامیان، #گلستان
جایی تاریخی تو دل جنگلهای رامیان، که پر از حفاریهای غیر مجاز بود. چون اینجا، قبرستان آرامیان در زمان اشکانیان بوده. پر از صخرههای عظیم و قدیمی و زیبا.
توی مسیر رسیدن به این چشمه از زیباییهای زیادی عبور میکنید، درختهای کاج، جنگل بلوط، دشت سبز و در نهایت چشمه اروگلی، چشمهای دائمی با قدمت چند هزار ساله.
این ویوی بهشتی، توی مسیر یکی از راههای منتهی به چشمه است که اتفاقی بهش رسیدیم و پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت و توی یک روز ابری، بارونی ثبت شده.
📸@faranak_stories
سفرنگار
@safarnegar
جایی تاریخی تو دل جنگلهای رامیان، که پر از حفاریهای غیر مجاز بود. چون اینجا، قبرستان آرامیان در زمان اشکانیان بوده. پر از صخرههای عظیم و قدیمی و زیبا.
توی مسیر رسیدن به این چشمه از زیباییهای زیادی عبور میکنید، درختهای کاج، جنگل بلوط، دشت سبز و در نهایت چشمه اروگلی، چشمهای دائمی با قدمت چند هزار ساله.
این ویوی بهشتی، توی مسیر یکی از راههای منتهی به چشمه است که اتفاقی بهش رسیدیم و پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت و توی یک روز ابری، بارونی ثبت شده.
📸@faranak_stories
سفرنگار
@safarnegar
Forwarded from ایراندل | IranDel
📷 پیکرۀ آخرین وداع
پیکرۀ سه و نیم متری آخرین وداع (وداع سهراب از تهمینه) در حوض هزار و یک شب در بلوار هزار یک و شبِ شهر کرمان نصب شد.
این پیکره اثری از محدثه نیکفرجام و با همکاری محمدحسین مأموریان است.
@IranDel_Channel
💢
پیکرۀ سه و نیم متری آخرین وداع (وداع سهراب از تهمینه) در حوض هزار و یک شب در بلوار هزار یک و شبِ شهر کرمان نصب شد.
این پیکره اثری از محدثه نیکفرجام و با همکاری محمدحسین مأموریان است.
@IranDel_Channel
💢
امروز
به روز فیروز و فرخ
روز خیر ،از ماهِ خورداد
سال ۳۷۶۲ ترادادی مزدیسنا
برابر با
چهارشنبه: ۹ خورداد ماه،
به سال ۱۴۰۳ خورشیدی
۲۹ می ۲۰۲۴ ترسایی
29.05.2024
🌷🌷🌷
🔹خُور
- یازدهمین روز هرماه سی روزه در گاهشمار ترادادی زرتشتیان "خُورُ نام دارد که این واژه گاهی "خیر" نیز در گویش ادا می شود.
- خُور یا خیر که در اوستا به ریخت «هَوَرَخشَه اِتَه» آمده است، به چمار (:معنی) خورشید، آفتاب، گرمی و تابناکی با ویژگی بی مرگی و اَروَنداَسپ آمده است.
- این واژه در پارسی خُور، هور و خورشید گفته شده است.
- سرودی در خرده اوستا به نام «خورشید نیایش» آمده است که نیاکان ما به هنگام تابش روشنایی خُور بر گستره سرزمین ایران می سرودند.
خُوراسان نام استان خاوری(شرقی) ایران بوده که هر بامداد از این دیار روشنایی خورشید به ایرانشهر می تابیده است.
🪻🌸🪻
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33
به روز فیروز و فرخ
روز خیر ،از ماهِ خورداد
سال ۳۷۶۲ ترادادی مزدیسنا
برابر با
چهارشنبه: ۹ خورداد ماه،
به سال ۱۴۰۳ خورشیدی
۲۹ می ۲۰۲۴ ترسایی
29.05.2024
🌷🌷🌷
🔹خُور
- یازدهمین روز هرماه سی روزه در گاهشمار ترادادی زرتشتیان "خُورُ نام دارد که این واژه گاهی "خیر" نیز در گویش ادا می شود.
- خُور یا خیر که در اوستا به ریخت «هَوَرَخشَه اِتَه» آمده است، به چمار (:معنی) خورشید، آفتاب، گرمی و تابناکی با ویژگی بی مرگی و اَروَنداَسپ آمده است.
- این واژه در پارسی خُور، هور و خورشید گفته شده است.
- سرودی در خرده اوستا به نام «خورشید نیایش» آمده است که نیاکان ما به هنگام تابش روشنایی خُور بر گستره سرزمین ایران می سرودند.
خُوراسان نام استان خاوری(شرقی) ایران بوده که هر بامداد از این دیار روشنایی خورشید به ایرانشهر می تابیده است.
🪻🌸🪻
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33
Forwarded from ایراندل | IranDel
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 استاد ژاله آموزگار، زبانشناس نامی ایران و فرزند شهر تاریخی خوی در استان آذربایجان غربی، اینچنین از آذربایجانش میگوید.
ژاله آموزگار:
آذربایجان منطقۀ نوپایی نیست که بیاصل و نسب، تازه سربلند کرده باشد. این خطۀ زرخیزِ بزرگخیز و با گذشتهای افتخار کردنی، در طولِ تاریخِ پُرفراز و نشیبِ ما، همچنان در سرِ این گربۀ دوستداشتنی خود را آماج بلا کرده است تا ایران، ایران بماند.
حیف نیست که ما این گذشتۀ پُرخاطره را فراموش کنیم، از مادها بگذریم و ساکنانِ این سرزمینِ زیبا و دوستداشتنی را میراثی از بازماندگانِ آسیای مرکزی بدانیم.!
@IranDel_Channel
💢
ژاله آموزگار:
آذربایجان منطقۀ نوپایی نیست که بیاصل و نسب، تازه سربلند کرده باشد. این خطۀ زرخیزِ بزرگخیز و با گذشتهای افتخار کردنی، در طولِ تاریخِ پُرفراز و نشیبِ ما، همچنان در سرِ این گربۀ دوستداشتنی خود را آماج بلا کرده است تا ایران، ایران بماند.
حیف نیست که ما این گذشتۀ پُرخاطره را فراموش کنیم، از مادها بگذریم و ساکنانِ این سرزمینِ زیبا و دوستداشتنی را میراثی از بازماندگانِ آسیای مرکزی بدانیم.!
@IranDel_Channel
💢
▫️چرا شاهنامه به وجود آمد، چرا شاهنامه نوشته شد؟
هر زمانی اقتضایی دارد و چیزی میطلبد که مورد احتیاج است... در مورد شاهنامه یک چنین وضعی بود. در آن زمان ایرانی میخواست ترکیب تازهای به زندگیِ خود ببخشد. شخصیّت خود را از نو احیاء کند و برای این کار دست به اقدامهای متعدّدی زده بود؛ از جمله در آغاز تعدادی مقاومتهای نظامی بود، در برابر دستگاه بنیامیّه و بنیعبّاس که میخواستند ایران را در زیر تسلّط خود داشته باشند. اینها هیچ کدام به نتیجهی مطلوب که رهاییِ کاملِ ایران بود نرسید، گرچه ثمرههایی به بار آورد. بنیامیّه به همّت ایرانیان سرنگون شدند و همهی سران آنها نابود گردیدند و این تا حدّی جوابِ «قادسیّه» بود، خلافت آمد به دست بنیعبّاس که رفتار مساعدتری نسبت به ایرانیها داشتند ولی کشمکش ظاهر و پنهان در جریان بود و در واکنش قدرتهای محلّی چون صفّاریان و آلِ بویه نمود میکرد و حتّی گاه خلافت عباسی را تا آستانهی زوال پیش میبُرد.
سامانیها که ایرانیترین و با ثابتترین حکومتهای ایرانی بودند با بغداد راه مماشات در پیش گرفتند و از این طریق فرصت یافتند که استقلالِ کشور را از طریقِ احیاء فرهنگِ ایرانی پایهریزی کنند.
مهمترین واقعه در این زمان سر بر آوردنِ زبان فارسیِ دَری و نیرو گرفتنِ آن بود که بر اثر آن دورِ تازهای در زندگیِ ایرانی آغاز گشت سیل آثار به نظم و نثر جاری گردید، و به همراه آن آیینهای دیرینهی ایرانی جان گرفتند. سامانیان که نسبتِ خود را به بهرام چوبینه میرساندند، تمدّنِ ایرانِ بعد از اسلام را پی افکندند...
آنگاه نوبت به فردوسی رسید که از حُسن اتّفاق همهی عواملِ مساعد در او جمع شد. مردی دهقانزاده از توس، توس یکی از شهرهای فرهنگیِ خراسان، ناحیهی ناآرامی بوده، محلّ برخورد عقاید ملّی و دینی، و هر دو تا حدّی همراه با افراط. داستانی که نظامی عروضی دربارهی آن مذکّرِ توس آورده که مانع از دفن جنازهی فردوسی شد، نشانهی تعصّبِ گذشت ناپذیری است. در عین حال روحِ ملّی و ایرانگرائی در همین شهر دامنهای داشته. شاهنامهی ابومنصوری به نثر که ترجمهی خداینامهی عهد ساسانی بود و به فارسیِ دری درآمد، پایهی کار قرار گرفت. همین مانده بود که آن را به شعر در آورند تا بتواند در درونِ مردم جا بیفتد.
ایرانی میخواست باور داشته باشد که هنوز زنده است. تنها خاکستری بر روی این آتش گرفته بود، فردوسی آمد و این خاکستر را کنار زد، ایرانی در زیر تسلّطِ عربِ اموی و عبّاسی «عجم» شده بود، او میخواست دوباره ایرانی باشد، و شاهنامه این امکان را برای او فراهم کرد.
فردوسی جوابدهنده به ندای مردمِ زمان بود، چون چشمهای از قعرِ ضمیرِ ایــرانی جوشید، زیرا ایرانی خود را محکوم به زنده بودن میدید، بناگهان شاهنامه مانند صبح بر کاروانِ گمشدهای سر برآورد.
فردوسی احساس کرده بود که این کتاب برای قوم ایرانی ارزش حیاتی دارد بنابراین همهی زندگیِ خود را بر سرِ آن نهاد، زیرا ایمان داشت که کاریست کارِستان و سرنوشتِ یک ملّت را رقم میزند.
شاهنامه در شرایطی پدید آمد که نموداری از زنده بودنِ قومِ ایـــرانی باشد.
✍️ محمدعلی_اسلامی_ندوشن
هر زمانی اقتضایی دارد و چیزی میطلبد که مورد احتیاج است... در مورد شاهنامه یک چنین وضعی بود. در آن زمان ایرانی میخواست ترکیب تازهای به زندگیِ خود ببخشد. شخصیّت خود را از نو احیاء کند و برای این کار دست به اقدامهای متعدّدی زده بود؛ از جمله در آغاز تعدادی مقاومتهای نظامی بود، در برابر دستگاه بنیامیّه و بنیعبّاس که میخواستند ایران را در زیر تسلّط خود داشته باشند. اینها هیچ کدام به نتیجهی مطلوب که رهاییِ کاملِ ایران بود نرسید، گرچه ثمرههایی به بار آورد. بنیامیّه به همّت ایرانیان سرنگون شدند و همهی سران آنها نابود گردیدند و این تا حدّی جوابِ «قادسیّه» بود، خلافت آمد به دست بنیعبّاس که رفتار مساعدتری نسبت به ایرانیها داشتند ولی کشمکش ظاهر و پنهان در جریان بود و در واکنش قدرتهای محلّی چون صفّاریان و آلِ بویه نمود میکرد و حتّی گاه خلافت عباسی را تا آستانهی زوال پیش میبُرد.
سامانیها که ایرانیترین و با ثابتترین حکومتهای ایرانی بودند با بغداد راه مماشات در پیش گرفتند و از این طریق فرصت یافتند که استقلالِ کشور را از طریقِ احیاء فرهنگِ ایرانی پایهریزی کنند.
مهمترین واقعه در این زمان سر بر آوردنِ زبان فارسیِ دَری و نیرو گرفتنِ آن بود که بر اثر آن دورِ تازهای در زندگیِ ایرانی آغاز گشت سیل آثار به نظم و نثر جاری گردید، و به همراه آن آیینهای دیرینهی ایرانی جان گرفتند. سامانیان که نسبتِ خود را به بهرام چوبینه میرساندند، تمدّنِ ایرانِ بعد از اسلام را پی افکندند...
آنگاه نوبت به فردوسی رسید که از حُسن اتّفاق همهی عواملِ مساعد در او جمع شد. مردی دهقانزاده از توس، توس یکی از شهرهای فرهنگیِ خراسان، ناحیهی ناآرامی بوده، محلّ برخورد عقاید ملّی و دینی، و هر دو تا حدّی همراه با افراط. داستانی که نظامی عروضی دربارهی آن مذکّرِ توس آورده که مانع از دفن جنازهی فردوسی شد، نشانهی تعصّبِ گذشت ناپذیری است. در عین حال روحِ ملّی و ایرانگرائی در همین شهر دامنهای داشته. شاهنامهی ابومنصوری به نثر که ترجمهی خداینامهی عهد ساسانی بود و به فارسیِ دری درآمد، پایهی کار قرار گرفت. همین مانده بود که آن را به شعر در آورند تا بتواند در درونِ مردم جا بیفتد.
ایرانی میخواست باور داشته باشد که هنوز زنده است. تنها خاکستری بر روی این آتش گرفته بود، فردوسی آمد و این خاکستر را کنار زد، ایرانی در زیر تسلّطِ عربِ اموی و عبّاسی «عجم» شده بود، او میخواست دوباره ایرانی باشد، و شاهنامه این امکان را برای او فراهم کرد.
فردوسی جوابدهنده به ندای مردمِ زمان بود، چون چشمهای از قعرِ ضمیرِ ایــرانی جوشید، زیرا ایرانی خود را محکوم به زنده بودن میدید، بناگهان شاهنامه مانند صبح بر کاروانِ گمشدهای سر برآورد.
فردوسی احساس کرده بود که این کتاب برای قوم ایرانی ارزش حیاتی دارد بنابراین همهی زندگیِ خود را بر سرِ آن نهاد، زیرا ایمان داشت که کاریست کارِستان و سرنوشتِ یک ملّت را رقم میزند.
شاهنامه در شرایطی پدید آمد که نموداری از زنده بودنِ قومِ ایـــرانی باشد.
✍️ محمدعلی_اسلامی_ندوشن