🔳⭕️ فحش و مشت، آسان ترین راهِ حل اختلاف!
روزی در یکی از خیابان های شهر پاریس به همراه همسرم به دنبال آدرسی بودیم. می گشتیم و پیدا نمی کردیم. در نبش یکی از خیابان ها مرد میانسالی ناگهان به همسرم برخورد کرد و همسرم بر زمین افتاد. اساسا چنین انتظاری نداشتم چون معمولا در خیابان های شهرهای اروپایی عابران به آرامی و با احتیاط راه می روند. مرد میانسال به دلیل آنچه رخ داده بود مدام عذر خواهی می کرد و با چرخاندن انگشت اشاره اش کنار سرش، می گفت که اصلا حواسش به مسیر نبوده است. همه چیز سریع می گذشت.
بگذارید صادقانه بگویم. لحظه ای به ذهنم خطور کرد که یقه اش را بگیرم، به او فحش بدهم و مشتی بر صورتش بکوبم!!! با خودم گفتم ناسلامتی تو مرد هستی و باید از همسرت محافظت کنی. ولی خودم را کنترل کردم. چون زود متوجه شدم که در ایران نیستم و آنجا حساب و کتاب دارد! آن مرد میانسال مدام از همسرم می پرسید "صدمه ای ندیده اید؟" می پرسید "آیا لازم است به آمبولانس زنگ بزند؟" همسرم هم می گفت نیازی به آمبولانس نیست. آن مرد آرام شد و دوباره عذرخواهی کرد. موبایلش را از جیبش بیرون آورد و گفت پس به پلیس زنگ می زنم. به همسرم نگاه کردم. هر دو تعجب کردیم. نکند دیوانه است؟ پرسیدم "چرا پلیس؟" گفت "خب بیاید و بررسی کند". باز با تعجب به همسرم نگاه کردم، آیا ما را مسخره می کند؟ به آن مرد میانسال گفتم "لازم نیست پلیس بیاید". چند بار از همسرم پرسید "مشکلی با من ندارید و اجازه می دهید من بروم؟" گفتیم مشکلی نیست؛ بفرمایید. باز توضیح داد، عذر خواهی کرد و رفت. برای من که نسبت به مسائل اجتماعی کنجکاوم این اتفاق قابلتأمل بود.
💡 اینکه در کشورهای توسعهیافته، به افراد آموختهاند که برای هر اتفاقی؛ راهحل مسالمتآمیزی وجود دارد و برای پرهیز از تنش و تضاد، بهتر است افراد آن راهحلها را بکار گیرند. هرچند بهعنوان یک جامعهشناس معتقدم که زمینههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در افزایش نزاعها و به عبارتی تضادهای اجتماعی نقش دارند و نباید مسئله را بیشازحد سادهسازی کرد؛ ولی بااینوجود فکر میکنم که اگر مهارتهای حل تضاد و اختلاف به افراد آموزش داده شود شاهد کاهش آمار نزاع باشیم. میدانم که برای مثال در برنامههای آموزشی مدارس کشورهای توسعهیافته و در دروس مهارتهای اجتماعیشان، یکی از مباحثی که به شکلهای مختلف به دانش آموزان آموزش داده میشود همین مهارتهای حل تضاد Conflict Resolution Skills است. این امر نهتنها در نهاد آموزشی بلکه در سایر نهادها بهویژه خانواده هم جدی تلقی میشود.
متأسفانه آموزش چنین عناوینی در نهادهای اجتماعی ما جدی نیست. گویی آسانترین سازوکار حل تضاد، فحش و سپس مشت است! تعارف نداریم؛ در این جامعه از سطوح پایین تا سطوح بالا، معمولاً از آسانترین سازوکار حل تضاد یعنی فحش و مشت، که البته تبعات ناگواری هم برای جامعه دارد، استفاده میشود. چرا ؟ چون مهارتهای حل تضاد را به ما یاد نداده اند.
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |💬 Telegram |
روزی در یکی از خیابان های شهر پاریس به همراه همسرم به دنبال آدرسی بودیم. می گشتیم و پیدا نمی کردیم. در نبش یکی از خیابان ها مرد میانسالی ناگهان به همسرم برخورد کرد و همسرم بر زمین افتاد. اساسا چنین انتظاری نداشتم چون معمولا در خیابان های شهرهای اروپایی عابران به آرامی و با احتیاط راه می روند. مرد میانسال به دلیل آنچه رخ داده بود مدام عذر خواهی می کرد و با چرخاندن انگشت اشاره اش کنار سرش، می گفت که اصلا حواسش به مسیر نبوده است. همه چیز سریع می گذشت.
بگذارید صادقانه بگویم. لحظه ای به ذهنم خطور کرد که یقه اش را بگیرم، به او فحش بدهم و مشتی بر صورتش بکوبم!!! با خودم گفتم ناسلامتی تو مرد هستی و باید از همسرت محافظت کنی. ولی خودم را کنترل کردم. چون زود متوجه شدم که در ایران نیستم و آنجا حساب و کتاب دارد! آن مرد میانسال مدام از همسرم می پرسید "صدمه ای ندیده اید؟" می پرسید "آیا لازم است به آمبولانس زنگ بزند؟" همسرم هم می گفت نیازی به آمبولانس نیست. آن مرد آرام شد و دوباره عذرخواهی کرد. موبایلش را از جیبش بیرون آورد و گفت پس به پلیس زنگ می زنم. به همسرم نگاه کردم. هر دو تعجب کردیم. نکند دیوانه است؟ پرسیدم "چرا پلیس؟" گفت "خب بیاید و بررسی کند". باز با تعجب به همسرم نگاه کردم، آیا ما را مسخره می کند؟ به آن مرد میانسال گفتم "لازم نیست پلیس بیاید". چند بار از همسرم پرسید "مشکلی با من ندارید و اجازه می دهید من بروم؟" گفتیم مشکلی نیست؛ بفرمایید. باز توضیح داد، عذر خواهی کرد و رفت. برای من که نسبت به مسائل اجتماعی کنجکاوم این اتفاق قابلتأمل بود.
💡 اینکه در کشورهای توسعهیافته، به افراد آموختهاند که برای هر اتفاقی؛ راهحل مسالمتآمیزی وجود دارد و برای پرهیز از تنش و تضاد، بهتر است افراد آن راهحلها را بکار گیرند. هرچند بهعنوان یک جامعهشناس معتقدم که زمینههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در افزایش نزاعها و به عبارتی تضادهای اجتماعی نقش دارند و نباید مسئله را بیشازحد سادهسازی کرد؛ ولی بااینوجود فکر میکنم که اگر مهارتهای حل تضاد و اختلاف به افراد آموزش داده شود شاهد کاهش آمار نزاع باشیم. میدانم که برای مثال در برنامههای آموزشی مدارس کشورهای توسعهیافته و در دروس مهارتهای اجتماعیشان، یکی از مباحثی که به شکلهای مختلف به دانش آموزان آموزش داده میشود همین مهارتهای حل تضاد Conflict Resolution Skills است. این امر نهتنها در نهاد آموزشی بلکه در سایر نهادها بهویژه خانواده هم جدی تلقی میشود.
متأسفانه آموزش چنین عناوینی در نهادهای اجتماعی ما جدی نیست. گویی آسانترین سازوکار حل تضاد، فحش و سپس مشت است! تعارف نداریم؛ در این جامعه از سطوح پایین تا سطوح بالا، معمولاً از آسانترین سازوکار حل تضاد یعنی فحش و مشت، که البته تبعات ناگواری هم برای جامعه دارد، استفاده میشود. چرا ؟ چون مهارتهای حل تضاد را به ما یاد نداده اند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️«چرا» بسیار مهمتر از «چگونه» است.
✅ مهمتر از اینکه بدانید چگونه باید یک کار را انجام دهید، این است که بدانید چرا باید آن کار را انجام دهید. اگر به اندازه کافی دلیلی برای چرایی انجام دادن کاری وجود نداشته باشد، آنگاه علاقهای هم برای استقامت در چگونگی انجام دادن آن نیز وجود نخواهد داشت.
✅ وقتی ذهنتان را طوری تنظیم کنید که همواره به دنبال چیزهایی که میخواهید، باشد، همانها موجودیت بیرونی مییابند و شما قادر خواهید بود آنها را ببینید. درواقع آن دسته از پیامهایی را میبینید، میشنوید و تجربهشان میکنید که ذهنتان بر آنها متمرکز است.
✅ وقتی هدفهایتان را مشخص میکنید، به ذهن خود این فرصت را میدهید که به آن فکر کند. به ذهنتان چند جفت چشم میدهید که انسانها، شرایط، گفتگوها و ایدههای جدید را ببیند. به این صورت دنیای بیرونیتان با دنیای درونیتان که همان اهدافتان است، منطبق میشود.
#چرا
#چگونه
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️ Telegram |
#چرا
#چگونه
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️داستان مدیریتی (شیر و مورچه)
✅ مورچهها هر روز صبح زود سر کار میرفتند و بلافاصله کارشان را شروع میکردند و با خوشحالی به میزان زیادی تولید میکردند.
رئیسشان که یک شیر بود، از اینکه میدید مورچهها میتوانند بدون سرپرستی بدین گونه کار کنند، بسیار متعجب بود.
✅ بنابراین فکر کرد که اگر مورچهها میتوانند بدون هیچ گونه سرپرستی بدین گونه تولید کنند، پس با داشتن یک سرپرست حتما میزان تولیدشان بسیار بالاتر خواهد رفت. او بدین منظور سوسکی را که تجربه بسیار زیادی در سرپرستی داشت و به نوشتن گزارشات عالی شهره بود، استخدام کرد.
✅ اولین تصمیم سوسک راه اندازی دستگاه ثبت ورود و خروج بود. او همچنین برای نوشتن و تایپ گزارشاتش به کمک یک منشی نیاز داشت. عنکبوتی هم مدیریت بایگانی و تماسهای تلفنی را بر عهده گرفت.
✅ شیر از گزارشات سوسک لذت برده و از او خواست که نمودارهایی که نرخ تولید را توصیف میکند تهیه نموده که با آن بشود روندها را تجزیه و تحلیل کند. او میتوانست از این موارد در گزارشاتی که به هیئت مدیره میداد استفاده کند. بنابراین سوسک مجبور شد که کامپیوتر جدیدی به همراه یک دستگاه پرینتر لیزری بخرد.
✅ او از یک مگس برای مدیریت واحد تکنولوژی اطلاعات استفاده کرد.
مورچهها از این حد افراطی کاغذبازی و جلساتی که بیشترین وقتش را هدر می داد متنفر بودند. شیر به این نتیجه رسید که زمان آن فرا رسیده که شخصی را به عنوان مسئول واحدی که مورچهها در آن کار میکردند معرفی کند.
✅ این سمت به جیرجیرک داده شد.
اولین تصمیم او هم خرید یک فرش و نیز یک صندلی ارگونومیک برای دفترش بود. این مسئول جدید یعنی جیرجیرک هم به یک کامپیوتر و یک دستیار شخصی که از واحد قبلیاش آورده بود، به منظور کمک به برنامه بهینهسازی استراتژیک کنترل کارها و بودجه نیاز پیدا کرد.
✅ اکنون واحدی که مورچهها در آن کار میکرد، به مکان غمگینی تبدیل شده بود که دیگر هیچ کسی در آنجا نمیخندید و همه ناراحت بودند. در این زمان بود که جیرجیرک، رئیس یعنی شیر را متقاعد کرد که نیاز مبرم به شروع یک مطالعه درخصوص سنجش شرایط محیطی دارد. با مرور هزینههایی که برای ادارهی واحد مورچه میشد، شیر فهمید که بهرهوری بسیار کمتر از گذشته شده است.
✅ بنابراین او جغدی که مشاور شناخته شده و معتبری بود را برای ممیزی و پیشنهاد راه حل اصلاحی استخدام نمود.
جغد سه ماه را در آن واحد گذراند و با یک گزارش حجیم چند جلدی باز آمد. نتیجه نهایی این بود: "تعداد کارکنان بسیار زیاد است". حدس می زنید اولین کسانی که شیر اخراج کرد چه کسی بود؟ مسلماً مورچهها ! چون آنها عدم انگیزهشان را نشان داده بودند و نگرش منفی داشتند.
✅ مورچهها اخراج شدند و سیستم به کارش ادامه داد.
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |💬 Telegram |
رئیسشان که یک شیر بود، از اینکه میدید مورچهها میتوانند بدون سرپرستی بدین گونه کار کنند، بسیار متعجب بود.
مورچهها از این حد افراطی کاغذبازی و جلساتی که بیشترین وقتش را هدر می داد متنفر بودند. شیر به این نتیجه رسید که زمان آن فرا رسیده که شخصی را به عنوان مسئول واحدی که مورچهها در آن کار میکردند معرفی کند.
اولین تصمیم او هم خرید یک فرش و نیز یک صندلی ارگونومیک برای دفترش بود. این مسئول جدید یعنی جیرجیرک هم به یک کامپیوتر و یک دستیار شخصی که از واحد قبلیاش آورده بود، به منظور کمک به برنامه بهینهسازی استراتژیک کنترل کارها و بودجه نیاز پیدا کرد.
جغد سه ماه را در آن واحد گذراند و با یک گزارش حجیم چند جلدی باز آمد. نتیجه نهایی این بود: "تعداد کارکنان بسیار زیاد است". حدس می زنید اولین کسانی که شیر اخراج کرد چه کسی بود؟ مسلماً مورچهها ! چون آنها عدم انگیزهشان را نشان داده بودند و نگرش منفی داشتند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ ۱۰ ویژگی کارمند خوب از زبان مدیران گوگل
✅ در میان شرکتهای بزرگ دنیا، اگر شما هم میخواهید از دید گوگل یک کارمند نمونه و ایدهآل باشید، این ده نکته را بخوانید و به آنها فکر کنید.
🚩 ماهر باشد، نه آموزشدیده
«لازل باک»، معاون ارشد رئیس عملیات نیروی انسانی گوگل، در مصاحبهای با نیویورک تایمز در سال 2013، از استراتژیهای این شرکت در زمینهی نیروی انسانی گفت.
یکی از مسائل مطرحشده این است که گوگل بر روی تواناییهای افراد تأکید دارد نه بر روی تحصیلات آنها. بر اساس گفتهی وی اگر یک فرد تازه فارغالتحصیل بخواهد در گوگل استخدام شود، معدل او ملاک عمل نخواهد بود بلکه بر اساس مهارتهای عملی سنجیده میشود.
🚩 باک همچینین در این مصاحبه گفته است که توانایی یادگیری یک فاکتور اصلی برای گوگل در تصمیم گیری برای استخدام است. شاید امتیاز بالا در یک تست هوش بسیار عالی باشد اما اگر داشتن ظرفیت رشد ثابت نشود، همهچیز عوض خواهد شد.
گاهی تخصص مانع اصلی است
بداند چه زمانی رهبری کند و چه زمانی پیروی
🚩 گوگل به دنبال رهبرانی است که قادر به ترکیب اعتمادبهنفس و سازگاری باشند.
رهبرانی که برای اجرای یک پروژه پیشرو باشند و هر موقع لازم شد به عقب برگردند و یک شخص واجد شرایط را در میانهی میدان بگذارند.
🚩 باک میگوید مهم این است که یک رهبر بداند چه زمانی باید قدرت را واگذار کنند و یا پابهپای کارمندان خود پیش برود.
🚩 بر کار خود احساس مالکیت داشته باشد
ممکن است شما برای یک شرکت کار کنید اما گوگل میخواهد طوری به کار خود متعهد باشید که انگار شما تنها سهامدار آن شرکت هستید. بر روی هر پروژه طوری کار کنید که انگار آبروی خودتان در میان است نه شرکت. بهترینِ خودتان را در تمام اوقات ارائه کنید.
😀 یا بزرگ شود یا به خانه بازگردد!
عینک گوگل، اتومبیل بدون راننده، اینها ایدههای کوچکی به نظر میرسند؟ شاید حوصلهی گوگل از ایدههای کوچک سر میرود و همیشه ترجیحش این است که روی ایدههای جسورانه و نوآورانه کار کند.
😀 در جستجوی غیرمنتظرهها باشد
تکنولوژیهای بسیاری که گوگل پدید آورد، از یک موتور جستجو شروع شد و حالا به خودروی بدون راننده ختم میشود. چیزهایی که وقتی گوگل آنها را معرفی کرد، بی سابقه و غیر قابل تصور بودند.
💡 اشمیت میگوید: «استراتژی کسب و کار ما رقابت نیست. گوگل برای یک تکه پای دعوا نمیکند، گوگل تصمیم میگیرد که چطور یک پای جدید بپزد.»
اگر میخواهید یک کارمند موفق باشید، به دنبال راههای جدید باشید.
😀 فقط بر روی پول درآوردن تمرکز نکند
گوگل معتقد است که اولویت محصول باید خلق ارزش باشد. بسیاری از پروژههای گوگل در بدو ساخته شدن، راهی برای درآمد نداشتند اما این موضوع بعد از آنکه گوگل محصولات ضروری برای مشتریان تولید کرد، حل شد.
«استرو تلر»، از مدیران گوگل، در مصاحبه ای در بیبیسی گفته بود:«امکاناتی مانند موتور جستجو، مترجم گوگل و یا نقشهها برای عموم مردم رایگان هستند؛ اغلب هم تا سالها راهی برای تبلیغات یا جبران مالی ندارند. گوگل از اینها پولی درنمیآورد و اصلاً برنامهای برای کسب درآمد از آنها ندارد، گوگل تنها ارزشی برای کاربران ایجاد میکند. ما کشف خواهیم کرد که بعدها چطور از آن پول دربیاوریم.»
در یک محیط تجارتی به شدت سنتی، این یک نکتهی سخت است. اما باید بتوانید اول بر روی ارزش تمرکز کنید و بعد به عنوان یک کارمند خوب کشف کنید که چطور میتوانید از خلاقیت خود پول دربیاورید.
😀 بر روی پروژههای دیگر وقت بگذارد.
هر جمعه کارمندان گوگل به شرکت میآیند تا بر روی پروژههایی که در طول هفته بر روی آنها کار نمیکنند، کار کنند. این کار تا کنون منجر به نوآوریهایی مانند Gmail شده است که هویت گوگل را تعریف میکنند. استرو به عنوان یکی از ناظران پروژههای جسورانهی گوگل میگوید: «همیشه مشکلی هست که ما میتوانیم آن را شناسایی کنیم، اما گاهی سختتر از آن چیزی است که فکر میکنیم! مهم این است که به محض کشف یک مشکل، می توانید آن را حل کنید و کارکنان گوگل دراین مورد حرفهیی هستند!»
🚩 🚩 شکست را یک پلهی ضروری برای پیروزی بداند
به ازای هر پروژه مانند Gmail، دو جین پروژهی دیگر وجود دارد که به جایی نرسیدهاند و فراموش شدهاند. حتی عینک گوگل در ابتدا یک پروژهی در هم شکسته مینمود. گوگل میداند که اشتباهات بزرگ، آنها را به جایی میرساند که جهشهای بزرگ داشته باشند. بنابراین از شکستها نترسید، این شکستها میتواند پلهی پیشبرندهی شما به سمت موفقیت بعدی باشند.
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️ Telegram |
«لازل باک»، معاون ارشد رئیس عملیات نیروی انسانی گوگل، در مصاحبهای با نیویورک تایمز در سال 2013، از استراتژیهای این شرکت در زمینهی نیروی انسانی گفت.
یکی از مسائل مطرحشده این است که گوگل بر روی تواناییهای افراد تأکید دارد نه بر روی تحصیلات آنها. بر اساس گفتهی وی اگر یک فرد تازه فارغالتحصیل بخواهد در گوگل استخدام شود، معدل او ملاک عمل نخواهد بود بلکه بر اساس مهارتهای عملی سنجیده میشود.
گاهی تخصص مانع اصلی است
بداند چه زمانی رهبری کند و چه زمانی پیروی
رهبرانی که برای اجرای یک پروژه پیشرو باشند و هر موقع لازم شد به عقب برگردند و یک شخص واجد شرایط را در میانهی میدان بگذارند.
ممکن است شما برای یک شرکت کار کنید اما گوگل میخواهد طوری به کار خود متعهد باشید که انگار شما تنها سهامدار آن شرکت هستید. بر روی هر پروژه طوری کار کنید که انگار آبروی خودتان در میان است نه شرکت. بهترینِ خودتان را در تمام اوقات ارائه کنید.
عینک گوگل، اتومبیل بدون راننده، اینها ایدههای کوچکی به نظر میرسند؟ شاید حوصلهی گوگل از ایدههای کوچک سر میرود و همیشه ترجیحش این است که روی ایدههای جسورانه و نوآورانه کار کند.
تکنولوژیهای بسیاری که گوگل پدید آورد، از یک موتور جستجو شروع شد و حالا به خودروی بدون راننده ختم میشود. چیزهایی که وقتی گوگل آنها را معرفی کرد، بی سابقه و غیر قابل تصور بودند.
💡 اشمیت میگوید: «استراتژی کسب و کار ما رقابت نیست. گوگل برای یک تکه پای دعوا نمیکند، گوگل تصمیم میگیرد که چطور یک پای جدید بپزد.»
اگر میخواهید یک کارمند موفق باشید، به دنبال راههای جدید باشید.
گوگل معتقد است که اولویت محصول باید خلق ارزش باشد. بسیاری از پروژههای گوگل در بدو ساخته شدن، راهی برای درآمد نداشتند اما این موضوع بعد از آنکه گوگل محصولات ضروری برای مشتریان تولید کرد، حل شد.
«استرو تلر»، از مدیران گوگل، در مصاحبه ای در بیبیسی گفته بود:«امکاناتی مانند موتور جستجو، مترجم گوگل و یا نقشهها برای عموم مردم رایگان هستند؛ اغلب هم تا سالها راهی برای تبلیغات یا جبران مالی ندارند. گوگل از اینها پولی درنمیآورد و اصلاً برنامهای برای کسب درآمد از آنها ندارد، گوگل تنها ارزشی برای کاربران ایجاد میکند. ما کشف خواهیم کرد که بعدها چطور از آن پول دربیاوریم.»
در یک محیط تجارتی به شدت سنتی، این یک نکتهی سخت است. اما باید بتوانید اول بر روی ارزش تمرکز کنید و بعد به عنوان یک کارمند خوب کشف کنید که چطور میتوانید از خلاقیت خود پول دربیاورید.
هر جمعه کارمندان گوگل به شرکت میآیند تا بر روی پروژههایی که در طول هفته بر روی آنها کار نمیکنند، کار کنند. این کار تا کنون منجر به نوآوریهایی مانند Gmail شده است که هویت گوگل را تعریف میکنند. استرو به عنوان یکی از ناظران پروژههای جسورانهی گوگل میگوید: «همیشه مشکلی هست که ما میتوانیم آن را شناسایی کنیم، اما گاهی سختتر از آن چیزی است که فکر میکنیم! مهم این است که به محض کشف یک مشکل، می توانید آن را حل کنید و کارکنان گوگل دراین مورد حرفهیی هستند!»
به ازای هر پروژه مانند Gmail، دو جین پروژهی دیگر وجود دارد که به جایی نرسیدهاند و فراموش شدهاند. حتی عینک گوگل در ابتدا یک پروژهی در هم شکسته مینمود. گوگل میداند که اشتباهات بزرگ، آنها را به جایی میرساند که جهشهای بزرگ داشته باشند. بنابراین از شکستها نترسید، این شکستها میتواند پلهی پیشبرندهی شما به سمت موفقیت بعدی باشند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ نقش مداومت و سرسختی در رسیدن به اهداف
✅ آیا تا به حال به این فکر کردین که چه چیزی میتونه از یک شخص معمولی یک ورزشکار خوب، یک رهبر خوب یا یک پدر و مادر خوب بسازه؟ چرا بعضی از افراد میتونن به اهدافشون دست پیدا کنن در حالی که دیگران در این راه شکست میخورن؟ چه چیزی باعث این تفاوت میشه؟ قدرت ذهنی.
معمولا دم دست ترین پاسخ برای این سوال صحبت در مورد استعداد افراد هست. او باید باهوشترین دانشمند در آزمایشگاه باشه. او در تیم از همه سریعتره. او یک استراتژیست کسب و کار معرکهست. اما فارغ از همهی اینها، همهی ما میدونیم که چیزهایی فراتر از این موارد وجود داره.
در واقع، اگر کمی دقیقتر به این موضوع نگاه کنیم، میبینیم که «استعداد» و «هوشمندی» اونطور هم که فکر میکنید نقش زیادی رو در این حوزه ایفا نمیکنن. اما چه چیزی هست که میتونه تاثیر بیشتری از استعداد و هوشمندی داشته باشه؟ قطعا «مداومت و سرسختی».
براساس نتایج تحقیقات انجام شده، نقش قدرت ذهنی (یا همان مداومت و سرسختی) در رسیدن به اهداف در زمینههای سلامتی، کسب و کار و زندگی از هر مورد دیگهای بیشتر هست. این میتونه خبر خوبی باشه. ممکنه نتونین از تاثیر وراثت یا ژنها در رسیدن به اهداف فرار کنین؛ اما در عوض کارهای زیادی هست که میتونین برای توسعه قدرت ذهنیتون انجام بدین.
✅ دانشمندان مدیریت در خصوص مداومت در انجام کار چه میگویند:
✅ کارهاي بزرگ با قدرت (Strength) انجام نمي شوند بلكه با ادامه دادن حتي تحت سخت ترين شرايط (perseverance) قابل انجام هستند. / سموئل جانسون
✅ كسي كه سنگ رو مي شكاند بيش از صد بار به آن ضربه مي زند و هيچ تغييري در آن نمي بيند. ضربه صد و يكم به يكباره سنگ رو دو نيم مي كند. واقعيت اين است كه اگرچه به نظر مي رسد شكست سنگ ناشي از ضربه آخر هستش ولي اون صد ضربه اول اگر زده نمي شد هيچ وقت سنگ شكسته نمي شد./جيكوب اي ريس
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |💬 Telegram |
معمولا دم دست ترین پاسخ برای این سوال صحبت در مورد استعداد افراد هست. او باید باهوشترین دانشمند در آزمایشگاه باشه. او در تیم از همه سریعتره. او یک استراتژیست کسب و کار معرکهست. اما فارغ از همهی اینها، همهی ما میدونیم که چیزهایی فراتر از این موارد وجود داره.
در واقع، اگر کمی دقیقتر به این موضوع نگاه کنیم، میبینیم که «استعداد» و «هوشمندی» اونطور هم که فکر میکنید نقش زیادی رو در این حوزه ایفا نمیکنن. اما چه چیزی هست که میتونه تاثیر بیشتری از استعداد و هوشمندی داشته باشه؟ قطعا «مداومت و سرسختی».
براساس نتایج تحقیقات انجام شده، نقش قدرت ذهنی (یا همان مداومت و سرسختی) در رسیدن به اهداف در زمینههای سلامتی، کسب و کار و زندگی از هر مورد دیگهای بیشتر هست. این میتونه خبر خوبی باشه. ممکنه نتونین از تاثیر وراثت یا ژنها در رسیدن به اهداف فرار کنین؛ اما در عوض کارهای زیادی هست که میتونین برای توسعه قدرت ذهنیتون انجام بدین.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️چرا باید خودتان سرمایه گذاری را یاد بگیرید؟
🔴بهترین جواب رو توماس ساول، اقتصاددان مشهور داده است: احمقانهترین و خطرناکترین روش برای تصمیمگیری این است که تصمیم گرفتنها را به افرادی بسپاریم که هیچ هزینهای برای اشتباه بودن آن تصمیمات نمیپردازند.
👤توماس ساول
#سخنان
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️ Telegram |
🔴بهترین جواب رو توماس ساول، اقتصاددان مشهور داده است: احمقانهترین و خطرناکترین روش برای تصمیمگیری این است که تصمیم گرفتنها را به افرادی بسپاریم که هیچ هزینهای برای اشتباه بودن آن تصمیمات نمیپردازند.
👤توماس ساول
#سخنان
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ در مورد اهدافتان حرف نزنيد !
تصور كنيد كه دركافه اى كنار دوستانتان مشغول صحبت كردن درباره مسائل كارى و زندگيتان هستيد
هركدام مشتاقانه درباره موفقيت ها و دستاوردهايتان در زندگى صحبت ميكنيد.
وقتى نوبت به شما ميرسد ، ناخودآگاه تصميم ميگيريد درمورد روياها و اهدافتان و برنامه هايى كه براى رسيدن به آنها داريد ، صحبت كنيد ميگوييد : "احساس ميكنم وقتش رسيده كه كسب و كار شخصى خودم را راه بياندازم ، ميخواهم خودم را در اتاق كارم حبس كنم ، سخت كار كنم تا به هدفم برسم . حتما موفق ميشم ، از حالا به خاطر اين موفقيت خوشحالم "
دوستانتان خواهند گفت : " آه البته كه توانايى اين كار را دارى تو انسان موفقى هستى " و به شما پيشاپيش تبريك ميگويند
🔹تاييد و تشويق آنها احساس رضايت درونى عميقى درون شما ايجاد ميكند به طوريكه شادى درونى خود را كاملا احساس ميكنيد
🔴اما چه باور كنيد چه نه دراين لحظه مرتكب خطايى بزرگ شديد !! مطالعات روانشناسى بسيارى از سال ١٩٣٣ انجام شده اند كه نشان ميدهند بسيارى از افرادى كه درباره اهداف و تصميم هاى مهم در زندگى شخصى و كاريشان با ديگران صحبت ميكنند ، شانس كمترى براى موفقيت دارند
اما چرا ؟
مطالعات نشان ميدهند كه در مغز انسان سمبل هايى براى تشخيص هويت وجود دارد كه تصويرِ ما از هويت شخصى مان را ميسازد
اين سمبل ها در مغز ما از دو طريق توليد ميشوند :
1 ) صحبت كردن
2 ) عمل كردن
🔹بنابراين صحبت كردن راجع به يك هدف و هيجان زده شدن قبل از رسيدن به هدف باعث ساخته شدن يك سمبل هويتى مربوط به آن در مغز ميشود
و اين تصور در ناخودآگاه شكل ميگيرد كه كار مورد نظر انجام شده
نتايج منتشر شده از مطالعه اخير پيتر گلويتزر ، پروفسور روانشناسى دانشگاه ان واى سى نشان ميدهد كه اعلام كردن اهداف ، سمبل هاى هويتى را در مغز ايجاد ميكند كه باعث ميشود از آن لحظه به بعد انگيزه و اشتياق كمترى براى تلاش به سوى هدف داشته باشيم
شايد اين مسئله براى شماهم اشنا باشدكه بلافاصله پس از تصميم گيرى هيجان و اشتياق زيادى داريد ولی به مرور زمان بی انگيزه ميشويد
🔹بنابراين ، ازين لحظه به بعد سكوت كنيد و اهدافتان را شخصى و مثل يك راز حفظ كنيد
در شرايطى كه نميتوانيد جلوى خودتان را بگيريد و بسيار مشتاقيد كه هدفتان را باكسى در ميان بگذاريد
💡 لطفا از كلماتى استفاده كنيد كه رضايتمندى كمترى در مغز شما ايجاد كند
⛔️در مورد اهدافتان حرف نزنيد !
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |💬 Telegram |
تصور كنيد كه دركافه اى كنار دوستانتان مشغول صحبت كردن درباره مسائل كارى و زندگيتان هستيد
هركدام مشتاقانه درباره موفقيت ها و دستاوردهايتان در زندگى صحبت ميكنيد.
وقتى نوبت به شما ميرسد ، ناخودآگاه تصميم ميگيريد درمورد روياها و اهدافتان و برنامه هايى كه براى رسيدن به آنها داريد ، صحبت كنيد ميگوييد : "احساس ميكنم وقتش رسيده كه كسب و كار شخصى خودم را راه بياندازم ، ميخواهم خودم را در اتاق كارم حبس كنم ، سخت كار كنم تا به هدفم برسم . حتما موفق ميشم ، از حالا به خاطر اين موفقيت خوشحالم "
دوستانتان خواهند گفت : " آه البته كه توانايى اين كار را دارى تو انسان موفقى هستى " و به شما پيشاپيش تبريك ميگويند
🔹تاييد و تشويق آنها احساس رضايت درونى عميقى درون شما ايجاد ميكند به طوريكه شادى درونى خود را كاملا احساس ميكنيد
🔴اما چه باور كنيد چه نه دراين لحظه مرتكب خطايى بزرگ شديد !! مطالعات روانشناسى بسيارى از سال ١٩٣٣ انجام شده اند كه نشان ميدهند بسيارى از افرادى كه درباره اهداف و تصميم هاى مهم در زندگى شخصى و كاريشان با ديگران صحبت ميكنند ، شانس كمترى براى موفقيت دارند
اما چرا ؟
مطالعات نشان ميدهند كه در مغز انسان سمبل هايى براى تشخيص هويت وجود دارد كه تصويرِ ما از هويت شخصى مان را ميسازد
اين سمبل ها در مغز ما از دو طريق توليد ميشوند :
1 ) صحبت كردن
2 ) عمل كردن
🔹بنابراين صحبت كردن راجع به يك هدف و هيجان زده شدن قبل از رسيدن به هدف باعث ساخته شدن يك سمبل هويتى مربوط به آن در مغز ميشود
و اين تصور در ناخودآگاه شكل ميگيرد كه كار مورد نظر انجام شده
نتايج منتشر شده از مطالعه اخير پيتر گلويتزر ، پروفسور روانشناسى دانشگاه ان واى سى نشان ميدهد كه اعلام كردن اهداف ، سمبل هاى هويتى را در مغز ايجاد ميكند كه باعث ميشود از آن لحظه به بعد انگيزه و اشتياق كمترى براى تلاش به سوى هدف داشته باشيم
شايد اين مسئله براى شماهم اشنا باشدكه بلافاصله پس از تصميم گيرى هيجان و اشتياق زيادى داريد ولی به مرور زمان بی انگيزه ميشويد
🔹بنابراين ، ازين لحظه به بعد سكوت كنيد و اهدافتان را شخصى و مثل يك راز حفظ كنيد
در شرايطى كه نميتوانيد جلوى خودتان را بگيريد و بسيار مشتاقيد كه هدفتان را باكسى در ميان بگذاريد
💡 لطفا از كلماتى استفاده كنيد كه رضايتمندى كمترى در مغز شما ايجاد كند
⛔️در مورد اهدافتان حرف نزنيد !
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👈چگونه فروش موفق داشته باشیم؟
👈چگونه محصولاتمان را به دیگران عرضه کنیم؟
👈چگونه تولید محتوا داشته باشیم؟
@marketing_dg
@marketing_dg
@marketing_dg
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ دام احتمال در تصمیمگیری چیست؟
✅ فرض کنید می خواهید یک رستوران راه اندازی کنید، پیش از هر چیز باید دنبال محلی مناسب باشید. محل مناسب هم جایی است که "احتمال" مراجعه مشتریان بالا باشد. در دیگر کسب و کارها هم قضیه متفاوت نیست و باید در گام نخست این پرسش را پاسخ داد که "احتمال" خرید محصول چقدر است و آیا می توان روی درآمد آینده حساب کرد. لازم به گفتن نیست که در بسیاری تصمیم گیری های هرروزه با مسئله "احتمال" سروکار داریم.
✅ در یک پژوهش، اطلاعات مقدماتی در مورد بانویی به نام "کارول" را به آزمایش شوندگان داده شد و "کارول" کسی معرفی شد که در دوران دانشجویی بسیار به موسیقی و هنر علاقه داشته است و هزینه و وقت زیادی را برای فعالیت های هنری صرف می کرده است. سپس از افراد خواسته شد بگویند کدامیک از این دو گزینه "محتمل تر" اند:
الف: "کارول" کارمند بانک است.
ب: "کارول" کارمند بانک است و به فعالیت هنری هم مشغول است.
✅ کاشف به عمل آمد که بسیاری از افراد گزینه دوم را انتخاب کردند! در صورتی که روشن است گزینه نخست عام تر و کلی تر است و دومی را هم در بر می گیرد و "احتمال" بالاتری دارد. (دو گزینه "فردا باران می بارد" و "فردا از ساعت 2 تا 3 باران می بارد" را در نظر بگیرید). علت این است که افراد اغلب آن چیزی را انتخاب می کنند که بازنمای اطلاعات بیشتری باشد و این شاید "محتمل ترین" گزینه نباشد.
✅ در تصمیم گیری های ساده هم دام احتمال بسیار جدی است، تصور کنید که در یک تصمیم گیری واقعی با هزار پیچیدگی و ابهام تا چه اندازه می تواند کار دشوار باشد.
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |💬 Telegram |
الف: "کارول" کارمند بانک است.
ب: "کارول" کارمند بانک است و به فعالیت هنری هم مشغول است.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
این کانال حداقل های لازم را به شما آموزش میدهد.
نکته مهم: پستها در طول روز کوتاه ، کم و کاربردی
( حتما ببینید)
موفقیت و توسعه فردی
.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️چرا ارائۀ بازخورد مثبت به دیگران مهم است؟
✅ امروزه در محل کار، بازخورد دادن در بهبود روحیه، همسویی در تیمها، حل مسائل و افزایش سودآوری نقشی حیاتی دارد. بازخورد ابزاری برای کمک به تغییرات رفتاری در محیط کار است.
✅ سازمانها سالانه میلیاردها دلار هزینه میکنند تا نحوۀ بازخورد دادن مؤثرتر را به سرپرستان، مدیران و رهبرانشان آموزش دهند. بازخورددهندگان یاد میگیرند که اگر بازخوردشان با مقاومت روبهرو شد، روی حرفشان پافشاری کنند. با این حال اگر بازخوردگیرنده تمایل یا توانایی درک بازخورد را نداشته باشد، هرچه هم پافشاری کنید یا بازخورد را با مهارت بیان کنید فایدهای ندارد.
فرقی نمیکند بازخورددهنده تا چه حد اختیار یا قدرت داشته باشد، افسار امور در دست بازخوردگیرندگان است که چه چیزی را بپذیرند و چه چیزی را نپذیرند، برداشتشان از آنچه میشنوند چه باشد و آیا میخواهند تغییر کنند یا نه.
از طرفی ارائۀ بازخورد مثبت نیز به همان اندازۀ نقد سازنده لازم است.
✅ بازخورد مثبت چیست؟
بازخورد مثبت پیامی است که نقاط قوت، دستاوردها یا موفقیتهای فردی دیگر را تصدیق میکند. تبادل بازخورد مثبت برای همه سودمند است. با اینکه شاید به نظر برسد ارائۀ بازخورد جزو وظایف مدیران است، باید بازشناختن نقاط قوت همکاران را نیز در اولویت قرار داد، زیرا این امر آنها را در شناخت و تقویت مهارتهایشان یاری میدهد، زمینههای لازم را بهبود میبخشد و حس کلی مثبتی را در محیط کار برقرار میکند.
✅ ارائۀ بازخورد مفید
برای اینکه بازخوردی مثبت (یا منفی) اثربخش باشد، باید قبل از مطرح شدن کاملاٌ تمام جوانبش را سنجید. اگر در موقعیتی هستید که بازخورد مثبت بدهید فکر کنید چطور میتوانید جزئیات دقیقی را به مخاطب انتقال بدهید تا او دقیقاً به علت بینظیر بودن کارش پی ببرد. مورد زیر مثال خوبی از ارائۀ بازخورد مثبت و مفید است:
«ارائهات عالی بود! استدلالت را با دادهها تقویت کردی و تحلیلت هم خلاقانه بود، هم درست. مخاطب نیز به مهارتهای ارائهات واکنش مثبتی داشت، زیرا اطلاعات را به روشی واضح و جالب مطرح کردی و انتقال دادی.»
در این مثال، جزئیات دقیقی را از نحوۀ ارائۀ همکارتان به او میدهید و او میتواند در آینده آنها را بهکار بگیرید؛ همکارتان اینطور جمعبندی میکند که:
استدلالش را با دادههای قوی تقویت کرده است.
دادههایی که برای تحلیل خود استفاده کرده مناسب بوده است.
ارائهاش قوی بوده و نظر مخاطب را جلب کرده است.
اگر به جای این، بازخورد مبهمی میدادید، همکارتان متوجه نقاط قوت ارائهاش نمیشد و درنتیجه، نمیدانست در ارائههای بعدی خود کدام کارش را ادامه بدهد و کدام را نه.
#بازخورد
#بازخورد_مثبت
#قسمت_اول
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |💬 Telegram |
فرقی نمیکند بازخورددهنده تا چه حد اختیار یا قدرت داشته باشد، افسار امور در دست بازخوردگیرندگان است که چه چیزی را بپذیرند و چه چیزی را نپذیرند، برداشتشان از آنچه میشنوند چه باشد و آیا میخواهند تغییر کنند یا نه.
از طرفی ارائۀ بازخورد مثبت نیز به همان اندازۀ نقد سازنده لازم است.
بازخورد مثبت پیامی است که نقاط قوت، دستاوردها یا موفقیتهای فردی دیگر را تصدیق میکند. تبادل بازخورد مثبت برای همه سودمند است. با اینکه شاید به نظر برسد ارائۀ بازخورد جزو وظایف مدیران است، باید بازشناختن نقاط قوت همکاران را نیز در اولویت قرار داد، زیرا این امر آنها را در شناخت و تقویت مهارتهایشان یاری میدهد، زمینههای لازم را بهبود میبخشد و حس کلی مثبتی را در محیط کار برقرار میکند.
برای اینکه بازخوردی مثبت (یا منفی) اثربخش باشد، باید قبل از مطرح شدن کاملاٌ تمام جوانبش را سنجید. اگر در موقعیتی هستید که بازخورد مثبت بدهید فکر کنید چطور میتوانید جزئیات دقیقی را به مخاطب انتقال بدهید تا او دقیقاً به علت بینظیر بودن کارش پی ببرد. مورد زیر مثال خوبی از ارائۀ بازخورد مثبت و مفید است:
«ارائهات عالی بود! استدلالت را با دادهها تقویت کردی و تحلیلت هم خلاقانه بود، هم درست. مخاطب نیز به مهارتهای ارائهات واکنش مثبتی داشت، زیرا اطلاعات را به روشی واضح و جالب مطرح کردی و انتقال دادی.»
در این مثال، جزئیات دقیقی را از نحوۀ ارائۀ همکارتان به او میدهید و او میتواند در آینده آنها را بهکار بگیرید؛ همکارتان اینطور جمعبندی میکند که:
استدلالش را با دادههای قوی تقویت کرده است.
دادههایی که برای تحلیل خود استفاده کرده مناسب بوده است.
ارائهاش قوی بوده و نظر مخاطب را جلب کرده است.
اگر به جای این، بازخورد مبهمی میدادید، همکارتان متوجه نقاط قوت ارائهاش نمیشد و درنتیجه، نمیدانست در ارائههای بعدی خود کدام کارش را ادامه بدهد و کدام را نه.
#بازخورد
#بازخورد_مثبت
#قسمت_اول
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ گروه خونی افراد موفق چیست؟
✅ تحقیقات نشان می دهد، بیشتر افراد موفق و متعهد به کار، گروه خونی مشترکی با هم دارند.
✅ افرادی که گروه خونی آنها O است، در منصب های مهمی مشغول به کار هستند، اما حقیقت چیست؟ افرادی که گروه خونی آنها، O است، بیش از سایر گروه های خونی، مبتلا به کم کاری یا پرکاری تیروئید می شوند و این باعث چاقی یا لاغری بیش از حد این افراد، احساس خستگی و احتباس آب می شود. همچنین افرادی که گروه خونی آنها O است، به دلیل ترشح زیاد اسید معده، بیشتر دچار زخم معده می شوند.
✅ ژاپنی ها به افرادی که گروه خونی آنها O است توجه ویژه ای دارند و معتقدند؛ این افراد، شخصیتی مسئولیت پذیر، متعهد، منظم دارند. از این رو تلاش می کنند تا بیشتر کارمندان خود را از میان افرادی که گروه خونی آنها O است، برگزینند.
✅ بهتر است این افراد از مصرف قهوه، کافئین و الکل خودداری کنند؛ زیرا مصرف زیاد این مواد باعث افزایش سطح آدرنالین، نور آدرنالین می شود.
افرادی که گروه خونی آنها، O است، از توانائی های خارق العاده ای برخوردارند، اما با هزینه کردن مبالغ زیاد و تصمیم گیری های مهم، دچار استرس می شوند.
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️ Telegram |
افرادی که گروه خونی آنها، O است، از توانائی های خارق العاده ای برخوردارند، اما با هزینه کردن مبالغ زیاد و تصمیم گیری های مهم، دچار استرس می شوند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️چطور بازخورد مثبت بدهیم؟
✅ با اینکه بازخورد باید مختص فرد و موقعیت باشد، چند روال مطلوب هست که میتوانید برای بازخورد دادن مدنظر داشته باشید:
-هرگاه امکانش بود، رفتار مثبت را به نتایج کسبوکار پیوند بدهید.
-بازخوردتان در مورد کاری را در زودترین زمان ممکن بدهید.
-اگر ممکن و مناسب بود، بازخورد مثبت را در جمع بگویید.
-تا حد ممکن دقیق و جزئی بازخورد بدهید تا طرف مقابل بتواند بازخورد مثبت را در موقعیتهای آتی بهکار بگیرید.
-بهدفعات و برای مسائل بیاهمیت بازخورد مثبت ندهید تا ارزش آن حفظ شود.
-با رفتار یا لحن تکبرآمیز بازخورد مثبت ندهید و هنگام ارائۀ بازخورد مثبت به مافوق خود درایت به خرج بدهید.
-اگر مدیر هستید، برای ارائۀ بازخورد مثبت، منتظر بازبینی عملکرد سالانۀ کارمند نمانید. درعوض، تصمیم بگیرید مرتب بازخورد مثبت و سازنده بدهید تا انگیزه و مشارکت کارکنان حفظ شود.
✅ مزیتهای بازخورد مثبت
با اینکه برخی افراد با دریافت بازخورد سازنده رشد میکنند، تأکید صرف بر بازخورد منفی یا سازنده روحیه را تضعیف میکند، بهرهوری را کاهش میدهد و در لایههای پنهانی، به کارکنان این احساس را میدهد که قدرشان دانسته نمیشود یا تأثیری در کار ندارند. درنتیجه، ارائة منظم بازخورد مثبت در محیط کار سودمند است، زیرا مزیتهایی را برای کارکنان، تیم و بهطورکلی، سازمان به ارمغان میآورد.
🚩 بازخورد مثبت مشارکت را بالا میبرد.
بازخورد دادن دربارۀ کارهای درست افراد، مشارکت در کار و مشارکت با همکاران را بالا میبرد. بهراحتی در میان گذاشتن ایدههای جدید و بیان کردن مشکلاتی که لازم است حل شوند ازجمله مزیتهای مشارکت بالا محسوب میشود.
🚩 بازخورد مثبت استاندارد مشخصی را در کار حفظ میکند.
تبادل بازخورد مثبت در جهت استانداردهای سازمان به شما و همکارانتان کمک میکند کیفیت کار و رفتار موردانتظار کارفرمای خود را حفظ کنید. این امر کمک میکند با موفقیت نقش خود را ایفا کنید و مسیر افزایش حقوق و ترفیع را هموار سازید.
🚩 بازخورد مثبت عملکرد را بهبود میبخشد
حتی اگر همین حالا هم عملکردتان بالا باشد یا در سطح مدیریت باشید، بازخورد مثبتْ مهارتها و ویژگیهای مشخصی را بهبود میبخشد. بهبود عملکرد بهرهوری را افزایش میدهد و ثمراتی را برای حرفه و سازمانتان به ارمغان میآورد.
🚩 بازخورد مثبت مقرونبهصرفه است.
ایجاد محیطی حمایتی و مثبت بهرهوری را افزایش و اختلاف میان اعضای تیم را کاهش میدهد. این دو عامل با هم در نتیجۀ بازخورد مفید و مستمر بین همکاران، و بین سرپرستان و زیردستان مستقیم به صرفهجویی در هزینهها منجر میشود.
#بازخورد
#بازخورد_مثبت
#قسمت_دوم
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |💬 Telegram |
-هرگاه امکانش بود، رفتار مثبت را به نتایج کسبوکار پیوند بدهید.
-بازخوردتان در مورد کاری را در زودترین زمان ممکن بدهید.
-اگر ممکن و مناسب بود، بازخورد مثبت را در جمع بگویید.
-تا حد ممکن دقیق و جزئی بازخورد بدهید تا طرف مقابل بتواند بازخورد مثبت را در موقعیتهای آتی بهکار بگیرید.
-بهدفعات و برای مسائل بیاهمیت بازخورد مثبت ندهید تا ارزش آن حفظ شود.
-با رفتار یا لحن تکبرآمیز بازخورد مثبت ندهید و هنگام ارائۀ بازخورد مثبت به مافوق خود درایت به خرج بدهید.
-اگر مدیر هستید، برای ارائۀ بازخورد مثبت، منتظر بازبینی عملکرد سالانۀ کارمند نمانید. درعوض، تصمیم بگیرید مرتب بازخورد مثبت و سازنده بدهید تا انگیزه و مشارکت کارکنان حفظ شود.
با اینکه برخی افراد با دریافت بازخورد سازنده رشد میکنند، تأکید صرف بر بازخورد منفی یا سازنده روحیه را تضعیف میکند، بهرهوری را کاهش میدهد و در لایههای پنهانی، به کارکنان این احساس را میدهد که قدرشان دانسته نمیشود یا تأثیری در کار ندارند. درنتیجه، ارائة منظم بازخورد مثبت در محیط کار سودمند است، زیرا مزیتهایی را برای کارکنان، تیم و بهطورکلی، سازمان به ارمغان میآورد.
بازخورد دادن دربارۀ کارهای درست افراد، مشارکت در کار و مشارکت با همکاران را بالا میبرد. بهراحتی در میان گذاشتن ایدههای جدید و بیان کردن مشکلاتی که لازم است حل شوند ازجمله مزیتهای مشارکت بالا محسوب میشود.
تبادل بازخورد مثبت در جهت استانداردهای سازمان به شما و همکارانتان کمک میکند کیفیت کار و رفتار موردانتظار کارفرمای خود را حفظ کنید. این امر کمک میکند با موفقیت نقش خود را ایفا کنید و مسیر افزایش حقوق و ترفیع را هموار سازید.
حتی اگر همین حالا هم عملکردتان بالا باشد یا در سطح مدیریت باشید، بازخورد مثبتْ مهارتها و ویژگیهای مشخصی را بهبود میبخشد. بهبود عملکرد بهرهوری را افزایش میدهد و ثمراتی را برای حرفه و سازمانتان به ارمغان میآورد.
ایجاد محیطی حمایتی و مثبت بهرهوری را افزایش و اختلاف میان اعضای تیم را کاهش میدهد. این دو عامل با هم در نتیجۀ بازخورد مفید و مستمر بین همکاران، و بین سرپرستان و زیردستان مستقیم به صرفهجویی در هزینهها منجر میشود.
#بازخورد
#بازخورد_مثبت
#قسمت_دوم
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️حد و مرز داشته باشید.
✅ مؤثرترین رهبران یک برنامه ساده دارند. آنها بر اساس ارزش ها و اهداف خود زندگی می کنند و مرزهای محکمی در مورد کار و زندگی خود دارند. و هیچ مشکلی برای نه گفتن ندارند.
✅ اگر چیزی به شما خدمت نمی کند، ارزش زیادی ندارد، و اگر باعث نمی شود فردا بهتر از امروز باشید، به سادگی به آن “نه” بگویید.
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |💬 Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️چطور میتوانیم هزینه استرس کاری را کاهش دهیم؟
استرس محیط کار علاوه بر لطمه های اقتصادی به سازمان ها، میتواند روی بهرهوری و سلامت شخصی شما نیز اثر بگذارد.
راب کوک در این ویدئو ۱۰ دقیقه ای، راهکارهایی را با شما درمیان میگذارد تا به سلامت روانی، فیزیکی و احساسی خود بازگردید.
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |💬 Telegram |
استرس محیط کار علاوه بر لطمه های اقتصادی به سازمان ها، میتواند روی بهرهوری و سلامت شخصی شما نیز اثر بگذارد.
راب کوک در این ویدئو ۱۰ دقیقه ای، راهکارهایی را با شما درمیان میگذارد تا به سلامت روانی، فیزیکی و احساسی خود بازگردید.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM