Telegram Web Link
مجتبی شکوری تو یکی از برنامه‌هاش یه جمله‌ای گفت جالبه؛
میگفت قوی بودن داره ما رو میکشه. این که آدم هی تظاهر کنه به قوی بودن به شاد بودن آدم رو از پا در میاره.
اگه میتونست روزهایی ناراحت باشه، سرحال نباشه،
شاید هرگز این اتفاق نمیفتاد.
غمگین بودن مثل شاد بودن حق هر آدمیه.
[غم عظیم تو اما
در این حقیر وطن کرد...]

-حسین صفا
Bi Gonah
Alireza Ghorbani
با دل و جان گوش بسپارید🤍
@termenevesht
‏بإنتظار رسالة شبه مستحيله محتواها:
”أسف على الغياب اشتقتلك!“

درانتظارِ پیامی تقریباً غیرممکن‌ام به این مضمون که:
”مرا به‌خاطِر نبودنم ببخش؛
دلم برایَت تنگ شده!“
آن‌چه را غمگینت می‌کند، فاش نکن؛
مگر برای آنی که مدام خوش‌حالت می‌سازد.

•غسان كنفانی
‌ ‌
‌بچه که بودم خیال می‌کردم همه‌چیز مالِ من است ؛
دنیا را آفریده‌اند که من سرم گرم باشد .
آسمان ، زمین ، پدر ، مادر ، درخت‌ها ، اسب‌ها ، کالسکه‌ها و حتی آن گنجشک‌ها برای سرگرمی من به وجود آمده‌اند .
بعدها یکی‌یکی همه‌چیز را از من گرفتند .
مایعی در رگ‌هایم جاری بود گه می‌گفت :
این مال شما نیست ، راحت باشید .
پسری که عاشقِ کبوترها و خرگوش‌ها بود ،
خودش را به درختی دار زد .
چرا ؟
مادر گفت بماند برای بعد .
کاش تولدِ من هم می‌ماند برای بعد ،
به کجا دنیا برمی‌خورد ؟

#عباس_معروفی ‌ ‌🤍
‌ ‌
آمدنت غمگینم می کند
آمده ای
که از جایی رفته باشی
غمگینم می کند
نماندن بلدی....

امیرمهدی زمانی
Forwarded from |مَتی🖤جآنآ|
‏ببین من دلم می‌خواد اون آدمی باشم که میای پیشش غر می‌زنی و از چیزایی که کلافت کردن می‌گی‌؛ نه اونی که الکی بهش می‌گی "خوبم."

× فرزین ×
می‌گفت: "من با تو تنهام، اما اگر بری از اینی که هستم تنهاتر می‌شم".
[یادم آمد کسی به جز تو نبود
که تو را تنگ در بغل بکشد
یادم آمد که خواهرت بودی
و خودت با خودت برادر بود...]

-حسین صفا
امشب به قصه دل  من گوش میکنی
فردا مرا چو قصه فراموش میکنی...

#هوشنگ_ابتهاج
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌
‌‌‌‌‌یک بار برایم نامه نوشته بود که :
" نمی‌توانم گریه کنم .
می‌خواهم گریه کنم اما نمی‌توانم گریه کنم .
باید گریه کنم اما نمی‌توانم ... "

#سپیده_صریحی ‌ ‌ ‌ ‌ ‌
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌
‏حتی دشمن باشکوهی هم نیستید. اوباش هستید؛ بی‌سروپا، بی‌قیدوبند، بی‌رحم و بی‌افتخار.
انگار دوباره هواپیما رو زدید...انگار باز پلاسکو سوخته و آتش نشانا رو فرستادید تو.انگار باز کشتی سانچی داره غرق میشه.
چه‌چیز نکبت زندگی را جبران می‌کند، جز رویا؟

- رضا براهنی
اون جایی‌ام که حامد اسماعیلیون نوشته بود:

‏«امروز مثل هرروز راه رفتم و گریه کردم،امروز گریه کردم،دیروز گریه کردم،پریروز گریه کردم،چهارهفته را گریه کردم،مشاور می‌گوید چهار هفته زمان زیادی نیست،به زمان زیادی نیست مشاور هم گریه کردم.»

2024/10/03 23:24:45
Back to Top
HTML Embed Code: