🔳⭕️ داستان زندگی
پسرم درسش خوب نبود، تو مدرسه اذیتش میکردند، لاغر بود و عرضه هیچ ورزشی هم نداشت. من و زنم از اینکه این بچه اینقدر بیعرضه است خجالت زده بودیم.
گفتیم ازت حمایت می کنیم. تو می تونی.
کلاس ورزش ثبت نامش کردیم.
بچه همهاش در ورزش سوتی می داد. بقیه مسخره اش میکردند.
بهش میگفتیم به تو باور داریم تو میتونی.
ازش هر جور می تونستیم حمایت میکردیم که موفق بشه اما هیچی به هیچی.
اون سالها به شرکتها خدمات مشاوره مدیریت می دادم و روی این موضوع کار می کردم که شرکتهایی که مدیرها شاکی هستند از ناتوانی کارمندها مشکل اصلی کارمندها نیستند.
مشکل مدیر است.
چون مدیر واقعا کارمندهاش را قبول نداره. برای همین به خاطر این نگاهش، علیرغم همه تلاشی که میکنه و ظاهری تشویقشون میکنه اما در باطن کلا قبولشون نداره، برای همین کارمندها همیشه بهش وابسته هستند و به جایی نمیرسند.
به یکباره شک افتادم نکنه در مورد پسرم هم مشکل خود بچه نیست.
مشکل از من است.
در خودم کنکاش کردم و دیدم آره، بر خلاف ظاهری که به بچه میگم تو می تونی و من از تو حمایت می کنم در باطن احساس می کنم ناتوان است.
اصلا برای همین حمایتش میکنم. در باطن و پس نهان وجودم باورش ندارم.
به زنم این دریافتم را گفتم.
اون هم خوب که درمورد خودش عمیق شد دید واقعا بچه را قبول نداره و برای خود بچه و توانش احترامی قایل نیست.
اینجا بود که فهمیدیم اونکه که احتیاج به تغییر داره ما هستیم نه بچه.
بعد فهمیدیم ما می خواهیم بچه موفق باشه چون پزش را بدیم چون بخشی از دارایی ما است
ناتوانی از ما است که بار خواسته خودمون و انتظاری که فکر می کنیم جامعه و اطرافیانمون از بچه های ما دارند به دوش اونها گذاشتیم.
ناتوانی از بچه نیست که شبیه خواسته ی ما نیست
سعی کردیم تغییر کنیم. و اینجا بود که وقت گذاشتیم خود بچه را بشناسیم.
چیزی براش نخواهیم ببینیم خودش چی می خواد
و تازه از اینجا بود که بچه مون را پذیرفتیم و از اینجا به بعد تازه شناختیمش و هر چی بیشتر خودش را شناختیم و باهاش آشنا شدیم بیشتر ازش خوشمون اومد. تازه پذیرای خود واقعیش شدیم.
بچه تازه از اینجا به بعد حمایت ما را حس کرد و پیشرفت کرد و الان زندگی موفق و خوبی داره.
ماجرا واقعی است. اما مربوط به زندگی من نیست. ترجمه بخشی از این کتاب است:
the habits of highly effective people
stephen r.covey
و تجربه نویسنده در مواجه با فرزندش و آموزش اینکه چطور اولین مرحله برای کمک به دیگری، پذیرفتن و شناختش است
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram | Linkedin
پسرم درسش خوب نبود، تو مدرسه اذیتش میکردند، لاغر بود و عرضه هیچ ورزشی هم نداشت. من و زنم از اینکه این بچه اینقدر بیعرضه است خجالت زده بودیم.
گفتیم ازت حمایت می کنیم. تو می تونی.
کلاس ورزش ثبت نامش کردیم.
بچه همهاش در ورزش سوتی می داد. بقیه مسخره اش میکردند.
بهش میگفتیم به تو باور داریم تو میتونی.
ازش هر جور می تونستیم حمایت میکردیم که موفق بشه اما هیچی به هیچی.
اون سالها به شرکتها خدمات مشاوره مدیریت می دادم و روی این موضوع کار می کردم که شرکتهایی که مدیرها شاکی هستند از ناتوانی کارمندها مشکل اصلی کارمندها نیستند.
مشکل مدیر است.
چون مدیر واقعا کارمندهاش را قبول نداره. برای همین به خاطر این نگاهش، علیرغم همه تلاشی که میکنه و ظاهری تشویقشون میکنه اما در باطن کلا قبولشون نداره، برای همین کارمندها همیشه بهش وابسته هستند و به جایی نمیرسند.
به یکباره شک افتادم نکنه در مورد پسرم هم مشکل خود بچه نیست.
مشکل از من است.
در خودم کنکاش کردم و دیدم آره، بر خلاف ظاهری که به بچه میگم تو می تونی و من از تو حمایت می کنم در باطن احساس می کنم ناتوان است.
اصلا برای همین حمایتش میکنم. در باطن و پس نهان وجودم باورش ندارم.
به زنم این دریافتم را گفتم.
اون هم خوب که درمورد خودش عمیق شد دید واقعا بچه را قبول نداره و برای خود بچه و توانش احترامی قایل نیست.
اینجا بود که فهمیدیم اونکه که احتیاج به تغییر داره ما هستیم نه بچه.
بعد فهمیدیم ما می خواهیم بچه موفق باشه چون پزش را بدیم چون بخشی از دارایی ما است
ناتوانی از ما است که بار خواسته خودمون و انتظاری که فکر می کنیم جامعه و اطرافیانمون از بچه های ما دارند به دوش اونها گذاشتیم.
ناتوانی از بچه نیست که شبیه خواسته ی ما نیست
سعی کردیم تغییر کنیم. و اینجا بود که وقت گذاشتیم خود بچه را بشناسیم.
چیزی براش نخواهیم ببینیم خودش چی می خواد
و تازه از اینجا بود که بچه مون را پذیرفتیم و از اینجا به بعد تازه شناختیمش و هر چی بیشتر خودش را شناختیم و باهاش آشنا شدیم بیشتر ازش خوشمون اومد. تازه پذیرای خود واقعیش شدیم.
بچه تازه از اینجا به بعد حمایت ما را حس کرد و پیشرفت کرد و الان زندگی موفق و خوبی داره.
ماجرا واقعی است. اما مربوط به زندگی من نیست. ترجمه بخشی از این کتاب است:
the habits of highly effective people
stephen r.covey
و تجربه نویسنده در مواجه با فرزندش و آموزش اینکه چطور اولین مرحله برای کمک به دیگری، پذیرفتن و شناختش است
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram | Linkedin
🔳⭕️ منطق ماشین دودی!
✅ یکی از دوستان ما که مرد نکته سنجی است، یک تعبیر بسیار لطیف داشت که اسمش را گذاشته بود: «منطق ماشین دودی».
✅ می گفتیم منطق ماشین دودی چیست؟ می گفت من یک درسی را از قدیم آموخته ام و جامعه را روی منطق ماشین دودی می شناسم.
وقتی بچه بودم، منزلمان در حضرت عبدالعظیم بود و آن وقت ها قطار راه آهن به صورت امروز نبود و فقط همین قطار تهران-شاه عبدالعظیم بود. من می دیدم که قطار وقتی در ایستگاه بود، بچه ها دورش جمع می شوند و آن را تماشا می کنند و به زبان حال می گویند: «ببین چه موجود عجیبی است!»
✅ معلوم بود که یک احترام و عظمتی برای آن قائل هستند. تا قطار ایستاده بود، با یک نظر تعظیم و تکریم و احترام و اعجاب به او نگاه می کردند تا کم کم ساعت حرکت قطار می رسید و قطار راه می افتاد. همین که راه می افتاد، بچه ها می دویدند، سنگ بر می داشتند و قطار را مورد حمله قرار می دادند.
✅ من تعجب می کردم که اگر به این قطار باید سنگ زد، چرا وقتی که ایستاده یک ریگ کوچک هم به آن نمی زنند و اگر باید برایش اعجاب قائل بود، اعجاب بیشتر در وقتی است که حرکت می کند. این معما برایم بود تا وقتی که بزرگ شدم و وارد اجتماع شدم.
✅ دیدم این قانون کلی زندگی ما ایرانیان است که هر کسی و هر چیزی تا وقتی که ساکن است، مورد احترام است. تا ساکت است، مورد تعظیم و تجلیل است. اما همین که به راه افتاد و یک قدم برداشت، نه تنها کسی کمکش نمی کند، بلکه سنگ است که به طرف او پرتاب می شود.
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️ Telegram |
وقتی بچه بودم، منزلمان در حضرت عبدالعظیم بود و آن وقت ها قطار راه آهن به صورت امروز نبود و فقط همین قطار تهران-شاه عبدالعظیم بود. من می دیدم که قطار وقتی در ایستگاه بود، بچه ها دورش جمع می شوند و آن را تماشا می کنند و به زبان حال می گویند: «ببین چه موجود عجیبی است!»
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️نوابغ بزرگ دنیا چگونه وقت خود را تنظیم میکردند؟
🔸اغلب ما، از کمبود وقت شاکی هستیم و در آخر شب متوجه میشویم که کارهایی را انجام ندادهایم یا به صورت کامل به اتمامشان نرساندهایم. حالا تصور میکنید که نوابغ دنیا چطور وقت خود را تنظیم میکردند؟ آنها چگونه تعادلی بین کار حرفهای و زمان استراحت خود برقرار میکردند یا احتمالا از چه کارهایی صرفنظر میکردند تا به کار اصلی خود برسند؟
اپنها سؤالاتی هستند که در اینجا میخواهیم پاسخ بدهیم.
🔺گوستاو فلوبر:
او یکی از نویسندگان تأثیرگذار قرن نوزدهم فرانسه و از جمله بزرگترین رماننویسان دنیا بود. او بین ساعت ۹ تا ۳ شب روی رمان مادام بوآری کار میکرد و بعد تا ساعت ۱۰ صبح میخوابید. او هر روز ۵ ساعت تمام، مطالعه هم میکرد و برای خانوادهاش هم وقت میگذاشت.
🔺بتهوون
چیزهایی که در مورد او جالب هستند اینها هستند: ۸ ساعت خواب در شبانهروز – اهمیت به صبحانه – کار صبحگاهی که تا ساعت دوی عصر ادامه مییافت.
چیز جالب دیگر اختصاص زمانی برای قدم زدن بود، ظاهرا به صورت مرتب در حین قدم زدن ایدههایی به ذهن بتهوون میرسید و برای همین او همیشه با خودش مداد و کاغذ داشت.
🔺ولفگانگ موزارت
در مورد موزارت چیزی که جالب است این است که او در شبانهروز فقط ۵ ساعت میخوابید و در دو نوبت صبح و شب مشغول نوشتن موسیقیهای شاهکار خود میشد. چیز شاخص دیگر این است که او هر روز صبح، یک ساعت را صرف پوشیدن لباسها و آراستگی خود میکرد!
🔺زیگموند فروید
او شش ساعت خواب شبانه داشت. ۴ ساعت صبحها بیمارانش را روانکاوی میکرد. شش ساعت هم عصرها مشغول این کار بود و دو ساعت و نیم در آخر شب مطالعه میکرد و مقاله مینوشت.
🔺امانوئل کانت
او از جمله مشهورترین فیلسوفهای قرن هجدهم بود. کانت در زندگی نظمی استثنایی داشت. او هر کارش را در ساعتی مخصوص به خود انجام میداد و ذرهای از آن تخلف نمیکرد. بین مردم شهرش این جمله رایج بود که: میتوانید ساعتتان را با کارهای کانت تنظیم کنید.
او بین ۱۰ شب تا ۵ صبح میخوابید و از شش صبح مشغول به کار میشد. خورد و خوراک و پیادهرویهای او مطابق یک نظم خاص انجام میشد.
🔺مایا آنجلو
این شاعر و بازیگر آمریکایی عادت داشت که از اول صبح تا ساعت ۲ عصر در هتلها و متلها قلم بزند و عصر را صرف کارهای شخصیاش بکند.
🔺انوره دو بالزاک
تقویم کاری بالزاک، رماننویس مشهور فرانسوی، بسیار متفاوت با بقیه بزرگانی است که تا حالا بررسی کردیم. او بین ساعت ۶ عصر تا یک شب میخوابید. بعد بین یک شب تا هشت صبح مینوشت. یک ساعت و نیم چرت میزد و بعد دوباره تا ۴ عصر مینوشت!
🔺ویکتور هوگو
او صبحش را با خواندن نامههای معشوقهاش و خوردن دو تخممرغ خام شروع میکرد، حدود ظهر در وان آب یخ استحمام میکرد! و بین ۶ تا ۸ شب مینوشت.
🔺چارلز دیکنز
دیکنز هم صبحکار بود و عصرها کارهای شخصیاش را میکرد و با خانواده و دوستانش وقت میگذارند.
🔺چارلز داروین
داروین بین ۱۲ شب تا هفت صبح میخوابید. اول صبح قدم میزد و صبحانهای را به تنهایی میل میکرد. بعد تا ظهر کار میکرد. عصرها بیشتر کارهای شخصیاش را میکرد و بعد بین ساعت ۱۰ تا ۱۲ شب، در رختخواب در مورد سؤالاتی که در ذهنش ایجاد شده بود، اندیشه میکرد و سعی میکرد آنها را حل کند.
🔺پیوتر ایلیچ چایکوفسکی
این آهنگساز مشهور روسی- در شبانهروز هشت ساعت میخوابید و د ردو نوبت صبح و عصر، به مدت دو ساعت آهنگهای مشهورش را تصنیف میکرد.
🔺بنجامین فرانکلین
او یکی از بنیانگذاران ایالات متحده است. فرانکلین یک دانشمند، نویسنده برجسته و چاپخانهدار، طنزنویس، نظریه پرداز سیاسی، سیاستمدار، رئیس پست، مخترع، فعال مدنی و دیپلمات بود. او بین ۸ تا ۱۲ صبح و ۲ تا ۶ عصر کار میکرد.
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram | Linkedin
🔸اغلب ما، از کمبود وقت شاکی هستیم و در آخر شب متوجه میشویم که کارهایی را انجام ندادهایم یا به صورت کامل به اتمامشان نرساندهایم. حالا تصور میکنید که نوابغ دنیا چطور وقت خود را تنظیم میکردند؟ آنها چگونه تعادلی بین کار حرفهای و زمان استراحت خود برقرار میکردند یا احتمالا از چه کارهایی صرفنظر میکردند تا به کار اصلی خود برسند؟
اپنها سؤالاتی هستند که در اینجا میخواهیم پاسخ بدهیم.
🔺گوستاو فلوبر:
او یکی از نویسندگان تأثیرگذار قرن نوزدهم فرانسه و از جمله بزرگترین رماننویسان دنیا بود. او بین ساعت ۹ تا ۳ شب روی رمان مادام بوآری کار میکرد و بعد تا ساعت ۱۰ صبح میخوابید. او هر روز ۵ ساعت تمام، مطالعه هم میکرد و برای خانوادهاش هم وقت میگذاشت.
🔺بتهوون
چیزهایی که در مورد او جالب هستند اینها هستند: ۸ ساعت خواب در شبانهروز – اهمیت به صبحانه – کار صبحگاهی که تا ساعت دوی عصر ادامه مییافت.
چیز جالب دیگر اختصاص زمانی برای قدم زدن بود، ظاهرا به صورت مرتب در حین قدم زدن ایدههایی به ذهن بتهوون میرسید و برای همین او همیشه با خودش مداد و کاغذ داشت.
🔺ولفگانگ موزارت
در مورد موزارت چیزی که جالب است این است که او در شبانهروز فقط ۵ ساعت میخوابید و در دو نوبت صبح و شب مشغول نوشتن موسیقیهای شاهکار خود میشد. چیز شاخص دیگر این است که او هر روز صبح، یک ساعت را صرف پوشیدن لباسها و آراستگی خود میکرد!
🔺زیگموند فروید
او شش ساعت خواب شبانه داشت. ۴ ساعت صبحها بیمارانش را روانکاوی میکرد. شش ساعت هم عصرها مشغول این کار بود و دو ساعت و نیم در آخر شب مطالعه میکرد و مقاله مینوشت.
🔺امانوئل کانت
او از جمله مشهورترین فیلسوفهای قرن هجدهم بود. کانت در زندگی نظمی استثنایی داشت. او هر کارش را در ساعتی مخصوص به خود انجام میداد و ذرهای از آن تخلف نمیکرد. بین مردم شهرش این جمله رایج بود که: میتوانید ساعتتان را با کارهای کانت تنظیم کنید.
او بین ۱۰ شب تا ۵ صبح میخوابید و از شش صبح مشغول به کار میشد. خورد و خوراک و پیادهرویهای او مطابق یک نظم خاص انجام میشد.
🔺مایا آنجلو
این شاعر و بازیگر آمریکایی عادت داشت که از اول صبح تا ساعت ۲ عصر در هتلها و متلها قلم بزند و عصر را صرف کارهای شخصیاش بکند.
🔺انوره دو بالزاک
تقویم کاری بالزاک، رماننویس مشهور فرانسوی، بسیار متفاوت با بقیه بزرگانی است که تا حالا بررسی کردیم. او بین ساعت ۶ عصر تا یک شب میخوابید. بعد بین یک شب تا هشت صبح مینوشت. یک ساعت و نیم چرت میزد و بعد دوباره تا ۴ عصر مینوشت!
🔺ویکتور هوگو
او صبحش را با خواندن نامههای معشوقهاش و خوردن دو تخممرغ خام شروع میکرد، حدود ظهر در وان آب یخ استحمام میکرد! و بین ۶ تا ۸ شب مینوشت.
🔺چارلز دیکنز
دیکنز هم صبحکار بود و عصرها کارهای شخصیاش را میکرد و با خانواده و دوستانش وقت میگذارند.
🔺چارلز داروین
داروین بین ۱۲ شب تا هفت صبح میخوابید. اول صبح قدم میزد و صبحانهای را به تنهایی میل میکرد. بعد تا ظهر کار میکرد. عصرها بیشتر کارهای شخصیاش را میکرد و بعد بین ساعت ۱۰ تا ۱۲ شب، در رختخواب در مورد سؤالاتی که در ذهنش ایجاد شده بود، اندیشه میکرد و سعی میکرد آنها را حل کند.
🔺پیوتر ایلیچ چایکوفسکی
این آهنگساز مشهور روسی- در شبانهروز هشت ساعت میخوابید و د ردو نوبت صبح و عصر، به مدت دو ساعت آهنگهای مشهورش را تصنیف میکرد.
🔺بنجامین فرانکلین
او یکی از بنیانگذاران ایالات متحده است. فرانکلین یک دانشمند، نویسنده برجسته و چاپخانهدار، طنزنویس، نظریه پرداز سیاسی، سیاستمدار، رئیس پست، مخترع، فعال مدنی و دیپلمات بود. او بین ۸ تا ۱۲ صبح و ۲ تا ۶ عصر کار میکرد.
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram | Linkedin
🔳⭕️توصيه های مدیریتی پيتر دراكر
دنبال کسی نگردید که در گرفتن تصمیم های مرتبط با کارکنان هرگز اشتباه نکرده است، چنین فردی را نمیتوان یافت.
مدیران موفق از پنج اصل بنیادین پیروی میکنند.
🚩 مدیر باید مسئولیت انتصابهای نادرست را بپذیرد.
متهم کردن کسی که توان انجام کار را نداشته، اقرار به جرم است، مدیر در گزینش او اشتباه کرده است.
🚩 مدیر مسئولیت دارد کسی را که قادر به انجام درست کار نیست بر کنار کند.
اگر آدم ضعیف یا نالایق را به امید خود رها کنیم دودش به چشم دیگران هم میرود و روحیه کل سازمان را خراب میکند.
🚩 تنها به این خاطر که فرد نمیتواند کاری را که به او محول شده به خوبی انجام دهد نمیتوان نتیجه گرفت که به درد کار نمیخورد و باید عزل شود.
باید نتیجه گرفت که او به کار نامناسب گماشته شده است.
🚩 مدیر باید بکوشد برای هر شغل فرد و مناسب با آن را پیدا کند.
هر سازمان به اندازه استعداد کارکنانش شکوفا میشود بنابراین تصمیم مربوط به کارکنان باید درست باشد.
🚩 تازه واردها را باید در منصبهای جا افتاده قرار داد، در جایی که توقعات مشخص شده و کمک در دسترس فرد است.
🔰ماموریت های مهم و جدید را باید به کسانی داد که رفتار و عادات آنها را خوب میشناسیم و پیشاپیش اعتماد و اعتبار لازم را دارند،مسئولیت انتصابهای بد را بپذیرید، کسانی را که نمیتوانند کارشان را به خوبی انجام دهند عوض کنید.
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️ Telegram |
دنبال کسی نگردید که در گرفتن تصمیم های مرتبط با کارکنان هرگز اشتباه نکرده است، چنین فردی را نمیتوان یافت.
مدیران موفق از پنج اصل بنیادین پیروی میکنند.
متهم کردن کسی که توان انجام کار را نداشته، اقرار به جرم است، مدیر در گزینش او اشتباه کرده است.
اگر آدم ضعیف یا نالایق را به امید خود رها کنیم دودش به چشم دیگران هم میرود و روحیه کل سازمان را خراب میکند.
باید نتیجه گرفت که او به کار نامناسب گماشته شده است.
هر سازمان به اندازه استعداد کارکنانش شکوفا میشود بنابراین تصمیم مربوط به کارکنان باید درست باشد.
🔰ماموریت های مهم و جدید را باید به کسانی داد که رفتار و عادات آنها را خوب میشناسیم و پیشاپیش اعتماد و اعتبار لازم را دارند،مسئولیت انتصابهای بد را بپذیرید، کسانی را که نمیتوانند کارشان را به خوبی انجام دهند عوض کنید.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
چه کسی میتواند ثروتمند شود؟
مطالعات میگوید همهی انسانها تواناییهای بالقوه برای خلق ثروت را دارند. اما سوال این است که چرا اکثر انسانها نمیتوانند این مهارتها برای پولسازی را عینیت ببخشند؟
پاسخ یافتههای تحقیقاتی آن است که برای تبدیل مهارتهای بالقوه به «ثروت» باید به تعدادی موانع ذهنی غلبه کرد. اولین گام کسانی که به ثروتهای افسانهای دست یافتهاند غلبه بر همین موانع ذهنی بوده است.
ارائه راهکارهای غلبه بر موانع
«خلق ثروت» مأموریت ماست👇🏻
@startup_per
@startup_per
مطالعات میگوید همهی انسانها تواناییهای بالقوه برای خلق ثروت را دارند. اما سوال این است که چرا اکثر انسانها نمیتوانند این مهارتها برای پولسازی را عینیت ببخشند؟
پاسخ یافتههای تحقیقاتی آن است که برای تبدیل مهارتهای بالقوه به «ثروت» باید به تعدادی موانع ذهنی غلبه کرد. اولین گام کسانی که به ثروتهای افسانهای دست یافتهاند غلبه بر همین موانع ذهنی بوده است.
ارائه راهکارهای غلبه بر موانع
«خلق ثروت» مأموریت ماست👇🏻
@startup_per
@startup_per
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️چرت نیمروز در برخی از شرکتهای ژاپنی
🔸سبک زندگی مردم و استفاده از دستگاههای دیجیتالی مانند اسمارتفونها و تلویزیون، باعث شده مردم خواب کمتری در طول شب داشته باشند. کمخوابی برای سلامتی بدن بسیار مضر است و از قدرت هوشیاری، تعقل و سلامتی ذهن و روان میکاهد.
🔸در کشور ژاپن، کمخوابی به یک نگرانی عمومی و جدی تبدیل شده است. شرکتهای فناوری، از جمله پیشگامان راهاندازی اتاقهای چرت در میان شرکتهای ژاپنی هستند. شرکت توکیویی Nextbeat دو اتاق چرت به نام «strategic sleeping rooms» یکی برای زنان و دیگری برای مردان راهاندازی کرده است.
این اتاقها در خود دفتر مرکزی این شرکت مستقر شدند و قرار است اتاقهای بیشتری برای چرت کارکنان آماده شوند.
🔸کارمندان حق استفاده از دستگاههای همراهی مانند اسمارتفون، تبلت و لپتاپ را در اتاقهای چرت ندارند. دستگاههایی در این اتاقها نصب شده است که ارتباطات رادیویی و موبایل را بلوکه میکند.
در این اتاقها، مبلهای راحتی با رنگها، عطرها و بوهای آرامشبخش استفاده شده است تا کارمندان بتوانند در زمان استراحت، بهتر تجدید قوا کرده و دوباره سرکار خودشان برگردند.
🔸شرکت Nextbeat که در زمینه خدمات آیتی فعالیت میکند، به کارمندان خود اجازه میدهد تا ۳۰ دقیقه از این اتاقها استفاده کنند و این مدت زمان جزیی از ساعت کار محسوب میشود. آنها میتوانند از ساعت ۹ صبح محل کار خود را ترک کنند و به اتاق چرت بروند. به علاوه، کارمندان این شرکت اجازه ندارند تا دیروقت و شب هنگام در شرکت کار کنند.
🔸شرکت توسعه املاک Mitsubishi Estate نیز در ماه ژانویه امسال به دفتر جدیدش اسبابکشی کرده و سه اتاق را برای استراحت و چرت نیمروز اختصاص داده است. این شرکت با همکاری شرکت Neurospace که در زمینه برنامهریزی خواب برای شرکتها فعالیت دارد، ارزیابیهایی را روی کارکنان خود انجام داده و متوجه شده اگر استراحت کوتاهی داشته باشند، تمرکز کاری بیشتری خواهند داشت و با انگیزه طول روز را ادامه میدهند.
🔸گزارشهای شرکتهایی که اتاق چرت راهاندازی کردند نشان میدهد که کارمندان ابتدا از استفاده این اتاقها خودداری میکنند ولی کمکم با درک اهداف و نتایج آن، حاضر میشوند در محل کار دراز کشیده و چرت بزنند.
◀️ اصلاح الگوی خواب
🔸برخی دیگر از شرکتهای ژاپنی با نصب دستگاههایی که میتواند میزان خوابآلودگی کارمندان را اندازهگیری کند، در صدد هستند الگوی خواب شبانه آنها را بهبود بخشند. از سوی دیگر، دستگاههای قابل حملی عرضه شده که میتواند مدت زمان و عمق یک خواب را اندازهگیری کند.
🔸شرکتهای ژاپنی به مسئله خواب کارمندانشان حساس شدند و به دنبال روشهایی هستند که هم خواب شبانه آنها را اصلاح کنند و هم در طول روز، تمرکز و انرژی کافی برای انجام کارها را داشته باشند.
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram | Linkedin
🔸سبک زندگی مردم و استفاده از دستگاههای دیجیتالی مانند اسمارتفونها و تلویزیون، باعث شده مردم خواب کمتری در طول شب داشته باشند. کمخوابی برای سلامتی بدن بسیار مضر است و از قدرت هوشیاری، تعقل و سلامتی ذهن و روان میکاهد.
🔸در کشور ژاپن، کمخوابی به یک نگرانی عمومی و جدی تبدیل شده است. شرکتهای فناوری، از جمله پیشگامان راهاندازی اتاقهای چرت در میان شرکتهای ژاپنی هستند. شرکت توکیویی Nextbeat دو اتاق چرت به نام «strategic sleeping rooms» یکی برای زنان و دیگری برای مردان راهاندازی کرده است.
این اتاقها در خود دفتر مرکزی این شرکت مستقر شدند و قرار است اتاقهای بیشتری برای چرت کارکنان آماده شوند.
🔸کارمندان حق استفاده از دستگاههای همراهی مانند اسمارتفون، تبلت و لپتاپ را در اتاقهای چرت ندارند. دستگاههایی در این اتاقها نصب شده است که ارتباطات رادیویی و موبایل را بلوکه میکند.
در این اتاقها، مبلهای راحتی با رنگها، عطرها و بوهای آرامشبخش استفاده شده است تا کارمندان بتوانند در زمان استراحت، بهتر تجدید قوا کرده و دوباره سرکار خودشان برگردند.
🔸شرکت Nextbeat که در زمینه خدمات آیتی فعالیت میکند، به کارمندان خود اجازه میدهد تا ۳۰ دقیقه از این اتاقها استفاده کنند و این مدت زمان جزیی از ساعت کار محسوب میشود. آنها میتوانند از ساعت ۹ صبح محل کار خود را ترک کنند و به اتاق چرت بروند. به علاوه، کارمندان این شرکت اجازه ندارند تا دیروقت و شب هنگام در شرکت کار کنند.
🔸شرکت توسعه املاک Mitsubishi Estate نیز در ماه ژانویه امسال به دفتر جدیدش اسبابکشی کرده و سه اتاق را برای استراحت و چرت نیمروز اختصاص داده است. این شرکت با همکاری شرکت Neurospace که در زمینه برنامهریزی خواب برای شرکتها فعالیت دارد، ارزیابیهایی را روی کارکنان خود انجام داده و متوجه شده اگر استراحت کوتاهی داشته باشند، تمرکز کاری بیشتری خواهند داشت و با انگیزه طول روز را ادامه میدهند.
🔸گزارشهای شرکتهایی که اتاق چرت راهاندازی کردند نشان میدهد که کارمندان ابتدا از استفاده این اتاقها خودداری میکنند ولی کمکم با درک اهداف و نتایج آن، حاضر میشوند در محل کار دراز کشیده و چرت بزنند.
◀️ اصلاح الگوی خواب
🔸برخی دیگر از شرکتهای ژاپنی با نصب دستگاههایی که میتواند میزان خوابآلودگی کارمندان را اندازهگیری کند، در صدد هستند الگوی خواب شبانه آنها را بهبود بخشند. از سوی دیگر، دستگاههای قابل حملی عرضه شده که میتواند مدت زمان و عمق یک خواب را اندازهگیری کند.
🔸شرکتهای ژاپنی به مسئله خواب کارمندانشان حساس شدند و به دنبال روشهایی هستند که هم خواب شبانه آنها را اصلاح کنند و هم در طول روز، تمرکز و انرژی کافی برای انجام کارها را داشته باشند.
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram | Linkedin
🔳⭕️ دام عسل چیست؟
🔸یکی از مهمترین مأموریت هایی که سازمان اطلاعاتی اسرائیل انجام داد، بازگرداندن یک دانشمند هستهای اسرائیلی بود که به انگلستان فرار کرده بود. او اسرار تأسیسات اتمی اسرائیل را به هفته نامه ساندی تایمز فروخته بود. مشکل آنجا بود که با توافقات امنیتی بین سرویسهای جاسوسی اسرائیل و انگلیس، دستگيری و ربودن او در خاک انگلستان امکانپذیر نبود.
🔸یکی از جاسوسان موساد در نقش یک زن گردشگر آمریکایی خود را به این دانشمند نزدیک کرد و بعد از مدتی با هم قرار گذاشتند که تعطیلات آخر هفته را برای تفریح به ایتالیا بروند. چند ساعت پس از ورودشان به خاک ایتالیا، موساد وی را دستگیر و به اسرائیل برگرداند. وی محاکمه و به 18 سال زندان محکوم شد.
این یکی از انواع دام عسل است!
🔸دام عسل (Honey Trap) نام مأموریتهای ویژهای است که جاسوسان زن اسرائیلی انجام آن را بر عهده دارند. در جریان این مأموریتها، جاسوسان به افراد مورد نظر نزدیک شده و با آنها ارتباط برقرار میکنند و آن ها را وارد یک رابطه بدون بازگشت میکنند. اطلاعاتی از آنها بدست میآورند، اگر آنها متوجه نشوند، که این فرآیند دزدی اطلاعات ادامه خواهد داشت. اگر هم متوجه شوند دو گزینه دارند:
یا اینکه به خطای خود اعتراف کنند که هزینه بالایی برای آبروی شان خواهد داشت و حتی ممکن است به قیمت جانشان تمام شود. یا اینکه به فرآیند همکاری ادامه دهند و همچنان اطلاعات بدهند. یک بازی دو سر باخت!
(رفرنس: مشرق نیوز)
⭕️ تحلیل و تجویز راهبردی:
ممکن است فکر کنید دام عسل فقط برای سیاستمداران و دانشمندان استفاده می شود. این تفکر اشتباه است. بگذارید با یک مثال مساله را تشریح کنم:
🔸مدیر ارشد یک سازمان هستید. به شما میگویند بیایید در اینجا سرمایهگذاری کنید. سرمایه گذاری خیلی جذاب به نظر میرسد. شما هم قانع میشوید و سرمایهگذاری میکنید. سه ماه بعد میگویند اگر یک میلیارد دیگر ندهید کل سرمایهگذاری از بین می رود. شما دو گزینه دارید: یا اعلام کنید که تصمیم تان از اول برای سرمایهگذاری اشتباه بوده است که این منجر به از بین رفتن اعتبار شما میشود یا یا اینکه یک میلیارد دیگر تزریق کنید، خُب شما گزینه دوم را انتخاب می کنید!
🔸ماه بعد میگویند انجام پروژه به مشکل خورده و تا رشوه ندهیم کار جلو نمیرود. شما باز دو گزینه دارید، یا پروژه را کنسل کنید یا اینکه رشوه بدهید. شما گزینه دوم را انتخاب میکنید. و چون نمی دانید که چگونه رشوه را در حساب های شرکت ثبت کنید، مجبورید یک قرارداد صوری ببندید و حساب سازی کنید.
🔸دو ماه بعد میگویند برای پیشبرد پروژه به یک امضای طلایی نیاز داریم که روی میز فلان مدیر گیر کرده است. اتفاقا آن مدیر با شما آشناست. از شما می خواهند که با وی مذاکره و بده بستان کنید. شما باز هم دو گزینه دارید...
🔸خلاصه چشم باز میکنید میبینید که بعد از چند مدت یک پروژه دارید با هزینه های دو برابرِ تخمین اولیه، بازدهی پنجاه درصد آنچه به شما قول داده بودند و در ضمن شما آلوده به رشوه، حسابسازی، پولشویی و لابیگری شدهاید. آنقدر فرو رفتهاید که دیگر امکان بازگشت ندارید.
⭕️چه می توان کرد؟
▪️تصمیمات با چسبندگی بالا را بشناسید. برخی تصمیمات هستند که وقتی آن ها را میگیرید بازگشت از آنها آسان نیست. این تصمیمات معمولا بار مالی-عاطفی-اعتباری زیادی دارند. اولا که با وسواس این تصمیمات را بگیرید و دوم اینکه همیشه یک برنامه برای خروج داشته باشید. قرار نیست همه چیز طبق نقشه پیش برود.
▪️سوابق و انگیزههای آدمها را چک کنید. هر پیشنهادی از طرف یک پیشنهاد دهنده است؛ از خودتان بپرسید چرا این پیشنهاد به من ارایه شده؟
▪️هر جا متوجه تصمیم اشتباه شدید، شجاعانه اعلام کنید. برای مدتی کوتاه احمق به نظر رسیدن بهتر است از اینکه یک عمر خسارت یک پروژه اشتباه را تحمل کنید. /دکتر لشگربلوکی
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram | Linkedin
🔸یکی از مهمترین مأموریت هایی که سازمان اطلاعاتی اسرائیل انجام داد، بازگرداندن یک دانشمند هستهای اسرائیلی بود که به انگلستان فرار کرده بود. او اسرار تأسیسات اتمی اسرائیل را به هفته نامه ساندی تایمز فروخته بود. مشکل آنجا بود که با توافقات امنیتی بین سرویسهای جاسوسی اسرائیل و انگلیس، دستگيری و ربودن او در خاک انگلستان امکانپذیر نبود.
🔸یکی از جاسوسان موساد در نقش یک زن گردشگر آمریکایی خود را به این دانشمند نزدیک کرد و بعد از مدتی با هم قرار گذاشتند که تعطیلات آخر هفته را برای تفریح به ایتالیا بروند. چند ساعت پس از ورودشان به خاک ایتالیا، موساد وی را دستگیر و به اسرائیل برگرداند. وی محاکمه و به 18 سال زندان محکوم شد.
این یکی از انواع دام عسل است!
🔸دام عسل (Honey Trap) نام مأموریتهای ویژهای است که جاسوسان زن اسرائیلی انجام آن را بر عهده دارند. در جریان این مأموریتها، جاسوسان به افراد مورد نظر نزدیک شده و با آنها ارتباط برقرار میکنند و آن ها را وارد یک رابطه بدون بازگشت میکنند. اطلاعاتی از آنها بدست میآورند، اگر آنها متوجه نشوند، که این فرآیند دزدی اطلاعات ادامه خواهد داشت. اگر هم متوجه شوند دو گزینه دارند:
یا اینکه به خطای خود اعتراف کنند که هزینه بالایی برای آبروی شان خواهد داشت و حتی ممکن است به قیمت جانشان تمام شود. یا اینکه به فرآیند همکاری ادامه دهند و همچنان اطلاعات بدهند. یک بازی دو سر باخت!
(رفرنس: مشرق نیوز)
⭕️ تحلیل و تجویز راهبردی:
ممکن است فکر کنید دام عسل فقط برای سیاستمداران و دانشمندان استفاده می شود. این تفکر اشتباه است. بگذارید با یک مثال مساله را تشریح کنم:
🔸مدیر ارشد یک سازمان هستید. به شما میگویند بیایید در اینجا سرمایهگذاری کنید. سرمایه گذاری خیلی جذاب به نظر میرسد. شما هم قانع میشوید و سرمایهگذاری میکنید. سه ماه بعد میگویند اگر یک میلیارد دیگر ندهید کل سرمایهگذاری از بین می رود. شما دو گزینه دارید: یا اعلام کنید که تصمیم تان از اول برای سرمایهگذاری اشتباه بوده است که این منجر به از بین رفتن اعتبار شما میشود یا یا اینکه یک میلیارد دیگر تزریق کنید، خُب شما گزینه دوم را انتخاب می کنید!
🔸ماه بعد میگویند انجام پروژه به مشکل خورده و تا رشوه ندهیم کار جلو نمیرود. شما باز دو گزینه دارید، یا پروژه را کنسل کنید یا اینکه رشوه بدهید. شما گزینه دوم را انتخاب میکنید. و چون نمی دانید که چگونه رشوه را در حساب های شرکت ثبت کنید، مجبورید یک قرارداد صوری ببندید و حساب سازی کنید.
🔸دو ماه بعد میگویند برای پیشبرد پروژه به یک امضای طلایی نیاز داریم که روی میز فلان مدیر گیر کرده است. اتفاقا آن مدیر با شما آشناست. از شما می خواهند که با وی مذاکره و بده بستان کنید. شما باز هم دو گزینه دارید...
🔸خلاصه چشم باز میکنید میبینید که بعد از چند مدت یک پروژه دارید با هزینه های دو برابرِ تخمین اولیه، بازدهی پنجاه درصد آنچه به شما قول داده بودند و در ضمن شما آلوده به رشوه، حسابسازی، پولشویی و لابیگری شدهاید. آنقدر فرو رفتهاید که دیگر امکان بازگشت ندارید.
⭕️چه می توان کرد؟
▪️تصمیمات با چسبندگی بالا را بشناسید. برخی تصمیمات هستند که وقتی آن ها را میگیرید بازگشت از آنها آسان نیست. این تصمیمات معمولا بار مالی-عاطفی-اعتباری زیادی دارند. اولا که با وسواس این تصمیمات را بگیرید و دوم اینکه همیشه یک برنامه برای خروج داشته باشید. قرار نیست همه چیز طبق نقشه پیش برود.
▪️سوابق و انگیزههای آدمها را چک کنید. هر پیشنهادی از طرف یک پیشنهاد دهنده است؛ از خودتان بپرسید چرا این پیشنهاد به من ارایه شده؟
▪️هر جا متوجه تصمیم اشتباه شدید، شجاعانه اعلام کنید. برای مدتی کوتاه احمق به نظر رسیدن بهتر است از اینکه یک عمر خسارت یک پروژه اشتباه را تحمل کنید. /دکتر لشگربلوکی
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram | Linkedin
🔳⭕️موبینگ (Mobbing) چیست؟
🔸موبینگ یعنی کارمند، دانشآموز یا فردی در جامعه، چنان تحت فشار تبعیض، تحقیر و آزار و اذیت قرار میگیرد که دیگر شرایط برایش قابلتحمل نیست.
🔸کارمندی که بسیار وظیفه شناس و صادق است، از طرف مدیر و اطرافیانش مورد تمسخر قرار میگیرد، چون درستکاری او منافع آنها را به خطر می اندازد؛ یا استاد دانشگاهی که علاوه بر تدریس و تحقیق و مقاله نویسی و امور مرتبط به وظایف دانشگاهی، در امور اجتماعی و چالشهای جامعه نیز وارد می شود، از طریق مخالفین، حسودان و مدیران دانشگاه، مورد تبعیض و فشار قرار می گیرد که فقط به نوشتن مقاله و تحقیق بپردازد و کاری با چالشهای اجتماعی نداشته باشد و آنقدر فشار و تبعیض و تحقیر را بر او می افزایند تا اخراج شود یا خود استعفا دهد و آن محل را ترک کند.
🔸موبینگ در محل کار، خانه، مدرسه و جامعه، عامل بسیاری از معضلات اجتماعی فرار از خانه، بیکاری، طلاق، اعتیاد، خودکشی، انتقامگیری، بداخلاقی، عصبانیت، قتل و جرایم دیگر می شود.
🔸از بسیاری از موارد موبینگ می توان نتیجه گرفت که آغاز موبینگ معمولاً در اثر جابجایی مقامی کارمندان می باشد؛ مثلاً کارمند جدیدی که وارد یک قسمت می شود، بیشتر مورد آزار روانی قرار می گیرد، یا وقتی که رئیس قسمت عوض می شود، احتمال اینکه او کارمندی را آزار بدهد زیاد است و حتی ممکن است خودش مورد آزار روانی کارمندان قرار گیرند.
◀️ تاثیرات موبینگ
▪️مخدوش نمودن یا از بین بردن اعتماد بنفس قربانی
▪️دچار شدن به بیماری پارانویا و اغتشاش ذهنی
▪️دوری گزیدن از اجتماع
▪️احساس ترس، خجالت، عصبانیت، و حسرت
▪️همچنین موبینگ باعث اختلالات جسمی و روانی مانند خوابهای آشفته، بالا رفتن فشار خون، و حتی بیماریهای قلبی و عروقی میگردد.
◀️ راههای مبارزه با موبینگ
▪️انضباط در کار جهت جلوگیری از هرگونه اخطار
▪️انجام کارهایی که طی دستور کتبی ابلاغ شده باشند نه شفاهی
▪️دوری جستن از موب کنندگان
▪️شناخت موبینگ و حفظ اعتماد به نفس خود
🔸البته در کنار این موارد گفته شده، در بسیاری از سازمانهای اروپایی جزء دروس آموزشی حین کار، دروسی هم در زمینه موبینگ یا آزار روانی در محیط کار برای کارمندان پیش بینی شده است؛ زیرا اکثر سازمان ها ضرر اقتصادی ناشی از موبینگ را محاسبه کردهاند.
🔸در حقیقت، صرفاً کارمند آزار دیده ضرر نمیکند، بلکه به علت غیبت مکرر کارمند و عدم انجام صحیح کار به علت ناراحتی روحی که کارمند دچار آن است، بهرهوری کاهش مییابد و ضرر سنگینی به سازمان وارد میشود.
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram | Linkedin
🔸موبینگ یعنی کارمند، دانشآموز یا فردی در جامعه، چنان تحت فشار تبعیض، تحقیر و آزار و اذیت قرار میگیرد که دیگر شرایط برایش قابلتحمل نیست.
🔸کارمندی که بسیار وظیفه شناس و صادق است، از طرف مدیر و اطرافیانش مورد تمسخر قرار میگیرد، چون درستکاری او منافع آنها را به خطر می اندازد؛ یا استاد دانشگاهی که علاوه بر تدریس و تحقیق و مقاله نویسی و امور مرتبط به وظایف دانشگاهی، در امور اجتماعی و چالشهای جامعه نیز وارد می شود، از طریق مخالفین، حسودان و مدیران دانشگاه، مورد تبعیض و فشار قرار می گیرد که فقط به نوشتن مقاله و تحقیق بپردازد و کاری با چالشهای اجتماعی نداشته باشد و آنقدر فشار و تبعیض و تحقیر را بر او می افزایند تا اخراج شود یا خود استعفا دهد و آن محل را ترک کند.
🔸موبینگ در محل کار، خانه، مدرسه و جامعه، عامل بسیاری از معضلات اجتماعی فرار از خانه، بیکاری، طلاق، اعتیاد، خودکشی، انتقامگیری، بداخلاقی، عصبانیت، قتل و جرایم دیگر می شود.
🔸از بسیاری از موارد موبینگ می توان نتیجه گرفت که آغاز موبینگ معمولاً در اثر جابجایی مقامی کارمندان می باشد؛ مثلاً کارمند جدیدی که وارد یک قسمت می شود، بیشتر مورد آزار روانی قرار می گیرد، یا وقتی که رئیس قسمت عوض می شود، احتمال اینکه او کارمندی را آزار بدهد زیاد است و حتی ممکن است خودش مورد آزار روانی کارمندان قرار گیرند.
◀️ تاثیرات موبینگ
▪️مخدوش نمودن یا از بین بردن اعتماد بنفس قربانی
▪️دچار شدن به بیماری پارانویا و اغتشاش ذهنی
▪️دوری گزیدن از اجتماع
▪️احساس ترس، خجالت، عصبانیت، و حسرت
▪️همچنین موبینگ باعث اختلالات جسمی و روانی مانند خوابهای آشفته، بالا رفتن فشار خون، و حتی بیماریهای قلبی و عروقی میگردد.
◀️ راههای مبارزه با موبینگ
▪️انضباط در کار جهت جلوگیری از هرگونه اخطار
▪️انجام کارهایی که طی دستور کتبی ابلاغ شده باشند نه شفاهی
▪️دوری جستن از موب کنندگان
▪️شناخت موبینگ و حفظ اعتماد به نفس خود
🔸البته در کنار این موارد گفته شده، در بسیاری از سازمانهای اروپایی جزء دروس آموزشی حین کار، دروسی هم در زمینه موبینگ یا آزار روانی در محیط کار برای کارمندان پیش بینی شده است؛ زیرا اکثر سازمان ها ضرر اقتصادی ناشی از موبینگ را محاسبه کردهاند.
🔸در حقیقت، صرفاً کارمند آزار دیده ضرر نمیکند، بلکه به علت غیبت مکرر کارمند و عدم انجام صحیح کار به علت ناراحتی روحی که کارمند دچار آن است، بهرهوری کاهش مییابد و ضرر سنگینی به سازمان وارد میشود.
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram | Linkedin
🔳⭕️پارادوکس ابیلین چیست؟
(از ریسکهای تصمیم گروهی)
🔺در یک بعدازظهر داغ در کولمن تگزاس، خانوادهای در آسایش و راحتی، در حیاط خانهشان، مشغول دومینو بازی کردن بودند تا اینکه پدربزرگ پیشنهاد داد که برای یک گردش کوتاه به ابیلین (۵۳ کیلومتر بیرون از شهر) بروند و ناهار را آنجا بخورند.
🔺مادر گفت: «وای... چه ایدهٔ خوبی!» و پدر با وجود آنکه از دوری راه و گرمای هوا میترسید اما از آنجا که احساس میکرد مخالف جمع است تاییدکنان گفت: «من هم موافقم! تنها امیدوارم که مادربزرگ هم مشکلی با این ایده نداشته باشد.» و مادربزرگ فوراً گفت: «البته که مشکلی ندارم، من مدتها است که ابیلین را ندیدهام…»
🔺سواری طولانی، هوا گرم و راه پر از خاک و طوفان بود. زمانی که به رستوران رسیدند، غذا به بدی راه بود. آنها چهار ساعت بعد در خستگی مفرط، به خانه بازگشتند.
یکی از آنها به دروغ گفت: «گردش خوبی بود. این طور نیست؟» این را مادربزرگ گفته بود که از صمیم قلب، تمایلی به رفتن نداشت اما در عین حال نتوانسته بود در برابر سه انسان مشتاق مقاومت کند.
🔺پدر خطاب به مادر گفت: «من که چندان لذتی از گردش نبردم. تنها به خاطر تو بود که حاضر شدم بیایم.» و مادر گفت: «من فقط میخواستم که تو ناراحت نشوی. کدام انسان عاقلی در این هوای گرم از خانه بیرون میرود؟»
در پایان پدربزرگ خاطرنشان کرد که تنها به این خاطر چنین پیشنهادی را دادهاست که احساس میکرده بقیه از ماندن در خانه خسته شدهاند.
اعضای گروه همگی حیران بودند که چهطور تصمیمی گرفتهاند که هیچکدامشان به انجام آن تمایلی نداشتهاند.
🔺آنچه در بالا ملاحظه فرمودید، تحت عنوان "پارادوکس ابیلین" مطرح شده است. مجموعهای از مردم به شکل گروهی، تصمیم به انجام کاری میگیرند؛ در حالیکه هر کدام به تنهایی، با انجام آن کار مخالفاند. این اتفاق زمانی روی میدهد که هر کدام از اعضایِ آن گروه، به اشتباه فکر میکند که تصمیم شخصیِ او، در تعارض با خواستِ جمعی است و بنابراین باید از ارائه نظر خود، خودداری کند.
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram | Linkedin
(از ریسکهای تصمیم گروهی)
🔺در یک بعدازظهر داغ در کولمن تگزاس، خانوادهای در آسایش و راحتی، در حیاط خانهشان، مشغول دومینو بازی کردن بودند تا اینکه پدربزرگ پیشنهاد داد که برای یک گردش کوتاه به ابیلین (۵۳ کیلومتر بیرون از شهر) بروند و ناهار را آنجا بخورند.
🔺مادر گفت: «وای... چه ایدهٔ خوبی!» و پدر با وجود آنکه از دوری راه و گرمای هوا میترسید اما از آنجا که احساس میکرد مخالف جمع است تاییدکنان گفت: «من هم موافقم! تنها امیدوارم که مادربزرگ هم مشکلی با این ایده نداشته باشد.» و مادربزرگ فوراً گفت: «البته که مشکلی ندارم، من مدتها است که ابیلین را ندیدهام…»
🔺سواری طولانی، هوا گرم و راه پر از خاک و طوفان بود. زمانی که به رستوران رسیدند، غذا به بدی راه بود. آنها چهار ساعت بعد در خستگی مفرط، به خانه بازگشتند.
یکی از آنها به دروغ گفت: «گردش خوبی بود. این طور نیست؟» این را مادربزرگ گفته بود که از صمیم قلب، تمایلی به رفتن نداشت اما در عین حال نتوانسته بود در برابر سه انسان مشتاق مقاومت کند.
🔺پدر خطاب به مادر گفت: «من که چندان لذتی از گردش نبردم. تنها به خاطر تو بود که حاضر شدم بیایم.» و مادر گفت: «من فقط میخواستم که تو ناراحت نشوی. کدام انسان عاقلی در این هوای گرم از خانه بیرون میرود؟»
در پایان پدربزرگ خاطرنشان کرد که تنها به این خاطر چنین پیشنهادی را دادهاست که احساس میکرده بقیه از ماندن در خانه خسته شدهاند.
اعضای گروه همگی حیران بودند که چهطور تصمیمی گرفتهاند که هیچکدامشان به انجام آن تمایلی نداشتهاند.
🔺آنچه در بالا ملاحظه فرمودید، تحت عنوان "پارادوکس ابیلین" مطرح شده است. مجموعهای از مردم به شکل گروهی، تصمیم به انجام کاری میگیرند؛ در حالیکه هر کدام به تنهایی، با انجام آن کار مخالفاند. این اتفاق زمانی روی میدهد که هر کدام از اعضایِ آن گروه، به اشتباه فکر میکند که تصمیم شخصیِ او، در تعارض با خواستِ جمعی است و بنابراین باید از ارائه نظر خود، خودداری کند.
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram | Linkedin
🔳⭕️ تصمیم شخصی زندگی: انسان منفعل یا انسان محکم
⭕️ اگر دو برادر همسان را به مدت سه سال هر روز به بدترین شکل کتک بزنند و به اولی بگویید کتک خوردنش جزئی از یک تمرین ورزشی است و به دومی هیچ دلیلی برای کتک خوردنش ارائه ندهید، برادر اول بعد از سه سال به ورزشکاری قوی و با اعتماد بهنفس بالا، و برادر دوم به انسانی حقیر و سرشار از عقدهها تبدیل میشود.
⭕️ کتک خوردن و رنج برای هر دو یکسان است، اما تفاوت در حکمتی است که می تواند به رنج کشیدن «معنا» بخشد. یکی به امید روزهای بهتر رنج می کشد و دیگری با هر ضربه خرُدتر و حقیرتر می شود.
⭕️ اینکه چگونه با سختیها و مشقتهای زندگی کنار بیاییم و به آنها واکنش نشان دهیم، نهایتاً محصول یک «تصمیم شخصی» است.
میتوانیم تصمیم بگیریم به سختیهای اجتنابناپذیر زندگی از منظر «معنا و حکمت» نگاه کنیم تا در پسِ هر ضربهٔ روحی و هر لطمهٔ جسمی تنومندتر، مقاومتر و آگاهتر بیرون بیاییم یا اینکه تصمیم بگیریم در بهترین حالت، یک «قربانی منفعل» با حیاتی پر از غم باشیم.
👤 ویکتور فرانکل
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram | Linkedin
⭕️ اگر دو برادر همسان را به مدت سه سال هر روز به بدترین شکل کتک بزنند و به اولی بگویید کتک خوردنش جزئی از یک تمرین ورزشی است و به دومی هیچ دلیلی برای کتک خوردنش ارائه ندهید، برادر اول بعد از سه سال به ورزشکاری قوی و با اعتماد بهنفس بالا، و برادر دوم به انسانی حقیر و سرشار از عقدهها تبدیل میشود.
⭕️ کتک خوردن و رنج برای هر دو یکسان است، اما تفاوت در حکمتی است که می تواند به رنج کشیدن «معنا» بخشد. یکی به امید روزهای بهتر رنج می کشد و دیگری با هر ضربه خرُدتر و حقیرتر می شود.
⭕️ اینکه چگونه با سختیها و مشقتهای زندگی کنار بیاییم و به آنها واکنش نشان دهیم، نهایتاً محصول یک «تصمیم شخصی» است.
میتوانیم تصمیم بگیریم به سختیهای اجتنابناپذیر زندگی از منظر «معنا و حکمت» نگاه کنیم تا در پسِ هر ضربهٔ روحی و هر لطمهٔ جسمی تنومندتر، مقاومتر و آگاهتر بیرون بیاییم یا اینکه تصمیم بگیریم در بهترین حالت، یک «قربانی منفعل» با حیاتی پر از غم باشیم.
👤 ویکتور فرانکل
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram | Linkedin
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️کودنی چیست و راهکارهای مقابله با آن چیست؟
انسانها تحت یک نظام قدرتمند به تدریج هسته مستقل و خودآگاهی که برای تعقل لازم است را از دست میدهند و به یک فرد کودن تبدیل میشوند.
این فیلم داستان یک کشیش جوانی به نام بونهوفر است که به سخنرانی در کوچه و خیابان بر علیه جنایتهای رژیم و مزدورانش می پرداخت تا یک شب سربازان او را دستگیر میکنند و به زندان میبرند...
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |💬 Telegram |
انسانها تحت یک نظام قدرتمند به تدریج هسته مستقل و خودآگاهی که برای تعقل لازم است را از دست میدهند و به یک فرد کودن تبدیل میشوند.
این فیلم داستان یک کشیش جوانی به نام بونهوفر است که به سخنرانی در کوچه و خیابان بر علیه جنایتهای رژیم و مزدورانش می پرداخت تا یک شب سربازان او را دستگیر میکنند و به زندان میبرند...
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ در زندگی تعداد محدودی "بله" در اختیار ما قرار دارد. پیش از بهکارگیریشان باید با تعداد بیشماری "خیر" از آنها محافظت کنیم.
🔴فکر میکنم هنر اصلی، هنرِ فاصلهها باشد. زیاد "نزدیک" به هم، میسوزیم. زیاد "دور" از هم، یخ میزنیم.
👤کریستین بوبن
#سخنان
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |💬 Telegram |
🔴فکر میکنم هنر اصلی، هنرِ فاصلهها باشد. زیاد "نزدیک" به هم، میسوزیم. زیاد "دور" از هم، یخ میزنیم.
👤کریستین بوبن
#سخنان
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ تفکر جعبه سیاه چیست؟
🔸در سالهای ۱۹۵۳ و ۱۹۵۴، طی چند حادثهی مرموز، هواپیماهای خط هواپیمایی "بریتیش دی هاویلند کومت"، اولین خط هوایی مسافری و تجاری دنیا، وسط آسمان از کار می افتادند. اما کارشناسان دلیل این سقوط ها را پیدا نکردند و پرونده این خط هوایی کاملا پیچیده شد.
🔸در نهایت مشکل پیدا شد: تَرَک های ریز ایجاد شده در گوشهی پنجره های مربعی شکل هواپیما، به تمام بدنه گسترش یافته و باعث متلاشی شدن هواپیما می شدند.
این اتفاق ها دستاورد مهمی داشت: بعد از آن فجایع، دیوید وارن، کارشناس حوادث پیشنهاد داد یک دستگاه تقریبا خراب نشدنیِ ثبت اطلاعاتِ پرواز که بعدا جعبه سیاه نامیده شد، در هواپیما تعبیه شود؛ ایده ای که بعدا به مرحله اجرا گذاشته شد.
🔸هیچ صنعتی به اندازه هوانوردی اشتباهات را جدی نمیگیرد. با هر سقوط، پروازهای بعدی ایمنتر می شوند. این اصل که اسمش را "تفکر جعبه سیاهی" می گذاریم، یک ابزار گرانبهای ذهنی است که در هر حوزه ای از زندگی کاربرد دارد.
🔸انسان دقیقا در نقطه مقابل صنعت هوانوردی قرار دارد. عده بسیار کمی واقعیت شکست را میپذیرند و جعبه سیاه خودشان را تحلیل میکنند. این کار دقیقا به دو چیز احتیاج دارد:
▪️پذیرش بی قیدوشرط
▪️تفکر جعبه سیاهی
✅ پذیرش بی قید و شرط شکستها، کمبودها و باختها چگونه امکانپذیر میشود؟
🔸بهترین کاری که می توانید انجام دهید، یافتن یک دوست یا شریک قابل اعتماد است که تمام معایب تان را همانطور که هست نشانتان دهد. با گذشت زمان یاد میگیرید که قضاوت های دیگران درباره خودتان را جدی بگیرید.
🔸در کنار پذیرش بی قیدوشرط، یک جعبه سیاه هم احتیاج دارید. جعبه سیاه خودتان را بسازید. هر وقت که تصمیم بزرگی می گیرید، آنچه را که در فکرتان میگذرد، یادداشت کنید؛ فرضیات، سلسله افکار و نتیجه گیریهای تان را.
اگر تصمیم تان در نهایت به درد نخور از آب درآمد، به اطلاعات ثبت شده پروازتان نگاه کنید و دقیق تحلیل کنید چه چیزی باعث بروز اشتباه شده است. با تشریح هر افتضاحی که به بار آورده اید، زندگی تان بهتر می شود.
🔸تفکر جعبه سیاهی نه فقط در مورد اشخاص بلکه درباره دنیای تجارت هم مصداق دارد. این موضوع باید در سازوکار مرسوم هر سازمان گنجانده شود.
پذیرش بی قیدوشرط و تفکر جعبه سیاهی به خودی خود کافی نیستند. باید اشکالات را اصلاح کنید، آن هم به شکلی که در آینده دوباره رخ ندهند.
🔸بنابراین واقعیت را بی قیدوشرط بپذیرید. شاید در وهله اول دردناک باشد، ولی در آینده ارزش خود را نشان خواهد داد. نکته کلیدی این است که کشف کنید چرا چنین اتفاقی افتاده است و به شکل ریشه ای با موضوع برخورد کنید.
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram | Linkedin
🔸در سالهای ۱۹۵۳ و ۱۹۵۴، طی چند حادثهی مرموز، هواپیماهای خط هواپیمایی "بریتیش دی هاویلند کومت"، اولین خط هوایی مسافری و تجاری دنیا، وسط آسمان از کار می افتادند. اما کارشناسان دلیل این سقوط ها را پیدا نکردند و پرونده این خط هوایی کاملا پیچیده شد.
🔸در نهایت مشکل پیدا شد: تَرَک های ریز ایجاد شده در گوشهی پنجره های مربعی شکل هواپیما، به تمام بدنه گسترش یافته و باعث متلاشی شدن هواپیما می شدند.
این اتفاق ها دستاورد مهمی داشت: بعد از آن فجایع، دیوید وارن، کارشناس حوادث پیشنهاد داد یک دستگاه تقریبا خراب نشدنیِ ثبت اطلاعاتِ پرواز که بعدا جعبه سیاه نامیده شد، در هواپیما تعبیه شود؛ ایده ای که بعدا به مرحله اجرا گذاشته شد.
🔸هیچ صنعتی به اندازه هوانوردی اشتباهات را جدی نمیگیرد. با هر سقوط، پروازهای بعدی ایمنتر می شوند. این اصل که اسمش را "تفکر جعبه سیاهی" می گذاریم، یک ابزار گرانبهای ذهنی است که در هر حوزه ای از زندگی کاربرد دارد.
🔸انسان دقیقا در نقطه مقابل صنعت هوانوردی قرار دارد. عده بسیار کمی واقعیت شکست را میپذیرند و جعبه سیاه خودشان را تحلیل میکنند. این کار دقیقا به دو چیز احتیاج دارد:
▪️پذیرش بی قیدوشرط
▪️تفکر جعبه سیاهی
✅ پذیرش بی قید و شرط شکستها، کمبودها و باختها چگونه امکانپذیر میشود؟
🔸بهترین کاری که می توانید انجام دهید، یافتن یک دوست یا شریک قابل اعتماد است که تمام معایب تان را همانطور که هست نشانتان دهد. با گذشت زمان یاد میگیرید که قضاوت های دیگران درباره خودتان را جدی بگیرید.
🔸در کنار پذیرش بی قیدوشرط، یک جعبه سیاه هم احتیاج دارید. جعبه سیاه خودتان را بسازید. هر وقت که تصمیم بزرگی می گیرید، آنچه را که در فکرتان میگذرد، یادداشت کنید؛ فرضیات، سلسله افکار و نتیجه گیریهای تان را.
اگر تصمیم تان در نهایت به درد نخور از آب درآمد، به اطلاعات ثبت شده پروازتان نگاه کنید و دقیق تحلیل کنید چه چیزی باعث بروز اشتباه شده است. با تشریح هر افتضاحی که به بار آورده اید، زندگی تان بهتر می شود.
🔸تفکر جعبه سیاهی نه فقط در مورد اشخاص بلکه درباره دنیای تجارت هم مصداق دارد. این موضوع باید در سازوکار مرسوم هر سازمان گنجانده شود.
پذیرش بی قیدوشرط و تفکر جعبه سیاهی به خودی خود کافی نیستند. باید اشکالات را اصلاح کنید، آن هم به شکلی که در آینده دوباره رخ ندهند.
🔸بنابراین واقعیت را بی قیدوشرط بپذیرید. شاید در وهله اول دردناک باشد، ولی در آینده ارزش خود را نشان خواهد داد. نکته کلیدی این است که کشف کنید چرا چنین اتفاقی افتاده است و به شکل ریشه ای با موضوع برخورد کنید.
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram | Linkedin
🔳⭕️ خشنودی از قربانی شدن دیگران!
✅ دکتر فرانکل در کتابش، «در جستجوی معنا» به تجربهای در آشویتس اشاره میکند که یکی از بحثهای محوری فرانکل در کتاب اوست.
من تجربهی او را «خشنودی از قربانی شدن دیگری» مینامم.
✅ فرانکل میگوید در آشویتس، هربار که کسانی را برای قربانیشدن انتخاب میکردند، ما انتخابنشدهها نفسی از سر آسودگی میکشیدیم که «انتخاب نشدیم».
باید برای قربانیان دلسوزی میکردیم، اما نمیکردیم.. فقط خوشحال بودیم که ما انتخاب نشدیم.
✅ یکی از دوستان من چندسال قبل میگفت، همین تجربه برای ما هنگام حمله موشکی صدام به شهرها پیش میامد.. وقتی اژیر قرمز میکشیدند، و یقین داشتیم «حمله هوایی انجام خواهد شد»، گوش به زنگ شنیدن صدای اصابت موشک میماندیم، و صدای اصابت که میآمد، نفس راحتی میکشیدبم که موشک به خانه ما نخورد..
🟢 در موقعیتهای پرخطر، «خشنودی از قربانی شدن دیگری» و رضایت از شانس انتخاب نشدن ما برای ناکامی و رنج، تجربه هر روز ماست.
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |💬 Telegram |
من تجربهی او را «خشنودی از قربانی شدن دیگری» مینامم.
باید برای قربانیان دلسوزی میکردیم، اما نمیکردیم.. فقط خوشحال بودیم که ما انتخاب نشدیم.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ این 10 نقل قول پیتر دراکر ممکن است دنیای تجارت شما را تغییر دهد:
1. " کاری صحیح را انجام دادن مهم تر از درست انجام دادن کاری است."
2. "اگر به دنبال چیزی جدید هستید، مجبورید کار های قبلی را تکرار نکنید."
3. "هیچ کاری کاملا بی فایده نیست اگر با کارآمدی زیادی صورت گیرد، حتی کاری که اصلا نباید انجام شود.
4. " هر چیزی که اندازهگیری شود، بهبود می یابد."
5. "نتایج خوب از طریق بهره برداری از فرصت ها و نه حل مشکلات حاصل می شوند".
6. "خیلی از کارهایی که ما مدیریت می نامیم، برای کار کردن افراد زیردست مشکل ساز می شوند."
7. "افرادی که ریسک می کنند یا نمی کنند ، هردو عموما دو اشتباه بزرگ درسال انجام میدهند.
8. "جلسات برای رفع کسری سازمان است. کسی در سازمان همزمان نمی تواند کار و جلسه را هدایت کند."
9. "برنامهریزی طولانی مدت با تصمیمات آینده حل نخواهد شد، بلکه آینده با تصمیمات امروز ساخته می شود".
10. "مدیریت درست کار می کند. رهبری کارهای درست را انجام می دهد"
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |💬 Telegram |
1. " کاری صحیح را انجام دادن مهم تر از درست انجام دادن کاری است."
2. "اگر به دنبال چیزی جدید هستید، مجبورید کار های قبلی را تکرار نکنید."
3. "هیچ کاری کاملا بی فایده نیست اگر با کارآمدی زیادی صورت گیرد، حتی کاری که اصلا نباید انجام شود.
4. " هر چیزی که اندازهگیری شود، بهبود می یابد."
5. "نتایج خوب از طریق بهره برداری از فرصت ها و نه حل مشکلات حاصل می شوند".
6. "خیلی از کارهایی که ما مدیریت می نامیم، برای کار کردن افراد زیردست مشکل ساز می شوند."
7. "افرادی که ریسک می کنند یا نمی کنند ، هردو عموما دو اشتباه بزرگ درسال انجام میدهند.
8. "جلسات برای رفع کسری سازمان است. کسی در سازمان همزمان نمی تواند کار و جلسه را هدایت کند."
9. "برنامهریزی طولانی مدت با تصمیمات آینده حل نخواهد شد، بلکه آینده با تصمیمات امروز ساخته می شود".
10. "مدیریت درست کار می کند. رهبری کارهای درست را انجام می دهد"
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |💬 Telegram |
🔳⭕️داستان مدیریتی ( خر ویرانگر):
✅ خری به درختی بسته بود؛ شیطان خر را باز کرد.
خر وارد مزرعه همسایه شد و ترو خشک را با هم خورد.
زن همسایه وقتی خر را درحال خوردن سبزیجات دید ؛تفنگ را برداشت ویک گلوله خرج خر نمود و او را کشت.
صاحب خر وقتی صحنه را دید ؛عصبانی شد وزن صاحب مزرعه راکشت.
صاحب مزرعه وقتی با جسد خونین همسرش روبرو شد.
صاحب خر را ازپای دراورد!
به شیطان گفتند چکار کردی؟!!!.
گفت من فقط یک خر را رها کردم!
اگر میخواهید، کشوری آباد بماند، خران را آزاد نگذارید!
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |💬 Telegram |
خر وارد مزرعه همسایه شد و ترو خشک را با هم خورد.
زن همسایه وقتی خر را درحال خوردن سبزیجات دید ؛تفنگ را برداشت ویک گلوله خرج خر نمود و او را کشت.
صاحب خر وقتی صحنه را دید ؛عصبانی شد وزن صاحب مزرعه راکشت.
صاحب مزرعه وقتی با جسد خونین همسرش روبرو شد.
صاحب خر را ازپای دراورد!
به شیطان گفتند چکار کردی؟!!!.
گفت من فقط یک خر را رها کردم!
اگر میخواهید، کشوری آباد بماند، خران را آزاد نگذارید!
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ تکنیکهای کشتن افراد در سازمان، بدون خونریزی! (تکنیک های ترور شخصیت در سازمان):
1⃣ تکنیک این که تکراری است
هرگاه ایده ای جدید مطرح شد می گویند این ایده تکراری است و کسی قبلا ایده مشابهی را ارائه کرده است!
2⃣ تکنیک چرا قبلا نه
اگر معلوم شد که هیچکس قبلا چنین ایده ای نداده می گویند حتما دلیلی داشته که هیچ کس چنین ایده ای نداده.
3⃣ تکنیک تعویق
در مورد ایده تصمیم گیری نمی کنند. می گذارند ایده دهنده خسته شود.
4⃣ تکنیک تصاحب
هر ایده ی جدیدی ارائه شد، خود را تنها سخنگوی آن ایده مطرح می کنند و اجازه نمیدهند کس دیگری بجز آنان درباره آن ایده حرف بزند!
5⃣ تکنیک نخود سیاه
کارکنان خوشفکر و خلاق را درگیر تهیه طرح های با جزییات می کنند که دست کم شش ماه تهیه آن طرح طول بکشد. تاکید می کنند که همه فرم های موجود در جریان کاری باید با دقت و جامعیت تکمیل شود و توسط تمامی مدیران تایید و امضا شود.
6⃣ تکنیک فیلتر
تمام نظرات منفی را عینا منتقل می کنند. هیچ کدام از نظرات مثبت را به ایده دهنده منتقل نمی کنند.
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |💬 Telegram |
1⃣ تکنیک این که تکراری است
هرگاه ایده ای جدید مطرح شد می گویند این ایده تکراری است و کسی قبلا ایده مشابهی را ارائه کرده است!
2⃣ تکنیک چرا قبلا نه
اگر معلوم شد که هیچکس قبلا چنین ایده ای نداده می گویند حتما دلیلی داشته که هیچ کس چنین ایده ای نداده.
3⃣ تکنیک تعویق
در مورد ایده تصمیم گیری نمی کنند. می گذارند ایده دهنده خسته شود.
4⃣ تکنیک تصاحب
هر ایده ی جدیدی ارائه شد، خود را تنها سخنگوی آن ایده مطرح می کنند و اجازه نمیدهند کس دیگری بجز آنان درباره آن ایده حرف بزند!
5⃣ تکنیک نخود سیاه
کارکنان خوشفکر و خلاق را درگیر تهیه طرح های با جزییات می کنند که دست کم شش ماه تهیه آن طرح طول بکشد. تاکید می کنند که همه فرم های موجود در جریان کاری باید با دقت و جامعیت تکمیل شود و توسط تمامی مدیران تایید و امضا شود.
6⃣ تکنیک فیلتر
تمام نظرات منفی را عینا منتقل می کنند. هیچ کدام از نظرات مثبت را به ایده دهنده منتقل نمی کنند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM