Telegram Web Link
Forwarded from عصر ایران (A S)
🎬سخنرانی جدید ظریف: همه تندروها را ناامید می کنیم

🔹محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه اسبق، طی سخنرانی در گردهمایی انتخاباتی مسعود پزشکیان اعلام کرد: همه تندرو‌ها را ناامید می‌کنیم.
👇👇👇
asriran.com/0045r3

@MyAsriran
Forwarded from خبرگزاری ایکنا (۱)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💠 ۵ روز تا عید غدیرخم

بنازم از همه رنگی و قومی خیل عشاقش
یکی شد حضرت سلمان یکی شد جرج جرداقش
#یا_امیرالمومنین
@iqnanews
Forwarded from Ehsan Masoomi
به احترام آنها که شرکت نکردند، شرکت می‌کنم!

#احسان_معصومی

اگر بپذیریم که ترکیب تأیید‌صلاحیت‌شده‌ی این دوره، نشانه‌ای از تغییر رفتار حکومت است؛ بی‌تردید این دستاورد بزرگ، حاصل استراتژی عدم مشارکت در سه دوره‌ی قبلی انتخابات ریاست جمهوری و مجلس است. اما حالا زمان آن است که از این دستاورد استفاده کنیم و تغییر استراتژی بدهیم. ما برای عدم مشارکت همیشه زمان داریم. می‌توانیم اگر فریب خوردیم، دور بعد جبران کنیم. اما اگر از این فرصت بالقوه استفاده نکنیم، مشخص نیست فرصت دیگری در آینده وجود داشته باشد و سرنوشت ما نیز در آینده نامعلوم خواهد بود. عدم مشارکت، بهترین استراتژی سه دوره‌ی قبلی انتخابات بود. اما استدلال‌های ادامه‌ی عدم مشارکت در این دوره به حد کافی قانع‌کننده نیستند. در ادامه، هر کدام از این استدلال‌های عدم مشارکت در این دوره، بررسی می‌شوند:

✔️ استدلال اول: عدم مشارکت ما، مشروعیت نظام را زیر سؤال خواهد برد.

شواهد نشان می‌دهد که نرخ مشارکت در این دوره به احتمال بسیار زیاد، بالای پنجاه درصد خواهد بود. بنابراین، می‌توان گفت که عدم مشارکت، در این دوره از انتخابات نمی‌تواند این هدف را محقق کند. چراکه آمار بالای پنجاه درصد، تأثیر قابل توجهی در به چالش کشیدن مشروعیت ندارد.

✔️ استدلال دوم: مشارکت پس از حوادث تلخ سه سال گذشته، به لحاظ اخلاقی درست نیست.

این استدلال، کاملا قابل فهم و قابل احترام است. اما نقطه‌ی مقابل آن را هم باید در نظر گرفت. اگر عدم مشارکت منجر به روی کار آمدن افراطی‌ها و گسترش این قبیل رفتارها شود، آیا آنگاه مشارکت را نمی‌توان ملاحظه‌ای اخلاقی‌تر در نظر گرفت؟ یا اگر مشارکت بتواند ظرفیتی برای کاهش اینگونه حوادث در دل خود داشته باشد، آیا به لحاظ اخلاقی ارزش آزمودن ندارد؟ کشته شدن یک انسان، فاجعه است. اما کنشی که از کشته شدن انسان بعدی جلوگیری کند، اخلاقی‌تر از کنشی به نظر می‌رسد که یکی از مقصدهای ناخواسته‌ی آن ممکن است خشونت بیشتر (حاصل تقابل مردم با حاکمیت) باشد.

✔️ استدلال سوم: عدم مشارکت، کنشی بی‌هزینه است.

از قضا به نظر می‌رسد، این مشارکت است که کنشی بی‌هزینه خواهد بود. حکومت با ادامه‌ی روند عدم مشارکت، تغییر اساسی در خود ایجاد نمی‌کند. بلکه در مستأصل‌ترین حالت خود، به صورت رسمی یا غیررسمی، رویه‌ی دیکتاتوری را پیش خواهد گرفت. آنگاه یا کره شمالی خواهیم شد و یا آنکه وارد مسیر مبهم و بسیار پرهزینه و پرخطر تقابل مستقیم با حکومت می‌شویم؛ مسیری که منفعت بردن از آن را بیشتر می‌توان در قصه‌پردازی‌های هیجانی جستجو کرد. این در حالی است که مشارکت، می‌تواند امیدی بالقوه را ایجاد کند که در صورت از بین رفتن این امید، صرفا به حالت اولیه (یعنی انتخاب قالیباف یا جلیلی) برمی‌گردیم.

✔️ استدلال چهارم: مشارکت چیزی را تغییر نخواهد داد.

حتی اگر این فرض، بدون هیچ بحثی پذیرفته شود، باید همین فرض را در نقطه‌ی مقابل (یعنی عدم مشارکت) نیز پذیرفت. اگر مشارکت و عدم مشارکت به عنوان یک استراتژی همیشگی در نظر گرفته شوند، هیچ‌کدام منجر به تغییر نخواهند شد. هر کدام از این استراتژی‌ها در زمان درست خود، دستاوردها و هزینه‌هایی خواهند داشت. همانطور که عدم مشارکت در سه دوره گذشته، هزینه‌هایی داشت. اما دستاورد آن، رساندن حکومت به بن‌بست یکدست‌سازی بود. حالا دیگر عدم مشارکت، دستاورد دیگری ندارد. چون حکومت با تأیید پزشکیان (و تأیید همزمان چند اصولگرا) به صورت تلویحی اعلام شکست کرده است و این بالاترین میزان تغییری است که حکومت می‌تواند بهای آن را بپردازد. اگر قرار باشد حکومت هزینه‌ای بیشتر بپردازد، احتمالا ترجیح می‌دهد همان مسیر پرهزینه‌ی همیشگی خود را برود (چون عملا هزینه‌ها یکسان می‌شود). بنابراین، عدم مشارکت، دیگر تغییری بیش از این را به دنبال نخواهد داشت.
Forwarded from Ehsan Masoomi
به احترام آنها که شرکت نکردند، شرکت می‌کنم!

(ادامه)

✔️ استدلال پنجم: دورنمای عدم مشارکت، تغییر رفتار حکومت است.

این تنها دورنمایی است که می‌توان برای عدم مشارکت در نظر گرفت. اما پرسش اینجاست که تا کجا و تا چه زمانی استراتژی عدم مشارکت باید برای تحقق این هدف دنبال شود؟ چند انتخابات با مشارکت پایین، این هدف را محقق خواهد کرد؟ چه معیاری برای تغییر رفتار حکومت وجود دارد؟ به عنوان مثال، آیا حکومت باید مستقیم اعلام کند که «می‌خواهم با آمریکا مذاکره کنم!» تا بتوان نام آن را تغییر رفتار گذاشت؟ آنگاه با افراطی های اطراف خود چه کند؟ آیا نمی‌توان همین ترکیب تأیید صلاحیت شده در این دور انتخابات را مبنای چنین تغییر رفتاری دانست؟ تغییر رفتاری که در پاسخ به عدم مشارکت سه دوره‌ی قبلی ریاست جمهوری و مجلس، رخ داده است.

✔️ استدلال ششم: اگر حکومت به دنبال رأی آوردن پزشکیان باشد، خودش او را سر کار می‌آورد و نیازی به رأی ما نیست.

با احتمال بسیار بالا می‌توان گفت با ترکیبی که صلاحیت آنها تأیید شده، حکومت به دنبال رأی آوردن پزشکیان بوده است و این حاصل خطای استراتژیک برای افزایش مشارکت نیست. اما حکومت هزینه‌ی تحقق این هدف را با اعلام شکست یکدست‌سازی (به واسطه‌ی تأیید پزشکیان و استقبال از ریاست جمهوری او) پرداخته است. باید در قبال هزینه‌ای که داده است، دستاوردی هم داشته باشد تا تحقق این هدف برایش ارزنده شود. این دستاورد، برای حکومت، همان مشارکت بالاست. ما مردم نیز باید در قبال دستاوردی که خواهیم داشت (پیروزی پزشکیان به عنوان رئیس جمهور مخالف رویکردهای تأثیرگذار و کلان جاری)، باید هزینه‌ای بدهیم و این هزینه نیز برای ما همان مشارکت بالایی است که علیرغم میل ما، در جهت مشروعیت دادن به نظام رقم می‌خورد. پس، حکومت بدون آنکه مردم، هزینه‌ی مشارکت بالا را بدهند دستاورد پیروزی پزشکیان را به مردم نخواهد داد.

✔️ استدلال هفتم: حکومت به دنبال فریب جامعه برای مشارکت بالاست

دلیل مستندی برای رد یا تأیید این فرضیه وجود ندارد. اما نیازی هم به تأیید یا رد آن نیست. چراکه فریب هم بخشی از بازی سیاست است. به جای پرداختن به اینکه آیا حکومت به دنبال فریب جامعه است یا خیر، باید به این پرداخت که اگر فرض فریب را بپذیریم، آنگاه چه هزینه‌ها و پیامدهایی برای ما خواهد داشت؟ پس، فرض را بر آن می‌گذاریم که با ترکیب فعلیِ نامزدها ما فریب حکومت را می‌خوریم و در انتخابات شرکت می‌کنیم. نکته‌ی اول آن است اگر فریب خورده باشیم، می‌توانیم در انتخابات بعد جبران کنیم. همانطور که بعد از مشارکت حدود 75 درصدی سال 96 بلافاصله در انتخابات بعدی جبران کرده و آمار را به پایین‌ترین میزان رساندیم. نکته دوم این است که حالت فریب‌خورده‌ی ما چه فرقی با عدم مشارکت دارد؟ اگر ما پزشکیان را سر کار آوردیم و دیدیم که فریب خورده‌ایم، تازه برمی‌گردیم به حالتی که مشارکت نکرده بودیم (یعنی ریاست جمهوری قالیباف یا جلیلی حاصل از عدم مشارکت). نکته‌ی سوم این است که همانطور که پیش از این گفته شد، به هر حال مشارکت، بالای پنجاه درصد خواهد بود و اگر فریبی در کار باشد با عدم مشارکت نمی‌توان آن را خنثی کرد.

در مجموع، استدلال‌های بالا ممکن است همه‌ی موارد نباشد و استدلال‌های محکم دیگری نیز برای عدم مشارکت وجود داشته باشند که عدم شناخت نویسنده می‌تواند منجر به سوگیری تحلیل شده باشد. سخن پایانی اینکه، حق هر یک نفر از مردم برای رأی دادن یا ندادن، محفوظ است و سرزنش انسان‌ها برای هرکدام از این تصمیم‌ها قطعا دور از اخلاق است. ضمن اینکه، این دور از انصاف است که به مشارکت‌کنندگان این دوره نیز برچسب فریب‌خورده یا خائن بزنیم، چراکه آنها در سه دوره‌ی قبلی با تشخیص و تحلیل خود مشارکت نکردند. این دوره نیز بر اساس تشخیص خود عمل می‌کنند. پس، آنها افرادی نیستند که تحت تأثیر فریب حکومت، استراتژی ثابت مشارکت را ساده‌لوحانه دنبال کنند، بلکه افراد عاقلی هستند که مبنای خود را تحلیل بر اساس شرایط قرار داده‌اند؛ همانگونه که بنا به شرایط آینده نیز ممکن است دوباره عدم مشارکت را تصمیم صحیح بدانند. بنابراین، هم مشارکت و هم عدم مشارکت می‌توانند تصمیم‌هایی بر مبنای خرد مردم باشند و مهمتر از آن، حق مردم هستند.
Forwarded from دلنوشته ها - رحیم قمیشی (Rahim Ghomeishi)
بغض دکتر فاضلی

رحیم قمیشی

من برای استاد فاضلی بسیار احترام قائلم.
ایشان بسیار صبورند، بسیار خوش‌اخلاق، برنامه‌ریز هستند، کم صحبتند، پر مطالعه‌اند، خوش تیپند و جدی.
آنها که از نزدیک با او سر و کار نداشته‌اند شاید تصور کنند زیادی تمجیدشان می‌کنم. اما اینطور نیست.
از ایشان پرسیده بودم پس از اخراج از دانشگاه چطور امرار معاش می‌کنی، گفته بود در شرکتی خصوصی مشغولم.
گفته بودم بر نظریاتش نقد دارم، با خوشحالی و اشتیاق، دوست داشت بشنود.
جوان است و پر از انرژی.
و من چقدر دلم سوخته بود دانشگاه‌های ما چه شده‌اند که اساتید واقعی، آنجا حق تدریس ندارند.

امشب وقتی شکسته شدن بغض چند ساله ایشان را دیدم، چقدر دلم شکست.
او همیشه توصیه می‌کرد جوان‌ها نروند، بمانند ایران را بسازیم.
او به آینده خیلی امیدوار بود.
او هزار فکر داشت برای بهتر شدن ایران
برایم تعریف می‌کرد خواسته بود به دیدار کسی برود، از اطلاعات زنگ زده بودند حق نداری بروی... و نرفته بود.
خنده‌ام گرفته بود
- تو چقدر پاستوریزه‌ای استاد.
او به تمام معنی یک استاد آرام بود.
اهل مبارزه نبود. و لج مرا در می‌آورد!
امشب دیدم چقدر بد است آدم فحش بلد نباشد.
چقدر بد است فکر کند همه چیز به مرور حتماً درست می‌شود.
چقدر سخت است بپذیرد راه اصلاح برای همیشه بسته است...
او حتما گریه هم کرده.
کاش من همراهش بودم!
کارشناس هتاک و دروغگو یک کشیده لازم داشت، همان جلوی دوربین.

می‌رفتم به‌جای استاد صبورم، می‌زدمش
و می‌گفتم حالا ببریدم زندان!
مثل زیدان یک کله به مجری‌ای می‌زدم که گفته بود میکروفون را ببندند.
آنها که نمی‌توانند آقای فاضلی را درک کنند
اصلا نمی‌دانند مردم چه می‌کشند
جوان‌ها چه آتشی در دلشان است

ما هم خیلی وقت‌ها بغض‌مان می‌ترکد
به‌خاطر ایران و مظلومیتش
بخاطر دروغ های رسانه‌ای
که نمی‌شود پاسخ داد
فقط دوربینی نیست بگیرد...
فدای بغض استاد عزیزم

@ghomeishi3
انتشارات تیمورزاده pinned «به احترام آنها که شرکت نکردند، شرکت می‌کنم! #احسان_معصومی اگر بپذیریم که ترکیب تأیید‌صلاحیت‌شده‌ی این دوره، نشانه‌ای از تغییر رفتار حکومت است؛ بی‌تردید این دستاورد بزرگ، حاصل استراتژی عدم مشارکت در سه دوره‌ی قبلی انتخابات ریاست جمهوری و مجلس است. اما حالا…»
Forwarded from ميلاد دخانچی
🔺درباره مجادله فاضلی و اسفندیاری

نمی توانیم ادای دموکراسی و مشارکت را به انتخابات محدود کنیم، در ۸۸ هم همین را تجربه کنیم و ظاهراً این بار سطح چالش به رده های پایین تر نیز نفوذ کرده است.

در این رفت و برگشت فاضلی نمایندگی میکند تمام حذف شدگان جامعه ایرانی را، حذف شدگانی که چه بسا قانونی حذف شده اند، اما نه لزوما عادلانه و اخلاقی! این حذف شدگان خشمگین اند و وقتی با استدلال های حقوقی و چه بسا شخصی حذف آنها منطقی جلوه داده میشود، طبیعی است که بشورند.

شهاب اسفندیاری نیز، نقش نقش بازی کردن را بازی میکند. اسفندیاری یک اصول گرا به معنی واقعی کلمه نیست، وحید جلیلی نیست، اسفندیاری اگر لازم باشد تندتر از فاضلی میتواند اپوزیسیون باشد، اما انتخابش این نیست، اسفندیاری با بازی قدرت بازی میکند، اپورتونیست است و این موقعیت را بغرنج می‌کند. استدلال حقوقی که "چرا تو باید حذف بشی" نه توسط خود قدرت، بلکه توسط کسانی طرح میشود که لزوما اعتقادی به آنچه می‌کنند ندارند، اما نقش آن را بازی می‌کنند! دقیقا مثل بعضی پلیسهای کلانتری که مردم معمولی اند و حسب شغلشان باید در سرکوب مشارکت کنند.

رسانه ملی نیز یک قاق به تمام معناست که بعنوان میانجی برسمیت شناخته نمی‌شود و مجری ای جلسه را اداره می‌کند که از پشت به او فرمان می‌دهند و خودش جز صندلی که اشغال کرده اعتباری ندارد! پزشکیان نیز واضح است که رابطه اورگانتیکی با فاضلی ندارد، همین جوری آمده و اصطلاحا بارخورده و حسب ضرورت این افراد کنار هم آمده اند!

این صحنه به ما چه میگوید؟ قدرت نه از طریق باورمندان بلکه از طریق از خود بیگانگان برای حذف شدگان استدلال حقوقی طرح میکند ( دقیقا مثل گشت ارشاد و قضیه حجاب)، نهاد های میانجی اعتبار ندارد، روابط سطحی و گذرا و بی ریشه شده، و حذف شدگان عصبانی و با پرخاش اعتراض میکنند.

و این ماجرا نشانه یک بیماری بیشتر نیست، تعطیلی گفتگو و مشارکت واقعی در سازو کارهای مدنی در ایران، به سطح آوردن نخبگان و مردم به سطح در شکلی نمایشی و هیجانی و ضعف بیش از پیش نهادی ها میانجی.

جای بزرگان ای بودم موقعیت را اورژانسی تلقی کرده، انتخابات را چند ماه عقب می انداختم و جامعه را به یک گفتگوی ملی دعوت میکردم! میدانم پیشنهادم رومانتیک است اما صحنه خطرناک تر از آن چیزی است که فکر میکنیم. اگر وضعیت نخبگان این است که مشاهده کردیم چه انتظاری از مردم عادی داریم که در فقدان مهارت های گفتگو به جان هم نیفتند و نه نهاد میانجی بتواند کاری از پیش ببرد و نه اصطلاحا بزرگتر ها! نمیدانم. قصه خیلی خطرناک است. میفهمید؟

@miladdokhanchi
🔴توضیح ارزشمند دکتر فاضلی

من رفتنی‌ام، ایران تو بمان

محمد فاضلی

من دو بار به ناحق از دانشگاه اخراج شدم (۱۳۹۰ و ۱۴۰۰) و همکارانم در هر دو دانشگاه شاهدان این رفتار ناحق هستند. بار اول حتی شکایت نکردم و دم برنیاوردم. بار دوم هم کلامی درباره آن در عرصه عمومی نگفتم، تا آن‌‌جا که می‌توانستم آن‌را پنهان کردم و هیچ نقشی در رسانه‌ای شدن آن نداشتم. فقط در مهرماه ۱۴۰۰ به وزارت علوم شکایت کردم که تا امروز به آن رسیدگی نشده است. اما هیچ کدام از این‌ها مهم نیستند و تلویحاً و با صراحت بارها گفته‌ام که حتی اگر امروز بگویند به دانشگاه برگرد، بازنمی‌گردم. به هیچ شغل دولتی بازنمی‌گردم. هیچ اهمیتی هم ندارد.

من همکاری با دکتر مسعود #پزشکیان را آگاهانه #برای_ایران انتخاب کردم. سخنانش را شنیدم، از دوستان درباره شخصیت و کارش پرسیدم، ده‌ها نفر تماس گرفتند و از من خواستند به ستاد ایشان کمک کنم. من اطمینان پیدا کردم که مسعود پزشکیان بهترین گزینه موجود است، صداقت دارد، ساختار مجلس و دولت و نظام حکمرانی را می‌فهمد، کلامی دروغ نمی‌گوید، و یکی از بزرگ‌ترین دردهای این کشور یعنی عدم توافق میان نخبگان و نزاع دائمی میان آن‌ها و در نتیجه عقب‌ماندگی کشور را می‌فهمد و برای درمان آن منش و روش دارد.

من آمده بودم به دور از هیاهو، در زمانه‌ای که دعوت به عدم مشارکت، تحسین و لایک بیشتری دارد، از ضرورت مشارکت و قرار دادن کشور در مسیر «عقلانیت بهبود تدریجی اما مستمر» بدون تندروی بگویم. و اتفاق دیشب در تلویزیون هیچ تغییری در این باورم ایجاد نکرده است. من در آن صحنه نه شخص محمد فاضلی، بلکه مشاور نامزدی بودم که می‌خواهد «عقلانیت اصلاح‌جوی میانه‌رو، توافق‌ساز و تدریجی‌گرا» را نمایندگی کند.

اما #شهاب_اسفندیاری که اهمیت یک امر ملی را درک نمی‌کند، تلویزیون کشور را در مهم‌ترین رخداد سیاسی جاری آن، به صحنه کینه‌توزی شخصی، بالا آوردن پرونده‌ای شخصی که من خود سه سال است از آن دم نزده‌ام، و صحنه‌آرایی برای تحقیر شخص من تبدیل کرد. بدتر آن‌که از لحن حرف زدن، تا زمان پرسیدن سؤال تا اقدام برای قطع میکروفون، همه طراحی شده بود تا #محمد_فاضلی را تحقیر و حضور انتخاباتی دکتر #پزشکیان را تضعیف کنند.

آن‌چه مرا به هم ریخت، جز مشاهده یک صحنه کاملاً آماده شده در همه ابعاد برای تبدیل کردن یک امر ملی، امری حیاتی برای ایران، به صحنه کینه‌توزی شخصی بود. هیچ دلیلی وجود نداشت که در برنامه‌ای در این سطح به زندگی شخصی کسی وارد شوند که در آن برنامه مشاور نامزد ریاست جمهوری است نه شخص محمد فاضلی. با این‌حال، از بینندگانی که از این رخداد ناراحت شدند، عذرخواهی می‌کنم.

سخن آخر

پرتاب میکروفون رفتاری از سر عصبانیت شدید در آن لحظه بود. هیچ معنایی جز اعتراض به آنچه شرح دادم، نداشت.

من عمیقاً به شجاعت، صداقت و از خودگذشتگی مسعود پزشکیان احترام می‌گذارم که با از خود گذشتگی برای کار کردن در مملکتی پا به میدان گذاشته است که در رسانه ملی آن می‌توانند «امر ملی انتخابات» را به صحنه کینه‌توزی شخصی بدل کنند.

من همه عمر برای ایران زندگی کرده‌ام، به ایران و مسائلش اندیشیده‌ام، و بقیه عمر را هم همین گونه خواهم زیست. ورودم به هیچ عرصه‌ای از سیاست برای منفعت شخصی نبوده و نیست. اکنون نیز بر همان راه و روشم.

از صمیم قلب به دکتر مسعود پزشکیان احترام می‌گذارم و امیدوارم آن‌چه گذشت ایشان را در پیمودن راهی که انتخاب کرده‌اند استوارتر سازد؛ ایمانش به سیاست اخلاقی و رفع تبعیض بیشتر شود.

در چند جلسه‌ای که با مسعود پزشکیان داشتم، او را مجذوب اخلاق و راستی یافتم؛ سخنش درباره مردم حقیقی است؛ مثل مردم زیسته است؛ تبعیض را درک کرده؛ صداقت و دیانت رحمانی را در خود نهادینه کرده؛ و باوری عمیق به علم و تخصص دارد. به قیمت چند رأی بیشتر هم حاضر به دادن وعده‌های دروغین نیست.

ما با انتخاب او هم ده‌ها مشکل عظیم پیش رو داریم، و بهبودهای بزرگ در زندگی ما ایرانیان به آسانی به دست نخواهد آمد؛ اما در منش و روش و اخلاق و کردار مسعود پزشکیان، و بدنه اجتماعی اثرگذاری که او را پشتیبانی می‌کند، ظرفیت‌های ایجاد بهبود وجود دارد.

من با عزمی جزم‌تر به مسعود #پزشکیان رأی می‌دهم و هیچ انتظار شخصی از او ندارم، بالاخص انتظار برای پیگیری کردن آن‌چه در آن برنامه گذشت.

شما هم بیایید راه «عقلانیت بهبود تدریجی اما مستمر» را انتخاب کنیم.

من رفتنی‌ام، ما رفتنی هستیم، ایران تو بمان.

بازخوانی ایران معاصر

@fazeli_mohammad
Forwarded from صبح ما
🔰 واکنش سخنگوی جبهه اصلاحات به اتفاق امروز صداوسیما

جواد امام نوشت:

🔹دروغ کسب‌و‌کار و قطع میکروفن روش‌شان است. این پروژه از خرداد ۱۳۸۸ شروع شده است
#صبح_ما

🆔 @sobhema_ir
Forwarded from آینده
آقایان‌ انقلابی  ! اگر دکتر روحانی بر اساس واقعیات جهان آمریکا  را کدخدا می نامیدند! شماها از شدت توهم و دلباختگی به مستکبران شرقی آنها  را خدا می دانید !

✍️مازیار اوستا

قاضی زاده با حمله به روحانی گفته : یک زمانی «رئیس‌جمهور چین» مهمان ما بود، اما رئیس‌جمهور ما برای مذاکره به فرانسه رفته بود و رفته بودند با کدخدا بسازند و...».

واما،جناب قاضی زاده ،نامزده محترم پوششی در دوره سیزدهم و احتمالا دوره چهاردهم ! جنابعالی که از هفت سالگی انقلاب را هدایت و رهبری کرده و در بزرگسالی مدعی حل مشکلات بوروس طی سه روز کاری آنهم بدون احتساب تعطیلات شده اید! آیا تعریف درستی هم از منافع ملی دارید ؟ آیا معنی توازن در سیاست خارجی را می دانید ؟

آیا می دانید چین و روسیه با برقراری روابطی محدود و کنترل شده با ایران منزوی در عرصه جهانی آنهم با نگاهی از بالا به پایین و گاها تحقیر آمیز نزدیک شده ؟ هرگز اجازه خروج ایران از این انزوا را نخواهند داد!

جناب قاضی زاده !شمایی که ادعای ریاست جمهوری دارید صادقانه به این سوالات پاسخ دهید !

♦️ اگر در موقعیتی فرضی روسای جمهور ایران و چین قرار دیدار با یکدیگر راداشته باشند و درست در همان زمان رییس جمهور فرانسه وارد چین شود، بنظرتان رییس جمهور چین به کدام طرف اهمیت بیشتری داده ؟دیدار و گفتگو با کدامیک را در اولویت اول قرار می دهد ؟

♦️ اگر رییس جمهور ایران و روسای جمهور یکی از کشورهای آمریکا ،فرانسه ،انگلیس ،آلمان و ژاپن در زمان واحد از رییس جمهور چین یا روسیه دعوت بعمل آوردند ،دولت این دو کشور دعوت کدامیک را اجابت می کنند ؟

♦️جناب قاضی زاده ! چنان شیفته چین و روسیه شده اید و در مقابل این دو دولت زورگو و غیر قابل اعتماد سر تعظیم فرود آورده اید که از شدت شیفتگی نه جلوی پایتان را می بینید ! نه واقعیت های جهان را درک می کتید! نه متاسفانه ازهوش و درک بالایی برای فهم اولویت ها و تامین منافع ملی برخوردارید ! و...

♦️که اگر غیر از این بود می دانستید دولت چین در این چند دهه فقط از ایران سوء استفاده کرده است !
این کشور با امضای قطعنامه های تحریمی علیه ایران ،فرصت یافته نفت ایران را با تخفیف نجومی و تقریبا مجانی خریداری و به جای پرداخت پول ، کالاهای بنجل و به درد نخور خود را به ایران صادر کند!
معامله ای زیان آور و غیرشفاف که اگر انجام نمی شد به سود ملت و دولت ایران بود !و...

♦️آقای نامزد انقلابی ! اگر شیفتگان شرق کمترین عرقی به کشور و ملت ایران یا اهمیتی برای منافع ملی قائل بودند حتما می دانستند که در چند دهه گذشته چین و روسیه غیر از بازی با کارت ایران در معامله با غرب هیچ قدم مثبتی به سود ایران برنداشته اند ؟

♦️می دانستند که چینی ها بخاطر از دست ندادن اعتماد غرب و متحدان آمریکا در منطقه از ادعای امارات بر جزایر سه گانه حمایت کرده ،حاکمیت ایران را زیر سوال برده اند!

⛔️ آقای نامزده‌ انقلابی !دولت چین به همراه روسیه تمامی قطعنامه های تحریمی شورای امنیت و آمریکا برعلیه ایران را امضاء و اجرا کرده اند!
♦️حال شما بفرمایبد‌ در مقابل این همه بی حرمتی و خیانت دولت های چین و روسیه ،جریان سیاسی غرب ستیز و مقتدر در مقابل ملت صبور ، نجیب و مسالمت جوی ایران چه کرده اند؟

♦️آیا جرات کوچکترین اعتراضی به اقدامات و مواضع ضد ایرانی این دو کشور داشته اند!
♦️آیا غیر از اینکه با بی خیالی تمام به افق خیره شده به ستایش و ثنای چین و روسیه مشغولند! اقدامی دیگری انجام داده اند !

اگر واقعا جرات و جسارت لازم را داشتند کمترین اقدام متقابل حمایت از اوکراین و رد ادعای چین در مورد حاکمیت تایوان بود؟

♦️آقایان‌ انقلابی ! اگر دکتر روحانی بر اساس واقعیات جهان آمریکا را کدخدا نامیدند! شما و دوستان انقلابی از شدت توهم و دلباختگی به مستکبران شرفی آنها را خدا می دانید !


@A_pajhohi
Forwarded from دغدغه ایران
من رفتنی‌ام، ایران تو بمان

محمد فاضلی

من دو بار به ناحق از دانشگاه اخراج شدم (۱۳۹۰ و ۱۴۰۰) و همکارانم در هر دو دانشگاه شاهدان این رفتار ناحق هستند. بار اول حتی شکایت نکردم و دم برنیاوردم. بار دوم هم کلامی درباره آن در عرصه عمومی نگفتم، تا آن‌‌جا که می‌توانستم آن‌را پنهان کردم و هیچ نقشی در رسانه‌ای شدن آن نداشتم. فقط در مهرماه ۱۴۰۰ به وزارت علوم شکایت کردم که تا امروز به آن رسیدگی نشده است. اما هیچ کدام از این‌ها مهم نیستند و تلویحاً و با صراحت بارها گفته‌ام که حتی اگر امروز بگویند به دانشگاه برگرد، بازنمی‌گردم. به هیچ شغل دولتی بازنمی‌گردم. هیچ اهمیتی هم ندارد.

من همکاری با دکتر مسعود #پزشکیان را آگاهانه #برای_ایران انتخاب کردم. سخنانش را شنیدم، از دوستان درباره شخصیت و کارش پرسیدم، ده‌ها نفر تماس گرفتند و از من خواستند به ستاد ایشان کمک کنم. من اطمینان پیدا کردم که مسعود پزشکیان بهترین گزینه موجود است، صداقت دارد، ساختار مجلس و دولت و نظام حکمرانی را می‌فهمد، کلامی دروغ نمی‌گوید، و یکی از بزرگ‌ترین دردهای این کشور یعنی عدم توافق میان نخبگان و نزاع دائمی میان آن‌ها و در نتیجه عقب‌ماندگی کشور را می‌فهمد و برای درمان آن منش و روش دارد.

من آمده بودم به دور از هیاهو، در زمانه‌ای که دعوت به عدم مشارکت، تحسین و لایک بیشتری دارد، از ضرورت مشارکت و قرار دادن کشور در مسیر «عقلانیت بهبود تدریجی اما مستمر» بدون تندروی بگویم. و اتفاق دیشب در تلویزیون هیچ تغییری در این باورم ایجاد نکرده است. من در آن صحنه نه شخص محمد فاضلی، بلکه مشاور نامزدی بودم که می‌خواهد «عقلانیت اصلاح‌جوی میانه‌رو، توافق‌ساز و تدریجی‌گرا» را نمایندگی کند.

اما #شهاب_اسفندیاری که اهمیت یک امر ملی را درک نمی‌کند، تلویزیون کشور را در مهم‌ترین رخداد سیاسی جاری آن، به صحنه کینه‌توزی شخصی، بالا آوردن پرونده‌ای شخصی که من خود سه سال است از آن دم نزده‌ام، و صحنه‌آرایی برای تحقیر شخص من تبدیل کرد. بدتر آن‌که از لحن حرف زدن، تا زمان پرسیدن سؤال تا اقدام برای قطع میکروفون، همه طراحی شده بود تا #محمد_فاضلی را تحقیر و حضور انتخاباتی دکتر #پزشکیان را تضعیف کنند.

آن‌چه مرا به هم ریخت، جز مشاهده یک صحنه کاملاً آماده شده در همه ابعاد برای تبدیل کردن یک امر ملی، امری حیاتی برای ایران، به صحنه کینه‌توزی شخصی بود. هیچ دلیلی وجود نداشت که در برنامه‌ای در این سطح به زندگی شخصی کسی وارد شوند که در آن برنامه مشاور نامزد ریاست جمهوری است نه شخص محمد فاضلی. با این‌حال، از بینندگانی که از این رخداد ناراحت شدند، عذرخواهی می‌کنم.

سخن آخر

پرتاب میکروفون رفتاری از سر عصبانیت شدید در آن لحظه بود. هیچ معنایی جز اعتراض به آنچه شرح دادم، نداشت.

من عمیقاً به شجاعت، صداقت و از خودگذشتگی مسعود پزشکیان احترام می‌گذارم که با از خود گذشتگی برای کار کردن در مملکتی پا به میدان گذاشته است که در رسانه ملی آن می‌توانند «امر ملی انتخابات» را به صحنه کینه‌توزی شخصی بدل کنند.

من همه عمر برای ایران زندگی کرده‌ام، به ایران و مسائلش اندیشیده‌ام، و بقیه عمر را هم همین گونه خواهم زیست. ورودم به هیچ عرصه‌ای از سیاست برای منفعت شخصی نبوده و نیست. اکنون نیز بر همان راه و روشم.

از صمیم قلب به دکتر مسعود پزشکیان احترام می‌گذارم و امیدوارم آن‌چه گذشت ایشان را در پیمودن راهی که انتخاب کرده‌اند استوارتر سازد؛ ایمانش به سیاست اخلاقی و رفع تبعیض بیشتر شود.

در چند جلسه‌ای که با مسعود پزشکیان داشتم، او را مجذوب اخلاق و راستی یافتم؛ سخنش درباره مردم حقیقی است؛ مثل مردم زیسته است؛ تبعیض را درک کرده؛ صداقت و دیانت رحمانی را در خود نهادینه کرده؛ و باوری عمیق به علم و تخصص دارد. به قیمت چند رأی بیشتر هم حاضر به دادن وعده‌های دروغین نیست.

ما با انتخاب او هم ده‌ها مشکل عظیم پیش رو داریم، و بهبودهای بزرگ در زندگی ما ایرانیان به آسانی به دست نخواهد آمد؛ اما در منش و روش و اخلاق و کردار مسعود پزشکیان، و بدنه اجتماعی اثرگذاری که او را پشتیبانی می‌کند، ظرفیت‌های ایجاد بهبود وجود دارد.

من با عزمی جزم‌تر به مسعود #پزشکیان رأی می‌دهم و هیچ انتظار شخصی از او ندارم، بالاخص انتظار برای پیگیری کردن آن‌چه در آن برنامه گذشت.

شما هم بیایید راه «عقلانیت بهبود تدریجی اما مستمر» را انتخاب کنیم.

من رفتنی‌ام، ما رفتنی هستیم، ایران تو بمان.

بازخوانی ایران معاصر

@fazeli_mohammad
⭕️کیهان توصیه کرده نامزدهای انقلابی!!! دچار هوای نفس نشوند و حتما به نفع یکی کنار بروند. طبعا سهم آنان از سفره انقلاب محفوظ است. ولی به نظرم نه هوای نفس اجازه می‌دهد و نه جرات دارند.
‏توصیه می‌کنم حتما به نفع قالیباف کنار بروید.

🆔 @abdiabbas
⭕️این جمله دکتر نیلی مهم است. در اقتصاد معجزه نمی‌توان کرد ولی بن‌بست هم نداریم.

‏شاید به سیاست هم بتوان تسری داد.

🆔 @abdiabbas
⭕️فساد یعنی استفاده از امکانات عمومی در راستای منافع شخصی. کاندیدایی که با استفاده از امکانات عمومی خود را مطرح می کند و با وعده پست انصراف می دهد تجسم عینی فساد است.
⭕️محمد فاضلی یکی از برجسته‌ترین جامعه‌شناسان ایران است. استادی او در یک دانشگاه افتخاری است برای آن دانشگاه و نه بر عکس. تا کنون هم چوب شرافت علمی و آزادگی اخلاقی خود را خورده است. حسادت نسبت به او و تعداد زیاد مخاطبان فرهیخته‌اش ریشه این رفتار است. او سرمایه بی‌بدیل ایران است.
⭕️محمد فاضلی مهندسی خود را که از پلی‌تکنیک گرفت سپس جامعه‌شناسی خواند. با ذهنی پویا و دقیق، پژوهشگری نمونه است. فعال مدنی است و در دفاع از محیط زیست و حکمرانی علمی بی‌نظیر است. پادکست او یکی از معتبرترین ها در نوع خود است.
‏چرا از دانشگاه اخراج شد؟ چون دولت جدید تحمل او را نداشت.
⭕️نامزدهای اصواگرای موجود در انتخابات به لحاظ رقابت سیاسی و مدنی کلا ضعیف و ناتوان هستند نه سواد رسانه‌ای دارند و نه درکی از مقتضیات رقابت سیاسی. متکی به رانت و زور هستند به همین دلیل در یک رقابت عادی مرتکب خطاهای فراوان می‌شوند. مطلقا نباید در بازی آنها افتاد.
⭕️تا این مرحله آقایان زاکانی، قاضی‌زاده و قالیباف از دایره رقابت عملا اوت شده محسوب می‌شوند.
⭕️صدا و سیما باید منسوبین نزدیک به یک نامزد اصولگرا را تا پایان انتخابات ممنوع از کار کند.
📌 «خشمگین شدن» حق تحقیر شده است

✍🏻 مجتبی نجفی

آقای فاضلی مشاور آقای پزشکیان کاندیدای ریاست جمهوری در صداوسیما  از کوره در رفت و جلسه را ترک کرد. به عبارتی دکتر فاضلی در برابر یک سیستم وقیح و دروغگو، در برابر حق تضییع شده اش در دانشگاه خشمگین شد و نتوانست تحمل کند.

بسیاری از ما در این سیستم از ابتدای زندگی سوژه آزار بوده ایم. سیستمی که خشونت ساختاری تحمیل کرده و هر چه مردم عملگرایانه صبورانه مداراورز رفتار کرده اند‌، گستاخانه پیش رفته.

حق « خشمگین شدن» را به رسمیت بشناسید و خشم را یک راه ارتباطی برای انتقال پیام بدانید.  چرا که عرصه عمومی نه صرفا ایده آل گفتگوهای عمومی که گاهی محل رویت پذیری همین خشمهاست. « خشمگین شوید» متنی بود که «استفان اسل» روشنفکر فرانسوی زمانی خطاب به فرانسوی ها نوشت۰ پیام او این بود خشمگین شدن در برابر انبوه مسایلی که حل نمی‌شوند و انباشت می‌شوند، وضعیتی طبیعی است. پس خشم مردم غیزانیه خوزستان را وقتی که به رغم وعده های مکرر، اندک آب آشامیدنی نداشتند، خشم  مردم  ماهشهر در نود و هشت، کشاورزان اصفهان خسته از وعده های تکراری  و کولبران کردستان و نادیده شدگان در استانهای غربی، زنان تحقیر شده و همه شهروندانی که رنجشان انکار شده و در برابر نجابت به آنها دروغ بر دروغ تحویل داده اند درک کنید.

تحقیر شده ماشین نیست که بر تحقیرکننده همیشه صبر کند، گاهی پیامش را چونان خشمی بر سر سیستم می‌کوبد تا عمق فاجعه را منتقل کند و چه بسا انتقال پیام با کلمه و متنی در یک زمینه تنش آلود میسر نباشد اما گاهی فریادی مجرای  انتقال پیام می‌شود. خشم « مایی» متشکل از من های تحقیر شده، که گذشته و آینده و حالشان را تباه کرده اند‌ درک کنید که عرصه عمومی را فقط نوستالژی  هابرماسی قرن هجده ای اروپا، آن گفتگوهای استدلالی، شکل نمی‌دهد و همین‌شورها و هیجانها هم ابزار انتقال پیام اند و گاهی خود فرم عقلانیت می‌شوند.  پس درک کنید حال کسی را که آینده اش ستانده شده. جوانی اش پشت میله های زندان بوده. بچه اش را بی جان تحویل گرفته. درک کنید حال قیام کنندگان تحقیر شده  زاهدان را که حتی آب آشامیدنی سالم هم از آنها دریغ شده.

خشمگین ها را به رسمیت بشناسید. خشم زبان ارتباطی آنها در برابر انباشت دروغ و تبعیض است‌. خشم هم افراط شود تبعات منفی دارد در این حرفی نیست اما خشمگین شدن حق طبیعی شهروند در محیط دیکتاتوری است، آن هم دیکتاتوری که نه آب میدهد نه نان. نه آزادی سیاسی را محترم می‌شمارد نه اجتماعی را. نه به گذشته ارج می‌نهد نه برای آینده برنامه دارد. تباهی در تباهی.
#محمد__فاضلی


https://www.tg-me.com/modjtabanajafifrance/2311
🆔@alipsychiatrist
2024/10/03 04:32:30
Back to Top
HTML Embed Code: