مادامی که سیب با چوب باریکش به درخت متصل است
همه عوامل در جهت رشدش در تلاشند,
باد باعث طراوتش میشود
آب باعث رشدش میشود
و آفتاب پختگی و کمال میبخشد
اما
به محض منقطع شدن از درخت
و جدایی از "اصل",
آب باعث گندیدگی
باد باعث پلاسیدگی
و آفتاب باعث پوسیدگی
و ازبین رفتن طراوتش میشود
مراقب "اصالتمان" باشیم
که انسانیتمان از بین نرود...
👇👇👇
@zehnkhalagh
همه عوامل در جهت رشدش در تلاشند,
باد باعث طراوتش میشود
آب باعث رشدش میشود
و آفتاب پختگی و کمال میبخشد
اما
به محض منقطع شدن از درخت
و جدایی از "اصل",
آب باعث گندیدگی
باد باعث پلاسیدگی
و آفتاب باعث پوسیدگی
و ازبین رفتن طراوتش میشود
مراقب "اصالتمان" باشیم
که انسانیتمان از بین نرود...
👇👇👇
@zehnkhalagh
Forwarded from درج زیرنویس
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👇👇👇
@zehnkhalagh
@zehnkhalagh
(اللهم انی اعوذ بک من علم لا ینفع) که ما در دعاهایمان میگویم به این معنی که خدایا ما از علمی که ب دردمان نمیخورد به تو پناه میبرم
👇👇👇
@zehnkhalagh
👇👇👇
@zehnkhalagh
@zehnkhalagh
💭 پدیده «شبکه سیال»
و
✨ «لحظه شگفت انگیز»
«استیون جانسن»
Steven Johnson
نویسنده و متخصص علوم رسانه آمریکایی شرح میدهد چگونه ایدههای نو شکل میگیرند.
او از تحقیقات پروفسور «کوین دانبار»
Kevin Niall Dunbar
میگوید که پژوهشی فوقالعاده انجام داده است با این هدف که ایدههای خوب از کجا میآیند؟
«جانسن» شرح میدهد که ما وقتی به یک دانشمند در آزمایشگاه فکر میکنیم، این تصور را داریم که آنها پشت میکروسکوپ قرار دارند و مشغول دیدن چیزی با دقت هستند و سپس آن لحظه شگفتانگیز جرقهزدن ایده رخ میدهد و میگوید «اوه، یافتم!»
اما نتایج تحقیق «دانبار» بیانگر واقعیت دیگری است.
«کوین دانبار» به این منظور که ببیند در چه شرایطی دانشمندان به کشف نائل میشوند به تعدادی از آزمایشگاههای علمی در کشورهای مختلف مراجعه میکند و از دانشمندان در انجام تحقیقات و آزمایشهایشان فیلمبرداری میکند.
او رفتار آنها هنگامی که جلوی میکروسکوپ بودند و یا برای نوشیدن قهوه گفتوگو میکردند و دیگر فعالیتهایشان را مورد مشاهده قرار میدهد.
«دانبار» تمام مکالمات و رفتار آنها را ضبط میکند و تلاش کرده است، سرآغاز شکلگیری بهترین ایدهها را کشف کند.
«دانبار» نشان میدهد بیشتر ایدههای مهم و موفق، نه پشت میکروسکوپ یا کامپیوتر یا میز کار، بلکه زمانی جرقه زدند که آدمها دور میز جلسات هفتگی یا هنگام نوشیدن قهوه با هم گفتوگو میکردند.
یعنی زمانیکه دور میز جمع شدند و آخرین اطلاعات، اشتباهها، تجارب و یافتههای خود را با یکدیگر در میان میگذارند.
به عبارتی آنگونه که «مت ریدلی»
Matt Ridley
میگوید ایدهها بایکدیگر ازدواج میکنند و یک طوفان ذهنی
(brain storm)
به وجود میآید.
«جانسن» شرح میدهد که وقتی یک ایده در ذهن ما در حال شکلگیری است، شبکۀ جدیدی از نرونها بوجود میآید، شبکهای با شکل جدید که تا به حال وجود نداشته است.
هر چیزی که میآموزیم یا خلق میکنیم منجر به ایجاد یک شبکه جدید در مغز میشود.
@zehnkhalagh
حال میتوان پرسید: چگونه خود را در محیطهایی قرار دهیم که احتمال بیشتری برای شکل گیری این شبکههای جدید در مغز باشد؟
در واقع شبکهٔ انسانی که در دنیای پیرامون ما وجود دارد، شباهت زیادی با شبکهٔ دنیای مغز انسان دارد که جانسون آن را پدیده «شبکۀ سیال»
(liquid network)
مینامد.
به عبارتی همانگونه که یادگیری و نوآوری نتیجه شراکت میلیونها سلول عصبی در مغز و ایجاد یک شبکه جدید است، باهم بودن آدمها و ایدههای متفاوت با پیشینههای مختلف و علایق گوناگون نیز به ایدههای جدید میانجامد و نکته همینجاست که ما بخشی از ایدههای خود را از دیگران میگیریم؛ از کسانی که در رستورانها با آنها برخورد و گفتوگو میکنیم یا از دوستان و آشنایان و یا حتی رهگذری که با او لحظاتی به طور تصادفی حرف میزنیم.
ما این ایدهها را به شکلهای تازهای به هم پیوند زده و ایدهای نو خلق میکنیم، گاه حتی بدون آن که خودمان متوجه منشا آنها باشیم.
در یونان باستان آکادمی و میدان شهر و میهمانیها جایی بود که فلاسفه برای مباحثه و طرح کشفیات خود جمع میشدند اما بعدها کافهها اصلیترین نهاد جمع شدن نویسندگان و روشنفکران برای به اشتراک گذاشتنِ ایدهها با یکدیگر شدند.
از همین جاست که «شوارتز»، آینده پژوه معروف، در کتاب «شگفتیهای اجتنابناپذیر» درباره توسعه کشور چین، پیشنهاد عجیب توسعه کافهها را میدهد.
او به درستی تشخیص میدهد که چینیها (و بهتر است بگوییم اغلب کشورهای در حال توسعه) دانشگاههای بزرگی مانند هاروارد و استانفورد را به عنوان موتورهای رشد آمریکا میبینند و سعی در کپیبرداری از آنها دارند.
آنها با هزينههای هنگفتی به ساخت پارکهای فناوری و مراكز دانشگاهی رو آوردند؛ اما نمیدانند که اين نهادها كافی نيست.
«شوارتز» تاکید میکند که شما نياز به تشكيل فضای فكری دارید، شما نمیتوانید كتابخانهها، كافهها و خطوط دوچرخهسواری را نادیده بگیرید.
جانسن از این همه نتیجه میگیرد:
۱- یادگیری و خلاقیت امری فردی نیست.
خلاقیت و یادگیری در تعامل جمعی رخ میدهد.
شبکه نورونهای مغز خود را در شبکه سیال قرار دهیم.
تنهایی و تمرکز مهم است اما گفتوگو و تعامل آن را کامل میکند.
۲- خود را در فضاهایی قرار دهیم که آدمهای متفاوت، ایدههای متنوع و دیدگاههای متضاد را تجربه کنیم.
۳- گفتوگو کنیم، آن هم غیر رسمی، همیشگی و افقی (اینکه کسی بالاتر از بقیه نباشد و همه هم سطح باشند) آنگاه لحظههای شگفت انگیز بیشتری را تجربه خواهیم کرد.
👇👇👇👇
@zehnkhalagh
💭 پدیده «شبکه سیال»
و
✨ «لحظه شگفت انگیز»
«استیون جانسن»
Steven Johnson
نویسنده و متخصص علوم رسانه آمریکایی شرح میدهد چگونه ایدههای نو شکل میگیرند.
او از تحقیقات پروفسور «کوین دانبار»
Kevin Niall Dunbar
میگوید که پژوهشی فوقالعاده انجام داده است با این هدف که ایدههای خوب از کجا میآیند؟
«جانسن» شرح میدهد که ما وقتی به یک دانشمند در آزمایشگاه فکر میکنیم، این تصور را داریم که آنها پشت میکروسکوپ قرار دارند و مشغول دیدن چیزی با دقت هستند و سپس آن لحظه شگفتانگیز جرقهزدن ایده رخ میدهد و میگوید «اوه، یافتم!»
اما نتایج تحقیق «دانبار» بیانگر واقعیت دیگری است.
«کوین دانبار» به این منظور که ببیند در چه شرایطی دانشمندان به کشف نائل میشوند به تعدادی از آزمایشگاههای علمی در کشورهای مختلف مراجعه میکند و از دانشمندان در انجام تحقیقات و آزمایشهایشان فیلمبرداری میکند.
او رفتار آنها هنگامی که جلوی میکروسکوپ بودند و یا برای نوشیدن قهوه گفتوگو میکردند و دیگر فعالیتهایشان را مورد مشاهده قرار میدهد.
«دانبار» تمام مکالمات و رفتار آنها را ضبط میکند و تلاش کرده است، سرآغاز شکلگیری بهترین ایدهها را کشف کند.
«دانبار» نشان میدهد بیشتر ایدههای مهم و موفق، نه پشت میکروسکوپ یا کامپیوتر یا میز کار، بلکه زمانی جرقه زدند که آدمها دور میز جلسات هفتگی یا هنگام نوشیدن قهوه با هم گفتوگو میکردند.
یعنی زمانیکه دور میز جمع شدند و آخرین اطلاعات، اشتباهها، تجارب و یافتههای خود را با یکدیگر در میان میگذارند.
به عبارتی آنگونه که «مت ریدلی»
Matt Ridley
میگوید ایدهها بایکدیگر ازدواج میکنند و یک طوفان ذهنی
(brain storm)
به وجود میآید.
«جانسن» شرح میدهد که وقتی یک ایده در ذهن ما در حال شکلگیری است، شبکۀ جدیدی از نرونها بوجود میآید، شبکهای با شکل جدید که تا به حال وجود نداشته است.
هر چیزی که میآموزیم یا خلق میکنیم منجر به ایجاد یک شبکه جدید در مغز میشود.
@zehnkhalagh
حال میتوان پرسید: چگونه خود را در محیطهایی قرار دهیم که احتمال بیشتری برای شکل گیری این شبکههای جدید در مغز باشد؟
در واقع شبکهٔ انسانی که در دنیای پیرامون ما وجود دارد، شباهت زیادی با شبکهٔ دنیای مغز انسان دارد که جانسون آن را پدیده «شبکۀ سیال»
(liquid network)
مینامد.
به عبارتی همانگونه که یادگیری و نوآوری نتیجه شراکت میلیونها سلول عصبی در مغز و ایجاد یک شبکه جدید است، باهم بودن آدمها و ایدههای متفاوت با پیشینههای مختلف و علایق گوناگون نیز به ایدههای جدید میانجامد و نکته همینجاست که ما بخشی از ایدههای خود را از دیگران میگیریم؛ از کسانی که در رستورانها با آنها برخورد و گفتوگو میکنیم یا از دوستان و آشنایان و یا حتی رهگذری که با او لحظاتی به طور تصادفی حرف میزنیم.
ما این ایدهها را به شکلهای تازهای به هم پیوند زده و ایدهای نو خلق میکنیم، گاه حتی بدون آن که خودمان متوجه منشا آنها باشیم.
در یونان باستان آکادمی و میدان شهر و میهمانیها جایی بود که فلاسفه برای مباحثه و طرح کشفیات خود جمع میشدند اما بعدها کافهها اصلیترین نهاد جمع شدن نویسندگان و روشنفکران برای به اشتراک گذاشتنِ ایدهها با یکدیگر شدند.
از همین جاست که «شوارتز»، آینده پژوه معروف، در کتاب «شگفتیهای اجتنابناپذیر» درباره توسعه کشور چین، پیشنهاد عجیب توسعه کافهها را میدهد.
او به درستی تشخیص میدهد که چینیها (و بهتر است بگوییم اغلب کشورهای در حال توسعه) دانشگاههای بزرگی مانند هاروارد و استانفورد را به عنوان موتورهای رشد آمریکا میبینند و سعی در کپیبرداری از آنها دارند.
آنها با هزينههای هنگفتی به ساخت پارکهای فناوری و مراكز دانشگاهی رو آوردند؛ اما نمیدانند که اين نهادها كافی نيست.
«شوارتز» تاکید میکند که شما نياز به تشكيل فضای فكری دارید، شما نمیتوانید كتابخانهها، كافهها و خطوط دوچرخهسواری را نادیده بگیرید.
جانسن از این همه نتیجه میگیرد:
۱- یادگیری و خلاقیت امری فردی نیست.
خلاقیت و یادگیری در تعامل جمعی رخ میدهد.
شبکه نورونهای مغز خود را در شبکه سیال قرار دهیم.
تنهایی و تمرکز مهم است اما گفتوگو و تعامل آن را کامل میکند.
۲- خود را در فضاهایی قرار دهیم که آدمهای متفاوت، ایدههای متنوع و دیدگاههای متضاد را تجربه کنیم.
۳- گفتوگو کنیم، آن هم غیر رسمی، همیشگی و افقی (اینکه کسی بالاتر از بقیه نباشد و همه هم سطح باشند) آنگاه لحظههای شگفت انگیز بیشتری را تجربه خواهیم کرد.
👇👇👇👇
@zehnkhalagh
تفاوت بیشعور با احمق!
حقیقتش را که بخواهید احمق مجرم نیست، بیمار است....
یعنی: معمولاً احمق ها آگاهانه دست به حماقت نمی زنند
خیلی از آن ها حتی فکر می کنند که خردمند و دانا هستند نه احمق!
احمق ها بیشتر از آنکه موجب تنفر بشوند، مایه ترحمند....
بیشعور ها اما داستان شان با احمق ها فرق دارد.
کسی که ساعت سه صبح بوق میزند بیشعور است.
کسی که جلو تمام زنان مسیر می ایستد بیشعور است.
کسی که در خیابان باریک دوبله پارک می کند بیشعور است.
کسی که شب تمام مسیر را نور بالا می رود بیشعور است.
این ها بیشعورند حالا یا از نوع احمق بیشعور یا از نوع پرفسور بیشعور
احمق بودن درد ندارد، درمان هم ندارد، ربطی هم به شعور ندارد، بیشعوری از جای دیگری می آید
از خانه و مدرسه، از سرانه مطالعه، از خود شیفتگی، از بی وجدانی، از مرکز فرهنگ فاسد
بیشعوری واگیر دارد، هم درد دارد و هم درمان...
مشکل ما، احمق ها نیستند
مشکل ما، هیچوقت احمق ها نبودند
مشکل ما، بیشعور ها هستند.
یادتان باشد سواد هیچ وقت شعور نمیاره.
شعور یعنی تشخیص کار خوب از بد
شعور یعنی تشخیص کار درست از اشتباه
سواد یاد گرفتن فرمول و اطلاعات در علم و یا مبحث خاصی است!
این شعور هست که راه استفاده درست و یا غلط از علم (سواد) رو به ما میگه!
شعور رو به کسی نمیشه آموزش داد؛ یک انسان میبایست در درون خودش طلب شعور کند تا به آن دست پیدا کند!
📚 بیشعوری/ خاویر کرمنت
👇👇👇
@zehnkhalagh
حقیقتش را که بخواهید احمق مجرم نیست، بیمار است....
یعنی: معمولاً احمق ها آگاهانه دست به حماقت نمی زنند
خیلی از آن ها حتی فکر می کنند که خردمند و دانا هستند نه احمق!
احمق ها بیشتر از آنکه موجب تنفر بشوند، مایه ترحمند....
بیشعور ها اما داستان شان با احمق ها فرق دارد.
کسی که ساعت سه صبح بوق میزند بیشعور است.
کسی که جلو تمام زنان مسیر می ایستد بیشعور است.
کسی که در خیابان باریک دوبله پارک می کند بیشعور است.
کسی که شب تمام مسیر را نور بالا می رود بیشعور است.
این ها بیشعورند حالا یا از نوع احمق بیشعور یا از نوع پرفسور بیشعور
احمق بودن درد ندارد، درمان هم ندارد، ربطی هم به شعور ندارد، بیشعوری از جای دیگری می آید
از خانه و مدرسه، از سرانه مطالعه، از خود شیفتگی، از بی وجدانی، از مرکز فرهنگ فاسد
بیشعوری واگیر دارد، هم درد دارد و هم درمان...
مشکل ما، احمق ها نیستند
مشکل ما، هیچوقت احمق ها نبودند
مشکل ما، بیشعور ها هستند.
یادتان باشد سواد هیچ وقت شعور نمیاره.
شعور یعنی تشخیص کار خوب از بد
شعور یعنی تشخیص کار درست از اشتباه
سواد یاد گرفتن فرمول و اطلاعات در علم و یا مبحث خاصی است!
این شعور هست که راه استفاده درست و یا غلط از علم (سواد) رو به ما میگه!
شعور رو به کسی نمیشه آموزش داد؛ یک انسان میبایست در درون خودش طلب شعور کند تا به آن دست پیدا کند!
📚 بیشعوری/ خاویر کرمنت
👇👇👇
@zehnkhalagh
روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند فضای منزلتان خالی از نقاشی های کودکانه خواهد شد؛ دیگر اثری از شکلک های خندان بر روی دیوارهای خانه، حک کردن اسامی بر روی پارچه ی دسته ی مبل ها و طرح های لرزان انگشتی بر روی شیشه های بخار گرفته ی پنجره های خانه،وجودنخواهد داشت.
روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند دیگر اثری از هسته های میوه ها در زیر تخت ها وجود نخواهد داشت. در آن روز می توانید مدادی را بر روی میز براي يادداشت كردن پیدا کنید و شيرينی داخل یخچال باقی خواهد ماند.
روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند میتوانید برای خود غذاهای بخارپز به جای ساندویچ هات داگ یا همبرگر درست کنید.
میتوانید زیر نور شمع غذا بخورید بدون آنکه نگران دعوای فرزندانتان برای فوت کردن شمع ها باشید.
روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند زندگیتان متفاوت خواهد شد آنها آشیانه تان را ترک خواهند کرد و خانه تان آرام... ساکت... خالی و تنها خواهد شد.
در آن زمان است که به جای چشم انتظاری برای فرارسیدن «روزی» ؛ دیروزها را مرور خواهید کرد... یعنی در ان روزها ؛ دلتنگ امروزتان خواهید شد...
پس امروزتان را با آنها عاشقانه زندگی کنید🍃🍃🍃
👇👇👇
@zehnkhalagh
روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند دیگر اثری از هسته های میوه ها در زیر تخت ها وجود نخواهد داشت. در آن روز می توانید مدادی را بر روی میز براي يادداشت كردن پیدا کنید و شيرينی داخل یخچال باقی خواهد ماند.
روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند میتوانید برای خود غذاهای بخارپز به جای ساندویچ هات داگ یا همبرگر درست کنید.
میتوانید زیر نور شمع غذا بخورید بدون آنکه نگران دعوای فرزندانتان برای فوت کردن شمع ها باشید.
روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند زندگیتان متفاوت خواهد شد آنها آشیانه تان را ترک خواهند کرد و خانه تان آرام... ساکت... خالی و تنها خواهد شد.
در آن زمان است که به جای چشم انتظاری برای فرارسیدن «روزی» ؛ دیروزها را مرور خواهید کرد... یعنی در ان روزها ؛ دلتنگ امروزتان خواهید شد...
پس امروزتان را با آنها عاشقانه زندگی کنید🍃🍃🍃
👇👇👇
@zehnkhalagh
Forwarded from درج زیرنویس
What is coming is better than what is gone.
چيزهايى كه دارن ميان تو زندگيت
از چيزهايى كه رفتن بهترن.
👇👇👇
@zehnkhalagh
چيزهايى كه دارن ميان تو زندگيت
از چيزهايى كه رفتن بهترن.
👇👇👇
@zehnkhalagh