Telegram Web Link
در مقابل خواسته هایي که باعث حقارت تو
می شوند بگو "نه"

یک نفر گستاخانه و بی شرمانه با تو رفتار کرده و حالا دلت می خواهد به او پیام بدهی به دلت بگو نه
"بعضی ها ارزش معاشرت ندارند"

دوستت از تو کاری را می خواهد انجام بدهی که وجدانت قبول نمی کند... بگو نه
"قبول که دوست توست اما هیچ چیز ارزش وجدان درد را ندارد"

از تو می خواهند به جایی بروی که آدم ها و رفتارهای شان عذابت می دهند...بگو نه
"با لحظات عمرت که تعارف نداری"

روزی با یک نفر رابطه داشته ای و او خیلی خودخواهانه تو را رها کرده و رفته و حالا دوباره برگشته ....بگو نه
"تو حق نداری خودت را بازیچه ی هوس دیگران کنی که مثل کش بیایند و بروند"

هرگاه یک جایی گیر کردی که احساست گفت" بله "و عقلت گفت "نه" به حرف (عقلت) گوش کن تا زندگی ات از چهارچوب خارج نشود ...!!




🔮@zehnpooya

.
به فرزندان خود یاد دهیم
به رفتار دیگران "پاسخ" دهند
نه "واڪنش"

واکنش یعنی: زد تو هم بـزن !
پاسخ یعنـی: از عقـل خود استفــاده کـن
و بهترین روش را انتخاب کن ...!!



🔮@zehnpooya

.
روزی هزار بار برای خودتان بنویسید «عزت نفس»: روی آینه، کف دست، گوشه کتاب، روی یخچال، آلارم موبایل. با خط قرمز هم بنویسید ترجیحأ. که هی جلوی چشم‌تان باشد که باباجان! خط قرمزِ هر رابطه‌ای - کاری و عشقی و عاطفی و رفاقتی و خانوادگی «عزت نفس» است. که هی حواس‌تان باشد اگر دارید به خیال خودتان رابطه‌ای را نجات می‌دهید، توی عملیات نجات، کرامت انسانی خودتان را فدا نکنید. توی اتاق عملش هم اگر لازم باشد، دست و سر و گوش و چشم و مری و معده را دور می‌اندازند که قلب و مغز زنده بماند. آقاجان! از خودتان هم اگر گذشتید از «خود»تان نگذرید؛ ها؟ «خود»تان را که از سر راه نیاورده‌اید. آورده‌اید؟ روی دست خودتان که نمانده‌اید. مانده‌اید؟


🔮@zehnpooya

.
“بزرگ‌ترین مشکلات‌، ذهنی هستند”
تقریبا همه‌ی مشکلات به دلیل این است که ما در زمان سفر می‌کنیم؛ به گذشته فکر می‌کنیم و حسرت کارهایی که انجام داده‌ایم را می‌خوریم،
آینده را تصور می‌کنیم و در مورد اتفاق‌هایی که هنوز رخ نداده‌اند مضطرب می‌شویم.
بسیار آسان است که به گذشته برویم یا در آینده سیر کنیم، اما هر زمان این اتفاق برای‌تان رخ داد، بدانید که نگاه‌تان را از چیزی که در کنترل‌تان است، یعنی زمان حال، از دست داده‌اید ...!!


🔮@zehnpooya

.
افکار ما نیز مانند گوشی‌ هایمان هر روز به کمی شارژ نیاز دارند؛
کمی تمرکز، کتاب خواندن و تفکر چیزیست که ما را در مسیر آگاهی و موفقیت نگه می‌ دارد ...!!

🔮@zehnpooya

.
برخی گمان می کنند با تغییر محل سکونت، آدمهای تازه دور خود جمع کردن، تغییر شغل یا مسافرت می توانند از شرّ مشکلاتشان خلاص شوند.
فراموش می کنند که هر جا بروند خودشان را همراه میبرند.
نمیتوانیم از آنچه که هستیم فرار کنیم
اگر در شیکاگو افسرده باشیم، در لوس آنجلس هم احساس افسردگی خواهیم کرد.

با تغییر صحنه ممکن است مدتی اوضاع بهتر بنماید، با این حال رفته رفته همان رفتارهای پیشین را در پیش خواهیم گرفت، همان کمبودها، همان روحیّه، همان احساسها باز به سراغمان خواهد آمد.
این امر در عشق هم صادق است .

به زعم خودمان انتخابمان نادرست بوده است، بنابراین توقّف می کنیم و با کس دیگری همسفر می شویم.
روز از نو روزی از نو !
باز هم چندی احساس خوشبختی میکنیم
و با کسی دیگر همسفر می شویم .
دیری نمیگذرد که در می یابیم هنوز اندر خم همان کوچه اوّلیم، مضطرب، ناخوشبخت و زیاده خواه.




دگرگونی ها را باید در درون محقّق کنیم نه در بیرون.
همین است و بس
فمیتوان انتخاب کرد، اما نمیتوان از رنج حاصل از انتخاب در امان ماند.

لئو بوسکالیا


🔮@zehnpooya

.
هنگامی که از دوست داشتن خود سرشار هستید، این شجاعت را دارید که به عمیق ترین ترس هایتان بپردازید و این اطمینان را دارید که هر کار لازم را برای موفقیت در وظایفتان انجام دهید. وقتی از دوست داشتن خود سرشار هستید، خود را درست می دانید، اما نه به دلیل شرایط جهان بیرون و نه به دلیل موفقیت هایی که ایگوی شما را تقویت می کند، بلکه از نقطه مرکزی وجودتان به این شناخت می رسید. آنگاه این توان را می یابید که با چشمان حقیقی به خودنگاه کنید و در همه بخش های وجودتان کمال را ببینید؛ جایی که همه چیز ساده به دست می آید و همه چیز درست پیش می رود. از کمالی مقدس سخن می گویم، در باره این که می فهمید طرحی وجود دارد که به شما کمک می کند به یک مبارز حقیقی تبدیل شوید؛ مبارزی که عشقی بی کران به خود و دیگران دارد ...!!

#دبی_فورد



🔮@zehnpooya

.
۹ کاری که هرگز نباید فرزند خود را از انجام آن ها منع کنید🐱

۱- سؤال پرسیدن
کودک با مطرح کردن سؤالات هر چه بیشتر است که به طور طبیعی رشد می کند و درباره ی دنیا می آموزد.
۲- گریه کردن
بچه های کوچک، در مقایسه با بزرگترها، همه چیز را با شدت بیشتری احساس می کنند. فرزندتان را از گریه کردن منع نکنیدبه او کمک کنید که علت گریه اش را درک کند و راهی برای حل آن بیابد.
۳- خسیس بودن
فرزند شما این حق را دارد که وسایل خودش را داشته باشد، همان حقی که بزرگترها از آن برخوردارند. هرگز به فرزندتان به خاطر خسیس بودن احساس شرم ندهید.

۴- نه گفتن
منع کردن او از نه گفتن به شما، تجاوز به حریم اوست.

۵- سر و صدا کردن
کودکی فرزندتان را خراب نکنید. اجازه دهید سر و صدا کند و آواز بخواند. این تنها دوره ای از زندگی فرزندتان است که برای انجام این کارها آزاد است.

۶- ترسیدن
بچه های کوچک ممکن است از پزشک یا آشناهای غریبه ترس داشته باشند، امری که هیچ ایرادی ندارد

۷- داشتن راز
فرزندتان هر چه بزرگ تر می شود، بیشتر به حریم شخصی نیاز پیدا می کند
اعتمادی که میان تان برقرار است را به خطر نیندازید.

۸- عصبانی شدن یا حسادت کردن
به خاطر داشته باشید که اراده ی او هنوز قوی نیست و خودکنترلی برای او دشوار است

۹- اشتباه کردن
هیچ کس اشتباه کردن را دوست ندارد و وضع وقتی بدتر می شود که یک بزرگتر هم بابت آن سرزنش تان کند. عجیب نخواهد بود اگر بعد از چنین تجربه ای، کودک دیگر میلی به انجام هیچ کاری به تنهایی نداشته باشد.

روزیاتو

🔮@zehnpooya


.
" تو ارزش داری .
تو ارزشمندی پس نزار حتی کسی که عاشقانه دوسش داری یک لحظه از ارزش هات کم کنه و باعث شه یه لحظه فکر کنی ، نکنه ادم خوبی نیستم . نکنه کافی نیستم . نکنه یه چیزیم هست .
نزار اینطوری باهات رفتار کنن حتی کسی که دوسش داری .
اما اگر وارد رابطه ای هستی که نمیشه پا پس کشید و نمیشه کاریش کرد ، درمانش کن . بگرد دنبال راه درمانش و رابطتت رو درمان کن . اما هرگز اجازه نده خردت کنن و تورو تبدیل به کسی کنن که وقتی روبروی اینه میره هزار جور خودشو نگاه کنه و بگه نکنه واقعا ایراد دارم ؟؟؟ "


🔮@zehnpooya

.
زیاد درگیر این نشو که از بیرون چطور به نظر میرسی؛ بیشتر به این اهمیت بده که از درون چه حسی نسبت به خودت داری، جهان‌ِهستی تنها حول محور این حس برای تو عمل خواهد کرد.
در هر صورت دیگران تو را نمی‌بینند، حتی اگر ساعت‌ها هم به تو خیره بشوند آن‌ها تنها چیزی که می‌بینند، تصاویر ذهنی‌ و دیدگاه‌های درونی نسبت به خودشان است که در تو می‌بینند ...!!


🔮@zehnpooya

.
.
زمان حال بسیار ارزشمند است. همین حالا است که همه چیز واقعیت دارد. تنها زمان حال است که تغییر را ممکن می سازد،اما ما از قدرت جادویی زمان حال بی خبریم!
یا به طور مداوم غرق در اشتباهات گذشته هستیم و بی رحمانه خودمان را سرزنش می کنیم و یا در آینده غرق می شویم و نگران فرداهای نیامده هستیم و در این بین جادوی زمان حال را از دست می دهیم.
اکت با استفاده از تکنیک ها و استعاره ها به دنبال آن است که ذهن را از زندان گذشته و آینده رها سازد ...!!

📚منبع: رهایی از زندان ذهن
نویسنده: متیو مک کی و همکاران



🔮@zehnpooya


.
🔔 پنج دلیل برای اینکه بدونیم چرا در مسیرِ هدفمون، نباید به حرف و فکر مردم توجهی داشته باشیم:

1⃣ شما تنها کسی هستین که به خوبی میدونین که توانایی هاتون چی هست، نه مَردُم!

2⃣ شما به خوبی میدونین که این خودتون هستین که مسبب شادی خودتون هستین، نه مَردُم!

3⃣ شما از هدف و منظورِ خودتون باخبر هستین، نه مَردُم!

4⃣ شما تمایل شدیدی دارین که به هدفِ خودتون برسین، نه مَردُم!

5⃣ شما تنها کسی هستین که میتونین خواسته ی خودتون رو عملی کنین، نه مَردُم!

🔷 شجاع باشین؛ برای تلاش برای خودتون آماده باشین و بدونین که همه چیز به خودِ شما بستگی داره، نه مَردُم!


🔮@zehnpooya

.
از بی خانمانی تا میلیونر شدن - کریس گاردنر
چکیده :


کریس گاردنر در سال 1954 در میلواکی آمریکا به دنیا آمد. در کودکی پدرش را از دست داد و از همان دوران با فقر و آزارهای پدر ناتنی اش دست و پنجه نرم می کرد. تنها پناه و دلخوشی او مادر و دایی اش بودند. اما مادر او به جرم آتش کشیدن خانه و اقدام به قتل همسرش به زندان افتاد و دایی اش در رودخانه ی می سی سی پی غرق شد. او تنها شده بود و شرایط زندگی اش روز به روز بدتر می شد. پس از پایان دبیرستان، به دانشگاه پزشکی رفت و پس از مدتی از آنجا انصراف داد. ازدواج اول او دوام چندانی نداشت و پس از انصراف از دانشگاه همسرش نیز او را ترک کرد. بعدها تصمیم گرفت تنهایی اش را پر کند. با یک دانشجوی پزشکی ازدواج کرد و صاحب پسری شد که نام او را کریستوفر گذاشتند. او همواره تلاش می کرد زندگی خوبی را برای خانواده اش فراهم کند و پسرش سختی های کودکی او را تجربه نکند. در ابتدا با حقوقی اندک در یک آزمایشگاه کار می کرد. چند سال بعد فروشنده ی لوازم پزشکی شد اما موفقیت چندانی کسب نکرد.


گاردنر با تمام نداری هایش سخاوتمند بود. یک روز در پارکینگ بیمارستان جای پارک خود را به یک راننده فراری داد و این نقطه ی عطف زندگی او بود. با او گرم صحبت شد و فهمید که آن فرد در کار خرید و فروش سهام است. با هم دوست شدند و گاردنر را با بازار سهام آشنا کرد. گاردنر به دلیل وضع مالی نامناسب و سطح تحصیلات پایین نمی توانست به موفقیت برسد و سرمایه گذاران و شرکت ها با او همکاری نمی کردند. پس از 10 ماه دویدن بی حاصل، یک نفر برای او پاپوش درست کرد و گاردنر به نقطه ی اول بازگشت.

با وجود این شکست ها انگیزه ی پدری کردن باعث شد که هر کاری را که از دستش برمی آمد انجام دهد. از هرس کردن چمن ها، شستن توالت و جمع کردن آشغال ها گرفته تا تعمیر سقف و نقاشی ساختمان. روزگار هر روز سختی های بیشتری را جلوی راه او می گذاشت. به خاطر بحث کوچکی که با همسرش داشت، 10 روز را در زندان گذراند و همسرش نیز از او جدا شد. او نمی خواست پسرش همانند خودش بدون حضور پدر، بزرگ شود و نگران آینده ی او بود.


قبل از دستگیری در یک موسسه ی خرید و فروش سهام، فرم استخدام پر کرده بود. اما روز مصاحبه اش درست یک روز قبل از آزادی اش بود. از زندان تماس گرفت و التماس کرد اجازه دهند وقت مصاحبه دیگری بگیرد. به محض آزادی به آن شرکت رفت و با وجود این که این مصاحبه تنها شانس او بود، نمی خواست نقش بازی کند. از این رو در مصاحبه تمام حقایق و مشکلاتش را بازگو کرد. اینکه هیچ سابقه ی کاری ندارد، خانواده اش او را ترک کردند، تحصیلات و وضع مالی خوبی ندارد، اما انگیزه ی بالایی دارد و مطمئن است که می تواند در تجارت موفق شود.

باور و ایمان گاردنر باعث شد قوی بماند و زندگی اش به نفع او ورق بخورد. چند ماه بعد حضانت فرزندش نیز به او داده شد. اما باز هم به دلیل مشکلات مالی و این که اتاقی که اجاره کرده بود بچه ها را قبول نمی کرد، مجبور شد مدتی را در خیابان سر کند و به گفته ی خود او آنها حتی شب های زیادی را در توالت های عمومی گذراندند. روزی پدر و پسر 5 ساله اش در خیابان قدم می زدند که یک ساختمان مخروبه را دیدند. گاردنر سرایدارش را پیدا کرد و با قیمت منصفانه آنجا را اجاره کرد تا سقفی بالای سر پسرش باشد. طی چند سال به تدریج با تحمل شرایط طاقت فرسا، در سال 1987 توانست در شیکاگو یک بنگاه خرید و فروش سهام تاسیس کند و یک اتومبیل فراری هم بخرد.


کریس گاردنر درباره ی داستان زندگی اش می گوید:


“من داستان زندگی‌ام را افسانه نمی‌دانم. داستان زندگی من به دیگران می‌آموزد که چطور باید جلوی موانع زندگی سینه سپر کرد. می‌توانستم یک فروشنده بی‌دست و پا و بی‌خانمان باقی بمانم اما من می‌خواستم زندگی بهتری داشته باشم و الان زندگی‌ام عالی است. شما هم می‌توانید تندبادهای زندگی را در هم بکوبید. تنها باید هدفتان را مشخص کنید و با اراده، امید، توکل به پروردگار و قوت قلب گرفتن از کسانی که دوستشان دارید، در راهتان ثابت قدم باشید.”


فیلم در جستجوي خوشبختي The Pursuit of Happyness)) محصول 2006 ميلادي است كه براساس زندگي واقعي كريس گاردنر ساخته شده است. در اين فيلم كه گابريل موسينو آن را كارگرداني مي‌كند، ويل اسميت درنقش يك فروشنده بي‌خانمان و بيكار بازي ميكند كه بعدا به يك دلال سهام تبديل مي‌شود. در اين فيلم جيدن اسميت پسر ويل اسميت در نقش پسر گاردنر ظاهر مي‌شود.
رویال مایند.

🔮 @zehnpooya


.
Self-reverence,
Self-knowledge,
Self-control;
These three alone lead one to sovereign power.

عزت‌نفس،
خودشناسی،
خویشتن‌داری؛
این سه چیز شما رو به سوی قدرت مطلق سوق می‌دهند.




🔮@zehnpooya


.
بهتر است بیاموزیم که با «خود» شکیبا باشیم تا به نبرد با «خود» بپردازیم. اگر انسان‌ها یاد گرفته بودند پستیِ طبیعت خود را ببینند، جای امیدواری بود که به این شیوه، قادر به درک بهترِ همنوعان خود شوند و دوست‌شان داشته باشند.

تنها، کاستن از ریاکاری و افزودن به شکیبایی در برابر خود، می‌تواند نتایج مثبتی برای درک طرف مقابل داشته باشد. زیرا انسان‌ها به آسانی، گرایش به انتقالِ نگرانی و خشونت _که طبیعت خود آنان را آزار می‌دهند_ بر همنوعان خود دارند ...!!

#کارل_گوستاو_یونک



🔮@zehnpooya


.
آلبرت انشتین از دانشگاه اخراج شد ولی فیزیک را با فرضیه هایش دگرگون کرد

ونگوک در سراسر زندگی اش حتی یک تابلو هم نفروخت اما امروز آثارش میلیون ها دلار ارزش دارد

گابریل گارسیا مارکز برای نوشتن رمان صد سال تنهایی سه سال در را بر روی خودش بست. در این سه سال همسرش برای آنکه از گرسنگی نمیرند حتی پلوپز خانه را هم فروخت اما در نهایت اثری بی مانند خلق شد و برای نویسنده اش جایزه ی نوبل ادبیات را به ارمغان آورد.

این آدمها هیچ نبوغ خاصی نداشته اند، نبوغ آنها در شناخت خود و فریاد کردن خویشتن خویش بوده است. نبوغ آنها در دنبال کردن راه منحصر به فرد خودشان بوده است. نبوغ آنها در تواناییشان در جور دیگری فکر کردن و نپذیرفتن "قوانین بعنوان یک اصل غیر قابل تغییر" بوده است.

 نبوغ آنها در شهامت رو برو شدن با مشکلات بود ...


🔮@zehnpooya

.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حسرت واقعی رو

اون روزی می‌خوری
كه می‌بينی...

به اندازه ی سن ات
...... زندگی نكردی !!

#گابریل_ماركز

برای فردای زندگی ات همین الان برنامه بریز....
شبتون بخیر🌙

🔮@zehnpooya

.
گفت:
مشکل اینجا بود که فکر می‌کردم فقط دو راه دارم یا باید بجنگم یا باید تسلیم بشم.
اما از یه جایی به بعد فهمیدم
گاهی باید سازش کنم..
بسازم با اینکه نمیتونم همه زخم هام رو خوب کنم.
بسازم با اینکه نمیتونم به اون زندگی آرمانی و بی نقصی که میخوام برسم.
بپذیرم که نمیتونم یه رابطه بی مشکل داشته باشم.
بپذیرم که نمیشه همیشه خوشحال و خوشبخت باشم.
گاهی باید دست بردارم از جنگیدن و تلاش های بیهوده.

پریسا زمانیان

🔮@zehnpooya

.
شما چقدر می ارزید؟

تا حالا به این فکر کرده اید که چقدر می ارزید؟ اگر تمام دارایی و ثروت مادی تان به باد برود، شما چقدر می ارزید؟ جواب این سوال معیار واقعی ثروت شماست.

واقعیت این است که بسیاری از افراد اگر پول و دارایی مادی شان را از دست بدهند، دیگر هیچ چیز ارزشمندی ندارند. آنها کسانی هستند که فاقد ذهن خلاق هستند و هرگز برای توانمندتر کردن خود گامی برنداشته اند.

اطراف خود را نگاه کنید؟! پر است از آدمهایی که دغدغه همه چیز دارند بجز توانمندتر کردن و ارزشمندتر کردن خودشان... البته مراقب باشید خودتان از این دسته نباشید.

برای ثروتمند شدن و ثروتمند ماندن قبل از هرچیز باید ذهن ثروتمندی داشته باشید و تنها آنهایی ذهن ثروتمند دارند که به خودسازی می پردازند. باورهای شان راقوی می کنند، اعتماد به نفس دارند، از قدرت خلاقیت شان بهره می برند و تلاش می کنند مهارتهای ارزشمند را کسب کنند. شما چقدر در این‌مسیر هستید؟

آبراهام لینکلن می گوید:
" معیار واقعی ثروت ما این است که اگر پولمان را گم کنیم، چقدر می ارزیم"
ثروت واقعی تان را افزایش دهید




🔮@zehnpooya

.
واقع‌بینی در اندیشیدن را "خرد" می‌نامند؛ رویه‌ی عاطفی آدمی، که خردِ او بدان متکی است، "فروتنی" نام دارد.
فقط وقتی می‌توانیم واقع‌بین باشیم و از خرد در اَعمال روزانه مدد جوییم، که با فروتنی به جهان بنگریم و از رؤیایِ کودکانه "همه‌چیز دانی" و بر همه‌کار توانا بودن، آزاد شده باشیم ...!!

#اریک_فروم



🔮@zehnpooya

.
2024/11/16 10:07:56
Back to Top
HTML Embed Code: