Telegram Web Link
Forwarded from سیمـــاامیـــرخــانـی (Sima Amirkhani)
ما آدمها عجیب به گلهای گلدان شباهت داریم!
یکی هر روز آب میخواهد، دیگری را زیاد آب بدهی می‌خشکد، آن یکی آفتاب میخواهد و دیگری سایه اتاق جان بخشش میشود...
بلد نباشی، گلت را باختی!
ما آدمها اگر خشکیدیم، دلیلش این بود که گیرِ نابلدش افتادیم و اگر یک ساقه و برگ کوچک بودیم و الان گل داده‌ایم گیرِ اهلش!
اما ما آدمها یک فرق بزرگ با گلهای گلدان‌ داریم آن هم اینکه ما پا برای رفتن داریم و نباید که با نا‌اهلش بسازیم و بسوزیم و آخرش بخشکیم! نااهل را باید رها کرد اگر دنبال سرسبزی و زندگی هستیم...
#سیما_امیرخانی

@wecan_art 🌿♥️
حسِ خوبِ داشتنِ یک گوشه امن📚🌱
دنیا دیگر ظرافت نمی‌شناسد ، نکته سنج نیست.. آدم‌ها نمی‌فهمند لحظه نشستن و برخاستن ، نوشیدن یک لیوان آب یا باز کردن در یک قوطی توسط معشوق در چشم عاشق چقدر می‌تواند باشکوه ، پر هیمنه و زیبا باشد.. اما برایشان مهم است که اسم معشوق‌شان چقدر دهان را پر می‌کند و چند دهان را می‌بندد..
دنیا جای ژست‌های تهی ، لحظه‌های تهی ، مردمان تهی و نیازهای بی‌پایه و امیال قلابی است..

#هانریش_بل

♥️🍃
از بزرگترين نشانه‌هاى بلوغ يک فرد همین است، اينكه بداند چطور چيزهايى را كه براى ديگران اهميت دارد درک كند، حتى اگر براى خودش اهميت چندانى نداشته باشد.

#کالین_هوور
🌱♥️
Panda🌱🐼
گوش را هوشِ شنیدن نبُوَد، کاش کسی
از لبت شهدِ سخن را به "مکیدن" گیرد!

#قاسم_مشهدی
🌱♥️
متاعِ دل، به خریدارِ غم سزاوار است
وگرنه بر سرِ بازار، مشتری کم نیست!

#طالب_آملی
"ما أجمل أن تجد قلب يحبك
دون أن يطالبك بأي شيء
سوى أن تكون بخير!"

"و چه زیباست قلبی پیدا کنی
که عاشقت باشد
بی‌ آنکه چیزی از تو بخواهد
مگر حال خوبت را" ..

#جبران_‌خلیل_‌جبران
❤️🍃
Forwarded from | هیچ نگار |
من با تو سرچشمه‌ای از زندگی را باز یافته‌ام، که گمش کرده بودم. شاید آدم برای اینکه خودش باشد به بودن کسی نیاز دارد.

- آلبر کامو
@hich_negar
ماشاالله من مَردم

مردی با زن خود می‌خواست از رودی بگذرد. آب تا زانو بود نتوانستند عبور کنند. زن به مرد گفت:
"مرا دوش گیر و از آب بگذر."

مرد از تنبلی امتناع نمود. زن گفت:
"آخر تو مردی و باید مرا از این رود بگذرانی."
مرد امتناع داشت تا این که زن مرد را بر دوش گرفته در بین راه خسته شد گفت:
"مرد سخت سنگینی."
مرد گفت:
"ماشالله من مردم"

[کاوشی در امثال و حکم فارسی، ص ۴۵۷]
از یاد نبر که از یاد نبردمت !
از یاد نبر که تمام این سالها ،
با هر زنگِ نا به هنگام تلفن ،
از جا پریدم ، گوشی را برداشتم
و به جا صدای تو ،
صدای همسایه ای ،
دوستی ، دشمنی را شنیدم !
از یاد نبر که همیشه ،
بعد از شنیدن
آهنگ "جان مریم"
در اتاق من باران بارید !
از یاد نبر که - با تمام این احوال -
همیشه اشتیاق تکرار ترانه ها با من بود
همیشه این من بودم
که برای پرسشی ساده
پا پیش می گذاشتم !
همیشه حنجره من
هواخواه خواندن آواز آرزوها بود !
همیشه این چشم بی قرار ...
یک نفر صدای آن ضبط لاکردار را کم کند !

یغما گلرویی

♥️🍃
2024/09/22 19:25:58
Back to Top
HTML Embed Code: