🔳⭕️ اثر پروانه ای در زنجیره ای از موفقیت ها
✅ داستانی کوتاه و جذاب خواندم بنام «مردی در قطار» از نویسنده ای سیاه پوست. او و برادرانش شادکامی خود را مدیون مردی گمنام در قطار هستند که سالها پیش با لطفی که در حق پدر آنها کرده و چه بسا خود از تاثیرات آن بی خبرست سرنوشت کل یک خانواده و احتمالا چندین نسل بعدی را تغییر داد.
✅ خلاصه داستان را با هم بخوانیم:
او [پدر نویسنده] فرزند هشتم خانواده فقیری بوده که به خاطر استعدادش او را برای تحصیل به شهر میفرستند، ولی پول تامین شهریه و هزینه های زندگیش را ندارند. کودک مجبور است هر روز از صبح زود تا شب در کنار تحصیل برای تامین هزینه ها مشاغل سختی را تجربه کند. این امر و خستگی های زیاد باعث افت تحصیلی وی می شود. در آستانه اخراج از کالج، شغل موقت مهمانداری در قطار می یابد. شبی یکی از مسافرین از او برای همسر بیمارش شیر گرم طلب می کند و با مشاهده ادب و مهربانی اش،کنجکاو شده و سوالاتی از او در زمینه محل تحصیل و زندگی اش می پرسد. مدتی بعد رییس کالج به او که در آستانه ترک تحصیل قرار دارد خبر میدهد که مردی در قطار که برای همسرش شیر گرم داده ای و از قضا مدیر موفق یک روزنامه است پانصد دلار شهریه تحصیل، پانسیون و کتابهایت را اهدا کرده است.
✅ این بخشش غیرمنتظره، نه تنها باعث شد وی بتواند کالج را به پایان برساند، بلکه در کلاس خود شاگرد اول باشد و همچنین تحصیل در دانشگاه نیویورک، ازدواج خوب، کار مناسب و زنجیره ای از موفقیت ها و شادکامی ها را برایش به ارمغان آورد.
✅ تحلیل راهبردی:
اثر پروانهای به این اشاره میکند که تغییری کوچک در یک سیستم میتواند باعث تغییرات شدید در آینده شود. اثر پروانهای به این معناست که تغییر جزیی در شرایط اولیه میتواند به نتایج وسیع و پیشبینی نشده در خروجی های یک سیستم منجر شود و این سنگ بنای تئوری آشوب است.
✅ یکی از مهم ترین و معروف مثال ها این است که می گویند مثلاً بالزدن پروانه در چین (اینسوی عالم) می تواند باعث وقوع توفان در آمریکا (آنسوی عالم) شود.
✅ نکته اینجاست که این تغییرات کوچک و آن تاثیرات بزرگ لزوما همیشه جنبه آشوبناکانه ندارند بلکه می تواند به منجر به یک موفقیت و تغییر مثبت بزرگ شود. شبیه به کاری که مردی در قطار انجام داد.
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram |
او [پدر نویسنده] فرزند هشتم خانواده فقیری بوده که به خاطر استعدادش او را برای تحصیل به شهر میفرستند، ولی پول تامین شهریه و هزینه های زندگیش را ندارند. کودک مجبور است هر روز از صبح زود تا شب در کنار تحصیل برای تامین هزینه ها مشاغل سختی را تجربه کند. این امر و خستگی های زیاد باعث افت تحصیلی وی می شود. در آستانه اخراج از کالج، شغل موقت مهمانداری در قطار می یابد. شبی یکی از مسافرین از او برای همسر بیمارش شیر گرم طلب می کند و با مشاهده ادب و مهربانی اش،کنجکاو شده و سوالاتی از او در زمینه محل تحصیل و زندگی اش می پرسد. مدتی بعد رییس کالج به او که در آستانه ترک تحصیل قرار دارد خبر میدهد که مردی در قطار که برای همسرش شیر گرم داده ای و از قضا مدیر موفق یک روزنامه است پانصد دلار شهریه تحصیل، پانسیون و کتابهایت را اهدا کرده است.
اثر پروانهای به این اشاره میکند که تغییری کوچک در یک سیستم میتواند باعث تغییرات شدید در آینده شود. اثر پروانهای به این معناست که تغییر جزیی در شرایط اولیه میتواند به نتایج وسیع و پیشبینی نشده در خروجی های یک سیستم منجر شود و این سنگ بنای تئوری آشوب است.
Instagram | Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️داستان مدیریتی:مدیریت موفق مثل شعبده بازی است
🔴یک روز رئیس یک شرکت در رستورانی، واقع در مرکز شهر ناهار میخورد. وسط ناهار بود که صدای آشنای 4 نفر را از غرفه کناری شنید. بحث آنقدر شدید بود که او نمی توانست استراق سمع نکند. او میشنید که هر یک از مدیران با غرور درباره قسمت خود داد سخن میدادند. مهندس ارشد بخش تولید می گفت: "بحثی نیست، بخشی که مهمترین کمک را به موقعیت یک شرکت می کند بخش تولید است. اگر شما در شرکت خود تولید خالص نداشته باشید، پس هیچ دستاوردی نخواهید داشت."
↙️ناگهان مدیر بخش فروش، وسط حرف او پرید و گفت: "اشتباه است! بهترین تولید دنیا بی فایده است مگر اینکه برای فروش آن، بخش فروش و بازاریابی نهایت سعی خود را بکند."
↙️معاون سازمان که مسئول روابط عمومی و همگانی بود، نظر دیگری داشت و میگفت: "اگر شما درون و برون شرکت تصویر خوبی نداشته باشید، شکست حتمی است. هیچ کس محصول شرکتی را که مورد اطمینان نیست نمیخرد."
↙️دیگر معاون رئیس که مسئولیت روابط انسانی سازمان را به عهده داشت، در واکنش به او گفت: "ما همه می دانیم که قدرت یک شرکت بر پایه افراد آن شرکت است. یک شرکت با افرادی که شخصا" دارای انگیزه قوی منفی هستند، به بن بست میرسد."
↙️هر یک از چهار مرد بلند پرواز در زمینه مودر علاقه خود بحث می کردند. بحث ادامه یافت تا این که رئیس ناهار خود را تمام کرد. او هنگام بیرون رفتن از رستوران کنار غرفه آنها ایستاد و گفت: "آقایان محترم، من ناخودآگاه به صحبت های شما گوش کردم و از افتخاری که هر یک از شما در قسمت خود بدست آورده اید، لذت بردم، اما باید بگویم که تجربه به من نشان داده است همه شما اشتباه میکنید. هیچ بخشی از یک شرکت به تنهایی مسئول موفقیت آن نیست.
↙️اگر شما به عمق مساله فکر کنید، در مییابید که مدیریت یک شرکت موفق درست مثل شعبده بازی است که سعی میکند 5 توپ را در هوا نگه دارد. چهار عدد از این توپ ها سفید هستند و روی یکی از آنها نوشته شده است: "تولید". روی دیگری نوشته شده است: "فروش". روی توپ دیگر نوشته شده "روابط عمومی و همگانی " و روی توپ چهارم نوشته شده: "مردم". علاوه بر این چهار توپ سفید ، یک توپ قرمز وجود دارد. روی این توپ قرمز نوشته شده است: "سود". همیشه شعبده باز باید به خاطر داشته باشد که هر چه اتفاق بیفتد نباید توپ قرمز را روی زمین بیندازد."
↙️حق با او بود. یک شرکت با بهترین میزان تولید، عالیترین وجه در بین مردم، داشتن افراد بسیار متعهد و پشتیبانی مالی بسیار بالا، بدون سود به زودی دچار مشکل میشود. مشکلی که به سرعت 500 شرکت موفق را به یک خاطره تبدیل می کند.
✅ نتیجه راهبردی
🔸در اغلب سازمانها بعضی از مدیران و بخشها، نقش خود را کلیدی و یا اصل و بقیه را حاشیه میپندارند و اهمیت و جایگاه خود را بیش از بیش در سازمان بزرگ میپندارند به گونه ای که نقش دیگران را نادیده میانگارند و از این نکته غافلند که سازمان آنها در حقیقت یک سیستم بهم پیوسته است و موفقیت هر عضو از اعضا وابسته به سایرین است.
🔸چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
🔹میتوان گفت که توپ قرمز، هدف یک سیستم یا سازمان است و توپهای سفید، وسیله رسیدن به آن هدف هستند، نه خود هدف. معمولاً جابجایی در اهداف به دلیل نگرش اشتباه در مورد هدف و وسیله رخ میدهد.
#داستان_مدیریتی
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️ Telegram |
🔴یک روز رئیس یک شرکت در رستورانی، واقع در مرکز شهر ناهار میخورد. وسط ناهار بود که صدای آشنای 4 نفر را از غرفه کناری شنید. بحث آنقدر شدید بود که او نمی توانست استراق سمع نکند. او میشنید که هر یک از مدیران با غرور درباره قسمت خود داد سخن میدادند. مهندس ارشد بخش تولید می گفت: "بحثی نیست، بخشی که مهمترین کمک را به موقعیت یک شرکت می کند بخش تولید است. اگر شما در شرکت خود تولید خالص نداشته باشید، پس هیچ دستاوردی نخواهید داشت."
↙️ناگهان مدیر بخش فروش، وسط حرف او پرید و گفت: "اشتباه است! بهترین تولید دنیا بی فایده است مگر اینکه برای فروش آن، بخش فروش و بازاریابی نهایت سعی خود را بکند."
↙️معاون سازمان که مسئول روابط عمومی و همگانی بود، نظر دیگری داشت و میگفت: "اگر شما درون و برون شرکت تصویر خوبی نداشته باشید، شکست حتمی است. هیچ کس محصول شرکتی را که مورد اطمینان نیست نمیخرد."
↙️دیگر معاون رئیس که مسئولیت روابط انسانی سازمان را به عهده داشت، در واکنش به او گفت: "ما همه می دانیم که قدرت یک شرکت بر پایه افراد آن شرکت است. یک شرکت با افرادی که شخصا" دارای انگیزه قوی منفی هستند، به بن بست میرسد."
↙️هر یک از چهار مرد بلند پرواز در زمینه مودر علاقه خود بحث می کردند. بحث ادامه یافت تا این که رئیس ناهار خود را تمام کرد. او هنگام بیرون رفتن از رستوران کنار غرفه آنها ایستاد و گفت: "آقایان محترم، من ناخودآگاه به صحبت های شما گوش کردم و از افتخاری که هر یک از شما در قسمت خود بدست آورده اید، لذت بردم، اما باید بگویم که تجربه به من نشان داده است همه شما اشتباه میکنید. هیچ بخشی از یک شرکت به تنهایی مسئول موفقیت آن نیست.
↙️اگر شما به عمق مساله فکر کنید، در مییابید که مدیریت یک شرکت موفق درست مثل شعبده بازی است که سعی میکند 5 توپ را در هوا نگه دارد. چهار عدد از این توپ ها سفید هستند و روی یکی از آنها نوشته شده است: "تولید". روی دیگری نوشته شده است: "فروش". روی توپ دیگر نوشته شده "روابط عمومی و همگانی " و روی توپ چهارم نوشته شده: "مردم". علاوه بر این چهار توپ سفید ، یک توپ قرمز وجود دارد. روی این توپ قرمز نوشته شده است: "سود". همیشه شعبده باز باید به خاطر داشته باشد که هر چه اتفاق بیفتد نباید توپ قرمز را روی زمین بیندازد."
↙️حق با او بود. یک شرکت با بهترین میزان تولید، عالیترین وجه در بین مردم، داشتن افراد بسیار متعهد و پشتیبانی مالی بسیار بالا، بدون سود به زودی دچار مشکل میشود. مشکلی که به سرعت 500 شرکت موفق را به یک خاطره تبدیل می کند.
🔸در اغلب سازمانها بعضی از مدیران و بخشها، نقش خود را کلیدی و یا اصل و بقیه را حاشیه میپندارند و اهمیت و جایگاه خود را بیش از بیش در سازمان بزرگ میپندارند به گونه ای که نقش دیگران را نادیده میانگارند و از این نکته غافلند که سازمان آنها در حقیقت یک سیستم بهم پیوسته است و موفقیت هر عضو از اعضا وابسته به سایرین است.
🔸چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
🔹میتوان گفت که توپ قرمز، هدف یک سیستم یا سازمان است و توپهای سفید، وسیله رسیدن به آن هدف هستند، نه خود هدف. معمولاً جابجایی در اهداف به دلیل نگرش اشتباه در مورد هدف و وسیله رخ میدهد.
#داستان_مدیریتی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ اگر رئیس شما بیشتر این ویژگیها را دارد، توصیه می کنیم بدون تردید، دست به کار یافتن شغل جدیدی برای خود باشید!
در آمریکا هر کارمند 40% اوقات روزانه خود را در محل کار سپری می کند. این زمان 4 برابر زمانی است که او با خانواده و دوستان خود صرف می کند. بررسی های موسسه گالوپ نشان می دهد که 67% کارمندان شرایط محیط کار را آزار دهنده و غیر جذاب می دانند. و دلیل اصلی 82% از آنها برای چنین احساسی، نشستن شخصی بر صندلی ریاست است که از نگاه آنان شایستگی کافی برای ریاست را ندارد.
15 ویژگی زیر را چک کنید. اگر رئیس شما بیشتر این ویژگیها را دارا بود، توصیه می کنیم بدون تردید، دست به کار یافتن شغل جدیدی برای خود باشید...
🚩 رئیس رقابتی
رئیس شما به جای پرورش توانمندیهای شما مدام با شما رقابت می کند و سعی میکند شما را در برابر خود کم فروغ نشان دهد تا خودش بیشتر به نظر برسد.
🚩 رئیس من خیلی بهترم
مهم نیست که کیفیت و کمیت کار شما چگونه است. رئیس همین کار را خیلی بهتر، سریعتر و با هزینه کمتری انجام می دهد.
🚩 رئیس دست نیافتنی
رئیس شما معمولا در دسترس نیست. در هر ساعتی از روز رئیس دست یافتنی نیست ولی شما همیشه باید پشت میز کار خود باشید.
🚩 رئیس ایده کش
تکه کلام رئیس شما در برابر ایده های شما اینست "که به درد نمی خوره"
🚩 رئیس غیرواقع بین
واقعیتی وجود ندارد، فروش شما دوبرابر شده است؟ باشه باید سعی کنید چهار برابر بشه آنهم در زمان کوتاه تری!
🚩 رئیس همه جا و همه وقت
این رئیس از شما انتظار دارد که در هر شرایط مکانی وزمانی به دستورات و پیامها و ایمیلهای او جواب بدهید.
🚩 رئیس خودمونی
همین که شما گزارش کار خود را مستقیما برای او ارسال می کنید، از شما انتظار دارد مانند بهترین دوستش انتظارات او را برآورده سازید.
🚩 رئیس همشه حق با منه
این رئیس همیشه مدعیات خود را درست می پندارد. مهم نیست که مدعای شما چیست و چه شواهد و اعدای از آن حمایت می کند اگر مخالف نظر اوست قطعا اشتباه است.
🚩 رئیس نظری ندارم
این رئیس آدم بی تفاوتی است و در برابر پیشنهادات و ایده هایتان مانند بز شما را نگاه می کند و معمولا نظری ندارد.
🚩 🚩 رئیس منت گذار
این رئیس همیشه به شما گوشزد می کند که تو خیلی خوشبخت هستی که اینجا کار می کنی و تعداد زیادی پشت در منتظرند که جای تو را بگیرند.
🚩 🚩 رئیس فضول
این رئیس در همه جزییات کاری شما دخالت می کند و علاقه دارد از همه جزییات کار شما اطلاع داشته باشد.
🚩 🚩 رئیس من گفته بودم
این رئیس موقع مواجهه با یک مشکل و بروز چالشی در انجام کارها، دوست دارد بگوید "من گفته بودم که..."
🚩 🚩 رئیس تو مقصری
این رئیس همه امتیازات را برای خود مصادره می کند و همه نواقص و کاستی ها را به گردن دیگران می اندازد.
🚩 🚩 رئیس اینی که من میگم
این رئیس می گوید که به کارهای من نگاه نکن به حرفهای من توجه کن.
🚩 🚩 رئیس هیچ وقت عالی نیستی
شما اگر یک کار خیلی خوب هم انجام بدهید باز در معرض توبیخ رئیس هستید که چرا کار را بهتر انجام نداده اید.
لینک اصلی مطلب
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️ Telegram |
در آمریکا هر کارمند 40% اوقات روزانه خود را در محل کار سپری می کند. این زمان 4 برابر زمانی است که او با خانواده و دوستان خود صرف می کند. بررسی های موسسه گالوپ نشان می دهد که 67% کارمندان شرایط محیط کار را آزار دهنده و غیر جذاب می دانند. و دلیل اصلی 82% از آنها برای چنین احساسی، نشستن شخصی بر صندلی ریاست است که از نگاه آنان شایستگی کافی برای ریاست را ندارد.
15 ویژگی زیر را چک کنید. اگر رئیس شما بیشتر این ویژگیها را دارا بود، توصیه می کنیم بدون تردید، دست به کار یافتن شغل جدیدی برای خود باشید...
رئیس شما به جای پرورش توانمندیهای شما مدام با شما رقابت می کند و سعی میکند شما را در برابر خود کم فروغ نشان دهد تا خودش بیشتر به نظر برسد.
مهم نیست که کیفیت و کمیت کار شما چگونه است. رئیس همین کار را خیلی بهتر، سریعتر و با هزینه کمتری انجام می دهد.
رئیس شما معمولا در دسترس نیست. در هر ساعتی از روز رئیس دست یافتنی نیست ولی شما همیشه باید پشت میز کار خود باشید.
تکه کلام رئیس شما در برابر ایده های شما اینست "که به درد نمی خوره"
واقعیتی وجود ندارد، فروش شما دوبرابر شده است؟ باشه باید سعی کنید چهار برابر بشه آنهم در زمان کوتاه تری!
این رئیس از شما انتظار دارد که در هر شرایط مکانی وزمانی به دستورات و پیامها و ایمیلهای او جواب بدهید.
همین که شما گزارش کار خود را مستقیما برای او ارسال می کنید، از شما انتظار دارد مانند بهترین دوستش انتظارات او را برآورده سازید.
این رئیس همیشه مدعیات خود را درست می پندارد. مهم نیست که مدعای شما چیست و چه شواهد و اعدای از آن حمایت می کند اگر مخالف نظر اوست قطعا اشتباه است.
این رئیس آدم بی تفاوتی است و در برابر پیشنهادات و ایده هایتان مانند بز شما را نگاه می کند و معمولا نظری ندارد.
این رئیس همیشه به شما گوشزد می کند که تو خیلی خوشبخت هستی که اینجا کار می کنی و تعداد زیادی پشت در منتظرند که جای تو را بگیرند.
این رئیس در همه جزییات کاری شما دخالت می کند و علاقه دارد از همه جزییات کار شما اطلاع داشته باشد.
این رئیس موقع مواجهه با یک مشکل و بروز چالشی در انجام کارها، دوست دارد بگوید "من گفته بودم که..."
این رئیس همه امتیازات را برای خود مصادره می کند و همه نواقص و کاستی ها را به گردن دیگران می اندازد.
این رئیس می گوید که به کارهای من نگاه نکن به حرفهای من توجه کن.
شما اگر یک کار خیلی خوب هم انجام بدهید باز در معرض توبیخ رئیس هستید که چرا کار را بهتر انجام نداده اید.
لینک اصلی مطلب
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ تفکر سیستمی چیست؟
✅ تفکر سیستمی در این است که همه اعضای(اجزاء) سازمان در پی یادگیری نحوه کار کل سازمان باشند، چرا که ویژگیهای مهم یک سیستم از تعامل بین اجزا آن بوجود میآید نه از فعالیت جداگانه آنها.
✅ تفکر سیستمی پرهیز از تفرق گرایی سیستمی و حرکت به سمت تشکل گرایی سیستمی هدفمند است. این نوع تفکر نیازمند وجود تفکر تحلیلی(بررسی و نگاه جزء به جزء سیستم) و تفکر ترکیبی به صورت مکمل در کنار یکدیگر است.
✅ تفکر تحلیلی چیست؟
✅ در تفکر تحلیلی، چیزی که می خواهیم بررسی کنیم، بعنوان یک کل تجزیه می شود. ولی در ترکیب، چیزی که می خواهیم بررسی کنیم، بعنوان یک جزء از کلی که آنرا دربرگرفته، بررسی میگردد. اولی، حوزه مورد توجه محقق را تقلیل و دومی آنرا گسترش می دهد؛
✅ به عبارت دیگر تحلیل، دانش (knowledge) ایجاد میکند و ترکیب درک (understanding) را افزایش میدهد. (درک از کل به جزء جریان دارد و دانش از جزء به کل). همچنین در تفکر سیستمی، توصیه می شود که ترکیب قبل از تحلیل انجام شود.
✅ به نظر می رسد که در تفکر سیستمی بررسی موارد زیر ضروری است:
▪️تعامل کارکردی(Functional interaction) بین اجزاء سیستم
▪️کارکرد تفکیکی هر عضو
▪️تعامل سیستم با محیط (بیشتر در سیستمهای باز)
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️ Telegram |
▪️تعامل کارکردی(Functional interaction) بین اجزاء سیستم
▪️کارکرد تفکیکی هر عضو
▪️تعامل سیستم با محیط (بیشتر در سیستمهای باز)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ 10 اصل مهم در مدیریت:
1️⃣ تقسیم کار مناسب، به منظور یک مسئولیت ویژه برای هریک از کارمندان.
2️⃣ اطلاع رسانی دقیق درمورد قوانین و مقررات موجود در سازمان به کارمندان.
3️⃣ تیم پروژه فقط و فقط از یک نفر دستورالعمل گرفته و آن را اجرایی کند و هر گروه بصورت جداگانه یک رئیس داشته باشد.
4️⃣ اطمینان کامل از پیشروی درست اعضای سازمان در یک راستا و برای یک هدف.
5️⃣ اطمینان از وجود منافع مشترک برای سازمان در بین کارکنان هر گروه.
6️⃣ اطمینان از وجود پاداش مناسب برای اعضای سازمان.
7️⃣ آگاهی از تصمیم گیری های مدیران گروه های زیر مجموعه شرکت.
8️⃣ ایجاد امنیت شغلی برای کارکنان.
9️⃣ تشویق کارکنان به داشتن خلاقیت و انگیزه در کار.
🔟 تقویت روحیه ی تیم پروژه و تلاش برای هماهنگی و انسجام گروه.
#اصول_مدیریت
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️ Telegram |
1️⃣ تقسیم کار مناسب، به منظور یک مسئولیت ویژه برای هریک از کارمندان.
2️⃣ اطلاع رسانی دقیق درمورد قوانین و مقررات موجود در سازمان به کارمندان.
3️⃣ تیم پروژه فقط و فقط از یک نفر دستورالعمل گرفته و آن را اجرایی کند و هر گروه بصورت جداگانه یک رئیس داشته باشد.
4️⃣ اطمینان کامل از پیشروی درست اعضای سازمان در یک راستا و برای یک هدف.
5️⃣ اطمینان از وجود منافع مشترک برای سازمان در بین کارکنان هر گروه.
6️⃣ اطمینان از وجود پاداش مناسب برای اعضای سازمان.
7️⃣ آگاهی از تصمیم گیری های مدیران گروه های زیر مجموعه شرکت.
8️⃣ ایجاد امنیت شغلی برای کارکنان.
9️⃣ تشویق کارکنان به داشتن خلاقیت و انگیزه در کار.
🔟 تقویت روحیه ی تیم پروژه و تلاش برای هماهنگی و انسجام گروه.
#اصول_مدیریت
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️این نمودار به خوبی زحمت کارکردن با آدمهای کوچک را نشان میدهد.
👈درست زمانی که در حال اوج گیری هستیم، مثل کیسههای شنی که از بالون ما آویزان هستند، ما را به پایین می کشند و شیب حرکت را منفی میکنند، چون آنها درگیر دنیای کوچک خود هستند و در چاله Local Minimum خود گیر افتادهاند.
☝️آنها مانند پابندهایی هستند که در ابتدا مانع از حرکت میشوند و در حین حرکت هم، باعث کاهش سرعت، افزایش زحمت و...
🤔بدون تعارف، آدمهای کوچک، ما را زندانی کوچکی خود میکنند و بخاطر همین است که می گویم با آدمهای کوچک، نمیتوان کار بزرگ کرد، مگر اینکه عمر نوح، صبر ایوب و ثروت قارون را داشته باشیم.
〰برای موفقیت در کار بزرگ، رهایی و اطمینان، شرط اول است.
#تاثیر_انسان_ها
#موفقیت
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️ Telegram |
👈درست زمانی که در حال اوج گیری هستیم، مثل کیسههای شنی که از بالون ما آویزان هستند، ما را به پایین می کشند و شیب حرکت را منفی میکنند، چون آنها درگیر دنیای کوچک خود هستند و در چاله Local Minimum خود گیر افتادهاند.
☝️آنها مانند پابندهایی هستند که در ابتدا مانع از حرکت میشوند و در حین حرکت هم، باعث کاهش سرعت، افزایش زحمت و...
🤔بدون تعارف، آدمهای کوچک، ما را زندانی کوچکی خود میکنند و بخاطر همین است که می گویم با آدمهای کوچک، نمیتوان کار بزرگ کرد، مگر اینکه عمر نوح، صبر ایوب و ثروت قارون را داشته باشیم.
〰برای موفقیت در کار بزرگ، رهایی و اطمینان، شرط اول است.
#تاثیر_انسان_ها
#موفقیت
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ مديريت چه چیزی نيست!؟
یکی از روش های تعریف و تشخیص مرزهای هر مفهوم در علوم اجتماعی "استدلال برهان خلف" است. این نوشتار قصد دارد با استفاده از این روش، حدود و صغور "مدیریت" را تا حدودی تعیین کند. بدین ترتیب گزاره هایی که معمولا به اشتباه تحت عنوان "مدیریت" اطلاق می گردد تشریح می شود. گزاره هایی که بعضا نقیض مدیریت می باشد و به پانتومیم مدیریت شبیه است تا مدیریت!
١- مديريت تمركز بر اجراى دقيق قوانين و مقررات نيست؛ تمركز بر تحقق اهداف است. قوانين و مقررات ابزار اقتضائى تحقق اهداف است، نه خود هدف.
٢- مديريت، ابلاغ دستور صرف نيست!! بعضا ناز کشیدن کارمند، دلجویی از ارباب رجوع، گوش دادن و عمل کردن به تذکرات رده پایین ترین ذی نفعان سازمان است.
٣- مديريت، جابجايى صرف كاركنان در پست های سازمانی نيست!! توانمندسازى کارکنان و برنامه ریزی برای رشد و ارتقاء آنان است.
٤- مديريت، كار با ماشين و موجودات بی روح نيست، مديريت كار با "انسان" است.
٥- مديريت نيل به اهداف سازمانى از طريق كاركنان نيست، "نيل به اهداف كاركنان" با استفاده از هم جهت ساختن تلاشهاى کارکنان و اهداف سازمانى است.
٦- مديريت، تحقير زیردستان نيست!! دنبال بهانه گشتن براى تاييد كارمند و افزایش انگیزش وی از طریق اثر كاميابى فراخود است.
٧- مديريت، افزایش و کاهش مداوم پاداش های مادی نيست! تلاش برای ايجاد امنيت مالى برای منابع انسانی به منظور افزایش تعهد سازمانی است.
٨- مديريت، پاداش هاى مادى صرف نيست؛ تكريم و ارتقا كارمند در بين خانواده و جامعه از طریق پاداش های مادی و غیر مادی است.
٩- مديريت، ورود به جزئيات عملكرد كاركنان نيست؛ مديريت تفكر استراتژيك و تدوين اهداف و خروجی هر شغل است تا نیروی انسانی خود براى تحقق آن اهداف در حوزه خویش برنامه ريزى كند.
١٠- مديريت، حضور دائمی در اتاق رياست با شعار حفظ پرستيژ نيست؛ حضور گاه و بيگاه در بين كاركنان و ارباب رجوع و بعضا گپ و گفت با ايشان است.
١١- مديريت، واكنش نشان دادن به هر نوع خطا و حتى بدگويى عمدى و غیرعمدی كاركنان نيست؛ غفلت ورزى مثبت و ندیدن خطا ها براى حفظ حريم ها و خود كنترلى كاركنان است.
١٢- مديريت، تقسيم بيشترين پاداش بين نیروهای جنجال آفرين سازمان نيست؛ اولویت دهی اعطاى پاداش از ضعيف ترين كاركنان است.
١٣- مديريت، حمد و ثناگويى مقامات مافوق و تحقير نيروهاى ضعيف سازمان نيست؛ مديريت حداكثر احترام و تكريم ضعيف ترين نيروهاى سازمان و حقظ عزت نفس در قبال نيروهاى مافوق است.
١٤- مديريت، استفاده ابزاری از رسانه های خبری برای جبران کمبود های شخصیتی و شمول تمامى اخبار سازمان بر مدیر نيست!! ابزارهای رسانه ای و سایت های اطلاع رسانی ابزار ارتقا برند سازمان است.
١٥- مديريت، آرامش سازمانى و عدم وجود جنجال سازمانی صرف نيست، حركت رو به جلو است.
١٦- مديريت، واكنش نشان دادن به محيط نيست؛ وادار كردن محيط به واكنش در قبال اقدامات سازمان است.
✅ حرف آخر: مدیریت از طریق مشاهده رفتار سایر نامدیران و سعی در تقلید حرکات ایشان حاصل نمی گردد. مدیریت تلفیقی از علم، تجربه و ویژگی های شخصیتی است.
خطاهای فوق در خصوص مدیریت از فقدان علم، کمبود تجربه و مهم تر از آنها خطای نگرشی مدیر در قالب دو محور "مالک سازمان" و "بیش فهمی نسبت به دیگران" سرچشمه می گیرد که می بایست این تفکر به سمت "هماهنگ کننده سازمان برای حرکت به سمت ماموریت سازمانی" اصلاح شود.
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️ Telegram |
یکی از روش های تعریف و تشخیص مرزهای هر مفهوم در علوم اجتماعی "استدلال برهان خلف" است. این نوشتار قصد دارد با استفاده از این روش، حدود و صغور "مدیریت" را تا حدودی تعیین کند. بدین ترتیب گزاره هایی که معمولا به اشتباه تحت عنوان "مدیریت" اطلاق می گردد تشریح می شود. گزاره هایی که بعضا نقیض مدیریت می باشد و به پانتومیم مدیریت شبیه است تا مدیریت!
١- مديريت تمركز بر اجراى دقيق قوانين و مقررات نيست؛ تمركز بر تحقق اهداف است. قوانين و مقررات ابزار اقتضائى تحقق اهداف است، نه خود هدف.
٢- مديريت، ابلاغ دستور صرف نيست!! بعضا ناز کشیدن کارمند، دلجویی از ارباب رجوع، گوش دادن و عمل کردن به تذکرات رده پایین ترین ذی نفعان سازمان است.
٣- مديريت، جابجايى صرف كاركنان در پست های سازمانی نيست!! توانمندسازى کارکنان و برنامه ریزی برای رشد و ارتقاء آنان است.
٤- مديريت، كار با ماشين و موجودات بی روح نيست، مديريت كار با "انسان" است.
٥- مديريت نيل به اهداف سازمانى از طريق كاركنان نيست، "نيل به اهداف كاركنان" با استفاده از هم جهت ساختن تلاشهاى کارکنان و اهداف سازمانى است.
٦- مديريت، تحقير زیردستان نيست!! دنبال بهانه گشتن براى تاييد كارمند و افزایش انگیزش وی از طریق اثر كاميابى فراخود است.
٧- مديريت، افزایش و کاهش مداوم پاداش های مادی نيست! تلاش برای ايجاد امنيت مالى برای منابع انسانی به منظور افزایش تعهد سازمانی است.
٨- مديريت، پاداش هاى مادى صرف نيست؛ تكريم و ارتقا كارمند در بين خانواده و جامعه از طریق پاداش های مادی و غیر مادی است.
٩- مديريت، ورود به جزئيات عملكرد كاركنان نيست؛ مديريت تفكر استراتژيك و تدوين اهداف و خروجی هر شغل است تا نیروی انسانی خود براى تحقق آن اهداف در حوزه خویش برنامه ريزى كند.
١٠- مديريت، حضور دائمی در اتاق رياست با شعار حفظ پرستيژ نيست؛ حضور گاه و بيگاه در بين كاركنان و ارباب رجوع و بعضا گپ و گفت با ايشان است.
١١- مديريت، واكنش نشان دادن به هر نوع خطا و حتى بدگويى عمدى و غیرعمدی كاركنان نيست؛ غفلت ورزى مثبت و ندیدن خطا ها براى حفظ حريم ها و خود كنترلى كاركنان است.
١٢- مديريت، تقسيم بيشترين پاداش بين نیروهای جنجال آفرين سازمان نيست؛ اولویت دهی اعطاى پاداش از ضعيف ترين كاركنان است.
١٣- مديريت، حمد و ثناگويى مقامات مافوق و تحقير نيروهاى ضعيف سازمان نيست؛ مديريت حداكثر احترام و تكريم ضعيف ترين نيروهاى سازمان و حقظ عزت نفس در قبال نيروهاى مافوق است.
١٤- مديريت، استفاده ابزاری از رسانه های خبری برای جبران کمبود های شخصیتی و شمول تمامى اخبار سازمان بر مدیر نيست!! ابزارهای رسانه ای و سایت های اطلاع رسانی ابزار ارتقا برند سازمان است.
١٥- مديريت، آرامش سازمانى و عدم وجود جنجال سازمانی صرف نيست، حركت رو به جلو است.
١٦- مديريت، واكنش نشان دادن به محيط نيست؛ وادار كردن محيط به واكنش در قبال اقدامات سازمان است.
خطاهای فوق در خصوص مدیریت از فقدان علم، کمبود تجربه و مهم تر از آنها خطای نگرشی مدیر در قالب دو محور "مالک سازمان" و "بیش فهمی نسبت به دیگران" سرچشمه می گیرد که می بایست این تفکر به سمت "هماهنگ کننده سازمان برای حرکت به سمت ماموریت سازمانی" اصلاح شود.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ مديريت ناپلئونى
✅ نقل شده است ناپلئون بناپارت در حكومت قدرتمند خود در فرانسه، نامه هاى دريافتى را تا دو ماه يا بيشتر باز نكرده و نمى خواند. هنگامى كه پس از اين مدت نامه ها را باز مى كرد، بسيارى از مسائل و مشكلات مورد اشاره در نامه رفع شده بود و نياز به رسيدگى و تصميم گيرى نداشت. این سبك مديريتى تحت عنوان "مديريت ناپلئونى" ناميده مى شود.
✅ در برخى موارد، ورود سريع و عجولانه مديران به مسائل ساختار نيافته و غيرمترقبه سازمان موجب مى شود مسئله پيچيده تر شود و تصميمات مدير، نتايج وخيم ترى را به دنبال داشته باشد.
✅ بر اساس سبك مديريت ناپلئونى، بروز مسائل احساسى بين كاركنان و يا اقدامات خارج از عرف و خارج از وظايف ذینفعان بيرونى سازمان، مستلزم درنگ و تامل بيشتر توسط مدير است، چرا كه گذر زمان به اشکال مختلف، ممكن است به پاك شدن اين گونه مسائل يا حل آن توسط عوامل ديگر منجر شود.
✅ "مديريت ناپلئونى" بر اين محور استوار است كه گذر "زمان" مى تواند منجر به حل بسيارى از مسائل حاشيه اى و فرعى سازمان شود به نحوى كه ورود مدير به مسئله را غير ضرورى سازد.
✅ از سوى ديگر ورود عجولانه مدير به هر مسئله حاشيه اى و جزئى سازمان، موجب افول جايگاه مدير در سازمان و اثربخشى رهبرى وى در مسائل استراتژيك و كلان مى شود.
✅ در صورت عدم حل مسائل از اين دست پس از گذر مدت زمان معين، توصيه مى شود حل آنها به مديران ميانى و عملياتى سازمان تفويض گردد. مطالعات نيز نشان مى دهند در سطح مديريت عالى سازمان در مجموع، مدیرانی که سريع و عجولانه اقدام به تصميم گيرى نمى كنند، موفقترند.
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️ Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ انویدیا با عبور از مایکروسافت، باارزشترین شرکت جهان شد.
✅ انویدیا که در ماههای اخیر با افزایش چشمگیر ارزش سهام خود روبهرو شده و حتی توانسته بود در مقطعی با عبور از اپل به دومین شرکت باارزش دنیا تبدیل شود، حالا با افزایش مجدد ارزش سهامش، از مایکروسافت هم پیشی گرفته و باارزشترین شرکت جهان شده است.
✅ ارزش سهام انویدیا با افزایش ۳.۵۱ درصدی به ۱۳۵.۵۸ دلار رسیده تا ارزش بازار آن به ۳.۳۳۵ تریلیون دلار برسد. در مقابل، مایکروسافت با کاهش ۰.۴۵ درصدی ارزش سهام، حالا ارزش بازاری برابر ۳.۳۱۷ تریلیون دلار دارد و در رتبه دوم قرار گرفته است. اپل هم با کاهش ۱.۱۰ درصدی ارزش سهام، با ارزش بازار ۳.۲۸۵ تریلیون دلار بهعنوان سومین شرکت باارزش دنیا شناخته میشود./ اخبار مدیریتی @managementnewss
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |💬 Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ یادگیری باید یک تمرین روزانه باشد
✅ مهم نیست در چه صنعتی هستید یا چه مدت در این صنعت بوده اید، «توانایی یادگیری یک مهارت ضروری است». اما لازم است بدانید یادگیری، صرفا کسب دانش نیست، بلکه یک تمرین منظم برای آزمودن چیزهای جدید و به روش های جدید است.
✅ امتحان کردن چیزهای جدید را به عنوان بخشی از کار روزانه خود قرار دهید. گزارش کارهایی را که انجام میدهید را ردیابی کنید و به آنچه که در طول راه یاد میگیرید، فکر کنید.
✅ به دنبال فرصت هایی برای یادگیری از دیگران باشید. برای خوردن یک "قهوه کنجکاوی"، به صورت مجازی یا حضوری، با کسی که قبلاً ملاقات نکرده اید، هدف تعیین کنید. این فرد می تواند یک همکار باشد که به شما کمک می کند سازمان خود را از منظر دیگری ببینید یا فردی در صنعت شما و از یک شرکت دیگر که می تواند دانش شما را گسترش دهد.
✅ می توانید یادگیری را به یک فعالیت گروهی تبدیل کنید. مبادله مهارت های هفتگی یا ماهانه را امتحان کنید، جایی که افراد می توانند مهارتی را به اشتراک بگذارند که از کمک به دیگران برای یادگیری آن خوشحال می شوند.
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️ Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️الهام از طبیعت برای کار تیمی
همکاری بینظیر و کار تیمی مورچهها برای عبور از یک پل
✅ کار تیمی چیست؟
تیم شامل یک گروه 2 یا چند نفره است که هر کدام از اعضای آن نقش مشخصی دارند. تمامی کارهای تیم کاملا به یکدیگر وابسته می باشند. به همین دلیل تمامی اعضای یک تیم تلاش می کنند، تا کارها را با یکدیگر تطبیق بدهند اما در نهایت تمامی اعضا در کار تیمی، یک هدف واحد و مشخصی را دنبال می کنند.
به طور کلی ویژگی های یک کار تیمی شامل موارد زیر می شود:
✅ کارها و وظایف هر کدام از اعضای تیم به تمامی کارها وابسته می باشد.
✅ تمامی اعضای تیم با یکدیگر تعامل اجتماعی دارند.
✅ تمامی اعضای تیم یک یا چند هدف مشخص دارند.
✅ اعضا برای روابط خود و تیم حد و مرزی را مشخص می کنند، که کاملا به آن پایبند می باشند.
✅ هر کدام از اعضای تیم دارای مهارت های تخصصی می باشند. که مکمل مهارت های دیگر اعضا می باشد.
✅ تمامی افراد تیم به کار فردی و تیمی خود به منظور دستیابی به اهداف تیم، متعهد می باشند.
✅ اعضای تیم کاملا خود را نسبت به مسئولیت هایی که به آنها سپرده می شود، مسئول می دانند.
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️ Telegram |
همکاری بینظیر و کار تیمی مورچهها برای عبور از یک پل
تیم شامل یک گروه 2 یا چند نفره است که هر کدام از اعضای آن نقش مشخصی دارند. تمامی کارهای تیم کاملا به یکدیگر وابسته می باشند. به همین دلیل تمامی اعضای یک تیم تلاش می کنند، تا کارها را با یکدیگر تطبیق بدهند اما در نهایت تمامی اعضا در کار تیمی، یک هدف واحد و مشخصی را دنبال می کنند.
به طور کلی ویژگی های یک کار تیمی شامل موارد زیر می شود:
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔴▪️همراهان گرامی
لیست 8⃣ کانال مدیریتی که چهار سال از عمرشان در تلگرام میگذرد ارائه میشود. بازخوردی که از اعضای این کانالها گرفته شد نشان از " تولید محتوای منحصر به فرد که در دوره های آموزشی سازمانها و شرکتها از آنها استفاده میشود؛ بود".
این کانالها بهتون معرفی میشود شاید برای شما هم راهگشا باشد.
1⃣مدیریت زمان: قاتلان بهره وری در کار و زندگی را در اینجا بشناسید👇
@time_managers
2⃣ مدیریت منابع انسانی : کانالی است که رفتار نیروی انسانی را در شرکتهای معتبر دنیا بررسی میکند. 👇
@hrmgmt
3⃣ بازاریابی و دیجیتال مارکتینگ: چرا اینستاگرام و تلگرام برای شرکتها مهم هست؟👇
@marketingdm
4⃣ مدیریت استراتژیک: استراتژی سازمانها برای شرایط متلاطم اقتصادی چگونه باید باشد؟👇
@stramanagement
5⃣ مدیریت تغییر: آیا میخواهید تغییرات در مدیریت را به صورت علمی و کاربردی یاد بگیرید؟ پس در این کانال عضو شوید 👇
@changemanagers
6⃣ آکادمی مدیریت و صنایع: یکی از بهترین کانالهای مدیریتی که بصورت case study شرکت های معروف دنیا را مورد بررسی قرار میدهد.( آمازون؛ گوگل؛ علی بابا؛ نایک و...)👇
@miacademy
7⃣ فن بیان و مذاکره تجاری: دوست دارید تو جمع ساکت نباشید وحرفایی واسه گفتن داشته باشید؟ در این کانال اطلاعات خودتون و بالا ببرید👇
@lect_negotio
8⃣مدیریت کارآفرینی و استارتاپ: چگونه یک کسب و کار را راه اندازی کنیم👇
@startup_per
نکات:
☑️ اینکانالها بدون تبادل است.
☑️ روزی یک پست در این کانالها گذاشته می شود.
☑️ ترجمه بهروزترین مطالب از مجلات معتبر علمی دنیا گذاشته میشود.
🔅 حداقل دیدن این کانالها ضرری ندارد 🙏🌹
لیست 8⃣ کانال مدیریتی که چهار سال از عمرشان در تلگرام میگذرد ارائه میشود. بازخوردی که از اعضای این کانالها گرفته شد نشان از " تولید محتوای منحصر به فرد که در دوره های آموزشی سازمانها و شرکتها از آنها استفاده میشود؛ بود".
این کانالها بهتون معرفی میشود شاید برای شما هم راهگشا باشد.
1⃣مدیریت زمان: قاتلان بهره وری در کار و زندگی را در اینجا بشناسید👇
@time_managers
2⃣ مدیریت منابع انسانی : کانالی است که رفتار نیروی انسانی را در شرکتهای معتبر دنیا بررسی میکند. 👇
@hrmgmt
3⃣ بازاریابی و دیجیتال مارکتینگ: چرا اینستاگرام و تلگرام برای شرکتها مهم هست؟👇
@marketingdm
4⃣ مدیریت استراتژیک: استراتژی سازمانها برای شرایط متلاطم اقتصادی چگونه باید باشد؟👇
@stramanagement
5⃣ مدیریت تغییر: آیا میخواهید تغییرات در مدیریت را به صورت علمی و کاربردی یاد بگیرید؟ پس در این کانال عضو شوید 👇
@changemanagers
6⃣ آکادمی مدیریت و صنایع: یکی از بهترین کانالهای مدیریتی که بصورت case study شرکت های معروف دنیا را مورد بررسی قرار میدهد.( آمازون؛ گوگل؛ علی بابا؛ نایک و...)👇
@miacademy
7⃣ فن بیان و مذاکره تجاری: دوست دارید تو جمع ساکت نباشید وحرفایی واسه گفتن داشته باشید؟ در این کانال اطلاعات خودتون و بالا ببرید👇
@lect_negotio
8⃣مدیریت کارآفرینی و استارتاپ: چگونه یک کسب و کار را راه اندازی کنیم👇
@startup_per
نکات:
☑️ اینکانالها بدون تبادل است.
☑️ روزی یک پست در این کانالها گذاشته می شود.
☑️ ترجمه بهروزترین مطالب از مجلات معتبر علمی دنیا گذاشته میشود.
🔅 حداقل دیدن این کانالها ضرری ندارد 🙏🌹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️خلاصه تصویری کتاب "پادشکنندگی" اثر "نسیم طالب"
✅ نسیم طالب با تکیه بر تجربیات خود در این کتاب توضیح می دهد که منظور از سختی کشیدن و کسب تجربه و مفاهیمی از این دست که در فرهنگ ما هم زیاد ستوده شده و مورد توجه بوده چیست و چگونه می تواند منجر به رشد و توسعه فردی شود.
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram | Linkedin
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram | Linkedin
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️یادگیری ناخودآگاهِ اسنفجی
✅ بیش از نیمی از یادگیری های ما به صورت ناخودآگاه و در اثر نوعی الگوبرداری ناخودآگاه، عمیق و درونی سازی از محیط اطرافمان شکل می گیرد. درست مانند یک اسفنج که وقتی در یک مایع قرار گیرد، به دلیل خاصیت اُسمزی، مایع را جذب می کند، ما هم وقتی با کارآفرینان معاشرت می کنیم ناخودآگاه خلاق تر و جسورتر و آینده ساز تر می شویم، وقتی با کسانی که تفکرات عمیق و فلسفی دارند تعامل می کنیم ناخودآگاه دیدگاه مان به مسائل عمیق تر می شود و زمانی که با آدمهای پرتلاش ارتباط داریم، ناخودآگاه عمل گراتر می شویم.
🔴جمله ای منسوب به چارلی چاپلین است که می گوید افکار هر آدمی، میانگین افکار پنج نفری است که بیشتر وقت خود را با آنها می گذراند. پس خود را در محاصره افراد موفق قرار دهید.
برای بهره گیری از این نوع یادگیری، سه ایده زیر مفید خواهند بود:
1️⃣ کتاب های خوب
کتاب ها عصاره دانش و شخصیت نویسنده های آن هستند. اگر خود را در کتاب های خوب، محاصره کنیم، آنگاه افکارمان رشد می کند. مخصوصا نوع خاصی از کتاب ها هستند که در مورد زندگی افراد موفق و مشهور در زمینه کاری شماست. حتما زندگی نامه آن ها را بخوانید. این یک جور «همنشینی مجازی» است.
2⃣ محفل های خوب
ممکن است ما همیشه به آدم های مورد نظرمان دسترسی نداشته باشیم. اما می توانیم به صورت منظم در محافل و جمع هایی شرکت کنیم که با هدف ما همخوانی بیشتری دارد.
3⃣ همکاران خوب
سه نفری که بیش از همه در محیط کار و فعالیت حرفه ای با ما ارتباط دارند بیشترین تاثیر را در یادگیری های اسمزی ما دارند. انتخاب درست این سه نفر تاثیری بسیار اساسی در حرفه ای شدن ما دارد.
🔴نکته پایانی آنکه هر از گاه از خودمان بپرسیم اسفنج مان را در چه محیطی قرار داده ایم؟
✅ مواظب اسفنج زندگی تان باشید. مکان اسفنج های شما سرنوشت شما را تغییر می دهد.
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️ Telegram |
🔴جمله ای منسوب به چارلی چاپلین است که می گوید افکار هر آدمی، میانگین افکار پنج نفری است که بیشتر وقت خود را با آنها می گذراند. پس خود را در محاصره افراد موفق قرار دهید.
برای بهره گیری از این نوع یادگیری، سه ایده زیر مفید خواهند بود:
1️⃣ کتاب های خوب
کتاب ها عصاره دانش و شخصیت نویسنده های آن هستند. اگر خود را در کتاب های خوب، محاصره کنیم، آنگاه افکارمان رشد می کند. مخصوصا نوع خاصی از کتاب ها هستند که در مورد زندگی افراد موفق و مشهور در زمینه کاری شماست. حتما زندگی نامه آن ها را بخوانید. این یک جور «همنشینی مجازی» است.
2⃣ محفل های خوب
ممکن است ما همیشه به آدم های مورد نظرمان دسترسی نداشته باشیم. اما می توانیم به صورت منظم در محافل و جمع هایی شرکت کنیم که با هدف ما همخوانی بیشتری دارد.
3⃣ همکاران خوب
سه نفری که بیش از همه در محیط کار و فعالیت حرفه ای با ما ارتباط دارند بیشترین تاثیر را در یادگیری های اسمزی ما دارند. انتخاب درست این سه نفر تاثیری بسیار اساسی در حرفه ای شدن ما دارد.
🔴نکته پایانی آنکه هر از گاه از خودمان بپرسیم اسفنج مان را در چه محیطی قرار داده ایم؟
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ داستان مدیریتی
( جمله معروفی وجود دارد: تا ۱۵ دقیقه قبل سقوط همه چیز طبیعی به نظر میرسد)
دیده اید وقتی تمایل به خریدن چیزی پیدا میکنیم، چقدر از آن چیز در دور و برمان میبینیم؟
مثلا کسی دوست دارد ماشین خاصی بخرد؛ بعد هر جاکه در فضای مجازی و حقیقی میرود از آن ماشین میبیند؛ طوری که احساس میکند بیشتر مردم از آن ماشین دارند و حتما این ماشین خیلی خوب است که مردم این همه از آن دارند.
ولی مشخص است که این اتفاق فقط در ذهن و مغز ماست و در بیرون اینطوری نیست. یعنی یک رخداد سابجکتیو است، نه آبجکتیو. انفسی است، نه آفاقی. یکجور کارکرد مغزی برای قوت قلب گرفتن و ادامه دادن به زندگی است.
این تمرکز بیش از حد بر موضوع مورد علاقه، گرچه یک خطای شناختی در حوزهی توجه است، اما ریشه ی تکاملی دارد. به این معنا که در هزاران ها سال تکامل بشر ما برای زنده ماندن و تولید مثل نیاز داشتیم که بر موضوعات خاصی که به زنده ماندن و تولیدمثل شخص ما یا خویشان نزدیکمان سود یا زیان میرساندهاند تمرکز داشته باشیم.
خیلی از اختلافات آدمها و اقوام و ملل و فرهنگها به همین برمیگردد که در هر جایی منابعِ سود و زیان برای بقا و تولیدمثل متفاوت بوده است.
اما این خطای توجهی در کنار سودمندیاش، خاستگاه اشتباهات ومغالطات بسیاری هم میشود.
یکی از این خطاها چیزیست که به آن میگوییم خطای اکثریت یا مغالطهی اکثریت که هم یک فرد و هم یک جامعه یا حزب و حاکمیت به آن مبتلا میشوند و گاهی مصیبتهای فراوان پدید میآورند.
مغالطهی اکثریت در حوزهی فردی این گونه است که وقتی به چیزی تمایل داریم دلایل بسیاری در تایید آن میبینیم و شواهد مخالف را یا نمیبینیم یا مهم نمیدانیم و چشم میپوشیم.
حتی در موضوع محبوبیت هم اینگونه است. وقتی چهارنفر برایمان کف میزنند، حسِ خودخفن پنداری افراطی بر ما چیره میشود.
در حوزهی اجتماعی نیز ممکن است یک گروه و حزب و دولت و حاکمیت با دیدن چند نفر از طرفدارانشان، آنها را اکثریت بپندارند و با کاشته شدن بذر توهم در ذهنشان، باد نخوت برآرند و چشم بر واقعیات مخالف ببندند.
یک جملهی معروفی هانا آرنت در مورد سقوط حکومتها در طول تاریخ دارد که بسیار زیباست:
تا ۱۵ دقیقه قبل سقوط همه چیز طبیعی به نظر میرسد.
این قابلیت مغز ما برای چنین خطای شناختی از گذشته مورد توجه بوده است.
برای همین است که در اخلاق سنتی، که بیشتر بر حوزهی فردی متمرکز است، گفته میشود حتما در هر کار و تصمیمی:
با صاحبان خرد که در آن موضوع نفع و ضرر اشتراکی ندارند و میتوانند از بیرون به مسالهی شما نگاه کنند (باصطلاح: عقل منفصل هستند)، مشورت کنید.
یا با منتقدان دلسوز همنشینی داشته باشید. و حتی به حرف منتقدان غرضورز یا حتی دشمنانتان نیز هشیارانه توجه نمایید؛ چراکه گاهی در کلام آنها پنجرههایی از حقیقت هست، که در توجهات خودتان و دوستانتان نیست.
جالب است که حتی در روانشناسی تجارت و بازرگانی گفته میشود هر وقت برای خریدن چیزی هزار دلیل پیدا کردید و در خودتان احساس فشار و اجبار برای خریدنش دیدید و توهم زدید که فقط با داشتن آن است که زندگیتان بهتر میشود؛ کافیست فقط هفت روز دست نگه دارید.
بعد از هفت روز خیلی از آن دلایل پوچ میشوند و باد فشار درونیتان هم تنظیم میگردد و به تعادل میرسید، و خرید بهتری میکنید.
و یا در اخلاق سیاسی جدید گفته میشود که آزادی مطبوعات و آزادی احزاب جزو فضیلتهای اجتماعی هستند و محال است بدون وجود آنها یک جامعه رشد خاصی بکند.
به قول والتر لیپمن، جایی که همه یکجور میاندیشند، در واقع هیچکس فکر نمیکند.
اما اگر این آزادی تامین نباشد و فقط چاپلوسان و مداحان و ریاکاران احمق یا منفعتطلب آزاد باشند، نه تنها به خطاها و ریسک های اجتماعی بیتوجهی میشود؛ بلکه نوعی حالت جهل مرکب پدید میآید که خطرناکترین پدیدهی بشری است. یعنی هم نمیدانیم؛ و هم نمیدانیم که نمیدانیم. به قول معروف:
آنکس که نداند و بخواهد که بداند
جان و تن خود را ز جهالت برهاند
آنکس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند
ما گاهی نیازمند همنشینی با افرادی هستیم که خطاهای ما را ببینند و دلسوزانه یا غیر دلسوزانه به ما تذکر دهند.
رشد ما نیازمند چشیدن تلخی انتقادات سازنده و حتی غیرسازنده است.
گاهی پنجرههای گشوده بر حقیقت که در نقدها هست، بسیار فراختر از روزنههای تعریف و تمجید است. گاهی تیغ نقد مانند هرسهای باغبان باعث رشد میشود و تمجید مداحان آفت رشد میگردد.
در چنین جاهاییست که بزرگان گفتهاند بر دهان چاپلوسان خاک بپاشید. اینان دانسته و نادانسته دارند برای شما چاه میکنند./ زندی
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |💬 Telegram |
( جمله معروفی وجود دارد: تا ۱۵ دقیقه قبل سقوط همه چیز طبیعی به نظر میرسد)
دیده اید وقتی تمایل به خریدن چیزی پیدا میکنیم، چقدر از آن چیز در دور و برمان میبینیم؟
مثلا کسی دوست دارد ماشین خاصی بخرد؛ بعد هر جاکه در فضای مجازی و حقیقی میرود از آن ماشین میبیند؛ طوری که احساس میکند بیشتر مردم از آن ماشین دارند و حتما این ماشین خیلی خوب است که مردم این همه از آن دارند.
ولی مشخص است که این اتفاق فقط در ذهن و مغز ماست و در بیرون اینطوری نیست. یعنی یک رخداد سابجکتیو است، نه آبجکتیو. انفسی است، نه آفاقی. یکجور کارکرد مغزی برای قوت قلب گرفتن و ادامه دادن به زندگی است.
این تمرکز بیش از حد بر موضوع مورد علاقه، گرچه یک خطای شناختی در حوزهی توجه است، اما ریشه ی تکاملی دارد. به این معنا که در هزاران ها سال تکامل بشر ما برای زنده ماندن و تولید مثل نیاز داشتیم که بر موضوعات خاصی که به زنده ماندن و تولیدمثل شخص ما یا خویشان نزدیکمان سود یا زیان میرساندهاند تمرکز داشته باشیم.
خیلی از اختلافات آدمها و اقوام و ملل و فرهنگها به همین برمیگردد که در هر جایی منابعِ سود و زیان برای بقا و تولیدمثل متفاوت بوده است.
اما این خطای توجهی در کنار سودمندیاش، خاستگاه اشتباهات ومغالطات بسیاری هم میشود.
یکی از این خطاها چیزیست که به آن میگوییم خطای اکثریت یا مغالطهی اکثریت که هم یک فرد و هم یک جامعه یا حزب و حاکمیت به آن مبتلا میشوند و گاهی مصیبتهای فراوان پدید میآورند.
مغالطهی اکثریت در حوزهی فردی این گونه است که وقتی به چیزی تمایل داریم دلایل بسیاری در تایید آن میبینیم و شواهد مخالف را یا نمیبینیم یا مهم نمیدانیم و چشم میپوشیم.
حتی در موضوع محبوبیت هم اینگونه است. وقتی چهارنفر برایمان کف میزنند، حسِ خودخفن پنداری افراطی بر ما چیره میشود.
در حوزهی اجتماعی نیز ممکن است یک گروه و حزب و دولت و حاکمیت با دیدن چند نفر از طرفدارانشان، آنها را اکثریت بپندارند و با کاشته شدن بذر توهم در ذهنشان، باد نخوت برآرند و چشم بر واقعیات مخالف ببندند.
یک جملهی معروفی هانا آرنت در مورد سقوط حکومتها در طول تاریخ دارد که بسیار زیباست:
تا ۱۵ دقیقه قبل سقوط همه چیز طبیعی به نظر میرسد.
این قابلیت مغز ما برای چنین خطای شناختی از گذشته مورد توجه بوده است.
برای همین است که در اخلاق سنتی، که بیشتر بر حوزهی فردی متمرکز است، گفته میشود حتما در هر کار و تصمیمی:
با صاحبان خرد که در آن موضوع نفع و ضرر اشتراکی ندارند و میتوانند از بیرون به مسالهی شما نگاه کنند (باصطلاح: عقل منفصل هستند)، مشورت کنید.
یا با منتقدان دلسوز همنشینی داشته باشید. و حتی به حرف منتقدان غرضورز یا حتی دشمنانتان نیز هشیارانه توجه نمایید؛ چراکه گاهی در کلام آنها پنجرههایی از حقیقت هست، که در توجهات خودتان و دوستانتان نیست.
جالب است که حتی در روانشناسی تجارت و بازرگانی گفته میشود هر وقت برای خریدن چیزی هزار دلیل پیدا کردید و در خودتان احساس فشار و اجبار برای خریدنش دیدید و توهم زدید که فقط با داشتن آن است که زندگیتان بهتر میشود؛ کافیست فقط هفت روز دست نگه دارید.
بعد از هفت روز خیلی از آن دلایل پوچ میشوند و باد فشار درونیتان هم تنظیم میگردد و به تعادل میرسید، و خرید بهتری میکنید.
و یا در اخلاق سیاسی جدید گفته میشود که آزادی مطبوعات و آزادی احزاب جزو فضیلتهای اجتماعی هستند و محال است بدون وجود آنها یک جامعه رشد خاصی بکند.
به قول والتر لیپمن، جایی که همه یکجور میاندیشند، در واقع هیچکس فکر نمیکند.
اما اگر این آزادی تامین نباشد و فقط چاپلوسان و مداحان و ریاکاران احمق یا منفعتطلب آزاد باشند، نه تنها به خطاها و ریسک های اجتماعی بیتوجهی میشود؛ بلکه نوعی حالت جهل مرکب پدید میآید که خطرناکترین پدیدهی بشری است. یعنی هم نمیدانیم؛ و هم نمیدانیم که نمیدانیم. به قول معروف:
آنکس که نداند و بخواهد که بداند
جان و تن خود را ز جهالت برهاند
آنکس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند
ما گاهی نیازمند همنشینی با افرادی هستیم که خطاهای ما را ببینند و دلسوزانه یا غیر دلسوزانه به ما تذکر دهند.
رشد ما نیازمند چشیدن تلخی انتقادات سازنده و حتی غیرسازنده است.
گاهی پنجرههای گشوده بر حقیقت که در نقدها هست، بسیار فراختر از روزنههای تعریف و تمجید است. گاهی تیغ نقد مانند هرسهای باغبان باعث رشد میشود و تمجید مداحان آفت رشد میگردد.
در چنین جاهاییست که بزرگان گفتهاند بر دهان چاپلوسان خاک بپاشید. اینان دانسته و نادانسته دارند برای شما چاه میکنند./ زندی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ مهارت نرم یا مهارت سخت؟
✅ با بررسی ۵۰۰ کسبوکار اول دنیا این نتیجه حاصل شده است که ۸۰ درصد موفقیت این شرکتها، به سرمایهگذاری روی مهارتهای نرم مربوط میشود.
✅ امروزه به دو مجموعه متفاوت از مهارتها برای کار کردن نیاز دارید که به مهارتهای سخت (Hard Skills) و مهارتهای نرم (Soft Skills) معروف هستند.
این مهارتها چه هستند و چه تفاوتی میان آنها وجود دارد؟
🔴 مهارتهای سخت:
مهارتهای سخت، تواناییهای قابل آموزش هستند؛ مهارتهایی هستند که کمیت آنها به سادگی قابل سنجش است. معمولا مهارتهای سخت را در کلاسهای درس، از طریق کتابها و سایر مواد آموزشی یا در حین کار در محل کار خود میآموزید؛ برای مثال مدرک تحصیلی یا گواهینامه فنی، تسلط به زبان خارجی، سرعت تایپ، برنامهنویسی کامپیوتر و غیره.
🔴 مهارتهای نرم:
از سوی دیگر مهارتهای نرم، مهارتهای ذهنی هستند که ارزیابی کمیت آنها بسیار دشوارتر از مهارتهای سخت است. از مهارتهای نرم با عنوان «مهارتهای انسانی» یا «مهارتهای بین فردی» نیز یاد میشود و مهارتهایی هستند که به نحوه ارتباط و تعامل شما با سایر افراد مرتبط هستند.
برای مثال ارتباطات، انعطافپذیری، مذاکره، کار تیمی، فنبیان، رهبری، انگیزه، شکیبایی، توانایی حل مسئله، مدیریت زمان و اخلاق کاری.
✅ مهارتهای نرم، شما را به فردی دلپذیر در محیط کار و یک عضو با ارزش تیم تبدیل میکنند.
به دلیل اهمیت بالای مهارتهای نرم، کارفرمایان در هنگام استخدام نیرو به دنبال یافتن آنها در افراد هستند. مهارتهای نرم میتوانند به خوبی مهارتهای سخت، نشانگر نحوه عملکرد شغلی افراد باشند. داشتن این مجموعه از مهارتها شما را بدون توجه به محل کار و نوع کاری که انجام م دهید، به کارمندان خوب و با ارزشی تبدیل می کند.
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️ Telegram |
این مهارتها چه هستند و چه تفاوتی میان آنها وجود دارد؟
مهارتهای سخت، تواناییهای قابل آموزش هستند؛ مهارتهایی هستند که کمیت آنها به سادگی قابل سنجش است. معمولا مهارتهای سخت را در کلاسهای درس، از طریق کتابها و سایر مواد آموزشی یا در حین کار در محل کار خود میآموزید؛ برای مثال مدرک تحصیلی یا گواهینامه فنی، تسلط به زبان خارجی، سرعت تایپ، برنامهنویسی کامپیوتر و غیره.
از سوی دیگر مهارتهای نرم، مهارتهای ذهنی هستند که ارزیابی کمیت آنها بسیار دشوارتر از مهارتهای سخت است. از مهارتهای نرم با عنوان «مهارتهای انسانی» یا «مهارتهای بین فردی» نیز یاد میشود و مهارتهایی هستند که به نحوه ارتباط و تعامل شما با سایر افراد مرتبط هستند.
برای مثال ارتباطات، انعطافپذیری، مذاکره، کار تیمی، فنبیان، رهبری، انگیزه، شکیبایی، توانایی حل مسئله، مدیریت زمان و اخلاق کاری.
به دلیل اهمیت بالای مهارتهای نرم، کارفرمایان در هنگام استخدام نیرو به دنبال یافتن آنها در افراد هستند. مهارتهای نرم میتوانند به خوبی مهارتهای سخت، نشانگر نحوه عملکرد شغلی افراد باشند. داشتن این مجموعه از مهارتها شما را بدون توجه به محل کار و نوع کاری که انجام م دهید، به کارمندان خوب و با ارزشی تبدیل می کند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ آیا در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۳ شرکت میکنید؟
Anonymous Poll
40%
🚩 بله
43%
🚩 خیر
17%
🚩 هنوز تصمیم نگرفتم