آنها که میخواهند علل حقیقی معجزات و کرامات را کشف کنند و اشیاء را مانند یک فیلسوف درک کنند نه مانند عوام، که از هرچیز به حیرت میافتند، فورأ تکفیر میگردند و بیدین خوانده میشوند.
این تکفیر از جانب کسانی است که عوامالناس آنان را کاشف اسرار طبیعت و خدا میدانند. زیرا این اشخاص به خوبی میدانند که اگر پرده اوهام دریده شود آن اعجاب مردم که مایه حفظ قدرت آنهاست از میان خواهد رفت.
#اخلاق
#باروخ_اسپینوزا
این تکفیر از جانب کسانی است که عوامالناس آنان را کاشف اسرار طبیعت و خدا میدانند. زیرا این اشخاص به خوبی میدانند که اگر پرده اوهام دریده شود آن اعجاب مردم که مایه حفظ قدرت آنهاست از میان خواهد رفت.
#اخلاق
#باروخ_اسپینوزا
«مغـز» ابلهان عـلم را
به اوهـام، فلسـفه را به
بطالت و هنر را به فضل
فروشـى مبدل مـى كند !
#جرج_برنارد_شاو
به اوهـام، فلسـفه را به
بطالت و هنر را به فضل
فروشـى مبدل مـى كند !
#جرج_برنارد_شاو
Forwarded from ربات_بینام 2020
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
همیشه کسانی هستند که دفاع از خدا را وظیفهی خود میدانند، انگار که واقعیت مطلق، چهارچوب نگهدارندهی وجود، چیزی ضعیف و بیدفاع است.
این آدمها از کنار #بیوهای بر اثر جذام از شکل افتاده که چند سکه گدایی میکند #رد میشوند، از کنار کودکان #ژنده پوشی که در خیابان زندگی میکنند رد میشوند اما اگر کمترین چیزی علیه خدا ببینند داستان فرق میکند.
چهره هایشان سرخ می شود سینههایشان را بیرون میدهند کلمات خشم آلودی به زبان میآورند. میزان خشمشان حیرت انگیز است. نحوهی برخوردشان هراس آور است.
این آدمها نمیفهمند که باید در درون از خدا دفاع کرد نه در بیرون.
آنها باید خشمشان را متوجه خودشان کنند...
#یان_مارتل
مترجم: گیتا گرکانی
این آدمها از کنار #بیوهای بر اثر جذام از شکل افتاده که چند سکه گدایی میکند #رد میشوند، از کنار کودکان #ژنده پوشی که در خیابان زندگی میکنند رد میشوند اما اگر کمترین چیزی علیه خدا ببینند داستان فرق میکند.
چهره هایشان سرخ می شود سینههایشان را بیرون میدهند کلمات خشم آلودی به زبان میآورند. میزان خشمشان حیرت انگیز است. نحوهی برخوردشان هراس آور است.
این آدمها نمیفهمند که باید در درون از خدا دفاع کرد نه در بیرون.
آنها باید خشمشان را متوجه خودشان کنند...
#یان_مارتل
مترجم: گیتا گرکانی
نتانیاهو الان میخواد در کنگره آمریکا سخنرانی کنه تمام چپگراهای دمکرات از جمله هریس در این جلسه شرکت نکردند
هریس شده وکیل مدافع تروریست های اسلامگرای فلسطینی، دمکراسی غربی نقایص بسیاری داره از جمله اینکه غربی ها خصوصا آمریکا که مهمترین مسئله ای که داشت مبارزه با کمونیسم و چپگرایی بود، امروز داره آماده میشه که یک چپگرا رئیس جمهور آمریکا بشه
حالا آمریکا دمکراسی صد درصدی نداره دوتا حزب داره و سالها افراد قدرتمند پشت پرده تلاش کردند تا از ورود جریانات غیر ملی در مسائل مهم سیاسی جلوگیری کنند وای به حال روزیکه در ایران دمکراسی غربی به جریان بیفته که هیچ کنترلی از بالا روش نیست و یک خر توخر سیاسی راه بیفته که هیچ وقت نشه درستش کرد
حالا آمریکا دمکراسی صد درصدی نداره دوتا حزب داره و سالها افراد قدرتمند پشت پرده تلاش کردند تا از ورود جریانات غیر ملی در مسائل مهم سیاسی جلوگیری کنند وای به حال روزیکه در ایران دمکراسی غربی به جریان بیفته که هیچ کنترلی از بالا روش نیست و یک خر توخر سیاسی راه بیفته که هیچ وقت نشه درستش کرد
💢اسناد جنایات تازيان مسلمان در جنگ با ایرانیان
▪️در جنگ أُلَّيْس فرمانده تازيان مسلمان (خالد بن ولید) نذر می کند چنانچه به ایرانیان دست یافت آنقدر از ایشان بکشد تا جوی خون راه بیفتد!
در این جنگ هفتاد هزار ایرانی قتل و عام می شوند.
📓#منبع: تاریخ طبری - ج۴ - ص۱۴۹۴ ۱۴۹۳٫
▪️در جنگ أُلَّيْس فرمانده تازيان مسلمان (خالد بن ولید) نذر می کند چنانچه به ایرانیان دست یافت آنقدر از ایشان بکشد تا جوی خون راه بیفتد!
در این جنگ هفتاد هزار ایرانی قتل و عام می شوند.
📓#منبع: تاریخ طبری - ج۴ - ص۱۴۹۴ ۱۴۹۳٫
در بیست و چند قرن پیش یونانیان دشمن
خونی ما ایرانیان بودند و با وجود این مورخ
بزرگ آنها هرودوت که اورا ابوالمورخین
خوانده اند بیست و چهار قرن پیش در حق
ایرانیان چنین گفته است:
"ایرانی مجاز نیست ازچیزیکه عملش قبیح و
غیرمجاز باشد سخن براند و درنظر آنها هیچ
چیز شرم انگیزتر از دروغ گفتن نیست
از دروغ گذشته قرض کردن هم در نزد آنها
بغایت زشت و مکروه است و برای این زشتی
علتی که بیان میکنند این است که می گویند
آدم مقروض گاهی مجبور میشود دروغ
بگوید."
محمدعلی جمالزاده _ خلقیات ما ایرانیان
خونی ما ایرانیان بودند و با وجود این مورخ
بزرگ آنها هرودوت که اورا ابوالمورخین
خوانده اند بیست و چهار قرن پیش در حق
ایرانیان چنین گفته است:
"ایرانی مجاز نیست ازچیزیکه عملش قبیح و
غیرمجاز باشد سخن براند و درنظر آنها هیچ
چیز شرم انگیزتر از دروغ گفتن نیست
از دروغ گذشته قرض کردن هم در نزد آنها
بغایت زشت و مکروه است و برای این زشتی
علتی که بیان میکنند این است که می گویند
آدم مقروض گاهی مجبور میشود دروغ
بگوید."
محمدعلی جمالزاده _ خلقیات ما ایرانیان
انتقام قادسیه
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟ #قسمت_هفدهم در این موارد قرآن آنچیزی است که میتوان آنرا در هنگام موعظه یا مناجات قرائت کرد و این مجزا از کتاب است. در واقع منظور این است که کتابی است روشن که آیاتش به زبان عربی است و بنابر این محمد میتواند…
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟
#قسمت_هيجدهم
احتمالا بخشهایی از متن، به خصوص برخی از سورههای کوتاه آخر قرآن بخشی از همین مناجاتها باشد(مانند سورههای #اخلاص و #فاتحه) و یا بخشهایی از سورههایی که شامل قصص انبیاست یا نقل قولهایی از آنچیزی باشد که "#قرآن_مبین" خوانده میشود.
در هر حال، یک چیز مشخص است: قرآنی که ما در دست داریم، عینا همان "قرآن" و "کتابی" نیست که در متن به آن اشاره میشود.
مفسرین و مترجمین قرآن، برای لاپوشانی عناوین اولیه سورهها "کتاب حکیم"، "قرآن مبین"، "کتاب مبین"، "قرآن عربی"، "قرآن مجید"، "ذکر" و غیره را به تمامی همین متن سورهها تعبیر کرده اند.
اما همانطور که از در قسمتهاى قبل اشاره كرديم، در بسیاری از این موارد، این عناوین به چیزی خارج از متن اشاره میکنند. این موضوع، فرضیه ما مبنی بر اینکه متن سورهها، در واقع نامههایی هستند که همراه با آنها بخشهای مختلفی از کتب ارسال میشده را تقویت میکند.
حتی برخی مسلمانان برای توجیه بیشتر، با سوء تعبیر عامدانه از کلمه مبهم "قدر"، ادعا میکنند که در واقع قرآن به صورت یک کتاب کامل در شب قدر به طور یکجا براى محمد فرستاده شده است و سپس به تدریج بر او قرائت میشده است(این در حالی است که قرآن در ۱۵:۹، ۱۷:۱۰۶، ۲۵:۳۲، ۷۶:۲۳ به صراحت اعلام میکند که قرآن به تدریج نازل شده است)
این ادعا البته برای توجیه و گمراه کردن اذهان از این واقعیت است که متن قرآن، نامههایی هستند همراه با الحاقیههایی تحت عنوان "کتاب حکیم"، "فرقان"، "قرآن مبین" و مانند آن. در واقع اصلا مسلمانان نمیدانند که منظور از شب قدر چیست؟ این شب به عنوان شبی که قرآن بر محمد یکجا نازل شده است جشن گرفته میشود و در آن مسلمانان تلاش میکنند تا صبح به عبادت بپردازند چرا که گمان میکنند صواب مناجات در این شب چندین برابر است. با این حال، به نظر میرسد منظور از قدر، #شب_تولد_مسیح باشد، زیرا در ادامه میخوانیم:
در آن [شب] فرشتگان با روح به فرمان پروردگارشان برای هر کاری [که مقرر شده است] فرود آیند. در انجیل لوقا آمده است که فرشتگان به چوپانان تولد مسیح را اعلام میکنند (Luke 2:8-20) پس در واقع نزول فرشتگان به زمین ارتباطی با تولد مسیح باید داشته باشد و نویسنده احتمالا این عقیده مسیحی را منعکس میکند که در شب تولد مسیح، فرشتگان برای برآورده کردن دعای مسیحیان و برکت دادن ایشان از آسمان نزول میکنند.
پس متن قرآن را میتوان مجموعهای از نامهها (و نیز بخشهایی از ملحقات همراه با نامه) دانست که به همراه فصول و بخشهای مختلف کتب برای محمد ارسال میشده است.
ادامه دارد ...
#قسمت_هيجدهم
احتمالا بخشهایی از متن، به خصوص برخی از سورههای کوتاه آخر قرآن بخشی از همین مناجاتها باشد(مانند سورههای #اخلاص و #فاتحه) و یا بخشهایی از سورههایی که شامل قصص انبیاست یا نقل قولهایی از آنچیزی باشد که "#قرآن_مبین" خوانده میشود.
در هر حال، یک چیز مشخص است: قرآنی که ما در دست داریم، عینا همان "قرآن" و "کتابی" نیست که در متن به آن اشاره میشود.
مفسرین و مترجمین قرآن، برای لاپوشانی عناوین اولیه سورهها "کتاب حکیم"، "قرآن مبین"، "کتاب مبین"، "قرآن عربی"، "قرآن مجید"، "ذکر" و غیره را به تمامی همین متن سورهها تعبیر کرده اند.
اما همانطور که از در قسمتهاى قبل اشاره كرديم، در بسیاری از این موارد، این عناوین به چیزی خارج از متن اشاره میکنند. این موضوع، فرضیه ما مبنی بر اینکه متن سورهها، در واقع نامههایی هستند که همراه با آنها بخشهای مختلفی از کتب ارسال میشده را تقویت میکند.
حتی برخی مسلمانان برای توجیه بیشتر، با سوء تعبیر عامدانه از کلمه مبهم "قدر"، ادعا میکنند که در واقع قرآن به صورت یک کتاب کامل در شب قدر به طور یکجا براى محمد فرستاده شده است و سپس به تدریج بر او قرائت میشده است(این در حالی است که قرآن در ۱۵:۹، ۱۷:۱۰۶، ۲۵:۳۲، ۷۶:۲۳ به صراحت اعلام میکند که قرآن به تدریج نازل شده است)
این ادعا البته برای توجیه و گمراه کردن اذهان از این واقعیت است که متن قرآن، نامههایی هستند همراه با الحاقیههایی تحت عنوان "کتاب حکیم"، "فرقان"، "قرآن مبین" و مانند آن. در واقع اصلا مسلمانان نمیدانند که منظور از شب قدر چیست؟ این شب به عنوان شبی که قرآن بر محمد یکجا نازل شده است جشن گرفته میشود و در آن مسلمانان تلاش میکنند تا صبح به عبادت بپردازند چرا که گمان میکنند صواب مناجات در این شب چندین برابر است. با این حال، به نظر میرسد منظور از قدر، #شب_تولد_مسیح باشد، زیرا در ادامه میخوانیم:
در آن [شب] فرشتگان با روح به فرمان پروردگارشان برای هر کاری [که مقرر شده است] فرود آیند. در انجیل لوقا آمده است که فرشتگان به چوپانان تولد مسیح را اعلام میکنند (Luke 2:8-20) پس در واقع نزول فرشتگان به زمین ارتباطی با تولد مسیح باید داشته باشد و نویسنده احتمالا این عقیده مسیحی را منعکس میکند که در شب تولد مسیح، فرشتگان برای برآورده کردن دعای مسیحیان و برکت دادن ایشان از آسمان نزول میکنند.
پس متن قرآن را میتوان مجموعهای از نامهها (و نیز بخشهایی از ملحقات همراه با نامه) دانست که به همراه فصول و بخشهای مختلف کتب برای محمد ارسال میشده است.
ادامه دارد ...
انتقام قادسیه
3⃣ 💥بنابر این محمد #حداکثر پنج سال پس از ازدواجش صاحب دختری شده است و پیش از آنها نیز پسری داشته است، پس چه زمانی ممکن است #مخالفانش این امکان را داشته باشند که به او #ابتر بگویند؟ او که همواره دختران و پسرانی داشته است و فاطمه آخرین فرزند منتسب او است…
4⃣
این آسیه دخترا مزاحم است که در بهشت همنشین تو است،
آن دیگری مریم دختر عمران است،
و آن یکی کلثم خواهر موسی میباشد،
خداوند ما را نزد تو فرستاده تا در هنگام وضع حمل تو را یاری کنیم.
در این وقت یکی از آنها در جانب راست خدیجه نشست، دیگری در سمت چپ نشست، سومی روبرو و چهارمی پشت سر قرار گرفتند و در این هنگام فاطمه پاک و پاکیزه به دنیا آمد،
و وقتی بر زمین قرار گرفت، نور تابناکی از او برخاست که بر همه خانه های مکه تابید،
ناگاه ده تن از حوریان بهشتی که در دست هر یک از آنها تشتی از بهشت و آفتابه ای پر از آب کوثر بود، وارد شدند، آن بانویی که پیش روی خدیجه بود فاطمه را گرفت و با آب کوثر شستشو داد؛
و دو جامه سفید که از شیر مقدستر و از مشک و عنبر خشبوتر بود بیرون آورد،
بدن فاطمه را با یکی از آنها پوشانید و دیگری را مقنعه و روسری او قرار داد. سپس فاطمه را به سخن گفتن دعوت کرد،
#فاطمه زبان گشود و به یکتایی خدا و رسالت محمد گواهی داد و چنین گفت: گواهی میدهم که خدایی جز خدای یکتا نیست، و پدرم رسول خدا و آقای پیامبران است،
و #شوهرم سرور #اوصیاء میباشد، و فرزندانم دو آقای سبط ها هستند.
سپس هریک از آن چهار زن سلام کرد، و آنها را به نام خواند و با روی شاد و خندان، فاطمه را مورد توجه قرار دادند و حوریان اهل آسمان، مژده ولادت فاطمه را به یکدیگر میدادند،
و در آسمان نوری آشکار شد که فرشتگان، قبل از آن چنین نوری را ندیده بودند.
آنگاه بانوان به خدیجه گفتند: فرزند خود را که پاک، پاکیزه، پر میمنت و مبارک است و دارای نسل پر برکت میباشد، بگیر و خدیجه با خوشحال
ی فاطمه را به آغوش گرفت، و پستان در دهان او گذاشت، شیر جاری شد،
فاطمه از آن پس در هر روز مطابق رشد یک ماه و در هر ماه مطابق رشد یک سال سایر کودکان بزرگ میشد. (بحار الانوار ملا محمد مجلسی، پوشینه 16 برگهای 80 و 81، پوشینه 6 برگ 247 و پوشینه 43 برگ 2)» (محمد محمدی اشتهاردی؛ حضرت خدیجه همسر پیامبر، اسطوره ایثار و مقاومت، موسسه انتشارات نبوی، چاپ دوم بهار 84، قم برگهای 229 تا 232.)
💥روشن است که دلیل این #یاوه سرایی ها ممکن است این باشد که خدیجه فاطمه را بدنیا نیاورده است و از همین رو یا محمد این یاوه ها را سراییده است و یا امام صادق و یا شیخ صدوق،
جالب اینجا است که امام صادق، مفضل بن عمر، شیخ صدوق، علامه مجلسی و محمد محمدی اشتهاردی و ناشرین این کتاب #ریاضیاتشان در این حد خوب نبوده است که بدانند که اگر فرزندی در یک روز به اندازه یک ماه رشد کند، در یک ماه به اندازه 30 ماه یعنی دقیقاً دو سال و نیم رشد میکند نه یک سال!
با این حساب فاطمه در یکسالگی به سن 30 سالگی رسیده است، مگر اینکه رشد نجومی او تنها در چند ماه بوده باشد،
یاوه سرایان شیعی بهتر بود شگفتی های جالبتری از این خلق میکردند،
مثلاً بهتر بود فاطمه پستان خدیجه را کنار میزد و میگفت مادر گرامی، من بصورتی خلق شده ام که با #هیدروژن مایع رشد میکنم و یا یک رئاکتور اتمی درون من کار گذاشته شده است و نیازی به شیر پستان حضرت عالی ندارم، آنگاه شاید شیعیان بیشتر برای فاطمه توی سر و کله خودشان میزدند و به عمر فحش میدادند
#افزون بر این در میان برخی از مسلمانان باوری رایج است که سایر فرزندان محمد نیز از آن #خواهر خدیجه بوده اند و خواهر خدیجه سرپرستی آنان را به خدیجه سپرده بود.
این است که در خوش بینانه ترین حالت فاطمه نیز از دختران خواهر خدیجه است.
پایان
این آسیه دخترا مزاحم است که در بهشت همنشین تو است،
آن دیگری مریم دختر عمران است،
و آن یکی کلثم خواهر موسی میباشد،
خداوند ما را نزد تو فرستاده تا در هنگام وضع حمل تو را یاری کنیم.
در این وقت یکی از آنها در جانب راست خدیجه نشست، دیگری در سمت چپ نشست، سومی روبرو و چهارمی پشت سر قرار گرفتند و در این هنگام فاطمه پاک و پاکیزه به دنیا آمد،
و وقتی بر زمین قرار گرفت، نور تابناکی از او برخاست که بر همه خانه های مکه تابید،
ناگاه ده تن از حوریان بهشتی که در دست هر یک از آنها تشتی از بهشت و آفتابه ای پر از آب کوثر بود، وارد شدند، آن بانویی که پیش روی خدیجه بود فاطمه را گرفت و با آب کوثر شستشو داد؛
و دو جامه سفید که از شیر مقدستر و از مشک و عنبر خشبوتر بود بیرون آورد،
بدن فاطمه را با یکی از آنها پوشانید و دیگری را مقنعه و روسری او قرار داد. سپس فاطمه را به سخن گفتن دعوت کرد،
#فاطمه زبان گشود و به یکتایی خدا و رسالت محمد گواهی داد و چنین گفت: گواهی میدهم که خدایی جز خدای یکتا نیست، و پدرم رسول خدا و آقای پیامبران است،
و #شوهرم سرور #اوصیاء میباشد، و فرزندانم دو آقای سبط ها هستند.
سپس هریک از آن چهار زن سلام کرد، و آنها را به نام خواند و با روی شاد و خندان، فاطمه را مورد توجه قرار دادند و حوریان اهل آسمان، مژده ولادت فاطمه را به یکدیگر میدادند،
و در آسمان نوری آشکار شد که فرشتگان، قبل از آن چنین نوری را ندیده بودند.
آنگاه بانوان به خدیجه گفتند: فرزند خود را که پاک، پاکیزه، پر میمنت و مبارک است و دارای نسل پر برکت میباشد، بگیر و خدیجه با خوشحال
ی فاطمه را به آغوش گرفت، و پستان در دهان او گذاشت، شیر جاری شد،
فاطمه از آن پس در هر روز مطابق رشد یک ماه و در هر ماه مطابق رشد یک سال سایر کودکان بزرگ میشد. (بحار الانوار ملا محمد مجلسی، پوشینه 16 برگهای 80 و 81، پوشینه 6 برگ 247 و پوشینه 43 برگ 2)» (محمد محمدی اشتهاردی؛ حضرت خدیجه همسر پیامبر، اسطوره ایثار و مقاومت، موسسه انتشارات نبوی، چاپ دوم بهار 84، قم برگهای 229 تا 232.)
💥روشن است که دلیل این #یاوه سرایی ها ممکن است این باشد که خدیجه فاطمه را بدنیا نیاورده است و از همین رو یا محمد این یاوه ها را سراییده است و یا امام صادق و یا شیخ صدوق،
جالب اینجا است که امام صادق، مفضل بن عمر، شیخ صدوق، علامه مجلسی و محمد محمدی اشتهاردی و ناشرین این کتاب #ریاضیاتشان در این حد خوب نبوده است که بدانند که اگر فرزندی در یک روز به اندازه یک ماه رشد کند، در یک ماه به اندازه 30 ماه یعنی دقیقاً دو سال و نیم رشد میکند نه یک سال!
با این حساب فاطمه در یکسالگی به سن 30 سالگی رسیده است، مگر اینکه رشد نجومی او تنها در چند ماه بوده باشد،
یاوه سرایان شیعی بهتر بود شگفتی های جالبتری از این خلق میکردند،
مثلاً بهتر بود فاطمه پستان خدیجه را کنار میزد و میگفت مادر گرامی، من بصورتی خلق شده ام که با #هیدروژن مایع رشد میکنم و یا یک رئاکتور اتمی درون من کار گذاشته شده است و نیازی به شیر پستان حضرت عالی ندارم، آنگاه شاید شیعیان بیشتر برای فاطمه توی سر و کله خودشان میزدند و به عمر فحش میدادند
#افزون بر این در میان برخی از مسلمانان باوری رایج است که سایر فرزندان محمد نیز از آن #خواهر خدیجه بوده اند و خواهر خدیجه سرپرستی آنان را به خدیجه سپرده بود.
این است که در خوش بینانه ترین حالت فاطمه نیز از دختران خواهر خدیجه است.
پایان
إِنَّ رَبَّكَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ ۚ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيرًا بَصِيرًا
سوره اسرا آیه ۳۰
#تبعیض
سوره اسرا آیه ۳۰
#تبعیض
در اين محيط #بوگندوی بيشرم بايد پيه همه چيز را به تن ماليد: از طرف ديگر حق كاملاً به جانب آنهاست هر چه بگويند و بكنند كم است. وقتی كه آدم ميان رجالهها و #مادرقحبهها افتاد و با آنها هم آهنگي در دزدی و سالوسی و تقلب و چاپلوسی و بيشرمی نداشت گناهكار است تا چشمش هم كور بشود.
از ميان نامه ها نورایی
#صادق هدايت
از ميان نامه ها نورایی
#صادق هدايت
انتقام قادسیه
♦️کتابخانه های ایران در زمان پارت ها در دوران پارت ها بیشتر بر پوست گاو مینوشته اند و ضمناً تحولی هم در نوشته های گلی پدید آمده بود و آن اینکه بر قطعه های سفالی با رنگ های مختلف آنچه را می خواستند می نوشتند و سپس لعاب می دادند. با این روش لوح…
♦️ مرکز اسناد و بایگانی شوش
علاوه بر اکباتان، در شهر شوش هم اسناد و مدارک سیاسی، امنیتی، اقتصادی و قرار دادهای تجاری بین ایران و دولت های دیگر نگه داری میشد.
♦️ کتابخانه یزدگرد سوم
یزدگرد سوم در دربار خود کتابخانه ای داشت. هنگامی که تصمیم گرفت از شهر های جنوبی به سوی مرو برود، کتاب های کتابخانه خود را به مرو برد تا از حمله تازیان محفوظ بماند.
طبق اسناد به دست آمده در کتابخانه مرو، در دوره اسلامی کتاب های کتابخانه یزدگرد در آنجا موجود بود.
💢 منابع و مآخذ
کخ، هايد ماری. از زبان داریوش، تهران: نشر کارنگ، 1376، ترجمه پرویز رجبی ص30_31
قدیانی، عباس. درآمدی بر تاثیر فرهنگ و تمدن ایران در جهان، تهران، جاودان خرد، 1376 ص277_287
خدادادیان، اردشیر. تاریخ ایران باستان، تهران: نشر به دیده، 1378 ص313_312
همایون فرخ، رکن الدین. تاریخچه کتابخانه های ایران و کتابخانه های عمومی، تهران، سازمان کتابخانه های عمومی شهرداری تهران، 1344 ص119_16
مصاحب، غلامحسین. دایره المعارف فارسی، تهران، فرانكلين، امیر کبیر؛ شرکت سهامی کتابهای جیب، 1354_1374 ص1277
جواهر الكلام، عبدالعزیز. کتابخانه های ایران از ماقبل اسلام تا عصر حاضر در داخل و خارجه. تهران، چاپخانه فردوسی، 1311 ص8_9_10_11_12
سامی، علی. مقام دانش در ایران باستان شیرازی کانون و دانش پارسی، 1333 ص11_26
همایون فرخ، رکنالدین. کتاب و کتابخانه های شاهنشاهی ایران، تهران: وزرات فرهنگ و هنر، 1345 جلد اول ص22
ابنالندیم؛ الفهرست، ترجمه و تحقیق محمد رضا تجدد، تهران: انتشارات امیرکبیر، 1366 ص437
پارسائیان، حسن. کتابخانه های ایران باستان، پیام بهارستان، فروردین و اردیبهشت 1382 ص21
مزینانی، علی. کتابخانه و کتابداری، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، 1384 ص140
رجبی، محمدحسن. کتابخانه در ایران، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، 1381 ص17
همایی، جلالالدین. تاریخ علوم اسلامی، تهران: انتشارات نشر، 1363 ص30
محمدی، ذکرالله. نقش فرهنگ و تمدن اسلامی در بیداری غرب، قزوین: انتشارات دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره)، 1385 ص58
سامی، علی. تمدن ساسانی، بخشی از مجموعه دروس، شیراز: انتشارات موسوی، 1342 جلد یکم ص118
#پایان
علاوه بر اکباتان، در شهر شوش هم اسناد و مدارک سیاسی، امنیتی، اقتصادی و قرار دادهای تجاری بین ایران و دولت های دیگر نگه داری میشد.
♦️ کتابخانه یزدگرد سوم
یزدگرد سوم در دربار خود کتابخانه ای داشت. هنگامی که تصمیم گرفت از شهر های جنوبی به سوی مرو برود، کتاب های کتابخانه خود را به مرو برد تا از حمله تازیان محفوظ بماند.
طبق اسناد به دست آمده در کتابخانه مرو، در دوره اسلامی کتاب های کتابخانه یزدگرد در آنجا موجود بود.
💢 منابع و مآخذ
کخ، هايد ماری. از زبان داریوش، تهران: نشر کارنگ، 1376، ترجمه پرویز رجبی ص30_31
قدیانی، عباس. درآمدی بر تاثیر فرهنگ و تمدن ایران در جهان، تهران، جاودان خرد، 1376 ص277_287
خدادادیان، اردشیر. تاریخ ایران باستان، تهران: نشر به دیده، 1378 ص313_312
همایون فرخ، رکن الدین. تاریخچه کتابخانه های ایران و کتابخانه های عمومی، تهران، سازمان کتابخانه های عمومی شهرداری تهران، 1344 ص119_16
مصاحب، غلامحسین. دایره المعارف فارسی، تهران، فرانكلين، امیر کبیر؛ شرکت سهامی کتابهای جیب، 1354_1374 ص1277
جواهر الكلام، عبدالعزیز. کتابخانه های ایران از ماقبل اسلام تا عصر حاضر در داخل و خارجه. تهران، چاپخانه فردوسی، 1311 ص8_9_10_11_12
سامی، علی. مقام دانش در ایران باستان شیرازی کانون و دانش پارسی، 1333 ص11_26
همایون فرخ، رکنالدین. کتاب و کتابخانه های شاهنشاهی ایران، تهران: وزرات فرهنگ و هنر، 1345 جلد اول ص22
ابنالندیم؛ الفهرست، ترجمه و تحقیق محمد رضا تجدد، تهران: انتشارات امیرکبیر، 1366 ص437
پارسائیان، حسن. کتابخانه های ایران باستان، پیام بهارستان، فروردین و اردیبهشت 1382 ص21
مزینانی، علی. کتابخانه و کتابداری، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، 1384 ص140
رجبی، محمدحسن. کتابخانه در ایران، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، 1381 ص17
همایی، جلالالدین. تاریخ علوم اسلامی، تهران: انتشارات نشر، 1363 ص30
محمدی، ذکرالله. نقش فرهنگ و تمدن اسلامی در بیداری غرب، قزوین: انتشارات دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره)، 1385 ص58
سامی، علی. تمدن ساسانی، بخشی از مجموعه دروس، شیراز: انتشارات موسوی، 1342 جلد یکم ص118
#پایان
.
أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ
انبیاء/30
در این نشانه جناب الله به عربهایی که محمد را قبول نمیکردند میگوید: «ندیدند که آسمان ها و زمین به هم چسبیده بود و ما آنها را از هم جدا ساختیم؟!»
.
ترجمه ی مکارم و قمشه ایی👆
.
آخه جناب االله؛
چرا چرت و پرت می بافی؟
.
از کجا باید می دیدند؟ آن زمان که تو اسمان ها و زمین را از هم جدا میکردی، مگر آدم و حوا را آفریده بودی؟! تازه آنها را هم آفریده باشی این بیچاره ها که آفریده نشده بودند! چگونه آن صحنه شگرف را می دیدند؟!
.
یعنی تا این حد در اثبات خودت به مخلوقاتی که خودت آفریده ای درمانده مانده ای که بعد از مثال زدن همه ی اتفاقات جهان که با دستور و اراده ی تو انجام میگیرد و کشتی ها هم به فرمان تو در آبها به حرکت درمی آیند و شترها و گاوها و خرها و …، اینگونه به پت پت افتاده ای؟!
.
و این است کتابی که واقعا هیچ کس نمیتواند بمانند آن بیاورد!
چون هیچکس نمیتواند این همه چرت و پرت پشت سر هم ببافد.
.
توضیح👇
البته اگر در ترجمه ی آخوندی به جای «دیدن»، «دانستن» که مشخص نیست با استناد به کدام دیکشنری » يَرَ » معنی دانستن میدهد! دیدید،تعجب نکنید.راههای ماستمالی زیاد است.
.
با اینحال باز فرق آنچنانی در اصل داستان نمیکند. .
بیچاره ان عرب ها از کجا میدانستند که جناب الله جان زمین و آسمان های چسبان را از هم جدا کرده
.
.
أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ
انبیاء/30
در این نشانه جناب الله به عربهایی که محمد را قبول نمیکردند میگوید: «ندیدند که آسمان ها و زمین به هم چسبیده بود و ما آنها را از هم جدا ساختیم؟!»
.
ترجمه ی مکارم و قمشه ایی👆
.
آخه جناب االله؛
چرا چرت و پرت می بافی؟
.
از کجا باید می دیدند؟ آن زمان که تو اسمان ها و زمین را از هم جدا میکردی، مگر آدم و حوا را آفریده بودی؟! تازه آنها را هم آفریده باشی این بیچاره ها که آفریده نشده بودند! چگونه آن صحنه شگرف را می دیدند؟!
.
یعنی تا این حد در اثبات خودت به مخلوقاتی که خودت آفریده ای درمانده مانده ای که بعد از مثال زدن همه ی اتفاقات جهان که با دستور و اراده ی تو انجام میگیرد و کشتی ها هم به فرمان تو در آبها به حرکت درمی آیند و شترها و گاوها و خرها و …، اینگونه به پت پت افتاده ای؟!
.
و این است کتابی که واقعا هیچ کس نمیتواند بمانند آن بیاورد!
چون هیچکس نمیتواند این همه چرت و پرت پشت سر هم ببافد.
.
توضیح👇
البته اگر در ترجمه ی آخوندی به جای «دیدن»، «دانستن» که مشخص نیست با استناد به کدام دیکشنری » يَرَ » معنی دانستن میدهد! دیدید،تعجب نکنید.راههای ماستمالی زیاد است.
.
با اینحال باز فرق آنچنانی در اصل داستان نمیکند. .
بیچاره ان عرب ها از کجا میدانستند که جناب الله جان زمین و آسمان های چسبان را از هم جدا کرده
.
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وصیت شاهنشاه آریامهر؛
من سرنوشت کشور را به قانون اساسی میسپارم و پاسداری از آن را به پسرم تاکید میکنم
ولیعهد نوجوان ایران را به ایزد توانا و ملت بزرگ ایران میسپارم این آخرین اراده من است
اینم از اشتباهات محمد رضا شاه پهلوی بود اولاً که اون قانون اساسی ننگین مشروطه باید حذف بشه اون چیزی جز تلفیقی از پادشاهی اسلامی و پادشاهی غربی نیست و هیچ ربطی به پادشاهی ایرانشهری نداره
دوما ما که از این پسر بی عرضه و نالایقت چیزی ندیدیم جز وقت کشی و غربگرایی و...
من سرنوشت کشور را به قانون اساسی میسپارم و پاسداری از آن را به پسرم تاکید میکنم
ولیعهد نوجوان ایران را به ایزد توانا و ملت بزرگ ایران میسپارم این آخرین اراده من است
اینم از اشتباهات محمد رضا شاه پهلوی بود اولاً که اون قانون اساسی ننگین مشروطه باید حذف بشه اون چیزی جز تلفیقی از پادشاهی اسلامی و پادشاهی غربی نیست و هیچ ربطی به پادشاهی ایرانشهری نداره
دوما ما که از این پسر بی عرضه و نالایقت چیزی ندیدیم جز وقت کشی و غربگرایی و...