Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 برای این ویدیو تیتر ندارم

🕊 پیشنهاد می‌کنم دست‌کم یک بار ببینید. اگر دوست داشتید و می‌شد، در کلاس برای بچه‌ها هم پخش کنید و به گفتگو بنشینید.

#فرهنگی #پرورشی #مدرسه
#زمزمه_محبتی #گفتگو #دیالوگ
🔻🔻🔻
یادگیرنده مادام‌العمر باشیم:
@TeacherasLLL
Forwarded from #کارخیر
آنچه تقدیم می‌گردد، #گزارش‌کارخیر مهر ماه ۱۴۰۳ است.
🔹️ @karekheiir
امروز به دعوت دوستان کارخانه‌ی نوآوری پل دعوت شده بودم تا در مورد نسبت نویسنده‌ی فقید نادر ابراهیمی با عالم و آدم سخن بگویم.
و تناسب حرکت و فاعلیت نوجوانان را با این دو روشن کنم.
این نشست، به قول قدیمی‌ها از عمرم حساب نشد...

استادمان می‌گفت سعی کن به نحوی زندگی کنی که زندگی تو خودش یک روایت و داستان جذاب باشد.
نادر ابراهیمی حقیقتا اینگونه زیست.

و چه مخاطبانی!
آینده را می‌شد در عمق چشمانشان دید. نوجوانانی از آن جنس‌های کمیاب که احساس می‌کردی یک قطره از گفتارت را از گوش نمی‌ریزند!

به راستی شغل و مشغله‌ی واقعی من همین حضور در جلسات و حیات رندانه و ارائه‌های جانانه است و باقی، اسمش کار و امرار معاش و ...

عکس را همسرم رویا خانم گرفته!
عالی و ممنون از او ...
@yaser_arab57
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📺 #قشم
#رویای_ایران
ایران، رویای توسعه دارد و قشم دروازه‌‌ی این رویاست!

یاسرعرب
حالا سه جزیره‌ی جنوبی ایران در یک فهم و اقدام واکنشی بسیار مهم شده‌اند. آنچنان که دیوار نگاره میدان ولیعصر به التزام ایرانی بودن آنان اختصاص یافته و در خبرها آمده به کوری چشم اغیار قرار است ١١٠ خانه در آنها بسازیم و خدا را شکر جزیره ابوموسی را هم می‌گوییم《بوموسی》تا《ابو》ی عربی نداشته باشد و خلاصه و رگ گردن ما برای خلیج تا ابد فارس دوباره بالا زده است!
اما کدام خلیج و کدام ابد و کدام فارس؟

#قشم این بزرگترین جزیره‌ی خاورمیانه اینک تمام و کمال در اختیار ماست ولی ما از ظرفیت‌های بی‌نظیر آن چه می‌دانیم؟ در کجای مدار مسائل ایران قرار دارد و برای حریرباف و حصیر باف ما چه اهمیتی پیدا کرده؟

دیدن گفتگو در یوتوب/دیدن گفتگو در آپارات

@yaser_arab57
🔴کدام وفاق؟

چند شب پیش با جناب ظریف معاونت راهبردی دولت جلسه مفصلی داشتیم.

یاسرعرب

آقایان سیدهاشم فیروزی. حجت الاسلام محمدرضا زائری. احمد زیدآبادی. ادریس راموز. محسن بدره. و خانم‌ها مرضیه ادهم و زهرا اردکانی تشریف داشتند.

نوبه‌ی بنده‌ی کمترین عرض شد؛
وفاق از ریشه‌ی 《موافقت》در جامعه ایران شدنی نیست! چرا که لایه‌های متکثر جامعه اساسا یک یا دو مسئله واحد ندارند. پس ابتدا باید بر روی《چیستی مسئله》 وفاق صورت بگیرد و سپس بر روی چگونگی پاسخ به آن...

همچنان که می‌بینیم وفاق یک وجه‌ی دولتی و عملیاتی پیدا کرده که همین نشاندن همه‌ی متضلعین قدرت بر سر سفره‌ی حکمرانی و ثروت است. اما وفاق لایه‌های بسیار گوناگونی از حوزه‌ی نظریه و گفتمان تا شبکه سازی دارد که اهل فن باید به آن اهتمام داشته باشند.

من معتقد هستم بخاطر وضعیت روان جمعی و روانپریشی تاريخی ما، بهتر است بجای وفاق، از رفق و مدارا سخن گفت و یکدیگر را به همزیستی فرا بخوانیم، بدون اینکه لازم باشد همه بر روی موضوع یا رویکردی توافق داشته باشیم.

پ.ن:
حقیر ایشان را در خلق و خُلق و منطق و تجربه و توانمندی و رویکرد، مناسب چنان جایگاهی ندیدم!

@yaser_arab57
یک ماه پیش جزیره ابوموسی مسئله نداشت؟
نیازمند توجه و مساعدت نبود؟


سیاست انفعالی!
زیست واکنشی!
سفرهای نمايشی!

@yaser_arab57
یادتان که هست...
بندگان خدا این بچه‌های محیط زیستی چند سال پیش چقدر به اسم جاسوس و ... زندان کشیدند! دست آخر هم آزاد شدند و هيچی به هیچی!

@yaser_arab57
قبلا در رد ایده‌ی وفاق دلایل خود را نوشته‌ام و از《رفق》بجای《وفق》دفاع کرده‌ام.

وفاق هر چند در سطح ملی شدنی نیست اما حتی در سطوح پایین‌تر نیز مقدمه‌ای دارد و آن رفق و مدارا است.

پیش نیاز مدارا، گفتگو است و لازمه‌ی گفتگو سلامت نفس و احتمال حق دادن به طرف مقابل!

از همه‌ی اینها واجب‌تر، زمین و داور و تسهیلگر گفتگو است‌ که این روزها در عین کمیابی، نیازش هر چه بیشتر احساس می‌شود.

جلسه‌ی دیروز دکتر عادل پیغامی و دکتر محسن رنانی از آن جلسات《ای کاش!》بود.

ای کاش روش مواجه این دو عزیز که اختلافات نظری دارند دیده و شنیده می‌شد.
ای کاش ادب تعامل آنها با یکدیگر در حین گفتگو سرلوحه قرار می‌‌گرفت.
ای کاش چنین دیدارهایی بیشتر می‌شد و دیوارهای بلندتری را از میان بر می‌داشت!

ما به یک حرکت ملی بین خودمان برای نجات ایران با ایجاد شبکه‌ای مردمی در بستر گفتگوی ملی نیازمندیم. هر چه تار و پود این شبکه غیر دولتی‌تر و غیر رسانه‌ای تر، موثرتر و ماندگار‌تر!

امروز بالاترین‌ثواب‌ها، برترین خیرها، بهترین حسنات، و ماندگار‌ترین احسان‌ها، همت کردن و زمینه ساختن برای دیدار و گفتگوی اهل خرد و دغدغه‌مندان ایران با یکدیگر است.

@yaser_arab57
رییس جمهور محترم جناب آقای دکتر پزشکیان
شیخ عبدالصمد زراعتی

با سلام و احترام

در تاریخ ۲۶ خرداد سال جاری به عنوان یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری در سفر انتخاباتی به قم علاوه بر دیدار با علمای مجمع مدرسین، به دیدار آیت الله بیات زنجانی نیز رفتید.

این بار که به قم رفتید هیچ توجهی به یک مجموعه از عالمان دینی مانند مجمع مدرسین و آیت الله بیات زنجانی نکردید.

همان‌هایی که در بدترین شرایط برای ساختن بهترین شرایط برای ایران عزیز و ایرانیان کنار تان ایستادند و از اعتبار و آبروی خود گذاشته اند. آنان به قول و وعده ی تان باور داشتند.

اکنون که بر اریکه ی قدرت تکیه زده‌اید یادتان رفته است که «وفاق» فقط به این نیست که مناصب را به دُگم اندیشان پایداری بسپارید و از رفع اختلاف و شکاف حرف بزنید و توقع داشته باشید که مملکت در دوران زمامداری شما پر از گل و بلبل بشود.

مرجع عالیقدر حضرت آیت الله بیات زنجانی، مرجع نواندیشی هستند که دیدار شما می توانست زمینه ی شنیدن صدای متفاوت را هم فراهم کند.

دریغ که هر کس بر آن کرسی تکیه می‌زند یادش می رود که عهدی نیز با یاران داشته است!


یکی از شاگردان

@yaser_arab57
بزرگی از عزیزان اهل تمیز و جایگاه داری از مسئولان نظامی یک بار تعریف می‌کرد که ایشان را برای دوره‌ای به روسیه برده‌اند و ذوق کرده بود که عجبا در همه‌ی اتاق‌های مجموعه‌های برادر! یک کره‌ی زمین بسیار بزرگ وجود دارد و چشم مدیر لاجرم روی وسعت و شبکه‌ی مسائل جهانی فوکوس میکشد!

و ادامه داد بعد برگشتن به ایران این موضوع را با ذوق و شوق برای فرماندهان ارشد تعریف کرده و ایده‌ در خصوص کپی آن به زبان آورده!

(بگذریم که در اتاق خود او نشانی از چنان کر‌ه یا نقشه‌ی زمین نبود و از جلوی در قرار‌گاه تا پستوی آبدارخانه‌شان سی سانت درمیان یک عکس رهبری و حاج قاسم رندوم شده بود.)

چندی پیش وقتی این طرح را در یک بنگاه مسکن ساده جزیره‌ی #قشم دیدم یاد آن بزرگوار افتادم‌.

قشمی‌ها از آمدن پرتقالی‌ها و رفتن انگلیسی‌ها و معامله با اعراب و تعامل با آفریقایی‌ها و صادرات نمک به اروپا و مراوده دريايی با هندی‌ها و کوچ اجباری برخی‌شان، به کشورهای حاشیه خلیج و حالا رفت آمد خانوادگی با قبایل مختلف و شبکه دانش عالمگیر کشتی سازی و دریا شناسی، ذهن‌شان در جهان زندگی می‌کند.

باری!
جهانی شدن را باید به تدریج عیش و‌ معیشت و تعایش کرد!
@yaser_arab57
اینکه مجری محترمِ صدا و سیما در برنامه ایران‌هم‌دل اشاره می‌کند که هر ایرانی با هر نوع تفکر و گرایش و اندیشه و ... امروز پای حمایت از محور مقاومت و .. است. و از خانمها به شکل واضح می‌خواهد طلای خود را چه سرمایه است و چه ارث در اختیار کمک به این قبیل مسائل قرار دهند، البته می‌تواند مورد قبول، رد، یا راستی آزمایی قرار بگیرد که موضوع حقیر نیست!

تنها سوالی که مطرح است اینکه؛
مگر در ایران مردمانی با گرایشات متفاوت و اندیشه‌های گوناگون و تفکرات مختلف وجود خارجی دارند؟ اگر چنین مردمانی در این کشور زندگی می‌کنند، پس چرا ما آنها را در صدا و سیما نمی‌بینیم؟

@yaser_arab57
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تنگه‌ی هرمز بسته شد!

یاسرعرب

در سالهای گذشته بستن تنگه‌ی هرمز اولین راه‌کار اعلامی بزرگوارانی بوده است که با رویکرد هیجانی کشور را سالهاست زخمی و فرسوده کرده‌اند!

غافل از اینکه تنگه‌ی هرمز اساسا ده‌ها سال است که بسته است... البته به روی خود ما، و البته‌تر به دست خودمان!

بله این باور کردنی نیست... اما مگر نه این‌که حقایق هر چه عظیم تر، باور آنها سخت تر است و دروغ‌ها هر چه بزرگتر باور آنها آسان‌تر؟

بخش قابل توجهی از مخاطبان و دغدغه‌مندان شاید فرصت نکنند تمام گفتگوی حقیر با جناب دکتر عادل پیغامی را مشاهده کنند اما شش دقیقه فرصت گذاشتن، برای مایی که ادعای ایران دوستی داریم، سخت و پیچیده نیست!

تنگه‌ی قفل و بست شده‌ی هرمز با فرصت بی نظیرش باید به روی کشور ما باز شود. اینکار تنها به همت خود ما وابسته است.

آنچه در این شش دقیقه مشاهده می‌کنید تنها 《یکی》از ظرفیت‌های بی‌نظیر جزیره جهانی قشم است.

مشاهده گفتگو‌ی کامل

@yaser_arab57
گول تبلیغات امثال این نو مذهبی‌های صورتی را نخورید!

شما برادران گرد و قلمبه و قوادان بین سازمانی باید به وظیفه‌ی شرعی و انقلابی خود عمل کنید چرا که موظف به انجام《 تکلیف》 هستید نه 《نتیجه‌》

امثال سلمان کدیور در بهترین حالت در جنگ شناختی مسئله دار شده‌اند.

برادران! فستقم کمأ امرت با استقامت به راه کربلایی خود ادامه دهید که پس از خاکریز حجاب خاکریز مشروبات الکلی فتح خواهد شد.
مگر نمی‌بیند هنوز نزدیک هشتاد میلیون ایرانی در خیابان دیوانه و لخت نشده‌اند!

پس به همین مسیر ادامه دهید که پيروزی بر
جبهه استکبار جهانی نیز از همین مسیر جنگ با روان مردم می‌گذرد...

@yaser_arab57
Forwarded from #کارخیر
این یک متن ویرایش شده است؛
‏از یک بنده‌ی خدای اهل شیراز نوشته بودم که بابت یک چک ۲۵ میلیون‌تومانی که برای رهن منزل صادر شده و پاس نشده بود، بازداشت بود که مبلغ مورد نظر تامین شد و من متن را اصلاح کردم.
‏ برای اینکه بدانید این ⁧ #فراخوان‌کارخیر⁩ با ۱۹۲ واریز و در ۵۵ دقیقه به سرانجام رسید.
ارادت
‏⁩
‏⁧ #کارخیر

🔹🔹🔹🔹
شماره‌ی کارت دائمی؛

6393461025410958

‏⁦ پرداخت مستقیم
اعتیاد به پست و مقام!

دکتر گودرز صادقی، رییس سابق دانشگاه‌های ارومیه و مقدس اردبیلی

من دو دوره ریاست دانشگاه‌های دولتی را جمعا به مدت ۸ سال به عهده داشته‌ام. هیچ امتیاز مادی به معنای واقعی از محل ریاست عایدم نشد. حتی موقعی که در اردبیل مأمور بودم، حق مدیریتم صرف اجاره‌ی خانه و هزینه‌ی رفت و آمد به تهران می‌شد. با این حال، بخواهی نخواهی از دو امتیاز برخوردار بودم: داشتن راننده‌ی اختصاصی و نیز یک دفتر کار بزرگ با سرویس بهداشتی مستقل!

در هر دو بار، وقتی که دوره‌ام با استعفا به سر آمد، از بعضی نظرها دچار مشکل جدی شدم. اگر چه از اتومبیل دولتی برای مقاصد شخصی استفاده نمی‌کردم، لیکن راننده‌ها برای من نه یک کارمند بلکه دوست و برادر بودند و بعضی کارهای شخصی مرا برای این که بتوانم به کارهای دانشگاه برسم انجام می‌دادند که از جمله‌ی آن‌ها این موارد را می‌توانم نام ببرم:
خرید نان و بعضی ملزومات دیگر، گرفتن وقت از دکتر، انجام کارهای اداری و بانکی، برداشتن و گذاشتن من درست در مقابل جایی که کار داشتم (بدون این که نگران جای پارک باشم!)، رسیدگی به ماشین خودم (مانند کارواش و تعویض روغن)، پیدا کردن واحدهای صنفی مورد نیاز (مانند خرازی و تعمیرگاه و اینجور جاها) و … (چیز دیگری یادم نمی‌آید). ضمنا همه با من مهربان بودند و تقریبا تمام کارکنان و اساتید دانشگاه را افرادی کار راه‌انداز و مؤدب و وظیفه‌شناس می‌دیدم، چرا که هیچکدام از کارهای خود من به تأخیر نمی‌افتاد و همه چیز رو به راه بود.

وقتی که از ریاست کنار رفتم، زندگی برایم بسیار سخت شد. چند سال تنبلی باعث شده بود از انجام کارهای ساده‌ی شخصی و اداری و خرید نان و اینجور چیزها عاجز بشوم. بعلاوه، جسته گریخته متوجه شدم که برخورد کارکنان و همکاران با من بسیار با برخوردشان با سایر افراد و ارباب رجوع متفاوت بوده است. کسی که برایم مظهر مدارا و احساس مسئولیت بود، به زعم دیگران آدمی عصبی و تندمزاج و بدخواه به شمار می‌آمد. تازه فهمیدم که بدترین همکاران هم به من که می‌رسیدند جور دیگری رفتار می‌کردند.

الان چند سالی است که دوباره به زندگی عادی خو کرده‌ام. نه تنها از انجام کارهای شخصی‌ام طفره نمی‌روم، بلکه از دست و پا چلفتی بودنم رها شده‌ام. از پیاده رفتن و سوار اتوبوس و مترو شدن لذت هم می‌برم و از این که با آدم‌های متفاوت و معمولی معاشرت می‌کنم بسیار خوشحالم. تصور این که یک بار دیگر به پست مشابه یا بالاتری گمارده شوم برایم نه تنها لذت‌بخش نیست بلکه دلهره‌آور است. دیدن بعضی چهره‌های عبوس، تندرو و کج‌فهم و اجبار به جلیس شدن با آن‌ها و قانع کردن‌شان در امور بدیهی شکنجه‌ی بزرگی است. احاطه شدن توسط آدم‌هایی که بدون اینکه ته دلشان با تو باشد اظهار ارادت می‌کنند، چندش‌آور است. این که نفهمم زندگی واقعی چیست احساس خنگی و نفهمی به من می‌دهد.

در این مملکت آدم‌هایی هستند که ده‌ها سال در مسند کارهایی به مراتب مهم‌تر از مسئولیت‌های من هستند. آن‌ها نمی‌فهمند دور و برشان چه خبر است. آنها هرگز سوار اتوبوس شهری یا مترو نشده‌اند. هیچگاه کارمندی مدارکشان را به سمتشان پرت نکرده است. در صف بنزین نبوده‌اند. آن‌ها نمی‌فهمند صف نان چیست. هرگز مهمان یا میزبان کارگر یک کوره‌پزخانه نبوده‌اند. در مطب پزشک در حالی که گفته‌اند ساعت ۴ آنجا باشند تا ساعت ۱۱ شب معطل نشده‌اند. این آدم‌ها اصلا نمی‌فهمند رانندگی در ترافیک بزرگراه همت یعنی، چون راننده دارند. آن‌ها فکر می‌کنند همه‌ی مردم پشتیبان‌شان هستند و مرتب برای موفقیت‌شان دعا می‌کنند. تا حالا کسی به خاطر مالیدن ماشین با قفل فرمان به آن‌ها حمله نکرده است و هرگز احدی عمه‌ی محترم‌شان را مورد تفقد قرار نداده است! آن‌ها معتاد ریاست هستند و اگر پس از این همه سال، مثل من و تو به یک آدم عادی تبدیل بشوند درجا سکته می‌کنند!

اگر بخواهید زمین زراعی از باروری نیفتد آن را هر از گاهی به آیش(۱) می‌گذارید. دو سال می‌کارید و یک سال نمی‌کارید. مدیرها هم نیازمند آیش هستند. هر از گاهی باید به زیر بیایند و بفهمند که مردم چگونه زندگی می‌کنند، چگونه فکر می‌کنند، چه می‌خواهند و چه نمی‌خواهند. آنهایی که ۴۰ سال در برج عاج نشسته‌اند آدم‌هایی هستند که نمی‌توانند مثل آدم زندگی کنند.
------------------
پی‌نوشت ۱: آیش تکنیک کشاورزی است که در آن زمین قابل کشت، بدون کشت برای یک چرخه یا بیشتر رها می‌شود.

پی‌نوشت ۲: طبیعی است در این کشور مدیرانی هستند که به هیچ روی زیست‌شان اینگونه نیست و بارها نیز به واسطه آن‌ها برداشته می‌شود، هر چند تعدادشان بسیار اندک باشد.

@yaser_arab57
پچ پچ می‌کردند.
مبلغ عمل مادر را که شنیده بودند شوکه و مستاصل با پرستار صحبت می‌کردند که به نحوی تخفیف بگیرند.

من جلو ترین ردیف صندلی نشسته و خواسته یا ناخواسته صدای آرام‌شان را که معجونی بود از شرافت و نداری و آبرو داری جلوی مردم و ناچاری از عمل و ... را می‌شنیدم.

روایتی فرسوده و مندرس و همگانی که در قصه و رمان و فیلم سینمایی و سریال و مستند و گزارش و خبر و .... آنقدر در کشور ما تکرار و تکرار شده که دیگر عنوان‌ آن هیچ ارزش افزوده‌ای ندارد.

مادر در نهایت گفت؛
- نمی‌شود. نداریم. بریم دخترم...

پ.ن؛
حالا کسی آنجا کاری کرد یا نکرد یا مشکل این بندگان خدا حل شد یا نشد یا... ولی این اولین مواجه غیر مستقیم من با چنین شرم و ناچاری توامانی بود. خودم را جای فرزند آن مادر گذاشتم و در آن لحظه می‌توانستم جهانی را از خشم نابود کرده و بیمارستان را بر سر صاحبان بهداشت و درمان این مملکت خراب کنم. دولت پزشکیان قرار است صدای بی صدایان باشد. ملزوماتش را حداقل در حوزه‌ی بهداشت و درمان حداقل خود جناب پزشکیان از همه بهتر می‌داند!

پ.ن٢؛
کارت خوان فقط برای پول ویزیت بود.
مبلغ عمل کارت به کارت...



@yaser_arab57
2024/11/06 01:26:09
Back to Top
HTML Embed Code: