Telegram Web Link
Forwarded from (م.ر.عرفانیان)
برگی از تقویم تاریخ

۱۶ دی سالروز درگذشت ارباب جمشید

(زاده سال ۱۲۲۹ یزد -- درگذشته ۱۶ دی ۱۳۱۱  تهران) بازرگان و نخستین نماینده زرتشتیان در مجلس شورای ملی

او از ۱۱ سالگی، از سوی پدرش در تجارتخانه مشغول به کار شد و بعدها برای خودش تجارتخانه‌ای در بروجرد و سپس در بندرعباس ایجاد کرد و به تجارت لباس و پارچه مشغول بود. پس از مهاجرت به تهران، به کشاورزی، تجارت و صرافی و سپس به بانکداری پرداخت و در ۳۵ سالگی شعبه‌های متعدد صرافی را در بازار تهران دایر کرد. او بدین ترتیب به تدریج از تجار عمده و معروف بازار تهران شد و شعبه‌هایی از (تجارتخانه جمشیدیان) را در بیش از ۱۲ شهر ایران دایر کرد و بعدها شعبه‌هایی از این تجارتخانه را در بغداد، بمبئی، کلکته و پاریس به راه انداخت. وی همچنین در پی گسترش دامنه فعالیت‌های تجاری در ۱۳۱۱ بانک جمشیدی را نیز تأسیس کرد.
او با دربار قاجار به‌عنوان تاجر معتبر ارتباط پیدا کرد و از آن زمان تا پایان حکومت قاجار وی با دربار قاجاریه مراوده داشت.
علاوه بر فعالیت‌ها و آبادانی‌های چشمگیری که در املاک جمشیدآباد و امیرآباد انجام داده بود، در تابستان‌ها که آب جنوب تهران کم بود، آب قنات‌های آنجا را به رایگان، برای جبران کمبود آب به این منطقه روانه می‌کرد. وی برای رسیدگی به فقرا تنگدستان تیز تلاش ویژه داشت. ساخت چند آب‌انبار و سقاخانه "به ویژه در شهرهای یزد و نیز در مسیر بین بندرعباس و یزد" و ساخت چند مدرسه "از جمله مدرسه جمشید جم" و چند گرمابه رایگان از جمله کارهای اوست.
وی در نهضت مشروطه، کمک مالی بسیاری به مشروطه‌خواهان کرد و از جمله پارک جمشیدآباد "جمالزاده کنونی" را در موقع ورود ستارخان و باقرخان و شاهسون‌ها محل توقف و سکونت و پذیرایی از آنان قرار داد.
در سال ۱۲۸۲ تجار عضو مجلس و خارج از آن، در اطلاعیه‌ای قصد خود را برای تأسیس بانک ملی ایران اعلام کردند و مقرر شد تا زمان تأسیس بانک، مردم پول‌های خود را به چند فرد مشخص شده "از جمله ارباب جمشید" تحویل دهند و رسید دریافت کنند. این امر مقدمه تأسیس بانک ملی ایران بود و پس از چندی ارباب جمشید را به تکاپو برای تأسیس این بانک ایرانی واداشت. بدین ترتیب ارباب جمشید خود از سهام‌داران عمده و از مؤسسان و بنیان‌گذاران بانک ملی ایران محسوب می‌شود.
شعبه‌های تجارتخانه ارباب جمشید در سرتاسر ایران علاوه بر فعالیت‌های بازرگانی کارهای بانکی را نیز انجام می‌دادند، طوری‌که به‌زودی به صورت رقیبی برای بانک‌های خارجی فعال در ایران یعنی بانک شاهی انگلیس و بانک استقراضی روس درآمد و از طرفی صرافان و تجار بزرگی همچون او از رقبای اصلی بانک‌های شاهنشاهی انگلیس و استقراضی روس در ایران به‌شمار می‌آمدند. به همین دلیل این بانک‌ها در صدد برآمدند اقداماتی علیه ارباب جمشید انجام بدهند که موفق به این کار شدند و او ورشکست شد.

🆔 @bargi_az_tarikh

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#ارباب_جمشید
Forwarded from Fariba
Forwarded from ماهرخ
#ایرانیانِ ساسانی نام کشور « چین» را #انتخاب کرده‌اند!
در دوره ساسانیان کشور چین را «سین» یا «چینستان»  خوانده‌اند که به احتمال برگرفته از یکی از دودمان‌ های کهن چینی به نام دودمان چین می‌باشد. خود چینیان کشور خود را #تونگو می‌خوانند.
نام «چین» بعدها از پارسی میانه به زبان‌های اروپایی راه یافته‌است.
💠 ساحل صخره‌ای پُزم تیاب
⎋ شهرستان کنارک

#طبیعت
@balochs_history
💠 مجسمه رستم و زال
⎋ موزه بزرگ زاهدان

@balochs_history
Forwarded from سفرنگار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دماوند در آغوش ابرها 😍 ☁️

زمستان ۱۴۰۲


📸: @sinarahmati

سفرنگار
@safarnegar
Forwarded from World Zoroastrian NEWS
گذری بر تاریخ کرمان

اکثر زرتشتیان کرمان فقیر و ضعیف می باشند چنانچه به نان يوميه محتاج هستند

سواد نامه اهالی کرمان به مانکجی در تاریخ خرداد و تیر ماه ۱۲۳۵ یزدگردی عرض داشت کمترین عبودیت نشان انجمن دار الامانی کرمان - بخدمت عالیجاء عزت و سعادت دستگاه جناب فضیلت مآب سیت صاحب مانکجی بن لمیجی که چون دو سال قبل از این سرکار در کرمان تشریف آورده بودید و در آن ایام از بی بضاعتی و دست تنگی و پریشانی اکثر بهدنیان آگاهی به هم رسانیدید که چقدر فقیر و ضعیف می باشند چنانچه به نان يوميه محتاج بودند و بعد از آن هم روز بروز گرانی شد و به همین خصوص از کثرت گرسنگی هر ساله چند نفر از مرد و زن بهدین مسلمان شدند والحال هم که باز به کرمان تشریف آوردید و رسیدگی فرمودید بی بضاعتی اکثر بهدنیان به سرکار ثابت شد از آن جمله چند یوم قبل از این زوجه شخصی از موبد از بی بضاعتی و تنگدستی در خانه مسلمان می رود و میخواست که مذهب خود را از دست بدهد ولی چون زود واقف شدیم این کمترینان طوری که توانستیم زحمت کشیده و او را پس آوردیم که در آن وقایع شماهم مطلع می باشید اینهمه خلل در مذهب زرتشتی کرمان به هم رسیده و می رسد که بعضی از مکان خود فرار می کنند و بعضی می روند و مسلمان می شوند جملگی از فقیری و ناداری و ستم است اگر نوعی می شد که هر ساله مبلغی پول به دفعات به فقرا می رسید بسیار خوب بود و ثواب عظیم داشت و بعد از این هیچکدام فرار نمی کردند و مذهب خود را از دست نمی دادند و حال استدعا از آن سیت صاحب داریم که از راه خیرخواهی و ضعیف نوازی این حکایت را به سمع اکابران هندوستان برسانید که از بی بضاعتی ومسکینی اکثر بهدیان مخبر شوند و بدانند که پریشانی وتنگدستی آنها از حد گذشته، یقین استاد که مرحمت خود را دریغ نخواهند فرمود هر طوری باید و شاید این مطلب را از جانب کمترینان اکابران هندوستان عرض خواهند نمود و در این کوتاهی هم نخواهید کرد.

به تاريخ يوم خرداد ایزد واج تشترماه قدیم سنه ۱۲۳۵ یزدگردی.
امضاء موبد رستم ابن دستور جهانگیر، بهروز ابن اسکندر، گشتاسب دینیار  بهمین جمشید، کریمداد دینیار، خسرو فولاد(ص ۲۶۶_۲۶۷)

مأخذ: اشیدری. جهانگیر،  تاریخ پهلوی و زرتشتیان، انتشارات ماهنامه هوخت، آبان ماه
@atorshiz
Forwarded from هما ارژنگی
نمایی فوق العاده زیبا و دیدنی از قلعه تاریخی و حیرت انگیز بابک
تعداد اندکی سرباز در قلعه بابک می توانستند جلوی یورش هزاران نفر را بگیرند همان کاری که بابک خرمدین و یارانش ۱۲۰۰ سال قبل انجام دادند و ۲۲ سال لشکر اعراب متجاوز "خلفای عباسی" را در کوه و جنگلها سرگردان کردند و در نهایت فراری دادند.
امروز؛
به روزِ پیروز و فرخ،
روز ؛ دی بدین» از ماه دی
به سال ۳۷۶۱ ترادادی مزدیسنی

یکشنبه: ۱۷ دی
به سال ۱۴۰۲ خورشیدی


برابر با ۷ ژانویه ۲۰۲۴
07.01.2024



🌷🌹🌷

🔹دی بدین
بیست‌و سومین روز هرماه در گاه‌شمار ترادادی(سنتی) زرتشتیان "دی بدین" نام دارد.

- واژه پارسی "دی" در گویش پهلوی به ریخت "داتار" آمده و در اوستا؛ دٓتهوش، دٓدوٓه و
دٓئوشو به چمار(معنی) دادار وخداوند آمده است.

- ریشه وبُن اين واژه  "دا" به چمار(معنی) دانایی، دادن و بخشيدن  هست.

- واژه دیـن: دَئـنـا Daenâ در اوستا، به چمار دیدن، شناختن، فهمیدن و دانستن است.
به چمار بینش درونی، وژدان بیدار و آگاه.

- زرتشت  آموزه های خود را در چارچوب
دَئنا وَنگوهی Daenâ Vanguhi می نامد. که از بینش درونی و دینِ نیک یاد شده است.

- زرتشتیان در روزهای اورمزد، دی‌ به‌آذر، دی‌به‌مهر و دی‌به‌دین، همانند روزهای آدینه هنگام شادی، آرامش و نیایش همگانی با دید وبازدید را سپری می کنند

🌞🌻🌞

درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33
Forwarded from Negin Mossaz
هفدهم دیماه سالروز کشته شدن شیرِکوه بذ، بابک خرم دین،بزرگ مردی که پایه های حکومت پلید تازیان را به مدت ۲۲ به لرزه اندخت در یاد باد.

یادش شاد
Forwarded from هما ارژنگی
شیرکوه بذ.... بابک خرم دین ..🔥

هفدهم دیماه سالگشت پرواز پاپک خرم دین

این فروغ بی زوال و جاودان من
قبله گاه و جان پناه نیکم این وطن
این همیشه سبز این همیشه پاک -
این همیشه روشن و بلند و تابناک
این زلال تا همیشه جاری زمان
این طلوع بی غروب و مهر بی کران
این فلات پر شکوه ایمن از گزند
در گذار نیک و بد همیشه سربلند
آشیان دلفروز و خانه من است
در زمانه ای چنین تباه و سرد
مهر او بهین بهانه من است

زیر آسمان پر فروغ و روشنش
از درون سینه ی ستبر سنگها
می جهد به خاک چشمه های نور
وز پس غبار میکشد به دوش خاطرات دور
سد دفینه عشق سد خزانه شور

گوییا هنوز از پس قرون
آن زمان که ماه میدمد به ناز پشت کوهسار
بر ستیغ کوه قلعه گاه بذ می شود عیان
وز پس حصار جلوه میکند روح بابکان

بابک غیور از فراز کوه میرود به تک
در رکاب او شیهه میکشد اسب راهوار
این یل دلیر از نژاد شیر
در سکوت شب میرود به پیش
سر پناه او کوه و آسمان
در بلور ماه موج می زند
نقش گنگی از عهد باستان

می درد زهم پرده ی زمان
وز پس غبار سالهای دور میشود عیان - - - --
-
کار و انی از خلق خسته جان
دیده ناروا خورده ناسزا
تازیانه از دست تازیان
مانده از ستم زیر بارغم
فقر و احتیاج جزیه و خراج -
میکشد به دوش بار ذمه این خلق ناتوان

تا بپاشد آن بارگاه ظلم تا بسوزد آن خانه ستم
در خیال من جلوه میکند بازبابکان
شعله میکشد در نگاه او گرم وآتشین خشم بی امان

آن یل دلیر شیر کوه بذ آن طلایه دار
در کنار او سرخ جامگان جمله جان سپار

راه بی عبور کوهها بلند قله سرفراز
لر زه افکند کاخ ظلم را گرد یکه تاز - - - - ----
سال های سال کاخ اهرمن در تب شکست -
سال های سال در هراس و بیم دشمنان پست –
سال ها نبرد رزم و کار زار
سال ها جدال فتح و افتخار - - - - ----

نقش های گنگ می دود به هم
پنجه های شب نقش دیگری میکشد کنون
میشود عیان نقش مکر و خون
یار نیمه راه - -حیله و جنون --

آنکه میزدی لاف دو ستی از برای او
خنجر جفا می کشد کنون در قفای او - - - -
--
آسمان سیاه چهره ها دژم خلق ناامید
میکشد به بند شیر شرزه را روبه پلید
آه روز گار روزگار دون روزگار تار بخت واژگون
بابک دلیر زیر یوغ و بند! ژنده شیر نر بسته در کمند؟
آه از این ستم وای از این فسون - - - ---

شهسوار یل میرود اسیر تا به سامرا نزد گرگ پیر
فوج دشمنان ترک و تازیان روز و شب همه در کنار او
لیک در قفا قلب ملتی میتپد زغم سوکوار او

معتصم همان خصم بدنهاد
بار گاه او خانه فساد خود نشسته در انتظار او

پیر و نوجوان کودک و کلان
گر د دارالعام صف کشیده اند
بابک غیور با ردای سرخ
بر نشسته بر پیل کوه وار
همچو شیر نر پر دل و جسور همچو کوه بذ سخت و استوار...

جمع تازیان گرد او به صف
نیز ه ها به دست تیغ ها به کف

معتصم بر او بانگ میزند :
"مرد نا خلف کیستی ؟ بگو..
نیست پاسخی بهر پرسشش
دیدگان خلق سوی بابکان خیره میشود
آن دلیر گرد میرود به پیش
خورده بر لبش مهری از سکوت
نیش خنجری در نگاه او....

بار دیگر ش میدهد ندا:
آی خیره سر کر شدی مگر ؟ نام خود بگو –

بابک و سکوت یک جهان پیام در سکوت او
زهرنفرتش می چکد ز رو...

معتصم ز خشم نعره میکشد: ای بریده کام با من و سکوت ؟
آنگه از جنون میکشد غریو : "مردتیغ زن کتف او بزن" - - - - - -----

مردک پلید میرود به پیش می درد به تن سرخ جامه اش
خون روشنش میچکد به خاک تیره میشود آن نگاه پاک
لیکن از غرور تا نبیند آن دشمن دنی روی زرد او
می زند به رخ رنگ لاله از زخم خون فشان
چهره میکند از گلاب خون رنگ ارغوان 🩸🩸

آنگه از زمین سوی آسمان خیره می شود
شاد و پر توان بر خدای جان سجده میبرد
" آه کردگار ای همیشه یار در ره وطن سهل – - باشدم مرگ و افتخار " –

باز معتصم می زند نهیب :
تیغ زن بزن کتف دیگرش برکنش زبان مثله کن تنش"

بابک دلیر در زلال خون آوردخروش
واپسین ندا از گلوی او میرسد به گوش
"اینک ای وطن ای همیشه پاک
مرگ را چه باک
بی بها سری خونبهای تو گر فتد به خاک؟" - - - - -

باز نقش ها می دود به هم
سایه های شب می کشد مرا سوی آسمان
تا شکوه عشق تا سرای نور تا ستارگان
بینم آن زمان درسکوت شب
روح خرمش جلوه میکند پشت کوهسار
بانگ مبهمی میرسد به گوش از پس حصار ....

"بابک دلیر خرمی تراست ای بهین تبار
کی فتد به خاک آن درخت سبز،
آنکه زاده شد از برای عشق،
کی شود فنا آن که شد فدا
در ره وطن بهر افتخار ؟

تهران، بیست و نهم دیماه هزار و سیسد و هشتاد

# هما_ارژنگی
Forwarded from پرسش و پاسخ
#چین_وت_پِرِتو

#موبد_کورش_نیکنام
در سرودهای زرتشت از گذرگاهی به نام "چینوَت پِرِتو" یادشده است. این واژه از دوبخش "چین" به چمار (:معنی)چگونه، "چینوَت" چگونه زیستن و "پِرِتو" به چِمار گذرگاه تشکیل شده.  بدین روی چینوت پرتو، به چمار گذرگاهِ چگونه زیستن می باشد.
دراین بینش به مادی بودن چنین گذرگاهی برای روان درگذشتگان اشاره نشده، بیگمان چنین گذرگاهی برای رایزنی وپرسش هرکسی از وجدان خویش است. از هررفتار وکرداری که در زندگی از وی سر زده است. 

این واژه سه بار درگات‌ها، سرودهای زرتشت آمده است. در هات ۴۶ بند ۱۰ می خوانیم:
ای اهورامزدا،
هرمرد و زنی، ازآنچه در زندگی بهترین دانسته ای،
پیروی کرده باشد.
پیروی از راستی را برای پیوستن به هنجار هستی.
گزینش وهومن را برای رسیدن به شهریاری مینوی.
آنان را برای ستایش تو همراهی خواهم کرد.
تا همگی از گذرگاه مینوی چگونه زیستن، "چینوت پرتو"
گذر کنیم
..
زرتشت در این بند به اشوان وراستکاران اشاره می کند که هوادار آنان خواهد بود تا بانیایش از این گذرگاه عبور کنند.

در بند یازدهم از همین هات آمده:
کرپن ها وپندارگرایان،
به یاری کاوی ها، فرمانروایان وابسته به آنان،
با حکومت خود، مردم را به ستوه آورده اند.
با کردار پلیدشان، جهان را نابود می سازند.
آنگاه که به چینوت پرتو برسند.
دین یا وژدان آگاه و بیدار، آنان را سرزنش خواهد کرد
.
به هنگامی دیرپا درسرای دروغ، دروجودِمانِه
ماندگار خواهند شد
.
زرتشت در این بند اشاره کرده که دروغکاران که با پندارهای نادرست خود، مرتوگان را به ستوه آورده اند. با سرزنش وژدان خود، از چینوت پرتو گذرنخواهد کرد وچندی در سرای دروغ خواهند ماند.

درهات ۵۱ بند ۱۳ زرتشت می فرماید:
دُروند وپیروان دروغ،
که دین یا وژدان آگاه را نادیده می گیرند.
از هنجار راستی در هستی دور شده،
اندیشه پیروان راستی را پریشان کرده اند.
براستی روان آنان،
در چینوت پرتو، آرام نخواهند بود
.
در این بند نیز سخن از گذر روان از گذرگاه مینوی است. روان پیروان دروغ بدان هنگام  روانی پریشان خواهند داشت.

چینوت پرتو که از دوران ساسانی به پُل چینود، نام آور شده است.  پلی نیست که پایه وستون استوار باشد. در فرهنگ وباور مزدیسنان، تنها گذرگاهی  مینویی است که روان نیکوکاران ازآن به شادمانی گذرخواهند کرد. وبرای روان بدکاران دشوار خواهد بود. 
گفتنی است باور به به پل چینوت پیش از زرتشت نیز وجود داشته است. شاید ریشۀ آن درپیوند به کهکشان راه شیری باشد. در میتولوژی واستوره کشورهای اروپای شمالی آمده که میان آسمان وزمین پلی قرار دارد که روان درگذشتگان(مُردگان) باید ازآن پل بگذرد. در"ریگ ودا" پلی به نام "ستو" آمده که گذرکردن از آن، مرتو را به خوشبختی می‌رساند.
اشوزرتشت نگرشی  به این استوره نکرده است.آنچه از سرودهای بالا برداشت می شود. سفارش به زنده ها در زندگی ست که به یاد داشته باشند، روان درگذشته پیش ازگذرکردن ازچینودپرتو، باید پاسخگو باشند. پس از زندگی داوری خواهند شد. دراین داوری، پیروان راستی از دروغکاران با این گذرگاه و به وسیله وژدان خودشان، جدا خواهند شد. چون در بینش زرتشت، روان درگذشته حالت مادی ندارد. گذرگاه مینوی نیز پُلی با پهنای کمک وباریک نیست. تا برای راه یافتن به بهشت ودوزخ باشد.
برخی نوشته های ساسانی دردوران ساسانی با نگرش به فرهنگِ دیگران که درآن زمان، به ایران وارد شده بودند، بهشت ودوزخ فرهنگ ایرانی را برای خود، همانند سازی کردند. برای درک بیشتر، ایرانیان را نیز به زندگی مادی پس از مرگ آشنا کردند، از آنزمان بهشت ودوزخ دربخشی ازاوستا دارای راه وجاده نیز گردید. این گذرگاه به ریخت پُلی بیان شد که روان درگذشته باید با شرایطی ویژه ازآن عبور کند، تا به بهشت برسد. یا به دوزخ رهنمون گردد. آشکار است که این ویژگی ها با بینش خردمندانه اشوزرتشت هماهنگی ندارد.


🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبد کورش نیکنام
🏵 @zoroaster33 🏵
گرامیباد سالگشت گواکی (شهادت) سرور آزادگان، *بابک خرمدین* در راه آزادسازی مام ایران از چنگال تازیان اشغالگر*
Persian Gulf

وطن خرم ز دین بابک پاک
که رنگین شد ز خونش چهره خاک.

در چنین روزی در یکهزار و یکصد و هشتاد و پنج سال پیش (۱۷ دیماه سال ۱۵۶۶ ایرانی، برابر با ۷ ژانویه ۸۳۸ میلادی)، سردار آزادیخواه و بزرگ ایرانزمین بابک خرمدین، در بغداد بدستور خلیفه تازیان محکوم به مرگ شد و سرانجام جان خود را در راه آزادی مام ایران فدا ساخت.

-- بابک خرم دین
بابک یا پاپک، در یک خانواده زرتشتی یا نومزدکی در روستایی در نزدیکی های شهر آرتاویلا (اردبیل امروزی) در سال ۱۵۲۳ یا ۱۵۲۵ ایرانی (برابر با ۷۹۵ یا ۷۹۸ میلادی) زاده شد. پدرش از مردمان تیسپون (تیسفون)، پایتخت ساسانیان بود که شمال غربی ایران و روستای بلال آباد (نام باستانی آن ناروشن است) در منطقه میمند در استان آذرآبادگان (آذربایجان) کوچ کرده بود. مادر او نیز 'ماهرو' نام داشت و از مردمان محلی و یک آذرآبادگانی بود.

بابک پس از مرگ پدرش با آنکه نوجوانی بیش نبود بر اساس سنت و رسم دین زرتشتی در یک آتشکده، مسئولیت مادر و دو برادر خود را بر عهده گرفت.
او در سن هیجده سالگی، در شهر 'تاوریش' (T'awrēš)، تبریز امروزی به عنوان یک بازرگان جنگ ابزار، نامی و بخاطر پیشه اش به دیگر شهرهای ایران و کشوهای همسایه از جمله بیزانس سفر کرده بود، در این سفرها نه تنها او با تاریخ، جغرافیا و زبان های گوناگون آشنا شده بود، بلکه باعث میشود تا درد هم میهنان تحت اشغال خود را بهتر درک و تصمیم به مبارزه با حکومت اسلامی و تازیان اشغالگر می کند.

.
-- بابک رهبر و فرمانده جنبش آزادیخواهانه ملت ایران در مبارزه با تازیان اشغالگر
در سال ۷۵۵ میلادی و پس از گواکی (شهادت) بهزادان پسر وندادهرمز (ابومسلم خراسانی)‌، بابک برای آزادی ایران به جنبش پایداری "خرم دینان" تحت فرماندهی مردی از ری بنام "جاویدان پور شهرک" می پیوندد، و چندی نمی گذرد که از یاران نزدیک و سرداران نامی او می شود. پس از مرگ جاویدان، بین سال های ۸۱۶ تا ۸۱۷ میلادی، فرماندهی جنبش ملی بدو سپرده می شود، تا مبارزه با اشغالگران مسلمان ادامه یابد.

.
حکومت اسلامی عباسیان و بابک
خلیفه تازیان به مدت بیست و دو سال سرگرم جنگ و پیکار برای در هم شکستن پایداری ایرانیان به رهبری بابک بود و سپاهیان فراوانی را برای سرکوب ساختن بابک و خرمدینان گسیل داشت تا سرانجام با همکاری یک ایرانی بنام افشین، تازیان بر بابک و خرمدینان چیرگی یافت و بابک دستگیر و به سامَرّا فرستاده شد.

پس از رسیدن به سامرا، خلیفه معتصم دستور داد تا بابک را سوار بر فیل کرده و در شهر بگردانند تا درسی برای دیگران شود.

پیش از کشته شدنش خلفیه تازیان، به او می گوید، که بابک در چنگ اوست و اگر توبه کند، او را خواهد بخشید. بابک پاسخ داده بود: "توبه را گنهکاران کنند. آری٬ تنها جسم من در دست تو است نه روانم٬ دژ آرمان من تسخیر ناپذیر است."

خلیفه که از پاسخ بابک خشمگین شده بود، دستور می دهد تا بجای آنکه سرش زده شود، او را تکه تکه کنند تا با درد و زجر کشته شود.

تاریخ نویسان گزارش می دهند، که جلاد بدستور خلیفه نخست با یک ضربت، دست راست بابک را به زمین می زند، که موجب فوران خون می شود، که بابک در حرکتی شگفت آور، دست چپ خود را با خون خود گلگون ساخته و به صورتش می مالد.

خلیفه با زهر خندی میگوید:
"کافر! این چه بازی بود که در آستانه مرگ خود در آوردی؟ چرا صورت خود به خون آغشته کردی؟"

بابک پاسخ می دهد:
"در مقابل دشمن نامرد، مردانه باید مُرد! اندیشیدم که از بریده شدن دستانم، خون از تنم برون خواهد رفت. خون که رفت، رنگ چهره زرد شود. مبادا آنکه دشمن چنان گمان کند که از ترس مرگ است. مردمان من نمی‌پسندند که بابک در برابرگله ی روبهان ترسی به دل راه دهد!"

سرانجام بابک بدین گونه در روز پنجشنبه هفدهم دیماه به دستور رهبر اشغالگران، تکه تکه و در راه ایران، جان به جان آفرین تسلیم نمود.

امروز که در سراسر ایران، فرزندان پاک ایرانزمین که برای آزادسازی کشورشان از اشغال حکومت تازیان اشغالگر اسلامی، بپا خاسته اند، بدانند که روان و فروهر مبارز بابک در تن و جان و خون و رگ های آنان در جریان است. بابک خرمدین یکی بود، ولی امروز ۸۰ میلیون بابک و رهروان بابک های تاریخ پر افتخار ایران هستیم.

نام پاک بابک همواره زنده، راهش‌ پایدار و رهروانش همیشه پیروز و سربلند و
و درخت آزادی که با خون بزرگمردان و بزرگبانوانی همچون بابک آبیاری شده پر برگ و آباد و خاک مقدس ایران پاینده باد.

ادمین خلیج فارس

اگر بیـنی که نابیــنا و چاه است - اگر خاموش بنشینی گناه است!
اشتراک گذاشتن، روشنگری و روشنسازی برای بیداری و رهایی از اسارت است، بنابرین، خواهشمندیم به اشتراک بگذارید.

یاری نامه (منابع، ارجاعات و توضیحات)
________
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🕦مجری شبکه کردمکس کردستان عراق به سمیرا کارزان می گوید دوست دارم به انتخاب خودت یک ترانه فارسی برای‌ ما بخوانید! سمیرا متولد دهه ۷۰ بوکان در جنوب آذربایجان غربی و ساکن اربیل است! مردی که کنار او نشسته، همسر وی ریباز آهنگساز و تحصیل کرده موسیقی دانشگاه تهران است! این زوج کرد مثل یک سفیر فرهنگی موفق و کاربلد در هر برنامه ای از شبکه های مختلف کردستان عراق به معرفی بخشی از هنر ایرانی می پردازند! بشنوید صدای گرم این خواننده خوش صدا و خون گرم ایرانی را که ارزش هزار بار شنیدن دارد!


واردشو👇👇

@t
arikh_irankohan
@ajayeb_bastan
Forwarded from M🌸💁🏼‍♀️
امروز؛
به روزِ پیروز و فرخ،
روز ؛ دین» از ماه دی
به سال ۳۷۶۱ ترادادی مزدیسنی

دوشنبه: ۱۸ دی
به سال ۱۴۰۲ خورشیدی


برابر با ۸ ژانویه ۲۰۲۴
08.01.2024



🌷🌹🌷

🔹دین:
- بیست‌ وچهارمین روز هرماه در گاه‌شمار ترادادی ویژه مزدیسنان روز «دین» نام دارد.

- «دین» برگرفته از واژه دَاِنَه در اوستاست  که به چمار(:معنی) وژدان بیدار، بینش آگاهانه و نگرش درونی می باشد.

- دَاِنَه (دین= وژدان آگاه) از آغاز در نهاد هر کسی جای داده شده تا بتواند در زندگی با نیروی آن راه اَشا (راستی و درستی) را با خردمندی جستجو کرده و گزینش کند تا در آن گام بردارد.

🌞🌻🌞

درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33
Forwarded from M Kashany
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهندسی کندن کاریز (قنات) به دست ایرانیان و تاثیر آن در جهان
Forwarded from ایران همراه روایتی از تاریخ (فرهود ربیعی)
🔍#ابوریحان_بیرونی چگونه قاره آمریکا را بدون رفتن به آنجا پیدا کرد؟

ابوریحان بیرونی در کتاب الهند (حدود ۵۰۰ سال پیش از کریستف کلمب) با اصول و قواعد علمی حدس زده بود که در ربع مقاطر ربع مسکون شمالی، یعنی در نیمکره جنوبی مقابل بخش شمالی از زمین که آباد و قابل سکونت است، خشکی دیگری نیز وجود دارد که امروزه با نام قاره آمریکا شناخته میشود.

📚منبع: یاری‌نامه: کرانی، عرفان (۱۳۹۶). ص ۸۶

@Iranberevayatetarikh
2024/09/27 04:10:13
Back to Top
HTML Embed Code: