امروز
به روز فیروز و فرخ
روز؛ امرداد ،از ماهِ اسفند
سال ۳۷۶۱ ترادادی مزدیسنا
برابر با
سه شنبه: ۱ اسفند ماه،
به سال ۱۴۰۲ خورشیدی
۲۰ فوریه ۲۰۲۴ ترسایی
20.02.2024
🌷🌷🌷
🔹اَمُرداد:
- هفتمین روزِ هر ماه در گاهشمار ترادادی زرتشتیان «اَمُرداد» نام دارد.
- واژه اَمُرداد که در اوستا به ریخت «اَمِرَه تات» آمده، به چمار(معنی) جاودانگی و بیمرگی است.
- در گاهشمار خورشیدی ایران، پنجمین ماه سال به اشتباه مُرداد نامیده شده است که به چم مرگ و نیستی است بنابراین پسندیده خواهد بود که این واژه را "امُرداد" بنویسیم و در گویش بیان کنیم تا بیان آن درست شود.
- امُرداد یکی از امشاسپندان و نماد بیمرگی و جاودانگی است.
- خویشکاری امشاسپند امُرداد در جهان استومند (مادی)، نگهبانی از گیاهان روی زمین، سرسبز و بارور نگاه داشتن خاک است.
🪻🌸🪻
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33
به روز فیروز و فرخ
روز؛ امرداد ،از ماهِ اسفند
سال ۳۷۶۱ ترادادی مزدیسنا
برابر با
سه شنبه: ۱ اسفند ماه،
به سال ۱۴۰۲ خورشیدی
۲۰ فوریه ۲۰۲۴ ترسایی
20.02.2024
🌷🌷🌷
🔹اَمُرداد:
- هفتمین روزِ هر ماه در گاهشمار ترادادی زرتشتیان «اَمُرداد» نام دارد.
- واژه اَمُرداد که در اوستا به ریخت «اَمِرَه تات» آمده، به چمار(معنی) جاودانگی و بیمرگی است.
- در گاهشمار خورشیدی ایران، پنجمین ماه سال به اشتباه مُرداد نامیده شده است که به چم مرگ و نیستی است بنابراین پسندیده خواهد بود که این واژه را "امُرداد" بنویسیم و در گویش بیان کنیم تا بیان آن درست شود.
- امُرداد یکی از امشاسپندان و نماد بیمرگی و جاودانگی است.
- خویشکاری امشاسپند امُرداد در جهان استومند (مادی)، نگهبانی از گیاهان روی زمین، سرسبز و بارور نگاه داشتن خاک است.
🪻🌸🪻
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33
Forwarded from سفرنگار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مسجد جامع فهرج
تاریخی ترین مسجد ایران است که وضعیت اولیه آن باقی مانده است. فهرج روستایی در چهل کیلومتری #یزد است. این مسجد توسط استاد محمد کریم پیرنیا شناخته شده و از تخریب نجات یافته است.
طاق های بیز در این مسجد از الگوی ساسانی بهره می برند اما ساختار بنا یک مسجد منطبق بر الگوی مسجدالنبی است.
سفرنگار
@safarnegar
تاریخی ترین مسجد ایران است که وضعیت اولیه آن باقی مانده است. فهرج روستایی در چهل کیلومتری #یزد است. این مسجد توسط استاد محمد کریم پیرنیا شناخته شده و از تخریب نجات یافته است.
طاق های بیز در این مسجد از الگوی ساسانی بهره می برند اما ساختار بنا یک مسجد منطبق بر الگوی مسجدالنبی است.
سفرنگار
@safarnegar
Forwarded from کنفرانس ایرانویچ
📜🕯️🖋️موسیقی ایران از آغاز تا اسلام
✅چنین به نظر میرسد که ساکنان ایران زمین با بهره گیری از فرهنگ باستانی عوامل اقلیمی و آمیزش با اقوام بومی میتوانسته اند موسیقی را به شکل فراگیری وسیله تسکین دردها شادکامی بیان احساس و کارآرایی در مراسم مذهبی و جشنهای ملی قرار دهند اثر مهری که در کاوشهای باستان شناختی از چغامیش به دست آمده و به نیمۀ دوم هزاره چهارم پیش از میلاد تعلق دارد - سه نوازنده را نشان میدهد که همزمان به نواختن ،چنگ طبل و بوق اشتغال دارند و در کنار آنان آوازه خوانی دیده میشود که به رسم خوانندگان دست راستش را زیر گوشش گذاشته است.
✅این مهر میتواند کهنترین نمونۀ همنوازی در جهان به شمار رود. کتیبه های سومری و اکدی تأیید میکنند که به روزگار حکومت پوزور اینشوشینک فرمانروای شوش (سده ۲۷ ق م )هر بامداد و شامگاه گروهی از خنیاگران ایلامی در برابر درهای پرستشگاه اینشوشینک نغمه سرایی میکرده اند.
✅ یکی از جالب توجه ترین نمونه های بازمانده ،باستانی نوعی ساز بادی سفالی متعلق به میانه هزاره دوم پیش از میلاد است که در کاوشهای هفت تپه به دست آمده و ظاهراً با لوله ای از قلم استخوان که درون آن می پیوسته نواخته می شده است و در حقیقت عنوان کهنترین ساز بادی تک صدایی جهان را دارد
سه تندیس کوچک گلینی که از ویرانه های شوش به دست آمده است و احتمال
دارد متعلق به ۱۵۰۰ ق م باشد نوازندگانی را نشان میدهد که سازی شبیه بربط و تنبور می نوازند و این از لحاظ شیوه نوازندگی نیز دارای اهمیت است.
✅همچنین تندیس تنبور نوازی که از آرامگاه اینشوشینک (نینورته) به دست آمده میتواند در نوع خود شایان توجه باشد نقش برجسته کول فره واقع در ایذه از سده هشتم پیش از میلاد نیز که یادگاری از دوران فرمانروایی حاکمان محلی است و نوازندگانی را در حال نواختن ون (نوعی چنگ و دایره) نشان میدهد جام برنزی ارجان که به دوره ایلام نو ( ۵۲۰-۱۰۰۰ ق م) نسبت داده شده از مدارک مهمی است که بر روی آن هماهنگی موسیقی و رقص و حرکات نمایشی نشان داده شده است بر نقش نوار چهارم این جام نوازندگان چنگهای گوناگون ،تنبور ،دایره ،نای سنج و جز آن رقصندگان و بازیگران را همراهی میکنند.
🆔@conference_iranvich🔥
✅چنین به نظر میرسد که ساکنان ایران زمین با بهره گیری از فرهنگ باستانی عوامل اقلیمی و آمیزش با اقوام بومی میتوانسته اند موسیقی را به شکل فراگیری وسیله تسکین دردها شادکامی بیان احساس و کارآرایی در مراسم مذهبی و جشنهای ملی قرار دهند اثر مهری که در کاوشهای باستان شناختی از چغامیش به دست آمده و به نیمۀ دوم هزاره چهارم پیش از میلاد تعلق دارد - سه نوازنده را نشان میدهد که همزمان به نواختن ،چنگ طبل و بوق اشتغال دارند و در کنار آنان آوازه خوانی دیده میشود که به رسم خوانندگان دست راستش را زیر گوشش گذاشته است.
✅این مهر میتواند کهنترین نمونۀ همنوازی در جهان به شمار رود. کتیبه های سومری و اکدی تأیید میکنند که به روزگار حکومت پوزور اینشوشینک فرمانروای شوش (سده ۲۷ ق م )هر بامداد و شامگاه گروهی از خنیاگران ایلامی در برابر درهای پرستشگاه اینشوشینک نغمه سرایی میکرده اند.
✅ یکی از جالب توجه ترین نمونه های بازمانده ،باستانی نوعی ساز بادی سفالی متعلق به میانه هزاره دوم پیش از میلاد است که در کاوشهای هفت تپه به دست آمده و ظاهراً با لوله ای از قلم استخوان که درون آن می پیوسته نواخته می شده است و در حقیقت عنوان کهنترین ساز بادی تک صدایی جهان را دارد
سه تندیس کوچک گلینی که از ویرانه های شوش به دست آمده است و احتمال
دارد متعلق به ۱۵۰۰ ق م باشد نوازندگانی را نشان میدهد که سازی شبیه بربط و تنبور می نوازند و این از لحاظ شیوه نوازندگی نیز دارای اهمیت است.
✅همچنین تندیس تنبور نوازی که از آرامگاه اینشوشینک (نینورته) به دست آمده میتواند در نوع خود شایان توجه باشد نقش برجسته کول فره واقع در ایذه از سده هشتم پیش از میلاد نیز که یادگاری از دوران فرمانروایی حاکمان محلی است و نوازندگانی را در حال نواختن ون (نوعی چنگ و دایره) نشان میدهد جام برنزی ارجان که به دوره ایلام نو ( ۵۲۰-۱۰۰۰ ق م) نسبت داده شده از مدارک مهمی است که بر روی آن هماهنگی موسیقی و رقص و حرکات نمایشی نشان داده شده است بر نقش نوار چهارم این جام نوازندگان چنگهای گوناگون ،تنبور ،دایره ،نای سنج و جز آن رقصندگان و بازیگران را همراهی میکنند.
🆔@conference_iranvich🔥
Forwarded from ایرانیان زرتشتی
جشن اسفندگان(#سپندارمزگان)
در سنگنگارههای دو پادشاه ایرانزمین در حال دادن گل به همسرانشان🌺🌺 در «برمدلک» #شیراز و «تنگقندیل» #کازرون.
در ایران باستانمان نیز مردان در روز جشن سپندارمزگان با دادن هدایایی از همسران خویش سپاسگزاری میکردند.
.
.
ای #اهورامزدا، زنان را میستاییم #زنانی را که از آن تو بهشمار آیند و از بهترین اَشَه(پاکی و درستی) برخوردارند.
میستاییم زمینی که ما را دربرگرفته است.
✍️اوستا، یسنا ۳۸بند۱
میستاییم این زمین را، آن آسمان را.
میستاییم روانهای زنان پیرو راستی را.
میستاییمزنانی که برای پیروزی آیین راستی کوشیدهاند، میکوشند و خواهند کوشید.
✍️اوستا، فروردین یشت بند۱۵۳و۱۵۴
#جشن_سپندارمزگان ستایش جایگاه #بانوان در ایرانزمین، خجسته و فرخنده باد💚🤍❤️
#سپندارمزگان روز #عشق گرامی باد💞
@Persianzoroastrians🔥
در سنگنگارههای دو پادشاه ایرانزمین در حال دادن گل به همسرانشان🌺🌺 در «برمدلک» #شیراز و «تنگقندیل» #کازرون.
در ایران باستانمان نیز مردان در روز جشن سپندارمزگان با دادن هدایایی از همسران خویش سپاسگزاری میکردند.
.
.
ای #اهورامزدا، زنان را میستاییم #زنانی را که از آن تو بهشمار آیند و از بهترین اَشَه(پاکی و درستی) برخوردارند.
میستاییم زمینی که ما را دربرگرفته است.
✍️اوستا، یسنا ۳۸بند۱
میستاییم این زمین را، آن آسمان را.
میستاییم روانهای زنان پیرو راستی را.
میستاییمزنانی که برای پیروزی آیین راستی کوشیدهاند، میکوشند و خواهند کوشید.
✍️اوستا، فروردین یشت بند۱۵۳و۱۵۴
#جشن_سپندارمزگان ستایش جایگاه #بانوان در ایرانزمین، خجسته و فرخنده باد💚🤍❤️
#سپندارمزگان روز #عشق گرامی باد💞
@Persianzoroastrians🔥
Forwarded from ویراستکار
آیا فارسی از دورۀ رضاشاه زبان رسمی ایران شدهاست؟
چند سالی است که تجزیهطلبان و دشمنان زبان فارسی این شبهه را مطرح کردهاند که زبان فارسی از دورۀ رضاشاه زبان رسمی ایران شدهاست. برای بررسی این شبهه نخست باید بدانیم زبان رسمی چیست. زبان رسمی زبانی است که دولت و حکومت برای قانونگذاری و اجرای قانون و ادارۀ کشور و نامهنگاری اداری آن را بهکار میبرد.
حال باید به دورههای سهگانۀ زبان فارسی نظر بیفکنیم و ببینیم زبان فارسی از چه دورهای زبان رسمی ایران شدهاست.
زبان فارسی به سه دورۀ فارسی باستان و فارسی میانه و فارسی نو تقسیم میشود:
◽️فارسی باستان: فارسی باستان زبان قوم پارس در دورۀ هخامنشیان بوده و کتیبۀ داریوش بر کوه بیستون کهنترین و مهمترین اثر بهجامانده به این زبان است. از سال ۱۰۰۰ پیش از میلاد (زمان ورود ایرانیان به فلات ایران) تا ۷۰۰ پیش از میلاد ایرانی باستان و از این تاریخ تا سال ۳۳۱ پیش از میلاد، که داریوش سوم هخامنشی کشته شد، فارسی باستان کاربرد داشتهاست.
◽️فارسی میانه: از سال ۳۳۱ پیش از میلاد تا سال ۸۶۷ میلادی / ۲۵۴ هجری، که یعقوب لیث صفاری در زرنج سیستان بر تخت نشست و فارسی دری را زبان رسمی ایران کرد، با دورۀ میانۀ زبانهای ایرانی سروکار داریم. فارسی میانه یکی از زبانهای ایرانی میانه است.
◽️فارسی نو: از ۲۵۴ هجری تا کنون فارسی زبان رسمی ایران است.
زبان رسمی هخامنشیان: در دورۀ هخامنشی آرامی و در کنار آن فارسی باستان و اَکَّدی و عیلامی زبانهای رسمی شاهنشاهی هخامنشی بودهاست. سنگنبشتههای داریوش و خشایارشا و اردشیر اول و داریوش دوم و اردشیر دوم و اردشیر سوم برخی از کتیبههای بهجامانده از دورۀ هخامنشیاند که به زبان فارسی باستان و به خط میخی نوشته شدهاند.
زبان رسمی اشکانیان: با سقوط هخامنشیان و روی کار آمدن سلوکیان در ایران، زبان و فرهنگ یونانی در ایران رواج یافت. مهرداد اول اشکانی خود را «دوستدار یونان» مینامید و پادشاهان پس از او نیز یوناندوست بودند. بلاش اول (پادشاهی: ۵۱ـ۷۷ یا ۷۸ میلادی) ایراندوستی را جایگزین یوناندوستی کرد و زبان و الفبای پهلوی اشکانی را بهجای زبان و الفبای یونانی بهکار برد. رفتهرفته زبان یونانی اهمیتی را که در دورۀ سلوکی و نیمۀ نخست دورۀ اشکانی بهدست آورده بود از دست داد.
زبان رسمی ساسانیان: فارسی میانه (= پارسیگ) دنبالۀ فارسی باستان و زبان رسمی ایران در دورۀ ساسانی است. پهلوی اشکانی و فارسی میانه در اصل دو گونه از یک زباناند.
فارسی دری یا فارسی نو: فارسی (فارسی دری یا فارسی نو) دنبالۀ فارسی میانۀ زردشتی و زبان محاوره در پایتخت ساسانی است و به احتمال بسیار، زبان ارتباطی مشترک در سراسر شاهنشاهی ساسانی است. این زبان رفتهرفته جانشین زبانهای سُغدی و بلخی و خوارزمی شد.
در فاصلۀ میان سقوط ساسانیان و روی کار آمدن صفاریان، زبان علمی زردشتیان ایران فارسی میانۀ زردشتی و زبان علمی مانویان فارسی میانۀ مانوی و پهلوی اشکانیِ مانوی و سغدی مانوی و زبان علمی ایرانیان مسلمان عربی بود.
فارسی میانۀ زردشتی و فارسی میانۀ مانوی و پهلوی اشکانیِ مانوی گویشهایی از یک زبان بود.
کهنترین دستنویس به زبان فارسی و به خط عربی از سالهای آغازین قرن چهارم است که در میان دستنوشتههای مانوی در واحۀ تُرفان در ترکستان چین یافت شده و قطعهای بسیار کوتاه و دربردارندۀ چند واژه است.
دولت سامانی مشوق زبان و ادب فارسی بود و به پشتیبانی منصوربن نوح سامانی ترجمۀ تاریخ طبری، مشهور به تاریخ بلعمی یا تاریخنامۀ طبری و ترجمۀ تفسیر طبری نگاشته شد.
پس از فتح ایران، برخی مسلمانان عربیزبان به شهرهای گوناگون ایران، مانند دینور و زنجان و قم و کاشان و نهاوند و حتی بخشهایی از خراسان، ازجمله نیشابور، مهاجرت کردند. کمکم عربی زبان علم و ادب شد. در زمان حَجّاجبن یوسف (میانۀ قرن نخست هجری) در غرب ایران دفتر و دیوان از فارسی به عربی برگردانده شد (بلاذری، فتوحالبلدان، ج ۲، ص ۳۶۸). اسحاقبن طلیقِ کاتب (پس از سال ۱۲۴ هجری) نیز در خراسان دفتر و دیوان را از فارسی به عربی گرداند.
از سوی دیگر، موبدان زردشتی در فارس و مناطق همسایۀ آن برای نوشتن کتابها و رسالههای دینی زبان فارسی میانه را بهکار میبردند. مانویان آسیای میانه، مانند گذشته، برخی متنهای دینی خود را به زبانهای ایرانی میانۀ پارتی و سُغدی و فارسی میانه و حتی بلخی مینوشتند. بااینحال، زبان دری در شرق ایران بیش از پیش گسترش یافت و به فرارود و افغانستان امروزی رسید و آرامآرام جای دیگر زبانهای ایرانی را گرفت.
از آنچه گفته شد درمییابیم که، جز در برخی دورههای کوتاهمدت، همواره فارسی یا گونههایی از آن در ایران زبان رسمی بودهاست.
◽️فرهاد قربانزاده
@azvirayesh
چند سالی است که تجزیهطلبان و دشمنان زبان فارسی این شبهه را مطرح کردهاند که زبان فارسی از دورۀ رضاشاه زبان رسمی ایران شدهاست. برای بررسی این شبهه نخست باید بدانیم زبان رسمی چیست. زبان رسمی زبانی است که دولت و حکومت برای قانونگذاری و اجرای قانون و ادارۀ کشور و نامهنگاری اداری آن را بهکار میبرد.
حال باید به دورههای سهگانۀ زبان فارسی نظر بیفکنیم و ببینیم زبان فارسی از چه دورهای زبان رسمی ایران شدهاست.
زبان فارسی به سه دورۀ فارسی باستان و فارسی میانه و فارسی نو تقسیم میشود:
◽️فارسی باستان: فارسی باستان زبان قوم پارس در دورۀ هخامنشیان بوده و کتیبۀ داریوش بر کوه بیستون کهنترین و مهمترین اثر بهجامانده به این زبان است. از سال ۱۰۰۰ پیش از میلاد (زمان ورود ایرانیان به فلات ایران) تا ۷۰۰ پیش از میلاد ایرانی باستان و از این تاریخ تا سال ۳۳۱ پیش از میلاد، که داریوش سوم هخامنشی کشته شد، فارسی باستان کاربرد داشتهاست.
◽️فارسی میانه: از سال ۳۳۱ پیش از میلاد تا سال ۸۶۷ میلادی / ۲۵۴ هجری، که یعقوب لیث صفاری در زرنج سیستان بر تخت نشست و فارسی دری را زبان رسمی ایران کرد، با دورۀ میانۀ زبانهای ایرانی سروکار داریم. فارسی میانه یکی از زبانهای ایرانی میانه است.
◽️فارسی نو: از ۲۵۴ هجری تا کنون فارسی زبان رسمی ایران است.
زبان رسمی هخامنشیان: در دورۀ هخامنشی آرامی و در کنار آن فارسی باستان و اَکَّدی و عیلامی زبانهای رسمی شاهنشاهی هخامنشی بودهاست. سنگنبشتههای داریوش و خشایارشا و اردشیر اول و داریوش دوم و اردشیر دوم و اردشیر سوم برخی از کتیبههای بهجامانده از دورۀ هخامنشیاند که به زبان فارسی باستان و به خط میخی نوشته شدهاند.
زبان رسمی اشکانیان: با سقوط هخامنشیان و روی کار آمدن سلوکیان در ایران، زبان و فرهنگ یونانی در ایران رواج یافت. مهرداد اول اشکانی خود را «دوستدار یونان» مینامید و پادشاهان پس از او نیز یوناندوست بودند. بلاش اول (پادشاهی: ۵۱ـ۷۷ یا ۷۸ میلادی) ایراندوستی را جایگزین یوناندوستی کرد و زبان و الفبای پهلوی اشکانی را بهجای زبان و الفبای یونانی بهکار برد. رفتهرفته زبان یونانی اهمیتی را که در دورۀ سلوکی و نیمۀ نخست دورۀ اشکانی بهدست آورده بود از دست داد.
زبان رسمی ساسانیان: فارسی میانه (= پارسیگ) دنبالۀ فارسی باستان و زبان رسمی ایران در دورۀ ساسانی است. پهلوی اشکانی و فارسی میانه در اصل دو گونه از یک زباناند.
فارسی دری یا فارسی نو: فارسی (فارسی دری یا فارسی نو) دنبالۀ فارسی میانۀ زردشتی و زبان محاوره در پایتخت ساسانی است و به احتمال بسیار، زبان ارتباطی مشترک در سراسر شاهنشاهی ساسانی است. این زبان رفتهرفته جانشین زبانهای سُغدی و بلخی و خوارزمی شد.
در فاصلۀ میان سقوط ساسانیان و روی کار آمدن صفاریان، زبان علمی زردشتیان ایران فارسی میانۀ زردشتی و زبان علمی مانویان فارسی میانۀ مانوی و پهلوی اشکانیِ مانوی و سغدی مانوی و زبان علمی ایرانیان مسلمان عربی بود.
فارسی میانۀ زردشتی و فارسی میانۀ مانوی و پهلوی اشکانیِ مانوی گویشهایی از یک زبان بود.
کهنترین دستنویس به زبان فارسی و به خط عربی از سالهای آغازین قرن چهارم است که در میان دستنوشتههای مانوی در واحۀ تُرفان در ترکستان چین یافت شده و قطعهای بسیار کوتاه و دربردارندۀ چند واژه است.
دولت سامانی مشوق زبان و ادب فارسی بود و به پشتیبانی منصوربن نوح سامانی ترجمۀ تاریخ طبری، مشهور به تاریخ بلعمی یا تاریخنامۀ طبری و ترجمۀ تفسیر طبری نگاشته شد.
پس از فتح ایران، برخی مسلمانان عربیزبان به شهرهای گوناگون ایران، مانند دینور و زنجان و قم و کاشان و نهاوند و حتی بخشهایی از خراسان، ازجمله نیشابور، مهاجرت کردند. کمکم عربی زبان علم و ادب شد. در زمان حَجّاجبن یوسف (میانۀ قرن نخست هجری) در غرب ایران دفتر و دیوان از فارسی به عربی برگردانده شد (بلاذری، فتوحالبلدان، ج ۲، ص ۳۶۸). اسحاقبن طلیقِ کاتب (پس از سال ۱۲۴ هجری) نیز در خراسان دفتر و دیوان را از فارسی به عربی گرداند.
از سوی دیگر، موبدان زردشتی در فارس و مناطق همسایۀ آن برای نوشتن کتابها و رسالههای دینی زبان فارسی میانه را بهکار میبردند. مانویان آسیای میانه، مانند گذشته، برخی متنهای دینی خود را به زبانهای ایرانی میانۀ پارتی و سُغدی و فارسی میانه و حتی بلخی مینوشتند. بااینحال، زبان دری در شرق ایران بیش از پیش گسترش یافت و به فرارود و افغانستان امروزی رسید و آرامآرام جای دیگر زبانهای ایرانی را گرفت.
از آنچه گفته شد درمییابیم که، جز در برخی دورههای کوتاهمدت، همواره فارسی یا گونههایی از آن در ایران زبان رسمی بودهاست.
◽️فرهاد قربانزاده
@azvirayesh
Forwarded from پژواک گاهان، آیین زرتشتی (پارسا 𓄂 𓆃)
📌 پاسخ به یک مسئله مهم
📝 آیا زرتشت مانند پیامبران ادیان سامی معجزه ای داشته که بتوان پیامبری او را اثبات کرد؟
⚜ برای پاسخ به این پرسش، نخست باید هدف اشو زرتشت را بشناسیم. بدانیم که او برای چه چیزی کوشش میکند. اشو زرتشت برای هدفی که دنبال میکرده اند نیازی به معجزه یا کارهای شگفتانگیز نداشتند. آرمان اشو زرتشت پیروی مردمان از اَشا (راستی و درستی؛ هنجار هستی) خردورزی و مبارزه با خرافات و ساختن جهانی نو و آبادانی و پیشرفت بود.
اشو زرتشت اسپنتمان مدعی نمایندگی از سوی خدایی برتر بر روی زمین نبود و هیچگاه ادعای برتری بر دیگر مردمان نداشت.
اشو زرتشت خود، خداوند هستی را شناخت و درک کرد.[1] و به دنباله آن در پی گستراندن آرمان های پیشبرنده اش برآمد. اشو زرتشت به سخنان خود آگاهی کامل دارد و با اختیار خود سخن میگوید.
در زمان های بعد، پیروان آیین زرتشتی معجزات و شگفتی هایی را به پیامآور خرد و راستی نسبت دادند که هیچ کدام جنبه تاریخی ، علمی و منطقی ندارد.
از جمله این مطالب که در متون پهلوی آورده اند از این قرار است: [2]
۱- زرتشت مانند امشاسپندان از آغاز به شکل مینوی آفریده شد با هدف مشخص.
۲- مادر ایشان همیشه چهره نورانی و پر فروغی داشته.
۳- کسانی که قصد کشتن زرتشت را داشتند، همگی یا فلج شدند یا دستانشان سنگ شد. حتی ایشان را جلوی گرگها و وحوش انداختند که باز جوابی نگرفتند.
۴- زرتشت اهریمنان را با خواندن سرود اهونور سرکوب و تار و مار کرد.
۵- زرتشت برخلاف دیگر نوزادان هنگام زایش خندید.
۶- با ظهور زرتشت همه دیوها پنهان شدند.
۷- جانور فلجی را نزد گشتاسب بهبود بخشید.
۸- در بحث با جادوگران و فرزانگان و رقیبان پیروز شد.
این کارها چنانچه اشاره کردم، هیچ کدام جنبه تاریخی و علمی و منطقی ندارد. از جهتی میتوان به شکل مفهومی به آنها نگاه کرد و برداشت های فلسفی از آنها داشت که در این صورت دور از خرد نخواهد بود.
موبد کوروش نیکنام در پاسخ به این موضوع چنین مینویسد :
🔸در گزینش زرتشت رویدای شگفت آوری (: معجزه ای) درکار نبوده است؛ خدایی که زرتشت را برای راهنمایی مردم گزینش کرده است «اهورامزدا» نام گرفته است که ویژگی بنیادی آن «دانایی و اگاهی بیکران هستی مند» است، «خداوند جان وخرد»... بینش آموزگار ایرانی سرآغاز وسرانجام هستی را « دانایی و خرد» می داند بنابراین نیازی نیست تا کسی که از سوی ویژگی و گزینه «خردمندی» برای راهنمایی مردم آمده باشد و باپیامش «آزادی گزینش راه راستی» را به مردم سفارش کرده باشد! برای اثبات وجود پیام آوری و آموزگاری خود به شگفتی روی آورد و معجزه ای داشته باشد تا بدان ابزار (: وسیله) مرتوگان (: مردم ) او را بپذیرند یا اگر معجزه نکرد او را باور نداشته باشند؛ البته در زمانی از تاریخ، برخی از پیروان زرتشت نیز برای آموزگار خود کارهای شگفت آور و معجزاتی گردآوری کرده اند تا در این مورد از دیگران کمتر نباشد. نوشته هایی به زبان پهلوی و پس از ساسانیان برجا مانده است که گویای چنین معجزه های ساختگی است، نمونه آنها در کتابی به نام «استوره زندگی زرتشت» به کوشش ژاله آموزگار به چاپ رسیده است که با بینش و پیام زرتشت هماهنگی ندارد. [3]
🎥 روانشاد موبد رستم شهزادی نیز در این باره توضیحات ارزشمندی ارائه دادند که در ویدیوی جداگانه ای آوردیم...
ویدیو : https://www.tg-me.com/EchoesofGATAHA/306
✍ پارسا
پ.ن :
[1] اوستا-گاتها ۳۱ بند ۸
[2] دینکرد پنجم؛ فصل ۲
[3] تارنمای موبد کوروش نیکنام kniknam.com
🌐 www.tg-me.com/EchoesofGATAHA
📝 آیا زرتشت مانند پیامبران ادیان سامی معجزه ای داشته که بتوان پیامبری او را اثبات کرد؟
⚜ برای پاسخ به این پرسش، نخست باید هدف اشو زرتشت را بشناسیم. بدانیم که او برای چه چیزی کوشش میکند. اشو زرتشت برای هدفی که دنبال میکرده اند نیازی به معجزه یا کارهای شگفتانگیز نداشتند. آرمان اشو زرتشت پیروی مردمان از اَشا (راستی و درستی؛ هنجار هستی) خردورزی و مبارزه با خرافات و ساختن جهانی نو و آبادانی و پیشرفت بود.
اشو زرتشت اسپنتمان مدعی نمایندگی از سوی خدایی برتر بر روی زمین نبود و هیچگاه ادعای برتری بر دیگر مردمان نداشت.
اشو زرتشت خود، خداوند هستی را شناخت و درک کرد.[1] و به دنباله آن در پی گستراندن آرمان های پیشبرنده اش برآمد. اشو زرتشت به سخنان خود آگاهی کامل دارد و با اختیار خود سخن میگوید.
در زمان های بعد، پیروان آیین زرتشتی معجزات و شگفتی هایی را به پیامآور خرد و راستی نسبت دادند که هیچ کدام جنبه تاریخی ، علمی و منطقی ندارد.
از جمله این مطالب که در متون پهلوی آورده اند از این قرار است: [2]
۱- زرتشت مانند امشاسپندان از آغاز به شکل مینوی آفریده شد با هدف مشخص.
۲- مادر ایشان همیشه چهره نورانی و پر فروغی داشته.
۳- کسانی که قصد کشتن زرتشت را داشتند، همگی یا فلج شدند یا دستانشان سنگ شد. حتی ایشان را جلوی گرگها و وحوش انداختند که باز جوابی نگرفتند.
۴- زرتشت اهریمنان را با خواندن سرود اهونور سرکوب و تار و مار کرد.
۵- زرتشت برخلاف دیگر نوزادان هنگام زایش خندید.
۶- با ظهور زرتشت همه دیوها پنهان شدند.
۷- جانور فلجی را نزد گشتاسب بهبود بخشید.
۸- در بحث با جادوگران و فرزانگان و رقیبان پیروز شد.
این کارها چنانچه اشاره کردم، هیچ کدام جنبه تاریخی و علمی و منطقی ندارد. از جهتی میتوان به شکل مفهومی به آنها نگاه کرد و برداشت های فلسفی از آنها داشت که در این صورت دور از خرد نخواهد بود.
موبد کوروش نیکنام در پاسخ به این موضوع چنین مینویسد :
🔸در گزینش زرتشت رویدای شگفت آوری (: معجزه ای) درکار نبوده است؛ خدایی که زرتشت را برای راهنمایی مردم گزینش کرده است «اهورامزدا» نام گرفته است که ویژگی بنیادی آن «دانایی و اگاهی بیکران هستی مند» است، «خداوند جان وخرد»... بینش آموزگار ایرانی سرآغاز وسرانجام هستی را « دانایی و خرد» می داند بنابراین نیازی نیست تا کسی که از سوی ویژگی و گزینه «خردمندی» برای راهنمایی مردم آمده باشد و باپیامش «آزادی گزینش راه راستی» را به مردم سفارش کرده باشد! برای اثبات وجود پیام آوری و آموزگاری خود به شگفتی روی آورد و معجزه ای داشته باشد تا بدان ابزار (: وسیله) مرتوگان (: مردم ) او را بپذیرند یا اگر معجزه نکرد او را باور نداشته باشند؛ البته در زمانی از تاریخ، برخی از پیروان زرتشت نیز برای آموزگار خود کارهای شگفت آور و معجزاتی گردآوری کرده اند تا در این مورد از دیگران کمتر نباشد. نوشته هایی به زبان پهلوی و پس از ساسانیان برجا مانده است که گویای چنین معجزه های ساختگی است، نمونه آنها در کتابی به نام «استوره زندگی زرتشت» به کوشش ژاله آموزگار به چاپ رسیده است که با بینش و پیام زرتشت هماهنگی ندارد. [3]
🎥 روانشاد موبد رستم شهزادی نیز در این باره توضیحات ارزشمندی ارائه دادند که در ویدیوی جداگانه ای آوردیم...
ویدیو : https://www.tg-me.com/EchoesofGATAHA/306
✍ پارسا
پ.ن :
[1] اوستا-گاتها ۳۱ بند ۸
[2] دینکرد پنجم؛ فصل ۲
[3] تارنمای موبد کوروش نیکنام kniknam.com
🌐 www.tg-me.com/EchoesofGATAHA
Forwarded from ناسیونال ایرانیسم (اردشــــــیر)
Forwarded from ناسیونال ایرانیسم (IranHistorian)
معبد لائودیسه یکی از آثار به جای مانده از دوران سلوکیان در نهاوند است
در سال ۱۳۲۲ کتیبهای به زبان یونانی در محله دوخواهران نهاوند کشف شد که مربوط به آنتیوخوس سوم پادشاه سلوکی بود
یک قلک ۱۱ سکه نیز پیدا شده که نشان دهنده حضور اشکانیان پس از سلوکیان در نهاوند بودهاست
قبل از این مکان به عنوان امامزاده شناخته میشد.
@nationaliranism
در سال ۱۳۲۲ کتیبهای به زبان یونانی در محله دوخواهران نهاوند کشف شد که مربوط به آنتیوخوس سوم پادشاه سلوکی بود
یک قلک ۱۱ سکه نیز پیدا شده که نشان دهنده حضور اشکانیان پس از سلوکیان در نهاوند بودهاست
قبل از این مکان به عنوان امامزاده شناخته میشد.
@nationaliranism
امروز
به روز فیروز و فرخ
روز؛ دی بآذر ،از ماهِ اسفند
سال ۳۷۶۱ ترادادی مزدیسنا
برابر با
چهارشنبه: ۲ اسفند ماه،
به سال ۱۴۰۲ خورشیدی
۲۱ فوریه ۲۰۲۴ ترسایی
21.02.2024
🌷🌷🌷
🔹دی به آذر:
- دی به آذر نام هشتمین روز هر ماه سی روزه در گاهشماری ویژه زرتشتیان است.
- دی به چَمار(معنی) آفریدگار و آذر نیز نام دیگری برای آتش، در گویش ایرانیان بوده است.
- در هر ماه سه روز با پیشوند «دی» در گاهشمار ترادادی وجود دارد که روز هشتم «دیبهآذر»، پانزدهم «دیبهمهر» و بیستوسوم «دیبهدین» می باشند.
- روزهای دی با پسوند نام روز پس از خودش نامگذاری شده است.
- روزهای اورمزد، دی به آذر، دی به مهر و دی بدین که در این گاه شماری آمده است. به جای روزهای آدینه در هرماه، از روزهای شادی و آرامش و همزیستی در فرهنگ نیاکان ما بوده است.
🪻🌸🪻
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33
به روز فیروز و فرخ
روز؛ دی بآذر ،از ماهِ اسفند
سال ۳۷۶۱ ترادادی مزدیسنا
برابر با
چهارشنبه: ۲ اسفند ماه،
به سال ۱۴۰۲ خورشیدی
۲۱ فوریه ۲۰۲۴ ترسایی
21.02.2024
🌷🌷🌷
🔹دی به آذر:
- دی به آذر نام هشتمین روز هر ماه سی روزه در گاهشماری ویژه زرتشتیان است.
- دی به چَمار(معنی) آفریدگار و آذر نیز نام دیگری برای آتش، در گویش ایرانیان بوده است.
- در هر ماه سه روز با پیشوند «دی» در گاهشمار ترادادی وجود دارد که روز هشتم «دیبهآذر»، پانزدهم «دیبهمهر» و بیستوسوم «دیبهدین» می باشند.
- روزهای دی با پسوند نام روز پس از خودش نامگذاری شده است.
- روزهای اورمزد، دی به آذر، دی به مهر و دی بدین که در این گاه شماری آمده است. به جای روزهای آدینه در هرماه، از روزهای شادی و آرامش و همزیستی در فرهنگ نیاکان ما بوده است.
🪻🌸🪻
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33
Forwarded from جهان کهن
📍کاخ ساسانی سروستان
مجموعه کاخ ساسانی سروستان در استان فارس و در ۹ کیلومتری جنوب شهر سروستان در شهرستان سروستان و محله تزنگ قرار داشته و کل مجموعه ۲۵ هکتار وسعت دارد.
این کاخ از سنگ و گچ ساخته شده و ایوانی مربع شکل بخش مرکزی آن را تشکیل میدهد که دارای ۱۳ متر طول و عرض، و ۱۸ متر ارتفاع دارد.
همچنین در مرکز و حیاط دارای گنبدی میباشد.
این بنا همانند کاخ فیروزآباد و کوچکتر از آن است و طاقهای گنبدی آن با آجر زده شدهاست.
این بنا که از با شکوهترین کاخهای عهد ساسانی است و شامل یک ایوان ورودی و گنبدی در مرکز و حیاط است.
در این کاخ نسبت به بناهای دیگر این دوره از معماری و پلان پیچیده و کاملتری استفاده شدهاست.
@jahane_kohan
مجموعه کاخ ساسانی سروستان در استان فارس و در ۹ کیلومتری جنوب شهر سروستان در شهرستان سروستان و محله تزنگ قرار داشته و کل مجموعه ۲۵ هکتار وسعت دارد.
این کاخ از سنگ و گچ ساخته شده و ایوانی مربع شکل بخش مرکزی آن را تشکیل میدهد که دارای ۱۳ متر طول و عرض، و ۱۸ متر ارتفاع دارد.
همچنین در مرکز و حیاط دارای گنبدی میباشد.
این بنا همانند کاخ فیروزآباد و کوچکتر از آن است و طاقهای گنبدی آن با آجر زده شدهاست.
این بنا که از با شکوهترین کاخهای عهد ساسانی است و شامل یک ایوان ورودی و گنبدی در مرکز و حیاط است.
در این کاخ نسبت به بناهای دیگر این دوره از معماری و پلان پیچیده و کاملتری استفاده شدهاست.
@jahane_kohan
Forwarded from دیدبانان ایران
یورش قاچاقچیان به آتشکدۀ ساسانی«تادوان»!
تارنمای مهرگان : سیاوش آریا
سوداگران اَموال تاریخی و فرهنگی و قاچاقچیان بیمار به بهانه های پوچ و خیال اَنگیز یافتن گنجی که هیچ وجود خارجی ندارد به آتشکدۀ ساسانی اَرزشمند نامدار به «تادوانِ» پارس یورش برده و با کَندن گودالی بزرگ در کف چهارتاقی، آسیب های برگشت ناپذیری را برجای گذاشته اَند.
اما سودجویان بیمار اَموال تاریخی و فرهنگی و قاچاقچیان فرومایه به بهانه های پوچ و خیال اَنگیز یافتن گنجی که هیچ وجود خارجی ندارد و توهمی بیش نیست، در زمانی ناروشن به چهارتاقی ساسانی نامدار به «تادوان» در یکی از منطقه های جنوبی استان پارس (فارس) یورش برده و کف آن را گودال بزرگی پدید آورده و ساختار یادگار ساسانیان را به هم ریخته و آسیب های برگشت ناپذیری را برجای گذاشته اَند. همچنین در دو گوشۀ دیوار از درون چهارتاقی با آتش زدن آن، نشانه های نابِخردی و بی فرهنگی خود را به ثبت رسانده اَند که همچنان لکه های تیرۀ آن بر روی مصالح و سنگ های بنا برجای مانده است و آه از نهاد آدمی برمی خیزد و چیزی جز اَفسوس و دریغ برجای نمی ماند. اما داستان پرتکرار دست درازی ها (تجاوز) را پایانی نیست و قاچاقچیان یادمان های تاریخی در چند جای دیگر محوطه با کَند و کاوهای غیرمجاز و آسیب رسانی به لایه های باستان شناختی آن، نشانه های بیماری و نابِخردی خود را برجای گذاشته اَند.
از دیگر دشواری های پیش روی یادگار ساسانیان، ساخت و ساز در پایین چهارتاقی و در عَرصه و چشم اَنداز آن است که به تازگی از سوی بومیان منطقه آغاز شده و باید هرچه زودتر از دنبالۀ کار آن ها پیشگیری شود. در همین زمینه، نگارنده برپایۀ مسولیت اجتماعی خویش به ادارۀ کل میراث فرهنگی استان رفته و با نشان دادن نگاره ها (تصاویر) و آغاز ساخت و سازها در عَرصۀ یادگار ساسانیان خواستار رسیدگی و پیشگیری از دست درازی ها شده است...
گزارش کامل و جامع و نگاره های بیشتر را در پیوند زیر ببینید :
https://www.mehrganaria.ir/Maghale_View.aspx?Code=20887
#mehrganaria
https://www.instagram.com/p/C3lQqMrtnfU/?igsh=NjZiM2M3MzIxNA==
تارنمای مهرگان : سیاوش آریا
سوداگران اَموال تاریخی و فرهنگی و قاچاقچیان بیمار به بهانه های پوچ و خیال اَنگیز یافتن گنجی که هیچ وجود خارجی ندارد به آتشکدۀ ساسانی اَرزشمند نامدار به «تادوانِ» پارس یورش برده و با کَندن گودالی بزرگ در کف چهارتاقی، آسیب های برگشت ناپذیری را برجای گذاشته اَند.
اما سودجویان بیمار اَموال تاریخی و فرهنگی و قاچاقچیان فرومایه به بهانه های پوچ و خیال اَنگیز یافتن گنجی که هیچ وجود خارجی ندارد و توهمی بیش نیست، در زمانی ناروشن به چهارتاقی ساسانی نامدار به «تادوان» در یکی از منطقه های جنوبی استان پارس (فارس) یورش برده و کف آن را گودال بزرگی پدید آورده و ساختار یادگار ساسانیان را به هم ریخته و آسیب های برگشت ناپذیری را برجای گذاشته اَند. همچنین در دو گوشۀ دیوار از درون چهارتاقی با آتش زدن آن، نشانه های نابِخردی و بی فرهنگی خود را به ثبت رسانده اَند که همچنان لکه های تیرۀ آن بر روی مصالح و سنگ های بنا برجای مانده است و آه از نهاد آدمی برمی خیزد و چیزی جز اَفسوس و دریغ برجای نمی ماند. اما داستان پرتکرار دست درازی ها (تجاوز) را پایانی نیست و قاچاقچیان یادمان های تاریخی در چند جای دیگر محوطه با کَند و کاوهای غیرمجاز و آسیب رسانی به لایه های باستان شناختی آن، نشانه های بیماری و نابِخردی خود را برجای گذاشته اَند.
از دیگر دشواری های پیش روی یادگار ساسانیان، ساخت و ساز در پایین چهارتاقی و در عَرصه و چشم اَنداز آن است که به تازگی از سوی بومیان منطقه آغاز شده و باید هرچه زودتر از دنبالۀ کار آن ها پیشگیری شود. در همین زمینه، نگارنده برپایۀ مسولیت اجتماعی خویش به ادارۀ کل میراث فرهنگی استان رفته و با نشان دادن نگاره ها (تصاویر) و آغاز ساخت و سازها در عَرصۀ یادگار ساسانیان خواستار رسیدگی و پیشگیری از دست درازی ها شده است...
گزارش کامل و جامع و نگاره های بیشتر را در پیوند زیر ببینید :
https://www.mehrganaria.ir/Maghale_View.aspx?Code=20887
#mehrganaria
https://www.instagram.com/p/C3lQqMrtnfU/?igsh=NjZiM2M3MzIxNA==
21 فوریه (۲ اسفند)
روز جهانی زبان مادری گرامی باد 🌹
🟣 طبق دستورالعمل سازمان یونسکو:
"هر کسی که نتواند زبان مادری خود را بنویسد و بخواند بیسواد محسوب میشود
🔹 "یونسکو با انتشار پوستری به مناسبت روز جهانی زبان مادری، نوشت: "اجازه دهید راز هایمان را به زبان مادری خود بیان کنیم"
💢 زبان مادری، هویت انسان را شکل میدهد.با هم برای حفظ تنوع زبانی و فرهنگی تلاش کنیم.
روز جهانی زبان مادری گرامی باد 🌹
🟣 طبق دستورالعمل سازمان یونسکو:
"هر کسی که نتواند زبان مادری خود را بنویسد و بخواند بیسواد محسوب میشود
🔹 "یونسکو با انتشار پوستری به مناسبت روز جهانی زبان مادری، نوشت: "اجازه دهید راز هایمان را به زبان مادری خود بیان کنیم"
💢 زبان مادری، هویت انسان را شکل میدهد.با هم برای حفظ تنوع زبانی و فرهنگی تلاش کنیم.
Forwarded from kourosh niknam
#مرتو_در_بینش_زرتشت،
#کورش_نیکنام
در پیام و بینش زرتشت، مَرتُو(:انسان) موجودی بی اختیار نیست که سرنوشتش را از پیش برایش برگزیده باشند و خودش درآن نقشی نداشته باشد.
اهورامزدا، مرتو را موجودی آزاد آفریده، به او نیروی گزینش داده تا بتواند راه زندگی را با ارادهً برگزیند. به خواست خود، خوشبختی و یا برعکس رنج، سختی وبدبختی را در زندگی پذیرا باشد.
زرتشت پدید آمدن جهان هستی را بی هدف وشانسی نمی داند، بلکه والاترین آماج(:هدف) آن را گسترش راستی وهنجار درست در زندگی مرتوگان می داند.
در بینش وی، ساختار هستی ازآغاز تا انجام بر پایه راستی بنیاد شده است.
از زمانی که مرتو با پیام زرتشت آشنا شد، وتلاش کرد تا آن را درزندگی به کارگیرد.
به هویت تازه ای دست یافت وراه پیشرفت درکارها راهدفمند دنبال کرد.
مرتوها دریافتند که در آفرینش نقش ویژه ای برعهده دارند، چنانچه بخواهند درجایگاه ارزشمندِ مرتوگانی استوار باشند.
به آن افتخار کنند، باید ویژگی هایی را در خود پویا وپایدار سازند.
برخی از نقش های مرتوگانی، در زندگی برپایهً آموزش های زرتشت، جوانه های پیشرفت وسازندگی اورا شکوفاتر، مرتو را از شادمانی وآرامش بیشتری بهره مند خواهد ساخت.
نخستین آموزشی که زرتشت به مرتو می دهد باور داشتن به یکتایی خداوند است، او خدای یگانه را با ویژگی دانایی بیکران در هستی می داند.
زرتشت باور دارد که پروردگار جهان سراسر نیکی وداد است.
زیرا خداوند از خردِ پاک ومقدس بهره دارد. دراین دیدگاه مرتو، دوست، یاور وهمراه خداوند است.
به همین روی از پدیدآورده خود ترس و وحشتی به دل ندارد.
نیازی نیست که به انگیزهً فرار از مجازات ومکافات خداوندی، برای او بندگی کند واز او هراس و ترس به دل داشته باشد.
زرتشت باور دارد که سرشت مرتو با نیکی و خوبی آمیخته شده است.
زیرا فروزه ای از نیروی اهورایی به نام فروهر جان مایهً سرشت اوست.
چنانچه مرتو از خرد رسا و پاک اهورایی که در نهاد خود دارد، بهره بگیرد.
هرگز به سوی ناراستی وکژی گرایش نخواهد داشت.
خداوند، مرتو را در گزینش راه نیک وبد آزاد گذاشته، به او آزادی داده تا سرگذشت پیش روی خویش را به نیکی یا کژی فراهم آورد.
هیچگاه به سرنوشت از پیش تعیین شده که خداوند برایش گزینش کرده، باور نداشته باشد.
ارزشمندترین بخش زندگی مرتو ها زمانی است که با کژاندیشی وبدی ها ستیزه کرده وراه درست زندگی را برای خویش برگزیند.
از دیدگاه زرتشت، مرتو هایی که در این مبارزه، راه راست را گزینش می کنند.
هدفشان رسیدن به آرامش وشادمانی است. زیرا وژدان او با گزینش اشا(:هنجار راستی) آرام وشاد خواهد شد.
در بینش زرتشت، خوشبختی مرتو با فراهم کردنِ شادی وخوشبختی برای دیگران فراهم خواهد شد، پس شاد کردن دیگران و خشنود ساختن آنان از راهکارهای پسندیده زندگی، برای رستگاری مرتوخواهد بود.
به باور زرتشت، درجهانی که بر راستی استوار شده باشد، مرتوی دانا با یاری از خردِ رسا وهنجار راستی (اشا) که نتیجهً آن پیروی از اندیشهً پاک ، گفتار نیک وکردار شایسته باشد، به پیروزی خواهند رسید.
انجام کارنیک وخشنودی روان هستی از سفارش های ویژهً زرتشت به مرتوی خردمند است.
پیوستن به گروه نیکان را تنها خویشکاری مرتو ها نمی داند، بلکه کارنیک را شادی آفرین می داند.
در سرود اَشِم وُهو از اوستا، انجام کارنیک مرتو وپیوستن به هنجارراستی هنگامی برترین است، که برای ارزش راستی باشد. نه برای دریافت پاداش مادی، یا اینکه دیگران سپاسگزاری کنند.
در دیدگاه زرتشت، آزادی دربسیاری ازامور زندگی داد(حق) درست مرتو ها بوده، آزادی بیان، آزادی گزینش، کار، جای زندگی، آزادی انتخاب دوست، گزینش همسر، آزادی در گزینش دین، ازجمله آزادی های مرتوگانی است.
بیگمان چنانچه گزینش مرتوها از روی دانایی ورایزنی با خردمندانِ با تجربه باشد، گزینش وی نیک تر خواهد بود. در آن پشیمانی روی نخواهد داد.
با نگرش به آزادی دینی، پیروان زرتشت هیچگاه دین خود را نیز به زور به دیگران سفارش،نکرده؛ در پی کشتار دیگران برای گسترش دین نبوده اند.
در بینش زرتشت ، مرتوها با سرشت آلوده با گناه به دنیا نیامده است که باید رنج وریاضت بکشند تا ذات خویش را پاک سازند. بلکه با کژاندیشی، دروغ ، گفتار ناسزا و کردار ناشایست در زندگی، وژدان وروان خود را آزرده خواهند کرد. بنابراین مرتو با خودسازی وگزینش راه نیک در زندگی بایستی خود ودیگران را از پلیدی، ناپاکی ودروغ درامان دارد.
از انگره مینو (اهریمن) که همان کژاندیشی است دوری گزیند، زیرا سرچشمهً گفتار آزاردهنده ورفتار آسیب رسان است.
ادامه👇👇ح
#کورش_نیکنام
در پیام و بینش زرتشت، مَرتُو(:انسان) موجودی بی اختیار نیست که سرنوشتش را از پیش برایش برگزیده باشند و خودش درآن نقشی نداشته باشد.
اهورامزدا، مرتو را موجودی آزاد آفریده، به او نیروی گزینش داده تا بتواند راه زندگی را با ارادهً برگزیند. به خواست خود، خوشبختی و یا برعکس رنج، سختی وبدبختی را در زندگی پذیرا باشد.
زرتشت پدید آمدن جهان هستی را بی هدف وشانسی نمی داند، بلکه والاترین آماج(:هدف) آن را گسترش راستی وهنجار درست در زندگی مرتوگان می داند.
در بینش وی، ساختار هستی ازآغاز تا انجام بر پایه راستی بنیاد شده است.
از زمانی که مرتو با پیام زرتشت آشنا شد، وتلاش کرد تا آن را درزندگی به کارگیرد.
به هویت تازه ای دست یافت وراه پیشرفت درکارها راهدفمند دنبال کرد.
مرتوها دریافتند که در آفرینش نقش ویژه ای برعهده دارند، چنانچه بخواهند درجایگاه ارزشمندِ مرتوگانی استوار باشند.
به آن افتخار کنند، باید ویژگی هایی را در خود پویا وپایدار سازند.
برخی از نقش های مرتوگانی، در زندگی برپایهً آموزش های زرتشت، جوانه های پیشرفت وسازندگی اورا شکوفاتر، مرتو را از شادمانی وآرامش بیشتری بهره مند خواهد ساخت.
نخستین آموزشی که زرتشت به مرتو می دهد باور داشتن به یکتایی خداوند است، او خدای یگانه را با ویژگی دانایی بیکران در هستی می داند.
زرتشت باور دارد که پروردگار جهان سراسر نیکی وداد است.
زیرا خداوند از خردِ پاک ومقدس بهره دارد. دراین دیدگاه مرتو، دوست، یاور وهمراه خداوند است.
به همین روی از پدیدآورده خود ترس و وحشتی به دل ندارد.
نیازی نیست که به انگیزهً فرار از مجازات ومکافات خداوندی، برای او بندگی کند واز او هراس و ترس به دل داشته باشد.
زرتشت باور دارد که سرشت مرتو با نیکی و خوبی آمیخته شده است.
زیرا فروزه ای از نیروی اهورایی به نام فروهر جان مایهً سرشت اوست.
چنانچه مرتو از خرد رسا و پاک اهورایی که در نهاد خود دارد، بهره بگیرد.
هرگز به سوی ناراستی وکژی گرایش نخواهد داشت.
خداوند، مرتو را در گزینش راه نیک وبد آزاد گذاشته، به او آزادی داده تا سرگذشت پیش روی خویش را به نیکی یا کژی فراهم آورد.
هیچگاه به سرنوشت از پیش تعیین شده که خداوند برایش گزینش کرده، باور نداشته باشد.
ارزشمندترین بخش زندگی مرتو ها زمانی است که با کژاندیشی وبدی ها ستیزه کرده وراه درست زندگی را برای خویش برگزیند.
از دیدگاه زرتشت، مرتو هایی که در این مبارزه، راه راست را گزینش می کنند.
هدفشان رسیدن به آرامش وشادمانی است. زیرا وژدان او با گزینش اشا(:هنجار راستی) آرام وشاد خواهد شد.
در بینش زرتشت، خوشبختی مرتو با فراهم کردنِ شادی وخوشبختی برای دیگران فراهم خواهد شد، پس شاد کردن دیگران و خشنود ساختن آنان از راهکارهای پسندیده زندگی، برای رستگاری مرتوخواهد بود.
به باور زرتشت، درجهانی که بر راستی استوار شده باشد، مرتوی دانا با یاری از خردِ رسا وهنجار راستی (اشا) که نتیجهً آن پیروی از اندیشهً پاک ، گفتار نیک وکردار شایسته باشد، به پیروزی خواهند رسید.
انجام کارنیک وخشنودی روان هستی از سفارش های ویژهً زرتشت به مرتوی خردمند است.
پیوستن به گروه نیکان را تنها خویشکاری مرتو ها نمی داند، بلکه کارنیک را شادی آفرین می داند.
در سرود اَشِم وُهو از اوستا، انجام کارنیک مرتو وپیوستن به هنجارراستی هنگامی برترین است، که برای ارزش راستی باشد. نه برای دریافت پاداش مادی، یا اینکه دیگران سپاسگزاری کنند.
در دیدگاه زرتشت، آزادی دربسیاری ازامور زندگی داد(حق) درست مرتو ها بوده، آزادی بیان، آزادی گزینش، کار، جای زندگی، آزادی انتخاب دوست، گزینش همسر، آزادی در گزینش دین، ازجمله آزادی های مرتوگانی است.
بیگمان چنانچه گزینش مرتوها از روی دانایی ورایزنی با خردمندانِ با تجربه باشد، گزینش وی نیک تر خواهد بود. در آن پشیمانی روی نخواهد داد.
با نگرش به آزادی دینی، پیروان زرتشت هیچگاه دین خود را نیز به زور به دیگران سفارش،نکرده؛ در پی کشتار دیگران برای گسترش دین نبوده اند.
در بینش زرتشت ، مرتوها با سرشت آلوده با گناه به دنیا نیامده است که باید رنج وریاضت بکشند تا ذات خویش را پاک سازند. بلکه با کژاندیشی، دروغ ، گفتار ناسزا و کردار ناشایست در زندگی، وژدان وروان خود را آزرده خواهند کرد. بنابراین مرتو با خودسازی وگزینش راه نیک در زندگی بایستی خود ودیگران را از پلیدی، ناپاکی ودروغ درامان دارد.
از انگره مینو (اهریمن) که همان کژاندیشی است دوری گزیند، زیرا سرچشمهً گفتار آزاردهنده ورفتار آسیب رسان است.
ادامه👇👇ح
Forwarded from kourosh niknam
ادامه از رویه نخست👆👆
از جلوه های ارزشمند بینش زرتشت برای مرتوها، پاسداشت زیستگاه همگانی است.
زرتشت آلوده کردن هوا، آب ،خاک وآتش را از کارهای ناشایست می داند.
مرتو را سفارش می کند تا هوا را آلوده نسازد بلکه درخوشبو ساختن آن تلاش کند، آب را پاک نگهدارد وبیهوده از آن استفاده نکند ، خاک را خوراک دهد، بکوشد تا سبزی وخرمی در آن بیشترگردد، به یاد نیاکان و به انگیزهً اینکه فروغ اهورایی در جان و روانش همچنان پایدار بماند، آتش را آلوده نسازد بلکه از آن پرستاری کند. به سوی روشنایی آتش؛ اهورامزدا را نیایش کند.
دوستان
مرتو در زندگی خود باید نوگرا باشد. فرَشَه که یک واژهً اوستایی است، تازه شدن و پویایی رابه مرتو ها یادآوری می کند.
اندیشه وخرد، تن وروان مرتو، فرهنگ و رفتار مرتو باید به سوی تازگی وپیشرفت حرکت کند،
اشوزرتشت درپیام خود به مرتو سفارش می کند که پیوسته جهان را نو وزندگی را تازه گردانند.
به باور زرتشت، مرتو باید گام هایی هرچند کوچک در راه رسیدن به زندگی بهتر، سازنده تر و کسب آسایش همراه با آرامش بردارد.
بینش زرتشت دگرسانی(:تفاوت) بین مرتو ها، به ویژه زنان ومردان نمی داند.
در سرود یِنگهه هاتام ازاوستا، زنان ومردان درصورتی نسبت به هم برتری دارند که در انجام کارنیک از یکدیگر پیشی(:سبقت) بگیرند.
زرتشت به جوانان سفارش می کند که اگر می خواهند زندگی خوب وآرامی با همسران خود داشته باشند بایستی در مهرورزی ونیک منشی سرآمد دیگری باشند.
واین شیوه را پشتوانهً ادامهً زندگی خویش بدانند.
وارونه آن، دروغ را سبب از هم پاشیدگی زندگی زناشویی مرتو یادآوری می کند.
در پیام زرتشت مرتو برای شاد بودن آفریده شده، بنابراین پیروان زرتشت غمگساری وسوگواری را نمی پسندند، زن ومرد باید پیوسته شاد وخشنود باشند. زیرا در پرتو این فروزه ها، تن مرتوها نیرومند، روان او شاد خواهد شد.
درنتیجه گرایش به کار وکوشش در او فزونی می گیرد.
در این بینش خوشبختی وآسایش واقعی مرتو با تلاش واز راه راستی به دست می آید. هرگز مرتویی که از راه ناشایست خود را خوشبخت میشه که در پندارد، به خرسندی واقعی دست نیافته است.
زرتشت تنها آرزوی مرتو را نزدیک شدن به اهورامزدا می داند وآغازِ این حرکت را شناختِ راهِ رستگاری و راژوری(:عرفان) می داند.
پیام آور آیین راستی باوردارد که شاد وخوشبخت ساختن دیگران و خدمت کردن به مرتوگان، بهترین شیوه نیایش خداوند است.
مرتو بایستی آنچه را که آرزو دارد تنها از خداوند خود(دانش هستی) درخواست کند.
از استوره نگری وخرافه پنداری دوری گزیند.
نیروهای مادی و ساختگی را رهایی بخش و یاری کننده خود باور نکند.
مرتو با داشتن اندیشه وخرد، خویشکاری دارد دانش اندوزد. به یاری خرد رسای خویش، با مشکل ونارسایی های زندگی مبارزه کند.
🔥🔥🔥🔥🔥
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبد کورش نیکنام
از جلوه های ارزشمند بینش زرتشت برای مرتوها، پاسداشت زیستگاه همگانی است.
زرتشت آلوده کردن هوا، آب ،خاک وآتش را از کارهای ناشایست می داند.
مرتو را سفارش می کند تا هوا را آلوده نسازد بلکه درخوشبو ساختن آن تلاش کند، آب را پاک نگهدارد وبیهوده از آن استفاده نکند ، خاک را خوراک دهد، بکوشد تا سبزی وخرمی در آن بیشترگردد، به یاد نیاکان و به انگیزهً اینکه فروغ اهورایی در جان و روانش همچنان پایدار بماند، آتش را آلوده نسازد بلکه از آن پرستاری کند. به سوی روشنایی آتش؛ اهورامزدا را نیایش کند.
دوستان
مرتو در زندگی خود باید نوگرا باشد. فرَشَه که یک واژهً اوستایی است، تازه شدن و پویایی رابه مرتو ها یادآوری می کند.
اندیشه وخرد، تن وروان مرتو، فرهنگ و رفتار مرتو باید به سوی تازگی وپیشرفت حرکت کند،
اشوزرتشت درپیام خود به مرتو سفارش می کند که پیوسته جهان را نو وزندگی را تازه گردانند.
به باور زرتشت، مرتو باید گام هایی هرچند کوچک در راه رسیدن به زندگی بهتر، سازنده تر و کسب آسایش همراه با آرامش بردارد.
بینش زرتشت دگرسانی(:تفاوت) بین مرتو ها، به ویژه زنان ومردان نمی داند.
در سرود یِنگهه هاتام ازاوستا، زنان ومردان درصورتی نسبت به هم برتری دارند که در انجام کارنیک از یکدیگر پیشی(:سبقت) بگیرند.
زرتشت به جوانان سفارش می کند که اگر می خواهند زندگی خوب وآرامی با همسران خود داشته باشند بایستی در مهرورزی ونیک منشی سرآمد دیگری باشند.
واین شیوه را پشتوانهً ادامهً زندگی خویش بدانند.
وارونه آن، دروغ را سبب از هم پاشیدگی زندگی زناشویی مرتو یادآوری می کند.
در پیام زرتشت مرتو برای شاد بودن آفریده شده، بنابراین پیروان زرتشت غمگساری وسوگواری را نمی پسندند، زن ومرد باید پیوسته شاد وخشنود باشند. زیرا در پرتو این فروزه ها، تن مرتوها نیرومند، روان او شاد خواهد شد.
درنتیجه گرایش به کار وکوشش در او فزونی می گیرد.
در این بینش خوشبختی وآسایش واقعی مرتو با تلاش واز راه راستی به دست می آید. هرگز مرتویی که از راه ناشایست خود را خوشبخت میشه که در پندارد، به خرسندی واقعی دست نیافته است.
زرتشت تنها آرزوی مرتو را نزدیک شدن به اهورامزدا می داند وآغازِ این حرکت را شناختِ راهِ رستگاری و راژوری(:عرفان) می داند.
پیام آور آیین راستی باوردارد که شاد وخوشبخت ساختن دیگران و خدمت کردن به مرتوگان، بهترین شیوه نیایش خداوند است.
مرتو بایستی آنچه را که آرزو دارد تنها از خداوند خود(دانش هستی) درخواست کند.
از استوره نگری وخرافه پنداری دوری گزیند.
نیروهای مادی و ساختگی را رهایی بخش و یاری کننده خود باور نکند.
مرتو با داشتن اندیشه وخرد، خویشکاری دارد دانش اندوزد. به یاری خرد رسای خویش، با مشکل ونارسایی های زندگی مبارزه کند.
🔥🔥🔥🔥🔥
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبد کورش نیکنام
Forwarded from مبرّزی
قدمت زبان لُری طبق لغات کتیبه بیستون به دوره هخامنشی میرسد: پروفسور بهاروند در همایش بررسی سیر تحول ادبیات بومی در لُرستان که در دانشگاه لُرستان برگزار شد، با اشاره به اینکه درحال حاضر در کتیبه بیستون حداقل ۲۵ واژه لُری وجود دارد بیان کرد: آنچه که دارد زبان بومی را تهدید میکند، آمدن تلویزیون به منازل و ترویج زبان فارسی و تکلم افراد بومی به زبان فارسی جای زبان مادری است. از لُرستانیها (تمام مردم لرزبان جدای از مرزهای جغرافیایی نه فقط استان لرستان کنونی) انتظار دارم که متوجه عظمت زبان و میراث فرهنگی خود یعنی زبان لُری باشند و فرزندان خود را منع نکنند که به زبان لُری سخن گویند؛ چرا که فرزند خود را از هویت و میراث فرهنگیاش دور خواهید کرد.
▪پروفسور سکندر بهاروند که دکترای جامعهشناسی از دانشگاه بالتیمور آمریکا دارد در مصاحبه با فصلنامه پریسک زاگرس، شماره ۷، صفحه ۲۳، عنوان کرد: الآن برخی از اقوام، زبان فارسی (زبان معیار) را جایگزین زبان قومی شان کردهاند. در لُرزبانان بعضی از والدین با بچهشان فارسی حرف میزنند؛ درحالیکه نمیدانند زبان لُری متعلق به دوره هخامنشی میباشد.
در کتیبه بیستون 25 لغت لُری پیدا کردهام مانند:《اوسه》یعنی آن موقع،《ایسه》یعنی حالا. بجای ایسه، 《الآن》عربی، جایگزین شدهاست. چنانچه میگویند《منه پیا خوئیه》یعنی؛ فکر میکند مرد خوبی است. یا واژگان برار به معنی برادر که در متون ساسانی آمده یا اِیوارَه به معنی عصر یا وِیر به معنای حافظه. یا جمله: گِری بِسا هِیسه میام؛ که جزء به جزءش ساسانی است اما در فارسی میگویند: چند لحظه صبر کن الآن میام! و در این جمله، کلمات: لحظه، صبر و الآن عربی هستند! رود نیل در کتیبه داریوش پیر آو (Pir ava) ضبط شده است که کلمه پیرو Piero در زبان قبطی مصر به معنی رود بزرگ است اما چقدر ضبط داریوش و ضبط قبطی آن با کلمه پر آب (پر آو در لُری) و فاریاب فارسی نزدیک است. پیر آو در زبان لُری شاید رودخانه بسیار قدیمی معنی دهد (دکتر باستانی پاریزی، از سیر تا پیاز، صفحه ۴۰۶) اکنون مادران یا پدران که غافل از ریشه باستانی زبان هستند حرف زدن به زبان لُری را فراموش کردهاند. ▪پروفسور ویلیام تکستون استاد دانشگاه هاروارد کتاب From Tales Loristan را سال ۱۳۶۵ چاپ کرد که الآن از طریق اینترنت هم قابل دریافت است و از کتابهای پر مراجعه و پر فروش است حتی در ژاپن هم در موردش نقد نوشتهاند و مورد توجه زبانشناسان و افسانهشناس ها قرار گرفتهاست.
▪پروفسور سکندر بهاروند که دکترای جامعهشناسی از دانشگاه بالتیمور آمریکا دارد در مصاحبه با فصلنامه پریسک زاگرس، شماره ۷، صفحه ۲۳، عنوان کرد: الآن برخی از اقوام، زبان فارسی (زبان معیار) را جایگزین زبان قومی شان کردهاند. در لُرزبانان بعضی از والدین با بچهشان فارسی حرف میزنند؛ درحالیکه نمیدانند زبان لُری متعلق به دوره هخامنشی میباشد.
در کتیبه بیستون 25 لغت لُری پیدا کردهام مانند:《اوسه》یعنی آن موقع،《ایسه》یعنی حالا. بجای ایسه، 《الآن》عربی، جایگزین شدهاست. چنانچه میگویند《منه پیا خوئیه》یعنی؛ فکر میکند مرد خوبی است. یا واژگان برار به معنی برادر که در متون ساسانی آمده یا اِیوارَه به معنی عصر یا وِیر به معنای حافظه. یا جمله: گِری بِسا هِیسه میام؛ که جزء به جزءش ساسانی است اما در فارسی میگویند: چند لحظه صبر کن الآن میام! و در این جمله، کلمات: لحظه، صبر و الآن عربی هستند! رود نیل در کتیبه داریوش پیر آو (Pir ava) ضبط شده است که کلمه پیرو Piero در زبان قبطی مصر به معنی رود بزرگ است اما چقدر ضبط داریوش و ضبط قبطی آن با کلمه پر آب (پر آو در لُری) و فاریاب فارسی نزدیک است. پیر آو در زبان لُری شاید رودخانه بسیار قدیمی معنی دهد (دکتر باستانی پاریزی، از سیر تا پیاز، صفحه ۴۰۶) اکنون مادران یا پدران که غافل از ریشه باستانی زبان هستند حرف زدن به زبان لُری را فراموش کردهاند. ▪پروفسور ویلیام تکستون استاد دانشگاه هاروارد کتاب From Tales Loristan را سال ۱۳۶۵ چاپ کرد که الآن از طریق اینترنت هم قابل دریافت است و از کتابهای پر مراجعه و پر فروش است حتی در ژاپن هم در موردش نقد نوشتهاند و مورد توجه زبانشناسان و افسانهشناس ها قرار گرفتهاست.
Forwarded from کنفرانس ایرانویچ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📜🕯️🖋️صف اهدای خون ارتش ایران
وطن عشق من هم وطن جان من
وطن روح من عز و ایمان من
وطن در رهت جان نثاری کنم
که ارزش بود در رهت جان دهم
به خاکت ز خون لاله کاری کنم
🆔@conference_iranvich🔥
وطن عشق من هم وطن جان من
وطن روح من عز و ایمان من
وطن در رهت جان نثاری کنم
که ارزش بود در رهت جان دهم
به خاکت ز خون لاله کاری کنم
🆔@conference_iranvich🔥
امروز
به روز فیروز و فرخ
روز؛ آذر ،از ماهِ اسفند
سال ۳۷۶۱ ترادادی مزدیسنا
برابر با
پنجشنبه: ۳ اسفند ماه،
به سال ۱۴۰۲ خورشیدی
۲۲ فوریه ۲۰۲۴ ترسایی
22,.02.2024
🌷🌷🌷
🔹 آذر:
- نهمین روز هر ماه سی روزه در گاهشماری ترادادی زرتشتیان «آذر» نامدارد.
- آذر یا آتش در باور نیاکان باستانی ما نماد پاکی، راستی و اشغ درونی بوده است.
زرتشتیان "آتش" را در کنار سه آخشیج(عنصر) آب، خاک وهوا گرامی داشته به ناپاکی آلوده نمی کنند.
پورشیراز(حافظ) می فرماید:
از آن به دیر مغانم عزیز می دارند
که آتشی که نمیرد همیشه، در دل ماست.
مولانا:
آتش اشغ است که اندر نی فتاد
جوشش اشغ است که اندر می افتاد.
آتش است این بانگ نای و نیست باد
هرکه این آتش ندارد، نیست باد
🪻🌸🪻
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33
به روز فیروز و فرخ
روز؛ آذر ،از ماهِ اسفند
سال ۳۷۶۱ ترادادی مزدیسنا
برابر با
پنجشنبه: ۳ اسفند ماه،
به سال ۱۴۰۲ خورشیدی
۲۲ فوریه ۲۰۲۴ ترسایی
22,.02.2024
🌷🌷🌷
🔹 آذر:
- نهمین روز هر ماه سی روزه در گاهشماری ترادادی زرتشتیان «آذر» نامدارد.
- آذر یا آتش در باور نیاکان باستانی ما نماد پاکی، راستی و اشغ درونی بوده است.
زرتشتیان "آتش" را در کنار سه آخشیج(عنصر) آب، خاک وهوا گرامی داشته به ناپاکی آلوده نمی کنند.
پورشیراز(حافظ) می فرماید:
از آن به دیر مغانم عزیز می دارند
که آتشی که نمیرد همیشه، در دل ماست.
مولانا:
آتش اشغ است که اندر نی فتاد
جوشش اشغ است که اندر می افتاد.
آتش است این بانگ نای و نیست باد
هرکه این آتش ندارد، نیست باد
🪻🌸🪻
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33
Forwarded from 🔥🔥🔥درگاه کوچه اقاقیا 🔥🔥🔥🔥 (شاهپور اکبری)
نخستین آموزشی که زرتشت به مرتو می دهد باور داشتن به یکتایی خداوند است، او خدای یگانه را با ویژگی دانایی بیکران در هستی می داند.
زرتشت باور دارد که پروردگار جهان سراسر نیکی وداد است.
زیرا خداوند از خردِ پاک ومقدس بهره دارد. دراین دیدگاه مرتو، دوست، یاور وهمراه خداوند است.
به همین روی از پدیدآورده خود ترس و وحشتی به دل ندارد.
نیازی نیست که به انگیزهً فرار از مجازات ومکافات خداوندی، برای او بندگی کند واز او هراس و ترس به دل داشته باشد.
مرتو در زندگی خود باید نوگرا باشد. فرَشَه که یک واژهً اوستایی است، تازه شدن و پویایی رابه مرتو ها یادآوری می کند.
اندیشه وخرد، تن وروان مرتو، فرهنگ و رفتار مرتو باید به سوی تازگی وپیشرفت حرکت کند،
اشوزرتشت درپیام خود به مرتو سفارش می کند که پیوسته جهان را نو وزندگی را تازه گردانند.
به باور زرتشت، مرتو باید گام هایی هرچند کوچک در راه رسیدن به زندگی بهتر، سازنده تر و کسب آسایش همراه با آرامش بردارد.
زرتشت باور دارد که پروردگار جهان سراسر نیکی وداد است.
زیرا خداوند از خردِ پاک ومقدس بهره دارد. دراین دیدگاه مرتو، دوست، یاور وهمراه خداوند است.
به همین روی از پدیدآورده خود ترس و وحشتی به دل ندارد.
نیازی نیست که به انگیزهً فرار از مجازات ومکافات خداوندی، برای او بندگی کند واز او هراس و ترس به دل داشته باشد.
مرتو در زندگی خود باید نوگرا باشد. فرَشَه که یک واژهً اوستایی است، تازه شدن و پویایی رابه مرتو ها یادآوری می کند.
اندیشه وخرد، تن وروان مرتو، فرهنگ و رفتار مرتو باید به سوی تازگی وپیشرفت حرکت کند،
اشوزرتشت درپیام خود به مرتو سفارش می کند که پیوسته جهان را نو وزندگی را تازه گردانند.
به باور زرتشت، مرتو باید گام هایی هرچند کوچک در راه رسیدن به زندگی بهتر، سازنده تر و کسب آسایش همراه با آرامش بردارد.
Forwarded from چیستا طاهری
زبان فارسی، عامل بنیادین وحدت و پویایی حوزهی فرهنگ ایران
شادروان دکتر پرویز ورجاوند
آنهایی که با بررسیهای باستان شناسی, مردم شناسی, نژاد شناسی, تاریخی و زبان شناسی این سرزمین آشنایی دارند, به روشنی میدانند که اکثریت عظیم باشندگان فلات ایران را دست کم از هزاره دوم پیش از میلاد آریاییان تشکیل میدادهاند. این گفته به اعتبار نظریهای است که معتقد به مهاجرت آریاییان به فلات ایران است, در حالی که گروهی دیگر معتقدند که ایران خود مهد آریاییان بوده است. این که نام ایران در دوران اساطیری «ایرانویج»، یعنی سرزمین و کشور تخمهی آریایی خوانده می شده و تنها سرزمینی است که از دیر باز نام آریاییان بر آن گذارده شده, دلیل شایان توجهی بر درستی نظر این گروه دانسته شده است. همچنین به اعتبار آثار به دست آمده در کاوشهای مختلف, از ساحل آمو دریا تا شوش و از قفقاز تا کنارههای سند, ساکنان فلات بزرگ ایران, از هزاره پنجم پیش از میلاد, از بافت مردم شناسی و فرهنگی همپیوند و مشابهی برخوردار بودهاند. بنابر این همه کسانی که در سراسر این فلات, طی هزاران سال و نسل در پی نسل زیستهاند و فرهنگ ایرانی را پروردهاند, همه به یک بنیاد تاریخی - فرهنگی مشخص و همپیوند تعلق دارند. از سوی دیگر، واقعیتهای تاریخی حکایت از آن دارند که مردم این سرزمین نیز مانند دیگر سرزمینهای جهان بر اثر جنگها و یورشها و مهاجرتها با دیگر تبارها آمیختگی داشتهاند. تبارهایی از نژادهای دیگر در گروههای کوچک؛ چون هموطنان ترکمن به این سرزمین کوچ کرده و در آن سکنا گزیدهاند. از سوی دیگر گسترده بودن فلات ایران و گوناگونی ویژگیهای جغرافیایی آن که گاه سلسله جبالهای بلند, یا رودهای خروشان, ارتباط بخشی را با بخش دیگر مشکل میساخته, سبب گردیده تا باشندگان هر ناحیه با توجه به تاثیرات جغرافیایی منطقه و ارتباطهای فرهنگی محدود و یا گستردهشان با ساکنان ناحیههای مجاور, هریک افزون بر حفظ جنبههای اساسی فرهنگ ایرانی که میان همه باشندگان فلات مشترک است, به خلق ویژگیهای محلی به صورت پارهفرهنگها در جهت غنیتر ساختن, بارورتر ساختن و پرجاذبهتر ساختن فرهنگ ملی بپردازند.
بر اساس کدام ضابطه علمیِ باستان شناسی و مردم شناسی, تاریخی و فرهنگی میتوان کرد, لر, آذربایجانی, بلوچ, خراسانی, سیستانی, مازندرانی, گیلانی, اصفهانی و کرمانی را ملیتی یا خلقی متفاوت با دیگری به شمار آورد؟ اگر تفاوتهای گویشی در زبان این مردم ملاک جدایی آنها شمرده شود که در میان هریک ازگروههای زبانی نیز اختلاف گویش تا حد فهم نکردن هم به همان اندازه چشمگیر است! کیست که نداند [در کردستان] میان مردمی که به گویش کردی, زازا, گورانی, سورانی و شمالی سخن میگویند و یا در گیلان میان کسانی که به گیلکی و طالشی حرف میزنند, همان قدر مشکل فهم یکدیگر وجود دارد که میان لری و آذربایجانی و یا بلوچی و مازندرانی مطرح است؛ چنان که هموطنان کرد سنندجی, لری و لکی را بهتر از کردی شمالی در مییابند. به همین دلیل است که دست کم در طول 1200 سال به شهادت آثار بر جای مانده, همه باشندگان این سرزمین از هرجا که بودهاند خود خواسته, عمده آثار فرهنگی و علمی خود را به جز در زمینههای فلکوریک, به زبان فارسی که زبان مشترک همگان و همریشه با دیگر زبانهای ایرانی موجود در فلات ایران بوده است, نوشته و ضبط کردهاند. چگونه میتوان فرزندان سلحشور لر و کرد این سرزمین که مادها از میانشان برخاسته و یکی از چند سلسله قدرتمند ایرانی را تشکیل دادهاند, ملیتی و خلقی جدا از شیرازی و اصفهانی و کرمانی و آذربایجانی به شمار آورد؟ چگونه و با چه معیار علمی و سند تاریخی میتوان به خود اجازه داد تا از آذربایجانیان, این پاسداران همیشه بیدار آزادی و استقلال ایران و حماسه آفرینان نهضت مشروطیت به عنوان خلقی متفاوت با دیگر مردم ایران سخن گفت؟ چنین است درباره مردم خوزستان و بلوچهای آزاده و دیگر باشندگان این سرزمین. در جریان هشت سال جنگ با عراق, مردم جای جای این سرزمین کهنسال از سرخس گرفته تا کنار بهمن شیر، و از ارس گرفته تا گواتر, یک بار دیگر حماسههای گذشته فرزندان این سرزمین در جان باختن برای دفاع از وجب به وجب خاک این سرزمین زنده ساختند. آنها نمیخواستند تا بار دیگر عهدنامهای ننگین چون ترکمانچای و گلستان بر این مردم تحمیل گردد. در جبههای نبود که اصفهانی و کرد و لر و شیرازی و کرمانی و آذربایجانی و گیلانی و بلوچ و بوشهری و غیره در کنار هم, مشتاقانه و با تمامی وجود بر دشمن نتازند و از یکپارچگی میهن و استقلال آن دفاع نکنند.
با نگرشی بر تاریخ این سرزمین, هیچ گاه در ایران زبان فارسی از سوی هیچ حکومتی بر هیچ مردمی تحمیل نشده است,
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/934-zaban-farsi-amel-yeganegi.html
شادروان دکتر پرویز ورجاوند
آنهایی که با بررسیهای باستان شناسی, مردم شناسی, نژاد شناسی, تاریخی و زبان شناسی این سرزمین آشنایی دارند, به روشنی میدانند که اکثریت عظیم باشندگان فلات ایران را دست کم از هزاره دوم پیش از میلاد آریاییان تشکیل میدادهاند. این گفته به اعتبار نظریهای است که معتقد به مهاجرت آریاییان به فلات ایران است, در حالی که گروهی دیگر معتقدند که ایران خود مهد آریاییان بوده است. این که نام ایران در دوران اساطیری «ایرانویج»، یعنی سرزمین و کشور تخمهی آریایی خوانده می شده و تنها سرزمینی است که از دیر باز نام آریاییان بر آن گذارده شده, دلیل شایان توجهی بر درستی نظر این گروه دانسته شده است. همچنین به اعتبار آثار به دست آمده در کاوشهای مختلف, از ساحل آمو دریا تا شوش و از قفقاز تا کنارههای سند, ساکنان فلات بزرگ ایران, از هزاره پنجم پیش از میلاد, از بافت مردم شناسی و فرهنگی همپیوند و مشابهی برخوردار بودهاند. بنابر این همه کسانی که در سراسر این فلات, طی هزاران سال و نسل در پی نسل زیستهاند و فرهنگ ایرانی را پروردهاند, همه به یک بنیاد تاریخی - فرهنگی مشخص و همپیوند تعلق دارند. از سوی دیگر، واقعیتهای تاریخی حکایت از آن دارند که مردم این سرزمین نیز مانند دیگر سرزمینهای جهان بر اثر جنگها و یورشها و مهاجرتها با دیگر تبارها آمیختگی داشتهاند. تبارهایی از نژادهای دیگر در گروههای کوچک؛ چون هموطنان ترکمن به این سرزمین کوچ کرده و در آن سکنا گزیدهاند. از سوی دیگر گسترده بودن فلات ایران و گوناگونی ویژگیهای جغرافیایی آن که گاه سلسله جبالهای بلند, یا رودهای خروشان, ارتباط بخشی را با بخش دیگر مشکل میساخته, سبب گردیده تا باشندگان هر ناحیه با توجه به تاثیرات جغرافیایی منطقه و ارتباطهای فرهنگی محدود و یا گستردهشان با ساکنان ناحیههای مجاور, هریک افزون بر حفظ جنبههای اساسی فرهنگ ایرانی که میان همه باشندگان فلات مشترک است, به خلق ویژگیهای محلی به صورت پارهفرهنگها در جهت غنیتر ساختن, بارورتر ساختن و پرجاذبهتر ساختن فرهنگ ملی بپردازند.
بر اساس کدام ضابطه علمیِ باستان شناسی و مردم شناسی, تاریخی و فرهنگی میتوان کرد, لر, آذربایجانی, بلوچ, خراسانی, سیستانی, مازندرانی, گیلانی, اصفهانی و کرمانی را ملیتی یا خلقی متفاوت با دیگری به شمار آورد؟ اگر تفاوتهای گویشی در زبان این مردم ملاک جدایی آنها شمرده شود که در میان هریک ازگروههای زبانی نیز اختلاف گویش تا حد فهم نکردن هم به همان اندازه چشمگیر است! کیست که نداند [در کردستان] میان مردمی که به گویش کردی, زازا, گورانی, سورانی و شمالی سخن میگویند و یا در گیلان میان کسانی که به گیلکی و طالشی حرف میزنند, همان قدر مشکل فهم یکدیگر وجود دارد که میان لری و آذربایجانی و یا بلوچی و مازندرانی مطرح است؛ چنان که هموطنان کرد سنندجی, لری و لکی را بهتر از کردی شمالی در مییابند. به همین دلیل است که دست کم در طول 1200 سال به شهادت آثار بر جای مانده, همه باشندگان این سرزمین از هرجا که بودهاند خود خواسته, عمده آثار فرهنگی و علمی خود را به جز در زمینههای فلکوریک, به زبان فارسی که زبان مشترک همگان و همریشه با دیگر زبانهای ایرانی موجود در فلات ایران بوده است, نوشته و ضبط کردهاند. چگونه میتوان فرزندان سلحشور لر و کرد این سرزمین که مادها از میانشان برخاسته و یکی از چند سلسله قدرتمند ایرانی را تشکیل دادهاند, ملیتی و خلقی جدا از شیرازی و اصفهانی و کرمانی و آذربایجانی به شمار آورد؟ چگونه و با چه معیار علمی و سند تاریخی میتوان به خود اجازه داد تا از آذربایجانیان, این پاسداران همیشه بیدار آزادی و استقلال ایران و حماسه آفرینان نهضت مشروطیت به عنوان خلقی متفاوت با دیگر مردم ایران سخن گفت؟ چنین است درباره مردم خوزستان و بلوچهای آزاده و دیگر باشندگان این سرزمین. در جریان هشت سال جنگ با عراق, مردم جای جای این سرزمین کهنسال از سرخس گرفته تا کنار بهمن شیر، و از ارس گرفته تا گواتر, یک بار دیگر حماسههای گذشته فرزندان این سرزمین در جان باختن برای دفاع از وجب به وجب خاک این سرزمین زنده ساختند. آنها نمیخواستند تا بار دیگر عهدنامهای ننگین چون ترکمانچای و گلستان بر این مردم تحمیل گردد. در جبههای نبود که اصفهانی و کرد و لر و شیرازی و کرمانی و آذربایجانی و گیلانی و بلوچ و بوشهری و غیره در کنار هم, مشتاقانه و با تمامی وجود بر دشمن نتازند و از یکپارچگی میهن و استقلال آن دفاع نکنند.
با نگرشی بر تاریخ این سرزمین, هیچ گاه در ایران زبان فارسی از سوی هیچ حکومتی بر هیچ مردمی تحمیل نشده است,
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/934-zaban-farsi-amel-yeganegi.html
www.iranboom.ir
زبان فارسی، عامل بنیادین وحدت و پویایی حوزهی فرهنگ ایران