Telegram Web Link
1- خاستگاه ها ۱۹۵۲
*قسمت اول*

*⭑ با امیدی زیاد، طلوع خورشید را در برابر خود دیدیم⭑*

من می دانم که شما هم در این اندیشه با من شریک هستید که و لذت این ساعات پایانی کنفرانس با خود درک عمیق بخشی برای ما به همراه داشته: درک اینکه سرانجام مطمئناً در شاهراهی هستیم که مستقیماً به سوی آینده مان امتداد یافته است - به سوی یک طلوع جاودان. ما با امید زیادی با درخشش آفتاب مواجه می شویم، با یقینی عالی و با قلب هایی سرشار از قدرشناسی که با زبان نمی توان بازگو کرد قدرشناسی نسبت به پدر نور که ما را از اسارت، رهایی داد، قدرشناسی نسبت به دوستانی که از طریق قلب های آنها ما را قادر ساخت این معجزه را محقق کنیم. قدرشناسی برای یکدیگر. اکنون زمانی است که برای همیشه در یادها می ماند. سرچشمه های خاطرات شاید در من بیش از همه جریانی سپل آسا دارد. من در مورد پزشک روانشناسی در زوریخ، سوییس فکر می کنم که یک تاجر بیمار او بود، یک تاجر آمریکایی و او یک سال وی را تحت درمان داشت. بیمار احترام زیادی برای روانشناسش قائل بود او کسی نبود جز دکتر یونگ معروف، بیمار فکر کرد حالش خوب شده اما زمانی که دکتر را ترک کرد، خود را مست یافت. بنابراین نزد دکتر پونگ بازگشت و یونگ - که گرچه تا امروز کسی نمی دانسته ایشان یکی از بنیانگزاران انجمن ما است - به بیمارش گفت : "نمی توان کاری کرد مگر اینکه از طریق یک تجربه ی روحانی متحول شوی. تو بیش از حد سرسپرده ي الكليسم هستی که بتوان به طریقی دیگری نجاتت داد."
" این حرف به مذاق رفیق ما خوش نیامد ولی مثل خیلی از ما ها که تا به امروز چنین اتفاقی را تجربه کرده ایم، شروع به جستجوی چنین تجربه ای کرد. او این تجربه را در میان موهبت گروه آکسفورد" یافت ، یک جنبش مبتنی بر انجیل، مربوط به آن زمان. او بلافاصله هشیار شد و در آنجا بود که دستیابی به هشیاری نصیبش شد. همان زمان بود که متوجه شد یکی از دوستانش در یک تیمارستان در ورمونت محکوم به الکلیسم است. لذا همراه با سایر اعضای گروه پا در میان گذاشت. نتیجه ی اینکار همان ابی محبوب ما بود که برای اولین بار به بهبودی من کمک کرد. 6 18 در همین حال، اد داولینگ، مرد ریز اندامی از فرقه ی یسوعیون، در میان گروهش، به صورت تقریباً گمنام کار می کرد. او هم شمعی برای AA روشن کرد. راهبه ای در اکرون۱۰ بود که قرار بود دکتر باب، کسی که همانطور که می دانید شاهزاده ی دوازده قدمی های ما بود، را همراهی و یاری کند. او هم شمعی برای ما روشن کرد. حتی فرانسیس آسیسی قدیس ١٦ که به اصل شراکت در تهی دستی اعتقاد داشت شمعی برای AA روشن کرد. همینطور ویلیام جیمز، پدر روانشناسی مدرن که کتابش "انواع تجربیات مذهبی" اثر خیلی عمیقی بر ما داشت. او هم شمعی برای الکلی های گمنام روشن کرده است. پیک ها همچنین و قاصدهایی به سراسر دنیا وجود داشت. هری امرسون فاسدیک ، فالتون اورسلر از نشریه لیبرتی‘‘ ، جک الکساندر مالک مجله ی عصر شنبه. آنها هم انگار که قرار بود پیک ما باشند. آنها هم شمع هایی برای الکلی های گمنام روشن کردند. اما با نگاهی به گذشته، در تابستان ۱۹۳۴ ، الکلی های دنیا مثل همیشه ناامید بودند. و با این حال همانطور که میبینید میزی در حضور دشمن قدیمی مان جان بارلیکون (الکل) در حال آماده سازی بود شمع ها روی آن گذاشته بود و گوشت و نوشیدنی آنجا بود ولی میهمانان نرسیده بودند.
☆ پدر اد داولینگ، یک کشیش بسوعی، یکی از اولین حامیان الکلی های گمنام بود و به عنوان یک مشاور معنوی به بیل دابلیو خدمت میکرد.
☆ خواهر مری ایگناشیا به عنوان یکی از اعضای راهبه خانه ی سنت اگوستین شخصا از هزاران الکلی ابتدا در بیمارستان سنت توماس و بعدأ در بیمارستان خیریه ی سنت وینست در کلیولند مراقبت کرد.

*📖 ڪتاب مسئولیت عظیم ماصفحه36،37،38،39*


•••⊰𖣔‎‌💕𝐽𝑂𝐼𝑁

•••⊰𖣔‎‌ @weyar

•••⊰𖣔‎‌ @weyar1

•••⊰𖣔‎‌ @weyar2

•••⊰𖣔‎‌

🍃🌸
1_ادامه، خواستگاه ها ۱۹۵۲
*قسمت دوم*

هری امرسون فاسدیک پیشوای کلیسای
ریورساید یکی از اولین دوستان الکلی های گمنام بود سپس تعدادی از مهمانان سررسیدند و بهره ای بردند و جرقه ی الکلی های گمنام زده شد. سپس دوره ی پرواز کور کورانه ی ما آغاز شد که در پایان آن دوره در حدود سال های ۱۹۳۷ یا ۱۹۳۸دریافتیم که به راستی میز در حضور دشمن مان (الكل) برپا شده و شمع های روی آن میز چه بسا که روزی در سراسر دنیا بدرخشند و هر ساحل دور دستی را روشن سازند  سال های مشقت بار بیشتری در آن دوران آغازین وجود داشت که  در سال ۱۹۴۱ با انتشار مقاله ی پست به پایان رسید در این ضمن کتابی از تجربیات ما منتشر شد. دیگر نیازی نبود شخصاً سفر کنیم . پیام ما می توانست از طریق این صفحات چاپ شده به کسانی که در نقاط دور دست در عذاب بودند برده شود. اولین مقاله ی  ملی در مورد الکلی های گمنام در سال ۱۹۳۹درمجله ی لیبرتی منتشر شد این مقالع با عنوان الکلی ها و خداوند توسط موریس مارکی نوشته شد و به فروش صد ها نسخه از کتاب بزرگ که تازه منتشر شده بود کمک کرد. برنامه ی بهبودی ما واقعاً کامل بود.سپس زمان آزمایش  این رسید که آیا گروه های در حال رشد ما میتوانند با هم  زندگی و کار کنند.  آیا طبیعت مهیب، انفجاری و  عصبي ( اعضاء) انجمن ما قدرتی لازم و کافی را در محتوای اصول  بهبودی مان برای متحد نگه داشتن مان پیدا می کنند ولی متعاقباً در دوره ی نوجوانی انجمن کم کم درک کردیم که ما الکلی های گمنام باید به هم متصل بمانیم یا در واقع درجدایی محکوم به فنا هستیم ودر  این تجربه ی  هیجان انگیز وگاهی ترسناک  سنت های الکلی های گمنام بوجود آمد و در سال ۱۹۵۰ در کلیولند، سنت ها به عنوان سکویی که اجتماع ما قصد داشت روی آن بایستد مورد تایید انجمن ما قرار گرفت. قانون و اجباری در این سنتها نبود. ( بلکه ) مجموعه ای از اصول بود - که با روح دوازده قدم بهبودی ما درآمیخته و در قلب هر یک از ما تکریم شده بود به گونه ای که فکر می کردیم ما را از هر ضربه ای که دنیای بیرون ممکن است به ما وارد کند و هر وسوسه ای که ممکن بود در معرض آن قرار گیریم، حفظ می کند. این سنت راه و رسم الکلی های گمنام بود. در این دوران نوزادی و نوجوانی، انجمن کشف کرد که باید عملگرا باشد. این کنفرانس، این فرایند طولانی کشف را که ما از طریق آن آموخته ایم چگونه می توانیم به بهترین نحو این پیام را به کسانی که عذابند برسانیم،  به اوج می رساند. آری ظهور این کنفرانس با قدرتِ کامل روز بزرگی را در تاریخچه ی الکلی های گمنام رقم خواهد زد. این برای من، دوره ای را رقم می زند که باید از فعالیت به تفکر و مراقبه تغییر جهت دهم و به وظیفه ام به عنوان نویسنده ی شما جهت ثبت تجربه ی این سال های شگفت انگیزی که گذشت، بپردازم. من متوجه شدم که باید فقط بعنوان یک بازتاب کننده و ثبت کننده در کنار شما باشم. امیدوارم این وظیفه مفید و خوشایند شما و خداوند باشد.
دل من پر تر از آن است که چیز بیشتری بگویم به جز به "امید دیدار"

*📖 ڪتاب مسئولیت عظیم ماصفحه 41،42،43*



•••⊰𖣔‎‌💕𝐽𝑂𝐼𝑁

•••⊰𖣔‎‌ @weyar

•••⊰𖣔‎‌ @weyar1

•••⊰𖣔‎‌ @weyar2

•••⊰𖣔‎‌

🍃🌸
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فواید مسوولیت پذیری

خوشبختانه هزینه سرانه ی هرکدام از اعضاء الکلی های گمنام پایین است بنابراین شانه خالی کردن از بار این هزینه به نوعی سر باز زدن از مسوولیتی مفید است.
بیشتر الکلیها گفته اند که هیچ مشکلی نیست که با پول حل. که هنگام مشروب خواری همیشه دستی ما گروهی هستیم
نشود.
به سوی این و آن دراز می کردیم. حال که متعهد شده ایم که هزینه بهبودی خودمان را بپردازیم، تغییر مثبتی کرده ایم.

                           ***
به علت دائم الخمر بودن، دوستم هنری یک شغل پر در آمد را از دست داد. پس از بیکار شدن، او مانده بود و خانهای که
هزینه هایش سه برابر در آمد او بود.
هنری او می توانست خانه را به قیمت مناسبی اجاره دهد. اما نه!
معتقد بود خدا خواسته است که او در آن خانه زندگی کند و هزینه ها خود به خود پرداخت خواهند شد. پس صورت حسابها و ایمانش همزمان با بالا رفت. جای تعجب نیست که سرانجام طلبکارانش خانه را تصاحب کردند.
امروز هنری می تواند به این واقعه بخندد حالا که فهمیده است خداوند بیشتر کسانی را کمک می کند که دوست دارند به خودشان کمک کنند.۲

📖ڪتاب از ديدڪَاه بيل ص92

۱. نامه، ۱۹۶۰
۲. نامه، ۱۹۶۶



•••⊰𖣔‎‌💕𝐽𝑂𝐼𝑁

•••⊰𖣔‎‌ @weyar

•••⊰𖣔‎‌ @weyar1

•••⊰𖣔‎‌ @weyar2

•••⊰𖣔‎‌

🍃🌸
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔥🔥🔥🔥🔥🅰️🅰️🔥🔥

*تنها رحمت الهی بود که ما را نجات داد.*

اطلاعیه *اطلاعیه* اطلاعیه

درود خدا بر همه همدردان عزیز
جلسه الکلیهای گمنام

🔮مکان جلسه * باغ جنت شیراز ,,

*تمام روزهای هفته*
*ساعت ۱۰:۳۰ الی ۱۲:۰۰ برگزار می‌شود.*

🔳 و نیاز به خدمتگذار و حمایت شما عزیزان دارد.
اولین فرصت نیز با رای وجدان گروهی خدمتگذاران آن مشخص می شود.
دوستان حمایت کنید بلکه پایه ای گذاشته شود و به خود ما و الکلیهای آینده کمک شود.
*شما هم در این خدمت با ما سهیم شوید* .
*کمیته اطلاع رسانی ناحیه* *۱۵*
*0917 0917 303*
با تشکر

•••⊰𖣔‎‌💕𝐽𝑂𝐼𝑁

•••⊰𖣔‎‌ @weyar

•••⊰𖣔‎‌ @weyar2

🌸🍃
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر باب و من والدینی بودیم که به اصطلاح "همه چیز را می دانستیم" و نقشِ پدرِ همه چیز دان را ایفا میکردیم! به این دلیلِ خوب که کودکانِ تازه متولد شده ( تازه واردهای AA ) هنوز چیزی نمی دانستند. به این دلیل ادعای والدین بودن داشتیم و این حالتِ طبیعی و مناسبی بود برای اداره ی امور در آن زمان.
اولین چیزی که مرا متوجه تغییر کرد روزی بود که گروه در اتاق نشیمن ما – حتی قبل از اینکه نامی داشته باشد - به من گفت:
"تو نمی تونی در (بیمارستان) چارلی تاونز به عنوان یک درمانگر حرفه ای کار کنی.! این کار شانسِ آمدن همه ی افراد دیگر را از بین می برد. تو شاید کارهای خوب زیادی کرده ای بیل، ولی در این مورد، خوب دشمن بهترین است ".

بیل دابلیو - کتاب مسئولیت عظیم ما


•••⊰𖣔‎‌💕𝐽𝑂𝐼𝑁

•••⊰𖣔‎‌ @weyar

•••⊰𖣔‎‌ @weyar1

•••⊰𖣔‎‌ @weyar2

•••⊰𖣔‎‌

🍃🌸
اهمیت_گمنامی:

سنت دوازدهم:

گمنامی اساس روحانی تمام سنت های ما می باشد، و یادآور این است که اصول را مقدم بر شخصیت ها بدانیم. در الکلی های گمنام، هدف اصلی از گمنامی چیست؟ چرا اغلب از آن به عنوان تنها حفاظ بزرگ یاد می شود که این جمعیت، مودت و دوستی میبایست از بابت رشد و موجودیت مستمر خود از این طریق اطمینان حاصل کند؟
*گمنامی در سطح مطبوعات، رادیو و فیلم، بر روی تمامی اعضا خود در الکلی های گمنام، تاکید می ورزد.* گمنامی از رشد غرور و این عقیده غلط که شکسته شدن گمنامی میتواند به دیگران کمک کند و نیز مهم تر از همه سنت گمنامی یادآور این است که پیام الکلی های گمنام است که اهمیت دارد نه پیام رسان.
*در سطح شخصی، گمنامی ضامن حفظ اسرار تمامی اعضا می باشد* حفاظی است که کاملا مطمئن برای تازه واردانی که از بابت بر ملا شدن الکلی بودن خود در سطح عمومی هنگام درخواست کمک از الکلی های گمنام مشکوک هستند.
از نظر تئوری گمنامی،، واضح به نظر می رسد؟، ولی اجرای آن همیشه آسان نیست. در ذیل بعضی ازرهنمودهای عمومی که از تجربه گروهی الکلی های گمنام برگرفته شده و ممکن است مفید باشد می خوانید.
درک گمنامی در سطح گروه الکلی های گمنام *ما درون گروه می توانیم، نام خانوادگی خود را بکار ببریم*. در عین حال به حق امضای دیگر جهت حفظ گمنامی آنها به هر طریق و هر چقدر که مایل باشند، احترام می گذاریم.
کلمه گمنام در نام ما بیانگر محرم بودن می باشد. بعلاوه، تنها ماجرای بهبودی را که واقعا می توانیم مشارکت کنیم، ماجرای خودمان می باشد.
در روابط شخصی ما با افراد غیر الکلی و نیز در رابطه با آنهایی که فکر می کنیم احتمالا با الکل مشکل دارند، می توانیم آزادانه بگوییم که ما الکلی های در حال بهبودی می توانیم آزادانه، بگوییم که ما الکلی های در حال بهبودی هستیم. بدون برملا کردن نام دیگر اعضای AA، البته پیشنهاد می شود که در این خصوص جانب احتیاط رعایت شود. از این نظر صراحت ما به رساندن پیام می تواند کمک کند.
ما از فیلمبرداری از صحبت های الکلی های گمنام و جلساتی که ممکن است در سطح عمومی به نمایش گذاشته شود، خودداری می کنیم. و همانطور که کنفرانس خدمات عمومی در سال 1980 بدان اشاره کرد. عاقلانه تر آن است که صحبت های اعضای AA، به طور شخصی ارائه شود. زیرا هنگام فیلمبرداری ممکن است وسوسه شویم تا شخصیت ها را مقدم بر اصول قرار دهیم. بنابراین باعث یه وجود آمدن سیستم ستاره سازی در الکلی های گمنام می شویم.

برای اطلاعات بیشتر درباره این سنت مهم، به پمفلت مفهوم گمنامی مراجعه کنید


•••⊰𖣔‎‌💕𝐽𝑂𝐼𝑁

•••⊰𖣔‎‌ @weyar

•••⊰𖣔‎‌ @weyar1

•••⊰𖣔‎‌ @weyar2

•••⊰𖣔‎‌

🍃🌸
*گمنامی*

*یگانه هدف الکلی های گمنام*
سنت پنجم: هر گروه تنها یک هدف اصلی دارد، رساندن پیام خود به الکلی هایی که هنوز در عذابند، افرادی وجود دارند که پیش بینی می کنند AA پیش آهنگ نوینی برای یک بیداری روحانی در سراسر دنیا می باشد. وقتی دوستان ما چنین چیزهایی می گویند، که تعدادشان زیاد است و هم در گفتار صادقند، اما ما اعضای الکلی های گمنام می بایست خاطر نشان کنیم، چنین مدح و پیشگویی میتواند نوشیدنی مست کننده ای برای اکثر ما باشد،، البته به شرط آنکه، واقعا به این باور رسیده باشیم که این امر، هدف واقعی الکلی های گمنام باشد و طبق آن نیز رفتار کنیم. بنابراین انجمن با درایت به هدف اصلی خود یعنی رساندن پیام به الکلی هایی که هنوز در عذابند، خواهد چسبید. بگذارید تاکید کنیم، این نظر عالی که خداوند ما را قادر ساخته است که در این مسیر خیر قدم برداریم. بنابراین برای حفظ رحمت پروردگار برای دیگران مجبوریم یک کانال داشته باشیم

بیل دبلیو (1955)

یکی از موسسین الکلی های گمنام


•••⊰𖣔‎‌💕𝐽𝑂𝐼𝑁

•••⊰𖣔‎‌ @weyar

•••⊰𖣔‎‌ @weyar1

•••⊰𖣔‎‌ @weyar2

•••⊰𖣔‎‌

🍃🌸
تمثیلِ بیل، بنیانگذارِ AA از غرور و تکبر معنوی، و بزرگراه فروتنی.

قصه ای که میخواهم بگویم یک تمثیل و تشبیه است از خطرات مسیرِ روحانی :
با چند تن از دوستان، تصمیم گرفتیم که تعدادی مسیر انحرافی را در این جاده ( بهبودی ) بپیماییم. ما مسیرِ خود را انتخاب کردیم و شادمانه در آن مشغولِ جستجو و گشت و گذار شدیم. خیلی زود یک نفر از ما با غرور و شادی گفت: "شاید بالای آن کوه طلا پیدا کنیم". و بعد در کمال تعجب ما بجای تکه های پوسیده ی فلز در جوب ها، موفق به پیدا کردن طلا شدیم در بلندی ها. طلایی که بصورت سکه های آماده ضرب شده بود. روی هر کدام از این سکه ها حک شده بود: "این طلای ناب ۲۴ عیار است".
قطعاً ما فکر کردیم که این پاداشِ صبر و شکیباییِ ما در مسیر دشوارمان به سوی روشنایی ابدیِ آن بزرگراه بوده است. اما خیلی زود توجه مان به نوشته های حک شده در پشت سکه ها جلب شد و دلشوره ی عجیبی از اینکه مبادا این طلاها بد یُمن باشند، به ما دست داد. پشت بعضی از سکه ها نوشته های جذابی دیده میشد، نوشته بود: "من قدرت هستم"، "من شکوه هستم"، "من ثروت هستم"، "من خودِ درستکاری ام".
بعد‌ چشم مان به نوشته های دیگری افتاد که خیلی عجیب به نظر می آمدند، بطور مثال: "من نیرویِ برتر هستم"، "من ولی نعمت و سرورِ مردم هستم"، "من منشاء خیرم"، "من خدا هستم".
این دیگر واقعاً مبهوت کننده بود. و لذا ما سکه ها را در جیبمان ریختیم. اما اندکی بعد، از دیدن حقیقت شوکه شدیم. در حالی که نوشته ها به نظر جورِ دیگری حک شده بودند از نزدیک اینطور خوانده می شدند : "من غرور هستم"، "من خشم هستم"، "من تجاوز هستم"، "من انتقام هستم"، "من تفرقه هستم"، "من هرج و مرج هستم"، و آنگاه که ما رویِ یکی از سکه ها را برگرداندیم، روی آن حک شده بود : "من خودِ شیطان هستم".
بعضی از ما وحشتزده شدیم و فریاد می زدیم: "این طلا ها مالِ احمق هاست، بیایید از اینجا جان خود را به در ببریم!".
اما خیلی ها با ما بازنگشتند. آنها گفتند: "بیا اینجا بمونیم و این سکه های لعنتی رو دسته بندی کنیم. فقط اون سکه هایی رو بر میداریم که روی اونا شگونِ خوب حک شده. مثلاً اون سکه هایی که روشون نوشته: "قدرت" و "شکوه" و "درستکاری". شما رفقا پشیمون خواهید شد که چرا نموندید".

عجیب نیست که این تمثیل، حکایتِ سالهای پیشِ انجمن ما در بازگشت از راه های میانبر به بزرگراه اصلی بود.

کسانی که قسم خورده بودند هرگز بازنگردند، گفته بودند : "این ثروت، طلای واقعی است. سعی نکنید چیز دیگری به ما بگویید. ما قصد داریم که آنها را روی هم انباشت کنیم و میتوانیم‌ که چنین کنیم. قطعاً ما از این پند و اندرز های احمقانه خوش مان نمی آید. در ضمن، اینجا یک عالمه هیزم هست. ما همه ی این سکه ها را ذوب میکنیم و تبدیلشان میکنیم به شمش های طلای ناب".

سپس آخرین بازماندگان آن مهلکه افزودند: "اینگونه بود که طلای غرور، ادعای برادرانمان را پاسخ داد. وقتی ما آنجا را ترک میکردیم آنها مشغول دعوا بر سر شمش های طلایی شدند که از ذوب کردن سکه های غرور به دست آمده بود. بعضی ها مجروح و بعضی دیگر در حال مرگ بودند. آنها خودشان شروع به نابود کردنِ یکدیگر کرده بودند."
این تصویرِ سمبلیک، به من به گونه ای قابل تصور میگوید که من به همان اندازه ای که از باتلاق جرم و گردنکشی و آن سرزمین زیبا اما فریبنده، که مملو از سکه های غرور است اجتناب کنم؛ می توانم " برای امروز " ( به اندازه ی امروز ) فروتنی کسب کنم. این طریقی است که میتوانم جاده فروتنی را پیدا کنم و در آن بمانم. جاده ای که در یک طرف آن باتلاقِ احساس گناه و در طرف دیگر آن سرزمین فریبنده ی غرور است. و جاده ی فروتنی از میانِ احساس گناه و احساس غرور میگذرد. ✍️
بنابراین یک ترازنامه ی موشکافانه بطور دائم باید در دستور کار باشد که نشان دهد چه زمانهایی من از این جاده بیرون میزنم.

بیل دابلیو

منبع : بخشی از نوشته ی بیل در نشریه گریپ واین، ژوئن ۱۹۶۱
Humility for Today
by Bill W.
AA Grapevine, June 1961



•••⊰𖣔‎‌💕𝐽𝑂𝐼𝑁

•••⊰𖣔‎‌ @weyar

•••⊰𖣔‎‌ @weyar1

•••⊰𖣔‎‌ @weyar2

•••⊰𖣔‎‌

🍃🌸
🌸🍃 مسئولیت ڪیست؟

یڪ الڪلی‌های گمنام مثل جمعیت ما قادر به رسیدگی به تمامی مشڪلات شخصی اعضای خود نیست. فراموش ڪنید در دنیای غیرالڪلی‌های اطراف ما گروه‌ها چه می‌ڪنند. گروه ما برای مثال میانجی مسائل خانوادگی یا فراهم ڪنندهٔ ڪمڪ‌های مالی به هیچ‌ڪس نیست.

اگر چه ممڪن است بعضی مواقع فردی از طرف دوستانش در الڪلی‌های گمنام مساعدت مالی شود، با این وجود مسوولیت اصلی برای پیدا ڪردن راه‌حل‌هایی برای مشڪلات زندگی هر عضو ڪاملاً بر عهده خود آن فرد است. چنانچه الڪلی‌های گمنام خود را درگیر اینگونه ڪمڪ‌ها سازد، تاثیرگذاری و انرژی خود را پراڪنده و از دست خواهد داد.

و به همین خاطر است ڪه «هوشیاری» یعنی رهایی از الڪل بوسیله تدریس و تمرین اصول دوازده گانه الڪلی‌های گمنام ڪه این تنها هدف گروه است. اگر به این اصل اساسی پایبند نباشیم، بدون شڪ دچار سقوط و فروپاشی می‌شویم و چون سقوط ڪنیم دیگر قادر نخواهیم بود به ڪسی ڪمڪ ڪنیم.

📖 از دیدگاه بیل
نامه، ۱۹۶۶

•••⊰𖣔‎‌🌷𝐽𝑂𝐼𝑁

•••⊰𖣔‎‌ www.tg-me.com/weyar

•••⊰𖣔‎‌ www.tg-me.com/weyar1

•••⊰𖣔‎‌ www.tg-me.com/weyar2

•••⊰𖣔‎‌

🍃🌸
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍃🌺🍂🍃🌺🍂
🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍃
🌺🍂
🍃
❄️در کتاب الکلی های گمنام  در جاهای مختلف" خداوند" را به عنوان تنها نیرویی که میتواند به ما کمک کند معرفی می کند که چند نمونه از انها ارائه میگردد.
🍁فصل مربوط به بی اعتقادان و ماجراهای فردی ما در گذشته و حال،این سه نظریه کلی را به وضوح مشخص میکند؛
الف-که ما الکلی بودیم و نمیتوانستیم زندگی خود را اداره کنیم.

ب-که احتمالا هیچ نیروی انسانی قادر نبوده است ما را از الکلیسم نجات دهد.

ج-و او پروردگار است که میتواند،اگر در جستجویش باشیم.

الکلی های گمنام ص۹۱

🍁به نظر ما خودخواهی و خودپرستی ریشه تمام گرفتاری های ما است.

الکلی های گمنام ص۹۲

🍁ما الکلی ها باید از این خودخواهی دست برداریم زیرا در غیر این صورت نابودمان میکند.
در این راه خدا با ما است.معمولا اینطور به نظر می رسد که رهایی از شر خودخواهی بدون کمک خدا امکان پذیر نیست.بسیاری از ما به اخلاقیات و فلسفه های فراوانی معتقد بودیم و با آنکه مایل بودیم،نمی توانستیم آنها را به اجرا در آوریم.در مقابل خودخواهی هم،سعی و کوشش ما به جایی نرسید و ما به کمک " خدا " نیاز داشتیم.

الکلی های گمنام ص۹۳

•••⊰𖣔‎‌🌷𝐽𝑂𝐼𝑁

•••⊰𖣔‎‌ www.tg-me.com/weyar

•••⊰𖣔‎‌ www.tg-me.com/weyar1

•••⊰𖣔‎‌ www.tg-me.com/weyar2

•••⊰𖣔‎‌

🍃🌸
2024/09/29 13:29:53
Back to Top
HTML Embed Code: