Telegram Web Link
‍ ما به خدمت صاحبکـار تـازه و قدرتمنـدی در آمـدیم و وقتی به او نزدیک میشدیم و کارهایش را به نحو احـسن انجـام مـیدادیـم، او تمـام نیازهای ما را برآورده میکرد.

با ایجاد یک چنین زیربنائی، بمرور دلبـستگی مـا بـه مسائل شخصی و طرحهای حقیرمـان کمتـر و کمتـر شـد و بیـشتر و بیـشتر بـه آن علاقمند شدیم که چگونه میتـوانیم چیـزی بـه زنـدگی بیـافزائیم.

وقتـی جریـان ایـن نیروی تازه را در خود احساس کردیم، از آرامش روان برخوددار شدیم. هنگامیکـه دریافتیم میتوانیم با موفقیت زندگی کنـیم، وقتـی کـه بـه مـرور از حـضور خـدا درزندگی خود آگاه شدیم، ترس از امروز و فردا و آینـده از میـان رفـت و مـا دوبـاره متولد شدیم

📖 کتاب بزرگ صفحه ۹۳


💠🍁🌿🍂🍁🌿🍂💠https://www.tg-me.com/weyar
*تجربه ی روحانی*

واژه تجربه ی روحانی و بیداری روحانی به دفعات در این کتاب آمده است.
اگر در مطالعه کتاب دقیق شویم، خواهیم دید تغییر شخصیت لازم برای بهبودی از الکلیسم به طرق مختلفی در افراد به وجود آمده است.
چاپ اول کتاب ما برای بسیاری از خوانندگان این تصور را به وجود آورده بود که این تغییر شخصیتها یا تجربه های روحانی باید به صورت یک تغییر و تبدیل ناگهانی و عظیم باشد اما خوشبختانه این نتیجه گیریها حقیقت ندارد.
در فصلهای اولیه کتاب چندین مورد از تغییر و تبدیلهای انقلابی و ناگهانی تشریح شده است و با آن که منظور این نبوده است که یک چنین حالتی حتما برای بهودی لازم است.
اما بسیاری از الکلیها نتیجه گیری کردند که برای بهبودی لزوماً باید یک تجربه ی روحانی ناگهانی و خارق العاده به آنها دست دهد و سریعاً با تغییرات بزرگی در احساسات و طرز تلقی آنها دنبال شود.
با آنکه در میان هزاران الکلی عضو انجمن ما، که جمعیتشان به سرعت رو به رشد است، یک چنین تغییرات و تحولاتی مرتباً اتفاق می افتد، اما به هیچ وجه یک قاعده ی کلی و همگانی نیست. بیشتر اعضای ما به تجربه ای که دکتر ویلیام جیمیز « William Games » روانشناس آن را نوع اکتسابی نامیده است دست می یابند. نوع اکتسابی، نوعی است که به مرور و به آهستگی در انسان به وجود می آید.
بسیاری از اوقات دوستان یک تازه وارد مدتها قبل از خود او متوجه تغییراتی که در او پدید آمده است می شوند و تازه وارد هم بالأخره متوجه میشود که تغییراتی اساسی در واکنشهایش نسبت به زندگی پیدا شده است اما عامل این تغییرات از وجود خود او به تنهایی نمی توانسته است سرچشمه گرفته باشد. نتیجه ای که غالباً ظرف چند ماه از این طریق گرفته میشود، به ندرت ممکن است حتی پس از سالها تزکیه نفس انفرادی، به دست آید.
اعضای ما به جز چند استثناء عاقبت همگی متوجه میشوند که به یک سرچشمه نهایی درونی دست یافته اند و این سرچشمه را به عنوان درک شخصی خود از یک نیروی مافوق تشخیص می دهند.
اكثر ما فکر می کنیم آگاهی از این نیروی برتر خمیره ی اصلی تجربه ی روحانی است. اعضای مذهبی ما این حالت را «خدا آگاهی» می نامند.
بنا به تجربه ی ما هر الکلی که بتواند صادقانه با مشکل خود روبرو شود قابل بهبودی است مشروط بر آن که دریچه ی افکار خود را بر روی ایده های روحانی مسدود نکند. تنها چیزی که می تواند باعث شکست ما شود انعطاف ناپذیری یا انکار مغرضانه است.
به نظر ما روحانی بودن این برنامه نباید هیچگونه اشکالی برای کسی به وجود آورد. تمایل، فکر باز و صداقت اصول اولیه ی بهبودی هستند و برو برگرد ندارد.
"در زندگی اصلی وجود دارد که مخالف هرگونه آگاهی است، دلیلی علیه تمام دلایل است و انسان را در جهل آبدی نگاه می دارد. این اصل، قصاص قبل از جنایت است".

هربرت اسپنسر Herbert spencer

*📖کتاب بزرگ صفحه ۲۱۱

💠🍁🌿🧚‍♀️🍁🌿💠https://www.tg-me.com/weyar
*تعادل عاطفی*
14 شهریور
*جبران و تلافـى مـستقيم بـراى چنـين افـرادی در جاهـايى كـه ممكن است* .

(دوازده گام و دوازده سنت)

 **زمانيكه به دوران مصرف الكل خود می انديشم، افراد زیادی را به ياد می آورم كه زندگی من به نحوی با آن ها تماس پيدا كرده بود ولـی مـن روز آنها را به واسطه خشم و طعنه های خـود عـذاب آور كـرده بـودم .نمی شود اين افراد را پيدا كرد و نمی توانم به صـورت مـستقيم جبـران* كارهاى گذشته خود را در حق آنها انجام دهم . تنها كاری كه می توانم در حق اين افراد انجام دهم، تنها "تغییری كه برای بهتر شدن" می تـوانم انجام دهم، جبران غيرمستقيم كارهاى گذشته خـود در قبـال افـرادی است كه در گذشته تماس كوتاهی بـا مـن داشـته انـد. رعايـت ادب و مهربانی به زندگی من تعادل عاطفی بخشيده و در من آرامش و آسايش خاطر به وجود آورده است* .

https://www.tg-me.com/weyar
حمایت و راهنمایی چیست؟

جمعیت الکلی های گمنام با رابطه ی راهنما رهجویی شروع شد. هنگامی که بیل دابلیو فقط با چند ماه هشیاری با میل شدید دوباره نوشیدن دست و پنجه نرم می کرد این فکر به ذهنش خطور کرد: «تو نیاز داری که با یک الکلی دیگر صحبت کنی تو دقیقاً همان قدر به یک الکلی دیگر نیاز داری که او به تو نیاز دارد!» او دکتر باب را پیدا کرد که تلاشی ناامیدانه و البته ناکام برای توقف مصرف الکل کرده بود و نهایتاً الکلی های گمنام از دل این نیاز مشترک متولد شد. در آن زمان از کلمه ی «حامی» استفاده نمی شد و دوازده قدم نوشته نشده بود؛ اما بیل این پیام را به دکتر باب رساند که او هم به نوبه خود با حمایت از تعداد بی شماری از الکلی ها به مراقبت از هشیاری خود پرداخت هر دو بنیان گذار ما کشف کردند که زندگی هشیارانه شان می تواند از طریق به اشتراک گذاری آن چه که دارند، فراتر از تصور غنی شود. منظور از حامی در الکلی های گمنام چیست؟ برای پیوستن به برخی از سازمانها شما باید یک حامی داشته باشید فردی که شما را ضمانت و تأیید کرده و به عنوان یک عضو مناسب معرفی تان کند. قطعاً در مورد الکلی های گمنام داستان از این قرار نیست ما از هر کسی که تمایل به ترک الکل داشته باشد استقبال می کنیم که به ما بپیوندد . در الکلی های گمنام راهنما و رهجو با یکدیگر برابرند درست مانند بیل و دکتر باب اساساً روند راهنما رهجویی در A.A بدین صورت است یک الکلی که در فرآیند برنامه ی بهبودی مقداری رشد داشته است تجربه ی خود را به صورت مدوام و نفر به نفر با یک الکلی دیگر که در تلاش برای کسب یا حفظ هشیاری از طریق الکلی های گمنام است به اشتراک می گذارد. در ابتدا که شروع به شرکت در جلسات الکلی های گمنام می کنیم ممکن است احساس سردرگمی ناخوشی و تشویش کنیم. اگرچه در جلسات، اعضاء مشتاقانه به پرسش های ما پاسخ می دهند، اما این به تنهایی کافی نیست در فاصله ی بین جلسات سؤالات دیگری هم برای مان پیش می آید؛ ما در می یابیم همان طور که یاد می گیریم چطور هشیار زندگی کنیم نیاز به یک حمایت و راهنمایی مستمر و تنگاتنگ نیز داریم. بنابراین یکی از اعضای الکلی های گمنام را که با او احساس راحتی داریم و می توانیم آزادانه و با اطمینان با او صحبت کنیم انتخاب کرده و از او درخواست می کنیم تا حامی (راهنما) ما شود. چه آن تازه واردی هستید که شک دارید نکند با گرفتن راهنما برای او مزاحمت ایجاد کنید و چه از اعضایی که مدتی است تلاش می کند به تنهایی پیش رود، کافی است لب تر کنید تا حمایت و راهنمایی از آن شما باشد. مصرانه از شما میخواهیم که درنگ نکنید. الکلی هایی که در A.A بهبود یافته اند می خواهند چیزهایی را که در ارتباط با دیگر الکلی ها آموخته اند، به اشتراک بگذارند به تجربه دریافته ایم اگر آن چه را که داریم تقدیم کنیم هشیاریمان به طور وسیعی تقویت می شود. حمایت و راهنمایی هم چنین می تواند به معنای مسئولیتی باشد که گروه به عنوان یک کل برای کمک به یک تازه وارد به عهده دارد. امروزه تعداد الکلی هایی که برای نخستین بار در جلسات الکلی های گمنام شرکت می کنند و هیچ آشنایی قبلی با این انجمن نداشته اند بیشتر و بیشتر می شود آنها با هیئت میان گروهی یا دفتر مرکزی الکلی های گمنام تماس نگرفته اند هیچ عضوی نسبت به پیام رسانی قدم دوازدهم به ایشان اقدام نکرده است بنابراین به خصوص برای چنین تازه واردانی گروه ها نیاز به ارائه ی نوعی کمک از طریق راهنمایی و حمایت دارند در بسیاری از گروه های موفق حمایت و راهنمایی یکی از مهمترین فعالیتهای برنامه ریزی شده توسط اعضاء است. مسئولیت حامی نانوشته و غیر رسمی است اما بخشی اساسی از رویکرد الکلی های گمنام جهت بهبودی از الکلیسم از طریق دوازده قدم است. رابطه ی راهنما و رهجو می تواند یک رابطه ی طولانی مدت باشد. امیدواریم این پمفلت پاسخی به برخی سؤالات متداول درباره ی این راه دو طرفه ی سودمند یعنی مبحث راهنما و رهجو برای کسانی که در جستجوی یک راهنما هستند ارائه دهد. همچنین برای آن دسته از اعضایی که می خواهند هشیاری خود را از طریق حمایت و راهنمایی با دیگران به اشتراک بگذارند و نیز برای گروه هایی که مایل به گسترش فعالیت های خود در زمینه ی حمایت و راهنمایی هستند، سودمند باشد. به مبحث یک گروه چه رویه هایی را می تواند برای حمایت و راهنمایی اعضای جدید برنامه ریزی کند؟ مراجعه کنید. صفحه (۲۳)

در باب راهنما و رهجویی

https://www.tg-me.com/weyar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زمانی که بیل تصمیم می گیرد یک الکلی دیگر را پیدا کند و با او صحبت کند تا از وسوسه مشروب خواری رها شود.

https://www.tg-me.com/weyar
هوشیاری هرگز مالکیت ندارد.
اجاره شده است. (ما آن را اجاره کرده‌ایم!!)
و هزینه‌ی اجاره هر روز پرداخت می‌شود.
https://www.tg-me.com/weyar
اگر مشغول انجام دادن کارهایی هستی که به هوشیاری کمک می‌کند و احساس می‌کنی هیچ‌کس اهمیت نمی‌دهد، من به آن اهمیت می‌دهم و به شما بسیار افتخار می‌کنم!
ادامه بده!


https://www.tg-me.com/weyar
اگر از انجام کارهایی که شما را در برنامه نگه می‌دارد دست بکشید، به انجام کارهایی که شما را به برنامه رسانده است، برمی‌گردید.


https://www.tg-me.com/weyar
ما روابطمان با دیگران تیره و تار شده بود، قدرت کنترل احساسات خود را نداشتیم و در چنگال بدبختی و افسردگی اسیر بودیم.

قابلیت امرار معاش از ما سلب شده بود، احساس بیهودگی می کردیم و ترس و وحشت تمام وجودمان را فرا گرفته بود.

خوشحالی مفهوم خود را از دست داده بود و به نظر نمی رسید که ما فایدۀ چندانی برای دیگران داشته باشیم.

آیا یافتن راه حل این سردرگمی ها از نگاه کردن به فیلمهای پرواز به فضا مهم تر نبود؟ مسلما که بود.

کتاب الکلیهای گمنام صفحه۸2
https://www.tg-me.com/weyar

   •┈••✾🍃🍂🍃✾••┈•
این ترس ها موریانه هایی هستند که مدام پایه های هر نوع زندگی ای که ما سعی در ساختنش را داریم ، می بلعند .

آنگاه که ایمان رشد میکند احساس امنیت درونی نیز رشد می کند . و ترسِ نهفته در احساسِ پوچی فروکش میکند .
ما اعضاء .A.A در می یابیم که پادزهرِ اصلیِ ترسِ ما بیداری روحانی است .

از دیدگاه بیل صفحه ۲۰۶

            https://www.tg-me.com/weyar
وقتی به چشم خود حل شدن مشکلات کسانی را که به روح جهان هستی مُتَکی بودند دیدیم، ناگزیر شک و تردید در مورد قدرت خدا را به کنار گذاشتیم و متوجه شدیم که ایده‌های ما کاری از پیش نبرده‌اند و این ایده‌ی خداست که موفق است.

وقتی ما الکلی شدیم، در اثر بحرانی که خود به وجود آورده بودیم دَرَهم شکستیم و نتوانستیم موضوع را به وقتی دیگر موکول کنیم و یا از آن طفره رویم. دیگر هیچ راه گُریزی برایِ‌مان باقی نمانده بود و لازم بود بدون هیچ ترسی با این مسئله رو به رو می‌شدیم که خدا یا همه چیز است و یا هیچ چیز نیست. خدا یا هست، یا نیست.

❇️ انتخابِ ما چه بود؟


https://www.tg-me.com/weyar
*تجربه ی روحانی*

واژه تجربه ی روحانی و بیداری روحانی به دفعات در این کتاب آمده است.
اگر در مطالعه کتاب دقیق شویم، خواهیم دید تغییر شخصیت لازم برای بهبودی از الکلیسم به طرق مختلفی در افراد به وجود آمده است.
چاپ اول کتاب ما برای بسیاری از خوانندگان این تصور را به وجود آورده بود که این تغییر شخصیتها یا تجربه های روحانی باید به صورت یک تغییر و تبدیل ناگهانی و عظیم باشد اما خوشبختانه این نتیجه گیریها حقیقت ندارد.
در فصلهای اولیه کتاب چندین مورد از تغییر و تبدیلهای انقلابی و ناگهانی تشریح شده است و با آن که منظور این نبوده است که یک چنین حالتی حتما برای بهودی لازم است.
اما بسیاری از الکلیها نتیجه گیری کردند که برای بهبودی لزوماً باید یک تجربه ی روحانی ناگهانی و خارق العاده به آنها دست دهد و سریعاً با تغییرات بزرگی در احساسات و طرز تلقی آنها دنبال شود.
با آنکه در میان هزاران الکلی عضو انجمن ما، که جمعیتشان به سرعت رو به رشد است، یک چنین تغییرات و تحولاتی مرتباً اتفاق می افتد، اما به هیچ وجه یک قاعده ی کلی و همگانی نیست. بیشتر اعضای ما به تجربه ای که دکتر ویلیام جیمیز « William Games » روانشناس  آن را نوع اکتسابی نامیده است دست می یابند. نوع اکتسابی، نوعی است که به مرور و به آهستگی در انسان به وجود می آید.
بسیاری از اوقات دوستان یک تازه وارد مدتها قبل از خود او متوجه تغییراتی که در او پدید آمده است می شوند و تازه وارد هم بالأخره متوجه میشود که تغییراتی اساسی در واکنشهایش نسبت به زندگی پیدا شده است اما عامل این تغییرات از وجود خود او به تنهایی نمی توانسته است سرچشمه گرفته باشد. نتیجه ای که غالباً ظرف چند ماه از این طریق گرفته میشود، به ندرت ممکن است حتی پس از سالها تزکیه نفس انفرادی، به دست آید.
اعضای ما به جز چند استثناء عاقبت همگی متوجه میشوند که به یک سرچشمه نهایی درونی دست یافته اند و این سرچشمه را به عنوان درک شخصی خود از یک نیروی مافوق تشخیص می دهند.
اكثر ما فکر می کنیم آگاهی از این نیروی برتر خمیره ی اصلی تجربه ی روحانی است. اعضای مذهبی ما این حالت را «خدا آگاهی» می  نامند.
بنا به تجربه ی ما هر الکلی که بتواند صادقانه با مشکل خود روبرو شود قابل بهبودی است مشروط بر آن که دریچه ی افکار خود را بر روی ایده های روحانی مسدود نکند. تنها چیزی که می تواند باعث شکست ما شود انعطاف ناپذیری  یا انکار مغرضانه است.
به نظر ما روحانی بودن این برنامه نباید هیچگونه اشکالی برای کسی به وجود آورد. تمایل، فکر باز و صداقت اصول اولیه ی بهبودی هستند و برو برگرد ندارد.
"در زندگی اصلی وجود دارد که مخالف هرگونه آگاهی است، دلیلی علیه تمام دلایل است و انسان را در جهل آبدی نگاه می دارد. این اصل، قصاص قبل از جنایت است".

   هربرت اسپنسر Herbert spencer

*📖کتاب بزرگ صفحه ۲۱۱

https://www.tg-me.com/weyar
*توی این دنیا*
*ما دعوت شدیم به این بازی بزرگ و تکرار نشدنی*
*بازی فرحبخشی که دیگه تجربش نمی کنیم*

*اما*
*ما قهر کردیم*
*چون میگیم من هر نقشی رو بازی نمیکنم*
*نقش خوب میخوام*
*و به همین سادگی بازی رو تبدیل می کنیم*
*به انتظار*
*من این نقش رو نمیخوام اون نقش رو میخوام*
*و مدام شکوه، شکایت و بیزاری داریم*

*اگه نقش خوبی پیدا کنیم* *دیگه اون رو رها نمی‌کنیم*
*اونجا هم دیگه تن به بازی نمی‌دیم و مسخ نقش میشیم*

*اونقدر مسخ این انتظار ، شکوه و گلایه هستیم که ناگهان سوت پایان بازی به صدا در میاد بازی تمومه*
*و این چه تلخه*
*تمام رنج ما برای داشتن نقش دلخواه بود فراموش کردیم که قرار بود فقط بازی کنیم*
*وقتی سوت به صدا در میاد با شوک روبرو میشیم بازی تمومه؟* *فقط بازی بود؟؟؟*

https://www.tg-me.com/weyar
2024/10/02 22:28:49
Back to Top
HTML Embed Code: