ضربهای زد عدو فرق سرش ریخت بھم
رستگار شد علـی هستیِ ما ریخت بھم 😭
اللهمالعنقتلهامیرالمومنین 🔥
•{ @yahasannn }•
رستگار شد علـی هستیِ ما ریخت بھم 😭
اللهمالعنقتلهامیرالمومنین 🔥
•{ @yahasannn }•
کربلاییحسنعطایی
@yahasannn
چـیبراتبگمازامشـب ھمهذڪرمـنِرولـب
دارهمیسوزهحیدرازتب مثـلتومنـمآشفتـهم
نگرانمواسهزینب💔
•{ @yahasannn }•
دارهمیسوزهحیدرازتب مثـلتومنـمآشفتـهم
نگرانمواسهزینب💔
•{ @yahasannn }•
جلسه نوزدهم سیر تکوّن عقاید شیعه
حجت الاسلام کاشانی
خیلی داشتم فکر میکردم که چی بنویسم
توی کپشن این سخنرانی و مناجات !
اما گفتم رزقه ..
روزیت باشه میشونی
روزیت نباشه ؛ بشنوی هم نمیشنوی ✨
•{ @yahasannn }•
توی کپشن این سخنرانی و مناجات !
اما گفتم رزقه ..
روزیت باشه میشونی
روزیت نباشه ؛ بشنوی هم نمیشنوی ✨
•{ @yahasannn }•
حداثالحسـ¹²⁸ـین 🤍🕊
حجت الاسلام کاشانی – جلسه نوزدهم سیر تکوّن عقاید شیعه
.
بهشدتپیشنھادمیشه👌🏻
اونمیهساعتموندهبهاذان ..
منوهمدعاکنین
.
بهشدتپیشنھادمیشه👌🏻
اونمیهساعتموندهبهاذان ..
منوهمدعاکنین
.
پس از ضربت خوردن امیرالمومنین علیه السلام
جبرئیل در بین آسمان و زمین چنین ندا داد به گونهای که هر انسان بیداری آن را میشنید:
به خدا سوگند پایههای هدایت فرو ریخت. به خدا سوگند ستارگان آسمان و پرچمهای تقوا خاموش شد. به خدا سوگند ریسمان محکم الهی پاره شد. پسر عموی محمد مصطفی کشته شد، جانشین و وصی برگزیده کشته شد. به خدا سوگند سرور اوصیا کشته شد. شقیترین شقیها او را به قتل رساند.
📚بحارالانوار، ج۴۲، ص۲۸۲
#تهدمت_والله_ارکان_الهدی 💔
•{ @yahasannn }•
جبرئیل در بین آسمان و زمین چنین ندا داد به گونهای که هر انسان بیداری آن را میشنید:
به خدا سوگند پایههای هدایت فرو ریخت. به خدا سوگند ستارگان آسمان و پرچمهای تقوا خاموش شد. به خدا سوگند ریسمان محکم الهی پاره شد. پسر عموی محمد مصطفی کشته شد، جانشین و وصی برگزیده کشته شد. به خدا سوگند سرور اوصیا کشته شد. شقیترین شقیها او را به قتل رساند.
📚بحارالانوار، ج۴۲، ص۲۸۲
#تهدمت_والله_ارکان_الهدی 💔
•{ @yahasannn }•
حداثالحسـ¹²⁸ـین 🤍🕊
حجت الاسلام کاشانی – جلسه نوزدهم سیر تکوّن عقاید شیعه
این رزق رو از دست ندین ..
دیدید وقتی یکی که در زندگی کلی سختی میکشه و فراز و نشیب هایِ عجیبی رو طی میکنه، وقتی میمیره میگن فلانی راحت شد؟
رفقا بابا حیـدرما راحت شد!😭
•{ @yahasannn }•
رفقا بابا حیـدرما راحت شد!😭
•{ @yahasannn }•
موقع ضربت خوردن
مولا به قنبر فرمودن صبح از شهر
برو بیرون برای انجام کاری
مولا میدونستن قنبر طاقت نداره...
نوشتن قنبر وقتی برگشت به شهر
دید چه خاکی سرش شده...
تو کوچهها داد میزد و با سنگ به سرش میزد
اصلا بذار بگم :
مولا به دل قنبرت یه نظـری به مـا کن ..
•{ @yahasannn }•
مولا به قنبر فرمودن صبح از شهر
برو بیرون برای انجام کاری
مولا میدونستن قنبر طاقت نداره...
نوشتن قنبر وقتی برگشت به شهر
دید چه خاکی سرش شده...
تو کوچهها داد میزد و با سنگ به سرش میزد
اصلا بذار بگم :
مولا به دل قنبرت یه نظـری به مـا کن ..
•{ @yahasannn }•
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بریـم زیارت حضـرت پـدر ؟