گاهی وقتا هم دلم میخواد وسایلمو بردارم برم دور از شهر بشینم کنار یه رود خونه هیشکی هم دور و ورم نباشه، واسه خودم تنهایی با اسپیکر اهنگای مورد علاقمو گوش بدم.
عاشقم ...
اهل همین
کوچه ی بن بست کناری
که تو از پنجره اش
پای به قلب منِ دیوانه نهادی
تو کجا ؟!
کوچه کجا ؟!
پنجره ی باز کجا ؟!
من کجا ؟!
عشق کجا؟!
طاقتِ آغاز کجا ؟!
تو به لبخند و نگاهی
منِ دلداده به آهی
بنشستیم
تو در قلب و
منِ خسته به چاهی ...
اهل همین
کوچه ی بن بست کناری
که تو از پنجره اش
پای به قلب منِ دیوانه نهادی
تو کجا ؟!
کوچه کجا ؟!
پنجره ی باز کجا ؟!
من کجا ؟!
عشق کجا؟!
طاقتِ آغاز کجا ؟!
تو به لبخند و نگاهی
منِ دلداده به آهی
بنشستیم
تو در قلب و
منِ خسته به چاهی ...
Forwarded from ✨Texxt_khass✨ (ادمین تبلیغات میشم)
اینترنت در بعضی شهرها خیلی ضعیف و در بعضی نقاط به کل قطع شده است در زمان قطعي با پروکسیای نت ملی این چنل میتونید به تلگرام وصل بشید 😎
https://www.tg-me.com/joinchat-U6WWz24IncyLynYr
پروکسی رایگان 👌🏻
https://www.tg-me.com/joinchat-U6WWz24IncyLynYr
پروکسی رایگان 👌🏻
أتظاهر بالقوة ، لكن قلبي يبكي كل يوم
تظاهر میکنم که «قوی»ام، اما قلبم هر [و همهی] روز گریه میکند.
تظاهر میکنم که «قوی»ام، اما قلبم هر [و همهی] روز گریه میکند.
علی اشرف درویشیان تو کتاب آبشوران میگه:
«چرا هیچکس نبود دوستمان داشته باشد؟»
«چرا هیچکس نبود دوستمان داشته باشد؟»
خشم مثل این میمونه که ما ذغال داغ رو در دستمون نگه داریم، برای اینکه به سمت دیگری پرتاب کنیم؛ خودمون اول آسیب میبینیم.
#مجتبی_شکوری
خشم مثل این میمونه که ما ذغال داغ رو در دستمون نگه داریم، برای اینکه به سمت دیگری پرتاب کنیم؛ خودمون اول آسیب میبینیم.
#مجتبی_شکوری
بنظرم آدمایی که همدیگرو دوست دارن باید بتونن برای هم یه حریم امنی رو ایجاد کنن، باید بتونن تمام دردایی که یکی دیگه به ادم تحمیل کرده رو کمتر کنن، باید بتونن به تصمیمت احترام بذارن. نه اینکه همه چی رو دردناک تر کنن، نه اینکه بعد مدت ها بازم بهم بریزی و خودت باید دوباره حلش کنی.
Forwarded from 🌸فاطمه سلمانی🌸 (Fatemeh Salmani)
هر کس در رنج کشیدنِ خود یکه و تنهاست. رنجی که فرد میکشد توسط دیگران به سنجش در نخواهد آمد و درک نخواهد شد.
خاطرات سوگواری
رولان بارت
خاطرات سوگواری
رولان بارت
[ تو آیینهای خالی از خشم و کینه
بغل کن مرا و بچسبان به سینه
تو ورد منی، توی این شهر سنگی
بغل کن مرا جای هر قرص رنگی. ]
_سید مهدی موسوی.
بغل کن مرا و بچسبان به سینه
تو ورد منی، توی این شهر سنگی
بغل کن مرا جای هر قرص رنگی. ]
_سید مهدی موسوی.
جان کافی :
من خستهام رییس !
خسته از این راه !
مثل یه پرستویی که توی بارون باشه !
خسته از نداشتنِ رفیق ،
خسته از این که نمیفهمم از کجا اومدم و
قراره کجا برم !
و از همه بیشتر از زشتیهایی که این مردم با هم انجام میدن خستهام رییس !
از این همه درد و رنجی که توی این دنیاست خستهام !
انگار توی مغزم شیشه خورده ریخته باشن !
میفهمی ؟
🎥 The Green Mile
من خستهام رییس !
خسته از این راه !
مثل یه پرستویی که توی بارون باشه !
خسته از نداشتنِ رفیق ،
خسته از این که نمیفهمم از کجا اومدم و
قراره کجا برم !
و از همه بیشتر از زشتیهایی که این مردم با هم انجام میدن خستهام رییس !
از این همه درد و رنجی که توی این دنیاست خستهام !
انگار توی مغزم شیشه خورده ریخته باشن !
میفهمی ؟
🎥 The Green Mile
خستهام رئیس ،
خیلی خستهام رئیس ؛
خسته از تنها سفر کردن ،
تنها مثلِ یک چلچله در زیرِ بارون ،
خسته از اینکه هیچوقت رفیقی نداشتم پهلوم باشه و
ازم بپرسه که از کجا اومدم ؟
به کجا میرم ؟
یا چرا ؟
انقدر خستهام از اینکه آدما همدیگه رو اذیت میکنن ،
خستهام از تمامِ دردهایی که تو دنیا حس میکنم و میشنوم ،
هر روز دردهام بیشتر میشه
دردِ تو سرم مثل خردههای شیشه است
- تمام مدت -
میتونین بفهمین ؟
📼 Green path
خستهام رئیس ،
خیلی خستهام رئیس ؛
خسته از تنها سفر کردن ،
تنها مثلِ یک چلچله در زیرِ بارون ،
خسته از اینکه هیچوقت رفیقی نداشتم پهلوم باشه و
ازم بپرسه که از کجا اومدم ؟
به کجا میرم ؟
یا چرا ؟
انقدر خستهام از اینکه آدما همدیگه رو اذیت میکنن ،
خستهام از تمامِ دردهایی که تو دنیا حس میکنم و میشنوم ،
هر روز دردهام بیشتر میشه
دردِ تو سرم مثل خردههای شیشه است
- تمام مدت -
میتونین بفهمین ؟
📼 Green path
رقص، آواز و بوسه:
چشمان تو که از هیجان گریه میکنند
در من هزار چشم نهان گریه میکنند
[نفرین به شعر هایم اگر چشمهای تو
اینگونه از شنیدنشان، گریه میکنند]
شاید که آگهند ز پایان ماجرا
شاید برای هردویمان گریه میکنند
بانوی من چگونه تسلایتان دهم؟
چون چشمهای باورتان گریه میکنند
پر کرده کیسههای خود از بغض رودها
چون ابرهای خیس خزان گریه میکنند
[ وقتی تو گریه می کنی ای دوست، در دلم
انگار ابر های جهان گریه میکنند ]
[انگار با تو، بار دگر، خواهران من
در ماتم برادرشان گریه میکنند]
در ماتم هزار گل ارغوان مگر
با هم هزار سرو جوان گریه میکنند
انگار عاشقانه ترین خاطرات من
همراه با تو مویه کنان گریه میکنند
حس میکنم که گریه فقط گریهی تو نیست
همراه تو زمین و زمان گریه میکنند
-حسین منزوی
چشمان تو که از هیجان گریه میکنند
در من هزار چشم نهان گریه میکنند
[نفرین به شعر هایم اگر چشمهای تو
اینگونه از شنیدنشان، گریه میکنند]
شاید که آگهند ز پایان ماجرا
شاید برای هردویمان گریه میکنند
بانوی من چگونه تسلایتان دهم؟
چون چشمهای باورتان گریه میکنند
پر کرده کیسههای خود از بغض رودها
چون ابرهای خیس خزان گریه میکنند
[ وقتی تو گریه می کنی ای دوست، در دلم
انگار ابر های جهان گریه میکنند ]
[انگار با تو، بار دگر، خواهران من
در ماتم برادرشان گریه میکنند]
در ماتم هزار گل ارغوان مگر
با هم هزار سرو جوان گریه میکنند
انگار عاشقانه ترین خاطرات من
همراه با تو مویه کنان گریه میکنند
حس میکنم که گریه فقط گریهی تو نیست
همراه تو زمین و زمان گریه میکنند
-حسین منزوی
Forwarded from دوران (Vafa Doran)
«از من، مرا کم کنند میماند دلتنگی.»
Forwarded from حسن علینژاد
ولی آدما اونقدا که خیال میکنین به شما فکر نمیکنن.
چرا فكر ميكنى
من از نخواستن ات ناراحت شدم
نه
ما ديگر يادگرفته ايم
آدمهاى نخواستنى حقِ ناراحت شدن ندارند
ما از خودمان دلگيريم
كه چرا به كسى شخصيت داديم
كه حتّى بلد نبود بهانه بياورد...!
#فريد_صارمى
من از نخواستن ات ناراحت شدم
نه
ما ديگر يادگرفته ايم
آدمهاى نخواستنى حقِ ناراحت شدن ندارند
ما از خودمان دلگيريم
كه چرا به كسى شخصيت داديم
كه حتّى بلد نبود بهانه بياورد...!
#فريد_صارمى
«بخشیدهام، شما هم اگر بخواهید میتوانید ببخشید؛ آدم زمین نیست که بتواند بار همه این تلخیها را به دوش بکشد.»
- نیمهی تاریک ماه؛ هوشنگ گلشیری.
#کتاب_بخوانیم
- نیمهی تاریک ماه؛ هوشنگ گلشیری.
#کتاب_بخوانیم
دلم میخواست میتونستم به کسی اینو بگم؛
《تو برای من قوت قلبی اینو میدونستی؟》
《تو برای من قوت قلبی اینو میدونستی؟》
کاش میشد از آنهایی که دنیا را ترک کردهاند میپرسیدیم آیا اندوه پایان گرفت؟
#فرزانه_صدهزاری
#فرزانه_صدهزاری
ترکت کردم تا به مرور زمان بفهمی هیچوقت دوسم نداشتی و بودن کناره من از روی عادت و پر کردن تنهاییت بود.