Telegram Web Link
👆طراحی حساس به ارزش ها👆
آیا طراحی و توسعه فناوری عاری از ارزشهای اخللاقی است؟

📝ارائه دهندگان :
🔸مهدی خلیلی، پژوهشگر فلسفه اندیشکده مهاجر
🔸ابوطالب صفدری، پژوهشگر فلسفه اندیشکده مهاجر

زمان: دوشنبه 27 دی ساعت 15:30
🔺مکان: سالن جلسات مجتمع خدمات فناوریدانشگاه صنعتی شریف
________________
اندیشکده مهاجر :

@mohajer_ThinkTank
mohaajer.ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آیا کار این فرد، یعنی 6 دقیقه ماندن زیر آب یخ در آن شرایط شگفت آور، با علم پزشکی امروز قابل توضیح است؟
آیا این فرد امامزاده یا نظر کرده است!؟
پاسخ #علامه_طباطبایی را به این سوالات بخوانید:
این فیلم 👆و سوالات ذیل آن را ببینید

یک بحث بسیار خوب و دقیق مرحوم #علامه_طباطبایی در جلد اول تفسیر المیزان دارند، درمورد نسبت #معجزه و #قوانین_علمی. خود توجه کردن به این موضوع در میان متفکران اسلامی ما تقریبا بی سابقه است. چون این موضوع، با انقلاب علمی نیوتن شروع شد و از آن موقع تا الان، ما متاسفانه در یک رکود فکری و فلسفی هستیم!
اما علامه طباطبایی از این حیث واقعا یک متفکر طراز اول و نابغه عصر خود به حساب می آید. نویسنده کتاب "ادراکات اعتباری علامه طباطبایی و فلسفه فرهنگ" از قول #داریوش_شایگان میگوید هرکتاب علمی و فلسفی از دانشمندان و فلاسفه غربی که به دست علامه میرسید ایشان مطالعه میکرد و حوزه مطالعات ایشان بسیار گسترده و پرحجم بود. در المیزان هم وقتی بادقت نگاه میکنیم، توجه به مباحث مرتبط با غرب شناسی و مسائل اجتماعی تا مسائل فلسفی و حتی علوم طبیعی، به چشم میخورد.

برگردیم به بحث! درمورد نسبت معجزه و قانون طبیعی، حرف علامه این است که "هر پدیده طبیعی(حتی معجزه)، علت طبیعی دارد"
آیا این همان حرف فیزیکالیست هاست؟ خیر! یک تفاوت مهم دارد. #فیزیکالیست ها میگویند اساسا علت ماورا طبیعی وجود ندارد، علامه میگوید وجود دارد ولی در سطح دیگری عمل میکند، و البته به طریقی در عالم طبیعت هم دخالت دارد.
اگر این را نپذیریم باید بگوییم خداوند هنگام معجزه، خلاف قوانین طبیعی عمل میکند. به گروهی که در فلسفه معتقد به این نظر هستند Interventionism# می گویند. غیر از اشکالات فلسفی متعددی که بر نظریه "مداخله گرایان" وارد است، با قبول این نظریه، کارهای خارق العاده ای که منشا الهی ندارند، مثل کار این فرد در فیلم بالا را نمیتوانیم تبیین کنیم. چون او نه امام زاده است و نه نظرکرده!
پس جواب چیست؟
علامه طباطبایی میگوید علل و اسباب طبیعی وجود دارد که بر ما پوشیده است. برخی از آنها را ما به مرور کشف میکنیم و قافله علم را جلو میبریم. برخی را بدون اینکه کشف کنیم، استفاده میکنیم. مثل همین فیلم و کارهای مختلفی که مرتاض ها و کف بین ها و.. میکنند؛ و برخی را شاید هیچ وقت کشف نکنیم، مثل معجزات.
و البته اگر روزی معجزات را هم به طریق علمی بتوانیم تبیین کنیم، باز چیزی از اعجاز آنها کم نمیشود. چون معجزه به معنای عجز انسان از انجام آن کار است نه لزوما عجز انسان از تبیین آن.

منابع:
علی اصغر مصلح، ادراکات اعتباری علامه طباطبایی و فلسفه فرهنگ، 1392، روزگار نو
علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، جلد اول، تفسیر آیات 21 تا 25 سوره بقره
حادثه امروز آتش سوزی #ساختمان_پلاسکو بسیار تلخ و ناراحت کننده بود ولی تلخ تر از آن واکنش های تلگرامی بین طرفداران سیاسی دو جناح است.
جالب اینکه بین #دولت و #شهرداری هم یک رقابت برای تشکیل ستاد بحران بود. آنهم چند ساعت بعد از فروریختن کل ساختمان!
اما چه سوختن ساختمان پلاسکو و چه سوختن قطار تبریز-مشهد، نشانه سو مدیریت نیست! و مدیریت جهادی و مدیریت بحران و..، تاثیری در این حوادث ندارد.
چرا که اساسا مسئله در "مدیریت" نیست، مسئله در "تفکر" است.
تفکر #تکنوکرات که از قضا فصل مشترک دولت و شهرداری است و در این تفکر، پول و ارزشهای صرفا اقتصادی، حرف اول را میزند.
بحران الودگی هوای تهران که مرگ خاموشی بدتر از این حواث را ایجاد میکند، محصول همکاری مشترک بین دولت و شهرداری است!
و حقوق های نجومی و املاک نجومی هم، نشانه رقابت بین آنهاست!
اینکه دولت بعد از آتش گرفتن قطار، با ذوق زدگی میرود هواپیما میخرد و شهرداری به رغم وخیم تر شدن هوای تهران، هنوز تراکم می فروشد، نشانه این تفکر است.
تفکری که در آن انسان، اخلاق و محیط زیست وقتی ارزش سرمایه گذاری دارد که بازگشت سرمایه داشته باشد و سودآور باشد. و چون #آتش_نشانی، قطار و محیط زیست سودهی کافی را ندارند، باید منتظر حوادث بدتر از این باشیم.
و اگر تحملش را نداریم، لازم است تحولی در نظام فکری مسئولین ایجاد کنیم...
سید حسین نصر، معلم چهارم
📝نویسنده : دکتر حسینی، عضو هیئت علمی گروه فلسفه علم دانشگاه شریف
🔸لینک مطلب :
yon.ir/73MO
____________
اندیشکده مهاجر :

@mohajer_ThinkTank
mohaajer.ir
سید حسین نصر، معلم چهارم
📝نویسنده : دکتر حسینی، عضو هیئت علمی گروه فلسفه علم دانشگاه شریف

نامگذاری ارسطو به معلم اوّل، و فارابی به معلّم ثانی، و میرداماد به معلم ثالث، زمینه­ها و دلایل خود را دارد. هرچه باشد، قطعاً این نیست که این اندیشمندان سه گانۀ حوزۀ حکمت و فلسفه از مؤثرترین و یا مهم­ترین حکماء در تاریخ اندیشۀ فلسفی، یا حتی در عصر خود بوده‌اند. به خوبی می‌دانیم که هم در یونان فلسفی، هم در زمان و مکان زیست فارابی، هم در عصر میرداماد، و همچنین در اعصار میان این دوره­ها، و یا حتی در دوره‌های متأخرتر صدها و بلکه بیشتر حکیم و دانشمند نام­ آور در علوم و معارف مختلف چشم ­نوازی می‌کنند که هر کدام را می‌توان به علت‌ها و زمینه‌هایی معلمان اول و دوم و سوم خواند.

این مقدمه در معرفی معلم چهارم نیز به طور اصولی درست است. همچنین روشن است که لازم نیست همۀ ویژگی­های معرفی آن سه حکیم به القاب معلّم اول و معلّم دوم و معلّم سوم عیناً در نامگذاری حکیم دیگری به معلّم چهارم نیز منطبق باشد، همانطور که در سه حکیم یادشده نیز، دلایل این نامگذاری به­ رغم پاره­ای اشتراکات، تا حدودی متفاوت و متنوع است.

فکر اولیه نوشتۀ حاضر و نسخۀ ابتدایی آن به سالها قبل بازمی­ گردد، که به دلایلی تا به امروز از طرح آن و به­تبع از نشر آن، خودداری کردم. اگرچه آن دلایل که بخشی به حساسیت­های غیر علمی به سیّد حسین نصر باز می‌گردد، همچنان نیز وجود دارد، بر آن شدم که با ذکر چند نکته و دلیل، سیّد حسین نصر را معلم چهارم بنامم. مخالفان، منتقدان و حتی مؤافقان اندیشه‌های سیّد حسین نصر ممکن است با این نامگذاری همدل، همراه و خلاصه موافق نباشند. همچنان که نظر دکتر نصر را هم نمی­دانم که با آنچه بر اساس اندیشه­ های وی مطرح می‌شود، روی خوشی نشان می‌دهد و یا خیر. امّا همانطور که بارها بر آن تأکید کرده­ام، نقد و بررسی آثار و اندیشه­ های نصر را باید در هزاران صفحه و صدها کتاب و نوشته جستجو کرد، نه در رفتار و منش مدیریتی ایشان در دهه­ های چهل و پنجاه؛ و اگر کسی هم علاقه ­مند به کندوکاو در رفتار مدیریتی و اجتماعی و سیاسی ایشان است، حتماً باید به همه امتیازات و اشکالات آن دوره توجه کند، نه صرفاً بر اساس برخی پیش­ داوری‌ها و دغدغه‌های تک ­بعدی سیاست­ مآبانه به ارزیابی آن بپردازد. در عین حال این نوشته اصلا به آن بخش از حیات سیاسی و اجتماعی سیّد حسین نصر مربوط نمی­شود، به این دلیل ساده و واضح که اندیشۀ ایشان را باید در صدها اثر مکتوب بررسی کرد، نه تعقیب و گریز در رفت­وآمدهای ایشان در مراکز دیوانی قبل از انقلاب.

بنابراین، نوشتۀ حاضر فقط و فقط برمبنای اندیشه ­های سیّد حسین نصر با استناد بر آثار و اندیشه­ های ایشان است. در عین حال امیدی هم ندارم که این همه تأکید بر ضرورت بررسی و نقد اندیشه‌های نصر بر اساس آثار وی، برخی منتقدان حرفه­ای و مخالفان پیمان ­بستۀ ایشان را از حاشیه ­پردازی غیرعالمانه و سیاست­ مآبی غیر علمی دورکند.

🔸جهت مطالعه کامل این مقاله به لینک زیر مراجعه نمایید:
yon.ir/73MO
____
اندیشکده مهاجر :

@mohajer_ThinkTank
mohaajer.ir
وادی|جواد درویش
سید حسین نصر، معلم چهارم 📝نویسنده : دکتر حسینی، عضو هیئت علمی گروه فلسفه علم دانشگاه شریف نامگذاری ارسطو به معلم اوّل، و فارابی به معلّم ثانی، و میرداماد به معلم ثالث، زمینه­ها و دلایل خود را دارد. هرچه باشد، قطعاً این نیست که این اندیشمندان سه گانۀ حوزۀ…
این مقاله خوب، عمیق و متهورانه ، نوشته جناب دکتر سید حسن حسینی، استاد بنده و از شاگردان سید حسین نصر است. این مقاله نکات خوبی دارد که مهمترینش همان تاکید مدام دکتر حسینی بر جدا کردن، اندیشه نصر از سیره عملی اوست.
این نکته خیلی مهمی است که به نظر من اگر این تفکیک صورت نگیرد، نقد ما بر افراد مجاز نخواهد بود. پیش از این بنده در مقاله ای که 4 سال پیش در مورد شخصیت مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی نوشته بودم، تاکید کرده بودم که در مواجهه با شخصیت ها و در نقد آنها باید 4 مقوله را از هم جدا کرد:
اول؛ شخصیت فرد و منش سیاسی اجتماعی او.
دوم؛ خانواده، شاگردان و اطرفیان او
سوم؛ نتایج عملکرد مدیریتی او
چهارم؛ اندیشه منعکس در گفتار و نوشتار آن او.
مثالی هم زده بودم از نقدهایی که بر دکتر شریعتی وارد شده که اکثر آنها از سه دسته اول است. خود مرحوم هاشمی مثال دیگر است و دکتر نصر مثال دیگر..
به نظر بنده ما هیچگام حجت شرعی و برهان قاطع برای نقد کردن افراد براساس سه رویکرد اول یعنی شخصیت او، شاگردانش و نتایج عملکردش، نداریم. ولی برای رویکرد چهارم برهان و حجت داریم. چون متنی است که بدون هیچ واسطه ای منتسب به خود فرد است.
از این مقدمه بگذریم
مقاله دکتر حسینی از جهت تبیین چارچوب نظری حکمت خالده نصر هم خیلی خوب بود.

اما نکاتی که درمورد مقایسه نصر با معلم اول و دوم سوم به نظر بنده میرسد این سه مورد است:

1- ارسطو، فارابی و تاحدی میرداماد در جریان و سنتی که قرار داشتند، "سرآغاز" یک نهضت فلسفی بودند، ولی به نظر میرسد، نصر "سرانجام" نهضت فلسفی سنتی گرایی است. نصر پروژه سنتگرایی گنون و شوان و.. را تکیمل کرده و منسجم تر و معقول تر ارائه کرده است. البته توضیحات مقاله در تفاوت های نصر با اسلافش کامل بود ولی به نظر میرسد، نقش نصر از این جهت به آکوئیناس شبیه تر باشد تا فارابی.

2- تاکید زیاد نصر بر "شهود"، از یک طرف باعث مهجور ماندن "مشاهده" شده و از طرف دیگر بخش مهمی از فلسفه او را سابجکتیو کرده است. نصر به بهای مقابله با پوزیتیویسم و مدرنیسم، مشاهده و تجربه را در نظریه خود جدی نگرفته. این باعث شده روش شناسی او (برخلاف تاکید دکتر حسینی به اینکه "جاودان خرد سیّد حسین نصر، از روش­شناسی بسیار روشنی بهره­مند است") چندان روشن نباشد. نصر اگر بخواهد معلم رابع باشد، باید فهم روش و نظریه او برای همه نسل ها و عصرها به سهولت میسر باشد، تعابیر غامض عرفانی و روش شناسی سابجکتیو حکمت خالده، اجازه فهم او را به راحتی نمیدهد.

3- مهمترین ویژگی نظری "معلم" یک عصر، جامعیت نظریه او در نسبت با علوم زمان خود است. ارسطو الحق بسیار جامع و دقیق به همه علوم زمان خود توجه داشته و معرفت درجه دو برای همه آنها را ارائه کرده است. حکمت نظری، حکمت عملی و حکمت ذوقی ارسطو هیچ سوالی را در فلسفه اولی، فلسفه اخلاق، فلسفه سیاست، زیبایی شناسی و...، بی پاسخ نگذاشته است.
فارابی هم تقریبا همین جایگاه را دارد و وجه تمایزش از ابن سینا که فلسفه سیاسی را به شریعت و فقه تاویل برده و ملاصدرا که آن را به عرفان تاویل برده، در همینجاست. البته علامه طباطبایی از این جهت به نظر بنده از ابن سینا و ملاصدرا جلوتر است. علامه، هم به اخلاق توجه داشته و هم به فلسفه سیاسی، ولی باز به زیبایی شناسی و علوم تجربی، عنایت کافی نداشته است.
نصر اما به اخلاق و زیبایی شناسی توجه کرده ، ولی علوم تجربی که بازیگر اصلی معرفتشناسی عصرماست، باز در منظومه فکری نصر ظاهرا مغفول است.
"خبر فوری و مهم زیر را به بندگان من -یعنی همه بندگانم حتی گناهکاران و انها که فکر میکنید جهنمی هستند- برسان:
من قطعا، تحقیقا، منحصرا و بطور بی حد و مرزی از خطای شما میگذرم و لطف و رحمتی بیش از تلاش و استحقاق شما به شما دارم!"

این عبارت ترجمه ازاد از این آیه است:
نَبِّئْ عِبادي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحيمُ (سوره حجر ایه49.)
این ترجمه را بنده ناظر نکات تفسیری و ایات قبل نوشتم
ولی ظاهرا این آیه شدیدترین تاکیدات را در غفران و رحمت الهی در میان همه آیات دارد.
سخنرانی های عمومی گروه فلسفۀ علم
زمستان 95 و بهار 96
چهارشنبه ها (دو هفته یکبار) ساعت 13:30 تا 15:30، سالن اجتماعات گروه
#انجمن_فلسفه_شریف
#دانشگاه_شریف
@philsharif
5 کتاب مجموعه مقالات کنفرانسهای "فعل الهی از منظر علمی" که بین سالهای 1993 تا 2002 توسط رصدخانه واتیکان برگزار شد. مطلب زیر در مورد این همایش ها و نسبت ما با سوالات مطرح در آنهاست:
🔴"علم و دین" و مواجهه با سوالاتی که جرات می خواهد!
این مطلب در روزنامه شریف منتشر شد:

"We might ask whether or not we are ready for this crucial endeavour. Is the community of world religions, including the Church, ready to enter into a more thorough-going dialogue with the scientific community […]? Is the scientific community now prepared to open itself to Christianity, and indeed to all the great world religions, working with us all to build a culture that is more humane and in that way more divine? Do we dare to risk the honesty and the courage that this task demands?" Pope John Paul II
این جملات حماسی!، بخشی از پیام پاپ جان پل دوم برای همایش علم، فلسفه و الهیات است که در سال 1987 توسط رصدخانه واتیکان برگزار شد. پاپ بطور خلاصه در این جملات می‌پرسد "آیا ما برای این مجاهدت سرنوشت ساز آماده‌ایم؟ آیا جامعه دینی آماده یک گفتگوی تمام عیار با جامعه علمی هست؟ آیا جامعه علمی آماده است تا به همراه مسحیت و دیگر ادیان، یک فرهنگ انسانی‌تر و الهی‌تر را سامان دهد؟ برای این امر خطیر، که صداقت و شجاعت می‌طلبد، آیا ما جرات داریم!؟
این همایش به دعوت پاپ از سه قشر "فلاسفه"، "الهیدانان" و "دانشمندان علوم طبیعی" برگزار شد و در آن همه به اتفاق نظر گفتند، مهمترین موضوع مشترک ما در حال حاضر "فعل الهی از منظر علمی" است. بعد تصمیم بر آن شد که در طول 10 سال، 5 همایش علمی با زیر عنوان "نظرگاه علمی به فعل الهی" برگزار شود.
این همایش ها عبارت بودند از: "کیهان‌شناسی کوانتمی و قوانین طبیعت"(1993)، آشوب و پیچیدگی(1996)، زیست‌شناسی مولکولی و تکاملی(1998)، انسان و عصب‌شناسی(1999)، مکانیک کوانتمی(2002)

در این 5 همایش، دانشمندان طراز اول، به همراه فلاسفه و الهیدانان، سعی کردند به این سوالات پاسخ دهند که با وجود تبیین‌های نسبتاً کامل علوم ذکر شده از جهان، دیگر چه نیازی است به خدا!؟ چه جاهایی برای فعل خدا در میان قوانین علمی باقی مانده؟ و چگونه باید آن را توضیح داد؟
***
این مقدمه بیان شد که بپرسیم آیا این سوالات فقط مبتلا‌به دنیای غرب و کلیسای مسیحیت است؟ آیا دانشمندان، نخبگان، روحانیون و فلاسفه ما نباید به این سوالات پاسخ دهند؟
موضوع "فعل الهی در طبیعت" بعد از آن 5 همایش به مهمترین مسئله علم و دین جهان تبدیل شد، بطوریکه فقط به عنوان یک مثال، مرکز علم و دین ایان رمزی وابسته به دانشگاه آکسفورد، 2.4 میلیون دلار برای مدت سه سال به همین موضوع تخصیص داد.
پس یک جواب تنزه‌طلبانه این است که بگذاریم مثل سایر تحولات علمی و فرهنگی، این پژوهش‌ها هم در غرب انجام شود و ما درنهایت فقط از پاسخ‌های آنها استفاده کنیم! اما اگر به تعبیر پاپ ما جرات مواجهه با این سوالات را داریم، می‌توان از همین‌جا یعنی دانشگاه شریف که محل تجمع نخبگان ایران است، شروع کرد. ما در این ستون روزنامه می‌خواهیم از نقطه نظرات شما در رابطه با این موضوع استفاده کنیم.
#سخنرانی

🔷 رابطه قانون طبیعت و معجزه
🗣 جواد درویش

🕰 چهارشنبه ۴ اسفند، ساعت ۱۳:۳۰
🏢 سالن اجتماعات گروه فلسفه علم

🆔 : @philsharif
وادی|جواد درویش
Photo
قصه شعله قهر تو بیان خواهد شد
مایه ننگ بزرگان و سران خواهد شد
بگذرد بازی ایام و زبان شعله
آتش دوزخ این اهرمنان خواهد شد

پ.ن: امروز رفتم عیادت این خانمی که همسر جانباز وطن بود و الان خودش هم جانباز وطن شده..
رفتم که هم دلجویی و تفقدی کنم و هم اظهار شرمساری و هم اینکه از نزدیک شرح ماوقع را بشنوم و اگر کاری از دستم برمی آید انجام دهم... یک ساعت با پسرش صحبت کردم و چند دقیقه هم تلفنی با خودش

موقع رفتن به خیلی چیزها فکر کردم برای کارهایی که میشود کرد و مطالبی که میشود نوشت
ولی موقع برگشت در اتوبوس این شعر را گفتم که مخلص کلام است..
فقط همین قدر بگویم که اتفاقاتی که برای این زن و خانواده اش افتاده، استثنا نیست، برای خانواده های جانبازان مرور خاطرات است...
و در جواب محتسبان ظاهربینی که نگران فعل حرام خودسوزی بودند هم بگویم که این زن خودش با گریه برای من قسم جلاله میخورد که من فقط بنزین و فندک را گرفتم که تهدید کنم اگر چادر اسکانی که یازده روز است در آن با پسرم زندگی میکنم را ماموران جمع کنند، خودم را اتش میزنم.. میگفت فقط تهدید بود ولی حمله ماموران باعث شد آتش بگیرم..
ماجرای خودسوزی همسر جانباز و....pdf
246.7 KB
کلکسیون فساد و اختلاس... این متن گفتگوی عده ای از دانشجویان پیگیر ماجرای خودسوزی همسر جانباز است با فرزند این خانم و یکی از مسئولین رسانه ای
♦️اندیشکده مهاجر در سالی که گذشت

📯ویژه نامه آنلاین نوروزی #اندیشکده_مهاجر 📄📝🎞📊

جهت مطالعه مطالب به لینک زیر مراجعه نمایید:
yon.ir/ulSbR
_____________
اندیشکده مهاجر :

@mohajer_ThinkTank
- 3/3 - 1/2
فایل صوتی سخنرانی بنده با موضوع نسبت #معجزه و #قانون_طبیعت که اسفند 95 در گروه فلسفه علم ارائه شد. این فایل از روی یک فیلم استخراج شده و کیفیت پایین آن به همین دلیل است که از این بابت عذرخواهی میکنم.
🔴چرا #حضرت_علی(ع) #کاندیدا شد؟ چرا #رای نیاورد!؟

1️⃣سوال اول از این جهت مهم است که در یک روی سکه کاندیدا شدن برای انتخابات، "#قدرت_‌طلبی" است که امر مذمومی است. یک ژست اخلاقی در دوره معاصر این است که "من ذره‌ای چشم به مدیریت و مقام ندارم". همچنین یک مسئله معاصر دیگر درمورد انتخابات و کلا ورود به سیاست، تعارض "حکومت با آزادی انسان‌ها" و تعارض" سیاست با دین" است.

🔸اما حضرت علی(ع)، پا به عرصه انتخابات می‌گذارد. اگر سکوت حضرت در ماجرای سقیفه و بعد انتصاب عمر را هم در تایید این مسائل معاصر بدانیم، حضور پایاپای ایشان در انتخاب خلیفه سوم، در رد آنهاست. حضرت علی در یک انتخابات شبه پارلمانی! در یک شورای 6 نفره(که البته عمر آنها را تعیین کرده بود)، برای انتخاب خلیفه سوم به میدان می‌آید. این نشان می‌دهد "#مسئولیت_پذیری_اجتماعی_و_سیاسی" مهم‌تر از قرار گرفتن در معرض اتهام "قدرت‌طلبی" است و ادیان(لااقل اسلام) با سیاست تعارضی ندارند. همچنان‌که آزادی انسان هم با حکومت قابل جمع است.

🔸این "مسئولیت‌پذیری اجتماعی و سیاسی" آنقدر مهم است که حضرت به مدل شبه دموکراسی کاملاً ناعادلانه آن زمان تن می‌دهد. ناعادلانه از این جهت که حضرت علی با پنج نفری رقابت می‌کند که به هیچ وجه با ایشان در تصاحب خلافت مساوی نیستند. خلافت و حکومت طبق واقعه غدیر، حق قطعی و مسلم ایشان بود. چیزی که خود حضرت هم در #نهج_البلاغه به آن تاکید می‌کند :
" آن گاه که عمر در گذشت امر خلافت را در قلمرو شورایی قرار داد که تصور می‌کرد من نیز همانند اعضای آن هستم. خدایا از تو یاری می‌طلبم در باره آن شورا. کی حقانیت من مورد شک بود آن گاه که با ابوبکر بودم، تا آنجا که امروز با این افراد همردیف شده‌ام؟! ولی ناچار در فراز ونشیب با آنان موافقت کردم ودر شورا شرکت جستم"(خطبه سوم)

🔸حضرت علی در مدلی وارد بازی سیاست می‌شود که نه عادلانه بود و نه ماهیت آن چندان با اسلام سازگار بود، اتهامات قدرت‌طلبی هم که از قبل وجود داشت. اما همه اینها برای حضرت علی در مقابل "مسئولیت‌پذیری اجتماعی"، کم‌اهمیت و قابل چشم‌پوشی است.


2️⃣اما چیزهایی هست که خود این "مسئولیت‌پذیری اجتماعی" در مقابل آن کم اهمیت و قابل چشم‌پوشی است. همان چیزهایی که باعث می‌شود حضرت علی در انتخابات شکست بخورد. و این پاسخ به سوال دوم است.
در #شورای 6 نفره، سه نفر به نفع سه نفر دیگر کنار رفتند و این‌گونه انتخابات به دور دوم کشیده شد! در دور دوم حضرت علی، #عبدالرحمان ابن عوف و #عثمان حضور داشتند. عبدالرحمان می‌گوید هرکس از کتاب، سنت و روش شیخین پیروی کند، با او بیعت می‌کنم. حضرت علی شرایط را نمی‌پذیرد، ولی عثمان می‌پذیرد و خلیفه می‌شود.

🔸حالا همه مسئله اینجاست که چرا حضرت علی آن شرایط را نمی‌پذیرد؟ و چرا لااقل وانمود نمی‌کند که می‌پذیرد!؟
"#خدا" و "#اخلاق"، آن دو موضوعی است که "مسئولیت‌پذیری اجتماعی" در مقابل آن کم‌اهمیت و قابل چشم‌پوشی است. حضرت علی می‌توانست به روش شیخین عمل کند و حالا برخی کاستی‌های آن را اصلاح کند. یک مصلحت‌اندیشی ساده می‌گوید خسارت و هزینه نرسیدن حضرت به خلافت، بیشتر از عمل به روش شیخین است! اما "خدا" و ضرورت اطاعت از امر او و تبعیت از روش پیامبر(ص)(که لازمه آن مخالفت با روش شیخین است)، اجازه این مصلحت‌اندیشی را به حضرت علی نمی‌دهد.

🔸همچنین حضرت علی می‌توانست یک دروغ مصلحتی! بگوید که باز یک مصلحت‌اندیشی ساده حکم می‌کند در چنین شرایط خطیری این کار را کند. ولی این کار را هم انجام نمی‌دهد.


⬅️ نتیجتاً رفتار انتخاباتی و تبلیغاتی! حضرت علی(ع) نشان می‌دهد، هم تفکر #چپ_افراطی و سکولاری که از اساس حکومت و سیاست را مخالف دین و اخلاق می‌داند، بر خطاست و هم تفکر #راست_افراطی و قدرت‌طلبی که هر راه و روشی برای دست یافتن به حکومت را مباح می‌داند.
"خدا و آخرت" و "ارزش های اخلاقی" بالاتر از "مسئولیت‌پذیری اجتماعی" است؛ و "مسئولیت‌پذیری اجتماعی" هم بالاتر از مصلحت‌اندیشی‌های شخصی است.
🔴 #سیانور ، #الهه_راستگو ، #مهرداد_بذرپاش

1️⃣فیلم سیانور ماجرای یکی از مهمترین مقاطع تاریخی سازمان مجاهدین خلق یعنی تصمیم بر تغییر ایدئولوژی است که براساس آن "مارکسیسم" در ایدئولوژی آنها، جایگزین "اسلام" می‌شود. پیامد آن تصفیه درون‌سازمانی "#مجید_شریف_واقفی" و "مرتضی صمدیه لباف" است که بر مشی اسلامی مقاومت می‌کنند. البته فیلم به نظر من چندان موفق نیست. چون یک مسئله سیاسی، فکری و تشکیلاتی را تقلیل می‌دهد به یکسری رذالت‌ها و عقده گشایی‌های شخصی وحید افراخته و تقی شهرام. هرچند کشتن انسانها به خاطر تفکر متفاوت آنها، در هیچ شرایطی قابل قبول نیست، ولی نشان دادن اینکه این قتل ناشی از یک تصمیم سازمانی و از روی تقدس بیش از حد اصول و ارزش‌های آن سازمان است، موثرتر و با واقعیت سازگارتر بود تا اینکه مسئله را شخصی جلوه دهند.
🔸ولی به هرحال همین حد هم برای آشنایی ما با جریاناتی که تا همین 30 سال پیش هنوز زنده بودند و برای یکسری اصول (فارغ از حق و باطل بودن آن که مسلما اصول سازمان مجاهدین باطل بود) حاضر بودند دست به هرکاری بزنند، غنیمت است.

2️⃣سال 92 بعد از انتخابات شورای شهر وقتی قرار شد شهردار جدید را شورای شهر انتخاب کند، #الهه_راستگو عضو اصلاح طلب شورای شهر، به آقای #قالیباف رای داد و با تک رای او، قالیباف بر #محسن_هاشمی پیروز شد. خانم راستگو با برخورد بسیار تند رسانه‌ها و برخی بزرگان #اصلاح‌طلب مواجه شد. باز همه و بخصوص اصولگرایان فقط یک روی سکه که همان احترام نگذاشتن به تصمیم و اندیشه آزاد خانم راستگو بود را دیدند و روی دیگر سکه را ندیدند که هنوز جریاناتی هستند که برای اصول و تصمیمات خود ارزش قائلند و هرکس هم که این اصول را قبول دارد، در عین آزادی، باید به قواعد پایبند باشد.

3️⃣ امروز آقای #مهرداد_بذرپاش بعد از چندین ماه کش و قوس در یک جمع بی‌هویت و بی‌مسما، به عنوان نماینده (یا یکی از نمایندگان) جریان #اصولگرا برای ثبت‌نام به وزارت کشور رفت. ابتدا گفتند دیر رسید و برگشت. بعدا معلوم شد با نقض قانون به داخل راه پیدا کرده و ثبت‌نام کرده و بعد هم بلافاصله بیرون آمده و انصراف داده!
🔸این رفتارهای عجیب و کودکانه، از یک‌طرف نشانه بی‌ثباتی شخصیتی است و از طرف دیگر نشانه بی‌هویتی سازمانی است. جریان اصولگرا البته اصول و ایدئولوژی مشخصی ندارد، ولی برای همان تصمیمات خلق‌الساعه بی‌بنیانی هم که گرفته می‌شود کسی ارزش قائل نیست. اگر امثال آقای بذرپاش بدانند که بعدا به خاطره لطمه‌ای که براثر سوء رفتار آنها به کل جریان وارد می‌شود باید پاسخگو باشند و هزینه بپردازند، بیش از این از رفتارهایشان مراقبت می‌کنند.

🔸این البته منحصر به بذرپاش جوانان نیست. بزرگان و پیران اصولگرا هم سه انتخابات است که به دلیل اتخاذ تصمیمات غلط، شکست‌های بسیار بدی را متحمل می‌شوند. همانطور که بنده بعد از انتخابات مجلس نوشتم "#اصولگرایی_از_اصل_افتاده_نه_از_اسب" و این واقعیتی است که خیلی از اصولگرایان از آن فرار می‌کنند چون می‌دانند پذیرش آن مستلزم بازنگری بنیادین در اندیشه، اخلاق سیاسی و از همه مهم‌تر #سبک_زندگی است. اصولگرایان دوست دارند فکر کنند که از چشم مردم نیفتاده‌اند، فقط مقابل چشم مردم نیستند! به خاطر همین سال به سال در انتخابات ها بیشتر ثبتنام میکنند و بدتر شکست میخورند!**
🔸قبلا فکر می‌کردم شکست در انتخابات، اصولگرایان را بیدار می‌کند ولی به دلیلی که در این نوشته گفتم یعنی اینکه آنها به هیچ‌کس و هیچ‌جا پاسخگو نیستند، حاضرند در همه انتخابات‌ها همین‌طور چوب حراج به اعتبار و آبروی خود بزنند ولی تن به "تغییر" ندهند.

🔸سازمان مجاهدین خلق و اصولگرایی دو سر افراطی، اهمیت قائل شدن برای ایدئولوژی و تشکیلات هستند. برای یکی اینقدر تشکیلات مقدس می‌شود که حاضر است برای آن آدم بکشد و دیگری اینقدر نسبت به تشکیلات بی‌غیرت است که ساعت 6 بعد از ظهر آخرین روز ثبت‌نام خواب می‌ماند! و البته هردو غلط است.



**البته استثنائاتی مثل #سعید_جلیلی هستند که هم حاضرند عطای تشکیلاتی که فقط تمنای قدرت آنها را دورهم جمع کرده را به لقایش ببخشند؛ و هم حاضرند 4 سال شبانه روز کارکنند و در نهایت هم آگاهانه تصمیم بگیرند و ثبت‌نام نکنند.
1_5163411822144913409.pdf
681.7 KB
این نتایج آماری یک موسسه افکار سنجی در کاناداست از وضعیت آرای دکتر روحانی و نگاه مردم ایران درمورد وضعیت اقتصادی در چهار سال اخیر
2024/11/20 11:39:16
Back to Top
HTML Embed Code: