Telegram Web Link
من خیلی نحیف، کوچک و لطیف بودم.
چرا مرا شکستی؟
من دیگر هرگز مزه‌ی رها کردن بی‌محابای خودم در دستانِ دیگری و اعتماد کامل به کسی را نخواهم چشید.
همیشه یک احساس ترس و ناباوریِ ناامیدانه گوشه‌ی دلم هست که مدام به من گوشزد می‌کند: هیچ‌چیز ابدی نیست و هیچ ‌کدام ِ این حرف‌ها حقیقت ندارد.
تو یکی از پادکست های صلح درون سپهر خدابنده میگفت:
آدم شكست ناپذير كسى نيست كه شكست نميخوره، بلكه كسيه كه ياد گرفته با شكست هاى خودش روبرو بشه و با اونها درست برخورد كنه و ميدونه كه با وجود ناكامى ها، بايد دوباره قواى خودش را جمع كنه و بلند بشه و به تلاش ادامه بده تا بتونه به اهدافش دست پيدا كنه..
+خسته نشو ،خودتو جمع کن ،بلند شو ،ادامه بده ،هدفت از یاد نبر رفیق♡
مجتبی شکوری تو یکی از برنامه‌هاش یه جمله‌ای گفت جالبه؛
میگفت قوی بودن داره ما رو میکشه. این که آدم هی تظاهر کنه به قوی بودن به شاد بودن آدم رو از پا در میاره.
اگه میتونست روزهایی ناراحت باشه، سرحال نباشه،
شاید هرگز این اتفاق نمیفتاد.
غمگین بودن مثل شاد بودن حق هر آدمیه.
[غم عظیم تو اما
در این حقیر وطن کرد...]

-حسین صفا
Bi Gonah
Alireza Ghorbani
با دل و جان گوش بسپارید🤍
@termenevesht
‏بإنتظار رسالة شبه مستحيله محتواها:
”أسف على الغياب اشتقتلك!“

درانتظارِ پیامی تقریباً غیرممکن‌ام به این مضمون که:
”مرا به‌خاطِر نبودنم ببخش؛
دلم برایَت تنگ شده!“
آن‌چه را غمگینت می‌کند، فاش نکن؛
مگر برای آنی که مدام خوش‌حالت می‌سازد.

•غسان كنفانی
‌ ‌
‌بچه که بودم خیال می‌کردم همه‌چیز مالِ من است ؛
دنیا را آفریده‌اند که من سرم گرم باشد .
آسمان ، زمین ، پدر ، مادر ، درخت‌ها ، اسب‌ها ، کالسکه‌ها و حتی آن گنجشک‌ها برای سرگرمی من به وجود آمده‌اند .
بعدها یکی‌یکی همه‌چیز را از من گرفتند .
مایعی در رگ‌هایم جاری بود گه می‌گفت :
این مال شما نیست ، راحت باشید .
پسری که عاشقِ کبوترها و خرگوش‌ها بود ،
خودش را به درختی دار زد .
چرا ؟
مادر گفت بماند برای بعد .
کاش تولدِ من هم می‌ماند برای بعد ،
به کجا دنیا برمی‌خورد ؟

#عباس_معروفی ‌ ‌🤍
‌ ‌
آمدنت غمگینم می کند
آمده ای
که از جایی رفته باشی
غمگینم می کند
نماندن بلدی....

امیرمهدی زمانی
Forwarded from |مَتی🖤جآنآ|
‏ببین من دلم می‌خواد اون آدمی باشم که میای پیشش غر می‌زنی و از چیزایی که کلافت کردن می‌گی‌؛ نه اونی که الکی بهش می‌گی "خوبم."

× فرزین ×
می‌گفت: "من با تو تنهام، اما اگر بری از اینی که هستم تنهاتر می‌شم".
[یادم آمد کسی به جز تو نبود
که تو را تنگ در بغل بکشد
یادم آمد که خواهرت بودی
و خودت با خودت برادر بود...]

-حسین صفا
امشب به قصه دل  من گوش میکنی
فردا مرا چو قصه فراموش میکنی...

#هوشنگ_ابتهاج
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌
‌‌‌‌‌یک بار برایم نامه نوشته بود که :
" نمی‌توانم گریه کنم .
می‌خواهم گریه کنم اما نمی‌توانم گریه کنم .
باید گریه کنم اما نمی‌توانم ... "

#سپیده_صریحی ‌ ‌ ‌ ‌ ‌
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌
2024/11/06 00:41:41
Back to Top
HTML Embed Code: