شكار ميمون زنده بخاطر چابكی و سرعت عمل جانور بسيار مشكل است . يكی از روشهای شكار ميمون در آفريقا اين است كه شكارچی به محل اقامت ميمونها می رود و بدون توجه به آنها در سوراخ كوچكی در يك سنگ بزرگ مقداری خوراكی می ريزد و دور می شود ميمونهای گرسنه و كنجكاو دستشان را به درون سوراخ می برند و خوراكيها را در مشت خود می ريزند اما دهانه سوراخ كوچكتر از آن است كه مشت ميمون از آن خارج شود ! ميمون وحشت زده می شود و تقلا می كند تا خسته شود اما هرگز مشت بسته خود را باز نمی كند تا رها شود !!
ذهن انسان هم گاه مانند مشت بسته ميمون است، در مواجهه با مشکلی وحشت زده می شود، تقلا می كند و بی تاب می شود و روی آن مسئله قفل می شود در حالی كه بهترین و آسان ترین راه چاره در رها كردن آن و آزادی ذهن از قيد و بندهای آن مشکل است...
👇👇👇
@zehnkhalagh
ذهن انسان هم گاه مانند مشت بسته ميمون است، در مواجهه با مشکلی وحشت زده می شود، تقلا می كند و بی تاب می شود و روی آن مسئله قفل می شود در حالی كه بهترین و آسان ترین راه چاره در رها كردن آن و آزادی ذهن از قيد و بندهای آن مشکل است...
👇👇👇
@zehnkhalagh
❇️ آدم تربیت کنید نه یکی مثل بقیه!
🔻 چپ: اگه خوب درس نخونی میشی یکی مثل اون!
🔺 راست: اگه خوب درس بخونی، اونوقت میتونی دنیای بهتری برای اون بسازی...
⬜️ ما را برای رقابت تربیت کردهاند. برای ربودن موفقیت از دست همکلاسی، برای شاگرد اول شدن، برای رتبه بالاتر در کنکور. برای کنار زدن همکاران به قصد مدیر شدن. برای سبقت گرفتن در رانندگی و جلوتر بودن به هر قیمت . تربیت ما بر مبنای قیاس شکل گرفته است، هرکی زودتر، هرکی بزرگتر، هرکی زیباتر، هرکی پولدارتر و اینگونه در نهاد ما همواره جنگی نهفته است برای «ترین» شدن.
⁉️ پس فرزندانمان را آنگونه که خودمان تربیت نشدیم؛ تربیت کنیم. برای صلح، برای باهم بودن، برای گفتگو کردن و برای همیاری و برای «باهم» زندگی کردن. شاید ناگزیر شدیم که در خودمان نیز نوسازی تربیتی کنیم....
👇👇👇👇
@zehnkhalagh
🔻 چپ: اگه خوب درس نخونی میشی یکی مثل اون!
🔺 راست: اگه خوب درس بخونی، اونوقت میتونی دنیای بهتری برای اون بسازی...
⬜️ ما را برای رقابت تربیت کردهاند. برای ربودن موفقیت از دست همکلاسی، برای شاگرد اول شدن، برای رتبه بالاتر در کنکور. برای کنار زدن همکاران به قصد مدیر شدن. برای سبقت گرفتن در رانندگی و جلوتر بودن به هر قیمت . تربیت ما بر مبنای قیاس شکل گرفته است، هرکی زودتر، هرکی بزرگتر، هرکی زیباتر، هرکی پولدارتر و اینگونه در نهاد ما همواره جنگی نهفته است برای «ترین» شدن.
⁉️ پس فرزندانمان را آنگونه که خودمان تربیت نشدیم؛ تربیت کنیم. برای صلح، برای باهم بودن، برای گفتگو کردن و برای همیاری و برای «باهم» زندگی کردن. شاید ناگزیر شدیم که در خودمان نیز نوسازی تربیتی کنیم....
👇👇👇👇
@zehnkhalagh
Forwarded from ذهن خلاق
#سخن_بزرگان
اگر نمی توانی پرواز کنی، بِدو
اگر نمی توانی بدَوی، راه برو
اگر نمی توانی راه بروی، سینه خیز برو
اما هر کاری که می کنی
حرکتت را رو به جلو ادامه بده ...
#مارتین_لوتر_کینگ
🍃 @zehnkhalagh
اگر نمی توانی پرواز کنی، بِدو
اگر نمی توانی بدَوی، راه برو
اگر نمی توانی راه بروی، سینه خیز برو
اما هر کاری که می کنی
حرکتت را رو به جلو ادامه بده ...
#مارتین_لوتر_کینگ
🍃 @zehnkhalagh
No matter how much it hurts now, someday you will look back and realize your struggles changed your life for the better.
مهم نیست الان چقدر دردناک است،
روزی به گذشته نگاه خواهید کرد و متوجه خواهید شد که مبارزات زندگی شما را به سمت بهتر شدن تغییر داده است.
👇👇👇
@zehnkhalagh 📚
مهم نیست الان چقدر دردناک است،
روزی به گذشته نگاه خواهید کرد و متوجه خواهید شد که مبارزات زندگی شما را به سمت بهتر شدن تغییر داده است.
👇👇👇
@zehnkhalagh 📚
Forwarded from ذهن خلاق
پائیز بود و سرخپوست ها از رئیس جدید قبیله پرسیدند که زمستان پیش رو سرد خواهد بود یا نه. از آنجایی که رئیس جدید از نسل جامعه مدرن بود از اسرار قدیمی سرخپوست ها چیزی نیاموخته بود. او با نگاه به آسمان نمی توانست تشخیص دهد زمستان چگونه خواهد بود. بنابراین برای اینکه جانب احتیاط را رعایت کند به افراد قبیله گفت که زمستان امسال سرد خواهد بود و آنان باید هیزم جمع کنند.
چند روز بعد ايده اي به نظرش رسيد. به مركز تلفن رفت و با اداره هواشناسي تماس گرفت و پرسيد: آيا زمستان امسال سرد خواهد بود؟
كارشناس هواشناسي پاسخ داد:به نظر مي رسد اين زمستان واقعاً سرد باشد.
رئيس جديد به قبيله برگشت و به افرادش گفت كه هيزم بيشتري انبار كنند. يك هفته بعد دوباره از مركز هواشناسي پرسيد: آيا هنوز فكر مي كنيد كه زمستان سردي پيش رو داريم؟
كارشناس جواب داد: بله، زمستان خيلي سردي خواهد بود.
رئيس دوباره به قبيله برگشت و به افراد قبيله دستور داد كه هر تكه هيزمي كه مي بينند جمع كنند. هفته بعد از آن دوباره از اداره هواشناسي پرسيد:آيا شما كاملاً مطمئن هستيد كه زمستان امسال خيلي سرد خواهد بود؟
كارشناس جواب داد: قطعاً و به نظر مي رسد زمستان امسال يكي از سردترين زمستان هايي باشد كه اين منطقه به خود ديده است.
رئيس قبيله پرسيد:شما چطور مي توانيد اين قدر مطمئن باشيد؟
كارشناس هواشناسي جواب داد:چون سرخپوست ها ديوانه وار در حال جمع آوري هيزم هستند.
به کانال خلاقیت بپیوندید 💎👇
@zehnkhalagh
چند روز بعد ايده اي به نظرش رسيد. به مركز تلفن رفت و با اداره هواشناسي تماس گرفت و پرسيد: آيا زمستان امسال سرد خواهد بود؟
كارشناس هواشناسي پاسخ داد:به نظر مي رسد اين زمستان واقعاً سرد باشد.
رئيس جديد به قبيله برگشت و به افرادش گفت كه هيزم بيشتري انبار كنند. يك هفته بعد دوباره از مركز هواشناسي پرسيد: آيا هنوز فكر مي كنيد كه زمستان سردي پيش رو داريم؟
كارشناس جواب داد: بله، زمستان خيلي سردي خواهد بود.
رئيس دوباره به قبيله برگشت و به افراد قبيله دستور داد كه هر تكه هيزمي كه مي بينند جمع كنند. هفته بعد از آن دوباره از اداره هواشناسي پرسيد:آيا شما كاملاً مطمئن هستيد كه زمستان امسال خيلي سرد خواهد بود؟
كارشناس جواب داد: قطعاً و به نظر مي رسد زمستان امسال يكي از سردترين زمستان هايي باشد كه اين منطقه به خود ديده است.
رئيس قبيله پرسيد:شما چطور مي توانيد اين قدر مطمئن باشيد؟
كارشناس هواشناسي جواب داد:چون سرخپوست ها ديوانه وار در حال جمع آوري هيزم هستند.
به کانال خلاقیت بپیوندید 💎👇
@zehnkhalagh
Forwarded from ذهن خلاق (F.Z)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چه کارهایی که میبایست بکنیم و هرگز نکردیم!
برای اینکه به ملاحظاتی پایبند بودیم،
فرصتی مناسب را انتظار میکشیدیم،
تنبلی میکردیم و برای اینکه مدام به خود میگفتیم:
«چیزی نیست، همیشه فرصت خواهیم داشت.» زیرا نمیدانستیم هر روزی که میگذرد، بی جانشین و هر لحظه نایافتنی است.
تصمیمگیری، تلاش و عشقورزی را به وقتی دیگر وا نهاده بودیم.
#آندره_ژید
👇👇👇
@zehnkhalagh
برای اینکه به ملاحظاتی پایبند بودیم،
فرصتی مناسب را انتظار میکشیدیم،
تنبلی میکردیم و برای اینکه مدام به خود میگفتیم:
«چیزی نیست، همیشه فرصت خواهیم داشت.» زیرا نمیدانستیم هر روزی که میگذرد، بی جانشین و هر لحظه نایافتنی است.
تصمیمگیری، تلاش و عشقورزی را به وقتی دیگر وا نهاده بودیم.
#آندره_ژید
👇👇👇
@zehnkhalagh
💟حاصل عمر گابریل گارسیا مارکز از زبان خودش:
در ۱۵ سالگی آموختم كه مادران از همه بهتر میدانند، و گاهی اوقات پدران هم.
در ۲۰ سالگی یاد گرفتم كه كار خلاف فایدهای ندارد، حتی اگر با مهارت انجام شود.
در ۲۵ سالگی دانستم كه یك نوزاد، مادر را از داشتن یك روز هشت ساعته و پدر را از داشتن یك شب هشت ساعته، محروم میكند.
در ۳۰ سالگی پی بردم كه قدرت، جاذبه مرد است و جاذبه ، قدرت زن.
در ۳۵ سالگی متوجه شدم كه آینده چیزی نیست كه انسان به ارث ببرد؛ بلكه چیزی است كه خود میسازد.
در ۴۰ سالگی آموختم كه رمز خوشبخت زیستن، در آن نیست كه كاری را كه دوست داریم انجام دهیم؛ بلكه در این است كه كاری را كه انجام میدهیم دوست داشته باشیم.
در ۴۵ سالگی یاد گرفتم كه ۱۰ درصد از زندگی چیزهایی است كه برای انسان اتفاق میافتد و ۹۰ درصد آن است كه چگونه نسبت به آن واكنش نشان میدهند.
در ۵۰ سالگی پی بردم كه كتاب بهترین دوست انسان و پیروی كوركورانه بد ترین دشمن وی است.
در ۵۵ سالگی پی بردم كه تصمیمات كوچك را باید با مغز گرفت و تصمیمات بزرگ را با قلب.
در ۶۰ سالگی متوجه شدم كه بدون عشق میتوان ایثار كرد اما بدون ایثار هرگز نمی توان عشق ورزید.
در ۶۵ سالگی آموختم كه انسان برای لذت بردن از عمری دراز، باید بعد از خوردن آنچه لازم است، آنچه را نیز كه میل دارد بخورد.
در ۷۰ سالگی یاد گرفتم كه زندگی مساله در اختیار داشتن كارتهای خوب نیست؛ بلكه خوب بازی كردن با كارتهای بد است.
در ۷۵ سالگی دانستم كه انسان تا وقتی فكر میكند نارس است، به رشد وكمال خود ادامه میدهد و به محض آنكه گمان كرد رسیده شده است، دچار آفت میشود.
در ۸۰ سالگی پی بردم كه دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترین لذت دنیا است.
در ۸۵ سالگی دریافتم كه همانا زندگی زیباست.
👇👇👇
@zehnkhalagh
در ۱۵ سالگی آموختم كه مادران از همه بهتر میدانند، و گاهی اوقات پدران هم.
در ۲۰ سالگی یاد گرفتم كه كار خلاف فایدهای ندارد، حتی اگر با مهارت انجام شود.
در ۲۵ سالگی دانستم كه یك نوزاد، مادر را از داشتن یك روز هشت ساعته و پدر را از داشتن یك شب هشت ساعته، محروم میكند.
در ۳۰ سالگی پی بردم كه قدرت، جاذبه مرد است و جاذبه ، قدرت زن.
در ۳۵ سالگی متوجه شدم كه آینده چیزی نیست كه انسان به ارث ببرد؛ بلكه چیزی است كه خود میسازد.
در ۴۰ سالگی آموختم كه رمز خوشبخت زیستن، در آن نیست كه كاری را كه دوست داریم انجام دهیم؛ بلكه در این است كه كاری را كه انجام میدهیم دوست داشته باشیم.
در ۴۵ سالگی یاد گرفتم كه ۱۰ درصد از زندگی چیزهایی است كه برای انسان اتفاق میافتد و ۹۰ درصد آن است كه چگونه نسبت به آن واكنش نشان میدهند.
در ۵۰ سالگی پی بردم كه كتاب بهترین دوست انسان و پیروی كوركورانه بد ترین دشمن وی است.
در ۵۵ سالگی پی بردم كه تصمیمات كوچك را باید با مغز گرفت و تصمیمات بزرگ را با قلب.
در ۶۰ سالگی متوجه شدم كه بدون عشق میتوان ایثار كرد اما بدون ایثار هرگز نمی توان عشق ورزید.
در ۶۵ سالگی آموختم كه انسان برای لذت بردن از عمری دراز، باید بعد از خوردن آنچه لازم است، آنچه را نیز كه میل دارد بخورد.
در ۷۰ سالگی یاد گرفتم كه زندگی مساله در اختیار داشتن كارتهای خوب نیست؛ بلكه خوب بازی كردن با كارتهای بد است.
در ۷۵ سالگی دانستم كه انسان تا وقتی فكر میكند نارس است، به رشد وكمال خود ادامه میدهد و به محض آنكه گمان كرد رسیده شده است، دچار آفت میشود.
در ۸۰ سالگی پی بردم كه دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترین لذت دنیا است.
در ۸۵ سالگی دریافتم كه همانا زندگی زیباست.
👇👇👇
@zehnkhalagh
قانون پارکینسون چیست؟
قانون پارکینسون به ما میگوید که کار به اندازه زمانی که برای آن در نظر میگیریم، طول میکشد.
در واقع اگر برای یک کار مشخص، 45 دقیقه وقت در نظر بگیرید آن کار به اندازه 45 دقیقه طول خواهد کشید ولی اگر برای همین کار 45 دقیقهای، 4 ساعت کار در نظر بگیرید چه اتفاقی میفتد؟ طبق اصل پارکینسون پیچیدگیهای این کار به قدری افزایش مییابد که در نهایت آن کار 4 ساعت طول خواهد کشید.
👇👇👇
@zehnkhalagh
قانون پارکینسون به ما میگوید که کار به اندازه زمانی که برای آن در نظر میگیریم، طول میکشد.
در واقع اگر برای یک کار مشخص، 45 دقیقه وقت در نظر بگیرید آن کار به اندازه 45 دقیقه طول خواهد کشید ولی اگر برای همین کار 45 دقیقهای، 4 ساعت کار در نظر بگیرید چه اتفاقی میفتد؟ طبق اصل پارکینسون پیچیدگیهای این کار به قدری افزایش مییابد که در نهایت آن کار 4 ساعت طول خواهد کشید.
👇👇👇
@zehnkhalagh
Forwarded from اتچ بات
Telegram
attach 📎