🔴درمورد این👆 مقاله
مسئله اصلی مقاله "بررسی نظریه عدم انقطاع فیض الهی براساس یک استدلال تجربی ویک تحلیل فلسفی"، همان مسئله قدیمی و مهم فلسفه یعنی "حدوث یا قِدَم" جهان هستی است.
(حدوث عالم به بیان ساده یعنی اینکه عالم از یک نقطه ای به بعد ایجاد شده و قِدَم عالم یعنی عالم بوده و هست و خواهد بود و نقطه شروعی ندارد. )
این مقاله درصدد اثبات حدوث یا رد قدم نیست. بلکه صرفا یکی از استدلال های مرتبط با قدم عالم را سعی دارد زیرسوال ببرد.
🔹همانطور که در عالم اسلام مشهور است، غالبا فلاسفه طرفدار قدم عالم هستند و متکلمان طرفدار حدوث عالم. ولی این دسته بندی ها در غرب به این شکل نیست. فلاسفه بزرگ معاصر هم اکنون هستند مثل Wiliam Crage که با نگاه های عمیقا فلسفی از نظریه حدوث دفاع میکنند و اتفاقا به متکلمان اسلامی مثل غزالی هم استناد میکنند.
🔹فلاسفه ، دو دسته استدلال در رد حدوث عالم دارند. یکی از آنها از ناحیه بررسی ماهیت زمان و ماهیت جهان هستی است و دیگری از ناحیه بررسی صفات خداوند.
در این مقاله ما با دومی کار داریم.
در این استدلال فلاسفه بطور خیلی ساده میگویند اگر عالم حادث باشد و از نقطه ای به بعد ایجاد شده باشد، پس قبل از آن خدا بیکار بوده! و این با صفات "دائم الفیض" بودن خدا در تعارض است. به این استدلال "برهان عدم انقطاع فیض الهی" گفته میشود.
🔹سعی بنده در این مقاله بر این بوده که بگویم دائم الفیض بودن خدا وقتی خدشه دار میشود که عالم، قابلیت دریافت فیض داشته و فیض به آن نرسیده.
مثل اینکه من بگویم اگر نمره من 20 نشود این با عدالت و کرم استادم در تعارض است! این حرف زمانی درست است که من استعداد و توانایی 20 گرفتن داشته باشم و استاد به من 20 نداده باشد. اما اگر من در حد 10 باشم، دیگر 20 نگرفتن من، استاد را زیرسوال نمیبرد.
🔹در این مقاله دو برهان ارائه شده که نشان داده شود عالم هستی به عنوان عالم ماده، قابلیت و استعداد ازلی بودن را ندارد و لذا ازلی نبودن آن، فیض خدا را زیرسوال نمی برد.
🔹برهان اول براساس قانون دوم ترمودینامیک است. البته استفاده از این قانون برای اثبات حدوث عالم مسبوق به سابقه است و بخصوص در آثار خود ویلیام کریگ وجود دارد. ولی در این مقاله دو نوآوری صورت گرفته.
اولا این قانون برای اثبات حدوث استفاده نشده بلکه برای نشان دادن عدم قابلیت ازلی بودن استفاده شده. در استفاده قانون دوم ترمودینامیک برای اثبات حدوث یعنی کاری که کریگ انجام میدهد، مناقشاتی وارد است. ازجمله اینکه میتوان مثل ملاصدرا مدعی شد خداوند از بیرون عالم هستی به عالم انرژی وارد میکند و عالم را از اینکه دچار مرگ حرارتی شود، باز میدارد.
ثانیا این قانون در کارهای کریگ با دقت استفاده نشده است. لااقل دو شرط برای اعمال قانون دوم ترمودینامیک بر عالم هستی وجود دارد که باید ثابت شود. اول اینکه نشان داد عالم هستی را میتوان به عنوان یک "کل" درنظر گرفت و دوم اینکه نشان داد عالم هستی را میتوان به عنوان یک سیستم ایزوله درنظر گرفت. در این مقاله سعی شده استدلال هایی هرچند مختصر درمورد این دو شرط اقامه شود.
اما برهان دوم یک بررسی فلسفی است که در کارهای علامه طباطبایی هم وجود دارد و در این مقاله فقط صورتبندی دقیق تر و بهتری از آن ارائه شده است. براساس آن مشکل ایراد فلاسفه در انقاطاع فیض برمیگردد به یک مغالطه لفظی درمورد حدوث عالم. فلاسفه میگویند اگر دوره ای باشد که خدا باشد و عالم هستی نباشد، خدا بیکار می ماند! ولی مسئله این است که این "دوره" بی معناست. دوره زمانی با وجود "زمان" معنا پیدا میکند و زمان هم از بعد ایجاد عالم، ایجاد میشود.
♦️از دوستان و اساتید بزرگوار خواهشمندم با مطالعه این مقاله و بیان نقطه نظرات و انتقادات خود بر غنای این بحث بیفزایند.
مسئله اصلی مقاله "بررسی نظریه عدم انقطاع فیض الهی براساس یک استدلال تجربی ویک تحلیل فلسفی"، همان مسئله قدیمی و مهم فلسفه یعنی "حدوث یا قِدَم" جهان هستی است.
(حدوث عالم به بیان ساده یعنی اینکه عالم از یک نقطه ای به بعد ایجاد شده و قِدَم عالم یعنی عالم بوده و هست و خواهد بود و نقطه شروعی ندارد. )
این مقاله درصدد اثبات حدوث یا رد قدم نیست. بلکه صرفا یکی از استدلال های مرتبط با قدم عالم را سعی دارد زیرسوال ببرد.
🔹همانطور که در عالم اسلام مشهور است، غالبا فلاسفه طرفدار قدم عالم هستند و متکلمان طرفدار حدوث عالم. ولی این دسته بندی ها در غرب به این شکل نیست. فلاسفه بزرگ معاصر هم اکنون هستند مثل Wiliam Crage که با نگاه های عمیقا فلسفی از نظریه حدوث دفاع میکنند و اتفاقا به متکلمان اسلامی مثل غزالی هم استناد میکنند.
🔹فلاسفه ، دو دسته استدلال در رد حدوث عالم دارند. یکی از آنها از ناحیه بررسی ماهیت زمان و ماهیت جهان هستی است و دیگری از ناحیه بررسی صفات خداوند.
در این مقاله ما با دومی کار داریم.
در این استدلال فلاسفه بطور خیلی ساده میگویند اگر عالم حادث باشد و از نقطه ای به بعد ایجاد شده باشد، پس قبل از آن خدا بیکار بوده! و این با صفات "دائم الفیض" بودن خدا در تعارض است. به این استدلال "برهان عدم انقطاع فیض الهی" گفته میشود.
🔹سعی بنده در این مقاله بر این بوده که بگویم دائم الفیض بودن خدا وقتی خدشه دار میشود که عالم، قابلیت دریافت فیض داشته و فیض به آن نرسیده.
مثل اینکه من بگویم اگر نمره من 20 نشود این با عدالت و کرم استادم در تعارض است! این حرف زمانی درست است که من استعداد و توانایی 20 گرفتن داشته باشم و استاد به من 20 نداده باشد. اما اگر من در حد 10 باشم، دیگر 20 نگرفتن من، استاد را زیرسوال نمیبرد.
🔹در این مقاله دو برهان ارائه شده که نشان داده شود عالم هستی به عنوان عالم ماده، قابلیت و استعداد ازلی بودن را ندارد و لذا ازلی نبودن آن، فیض خدا را زیرسوال نمی برد.
🔹برهان اول براساس قانون دوم ترمودینامیک است. البته استفاده از این قانون برای اثبات حدوث عالم مسبوق به سابقه است و بخصوص در آثار خود ویلیام کریگ وجود دارد. ولی در این مقاله دو نوآوری صورت گرفته.
اولا این قانون برای اثبات حدوث استفاده نشده بلکه برای نشان دادن عدم قابلیت ازلی بودن استفاده شده. در استفاده قانون دوم ترمودینامیک برای اثبات حدوث یعنی کاری که کریگ انجام میدهد، مناقشاتی وارد است. ازجمله اینکه میتوان مثل ملاصدرا مدعی شد خداوند از بیرون عالم هستی به عالم انرژی وارد میکند و عالم را از اینکه دچار مرگ حرارتی شود، باز میدارد.
ثانیا این قانون در کارهای کریگ با دقت استفاده نشده است. لااقل دو شرط برای اعمال قانون دوم ترمودینامیک بر عالم هستی وجود دارد که باید ثابت شود. اول اینکه نشان داد عالم هستی را میتوان به عنوان یک "کل" درنظر گرفت و دوم اینکه نشان داد عالم هستی را میتوان به عنوان یک سیستم ایزوله درنظر گرفت. در این مقاله سعی شده استدلال هایی هرچند مختصر درمورد این دو شرط اقامه شود.
اما برهان دوم یک بررسی فلسفی است که در کارهای علامه طباطبایی هم وجود دارد و در این مقاله فقط صورتبندی دقیق تر و بهتری از آن ارائه شده است. براساس آن مشکل ایراد فلاسفه در انقاطاع فیض برمیگردد به یک مغالطه لفظی درمورد حدوث عالم. فلاسفه میگویند اگر دوره ای باشد که خدا باشد و عالم هستی نباشد، خدا بیکار می ماند! ولی مسئله این است که این "دوره" بی معناست. دوره زمانی با وجود "زمان" معنا پیدا میکند و زمان هم از بعد ایجاد عالم، ایجاد میشود.
♦️از دوستان و اساتید بزرگوار خواهشمندم با مطالعه این مقاله و بیان نقطه نظرات و انتقادات خود بر غنای این بحث بیفزایند.
🔴اهمیت فرهنگی و فلسفی جایزه نوبل فیزیک امسال
نوبل فیزیک 2017 که به سه فیزیکدان آمریکایی اهدا شدT از جهات مختلف بسیار حائز اهمیت است. چرا که کشف این سه دانشمند، پیشبینی 100 سال پیش انیشتن را تایید کرد. این کشف در فیزیک و کیهان شناسی بی اندازه مهم است، اما برای من که رشته ام متاسفانه فیزیک نیست! این کشف از دو جنبه دیگر اهمیت دارد:
1️⃣ اهمیت فرهنگی
(البته لازم است اشاره کنم آنچه اینجا به عنوان اهمیت فرهنگی مینویسم صرفا یک نکته حاشیه ای و فرعی از منظر خودم هست و اصراری ندارم آن را در عرض اهمیت علمی و فلسفی این جایزه قرار دهم)
مسئله فرهنگی این جایزه برمیگردد به شخصیت چندبعدی و فرهنگی یکی از دانشمندانی که امسال این جایزه را دریافت کردند. کیپ استفان ترون Kip Stephen Thorne استاد فیزیک آمریکایی که از دوستان نزدیک و قدیمی استفان هاوکینگ هم هست. او سال 2009 از موسسه تحقیقاتی که بوده خودش را بازنشست میکند و بعد از آن بیشتر رو می آورد به فعالیت های فرهنگی، ترویجی و رسانه ای!
من با سوابق او در سایت closer to truth (که به نظرم بهترین و بزرگترین فعالیت رسانهای در موضوع علم و الهیات است و خودش در یک مطلب جداگانه جای معرفی دارد) آشنا شدم. او ضمن همکاری با این سایت، در ساخت چند فیلم که مهمترین آنها فیلم Interstellar ساخته کریستوفر نولان معروف است، همکاری و مشارکت نزدیک داشته. همچنین در دورهای به نوشتن کتابهای مقدماتی و پایه در فیزیک روی آورده و با برخی رمان نویسان معروف که بخصوص روی سفر در زمان(time travel) رمانهایی علمی-تخیلی نوشته اند، هم همکاری و مشارکت داشته است.
🔹این نکته جالبی بود برای من که او در همین دوره ای که این کارهای فرهنگی را انجام میداده، به کشف مهمی در کار علمی خودش هم رسیده و این کارها شاید ذهن او را به حقایق عالم نزدیک تر هم کرده و در این کشف بی تاثیر نبوده است.
2️⃣ اهمیت فلسفی
یکی از مسائل مهم در فلسفه علم، واقع گرایی یا ابزارگرایی علمی است. سوال فیلسوف علم این است که اگر مثلا نیوتن گفته F=ma این نسبت با همه اجزا آن مثل نیرو و شتاب، واقعا در طبیعت به همین شکل وجود دارد یا صرفا واژهها و مفاهیمی است که در ذهن نیوتن و ما وجود دارد؟ هردو دسته در فلسفه علم طرفدارانی دارد.
اما کشف اخیر که به نوبل امسال منتهی شد، یک برگ برنده مهم برای واقع گرایان علمی به حساب میآید.
100 سال پیش انیشتن در نظریه نسبیت عام وجود #امواج_گرانشی را پیش بینی و معرفی کرده بود. امواج گرانشی به زبان ساده یک غیرفیزیکدان!: (لطفا فیزیکدانان هم ببخشند و هم اشتباهات را بفرمایند تا اصلاح کنم)
🔹 یک معما بعد از نیوتن این بود که اگر بین دو جرم، گرانش وجود دارد و مثلا اجسام به سمت زمین جذب میشوند، این نیرو از کجا میآید؟ نیوتن صرفا وجود گرانش را کشف کرد ولی اینکه چرا گرانش وجود دارد را جواب نداد.
انیشتن اوایل 1900 به دنبال جواب این سوال نظریه نسبت عام را مطرح کرد و امواج گرانشی را دلیل وجود نیروی گرانش دانست. او گفت ما غیر از سه بعد فضایی، یک بعد چهارم از جنس فضا-زمان هم داریم که در آن انحناها و خمیدگیهایی وجود دارد. این خمیدگی به دلیل وجود اجسام سنگین مثل زمین در وسط پهنه فضا-زمان است (شکل زیر)
همچنین حرکت ها و برخوردهای بسیار سهمگین در کیهان، موجهایی در این پهنه ایجاد میکند. مثل زمین لرزه یا برخورد دو کشتی غول پیکر وسط دریا که گاهی امواج آن تا ساحل میآید. این موجها نیرو دارند که همان نیروی گرانش است.
🔹انیشتن اولا وجود این موجها را که حاصل برخوردهای سهمگین سیاهچالهها و... هستند را پیش بینی کرده بود و ثانیا با محاسبه این خمیدگیها و امواج گرانشی، پیشبینی کرده بود کل جهان از یک برخورد بسیار عظیم در حدود 14 میلیارد سال پیش ایجاد شده است. به این نظریه در کیهان شناسی تورم کیهانی و لحظه اول را بیگ بنگ یا انفجار بزرگ می گویند. این نظریه معتبرترین نظریه کیهان شناسی است.
🔹حالا افرادی که امسال جایزه نوبل گرفتند توانستهاند رصدخانههای عظیم و در عین حال بسیار دقیقی بسازند که امواج گرانشی را رصد کنند. یعنی موجهایی که از برخوردهای عظیم کیهانی و حتی از انفجار اولیه در فضای ایجاد شده را الان ردیابی کنند. پس کشف آنها هم تاییدی است بر وجود امواج گرانشی و هم تایید نظریه تورم کیهانی.
🔹و اهمیت فلسفی این کشف در اینجاست که آنچه انیشتن صرفا از روی قواعد ریاضی و معادلات روی کاغذ پیشبینی کرده بود، در عالم واقع رصد شده است و این نشان میدهد علم و نظریات علمی کشف از واقع میکنند. البته این اولین بار نیست که واقع گرایی علمی اینگونه تقویت میشود.
http://s8.picofile.com/file/8308229000/newexperimen.png
نوبل فیزیک 2017 که به سه فیزیکدان آمریکایی اهدا شدT از جهات مختلف بسیار حائز اهمیت است. چرا که کشف این سه دانشمند، پیشبینی 100 سال پیش انیشتن را تایید کرد. این کشف در فیزیک و کیهان شناسی بی اندازه مهم است، اما برای من که رشته ام متاسفانه فیزیک نیست! این کشف از دو جنبه دیگر اهمیت دارد:
1️⃣ اهمیت فرهنگی
(البته لازم است اشاره کنم آنچه اینجا به عنوان اهمیت فرهنگی مینویسم صرفا یک نکته حاشیه ای و فرعی از منظر خودم هست و اصراری ندارم آن را در عرض اهمیت علمی و فلسفی این جایزه قرار دهم)
مسئله فرهنگی این جایزه برمیگردد به شخصیت چندبعدی و فرهنگی یکی از دانشمندانی که امسال این جایزه را دریافت کردند. کیپ استفان ترون Kip Stephen Thorne استاد فیزیک آمریکایی که از دوستان نزدیک و قدیمی استفان هاوکینگ هم هست. او سال 2009 از موسسه تحقیقاتی که بوده خودش را بازنشست میکند و بعد از آن بیشتر رو می آورد به فعالیت های فرهنگی، ترویجی و رسانه ای!
من با سوابق او در سایت closer to truth (که به نظرم بهترین و بزرگترین فعالیت رسانهای در موضوع علم و الهیات است و خودش در یک مطلب جداگانه جای معرفی دارد) آشنا شدم. او ضمن همکاری با این سایت، در ساخت چند فیلم که مهمترین آنها فیلم Interstellar ساخته کریستوفر نولان معروف است، همکاری و مشارکت نزدیک داشته. همچنین در دورهای به نوشتن کتابهای مقدماتی و پایه در فیزیک روی آورده و با برخی رمان نویسان معروف که بخصوص روی سفر در زمان(time travel) رمانهایی علمی-تخیلی نوشته اند، هم همکاری و مشارکت داشته است.
🔹این نکته جالبی بود برای من که او در همین دوره ای که این کارهای فرهنگی را انجام میداده، به کشف مهمی در کار علمی خودش هم رسیده و این کارها شاید ذهن او را به حقایق عالم نزدیک تر هم کرده و در این کشف بی تاثیر نبوده است.
2️⃣ اهمیت فلسفی
یکی از مسائل مهم در فلسفه علم، واقع گرایی یا ابزارگرایی علمی است. سوال فیلسوف علم این است که اگر مثلا نیوتن گفته F=ma این نسبت با همه اجزا آن مثل نیرو و شتاب، واقعا در طبیعت به همین شکل وجود دارد یا صرفا واژهها و مفاهیمی است که در ذهن نیوتن و ما وجود دارد؟ هردو دسته در فلسفه علم طرفدارانی دارد.
اما کشف اخیر که به نوبل امسال منتهی شد، یک برگ برنده مهم برای واقع گرایان علمی به حساب میآید.
100 سال پیش انیشتن در نظریه نسبیت عام وجود #امواج_گرانشی را پیش بینی و معرفی کرده بود. امواج گرانشی به زبان ساده یک غیرفیزیکدان!: (لطفا فیزیکدانان هم ببخشند و هم اشتباهات را بفرمایند تا اصلاح کنم)
🔹 یک معما بعد از نیوتن این بود که اگر بین دو جرم، گرانش وجود دارد و مثلا اجسام به سمت زمین جذب میشوند، این نیرو از کجا میآید؟ نیوتن صرفا وجود گرانش را کشف کرد ولی اینکه چرا گرانش وجود دارد را جواب نداد.
انیشتن اوایل 1900 به دنبال جواب این سوال نظریه نسبت عام را مطرح کرد و امواج گرانشی را دلیل وجود نیروی گرانش دانست. او گفت ما غیر از سه بعد فضایی، یک بعد چهارم از جنس فضا-زمان هم داریم که در آن انحناها و خمیدگیهایی وجود دارد. این خمیدگی به دلیل وجود اجسام سنگین مثل زمین در وسط پهنه فضا-زمان است (شکل زیر)
همچنین حرکت ها و برخوردهای بسیار سهمگین در کیهان، موجهایی در این پهنه ایجاد میکند. مثل زمین لرزه یا برخورد دو کشتی غول پیکر وسط دریا که گاهی امواج آن تا ساحل میآید. این موجها نیرو دارند که همان نیروی گرانش است.
🔹انیشتن اولا وجود این موجها را که حاصل برخوردهای سهمگین سیاهچالهها و... هستند را پیش بینی کرده بود و ثانیا با محاسبه این خمیدگیها و امواج گرانشی، پیشبینی کرده بود کل جهان از یک برخورد بسیار عظیم در حدود 14 میلیارد سال پیش ایجاد شده است. به این نظریه در کیهان شناسی تورم کیهانی و لحظه اول را بیگ بنگ یا انفجار بزرگ می گویند. این نظریه معتبرترین نظریه کیهان شناسی است.
🔹حالا افرادی که امسال جایزه نوبل گرفتند توانستهاند رصدخانههای عظیم و در عین حال بسیار دقیقی بسازند که امواج گرانشی را رصد کنند. یعنی موجهایی که از برخوردهای عظیم کیهانی و حتی از انفجار اولیه در فضای ایجاد شده را الان ردیابی کنند. پس کشف آنها هم تاییدی است بر وجود امواج گرانشی و هم تایید نظریه تورم کیهانی.
🔹و اهمیت فلسفی این کشف در اینجاست که آنچه انیشتن صرفا از روی قواعد ریاضی و معادلات روی کاغذ پیشبینی کرده بود، در عالم واقع رصد شده است و این نشان میدهد علم و نظریات علمی کشف از واقع میکنند. البته این اولین بار نیست که واقع گرایی علمی اینگونه تقویت میشود.
http://s8.picofile.com/file/8308229000/newexperimen.png
Forwarded from علم و دين
#سمينارهاي_دانشجويي
#انجمن_فلسفه_علم
#علم_و_دين
هر دو هفته يكبار چهارشنبه ها
سالن اجتماعات
@philsharif
🆔 @scirel
🆔 @mohajer_ThinkTank
#انجمن_فلسفه_علم
#علم_و_دين
هر دو هفته يكبار چهارشنبه ها
سالن اجتماعات
@philsharif
🆔 @scirel
🆔 @mohajer_ThinkTank
عاقبت زنجیر ما را چون کلاف
بافت محکم این عمو زنجیرباف
بافت محکم این عمو زنجیرباف
بعد از آن افکند پشت کوه قاف
برّهها! فکری برای خود کنید
چون شبان و گرگ کردند ائتلاف
اینک این ماییم; نعشی نیمهجان
کرکسان گرد سر ما در طواف
ما ضعیفان تا چه مُرداری کنیم
پهلوانان را که اینجا رفت ناف
آن یکی صد فخر دارد بر کلاه
گرچه بی شلوار شد روز مصاف
آن یکی دیگر به آواز بلند
حرف حق را گفت، امّا در لحاف
آن یکی دیگر به صد مردانگی
میکند تا صبح، عین و شین و قاف
آن دگر مانده است تا روشن شود
فرق آب مطلق و آب مضاف
کارگاه آسمان تعطیل باد
تا که برگردد جناب از اعتکاف
الغرض مثل برنج تازهدم
در چلوصاف کسان گشتیم صاف
جهد مردان عمل کاری نکرد
مرحبا بر همّت مردان لاف
محمدکاظم کاظمی
بافت محکم این عمو زنجیرباف
بافت محکم این عمو زنجیرباف
بعد از آن افکند پشت کوه قاف
برّهها! فکری برای خود کنید
چون شبان و گرگ کردند ائتلاف
اینک این ماییم; نعشی نیمهجان
کرکسان گرد سر ما در طواف
ما ضعیفان تا چه مُرداری کنیم
پهلوانان را که اینجا رفت ناف
آن یکی صد فخر دارد بر کلاه
گرچه بی شلوار شد روز مصاف
آن یکی دیگر به آواز بلند
حرف حق را گفت، امّا در لحاف
آن یکی دیگر به صد مردانگی
میکند تا صبح، عین و شین و قاف
آن دگر مانده است تا روشن شود
فرق آب مطلق و آب مضاف
کارگاه آسمان تعطیل باد
تا که برگردد جناب از اعتکاف
الغرض مثل برنج تازهدم
در چلوصاف کسان گشتیم صاف
جهد مردان عمل کاری نکرد
مرحبا بر همّت مردان لاف
محمدکاظم کاظمی
Forwarded from Khabgard | خوابگرد
دستمزد سزاوار در دارالعلوم مراغه خواجه نصير طوسى:
فیلسوف، روزى ٣ درهم
طبيب، ٢ درهم
فقيه، ١ درهم
محدث، نيم درهم
ابن كثير، البداية و النهاية
نقل از: عطاءالله مهاجرانی
@KhabGard
فلسفه در اصطلاح قدما به معنى هرگونه دانش عقلى در مقابل دانش نقلى به کار میرفت.
فیلسوف، روزى ٣ درهم
طبيب، ٢ درهم
فقيه، ١ درهم
محدث، نيم درهم
ابن كثير، البداية و النهاية
نقل از: عطاءالله مهاجرانی
@KhabGard
فلسفه در اصطلاح قدما به معنى هرگونه دانش عقلى در مقابل دانش نقلى به کار میرفت.
حضرت علی(ع) بعد از جنگ جمل فرمودند:
الْيَوْمَ توافقنا عَلَى سَبِيلِ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ مَنْ وَثِقَ بِمَاءٍ لَمْ يَظْمَأْ
امروز بر دو راهی حق و باطل ایستاده ایم. کسی که به وجود آب ایمان دارد، هرگز تشنه نمیشود..
الْيَوْمَ توافقنا عَلَى سَبِيلِ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ مَنْ وَثِقَ بِمَاءٍ لَمْ يَظْمَأْ
امروز بر دو راهی حق و باطل ایستاده ایم. کسی که به وجود آب ایمان دارد، هرگز تشنه نمیشود..
🔷متن زیر ایمیلی است که از طرف سایت philpapers.org برای من ارسال شده است. این سایت بزرگترین مرجعی است که ژورنال های فلسفی را Index میکند. بیشترین مقالات فلسفی دنیا در اینجا قابل مشاهده است.
همچنین این سایت شامل یک بخش philevents است که رویدادهای فلسفی در دنیا مثل همایش ها و سمینارها را اطلاع رسانی میکند و یکی بخش philjobs دارد که شغل های فلسفی(هرچند در کشور ما چنین تعبیری نامانوس به نظر میرسد😊) را معرفی میکند.
🔹اخیرا این سایت بخشی را اضافه کرده است با عنوان philarchive که ایمیل زیر برای معرفی آن است.
این بخش شامل کل مقالات Open access یا مقالاتی که دسترسی به کل متن آنها بصورت رایگان میسر است، می باشد.
(هرچند باز این مرزها و محدودیت ها در کشور ما برچیده شده و اهل فن راه های ساده تری برای دسترسی به مقالات دارند😊)
Dear Javad,
We're pleased to announce the launch of a new site from the PhilPapers Foundation: PhilArchive.
As its name indicates, PhilArchive is an open access e-print archive for philosophical works. PhilArchive is a relaunch and rebranding of the archive service that has been present within PhilPapers since 2009. The archive service has been widely used, but we have found that some philosophers are unaware of it because of its location within PhilPapers. We anticipate that the new PhilArchive website will significantly increase awareness and use of the service. It will also help to logically separate PhilPapers open access content (which is completely free to all) from its indexing service (for which we ask universities to pay a fee).
At launch, PhilArchive includes the 27,000 works already in the PhilPapers archive, making it by far the largest open access archive in philosophy. PhilPapers and PhilArchive will remain tightly integrated, with all archived papers on one service automatically appearing on the other service. PhilArchive also introduces some important new features, including the ability to make different versions of a paper accessible for citation.
We strongly encourage all philosophers to archive their papers on PhilArchive as a matter of course. Papers submitted to PhilArchive are not peer reviewed, although to prevent abuse they are subject to vetting for minimal standards of quality and relevance. Most journal publishers allow archival at least of a preprint version; you can find information on a specific journal's policy on this page.
We also encourage all users to regularly monitor PhilArchive for new papers. You can set up regular email alerts and also search by fine-grained topics. We hope that the site will help make archival a standard practice in philosophy, as it already is in the physical sciences and some other areas.
Visit PhilArchive
همچنین این سایت شامل یک بخش philevents است که رویدادهای فلسفی در دنیا مثل همایش ها و سمینارها را اطلاع رسانی میکند و یکی بخش philjobs دارد که شغل های فلسفی(هرچند در کشور ما چنین تعبیری نامانوس به نظر میرسد😊) را معرفی میکند.
🔹اخیرا این سایت بخشی را اضافه کرده است با عنوان philarchive که ایمیل زیر برای معرفی آن است.
این بخش شامل کل مقالات Open access یا مقالاتی که دسترسی به کل متن آنها بصورت رایگان میسر است، می باشد.
(هرچند باز این مرزها و محدودیت ها در کشور ما برچیده شده و اهل فن راه های ساده تری برای دسترسی به مقالات دارند😊)
Dear Javad,
We're pleased to announce the launch of a new site from the PhilPapers Foundation: PhilArchive.
As its name indicates, PhilArchive is an open access e-print archive for philosophical works. PhilArchive is a relaunch and rebranding of the archive service that has been present within PhilPapers since 2009. The archive service has been widely used, but we have found that some philosophers are unaware of it because of its location within PhilPapers. We anticipate that the new PhilArchive website will significantly increase awareness and use of the service. It will also help to logically separate PhilPapers open access content (which is completely free to all) from its indexing service (for which we ask universities to pay a fee).
At launch, PhilArchive includes the 27,000 works already in the PhilPapers archive, making it by far the largest open access archive in philosophy. PhilPapers and PhilArchive will remain tightly integrated, with all archived papers on one service automatically appearing on the other service. PhilArchive also introduces some important new features, including the ability to make different versions of a paper accessible for citation.
We strongly encourage all philosophers to archive their papers on PhilArchive as a matter of course. Papers submitted to PhilArchive are not peer reviewed, although to prevent abuse they are subject to vetting for minimal standards of quality and relevance. Most journal publishers allow archival at least of a preprint version; you can find information on a specific journal's policy on this page.
We also encourage all users to regularly monitor PhilArchive for new papers. You can set up regular email alerts and also search by fine-grained topics. We hope that the site will help make archival a standard practice in philosophy, as it already is in the physical sciences and some other areas.
Visit PhilArchive
🔴مستند جدید و جسورانه تیم آرمان مدیا با عنوان #انقلاب_جنسی نشانه بلوغ فکری و جسارت کار فرهنگی در بخشی از هم نسلهای ماست.
🔹پیامی که من از این مستند دریافت کردم که در فیلم هم به آن تصریح میشود، این است که برخورد امروز غرب درمورد مساله جنسی مثل برخورد اسلام سنتی و حقیقی است. یعنی به رسمیت شناختن این غریزه در عین داشتن یکسری حدود و ضوابط
و برخورد امروز ما در کشورمان مثل برخورد غرب سنتی و کلیسای قرون وسطاست. یعنی شیطانی دیدن این غریزه و سعی در سرکوب آن..
صحنه ای که نشان میدهد مردم، کلیسا را به آتش میکشند خیلی معنادار بود.
🔹به نظر من امتیاز اصلی تیم آرمان و عامل موفقیت آنها نزدیک شدن به مردم و دیدن آنها و مسائل آنها با چشم غیرمسلح و بدون عینک حاکمیتی است.
صمیمیت و اعتماد مردم در صحبت با حسین شمقدری راجع به خصوصی ترین مسائل خود، واقعا عجیب است و نشان دهنده همین نزدیک شدن به مردم است.
همین امتیاز را این دوستان در گزارش از وضعیت امروز غرب دارند. یعنی به جای اینکه مثل هایدگری های ایرانی یا فرهنگستان اسلامی، غرب را با کلیات ابوالبقا فلسفی قضاوت کنند، با جزئیات حاصل از نگاه نزدیک و واقع نگر خود قضاوت میکنند.
http://www.fox-film.ir/wp-content/uploads/2017/09/enghelabejensi-13-1024x576.jpg
🔹پیامی که من از این مستند دریافت کردم که در فیلم هم به آن تصریح میشود، این است که برخورد امروز غرب درمورد مساله جنسی مثل برخورد اسلام سنتی و حقیقی است. یعنی به رسمیت شناختن این غریزه در عین داشتن یکسری حدود و ضوابط
و برخورد امروز ما در کشورمان مثل برخورد غرب سنتی و کلیسای قرون وسطاست. یعنی شیطانی دیدن این غریزه و سعی در سرکوب آن..
صحنه ای که نشان میدهد مردم، کلیسا را به آتش میکشند خیلی معنادار بود.
🔹به نظر من امتیاز اصلی تیم آرمان و عامل موفقیت آنها نزدیک شدن به مردم و دیدن آنها و مسائل آنها با چشم غیرمسلح و بدون عینک حاکمیتی است.
صمیمیت و اعتماد مردم در صحبت با حسین شمقدری راجع به خصوصی ترین مسائل خود، واقعا عجیب است و نشان دهنده همین نزدیک شدن به مردم است.
همین امتیاز را این دوستان در گزارش از وضعیت امروز غرب دارند. یعنی به جای اینکه مثل هایدگری های ایرانی یا فرهنگستان اسلامی، غرب را با کلیات ابوالبقا فلسفی قضاوت کنند، با جزئیات حاصل از نگاه نزدیک و واقع نگر خود قضاوت میکنند.
http://www.fox-film.ir/wp-content/uploads/2017/09/enghelabejensi-13-1024x576.jpg
با دوستان کارگروه علم و دین اندیشکده مهاجر در حال ساختن مستندی هستیم که یکی از مسائل آن، وضعیت موضوع علم و دین در کشور ما در نسبت با وضعیت آن در غرب است.
البته مستند که چه عرض کنم، حرف های خودمانی خودمان است در قاب دوربین!
امروز این جمله را در مقاله ای که درمورد نظریه رابرت راسل (که یک فیزیکدان و الهیدان آمریکایی و رئیس و بنیانگذار مرکز الهیات و علوم طبیعی برکلی است) دیدم:
This, in turn, leads to Russell’s fourth issue, which he sees as the crucial challenge to the theology-and-science discussion today: the meaning and intelligibility of the resurrection and eschatology in light of physics and cosmology.
او میگوید یکی از چالش های وخیم علم و الهیات امروز، بررسی معنا و امکان پذیری "رستاخیز" و "معاد" در پرتو فیزیک و کیهان شناسی است.
حرف ما در آن مستند این است : درحالی که غرب مواجه نزدیک و جدی با علوم طبیعی دارد و سعی میکند مسائل دینی را در این مواجهه توضیح دهد، فلاسفه و اندیشمندان داخلی ما در موضوع علم و دین هنوز به دنبال بررسی معنا و امکان پذیری "علم دینی" هستند!
این تقابل هم معنا دار بود واقعا:
معنا و امکان پذیری رستاخیز و معاد در پرتو فیزیک در مقابل معنا و امکان پذیری علم دینی
البته مستند که چه عرض کنم، حرف های خودمانی خودمان است در قاب دوربین!
امروز این جمله را در مقاله ای که درمورد نظریه رابرت راسل (که یک فیزیکدان و الهیدان آمریکایی و رئیس و بنیانگذار مرکز الهیات و علوم طبیعی برکلی است) دیدم:
This, in turn, leads to Russell’s fourth issue, which he sees as the crucial challenge to the theology-and-science discussion today: the meaning and intelligibility of the resurrection and eschatology in light of physics and cosmology.
او میگوید یکی از چالش های وخیم علم و الهیات امروز، بررسی معنا و امکان پذیری "رستاخیز" و "معاد" در پرتو فیزیک و کیهان شناسی است.
حرف ما در آن مستند این است : درحالی که غرب مواجه نزدیک و جدی با علوم طبیعی دارد و سعی میکند مسائل دینی را در این مواجهه توضیح دهد، فلاسفه و اندیشمندان داخلی ما در موضوع علم و دین هنوز به دنبال بررسی معنا و امکان پذیری "علم دینی" هستند!
این تقابل هم معنا دار بود واقعا:
معنا و امکان پذیری رستاخیز و معاد در پرتو فیزیک در مقابل معنا و امکان پذیری علم دینی
🔹همانطور که هیچگاه نباید به فرهنگ و افراد فرهنگی مثل هنرمندان و اساتید، نگاه امنیتی داشت
هیچگاه هم نباید به افراد امنیتی نگاه فرهنگی داشت! و دغدغه های فرهنگی آنها را باور کرد.
مثلا اگر یک فرد امنیتی در انتخابات بیت الغزل همه حرفهایش رفع حصر و استفاده از زنان و اقوام در منصب های مهم دولتی بود، نباید حرف او را فرهنگی فهمید، و الا نتیجه اش میشود جنبش #فریب_خوردیم که بین زنان و اقوام بعد از معرفی کابینه روی داد؛ و جنبش #ناامید_شدیم که بین دانشجویان بعد از معرفی وزیر علوم اتفاق افتاد.
امروز هم باز اگر این فرد امنیتی نگران محدودیت رفت و آمد و ممنوعیت تصویری کسی شده، به جای اینکه با نگاه فرهنگی باورش کنیم، باید به اصل ماجرا هم شک کنیم. که در شرایط اوج ناکارآمدی اقتصادی دولت و نارضایتی طرفداران و به هم پیچیدن طومار برجام، چه مفری بهتر از این!
و الّا رئیس شورای عالی امنیت ملی اگر خودش در این تصمیمات دخیل نباشد یا لااقل به آن راضی نباشد، نفوذش برای برگرداندن این تصمیات خیلی بیشتر از یک ژورنالیستی است که فقط از پشت تریبون میتواند فشار بیاورد!
هیچگاه هم نباید به افراد امنیتی نگاه فرهنگی داشت! و دغدغه های فرهنگی آنها را باور کرد.
مثلا اگر یک فرد امنیتی در انتخابات بیت الغزل همه حرفهایش رفع حصر و استفاده از زنان و اقوام در منصب های مهم دولتی بود، نباید حرف او را فرهنگی فهمید، و الا نتیجه اش میشود جنبش #فریب_خوردیم که بین زنان و اقوام بعد از معرفی کابینه روی داد؛ و جنبش #ناامید_شدیم که بین دانشجویان بعد از معرفی وزیر علوم اتفاق افتاد.
امروز هم باز اگر این فرد امنیتی نگران محدودیت رفت و آمد و ممنوعیت تصویری کسی شده، به جای اینکه با نگاه فرهنگی باورش کنیم، باید به اصل ماجرا هم شک کنیم. که در شرایط اوج ناکارآمدی اقتصادی دولت و نارضایتی طرفداران و به هم پیچیدن طومار برجام، چه مفری بهتر از این!
و الّا رئیس شورای عالی امنیت ملی اگر خودش در این تصمیمات دخیل نباشد یا لااقل به آن راضی نباشد، نفوذش برای برگرداندن این تصمیات خیلی بیشتر از یک ژورنالیستی است که فقط از پشت تریبون میتواند فشار بیاورد!
Forwarded from علم و دين
🔭علم و اسلام🕌
⏱زمان:یکشنبه۷ آبان،ساعت ۱۳:۳۰
🏛مکان:دانشگاه صنعتی شریف،سالن جابربنحیان
💫اندیشکده مهاجر دانشگاه شریف
🌐 mohaajer.ir
🆔 @scirel
🆔 @mohajer_thinktank
⏱زمان:یکشنبه۷ آبان،ساعت ۱۳:۳۰
🏛مکان:دانشگاه صنعتی شریف،سالن جابربنحیان
💫اندیشکده مهاجر دانشگاه شریف
🌐 mohaajer.ir
🆔 @scirel
🆔 @mohajer_thinktank
وادی|جواد درویش
🔭علم و اسلام🕌 ⏱زمان:یکشنبه۷ آبان،ساعت ۱۳:۳۰ 🏛مکان:دانشگاه صنعتی شریف،سالن جابربنحیان 💫اندیشکده مهاجر دانشگاه شریف 🌐 mohaajer.ir 🆔 @scirel 🆔 @mohajer_thinktank
درمورد جزیئات محتوای این سخنرانی با اقای اقبال مکاتبه ای داشتم.
این جواب ایشان بود:
Aslamu alaykum dear Javad
I am sorry that the lecture was not planned in advance, so as to allow time for sending a detailed description, but please find below information about it:
Title: Does science has religion?
Description: Over the last few decades, there has been a revival of debate about the relationship between science and religion. One particular aspect of this debate pertains to Islamic science. Critics argue that science cannot be called Islamic or non-Islamic, science is neutral. Those who hold the opposite views point out the inherent philosophical assumptions of science and the meta-scientific content of the enterprise of science to assert that each civilisationو has its own worldview within which scientific community exists and within which science takes place The lecture explores various facets of this debate.
Was-Salam
Muzaffar
--------------------------------
Center for Islamic Sciences
Alberta, Canada
(www.cis-ca.org; www.iequran.com)
این جواب ایشان بود:
Aslamu alaykum dear Javad
I am sorry that the lecture was not planned in advance, so as to allow time for sending a detailed description, but please find below information about it:
Title: Does science has religion?
Description: Over the last few decades, there has been a revival of debate about the relationship between science and religion. One particular aspect of this debate pertains to Islamic science. Critics argue that science cannot be called Islamic or non-Islamic, science is neutral. Those who hold the opposite views point out the inherent philosophical assumptions of science and the meta-scientific content of the enterprise of science to assert that each civilisationو has its own worldview within which scientific community exists and within which science takes place The lecture explores various facets of this debate.
Was-Salam
Muzaffar
--------------------------------
Center for Islamic Sciences
Alberta, Canada
(www.cis-ca.org; www.iequran.com)
Greenwood_guides_to_science_and.pdf
7.3 MB
کتاب "علم و اسلام " نوشته آقای دکتر مظفر اقبال .. سخنرانی ایشان فردا ساعت 1:30 در دانشگاه شریف سالن جابر ابن حیان، برگزار میشود. حضور برای علاقه مندان آزاد است.
🔹اوایل این هفته در دانشگاه شریف تجمعی علیه وزیر پیشنهادی علوم با حمایت بچه های انجمن اسلامی برگزار شد.
🔹دیروز هم تجمع دیگری علیه استکبار جهانی با حمایت بسیج برگزار شد.
🔹در همین اثنا قانونی تصویب و ابلاغ شد که پزشک مرد در بهداری دانشگاه نمی تواند بیمار زن را معاینه کند! چیزی که صراحتا خلاف عقل، اخلاق و شرع است.
این قانون که برخلاف همه قوانین خیلی سریع اجرا شد، دیشب داشت فاجعه می آفرید. دختر دانشجویی که از شر مزاحمان و خفت گیران خیابانی(که حضور فزاینده آنها در اطراف دانشگاه، خود نشان از بی کفایتی مسئولین است)، مضطربانه به دانشگاه پناه می آورد و از فرط ضعف و ترس ناشی از این حادثه، به بهداری مراجعه میکند. ولی بهداری به دلیل نداشتن پزشک زن، او را نمی پذیرد و حتی پا درمیانی اساتید هم کارساز نمیشود!!
این داستان آنقدر تلخ بود که من ابتدا باور نمیکردم. واقعا شبیه سناریوهای فیلم های سیاهی است که گاهی درمورد زنان ساخته میشود. ولی ظاهرا کل داستان عین حقیقت است.
هنوز این ماجرا از سوی کسانیکه از ظلم های آمریکا و.. رگ گردنی میشوند، واکنشی نداشته است.
🔹کنار هم گذاشتن این سکوت، آن قانون غیر انسانی و غیر شرعی، آن تجمعات و ماجرای چند صباح پیش قانون من درآوردی یک استاد TA (که گفته بود اگر گروه درسی مختلط باشد، نمره صفر میدهد)، حس بسیار بد و نگران کننده ای به انسان میدهد. و در این شرایط کمترین وظیفه هر انسان دینداری #نه_به_دینداری_ضد_انسانی است.
🔴"هنگامی که سازمانهای دینی احساس کردند به پول، هوادار، ساختمان و مجالس گرم نیاز دارند بدانند که به سازمانهای بشری و دکانهای بیارزشی برای انسانفروشی، جانفروشی، حیاتفروشی و مال فروشی به نام خدا تبدیل شدهاند." (امام موسی صدر)
🔹دیروز هم تجمع دیگری علیه استکبار جهانی با حمایت بسیج برگزار شد.
🔹در همین اثنا قانونی تصویب و ابلاغ شد که پزشک مرد در بهداری دانشگاه نمی تواند بیمار زن را معاینه کند! چیزی که صراحتا خلاف عقل، اخلاق و شرع است.
این قانون که برخلاف همه قوانین خیلی سریع اجرا شد، دیشب داشت فاجعه می آفرید. دختر دانشجویی که از شر مزاحمان و خفت گیران خیابانی(که حضور فزاینده آنها در اطراف دانشگاه، خود نشان از بی کفایتی مسئولین است)، مضطربانه به دانشگاه پناه می آورد و از فرط ضعف و ترس ناشی از این حادثه، به بهداری مراجعه میکند. ولی بهداری به دلیل نداشتن پزشک زن، او را نمی پذیرد و حتی پا درمیانی اساتید هم کارساز نمیشود!!
این داستان آنقدر تلخ بود که من ابتدا باور نمیکردم. واقعا شبیه سناریوهای فیلم های سیاهی است که گاهی درمورد زنان ساخته میشود. ولی ظاهرا کل داستان عین حقیقت است.
هنوز این ماجرا از سوی کسانیکه از ظلم های آمریکا و.. رگ گردنی میشوند، واکنشی نداشته است.
🔹کنار هم گذاشتن این سکوت، آن قانون غیر انسانی و غیر شرعی، آن تجمعات و ماجرای چند صباح پیش قانون من درآوردی یک استاد TA (که گفته بود اگر گروه درسی مختلط باشد، نمره صفر میدهد)، حس بسیار بد و نگران کننده ای به انسان میدهد. و در این شرایط کمترین وظیفه هر انسان دینداری #نه_به_دینداری_ضد_انسانی است.
🔴"هنگامی که سازمانهای دینی احساس کردند به پول، هوادار، ساختمان و مجالس گرم نیاز دارند بدانند که به سازمانهای بشری و دکانهای بیارزشی برای انسانفروشی، جانفروشی، حیاتفروشی و مال فروشی به نام خدا تبدیل شدهاند." (امام موسی صدر)
🔴درمورد مهدکودکها و مبانی روانشناسی آنها
ما در تهران سه نوع مهدکودک داریم:
1️⃣مهدهای صرفاً نگهداری کننده از کودک: یعنی آنها که هدف اصلیشان نگهداری از کودک به دلیل مشغله یا بیحوصلگی والدین است. قدیم مهدکودکها همه به همین شکل بود. الآن شاید تنها تفاوت این است که سعی میکنند کودک از اوقاتی که در مهد هست، احساس شادی بکند چیزی که زمان قدیم کمتر بود.
2️⃣مهدهای آموزشمحور: یعنی مهدهایی که بیشتر باانگیزه سود و سرمایه، انواع و اقسام کلاسهای آموزشی که فقط برای والدین جذابیت دارد(نه برای کودک آنها) را برگزار میکنند. مهدهای دو زبانه، سه زبانه و حتی مهدهای قرآنی، اکثرا از همین قسمند.
3️⃣مهدهای خلاقیت محور: این مهدها که جدیدتر هستند و تعداد آنها هم خیلی کمتر است، بر مبنای افزایش قوای ادراکی و شناختی و خلاقیتهای کودکان کار میکنند.
🔹مبانی روانشناسی هرکدام:
در روانشناسی مکاتب زیادی هست ولی آن مکاتبی که بیش از همه در عمل وارد شده اند، دو مکتب #رفتار_گرایی و #شناخت_گرایی است.
♦️رفتارگراها تا 40 سال پیش یکهتاز عرصه روانشناسی و علوم تربیتی بودند و اکثر مدارس و مهدهای قدیمی و حتی فعلی در دنیا، بر اساس نظریات آنها کار میکرد و میکند.
اصل حرف آنها این است برای شناخت انسان به چیزی بیش از خروجیهای رفتاری او احتیاج نیست. یعنی حالتهای درونی و ذهنی در اینجا محلی ندارد. اگر کودکی لجباز و پرخاشگر است، یک عامل بیرونی مثل رفتار پدر و مادرش باعث این لجبازی شده و یک عامل بیرونی مثل وعده بستنی و شکلات هم آرامش میکند! هیچ عامل درونی، مثل احساس و ادراک خود کودک را نباید در تحلیلها و راهحلها وارد کرد.
همین مسئله "ایوان پاولف" روسی را به این نتیجه میرساند که برای کنترل انسان باید از محرکهای بیرونی استفاده کرد. از این جهت او تفاوت چندانی بین تربیت انسان و سگ نمیبیند. لذا همه آزمایشهای مشهور خودش را روی سگ خودش انجام میدهد. و درنهایت به نظریه معرف #بازتابهای_شرطی میرسد. این نظریه میگوید بدون استفاده از فکر و استدلال و منطق و عقلانیت، و صرفا با استفاده از جزا و پاداش و تحریک غرائز و علائق، میشود رفتارها را کنترل کرد.
یک کودک در این سیستم لازم نیست بداند دروغ چیست که از آن احتراز کند، خودبهخود و بدون اینکه از علت بد بودن دروغ باخبر باشد، طوری با جایزه و تحریک غرایزش تربیت میشود که هیچوقت دروغ نگوید. یعنی دقیقاً همان روشی که پاولوف سگ خود را تربیت میکرد و همان روشی که در سیرک به حیوانات آموزش داده میشود.
🔹مهدکودکهای دسته اول و دوم یعنی آنهایی که فقط از کودکان نگهداری میکنند و آنها که آموزش محور هستند، خواسته یا ناخواسته همگی پیرو مکتب رفتارگرایی هستند.
♦️#شناخت_گرایی ایدههای برآمده از علوم شناختی (cognitive science) برای روانشناسی و علوم تربیتی است. علوم شناختی که حاصل مطالعات 1970 به بعد در اروپا و آمریکا است، دقیقاً برعکس رفتارگرایی، شناخت انسان را شناخت فکر، ذهن و مغز او میداند. برای یک شناختگرا، مهمترین وجه انسان، ادراک، استدلال، حافظه، تصمیمگیری، توانایی حل مسئله و بیان اوست. اگر اینها درست شود همه رفتارهای او هم درست میشود.
در اینجا فاصله انسان و حیوان خیلی زیاد میشود و دقیقاً این نظریه دست میگذارد روی محوریترین و بنیادینترین ویژگی انسانها که همان تعقل و ادراک اوست.
🔹به همین دلیل مهدهای جدید که بر مبنای این نظریه ایجاد شدهاند، ثقل اصلی کارشان را میگذارند روی خلاقیت و افزاش مهارتهای ادراکی و عقلی کودکان.
طبق نظریات عصبشناسی و علوم شناختی، تا چهار سالگی 75 درصد و تا شش سالگی 90 درصد مغز انسان ساخته میشود. به همین دلیل 0 تا 6 سالگی را مهمترین سنین انسان برای شکلگیری شخصیت آینده او میدانند.
و لذا در نگاه آنها، اولاً کار با کودک قبل از مدرسه اگر از کار در مدرسه مهمتر نباشد، کماهمیتتر نیست؛ و ثانیاً مهمترین کارها، کارهایی است که باعث بهبود رشد مغزی کودک میشود. این کارها شامل بازیهایی است که در آنها کودک خودش تجربه مستقیمی از اشیا پیرامون کسب کند.
هرچه حواس کودک بیشتر درگیر شود، این رشد مغزی و خلاقیت بیشتر میشود. مثلاً کشیدن نقاشی بهتر است از شنیدن داستان، درست کردن کاردستی بهتر است از کشیدن نقاشی، درست کردن کاردستیهای سهبعدی بهتر است از کاردستیهای دوبعدی، استفاده از متریال طبیعی مثل سنگ و چوب، بهتر است از متریال مصنوعی؛ و بهطورکلی ارتباط با موجود زنده بخصوص اگر این ارتباط شکل عاطفی به خود بگیرد، تأثیر بسیار زیادی در خلاقیت و رشد مناسب ذهن کودک دارد.
🔹پ.ن: این مطلب در دو بخش دیگر که شامل " آموزههای اسلام درمورد انسان و روانشناسی"و "تحلیل و ارزیابی مهدهای به اصطلاح اسلامی"است، انشالله کامل خواهد شد.
ما در تهران سه نوع مهدکودک داریم:
1️⃣مهدهای صرفاً نگهداری کننده از کودک: یعنی آنها که هدف اصلیشان نگهداری از کودک به دلیل مشغله یا بیحوصلگی والدین است. قدیم مهدکودکها همه به همین شکل بود. الآن شاید تنها تفاوت این است که سعی میکنند کودک از اوقاتی که در مهد هست، احساس شادی بکند چیزی که زمان قدیم کمتر بود.
2️⃣مهدهای آموزشمحور: یعنی مهدهایی که بیشتر باانگیزه سود و سرمایه، انواع و اقسام کلاسهای آموزشی که فقط برای والدین جذابیت دارد(نه برای کودک آنها) را برگزار میکنند. مهدهای دو زبانه، سه زبانه و حتی مهدهای قرآنی، اکثرا از همین قسمند.
3️⃣مهدهای خلاقیت محور: این مهدها که جدیدتر هستند و تعداد آنها هم خیلی کمتر است، بر مبنای افزایش قوای ادراکی و شناختی و خلاقیتهای کودکان کار میکنند.
🔹مبانی روانشناسی هرکدام:
در روانشناسی مکاتب زیادی هست ولی آن مکاتبی که بیش از همه در عمل وارد شده اند، دو مکتب #رفتار_گرایی و #شناخت_گرایی است.
♦️رفتارگراها تا 40 سال پیش یکهتاز عرصه روانشناسی و علوم تربیتی بودند و اکثر مدارس و مهدهای قدیمی و حتی فعلی در دنیا، بر اساس نظریات آنها کار میکرد و میکند.
اصل حرف آنها این است برای شناخت انسان به چیزی بیش از خروجیهای رفتاری او احتیاج نیست. یعنی حالتهای درونی و ذهنی در اینجا محلی ندارد. اگر کودکی لجباز و پرخاشگر است، یک عامل بیرونی مثل رفتار پدر و مادرش باعث این لجبازی شده و یک عامل بیرونی مثل وعده بستنی و شکلات هم آرامش میکند! هیچ عامل درونی، مثل احساس و ادراک خود کودک را نباید در تحلیلها و راهحلها وارد کرد.
همین مسئله "ایوان پاولف" روسی را به این نتیجه میرساند که برای کنترل انسان باید از محرکهای بیرونی استفاده کرد. از این جهت او تفاوت چندانی بین تربیت انسان و سگ نمیبیند. لذا همه آزمایشهای مشهور خودش را روی سگ خودش انجام میدهد. و درنهایت به نظریه معرف #بازتابهای_شرطی میرسد. این نظریه میگوید بدون استفاده از فکر و استدلال و منطق و عقلانیت، و صرفا با استفاده از جزا و پاداش و تحریک غرائز و علائق، میشود رفتارها را کنترل کرد.
یک کودک در این سیستم لازم نیست بداند دروغ چیست که از آن احتراز کند، خودبهخود و بدون اینکه از علت بد بودن دروغ باخبر باشد، طوری با جایزه و تحریک غرایزش تربیت میشود که هیچوقت دروغ نگوید. یعنی دقیقاً همان روشی که پاولوف سگ خود را تربیت میکرد و همان روشی که در سیرک به حیوانات آموزش داده میشود.
🔹مهدکودکهای دسته اول و دوم یعنی آنهایی که فقط از کودکان نگهداری میکنند و آنها که آموزش محور هستند، خواسته یا ناخواسته همگی پیرو مکتب رفتارگرایی هستند.
♦️#شناخت_گرایی ایدههای برآمده از علوم شناختی (cognitive science) برای روانشناسی و علوم تربیتی است. علوم شناختی که حاصل مطالعات 1970 به بعد در اروپا و آمریکا است، دقیقاً برعکس رفتارگرایی، شناخت انسان را شناخت فکر، ذهن و مغز او میداند. برای یک شناختگرا، مهمترین وجه انسان، ادراک، استدلال، حافظه، تصمیمگیری، توانایی حل مسئله و بیان اوست. اگر اینها درست شود همه رفتارهای او هم درست میشود.
در اینجا فاصله انسان و حیوان خیلی زیاد میشود و دقیقاً این نظریه دست میگذارد روی محوریترین و بنیادینترین ویژگی انسانها که همان تعقل و ادراک اوست.
🔹به همین دلیل مهدهای جدید که بر مبنای این نظریه ایجاد شدهاند، ثقل اصلی کارشان را میگذارند روی خلاقیت و افزاش مهارتهای ادراکی و عقلی کودکان.
طبق نظریات عصبشناسی و علوم شناختی، تا چهار سالگی 75 درصد و تا شش سالگی 90 درصد مغز انسان ساخته میشود. به همین دلیل 0 تا 6 سالگی را مهمترین سنین انسان برای شکلگیری شخصیت آینده او میدانند.
و لذا در نگاه آنها، اولاً کار با کودک قبل از مدرسه اگر از کار در مدرسه مهمتر نباشد، کماهمیتتر نیست؛ و ثانیاً مهمترین کارها، کارهایی است که باعث بهبود رشد مغزی کودک میشود. این کارها شامل بازیهایی است که در آنها کودک خودش تجربه مستقیمی از اشیا پیرامون کسب کند.
هرچه حواس کودک بیشتر درگیر شود، این رشد مغزی و خلاقیت بیشتر میشود. مثلاً کشیدن نقاشی بهتر است از شنیدن داستان، درست کردن کاردستی بهتر است از کشیدن نقاشی، درست کردن کاردستیهای سهبعدی بهتر است از کاردستیهای دوبعدی، استفاده از متریال طبیعی مثل سنگ و چوب، بهتر است از متریال مصنوعی؛ و بهطورکلی ارتباط با موجود زنده بخصوص اگر این ارتباط شکل عاطفی به خود بگیرد، تأثیر بسیار زیادی در خلاقیت و رشد مناسب ذهن کودک دارد.
🔹پ.ن: این مطلب در دو بخش دیگر که شامل " آموزههای اسلام درمورد انسان و روانشناسی"و "تحلیل و ارزیابی مهدهای به اصطلاح اسلامی"است، انشالله کامل خواهد شد.