This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کلاس نویسندگی با آقای صحت📚
حرف که میزنی،
انگار سوسنی در صدایت راه میرود.
حرف بزن...
میخواهم صدایت را بشنوم،
تو باغبانِ صدایت بودی
و خندهات دسته کبوتران سفیدی که یکباره به پرواز درمیآیند،
تورا دوست دارم...
چون صدای اذان در سیپدهدم،
چون راهی که به خواب منتهی میشود؛
تورا دوست دارم،
چون آخرین بستهی سیگار در تبعید
#غلامرضا_بروسان
🌱
انگار سوسنی در صدایت راه میرود.
حرف بزن...
میخواهم صدایت را بشنوم،
تو باغبانِ صدایت بودی
و خندهات دسته کبوتران سفیدی که یکباره به پرواز درمیآیند،
تورا دوست دارم...
چون صدای اذان در سیپدهدم،
چون راهی که به خواب منتهی میشود؛
تورا دوست دارم،
چون آخرین بستهی سیگار در تبعید
#غلامرضا_بروسان
🌱
خلاصه داستان زندگی منو همين يه جمله توصيف ميكنه:
هميشه از بيرون آرامش داشتم ولی از درون
در حال فكر كردن به همه چيز بودم.
🍀
هميشه از بيرون آرامش داشتم ولی از درون
در حال فكر كردن به همه چيز بودم.
🍀
به من سفارش کن
گاهی از خانه بیرون بروم
و بگو که اینقدر خودم را اذیت نکنم.
من فقط حرف تو را گوش میکنم.
میدانی که؟
#غلامحسین_ساعدی
🌱
گاهی از خانه بیرون بروم
و بگو که اینقدر خودم را اذیت نکنم.
من فقط حرف تو را گوش میکنم.
میدانی که؟
#غلامحسین_ساعدی
🌱
انسان شهرش را عوض میکند، کشورش را عوض میکند ولی کابوسها را نه. فرقی هم نمیکند سوار کدام قطار شده باشی و در کدام یک از ایستگاههای جهان پیاده شده باشی؛ این تنها جامهدانی ست که وقتی باز میکنی همیشه لبالب است از همان کابوس.
وردی که برهها میخوانند
رضا قاسمی
🌱
وردی که برهها میخوانند
رضا قاسمی
🌱
اکنون کاری را شروع کردهام که میتوانستم ده سال پیش آغاز کنم ، اما از اینکه برای آن بیست سال دیگر صبر نکردم ، دلشادم!
#پائولو_کوئیلو
🌱🌱
#پائولو_کوئیلو
🌱🌱
«طاهرهی قشنگ، آیا روزی خواهد رسید که دست کوچک تو طپشهای قلب محنتزدهی مرا احساس کند و من زلفهای زرین تو را ببویام؟»
💌نامه #غلامحسین_ساعدی به طاهره کوزهگرانی
🌱♥️