Telegram Web Link
🔳⭕️شعبده‌بازی با کلمات و جملات


مدير: این گزارش که شما نوشتین خوبه، ولی بعضی از اطلاعات ضروری رو نداره.

🔴با این جمله، گوینده ابتدا قصد دارد بازخورد مثبت بدهد و سپس نکته انتقادى را ذکر کند تا با مقاومت کمتری از جانب شنونده مواجه شود؛ با این وجود، با آوردن کلمه "ولی"، ارزش بازخورد مثبت اولیه را از بین می‌رود.

🔴جایگزین اقناعی این جمله، عبارتی است که در آن اولا از حروف ربط مثل "ولی" یا "اما" استفاده نشود و در نتيجه، هم جمله مثبت و هم جمله انتقادى ارزش خود را حفظ کنند. دوما بين دو جمله مثبت و انتقادى، مكثى كوتاه وجود داشته باشد تا هر جمله اثر خاص خودش را اعمال كند:

مدير: این گزارش که شما نوشتین خوبه.
بعضی از اطلاعات ضروری لازمه که بهش اضافه بشه.

"زبان تو، قدرتمندترين سلاح توست."

#قدرت_کلمات



🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️  Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️تکنیک ۷ مرحله‌ای رسیدن به اهداف:

1⃣یک روز خوب میاد: در یک روز خوب می‌خواهید به چه چیزی رسیده باشید؟
2⃣اهداف ۵ ساله: برای رسیدن به یک روز خوب در ۵ سال آینده چه کارهایی باید انجام دهید؟
3⃣اهداف یک ساله: بر مبنای اهداف ۵ ساله، در یک سال آینده چه کارهایی باید انجام دهید؟
4⃣اهداف ماهیانه: بر مبنای اهداف ۱ ساله، در ۱ ماه آینده چه کارهایی باید انجام دهید؟
5⃣اهداف هفتگی: بر مبنای اهداف ماهیانه، در هفته آینده چه کار‌هایی باید انجام دهید؟
6⃣اهداف روزانه: بر مبنای اهداف هفتگی، روز آینده چه کارهایی باید انجام دهید؟
7⃣همین الان: بر مبنای اهداف روزانه، الان چه کارهایی باید انجام دهید؟

#تکنیک
#اهداف



🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️  Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️اگر جلسه‌تان خیلی بزرگ است، هدف را بازنگری کنید.

🔴ممکن است با دیدن تعداد افراد زیاد در جلسه‌ای شگفت زده شده باشید. دلیل آن هر چه باشد، هنگامی که یک جلسه بزرگ‌تر از حد انتظار است، چه کار می‌کنید؟ سعی کنید هدف از جلسه را مطابق با سایز جلسه تغییر دهید.

اگر بیش از هشت نفر در جلسه حضور دارند، سعی نکنید در آن جلسه تصمیمی بگیرید؛ این وظایف در گروه‌های کوچک‌تر بسیار ساده‌تر انجام می‌شوند. اگر تعداد افراد 18 نفر یا کمتر باشند، برای حل یک مسئله جلسه را به یک نشست طوفان فکری(Brainstorming) تبدیل کنید و اگر بیش از 18 نفر در جلسه حضور داشته باشند، بهترین حالت برای استفاده بهینه از زمان این است که آن را به یک جلسه اشتراک اطلاعات (information-sharing) تبدیل کنید.

در پایان نشست، یک نفر از هر تیم می‌تواند به مخاطبان گروه بزرگ‌تر گزارش بدهد، اینگونه همه چیز سازماندهی شده و کارآمد خواهد بود.البته اگر می‌بینید جلسه‌ای بسیار دست و پاگیر و سنگین به نظر می‌رسد، دو گزینه دیگر را فراموش نکنید: یاجلسه را کنسل کنید و یا زودتر آن را خاتمه دهید.

#جلسات_تعداد_زیاد



🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️  Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
😲سوالات:

🟢 چرا باید در زندگی استراتژی داشته باشیم؟
🟢نحوه نگارش استراتژی چگونه است؟
🟢چگونه میتوانیم با نگارش استراتژی ثروتمند شویم؟

اینها و چیزهای بیشتر در 👇
📍
@stramanagement
📍
@stramanagement
📍
@stramanagement
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️قهرمانان روی رینگ به مقام قهرمانی نمی‌رسند، بلکه روی رینگ به عنوان قهرمان شناخته می‌شوند. رهبری کردن هم شبیه بازی بوکس است، به تمرینات روزانه و مرتب احتیاج است تا به مقام قهرمانی برسید. راز موفقیت در برنامه‌های روزانه یافت می‌شود.

#کتابخانه
#راهنمای_عملی_21_قانون_انکارناپذیر_رهبری
#جان_سی_مکسول




🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️  Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️انضباط شخصی، توانایی وادار ساختن خود به آن‌چه باید انجام دهید است، چه آن را دوست داشته باشید یا نداشته باشید.

زیگ زیگلار می‌گوید: «اگر به خودتان سخت بگیرید، زندگی به شما آسان خواهد گرفت؛ ولی اگر بر آسان گرفتن به خود پافشاری کنید، زندگی به شما بسیار سخت خواهد گرفت.»

👤زیگ زیگلار

#سخنان


🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram | Linkedin
🔳⭕️بخشی از یادداشت اختصاصی "مل رابینز" نویسنده کتاب "قانون پنج ثانیه"


تا به حال اتفاق افتاده فهرست کارهای روزانه درست کنید اما به هیچ یک پایبند نمانید؟ به عنوان یک مدیر آیا شده بخواهید در پروژه‌‌هایی خاص پیشرفتی واقعی داشته باشید اما زیر حجم انبوهی از جزئیات دفن شوید؟ یا با خود اندیشیده‌‌اید که «من چه مرگم شده؟ می‌‌دونم باید چکار کنم، خب چرا پا نمیشم برم اون لعنتی رو انجامش بدم؟»

خیالتان راحت. من خودِ خودِ شما هستم؛ اما این را کشف کرده‌‌ام: دانستن اینکه باید چه کنید به هیچ عنوان کفایت نمی‌‌کند. اینکه چرا باید آن کار را انجام بدهید هرگز کفایت نخواهد کرد. پس آنچه واقعاً نیاز داریم چیزیست که ما را در حالت کنش و عمل قرار دهد. چراکه اگر بنشینید به انتظار تا اینکه انگیزه‌ ای پیدا شود، بر عبث می‌‌پایید.


پس این تعریف یک خطی قانون پنج ثانیه را داشته باشید:
"اگر برای رسیدن به هدفی خیز برداشته‌‌اید تا پنج ثانیه مهلت دارید به حرکت درآیید در غیر اینصورت مغز شما آن ایده را نابود خواهد کرد."

#قانون_پنج_ثانیه
#هدف




🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️  Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️داستان مدیریتی: جایگاه مناسب



پدری پیش از مرگش پسرش را فرا خواند و ساعت کهنه قدیمی خودش را از دستش بیرون کشیده و به او داد و گفت: «این ساعت از پدر بزرگم به من رسیده و عمر آن به بیشتر از ۲۰۰ سال می‌رسد. پیش از این‌که آن را به تو بدهم، این ساعت را ببر از ساعت‌ساز سر کوچه بپرس که چند می‌خرد؟»

پسر رفت و پس برگشت و گفت: «دکان‌دار این را به ۵ دلار می‌خرد چون خیلی کهنه و فرسوده هست.»
پدر دوباره به پسرش گفت: «ببر از دکان‌دار آن گوشه‌تر هم بپرس که چند می‌خرد؟»
پسر رفت و برگشت و گفت: «آن‌هم ۵ دلار می‌خرد.»

پدر گفت: «حالا ببر از موزه بپرس چند می‌خرند؟»
پسر رفت و برگشت و با تعجب به پدر گفت: «پدر، آن‌ها این ساعت را به یک میلیون دلار می‌خرند.»

پدر گفت: «پسرم، همین را می‌خواستم برایت نشان بدهم که جایگاه مناسب می‌تواند ارزش واقعی تو را به تو بدهد. جایگاه خودت را دریاب و هیچ‌گاه خودت را در جای نادرست و نامناسب محصور نساز. تو را کسی قدر خواهد کرد که ارزشت را بخوبی درک کند.
هیچ‌گاه جایگاه و ارزشت را از یاد نبر.»

#داستان_مدیریتی
#جایگاه_مناسب



🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️  Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️حداکثر چند ساعت در هفته کار کنیم تا استرس نگیریم یا به سلامت‌مان آسیب نزنیم؟


ما معمولا تمایل داریم ساعت‌های زیادی را در محل کار خود سپری کنیم. اما حداکثر چند ساعت کار کنیم تا به سلامتی خود آسیب وارد نکنیم؟ بهترین تعداد ساعت کاری در هفته چند ساعت است؟ بیشتر از چه مقداری برای سلامتی و ذهن خطرناک است؟

محققان در کشور استرالیا دریافتند کار زیاد در کنار همه مزایایش می‌تواند به سلامتی یا روند شناختی خودمان آسیب بزند.
طبق تحقیقی که توسط نشریه Melbourne Institute Worker Paper منتشر شده است، حداکثر ۲۵ ساعت کار در یک هفته یا سه روز، می‌تواند سالم‌ترین تعداد ساعت کاری برای یک فرد باشد؛ به‌ویژه اگر سن شما بیش از ۴۰ سال باشد.


محققان استرالیایی در این تحقیق، ۳ هزار مرد و ۳ هزار زن کارمند و تعداد ساعت‌های کاری آن‌ها را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند. آن‌ها دریافتند بیش از ۵۵ ساعت کار در هفته می‌تواند روی اعصاب فرد تاثیر بگذارد. همین‌طور، قدرت خودآگاهی فرد را کاهش می‌دهد و عملکردهای شناختی او ضعیف می‌شوند.
در همین تحقیق، مشخص شده است اگر فردی زمان کار خود را به ۲۵ ساعت در هفته کاهش دهد، قدرت حافظه، استدلال انتزاعی و دانش‌های خاص خود را بهبود داده است.

اگر نتوانم ۲۵ ساعت در هفته کار کنم؟

اگرچه در این مطالعه توصیه می‌شود حتما ساعت‌های کار خود را کاهش دهید اما متذکر می‌شود اگر بیشتر از ۲۵ ساعت در هفته کار می‌کنید، نباید احساس بدی داشته و خود را سرزنش کنید.

این مطالعه نشان می‌دهد ۴۰ ساعت کار در هفته، آسیب کمتری به مغز در مقایسه با ۵۵ ساعت کار در هفته وارد می‌کند. در واقع، ۵۵ ساعت کار در هفته ضررهایی بیشتر از بیکاری برای سیستم مغزی انسان دارد.


در این مطالعه اشاره شده: «کار می‌تواند یک شمشیر دو لبه باشد. به این معنا که می‌تواند باعث تحریک مغز شود اما در عین حال مقدار زیاد کار کردن باعث ایجاد استرس و خستگی می‌شود و روی عملکردهای شناختی انسان تاثیرگذار است و بسیار آسیب‌زننده است.»

به گفته متخصصان، داشتن یک کار متعادل در افراد بالای ۴۰ سال می‌تواند به بهبود سلامتی و ایجاد انگیزه در بخش‌هایی از مغز که شروع به کند شدن کردند، کمک کند. کلمه کلیدی «تعادل» است و باید همه سعی کنیم در کار کردن تعادل داشته باشیم.




🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️  Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️هر آن‌چه را که فکر می‌کنید انجام ناشدنی است، روزی کسی پیدا می‌شود و انجامش می‌دهد.

👤تلانیوس مانک

#سخنان



🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️  Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳موفقیت تصادفی نیست بلکه نیاز به مطالعه و یادگیری دارد.

کانالهای زیر که به شما معرفی میشود هر کدام در یک شاخه مدیریت باعث موفقیت شما خواهد شد.

کانالها زیر این شرایط ویژه را دارند:

🟢 روزی نهایت یک پست تولیدی و کاربردی گذاشته می‌شود.

🟢 تبلیغاتی هم اگر در این کانالها درج می‌شود در راستای بهبود موقعیت شغلی شما خواهد بود.



🚩 شرکتهای بزرگ چگونه با مدیریت فروش به سودآوری می‌رسند؟
@sales_managerss


🚩 کارآفرینان بزرگ چگونه به موفقیت رسیده‌اند؟
@startup_managers


🚩 رمز موفقیت شما چیست؟ مدیریت توسعه فردی
@development_management


🚩 دیجیتال مارکتینگ و ابزارهای آن را در این کانال یاد بگیرید.
@marketing_dg


🚩سخنان مدیریتی را صرفا در این کانال دنبال کنید. متفاوت ترین کانال مدیریتی👇
@Managementwords

با ما به روز باشید...
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ ایاز و سلطان محمود غزنوی!



🔘 ‌‌می‌گویند که ایاز (غلام سلطان محمود غزنوی)، در آغاز چوپان بود و با گذشت زمان، در دربار پادشاه صاحب منصب شد.
او اتاقی داشت که هر روز صبح به آن سر می زد و وقت خروج بر در اتاق قفلی محکم می زد تا این که درباری‌ها گمان کردند ایاز گنجی در اتاق پنهان کرده است و موضوع را از سر حسادت به گوش شاه رساندند.

🔘 پادشاه دستور داد وقتی غلام در اتاقش نیست در را باز کنند و گنج نهان را به محضر شاه بیاورند.
به این ترتیب 30 نفر از بدخواهان به اتاق ایاز ریختند و قفل را شکستند و هرچه گشتند چیزی نیافتند جز یک چارق کهنه و یک دست لباس مندرس که به دیوار آویخته شده بود.

🔘به این ترتیب دست خالی پیش شاه برگشتند و شاه گفت : آن لباس های مندرس مربوط به دوره چوپانی اوست و آنها در اتاقش آویخته است تا روزگار فقر و سختی اش را به یاد داشته باشد و به رفاه امروزش غره نشود.

🔘 هدف مولانا از داستان ایاز، این است که مخاطب هایش در هر جایگاهی که هستند همیشه پوستین کهنه روزگار سختی را برای خودشان نگه دارند تا قدرت، آنها را مغرور و غافل نکند.



🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️  Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ به موقع مچ بگیرید!



در فرهنگ ما مچ گیری امری طبیعی است و کلا بار منفی دارد، چرا که همیشه تلاش می کنیم، زمانی که افراد در حال انجام کار اشتباه هستند، مچ آنها را بگیریم. با اینکار ما هرگز نخواهیم توانست به آنها کمک کنیم تا بهتر شوند، چون آنها حالت تدافعی گرفته و با بهانه های مختلف از خودشان دفاع می کنند.


حال بیایید برعکس عمل کنید زمانی که کار خوبی انجام می دهند مچ آنها را بگیرید، آنوقت متوجه نتایج ارزشمندی که افراد به بار می آورند خواهید شد. با اینکار روحیه ی آنها را تقویت می کنید و آنها خودشان را باور می کنند و تلاش خواهند کرد که بهتر دیده شوند. دنبال کارهای فوق العاده هم نباشید تا آنها را تحسین کنید، از هر فرصتی استفاده کنید.




🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️  Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ بدون شرح ( متن در تصویر !)


اتابک: چه کرده ای استاد؟!
کمال الملک: کاری ساده...
قدری از جانم مایه گذاشتم!

👤 کمال الملک




🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️  Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
قاتلان بهره وری در کار و زندگی را در اینجا بشناسید👇


@time_managers
@time_managers
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ خرد جمعی چیست؟


در یک روز پاییزی در سال ١٩٠٦ دانشمند انگلیسی، فرانسیس گالتون، خانه خود را در شهر پلیموت به مقصد یک بازار مکاره در خارج شهر ترک کرد.


گالتون ٨٥ ساله آثار کهولت را رفته‌رفته در خود احساس می‌کرد اما هنوز از ذهنی خلاق و کنج‌کاو برخوردار بود، چیزی که در طول عمرش به وی کمک کرده بود به شهرت دست یابد.


دلیل شهرت وی یافته‌های او در موردِ وراثت بود که موافقان و مخالفان سرسختی داشت. در آن روز خاص گالتون می‌خواست در مورد احشام مطالعه کند. مقصد گالتون بازار مکاره سالیانه‌ای بود در غرب انگلستان، جایی که زارعین احشام خود را از گوسفند و اسب و خوک و غیره برای ارزش‌یابی و قیمت‌گذاری به آنجا می‌آوردند.


حضور دانشمندی مانند گالتون در چنان جمعی غیرعادی می‌نمود. ولی باید توجه داشت که گالتون به دو چیز بسیار علاقه‌ مند بود. یکی اندازه‌گیری پارامترهای فیزیکی و ذهنی و دیگری مطالعه در خصوص پرورش نسل.

گالتون که در عین حال پسرخاله داروین نیز بود شدیدا اعتقاد داشت که در یک جامعه تنها تعداد اندکی، مشخصه‌های لازم برای هدایت سالم آن جامعه را در خود دارند و از همین رو مطالعه مربوط به مسائل وراثت و نیز پرورش نسل، مورد توجه وی بود. او بخش بزرگی از عمر خود را صرف اثبات این نظریه کرده بود که اکثریت افراد یک جامعه فاقد ظرفیت لازم برای اداره جامعه هستند.

آن روز او در حالی که در میان غرفه‌های نمایشگاه مشغول قدم زدن بود به جائی رسید که در آن مسابقه‌ای ترتیب داده شده بود. یک گاو نر فربه انتخاب شده و در معرض دید عموم قرار گرفته بود. هر کس که تمایل شرکت در مسابقه را داشت باید ٦ پنس می‌پرداخت و ورقه‌ای مهر شده را تحویل می‌گرفت.

در آن ورقه باید تخمین خود را از وزن گاو نر می‌نوشت. نزدیک‌ترین تخمین به واقعیت برنده مسابقه بود و جوائزی به صاحب آن تعلق می‌گرفت.


٨٠٠ نفر در مسابقه شرکت کردند تا شانس خود را بیازمایند. افراد از همه تیپ و طبقه‌ای آمده بودند. از قصاب گرفته که قاعدتا باید بهترین و نزدیک‌ترین نظر را به واقعیت می‌داد تا کشاورز و مردم عامی بی تخصص. گالتون این گروه افراد را در مقاله‌ای که بعدا در مجله علمی «طبیعت» منتشر کرد به کسانی تشبیه کرد که در مسابقات اسب دوانی، بدون کم‌ترین دانشی در موردِ اسب ها و مسابقه و تنها بر اساس شنیده‌هایی از دوستان، روزنامه‌ها و این طرف و آن طرف بر روی اسبها شرط می‌بستند.


اما یک چیز برای گالتون جالب بود، این که میانگینِ نظر افراد چیست. او می‌خواست ثابت کند چگونه تفکر افراد وقتی نظریاتشان با هم جمع شده و معدل گرفته می‌شود در صورتی که متخصص نباشند از واقعیت به دور است. او آن مسابقه را به یک تحقیق علمی بدل کرد. پس از این که مسابقه به انتها رسید و جوایز پرداخت شد، ورقه‌هائی را که افراد بر روی آن نظرات خود را در خصوص وزن گاو نر منعکس کرده بودند از مسئولین مسابقه به عاریت گرفت تا مطالعات آماری خود را بر روی آنان انجام دهد.

مجموعا ٧٨٧ نظر داده شده بود. گالتون به غیر از تهیه یک سری منحنی آماری دست به محاسبه میانگینِ نظرات زد. او می‌خواست دریابد عقل جمعی مردم پلیموت چگونه قضاوت کرده است. بدون شک تصور او این بود که عدد مزبور فرسنگ‌ها از عدد واقعی فاصله خواهد داشت چرا که از دید وی افراد خنگ و عقب مانده در آن جمع اکثریت قاطع را تشکیل می‌دادند.


میانگینِ نظرات جمعیت این بود که گاو نر ١١٩٧ پوند وزن دارد و وزن واقعی گاو که در روز مسابقه وزن کشی شد ١١٩٨ پوند بود. گالتون اشتباه می‌کرد. تخمینِ جمع بسیار به واقعیت نزدیک بود. گالتون نوشت نتایج نشان می‌دهد که قضاوتهای جمعی و دموکراتیک از اعتبار بیش‌تری نسبت به آنچه که من انتظار داشتم برخوردارند. این حداقل چیزی بود که گالتون می‌توانست گفته باشد.

در خصوص قضاوت «خرد جمعی» ذکر این مطلب ضروری است که نظر هر فرد دو عنصر را در درون خود دارد، اطلاعات صحیح و غلط. اطلاعات صحیح، از آن رو که صحیح‌ اند، هم‌جهتند و بر روی یکدیگر انباشته می‌شوند اما خطاها در جهات مختلف و غیرهمسو عمل می‌کنند. لذا تمایل به حذف یکدیگر دارند. نتیجه این می‌شود که پس از جمع نظرات آن‌چه که می‌ماند اطلاعات صحیح است.



🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️  Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️جان مینارد کینز، اقتصاددان مشهور: اجازه ندهید کارکنانتان بیکار باشند! حتی اگر کاری برای آنان ندارید از آنان بخواهید زمین را بکنند، و بعد از آن بخواهید همان زمین - چاله - را پر کنند.

مطالعات بیزنس نوروساینس:
اجازه ندهید کارکنانتان - حتی خود شما - بیکار باشند، اما چرا؟

🔹مغز ما نباید در محیط کار به بیکاری عادت کنه!

🔹اگر کاری برای انجام دادن نداریم، مهمه که در محیط کار و پشت میز کار قرار نگیریم، ترک محیط کار بسیار اثربخش تر از پشت میز قرار گرفتن است.

🔹اگر کاری برای هشت ساعت کار نداریم، نیروی جدید استخدام نکنیم، بیکاری کارکنان حتی برای چندساعت به آسانی تبدیل به عادتی برای هدر دادن بقیه زمانش خواهد شد.

🔹البته این به معنای ندادن زمان استراحت مابین کار نیست که جزو ضروریات حتمی است.

🔹جالبتر اینکه این موضوع تنها به محیط کار محدود نمی شود:
اگر خوابتان نمی آید و یا نمی خواهید بخوابید، در رختخواب قرار نگیرد، نشستن و یا دراز کشیدن در رختخواب سبب بی خوابی و یا بدخوابی شما خواهد.


🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️  Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ تو مجبور نیستی عاشق شغلت باشی، می‌توانی عاشق چیز‌هایی باشی که شغلت به تو هدیه می‌دهد؛ چیزهایی مثل اعتماد به خود و عزت‌نفس که حاصل کارکردن و پول در‌آوردن است.

👤چیماماندا آدیشی


🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram | Linkedin
🔳⭕️ داستان زندگی

پسرم درسش خوب نبود، تو مدرسه اذیتش می‌کردند، لاغر بود و عرضه هیچ ورزشی هم نداشت. من و زنم از اینکه این بچه اینقدر بی‌عرضه است خجالت زده بودیم.
گفتیم ازت حمایت می کنیم. تو می تونی.
کلاس ورزش ثبت نامش کردیم.
بچه همه‌اش در ورزش سوتی می داد. بقیه مسخره اش می‌کردند.

بهش می‌گفتیم به تو باور داریم تو می‌تونی.
ازش هر جور می تونستیم حمایت می‌کردیم که موفق بشه اما هیچی به هیچی.

اون سالها به شرکتها خدمات مشاوره مدیریت می دادم و روی این موضوع کار می کردم که شرکت‌هایی که مدیرها شاکی هستند از ناتوانی کارمندها مشکل اصلی کارمندها نیستند.
مشکل مدیر است.

چون مدیر واقعا کارمندهاش را قبول نداره. برای همین به خاطر این نگاهش، علیرغم همه تلاشی که می‌کنه و ظاهری تشویقشون می‌کنه اما در باطن کلا قبولشون نداره، برای همین کارمندها همیشه بهش وابسته هستند و به جایی نمی‌رسند.

به یکباره شک افتادم نکنه در مورد پسرم هم مشکل خود بچه نیست.
مشکل از من است.
در خودم کنکاش کردم و دیدم آره، بر خلاف ظاهری که به بچه میگم تو می تونی و من از تو حمایت می کنم در باطن احساس می کنم ناتوان است.

اصلا برای همین حمایتش می‌کنم. در باطن و پس نهان وجودم باورش ندارم.
به زنم این دریافتم را گفتم.
اون هم خوب که درمورد خودش عمیق شد دید واقعا بچه را قبول نداره و برای خود بچه و توانش احترامی قایل نیست.

اینجا بود که فهمیدیم اونکه که احتیاج به تغییر داره ما هستیم نه بچه.
بعد فهمیدیم ما می خواهیم بچه موفق باشه چون پزش را بدیم چون بخشی از دارایی ما است

ناتوانی از ما است که بار خواسته خودمون و انتظاری که فکر می کنیم جامعه و اطرافیانمون از بچه های ما دارند به دوش اونها گذاشتیم.

ناتوانی از بچه نیست که شبیه خواسته ی ما نیست

سعی کردیم تغییر کنیم. و اینجا بود که وقت گذاشتیم خود بچه را بشناسیم.
چیزی براش نخواهیم ببینیم خودش چی می خواد

و تازه از اینجا بود که بچه مون را پذیرفتیم و از اینجا به بعد تازه شناختیمش و هر چی بیشتر خودش را شناختیم و باهاش آشنا شدیم بیشتر ازش خوشمون اومد. تازه پذیرای خود واقعیش شدیم.

بچه تازه از اینجا به بعد حمایت ما را حس کرد و پیشرفت کرد و الان زندگی موفق و خوبی داره.

ماجرا واقعی است. اما مربوط به زندگی من نیست. ترجمه بخشی از این کتاب است:

the habits of highly effective people
stephen r.covey

و تجربه نویسنده در مواجه با فرزندش و آموزش اینکه چطور اولین مرحله برای کمک به دیگری، پذیرفتن و شناختش است


🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram | Linkedin
🔳⭕️ منطق ماشین دودی!



یکی از دوستان ما که مرد نکته سنجی است، یک تعبیر بسیار لطیف داشت که اسمش را گذاشته بود: «منطق ماشین دودی».

می گفتیم منطق ماشین دودی چیست؟ می گفت من یک درسی را از قدیم آموخته ام و جامعه را روی منطق ماشین دودی می شناسم.
وقتی بچه بودم، منزلمان در حضرت عبدالعظیم بود و آن وقت ها قطار راه آهن به صورت امروز نبود و فقط همین قطار تهران-شاه عبدالعظیم بود. من می دیدم که قطار وقتی در ایستگاه بود، بچه ها دورش جمع می شوند و آن را تماشا می کنند و به زبان حال می گویند: «ببین چه موجود عجیبی است!»


معلوم بود که یک احترام و عظمتی برای آن قائل هستند. تا قطار ایستاده بود، با یک نظر تعظیم و تکریم و احترام و اعجاب به او نگاه می کردند تا کم کم ساعت حرکت قطار می رسید و قطار راه می افتاد. همین که راه می افتاد، بچه ها می دویدند، سنگ بر می داشتند و قطار را مورد حمله قرار می دادند.


من تعجب می کردم که اگر به این قطار باید سنگ زد، چرا وقتی که ایستاده یک ریگ کوچک هم به آن نمی زنند و اگر باید برایش اعجاب قائل بود، اعجاب بیشتر در وقتی است که حرکت می کند. این معما برایم بود تا وقتی که بزرگ شدم و وارد اجتماع شدم.


دیدم این قانون کلی زندگی ما ایرانیان است که هر کسی و هر چیزی تا وقتی که ساکن است، مورد احترام است. تا ساکت است، مورد تعظیم و تجلیل است. اما همین که به راه افتاد و یک قدم برداشت، نه تنها کسی کمکش نمی کند، بلکه سنگ است که به طرف او پرتاب می شود.



🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️  Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
2024/09/30 14:22:56
Back to Top
HTML Embed Code: