Telegram Web Link
از《قدرت》کاری بر نمیاید!
مبارزه با تاريکی نیازمند《نور》است...

@yaser_arab57
Forwarded from وی خاطرنشان کرد (احمدرضا رضایی)
یکی از هفتمی‌ها گفت: شما معلمِ قرآنِ نهمی‌هایین؟ گفتم: نه. گفت: آخه قرآن درس میدین. گفتم: نگارش درس میدم.

راست می‌گفت. من قرآن درس می‌دادم؛ اما نه از منظرِ الهیات، بلکه از دریچه‌ی ادبیات. امروز درسمان رسید به آیه‌ی سیِ بقره. فرشتگان متعرضِ خداوند شده‌اند که ما نُسَبّحُ بحَمدِکَ و نُقَدّسُ لَک، پس چرا کسی را خلیفه‌ات می‌خوانی که یُفسِدُ فیها و یَسفِکُ الدِماء؟ از بچه‌ها خواستم که این سکانس را کارگردانی کنند، میزانسِن بچینند و برای حرکتِ دوربین طرح بریزند.

علی گفت: فرشته‌ها راس میگفتن. گفتم: آره. گفت: پس چرا خدا قبول نکرد؟ گفتم: چون به نظر میرسه که خدا دنبالِ پاکیزگی و کمال نیس، دنبالِ نقصه.

گفتم که ما صدها انتخابِ بد داریم و مجبوریم یکی از آن‌ها را انتخاب کنیم. مذهبی‌ها ترجیح می‌دهند در اتوبان حرکت کنند، اما دین درختی است که ریشه در سنگلاخ دارد و فقط چترش را نثارِ آن‌ها می‌کند که کوره‌راه‌ها را برگزیده‌اند.

محمدحسین گفت: آقا من خیلی سوال دارم. نمی‌دونم چطوری بگم. بابام بهم گفته که خدا مجهوله. گفتم: راس گفته. مجهولاتِ جهان بیش‌تر از معلوماتشه. من معتقدم که قرآن اجازه میده که خواننده‌ش توی مجهولات جولان بده.

مهدی گفت: آقا جلسه‌ی قبل که همین داستانو توی تورات خوندیم، من احساس کردم اون‌جا خیلی سرراست‌تر حرف زده و یه‌جورایی آدم نقشش موثرتره. اما قرآن پیچیده گفته و انگار خدا داره نقشِ اصلی رو بازی میکنه. گفتم: منم نظرم همینه.

گفتم که تا الآن هر چه از دین خوانده بودید، بی‌نوایی و التماس و محافظه‌کاری بود. من برایتان آن طرفش را نشان دادم؛ رویِ پُرابهت و پیچیده و شکوهمندش را.

این جلسه، آخرین جلسه‌ی پروژه‌ی اول بود؛ مقایسه‌ی داستانِ خلقت در سه کتابِ شاهنامه، تورات و قرآن. شاید باورتان نشود، اما هم من تیک‌تاکِ ساعت را فراموش کردم و هم بچه‌ها بی‌خیالِ زنگِ تفریح شدند.

چرا برای شما گفتم؟ چون می‌خواستم در یک تجربه‌ی کوتاه، جدی، شورانگیز و بی‌صدا شریک شوید؛ تجربه‌ای که مایه‌ی مباهاتِ من است و احتمالاً موجبِ زحمتِ مدرسه.


@veykhaterneshankard
دستیاری زاکانی و سکوت دفتر رئیس‌جمهور

✍️ کامبیز نوروزی، حقوقدان و کارشناس رسانه نوشت:

یعنی در دفتر آقای رئیس جمهور کسی نیست که یک بیانیه‌ای، اطلاعیه‌ای، اعلامیه‌ای، چیزی بنویسد و منتشر کند و معلوم کند که بالاخره علیرضا زاکانی دستیار رئیس‌جمهور در امور آسیب‌های اجتماعی هست یا نه؟

خود آقای زاکانی گفت دستیار است. یکی دو نفر از آن شورای اطلاع رسانی شخصا و غیر رسمی توئیت زدند که نه؛ نیست. تکذیب می‌شود.

زاکانی دوباره می‌گوید: "در رابطه با مسئولیت بنده به‌عنوان دستیاری رئیس جمهور، این تصمیم با مصوبه هیئت دولت و بر اساس اصل ۱۲۷ قانون اساسی اتخاذ شده است. مصوبه هیئت دولت همچنان پابرجاست...... با آقای رئیس‌جمهور صحبت کردم و ایشان لطف کردند و تأیید کردند که این مسیر ادامه پیدا کند و نیازی به هیچ اقدام جدیدی هم نیست، چرا که این تصمیم قبلاً مصوب شده است.

آقای دفتر رئیس جمهور! رسما اعلام کنید که قضیه از چه قرار است.

اگر زاکانی دستیار ویژه رئیس جمهور است ضمن پاک کردن عرق شرم از پیشانی صراحتا بگویید هست و چرا هست و واجد کدام سابقه و صلاحیت کارشناسی و مدیریتی است که برای چنین موضوع مهم و حیاتی در این سمت ابقا یا منصوب شده‌است.

اگر نیست، به صراحت بگویید نیست.

شجاع باشید و از اطلاع‌رسانی و شفافیت فرار نکنید که این خود یک آسیب است.

به افکار عمومی و به اهمیت مبارزه با آسیب‌های اجتماعی احترام بگذارید.

@yaser_arab57
از سایت IOF برای فارسی زبانان!
و
ایرانیزه شده با اضافه کردن ۴ سازمان!

@yaser_arab57
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قشم پارتی، گدا گرافی و ابهام سیاستی!
یاسرعرب

امروز در خبری دیدم که قشم معضل تکثر متکدیانی از جنس اتباع خارجه دارد!

خیلی هم خوب!
هر چند حضور متکدیان همواره مشکل کشوری بوده، اما همه می‌دانیم الان مسئله 《اتباع》بودن آنهاست.

منظور از اتباع هم بیشتر همان مهاجران شرقی‌اند. به هر حال نظام بعد از یک‌دوره سیاست انبساطی (در مورد افغانستانی‌ها) یک سیاست انقباضی در پیش گرفته و البته نه در آن، 《با دست پیش کشیدن》تعقل حکمرانی دیده می‌شد و نه در این《با پا پس زدن!》رویت می‌شود!

اینکه در قشم کسی محتاج نان شب نمی‌ماند گفته‌ی من نیست ضرب المثل خود قشمی‌هاست‌. مهمترین دلیل هم دريايی سخاوتمند است که آغوش خود را مادرانه بر مردمان این دیار گسترده...

ابهام سیاستی در قشم اما، خشم صغیر و کبیر را برانگیخته، کوچک و بزرگ را به تعارض با یکدیگر آورده، صنایع و خدمات را در تعارض با هم قرار داده، روان مردمان را فرسوده، ظرفیت قشم را معطل گذاشته و این جزیره را تبدیل به منطقه‌ای زندانی کرده!

دوگانه‌ی مدیریتی و تبعاتش بسیار جدی‌تر از این حرفهاست...

جان درد و مسئله در این دو دقیقه توسط دکتر عادل پیغامی‌ بیان شده


دیدن گفتگو

@yaser_arab57
Forwarded from دغدغه ایران
از راه درست
 
محمد فاضلی
 
خبر این است که دولت #سوزاندن_مازوت را ممنوع کرده و تن به پذیرش خاموشی محدود بر اثر کمبود برق داده است. استدلال دولت برای چنین تصمیمی، اثرات مخرب و فاجعه‌بار سوزاندن مازوت بر آلودگی هوا و به دنبال آن، به خطر انداختن سلامت مردم است که می‌تواند در آینده، موجی از بیماری‌های مختلف را بر مردم، نظام اجتماعی و نظام سلامت تحمیل کند.

من فعلاً گذشته سیاست‌گذاری و حکمرانی که باعث این وضعیت کمبود و ناترازی انرژی در کشور شده است را کنار می‌گذارم و می‌پذیرم که یک دو راهی وجود دارد:

اول، مازوت بسوازنیم، آلودگی مخرب تولید کرده و کمبود انرژی را پنهان کنیم.

دوم، مازوت نسوزانیم، خاموشی را به جان بخریم، آلودگی و بیماری تولید نکنیم، و برویم دنبال حل مسأله از راه درست.

دولت اگر به مصوبه خودش درخصوص ممنوعیت سوزاندن مازوت در نیروگاه‌ها پای‌بند بماند، به دلایل زیر کار مهمی انجام داده است.

یک. بلندمدت‌نگری کرده و سلامت مردم را به امر کوتاه‌مدت ترجیح داده است. مریض کردن میلیون‌ها ایرانی، و آوار کردن سیل امراض خطرناک در آینده بر سر خانواده‌ها و نظام سلامت بر اثر سوزاندن مازوت، گزینه عاقلانه‌ای نیست. درد و رنجی که این کار بر مردم در درازمدت وارد می‌کند، بسیار زیاد است. این نوع بلندمدت‌نگری در سیاست عمومی ایران زیاد سابقه‌دار نیست.

دو. دولت، هم‌زمان خود را در معرض فشار اجتماعی ناشی از تحمیل خاموشی‌های محدود بر خانوارها و سایر مصرف‌کنندگان برق قرار می‌دهد. مصرف‌کننده مایل نیست ساعاتی را خاموشی تحمل کند و حتماً سطحی از نارضایتی متوجه دولت می‌شود. این فشار و هم‌زمان پای‌بند ماندن به حفظ سلامتی مردم با نسوزاندن مازوت، ضرورت حل مسأله #از_راه_درست را پیش می‌کشد.

سه. دولت با نسوزاندن مازوت، و خاموشی دادن، مسأله ناترازی انرژی را قابل مشاهده برای همگان می‌سازد و ضرورت پرداختن ریشه‌ای و #از_راه‌_درست را در سطح دستور کار سیاسی و اجتماعی، مطرح می‌کند. مازوت سوزاندن، حل کردن موقت مسأله ناترازی، جارو کردن ناترازی و علل پیدایش آن زیر فرش، و درمان موقت آن از طریق وارد کردن خسارت عظیم‌تر بیماری و ناسلامتی به میلیون‌ها ایرانی است.

چهار. دولت برای آن‌که هم سلامتی را به خط نیندازد، و هم از راه درست مسأله ناترازی را حل کند، مجبور است با مردم حرف بزند و توضیح بدهد. این به معنای ضرورت وارد شدن به گفت‌وگوی بی‌پرده با مردم بر سر مجموعه‌ای از مسأله‌های بنیادین و حیاتی نظیر محیط‌زیست، سلامت، عوامل پیدایش ناترازی، راه‌حل‌های ممکن و ... است.

پنج. دولت با این رویکرد، به جای این‌که مسأله را از سر خودش باز کند و بگوید «حالا مدتی مازوت می‌سوزانیم تا سر و صداها بخوابد، تا بعد فکری به حالش کنیم» وارد چالش حل مسأله می‌شود. این چالش از به رسمیت شناختن مسأله و از ابتدا کنار گذاشتن یک راه‌حل غلط (سوزاندن مازوت) و ایجاد مسأله‌های بزرگ‌تر (نظیر سونامی بیماری‌های خطرناک) در آینده، شروع می‌شود.

دولت می‌تواند به شکلی غیرشعاری، واقع‌بینانه و معطوف به مجموعه‌ای از مسأله‌های واقعی و بنیادین ایران امروز (نظیر ناترازی انرژی، محیط‌زیست، سلامت و ...) این رویکرد را به مبنایی برای وفاق با مردم بر سر حل مسأله‌ها تبدیل کند.

زمین #ممنوعیت_مازوت، زمین تمرین برای در پیش گرفتن این رویکرد عقلانی، بلندمدت‌نگر، البته بسیار دشوار و نیازمند تعامل با مردم و ساختن اعتماد و سرمایه اجتماعی است. این زمینی است که دولت‌ها در ایران بسیار کم روی آن پا گذاشته‌اند، چه رسد به این‌که جدی تمرین کرده باشند.

این زمینی است که در آن #از_راه_درست مسأله را تعریف و حل می‌کنند؛ و البته سختی و هزینه‌اش را هم می‌دانند و می‌پردازند. صداقت و عقلانیت سرمایه‌های ضروری برای ورود به این زمین هستند.
 
@fazeli_mohammad
🟠 مشهد، عیار وفاق!

🖌دکتر علی‌رضا آزاد

🔸آقای دکتر پزشکیان!
🔸اگر می‌خواهید توانایی خود در وفاق‌آفرینی و عیارِ طرفِ مقابل در وفاق‌خواهی را بسنجید، در مشهد، شهر آقایان جلیلی، قالیباف و علم‌الهدی، بسنجید.

🔸آقای دکتر پزشکیان!
🔸 آیا از آنچه بر دوستان و دوست‌دارن‌تان در این شهر می‌گذرد، آگاه‌اید؟ آیا از خانه‌نشین‌ کردن بسیاری از یارانِ خراسانی‌تان اطلاع دارید؟ آیا به گوش‌تان رسیده که مشهد رکورددار اخراج استادان و پلمپ مکان‌ها فرهنگی‌ست و این روند در ماه‌های استقرار دولت شما نیز همچنان ادامه دارد؟

🔸 عابس قدسی، مدیر کافه‌کتاب آفتاب مشهد، را در همین دولت وفاق، نواختند. مجموعه فرهنگی‌اش را که پاتوق اهالی اندیشه مشهد بود، با ۳۵ پرسنل، یک ماه است که پلمپ کرده‌اند. در حالی که می‌دانند اقتصاد بخش خصوصی در حوزه فرهنگ، چقدر کم‌رمق و شکننده می‌باشد و مشهد بدون این آفتاب فرهنگی، چه کم‌فروغ است.

🔸 علی‌رضا آزاد را سال گذشته از عضویت هيأت علمی الهیات دانشگاه فردوسی مشهد اخراج کرده‌ بودند. در همین دولت وفاق، مدیرانِ جاخوش‌کرده از دولت قبل در دانشگاه،، مجدداً حکم اخراج زدند و حاضر به اجرای دستور مکتوب وزارت علوم برای بازگشت ایشان نشدند تا خاک نفاق در چشم وفاق بپاشند.

🔸 ماجرای این دو یار دیرین، نمونه‌ای از مصائب هر روزه‌ای‌ست که بر اهالی فرهنگ و اندیشه خراسان می‌رود؛ به ویژه کسانی که در ایام انتخابات در مشهد، برای شما چنان بودند که علی(ع) فرمود: "كَانَ لِي فِيمَا مَضَى أَخٌ فِي اللَّهِ"، از این جام‌های بلای هر روزه، بیشتر می‌نوشند.

🔸 آقای دکتر پزشکیان! آیا رواست برخی با شما از وفاق بگویند و در عمل، چنین دلیرانه نفاق پیشه کنند و کنار مرقد امام رئوف، با خانه‌نشین کردنِ تک‌تک رفیقان‌تان، در شهر رقیبان‌تان، تقاص بگیرند؟!

🔸 به ملاحظات خراسان، نیک واقف‌ایم و می‌دانیم با وجود کسانی که سال‌هاست به‌دنبال واتیکانیزه کردن مشهد هستند، وفاق‌آفرینی در اینجا چه دشوار است و کسانی که دم از فرهنگ گفتگوی رضوی می‌زنند، در ایجاد تک‌صدایی و وفاق‌شکنی چه سرسخت‌اند. اما شما نیز بدانید که به همین خاطر است که هر حرکت اصلاحی در مشهد، اجر و اثر دوچندان دارد.

🔸 آقای دکتر پزشکیان! اهالی اندیشه در خراسان، در همه این سال‌ها با وجود تمام محدودیت‌های این دیار، از نواندیشی دینی، تنوع فرهنگی، اصلاح‌ اجتماعی، حقوق شهروندی، مدارای رضوی، عرفان اسلامی، کیان ملی، رسالت نخبگانی و ارزش‌های فراموش‌شده انقلاب اسلامی سخن گفته‌ و بهای آن را داده و برای تحقق‌اش به‌جان کوشیده‌اند. اکنون، آخرین بارقه‌های امیدشان به دولت شما چنان است که گویی: "عیینه نویظره الی الله و الیکم"

روا مدار خدایا که در حریم وصال
رقیب، مَحرم و حِرمان نصیب من باشد.

https://www.tg-me.com/seyyedhashemfirouzi
Forwarded from #کارخیر
این یک متن ویرایش شده است؛
‏ساعاتی قبل از نوجوانی نوشته بودم که در ۱۴ سالگی و بواسطه‌ی هل‌دادن هم‌بازی‌اش مرتکب قتل شده و مدتی‌ست در کانون اصلاح و‌ تربیت زندانی‌ست.
نوشته بودم که خانواده توان پرداخت دیه را ندارد و اگر تتمه‌ی ۲۰۰ میلیون‌تومانی دیه تأمین‌نشود، او در زندان باقی خواهد ماند….
‏چون این عدد تامین شد، متن را اصلاح کردم.
ارادت

🔹🔹🔹🔹🔹
شماره‌ی حساب دائمی #کارخیر

6393461025410958

‏⁦ پرداخت مستقیم
ثابت شد که ثابت نیست!

محمد معینی

در این انگار باید درس و عبرتی باشد که یکی از بزرگ‌ترین ضربه‌ها به باورهای صلب دینی دینداران، از راه آسمان بود که آمد و به هدف خورد وقتی حرف از آن به میان بود که این زمین است که ثابت است و عالم به دور او می‌چرخد. همان وقت که در کتاب مقدس یهودیان (مزمور) خطاب به خدا نوشته بود: «تو زمین را بی‌حرکت و ثابت قرار دادی» یا کلیسای کاتولیک بر مبنای نجوم بطلمیوسی حکم داده بود زمین کره‌ای‌ست بی‌تکیه‌گاه، آویخته در فضا، مرکز عالم اوست و ستاره و سیاره‌ها به دورش می‌گردند.

کوپرنیک خود کشیش بود در لهستان که در این باور چون و چرا کرد ولی چون می‌دانست اندیشه‌هایش دردسرساز خواهد بود، انتشار “فرضیه”اش را که در آن خورشید را مرکز عالم می‌دانست، تا سال آخر عمرش به تاخیر انداخت و تازه کتابش را هم هدیه کرد به پاپ!

بعدتر که فهمیده شد کوپرنیک چه گفته، «قیامت به پا شد»؛ آموزه‌های هزار ساله کلیسا و روح‌القدس داشت زیر سوال می‌رفت؛ آدمی دیگر کانون کائنات نبود، تلقی از دین داشت زیر و زبر می‌شد، مرجعیت مراجع بسیاری داشت ابطال می‌شد، آسمان با ستاره و سیاره‌هایش داشتند فهمیده می‌شدند، ضربه بر جهل آورده بودند... یک قرن بعد از مرگ کوپرنیک، کلیسا گالیله را به محاکمه کشید چرا که گفته بود زمین دور خودش می‌چرخد و دور خورشید. گالیله توبه‌نامه نوشت ولی زیر لب گفت: «با این حال هنوز می‌گردد، درست مثل سابق.»

چهار قرن گذشته و حالا ثابت شده که زمین ثابت نیست، ثابت شده که بین حقیقت و فهم دینی آن دوره چه شکاف عمیقی بوده که با خشم و زور و دادگاه آن را می‌خواستند که بپوشانند، نشد که نشد؛ گو به بهای جاهل نگاه داشتن مردم و نفله شدن و هدر رفتن خیلی‌ها و بر تخت ماندن خودشان... آسمان عالی بود؛ هنوز هم هست!

🌎

برای اطلاعات تاریخی این یادداشت به کتاب “سرگذشت فلسفه ” برایان مگی رجوع کرده‌ام.


@mmoeeni1
@yaser_arab57
اگر ده سال پیش بود حتما راجع به سخنان و اطلاعات و افشاگری‌های پالیزدار و این حجم فساد و رانت در سطوح یک عالی مملکت و مسولین، احساس دغدغه و التهاب پیدا کرده و موضع گرفته و یادداشت بلندی می‌نوشتم.

ولی خب، آدم ده سال پیش نیستم.
فکر می‌کنم جامعه هم نباشد‌.

چه، آنچه این افشاگری‌ها باید زلزله‌ی هشت ریشتری در کشور ایجاد می‌کرد، تنها باعث فوت عمیقی در هواست یا تلخندی بر لب!

همین چهار خط را هم برای یادآوری این نکته نوشتم که در حوزه‌ی فساد مردم این بوی تعفن را استشمام می‌کنند، و خودشان می‌دانند چه خبر است.

حالا اینکه یکی دست در ... کند و محتویات را با جزییات بعضا مندرس شده نشان بدهد، راهی به دهی باز نمی‌کند!
چرا که دیگر جان سخن از فسادی نیست که نوع مسئولین در کشور مرتکب می‌شوند. بلکه ام الفسادی است که مناصب را در اختیار آنها قرار می‌دهد!

@yaser_arab57
١. ادامه؛
چه آنکس که به درگاه باریتعالی به جان ارزد البته بر خوان بوالحسن به نان ارزد!

٢.ادامه!
کار خوب نه در تاریخ گم می‌شود و نه در جغرافیا. قرن‌ها پیش مکتب عرفانی شیخ ابوالحسن خرقانی همان مکتب فلسفه و حکمت ممزوج ایرانی و اسلامی ثمری داد که با گذر زمان از روستای کوچک خرقان تا خیابان انقلاب تهران و از نان تا آش و از سده سوم تا سده چهاردهم گسترده شد.

٣. دریغ
افسوس که سینه‌ی تنگ ما، تاب، و روان پریشان شده‌‌‌مان، توان ندارد که جایگاه رفیع این عارف واصل را درک نماییم.

دوستانی که این شخصیت کم نظیر را می‌شناسند به خوبی می‌دانند که او هم‌سنگ مولانا است و همچنین روستای خرقان امروز می‌توانست قونیه‌ی ایران باشد!

چه فرصت‌هایی که از دست دادیم اسماعیل
چه فرصت‌هایی...

@yaser_arab57
هنرمند باید صد چیز داشته باشه، که صدمین اون‌ها، هنرش باشه!

اهل سیاست ورزی و کنش‌گری نیز، همچنین!

همانطور که خون با خون شسته نمی‌شه، رادیکالیزم هم با رادیکالیزم استحاله نمیشه!

مرگ، درمان نازندگی نیست!

@yaser_arab57
یک کلام از مادر ایکیوسان!

باری .. اینکه برخی منصاب و مسئولیت‌ها و صندلی‌های تصمیم‌گیری در کشور ما به طرق؛ معامله، مضاربه، مشارکت، رهن و اجاره، سرمایه‌گذاری، سر قفلی و هدیه! اختصاص میابد البته نه جای تعجب است و نه حتی افسوس... بشخصه فرایندهای انتخاب بر مدار شایسته گزینی و توانمندی و رزومه‌‌مرتبط است که موجب تحیر و سوال برایم می‌شود!

نکته‌اما در خصوص ماری است که مدت زیادی گرسنگی کشیده و با پیدا کردن شکاری چرب چنان دهان به بلع آن باز می‌کند که هم شکار می‌میرد و هم خود خفه می‌شود!

مع الاسف این وضعیت به تناسب ارزش ریالی مسئولیت‌ها وخیم‌تر می‌شود. هر چه شانیت پست اقتصادی‌تر جنگ‌ها برای تصرف‌اش شنیع‌تر...

یادم هست یک‌بار ای‌کیو‌سان که بسیار تشنه به خانه رسیده بود از مادر سراغ آب گرفت و مادر که شدت تشنگی او را دید چند برگ را در کاسه‌ی آب انداخت!

حکمت آنکه برگ‌های روی آب مانع از آن می‌شد که او بتواند تمام آب داخل کاسه را به یکباره سر بکشد و دل درد شدید بگیرد!

کاش آنها که در خیابان ... پشت آن ... فروشی مسئولیت‌ها را خرید و فروش می‌فرمایند، دین که هیچ، فقط مادری چون مادر ای‌کیوسان داشتند!


@yaser_arab57
عملکرد بعضی وزرای پزشکیان ظلم به مردم است

محمد علی ابطحی: شنیده ام بعضی وزرای آقای پزشکیان که فقط به صندلی وزارت فکر میکرده اند، تا حالا معاون و مدیری عوض نکرده و قبلی ها را هم ابقا ننموده اند
‏اینها احتمالا تا پایان دوره در‌حال بررسی میمانند.
‏این یعنی تزلزل محض در مدیریت کشور.
‏اینها ظلم به مردم و پزشکیان است.

@yaser_arab57
صرفه‌جویی چارۀ کار نیست!

▪️اینکه رئیس‌جمهور در منزل لباس گرم بپوشد تا در مصرف انرژی صرفه‌جویی کند و با مردم صادق باشد قابل تحسین است ولی یک سال دیگر، ماه عسل دولت چهاردهم تمام شده و کسی برای این حرفها تره خورد نخواهد کرد.

▪️کشوری که دومین منابع گاز جهان را در اختیار دارد، هیأت دولتش نباید زیر نور پنجره تشکیل جلسه دهد!

▪️البته صرفه‌جویی پسندیده است ولی چارۀ کار نیست. چارۀ کار، پایان دادن به این شیوۀ حکمرانی است که موجب محدودیت‌های همه‌جانبه بر کشور شده. کشور نیازمند روابط آزاد اقتصادی با جهان و میلیاردها دلار سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها و نوسازی صنایع مختلف است تا حداقل بتواند از منابع و ذخایرش استفاده کند و اینچنین نکبتی به ملت تحمیل نشود.

▪️پیشنهاد ما به نظام عزیز اسلامی اینست که پیش از آنکه کار به محرومیت در فیفا بکشد، داوطلبانه و با ابتکار و مدیریت داخلی درهای استادیوم‌ها را بگشاید.

@AmirTafreshi
این همه زخم، بدون مرحم...

دو فرزند خانواده‌ای از روستاهای لرستان به بیماری پروانه‌ای مبتلا هستند.
پدر ۷۶ ساله آنها در اثر بیماری‌های قلبی از کار افتاده است و دیگر نمی‌تواند به کارگری مشغول باشد.
مادرشان نیز به دلیل بیماری اعصاب و روان لازم است تحت نظر پزشک باشد و به مراقبت نیاز دارد.
خرج درمان و پانسمان دو فرزند با آورده‌ی اندک خانواده می‌گذشت تا جایی که متوجه شدند کلیه یکی از آنها دچار کیست بدخیم شده و نیاز شد به صورت فوری تحت مراقبت و درمان قرار بگیرد.
هزینه‌های درمانی اخیر به قدری بالا بوده است که در این مدت نتوانستند آمپول‌های ماهانه آنها را خریداری کنند و در حال حاضر پانسمان زخم‌های بدنشان به تعویق افتاده و روز به روز بدتر می‌شود.
برای آنکه روند درمانی دو فرزند پروانه‌ای پیش رود، به ۲۵ میلیون تومان نیاز است.

پرداخت مستقیم از سایت
کارت: 5041721111902848
شبا:530700001000228472379001
(به نام خیریه منهای‌ فقر - بانک رسالت)

@menhayefaghr
Forwarded from #کارخیر
این یک متن ویرایش شده است؛ از پدری محکوم به #قصاص نوشته بودم که فقط این چند روز را فرصت دارد تا تتمه‌ی وجه‌المصالحه‌ی ۲۰۰ میلیون‌تومانی اولیای‌دم را تأمین کند.
نوشته بودم که او یک دختر ۸ ساله دارد و در جریان یک مشاجره مرتکب قتل شده و چون این عدد تأمین‌شد، متن را اصلاح کردم.
ارادت

🔹🔹🔹🔹
شماره‌ی کارت دائمی #کارخیر
6393461025410958

پرداخت مستقیم
2024/11/17 04:47:45
Back to Top
HTML Embed Code: