انتشارات تیمورزاده pinned «متن پیام تسلیت آیت الله سیستانی در پی شهادت حجت الاسلام والمسلمین سید حسن نصرالله بسم الله الرحمن الرحيم (مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا).…»
Forwarded from جماران
انا للّه و انا الیه راجعون
ملت عزیز ایران
امت بزرگ اسلامی
سید علی خامنهای
۱۴۰۳/۰۷/۰۷
◼️ @jamarannews
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from جماران
◼️ @jamarannews
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from MedistU | مدیستیو
🔵📣 مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره لزوم بازنگری تمام سهمیههای سنجش و پذیرش دانشجو به تفکیک استانی
http://www.tg-me.com/medistU
http://www.tg-me.com/medistU
Forwarded from سازمان نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران
دکترمحمودفاضل درمراسم گرامی داشت روز پزشک وروز داروسازی درکرج(۱۴۰۳/۷/۵):
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Dr. Fatemeh Haghighatjoo
من آخرین باری که سید حسن را دیدم سال ۲۰۰۵ در بیروت بود. ملاقات خصوصی. عجب مرد خردمندی بود. ابتدا فکر کردم شاید من را ملاقات نکند چون من منتقد بودم و یکسال از استعفایم در مجلس میگذشت. اما سید حسن اهمیتی به دعواهای داخلی ایران نمیداد. همین که از ایران آمدی کافی است که مهمان داری کند. در مراسم سالگرد اخراج اسراییل ها از لبنان که دقیقا مراسم در مرز اسراییل بود هم در همان سفر شرکت کردم و حزب ا… از من مثل یک مقام رسمی استقبال کرد و در جلوی جمعیت در صندلی های مهمانان ویژه نشاند و به عنوان مهمان ویژه برخورد کرد. نمیدانم اینا هم را چرا مینویسم اما میدانم که بسیار از شهادت نصرا… غصه دارم. امروز که پیام سعد حریری را در محکومیت ترور سید حسن نصرا… دیدم خوشحال شدم گفتم لااقل دعواهای داخلی را کنار گذاشتند و این را جنایت غیر قابل قبول تلقی میکنند. اما فغان از دست یه عده هموطن که هنوز درکی از صحنه بینالملل ندارند و از ترور سلیمانی و حسن نصرا… ابراز شادی میکنند. فکر میکنند امریکا الان در صدد حفظ منافع ایران است. اینهمه کشتار و جنایت جنگی شده است و امریکا چشم بر این جنایت علیه بشریت بسته است و با پول مالیات مردم بیچاره امریکا بمب سر مردم بیگناه میریزد.
Forwarded from دلنوشته ها - رحیم قمیشی (Rahim Ghomeishi)
آیا اسرائیل بسیار قوی شده!؟
✍️ رحیم قمیشی
بدون مقدمه بگویم ترورها و اقدامات اخیر اسرائیل باعث حقارت بسیاری از کشورها و مردم منطقه خاورمیانه شده، ایران شاید بیشتر از بقیه.
اسرائیل بسیار قوی شده، یا ما بسیار ضعیف؟
شاید برخی بگویند هر دو!
ولی من معتقدم اسرائیل رشدش متوازن بوده، ما بسیار عقب ماندهایم.
وقتی هنیه در تهران ترور شد، بسیاری گفتند؛ هزار دلار که رقم بسیار اندکی است نزد سازمانهای نظامی و جاسوسی، در کشور ما میشود ۶۰ میلیون تومان، برویم در زندانها و ببینیم چند هزار نفر بخاطر رقمهایی بسیار کمتر، آنجا ماههاست زندانند؟
چرا کسی که زندگیاش با دو سه هزار دلار متحول میشود با سازمانهای جاسوسی مرتبط نشود، شاید نه به عنوان یک جاسوس واقعی، به عنوان یک کارگزار، مخبری ساده، برای اهدافی بزرگ!
اینهمه سرقت اسناد از کشورمان، این همه ترور دانشمندان، ترور هنیه، دسترسی اسرائیل به جزئیات اطلاعات ایران، در حالی که امکان ندارد یک اسرائیلی بتواند وارد کشور شود، ولو غیرقانونی. تعجبآور نیست؟
چه کسی محل جلسه حسن نصرالله را گزارش کرده؟ چرا سردار ایرانی باید آنجا باشد؟ چرا دستگاه ارتباطی باید در صورت سفیر ما منفجر شود؟
اسرائیل ناگهان بسیار قوی شده؟
خیر!
ما به طرز حیرتآوری همه فقیر شده ایم.
در شهر قدم بزنید، دندانپزشکی با اقساط ۲۴ ماهه، فرش قسطی، موبایل قسطی، شلوغی خرید از میوههای پسسورت، بازار کساد، عصبانیت مردم با منشأ بی پولی، زندگیهای از هم پاشیده بواسطه فقر، چرا اسرائیل از این فرصت بهره نگیرد؟
چرا امارات ادعای سرزمین ما را نکند؟
چرا روسیه ما را دنبال خود ندواند؟
دوستانم که میگفتند اقتصاد، زیربنای همهچیز است، زیر بنای اعتقاد و اخلاق هم هست، دعوایشان میکردم، باور نمیکردم، وقتی میگفتند کشور فقیر امنیت هم ندارد، توسعه سیاسی هم پیدا نمیکند، دین هم ندارد، صداقت هم در آنجا رنگ میبازد، باور نمیکردم.
امروز سواد ما و تکنولوژی ما هم با فقرمان عقب ماند. سلامتی ما هم، زندگی ما هم.
آنها که فکر میکنند فقر یعنی شکم گرسنه، و میگویند فقیر در ایران زیاد نیست، چقدر در اشتباهند، فقر یعنی عقب افتادن از هر سطح زندگی، متناسب زمان.
نه خانه مناسب، نه خودرو خوب، نه امکانات مناسب تحصیل، نه تغذیه اصولی، نه تفریح، نه سلامت، نه امید به آینده، نه امکان همدردی، فقر یعنی آلودن تار و پود جامعه به هر زشتی. از دروغ گرفته تا بدعهدی تا بیاخلاقی تا بیهویتی.
آیا امروز اسرائیل آدرس تک تک مقامات ما را ندارد؟
آیا محل انبار تمام مواد رادیو اکتیو ما را نمیداند؟
آیا از میزان خشم مردم نسبت به حاکمان نالایق بی خبر است؟
شک ندارم دقیقتر از ما اطلاعات دارد.
و برنامههایی دقیق برای آینده.
نه آنکه او خیلی با هوش است
ما بسیار عقب مانده شدهایم
و عوارض عقب رفتنهای ما و فقر ما، به مرور در همۀ زمینهها هویدا خواهد شد.
شاید وقتی که خیلی دیر شده باشد.
اگر امروز نجنبیم!
نظامی که نتواند حداقلهای زندگی اتباعش را فراهم کند.
تمام دنیا میشوند دشمنش!!
همه پیشرفت میکنند و سرمایههای کشور را به یغما میبرند.
مثل امروز!
اگر نظام نتواند فقر هفتاد درصدی جامعه ایران را برطرف کند، اسرائیل سهل است، کشورهای کوچکتر نیز فردا برای ما شاخ و شانه خواهند کشید.
اسرائیل قوی نشده
ما گرفتار مغزهایی پوسیده شدهایم!
که از تامین زندگی معمولی ایرانیان هم
ناتوانند.
و هزاران خطر، در مسیر ما مینهند.
@ghomeishi3
✍️ رحیم قمیشی
بدون مقدمه بگویم ترورها و اقدامات اخیر اسرائیل باعث حقارت بسیاری از کشورها و مردم منطقه خاورمیانه شده، ایران شاید بیشتر از بقیه.
اسرائیل بسیار قوی شده، یا ما بسیار ضعیف؟
شاید برخی بگویند هر دو!
ولی من معتقدم اسرائیل رشدش متوازن بوده، ما بسیار عقب ماندهایم.
وقتی هنیه در تهران ترور شد، بسیاری گفتند؛ هزار دلار که رقم بسیار اندکی است نزد سازمانهای نظامی و جاسوسی، در کشور ما میشود ۶۰ میلیون تومان، برویم در زندانها و ببینیم چند هزار نفر بخاطر رقمهایی بسیار کمتر، آنجا ماههاست زندانند؟
چرا کسی که زندگیاش با دو سه هزار دلار متحول میشود با سازمانهای جاسوسی مرتبط نشود، شاید نه به عنوان یک جاسوس واقعی، به عنوان یک کارگزار، مخبری ساده، برای اهدافی بزرگ!
اینهمه سرقت اسناد از کشورمان، این همه ترور دانشمندان، ترور هنیه، دسترسی اسرائیل به جزئیات اطلاعات ایران، در حالی که امکان ندارد یک اسرائیلی بتواند وارد کشور شود، ولو غیرقانونی. تعجبآور نیست؟
چه کسی محل جلسه حسن نصرالله را گزارش کرده؟ چرا سردار ایرانی باید آنجا باشد؟ چرا دستگاه ارتباطی باید در صورت سفیر ما منفجر شود؟
اسرائیل ناگهان بسیار قوی شده؟
خیر!
ما به طرز حیرتآوری همه فقیر شده ایم.
در شهر قدم بزنید، دندانپزشکی با اقساط ۲۴ ماهه، فرش قسطی، موبایل قسطی، شلوغی خرید از میوههای پسسورت، بازار کساد، عصبانیت مردم با منشأ بی پولی، زندگیهای از هم پاشیده بواسطه فقر، چرا اسرائیل از این فرصت بهره نگیرد؟
چرا امارات ادعای سرزمین ما را نکند؟
چرا روسیه ما را دنبال خود ندواند؟
دوستانم که میگفتند اقتصاد، زیربنای همهچیز است، زیر بنای اعتقاد و اخلاق هم هست، دعوایشان میکردم، باور نمیکردم، وقتی میگفتند کشور فقیر امنیت هم ندارد، توسعه سیاسی هم پیدا نمیکند، دین هم ندارد، صداقت هم در آنجا رنگ میبازد، باور نمیکردم.
امروز سواد ما و تکنولوژی ما هم با فقرمان عقب ماند. سلامتی ما هم، زندگی ما هم.
آنها که فکر میکنند فقر یعنی شکم گرسنه، و میگویند فقیر در ایران زیاد نیست، چقدر در اشتباهند، فقر یعنی عقب افتادن از هر سطح زندگی، متناسب زمان.
نه خانه مناسب، نه خودرو خوب، نه امکانات مناسب تحصیل، نه تغذیه اصولی، نه تفریح، نه سلامت، نه امید به آینده، نه امکان همدردی، فقر یعنی آلودن تار و پود جامعه به هر زشتی. از دروغ گرفته تا بدعهدی تا بیاخلاقی تا بیهویتی.
آیا امروز اسرائیل آدرس تک تک مقامات ما را ندارد؟
آیا محل انبار تمام مواد رادیو اکتیو ما را نمیداند؟
آیا از میزان خشم مردم نسبت به حاکمان نالایق بی خبر است؟
شک ندارم دقیقتر از ما اطلاعات دارد.
و برنامههایی دقیق برای آینده.
نه آنکه او خیلی با هوش است
ما بسیار عقب مانده شدهایم
و عوارض عقب رفتنهای ما و فقر ما، به مرور در همۀ زمینهها هویدا خواهد شد.
شاید وقتی که خیلی دیر شده باشد.
اگر امروز نجنبیم!
نظامی که نتواند حداقلهای زندگی اتباعش را فراهم کند.
تمام دنیا میشوند دشمنش!!
همه پیشرفت میکنند و سرمایههای کشور را به یغما میبرند.
مثل امروز!
اگر نظام نتواند فقر هفتاد درصدی جامعه ایران را برطرف کند، اسرائیل سهل است، کشورهای کوچکتر نیز فردا برای ما شاخ و شانه خواهند کشید.
اسرائیل قوی نشده
ما گرفتار مغزهایی پوسیده شدهایم!
که از تامین زندگی معمولی ایرانیان هم
ناتوانند.
و هزاران خطر، در مسیر ما مینهند.
@ghomeishi3
Forwarded from سید هاشم فیروزی
🔴آتشبس
با ضربات سخت وارد آمده بر پیکر فرماندهی حزبالله که همچنان نیز استمرار دارد، بنظر آتشبس زودهنگام مراد و مطلوب اسرائیل نباشد.چرا که حسب آنچه برروی کاغذ است توان نظامی حزبالله تحلیل رفته است.
بنظر تنها اگر در مذاکرات سیاسی دستاوردهای مطلوبی همچون عقبنشینی حزبالله از مرزهای شمالی نیز رقم بخورد، آتش بس در دستور کار اسرائیل قرار خواهد گرفت.
دیگر دستاورد مطلوب اسرائیل از عدم شکلگیری آتشبس درگیر کردن ایران در آتش جنگ است.بسیار بدیهیست که یک جریان سیاسی در آمریکا و راستگرایان اسرائیلی تمایل بسیار بالایی به درگیر کردن ایران در آتش جنگ دارند.
ایران از پی هزینه بالای اسرائیل در جنگ غزه تاکنون هزینه مستقیمی پرداخت نکرده است.
هزینهای از جنس ایجاد زمینه ناآرامیهای بزرگ بواسطه تخریب زیرساختهای گازی و برقی و نفتی ایران توسط آمریکا و اسرائیل!
فهم صحیح صحنه پیشرو مبتنی بر امرواقع درون ایران و لبنان اعم از ذخیره سوخت لبنان یا ذخیره ارزی ایران و ناترازیهای مختلف انرژی واقعبینی تلخی خلق میکند.
واقعبینی که ناظر به مواضع محتاطانه سران کشور گویا آنها هم بدان کاملا واقف هستند.
حال اکنون شاید بهتر بتوان ضرورت آتشبس را درک و تحلیل نمود.
https://www.tg-me.com/seyyedhashemfirouzi
با ضربات سخت وارد آمده بر پیکر فرماندهی حزبالله که همچنان نیز استمرار دارد، بنظر آتشبس زودهنگام مراد و مطلوب اسرائیل نباشد.چرا که حسب آنچه برروی کاغذ است توان نظامی حزبالله تحلیل رفته است.
بنظر تنها اگر در مذاکرات سیاسی دستاوردهای مطلوبی همچون عقبنشینی حزبالله از مرزهای شمالی نیز رقم بخورد، آتش بس در دستور کار اسرائیل قرار خواهد گرفت.
دیگر دستاورد مطلوب اسرائیل از عدم شکلگیری آتشبس درگیر کردن ایران در آتش جنگ است.بسیار بدیهیست که یک جریان سیاسی در آمریکا و راستگرایان اسرائیلی تمایل بسیار بالایی به درگیر کردن ایران در آتش جنگ دارند.
ایران از پی هزینه بالای اسرائیل در جنگ غزه تاکنون هزینه مستقیمی پرداخت نکرده است.
هزینهای از جنس ایجاد زمینه ناآرامیهای بزرگ بواسطه تخریب زیرساختهای گازی و برقی و نفتی ایران توسط آمریکا و اسرائیل!
فهم صحیح صحنه پیشرو مبتنی بر امرواقع درون ایران و لبنان اعم از ذخیره سوخت لبنان یا ذخیره ارزی ایران و ناترازیهای مختلف انرژی واقعبینی تلخی خلق میکند.
واقعبینی که ناظر به مواضع محتاطانه سران کشور گویا آنها هم بدان کاملا واقف هستند.
حال اکنون شاید بهتر بتوان ضرورت آتشبس را درک و تحلیل نمود.
https://www.tg-me.com/seyyedhashemfirouzi
Forwarded from سید هاشم فیروزی
🔴ابطالپذیر
رژیم اسرائیل تا پیش از ماجرای هفت اکتبر و تهاجم کور حماس که همچنان معتقدم در پشت آن روسها حضور داشتند، امکان چنین تهاجمی در حق غزه و لبنان را نداشت.
این جهان اگر چه جنگل است،لیکن در این جنگل قوانین نانوشتهای نیز حاکم است.
ما باید همواره از خود بپرسیم چرا در طول همه این سالها از عمر حزبالله و حماس این اتفاقات دهشتناک رقم نخورد؟
پاسخ به پرسش فوق بسیار مهم است!
و متغیر مستقل پدیدآورنده وضع موجود را مشخص میکند.
آری تغییر اصل و سیاست بازدارندگی متقابل به تهاجم و درافتادن با غولی عظیم اینگونه خسارت آفرید.
📌ختم کلام آنکه امکان حمله پیشدستانه رژیم اسرائیل به ایران از اساس امکانپذیر نیست.
البته اگر قوانین نانوشته جنگل همچنان همینگونه هوشمندانه رعایت شود و ما اسیر هیجانات نشویم.
امروز شاید بتوان گفت:
اگر حزبالله در عقب نشینی ولو تاکتیکی کمی از شمال اسرائیل عقب مینشست، اینگونه خسارتهای بزرگی به بار نمیآمد.
در بحبوحه تکرار هیجانات پرخسارت بر طبل عقل محکم خواهیم کوفت تا بنوبه خود از اسراف در دماء بپرهیزیم.
https://www.tg-me.com/falaakhon/5234
رژیم اسرائیل تا پیش از ماجرای هفت اکتبر و تهاجم کور حماس که همچنان معتقدم در پشت آن روسها حضور داشتند، امکان چنین تهاجمی در حق غزه و لبنان را نداشت.
این جهان اگر چه جنگل است،لیکن در این جنگل قوانین نانوشتهای نیز حاکم است.
ما باید همواره از خود بپرسیم چرا در طول همه این سالها از عمر حزبالله و حماس این اتفاقات دهشتناک رقم نخورد؟
پاسخ به پرسش فوق بسیار مهم است!
و متغیر مستقل پدیدآورنده وضع موجود را مشخص میکند.
آری تغییر اصل و سیاست بازدارندگی متقابل به تهاجم و درافتادن با غولی عظیم اینگونه خسارت آفرید.
📌ختم کلام آنکه امکان حمله پیشدستانه رژیم اسرائیل به ایران از اساس امکانپذیر نیست.
البته اگر قوانین نانوشته جنگل همچنان همینگونه هوشمندانه رعایت شود و ما اسیر هیجانات نشویم.
امروز شاید بتوان گفت:
اگر حزبالله در عقب نشینی ولو تاکتیکی کمی از شمال اسرائیل عقب مینشست، اینگونه خسارتهای بزرگی به بار نمیآمد.
در بحبوحه تکرار هیجانات پرخسارت بر طبل عقل محکم خواهیم کوفت تا بنوبه خود از اسراف در دماء بپرهیزیم.
https://www.tg-me.com/falaakhon/5234
Telegram
فلاخن||سلمان کدیور
🔹 سخنگوی ارتش اسرائیل:
✳️اسرائیل باید گام های لازم را برای یک جنگ گسترده تر در خاورمیانه بردارد.
⛔️برای صدمین بار!
اگر فکر کردین با ژست صلح طلبی می توانید مانع جنگ شوید، در خطای محض اید.
منطق شاه سلطان حسین ی کار را به اینجا رسانده که ایستاده ایم.
…
✳️اسرائیل باید گام های لازم را برای یک جنگ گسترده تر در خاورمیانه بردارد.
⛔️برای صدمین بار!
اگر فکر کردین با ژست صلح طلبی می توانید مانع جنگ شوید، در خطای محض اید.
منطق شاه سلطان حسین ی کار را به اینجا رسانده که ایستاده ایم.
…
Forwarded from آینده
⭕️ آیا طوفان الاقصی به هزینه هایش می ارزید؟!
🔹اسرائیل پس از عملیات طوفان الاقصی، دهها هزار نفر را در غزه و لبنان وحشیانه کشت. اغلب فرماندهان ارشد سپاه قدس از سیدرضی تا زاهدی و نیلفروشان، و نیز اسماعیل هنیه و کل سازمان فرماندهی حزب الله از شهید سیدحسن نصرالله به پایین را ترور کرد.
آیا طوفان الاقصی به هزینه هایش می ارزید؟!
@A_pajhohi
🔹اسرائیل پس از عملیات طوفان الاقصی، دهها هزار نفر را در غزه و لبنان وحشیانه کشت. اغلب فرماندهان ارشد سپاه قدس از سیدرضی تا زاهدی و نیلفروشان، و نیز اسماعیل هنیه و کل سازمان فرماندهی حزب الله از شهید سیدحسن نصرالله به پایین را ترور کرد.
آیا طوفان الاقصی به هزینه هایش می ارزید؟!
@A_pajhohi
Forwarded from آینده (عباس عبدی)
⭕️هیچ چیز رساتر از مخالفتها و فحاشی های تندرویها علیه پزشکیان اهمیت انتخاب او را نشان نمیدهد.
🆔 @abdiabbas
🆔 @abdiabbas
Forwarded from آینده (عباس عبدی)
🔴گاز را دریابید
🔺اعتماد ۷ مهر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘یکی از نقدهای جدی مخالفان مشارکت انتخاباتی این بود که، فرض کنیم پزشکیان برنده شد، چه تغییر موثری برای حل مسایل اصلی کشور رخ خواهد داد؟ اگر بتوان چنین تحولی را ایجاد کرد، میپذیریم که در انتخابات شرکت کرده و برای پیروزی او کوشش کنیم. ولی اگر چنین امکانی وجود نداشته باشد، در این صورت شرکت در انتخابات از دو حال خارج نیست.
🔘یا او پیروز نمیشود که طرفداران وضع موجود خواهند گفت طرفداران اصلاحات یا منتقدان وضع کنونی، حتی در میان مردم هم پایگاه ندارند و با شدت بیشتری به راه گذشته و نادرست خود ادامه میدادند و ما، هم چوب را میخوریم وهم پیاز را. یا پزشکیان پیروز میشود که در این صورت و بدون امکان تحول، مسئولیتی را بر دوش کشیدهایم که توان حمل آن را نداریم و مسئولیت شکستی که دیگران باید بخورند بر دوش ما خواهد افتاد، و این برای سیر تحولی جامعه ایران زیانبارتر است.
🔘پاسخ من این بود که ما در یک دو راهی قرار داریم. یک سوی آن شرکت نکردن است که نتیجه آن کاملاً روشن و ناامیدکننده است و از سرنوشت کشور در صورت تحقق این سویه اطمینان داریم، ولی در سویه دیگر چنین قطعیتی را نمیتوان دید. ممکن است در بدترین حالت شکست کامل بخورد، که میشود مثل سویه اول و در بهترین حالت نیز میتوان از این وضع عبور کرد. فرض من این بود که ساختار سیاسی نیز آمادگی همراهی نسبی با سویه و حالت دوم را دارد.
🔘بنابراین با فرض میان این دو سویه، عقل و منطق حکم میکرد که سویه دوم را انتخاب کنیم، هر چند پیروزی و موفقیت اولیه این سویه یعنی انتخاب شدن پزشکیان تضمین شده نبود. در هر حال این حالت رخ داد و پیروز شد و اکنون توپ در زمین پزشکیان و همه کسانی است که برای تحقق این سویه کوشش کردند و موفق هم شدند. اینجا و در ادامه یادداشتهای پیشین به شرح برخی از ناترازیهای مهم میپردازم که ما آنها از ضروریات دولت است.
🔘به احتمال فراوان آنچه که در ادامه خواهد آمد را تا کنون افراد زیادی به آقای پزشکیان گفتهاند و برایشان تکراری است. ولی در عین حال کمتر کسی حاضر است در باره حل این مشکل ایدهپردازی کند و تبعات آن را نیز بپذیرد. از انرژی و گاز شروع میکنم.
🔘ایران که دومین ذخایر گازی جهان را دارد به شکل تأسفباری دچار ناترازی گاز شده است. ناترازی گاز هم سالیانه و هم فصلی و هم در اوج مصرف. در سال ۱۴۰۱ ناترازی در اوج مصرف سرمای زمستان روزانه ۳۱۵ میلیون متر مکعب (م.م.م) بود. مطابق برآوردها این رقم امسال به حدود ۵۰۰ م.م.م خواهد رسید. با توجه به ذخیره اندک ایران که کمتر از ۲٪ است، امکان حل ناترازی از طریق ذخیره نیست.
🔘راهحل مرسوم ناترازی گاز در ایران این است که ابتدا سوختهای کمکیفیت و با آلودگی بالا را در نیروگاههای برق، جانشین گاز میکنند. سپس گاز صنایع و پتروشیمیها را قطع کرده یا کاهش میدهند، تا گاز اماکن مسکونی تأمین شود. در واقع مردم به طور مستقیم متوجه کمبود گاز نمیشوند، ولی آلودگی و گران شدن کالاهای تولیدی و کاهش تولید ناخالص داخلی و رشد بیکاری از عوارض اصلی این سیاستگذاری است. متاسفانه در چند سال گذشته نیز ناترازی گاز و شکاف عرضه و تقاضا کاهش نیافته که تشدید هم شده است.
🔘نه اقدامی در جهت افزایش تولید و بالابردن فشار گاز میشود، چون پول و سرمایه نیست تحریم هم هستیم، نه اقدامی جدی در جهت اصلاح مصرف و کاهش آن میشود، چون نه پول هست و نه اعتمادی کافی به سیاستگذاران وجود دارد. تنوعی هم در سبد انرژی به وجود نمیآید زیرا نه سیاست موثری وجود دارد و نه بودجهای کافی برای حرکت به سوی بهرهمندی از انرژیهای دیگر وجود دارد.
🔘حالا پرسش این است ک اگر تولید و مصرف گاز را نتوان به تعادل رساند و شکاف آن را کم کرد چه اتفاقی خواهد افتاد؟ یک نهاد رسمی مطالعه کرده که در سال ۱۴۲۰ فقط قادر به تأمین گاز مصرفی بخش مسکونی و عمومی هستیم، ولی گاز برای نیروگاهها، پتروشیمیها، صنایع، تزریق به چاههای نفت و... وجود نخواهد داشت. تصور این وضعیت به اندازه کافی ترسآور است.
🔘آقای پزشکیان! فرصتی نیست. امکان جذب سرمایهگذاری خارجی وجود ندارد، اگر الآن آغاز کنید و هیچ مانعی هم نباشد ۱٫۵ تا ۳ سال دیگر تا حدی گشایش خواهد یافت. اعتماد مردم هنوز در اندازهای نیست که با تصمیمات مهم همراهی کنند، چون کارهای اصلی که باید به سود مردم انجام شود انجام نشده است.
🔘تدوین سیاست جامع انرژی نیز فعلاً در دستور کار نیست. در نتیجه فرصتی هم ندارید. هر کاری دارید همین الآن باید انجام دهید. وضعیت اورژانسی است. در یادداشتهای بعدی به برق و بنزین و گازوییل پرداخته خواهد شد.
🔺اعتماد ۷ مهر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘یکی از نقدهای جدی مخالفان مشارکت انتخاباتی این بود که، فرض کنیم پزشکیان برنده شد، چه تغییر موثری برای حل مسایل اصلی کشور رخ خواهد داد؟ اگر بتوان چنین تحولی را ایجاد کرد، میپذیریم که در انتخابات شرکت کرده و برای پیروزی او کوشش کنیم. ولی اگر چنین امکانی وجود نداشته باشد، در این صورت شرکت در انتخابات از دو حال خارج نیست.
🔘یا او پیروز نمیشود که طرفداران وضع موجود خواهند گفت طرفداران اصلاحات یا منتقدان وضع کنونی، حتی در میان مردم هم پایگاه ندارند و با شدت بیشتری به راه گذشته و نادرست خود ادامه میدادند و ما، هم چوب را میخوریم وهم پیاز را. یا پزشکیان پیروز میشود که در این صورت و بدون امکان تحول، مسئولیتی را بر دوش کشیدهایم که توان حمل آن را نداریم و مسئولیت شکستی که دیگران باید بخورند بر دوش ما خواهد افتاد، و این برای سیر تحولی جامعه ایران زیانبارتر است.
🔘پاسخ من این بود که ما در یک دو راهی قرار داریم. یک سوی آن شرکت نکردن است که نتیجه آن کاملاً روشن و ناامیدکننده است و از سرنوشت کشور در صورت تحقق این سویه اطمینان داریم، ولی در سویه دیگر چنین قطعیتی را نمیتوان دید. ممکن است در بدترین حالت شکست کامل بخورد، که میشود مثل سویه اول و در بهترین حالت نیز میتوان از این وضع عبور کرد. فرض من این بود که ساختار سیاسی نیز آمادگی همراهی نسبی با سویه و حالت دوم را دارد.
🔘بنابراین با فرض میان این دو سویه، عقل و منطق حکم میکرد که سویه دوم را انتخاب کنیم، هر چند پیروزی و موفقیت اولیه این سویه یعنی انتخاب شدن پزشکیان تضمین شده نبود. در هر حال این حالت رخ داد و پیروز شد و اکنون توپ در زمین پزشکیان و همه کسانی است که برای تحقق این سویه کوشش کردند و موفق هم شدند. اینجا و در ادامه یادداشتهای پیشین به شرح برخی از ناترازیهای مهم میپردازم که ما آنها از ضروریات دولت است.
🔘به احتمال فراوان آنچه که در ادامه خواهد آمد را تا کنون افراد زیادی به آقای پزشکیان گفتهاند و برایشان تکراری است. ولی در عین حال کمتر کسی حاضر است در باره حل این مشکل ایدهپردازی کند و تبعات آن را نیز بپذیرد. از انرژی و گاز شروع میکنم.
🔘ایران که دومین ذخایر گازی جهان را دارد به شکل تأسفباری دچار ناترازی گاز شده است. ناترازی گاز هم سالیانه و هم فصلی و هم در اوج مصرف. در سال ۱۴۰۱ ناترازی در اوج مصرف سرمای زمستان روزانه ۳۱۵ میلیون متر مکعب (م.م.م) بود. مطابق برآوردها این رقم امسال به حدود ۵۰۰ م.م.م خواهد رسید. با توجه به ذخیره اندک ایران که کمتر از ۲٪ است، امکان حل ناترازی از طریق ذخیره نیست.
🔘راهحل مرسوم ناترازی گاز در ایران این است که ابتدا سوختهای کمکیفیت و با آلودگی بالا را در نیروگاههای برق، جانشین گاز میکنند. سپس گاز صنایع و پتروشیمیها را قطع کرده یا کاهش میدهند، تا گاز اماکن مسکونی تأمین شود. در واقع مردم به طور مستقیم متوجه کمبود گاز نمیشوند، ولی آلودگی و گران شدن کالاهای تولیدی و کاهش تولید ناخالص داخلی و رشد بیکاری از عوارض اصلی این سیاستگذاری است. متاسفانه در چند سال گذشته نیز ناترازی گاز و شکاف عرضه و تقاضا کاهش نیافته که تشدید هم شده است.
🔘نه اقدامی در جهت افزایش تولید و بالابردن فشار گاز میشود، چون پول و سرمایه نیست تحریم هم هستیم، نه اقدامی جدی در جهت اصلاح مصرف و کاهش آن میشود، چون نه پول هست و نه اعتمادی کافی به سیاستگذاران وجود دارد. تنوعی هم در سبد انرژی به وجود نمیآید زیرا نه سیاست موثری وجود دارد و نه بودجهای کافی برای حرکت به سوی بهرهمندی از انرژیهای دیگر وجود دارد.
🔘حالا پرسش این است ک اگر تولید و مصرف گاز را نتوان به تعادل رساند و شکاف آن را کم کرد چه اتفاقی خواهد افتاد؟ یک نهاد رسمی مطالعه کرده که در سال ۱۴۲۰ فقط قادر به تأمین گاز مصرفی بخش مسکونی و عمومی هستیم، ولی گاز برای نیروگاهها، پتروشیمیها، صنایع، تزریق به چاههای نفت و... وجود نخواهد داشت. تصور این وضعیت به اندازه کافی ترسآور است.
🔘آقای پزشکیان! فرصتی نیست. امکان جذب سرمایهگذاری خارجی وجود ندارد، اگر الآن آغاز کنید و هیچ مانعی هم نباشد ۱٫۵ تا ۳ سال دیگر تا حدی گشایش خواهد یافت. اعتماد مردم هنوز در اندازهای نیست که با تصمیمات مهم همراهی کنند، چون کارهای اصلی که باید به سود مردم انجام شود انجام نشده است.
🔘تدوین سیاست جامع انرژی نیز فعلاً در دستور کار نیست. در نتیجه فرصتی هم ندارید. هر کاری دارید همین الآن باید انجام دهید. وضعیت اورژانسی است. در یادداشتهای بعدی به برق و بنزین و گازوییل پرداخته خواهد شد.
Forwarded from آینده (عباس عبدی)
🔴بنزین؛ سیاسیترین کالا
🔺اعتماد ۸ مهر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘در ادامه یادداشت دیروز در باره وضع خطیر گاز باید گفت که وضعیت سایر حاملهای انرژی نیز در محدوده بحرانی است. در واقع کلیت بخش انرژی دچار مشکل است. کافی است که گفته شود تشکیل سرمایه ثابت در اقتصاد ایران در پایان دهه ۱۳۹۰ نسبت به آغاز آن حدوداً نصف شد، در مقابل استهلاک سرمایه حدود ۵۰ درصد افزایش یافت و این روند افزایشی نیز همچنان ادامه دارد. در نهایت به اینجا رسید که از سال ۱۳۹۷ به بعد تشکیل سرمایه ثابت در بهترین حالت جبران استهلاک را کرده است.
🔘ولی این مسأله در بخش نفت و گاز خیلی بدتر است. به این معنی که موجودی سرمایه در این بخش در دهه ۱۳۹۰ حدود ۲۵ درصد کمتر شده است. در حالی که همچنان بهرهبرداری از مخازن آنها ادامه دارد. مثل خودرویی است که ارزش و کیفیت آن در حال کاهش است ولی همچنان میخواهد مثل گذشته و حتی بیشتر مسافر جابجا کند، و حتی پولی خرج تعمیر آن هم نمیشود. همچنین نسبت سرمایهگذاری به ازای هر بشکه نفت تولیدی در ایران طی سالهای گذشته یک دهم کشورهای اصلی تولیدکننده نفت بوده است.
🔘بنزین یکی از حاملهای مهم انرژی در ایران است که همیشه هم سیاسی شده است. میانگین مصرف روزانه بنزین در ایران طی ۹ سال گذشته از ۸۲ میلیون لیتر در روز به ۱۲۱ میلیون لیتر رسیده که به معنای افزایش ۵۰ درصدی آن است. افزایش قیمت نیز فقط ۵۰ درصد بوده در حالی که تورم در این فاصله زمانی، حدود ۱۰ برابر شده، به عبارت دیگر قیمت بنزین نسبت به سال ۱۳۹۴ حدود یک پنجم شده است.
🔘با این وضع گمان میکنید که بنزین چه شرایطی باید داشته باشد؟ با بهرهبرداری از پالایشگاه خلیج فارس؛ کشور در مرحله صادرات بنزین قرار گرفت، زیرا اضافه بر نیاز داشت، ولی در همین ۵-۴ سال گذشته چنان شیب مصرف بالا رفت که دو باره در این شرایط بحرانی ارزی، مجبور به واردات شدهایم، گفته میشود تا حدود ۵ میلیارد دلار فقط واردات بنزین داریم.
🔘جالب است که کل ارزی که برای داروی کشور تخصیص مییابد خیلی کمتر از این رقم است و برای واردات و تامین دارو با مشکل مواجه هستند. مقایسه تامین بودجه برای بنزین با وضعیت آموزش و پرورش، وضع تغذیه و امنیت غذایی، بهداشت، دستگاه قضایی و... همه موارد دیگر حکایت از این میکند که مسأله سیاستگذاری در ایران در امور اقتصادی بویژه انرژی با یک مشکل اساسی مواجه است.
🔘جالب اینکه قاچاق بنزین نیز به وفور دیده میشود. از آن مهمتر اینکه برخی از مسافران تابستانی به علت کمبود بنزین مجبور شدهاند بنزین را با قیمتهای گران تهیه کنند. قیمتهایی که هیچ مبلغ آن در خزانه و حساب تولیدکننده واریز نمیشود.
🔘با اطمینان میتوان گفت که سیاست انرژی در ایران در جهان منحصر به فرد است. همه کارشناسان میدانند که ادامه این سیاست نادرست و به زیان جامعه است، ولی در عین حال کسی جرأت و شهامت حل آن را ندارد. این وضعیت به نحوی با منافع و زیانهای گروههای گوناگون گره خورده است که سیاستگذار نه جرأت حذف منافع مذکور را دارد و نه توان جبران زیانهای این سیاست برای اقشار زیاندیده را دارد.
🔘بدتر از همه اینکه برای حل مسأله یا تخفیف ناترازی ممکن است به تولید بنزینهای با کیفیت پایین متوسل شوند که آلودگی زیادی را در پاییز و زمستان ایجاد میکند. این آلودگی را بگذارید در کنار آلودگیهای ناشی از سوخت مازوت در نیروگاهها، متوجه ابعاد مشکل میشویم.
🔘بنزین را میتوان وارد کرد، ولی برای واردات باید ارز پرداخت و دهها رقم دیگر از واردات که ضروری هم هستند تحت فشار واردات بنزین قرار میگیرند و حذف خواهند شد. گران کردن آن هم مورد اعتراض مردم است، بویژه اینکه سیاست خودرویی کشور ایراد اساسی دارد. خودروهای کمکیفیت با مصرف بالا و قیمت بسیار گران تولید میشود و اجازه واردات خودروی خوب و با مصرف پایین داده نمیشود. در واقع حداقل بخشی از این مصرف فراوان بنزین محصول همین سیاست تولید خودرو است. قیمت هم در حد رایگان است. بنابراین کیفیت بنزین تولیدی روز به روز سقوط میکند و عوارض بیماریزای آن بیشتر و هوا نیز آلودهتر میشود.
🔘مجموعه این عوامل موجب شده است که تمامی شاخصهای مصرف انرژی در ایران در موقعیت بدی قرار گیرند. مصرف انرژی به ازای هر واحد ارزش تولید کالا و خدمات در ایران، بیش از ۳ تا ۴ برابر میانگین جهانی است. مصرف بنزین به نسبت جمعیت کشور، و در مقایسه با سطح توسعه اقتصادی و تعداد خودرو نیز بسیار بالاتر از میانگین کشورهای مشابه و پیشرفته است. قیمت انرژی، رابطه میان قیمت همه کالاها و خدمات و کلا قیمتهای نسبی را خراب کرده است و همه اینها به زیان مردم، کشور و اقتصاد و تولید است.
🔺اعتماد ۸ مهر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘در ادامه یادداشت دیروز در باره وضع خطیر گاز باید گفت که وضعیت سایر حاملهای انرژی نیز در محدوده بحرانی است. در واقع کلیت بخش انرژی دچار مشکل است. کافی است که گفته شود تشکیل سرمایه ثابت در اقتصاد ایران در پایان دهه ۱۳۹۰ نسبت به آغاز آن حدوداً نصف شد، در مقابل استهلاک سرمایه حدود ۵۰ درصد افزایش یافت و این روند افزایشی نیز همچنان ادامه دارد. در نهایت به اینجا رسید که از سال ۱۳۹۷ به بعد تشکیل سرمایه ثابت در بهترین حالت جبران استهلاک را کرده است.
🔘ولی این مسأله در بخش نفت و گاز خیلی بدتر است. به این معنی که موجودی سرمایه در این بخش در دهه ۱۳۹۰ حدود ۲۵ درصد کمتر شده است. در حالی که همچنان بهرهبرداری از مخازن آنها ادامه دارد. مثل خودرویی است که ارزش و کیفیت آن در حال کاهش است ولی همچنان میخواهد مثل گذشته و حتی بیشتر مسافر جابجا کند، و حتی پولی خرج تعمیر آن هم نمیشود. همچنین نسبت سرمایهگذاری به ازای هر بشکه نفت تولیدی در ایران طی سالهای گذشته یک دهم کشورهای اصلی تولیدکننده نفت بوده است.
🔘بنزین یکی از حاملهای مهم انرژی در ایران است که همیشه هم سیاسی شده است. میانگین مصرف روزانه بنزین در ایران طی ۹ سال گذشته از ۸۲ میلیون لیتر در روز به ۱۲۱ میلیون لیتر رسیده که به معنای افزایش ۵۰ درصدی آن است. افزایش قیمت نیز فقط ۵۰ درصد بوده در حالی که تورم در این فاصله زمانی، حدود ۱۰ برابر شده، به عبارت دیگر قیمت بنزین نسبت به سال ۱۳۹۴ حدود یک پنجم شده است.
🔘با این وضع گمان میکنید که بنزین چه شرایطی باید داشته باشد؟ با بهرهبرداری از پالایشگاه خلیج فارس؛ کشور در مرحله صادرات بنزین قرار گرفت، زیرا اضافه بر نیاز داشت، ولی در همین ۵-۴ سال گذشته چنان شیب مصرف بالا رفت که دو باره در این شرایط بحرانی ارزی، مجبور به واردات شدهایم، گفته میشود تا حدود ۵ میلیارد دلار فقط واردات بنزین داریم.
🔘جالب است که کل ارزی که برای داروی کشور تخصیص مییابد خیلی کمتر از این رقم است و برای واردات و تامین دارو با مشکل مواجه هستند. مقایسه تامین بودجه برای بنزین با وضعیت آموزش و پرورش، وضع تغذیه و امنیت غذایی، بهداشت، دستگاه قضایی و... همه موارد دیگر حکایت از این میکند که مسأله سیاستگذاری در ایران در امور اقتصادی بویژه انرژی با یک مشکل اساسی مواجه است.
🔘جالب اینکه قاچاق بنزین نیز به وفور دیده میشود. از آن مهمتر اینکه برخی از مسافران تابستانی به علت کمبود بنزین مجبور شدهاند بنزین را با قیمتهای گران تهیه کنند. قیمتهایی که هیچ مبلغ آن در خزانه و حساب تولیدکننده واریز نمیشود.
🔘با اطمینان میتوان گفت که سیاست انرژی در ایران در جهان منحصر به فرد است. همه کارشناسان میدانند که ادامه این سیاست نادرست و به زیان جامعه است، ولی در عین حال کسی جرأت و شهامت حل آن را ندارد. این وضعیت به نحوی با منافع و زیانهای گروههای گوناگون گره خورده است که سیاستگذار نه جرأت حذف منافع مذکور را دارد و نه توان جبران زیانهای این سیاست برای اقشار زیاندیده را دارد.
🔘بدتر از همه اینکه برای حل مسأله یا تخفیف ناترازی ممکن است به تولید بنزینهای با کیفیت پایین متوسل شوند که آلودگی زیادی را در پاییز و زمستان ایجاد میکند. این آلودگی را بگذارید در کنار آلودگیهای ناشی از سوخت مازوت در نیروگاهها، متوجه ابعاد مشکل میشویم.
🔘بنزین را میتوان وارد کرد، ولی برای واردات باید ارز پرداخت و دهها رقم دیگر از واردات که ضروری هم هستند تحت فشار واردات بنزین قرار میگیرند و حذف خواهند شد. گران کردن آن هم مورد اعتراض مردم است، بویژه اینکه سیاست خودرویی کشور ایراد اساسی دارد. خودروهای کمکیفیت با مصرف بالا و قیمت بسیار گران تولید میشود و اجازه واردات خودروی خوب و با مصرف پایین داده نمیشود. در واقع حداقل بخشی از این مصرف فراوان بنزین محصول همین سیاست تولید خودرو است. قیمت هم در حد رایگان است. بنابراین کیفیت بنزین تولیدی روز به روز سقوط میکند و عوارض بیماریزای آن بیشتر و هوا نیز آلودهتر میشود.
🔘مجموعه این عوامل موجب شده است که تمامی شاخصهای مصرف انرژی در ایران در موقعیت بدی قرار گیرند. مصرف انرژی به ازای هر واحد ارزش تولید کالا و خدمات در ایران، بیش از ۳ تا ۴ برابر میانگین جهانی است. مصرف بنزین به نسبت جمعیت کشور، و در مقایسه با سطح توسعه اقتصادی و تعداد خودرو نیز بسیار بالاتر از میانگین کشورهای مشابه و پیشرفته است. قیمت انرژی، رابطه میان قیمت همه کالاها و خدمات و کلا قیمتهای نسبی را خراب کرده است و همه اینها به زیان مردم، کشور و اقتصاد و تولید است.
Forwarded from رزیدنتــگرام
💢 مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره لزوم بازنگری تمام سهمیههای سنجش و پذیرش دانشجو به تفکیک استانی
🆔 @residentgram 📡
🆔 @residentgram 📡
Forwarded from مرضیه حاجی هاشمی
🔴 نسبت سید حسن نصرالله و امام موسی صدر
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 هیچکس باور نمیکرد، «سید حسن نصرالله» با آن استانداردهای بالای امنیتی که گفته میشود، سالهای متمادی، تمامی فعالیتهایش زیر زمین تحت تدابیر شدید امنیتی انجام میشد، در یک حمله هوایی ترور شود! صرف نظر از اینکه وی و تقریباً تمام کادر رهبری «حزب الله» چگونه و با کدامین تدبیری در فاصله زمانی کوتاهی ترور شدند که جای تاملات واقع بینانه و آسیبشناسیهای غیر توهمی دارد، نکتهای که بیش از همه نظر مرا جلب کرد، این بود که گفته میشود، «سید حسن نصرالله» در کودکی شیفته «امام موسی صدر» بود و آرزو داشت مثل او شود و در نوجوانی به عضویت «حزب أمل» که امام موسی صدر بنیان نهاده بود، درآمد و سپس وارد حوزه علمیهای شد که مؤسسش امام موسی صدر و مدیر وقت آن «سید عباس موسوی» دبیرکل اسبق حزب الله بود. آیا وی به واقع تحت تاثیر اندیشههای امام موسی صدر نیز بود؟
⬅️ا گر کسی با اندیشههای امام موسی صدر اندک آشنایی داشته باشد، در خواهد یافت، اندیشههای وی و باورش به دولت حداقلی، سازگاری با دولت حداکثری دینی ندارد که وی از اساس، حتی دین را به گونهای متفاوت از دین سیاسی میدید. «داوود فیرحی» استاد فقیدم نقلی در این زمینه داشت که امام موسی صدر متوجه است، دین را باید حفظ کرد و از حوزه عمومی صرفا به حوزه خصوصی تقلیل نداد؛ اما از طرف دیگر بر این باور است که دین نباید، انسان سوز باشد باید انسان ساز باشد.
⬅️ امام موسی صدر تعبیر بسیار موسع و گشوده ای از حکومت دارد، آن را محدود به دین نمیکند و فراتر از گروهها، فرقهها، مذاهب و همه نزاعها میداند که برای آن تعبیر «آسمانی» را به کار می برد. وی بر این عقیده است، «حکومت باید آسمانی باشد، نه حکومتی دینی»؛ یعنی «چترش بلند باشد». در مورد معیار درستی دین نیز بر این باور است، دین درست را باید از میوهاش شناخت، نه از استدلال کلامی و دین درست، این است که به مردم خدمات بدهد»، «اگر دین توانست، انسجام اجتماعی ایجاد کند، این دین درست است».
⬅️ او سیاست را در تغایر با دین نمیداند، به شرطی که سیاست، فقر را از بین ببرد، بهداشت را تضمین کند، با توسعه بسازد و آموزش را افزایش دهد. برای همین گاهی وی تماماً از یک کاندیدای مسیحی حمایت میکرد و به او رأی میداد؛ چون معتقد بود، او از طریق سیاستهای مورد حمایتش، موارد بالا را بهتر محقق میکند.
⬅️ «او آزاد اندیشی و گشوده بودن در مقابل دیگران را وظیفه دینی میدانست و از نگاههای بسته و متحجرانه و مستبدانه به شدت بیزار بود. وی معتقد بود در حقیقت، آزادی کامل، عین دین است، حقی است از جانب خدا و حدی بر آن نیست». کسی دیگران را محدود می کند که از آزادی دیگران میترسد و او کسی است که قبل از همه از آزادی خودش میترسد؛ یعنی اگر به خودش اعتماد داشته باشد، از دیگران نمیترسد. بی اعتمادی به خود، عامل اجبار دیگران است.
https://www.tg-me.com/M_Hajihashemi_iran1
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 هیچکس باور نمیکرد، «سید حسن نصرالله» با آن استانداردهای بالای امنیتی که گفته میشود، سالهای متمادی، تمامی فعالیتهایش زیر زمین تحت تدابیر شدید امنیتی انجام میشد، در یک حمله هوایی ترور شود! صرف نظر از اینکه وی و تقریباً تمام کادر رهبری «حزب الله» چگونه و با کدامین تدبیری در فاصله زمانی کوتاهی ترور شدند که جای تاملات واقع بینانه و آسیبشناسیهای غیر توهمی دارد، نکتهای که بیش از همه نظر مرا جلب کرد، این بود که گفته میشود، «سید حسن نصرالله» در کودکی شیفته «امام موسی صدر» بود و آرزو داشت مثل او شود و در نوجوانی به عضویت «حزب أمل» که امام موسی صدر بنیان نهاده بود، درآمد و سپس وارد حوزه علمیهای شد که مؤسسش امام موسی صدر و مدیر وقت آن «سید عباس موسوی» دبیرکل اسبق حزب الله بود. آیا وی به واقع تحت تاثیر اندیشههای امام موسی صدر نیز بود؟
⬅️ا گر کسی با اندیشههای امام موسی صدر اندک آشنایی داشته باشد، در خواهد یافت، اندیشههای وی و باورش به دولت حداقلی، سازگاری با دولت حداکثری دینی ندارد که وی از اساس، حتی دین را به گونهای متفاوت از دین سیاسی میدید. «داوود فیرحی» استاد فقیدم نقلی در این زمینه داشت که امام موسی صدر متوجه است، دین را باید حفظ کرد و از حوزه عمومی صرفا به حوزه خصوصی تقلیل نداد؛ اما از طرف دیگر بر این باور است که دین نباید، انسان سوز باشد باید انسان ساز باشد.
⬅️ امام موسی صدر تعبیر بسیار موسع و گشوده ای از حکومت دارد، آن را محدود به دین نمیکند و فراتر از گروهها، فرقهها، مذاهب و همه نزاعها میداند که برای آن تعبیر «آسمانی» را به کار می برد. وی بر این عقیده است، «حکومت باید آسمانی باشد، نه حکومتی دینی»؛ یعنی «چترش بلند باشد». در مورد معیار درستی دین نیز بر این باور است، دین درست را باید از میوهاش شناخت، نه از استدلال کلامی و دین درست، این است که به مردم خدمات بدهد»، «اگر دین توانست، انسجام اجتماعی ایجاد کند، این دین درست است».
⬅️ او سیاست را در تغایر با دین نمیداند، به شرطی که سیاست، فقر را از بین ببرد، بهداشت را تضمین کند، با توسعه بسازد و آموزش را افزایش دهد. برای همین گاهی وی تماماً از یک کاندیدای مسیحی حمایت میکرد و به او رأی میداد؛ چون معتقد بود، او از طریق سیاستهای مورد حمایتش، موارد بالا را بهتر محقق میکند.
⬅️ «او آزاد اندیشی و گشوده بودن در مقابل دیگران را وظیفه دینی میدانست و از نگاههای بسته و متحجرانه و مستبدانه به شدت بیزار بود. وی معتقد بود در حقیقت، آزادی کامل، عین دین است، حقی است از جانب خدا و حدی بر آن نیست». کسی دیگران را محدود می کند که از آزادی دیگران میترسد و او کسی است که قبل از همه از آزادی خودش میترسد؛ یعنی اگر به خودش اعتماد داشته باشد، از دیگران نمیترسد. بی اعتمادی به خود، عامل اجبار دیگران است.
https://www.tg-me.com/M_Hajihashemi_iran1
Telegram
مرضیه حاجی هاشمی
جامعه شناسی انقلاب، جامعه شناسی سیاسی، جامعه شناسی تاریخی، تاریخ عقاید سیاسی، اندیشه سیاسی و اندیشه های الاهیاتی
Forwarded from هممیهن
تعطیلی نجف اشرف به مناسبت شهادت دبیرکل حزبالله
🔹️بر اساس تصمیم شورای استان، نجف اشرف امروز یکشنبه، به مناسب شهادت دبیرکل حزبالله لبنان تعطیل رسمی اعلام شده است./ رصد
@hammihanonline
hammihanonline.ir
🔹️بر اساس تصمیم شورای استان، نجف اشرف امروز یکشنبه، به مناسب شهادت دبیرکل حزبالله لبنان تعطیل رسمی اعلام شده است./ رصد
@hammihanonline
hammihanonline.ir
Forwarded from نگاهِ دیگر | صابر گُلعنبری
🔺تغییر ادراک اسرائیل!
حملات به بیروت برای ترور دبیر کل حزبالله و با خاک یکسان کردن چندین دستگاه آپارتمان تنها نشانگر قدرت تخریب افسارگسیخته اسرائیل نبود که همواره در آن بر دشمنانش برتری داشته و در غزه نیز فراتر از آن را به کار گرفته است، بلکه از زنجیره ترورها پیداست که اماکن سری حزبالله برای اسرائیل شناخته شده و مساله کانونی فقط اطلاع دقیق از زمان حضور فرماندهان و رهبران حزب الله در آن مکان برای انجام حمله است.
این حمله و جنگ کنونی محصول تغییر ادراک اسرائیل درباره حزبالله به دلایل عدیدهای از جمله همان رخنه بزرگ و مکشوف شدن اندرون آن برای تل آویو و همچنین احساسی است که درباره بازدارندگی محور مقاومت و در راس آن ایران در این مدت پیدا کرده است.
با توجه به نزدیکی جغرافیایی و برخورداری از زرادخانه موشکی بزرگ که تقریبا کپی برابر با اصل زرادخانه ایران است، حتی اسرائیل بیشتر از آن که نگران ایران باشد، نگران حزبالله بود. اما حالا که ادراک اسرائیل در قبال حزبالله تغییر کرده است، به تبع آن نیز میتوان گفت که این ادراک درباره ایران نیز دستکم در حال تغییر است. قبلا اسرائیل اگر میخواست مثلا به تاسیسات هستهای ایران حمله کند، نگران واکنش حزبالله بود؛ اما امروز میخواهد این مانع را تا حد امکان تضعیف و از حیز بازدارندگی در مواجهه با ایران خارج کند.
در این چند ماه، همواره جدالی درازدامن میان دو طیف در ایران درباره مواجهه با اسرائیل در جریان بوده است. یک طرف نسبت به افتادن در تله نتانیاهو و جنگ هشدار میدهد و عدم پاسخ را عقلانیت پراگماتیک میداند. طرف دیگر عدم واکنش ایران را نشانه وادادگی و ضعف میپندارد. دو طرف نیز یکدیگر را به بازی در زمین نتانیاهو متهم میکنند.
قبلا نیز در ابتدای جنگ غزه گفتهام که ورود مستقیم ایران به این جنگ به مصلحت نیست؛ اما در عین حال نیز شکل گیری تصویر ضعف و وادادگی در ادراک طرف اسرائیلی درباره ایران و فربه شدن آن ابتدا موجب شکسته شدن تدریجی سطوح مختلف بازدارندگی میشود و تالی آن نیز تحمیل جنگی پس از تغییر ادراک دشمن است.
اسرائیل در یک دهه اخیر همواره حملات مستقیمی به اهداف ایرانی در سوریه داشته و اعمال امنیتی غیرمستقیمی را نیز در داخل ایران انجام داده است. البته بعضا این عملیاتها مستقیما به وسیله خود اسرائیل مانند ترور هنیه با حمله موشکی بوده است.
در مقابل نوع مواجهه ایران به استثنای عملیات «وعده صادق»، همواره غیرمستقیم و از طریق حمایت از گروههای درگیر جنگ با اسرائیل بوده است. اما اسرائیل در این مواجهه هم مستقیم هم غیرمستقیم ورود جدی داشته است.
در حالی که ایران هدف از حضور خود در سوریه و حفظ نظام این کشور را در چارچوب سیاست ضد اسرائیلی تعریف میکرد، اما اسرائیل عملا تلاش کرد که سوریه را به نقطه ضعفی برای فرسایش بازدارندگی طرف مقابل از طریق حملات مستقیم به اهداف آن تبدیل کند. بنا به دلایلی پاسخی مستقیم از آنجا به این حملات داده نمیشد و تمرکز ایران بیشتر بر ایجاد وضعیتی فرسایشی برای طرف مقابل در حوزه پیرامونی آن بوده است.
برگردان تداوم این روند در سوریه و ترور مستمر افسران ایرانی، تغییر تدریجی ادراک اسرائیل و همچنین آمریکا نسبت به ایران بود. همین وضع، تلآویو را برای تشدید خرابکاریها و ترورها تا ترور هنیه وسوسه کرد و قبلا نیز مشوق آمریکای ترامپ برای ترور سردار سلیمانی شده بود. البته تا زمان وقوع این ترور ادراک اسرائیل درباره ایران چندان تغییر نکرده بود، اما بعد از آن این روند شدت گرفت. در منازعات کافی است که تصویر بازدارنده یک طرف نزد دیگری شکسته شود و یا ترک بردارد، اگر در زمان خود اصلاح نشود، این وضعیت دومینووار ادامه مییابد.
بالاترین سطح بازدارندگی این است که دشمن به ذهنش هم حمله به اهداف و نیروهای طرف مقابل خطور نکند، اما وقتی این سد شکسته شود و سپس در مرحله بعدی در حملاتی برگردان یابد، بازدارندگی وارد سطوح نازلی میشود.
اکنون در این شرایط جنگی ایران در برابر معادله بسیار دشوار و پیچیدهای قرار گرفته و ترمیم این آسیب بسیار پرهزینه است؛ معادله وارد آوردن ضربهای قوی که بازدارندگی آسیب دیده را ترمیم کند و در عین حال تنش را مهار و از وقوع جنگ جلوگیری کند. کما این که تداوم این روند هم بیشتر از قبل، طرفهای متخاصم را وسوسه میکند؛ حتی ممکن است به تغییر کامل ادراک آنها و وقوع یک جنگ منجر شود.
اما عامل دیگر آسیب به بازدارندگی و اعتبار کلامی ایران -نه تنها میان دشمنان و خصوم آن، بلکه حتی هواداران در منطقه- نوعی پرحرفی و تهدیدِ مفرطِ غیرمقرون با عمل است که با واقعیتهای دست و پاگیر مواجه و به مرور زمان هم خود تهدید به یک تهدید تبدیل شده است و هم با خلق تصویری سلبی آسیب بیشتری به بازدارندگی وارد میکند.
تصویرسازی از قدرت خود در ذهن دشمن به این شکل نیست.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
حملات به بیروت برای ترور دبیر کل حزبالله و با خاک یکسان کردن چندین دستگاه آپارتمان تنها نشانگر قدرت تخریب افسارگسیخته اسرائیل نبود که همواره در آن بر دشمنانش برتری داشته و در غزه نیز فراتر از آن را به کار گرفته است، بلکه از زنجیره ترورها پیداست که اماکن سری حزبالله برای اسرائیل شناخته شده و مساله کانونی فقط اطلاع دقیق از زمان حضور فرماندهان و رهبران حزب الله در آن مکان برای انجام حمله است.
این حمله و جنگ کنونی محصول تغییر ادراک اسرائیل درباره حزبالله به دلایل عدیدهای از جمله همان رخنه بزرگ و مکشوف شدن اندرون آن برای تل آویو و همچنین احساسی است که درباره بازدارندگی محور مقاومت و در راس آن ایران در این مدت پیدا کرده است.
با توجه به نزدیکی جغرافیایی و برخورداری از زرادخانه موشکی بزرگ که تقریبا کپی برابر با اصل زرادخانه ایران است، حتی اسرائیل بیشتر از آن که نگران ایران باشد، نگران حزبالله بود. اما حالا که ادراک اسرائیل در قبال حزبالله تغییر کرده است، به تبع آن نیز میتوان گفت که این ادراک درباره ایران نیز دستکم در حال تغییر است. قبلا اسرائیل اگر میخواست مثلا به تاسیسات هستهای ایران حمله کند، نگران واکنش حزبالله بود؛ اما امروز میخواهد این مانع را تا حد امکان تضعیف و از حیز بازدارندگی در مواجهه با ایران خارج کند.
در این چند ماه، همواره جدالی درازدامن میان دو طیف در ایران درباره مواجهه با اسرائیل در جریان بوده است. یک طرف نسبت به افتادن در تله نتانیاهو و جنگ هشدار میدهد و عدم پاسخ را عقلانیت پراگماتیک میداند. طرف دیگر عدم واکنش ایران را نشانه وادادگی و ضعف میپندارد. دو طرف نیز یکدیگر را به بازی در زمین نتانیاهو متهم میکنند.
قبلا نیز در ابتدای جنگ غزه گفتهام که ورود مستقیم ایران به این جنگ به مصلحت نیست؛ اما در عین حال نیز شکل گیری تصویر ضعف و وادادگی در ادراک طرف اسرائیلی درباره ایران و فربه شدن آن ابتدا موجب شکسته شدن تدریجی سطوح مختلف بازدارندگی میشود و تالی آن نیز تحمیل جنگی پس از تغییر ادراک دشمن است.
اسرائیل در یک دهه اخیر همواره حملات مستقیمی به اهداف ایرانی در سوریه داشته و اعمال امنیتی غیرمستقیمی را نیز در داخل ایران انجام داده است. البته بعضا این عملیاتها مستقیما به وسیله خود اسرائیل مانند ترور هنیه با حمله موشکی بوده است.
در مقابل نوع مواجهه ایران به استثنای عملیات «وعده صادق»، همواره غیرمستقیم و از طریق حمایت از گروههای درگیر جنگ با اسرائیل بوده است. اما اسرائیل در این مواجهه هم مستقیم هم غیرمستقیم ورود جدی داشته است.
در حالی که ایران هدف از حضور خود در سوریه و حفظ نظام این کشور را در چارچوب سیاست ضد اسرائیلی تعریف میکرد، اما اسرائیل عملا تلاش کرد که سوریه را به نقطه ضعفی برای فرسایش بازدارندگی طرف مقابل از طریق حملات مستقیم به اهداف آن تبدیل کند. بنا به دلایلی پاسخی مستقیم از آنجا به این حملات داده نمیشد و تمرکز ایران بیشتر بر ایجاد وضعیتی فرسایشی برای طرف مقابل در حوزه پیرامونی آن بوده است.
برگردان تداوم این روند در سوریه و ترور مستمر افسران ایرانی، تغییر تدریجی ادراک اسرائیل و همچنین آمریکا نسبت به ایران بود. همین وضع، تلآویو را برای تشدید خرابکاریها و ترورها تا ترور هنیه وسوسه کرد و قبلا نیز مشوق آمریکای ترامپ برای ترور سردار سلیمانی شده بود. البته تا زمان وقوع این ترور ادراک اسرائیل درباره ایران چندان تغییر نکرده بود، اما بعد از آن این روند شدت گرفت. در منازعات کافی است که تصویر بازدارنده یک طرف نزد دیگری شکسته شود و یا ترک بردارد، اگر در زمان خود اصلاح نشود، این وضعیت دومینووار ادامه مییابد.
بالاترین سطح بازدارندگی این است که دشمن به ذهنش هم حمله به اهداف و نیروهای طرف مقابل خطور نکند، اما وقتی این سد شکسته شود و سپس در مرحله بعدی در حملاتی برگردان یابد، بازدارندگی وارد سطوح نازلی میشود.
اکنون در این شرایط جنگی ایران در برابر معادله بسیار دشوار و پیچیدهای قرار گرفته و ترمیم این آسیب بسیار پرهزینه است؛ معادله وارد آوردن ضربهای قوی که بازدارندگی آسیب دیده را ترمیم کند و در عین حال تنش را مهار و از وقوع جنگ جلوگیری کند. کما این که تداوم این روند هم بیشتر از قبل، طرفهای متخاصم را وسوسه میکند؛ حتی ممکن است به تغییر کامل ادراک آنها و وقوع یک جنگ منجر شود.
اما عامل دیگر آسیب به بازدارندگی و اعتبار کلامی ایران -نه تنها میان دشمنان و خصوم آن، بلکه حتی هواداران در منطقه- نوعی پرحرفی و تهدیدِ مفرطِ غیرمقرون با عمل است که با واقعیتهای دست و پاگیر مواجه و به مرور زمان هم خود تهدید به یک تهدید تبدیل شده است و هم با خلق تصویری سلبی آسیب بیشتری به بازدارندگی وارد میکند.
تصویرسازی از قدرت خود در ذهن دشمن به این شکل نیست.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
Forwarded from نگاهِ دیگر | صابر گُلعنبری
🔺جنگ لبنان پس از رهبر حزبالله!
بدون شک ترور سیدحسن نصرالله خسران بزرگی چه در بعد میدانی، چه روحی و روانی برای جبهه مقاومت به ویژه ایران است. انقلاب اسلامی ایران مهمترین باورمند و متحد فکری، سیاسی و میدانی خود در خارج از مرزهای ایران را در حساسترین شرایط منطقه از دست داد.
تروری در این سطح نظر به عواقب آن و اساسا سلسله ترورهای اخیر علیه حزبالله برونداد ورود عمیقتر آمریکا در این جنگ است. چنین حمله و تروری بدون مشارکت آمریکا چه در بعد هماهنگی و برنامهریزی و احتمالا مشارکت فعال سیا و پنتاگون در دو حوزه اطلاعاتی و عملیاتی انجام نشده است. کما این که این اتفاق مسبوق به عملیات فریب چند وجهی آمریکا و اسرائیل بوده است؛ از طرح مشکوک آتش بس موقت 21 روزه طی دو روز گذشته و سفر نتانیاهو در این شرایط جنگی به نیویورک گرفته تا تبادل پیام و تحرکاتی برای آغاز مذاکراتی هستهای و غیره.
جنگ لبنان منعکسکننده بازنگری اسرائیل و به روز رسانی مستمر راهبرد خود در قبال حزبالله از 2006 و برنامهریزی دقیق از آن زمان است که همچنان مترصد تکمیل حلقه نهایی برنامه خود و فرصت و زمانی مناسب برای این جنگ بوده است. اما این حلقه همان رخنه بزرگ و مکشوف شدن اسرار حزبالله از طریق وسایل ارتباطی(شنود) بوده است که چند ماه قبل تکمیل شد. از آن زمان هم لحن اسرائیل در قبال حزبالله و جبهه شمالی رفته رفته تغییر کرد.
از این رو، تفاوت این جنگ با جنگ 2006 در این است که در جنگ 33 روزه اسرائیل کاملا غافلگیر شد و بدون برنامهریزی قبلی پس از اسارت دو نیروی خود جنگ را به راه انداخت؛ اما در جنگ کنونی نه تنها غافلگیر نشده بلکه با برنامهریزی کامل و در اوج آمادگی اطلاعاتی و امنیتی وارد شده است؛ بر عکس جنگ غزه که اسرائیل کاملا غافلگیر شد.
اکنون این پرسش پیش میآید که سرنوشت حزبالله و جنگ لبنان چه خواهد شد؟
اسرائیل این ترور را "نظم نوین" و آغاز تغییر در خاورمیانه دانسته است. رهبری حزبالله هم در بیانیه امروز خود عهد بسته است که «به جهاد خود در مقابله با دشمن، حمایت از غزه و فلسطین و دفاع از لبنان» ادامه خواهد داد.
ترور این تعداد رهبر و فرمانده رده بالای حزبالله تاکنون در تاریخ آن سابقه نداشته و متحمل ضربهای سنگین و بیسابقه شده است و در سختترین شرایط خود قرار دارد؛ اما در تحلیل پیامد این اتفاق نباید فراموش کرد که حزبالله یک تشکیلات و سازمان است و کشور نیست که با ترور رهبران نظام سیاسی حاکم بر آن، این نظام ساقط و نظامی دیگر جایگزین آن شود؛ یا ارتشی رسمی که با حذف فرماندهان ارشد آن شیرازهاش از هم بپاشد.
تاکنون بزرگترین دستاوردی که اسرائیل در جبهه شمالی به دست آورده است، امنیتی و اطلاعاتی در نتیجه رخنه الکترونیک و انسانی است و فعلا تا تبدیل این دستاوردها به پیروزی نظامی و سیاسی فاصله دارد. هر وقت این ضربات به پایان دادن به حملات حزبالله و به تبع آن بازگشت ساکنان شهرکها به شمال اسرائیل و در کل گسست ارتباط آن با جبهه غزه و همچنین بازگرداندن حزبالله به شمال رودخانه لیطانی ختم شود، آن وقت میتوان گفت که تل آویو دستاوردهای خود را نقد و به پیروزی سیاسی و نظامی راهبردی تبدیل کرده است. اما چنان که در غزه هم برآورده نشد، در لبنان نیز محتمل نیست.
پس از این ترور ارتش اسرائیل به سمت غزهای کردن جنوب لبنان و ضاحیه بیروت حرکت و به احتمال زیاد حمله زمینی خود را نیز آغاز کند، اما این حمله در واقع انتقال جنگ به مرحلهای است که حزبالله در آن مانند حماس در غزه میتواند جنگ لبنان را وارد وضعیتی قفل شده و بنبست کند و از طرف مقابل تلفات زیادی بگیرد.
همچنان که ترور اسماعیل هنیه رهبر حماس برگردانی راهبردی در جنگ غزه برای اسرائیل نداشت، ترور سیدحسن نصرالله نیز با وجود تبعات بیشتر چنین است. اما حزبالله در راه ساماندهی وضعیت داخلی خود با مجموعه چالشهای امنیتی مهمی در این شرایط جنگی مواجه است.
کمیت و کیفیت واکنش حزبالله به ترور رهبر خود سنجه مهمی برای پیشبینی آینده جنگ لبنان پس از سیدحسن نصرالله و همچنین تحرکات بعدی اسرائیل خواهد بود.
دولت نتانیاهو که اکنون از این ترورها سرمست است و دست خود را برتر میداند، بعید است که به این حملات در لبنان اکتفا کند و احتمالا بعد از لبنان اهدافی را در یمن و عراق هدف قرار دهد و اگر در هفتههای آتی اهداف خود در جنگ لبنان را در حال تحقق ببیند، احتمالا به هدفی بزرگتر یعنی ایران و حملاتی موردی فکر کند. در این میان، متغیر مهم و چه بسا تعیین کننده له یا علیه اسرائیل نوع مواجهه ایران با تحولات جدید است.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
بدون شک ترور سیدحسن نصرالله خسران بزرگی چه در بعد میدانی، چه روحی و روانی برای جبهه مقاومت به ویژه ایران است. انقلاب اسلامی ایران مهمترین باورمند و متحد فکری، سیاسی و میدانی خود در خارج از مرزهای ایران را در حساسترین شرایط منطقه از دست داد.
تروری در این سطح نظر به عواقب آن و اساسا سلسله ترورهای اخیر علیه حزبالله برونداد ورود عمیقتر آمریکا در این جنگ است. چنین حمله و تروری بدون مشارکت آمریکا چه در بعد هماهنگی و برنامهریزی و احتمالا مشارکت فعال سیا و پنتاگون در دو حوزه اطلاعاتی و عملیاتی انجام نشده است. کما این که این اتفاق مسبوق به عملیات فریب چند وجهی آمریکا و اسرائیل بوده است؛ از طرح مشکوک آتش بس موقت 21 روزه طی دو روز گذشته و سفر نتانیاهو در این شرایط جنگی به نیویورک گرفته تا تبادل پیام و تحرکاتی برای آغاز مذاکراتی هستهای و غیره.
جنگ لبنان منعکسکننده بازنگری اسرائیل و به روز رسانی مستمر راهبرد خود در قبال حزبالله از 2006 و برنامهریزی دقیق از آن زمان است که همچنان مترصد تکمیل حلقه نهایی برنامه خود و فرصت و زمانی مناسب برای این جنگ بوده است. اما این حلقه همان رخنه بزرگ و مکشوف شدن اسرار حزبالله از طریق وسایل ارتباطی(شنود) بوده است که چند ماه قبل تکمیل شد. از آن زمان هم لحن اسرائیل در قبال حزبالله و جبهه شمالی رفته رفته تغییر کرد.
از این رو، تفاوت این جنگ با جنگ 2006 در این است که در جنگ 33 روزه اسرائیل کاملا غافلگیر شد و بدون برنامهریزی قبلی پس از اسارت دو نیروی خود جنگ را به راه انداخت؛ اما در جنگ کنونی نه تنها غافلگیر نشده بلکه با برنامهریزی کامل و در اوج آمادگی اطلاعاتی و امنیتی وارد شده است؛ بر عکس جنگ غزه که اسرائیل کاملا غافلگیر شد.
اکنون این پرسش پیش میآید که سرنوشت حزبالله و جنگ لبنان چه خواهد شد؟
اسرائیل این ترور را "نظم نوین" و آغاز تغییر در خاورمیانه دانسته است. رهبری حزبالله هم در بیانیه امروز خود عهد بسته است که «به جهاد خود در مقابله با دشمن، حمایت از غزه و فلسطین و دفاع از لبنان» ادامه خواهد داد.
ترور این تعداد رهبر و فرمانده رده بالای حزبالله تاکنون در تاریخ آن سابقه نداشته و متحمل ضربهای سنگین و بیسابقه شده است و در سختترین شرایط خود قرار دارد؛ اما در تحلیل پیامد این اتفاق نباید فراموش کرد که حزبالله یک تشکیلات و سازمان است و کشور نیست که با ترور رهبران نظام سیاسی حاکم بر آن، این نظام ساقط و نظامی دیگر جایگزین آن شود؛ یا ارتشی رسمی که با حذف فرماندهان ارشد آن شیرازهاش از هم بپاشد.
تاکنون بزرگترین دستاوردی که اسرائیل در جبهه شمالی به دست آورده است، امنیتی و اطلاعاتی در نتیجه رخنه الکترونیک و انسانی است و فعلا تا تبدیل این دستاوردها به پیروزی نظامی و سیاسی فاصله دارد. هر وقت این ضربات به پایان دادن به حملات حزبالله و به تبع آن بازگشت ساکنان شهرکها به شمال اسرائیل و در کل گسست ارتباط آن با جبهه غزه و همچنین بازگرداندن حزبالله به شمال رودخانه لیطانی ختم شود، آن وقت میتوان گفت که تل آویو دستاوردهای خود را نقد و به پیروزی سیاسی و نظامی راهبردی تبدیل کرده است. اما چنان که در غزه هم برآورده نشد، در لبنان نیز محتمل نیست.
پس از این ترور ارتش اسرائیل به سمت غزهای کردن جنوب لبنان و ضاحیه بیروت حرکت و به احتمال زیاد حمله زمینی خود را نیز آغاز کند، اما این حمله در واقع انتقال جنگ به مرحلهای است که حزبالله در آن مانند حماس در غزه میتواند جنگ لبنان را وارد وضعیتی قفل شده و بنبست کند و از طرف مقابل تلفات زیادی بگیرد.
همچنان که ترور اسماعیل هنیه رهبر حماس برگردانی راهبردی در جنگ غزه برای اسرائیل نداشت، ترور سیدحسن نصرالله نیز با وجود تبعات بیشتر چنین است. اما حزبالله در راه ساماندهی وضعیت داخلی خود با مجموعه چالشهای امنیتی مهمی در این شرایط جنگی مواجه است.
کمیت و کیفیت واکنش حزبالله به ترور رهبر خود سنجه مهمی برای پیشبینی آینده جنگ لبنان پس از سیدحسن نصرالله و همچنین تحرکات بعدی اسرائیل خواهد بود.
دولت نتانیاهو که اکنون از این ترورها سرمست است و دست خود را برتر میداند، بعید است که به این حملات در لبنان اکتفا کند و احتمالا بعد از لبنان اهدافی را در یمن و عراق هدف قرار دهد و اگر در هفتههای آتی اهداف خود در جنگ لبنان را در حال تحقق ببیند، احتمالا به هدفی بزرگتر یعنی ایران و حملاتی موردی فکر کند. در این میان، متغیر مهم و چه بسا تعیین کننده له یا علیه اسرائیل نوع مواجهه ایران با تحولات جدید است.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari