Forwarded from آکادمی رواندرمانی
مقاله «ابردرمانگران: راز موفقیت آنها چیست؟» (2008) نوشتۀ اسکات دی. میلر، مارک ای. هابل و بیری ال. دانکن به عنوان یکی از مقالات برجسته و دورانساز در حوزه رواندرمانی شناخته میشود. این مقاله به بررسی عوامل کلیدی موفقیت درمانگران برجسته پرداخته و نقش تمرین عامدانه در ارتقاء مهارتهای درمانی را برجسته کرده است.
نویسندگان این مقاله به معرفی مفهوم «ابردرمانگر» پرداختهاند؛ اصطلاحی که به درمانگرانی اشاره دارد که به طور مداوم عملکرد بسیار بالاتری نسبت به همتایان خود دارند. نویسندگان مقاله بر این باورند که تمرین عامدانه، دریافت بازخورد مداوم و تمرکز بر بهبود مداوم مهارتها، از مهمترین عواملی هستند که باعث میشوند این درمانگران به موفقیت بیشتری دست یابند.
علاوه بر این، نویسندگان به مفهوم «شبهدرمانگر» نیز اشاره کردهاند؛ درمانگرانی که به رغم استفاده از تکنیکها و مدلهای نظری مختلف، به دلیل عدم تمرکز بر بهبود مستمر و دریافت بازخورد، اثربخشی کمتری دارند.
این مقاله از آن رو اهمیت بسیاری دارد که برای اولین بار و به طور عمیقی به اهمیت تمرین عامدانه جهت افزایش اثربخشی در رواندرمانی پرداخته است. نویسندگان نشان دادهاند که درمانگران موفق به طور مداوم عملکرد خود را ارزیابی کرده و از بازخورد برای بهبود مستمر استفاده میکنند. این رویکرد، که به عنوان تمرین عامدانه شناخته میشود، شامل تمرکز بر نقاط ضعف، تمرینهای هدفمند و بهرهگیری از بازخورد برای ارتقاء کیفیت کار است.
مقاله «ابردرمانگران» به جامعه رواندرمانی نشان داد که تمرکز بر بهبود مداوم و استفاده از بازخورد میتواند تأثیر بیشتری بر اثربخشی درمان داشته باشد. این یافتهها باعث شده تا به ویژه در ده سال گذشته بسیاری از درمانگران و مراکز آموزشی رواندرمانی و حتی نهادهایی به بزرگی انجمن روانشناسی آمریکا به اهمیت تمرین عامدانه و بازخورد پی ببرند و برنامههای آموزشی خود را به سمت این رویکرد هدایت کنند.
ترجمۀ فارسی این مقاله به مخاطبین کانال آکادمی رواندرمانی تقدیم میشود.
نویسندگان این مقاله به معرفی مفهوم «ابردرمانگر» پرداختهاند؛ اصطلاحی که به درمانگرانی اشاره دارد که به طور مداوم عملکرد بسیار بالاتری نسبت به همتایان خود دارند. نویسندگان مقاله بر این باورند که تمرین عامدانه، دریافت بازخورد مداوم و تمرکز بر بهبود مداوم مهارتها، از مهمترین عواملی هستند که باعث میشوند این درمانگران به موفقیت بیشتری دست یابند.
علاوه بر این، نویسندگان به مفهوم «شبهدرمانگر» نیز اشاره کردهاند؛ درمانگرانی که به رغم استفاده از تکنیکها و مدلهای نظری مختلف، به دلیل عدم تمرکز بر بهبود مستمر و دریافت بازخورد، اثربخشی کمتری دارند.
این مقاله از آن رو اهمیت بسیاری دارد که برای اولین بار و به طور عمیقی به اهمیت تمرین عامدانه جهت افزایش اثربخشی در رواندرمانی پرداخته است. نویسندگان نشان دادهاند که درمانگران موفق به طور مداوم عملکرد خود را ارزیابی کرده و از بازخورد برای بهبود مستمر استفاده میکنند. این رویکرد، که به عنوان تمرین عامدانه شناخته میشود، شامل تمرکز بر نقاط ضعف، تمرینهای هدفمند و بهرهگیری از بازخورد برای ارتقاء کیفیت کار است.
مقاله «ابردرمانگران» به جامعه رواندرمانی نشان داد که تمرکز بر بهبود مداوم و استفاده از بازخورد میتواند تأثیر بیشتری بر اثربخشی درمان داشته باشد. این یافتهها باعث شده تا به ویژه در ده سال گذشته بسیاری از درمانگران و مراکز آموزشی رواندرمانی و حتی نهادهایی به بزرگی انجمن روانشناسی آمریکا به اهمیت تمرین عامدانه و بازخورد پی ببرند و برنامههای آموزشی خود را به سمت این رویکرد هدایت کنند.
ترجمۀ فارسی این مقاله به مخاطبین کانال آکادمی رواندرمانی تقدیم میشود.
Forwarded from آکادمی رواندرمانی
ابردرمانگران_راز_موفقیت_آنها_چیست؟.pdf
450.2 KB
کانال تخصصی موج سوم رفتاردرمانی
انعطافپذیری روانی چیست؟ (بخش اول) درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر مفهوم محوری کمک به افراد برای دستیابی به انعطافپذیری روانی بیشتر استوار است. شاید برایتان شگفتانگیز باشد که بدانید مدل ششضلعی، بعدها به این رویکرد افزوده شد تا مهارتهای اجزایی که افراد…
انعطافپذیری روانی چیست؟
(بخش دوم)
الگوی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را همچنین میتوان در سه ستون «گشودگی»، «آگاهی»، و «فعال بودن» به صورت سادهای نشان داد. ستون گشودگی، مهارتهای مربوط به گشوده بودن به تجربه را دربرمیگیرد. آیا برای داشتن این تجربه آمادگی دارید و میتوانید میان خود و «آن» فاصله بیندازید؟ ستون آگاهی، بر تماس با لحظه حال و پرورش مهارت مشاهده خود به شکلی سلسلهمراتبی تمرکز دارد - بالاخره، اگر میتوانید خود را در حال تشخیص اینکه "ناشایست" هستید مشاهده کنید، نمیتوانید "ناشایست" باشید، چرا که مفهومی جدا از شماست. شما اما میتوانید جایگاهی باشید که برخی افکار و رفتارهای "ناشایست" در آن رخ میدهند. ستون «فعال بودن»، به مشخص کردن ارزشهای شخص و برداشتن گامهایی در راستای آنها مربوط است. این سادهسازی مدل ششضلعی در این سه ستون، میتواند سودمند باشد؛ با این حال، مهم است فراموش نکنیم که هر ستون، بیش از یک مهارت دارد که به پرورش انعطافپذیری روانی یاری میرساند.
یکی از نکتههای حکیمانه استیون سی. هیز این است که «تنها اشتباهی که میتوانید در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد مرتکب شوید، گیر کردن است». از شما دعوت میکنیم زمانی را به یاد آورید که اتاقی را رنگ کردید. به گمانم، قوطی رنگ درپوش فلزی سفتی داشت و برای دستیابی به رنگ، ناچار بودید از چیزی تخت مانند پیچگوشتی یا دسته قاشق برای اهرم کردن و جدا کردن درپوش استفاده کنید. اگر یک نقطه را انتخاب کنید، به آن بچسبید و تنها از همانجا به زور درپوش را باز کنید، احتمالاً مجبور میشوید بسیار سخت کار کنید تا درپوش جدا شود و در این تقلا به احتمال زیاد آن را خراب خواهید کرد. اما با وارد کردن فشاری ملایم، سپس مکث کردن، اندکی چرخاندن قوطی و وارد کردن فشاری آرام در جای دیگر، درپوش سرانجام بدون آسیب بلند میشود. به همین ترتیب، پرورش انعطافپذیری روانی، نیازمند آن است که میان مؤلفههای گوناگون درمان پذیرش و تعهد، درست مانند چرخاندن درپوش قوطی رنگ، حرکت کنیم، نه آنکه تنها بر یک نقطه متمرکز شویم. دفعه بعد که در کار با مراجع احساس گیر کردن کردید، قوطی رنگی را با مدل ششضلعی رسمشده روی درپوشش تصور کنید. در نظر آورید که توجهتان را به کدام جنبه از انعطافپذیری روانی باید معطوف کنید تا حرکتی ایجاد شود و در هیچ نقطهای گیر نکنید.
البته این مهارتها در بافتار علم و فلسفه پایه گستردهتری که زیربنای کل مدل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است و در فصول پیشین بدان پرداخته شد، به کار گرفته میشوند که آن نیز به افزایش انعطافپذیری روانی کمک میکند.
#Learning_ACT
#Psychological_Flexibility
#انعطافپذیری_روانی
منبع:
Johnson, D., & Bennett, R. (2023). Acceptance and Commitment Therapy: Responses to Frequently Asked Questions. Taylor & Francis.
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
(بخش دوم)
الگوی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را همچنین میتوان در سه ستون «گشودگی»، «آگاهی»، و «فعال بودن» به صورت سادهای نشان داد. ستون گشودگی، مهارتهای مربوط به گشوده بودن به تجربه را دربرمیگیرد. آیا برای داشتن این تجربه آمادگی دارید و میتوانید میان خود و «آن» فاصله بیندازید؟ ستون آگاهی، بر تماس با لحظه حال و پرورش مهارت مشاهده خود به شکلی سلسلهمراتبی تمرکز دارد - بالاخره، اگر میتوانید خود را در حال تشخیص اینکه "ناشایست" هستید مشاهده کنید، نمیتوانید "ناشایست" باشید، چرا که مفهومی جدا از شماست. شما اما میتوانید جایگاهی باشید که برخی افکار و رفتارهای "ناشایست" در آن رخ میدهند. ستون «فعال بودن»، به مشخص کردن ارزشهای شخص و برداشتن گامهایی در راستای آنها مربوط است. این سادهسازی مدل ششضلعی در این سه ستون، میتواند سودمند باشد؛ با این حال، مهم است فراموش نکنیم که هر ستون، بیش از یک مهارت دارد که به پرورش انعطافپذیری روانی یاری میرساند.
یکی از نکتههای حکیمانه استیون سی. هیز این است که «تنها اشتباهی که میتوانید در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد مرتکب شوید، گیر کردن است». از شما دعوت میکنیم زمانی را به یاد آورید که اتاقی را رنگ کردید. به گمانم، قوطی رنگ درپوش فلزی سفتی داشت و برای دستیابی به رنگ، ناچار بودید از چیزی تخت مانند پیچگوشتی یا دسته قاشق برای اهرم کردن و جدا کردن درپوش استفاده کنید. اگر یک نقطه را انتخاب کنید، به آن بچسبید و تنها از همانجا به زور درپوش را باز کنید، احتمالاً مجبور میشوید بسیار سخت کار کنید تا درپوش جدا شود و در این تقلا به احتمال زیاد آن را خراب خواهید کرد. اما با وارد کردن فشاری ملایم، سپس مکث کردن، اندکی چرخاندن قوطی و وارد کردن فشاری آرام در جای دیگر، درپوش سرانجام بدون آسیب بلند میشود. به همین ترتیب، پرورش انعطافپذیری روانی، نیازمند آن است که میان مؤلفههای گوناگون درمان پذیرش و تعهد، درست مانند چرخاندن درپوش قوطی رنگ، حرکت کنیم، نه آنکه تنها بر یک نقطه متمرکز شویم. دفعه بعد که در کار با مراجع احساس گیر کردن کردید، قوطی رنگی را با مدل ششضلعی رسمشده روی درپوشش تصور کنید. در نظر آورید که توجهتان را به کدام جنبه از انعطافپذیری روانی باید معطوف کنید تا حرکتی ایجاد شود و در هیچ نقطهای گیر نکنید.
البته این مهارتها در بافتار علم و فلسفه پایه گستردهتری که زیربنای کل مدل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است و در فصول پیشین بدان پرداخته شد، به کار گرفته میشوند که آن نیز به افزایش انعطافپذیری روانی کمک میکند.
#Learning_ACT
#Psychological_Flexibility
#انعطافپذیری_روانی
منبع:
Johnson, D., & Bennett, R. (2023). Acceptance and Commitment Therapy: Responses to Frequently Asked Questions. Taylor & Francis.
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
Telegram
کانال تخصصی موج سوم رفتاردرمانی
این کانال با هدف معرفی و آموزش رواندرمانیهای متعلق به موج سوم رفتاردرمانی و کاربردهای فردی و اجتماعی آنها ایجاد شده است.
Forwarded from طرحینو
یکی از فرضیات اصلی ACT این است که تمام تجربیات انسانی، چه درونی (افکار و احساسات) و چه بیرونی (اعمال قابل مشاهده)، به عنوان رفتار در نظر گرفته میشوند.
ماتریکس ACT ابزاری است که برای نشان دادن کارکرد تمام رفتارهای انسانی استفاده میشود و دیدگاه جامعی به رفتار را که شامل جنبههای درونی و قابل مشاهده است، ارائه میکند.
در ACT، رفتار به عنوان هدفمند و غیرتصادفی دیده میشود. درمانگران ACT میتوانند بهتر به علل اصلی اقدامات مراجعان خود بپردازند.
رفتار تصادفی نیست و هر رفتاری هدفمند است
یکی دیگر از اصول کلیدی این است که تمام رفتارها هدفمند هستند و وظایف خاصی را برای فرد انجام میدهند. رفتارها در صورتی که به نتایج مطلوبی دست یابند، تقویت میشوند، چه حرکت به سوی چیزی معنادار باشد یا دور شدن از چیزی ناراحتکننده.
حقیقت مطلقی (دربارۀ رفتار) وجود ندارد
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به مفهوم حقیقت مطلق پایبند نیست؛ بلکه بر مفهوم اقدام مؤثر به عنوان معیاری برای صدق و حقیقت تمرکز دارد. به عبارت دیگر که یک رفتار در صورتی صحیح تلقی میشود که به دستیابی به هدف مشخصی کمک کند. این دیدگاه کاربردی نسبت به حقیقت به پزشکان و مراجعان کمک میکند تا بر رفتارهایی که در رسیدن به نتایج مطلوب موثر هستند، تمرکز کنند، نه این که در مورد درستی مطلق آنها بحث کنند.
💠اطلاعات دوره جامع رویکرد پذیرش و تعهد:
📍چهارشنبه ها از ۱۰ مرداد ۱۴۰۳
📍به مدت ۱۲ هفته / ۴۸ ساعت
📍ساعت برگزاری: ۱۶ الی ۲۰
📍مدت دوره : ۴۸
📍پرداخت شهریه در ۴ قسط
📍#کیفیت_این_دوره_تضمین_میشود. (امکان عودت کلیه شهریه واریزی در صورت عدم رضایت پس از جلسه دوم)
📍 ۱۰٪تخفیف، ویژه اعضای باشگاه مخاطبین طرحینو (کلیه افرادی که تاکنون در یکی از دورههای طرحینو ثبتنام کردهاند.)
📍امکان پرداخت شهریه در ۵ قسط ویژه کلیه افرادی که تاکنون بیش از ۳ دوره در طرحینو ثبتنام کردهاند.
📍برگزاری به صورت #آنلاین در پلتفرم زوم
📍 ارسال ویس دوره
📍امکان بازبینی فیلم کلاس به مدت یک هفته
💠 به همراه صدور گواهینامه معتبر به دو زبان فارسی و انگلیسی و ارسال رایگان و هدیهی ویژه از طرف طرحینو، همراه با امکان استعلام برای دریافت #اصالت_گواهی
💠 ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر:
@tarhinow10
09901185710
ماتریکس ACT ابزاری است که برای نشان دادن کارکرد تمام رفتارهای انسانی استفاده میشود و دیدگاه جامعی به رفتار را که شامل جنبههای درونی و قابل مشاهده است، ارائه میکند.
در ACT، رفتار به عنوان هدفمند و غیرتصادفی دیده میشود. درمانگران ACT میتوانند بهتر به علل اصلی اقدامات مراجعان خود بپردازند.
رفتار تصادفی نیست و هر رفتاری هدفمند است
یکی دیگر از اصول کلیدی این است که تمام رفتارها هدفمند هستند و وظایف خاصی را برای فرد انجام میدهند. رفتارها در صورتی که به نتایج مطلوبی دست یابند، تقویت میشوند، چه حرکت به سوی چیزی معنادار باشد یا دور شدن از چیزی ناراحتکننده.
حقیقت مطلقی (دربارۀ رفتار) وجود ندارد
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به مفهوم حقیقت مطلق پایبند نیست؛ بلکه بر مفهوم اقدام مؤثر به عنوان معیاری برای صدق و حقیقت تمرکز دارد. به عبارت دیگر که یک رفتار در صورتی صحیح تلقی میشود که به دستیابی به هدف مشخصی کمک کند. این دیدگاه کاربردی نسبت به حقیقت به پزشکان و مراجعان کمک میکند تا بر رفتارهایی که در رسیدن به نتایج مطلوب موثر هستند، تمرکز کنند، نه این که در مورد درستی مطلق آنها بحث کنند.
💠اطلاعات دوره جامع رویکرد پذیرش و تعهد:
📍چهارشنبه ها از ۱۰ مرداد ۱۴۰۳
📍به مدت ۱۲ هفته / ۴۸ ساعت
📍ساعت برگزاری: ۱۶ الی ۲۰
📍مدت دوره : ۴۸
📍پرداخت شهریه در ۴ قسط
📍#کیفیت_این_دوره_تضمین_میشود. (امکان عودت کلیه شهریه واریزی در صورت عدم رضایت پس از جلسه دوم)
📍 ۱۰٪تخفیف، ویژه اعضای باشگاه مخاطبین طرحینو (کلیه افرادی که تاکنون در یکی از دورههای طرحینو ثبتنام کردهاند.)
📍امکان پرداخت شهریه در ۵ قسط ویژه کلیه افرادی که تاکنون بیش از ۳ دوره در طرحینو ثبتنام کردهاند.
📍برگزاری به صورت #آنلاین در پلتفرم زوم
📍 ارسال ویس دوره
📍امکان بازبینی فیلم کلاس به مدت یک هفته
💠 به همراه صدور گواهینامه معتبر به دو زبان فارسی و انگلیسی و ارسال رایگان و هدیهی ویژه از طرف طرحینو، همراه با امکان استعلام برای دریافت #اصالت_گواهی
💠 ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر:
@tarhinow10
09901185710
معنای «نومیدی سازنده» چیست؟
(بخش اول)
در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد از «نومیدی سازنده» را برای توصیف یکی از فرایندهای مهم در ابتدای درمان به کار میبرد. این اصطلاح، با وجود دلالتهای نامطلوب واژۀ "نومیدی" برای بسیاری از افراد -به ویژه حس یأس- قرار نیست فرایندی باشد که نومیدی ایجاد کند. در عوض، هدف آن ارزندهسازی موقعیتی است که فرد در آغاز مراجعه به درمانگر در آن قرار دارد.
ناامیدی خلاق به فرایند ارزندهسازی تجربۀ درمانجو از درگیری با افکار و احساسات خود اشاره دارد. این فرایند به درمانجو کمک میکند تا بیثمر بودن این کشمکش را تشخیص دهد و زمینه را برای شناسایی سازنده و خلاقانۀ راههای کارآمدتر پیش رو فراهم میکند. تجربه پریشانی روانی برای اکثر افراد بسیار ناخوشایند است و منطقی به نظر میرسد که بخواهند از شر تجارب درونی ناخواسته (افکار، احساسات، تکانهها یا حسهای ناخوشایند) خلاص شوند.
تمایل به کنترل تجارب درونی اغلب ویژگی برجستهای در مراجعۀ افراد برای درمان است و راهبردهای بسیار تمرین شده برای حذف، سرکوب یا اجتناب از این تجارب رایج است. این راهبردها در بهترین حالت تنها فواید کوتاهمدتی دارند و در بدترین حالت میتوانند پایه الگوهای رفتاری ریشهداری شوند که افراد را از فرصتهای تقویتکننده محروم میکنند یا در درازمدت آسیب واقعی ایجاد میکنند.
درمانگر نیازمند طی کردن فرایندی است که بتواند میل درمانجو به کاهش مثلاً اضطرابش را ارزنده بشمارد، بدون اینکه به طور ناخواسته رفتارهایی را تقویت کند که چنین میلی را تغذیه میکنند. فرایندهای نومیدی سازنده برای کمک به درمانگر در پیمودن ماهرانه و حساس این زمین دشوار در اوایل فرایند درمانی طراحی شدهاند.
روشهای متعددی برای پرداختن به نومیدی سازنده وجود دارد و همانند همه چیز در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، کارکرد گفتگو مهمتر از شکل آن است. یک رویکرد، تمرکز بر سه پرسش اصلی درباره تجربه زیسته مراجع از مسائلی است که برای آنها به دنبال کمک است:
۱. مراجع چه میخواهد؟
۲. مراجع چه چیزهایی را امتحان کرده است؟
۳. این تلاشها چه نتیجهای داشتهاند؟
این پرسشها برای استخراج نمونههایی از راهبردهای «حل مسئله» از تاریخچۀ زندگی درمانجو طراحی شدهاند تا مشخص شود آیا این راهبردها قاعدهای زیربنایی را منعکس میکنند یا خیر. سپس به مراجع کمک میکنند تا با پیامدهای کوتاهمدت و بلندمدت پیروی از آن قاعده تماس پیدا کند. قواعدی که زیربنای راهبردهای کنترل هستند (مثلاً «اگر به دیگران نزدیک نشوم، آسیب نمیبینم») اغلب پاسخهایی رفتاری را به درمانجو دیکته میکنند زیرا حداقل در کوتاهمدت سودمند به نظر میرسند.
پیروی از قاعدهای مانند مثال بالا احتمالاً با کاهش اضطراب به طور منفی تقویت میشود و مهم است که کارکردهایی مانند این شناسایی و معتبر شمرده شوند. افراد از اجتناب استفاده میکنند چون برایشان کارساز است. سپس میتوان این را با هزینههای بلندمدت پیروی از قاعده مقایسه کرد و محدودیتهای آن را روشن ساخت. انجام این کار میتواند حسی از ناامیدی درباره راهبردهای فعلی ایجاد کند که اگرچه برای مراجع ناراحتکننده است، انگیزهای نیز برای در نظر گرفتن انجام کاری متفاوت فراهم میکند.
برای درمانگر مفید است که راهبردهای قبلی را به لحاظ کارکردی به عنوان تجلیهای مختلف پیروی از همان قاعده دستهبندی کند تا مشخص شود که چیزی نو و خلاقانه مورد نیاز است. قاعده فراگیری که بسیاری از افراد از آن پیروی میکنند این است که کنترل تجربههای درونی معادل زندگی موفق است. کارآمدی بلندمدت این قاعده را میتوان با استفاده از فرایندهای نومیدی سازنده به چالش کشید و این راه را برای معرفی مداخلات استاندارد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد هموار میکند.
تجربه نظارت بر درمانگران متعدد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نشان میدهد که در مواردی که مداخلات این رویکرد درمانی برای مراجعان کارساز نیست، اغلب به این دلیل است که زمان کافی صرف انجام کار مذکور در بالا نشده است.
کار نومیدی سازنده میتواند شکلهای متعددی به خود بگیرد و در طول آن میتوان از داستانها، استعارهها، بحثها یا تمرینهای تجربی استفاده کند. اکثر کتابها و دورههای آموزشی مقدماتی برای درمانگران درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نمونههایی از اینها را شامل میشوند. استعارههایی مانند دام انگشتی چینی، تقلا در شنهای روان یا درگیر شدن در مسابقه طنابکشی با هیولا در اصل یک بازی از پیش تنظیم شده را توصیف میکنند که در آن هر چه مراجع بیشتر تلاش کند تا از جنبههای نامطلوب موقعیت رها شود، وضعیت صرفاً دشوارتر و دشوارتر میشود.
#Learning_ACT
منبع:
Johnson, D., & Bennett, R. (2023). Acceptance and Commitment Therapy: Responses to Frequently Asked Questions. Taylor & Francis.
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
(بخش اول)
در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد از «نومیدی سازنده» را برای توصیف یکی از فرایندهای مهم در ابتدای درمان به کار میبرد. این اصطلاح، با وجود دلالتهای نامطلوب واژۀ "نومیدی" برای بسیاری از افراد -به ویژه حس یأس- قرار نیست فرایندی باشد که نومیدی ایجاد کند. در عوض، هدف آن ارزندهسازی موقعیتی است که فرد در آغاز مراجعه به درمانگر در آن قرار دارد.
ناامیدی خلاق به فرایند ارزندهسازی تجربۀ درمانجو از درگیری با افکار و احساسات خود اشاره دارد. این فرایند به درمانجو کمک میکند تا بیثمر بودن این کشمکش را تشخیص دهد و زمینه را برای شناسایی سازنده و خلاقانۀ راههای کارآمدتر پیش رو فراهم میکند. تجربه پریشانی روانی برای اکثر افراد بسیار ناخوشایند است و منطقی به نظر میرسد که بخواهند از شر تجارب درونی ناخواسته (افکار، احساسات، تکانهها یا حسهای ناخوشایند) خلاص شوند.
تمایل به کنترل تجارب درونی اغلب ویژگی برجستهای در مراجعۀ افراد برای درمان است و راهبردهای بسیار تمرین شده برای حذف، سرکوب یا اجتناب از این تجارب رایج است. این راهبردها در بهترین حالت تنها فواید کوتاهمدتی دارند و در بدترین حالت میتوانند پایه الگوهای رفتاری ریشهداری شوند که افراد را از فرصتهای تقویتکننده محروم میکنند یا در درازمدت آسیب واقعی ایجاد میکنند.
درمانگر نیازمند طی کردن فرایندی است که بتواند میل درمانجو به کاهش مثلاً اضطرابش را ارزنده بشمارد، بدون اینکه به طور ناخواسته رفتارهایی را تقویت کند که چنین میلی را تغذیه میکنند. فرایندهای نومیدی سازنده برای کمک به درمانگر در پیمودن ماهرانه و حساس این زمین دشوار در اوایل فرایند درمانی طراحی شدهاند.
روشهای متعددی برای پرداختن به نومیدی سازنده وجود دارد و همانند همه چیز در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، کارکرد گفتگو مهمتر از شکل آن است. یک رویکرد، تمرکز بر سه پرسش اصلی درباره تجربه زیسته مراجع از مسائلی است که برای آنها به دنبال کمک است:
۱. مراجع چه میخواهد؟
۲. مراجع چه چیزهایی را امتحان کرده است؟
۳. این تلاشها چه نتیجهای داشتهاند؟
این پرسشها برای استخراج نمونههایی از راهبردهای «حل مسئله» از تاریخچۀ زندگی درمانجو طراحی شدهاند تا مشخص شود آیا این راهبردها قاعدهای زیربنایی را منعکس میکنند یا خیر. سپس به مراجع کمک میکنند تا با پیامدهای کوتاهمدت و بلندمدت پیروی از آن قاعده تماس پیدا کند. قواعدی که زیربنای راهبردهای کنترل هستند (مثلاً «اگر به دیگران نزدیک نشوم، آسیب نمیبینم») اغلب پاسخهایی رفتاری را به درمانجو دیکته میکنند زیرا حداقل در کوتاهمدت سودمند به نظر میرسند.
پیروی از قاعدهای مانند مثال بالا احتمالاً با کاهش اضطراب به طور منفی تقویت میشود و مهم است که کارکردهایی مانند این شناسایی و معتبر شمرده شوند. افراد از اجتناب استفاده میکنند چون برایشان کارساز است. سپس میتوان این را با هزینههای بلندمدت پیروی از قاعده مقایسه کرد و محدودیتهای آن را روشن ساخت. انجام این کار میتواند حسی از ناامیدی درباره راهبردهای فعلی ایجاد کند که اگرچه برای مراجع ناراحتکننده است، انگیزهای نیز برای در نظر گرفتن انجام کاری متفاوت فراهم میکند.
برای درمانگر مفید است که راهبردهای قبلی را به لحاظ کارکردی به عنوان تجلیهای مختلف پیروی از همان قاعده دستهبندی کند تا مشخص شود که چیزی نو و خلاقانه مورد نیاز است. قاعده فراگیری که بسیاری از افراد از آن پیروی میکنند این است که کنترل تجربههای درونی معادل زندگی موفق است. کارآمدی بلندمدت این قاعده را میتوان با استفاده از فرایندهای نومیدی سازنده به چالش کشید و این راه را برای معرفی مداخلات استاندارد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد هموار میکند.
تجربه نظارت بر درمانگران متعدد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نشان میدهد که در مواردی که مداخلات این رویکرد درمانی برای مراجعان کارساز نیست، اغلب به این دلیل است که زمان کافی صرف انجام کار مذکور در بالا نشده است.
کار نومیدی سازنده میتواند شکلهای متعددی به خود بگیرد و در طول آن میتوان از داستانها، استعارهها، بحثها یا تمرینهای تجربی استفاده کند. اکثر کتابها و دورههای آموزشی مقدماتی برای درمانگران درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نمونههایی از اینها را شامل میشوند. استعارههایی مانند دام انگشتی چینی، تقلا در شنهای روان یا درگیر شدن در مسابقه طنابکشی با هیولا در اصل یک بازی از پیش تنظیم شده را توصیف میکنند که در آن هر چه مراجع بیشتر تلاش کند تا از جنبههای نامطلوب موقعیت رها شود، وضعیت صرفاً دشوارتر و دشوارتر میشود.
#Learning_ACT
منبع:
Johnson, D., & Bennett, R. (2023). Acceptance and Commitment Therapy: Responses to Frequently Asked Questions. Taylor & Francis.
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
Telegram
کانال تخصصی موج سوم رفتاردرمانی
این کانال با هدف معرفی و آموزش رواندرمانیهای متعلق به موج سوم رفتاردرمانی و کاربردهای فردی و اجتماعی آنها ایجاد شده است.
معنای «نومیدی سازنده» چیست؟
(بخش دوم)
رویهای که ما بیشتر از همه از آن استفاده میکنیم و توصیه میکنیم، اقتباسی از کار کرک استروسال و همکارانش است که شامل گفتگویی با مراجع بر اساس پنج پرسش کلیدی است. پس از مشخص شدن ماهیت مسئلهای که مراجع برای آن به دنبال کمک است، میتوان پرسشهای زیر را کاوش کرد:
۱. در مورد این موقعیت، چه چیزی واقعاً برای شما مهم است؟
۲. چه چیزی مانع پیگیری آنچه واقعاً مهم است میشود؟
الف) موانع بیرونی (مثلاً کمبود وقت یا سایر منابع)
ب) موانع درونی (مثلاً افکار و احساسات ناراحتکنندهای که وقتی مراجع تلاش میکند آنچه مهم است را دنبال کند، پدیدار میشوند)
۳. برای غلبه بر موانع درونی چه چیزهایی را از قبل امتحان کردهاید؟
۴. این کارها چه نتیجهای برای شما داشتهاند؟
الف) در کوتاهمدت
ب) در بلندمدت
۵. انجام این کارها چه هزینهای برای شما داشته است؟
الف) در کوتاهمدت
ب) در بلندمدت
این رویه شامل اشاره به چندین مفهوم مرتبط با مدل انعطافپذیری روانی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است. پرسش اول در اصل ارزشها را استخراج میکند، در حالی که پرسشهای دوم و سوم اطلاعاتی درباره آمیختگی و اجتناب از تجربه به دست میدهند. پرسشهای چهار و پنج درباره کارآمدی راهبردهای موجود برای مدیریت ناراحتیای پرس و جو میکنند که تقریباً همیشه وقتی افراد تلاش میکنند اقدامات ارزشمدار انجام دهند، پدیدار میشود.
این گفتگو معمولاً افراد را نسبت به کارکرد تلاشهایشان برای اجتناب از ناراحتی آگاه میکند و به آنها کمک میکند ببینند که اگرچه اجتناب از ناراحتی معمولاً در کوتاهمدت کارساز است، احتمال تماس با پیامدهای تقویتکننده را در بلندمدت کاهش میدهد. به نوبه خود، این اغلب کارکردهای تقویتکننده رفتار اجتنابی را کاهش میدهد و افراد را نسبت به ایده رویکردی متفاوت به پریشانیشان در آینده گشوده میکند.
از این رو، نومیدی سازنده بخش مهمی از فرایند درگیرسازی در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است و ارزش صرف توجه و زمان قابل توجهی را پیش از معرفی سایر مداخلات دارد.
#Learning_ACT
منبع:
Johnson, D., & Bennett, R. (2023). Acceptance and Commitment Therapy: Responses to Frequently Asked Questions. Taylor & Francis.
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
(بخش دوم)
رویهای که ما بیشتر از همه از آن استفاده میکنیم و توصیه میکنیم، اقتباسی از کار کرک استروسال و همکارانش است که شامل گفتگویی با مراجع بر اساس پنج پرسش کلیدی است. پس از مشخص شدن ماهیت مسئلهای که مراجع برای آن به دنبال کمک است، میتوان پرسشهای زیر را کاوش کرد:
۱. در مورد این موقعیت، چه چیزی واقعاً برای شما مهم است؟
۲. چه چیزی مانع پیگیری آنچه واقعاً مهم است میشود؟
الف) موانع بیرونی (مثلاً کمبود وقت یا سایر منابع)
ب) موانع درونی (مثلاً افکار و احساسات ناراحتکنندهای که وقتی مراجع تلاش میکند آنچه مهم است را دنبال کند، پدیدار میشوند)
۳. برای غلبه بر موانع درونی چه چیزهایی را از قبل امتحان کردهاید؟
۴. این کارها چه نتیجهای برای شما داشتهاند؟
الف) در کوتاهمدت
ب) در بلندمدت
۵. انجام این کارها چه هزینهای برای شما داشته است؟
الف) در کوتاهمدت
ب) در بلندمدت
این رویه شامل اشاره به چندین مفهوم مرتبط با مدل انعطافپذیری روانی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است. پرسش اول در اصل ارزشها را استخراج میکند، در حالی که پرسشهای دوم و سوم اطلاعاتی درباره آمیختگی و اجتناب از تجربه به دست میدهند. پرسشهای چهار و پنج درباره کارآمدی راهبردهای موجود برای مدیریت ناراحتیای پرس و جو میکنند که تقریباً همیشه وقتی افراد تلاش میکنند اقدامات ارزشمدار انجام دهند، پدیدار میشود.
این گفتگو معمولاً افراد را نسبت به کارکرد تلاشهایشان برای اجتناب از ناراحتی آگاه میکند و به آنها کمک میکند ببینند که اگرچه اجتناب از ناراحتی معمولاً در کوتاهمدت کارساز است، احتمال تماس با پیامدهای تقویتکننده را در بلندمدت کاهش میدهد. به نوبه خود، این اغلب کارکردهای تقویتکننده رفتار اجتنابی را کاهش میدهد و افراد را نسبت به ایده رویکردی متفاوت به پریشانیشان در آینده گشوده میکند.
از این رو، نومیدی سازنده بخش مهمی از فرایند درگیرسازی در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است و ارزش صرف توجه و زمان قابل توجهی را پیش از معرفی سایر مداخلات دارد.
#Learning_ACT
منبع:
Johnson, D., & Bennett, R. (2023). Acceptance and Commitment Therapy: Responses to Frequently Asked Questions. Taylor & Francis.
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
Telegram
کانال تخصصی موج سوم رفتاردرمانی
این کانال با هدف معرفی و آموزش رواندرمانیهای متعلق به موج سوم رفتاردرمانی و کاربردهای فردی و اجتماعی آنها ایجاد شده است.
آیا تماس با لحظۀ حال همان بهوشیاری است؟
بهوشیاری در سالهای اخیر به اصطلاحی رایج و شاید بیش از حد استفاده شده تبدیل شده است. محبوبیت آن باعث شده بسیاری از مردم از مزایای تمرین آن بهرهمند شوند. با این حال، همین محبوبیت و کجفهمیهای موجود درباره تمرین آن، کارکردی متفاوت پیدا کرده که برای بسیاری از افراد عادی ناخوشایند است. چه بسیار مراجعانی که میگویند «من هیچ کار مرتبط با بهوشیاری انجام نمیدهم، این کارها موثر نیستند.» منظور واقعی آنها اغلب این است که «من یک بار تمرینی انجام دادم و هنوز هم بعد از آن احساس اضطراب داشتم»، و نتیجه میگیرند که «چون اضطرابم باقی ماند، توجه دوبارۀ بهوش به تجربهام مفید نخواهد بود.»
تمرین بهوشیاری میتواند اشکال گوناگونی داشته باشد. ریشههای آن در تاریخ ادیان شرقی، به ویژه بودیسم و هندوئیسم نهفته است. تمرین رسمی بهوشیاری هزاران سال در این زمینهها مورد استفاده قرار گرفته است. از دیدگاه بودیستی، بهوشیاری نخستین گام به سوی روشنبینی محسوب میشود. تمرین و اصول بهوشیاری پس از معرفی این کار در برنامههای درمانی برای استرس و خلق در جوامع غربی شناختهتر و مورد استفاده قرار گرفت. نمونههای چنین برنامههایی شامل کاهش استرس مبتنی بر بهوشیاری (MBSR) و شناختدرمانی مبتنی بر بهوشیاری (MBCT) است که هر دو از پشتوانۀ تجربی چشمگیری برخوردارند.
در بررسی موضع ACT درباره بهوشیاری توجه به این نکته مهم است که بیتردید همپوشانیهایی با تمرین رسمی بهوشیاری دارد؛ همانطور که در سایر انواع رواندرمانی و تمرینهایی مانند یوگا و مدیتیشن بدنی نیز این همچوشانی را میتوان یافت. با این حال، روشهای ACT کارهای زیادی را خارج از حوزۀ بهوشیاری و مرتبط با سایر اجزای ششضلعی انعطافپذیری روانی تسهیل میکنند. حتی مهارت «تماس با لحظه حال» لزوماً شامل تمرین رسمی بهوشیاری نیست.
از دیدگاه کارکردی، هدف از توانایی مراجع برای حضور در لحظه کنونی، شفافیتی است که میتواند به آنها ارائه دهد. ما اغلب با مراجعانی کار میکنیم که در شلوغی زندگی روزمره گرفتار شدهاند، جایی که ثانیهها، روزها، هفتهها، ماهها و سالها به شکلی اجتنابناپذیر از دستشان میرود و زندگیای را تجربه میکنند که احساس میکنند بخش زیادی از تجربه خود را از دست میدهند.
مغز انسان میتواند در حالتی شبیه به خلبان خودکار عمل کند که از نظر زمانی کارآمد است و میتواند تقاضای شناختی را کاهش دهد. با این حال، گیر افتادن در حالت خلبان خودکار برای تمام تعاملات و ارتباطات ارزشمند ما میتواند تأثیر منفی بر کیفیت زندگی ما داشته باشد.
همانطور که در نمودار ششضلعی انعطافپذیری نشان داده شده است، هر یک از شش مهارت اصلی به یکدیگر مرتبط هستند. تقویت یکی از این مهارتها، جایگاه محکمتری برای بهبود بیشتر هر یک از دیگر مهارتها فراهم میکند. در تماس بودن با لحظه حال پیشنیازی برای توسعه تمام مهارتهای دیگر در هگزافلکس است. مهارت اساسی در این ضلع توانایی هماهنگ شدن با تجربۀ خود است که اغلب همزمان فرآیند آهسته شدن و توجه بیشتر را دعوت میکند. این مهارت میتواند ارتباط ما را با خودمان، دیگران و دنیای گستردهتر افزایش دهد و این هم به نوبۀ خود امکان انتخاب بیشتری دربارۀ نحوه واکنش ما در هر لحظه ارائه میکند.
یک استعاره مفید در رابطه با آگاهی ما از لحظه حال پرتو چراغ قوه است. تصور کنید یک چراغ قوه در دست دارید. روشن کردن آن مانند روشن کردن آگاهی ماست. اکنون چشمان ما بر چیزی که جلوی ماست متمرکز است. و این بسیار مفید است زیرا میتوانیم بیشتر از قبل ببینیم. با تمرین این مهارت توجه، میتوانیم به مراجعان خود کمک کنیم تا پرتو توجه خود را گسترده یا باریک کنند، درست مانند برخی چراغ قوهها که به ما اجازه میدهند پرتو نور را گسترده یا باریک کنیم. این میتواند ارتباط مستقیمی با دستیابی به حس خود-به-عنوان-بافتار داشته باشد، زیرا وقتی آن پرتو توجه را گسترش میدهیم، امکان دیدن دیدگاههای بیشتری نسبت به قبل وجود دارد و به ما اجازه میدهد در خدمت ارزشهایمان عمل کنیم.
#Learning_ACT
منبع:
Johnson, D., & Bennett, R. (2023). Acceptance and Commitment Therapy: Responses to Frequently Asked Questions. Taylor & Francis.
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
بهوشیاری در سالهای اخیر به اصطلاحی رایج و شاید بیش از حد استفاده شده تبدیل شده است. محبوبیت آن باعث شده بسیاری از مردم از مزایای تمرین آن بهرهمند شوند. با این حال، همین محبوبیت و کجفهمیهای موجود درباره تمرین آن، کارکردی متفاوت پیدا کرده که برای بسیاری از افراد عادی ناخوشایند است. چه بسیار مراجعانی که میگویند «من هیچ کار مرتبط با بهوشیاری انجام نمیدهم، این کارها موثر نیستند.» منظور واقعی آنها اغلب این است که «من یک بار تمرینی انجام دادم و هنوز هم بعد از آن احساس اضطراب داشتم»، و نتیجه میگیرند که «چون اضطرابم باقی ماند، توجه دوبارۀ بهوش به تجربهام مفید نخواهد بود.»
تمرین بهوشیاری میتواند اشکال گوناگونی داشته باشد. ریشههای آن در تاریخ ادیان شرقی، به ویژه بودیسم و هندوئیسم نهفته است. تمرین رسمی بهوشیاری هزاران سال در این زمینهها مورد استفاده قرار گرفته است. از دیدگاه بودیستی، بهوشیاری نخستین گام به سوی روشنبینی محسوب میشود. تمرین و اصول بهوشیاری پس از معرفی این کار در برنامههای درمانی برای استرس و خلق در جوامع غربی شناختهتر و مورد استفاده قرار گرفت. نمونههای چنین برنامههایی شامل کاهش استرس مبتنی بر بهوشیاری (MBSR) و شناختدرمانی مبتنی بر بهوشیاری (MBCT) است که هر دو از پشتوانۀ تجربی چشمگیری برخوردارند.
در بررسی موضع ACT درباره بهوشیاری توجه به این نکته مهم است که بیتردید همپوشانیهایی با تمرین رسمی بهوشیاری دارد؛ همانطور که در سایر انواع رواندرمانی و تمرینهایی مانند یوگا و مدیتیشن بدنی نیز این همچوشانی را میتوان یافت. با این حال، روشهای ACT کارهای زیادی را خارج از حوزۀ بهوشیاری و مرتبط با سایر اجزای ششضلعی انعطافپذیری روانی تسهیل میکنند. حتی مهارت «تماس با لحظه حال» لزوماً شامل تمرین رسمی بهوشیاری نیست.
از دیدگاه کارکردی، هدف از توانایی مراجع برای حضور در لحظه کنونی، شفافیتی است که میتواند به آنها ارائه دهد. ما اغلب با مراجعانی کار میکنیم که در شلوغی زندگی روزمره گرفتار شدهاند، جایی که ثانیهها، روزها، هفتهها، ماهها و سالها به شکلی اجتنابناپذیر از دستشان میرود و زندگیای را تجربه میکنند که احساس میکنند بخش زیادی از تجربه خود را از دست میدهند.
مغز انسان میتواند در حالتی شبیه به خلبان خودکار عمل کند که از نظر زمانی کارآمد است و میتواند تقاضای شناختی را کاهش دهد. با این حال، گیر افتادن در حالت خلبان خودکار برای تمام تعاملات و ارتباطات ارزشمند ما میتواند تأثیر منفی بر کیفیت زندگی ما داشته باشد.
همانطور که در نمودار ششضلعی انعطافپذیری نشان داده شده است، هر یک از شش مهارت اصلی به یکدیگر مرتبط هستند. تقویت یکی از این مهارتها، جایگاه محکمتری برای بهبود بیشتر هر یک از دیگر مهارتها فراهم میکند. در تماس بودن با لحظه حال پیشنیازی برای توسعه تمام مهارتهای دیگر در هگزافلکس است. مهارت اساسی در این ضلع توانایی هماهنگ شدن با تجربۀ خود است که اغلب همزمان فرآیند آهسته شدن و توجه بیشتر را دعوت میکند. این مهارت میتواند ارتباط ما را با خودمان، دیگران و دنیای گستردهتر افزایش دهد و این هم به نوبۀ خود امکان انتخاب بیشتری دربارۀ نحوه واکنش ما در هر لحظه ارائه میکند.
یک استعاره مفید در رابطه با آگاهی ما از لحظه حال پرتو چراغ قوه است. تصور کنید یک چراغ قوه در دست دارید. روشن کردن آن مانند روشن کردن آگاهی ماست. اکنون چشمان ما بر چیزی که جلوی ماست متمرکز است. و این بسیار مفید است زیرا میتوانیم بیشتر از قبل ببینیم. با تمرین این مهارت توجه، میتوانیم به مراجعان خود کمک کنیم تا پرتو توجه خود را گسترده یا باریک کنند، درست مانند برخی چراغ قوهها که به ما اجازه میدهند پرتو نور را گسترده یا باریک کنیم. این میتواند ارتباط مستقیمی با دستیابی به حس خود-به-عنوان-بافتار داشته باشد، زیرا وقتی آن پرتو توجه را گسترش میدهیم، امکان دیدن دیدگاههای بیشتری نسبت به قبل وجود دارد و به ما اجازه میدهد در خدمت ارزشهایمان عمل کنیم.
#Learning_ACT
منبع:
Johnson, D., & Bennett, R. (2023). Acceptance and Commitment Therapy: Responses to Frequently Asked Questions. Taylor & Francis.
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
Telegram
کانال تخصصی موج سوم رفتاردرمانی
این کانال با هدف معرفی و آموزش رواندرمانیهای متعلق به موج سوم رفتاردرمانی و کاربردهای فردی و اجتماعی آنها ایجاد شده است.
Forwarded from PersianRFT
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔻مشاهده وبینار ذخیره شده "تبیین ارزشها در مداخلهی ACT جیسِن لوما"
▫️پلن اول
▪️تسهیلگر: دکتر علی فیضی (رواندرمانگر و مترجم ACT)
▪️تبیین مداخلهی ارزشها از منظر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)
▫️ پلن دوم
▪️تسهیلگر: حسین سعیدی (روان درمانگر، مدرس دانشگاه)
▪️تبیین مداخلهی ارزشها از منظر نظریه چهارچوب ارتباطی (RFT)
▫️تبیین مبتنی بر ویدئو یکی از مداخلات آموزشی ACT توسط «Jason Luoma» میباشد (ترجمهی مداخله و تبیین آن با مجوز و تایید استیون هیز میباشد).
Learning ACT // Part 6: Defining Valued Directions. New Harbingers (2013).
🔸گروه رواندرمانی نوین و دقیق (رَند)
🔸 گروه Persian RFT (آموزش، نظارت و یادگیری با تکیه بر علم بنیادی)
▫️پلن اول
▪️تسهیلگر: دکتر علی فیضی (رواندرمانگر و مترجم ACT)
▪️تبیین مداخلهی ارزشها از منظر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)
▫️ پلن دوم
▪️تسهیلگر: حسین سعیدی (روان درمانگر، مدرس دانشگاه)
▪️تبیین مداخلهی ارزشها از منظر نظریه چهارچوب ارتباطی (RFT)
▫️تبیین مبتنی بر ویدئو یکی از مداخلات آموزشی ACT توسط «Jason Luoma» میباشد (ترجمهی مداخله و تبیین آن با مجوز و تایید استیون هیز میباشد).
Learning ACT // Part 6: Defining Valued Directions. New Harbingers (2013).
🔸گروه رواندرمانی نوین و دقیق (رَند)
🔸 گروه Persian RFT (آموزش، نظارت و یادگیری با تکیه بر علم بنیادی)
اهداف ACT
به عنوان یک مداخله، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) با سایر رویکردهای درمانی تفاوت دارد زیرا بر مدلی برای کاهش علائم استوار نیست. بلکه هدفهای اصلی این رویکرد، افزایش رفتارهای مبتنی بر ارزشهاست، در حالی که به شکل ماهرانهای، موانع درونی که در این مسیر پدیدار میشوند را مدیریت میکند. هرچند کاهش علائم، تمرکز اصلی ACT نیست، اما علائم اغلب کاهش مییابند یا از دیدگاهی بسیار متفاوت دیده میشوند (این تفاوت بین احساس بهتر داشتن و بهتر عمل کردن است). این بیشتر یک مسئله تأکید است که از همان آغاز مداخله شروع میکند به پرسش از اینکه یک زندگی معنادار و خوب زیسته چگونه خواهد بود.
حرکت به سوی یک زندگی پرمعنا، غنی و ارزشمند احتمالاً برخی از علائمی را که درمانجویان برای کمک به آنها مراجعه میکنند، مانند احساس گسستگی، بیحالی، اضطراب یا کمبود انگیزه، کمی تسکین میبخشد. شرکت در فعالیتها و روابطی که معنا و هدف به همراه دارند، میتواند به خودی خود پاداشدهنده باشد. البته، زیستن چنین زندگیای به معنای بیرون آمدن از مناطق امن و روبرو شدن با احساسات دشوار یا خطر کردن است. میتوانید این دوگانگی را در مداخلاتی که فقط بر کاهش علائم تمرکز دارند ببینید، زیرا تشخیص اینکه کدام احساسات باید از بین بروند و کدامها نباید، دشوار میشود. به همین دلیل است که ACT موضع متفاوتی میگیرد.
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به درمانجویان کمک میکند تا کشف کنند چه چیزهایی در زندگی برایشان واقعاً مهم است. از برخی جنبهها، این روش به یک درمان وجودی تبدیل میشود که به پرسشهای بزرگ میپردازد. با این حال، گاهی پاسخها بزرگ نیستند؛ گاهی آرام، کوچک و شخصاً مهماند، اما به شدت ارزشمند. پاسخ دادن به چنین پرسشهایی به تنهایی کافی نیست. آنها باید به طور فعال به عنوان چراغهای راهنما در تاریکی استفاده شوند تا مسیرهای جدیدی پیش روی ما قرار دهند. در اینجا، ACT به صراحت از درمانجویان دعوت میکند تا ارزشهای خود را به عنوان راهنما استفاده کنند و به شیوههای معناداری عمل کنند.
البته، زندگی فقط شناخت ارزشها و تعیین مسیر نیست. در طول مسیر، موانع به طور اجتنابناپذیری پدیدار میشوند. جایی که یادگیری غریزی یا خودکار ممکن است این موانع را غیرقابل عبور یا نیازمند اجتناب بداند، ACT راههایی برای پاسخگویی ماهرانه به این تجربیات ارائه میدهد. این پاسخگویی ماهرانه به معنای از پا نیفتادن در برابر آن تجربهها و پایبندی به حقیقت، مانند یک نی در باد، با انعطافپذیری و بدون خشکی و عدم انعطاف است. نکته کلیدی این است که بتوانیم به آنچه واقعاً در برابر ماست پاسخ دهیم، نه به مفاهیمی از گذشته یا آینده که ما را به پاسخهای خودکار سوق میدهند. اجتناب از تجربه و آمیختگی شناختی شیوههای ظاهر شدن این پاسخهای خودکار هستند و در جایی که بیفایده باشند، به اهداف مداخله ACT تبدیل میشوند.
#Learning_ACT
منبع:
Bennett, R., & Oliver, J. (2019). Acceptance and commitment therapy: 100 key points and techniques. Routledge.
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
به عنوان یک مداخله، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) با سایر رویکردهای درمانی تفاوت دارد زیرا بر مدلی برای کاهش علائم استوار نیست. بلکه هدفهای اصلی این رویکرد، افزایش رفتارهای مبتنی بر ارزشهاست، در حالی که به شکل ماهرانهای، موانع درونی که در این مسیر پدیدار میشوند را مدیریت میکند. هرچند کاهش علائم، تمرکز اصلی ACT نیست، اما علائم اغلب کاهش مییابند یا از دیدگاهی بسیار متفاوت دیده میشوند (این تفاوت بین احساس بهتر داشتن و بهتر عمل کردن است). این بیشتر یک مسئله تأکید است که از همان آغاز مداخله شروع میکند به پرسش از اینکه یک زندگی معنادار و خوب زیسته چگونه خواهد بود.
حرکت به سوی یک زندگی پرمعنا، غنی و ارزشمند احتمالاً برخی از علائمی را که درمانجویان برای کمک به آنها مراجعه میکنند، مانند احساس گسستگی، بیحالی، اضطراب یا کمبود انگیزه، کمی تسکین میبخشد. شرکت در فعالیتها و روابطی که معنا و هدف به همراه دارند، میتواند به خودی خود پاداشدهنده باشد. البته، زیستن چنین زندگیای به معنای بیرون آمدن از مناطق امن و روبرو شدن با احساسات دشوار یا خطر کردن است. میتوانید این دوگانگی را در مداخلاتی که فقط بر کاهش علائم تمرکز دارند ببینید، زیرا تشخیص اینکه کدام احساسات باید از بین بروند و کدامها نباید، دشوار میشود. به همین دلیل است که ACT موضع متفاوتی میگیرد.
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به درمانجویان کمک میکند تا کشف کنند چه چیزهایی در زندگی برایشان واقعاً مهم است. از برخی جنبهها، این روش به یک درمان وجودی تبدیل میشود که به پرسشهای بزرگ میپردازد. با این حال، گاهی پاسخها بزرگ نیستند؛ گاهی آرام، کوچک و شخصاً مهماند، اما به شدت ارزشمند. پاسخ دادن به چنین پرسشهایی به تنهایی کافی نیست. آنها باید به طور فعال به عنوان چراغهای راهنما در تاریکی استفاده شوند تا مسیرهای جدیدی پیش روی ما قرار دهند. در اینجا، ACT به صراحت از درمانجویان دعوت میکند تا ارزشهای خود را به عنوان راهنما استفاده کنند و به شیوههای معناداری عمل کنند.
البته، زندگی فقط شناخت ارزشها و تعیین مسیر نیست. در طول مسیر، موانع به طور اجتنابناپذیری پدیدار میشوند. جایی که یادگیری غریزی یا خودکار ممکن است این موانع را غیرقابل عبور یا نیازمند اجتناب بداند، ACT راههایی برای پاسخگویی ماهرانه به این تجربیات ارائه میدهد. این پاسخگویی ماهرانه به معنای از پا نیفتادن در برابر آن تجربهها و پایبندی به حقیقت، مانند یک نی در باد، با انعطافپذیری و بدون خشکی و عدم انعطاف است. نکته کلیدی این است که بتوانیم به آنچه واقعاً در برابر ماست پاسخ دهیم، نه به مفاهیمی از گذشته یا آینده که ما را به پاسخهای خودکار سوق میدهند. اجتناب از تجربه و آمیختگی شناختی شیوههای ظاهر شدن این پاسخهای خودکار هستند و در جایی که بیفایده باشند، به اهداف مداخله ACT تبدیل میشوند.
#Learning_ACT
منبع:
Bennett, R., & Oliver, J. (2019). Acceptance and commitment therapy: 100 key points and techniques. Routledge.
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
Telegram
کانال تخصصی موج سوم رفتاردرمانی
این کانال با هدف معرفی و آموزش رواندرمانیهای متعلق به موج سوم رفتاردرمانی و کاربردهای فردی و اجتماعی آنها ایجاد شده است.
Forwarded from مدرسۀ مصاحبۀ انگیزشی
«مصاحبه انگیزشی فراتر از درمان: کاربردهای گسترده در زندگی روزمره»
مصاحبه انگیزشی، که اغلب در محیطهای درمانی مورد استفاده قرار میگیرد، قابلیت کاربرد گستردهای در سایر جنبههای زندگی نیز دارد. این روش با تمرکز بر گفتار و انگیزههای درونی افراد، میتواند در زمینههای متنوعی به کار گرفته شود.
در محیطهای آموزشی، معلمان میتوانند با استفاده از اصول مصاحبه انگیزشی، دانشآموزان را به بیان اهداف و انگیزههای تحصیلی خود تشویق کنند. این رویکرد میتواند به افزایش انگیزه و بهبود عملکرد تحصیلی منجر شود.
در حوزه مدیریت، رهبران سازمانی میتوانند از تکنیکهای مصاحبه انگیزشی برای درک بهتر نگرانیها و انگیزههای کارکنان در مواجهه با تغییرات سازمانی استفاده کنند. این امر میتواند به پذیرش بهتر تغییرات و مشارکت بیشتر کارکنان بینجامد.
مربیان ورزشی میتوانند با بهرهگیری از مصاحبه انگیزشی، به ورزشکاران در غلبه بر موانع ذهنی کمک کنند. با تشویق ورزشکاران به بیان نگرانیها و اهدافشان، مربیان میتوانند راهکارهای مؤثرتری برای بهبود عملکرد ارائه دهند.
در زمینه مشاوره شغلی، متخصصان میتوانند از مصاحبه انگیزشی برای کمک به افراد در کشف عمیقتر علایق و تواناییهایشان استفاده کنند. این رویکرد میتواند به تصمیمگیریهای شغلی آگاهانهتر و رضایتبخشتر منجر شود.
متخصصان بازاریابی و فروش میتوانند با استفاده از اصول مصاحبه انگیزشی، درک بهتری از نیازها و خواستههای مشتریان به دست آورند. این امر میتواند به ارائه راهحلهای مناسبتر و افزایش رضایت مشتری بینجامد.
در حوزه محیط زیست، فعالان میتوانند از مصاحبه انگیزشی برای ترغیب افراد به رفتارهای سازگار با محیط زیست استفاده کنند. با تمرکز بر انگیزههای درونی افراد، میتوان تغییرات رفتاری پایدارتری ایجاد کرد.
مشاوران مالی نیز میتوانند از مصاحبه انگیزشی برای کمک به افراد در بهبود عادات مالیشان بهره ببرند. با تشویق افراد به بیان اهداف و نگرانیهای مالیشان، میتوان راهکارهای مؤثرتری برای مدیریت مالی شخصی ارائه داد.
در استفاده از مصاحبه انگیزشی در زمینههای مختلف، باید به نکات زیر توجه داشت:
1. انطباق روش با هر حوزه خاص
2. توجه به محدودیتها و فرصتهای هر محیط
3. حفظ اصول اساسی احترام و همکاری
4. آموزش مناسب به افراد در هر حوزه
این رویکرد گسترده نشان میدهد که چگونه مصاحبه انگیزشی میتواند در زمینههای متنوعی به کار گرفته شود و به بهبود ارتباطات و نتایج در حوزههای مختلف زندگی کمک کند.
#مصاحبه_انگیزشی #تبحر_در_مصاحبه_انگیزشی
#گوش_دادن_فعال
#Learning_MI
#Changh_talk
#سخن_تغییر
#فراخوانی
#Evoking
منبع:
Miller, W. R., & Rollnick, S. (2023). Motivational interviewing: Helping people change and grow. Guilford Publications.
https://www.tg-me.com/MotivationalInterviewschool
مصاحبه انگیزشی، که اغلب در محیطهای درمانی مورد استفاده قرار میگیرد، قابلیت کاربرد گستردهای در سایر جنبههای زندگی نیز دارد. این روش با تمرکز بر گفتار و انگیزههای درونی افراد، میتواند در زمینههای متنوعی به کار گرفته شود.
در محیطهای آموزشی، معلمان میتوانند با استفاده از اصول مصاحبه انگیزشی، دانشآموزان را به بیان اهداف و انگیزههای تحصیلی خود تشویق کنند. این رویکرد میتواند به افزایش انگیزه و بهبود عملکرد تحصیلی منجر شود.
در حوزه مدیریت، رهبران سازمانی میتوانند از تکنیکهای مصاحبه انگیزشی برای درک بهتر نگرانیها و انگیزههای کارکنان در مواجهه با تغییرات سازمانی استفاده کنند. این امر میتواند به پذیرش بهتر تغییرات و مشارکت بیشتر کارکنان بینجامد.
مربیان ورزشی میتوانند با بهرهگیری از مصاحبه انگیزشی، به ورزشکاران در غلبه بر موانع ذهنی کمک کنند. با تشویق ورزشکاران به بیان نگرانیها و اهدافشان، مربیان میتوانند راهکارهای مؤثرتری برای بهبود عملکرد ارائه دهند.
در زمینه مشاوره شغلی، متخصصان میتوانند از مصاحبه انگیزشی برای کمک به افراد در کشف عمیقتر علایق و تواناییهایشان استفاده کنند. این رویکرد میتواند به تصمیمگیریهای شغلی آگاهانهتر و رضایتبخشتر منجر شود.
متخصصان بازاریابی و فروش میتوانند با استفاده از اصول مصاحبه انگیزشی، درک بهتری از نیازها و خواستههای مشتریان به دست آورند. این امر میتواند به ارائه راهحلهای مناسبتر و افزایش رضایت مشتری بینجامد.
در حوزه محیط زیست، فعالان میتوانند از مصاحبه انگیزشی برای ترغیب افراد به رفتارهای سازگار با محیط زیست استفاده کنند. با تمرکز بر انگیزههای درونی افراد، میتوان تغییرات رفتاری پایدارتری ایجاد کرد.
مشاوران مالی نیز میتوانند از مصاحبه انگیزشی برای کمک به افراد در بهبود عادات مالیشان بهره ببرند. با تشویق افراد به بیان اهداف و نگرانیهای مالیشان، میتوان راهکارهای مؤثرتری برای مدیریت مالی شخصی ارائه داد.
در استفاده از مصاحبه انگیزشی در زمینههای مختلف، باید به نکات زیر توجه داشت:
1. انطباق روش با هر حوزه خاص
2. توجه به محدودیتها و فرصتهای هر محیط
3. حفظ اصول اساسی احترام و همکاری
4. آموزش مناسب به افراد در هر حوزه
این رویکرد گسترده نشان میدهد که چگونه مصاحبه انگیزشی میتواند در زمینههای متنوعی به کار گرفته شود و به بهبود ارتباطات و نتایج در حوزههای مختلف زندگی کمک کند.
#مصاحبه_انگیزشی #تبحر_در_مصاحبه_انگیزشی
#گوش_دادن_فعال
#Learning_MI
#Changh_talk
#سخن_تغییر
#فراخوانی
#Evoking
منبع:
Miller, W. R., & Rollnick, S. (2023). Motivational interviewing: Helping people change and grow. Guilford Publications.
https://www.tg-me.com/MotivationalInterviewschool
Telegram
مدرسۀ مصاحبۀ انگیزشی
این کانال برای معرفی و ترویج بیشتر مبانی نظری مصاحبۀ انگیزشی و کاربردهای آن تاسیس شده است
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد: فرایند یا پروتکل
مداخلات ACT برای هدف قرار دادن فرآیندهای زبان، شناخت و رفتار طراحی شدهاند که فرض میشود در پریشانی و اختلال روانی نقش مرکزی دارند. این فرآیندها در مدل انعطافپذیری روانشناختی آن توصیف شدهاند. بنابراین، یک راه برای تفسیر ACT، به عنوان یک مداخله روانشناختی فرآیند-محور است.
بسیاری از درمانگران با تجربه، جلسات خود را به شیوهای بسیار فرآیند-محور هدایت میکنند و همانطور که شرایط ایجاب میکند دائماً ارزیابیهای پویایی از وضعیت درمانجو انجام داده و بین فرآیندهای ACT حرکت میکنند،. به عنوان مثال، الگویی که معمولاً مشاهده میشود، رفت و برگشت مداوم بین جنبههای فعال و گشودۀ مدل است، زمانی که مراجعان متوجه میشوند افکار و احساساتشان مانع پیگیری اقدامات ارزشمند میشوند. چنین جلساتی ممکن است از قبل برنامهریزی نشده باشند و درمانگر کیفیتی بسیار «لحظهای» به کار خود میبخشد.
با این حال، ACT همچنین میتواند در قالب یک پروتکل ارائه شود و این اغلب نقطه شروع رایجتری برای افراد تازهکار در این رویکرد است. وبسایت ACBS (www.contextualscience.org) تعدادی پروتکل را فهرست میکند که توسط متخصصان بالینی و پژوهشگران و اغلب برای هدف قرار دادن انواع خاصی از مشکلات (مانند درد مزمن، مدیریت وزن، روانپریشی یا تروما) تدوین شدهاند. در کنار هر پروتکل، بیانیهای روشن وجود دارد که هیچ کدام از آنها رویکرد ACT برای هر مشکل خاص نیستند. در عوض، هر کدام یک رویکرد ACT هستند که از تکنیکها و استراتژیهایی برای هدف قرار دادن فرآیندهای مرتبط با انعطافپذیری روانشناختی برای مسئله یا مشکل خاص مورد نظر استفاده میکنند.
بنابراین، پروتکلهای ACT را میتوان به عنوان نمونههایی از یک استراتژی مداخله عمومی در نظر گرفت. وقتی یک رویکرد ACT به یک مسئله خاص اعمال میشود، میتواند شامل مداخلات مشخصی باشد که برای تناسب با نیازها و منابع آن زمینه و جمعیت طراحی شدهاند. نتیجه این امر، تکرارهای متعدد و متنوع از عملکرد ACT است. ممکن است بین آنها تفاوتهایی وجود داشته باشد، اگرچه همه آنها مبنا و هدف اصلی یکسانی دارند. علاوه بر این، اکثر پروتکلها برای اجرای انعطافپذیر طراحی شدهاند. وقتی به اتاق درمانگر یا دفتر مربی میرسیم، در خود پروتکلها نیز تنوع وجود خواهد داشت. عواملی مانند خلاقیت درمانگر، تفاوتهای فردی مراجعان یا مسائل بافتاری مربوط به محیط، بر تأکید نسبی بر جنبههای مختلف مدل تأثیر میگذارند.
مفید است که یک ارائه بسیار فرآیند-محور ACT و یک ارائه بسیار پروتکل-محور را به عنوان دو انتهای یک پیوستار در نظر بگیریم که درمانگران میتوانند بر اساس تعدادی عوامل بافتاری مربوط به آن ارائه، در طول آن حرکت کنند.
#Learning_ACT
منبع:
Bennett, R., & Oliver, J. (2019). Acceptance and commitment therapy: 100 key points and techniques. Routledge.
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
مداخلات ACT برای هدف قرار دادن فرآیندهای زبان، شناخت و رفتار طراحی شدهاند که فرض میشود در پریشانی و اختلال روانی نقش مرکزی دارند. این فرآیندها در مدل انعطافپذیری روانشناختی آن توصیف شدهاند. بنابراین، یک راه برای تفسیر ACT، به عنوان یک مداخله روانشناختی فرآیند-محور است.
بسیاری از درمانگران با تجربه، جلسات خود را به شیوهای بسیار فرآیند-محور هدایت میکنند و همانطور که شرایط ایجاب میکند دائماً ارزیابیهای پویایی از وضعیت درمانجو انجام داده و بین فرآیندهای ACT حرکت میکنند،. به عنوان مثال، الگویی که معمولاً مشاهده میشود، رفت و برگشت مداوم بین جنبههای فعال و گشودۀ مدل است، زمانی که مراجعان متوجه میشوند افکار و احساساتشان مانع پیگیری اقدامات ارزشمند میشوند. چنین جلساتی ممکن است از قبل برنامهریزی نشده باشند و درمانگر کیفیتی بسیار «لحظهای» به کار خود میبخشد.
با این حال، ACT همچنین میتواند در قالب یک پروتکل ارائه شود و این اغلب نقطه شروع رایجتری برای افراد تازهکار در این رویکرد است. وبسایت ACBS (www.contextualscience.org) تعدادی پروتکل را فهرست میکند که توسط متخصصان بالینی و پژوهشگران و اغلب برای هدف قرار دادن انواع خاصی از مشکلات (مانند درد مزمن، مدیریت وزن، روانپریشی یا تروما) تدوین شدهاند. در کنار هر پروتکل، بیانیهای روشن وجود دارد که هیچ کدام از آنها رویکرد ACT برای هر مشکل خاص نیستند. در عوض، هر کدام یک رویکرد ACT هستند که از تکنیکها و استراتژیهایی برای هدف قرار دادن فرآیندهای مرتبط با انعطافپذیری روانشناختی برای مسئله یا مشکل خاص مورد نظر استفاده میکنند.
بنابراین، پروتکلهای ACT را میتوان به عنوان نمونههایی از یک استراتژی مداخله عمومی در نظر گرفت. وقتی یک رویکرد ACT به یک مسئله خاص اعمال میشود، میتواند شامل مداخلات مشخصی باشد که برای تناسب با نیازها و منابع آن زمینه و جمعیت طراحی شدهاند. نتیجه این امر، تکرارهای متعدد و متنوع از عملکرد ACT است. ممکن است بین آنها تفاوتهایی وجود داشته باشد، اگرچه همه آنها مبنا و هدف اصلی یکسانی دارند. علاوه بر این، اکثر پروتکلها برای اجرای انعطافپذیر طراحی شدهاند. وقتی به اتاق درمانگر یا دفتر مربی میرسیم، در خود پروتکلها نیز تنوع وجود خواهد داشت. عواملی مانند خلاقیت درمانگر، تفاوتهای فردی مراجعان یا مسائل بافتاری مربوط به محیط، بر تأکید نسبی بر جنبههای مختلف مدل تأثیر میگذارند.
مفید است که یک ارائه بسیار فرآیند-محور ACT و یک ارائه بسیار پروتکل-محور را به عنوان دو انتهای یک پیوستار در نظر بگیریم که درمانگران میتوانند بر اساس تعدادی عوامل بافتاری مربوط به آن ارائه، در طول آن حرکت کنند.
#Learning_ACT
منبع:
Bennett, R., & Oliver, J. (2019). Acceptance and commitment therapy: 100 key points and techniques. Routledge.
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
Telegram
کانال تخصصی موج سوم رفتاردرمانی
این کانال با هدف معرفی و آموزش رواندرمانیهای متعلق به موج سوم رفتاردرمانی و کاربردهای فردی و اجتماعی آنها ایجاد شده است.
چشماندازگزینی
چشماندازگزینی توانایی تغییر نقطه نظر ماست، به گونهای که به صورت استعاری چیزها را متفاوت ببینیم. ما میتوانیم چشمانداز شخص دیگری را برگزینیم. این میتواند هم به صورت واقعی باشد، یعنی تصور کنیم اگر جای آنها ایستاده بودیم چه میدیدیم؛ و هم به صورت استعاری، یعنی ببینیم آنها چگونه از جایگاه خود به دنیا نگاه میکنند. همچنین میتوانیم در زمان جابجا شویم و چشماندازی در گذشته یا آینده را برگزینیم.
از چشماندازگزینی میتوان به عنوان روشی برای افزایش انعطافپذیری نسبت به خودِ مفهومسازیشده شده یا گذشته/آینده مفهومسازی شده استفاده کرد. چنین مفهومسازیهایی به خودی خود مشکلساز نیستند، اما میتوانند زمانی که به عنوان حقایق واقعی به آنها پاسخ داده میشود، مشکلآفرین شوند. این معمولاً زمانی اتفاق میافتد که احساس تهدید میکنیم و نیاز ما به قطعیت یا امنیت برجسته میشود، یا زمانی که نحوه پاسخ ما به این مفهومسازیها بیش از حد تکرار شده و بخشی جداییناپذیر از هویت ما میشود. هرچند انعطافناپذیری، داستانی منسجم یا امن را فراهم میکند، نقطه ضعف آن این است که دسترسی به اطلاعات یا چشماندازهای بالقوه مفیدی که خارج از مفهومسازیهای ما قرار دارند، بسیار دشوارتر میشود.
مهم است که هدف استفاده از چشماندازگزینی را در ذهن داشته باشیم. بخشی از تحلیل کارکردی، روشن کردن این موضوع است که کمبودهای مراجع کجاست و چگونه این کمبودها با اقدامات ارزشمند تداخل پیدا میکند. به عنوان مثال، اگر مراجعی در برگزیدن چشمانداز خود جوانتر آسیبدیده مشکل دارد و در نتیجه، قادر به درک نشانههای فعلی تروما نیست، ممکن است تشویق به ایجاد پیوستگی بین این چشماندازها مفید باشد. از سوی دیگر، اگر مراجعی نمیتواند فراتر از داستان خود را ببیند و این امر مانع از باز شدن او نسبت به دیگران میشود، ممکن است روشن کردن چشماندازهای متفاوتی که دیگران نسبت به او دارند، سودمند باشد.
البته، باید به خاطر داشت که چشماندازگزینی واقعی، به شکلی که توصیف شد، ممکن است دردناک، ناراحتکننده و افزایشدهنده احساسات نامنسجم با یکیدیگر باشد. بنابراین، مهم است که این کار در بستر یک رابطه درمانی امن انجام شود، جایی که مهارتهای دیگر برای مدیریت افکار و احساسات دردناک ابتدا ایجاد شده باشند.
سه حوزه اصلی وجود دارد که درمانگران میتوانند چشماندازگزینی انعطافپذیر را در آنها ترویج دهند، که مرتبط با من-اینجا-اکنون هستند و عبارتند از: بین فردی، زمانی و مکانی.
بین فردی
چشماندازگزینی بین فردی، مراجع را دعوت میکند تا چشمانداز شخص دیگری را برگزیند.
اگر برای لحظهای چشمانداز پسرتان را برگزینید، او هنگام خروج عصبانی از خانه سعی داشت چه چیزی را به شما منتقل کند؟
اگر همسرتان اینجا جای شما نشسته بود و از آنچه شما تجربه میکنید عبور میکرد، چه میکرد یا میگفت؟
اگر برای لحظهای چشمانداز من را نسبت به دردی که تجربه میکنید برگزینید، فکر میکنید من چه میگویم؟
مکانی
در اینجا از مراجع خواسته میشود تا چشمانداز خود یا آنچه را که میبیند در فضا جابجا کند.
چشمانتان را ببندید و تصور کنید اضطراب شما از بدنتان خارج شده و حدود یک فوت جلوی شما در هوا معلق است. چه چیزی را متوجه میشوید وقتی به آن نگاه میکنید؟
اگر الان بخواهیم آنچه معمولاً اتفاق میافتد را بازی کنیم - پس، در یک طرف اتاق روی یک تکه کاغذ نوشتهام 'افکار و احساسات دردناک' و در طرف دیگر اتاق، 'مراقبت از فرزندانم'. حالا، همانطور که شروع به حرکت میکنید، کدام یک معمولاً شما را به سمت خود میکشد؟
زمانی
با استفاده از چشماندازگزینی زمانی، درمانگر چشمانداز مراجع را در زمان به گذشته یا آینده منتقل میکند.
ببینید میتوانید خودتان را در کفشهای 'شما' دو هفته پیش قرار دهید. آن نسخه از شما چه چیزی میخواهد که شمای الان در ذهن داشته باشید؟
شمای والد دو سال آینده درباره این دوره از زندگیتان چه میگوید؟ چه توصیهای به خودتان میکنید؟
گاهی اوقات میتواند مفید باشد که هر سه را با هم ترکیب کنیم:
اگر مایل هستید، آن طرف اتاق بنشینید. حالا تصور کنید که به نسخه جوانتر خودتان در سن 10 سالگی نگاه میکنید، زمانی که افکار انتقادی درباره خودتان داشتید. چه چیزی مشاهده میکنید؟ در وضعیت بدنیتان چه میبینید؟ در نحوه پاسخ دادن خود چه چیزی متوجه میشوید؟
مهم است به خاطر داشته باشیم که هر نوع حرکت چشماندازگزینی صرفاً یک ابزار است و مانند هر ابزاری، درک خوبی از مسئله برای تعیین اینکه کدام ابزار باید استفاده شود، لازم است.
#Learning_ACT
منبع:
Bennett, R., & Oliver, J. (2019). Acceptance and commitment therapy: 100 key points and techniques. Routledge.
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
چشماندازگزینی توانایی تغییر نقطه نظر ماست، به گونهای که به صورت استعاری چیزها را متفاوت ببینیم. ما میتوانیم چشمانداز شخص دیگری را برگزینیم. این میتواند هم به صورت واقعی باشد، یعنی تصور کنیم اگر جای آنها ایستاده بودیم چه میدیدیم؛ و هم به صورت استعاری، یعنی ببینیم آنها چگونه از جایگاه خود به دنیا نگاه میکنند. همچنین میتوانیم در زمان جابجا شویم و چشماندازی در گذشته یا آینده را برگزینیم.
از چشماندازگزینی میتوان به عنوان روشی برای افزایش انعطافپذیری نسبت به خودِ مفهومسازیشده شده یا گذشته/آینده مفهومسازی شده استفاده کرد. چنین مفهومسازیهایی به خودی خود مشکلساز نیستند، اما میتوانند زمانی که به عنوان حقایق واقعی به آنها پاسخ داده میشود، مشکلآفرین شوند. این معمولاً زمانی اتفاق میافتد که احساس تهدید میکنیم و نیاز ما به قطعیت یا امنیت برجسته میشود، یا زمانی که نحوه پاسخ ما به این مفهومسازیها بیش از حد تکرار شده و بخشی جداییناپذیر از هویت ما میشود. هرچند انعطافناپذیری، داستانی منسجم یا امن را فراهم میکند، نقطه ضعف آن این است که دسترسی به اطلاعات یا چشماندازهای بالقوه مفیدی که خارج از مفهومسازیهای ما قرار دارند، بسیار دشوارتر میشود.
مهم است که هدف استفاده از چشماندازگزینی را در ذهن داشته باشیم. بخشی از تحلیل کارکردی، روشن کردن این موضوع است که کمبودهای مراجع کجاست و چگونه این کمبودها با اقدامات ارزشمند تداخل پیدا میکند. به عنوان مثال، اگر مراجعی در برگزیدن چشمانداز خود جوانتر آسیبدیده مشکل دارد و در نتیجه، قادر به درک نشانههای فعلی تروما نیست، ممکن است تشویق به ایجاد پیوستگی بین این چشماندازها مفید باشد. از سوی دیگر، اگر مراجعی نمیتواند فراتر از داستان خود را ببیند و این امر مانع از باز شدن او نسبت به دیگران میشود، ممکن است روشن کردن چشماندازهای متفاوتی که دیگران نسبت به او دارند، سودمند باشد.
البته، باید به خاطر داشت که چشماندازگزینی واقعی، به شکلی که توصیف شد، ممکن است دردناک، ناراحتکننده و افزایشدهنده احساسات نامنسجم با یکیدیگر باشد. بنابراین، مهم است که این کار در بستر یک رابطه درمانی امن انجام شود، جایی که مهارتهای دیگر برای مدیریت افکار و احساسات دردناک ابتدا ایجاد شده باشند.
سه حوزه اصلی وجود دارد که درمانگران میتوانند چشماندازگزینی انعطافپذیر را در آنها ترویج دهند، که مرتبط با من-اینجا-اکنون هستند و عبارتند از: بین فردی، زمانی و مکانی.
بین فردی
چشماندازگزینی بین فردی، مراجع را دعوت میکند تا چشمانداز شخص دیگری را برگزیند.
اگر برای لحظهای چشمانداز پسرتان را برگزینید، او هنگام خروج عصبانی از خانه سعی داشت چه چیزی را به شما منتقل کند؟
اگر همسرتان اینجا جای شما نشسته بود و از آنچه شما تجربه میکنید عبور میکرد، چه میکرد یا میگفت؟
اگر برای لحظهای چشمانداز من را نسبت به دردی که تجربه میکنید برگزینید، فکر میکنید من چه میگویم؟
مکانی
در اینجا از مراجع خواسته میشود تا چشمانداز خود یا آنچه را که میبیند در فضا جابجا کند.
چشمانتان را ببندید و تصور کنید اضطراب شما از بدنتان خارج شده و حدود یک فوت جلوی شما در هوا معلق است. چه چیزی را متوجه میشوید وقتی به آن نگاه میکنید؟
اگر الان بخواهیم آنچه معمولاً اتفاق میافتد را بازی کنیم - پس، در یک طرف اتاق روی یک تکه کاغذ نوشتهام 'افکار و احساسات دردناک' و در طرف دیگر اتاق، 'مراقبت از فرزندانم'. حالا، همانطور که شروع به حرکت میکنید، کدام یک معمولاً شما را به سمت خود میکشد؟
زمانی
با استفاده از چشماندازگزینی زمانی، درمانگر چشمانداز مراجع را در زمان به گذشته یا آینده منتقل میکند.
ببینید میتوانید خودتان را در کفشهای 'شما' دو هفته پیش قرار دهید. آن نسخه از شما چه چیزی میخواهد که شمای الان در ذهن داشته باشید؟
شمای والد دو سال آینده درباره این دوره از زندگیتان چه میگوید؟ چه توصیهای به خودتان میکنید؟
گاهی اوقات میتواند مفید باشد که هر سه را با هم ترکیب کنیم:
اگر مایل هستید، آن طرف اتاق بنشینید. حالا تصور کنید که به نسخه جوانتر خودتان در سن 10 سالگی نگاه میکنید، زمانی که افکار انتقادی درباره خودتان داشتید. چه چیزی مشاهده میکنید؟ در وضعیت بدنیتان چه میبینید؟ در نحوه پاسخ دادن خود چه چیزی متوجه میشوید؟
مهم است به خاطر داشته باشیم که هر نوع حرکت چشماندازگزینی صرفاً یک ابزار است و مانند هر ابزاری، درک خوبی از مسئله برای تعیین اینکه کدام ابزار باید استفاده شود، لازم است.
#Learning_ACT
منبع:
Bennett, R., & Oliver, J. (2019). Acceptance and commitment therapy: 100 key points and techniques. Routledge.
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
Telegram
کانال تخصصی موج سوم رفتاردرمانی
این کانال با هدف معرفی و آموزش رواندرمانیهای متعلق به موج سوم رفتاردرمانی و کاربردهای فردی و اجتماعی آنها ایجاد شده است.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نقطۀ انتخاب
راوی: راس هریس
زیرنویس فارسی از: نجمه بنیشریف
راوی: راس هریس
زیرنویس فارسی از: نجمه بنیشریف
وقتی در مورد رویکرد مدح و ثنا نسبت به برخی از اساتید روانشناسی در ایران نقد میکردیم پاسخ این بود که این بزرگان هنوز در جامعه ایران شناخته نشدهاند (پدیده جالبی است این "بزرگ ناشناخته") و اگر نقد شوند لابد بد میشود. گیرم که چنین سخنی در این مورد درست باشد؛ اما تولیدکنندگان مدح و ثنا دیگر چرا درباره چهرهای شناختهشدهای مانند جوزف ولپه نمیتوانند چند خط معرفی نقادانه بنویسید و به دانشجوی روانشناسی نکتهای فراتر از کلیات انتقال بدهند؟!
چه جنبههایی از نظریه ولپه دربارۀ رواندرمانی در طی پژوهشهای بعدی تأیید نشد؟
اگرچه جوزف ولپه با توسعه تکنیک حساسیتزدایی منظم کمک بزرگی به درمان اضطرابها کرد اما توجه دقیق او به چرایی موثر بودن روشهایش، فرضیههای او را در معرض پژوهشهای دقیق قرار داد و تلاشهای پژوهشگران بعدی نشان دادند که برخی از جنبههای نظریۀ او نادرست یا ناکافی بودند:
نظریۀ مهار متقابل: ولپه بر این باور بود که حساسیتزدایی از طریق پدیدهای به نام مهار متقابل عمل میکند، به این معنا که احساسات آرامش میتوانند اضطراب را سرکوب کنند. او حتی آزمایشهایی روی حیوانات انجام داد تا این فرضیه را بررسی کند. با این حال، تحقیقات بعدی نشان دادند که این نظریه اشتباه بوده است و حساسیتزدایی از طریق مکانیزمهای دیگری، مانند شکستن چرخه اجتناب و قرارگیری تدریجی در معرض محرکهای اضطرابآور، عمل میکند.
تأثیر دارونما: پژوهشهای دقیق، مانند تحقیقات گوردون پل، نشان دادند که بخشی از اثربخشی حساسیتزدایی ممکن است ناشی از تأثیرات دارونما باشد. به عبارت دیگر، برخی از نتایج مثبت این تکنیک به دلیل انتظارهای مثبت مراجعان از درمان بوده است، نه لزوماً خود تکنیک حساسیتزدایی.
بازنگری در نحوه اجرای حساسیتزدایی: تحقیقات بعدی، مانند پژوهشهای جان کراپفل و مایک ناواس در سال 1970، نشان دادند که در اجرای حساسیتزدایی، سلسلهمراتب صحنههای اضطرابآور باید از بالابهپایین (یعنی از شدیدترین به ضعیفترین محرکها) انجام شود، نه برعکس. همچنین مشخص شد که برخلاف فرضیه اولیه ولپه، آرمیدگی (Relaxation) لزوماً برای موفقیت حساسیتزدایی ضروری نیست، اگر منطق درمان و نحوه مواجهه با اضطراب بهدرستی توضیح داده شود.
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
چه جنبههایی از نظریه ولپه دربارۀ رواندرمانی در طی پژوهشهای بعدی تأیید نشد؟
اگرچه جوزف ولپه با توسعه تکنیک حساسیتزدایی منظم کمک بزرگی به درمان اضطرابها کرد اما توجه دقیق او به چرایی موثر بودن روشهایش، فرضیههای او را در معرض پژوهشهای دقیق قرار داد و تلاشهای پژوهشگران بعدی نشان دادند که برخی از جنبههای نظریۀ او نادرست یا ناکافی بودند:
نظریۀ مهار متقابل: ولپه بر این باور بود که حساسیتزدایی از طریق پدیدهای به نام مهار متقابل عمل میکند، به این معنا که احساسات آرامش میتوانند اضطراب را سرکوب کنند. او حتی آزمایشهایی روی حیوانات انجام داد تا این فرضیه را بررسی کند. با این حال، تحقیقات بعدی نشان دادند که این نظریه اشتباه بوده است و حساسیتزدایی از طریق مکانیزمهای دیگری، مانند شکستن چرخه اجتناب و قرارگیری تدریجی در معرض محرکهای اضطرابآور، عمل میکند.
تأثیر دارونما: پژوهشهای دقیق، مانند تحقیقات گوردون پل، نشان دادند که بخشی از اثربخشی حساسیتزدایی ممکن است ناشی از تأثیرات دارونما باشد. به عبارت دیگر، برخی از نتایج مثبت این تکنیک به دلیل انتظارهای مثبت مراجعان از درمان بوده است، نه لزوماً خود تکنیک حساسیتزدایی.
بازنگری در نحوه اجرای حساسیتزدایی: تحقیقات بعدی، مانند پژوهشهای جان کراپفل و مایک ناواس در سال 1970، نشان دادند که در اجرای حساسیتزدایی، سلسلهمراتب صحنههای اضطرابآور باید از بالابهپایین (یعنی از شدیدترین به ضعیفترین محرکها) انجام شود، نه برعکس. همچنین مشخص شد که برخلاف فرضیه اولیه ولپه، آرمیدگی (Relaxation) لزوماً برای موفقیت حساسیتزدایی ضروری نیست، اگر منطق درمان و نحوه مواجهه با اضطراب بهدرستی توضیح داده شود.
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
Telegram
کانال تخصصی موج سوم رفتاردرمانی
این کانال با هدف معرفی و آموزش رواندرمانیهای متعلق به موج سوم رفتاردرمانی و کاربردهای فردی و اجتماعی آنها ایجاد شده است.
Forwarded from RANDiranofficial
نشست علمی با عنوان: «DSM: کارآمد یا ناکارآمد؟»
با حضور:
دکتر علی فیضی - رواندرمانگر و مترجم ACT.
«علم رفتاری بافتاری در چالش با الگوی زیستیپزشکی رنج انسان: DSM به چه کارمان میآید؟»
علی حسینزاده اسکوئی- دانشجوی روانشناسی بالینی.
«ضرورت تشخیصگذاری و استفاده از DSM: تمایز رواندرمانگر و تکنیسین»
دکتر محمد خالقی- رواندرمانگر PBT، مترجم کتاب فراسوی DSM.
«نقش دیدگاه فرایندی در عصر پسا DSM در عرصۀ سلامت روان»
تاربخ برگزاری: جمعه ۲۰ مهر، ساعت ۱۹.
لینک حضور در جلسه:
Join Zoom Meeting
https://us06web.zoom.us/j/85279014224?pwd=3rTrdQPx1n4cjD1WyvQGYdx8irBjak.1
Meeting ID: 852 7901 4224
Passcode: 382644
▫️گروه رواندرمانی نوین و دقیق
https://www.tg-me.com/randiranofficial
با حضور:
دکتر علی فیضی - رواندرمانگر و مترجم ACT.
«علم رفتاری بافتاری در چالش با الگوی زیستیپزشکی رنج انسان: DSM به چه کارمان میآید؟»
علی حسینزاده اسکوئی- دانشجوی روانشناسی بالینی.
«ضرورت تشخیصگذاری و استفاده از DSM: تمایز رواندرمانگر و تکنیسین»
دکتر محمد خالقی- رواندرمانگر PBT، مترجم کتاب فراسوی DSM.
«نقش دیدگاه فرایندی در عصر پسا DSM در عرصۀ سلامت روان»
تاربخ برگزاری: جمعه ۲۰ مهر، ساعت ۱۹.
لینک حضور در جلسه:
Join Zoom Meeting
https://us06web.zoom.us/j/85279014224?pwd=3rTrdQPx1n4cjD1WyvQGYdx8irBjak.1
Meeting ID: 852 7901 4224
Passcode: 382644
▫️گروه رواندرمانی نوین و دقیق
https://www.tg-me.com/randiranofficial
Forwarded from RANDiranofficial
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔻مشاهدهی نسخه ذخیره شده:
▫️نشست علمی با عنوان: «DSM: کارآمد یا ناکارآمد؟»
▫️با حضور:
▪️دکتر علی فیضی - رواندرمانگر و مترجم ACT.
«علم رفتاری بافتاری در چالش با الگوی زیستیپزشکی رنج انسان: DSM به چه کارمان میآید؟»
▪️علی حسینزاده اسکوئی- دانشجوی روانشناسی بالینی.
«ضرورت تشخیصگذاری و استفاده از DSM: تمایز رواندرمانگر و تکنیسین»
▪️دکتر محمد خالقی- رواندرمانگر PBT، مترجم کتاب فراسوی DSM.
«نقش دیدگاه فرایندی در عصر پسا DSM در عرصۀ سلامت روان»
▪️تاریخی که برگزار شد: جمعه ۲۰ مهر 1403
🖥️مشاهدهی وبینار در آپارات:
https://www.aparat.com/v/zfc6t8z
▫️نشست علمی با عنوان: «DSM: کارآمد یا ناکارآمد؟»
▫️با حضور:
▪️دکتر علی فیضی - رواندرمانگر و مترجم ACT.
«علم رفتاری بافتاری در چالش با الگوی زیستیپزشکی رنج انسان: DSM به چه کارمان میآید؟»
▪️علی حسینزاده اسکوئی- دانشجوی روانشناسی بالینی.
«ضرورت تشخیصگذاری و استفاده از DSM: تمایز رواندرمانگر و تکنیسین»
▪️دکتر محمد خالقی- رواندرمانگر PBT، مترجم کتاب فراسوی DSM.
«نقش دیدگاه فرایندی در عصر پسا DSM در عرصۀ سلامت روان»
▪️تاریخی که برگزار شد: جمعه ۲۰ مهر 1403
🖥️مشاهدهی وبینار در آپارات:
https://www.aparat.com/v/zfc6t8z
درمانگران پذیرش و تعهد (ACT) می توانند شفقت را به روش های مختلفی در رابطه روان درمانی بگنجانند. شفقت در ACT شامل پرورش نگرش گرم و بدون قضاوت نسبت به مشتریان، ترویج یک محیط درمانی ایمن و حمایتی، و پرورش شفقت به خود و شفقت برای دیگران است. ادغام شفقت در درمان پذیرش و تعهد (ACT) می تواند مزایای قابل توجهی هم برای رابطه درمانی و هم برای نتایج درمانجو داشته باشد. با گنجاندن شفقت در رابطه درمانی، درمانگران ACTمبنایی را برای همدلی، درک و پذیرش ایجاد می کنند. این اقدام محیطی امن و حمایتی را ایجاد و تقویت می کند که در آن مراجعان این توانایی را به دست میآورند که در تجربههای خود کاوش کشف کنند، شفقت به خود را توسعه دهند، با احساسات خود ارتباطی مشفقانه برقرار کنند و در روابط بینفردی هم موثرتر عمل کنند.
درمانگران ACT چگونه میتوانند از شفقت در رابطه روان درمانی استفاده کنند؟ چند پیشنهاد
1. ایجاد یک محیط امن و حمایتی: پزشکان ACT می توانند یک محیط درمانی ایجاد کنند که شاخصههای آن همدلی، درک و پذیرش است. آنها می توانند به طور فعال به مشتریان خود گوش دهند، تجربیات آنها را تأیید کنند، و احساس مراقبت و حمایت را منتقل کنند.
2. پرورش شفقت به خود: درمانگر ACT مراجع را تشویق می کند تا شفقت به خود را توسعه دهد، که شامل رفتار با مهربانی، درک و صبر در مواقع سخت است. درمانگران می توانند با کمک به آنها در گسلش از انتقاد از خود، تمرین مراقبت از خود و پذیرش انسانیت خود، درمانجویان را در ایجاد شفقت به خود راهنمایی کنند..
3. تمرین بهوشیاری:بهوشیاری بخشی جدایی ناپذیر از ACT است و می توان از آن برای پرورش شفقت استفاده کرد. درمانگران میتوانند با نگرشی حاکی از کنجکاوی و عدم قضاوت، مراجع را در آگاهی از افکار، عواطف و احساسات بدنشان راهنمایی کنند. این آگاهی می تواند پایه ای برای شفقت به خود و شفقت نسبت به دیگران ایجاد کند.
4. تشویق شفقت به دیگران: درمانگران ACT همچنین میتوانند به درمانجویان کمک کنند تا نسبت به دیگران شفقت بورزند. درمانگران میتوانند از طریق تمرینهای چشماندازگزینی، تمرینهای همدلی، و تشویق به اعمال محبت آمیز، از رشد شفقت نسبت به دیگران به عنوان راهی برای تقویت روابط بین فردی و پرورش حس پیوند حمایت کنند.
5. پرورش اتحاد درمانی: استفاده از شفقت به درمانگران ACT اجازه می دهد تا یک اتحاد درمانی قوی ایجاد کنند که ویژگیهای اصلی آن اعتماد متقابل و احساس ایمنی است. با اتخاذ موضعی مشفققانه، درمانگران همدلی و درک را منتقل میکنند و به درمانجو این امکان را میدهند که احساس شنیده شدن، پذیرش و حمایت کنند. هنگامی که مراجع احساس امنیت و ارزشمندی می کند، احتمال بیشتری دارد که سر صحبت خود را باز کنند، در احساسات دشوار خود کاوش و در فرآیند درمانی، فعالانه و همیارانه شرکت کنند.
6. پرورش پذیرش: شفقت به پرورش پذیرش در ACT کمک می کند. درمانگران، درمانجویان را تشویق می کنند تا با مهربانی و نگرش بدون قضاوت به تجربیات، افکار و احساسات خود روی بیاورند شوند. این پذیرش مشفقانه تجربههای خود، حتی تجربههای دشوار، با کاهش دادن اجتناب و تشویق به تمایل به روی آوردن با افکار و احساسات چالش برانگیز، انعطاف پذیری روانی و تابآوری را افزایش می دهد.
7. ترویج شفقت به خود: شفقت به خود شامل رفتار مهربانانه با خود و درک خود در اوقات سخت و دشوار است. با پرورش شفقت به خود، افراد می توانند انتقاد از خود را کاهش دهند، شیوههای مراقبت از خود سالم را توسعه دهند، و احساس ارزشمندی را در خود پرورش دهند. درمانگران ACT میتوانند درمانجویان را برای تمرین شفقت با خود از طریق آموزش تکنیکهای مختلف راهنمایی کنند. تکنیکهایی مانند مانند روزنگاری مشفقانه یا تمرینهای خود تسکیندهی.
منابع:
Yadavaia, J. E., Hayes, S. C., & Vilardaga, R. (2014). Using acceptance and commitment therapy to increase self-compassion: A randomized controlled trial. Journal of contextual behavioral science, 3(4), 248-257.
Gilbert, H. (2022). The therapeutic relationship in compassion focused therapy. In Compassion Focused Therapy (pp. 385-400). Routledge.
Tirch, D., Schoendorff, B., & Silberstein, L. R. (2014). The ACT practitioner's guide to the science of compassion: Tools for fostering psychological flexibility. New Harbinger Publications.
درمانگران ACT چگونه میتوانند از شفقت در رابطه روان درمانی استفاده کنند؟ چند پیشنهاد
1. ایجاد یک محیط امن و حمایتی: پزشکان ACT می توانند یک محیط درمانی ایجاد کنند که شاخصههای آن همدلی، درک و پذیرش است. آنها می توانند به طور فعال به مشتریان خود گوش دهند، تجربیات آنها را تأیید کنند، و احساس مراقبت و حمایت را منتقل کنند.
2. پرورش شفقت به خود: درمانگر ACT مراجع را تشویق می کند تا شفقت به خود را توسعه دهد، که شامل رفتار با مهربانی، درک و صبر در مواقع سخت است. درمانگران می توانند با کمک به آنها در گسلش از انتقاد از خود، تمرین مراقبت از خود و پذیرش انسانیت خود، درمانجویان را در ایجاد شفقت به خود راهنمایی کنند..
3. تمرین بهوشیاری:بهوشیاری بخشی جدایی ناپذیر از ACT است و می توان از آن برای پرورش شفقت استفاده کرد. درمانگران میتوانند با نگرشی حاکی از کنجکاوی و عدم قضاوت، مراجع را در آگاهی از افکار، عواطف و احساسات بدنشان راهنمایی کنند. این آگاهی می تواند پایه ای برای شفقت به خود و شفقت نسبت به دیگران ایجاد کند.
4. تشویق شفقت به دیگران: درمانگران ACT همچنین میتوانند به درمانجویان کمک کنند تا نسبت به دیگران شفقت بورزند. درمانگران میتوانند از طریق تمرینهای چشماندازگزینی، تمرینهای همدلی، و تشویق به اعمال محبت آمیز، از رشد شفقت نسبت به دیگران به عنوان راهی برای تقویت روابط بین فردی و پرورش حس پیوند حمایت کنند.
5. پرورش اتحاد درمانی: استفاده از شفقت به درمانگران ACT اجازه می دهد تا یک اتحاد درمانی قوی ایجاد کنند که ویژگیهای اصلی آن اعتماد متقابل و احساس ایمنی است. با اتخاذ موضعی مشفققانه، درمانگران همدلی و درک را منتقل میکنند و به درمانجو این امکان را میدهند که احساس شنیده شدن، پذیرش و حمایت کنند. هنگامی که مراجع احساس امنیت و ارزشمندی می کند، احتمال بیشتری دارد که سر صحبت خود را باز کنند، در احساسات دشوار خود کاوش و در فرآیند درمانی، فعالانه و همیارانه شرکت کنند.
6. پرورش پذیرش: شفقت به پرورش پذیرش در ACT کمک می کند. درمانگران، درمانجویان را تشویق می کنند تا با مهربانی و نگرش بدون قضاوت به تجربیات، افکار و احساسات خود روی بیاورند شوند. این پذیرش مشفقانه تجربههای خود، حتی تجربههای دشوار، با کاهش دادن اجتناب و تشویق به تمایل به روی آوردن با افکار و احساسات چالش برانگیز، انعطاف پذیری روانی و تابآوری را افزایش می دهد.
7. ترویج شفقت به خود: شفقت به خود شامل رفتار مهربانانه با خود و درک خود در اوقات سخت و دشوار است. با پرورش شفقت به خود، افراد می توانند انتقاد از خود را کاهش دهند، شیوههای مراقبت از خود سالم را توسعه دهند، و احساس ارزشمندی را در خود پرورش دهند. درمانگران ACT میتوانند درمانجویان را برای تمرین شفقت با خود از طریق آموزش تکنیکهای مختلف راهنمایی کنند. تکنیکهایی مانند مانند روزنگاری مشفقانه یا تمرینهای خود تسکیندهی.
منابع:
Yadavaia, J. E., Hayes, S. C., & Vilardaga, R. (2014). Using acceptance and commitment therapy to increase self-compassion: A randomized controlled trial. Journal of contextual behavioral science, 3(4), 248-257.
Gilbert, H. (2022). The therapeutic relationship in compassion focused therapy. In Compassion Focused Therapy (pp. 385-400). Routledge.
Tirch, D., Schoendorff, B., & Silberstein, L. R. (2014). The ACT practitioner's guide to the science of compassion: Tools for fostering psychological flexibility. New Harbinger Publications.
Forwarded from کارگاه های روانشناسی مدت
🔴اولين دوره سوپرویژن کاربرد ACT در روان درمانی و مشاوره
🔴 دکتر علی فیضی
🔴 مدرک مورد تایید وزارت علوم (قابل ترجمه رسمی)
🔸 مجازی (بازپخش تا سه ماه بعد از برگزاری دوره)
◀️ زمان:6 دی الی 25 بهمن
◀️ پایان مهلت ثبت نام: 20 آذر
🔴مجازی: 2 میلیون و 880هزار تومان
با امکان پرداخت اقساط
............................
🔺ثبت نام از طریق سایت
🟠 شماره تماس: 02142920
👈لینک عضویت در کانال کارگاه های روانشناسی
.
🔴 دکتر علی فیضی
🔴 مدرک مورد تایید وزارت علوم (قابل ترجمه رسمی)
🔸 مجازی (بازپخش تا سه ماه بعد از برگزاری دوره)
◀️ زمان:6 دی الی 25 بهمن
◀️ پایان مهلت ثبت نام: 20 آذر
🔴مجازی: 2 میلیون و 880هزار تومان
با امکان پرداخت اقساط
............................
🔺ثبت نام از طریق سایت
🟠 شماره تماس: 02142920
👈لینک عضویت در کانال کارگاه های روانشناسی
.