@zhuanchannel
«گفتم اگر نتوانستم روزانه یک اتوبوس بسازم، دست هایم را قطع میکنم»
کتاب «پیکان سرنوشت ما» با گردآوری و نگارش مهدی خیامی توسط نشر نی در سال ۹۷ منتشر شده است. این کتاب، خاطرات احمد خیامی، موسس ایران ناسیونال (ایران خودرو)، فروشگاههای کوروش و بانک صنعت و معدن است.
یک روز، نامه تندی به وزیر اقتصاد نوشتم و منافع کارم و امکانات آن را برایش شرح دادم.
در خاتمه اضافه کردم اگر اجازه بدهید مراتب را از طریق دفتر مخصوص به عرض خواهم رساند چند روز بعد، وزیر مرا خواست و درباره اشکالاتی که این کار داشت صحبت کرد
گفتم من کلیه این اشکالات را بهتر از شما میدانم و درباره همه آنها مطالعه کردهام شما چه زیانی از این کار خواهید دید؟
اگر این کار درست شود نخستین قدم مثبت برای صنعتی کردن کشور برداشته شده است و اگر نشد من زیان خواهم کرد و هیچ وام و کمکی هم نمیخواهم.
وزیر اقتصاد گفت من تمام پروژه و طرحهای شما را در یک هفته مطالعه میکنم و با مشاورانم مشورت میکنم و سعی میکنم در پانزده روز اجازه نامه را برایتان صادر کنم خلاصه دو ماه دیگر مرا سرگردان کردند و سرانجام اجازه ساخت اتوبوس را صادر کردند.
این اتوبوس صد درصد با اتوبوسهای ساخت کشورهای صنعتی رقابت میکرد صد درصد حقوق گمرکی و سود بازرگانی لوازم و ماشین آلات مورد نیاز را پرداخت میکرد و به تدریج کار ساخت اتوبوس را به خودکفایی میرساند.
اجرای این پروژه با تبصرههایی که در اجازه نامه وجود داشت برای ۹۹ درصد از دست اندرکاران غیر ممکن مینمود از سوی دستگاه کامل مونتاژ سی کی دی را چهار ماه پیش وارد کرده و عملاً شروع به مونتاژ اتوبوس کرده بود
ولی این شرکت حتی با کمک چند نفر متخصص آلمانی هنوز نتواسته بود حتی یک دستگاه اتوبوس را تمام و کمال تولید کند و به بازار بفرستد.
در آن زمان با احمد سودآور دوستی و همکاری داشتیم و در رفت و آمد بودیم.
شبی که اجازه ساخت اتوبوس را گرفتم به اتفاق ایشان در هتل و تک پشت بار نشسته بودیم آقای سودآور پرسید فکر میکنی بتوانی اتوبوسی مثل اتوبوسهای کارخانه مانهایم بسازی؟
گفتم صد درصد، گفت ماهی یکی هم نمیتوانی بسازی، گفتم حداقل با ساختن روزانه یک دستگاه اتومبیل شروع میکنم گفت این کار بچه بازی نیست؛ اگر توانستی ماهی دو تا اتوبوس بسازی دو تا مرسدس کوپه ۳۰۰ بهت میدهم؛ گفتم اگر نتوانستم بسازم دستهایم را قطع میکنم.
پرسید برای شاسیاش چه کار میکنی گفتم اول آن را از شرکت شما میگیرم، اما نه مانند شاسیهای قبلی که سر هر دستگاه هفت هزار مارک کشیده بودید رویش
اول انکار کرد و گفت من خبر ندارم موقعی که اسناد آن را نشان دادم گفت من که باخبر نیستم ممکن است دیگران این کار را کرده باشند.
احمد سودآور خیلی به من خوبی کرده بود و به قول اولیه وفادار مانده بود اما غیر ممکن بود از این مطلب مطلع نباشد.
گفتم با قیمت خالص مرسدس بنز پنج درصد میدهم و قرارداد آن را باید به امضای بنز برسانی آن هم به خاطر دوستی ای که با هم داریم احمد سودآور به من کمک کرده بود ولی من هم منافع بی شماری به آنها رسانده بودم و بنز را در ایران مشهور کرده بودم از سوی دیگر کاری که شده بود به معنای واقعی دور از مردانگی بود.
گفتم اگر با این پیشنهاد موافقت نکنی خودم مستقیماً از بنز خرید میکنم و در آن صورت به شما پولی نمیدهم بی نهایت عصبانی شد و گفت این دیگر غلط زیادی است که میکنی
از فردا دستور داد دیگر اجازه نداری شاسی اتوبوس سفارش بدهی قبلاً فکر این کار را کرده بودم و به حد کافی مرسدس سفارش داده بودم و همه آنها داشت به دستم میرسید.
مقدار زیادی سواری و کامیون هم خریده بودم که حواله آنها صادر شده بود. لوازم یدکی هم به حد کافی در انبار داشتم به این ترتیب آن شب من و سودآور با سردی هرچه تمامتر از یکدیگر جدا شدیم
تصور میکنم هوشنگ رام عمران هم در نزدیکی ما نشسته بود و صحبتهای ما را شنیده بود و از شرطی که بسته بودیم مطلع شده بود. از فردای آن شب ارتباط من با شرکت مریخ به کلی قطع شد.
انتخاب
«گفتم اگر نتوانستم روزانه یک اتوبوس بسازم، دست هایم را قطع میکنم»
کتاب «پیکان سرنوشت ما» با گردآوری و نگارش مهدی خیامی توسط نشر نی در سال ۹۷ منتشر شده است. این کتاب، خاطرات احمد خیامی، موسس ایران ناسیونال (ایران خودرو)، فروشگاههای کوروش و بانک صنعت و معدن است.
یک روز، نامه تندی به وزیر اقتصاد نوشتم و منافع کارم و امکانات آن را برایش شرح دادم.
در خاتمه اضافه کردم اگر اجازه بدهید مراتب را از طریق دفتر مخصوص به عرض خواهم رساند چند روز بعد، وزیر مرا خواست و درباره اشکالاتی که این کار داشت صحبت کرد
گفتم من کلیه این اشکالات را بهتر از شما میدانم و درباره همه آنها مطالعه کردهام شما چه زیانی از این کار خواهید دید؟
اگر این کار درست شود نخستین قدم مثبت برای صنعتی کردن کشور برداشته شده است و اگر نشد من زیان خواهم کرد و هیچ وام و کمکی هم نمیخواهم.
وزیر اقتصاد گفت من تمام پروژه و طرحهای شما را در یک هفته مطالعه میکنم و با مشاورانم مشورت میکنم و سعی میکنم در پانزده روز اجازه نامه را برایتان صادر کنم خلاصه دو ماه دیگر مرا سرگردان کردند و سرانجام اجازه ساخت اتوبوس را صادر کردند.
این اتوبوس صد درصد با اتوبوسهای ساخت کشورهای صنعتی رقابت میکرد صد درصد حقوق گمرکی و سود بازرگانی لوازم و ماشین آلات مورد نیاز را پرداخت میکرد و به تدریج کار ساخت اتوبوس را به خودکفایی میرساند.
اجرای این پروژه با تبصرههایی که در اجازه نامه وجود داشت برای ۹۹ درصد از دست اندرکاران غیر ممکن مینمود از سوی دستگاه کامل مونتاژ سی کی دی را چهار ماه پیش وارد کرده و عملاً شروع به مونتاژ اتوبوس کرده بود
ولی این شرکت حتی با کمک چند نفر متخصص آلمانی هنوز نتواسته بود حتی یک دستگاه اتوبوس را تمام و کمال تولید کند و به بازار بفرستد.
در آن زمان با احمد سودآور دوستی و همکاری داشتیم و در رفت و آمد بودیم.
شبی که اجازه ساخت اتوبوس را گرفتم به اتفاق ایشان در هتل و تک پشت بار نشسته بودیم آقای سودآور پرسید فکر میکنی بتوانی اتوبوسی مثل اتوبوسهای کارخانه مانهایم بسازی؟
گفتم صد درصد، گفت ماهی یکی هم نمیتوانی بسازی، گفتم حداقل با ساختن روزانه یک دستگاه اتومبیل شروع میکنم گفت این کار بچه بازی نیست؛ اگر توانستی ماهی دو تا اتوبوس بسازی دو تا مرسدس کوپه ۳۰۰ بهت میدهم؛ گفتم اگر نتوانستم بسازم دستهایم را قطع میکنم.
پرسید برای شاسیاش چه کار میکنی گفتم اول آن را از شرکت شما میگیرم، اما نه مانند شاسیهای قبلی که سر هر دستگاه هفت هزار مارک کشیده بودید رویش
اول انکار کرد و گفت من خبر ندارم موقعی که اسناد آن را نشان دادم گفت من که باخبر نیستم ممکن است دیگران این کار را کرده باشند.
احمد سودآور خیلی به من خوبی کرده بود و به قول اولیه وفادار مانده بود اما غیر ممکن بود از این مطلب مطلع نباشد.
گفتم با قیمت خالص مرسدس بنز پنج درصد میدهم و قرارداد آن را باید به امضای بنز برسانی آن هم به خاطر دوستی ای که با هم داریم احمد سودآور به من کمک کرده بود ولی من هم منافع بی شماری به آنها رسانده بودم و بنز را در ایران مشهور کرده بودم از سوی دیگر کاری که شده بود به معنای واقعی دور از مردانگی بود.
گفتم اگر با این پیشنهاد موافقت نکنی خودم مستقیماً از بنز خرید میکنم و در آن صورت به شما پولی نمیدهم بی نهایت عصبانی شد و گفت این دیگر غلط زیادی است که میکنی
از فردا دستور داد دیگر اجازه نداری شاسی اتوبوس سفارش بدهی قبلاً فکر این کار را کرده بودم و به حد کافی مرسدس سفارش داده بودم و همه آنها داشت به دستم میرسید.
مقدار زیادی سواری و کامیون هم خریده بودم که حواله آنها صادر شده بود. لوازم یدکی هم به حد کافی در انبار داشتم به این ترتیب آن شب من و سودآور با سردی هرچه تمامتر از یکدیگر جدا شدیم
تصور میکنم هوشنگ رام عمران هم در نزدیکی ما نشسته بود و صحبتهای ما را شنیده بود و از شرطی که بسته بودیم مطلع شده بود. از فردای آن شب ارتباط من با شرکت مریخ به کلی قطع شد.
انتخاب
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
برای خرید محصولات پاییزه و بازگشایی مدارس
برای اطلاع از برندها و محصولات رویداد به صفحه اینستاگرام خوبان مراجعه فرمایید
https://www.instagram.com/khoban.event
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
@zhuanchannel
بهترین مشاغل برای افراد درونگرا
بهطور کلی، افراد درونگرا بیشتر بهسمت مشاغلی که در آن استقلال بیشتری دارند میروند. آنها خواهان آرامش بیشتر و ارتباطات کمتر با سایر افراد جامعهاند. اگر به آنها پیشنهاد کار در منزل بدهید، اغلب بدون هیچ بحث خاصی حتما میپذیرند.
بهترین مشاغل برای افراد درونگرا باید دارای این خصوصیات باشند:
در آنها محیطی آرام و بیسروصدا فراهم باشد.
در آنها فرد درونگرا بیشتر شنونده باشد تا گوینده.
در آنها اولویت با وظایف مستقل و فردی باشد، نه با جلسات گروهی کاری.
در آنها امکان متمرکزشدن روی یک پروژه یا یک کار در زمانی مشخص وجود داشته باشد (چندوظیفهنبودن).
مشاغلی که ارتباطات بهصورت فردی و خصوصی انجام شود (سخنرانی در جمع عمومی مناسب برای آنها نیست).
برای کمک به شما، در اینجا فهرستی از انواع مشاغل متناسب با شخصیت افراد درونگرا و البته با درآمد بالا را ذکر میکنیم:
_مدیر حسابداری
امروزه، مدیریت حسابداری بیشتر با رایانه است که همین مسئله از دلایلی است که درونگرایان این شغل را برمیگزینند.
_معمار یا طراح فضای سبز
این شغل یکی از آرامشبخشترین مشاغل برای درونگراها محسوب میشود.
_رفتاردرمانگر
وظیفه اصلی درمانگر رفتاری، کمک به بیمارانی است که دچار بیماریهای روحی و روانی اند.
_مدیر محتوا
افراد میتوانند بهصورت کار در منزل و از راه دور این کار را انجام دهند و در این شغل، علاوه بر استقلال کاری، از درآمد بسیار خوبی هم برخوردار میشوند.
_سرآشپز
سرآشپز در رأس سایر آشپزها قرار دارد و به همین دلیل، استقلال بسیار خوبی دارند. افراد درونگرا با کسب تجربه و تخصص کافی میتوانند در این زمینه فعالیت کنند.
_ویراستار
افراد درونگرا بهصورت دورکار و با کار در منزل نیز میتوانند این شغل را انتخاب کنند.
_گرافیست یا طراح گرافیک
این شغل کاملا روحیه هنری نیاز دارد. اگر درونگرایید و به طراحی علاقهمندید، بهراحتی میتوانید در خانه و دورکار گرافیست شوید و درآمد خوبی داشته باشید.
_مدیر فناوری اطلاعات یا آیتی
مدیران فناوری اطلاعات کارشان را فقط با رایانهها انجام میدهند و نیازی نیست با افراد زیادی صحبت کنند. اگر به حوزه فناوری اطلاعات علاقهمندید، با تحصیل در این رشته میتوانید درآمد بسیار بالایی کسب کنید.
_کتابدار
این شغل نیز بدون استرس است و گزینه مناسبی برای افراد درونگراست.
مکانیک
مکانیکی شغلی مستقل است که فرد درونگرا با تجربه و تخصص کافی میتواند درآمد خوبی داشته باشد.
_محقق یا پژوهشگر
وظیفه اصلی محققها تجزیهوتحلیل انواع آزمایشها و مدارک معتبر علمی است. آنها علاوه بر موشکافی مسائل، توانایی پاسخ به سؤالات علمی را نیز دارند.
_مدیر شبکههای اجتماعی
میتوانید این کار را در خانه برای شرکتها و افراد انجام دهید و از درآمد خوبی برخوردار شوید.
مهندس نرمافزار
این شغل بیشتر با رایانه و ارتباطات دیجیتال سروکار دارد و شاخهای از رشته آیتی است.
_روانشناس
وظیفه اصلی روانشناس توانایی همدلی و گوشدادن به حرفهای مراجعهکنندگان است. این شغل دقیقا مطابق با شخصیت افراد درونگراست. آنها هنر خوب گوشکردن را بهطور ذاتی دارند.
_آمارگر
این کار یکی از بهترین مشاغل کماسترس و پردرآمد برای افراد درونگراست.
_ممیز یا حسابرس
این شغل یکی از بهترین مشاغل برای درونگراهاست. البته ممکن است در فصل حسابرسی مالیاتها کمی پراسترس شود.
_هنرمند
وظیفه اصلی هنرمند خلق هنرهای خلاقانه است. هنر در دنیای موسیقی، شعر، نویسندگی، نقاشی و… علاوه بر آرامش باعث ایجاد درآمد مستقل نیز خواهد شد.
عکاس
افراد درونگرا بهراحتی میتوانند با دوربین عکاسی، بهترین و کماسترسترین شغل را برای خود ایجاد کنند.
_مترجم
افراد درونگرا میتوانند بهراحتی حتی در خانه نیز شروع به کسب درآمد از طریق ترجمه متون عمومی و تخصصی کنند.
_دامپزشک
اگر علاقه زیادی به حیوانات دارید، این شغل کاملا برای شما مناسب است.
_مسئول بایگانی
افراد در این شغل میتوانند بهراحتی و دور از اجتماع مشغول به کار شود.
بهترین مشاغل برای افراد درونگرا
بهطور کلی، افراد درونگرا بیشتر بهسمت مشاغلی که در آن استقلال بیشتری دارند میروند. آنها خواهان آرامش بیشتر و ارتباطات کمتر با سایر افراد جامعهاند. اگر به آنها پیشنهاد کار در منزل بدهید، اغلب بدون هیچ بحث خاصی حتما میپذیرند.
بهترین مشاغل برای افراد درونگرا باید دارای این خصوصیات باشند:
در آنها محیطی آرام و بیسروصدا فراهم باشد.
در آنها فرد درونگرا بیشتر شنونده باشد تا گوینده.
در آنها اولویت با وظایف مستقل و فردی باشد، نه با جلسات گروهی کاری.
در آنها امکان متمرکزشدن روی یک پروژه یا یک کار در زمانی مشخص وجود داشته باشد (چندوظیفهنبودن).
مشاغلی که ارتباطات بهصورت فردی و خصوصی انجام شود (سخنرانی در جمع عمومی مناسب برای آنها نیست).
برای کمک به شما، در اینجا فهرستی از انواع مشاغل متناسب با شخصیت افراد درونگرا و البته با درآمد بالا را ذکر میکنیم:
_مدیر حسابداری
امروزه، مدیریت حسابداری بیشتر با رایانه است که همین مسئله از دلایلی است که درونگرایان این شغل را برمیگزینند.
_معمار یا طراح فضای سبز
این شغل یکی از آرامشبخشترین مشاغل برای درونگراها محسوب میشود.
_رفتاردرمانگر
وظیفه اصلی درمانگر رفتاری، کمک به بیمارانی است که دچار بیماریهای روحی و روانی اند.
_مدیر محتوا
افراد میتوانند بهصورت کار در منزل و از راه دور این کار را انجام دهند و در این شغل، علاوه بر استقلال کاری، از درآمد بسیار خوبی هم برخوردار میشوند.
_سرآشپز
سرآشپز در رأس سایر آشپزها قرار دارد و به همین دلیل، استقلال بسیار خوبی دارند. افراد درونگرا با کسب تجربه و تخصص کافی میتوانند در این زمینه فعالیت کنند.
_ویراستار
افراد درونگرا بهصورت دورکار و با کار در منزل نیز میتوانند این شغل را انتخاب کنند.
_گرافیست یا طراح گرافیک
این شغل کاملا روحیه هنری نیاز دارد. اگر درونگرایید و به طراحی علاقهمندید، بهراحتی میتوانید در خانه و دورکار گرافیست شوید و درآمد خوبی داشته باشید.
_مدیر فناوری اطلاعات یا آیتی
مدیران فناوری اطلاعات کارشان را فقط با رایانهها انجام میدهند و نیازی نیست با افراد زیادی صحبت کنند. اگر به حوزه فناوری اطلاعات علاقهمندید، با تحصیل در این رشته میتوانید درآمد بسیار بالایی کسب کنید.
_کتابدار
این شغل نیز بدون استرس است و گزینه مناسبی برای افراد درونگراست.
مکانیک
مکانیکی شغلی مستقل است که فرد درونگرا با تجربه و تخصص کافی میتواند درآمد خوبی داشته باشد.
_محقق یا پژوهشگر
وظیفه اصلی محققها تجزیهوتحلیل انواع آزمایشها و مدارک معتبر علمی است. آنها علاوه بر موشکافی مسائل، توانایی پاسخ به سؤالات علمی را نیز دارند.
_مدیر شبکههای اجتماعی
میتوانید این کار را در خانه برای شرکتها و افراد انجام دهید و از درآمد خوبی برخوردار شوید.
مهندس نرمافزار
این شغل بیشتر با رایانه و ارتباطات دیجیتال سروکار دارد و شاخهای از رشته آیتی است.
_روانشناس
وظیفه اصلی روانشناس توانایی همدلی و گوشدادن به حرفهای مراجعهکنندگان است. این شغل دقیقا مطابق با شخصیت افراد درونگراست. آنها هنر خوب گوشکردن را بهطور ذاتی دارند.
_آمارگر
این کار یکی از بهترین مشاغل کماسترس و پردرآمد برای افراد درونگراست.
_ممیز یا حسابرس
این شغل یکی از بهترین مشاغل برای درونگراهاست. البته ممکن است در فصل حسابرسی مالیاتها کمی پراسترس شود.
_هنرمند
وظیفه اصلی هنرمند خلق هنرهای خلاقانه است. هنر در دنیای موسیقی، شعر، نویسندگی، نقاشی و… علاوه بر آرامش باعث ایجاد درآمد مستقل نیز خواهد شد.
عکاس
افراد درونگرا بهراحتی میتوانند با دوربین عکاسی، بهترین و کماسترسترین شغل را برای خود ایجاد کنند.
_مترجم
افراد درونگرا میتوانند بهراحتی حتی در خانه نیز شروع به کسب درآمد از طریق ترجمه متون عمومی و تخصصی کنند.
_دامپزشک
اگر علاقه زیادی به حیوانات دارید، این شغل کاملا برای شما مناسب است.
_مسئول بایگانی
افراد در این شغل میتوانند بهراحتی و دور از اجتماع مشغول به کار شود.
@zhuanchannel
روانشناسی میگه : باید بگم آدمایی که آزارت میدن، تحقیرت میکنن و زخم زبون میزنن، همون کسانی هستن که به شدت تخریب شدن، به شدت زخم خوردن و پر از عقده هستن.
این آدما از کمبود اعتماد به نفس و عزت نفس رنج میبرن و با این کاراشون تلاش میکنن تا بقیه رو تا سطح خودشون پایین بکشن تا شاید از بار رنج خودشون کم کنن و روی دوش بقیه بندازن.
تنها راه مقابله با اونا، بیتفاوتی، بیتوجهی و اهمیت ندادنه. نذار این چرخه ادامه پیدا کنه. تو همونی باش که نمیذاره هیچ خط و خشی از آزار دیگران روی روانش بشینه.
@khorshid_Nevesht
روانشناسی میگه : باید بگم آدمایی که آزارت میدن، تحقیرت میکنن و زخم زبون میزنن، همون کسانی هستن که به شدت تخریب شدن، به شدت زخم خوردن و پر از عقده هستن.
این آدما از کمبود اعتماد به نفس و عزت نفس رنج میبرن و با این کاراشون تلاش میکنن تا بقیه رو تا سطح خودشون پایین بکشن تا شاید از بار رنج خودشون کم کنن و روی دوش بقیه بندازن.
تنها راه مقابله با اونا، بیتفاوتی، بیتوجهی و اهمیت ندادنه. نذار این چرخه ادامه پیدا کنه. تو همونی باش که نمیذاره هیچ خط و خشی از آزار دیگران روی روانش بشینه.
@khorshid_Nevesht
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@zhuanchannel
پاهای شما در باره سلامتی شما چه میگویند
پاهای شما در باره سلامتی شما چه میگویند
@zhuanchannel
چرا برای لذت بردن از ازدواج
رضایت زنان بسیار مهمتر و حیاتیتر از رضایت مردان است؟
در ایالات متحده بین ۴۰ تا ۵۰ درصد از ازدواج ها به طلاق ختم می شود. شاید فکر کنید که طلاق چیزی است که برای دیگران رخ می دهد و شما آن را تجربه نخواهید کرد اما در عصر کنونی چنین باوری اصولاً اشتباه است.
در ادامه این مطلب می خواهیم برای جلوگیری از طلاق و بدست آوردن درکی بهتر از رضایت از ازدواج و رابطه زناشویی به شما کمک کنیم.
هر چه رضایت زن از بودن در کنار همسر بیشتر باشد، شوهر از زندگی خود راضی تر و خوشحال تر خواهد بود. موضوع به روانشناسی زن باز می گردد.
زنان معمولاً در صورت موفق بودن ازدواجشان، بیشتر از مردان برای رابطه و همسر خود تلاش می کنند و این موضوع تاثیر بیشتر و بهتری بر زندگی شوهر دارد.
بر اساس تحقیقاتی که روی ۳۹۴ زوج انجام شد که به طور متوسط ۳۹ سال با هم زندگی کرده بودند، مشخص شد که به طور کلی آن ها از ۶ به ازدواج خود نمره بالای ۵ را می دادند.
نکته جالب تر اینکه نمره های داده شده توسط مردان در مورد ازدواج خود بسیار بیشتر و مثبت تر از زنانشان بود.
در واقع زن خوشحال از ازدواج باعث می شود که مرد بیشتر از ازدواج خود راضی باشد.
این تحقیقات یک نتیجه جالب دیگر نیز داشت و آن اینکه اگر شوهران مریض شوند، زنان آن ها احساس خوشحالی کمتری نسبت به ازدواجشان خواهند داشت.
در مقابل ، سطح شادی شوهران وقتی که زنانشان مریض می شدند تغییر پیدا نمی کرد.
توضیح این تفاوت نیز ساده است. زنان همیشه از مردانشان مراقبت می کنند وقتی که آن ها را مریض ببینند. این موضوع می تواند برای زنان بسیار استرس زا باشد اما وقتی که زنان مریض می شوند، آن ها بیشتر به دختران خود تکیه می کنند (در صورتی که دختر داشته باشند) به همین دلیل مردان دیگر آن استرس را تجربه نخواهند کرد.
پروفسور پل دولان
مدعی می شود که مردان بیشتر از زنان از ازدواج سود می برند.
زنان متاهل در اثر استرس ازدواج کمتر عمر می کنند در حالی که طول عمر مردان متاهل بیشتر است. این موضوع ثابت می کند که زوجین می توانند رابطه خود را بهبود بخشند اگر در دوران بیماری و مشکلات یکدیگر، نیازهای دیگری را مد نظر قرار دهند.
زن و شوهر باید عشق و علاقه و اهمیت دادن به دیگری را نشان دهند تا زندگی شادتری با هم داشته باشند.
در واقع سطح رضایت و خوشحالی از ازدواج ثاثیر مشابهی بر کیفیت ازدواج ندارد در حالی که برای زنان، احساس ناشادی در ازدواج می تواند برای رابطه او با شوهرش بسیار خطرناک و ویرانگر باشد.
از این رو یک قانون بسیار ساده وجود دارد که باید به آن توجه کرد:
زن شاد به معنای زندگی شاد است.
اگر می خواهید ازدواج موفق و شادی داشته باشید باید نیازهای زنتان را برآورده کنید زیرا این موضوع بهترین انگیزه برای انجام امور دیگر ازدواج را در اختیار وی قرار خواهد داد.
اگر از ازدواجتان خوشحال نیستید به شریک زندگی تان بگویید و برای بهبود شرایط با هم همکاری کنید.❤️
چرا برای لذت بردن از ازدواج
رضایت زنان بسیار مهمتر و حیاتیتر از رضایت مردان است؟
در ایالات متحده بین ۴۰ تا ۵۰ درصد از ازدواج ها به طلاق ختم می شود. شاید فکر کنید که طلاق چیزی است که برای دیگران رخ می دهد و شما آن را تجربه نخواهید کرد اما در عصر کنونی چنین باوری اصولاً اشتباه است.
در ادامه این مطلب می خواهیم برای جلوگیری از طلاق و بدست آوردن درکی بهتر از رضایت از ازدواج و رابطه زناشویی به شما کمک کنیم.
هر چه رضایت زن از بودن در کنار همسر بیشتر باشد، شوهر از زندگی خود راضی تر و خوشحال تر خواهد بود. موضوع به روانشناسی زن باز می گردد.
زنان معمولاً در صورت موفق بودن ازدواجشان، بیشتر از مردان برای رابطه و همسر خود تلاش می کنند و این موضوع تاثیر بیشتر و بهتری بر زندگی شوهر دارد.
بر اساس تحقیقاتی که روی ۳۹۴ زوج انجام شد که به طور متوسط ۳۹ سال با هم زندگی کرده بودند، مشخص شد که به طور کلی آن ها از ۶ به ازدواج خود نمره بالای ۵ را می دادند.
نکته جالب تر اینکه نمره های داده شده توسط مردان در مورد ازدواج خود بسیار بیشتر و مثبت تر از زنانشان بود.
در واقع زن خوشحال از ازدواج باعث می شود که مرد بیشتر از ازدواج خود راضی باشد.
این تحقیقات یک نتیجه جالب دیگر نیز داشت و آن اینکه اگر شوهران مریض شوند، زنان آن ها احساس خوشحالی کمتری نسبت به ازدواجشان خواهند داشت.
در مقابل ، سطح شادی شوهران وقتی که زنانشان مریض می شدند تغییر پیدا نمی کرد.
توضیح این تفاوت نیز ساده است. زنان همیشه از مردانشان مراقبت می کنند وقتی که آن ها را مریض ببینند. این موضوع می تواند برای زنان بسیار استرس زا باشد اما وقتی که زنان مریض می شوند، آن ها بیشتر به دختران خود تکیه می کنند (در صورتی که دختر داشته باشند) به همین دلیل مردان دیگر آن استرس را تجربه نخواهند کرد.
پروفسور پل دولان
مدعی می شود که مردان بیشتر از زنان از ازدواج سود می برند.
زنان متاهل در اثر استرس ازدواج کمتر عمر می کنند در حالی که طول عمر مردان متاهل بیشتر است. این موضوع ثابت می کند که زوجین می توانند رابطه خود را بهبود بخشند اگر در دوران بیماری و مشکلات یکدیگر، نیازهای دیگری را مد نظر قرار دهند.
زن و شوهر باید عشق و علاقه و اهمیت دادن به دیگری را نشان دهند تا زندگی شادتری با هم داشته باشند.
در واقع سطح رضایت و خوشحالی از ازدواج ثاثیر مشابهی بر کیفیت ازدواج ندارد در حالی که برای زنان، احساس ناشادی در ازدواج می تواند برای رابطه او با شوهرش بسیار خطرناک و ویرانگر باشد.
از این رو یک قانون بسیار ساده وجود دارد که باید به آن توجه کرد:
زن شاد به معنای زندگی شاد است.
اگر می خواهید ازدواج موفق و شادی داشته باشید باید نیازهای زنتان را برآورده کنید زیرا این موضوع بهترین انگیزه برای انجام امور دیگر ازدواج را در اختیار وی قرار خواهد داد.
اگر از ازدواجتان خوشحال نیستید به شریک زندگی تان بگویید و برای بهبود شرایط با هم همکاری کنید.❤️
اینجا لباس، کیف، کفش و اکسسوریهای نو و در حد نویی که تو کمدتونه و نیازی بهش ندارینرو میتونید، بفروشین🌺 ❤️
@usedbygandom
@usedbygandom
@usedbygandom
@usedbygandom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
حس خوب یک خرید خاص 💅 💅
🧴 🧴 خرید و ارسال مستقیم محصولات آرایشی و بهداشتی از اروپا با تضمین اصالت کالا و مناسبترین قیمت
🧴 ترکیه، چین، امارات و تحتلیسانس نداریم
🧴 🧴 شما همان محصولی را استفاده میکنید که برای شهروندان اروپایی با کیفیت و استانداردهای اتحادیه اروپا تولید شده
🧴 اگر نیاز به راهنمایی داشتید به ما پیام بدهید تا شما را به بهترین انتخاب برسانیم.
📌 www.tg-me.com/goodmoodonline
❤️ نکات آموزشی و اطلاعات بیشتر در مورد محصولات در پیج اینستاگرام ما به آدرس:
📌 instagram.com/goodmood.onlineshop
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
@zhuanchannel
اگه نشخوار ذهنی بیش از حد اذیتتون میکنه، یکی از راههای کم کردن و کنترل کردنش این هست که با بدن و جسمتون ارتباط بیشتری بگیرید.
کاری رو انجام بدید که شما رو از نظر فیزیکی بیشتر درگیر میکنه. کارهایی که انجام دادنشون برای شما لذتبخش هم هست، چیزهایی مثل ورزش کردن، هنر، تنفس عمیقتر، راه رفتن، رقصیدن.
یادتون باشه فکر کردن تا جایی که برای کشف خودمون باشه، لازم و ضروریه.☁️
azanemaa
اگه نشخوار ذهنی بیش از حد اذیتتون میکنه، یکی از راههای کم کردن و کنترل کردنش این هست که با بدن و جسمتون ارتباط بیشتری بگیرید.
کاری رو انجام بدید که شما رو از نظر فیزیکی بیشتر درگیر میکنه. کارهایی که انجام دادنشون برای شما لذتبخش هم هست، چیزهایی مثل ورزش کردن، هنر، تنفس عمیقتر، راه رفتن، رقصیدن.
یادتون باشه فکر کردن تا جایی که برای کشف خودمون باشه، لازم و ضروریه.☁️
azanemaa
@zhuanchannel
خیلی وقت ها شده که ما خیری به یه نفر رسوندیم با نیت « برای رضای خدا» اما
اگه از همون آدم ضربه ای بخوریم اول چیزی که به ذهنمون می رسه اینه :
«بشکن این دست که نمک نداره» یا «کلا من شانس ندارم به هرکس خوبی کردم بدی دیدم».
مهربان بودن عالیه اما عالی تر اینه که از محبتی که کردیم رد بشیم.و دریافت کننده ی محبتمون را مدیون ندونیم.چون ما کاری برای او نکردیم که انتظار پاسخ از او داشته باشیم.
این که اخلاقا، جواب محبت ،محبته درسته.
اما ما با طرف مقابل کار نداریم هر کس باید روی درستی عمل خودش زوم کنه.
دست بی نمک دستیه که خیری را به دیگران رسونده و همین طور دراز مونده که کی طرف می خواد جبران کنه.
محبت برای رضای خدا یعنی از لحظه ای که نیت کردیم پاسخ را از خدا گرفتیم دیگه منتظر پاسخ از بنده اش نیستیم.
بی توقع مهربان باشیم.
خدا جبران می کنه. بنده ش رو بی خیال
@Khorshid_Nevesht
خیلی وقت ها شده که ما خیری به یه نفر رسوندیم با نیت « برای رضای خدا» اما
اگه از همون آدم ضربه ای بخوریم اول چیزی که به ذهنمون می رسه اینه :
«بشکن این دست که نمک نداره» یا «کلا من شانس ندارم به هرکس خوبی کردم بدی دیدم».
مهربان بودن عالیه اما عالی تر اینه که از محبتی که کردیم رد بشیم.و دریافت کننده ی محبتمون را مدیون ندونیم.چون ما کاری برای او نکردیم که انتظار پاسخ از او داشته باشیم.
این که اخلاقا، جواب محبت ،محبته درسته.
اما ما با طرف مقابل کار نداریم هر کس باید روی درستی عمل خودش زوم کنه.
دست بی نمک دستیه که خیری را به دیگران رسونده و همین طور دراز مونده که کی طرف می خواد جبران کنه.
محبت برای رضای خدا یعنی از لحظه ای که نیت کردیم پاسخ را از خدا گرفتیم دیگه منتظر پاسخ از بنده اش نیستیم.
بی توقع مهربان باشیم.
خدا جبران می کنه. بنده ش رو بی خیال
@Khorshid_Nevesht
@zhuanchannel
دم غروبی دیدم این حجم از دلتنگی را نمیشود توی چهاردیواری خانه هضم کرد.
گفتم بروم کمی از پاییز را نفس بکشم.تا شاید غم با نفسهای عمیق برود پایین. مثلا یک جایی خیلی دورتر از قلبم.
میدانی خیلی وقتها برای آدم بودن کافی نیستم. گاهیوقتها حسهایی در من شکلمیگیرد که برای آدمی زیادی بزرگ وضربهزننده هستند.
اینجوروقتها دوست دارم بخشی از دریا باشم، یا قسمتی از علفهای هرزِ کنار دیوار. اصلا گاهی دلم لک میزند برای سنگریزه شدن. حتی تو بگو یک برگ خشک. اصلا هر چیزی جز اینی که هستم.
دلتنگی، دغدغههای تمام نشدنی، ترسهایی که مدام آویزان فکرمان است،گاهی انسان را از آدم بودنش بیزار میکند.
فکر کن اینجور وقتها سنگ باشی، یا یک شاخهی رقصان در باد. دنیا به هیچورت نیست چه برسد مشکلاتش.
دو روز است سرم شده معدن زغال سنگ. دو روز است کارگرها بیل و کلنگشان را روی تک تک سلولهای مغزم فرود میآورند.
هی ضربه پشت ضربه. بعد یک گوشهای از سرم مینشینند، عرق صورتشان را با گوشهی از یاد و خاطرات هزاران سال پیشم پاک میکنند.
دو روز است تکتک سلولهای مغزم بوی خون میدهد.سیاه شدهاند، عرق از سروروشان شره میکند.
دیروز دم غروبی رفتم کنار ساحل. کارگرها توی سرم مشغول کار بودند. فرغون فرغون غم از کاسهی سرم میتراشیدند، دستهدسته امید از گوشهوکنار مغزم جمع میکردند.
دلم میخواست سرم را توی آب فرو ببرم.
تکتکشان را به آبتنی دعوت کنم. سروروی سیاه و خستهشان را تمیز کنم. بعد دست روی شانهشان بگذارم. بگویم برای امروز که نه برای تمام عمرتان کافیست.
از این دخمهی لعنتی بیرون بروید. نفس بکشید.
بروید درخت شوید، بروید آب شوید، اصلا هر چیزی که دلتان میخواهد بشوید جز انسان، جز یک انسانِ کارگر.
دیروز حوالی دریاچه خزر، وقتی زنی زیر آواز زد،یک معدن فرو ریخت. سرم را میگویم. این خبرها را هیچ خبرگزاری کار نمیکند.
فرو ریختن آدمی از دیدن رنج دیگران، تیتر هیچ روزنامهی نمیشود.
وگرنه دنیا پر میشد از اخبارِ آدمهایی که هر لحظه فرو میریزند، میمیرند، توی خودشان دفن میشوند..
زن روی یک تکه سنگ نشسته بود. نیم رخش توی غروب پاییز تمام قشنگی یک انسان تنها را به نمایش گذاشته بود. زن رو به دریا خواند:
"چه بگویم نگفته ام پیداست غم این دل مگر یکی و دوتاست" کلماتش شدند مواد منفجره، شدند گازهای توی حلق معدن مانده.
کارگرها بیل و کلنگ را کنار گذاشتند. هر کدام جایی از مغزم نشستند. یکی روی رگهای نازکش، یکی آویزان کاسه سرم.
چندتایی دراز کشیدند روی سلولها و با چکمهشان رویش ضرب گرفتند.. همهجا سکوت شد. انگار جهان مرده باشد. انگار جهان یک لحظه همانی شد که دلِ همهمان میخواهد
.
باد پاییزی توی موهای زن غوغا بهپا کرده بود. زلفها از این سر خزر تا آنسرش میرفتند و برنمیگشتند.زن داد زد :یا برگرد یا آن دل را برگردان یا بنشین یا این آتش را بنشان
همینجا انفجار اتفاق افتاد.
کاسهی سرم فرو ریخت..کارگرها همانجور خسته، همانطور عرقکرده، زیر آوار ماندند.برنگشتند، دلهای گرویی را پس ندادند. فقط نشستند و به مردنشان نگاه کردند.
بعد من و تمام مردههای توی سرم، من و تمام دستهای پینه بسته، من و تمام کارگرهای دنیا همراه زن خواندیم: آه ای جان آخر تا کی سرگردان ای زیبا ای رویا..
همهی اینها را گفتم تا آخرش بگویم گاهی برای آدم بودن جان ندارم.
دلممیخواهد هر ازگاهی سنگ شدم، علف شوم چه میدانم باد شوم بپیچم دور سر تمام زنهایی که
دلشان را برنگرداندهاند.
اصلا آب شوم بنشینم کنار آتش وجودشان.. فقط انسان نباشم. همین
فاطمه رهبر
@lotfansaket
دم غروبی دیدم این حجم از دلتنگی را نمیشود توی چهاردیواری خانه هضم کرد.
گفتم بروم کمی از پاییز را نفس بکشم.تا شاید غم با نفسهای عمیق برود پایین. مثلا یک جایی خیلی دورتر از قلبم.
میدانی خیلی وقتها برای آدم بودن کافی نیستم. گاهیوقتها حسهایی در من شکلمیگیرد که برای آدمی زیادی بزرگ وضربهزننده هستند.
اینجوروقتها دوست دارم بخشی از دریا باشم، یا قسمتی از علفهای هرزِ کنار دیوار. اصلا گاهی دلم لک میزند برای سنگریزه شدن. حتی تو بگو یک برگ خشک. اصلا هر چیزی جز اینی که هستم.
دلتنگی، دغدغههای تمام نشدنی، ترسهایی که مدام آویزان فکرمان است،گاهی انسان را از آدم بودنش بیزار میکند.
فکر کن اینجور وقتها سنگ باشی، یا یک شاخهی رقصان در باد. دنیا به هیچورت نیست چه برسد مشکلاتش.
دو روز است سرم شده معدن زغال سنگ. دو روز است کارگرها بیل و کلنگشان را روی تک تک سلولهای مغزم فرود میآورند.
هی ضربه پشت ضربه. بعد یک گوشهای از سرم مینشینند، عرق صورتشان را با گوشهی از یاد و خاطرات هزاران سال پیشم پاک میکنند.
دو روز است تکتک سلولهای مغزم بوی خون میدهد.سیاه شدهاند، عرق از سروروشان شره میکند.
دیروز دم غروبی رفتم کنار ساحل. کارگرها توی سرم مشغول کار بودند. فرغون فرغون غم از کاسهی سرم میتراشیدند، دستهدسته امید از گوشهوکنار مغزم جمع میکردند.
دلم میخواست سرم را توی آب فرو ببرم.
تکتکشان را به آبتنی دعوت کنم. سروروی سیاه و خستهشان را تمیز کنم. بعد دست روی شانهشان بگذارم. بگویم برای امروز که نه برای تمام عمرتان کافیست.
از این دخمهی لعنتی بیرون بروید. نفس بکشید.
بروید درخت شوید، بروید آب شوید، اصلا هر چیزی که دلتان میخواهد بشوید جز انسان، جز یک انسانِ کارگر.
دیروز حوالی دریاچه خزر، وقتی زنی زیر آواز زد،یک معدن فرو ریخت. سرم را میگویم. این خبرها را هیچ خبرگزاری کار نمیکند.
فرو ریختن آدمی از دیدن رنج دیگران، تیتر هیچ روزنامهی نمیشود.
وگرنه دنیا پر میشد از اخبارِ آدمهایی که هر لحظه فرو میریزند، میمیرند، توی خودشان دفن میشوند..
زن روی یک تکه سنگ نشسته بود. نیم رخش توی غروب پاییز تمام قشنگی یک انسان تنها را به نمایش گذاشته بود. زن رو به دریا خواند:
"چه بگویم نگفته ام پیداست غم این دل مگر یکی و دوتاست" کلماتش شدند مواد منفجره، شدند گازهای توی حلق معدن مانده.
کارگرها بیل و کلنگ را کنار گذاشتند. هر کدام جایی از مغزم نشستند. یکی روی رگهای نازکش، یکی آویزان کاسه سرم.
چندتایی دراز کشیدند روی سلولها و با چکمهشان رویش ضرب گرفتند.. همهجا سکوت شد. انگار جهان مرده باشد. انگار جهان یک لحظه همانی شد که دلِ همهمان میخواهد
.
باد پاییزی توی موهای زن غوغا بهپا کرده بود. زلفها از این سر خزر تا آنسرش میرفتند و برنمیگشتند.زن داد زد :یا برگرد یا آن دل را برگردان یا بنشین یا این آتش را بنشان
همینجا انفجار اتفاق افتاد.
کاسهی سرم فرو ریخت..کارگرها همانجور خسته، همانطور عرقکرده، زیر آوار ماندند.برنگشتند، دلهای گرویی را پس ندادند. فقط نشستند و به مردنشان نگاه کردند.
بعد من و تمام مردههای توی سرم، من و تمام دستهای پینه بسته، من و تمام کارگرهای دنیا همراه زن خواندیم: آه ای جان آخر تا کی سرگردان ای زیبا ای رویا..
همهی اینها را گفتم تا آخرش بگویم گاهی برای آدم بودن جان ندارم.
دلممیخواهد هر ازگاهی سنگ شدم، علف شوم چه میدانم باد شوم بپیچم دور سر تمام زنهایی که
دلشان را برنگرداندهاند.
اصلا آب شوم بنشینم کنار آتش وجودشان.. فقط انسان نباشم. همین
فاطمه رهبر
@lotfansaket
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM