Forwarded from Renani Mohsen / محسن رنانی
.
دوستی با حیوانات
-ــــــــــــــــــــــــــ
این کلیپ آموزشی را یک موسسه فرهنگی به سفارش اتاق بازرگانی اصفهان تولید و چند ماه پیش در فضای مجازی منتشر کرده است.
بسیار زحمت کشیده اند. گرچه شایسته بود پیش از انتشار عمومی با من هماهنگی میکردند.
👇👇👇
.
دوستی با حیوانات
-ــــــــــــــــــــــــــ
این کلیپ آموزشی را یک موسسه فرهنگی به سفارش اتاق بازرگانی اصفهان تولید و چند ماه پیش در فضای مجازی منتشر کرده است.
بسیار زحمت کشیده اند. گرچه شایسته بود پیش از انتشار عمومی با من هماهنگی میکردند.
👇👇👇
.
Forwarded from Renani Mohsen / محسن رنانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
دوستی با حیوانات
ـــــــــــــــــــــــــــــ
از مجموعه «کودک و توسعه»
برگرفته از «نامههای رنانی به کودکان ایرانی»
@Renani_Mohsen
.
.
دوستی با حیوانات
ـــــــــــــــــــــــــــــ
از مجموعه «کودک و توسعه»
برگرفته از «نامههای رنانی به کودکان ایرانی»
@Renani_Mohsen
.
.
Forwarded from زندگی آگاهانه
Forwarded from زندگی آگاهانه
سوء تفاهمهای دیرپا دربارۀ رفتارگرایی (بخش دوم)
ترجمه و تالیف: علی فیضی
سوءتفاهم اول: رفتارگرایی رویکردی مبتنی بر لوح خالی به روانشناسی است.
لوح خالیگرایی، موضعی است که ادعا میکند انسانها به صورت لوحی نانوشته به دنیا میآیند؛ لوحهایی سپید که مهارتها، تواناییها، ویژگیهای شخصیتی آنها در طول زمان و بنا به تجربه شکل میگیرد. مدعای چنین موضعی مخصوصاً در روانشناسی این است که هیچ استعداد درونی یا ساختار مغزی که به تولید رفتار خاصی منجر شود یا به پرورش آن یاری رساند وجود ندارد. همانطور که قابل حدس است، چنین موضعی -مخصوصاً با توجه به دانشی که دربارۀ علوم اعصاب داریم- چندان قابل دفاع نیست و هر نوع فلسفۀ علمی که بر اساس چنین مفروضهای بنا شده باشد به درستی قابل رد است؛ پس میتوان پرسید که آیا رفتارگرایی موضع لوح خالی را برمیگیرد؟ پاسخ ساده به این سوال این است که نه! اما چنین حقیقتی با توجه به جملۀ قصار جان واتسون که در تاریخ روانشناسی به طور مکرر مورد ارجاع قرار گرفته نادیده گرفته شده است:
«به من چند نوزاد صحیح و سالم و دنیای خاص خودم را بدهید تا آنها را پرورش دهم، تضمین میدهم که هر کدام را به طور تصادفی انتخاب کنم و او را بدون توجه به استعداد، آمادگی، تمایلات و نژادش، طوری آموزش بدهم که مهندس، وکیل، هنرپیشه و یا حتی دزد و گدا بار بیاید.»
معاصرین واتسون البته چنین ادعای جسورانه و جاهلانهای را رد کردند و تا به امروز هم او به خاطر این پیشنهاد دور از عقل که همۀ رفتارها محصول محیط هستند -در واقع طرفداری صرف از «محیط» در مجادلۀ معروف «محیط یا تربیت»- مورد انتقاد قرار گرفته است (4). برگرفتن چنین ایدهای که به نظر به طور واضح اشتباه میآید، از سوی واتسون غریب میآید، چون او خود حرفهاش رو به عنوان کردارشناسی آغاز کرد که بعدها چندین کتاب دربارۀ غرایز و بازتابهای ذاتی نوشت و از همین پژوهشها در کتاب خود دربارۀ رفتارگرایی بهره برد. برای فهمیدن این مجاورت گیجکنندۀ ایدههای رقیب، نیازمندیم جملات واتسون در مقالهاش که مستقیماً پس از جملۀ قصار بالا میآید را مدنظر قرار بدهیم:
«دارم از حقیقتها، فراتر میروم و چنین کاری را تصدیق میکنم اما طرفداران موضع مخالف هم چنین کاری را انجام میدهند و هزاران سال است که چنین کردهاند.»
معنایی که از جملات بعدی او برداشت میشود که این است که ادعای او دربارۀ نوزادان، لفاظی صرف است. او دست به این مبالغه میزند تا جبرگرایی ژنتیکی معاصرینش را به تمسخر بگیرد و هدف او نشان دادن بیهودگی طرفداری افراطی از یک موضع یا موضع مقابل و نادیده گرفتن تصویر کلی است. بروس اسکینر، نظریهپرداز برجستۀ بعدی رفتارگرایی، هم این موضع «میانهرو» را برگرفت و بیان داشت که فهمیدن رفتار بدون در نظر گرفتن مولفههای فیلوژنتیک (آنچه در طول رشد و تکامل یک گونه پیش آمده است) و اونتوژنیک (آنچه در طول رشد و پرورش یک فرد روی میدهد) آن، ناممکن است.
منابع:
1. Pavlov, I., (1927/1960). Conditional Reflexes. Dover Publications, New York.
2. Watson, J. B., (1913). Psychology as the Behaviorist Views It. Psychological Review, 20, 158-177.
3. Watson, J. B., (1930). Behaviorism (revised edition). University of Chicago Press.
4. Pinker, S., (2002). The Blank Slate: The Modern Denial of Human Nature. Allen Lane, London.
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
ترجمه و تالیف: علی فیضی
سوءتفاهم اول: رفتارگرایی رویکردی مبتنی بر لوح خالی به روانشناسی است.
لوح خالیگرایی، موضعی است که ادعا میکند انسانها به صورت لوحی نانوشته به دنیا میآیند؛ لوحهایی سپید که مهارتها، تواناییها، ویژگیهای شخصیتی آنها در طول زمان و بنا به تجربه شکل میگیرد. مدعای چنین موضعی مخصوصاً در روانشناسی این است که هیچ استعداد درونی یا ساختار مغزی که به تولید رفتار خاصی منجر شود یا به پرورش آن یاری رساند وجود ندارد. همانطور که قابل حدس است، چنین موضعی -مخصوصاً با توجه به دانشی که دربارۀ علوم اعصاب داریم- چندان قابل دفاع نیست و هر نوع فلسفۀ علمی که بر اساس چنین مفروضهای بنا شده باشد به درستی قابل رد است؛ پس میتوان پرسید که آیا رفتارگرایی موضع لوح خالی را برمیگیرد؟ پاسخ ساده به این سوال این است که نه! اما چنین حقیقتی با توجه به جملۀ قصار جان واتسون که در تاریخ روانشناسی به طور مکرر مورد ارجاع قرار گرفته نادیده گرفته شده است:
«به من چند نوزاد صحیح و سالم و دنیای خاص خودم را بدهید تا آنها را پرورش دهم، تضمین میدهم که هر کدام را به طور تصادفی انتخاب کنم و او را بدون توجه به استعداد، آمادگی، تمایلات و نژادش، طوری آموزش بدهم که مهندس، وکیل، هنرپیشه و یا حتی دزد و گدا بار بیاید.»
معاصرین واتسون البته چنین ادعای جسورانه و جاهلانهای را رد کردند و تا به امروز هم او به خاطر این پیشنهاد دور از عقل که همۀ رفتارها محصول محیط هستند -در واقع طرفداری صرف از «محیط» در مجادلۀ معروف «محیط یا تربیت»- مورد انتقاد قرار گرفته است (4). برگرفتن چنین ایدهای که به نظر به طور واضح اشتباه میآید، از سوی واتسون غریب میآید، چون او خود حرفهاش رو به عنوان کردارشناسی آغاز کرد که بعدها چندین کتاب دربارۀ غرایز و بازتابهای ذاتی نوشت و از همین پژوهشها در کتاب خود دربارۀ رفتارگرایی بهره برد. برای فهمیدن این مجاورت گیجکنندۀ ایدههای رقیب، نیازمندیم جملات واتسون در مقالهاش که مستقیماً پس از جملۀ قصار بالا میآید را مدنظر قرار بدهیم:
«دارم از حقیقتها، فراتر میروم و چنین کاری را تصدیق میکنم اما طرفداران موضع مخالف هم چنین کاری را انجام میدهند و هزاران سال است که چنین کردهاند.»
معنایی که از جملات بعدی او برداشت میشود که این است که ادعای او دربارۀ نوزادان، لفاظی صرف است. او دست به این مبالغه میزند تا جبرگرایی ژنتیکی معاصرینش را به تمسخر بگیرد و هدف او نشان دادن بیهودگی طرفداری افراطی از یک موضع یا موضع مقابل و نادیده گرفتن تصویر کلی است. بروس اسکینر، نظریهپرداز برجستۀ بعدی رفتارگرایی، هم این موضع «میانهرو» را برگرفت و بیان داشت که فهمیدن رفتار بدون در نظر گرفتن مولفههای فیلوژنتیک (آنچه در طول رشد و تکامل یک گونه پیش آمده است) و اونتوژنیک (آنچه در طول رشد و پرورش یک فرد روی میدهد) آن، ناممکن است.
منابع:
1. Pavlov, I., (1927/1960). Conditional Reflexes. Dover Publications, New York.
2. Watson, J. B., (1913). Psychology as the Behaviorist Views It. Psychological Review, 20, 158-177.
3. Watson, J. B., (1930). Behaviorism (revised edition). University of Chicago Press.
4. Pinker, S., (2002). The Blank Slate: The Modern Denial of Human Nature. Allen Lane, London.
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
Telegram
کانال تخصصی موج سوم رفتاردرمانی
این کانال با هدف معرفی و آموزش رواندرمانیهای متعلق به موج سوم رفتاردرمانی و کاربردهای فردی و اجتماعی آنها ایجاد شده است.
Forwarded from مدرسه زندگی فارسی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
درباره ی “آدم مناسب”
#عشق
#روابط
#ازدواج
#مدرسه_زندگي
#روانشناسي
ترجمه: ایمان فانی
صدا: نگین کیانفر
@persianschooloflife
#عشق
#روابط
#ازدواج
#مدرسه_زندگي
#روانشناسي
ترجمه: ایمان فانی
صدا: نگین کیانفر
@persianschooloflife
هفت هفته با ACT
استیون هِیز
ترجمه: علی فیضی
بخش اول: چرا بیش از آن که لازم است رنج میکشید؟
انسانها انواع و اقسام هیجانهای دردناک از قبیل خشم، غم، اضطراب، حسرت، حسادت و نظیر اینها را تجربه میکنند و شما هم احتمالاً تا به حال در زندگی خود با این تجربهها به قدر کافی آشنا شدهاید. ممکن است اکنون با افسردگی، اضطراب، نگرانی یا نوع دیگری از درد، درگیر باشید؛ هرچه باشد گمان نمیکنم به مقدار بیشتری از آنها نیاز داشته باشید. واقعیت اما این است که این اضطراب یا افسردگی نیست که باعث رنج کشیدن شما میشوند. اقداماتی وجود دارد که اگر درد نمیکشیدید انجام میدادید و عدم انجام همین اقدامات نقش درد را در زندگی شما افزایش میدهند؛ به عبارت دیگر انجام ندادن این اقدامات، خود درد بیشتری تولید میکند. وقتی گرفتار درگیری با هیجانات نامطلوب -که ممکن است واکنشی طبیعی به شرایط ناخوشایند باشند- میشوید دردی به روی درد اولیه میافزایید و همین تعریف رنج را میسازد (نخواستن درد که موجب تولید درد میشود).
در چنین شرایطی نه تنها با درد بلافاصلۀ افکار، احساسات و بیماریهای جسمانی روبهرو هستید بلکه به جهت تقلا و کشمکش برای نخواستن و تجربه نکردن چنین دردی، با درد دیگری نیز مواجه میشوید: این کشمکش و مبارزه شما را از زیستن آن زندگی مطلوبتان باز میدارد.
هرچقدر برای اجتناب از دردِ ترس، افسردگی و اضطراب بیشتر تلاش کنید، درد بیشتری به روی درد خود میافزایید.
حالا، سوال من از شما این است: اگر دردتان رفع شود، زندگیتان چگونه خواهد شد؟
تمرین: بعد از درد، چه پیش خواهد آمد؟
تصور کنید فردی، چوبی جادویی را پیش روی شما تکان میدهد و درد روانی شما ناپدید میشود.
تصور کنید یک روز صبح بیدار میشوید و ناگهات بدون هیچ دلیلی، افسردگی مزمنی که سالهاست از آن رنج میبرید -یا اضطراب یا نگرانی یا هرچیزی که با آن به شدت درگیر هستید- از بین رفته است.
آن موقع چه میکنید؟
اگر .... دیگر مشکل من نباشد آنگاه این کار را انجام میدهم:....
اگر ... نداشتم آنگاه این رفتار نو را شروع میکردم:...
مثلاً:
• اگر خشم دیگر مشکل من نباشد، آنگاه روابط صمیمانهتری با عزیزانم برقرار میکنم
• اگر اینقدر استرس نداشتم، آنوقت بیشتر تلاش میکردم تا شغلی که دوست دارم را بیابم.
• اگر اینقدر مضطرب نبودم آنوقت مسافرت میکردم و بیشتر زندگی میکردم.
پنج دقیقه وقت بگذارید و دربارۀ آن نوع از زندگی که بعد از ناپدید شدن درد، از صمیم قلب میخواهید داشته باشید فکر کنید؛ هرقدر به طور خاصتر و جزئیتر به سوالات بالا پاسخ بدهید نتیجه بهتر خواهد شد.
در چند هفتۀ بعد، به شما خواهم آموخت که چطور از دست غیرضروری درد رها شوید و زندگی خود را در مسیر معناداری هدایت کنید.
#Learning_ACT
#ACT_is_Simple
#Acceptance_and_Commitment_Therapy
#انعطافپذیری_روانشناختی
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
استیون هِیز
ترجمه: علی فیضی
بخش اول: چرا بیش از آن که لازم است رنج میکشید؟
انسانها انواع و اقسام هیجانهای دردناک از قبیل خشم، غم، اضطراب، حسرت، حسادت و نظیر اینها را تجربه میکنند و شما هم احتمالاً تا به حال در زندگی خود با این تجربهها به قدر کافی آشنا شدهاید. ممکن است اکنون با افسردگی، اضطراب، نگرانی یا نوع دیگری از درد، درگیر باشید؛ هرچه باشد گمان نمیکنم به مقدار بیشتری از آنها نیاز داشته باشید. واقعیت اما این است که این اضطراب یا افسردگی نیست که باعث رنج کشیدن شما میشوند. اقداماتی وجود دارد که اگر درد نمیکشیدید انجام میدادید و عدم انجام همین اقدامات نقش درد را در زندگی شما افزایش میدهند؛ به عبارت دیگر انجام ندادن این اقدامات، خود درد بیشتری تولید میکند. وقتی گرفتار درگیری با هیجانات نامطلوب -که ممکن است واکنشی طبیعی به شرایط ناخوشایند باشند- میشوید دردی به روی درد اولیه میافزایید و همین تعریف رنج را میسازد (نخواستن درد که موجب تولید درد میشود).
در چنین شرایطی نه تنها با درد بلافاصلۀ افکار، احساسات و بیماریهای جسمانی روبهرو هستید بلکه به جهت تقلا و کشمکش برای نخواستن و تجربه نکردن چنین دردی، با درد دیگری نیز مواجه میشوید: این کشمکش و مبارزه شما را از زیستن آن زندگی مطلوبتان باز میدارد.
هرچقدر برای اجتناب از دردِ ترس، افسردگی و اضطراب بیشتر تلاش کنید، درد بیشتری به روی درد خود میافزایید.
حالا، سوال من از شما این است: اگر دردتان رفع شود، زندگیتان چگونه خواهد شد؟
تمرین: بعد از درد، چه پیش خواهد آمد؟
تصور کنید فردی، چوبی جادویی را پیش روی شما تکان میدهد و درد روانی شما ناپدید میشود.
تصور کنید یک روز صبح بیدار میشوید و ناگهات بدون هیچ دلیلی، افسردگی مزمنی که سالهاست از آن رنج میبرید -یا اضطراب یا نگرانی یا هرچیزی که با آن به شدت درگیر هستید- از بین رفته است.
آن موقع چه میکنید؟
اگر .... دیگر مشکل من نباشد آنگاه این کار را انجام میدهم:....
اگر ... نداشتم آنگاه این رفتار نو را شروع میکردم:...
مثلاً:
• اگر خشم دیگر مشکل من نباشد، آنگاه روابط صمیمانهتری با عزیزانم برقرار میکنم
• اگر اینقدر استرس نداشتم، آنوقت بیشتر تلاش میکردم تا شغلی که دوست دارم را بیابم.
• اگر اینقدر مضطرب نبودم آنوقت مسافرت میکردم و بیشتر زندگی میکردم.
پنج دقیقه وقت بگذارید و دربارۀ آن نوع از زندگی که بعد از ناپدید شدن درد، از صمیم قلب میخواهید داشته باشید فکر کنید؛ هرقدر به طور خاصتر و جزئیتر به سوالات بالا پاسخ بدهید نتیجه بهتر خواهد شد.
در چند هفتۀ بعد، به شما خواهم آموخت که چطور از دست غیرضروری درد رها شوید و زندگی خود را در مسیر معناداری هدایت کنید.
#Learning_ACT
#ACT_is_Simple
#Acceptance_and_Commitment_Therapy
#انعطافپذیری_روانشناختی
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
Telegram
کانال تخصصی موج سوم رفتاردرمانی
این کانال با هدف معرفی و آموزش رواندرمانیهای متعلق به موج سوم رفتاردرمانی و کاربردهای فردی و اجتماعی آنها ایجاد شده است.
Forwarded from خاص باش
هشت سال پیش یک همکار آمریکایی جوان داشتم که اسمش هانتر بود. همان شکارچی. بیشتر از دو متر قد داشت و از هیچ دری بدون تعظیم کردن نمیتوانست رد شود. دو سال با هم کار کردیم. یک روز صبح یکهو نامهی استعفایش را گذاشت روی میز رئیس و گفت از فردا نمیآید سرکار. خلاص. آن هم وسط رکود اقتصادی آن سالها که همه لیس به کفش رئیسهایشان میزند تا اخراج نشوند. ظهرش هم با هم رفتیم ناهارِ خداحافظی بخوریم. من و شکارچی. بردمش رستوران ایرانی. تنها رفیق آمریکاییام بود که از دوغ و فسنجان هراسی نداشت و دولپی آنها را میخورد. سر میز غذا ازش پرسیدم که چرا داری میری؟ نمیترسی کار گیرت نیاید؟ گفت میخواهد تا جوان است، پیاده تمام مسیر آپالاچین را برود. همان راه مالروی جنگلی که از چهارده ایالت رد میشود. دو ماه تمام پیادهروی. بعد هم میخواهد تمام مسیر جادهی شصت و شش را براند. شرق تا غرب آمریکا. بعد هم چند تا برنامهی دیگر برایم ریسه کرد. گفت خیلی هم از گشنگی نمیترسد. دیدن را به سیر بودن ترجیح میدهد.
شکارچی من را یاد پدرم میانداخت. پدرم معتقد است که آدم باید عرض زندگی را تجربه کند نه طولش را. طول زندگی یک فرآیند فلوچارتی و ملالآور است که همه آن راخواهناخواه تجربه میکنند. همان اتفاقات روتینی که از تولد شروع میشود و مثلا قرار است به مرگ ختم شود. همان نگاهی که دینها به زندگی آدم دارند. رسیدن از مبدا به مقصد. همان پلههایی که ما عوام اسمش را گذاشتهایم پیشرفت و ترقی. اما عرض زندگی همان اتفاقاتی است که معنا میدهد به طول آن. همان چیزی که هیچ کس از آن حرف نمیزند. درست مثل بالهای عریض هواپیما که بدون آنها پرواز بیمعنی است. این حرفها را با فلاکت ترجمه کردم به انگیسی برای شکارچی. حرف زدن و ترجمه کردن و چلوکباب خوردن به شکل همزمان کار دشواری است. اما حتما فهمیده منظورم را. چون خودش داشت عرض زندگی را عملا تجربه میکرد. نه مثل من که بر خلاف حرفها و ظاهر آوانگاردم، درونِ دگماتیکی دارم.
گمان کنم این بزرگترین مسئولیت روی دوش پدر و مادرهاست. اینکه بچههایشان را هل بدهند سمت عرض زندگی و نه طول آن. یا لااقل سمت طول آن هلشان ندهند. جامعه درست مثل اسبهای بارکش، روی چشم آدمها، چشمبند میگذارد. که فقط جلویش را نگاه کند. نه چپ و نه راست. فقط طول راه را ببینید. خوشبه حال آدمهایی که معتاد عادتهای جامعه نمیشوند. خوشبهحال شکارچی.
------------------------------
پینوشت کنم که چرا همهی پدر و مادرها دم مردنشان یادشان میافتد تا وصیتنامه بنویسند و اموال منقول و غیرمنقولشان را ببخشند به بچههایشان؟ چرا هیچکدامشان همان اول راه و قبل مردن برای بچههایشان نمینویسند که "نورچشمم، من طول راه را رفتم. چیز فایدهداری در آن پیدا نکردم. تو هم نگرد. تو بچسب به عرض راه. اگر چیزی باشد، حتما همانجاست". این را به جای وصیتنامههای روتین و بیفایده بنویسند و بگذارند پَرِ قنداق بچهشان. اگر بچه اینها را بداند دیگر احتمالا هیچ نیازی به اموال منقول و غیر منقول والدینشان ندارد.
@fahimattar
شکارچی من را یاد پدرم میانداخت. پدرم معتقد است که آدم باید عرض زندگی را تجربه کند نه طولش را. طول زندگی یک فرآیند فلوچارتی و ملالآور است که همه آن راخواهناخواه تجربه میکنند. همان اتفاقات روتینی که از تولد شروع میشود و مثلا قرار است به مرگ ختم شود. همان نگاهی که دینها به زندگی آدم دارند. رسیدن از مبدا به مقصد. همان پلههایی که ما عوام اسمش را گذاشتهایم پیشرفت و ترقی. اما عرض زندگی همان اتفاقاتی است که معنا میدهد به طول آن. همان چیزی که هیچ کس از آن حرف نمیزند. درست مثل بالهای عریض هواپیما که بدون آنها پرواز بیمعنی است. این حرفها را با فلاکت ترجمه کردم به انگیسی برای شکارچی. حرف زدن و ترجمه کردن و چلوکباب خوردن به شکل همزمان کار دشواری است. اما حتما فهمیده منظورم را. چون خودش داشت عرض زندگی را عملا تجربه میکرد. نه مثل من که بر خلاف حرفها و ظاهر آوانگاردم، درونِ دگماتیکی دارم.
گمان کنم این بزرگترین مسئولیت روی دوش پدر و مادرهاست. اینکه بچههایشان را هل بدهند سمت عرض زندگی و نه طول آن. یا لااقل سمت طول آن هلشان ندهند. جامعه درست مثل اسبهای بارکش، روی چشم آدمها، چشمبند میگذارد. که فقط جلویش را نگاه کند. نه چپ و نه راست. فقط طول راه را ببینید. خوشبه حال آدمهایی که معتاد عادتهای جامعه نمیشوند. خوشبهحال شکارچی.
------------------------------
پینوشت کنم که چرا همهی پدر و مادرها دم مردنشان یادشان میافتد تا وصیتنامه بنویسند و اموال منقول و غیرمنقولشان را ببخشند به بچههایشان؟ چرا هیچکدامشان همان اول راه و قبل مردن برای بچههایشان نمینویسند که "نورچشمم، من طول راه را رفتم. چیز فایدهداری در آن پیدا نکردم. تو هم نگرد. تو بچسب به عرض راه. اگر چیزی باشد، حتما همانجاست". این را به جای وصیتنامههای روتین و بیفایده بنویسند و بگذارند پَرِ قنداق بچهشان. اگر بچه اینها را بداند دیگر احتمالا هیچ نیازی به اموال منقول و غیر منقول والدینشان ندارد.
@fahimattar
کانال تخصصی موج سوم رفتاردرمانی
Photo
معرفی کتاب رهایی از دام آمیختگی و اجتناب شدید: رهنمای غلبه بر چالشهای درمان در ACT
نویسنده: دکتر راس هریس
مترجمان: علی فیضی، سجاد بهرامی
سال انتشار: 1395
انتشارات ابن سینا
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) رویکرد درمانی قدرتمند و مبتنی بر شواهد برای درمانجویانی است که با افسردگی، اضطراب، اعتیاد، اختلالات خوردن و بسیاری از دیگر مشکلات روانشناختی درگیر هستند. مبنای این رویکرد این باور است که سفر در مسیر شادمانی و بهزیستی پایدار با پذیرش افکار و نه تلاش برای خلاص شدن از دست آنها شروع میشود. با این که آموختن اصول بنادین ACT به سادگی ممکن است اما انجام روان و ماهرانه آن نیازمند حداقل دو تا سه سال تلاش سخت است و به احتمال زیاد هم درمانگر و هم درمانجو در بعضی نقاط گیر میکنند.
دکتر راس هریس در این اثر راهحلهایی برای غلبه بر شایعترین موانع کاربست درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) ارائه میکند. به عنوان مثال در این کتاب یاد میگیرید که چطور با درمانجوی بیرغبت یا بی انگیزه کار کنید و بعضی جنبههای خاص ACT که معمولا باعث سردرگمی درمانجویان میشود را به خوبی برای آنها روشن بسازید. با مطالعه این کتاب میتوانید به درمانجویان کمک کنید با تعارضهای دشوار و مشکلات حلناشدنی به خوبی کنار بیایند. مزیت دیگر این کتاب سادهسازی دقیق و روشن مفاهیم بنیادین ACT است که به درمانگر کمک میکند به خوبی از این مفاهیم برای در هم شکستن موانع روانشناختی استفاده کند.
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
نویسنده: دکتر راس هریس
مترجمان: علی فیضی، سجاد بهرامی
سال انتشار: 1395
انتشارات ابن سینا
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) رویکرد درمانی قدرتمند و مبتنی بر شواهد برای درمانجویانی است که با افسردگی، اضطراب، اعتیاد، اختلالات خوردن و بسیاری از دیگر مشکلات روانشناختی درگیر هستند. مبنای این رویکرد این باور است که سفر در مسیر شادمانی و بهزیستی پایدار با پذیرش افکار و نه تلاش برای خلاص شدن از دست آنها شروع میشود. با این که آموختن اصول بنادین ACT به سادگی ممکن است اما انجام روان و ماهرانه آن نیازمند حداقل دو تا سه سال تلاش سخت است و به احتمال زیاد هم درمانگر و هم درمانجو در بعضی نقاط گیر میکنند.
دکتر راس هریس در این اثر راهحلهایی برای غلبه بر شایعترین موانع کاربست درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) ارائه میکند. به عنوان مثال در این کتاب یاد میگیرید که چطور با درمانجوی بیرغبت یا بی انگیزه کار کنید و بعضی جنبههای خاص ACT که معمولا باعث سردرگمی درمانجویان میشود را به خوبی برای آنها روشن بسازید. با مطالعه این کتاب میتوانید به درمانجویان کمک کنید با تعارضهای دشوار و مشکلات حلناشدنی به خوبی کنار بیایند. مزیت دیگر این کتاب سادهسازی دقیق و روشن مفاهیم بنیادین ACT است که به درمانگر کمک میکند به خوبی از این مفاهیم برای در هم شکستن موانع روانشناختی استفاده کند.
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
Telegram
کانال تخصصی موج سوم رفتاردرمانی
این کانال با هدف معرفی و آموزش رواندرمانیهای متعلق به موج سوم رفتاردرمانی و کاربردهای فردی و اجتماعی آنها ایجاد شده است.
مسیر من، مسیر متوقف شدن است؛ مسیر لذت بردن از لحظۀ حال. مسیری که در آن هرگامی که برمیدارم مرا به خانۀ واقعیام باز میگرداند. این مسیریست که مرا به هیجکجا رهنمون میسازد. من در خانهام هستم. من در هر گام میرسم.
تیک نات هان
#Mindfulness
#توجه_آگاهی
تیک نات هان
#Mindfulness
#توجه_آگاهی
Forwarded from Farnoudian Contemplations
این خستگی،
مال دیروز و امروز نیست
ارثی است
که از اعقابم رسیده است
عباس کیارستمی - گرگی در کمین
۱. استخر تفریحی شهر ما یک سرسره مرتفع عظیمالجثهای دارد که سی و چهل سالهها هم از آن وحشت دارند و دختر من دو ساله که بود، عاشق این سرسره بود. میرفت به سمت پلهها، یک میلهای بین ملخ و دیوار بود که کمکی از آن تاب میخورد، بعد از پلهها بالا میرفت و خارج از نوبت از سرسره پایین میآمد. مفهوم صف و نوبت را همانجا یادش دادم. انقدر ذوق سقوط آزاد داشت که همه را میزد کنار و میآمد پایین. یک روزی وسط آن چند ماه عاشقیش با سرسره استخر، مرد روس گردنکلفتی را دیدیم که با سر تراشیده و بازوهای سراسر خالکوبی و شکم بزرگ، با پسر پنج شش سالهاش ایستاده بود آن کنار. مرد به پسرک التماس میکرد که از پلهها بالا برو و از سرسره پایین بیا و پسرک میترسید و زار میزد. بعد دختر من برای بار پنجاهم که از سرسره پایین آمد و باز رفت سراغ پلهها، مرد به زبان انگلیسی و با لهجه روسی درآمد که "ببین این دختره نمیترسه، بعد تو پسری ولی میترسی و گریه میکنی." آن موقع چیزی نگفتم، از شنیدن حرفی که زمان بچگی من اتفاقا خیلی هم معمول بود چنان جا خورده بودم که زبانم قفل شده بود. بعد توی راه خانه دخترک توی ماشین خوابید و من فکر کردم که اگر این اتفاق یک بار دیگر افتاد، به جای قفل شدن زبان، یک مختصر توضیحی بدهم که پسر شما گریه میکند چون میترسد. آن هم هزار دلیل ممکن است داشته باشد. یا زودتر نیاورده بودیدش اینجا که عادت کند، یا کلا ترس از ارتفاع دارد، یا اینکه از اینهمه اصرار سرکار مغزش قفل کرده. دلیلش هر چه هست، شما بیجا میکنی که برای بالا بردن پسر خودت، به زور میخواهی دختر من را بیاوری پایین. آن هم نه که مثلا این از تو کوچکتر است و نمیترسد، بلکه دختر است و قرار است بترسد و تو پسری و قرار است نترسی.
۲. برای روز زن، اول میخواستم داستان خانم هریت تابمن (https://www.tg-me.com/farnoudian/7) را اینجا بازنویس کنم. بعد فکر کردم از یک خانم ایرانی داستانی بنویسم. بعدش ولی، فکر کردم که روز زن، روز آدمهایی که در طول زندگی شاخ غول شکستهاند نیست. روز همه است. روز آدمهای عادی. روز آدمهایی که صبح بیدار میشوند و فکر میکنند که یک روز دیگر را باید به شب برسانند و دوست دارند که برابر با هر انسان دیگری، نه به صرف جنسیتشان، بلکه به صرف انسانیتشان از محیط زندگیشان سهم برابر داشته باشند و قصه زندگیشان را نظریه تکامل و درصد چربی بدن و غلظت تستوسترونشان تعریف نکند و مجبور نباشند از بدو تولد یک جاده سربالایی را طی کنند که یک نفر دیگر برایشان تعریف کرده. روز زن روز نابغهها و ساختارشکنان و باارادهها نیست، روز آدمهای هر روزه است. روز دخترهایی که از سرسره استخر بالا میروند و گوشهچشمشان هم مدام به تخته شیرجه است. روز آدمهایی که شاید دلشان خواسته بمانند خانه و هر روز لوبیا پاک کنند و غذا درست کنند و از بچهها مراقبت کنند، و یا دلشان خواسته بروند و سعی کنند تا دنیا را زیر و زبر کنند؛ و هر راهی را که انتخاب کردند، میخواهند واقعا انتخاب کنند ونمیخواهند که جنسیتشان برایشان از پیش تعیینش کند، که یک سبیلی آن بالا باد به غبغب بیندازد که "دلم نمیخواد زنم کار کنه." نمیخواهند که زحمتهایشان برای کار خانه همه به حساب "وظیفه" باشد و برای کار بیرون به حساب "اختیار".
۳. روز زن مال شکستن کلیشههاست. پیشزمینه آن روزی است که دخترها همه کامل و پسرها همه شجاع نیستند. روزی که ناامنیهای گوشه و کنار روح همه ما لزوما توی قالبها نمیروند. آن روز فقط هم مال زنها نیست. آن روز کسی سر پسرهای روسِ کنار سرسره استخر هم به صرف جنسیتشان هوار نمیزند.
@Farnoudian
@FarnoudianAdmin .. تماس
مال دیروز و امروز نیست
ارثی است
که از اعقابم رسیده است
عباس کیارستمی - گرگی در کمین
۱. استخر تفریحی شهر ما یک سرسره مرتفع عظیمالجثهای دارد که سی و چهل سالهها هم از آن وحشت دارند و دختر من دو ساله که بود، عاشق این سرسره بود. میرفت به سمت پلهها، یک میلهای بین ملخ و دیوار بود که کمکی از آن تاب میخورد، بعد از پلهها بالا میرفت و خارج از نوبت از سرسره پایین میآمد. مفهوم صف و نوبت را همانجا یادش دادم. انقدر ذوق سقوط آزاد داشت که همه را میزد کنار و میآمد پایین. یک روزی وسط آن چند ماه عاشقیش با سرسره استخر، مرد روس گردنکلفتی را دیدیم که با سر تراشیده و بازوهای سراسر خالکوبی و شکم بزرگ، با پسر پنج شش سالهاش ایستاده بود آن کنار. مرد به پسرک التماس میکرد که از پلهها بالا برو و از سرسره پایین بیا و پسرک میترسید و زار میزد. بعد دختر من برای بار پنجاهم که از سرسره پایین آمد و باز رفت سراغ پلهها، مرد به زبان انگلیسی و با لهجه روسی درآمد که "ببین این دختره نمیترسه، بعد تو پسری ولی میترسی و گریه میکنی." آن موقع چیزی نگفتم، از شنیدن حرفی که زمان بچگی من اتفاقا خیلی هم معمول بود چنان جا خورده بودم که زبانم قفل شده بود. بعد توی راه خانه دخترک توی ماشین خوابید و من فکر کردم که اگر این اتفاق یک بار دیگر افتاد، به جای قفل شدن زبان، یک مختصر توضیحی بدهم که پسر شما گریه میکند چون میترسد. آن هم هزار دلیل ممکن است داشته باشد. یا زودتر نیاورده بودیدش اینجا که عادت کند، یا کلا ترس از ارتفاع دارد، یا اینکه از اینهمه اصرار سرکار مغزش قفل کرده. دلیلش هر چه هست، شما بیجا میکنی که برای بالا بردن پسر خودت، به زور میخواهی دختر من را بیاوری پایین. آن هم نه که مثلا این از تو کوچکتر است و نمیترسد، بلکه دختر است و قرار است بترسد و تو پسری و قرار است نترسی.
۲. برای روز زن، اول میخواستم داستان خانم هریت تابمن (https://www.tg-me.com/farnoudian/7) را اینجا بازنویس کنم. بعد فکر کردم از یک خانم ایرانی داستانی بنویسم. بعدش ولی، فکر کردم که روز زن، روز آدمهایی که در طول زندگی شاخ غول شکستهاند نیست. روز همه است. روز آدمهای عادی. روز آدمهایی که صبح بیدار میشوند و فکر میکنند که یک روز دیگر را باید به شب برسانند و دوست دارند که برابر با هر انسان دیگری، نه به صرف جنسیتشان، بلکه به صرف انسانیتشان از محیط زندگیشان سهم برابر داشته باشند و قصه زندگیشان را نظریه تکامل و درصد چربی بدن و غلظت تستوسترونشان تعریف نکند و مجبور نباشند از بدو تولد یک جاده سربالایی را طی کنند که یک نفر دیگر برایشان تعریف کرده. روز زن روز نابغهها و ساختارشکنان و باارادهها نیست، روز آدمهای هر روزه است. روز دخترهایی که از سرسره استخر بالا میروند و گوشهچشمشان هم مدام به تخته شیرجه است. روز آدمهایی که شاید دلشان خواسته بمانند خانه و هر روز لوبیا پاک کنند و غذا درست کنند و از بچهها مراقبت کنند، و یا دلشان خواسته بروند و سعی کنند تا دنیا را زیر و زبر کنند؛ و هر راهی را که انتخاب کردند، میخواهند واقعا انتخاب کنند ونمیخواهند که جنسیتشان برایشان از پیش تعیینش کند، که یک سبیلی آن بالا باد به غبغب بیندازد که "دلم نمیخواد زنم کار کنه." نمیخواهند که زحمتهایشان برای کار خانه همه به حساب "وظیفه" باشد و برای کار بیرون به حساب "اختیار".
۳. روز زن مال شکستن کلیشههاست. پیشزمینه آن روزی است که دخترها همه کامل و پسرها همه شجاع نیستند. روزی که ناامنیهای گوشه و کنار روح همه ما لزوما توی قالبها نمیروند. آن روز فقط هم مال زنها نیست. آن روز کسی سر پسرهای روسِ کنار سرسره استخر هم به صرف جنسیتشان هوار نمیزند.
@Farnoudian
@FarnoudianAdmin .. تماس
Telegram
Farnoudian Contemplations
۱. خانم هریت تابمن نوجوون بود که یه وزنه یک کیلویی خورد توی سرش. یه برده دیگه در حال فرار بود و آقای برده دار گرفتش و به خانم تابمن گفت کمک کن ببندیمش که خانم تابمن گفت نه. آقای برده دار هم وزنه رو صاف پرت کرد تو سر خانم تابمن. به خاطر این مساله خانم تابمن…
Forwarded from Renani Mohsen / محسن رنانی
.
.
سلامت همه آفاق در سلامت توست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(بازنشر یک پیام قدیمی درباره روز زن)
محسن رنانی
.
@Renani_Mohsen
👇👇👇👇
http://telegra.ph/-03-09-15
.
سلامت همه آفاق در سلامت توست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(بازنشر یک پیام قدیمی درباره روز زن)
محسن رنانی
.
@Renani_Mohsen
👇👇👇👇
http://telegra.ph/-03-09-15
Telegraph
**
سلامت همه آفاق در سلامت توست (بازنشر یک پیام قدیمی درباره روز زن) محسن رنانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در سالهای اخیر که بیشتر و جدیتر به مساله توسعه اندیشیده و خواندهام، هرچه میگذرد این باور بیشتر در من ریشه دوانده است که «فرایند واقعی…
Forwarded from 2016
🎥 فیلم: سخنرانی دکتر آذرخش مکری در سومین همایش بررسی شیوه های دستیابی به مرجعیت علمی
مشاهده فیلم
@tumspr
مشاهده فیلم
@tumspr
Forwarded from A. SH
🔴اين متن بسيار مهم است بخوانيد لطفا و نشر دهيد:
در سفرهایمان یاد بگیریم حتی آب معدنی را از مغازه دارهای روستایی بخریم، تا هزار تومان بیشتر جنس فروخته باشند، شاید همین کار ما باعث فروش بیشتر و عدم مهاجرتشان به شهرها شود.
☀️وقتی به مسافرت می رویم، مدام پاساژها را نگردیم و به اقتصاد چینی ها کمک نکنیم، همه جا پاساژ هست، اما خوشحال کردن پیرمرد روستایی هنرمند و باحوصله، فرصتی است که باید قدرش را دانست. حتما از آنها خرید کنیم و بدانیم که شاید تنها درآمد زندگیشان همین است!
☀️حتی اگر پول همراهمان نیست و خرید نمی کنیم، با آنها حرف بزنیم و تحسین شان کنیم. همه ی ما به تحسین و دیده شدن نیاز داریم.
☀️باور کنیم با خرید یکی دو شیشه مربا و یا لواشک و یا سبزی کوهی از محلی ها، ورشکست نمی شویم، بلکه مهربانی را در کشورمان پخش می کنیم.
☀️ بدانیم خرید از جوامع محلی، علاوه بر شخصیت دادن به کارآفرینان و کمک به اقتصاد خانوار آنها، مانع از نابودی این هنرها و زندگی روستایی می شود.
همه ی ما می توانیم #مهربان_باشیم
سفرنگار
در سفرهایمان یاد بگیریم حتی آب معدنی را از مغازه دارهای روستایی بخریم، تا هزار تومان بیشتر جنس فروخته باشند، شاید همین کار ما باعث فروش بیشتر و عدم مهاجرتشان به شهرها شود.
☀️وقتی به مسافرت می رویم، مدام پاساژها را نگردیم و به اقتصاد چینی ها کمک نکنیم، همه جا پاساژ هست، اما خوشحال کردن پیرمرد روستایی هنرمند و باحوصله، فرصتی است که باید قدرش را دانست. حتما از آنها خرید کنیم و بدانیم که شاید تنها درآمد زندگیشان همین است!
☀️حتی اگر پول همراهمان نیست و خرید نمی کنیم، با آنها حرف بزنیم و تحسین شان کنیم. همه ی ما به تحسین و دیده شدن نیاز داریم.
☀️باور کنیم با خرید یکی دو شیشه مربا و یا لواشک و یا سبزی کوهی از محلی ها، ورشکست نمی شویم، بلکه مهربانی را در کشورمان پخش می کنیم.
☀️ بدانیم خرید از جوامع محلی، علاوه بر شخصیت دادن به کارآفرینان و کمک به اقتصاد خانوار آنها، مانع از نابودی این هنرها و زندگی روستایی می شود.
همه ی ما می توانیم #مهربان_باشیم
سفرنگار
هفت هفته با ACT
استیون هِیز
ترجمه: علی فیضی
هفتۀ دوم: اولین گام برای متوقف کردن مبارزه و درگیری ناموثر با درد چیست؟
سلام دوستان
این درس دوم از هفت درس دربارۀ درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) است.
امروز بیایید با یک سوال شروع کنیم.
آیا بعضی وقتها اینطور حس نمیکنید که دارید با درد خود کشتی میگیرید؟
بعضیاوقات شاید این گونه حس کنید که دارید با هیولایی بزرگ و زشت در حال مسابقۀ طنابکشی هستید (این هیولای زشت میتواند افسردگی، اضطراب، درد جسمانی، خاطرات غمناگ یا دیگر چیزهای منفی باشد).
این طور به نظر میرسد که نمیتوانید برنده بشوید.
هرچقدر که طناب را محکمتر میکشید هیولا هم محکمتر طناب را به سوی خودش میکشد. عضی اوقات حتی به نظر میآید که چاه عمیقی بین شما و هیولا قرار دارد و اگر ببازید، داخل چاه میافتید و نابود میشوید.
دنبال شیوههای مختلف، بهتر و قویتر کشیدن طناب میگردید و امیدوارید در این کشمکش پیروز بشوید.
با این حال به این نکته فکر کنید که شاید چارۀ کار انجام کاری کاملاً متفاوت باشد.
شاید کار شما برنده شدن در این مسابقۀ طنابکشی نباشد. شاید کار شما پیدا کردن راهی برای رها کردن طناب باشد.
این قاعده که «اگر چیزی را دوست نداری از دستش خلاص شو یا دورش بنداز» در دنیای بیرون از پوست ما خیلی موثر است؛ اما وقتی بر اساس همین قاعده در دنیای درونمان استفاده میکنیم چندان مفید نیست.
ممکن است که مدت زمان زیادی برای خلاصی از درد روانی خود (اضطراب، افسردگی، نگرانی) تلاش کرده باشید اما نکته این است که درگیری و مبارزه با این چیزها باعث میشود که آنها محکمتر سرجای خودشان بمانند و حتی زیادتر بشوند.
در سخنرانی خودم با عنوان «انعطافپذیری روانشناختی: عشق چگونه درد را به هدف تبدیل میکند» این مساله را توضیح دادهام.
در این سخنرانی در این باره صحبت میکنم که:
• چرا تلاش برای خلاص شدن از باعث ایجاد درد بیشتری میشود؟
• چگونه اولین حملۀ وحشتزدگی خود را تجربه کردم و چگونه یاد گرفتم همراه با آن به پیش بروم
• چرا انعطافپذیری روانشناختی -مخصوصاً اگر با اضطراب، افسردگی یا نگرانی درگیر باشید- برای ساختن یک زندگی غنی و معنادار، ضروری است .
• چرا در آغوش کشیدن درد خود، محبتآمیزترین کاری است که میتوانید برای خود انجام بدهید.
صلح، عشق و زندگی
**با جستجوی عبارت « انعطاف پذیری روانشناختی( پروفسور استیون هیز) » در سایت آپارات میتوانید این سخنرانی را با زیرنویس فارسی مشاهده کنید:
https://www.aparat.com
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
استیون هِیز
ترجمه: علی فیضی
هفتۀ دوم: اولین گام برای متوقف کردن مبارزه و درگیری ناموثر با درد چیست؟
سلام دوستان
این درس دوم از هفت درس دربارۀ درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) است.
امروز بیایید با یک سوال شروع کنیم.
آیا بعضی وقتها اینطور حس نمیکنید که دارید با درد خود کشتی میگیرید؟
بعضیاوقات شاید این گونه حس کنید که دارید با هیولایی بزرگ و زشت در حال مسابقۀ طنابکشی هستید (این هیولای زشت میتواند افسردگی، اضطراب، درد جسمانی، خاطرات غمناگ یا دیگر چیزهای منفی باشد).
این طور به نظر میرسد که نمیتوانید برنده بشوید.
هرچقدر که طناب را محکمتر میکشید هیولا هم محکمتر طناب را به سوی خودش میکشد. عضی اوقات حتی به نظر میآید که چاه عمیقی بین شما و هیولا قرار دارد و اگر ببازید، داخل چاه میافتید و نابود میشوید.
دنبال شیوههای مختلف، بهتر و قویتر کشیدن طناب میگردید و امیدوارید در این کشمکش پیروز بشوید.
با این حال به این نکته فکر کنید که شاید چارۀ کار انجام کاری کاملاً متفاوت باشد.
شاید کار شما برنده شدن در این مسابقۀ طنابکشی نباشد. شاید کار شما پیدا کردن راهی برای رها کردن طناب باشد.
این قاعده که «اگر چیزی را دوست نداری از دستش خلاص شو یا دورش بنداز» در دنیای بیرون از پوست ما خیلی موثر است؛ اما وقتی بر اساس همین قاعده در دنیای درونمان استفاده میکنیم چندان مفید نیست.
ممکن است که مدت زمان زیادی برای خلاصی از درد روانی خود (اضطراب، افسردگی، نگرانی) تلاش کرده باشید اما نکته این است که درگیری و مبارزه با این چیزها باعث میشود که آنها محکمتر سرجای خودشان بمانند و حتی زیادتر بشوند.
در سخنرانی خودم با عنوان «انعطافپذیری روانشناختی: عشق چگونه درد را به هدف تبدیل میکند» این مساله را توضیح دادهام.
در این سخنرانی در این باره صحبت میکنم که:
• چرا تلاش برای خلاص شدن از باعث ایجاد درد بیشتری میشود؟
• چگونه اولین حملۀ وحشتزدگی خود را تجربه کردم و چگونه یاد گرفتم همراه با آن به پیش بروم
• چرا انعطافپذیری روانشناختی -مخصوصاً اگر با اضطراب، افسردگی یا نگرانی درگیر باشید- برای ساختن یک زندگی غنی و معنادار، ضروری است .
• چرا در آغوش کشیدن درد خود، محبتآمیزترین کاری است که میتوانید برای خود انجام بدهید.
صلح، عشق و زندگی
**با جستجوی عبارت « انعطاف پذیری روانشناختی( پروفسور استیون هیز) » در سایت آپارات میتوانید این سخنرانی را با زیرنویس فارسی مشاهده کنید:
https://www.aparat.com
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
کانال تخصصی موج سوم رفتاردرمانی
Photo
تمرینی برای شفقت به خود
وقتی بهترین دوستتان پیش شما برای راهنمایی گرفتن پیش شما میآید، مشفق و مراقب بودن آسان است. وقتی خودتان دچار مشکل شدهاید چطور؟ در این مواقع با خود چگونه صحبت میکنید؟
به چالشی که هم اکنون با آن درگیر هستید فکر کنید.
نفس عمیقی بکشید و -در مورد این مشکل- نامهای به خود از طرف بهترین دوستتان بنویسید.
«یک لحظه شفقتورزی به خود میتواند کل روز شما را تغییر بدهد. رشتهای از این لحظات میتواند تمامی زندگی شما را تغییر بدهد»
-کریستوفر گرمر
#شفقت
#Compaasion
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
وقتی بهترین دوستتان پیش شما برای راهنمایی گرفتن پیش شما میآید، مشفق و مراقب بودن آسان است. وقتی خودتان دچار مشکل شدهاید چطور؟ در این مواقع با خود چگونه صحبت میکنید؟
به چالشی که هم اکنون با آن درگیر هستید فکر کنید.
نفس عمیقی بکشید و -در مورد این مشکل- نامهای به خود از طرف بهترین دوستتان بنویسید.
«یک لحظه شفقتورزی به خود میتواند کل روز شما را تغییر بدهد. رشتهای از این لحظات میتواند تمامی زندگی شما را تغییر بدهد»
-کریستوفر گرمر
#شفقت
#Compaasion
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
Forwarded from عکس نگار
#تووووووووجه: یک فرصت بی نظیر 📢📢
انجمن روانشناسی دانشگاه خوارزمی، با ارائه گواهی معتبر، برگزار می کند:
✳️ دورۀ آموزشی جامع 50 ساعتۀ اکت ✳️
"درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش (ACT)"
🔘 مدرس: دکتر علی فیضی (دانش آموخته دورههای آموزشیِ بینالمللیِ درمانهای موج سوم رفتاردرمانی، با تدریس اساتیدی همچون دکتر راس هریس، دکتر متیو ویلیت، دکتر دنیس ترچ، دکتر کوین پولک، دکتر میویس سای و ...) 🔘
🔸 آغاز دوره: پنجشنبه و جمعه ها؛ از تاریخ 6 اردیبهشت 97، از ساعت 9 الی 17.
🔸 هزینه ثبت نام، با 70 درصد تخفیف: فقط 650 هزار تومان (امکان پرداخت بصورت اقساط)
➖➖➖➖➖➖➖➖
در این دوره بطور جامع اصول نظری درمان ACT و نحوه کاربست این اصول در کار بالینی روزمره و نیز کاربردهای وسیع ماتریکس ACT برای درمان، بخصوص زوج درمانی و اختلالات شخصیت آموزش داده خواهد شد.
➖➖➖➖➖➖➖➖
🔘 برای ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر، به شماره تماس یا آیدی زیر مراجعه نمایید:
@soha300
09385643948
لطفا پوستر را مطالعه فرمایید 👇
انجمن روانشناسی دانشگاه خوارزمی، با ارائه گواهی معتبر، برگزار می کند:
✳️ دورۀ آموزشی جامع 50 ساعتۀ اکت ✳️
"درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش (ACT)"
🔘 مدرس: دکتر علی فیضی (دانش آموخته دورههای آموزشیِ بینالمللیِ درمانهای موج سوم رفتاردرمانی، با تدریس اساتیدی همچون دکتر راس هریس، دکتر متیو ویلیت، دکتر دنیس ترچ، دکتر کوین پولک، دکتر میویس سای و ...) 🔘
🔸 آغاز دوره: پنجشنبه و جمعه ها؛ از تاریخ 6 اردیبهشت 97، از ساعت 9 الی 17.
🔸 هزینه ثبت نام، با 70 درصد تخفیف: فقط 650 هزار تومان (امکان پرداخت بصورت اقساط)
➖➖➖➖➖➖➖➖
در این دوره بطور جامع اصول نظری درمان ACT و نحوه کاربست این اصول در کار بالینی روزمره و نیز کاربردهای وسیع ماتریکس ACT برای درمان، بخصوص زوج درمانی و اختلالات شخصیت آموزش داده خواهد شد.
➖➖➖➖➖➖➖➖
🔘 برای ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر، به شماره تماس یا آیدی زیر مراجعه نمایید:
@soha300
09385643948
لطفا پوستر را مطالعه فرمایید 👇