Forwarded from سید هاشم فیروزی
🔴ابطالپذیر
رژیم اسرائیل تا پیش از ماجرای هفت اکتبر و تهاجم کور حماس که همچنان معتقدم در پشت آن روسها حضور داشتند، امکان چنین تهاجمی در حق غزه و لبنان را نداشت.
این جهان اگر چه جنگل است،لیکن در این جنگل قوانین نانوشتهای نیز حاکم است.
ما باید همواره از خود بپرسیم چرا در طول همه این سالها از عمر حزبالله و حماس این اتفاقات دهشتناک رقم نخورد؟
پاسخ به پرسش فوق بسیار مهم است!
و متغیر مستقل پدیدآورنده وضع موجود را مشخص میکند.
آری تغییر اصل و سیاست بازدارندگی متقابل به تهاجم و درافتادن با غولی عظیم اینگونه خسارت آفرید.
📌ختم کلام آنکه امکان حمله پیشدستانه رژیم اسرائیل به ایران از اساس امکانپذیر نیست.
البته اگر قوانین نانوشته جنگل همچنان همینگونه هوشمندانه رعایت شود و ما اسیر هیجانات نشویم.
امروز شاید بتوان گفت:
اگر حزبالله در عقب نشینی ولو تاکتیکی کمی از شمال اسرائیل عقب مینشست، اینگونه خسارتهای بزرگی به بار نمیآمد.
در بحبوحه تکرار هیجانات پرخسارت بر طبل عقل محکم خواهیم کوفت تا بنوبه خود از اسراف در دماء بپرهیزیم.
https://www.tg-me.com/falaakhon/5234
رژیم اسرائیل تا پیش از ماجرای هفت اکتبر و تهاجم کور حماس که همچنان معتقدم در پشت آن روسها حضور داشتند، امکان چنین تهاجمی در حق غزه و لبنان را نداشت.
این جهان اگر چه جنگل است،لیکن در این جنگل قوانین نانوشتهای نیز حاکم است.
ما باید همواره از خود بپرسیم چرا در طول همه این سالها از عمر حزبالله و حماس این اتفاقات دهشتناک رقم نخورد؟
پاسخ به پرسش فوق بسیار مهم است!
و متغیر مستقل پدیدآورنده وضع موجود را مشخص میکند.
آری تغییر اصل و سیاست بازدارندگی متقابل به تهاجم و درافتادن با غولی عظیم اینگونه خسارت آفرید.
📌ختم کلام آنکه امکان حمله پیشدستانه رژیم اسرائیل به ایران از اساس امکانپذیر نیست.
البته اگر قوانین نانوشته جنگل همچنان همینگونه هوشمندانه رعایت شود و ما اسیر هیجانات نشویم.
امروز شاید بتوان گفت:
اگر حزبالله در عقب نشینی ولو تاکتیکی کمی از شمال اسرائیل عقب مینشست، اینگونه خسارتهای بزرگی به بار نمیآمد.
در بحبوحه تکرار هیجانات پرخسارت بر طبل عقل محکم خواهیم کوفت تا بنوبه خود از اسراف در دماء بپرهیزیم.
https://www.tg-me.com/falaakhon/5234
Telegram
فلاخن||سلمان کدیور
🔹 سخنگوی ارتش اسرائیل:
✳️اسرائیل باید گام های لازم را برای یک جنگ گسترده تر در خاورمیانه بردارد.
⛔️برای صدمین بار!
اگر فکر کردین با ژست صلح طلبی می توانید مانع جنگ شوید، در خطای محض اید.
منطق شاه سلطان حسین ی کار را به اینجا رسانده که ایستاده ایم.
…
✳️اسرائیل باید گام های لازم را برای یک جنگ گسترده تر در خاورمیانه بردارد.
⛔️برای صدمین بار!
اگر فکر کردین با ژست صلح طلبی می توانید مانع جنگ شوید، در خطای محض اید.
منطق شاه سلطان حسین ی کار را به اینجا رسانده که ایستاده ایم.
…
Forwarded from آینده
⭕️ آیا طوفان الاقصی به هزینه هایش می ارزید؟!
🔹اسرائیل پس از عملیات طوفان الاقصی، دهها هزار نفر را در غزه و لبنان وحشیانه کشت. اغلب فرماندهان ارشد سپاه قدس از سیدرضی تا زاهدی و نیلفروشان، و نیز اسماعیل هنیه و کل سازمان فرماندهی حزب الله از شهید سیدحسن نصرالله به پایین را ترور کرد.
آیا طوفان الاقصی به هزینه هایش می ارزید؟!
@A_pajhohi
🔹اسرائیل پس از عملیات طوفان الاقصی، دهها هزار نفر را در غزه و لبنان وحشیانه کشت. اغلب فرماندهان ارشد سپاه قدس از سیدرضی تا زاهدی و نیلفروشان، و نیز اسماعیل هنیه و کل سازمان فرماندهی حزب الله از شهید سیدحسن نصرالله به پایین را ترور کرد.
آیا طوفان الاقصی به هزینه هایش می ارزید؟!
@A_pajhohi
Forwarded from آینده (عباس عبدی)
⭕️هیچ چیز رساتر از مخالفتها و فحاشی های تندرویها علیه پزشکیان اهمیت انتخاب او را نشان نمیدهد.
🆔 @abdiabbas
🆔 @abdiabbas
Forwarded from آینده (عباس عبدی)
🔴گاز را دریابید
🔺اعتماد ۷ مهر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘یکی از نقدهای جدی مخالفان مشارکت انتخاباتی این بود که، فرض کنیم پزشکیان برنده شد، چه تغییر موثری برای حل مسایل اصلی کشور رخ خواهد داد؟ اگر بتوان چنین تحولی را ایجاد کرد، میپذیریم که در انتخابات شرکت کرده و برای پیروزی او کوشش کنیم. ولی اگر چنین امکانی وجود نداشته باشد، در این صورت شرکت در انتخابات از دو حال خارج نیست.
🔘یا او پیروز نمیشود که طرفداران وضع موجود خواهند گفت طرفداران اصلاحات یا منتقدان وضع کنونی، حتی در میان مردم هم پایگاه ندارند و با شدت بیشتری به راه گذشته و نادرست خود ادامه میدادند و ما، هم چوب را میخوریم وهم پیاز را. یا پزشکیان پیروز میشود که در این صورت و بدون امکان تحول، مسئولیتی را بر دوش کشیدهایم که توان حمل آن را نداریم و مسئولیت شکستی که دیگران باید بخورند بر دوش ما خواهد افتاد، و این برای سیر تحولی جامعه ایران زیانبارتر است.
🔘پاسخ من این بود که ما در یک دو راهی قرار داریم. یک سوی آن شرکت نکردن است که نتیجه آن کاملاً روشن و ناامیدکننده است و از سرنوشت کشور در صورت تحقق این سویه اطمینان داریم، ولی در سویه دیگر چنین قطعیتی را نمیتوان دید. ممکن است در بدترین حالت شکست کامل بخورد، که میشود مثل سویه اول و در بهترین حالت نیز میتوان از این وضع عبور کرد. فرض من این بود که ساختار سیاسی نیز آمادگی همراهی نسبی با سویه و حالت دوم را دارد.
🔘بنابراین با فرض میان این دو سویه، عقل و منطق حکم میکرد که سویه دوم را انتخاب کنیم، هر چند پیروزی و موفقیت اولیه این سویه یعنی انتخاب شدن پزشکیان تضمین شده نبود. در هر حال این حالت رخ داد و پیروز شد و اکنون توپ در زمین پزشکیان و همه کسانی است که برای تحقق این سویه کوشش کردند و موفق هم شدند. اینجا و در ادامه یادداشتهای پیشین به شرح برخی از ناترازیهای مهم میپردازم که ما آنها از ضروریات دولت است.
🔘به احتمال فراوان آنچه که در ادامه خواهد آمد را تا کنون افراد زیادی به آقای پزشکیان گفتهاند و برایشان تکراری است. ولی در عین حال کمتر کسی حاضر است در باره حل این مشکل ایدهپردازی کند و تبعات آن را نیز بپذیرد. از انرژی و گاز شروع میکنم.
🔘ایران که دومین ذخایر گازی جهان را دارد به شکل تأسفباری دچار ناترازی گاز شده است. ناترازی گاز هم سالیانه و هم فصلی و هم در اوج مصرف. در سال ۱۴۰۱ ناترازی در اوج مصرف سرمای زمستان روزانه ۳۱۵ میلیون متر مکعب (م.م.م) بود. مطابق برآوردها این رقم امسال به حدود ۵۰۰ م.م.م خواهد رسید. با توجه به ذخیره اندک ایران که کمتر از ۲٪ است، امکان حل ناترازی از طریق ذخیره نیست.
🔘راهحل مرسوم ناترازی گاز در ایران این است که ابتدا سوختهای کمکیفیت و با آلودگی بالا را در نیروگاههای برق، جانشین گاز میکنند. سپس گاز صنایع و پتروشیمیها را قطع کرده یا کاهش میدهند، تا گاز اماکن مسکونی تأمین شود. در واقع مردم به طور مستقیم متوجه کمبود گاز نمیشوند، ولی آلودگی و گران شدن کالاهای تولیدی و کاهش تولید ناخالص داخلی و رشد بیکاری از عوارض اصلی این سیاستگذاری است. متاسفانه در چند سال گذشته نیز ناترازی گاز و شکاف عرضه و تقاضا کاهش نیافته که تشدید هم شده است.
🔘نه اقدامی در جهت افزایش تولید و بالابردن فشار گاز میشود، چون پول و سرمایه نیست تحریم هم هستیم، نه اقدامی جدی در جهت اصلاح مصرف و کاهش آن میشود، چون نه پول هست و نه اعتمادی کافی به سیاستگذاران وجود دارد. تنوعی هم در سبد انرژی به وجود نمیآید زیرا نه سیاست موثری وجود دارد و نه بودجهای کافی برای حرکت به سوی بهرهمندی از انرژیهای دیگر وجود دارد.
🔘حالا پرسش این است ک اگر تولید و مصرف گاز را نتوان به تعادل رساند و شکاف آن را کم کرد چه اتفاقی خواهد افتاد؟ یک نهاد رسمی مطالعه کرده که در سال ۱۴۲۰ فقط قادر به تأمین گاز مصرفی بخش مسکونی و عمومی هستیم، ولی گاز برای نیروگاهها، پتروشیمیها، صنایع، تزریق به چاههای نفت و... وجود نخواهد داشت. تصور این وضعیت به اندازه کافی ترسآور است.
🔘آقای پزشکیان! فرصتی نیست. امکان جذب سرمایهگذاری خارجی وجود ندارد، اگر الآن آغاز کنید و هیچ مانعی هم نباشد ۱٫۵ تا ۳ سال دیگر تا حدی گشایش خواهد یافت. اعتماد مردم هنوز در اندازهای نیست که با تصمیمات مهم همراهی کنند، چون کارهای اصلی که باید به سود مردم انجام شود انجام نشده است.
🔘تدوین سیاست جامع انرژی نیز فعلاً در دستور کار نیست. در نتیجه فرصتی هم ندارید. هر کاری دارید همین الآن باید انجام دهید. وضعیت اورژانسی است. در یادداشتهای بعدی به برق و بنزین و گازوییل پرداخته خواهد شد.
🔺اعتماد ۷ مهر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘یکی از نقدهای جدی مخالفان مشارکت انتخاباتی این بود که، فرض کنیم پزشکیان برنده شد، چه تغییر موثری برای حل مسایل اصلی کشور رخ خواهد داد؟ اگر بتوان چنین تحولی را ایجاد کرد، میپذیریم که در انتخابات شرکت کرده و برای پیروزی او کوشش کنیم. ولی اگر چنین امکانی وجود نداشته باشد، در این صورت شرکت در انتخابات از دو حال خارج نیست.
🔘یا او پیروز نمیشود که طرفداران وضع موجود خواهند گفت طرفداران اصلاحات یا منتقدان وضع کنونی، حتی در میان مردم هم پایگاه ندارند و با شدت بیشتری به راه گذشته و نادرست خود ادامه میدادند و ما، هم چوب را میخوریم وهم پیاز را. یا پزشکیان پیروز میشود که در این صورت و بدون امکان تحول، مسئولیتی را بر دوش کشیدهایم که توان حمل آن را نداریم و مسئولیت شکستی که دیگران باید بخورند بر دوش ما خواهد افتاد، و این برای سیر تحولی جامعه ایران زیانبارتر است.
🔘پاسخ من این بود که ما در یک دو راهی قرار داریم. یک سوی آن شرکت نکردن است که نتیجه آن کاملاً روشن و ناامیدکننده است و از سرنوشت کشور در صورت تحقق این سویه اطمینان داریم، ولی در سویه دیگر چنین قطعیتی را نمیتوان دید. ممکن است در بدترین حالت شکست کامل بخورد، که میشود مثل سویه اول و در بهترین حالت نیز میتوان از این وضع عبور کرد. فرض من این بود که ساختار سیاسی نیز آمادگی همراهی نسبی با سویه و حالت دوم را دارد.
🔘بنابراین با فرض میان این دو سویه، عقل و منطق حکم میکرد که سویه دوم را انتخاب کنیم، هر چند پیروزی و موفقیت اولیه این سویه یعنی انتخاب شدن پزشکیان تضمین شده نبود. در هر حال این حالت رخ داد و پیروز شد و اکنون توپ در زمین پزشکیان و همه کسانی است که برای تحقق این سویه کوشش کردند و موفق هم شدند. اینجا و در ادامه یادداشتهای پیشین به شرح برخی از ناترازیهای مهم میپردازم که ما آنها از ضروریات دولت است.
🔘به احتمال فراوان آنچه که در ادامه خواهد آمد را تا کنون افراد زیادی به آقای پزشکیان گفتهاند و برایشان تکراری است. ولی در عین حال کمتر کسی حاضر است در باره حل این مشکل ایدهپردازی کند و تبعات آن را نیز بپذیرد. از انرژی و گاز شروع میکنم.
🔘ایران که دومین ذخایر گازی جهان را دارد به شکل تأسفباری دچار ناترازی گاز شده است. ناترازی گاز هم سالیانه و هم فصلی و هم در اوج مصرف. در سال ۱۴۰۱ ناترازی در اوج مصرف سرمای زمستان روزانه ۳۱۵ میلیون متر مکعب (م.م.م) بود. مطابق برآوردها این رقم امسال به حدود ۵۰۰ م.م.م خواهد رسید. با توجه به ذخیره اندک ایران که کمتر از ۲٪ است، امکان حل ناترازی از طریق ذخیره نیست.
🔘راهحل مرسوم ناترازی گاز در ایران این است که ابتدا سوختهای کمکیفیت و با آلودگی بالا را در نیروگاههای برق، جانشین گاز میکنند. سپس گاز صنایع و پتروشیمیها را قطع کرده یا کاهش میدهند، تا گاز اماکن مسکونی تأمین شود. در واقع مردم به طور مستقیم متوجه کمبود گاز نمیشوند، ولی آلودگی و گران شدن کالاهای تولیدی و کاهش تولید ناخالص داخلی و رشد بیکاری از عوارض اصلی این سیاستگذاری است. متاسفانه در چند سال گذشته نیز ناترازی گاز و شکاف عرضه و تقاضا کاهش نیافته که تشدید هم شده است.
🔘نه اقدامی در جهت افزایش تولید و بالابردن فشار گاز میشود، چون پول و سرمایه نیست تحریم هم هستیم، نه اقدامی جدی در جهت اصلاح مصرف و کاهش آن میشود، چون نه پول هست و نه اعتمادی کافی به سیاستگذاران وجود دارد. تنوعی هم در سبد انرژی به وجود نمیآید زیرا نه سیاست موثری وجود دارد و نه بودجهای کافی برای حرکت به سوی بهرهمندی از انرژیهای دیگر وجود دارد.
🔘حالا پرسش این است ک اگر تولید و مصرف گاز را نتوان به تعادل رساند و شکاف آن را کم کرد چه اتفاقی خواهد افتاد؟ یک نهاد رسمی مطالعه کرده که در سال ۱۴۲۰ فقط قادر به تأمین گاز مصرفی بخش مسکونی و عمومی هستیم، ولی گاز برای نیروگاهها، پتروشیمیها، صنایع، تزریق به چاههای نفت و... وجود نخواهد داشت. تصور این وضعیت به اندازه کافی ترسآور است.
🔘آقای پزشکیان! فرصتی نیست. امکان جذب سرمایهگذاری خارجی وجود ندارد، اگر الآن آغاز کنید و هیچ مانعی هم نباشد ۱٫۵ تا ۳ سال دیگر تا حدی گشایش خواهد یافت. اعتماد مردم هنوز در اندازهای نیست که با تصمیمات مهم همراهی کنند، چون کارهای اصلی که باید به سود مردم انجام شود انجام نشده است.
🔘تدوین سیاست جامع انرژی نیز فعلاً در دستور کار نیست. در نتیجه فرصتی هم ندارید. هر کاری دارید همین الآن باید انجام دهید. وضعیت اورژانسی است. در یادداشتهای بعدی به برق و بنزین و گازوییل پرداخته خواهد شد.
Forwarded from آینده (عباس عبدی)
🔴بنزین؛ سیاسیترین کالا
🔺اعتماد ۸ مهر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘در ادامه یادداشت دیروز در باره وضع خطیر گاز باید گفت که وضعیت سایر حاملهای انرژی نیز در محدوده بحرانی است. در واقع کلیت بخش انرژی دچار مشکل است. کافی است که گفته شود تشکیل سرمایه ثابت در اقتصاد ایران در پایان دهه ۱۳۹۰ نسبت به آغاز آن حدوداً نصف شد، در مقابل استهلاک سرمایه حدود ۵۰ درصد افزایش یافت و این روند افزایشی نیز همچنان ادامه دارد. در نهایت به اینجا رسید که از سال ۱۳۹۷ به بعد تشکیل سرمایه ثابت در بهترین حالت جبران استهلاک را کرده است.
🔘ولی این مسأله در بخش نفت و گاز خیلی بدتر است. به این معنی که موجودی سرمایه در این بخش در دهه ۱۳۹۰ حدود ۲۵ درصد کمتر شده است. در حالی که همچنان بهرهبرداری از مخازن آنها ادامه دارد. مثل خودرویی است که ارزش و کیفیت آن در حال کاهش است ولی همچنان میخواهد مثل گذشته و حتی بیشتر مسافر جابجا کند، و حتی پولی خرج تعمیر آن هم نمیشود. همچنین نسبت سرمایهگذاری به ازای هر بشکه نفت تولیدی در ایران طی سالهای گذشته یک دهم کشورهای اصلی تولیدکننده نفت بوده است.
🔘بنزین یکی از حاملهای مهم انرژی در ایران است که همیشه هم سیاسی شده است. میانگین مصرف روزانه بنزین در ایران طی ۹ سال گذشته از ۸۲ میلیون لیتر در روز به ۱۲۱ میلیون لیتر رسیده که به معنای افزایش ۵۰ درصدی آن است. افزایش قیمت نیز فقط ۵۰ درصد بوده در حالی که تورم در این فاصله زمانی، حدود ۱۰ برابر شده، به عبارت دیگر قیمت بنزین نسبت به سال ۱۳۹۴ حدود یک پنجم شده است.
🔘با این وضع گمان میکنید که بنزین چه شرایطی باید داشته باشد؟ با بهرهبرداری از پالایشگاه خلیج فارس؛ کشور در مرحله صادرات بنزین قرار گرفت، زیرا اضافه بر نیاز داشت، ولی در همین ۵-۴ سال گذشته چنان شیب مصرف بالا رفت که دو باره در این شرایط بحرانی ارزی، مجبور به واردات شدهایم، گفته میشود تا حدود ۵ میلیارد دلار فقط واردات بنزین داریم.
🔘جالب است که کل ارزی که برای داروی کشور تخصیص مییابد خیلی کمتر از این رقم است و برای واردات و تامین دارو با مشکل مواجه هستند. مقایسه تامین بودجه برای بنزین با وضعیت آموزش و پرورش، وضع تغذیه و امنیت غذایی، بهداشت، دستگاه قضایی و... همه موارد دیگر حکایت از این میکند که مسأله سیاستگذاری در ایران در امور اقتصادی بویژه انرژی با یک مشکل اساسی مواجه است.
🔘جالب اینکه قاچاق بنزین نیز به وفور دیده میشود. از آن مهمتر اینکه برخی از مسافران تابستانی به علت کمبود بنزین مجبور شدهاند بنزین را با قیمتهای گران تهیه کنند. قیمتهایی که هیچ مبلغ آن در خزانه و حساب تولیدکننده واریز نمیشود.
🔘با اطمینان میتوان گفت که سیاست انرژی در ایران در جهان منحصر به فرد است. همه کارشناسان میدانند که ادامه این سیاست نادرست و به زیان جامعه است، ولی در عین حال کسی جرأت و شهامت حل آن را ندارد. این وضعیت به نحوی با منافع و زیانهای گروههای گوناگون گره خورده است که سیاستگذار نه جرأت حذف منافع مذکور را دارد و نه توان جبران زیانهای این سیاست برای اقشار زیاندیده را دارد.
🔘بدتر از همه اینکه برای حل مسأله یا تخفیف ناترازی ممکن است به تولید بنزینهای با کیفیت پایین متوسل شوند که آلودگی زیادی را در پاییز و زمستان ایجاد میکند. این آلودگی را بگذارید در کنار آلودگیهای ناشی از سوخت مازوت در نیروگاهها، متوجه ابعاد مشکل میشویم.
🔘بنزین را میتوان وارد کرد، ولی برای واردات باید ارز پرداخت و دهها رقم دیگر از واردات که ضروری هم هستند تحت فشار واردات بنزین قرار میگیرند و حذف خواهند شد. گران کردن آن هم مورد اعتراض مردم است، بویژه اینکه سیاست خودرویی کشور ایراد اساسی دارد. خودروهای کمکیفیت با مصرف بالا و قیمت بسیار گران تولید میشود و اجازه واردات خودروی خوب و با مصرف پایین داده نمیشود. در واقع حداقل بخشی از این مصرف فراوان بنزین محصول همین سیاست تولید خودرو است. قیمت هم در حد رایگان است. بنابراین کیفیت بنزین تولیدی روز به روز سقوط میکند و عوارض بیماریزای آن بیشتر و هوا نیز آلودهتر میشود.
🔘مجموعه این عوامل موجب شده است که تمامی شاخصهای مصرف انرژی در ایران در موقعیت بدی قرار گیرند. مصرف انرژی به ازای هر واحد ارزش تولید کالا و خدمات در ایران، بیش از ۳ تا ۴ برابر میانگین جهانی است. مصرف بنزین به نسبت جمعیت کشور، و در مقایسه با سطح توسعه اقتصادی و تعداد خودرو نیز بسیار بالاتر از میانگین کشورهای مشابه و پیشرفته است. قیمت انرژی، رابطه میان قیمت همه کالاها و خدمات و کلا قیمتهای نسبی را خراب کرده است و همه اینها به زیان مردم، کشور و اقتصاد و تولید است.
🔺اعتماد ۸ مهر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘در ادامه یادداشت دیروز در باره وضع خطیر گاز باید گفت که وضعیت سایر حاملهای انرژی نیز در محدوده بحرانی است. در واقع کلیت بخش انرژی دچار مشکل است. کافی است که گفته شود تشکیل سرمایه ثابت در اقتصاد ایران در پایان دهه ۱۳۹۰ نسبت به آغاز آن حدوداً نصف شد، در مقابل استهلاک سرمایه حدود ۵۰ درصد افزایش یافت و این روند افزایشی نیز همچنان ادامه دارد. در نهایت به اینجا رسید که از سال ۱۳۹۷ به بعد تشکیل سرمایه ثابت در بهترین حالت جبران استهلاک را کرده است.
🔘ولی این مسأله در بخش نفت و گاز خیلی بدتر است. به این معنی که موجودی سرمایه در این بخش در دهه ۱۳۹۰ حدود ۲۵ درصد کمتر شده است. در حالی که همچنان بهرهبرداری از مخازن آنها ادامه دارد. مثل خودرویی است که ارزش و کیفیت آن در حال کاهش است ولی همچنان میخواهد مثل گذشته و حتی بیشتر مسافر جابجا کند، و حتی پولی خرج تعمیر آن هم نمیشود. همچنین نسبت سرمایهگذاری به ازای هر بشکه نفت تولیدی در ایران طی سالهای گذشته یک دهم کشورهای اصلی تولیدکننده نفت بوده است.
🔘بنزین یکی از حاملهای مهم انرژی در ایران است که همیشه هم سیاسی شده است. میانگین مصرف روزانه بنزین در ایران طی ۹ سال گذشته از ۸۲ میلیون لیتر در روز به ۱۲۱ میلیون لیتر رسیده که به معنای افزایش ۵۰ درصدی آن است. افزایش قیمت نیز فقط ۵۰ درصد بوده در حالی که تورم در این فاصله زمانی، حدود ۱۰ برابر شده، به عبارت دیگر قیمت بنزین نسبت به سال ۱۳۹۴ حدود یک پنجم شده است.
🔘با این وضع گمان میکنید که بنزین چه شرایطی باید داشته باشد؟ با بهرهبرداری از پالایشگاه خلیج فارس؛ کشور در مرحله صادرات بنزین قرار گرفت، زیرا اضافه بر نیاز داشت، ولی در همین ۵-۴ سال گذشته چنان شیب مصرف بالا رفت که دو باره در این شرایط بحرانی ارزی، مجبور به واردات شدهایم، گفته میشود تا حدود ۵ میلیارد دلار فقط واردات بنزین داریم.
🔘جالب است که کل ارزی که برای داروی کشور تخصیص مییابد خیلی کمتر از این رقم است و برای واردات و تامین دارو با مشکل مواجه هستند. مقایسه تامین بودجه برای بنزین با وضعیت آموزش و پرورش، وضع تغذیه و امنیت غذایی، بهداشت، دستگاه قضایی و... همه موارد دیگر حکایت از این میکند که مسأله سیاستگذاری در ایران در امور اقتصادی بویژه انرژی با یک مشکل اساسی مواجه است.
🔘جالب اینکه قاچاق بنزین نیز به وفور دیده میشود. از آن مهمتر اینکه برخی از مسافران تابستانی به علت کمبود بنزین مجبور شدهاند بنزین را با قیمتهای گران تهیه کنند. قیمتهایی که هیچ مبلغ آن در خزانه و حساب تولیدکننده واریز نمیشود.
🔘با اطمینان میتوان گفت که سیاست انرژی در ایران در جهان منحصر به فرد است. همه کارشناسان میدانند که ادامه این سیاست نادرست و به زیان جامعه است، ولی در عین حال کسی جرأت و شهامت حل آن را ندارد. این وضعیت به نحوی با منافع و زیانهای گروههای گوناگون گره خورده است که سیاستگذار نه جرأت حذف منافع مذکور را دارد و نه توان جبران زیانهای این سیاست برای اقشار زیاندیده را دارد.
🔘بدتر از همه اینکه برای حل مسأله یا تخفیف ناترازی ممکن است به تولید بنزینهای با کیفیت پایین متوسل شوند که آلودگی زیادی را در پاییز و زمستان ایجاد میکند. این آلودگی را بگذارید در کنار آلودگیهای ناشی از سوخت مازوت در نیروگاهها، متوجه ابعاد مشکل میشویم.
🔘بنزین را میتوان وارد کرد، ولی برای واردات باید ارز پرداخت و دهها رقم دیگر از واردات که ضروری هم هستند تحت فشار واردات بنزین قرار میگیرند و حذف خواهند شد. گران کردن آن هم مورد اعتراض مردم است، بویژه اینکه سیاست خودرویی کشور ایراد اساسی دارد. خودروهای کمکیفیت با مصرف بالا و قیمت بسیار گران تولید میشود و اجازه واردات خودروی خوب و با مصرف پایین داده نمیشود. در واقع حداقل بخشی از این مصرف فراوان بنزین محصول همین سیاست تولید خودرو است. قیمت هم در حد رایگان است. بنابراین کیفیت بنزین تولیدی روز به روز سقوط میکند و عوارض بیماریزای آن بیشتر و هوا نیز آلودهتر میشود.
🔘مجموعه این عوامل موجب شده است که تمامی شاخصهای مصرف انرژی در ایران در موقعیت بدی قرار گیرند. مصرف انرژی به ازای هر واحد ارزش تولید کالا و خدمات در ایران، بیش از ۳ تا ۴ برابر میانگین جهانی است. مصرف بنزین به نسبت جمعیت کشور، و در مقایسه با سطح توسعه اقتصادی و تعداد خودرو نیز بسیار بالاتر از میانگین کشورهای مشابه و پیشرفته است. قیمت انرژی، رابطه میان قیمت همه کالاها و خدمات و کلا قیمتهای نسبی را خراب کرده است و همه اینها به زیان مردم، کشور و اقتصاد و تولید است.
Forwarded from رزیدنتــگرام
💢 مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره لزوم بازنگری تمام سهمیههای سنجش و پذیرش دانشجو به تفکیک استانی
🆔 @residentgram 📡
🆔 @residentgram 📡
Forwarded from مرضیه حاجی هاشمی
🔴 نسبت سید حسن نصرالله و امام موسی صدر
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 هیچکس باور نمیکرد، «سید حسن نصرالله» با آن استانداردهای بالای امنیتی که گفته میشود، سالهای متمادی، تمامی فعالیتهایش زیر زمین تحت تدابیر شدید امنیتی انجام میشد، در یک حمله هوایی ترور شود! صرف نظر از اینکه وی و تقریباً تمام کادر رهبری «حزب الله» چگونه و با کدامین تدبیری در فاصله زمانی کوتاهی ترور شدند که جای تاملات واقع بینانه و آسیبشناسیهای غیر توهمی دارد، نکتهای که بیش از همه نظر مرا جلب کرد، این بود که گفته میشود، «سید حسن نصرالله» در کودکی شیفته «امام موسی صدر» بود و آرزو داشت مثل او شود و در نوجوانی به عضویت «حزب أمل» که امام موسی صدر بنیان نهاده بود، درآمد و سپس وارد حوزه علمیهای شد که مؤسسش امام موسی صدر و مدیر وقت آن «سید عباس موسوی» دبیرکل اسبق حزب الله بود. آیا وی به واقع تحت تاثیر اندیشههای امام موسی صدر نیز بود؟
⬅️ا گر کسی با اندیشههای امام موسی صدر اندک آشنایی داشته باشد، در خواهد یافت، اندیشههای وی و باورش به دولت حداقلی، سازگاری با دولت حداکثری دینی ندارد که وی از اساس، حتی دین را به گونهای متفاوت از دین سیاسی میدید. «داوود فیرحی» استاد فقیدم نقلی در این زمینه داشت که امام موسی صدر متوجه است، دین را باید حفظ کرد و از حوزه عمومی صرفا به حوزه خصوصی تقلیل نداد؛ اما از طرف دیگر بر این باور است که دین نباید، انسان سوز باشد باید انسان ساز باشد.
⬅️ امام موسی صدر تعبیر بسیار موسع و گشوده ای از حکومت دارد، آن را محدود به دین نمیکند و فراتر از گروهها، فرقهها، مذاهب و همه نزاعها میداند که برای آن تعبیر «آسمانی» را به کار می برد. وی بر این عقیده است، «حکومت باید آسمانی باشد، نه حکومتی دینی»؛ یعنی «چترش بلند باشد». در مورد معیار درستی دین نیز بر این باور است، دین درست را باید از میوهاش شناخت، نه از استدلال کلامی و دین درست، این است که به مردم خدمات بدهد»، «اگر دین توانست، انسجام اجتماعی ایجاد کند، این دین درست است».
⬅️ او سیاست را در تغایر با دین نمیداند، به شرطی که سیاست، فقر را از بین ببرد، بهداشت را تضمین کند، با توسعه بسازد و آموزش را افزایش دهد. برای همین گاهی وی تماماً از یک کاندیدای مسیحی حمایت میکرد و به او رأی میداد؛ چون معتقد بود، او از طریق سیاستهای مورد حمایتش، موارد بالا را بهتر محقق میکند.
⬅️ «او آزاد اندیشی و گشوده بودن در مقابل دیگران را وظیفه دینی میدانست و از نگاههای بسته و متحجرانه و مستبدانه به شدت بیزار بود. وی معتقد بود در حقیقت، آزادی کامل، عین دین است، حقی است از جانب خدا و حدی بر آن نیست». کسی دیگران را محدود می کند که از آزادی دیگران میترسد و او کسی است که قبل از همه از آزادی خودش میترسد؛ یعنی اگر به خودش اعتماد داشته باشد، از دیگران نمیترسد. بی اعتمادی به خود، عامل اجبار دیگران است.
https://www.tg-me.com/M_Hajihashemi_iran1
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 هیچکس باور نمیکرد، «سید حسن نصرالله» با آن استانداردهای بالای امنیتی که گفته میشود، سالهای متمادی، تمامی فعالیتهایش زیر زمین تحت تدابیر شدید امنیتی انجام میشد، در یک حمله هوایی ترور شود! صرف نظر از اینکه وی و تقریباً تمام کادر رهبری «حزب الله» چگونه و با کدامین تدبیری در فاصله زمانی کوتاهی ترور شدند که جای تاملات واقع بینانه و آسیبشناسیهای غیر توهمی دارد، نکتهای که بیش از همه نظر مرا جلب کرد، این بود که گفته میشود، «سید حسن نصرالله» در کودکی شیفته «امام موسی صدر» بود و آرزو داشت مثل او شود و در نوجوانی به عضویت «حزب أمل» که امام موسی صدر بنیان نهاده بود، درآمد و سپس وارد حوزه علمیهای شد که مؤسسش امام موسی صدر و مدیر وقت آن «سید عباس موسوی» دبیرکل اسبق حزب الله بود. آیا وی به واقع تحت تاثیر اندیشههای امام موسی صدر نیز بود؟
⬅️ا گر کسی با اندیشههای امام موسی صدر اندک آشنایی داشته باشد، در خواهد یافت، اندیشههای وی و باورش به دولت حداقلی، سازگاری با دولت حداکثری دینی ندارد که وی از اساس، حتی دین را به گونهای متفاوت از دین سیاسی میدید. «داوود فیرحی» استاد فقیدم نقلی در این زمینه داشت که امام موسی صدر متوجه است، دین را باید حفظ کرد و از حوزه عمومی صرفا به حوزه خصوصی تقلیل نداد؛ اما از طرف دیگر بر این باور است که دین نباید، انسان سوز باشد باید انسان ساز باشد.
⬅️ امام موسی صدر تعبیر بسیار موسع و گشوده ای از حکومت دارد، آن را محدود به دین نمیکند و فراتر از گروهها، فرقهها، مذاهب و همه نزاعها میداند که برای آن تعبیر «آسمانی» را به کار می برد. وی بر این عقیده است، «حکومت باید آسمانی باشد، نه حکومتی دینی»؛ یعنی «چترش بلند باشد». در مورد معیار درستی دین نیز بر این باور است، دین درست را باید از میوهاش شناخت، نه از استدلال کلامی و دین درست، این است که به مردم خدمات بدهد»، «اگر دین توانست، انسجام اجتماعی ایجاد کند، این دین درست است».
⬅️ او سیاست را در تغایر با دین نمیداند، به شرطی که سیاست، فقر را از بین ببرد، بهداشت را تضمین کند، با توسعه بسازد و آموزش را افزایش دهد. برای همین گاهی وی تماماً از یک کاندیدای مسیحی حمایت میکرد و به او رأی میداد؛ چون معتقد بود، او از طریق سیاستهای مورد حمایتش، موارد بالا را بهتر محقق میکند.
⬅️ «او آزاد اندیشی و گشوده بودن در مقابل دیگران را وظیفه دینی میدانست و از نگاههای بسته و متحجرانه و مستبدانه به شدت بیزار بود. وی معتقد بود در حقیقت، آزادی کامل، عین دین است، حقی است از جانب خدا و حدی بر آن نیست». کسی دیگران را محدود می کند که از آزادی دیگران میترسد و او کسی است که قبل از همه از آزادی خودش میترسد؛ یعنی اگر به خودش اعتماد داشته باشد، از دیگران نمیترسد. بی اعتمادی به خود، عامل اجبار دیگران است.
https://www.tg-me.com/M_Hajihashemi_iran1
Telegram
مرضیه حاجی هاشمی
جامعه شناسی انقلاب، جامعه شناسی سیاسی، جامعه شناسی تاریخی، تاریخ عقاید سیاسی، اندیشه سیاسی و اندیشه های الاهیاتی
Forwarded from هممیهن
تعطیلی نجف اشرف به مناسبت شهادت دبیرکل حزبالله
🔹️بر اساس تصمیم شورای استان، نجف اشرف امروز یکشنبه، به مناسب شهادت دبیرکل حزبالله لبنان تعطیل رسمی اعلام شده است./ رصد
@hammihanonline
hammihanonline.ir
🔹️بر اساس تصمیم شورای استان، نجف اشرف امروز یکشنبه، به مناسب شهادت دبیرکل حزبالله لبنان تعطیل رسمی اعلام شده است./ رصد
@hammihanonline
hammihanonline.ir
Forwarded from نگاهِ دیگر | صابر گُلعنبری
🔺تغییر ادراک اسرائیل!
حملات به بیروت برای ترور دبیر کل حزبالله و با خاک یکسان کردن چندین دستگاه آپارتمان تنها نشانگر قدرت تخریب افسارگسیخته اسرائیل نبود که همواره در آن بر دشمنانش برتری داشته و در غزه نیز فراتر از آن را به کار گرفته است، بلکه از زنجیره ترورها پیداست که اماکن سری حزبالله برای اسرائیل شناخته شده و مساله کانونی فقط اطلاع دقیق از زمان حضور فرماندهان و رهبران حزب الله در آن مکان برای انجام حمله است.
این حمله و جنگ کنونی محصول تغییر ادراک اسرائیل درباره حزبالله به دلایل عدیدهای از جمله همان رخنه بزرگ و مکشوف شدن اندرون آن برای تل آویو و همچنین احساسی است که درباره بازدارندگی محور مقاومت و در راس آن ایران در این مدت پیدا کرده است.
با توجه به نزدیکی جغرافیایی و برخورداری از زرادخانه موشکی بزرگ که تقریبا کپی برابر با اصل زرادخانه ایران است، حتی اسرائیل بیشتر از آن که نگران ایران باشد، نگران حزبالله بود. اما حالا که ادراک اسرائیل در قبال حزبالله تغییر کرده است، به تبع آن نیز میتوان گفت که این ادراک درباره ایران نیز دستکم در حال تغییر است. قبلا اسرائیل اگر میخواست مثلا به تاسیسات هستهای ایران حمله کند، نگران واکنش حزبالله بود؛ اما امروز میخواهد این مانع را تا حد امکان تضعیف و از حیز بازدارندگی در مواجهه با ایران خارج کند.
در این چند ماه، همواره جدالی درازدامن میان دو طیف در ایران درباره مواجهه با اسرائیل در جریان بوده است. یک طرف نسبت به افتادن در تله نتانیاهو و جنگ هشدار میدهد و عدم پاسخ را عقلانیت پراگماتیک میداند. طرف دیگر عدم واکنش ایران را نشانه وادادگی و ضعف میپندارد. دو طرف نیز یکدیگر را به بازی در زمین نتانیاهو متهم میکنند.
قبلا نیز در ابتدای جنگ غزه گفتهام که ورود مستقیم ایران به این جنگ به مصلحت نیست؛ اما در عین حال نیز شکل گیری تصویر ضعف و وادادگی در ادراک طرف اسرائیلی درباره ایران و فربه شدن آن ابتدا موجب شکسته شدن تدریجی سطوح مختلف بازدارندگی میشود و تالی آن نیز تحمیل جنگی پس از تغییر ادراک دشمن است.
اسرائیل در یک دهه اخیر همواره حملات مستقیمی به اهداف ایرانی در سوریه داشته و اعمال امنیتی غیرمستقیمی را نیز در داخل ایران انجام داده است. البته بعضا این عملیاتها مستقیما به وسیله خود اسرائیل مانند ترور هنیه با حمله موشکی بوده است.
در مقابل نوع مواجهه ایران به استثنای عملیات «وعده صادق»، همواره غیرمستقیم و از طریق حمایت از گروههای درگیر جنگ با اسرائیل بوده است. اما اسرائیل در این مواجهه هم مستقیم هم غیرمستقیم ورود جدی داشته است.
در حالی که ایران هدف از حضور خود در سوریه و حفظ نظام این کشور را در چارچوب سیاست ضد اسرائیلی تعریف میکرد، اما اسرائیل عملا تلاش کرد که سوریه را به نقطه ضعفی برای فرسایش بازدارندگی طرف مقابل از طریق حملات مستقیم به اهداف آن تبدیل کند. بنا به دلایلی پاسخی مستقیم از آنجا به این حملات داده نمیشد و تمرکز ایران بیشتر بر ایجاد وضعیتی فرسایشی برای طرف مقابل در حوزه پیرامونی آن بوده است.
برگردان تداوم این روند در سوریه و ترور مستمر افسران ایرانی، تغییر تدریجی ادراک اسرائیل و همچنین آمریکا نسبت به ایران بود. همین وضع، تلآویو را برای تشدید خرابکاریها و ترورها تا ترور هنیه وسوسه کرد و قبلا نیز مشوق آمریکای ترامپ برای ترور سردار سلیمانی شده بود. البته تا زمان وقوع این ترور ادراک اسرائیل درباره ایران چندان تغییر نکرده بود، اما بعد از آن این روند شدت گرفت. در منازعات کافی است که تصویر بازدارنده یک طرف نزد دیگری شکسته شود و یا ترک بردارد، اگر در زمان خود اصلاح نشود، این وضعیت دومینووار ادامه مییابد.
بالاترین سطح بازدارندگی این است که دشمن به ذهنش هم حمله به اهداف و نیروهای طرف مقابل خطور نکند، اما وقتی این سد شکسته شود و سپس در مرحله بعدی در حملاتی برگردان یابد، بازدارندگی وارد سطوح نازلی میشود.
اکنون در این شرایط جنگی ایران در برابر معادله بسیار دشوار و پیچیدهای قرار گرفته و ترمیم این آسیب بسیار پرهزینه است؛ معادله وارد آوردن ضربهای قوی که بازدارندگی آسیب دیده را ترمیم کند و در عین حال تنش را مهار و از وقوع جنگ جلوگیری کند. کما این که تداوم این روند هم بیشتر از قبل، طرفهای متخاصم را وسوسه میکند؛ حتی ممکن است به تغییر کامل ادراک آنها و وقوع یک جنگ منجر شود.
اما عامل دیگر آسیب به بازدارندگی و اعتبار کلامی ایران -نه تنها میان دشمنان و خصوم آن، بلکه حتی هواداران در منطقه- نوعی پرحرفی و تهدیدِ مفرطِ غیرمقرون با عمل است که با واقعیتهای دست و پاگیر مواجه و به مرور زمان هم خود تهدید به یک تهدید تبدیل شده است و هم با خلق تصویری سلبی آسیب بیشتری به بازدارندگی وارد میکند.
تصویرسازی از قدرت خود در ذهن دشمن به این شکل نیست.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
حملات به بیروت برای ترور دبیر کل حزبالله و با خاک یکسان کردن چندین دستگاه آپارتمان تنها نشانگر قدرت تخریب افسارگسیخته اسرائیل نبود که همواره در آن بر دشمنانش برتری داشته و در غزه نیز فراتر از آن را به کار گرفته است، بلکه از زنجیره ترورها پیداست که اماکن سری حزبالله برای اسرائیل شناخته شده و مساله کانونی فقط اطلاع دقیق از زمان حضور فرماندهان و رهبران حزب الله در آن مکان برای انجام حمله است.
این حمله و جنگ کنونی محصول تغییر ادراک اسرائیل درباره حزبالله به دلایل عدیدهای از جمله همان رخنه بزرگ و مکشوف شدن اندرون آن برای تل آویو و همچنین احساسی است که درباره بازدارندگی محور مقاومت و در راس آن ایران در این مدت پیدا کرده است.
با توجه به نزدیکی جغرافیایی و برخورداری از زرادخانه موشکی بزرگ که تقریبا کپی برابر با اصل زرادخانه ایران است، حتی اسرائیل بیشتر از آن که نگران ایران باشد، نگران حزبالله بود. اما حالا که ادراک اسرائیل در قبال حزبالله تغییر کرده است، به تبع آن نیز میتوان گفت که این ادراک درباره ایران نیز دستکم در حال تغییر است. قبلا اسرائیل اگر میخواست مثلا به تاسیسات هستهای ایران حمله کند، نگران واکنش حزبالله بود؛ اما امروز میخواهد این مانع را تا حد امکان تضعیف و از حیز بازدارندگی در مواجهه با ایران خارج کند.
در این چند ماه، همواره جدالی درازدامن میان دو طیف در ایران درباره مواجهه با اسرائیل در جریان بوده است. یک طرف نسبت به افتادن در تله نتانیاهو و جنگ هشدار میدهد و عدم پاسخ را عقلانیت پراگماتیک میداند. طرف دیگر عدم واکنش ایران را نشانه وادادگی و ضعف میپندارد. دو طرف نیز یکدیگر را به بازی در زمین نتانیاهو متهم میکنند.
قبلا نیز در ابتدای جنگ غزه گفتهام که ورود مستقیم ایران به این جنگ به مصلحت نیست؛ اما در عین حال نیز شکل گیری تصویر ضعف و وادادگی در ادراک طرف اسرائیلی درباره ایران و فربه شدن آن ابتدا موجب شکسته شدن تدریجی سطوح مختلف بازدارندگی میشود و تالی آن نیز تحمیل جنگی پس از تغییر ادراک دشمن است.
اسرائیل در یک دهه اخیر همواره حملات مستقیمی به اهداف ایرانی در سوریه داشته و اعمال امنیتی غیرمستقیمی را نیز در داخل ایران انجام داده است. البته بعضا این عملیاتها مستقیما به وسیله خود اسرائیل مانند ترور هنیه با حمله موشکی بوده است.
در مقابل نوع مواجهه ایران به استثنای عملیات «وعده صادق»، همواره غیرمستقیم و از طریق حمایت از گروههای درگیر جنگ با اسرائیل بوده است. اما اسرائیل در این مواجهه هم مستقیم هم غیرمستقیم ورود جدی داشته است.
در حالی که ایران هدف از حضور خود در سوریه و حفظ نظام این کشور را در چارچوب سیاست ضد اسرائیلی تعریف میکرد، اما اسرائیل عملا تلاش کرد که سوریه را به نقطه ضعفی برای فرسایش بازدارندگی طرف مقابل از طریق حملات مستقیم به اهداف آن تبدیل کند. بنا به دلایلی پاسخی مستقیم از آنجا به این حملات داده نمیشد و تمرکز ایران بیشتر بر ایجاد وضعیتی فرسایشی برای طرف مقابل در حوزه پیرامونی آن بوده است.
برگردان تداوم این روند در سوریه و ترور مستمر افسران ایرانی، تغییر تدریجی ادراک اسرائیل و همچنین آمریکا نسبت به ایران بود. همین وضع، تلآویو را برای تشدید خرابکاریها و ترورها تا ترور هنیه وسوسه کرد و قبلا نیز مشوق آمریکای ترامپ برای ترور سردار سلیمانی شده بود. البته تا زمان وقوع این ترور ادراک اسرائیل درباره ایران چندان تغییر نکرده بود، اما بعد از آن این روند شدت گرفت. در منازعات کافی است که تصویر بازدارنده یک طرف نزد دیگری شکسته شود و یا ترک بردارد، اگر در زمان خود اصلاح نشود، این وضعیت دومینووار ادامه مییابد.
بالاترین سطح بازدارندگی این است که دشمن به ذهنش هم حمله به اهداف و نیروهای طرف مقابل خطور نکند، اما وقتی این سد شکسته شود و سپس در مرحله بعدی در حملاتی برگردان یابد، بازدارندگی وارد سطوح نازلی میشود.
اکنون در این شرایط جنگی ایران در برابر معادله بسیار دشوار و پیچیدهای قرار گرفته و ترمیم این آسیب بسیار پرهزینه است؛ معادله وارد آوردن ضربهای قوی که بازدارندگی آسیب دیده را ترمیم کند و در عین حال تنش را مهار و از وقوع جنگ جلوگیری کند. کما این که تداوم این روند هم بیشتر از قبل، طرفهای متخاصم را وسوسه میکند؛ حتی ممکن است به تغییر کامل ادراک آنها و وقوع یک جنگ منجر شود.
اما عامل دیگر آسیب به بازدارندگی و اعتبار کلامی ایران -نه تنها میان دشمنان و خصوم آن، بلکه حتی هواداران در منطقه- نوعی پرحرفی و تهدیدِ مفرطِ غیرمقرون با عمل است که با واقعیتهای دست و پاگیر مواجه و به مرور زمان هم خود تهدید به یک تهدید تبدیل شده است و هم با خلق تصویری سلبی آسیب بیشتری به بازدارندگی وارد میکند.
تصویرسازی از قدرت خود در ذهن دشمن به این شکل نیست.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
Forwarded from نگاهِ دیگر | صابر گُلعنبری
🔺جنگ لبنان پس از رهبر حزبالله!
بدون شک ترور سیدحسن نصرالله خسران بزرگی چه در بعد میدانی، چه روحی و روانی برای جبهه مقاومت به ویژه ایران است. انقلاب اسلامی ایران مهمترین باورمند و متحد فکری، سیاسی و میدانی خود در خارج از مرزهای ایران را در حساسترین شرایط منطقه از دست داد.
تروری در این سطح نظر به عواقب آن و اساسا سلسله ترورهای اخیر علیه حزبالله برونداد ورود عمیقتر آمریکا در این جنگ است. چنین حمله و تروری بدون مشارکت آمریکا چه در بعد هماهنگی و برنامهریزی و احتمالا مشارکت فعال سیا و پنتاگون در دو حوزه اطلاعاتی و عملیاتی انجام نشده است. کما این که این اتفاق مسبوق به عملیات فریب چند وجهی آمریکا و اسرائیل بوده است؛ از طرح مشکوک آتش بس موقت 21 روزه طی دو روز گذشته و سفر نتانیاهو در این شرایط جنگی به نیویورک گرفته تا تبادل پیام و تحرکاتی برای آغاز مذاکراتی هستهای و غیره.
جنگ لبنان منعکسکننده بازنگری اسرائیل و به روز رسانی مستمر راهبرد خود در قبال حزبالله از 2006 و برنامهریزی دقیق از آن زمان است که همچنان مترصد تکمیل حلقه نهایی برنامه خود و فرصت و زمانی مناسب برای این جنگ بوده است. اما این حلقه همان رخنه بزرگ و مکشوف شدن اسرار حزبالله از طریق وسایل ارتباطی(شنود) بوده است که چند ماه قبل تکمیل شد. از آن زمان هم لحن اسرائیل در قبال حزبالله و جبهه شمالی رفته رفته تغییر کرد.
از این رو، تفاوت این جنگ با جنگ 2006 در این است که در جنگ 33 روزه اسرائیل کاملا غافلگیر شد و بدون برنامهریزی قبلی پس از اسارت دو نیروی خود جنگ را به راه انداخت؛ اما در جنگ کنونی نه تنها غافلگیر نشده بلکه با برنامهریزی کامل و در اوج آمادگی اطلاعاتی و امنیتی وارد شده است؛ بر عکس جنگ غزه که اسرائیل کاملا غافلگیر شد.
اکنون این پرسش پیش میآید که سرنوشت حزبالله و جنگ لبنان چه خواهد شد؟
اسرائیل این ترور را "نظم نوین" و آغاز تغییر در خاورمیانه دانسته است. رهبری حزبالله هم در بیانیه امروز خود عهد بسته است که «به جهاد خود در مقابله با دشمن، حمایت از غزه و فلسطین و دفاع از لبنان» ادامه خواهد داد.
ترور این تعداد رهبر و فرمانده رده بالای حزبالله تاکنون در تاریخ آن سابقه نداشته و متحمل ضربهای سنگین و بیسابقه شده است و در سختترین شرایط خود قرار دارد؛ اما در تحلیل پیامد این اتفاق نباید فراموش کرد که حزبالله یک تشکیلات و سازمان است و کشور نیست که با ترور رهبران نظام سیاسی حاکم بر آن، این نظام ساقط و نظامی دیگر جایگزین آن شود؛ یا ارتشی رسمی که با حذف فرماندهان ارشد آن شیرازهاش از هم بپاشد.
تاکنون بزرگترین دستاوردی که اسرائیل در جبهه شمالی به دست آورده است، امنیتی و اطلاعاتی در نتیجه رخنه الکترونیک و انسانی است و فعلا تا تبدیل این دستاوردها به پیروزی نظامی و سیاسی فاصله دارد. هر وقت این ضربات به پایان دادن به حملات حزبالله و به تبع آن بازگشت ساکنان شهرکها به شمال اسرائیل و در کل گسست ارتباط آن با جبهه غزه و همچنین بازگرداندن حزبالله به شمال رودخانه لیطانی ختم شود، آن وقت میتوان گفت که تل آویو دستاوردهای خود را نقد و به پیروزی سیاسی و نظامی راهبردی تبدیل کرده است. اما چنان که در غزه هم برآورده نشد، در لبنان نیز محتمل نیست.
پس از این ترور ارتش اسرائیل به سمت غزهای کردن جنوب لبنان و ضاحیه بیروت حرکت و به احتمال زیاد حمله زمینی خود را نیز آغاز کند، اما این حمله در واقع انتقال جنگ به مرحلهای است که حزبالله در آن مانند حماس در غزه میتواند جنگ لبنان را وارد وضعیتی قفل شده و بنبست کند و از طرف مقابل تلفات زیادی بگیرد.
همچنان که ترور اسماعیل هنیه رهبر حماس برگردانی راهبردی در جنگ غزه برای اسرائیل نداشت، ترور سیدحسن نصرالله نیز با وجود تبعات بیشتر چنین است. اما حزبالله در راه ساماندهی وضعیت داخلی خود با مجموعه چالشهای امنیتی مهمی در این شرایط جنگی مواجه است.
کمیت و کیفیت واکنش حزبالله به ترور رهبر خود سنجه مهمی برای پیشبینی آینده جنگ لبنان پس از سیدحسن نصرالله و همچنین تحرکات بعدی اسرائیل خواهد بود.
دولت نتانیاهو که اکنون از این ترورها سرمست است و دست خود را برتر میداند، بعید است که به این حملات در لبنان اکتفا کند و احتمالا بعد از لبنان اهدافی را در یمن و عراق هدف قرار دهد و اگر در هفتههای آتی اهداف خود در جنگ لبنان را در حال تحقق ببیند، احتمالا به هدفی بزرگتر یعنی ایران و حملاتی موردی فکر کند. در این میان، متغیر مهم و چه بسا تعیین کننده له یا علیه اسرائیل نوع مواجهه ایران با تحولات جدید است.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
بدون شک ترور سیدحسن نصرالله خسران بزرگی چه در بعد میدانی، چه روحی و روانی برای جبهه مقاومت به ویژه ایران است. انقلاب اسلامی ایران مهمترین باورمند و متحد فکری، سیاسی و میدانی خود در خارج از مرزهای ایران را در حساسترین شرایط منطقه از دست داد.
تروری در این سطح نظر به عواقب آن و اساسا سلسله ترورهای اخیر علیه حزبالله برونداد ورود عمیقتر آمریکا در این جنگ است. چنین حمله و تروری بدون مشارکت آمریکا چه در بعد هماهنگی و برنامهریزی و احتمالا مشارکت فعال سیا و پنتاگون در دو حوزه اطلاعاتی و عملیاتی انجام نشده است. کما این که این اتفاق مسبوق به عملیات فریب چند وجهی آمریکا و اسرائیل بوده است؛ از طرح مشکوک آتش بس موقت 21 روزه طی دو روز گذشته و سفر نتانیاهو در این شرایط جنگی به نیویورک گرفته تا تبادل پیام و تحرکاتی برای آغاز مذاکراتی هستهای و غیره.
جنگ لبنان منعکسکننده بازنگری اسرائیل و به روز رسانی مستمر راهبرد خود در قبال حزبالله از 2006 و برنامهریزی دقیق از آن زمان است که همچنان مترصد تکمیل حلقه نهایی برنامه خود و فرصت و زمانی مناسب برای این جنگ بوده است. اما این حلقه همان رخنه بزرگ و مکشوف شدن اسرار حزبالله از طریق وسایل ارتباطی(شنود) بوده است که چند ماه قبل تکمیل شد. از آن زمان هم لحن اسرائیل در قبال حزبالله و جبهه شمالی رفته رفته تغییر کرد.
از این رو، تفاوت این جنگ با جنگ 2006 در این است که در جنگ 33 روزه اسرائیل کاملا غافلگیر شد و بدون برنامهریزی قبلی پس از اسارت دو نیروی خود جنگ را به راه انداخت؛ اما در جنگ کنونی نه تنها غافلگیر نشده بلکه با برنامهریزی کامل و در اوج آمادگی اطلاعاتی و امنیتی وارد شده است؛ بر عکس جنگ غزه که اسرائیل کاملا غافلگیر شد.
اکنون این پرسش پیش میآید که سرنوشت حزبالله و جنگ لبنان چه خواهد شد؟
اسرائیل این ترور را "نظم نوین" و آغاز تغییر در خاورمیانه دانسته است. رهبری حزبالله هم در بیانیه امروز خود عهد بسته است که «به جهاد خود در مقابله با دشمن، حمایت از غزه و فلسطین و دفاع از لبنان» ادامه خواهد داد.
ترور این تعداد رهبر و فرمانده رده بالای حزبالله تاکنون در تاریخ آن سابقه نداشته و متحمل ضربهای سنگین و بیسابقه شده است و در سختترین شرایط خود قرار دارد؛ اما در تحلیل پیامد این اتفاق نباید فراموش کرد که حزبالله یک تشکیلات و سازمان است و کشور نیست که با ترور رهبران نظام سیاسی حاکم بر آن، این نظام ساقط و نظامی دیگر جایگزین آن شود؛ یا ارتشی رسمی که با حذف فرماندهان ارشد آن شیرازهاش از هم بپاشد.
تاکنون بزرگترین دستاوردی که اسرائیل در جبهه شمالی به دست آورده است، امنیتی و اطلاعاتی در نتیجه رخنه الکترونیک و انسانی است و فعلا تا تبدیل این دستاوردها به پیروزی نظامی و سیاسی فاصله دارد. هر وقت این ضربات به پایان دادن به حملات حزبالله و به تبع آن بازگشت ساکنان شهرکها به شمال اسرائیل و در کل گسست ارتباط آن با جبهه غزه و همچنین بازگرداندن حزبالله به شمال رودخانه لیطانی ختم شود، آن وقت میتوان گفت که تل آویو دستاوردهای خود را نقد و به پیروزی سیاسی و نظامی راهبردی تبدیل کرده است. اما چنان که در غزه هم برآورده نشد، در لبنان نیز محتمل نیست.
پس از این ترور ارتش اسرائیل به سمت غزهای کردن جنوب لبنان و ضاحیه بیروت حرکت و به احتمال زیاد حمله زمینی خود را نیز آغاز کند، اما این حمله در واقع انتقال جنگ به مرحلهای است که حزبالله در آن مانند حماس در غزه میتواند جنگ لبنان را وارد وضعیتی قفل شده و بنبست کند و از طرف مقابل تلفات زیادی بگیرد.
همچنان که ترور اسماعیل هنیه رهبر حماس برگردانی راهبردی در جنگ غزه برای اسرائیل نداشت، ترور سیدحسن نصرالله نیز با وجود تبعات بیشتر چنین است. اما حزبالله در راه ساماندهی وضعیت داخلی خود با مجموعه چالشهای امنیتی مهمی در این شرایط جنگی مواجه است.
کمیت و کیفیت واکنش حزبالله به ترور رهبر خود سنجه مهمی برای پیشبینی آینده جنگ لبنان پس از سیدحسن نصرالله و همچنین تحرکات بعدی اسرائیل خواهد بود.
دولت نتانیاهو که اکنون از این ترورها سرمست است و دست خود را برتر میداند، بعید است که به این حملات در لبنان اکتفا کند و احتمالا بعد از لبنان اهدافی را در یمن و عراق هدف قرار دهد و اگر در هفتههای آتی اهداف خود در جنگ لبنان را در حال تحقق ببیند، احتمالا به هدفی بزرگتر یعنی ایران و حملاتی موردی فکر کند. در این میان، متغیر مهم و چه بسا تعیین کننده له یا علیه اسرائیل نوع مواجهه ایران با تحولات جدید است.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
Forwarded from روزنامه فرهیختگان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 اظهارات وقیحانه و گستاخانه مجری کانال 14 اسرائیل:
🔻اکنون وقت آن رسیده که یک بمب بسیار بزرگ در لبنان بیندازیم و قوانین و مقررات را بشکنیم؛ باید استخوانهایشان را خُرد کنیم و تمام آنها را نابود کنیم!
@FarhikhteganOnline
🔻اکنون وقت آن رسیده که یک بمب بسیار بزرگ در لبنان بیندازیم و قوانین و مقررات را بشکنیم؛ باید استخوانهایشان را خُرد کنیم و تمام آنها را نابود کنیم!
@FarhikhteganOnline
Forwarded from صدای تهران
Forwarded from نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
هممیهن
لبنان پس از سیدحسن نصرالله
در پی ترور سیدحسن نصرالله، رهبر حزبالله لبنان و شمار بسیاری از فرماندهان این گروه توسط اسرائیل، سه پرسش دربارۀ آیندۀ حزبالله و لبنان و خاورمیانه، به مسئلۀ روز در این بخش از دنیا تبدیل شده است.آیا حزبالله امکان تجدید سازمان در کوتاه مدت را دارد؟آیا تشدید…
Forwarded from نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
اما بعد....!
بعد از فرونشستن خشمها و سوگها، مسئولان کشور لازم است در این باره بیاندیشند که چرا کار در لبنان به این نقطه رسید؟
آیا آنچه رخ داد، قابل انتظارشان بود؟ اگر بود، چرا مانع وقوع آن نشدند و اگر نبود، چه علل و عواملی مانع دیدن واقعیت و پیشبینی آن شد؟
به نظر من، یکی از عوامل اصلی این قبیل امور، جلوگیری از طرح نظرات مخالف و انتقادی در سطح عمومی است. نقطه قوت اسرائیل نسبت به برخی کشورهای خاورمیانه این است که هر استراتژی، سیاست و تصمیم نهادهای رسمی، قابل نقد عمومی از سوی نیروهای منتقد و مخالف به صریحترین و عریانترین شکل ممکن است. همین مسئله زوایای مختلف موضوع را پیش چشم تصمیمگیران میآورد و آنان را نسبت به عواقب تصمیمشان هشیار میکند و یا در صورت نادیده گرفتن هشدارها به پای میز پاسخگویی میکشاند.
در برخی کشورها از جمله کشور ما اما گویی برخی تصمیمات سیاسی، مقدس و مطلقاً پرسشناپذیرند به طوری که اگر شهروندی از زاویهای متفاوت، خطرات و تهدیدات آتی یک تصمیم را گوشزد کند، بلافاصله به عنوان عامل یا ستون پنجم دشمن معرفی میشود!
در واقع این روش کار را به جایی رسانده است که عدهای تحت عنوان "نیروی ارزشی یا انقلابی" اظهارنظر را هم فقط حق انحصاری خود میدانند و حتی برای رئیسجمهور و وزیران کابینه نیز کمترین شایستگی و جایگاهی برای ارائۀ نظرات خود نمیبینند! همینها با ایجاد فضای رعب و تهمت، مانع سنجش همهجانبۀ تصمیمات سخت در این دنیای پیچیده و بغرنج میشوند و با تحمیل نظرات سطحی و هیجانی و پرهزینۀ خود به حکومت، سبب بروز تکرار فجایع در کشور میشوند.
آنچه در لبنان علیه حزبالله رخ داد، مسئلۀ کوچکی نیست که بتوان آن را کماهمیت شمرد و یا منحصر به همین مورد نیست که قابل تکرار نباشد. خیزی که دولت نتانیاهو برداشته است، ابعاد گستردهای دارد. به رغم ظاهر ماجرا کارش را هم با هماهنگی با بسیاری کشورها پیش میبرد. مقابله با این وضعیت، همۀ توان فکری مجموعۀ نخبگان ایرانی را طلب میکند.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
بعد از فرونشستن خشمها و سوگها، مسئولان کشور لازم است در این باره بیاندیشند که چرا کار در لبنان به این نقطه رسید؟
آیا آنچه رخ داد، قابل انتظارشان بود؟ اگر بود، چرا مانع وقوع آن نشدند و اگر نبود، چه علل و عواملی مانع دیدن واقعیت و پیشبینی آن شد؟
به نظر من، یکی از عوامل اصلی این قبیل امور، جلوگیری از طرح نظرات مخالف و انتقادی در سطح عمومی است. نقطه قوت اسرائیل نسبت به برخی کشورهای خاورمیانه این است که هر استراتژی، سیاست و تصمیم نهادهای رسمی، قابل نقد عمومی از سوی نیروهای منتقد و مخالف به صریحترین و عریانترین شکل ممکن است. همین مسئله زوایای مختلف موضوع را پیش چشم تصمیمگیران میآورد و آنان را نسبت به عواقب تصمیمشان هشیار میکند و یا در صورت نادیده گرفتن هشدارها به پای میز پاسخگویی میکشاند.
در برخی کشورها از جمله کشور ما اما گویی برخی تصمیمات سیاسی، مقدس و مطلقاً پرسشناپذیرند به طوری که اگر شهروندی از زاویهای متفاوت، خطرات و تهدیدات آتی یک تصمیم را گوشزد کند، بلافاصله به عنوان عامل یا ستون پنجم دشمن معرفی میشود!
در واقع این روش کار را به جایی رسانده است که عدهای تحت عنوان "نیروی ارزشی یا انقلابی" اظهارنظر را هم فقط حق انحصاری خود میدانند و حتی برای رئیسجمهور و وزیران کابینه نیز کمترین شایستگی و جایگاهی برای ارائۀ نظرات خود نمیبینند! همینها با ایجاد فضای رعب و تهمت، مانع سنجش همهجانبۀ تصمیمات سخت در این دنیای پیچیده و بغرنج میشوند و با تحمیل نظرات سطحی و هیجانی و پرهزینۀ خود به حکومت، سبب بروز تکرار فجایع در کشور میشوند.
آنچه در لبنان علیه حزبالله رخ داد، مسئلۀ کوچکی نیست که بتوان آن را کماهمیت شمرد و یا منحصر به همین مورد نیست که قابل تکرار نباشد. خیزی که دولت نتانیاهو برداشته است، ابعاد گستردهای دارد. به رغم ظاهر ماجرا کارش را هم با هماهنگی با بسیاری کشورها پیش میبرد. مقابله با این وضعیت، همۀ توان فکری مجموعۀ نخبگان ایرانی را طلب میکند.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
Forwarded from یدالله کریمی پور
استالینگرادهای لبنان
حزب الله گرانبهاترین سازمانبرون مرزی تاریخ معاصر ایران، به ویژه در جهان اعراب است. اکنون با از دست دادن رهبرانش و در آستانه نبرد حتمی حیاتی زمینی در شمال مزارع کفرشوبا و نوار مرزی، این نیرومندترین سازمان، به مشتی نیروهای پراکنده و سرگردان تبدیل شده اند. بر پایه منطق جنگ، ارتش اسراییل به زودی زود، حملات زمینی خود را آغاز خواهد کرد. نتانیاهو این وضعیت را از دست نخواهد داد. این نبرد زمینی سرنوشت سازترین برهه در تاریخ ۱۸ ساله خاورمیانه از ۲۰۰۶ بدین سو است. آتشبارها، بالگردها، هویتزرها و ...نوار اول تا چهارم دفاعی و حتی عقبه حزب الله تا دره بقاع را به آتش خواهند کشید. تانک های مرکاوا و پشت سرش انواع نفربرها پا به میدان خواهند نهاد.
در این شرایط برای مدافعان حزب الله که از خانه و میهن خود دفاع می کنند، حفظ روحیه، حفظ همبستگی سازمانی و ایستادگی تا دم مرگ و به دست گرفتن ابتکار عمل، سه عنصر اولیه حیاتی برای استقلال لبنان خواهد بود.
حداکثر زمانی ایستادگی میدانی در برابر تهاجم مکانیزه و سخت اسرائیل تنها ۴۰ روزه خواهد بود. در این شرایط حتی چنان چه تلفات مدافعان به مهاجمان، ۴۰ به ۱ هم برسد، باز احتمال توقف ماشین جنگی اسرائیل اصلا کم نیست.
اساسی ترین مسئولیت در چنبن شرایطی دفاع نقطه ای و میلیمتری از نقطه به نقطه ناقوره، لیونه، عیتا الشعب، رمیش، مارون الراس، قلعه تبنین، حوشا، کفر کلا، قله هرمون، قلعه الشقیف، مرجعیون، جبل الحکومی، حولا، نبطیه و...است. این سکونتگاه ها باید طی چند روز آتی تبدیل به استالینگراد خاورمیانه و ایران شوند.
بهتر است نیروی قدس، در جایگاه پر هزینه ترین بخش نیروهای مسلح، دستکم کارایی خود را در دفاع از نوار مرزی لبنان در ابن روزهای آخر نشان دهد.
این ساده ترین و در عین حال حیاتی ترین مرحله برای دستیابی به صلح است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
حزب الله گرانبهاترین سازمانبرون مرزی تاریخ معاصر ایران، به ویژه در جهان اعراب است. اکنون با از دست دادن رهبرانش و در آستانه نبرد حتمی حیاتی زمینی در شمال مزارع کفرشوبا و نوار مرزی، این نیرومندترین سازمان، به مشتی نیروهای پراکنده و سرگردان تبدیل شده اند. بر پایه منطق جنگ، ارتش اسراییل به زودی زود، حملات زمینی خود را آغاز خواهد کرد. نتانیاهو این وضعیت را از دست نخواهد داد. این نبرد زمینی سرنوشت سازترین برهه در تاریخ ۱۸ ساله خاورمیانه از ۲۰۰۶ بدین سو است. آتشبارها، بالگردها، هویتزرها و ...نوار اول تا چهارم دفاعی و حتی عقبه حزب الله تا دره بقاع را به آتش خواهند کشید. تانک های مرکاوا و پشت سرش انواع نفربرها پا به میدان خواهند نهاد.
در این شرایط برای مدافعان حزب الله که از خانه و میهن خود دفاع می کنند، حفظ روحیه، حفظ همبستگی سازمانی و ایستادگی تا دم مرگ و به دست گرفتن ابتکار عمل، سه عنصر اولیه حیاتی برای استقلال لبنان خواهد بود.
حداکثر زمانی ایستادگی میدانی در برابر تهاجم مکانیزه و سخت اسرائیل تنها ۴۰ روزه خواهد بود. در این شرایط حتی چنان چه تلفات مدافعان به مهاجمان، ۴۰ به ۱ هم برسد، باز احتمال توقف ماشین جنگی اسرائیل اصلا کم نیست.
اساسی ترین مسئولیت در چنبن شرایطی دفاع نقطه ای و میلیمتری از نقطه به نقطه ناقوره، لیونه، عیتا الشعب، رمیش، مارون الراس، قلعه تبنین، حوشا، کفر کلا، قله هرمون، قلعه الشقیف، مرجعیون، جبل الحکومی، حولا، نبطیه و...است. این سکونتگاه ها باید طی چند روز آتی تبدیل به استالینگراد خاورمیانه و ایران شوند.
بهتر است نیروی قدس، در جایگاه پر هزینه ترین بخش نیروهای مسلح، دستکم کارایی خود را در دفاع از نوار مرزی لبنان در ابن روزهای آخر نشان دهد.
این ساده ترین و در عین حال حیاتی ترین مرحله برای دستیابی به صلح است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
Forwarded from دغدغه ایران
در ستایش رنگی دیدن جهان
محمد فاضلی
میخواهم چیزی بنویسم که بسیاری را میآزارد و خوشایند بسیاری نیست، و این بسیاری، از همه جناحها و تفکرات سیاسی هستند، در داخل و خارج، از راست و چپ، ارزشی و سکولار؛ اما خب باید نوشت.
سالهاست دنبال آدمها و نگاههایی میگردم که قادر باشند موضوعات مهم و متفاوتی را تحلیل کنند بدون آنکه در یکدیگر مخلوط کنند، و گاه بیدلیل به هم ربط دهند. بگذارید خیلی ساده و با مثال روشن بهروز بگویم چنین نگاهی، روی زمین واقعیت به چه معناست.
میشود منتقد نظام جمهوری اسلامی (ج.ا) بود، و اقداماتش در نقض حقوق زنان، تخریب محیطزیست، توسعه نامتوازن منطقهای، اعمال تبعیض در گزینش نیروی انسانی، نقض استقلال دانشگاه، و داشتن زندانی سیاسی را نقد کرد؛ و همزمان با ایده جمهوری اسلامی درباره «سلطهگر بودن و خوی استعماری داشتن نظام بینالمللی غربمحور» موافق بود؛ و در همان حال با برخی شیوههای جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با این نظام سلطهگر استعماری مخالف بود و آنها را نقد کرد.
میشود اشغالگر بودن اسرائیل در فلسطین، لبنان و سوریه را تأیید کرد، منتقد آن بود، و نقد آنرا به مواضع ج.ا هم ربط نداد (این اشغالگری قبل از پیدایش ج.ا رخ داده است)، حق ملتهای اشغالشده در تلاش برای احقاق حقوقشان را به رسمیت شناخت، و همزمان راهبردهای ج.ا در این زمینه را نقد کرد؛ و با بخشهایی از راهبردها که تأمینکننده منافع ملی ایران است، همراهی کرد.
میشود از درک کلیشهای از شخصیتی نظیر سیدحسن نصراله بیرون آمد و او را بهمثابه یک لبنانی که پس از تهاجم سال ۱۹۸۲ اسرائیل به لبنان و اشغال بخشی از کشورش توسط اسرائیل، به حزبالله پیوسته و با مبارزه به ۱۸ سال اشغال جنوب لبنان توسط اسرائیل پایان داده، احترام قائل شد؛ و همزمان منتقد برخی سیاستهای راهبردی ج.ا یا حزبالله لبنان در عرصه خاورمیانه بود.
میشود از جنگ متنفر بود، سیاستهای منجر به توسعهنیافتگی و فقر را نقد کرد، خواهان عقلانیت بیشتر بود، تجاوز را به رسمیت نشناخت و حقوق ملتها برای دفاع از خودشان در برابر تجاوز را هم پذیرفت.
میشود منتقد برخی یا حتی همه سیاستهای ج.ا در مواجهه با اسرائیل بود، اما مسأله اسرائیل و خاورمیانه را که حداقل دو برابر کل سالهای تأسیس ج.ا عمر دارد، صرفاً در رابطه ایران و اسرائیل خلاصه نکرد. مسأله فلسطین و اعراب-اسرائیل، قبل از تأسیس ج.ا هم وجود داشته و انقلاب ایران ابعادی به آن افزوده است. اما مسأله فراتر از نسبت ج.ا با اسرائیل است.
میشود منتقد جدی ماجرای ۷ اکتبر و حمله حماس به اسرائیل بود و درباره اینکه دستآورد چنین عملی چیست، هزار نقد و چون و چرا داشت. من از روز اول چنین موضعی داشتم و هنوز هم نمیفهمم حاصل آن برای فلسطینیان، لبنان و ایران جز خسارت و زیان چه بوده است. اما همزمان میشود منتقد شیوه مواجهه اسرائیل و جهان غرب با پاسخ اسرائیل به ۷ اکتبر بود و خشونت و وحشیگری را تطهیر نکرد.
میشود منتقد سیاست داخلی و سیاست خارجی ج.ا بود، و آنرا مسبب بسیاری از مسائل و مشکلات کشور دانست که سبب گرفتاری و فقر مردم شده است؛ و میشود همزمان تأیید کرد که در دنیایی زندگی میکنیم که بدون قدرت نظامی و امنیتی، قدرتمندان کشورهای ضعیف را له میکنند؛ و باز میتوان همزمان منتقد ج.ا بود که چرا به اندازه کافی از سایر ابزارهای تأمین منافع ملی – از دیپلماسی گرفته تا جایابی در زنجیرههای ارزش جهانی – استفاده نکرده است.
چرا برخی فکر میکنند دنیای پیچیده اطراف ما، سیاه یا سفید، صفر یا یک، بدون وضعیتهای بینابینی و ترکیبی از درستی و نادرستی است؟ دنیای ما ترکیبی است، تحلیل فازی بیشتر به درد آن میخورد تا تحلیلهای سفید سیاه؛ نگاه رنگی را باید ستایش کرد.
یاد روحالله رمضانی محقق بزرگ تاریخ سیاست خارجی ایران میافتم که معتقد بود اگر در جنگ جهانی اول، نفرت شدید مشروطهخواهان از روسیه و انگلیس نبود، و هر کسی که صحبت از همکاری با این دو قدرت برای تأمین منافع ایران میکرد، برچسب خیانت و وطنفروشی نمیخورد، ایران با اشغال ویران نمیشد و تخریب ناشی از جنگ بسیار کمتر بود. همین وضعیت در جنگ جهانی دوم هم به شیوه دیگری تکرار شد. کاش ایرانیان، جهان آن روزگار را هم جهان را رنگی میدیدند.
اگر جهان را سفید و سیاه ببینیم و درگیر دیدگاههای دوقطبی شویم، واقعیت جهان را نخواهیم دید و خسران بیشتری را تجربه خواهیم کرد. جهانبینی سفید و سیاه، ما را میفرساید.
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی
میخواهم چیزی بنویسم که بسیاری را میآزارد و خوشایند بسیاری نیست، و این بسیاری، از همه جناحها و تفکرات سیاسی هستند، در داخل و خارج، از راست و چپ، ارزشی و سکولار؛ اما خب باید نوشت.
سالهاست دنبال آدمها و نگاههایی میگردم که قادر باشند موضوعات مهم و متفاوتی را تحلیل کنند بدون آنکه در یکدیگر مخلوط کنند، و گاه بیدلیل به هم ربط دهند. بگذارید خیلی ساده و با مثال روشن بهروز بگویم چنین نگاهی، روی زمین واقعیت به چه معناست.
میشود منتقد نظام جمهوری اسلامی (ج.ا) بود، و اقداماتش در نقض حقوق زنان، تخریب محیطزیست، توسعه نامتوازن منطقهای، اعمال تبعیض در گزینش نیروی انسانی، نقض استقلال دانشگاه، و داشتن زندانی سیاسی را نقد کرد؛ و همزمان با ایده جمهوری اسلامی درباره «سلطهگر بودن و خوی استعماری داشتن نظام بینالمللی غربمحور» موافق بود؛ و در همان حال با برخی شیوههای جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با این نظام سلطهگر استعماری مخالف بود و آنها را نقد کرد.
میشود اشغالگر بودن اسرائیل در فلسطین، لبنان و سوریه را تأیید کرد، منتقد آن بود، و نقد آنرا به مواضع ج.ا هم ربط نداد (این اشغالگری قبل از پیدایش ج.ا رخ داده است)، حق ملتهای اشغالشده در تلاش برای احقاق حقوقشان را به رسمیت شناخت، و همزمان راهبردهای ج.ا در این زمینه را نقد کرد؛ و با بخشهایی از راهبردها که تأمینکننده منافع ملی ایران است، همراهی کرد.
میشود از درک کلیشهای از شخصیتی نظیر سیدحسن نصراله بیرون آمد و او را بهمثابه یک لبنانی که پس از تهاجم سال ۱۹۸۲ اسرائیل به لبنان و اشغال بخشی از کشورش توسط اسرائیل، به حزبالله پیوسته و با مبارزه به ۱۸ سال اشغال جنوب لبنان توسط اسرائیل پایان داده، احترام قائل شد؛ و همزمان منتقد برخی سیاستهای راهبردی ج.ا یا حزبالله لبنان در عرصه خاورمیانه بود.
میشود از جنگ متنفر بود، سیاستهای منجر به توسعهنیافتگی و فقر را نقد کرد، خواهان عقلانیت بیشتر بود، تجاوز را به رسمیت نشناخت و حقوق ملتها برای دفاع از خودشان در برابر تجاوز را هم پذیرفت.
میشود منتقد برخی یا حتی همه سیاستهای ج.ا در مواجهه با اسرائیل بود، اما مسأله اسرائیل و خاورمیانه را که حداقل دو برابر کل سالهای تأسیس ج.ا عمر دارد، صرفاً در رابطه ایران و اسرائیل خلاصه نکرد. مسأله فلسطین و اعراب-اسرائیل، قبل از تأسیس ج.ا هم وجود داشته و انقلاب ایران ابعادی به آن افزوده است. اما مسأله فراتر از نسبت ج.ا با اسرائیل است.
میشود منتقد جدی ماجرای ۷ اکتبر و حمله حماس به اسرائیل بود و درباره اینکه دستآورد چنین عملی چیست، هزار نقد و چون و چرا داشت. من از روز اول چنین موضعی داشتم و هنوز هم نمیفهمم حاصل آن برای فلسطینیان، لبنان و ایران جز خسارت و زیان چه بوده است. اما همزمان میشود منتقد شیوه مواجهه اسرائیل و جهان غرب با پاسخ اسرائیل به ۷ اکتبر بود و خشونت و وحشیگری را تطهیر نکرد.
میشود منتقد سیاست داخلی و سیاست خارجی ج.ا بود، و آنرا مسبب بسیاری از مسائل و مشکلات کشور دانست که سبب گرفتاری و فقر مردم شده است؛ و میشود همزمان تأیید کرد که در دنیایی زندگی میکنیم که بدون قدرت نظامی و امنیتی، قدرتمندان کشورهای ضعیف را له میکنند؛ و باز میتوان همزمان منتقد ج.ا بود که چرا به اندازه کافی از سایر ابزارهای تأمین منافع ملی – از دیپلماسی گرفته تا جایابی در زنجیرههای ارزش جهانی – استفاده نکرده است.
چرا برخی فکر میکنند دنیای پیچیده اطراف ما، سیاه یا سفید، صفر یا یک، بدون وضعیتهای بینابینی و ترکیبی از درستی و نادرستی است؟ دنیای ما ترکیبی است، تحلیل فازی بیشتر به درد آن میخورد تا تحلیلهای سفید سیاه؛ نگاه رنگی را باید ستایش کرد.
یاد روحالله رمضانی محقق بزرگ تاریخ سیاست خارجی ایران میافتم که معتقد بود اگر در جنگ جهانی اول، نفرت شدید مشروطهخواهان از روسیه و انگلیس نبود، و هر کسی که صحبت از همکاری با این دو قدرت برای تأمین منافع ایران میکرد، برچسب خیانت و وطنفروشی نمیخورد، ایران با اشغال ویران نمیشد و تخریب ناشی از جنگ بسیار کمتر بود. همین وضعیت در جنگ جهانی دوم هم به شیوه دیگری تکرار شد. کاش ایرانیان، جهان آن روزگار را هم جهان را رنگی میدیدند.
اگر جهان را سفید و سیاه ببینیم و درگیر دیدگاههای دوقطبی شویم، واقعیت جهان را نخواهیم دید و خسران بیشتری را تجربه خواهیم کرد. جهانبینی سفید و سیاه، ما را میفرساید.
@fazeli_mohammad
Forwarded from پُست کشیک
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🌐به اينستاگرام پست كشيك بپيونديد
🆔 instagram | telegram
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from پایگاه خبری پزشکان و قانون (پالنا)
💢 رئیس زاده، رئیس سازمان نظام پزشکی:
♨️ شیب مهاجرت پزشکان صعودی است
♨️ باید تعرفههای پزشکی اصلاح و بیمهها تقویت شود
✅ رئیس سازمان نظام پزشکی در خصوص وضعیت مهاجرت پزشکان گفت: شیب مهاجرت پزشکان صعودی است اما تعداد مهاجرتها بالا نیست البته مهاجرت حتی یک پزشک متخصص و فوق تخصص باید برای ما مهم باشد زیرا مهاجرت نخبگان امری آسیب زا است و به پزشکان باکیفیت و متخصص در کشور به شدت نیازداریم.
✅ شان جامعه پزشکی باید رعایت و حفظ شود، بر اساس بررسی های انجام شده مهمترین و نخستین دلیل مهاجرت این قشر غیر از مسائل شخصی عدم رعایت شان و کرامت آنان است.
✅ برای کاهش مهاجرت پزشکان تعرفه های پزشکی باید واقعی و اصلاح شود، بیمه ها باید قیمت واقعی خدمات را پرداخت کنند و اگر بیمه ها تقویت و قیمت واقعی خدمات را پرداخت کنند و همچنین تعرفه ها به ویژه برای پزشکان جوان واقعی شود به طور قطع می توان مهاجرت پزشکان را کاهش داد و گامی بلند برای افزایش ماندگاری آنها در کشور برداشت.
لینک این مطلب در پالنا
🌐@pezeshkanghanon
♨️ شیب مهاجرت پزشکان صعودی است
♨️ باید تعرفههای پزشکی اصلاح و بیمهها تقویت شود
✅ رئیس سازمان نظام پزشکی در خصوص وضعیت مهاجرت پزشکان گفت: شیب مهاجرت پزشکان صعودی است اما تعداد مهاجرتها بالا نیست البته مهاجرت حتی یک پزشک متخصص و فوق تخصص باید برای ما مهم باشد زیرا مهاجرت نخبگان امری آسیب زا است و به پزشکان باکیفیت و متخصص در کشور به شدت نیازداریم.
✅ شان جامعه پزشکی باید رعایت و حفظ شود، بر اساس بررسی های انجام شده مهمترین و نخستین دلیل مهاجرت این قشر غیر از مسائل شخصی عدم رعایت شان و کرامت آنان است.
✅ برای کاهش مهاجرت پزشکان تعرفه های پزشکی باید واقعی و اصلاح شود، بیمه ها باید قیمت واقعی خدمات را پرداخت کنند و اگر بیمه ها تقویت و قیمت واقعی خدمات را پرداخت کنند و همچنین تعرفه ها به ویژه برای پزشکان جوان واقعی شود به طور قطع می توان مهاجرت پزشکان را کاهش داد و گامی بلند برای افزایش ماندگاری آنها در کشور برداشت.
لینک این مطلب در پالنا
🌐@pezeshkanghanon
پایگاه خبری پزشکان و قانون
شیب مهاجرت پزشکان صعودی است | پایگاه خبری پزشکان و قانون
رئیس سازمان نظام پزشکی عدم رعایت شان و کرامت را مهمترین علت مهاجرت پزشکان دانست و گفت: شیب مهاجرت این قشر صعودی است اما تعداد مهاجرتها بالا نیست و برای کنترل این مشکل باید تعرفههای پزشکی اصلاح شود.
Forwarded from توییتر_بورس (Elham Masoumzadeh)
حجت تمام شد!!
وزیر اقتصاد طی حکمی رضا مسرور را به سرپرستی شورای عالی مناطق آزاد تجاری منصوب کرد.
@Twitter_bourse🐦
وزیر اقتصاد طی حکمی رضا مسرور را به سرپرستی شورای عالی مناطق آزاد تجاری منصوب کرد.
@Twitter_bourse
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM