🔳⭕️توهم بدن شناگر چیست؟
🔹این شنا کردن نیست که بدن شناگر را خوش فرم میسازد بلکه شخص به دلیل داشتن اندام مناسب در این رشته موفق عمل کرده است. به این خطا، خطای بدن شناگر(Swimmer’s body illusion) گفته میشود.
🔹آقای نسیم طالب زمانی که به دنبال یک رشته ورزشی برای کم کردن وزن خود بود متوجه این خطا گردید. او پس از انتخاب رشته شنا به این نتیجه رسید که این نوع ورزش نیست که افراد را در این رشته موفق میسازد، بلکه ویژگیهای فیزیکی آنهاست که باعث شده آنها در این رشته خوب عمل کنند.
🔹افراد تبلیغ کننده لوازم آرایشی به دلیل استفاده از یک برند خاص، زیبا و جذاب نشده اند بلکه بخاطر جذابیتی که داشتند برای این نوع از تبلیغات انتخاب شدهاند. کمپینهای تبلیغاتی از این مسئله استفاده زیادی میکنند.
به نظر شما افرادی که دانشگاههای رده اول کشور تحصیل کردهاند و به موفقیتهای چشمگیر نائل شدهاند به دلیل خوب بودن این مراکز موفق شدهاند و یا سختگیری این مراکز در جذب افراد نخبه، منجر به موفقیت این دانشگاهها گردیده است؟
هرگاه ما عوامل انتخاب را با نتایج اشتباه بگیریم در دام خطای بدن شناگر گرفتار شدهایم.
Instagram | Telegram |
🔹این شنا کردن نیست که بدن شناگر را خوش فرم میسازد بلکه شخص به دلیل داشتن اندام مناسب در این رشته موفق عمل کرده است. به این خطا، خطای بدن شناگر(Swimmer’s body illusion) گفته میشود.
🔹آقای نسیم طالب زمانی که به دنبال یک رشته ورزشی برای کم کردن وزن خود بود متوجه این خطا گردید. او پس از انتخاب رشته شنا به این نتیجه رسید که این نوع ورزش نیست که افراد را در این رشته موفق میسازد، بلکه ویژگیهای فیزیکی آنهاست که باعث شده آنها در این رشته خوب عمل کنند.
🔹افراد تبلیغ کننده لوازم آرایشی به دلیل استفاده از یک برند خاص، زیبا و جذاب نشده اند بلکه بخاطر جذابیتی که داشتند برای این نوع از تبلیغات انتخاب شدهاند. کمپینهای تبلیغاتی از این مسئله استفاده زیادی میکنند.
به نظر شما افرادی که دانشگاههای رده اول کشور تحصیل کردهاند و به موفقیتهای چشمگیر نائل شدهاند به دلیل خوب بودن این مراکز موفق شدهاند و یا سختگیری این مراکز در جذب افراد نخبه، منجر به موفقیت این دانشگاهها گردیده است؟
هرگاه ما عوامل انتخاب را با نتایج اشتباه بگیریم در دام خطای بدن شناگر گرفتار شدهایم.
Instagram | Telegram |
🔳⭕️ در استخدام نگرش مهم است یا مهارت ؟
✅ هِرب کِلِنهر (Herb Kelleher) یکی از مؤسسان شرکت هواپیمایی Southwest ، نقل قول جالبی درباره معیار استخدام کارکنان جدید دارد. او میگوید:
«اگر نگرش مثبت نداری، استخدامت نمیکنیم، حتی اگر از مهارتهای زیادی برخوردار باشی!
چرا که میتوانیم سطح مهارت را با آموزش ارتقاء دهیم، اما نمیتوانیم نگرش تو را عوض کنیم».
✅ مشخص است تشخیص آنکه متقاضیان استخدام برای انجام شغل خاصی از مهارتهای فنی لازم برخوردار هستند یا خیر، کار نسبتاً سادهای است.
✅ میتوان به سادگی با برگزاری آزمونی، سطح مهارتهای فنی افراد را اندازه گرفت و آنها را با هم مقایسه کرد. اما تشخیص آنکه فرد دارای چه ویژگیهای شخصیتی و چه نگرشهایی است، کار دشواری است.
✅ مارک مورفی (Mark Murphy) در کتاب خود با عنوان «استخدام به خاطر نگرش- Hiring For Attitude»
متذکر میشود که در حدود نیمی (۴۷ درصد) از استخدامهای جدید، در طول ۱۸ ماه نخست، با شکست مواجه میشوند.
✅ اما چرا این اتفاق میافتد؟ دلیل این شکست، فقدان مهارتها نیست (تنها ۱۱ درصد مسئله به عدم وجود مهارت در کارکنان تازه استخدام شده بر میگردد).
این در حالی است که حدود ۸۹ درصد از شکستها به دلایل نگرشی (مانند هوش عاطفی، انگیزش و رفتارهای سازمانی ناشی از نگرش) بر میگردد.
✅ بیشتر شرکتها به خوبی با اندازهگیری مهارتهای سخت کارکنان، متقاضیان استخدامی را براساس این معیار رتبهبندی میکنند، اما اغلب آنها در تشخیص مهارتهای نرم و موضوعات نگرشی و انگیزشی با دشواری روبرو هستند.
✅ لذا اگر دنبال نگرشهای مثبت هستید، باید ارزشهای محوری شرکت خود را استخراج کنید و نوع نگاه و نگرش متقاضیان استخدامی را نسبت به این ارزشهای اساسی مورد پرسش قرار دهید.
✅ شرکت هواپیمایی Southwest برای سنجش نگرشهای متقاضیان استخدامی شیوه جالبی دارد. این شرکت هواپیمایی پس از آنکه متقاضیان استخدامی برای شغل خلبانی را براساس مهارتهای فنی آنها ارزیابی کرد، متقاضیان بالقوه را به مدیران منابع انسانی خود معرفی میکند.
✅ مدیر منابع انسانی از این متقاضیان میخواهد که لباسهای مخصوصی (شورتهای قهوهایِ گشاد) را بپوشند. اگر متقاضی از پوشیدن این لباسها امتناع کند، از لیست متقاضیان استخدامی خط میخورد. استدلال مدیر شرکت درباره این تصمیم آن است که برای شرکت Southwest، ارزش محوری، سرگرمی و شادی (Fun) است. کسی که از پوشیدن این لباسها امتناع میکند، نگرش مثبتی به این ارزش ندارد و برای کار در شرکت مناسب نیست.
✅ یکی از سؤالهای کلیدی در مصاحبه از نظر مورفی آن است که ویژگیهای شخصیتی و نگرشی مطلوب شرکت (برای مثال خلاقیت، هوش، میزان ریسکپذیری و …) استخراج شود و هریک از متقاضیان براساس این ویژگیها مورد پرسش قرار گیرند. برای مثال از متقاضی خواسته شود که در مورد زمانی که ریسکپذیر بوده است توضیح دهد.
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |💬 Telegram |
«اگر نگرش مثبت نداری، استخدامت نمیکنیم، حتی اگر از مهارتهای زیادی برخوردار باشی!
چرا که میتوانیم سطح مهارت را با آموزش ارتقاء دهیم، اما نمیتوانیم نگرش تو را عوض کنیم».
متذکر میشود که در حدود نیمی (۴۷ درصد) از استخدامهای جدید، در طول ۱۸ ماه نخست، با شکست مواجه میشوند.
این در حالی است که حدود ۸۹ درصد از شکستها به دلایل نگرشی (مانند هوش عاطفی، انگیزش و رفتارهای سازمانی ناشی از نگرش) بر میگردد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ بی هوشیِ شعور
وقتی مدتی روی یک پهلو می خوابیم، حس می کنیم یک طرف بدنمان بیهوش شده
زمانی هم که یکی از دستانمان مدتی زیر بالش مانده باشد همین حس را داریم و می گوییم دستم خواب رفته!
تحمل خواب رفتن دست و پهلو سخت است مخصوصا اگر شروع کند به مور مور که گاهی اوقات آدم را کلافه می کند!
حالا چرا دست خواب می رود، یا پهلو بی حس و بی هوش می شود؟
وقتی دراز می کشیم دوست داریم دستمان را زیر بالش بگذاریم تا اندکی آرام شود و اتفاقا آرام هم می شود ولی قبل از اینکه پیام آرامش به مغزمان برسد ما هفت تا پادشاه را در خواب دیده ایم و دست بیچاره زیر بالش همچنان دارد آرام می شود!
آنقدر آرامش در گوشش تکرار می شود تا خواب می رود و بی حس می شود! دیگر نه آرامش را حس می کند نه نا آرامی را، چون بی هوش است!
گاهی با همین فرمول به سراغ فرزندمان می رویم و به او تذکر می دهیم که دستت را با آب و صابون بشوی! بعد آنقدر آن را در گوشش تکرار می کنیم که گوشش خواب می رود و از اساس با دست شستن بیگانه می شود!
برخی معلم ها هم به همین صورت فکر بچه ها را خواب می کنند و ذهنشان را بی هوش و پند و اندرز را آنقدر تکرار می کنند که دانش آموز با خود می اندیشد که درس در ذهنش مور مور می کند!
البته بی تردید همه از سر دلسوزی است!
اما آنچه که باید خیلی مورد توجه قرار گیرد نقش رسانه های جمعی در بی هوشی شعور اجتماعی است!
گاهی تلاش برای پر رنگ سازی یک حقیقت آنقدر تکرار می شود که شعور جامعه خواب می رود!
و این بی هوشی و خواب خیلی خطرناک است!
یک موضوع فرهنگی یا اجتماعی آنقدر در رسانه ها تکرار می شود که مخاطب را دل زده می کند، و مخاطب دل زده با "شعور بی هوش" همان کاری را می کند که نباید بکند!
افراد جامعه نسبت به فرهنگ و رسالت اجتماعی خود بی حس می شوند و با شعوری بی هوش می خواهند در اجتماع نقش آفرینی کنند!
این گاه است که می بینی برخی جوانان بی تفاوت و بعضی نوجوانان بی انگیزه شده اند، تعدادی از دختران دیگر مثل قدیم پایبند سنت ها نیستند و برخی پسران خوی پهلوانی و جوانمردی را فراموش کرده اند!
بد نیست اگر مدیران و کاربران رسانه ها اعم از کوچک و بزرگ و حقیقی و مجازی از کارشناسان زبده ی رسانه و اطلاع رسانی بخواهند تا پا پیش نهند و ضمادی تجویز کنند تا مبادا این بی هوشی شعور سرایت کند و بی تفاوتی اجتماعی گسترش یابد.
یا به نشکنج و نشگون، خواب سهل انگاری از سر ما بربایند!
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram |
وقتی مدتی روی یک پهلو می خوابیم، حس می کنیم یک طرف بدنمان بیهوش شده
زمانی هم که یکی از دستانمان مدتی زیر بالش مانده باشد همین حس را داریم و می گوییم دستم خواب رفته!
تحمل خواب رفتن دست و پهلو سخت است مخصوصا اگر شروع کند به مور مور که گاهی اوقات آدم را کلافه می کند!
حالا چرا دست خواب می رود، یا پهلو بی حس و بی هوش می شود؟
وقتی دراز می کشیم دوست داریم دستمان را زیر بالش بگذاریم تا اندکی آرام شود و اتفاقا آرام هم می شود ولی قبل از اینکه پیام آرامش به مغزمان برسد ما هفت تا پادشاه را در خواب دیده ایم و دست بیچاره زیر بالش همچنان دارد آرام می شود!
آنقدر آرامش در گوشش تکرار می شود تا خواب می رود و بی حس می شود! دیگر نه آرامش را حس می کند نه نا آرامی را، چون بی هوش است!
گاهی با همین فرمول به سراغ فرزندمان می رویم و به او تذکر می دهیم که دستت را با آب و صابون بشوی! بعد آنقدر آن را در گوشش تکرار می کنیم که گوشش خواب می رود و از اساس با دست شستن بیگانه می شود!
برخی معلم ها هم به همین صورت فکر بچه ها را خواب می کنند و ذهنشان را بی هوش و پند و اندرز را آنقدر تکرار می کنند که دانش آموز با خود می اندیشد که درس در ذهنش مور مور می کند!
البته بی تردید همه از سر دلسوزی است!
اما آنچه که باید خیلی مورد توجه قرار گیرد نقش رسانه های جمعی در بی هوشی شعور اجتماعی است!
گاهی تلاش برای پر رنگ سازی یک حقیقت آنقدر تکرار می شود که شعور جامعه خواب می رود!
و این بی هوشی و خواب خیلی خطرناک است!
یک موضوع فرهنگی یا اجتماعی آنقدر در رسانه ها تکرار می شود که مخاطب را دل زده می کند، و مخاطب دل زده با "شعور بی هوش" همان کاری را می کند که نباید بکند!
افراد جامعه نسبت به فرهنگ و رسالت اجتماعی خود بی حس می شوند و با شعوری بی هوش می خواهند در اجتماع نقش آفرینی کنند!
این گاه است که می بینی برخی جوانان بی تفاوت و بعضی نوجوانان بی انگیزه شده اند، تعدادی از دختران دیگر مثل قدیم پایبند سنت ها نیستند و برخی پسران خوی پهلوانی و جوانمردی را فراموش کرده اند!
بد نیست اگر مدیران و کاربران رسانه ها اعم از کوچک و بزرگ و حقیقی و مجازی از کارشناسان زبده ی رسانه و اطلاع رسانی بخواهند تا پا پیش نهند و ضمادی تجویز کنند تا مبادا این بی هوشی شعور سرایت کند و بی تفاوتی اجتماعی گسترش یابد.
یا به نشکنج و نشگون، خواب سهل انگاری از سر ما بربایند!
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram |
🔳⭕️ برای کاریزماتیک بودن از تکنیک ساندویچ استفاده کنید!
تا به حال برای شما پیش آمده است که بخواهید خبر ناخوشایند یا مطلب ناراحت کننده ای را به کسی بگویید و یا نکتهای منفی را به دوستی متذکر شوید ولی ندانید چگونه موضوع را عنوان کنید که کمتر ناراحت یا دلخور شود؟
متخصصان علوم رفتاری در این زمان تکنیک ساندویچ را پیشنهاد می دهند.
به این طریق که برای کم کردن اثر ناخوشایند یک پیام یا خبر منفی، آن را در میان دو عبارت یا خبر مثبت قرار داده و به مخاطب عرضه کنید.
به این روش;
"جمله مثبت، جمله منفی، جمله مثبت"
نمونه:
احمد تو دانش آموز سختکوشی هستی، اگرچه نمره ریاضیت کمتر از سطح انتظاره، ولی در دروس فارسی و علوم نمرات عالی کسب کردی.
سارا جان، شما آشپز بی نظیری هستی، اگرچه خورشت کمی شور شده، ولی سوپت واقعا خوشمزه است.
مامان، تو خیلی مهربونی، اگرچه گاهی به خاطر تذکرهای زیادت ناراحت میشم، ولی می دونم خیلی دوستم داری.
و...
قرار دادن جمله منفی در بین دو جمله مثبت از شدت اثر تخریبی آن کم کرده و با اشاره به نکات مثبت، فرد احساس می کند فقط نکات منفی دیده نشده، رعایت انصاف شده و به همین دلیل انگیزه بیشتری برای تغییر و بهبود شرایط خواهد داشت.
⭕️این نکته مهم را به خاطر بسپارید؛
برای بیان نکات مثبت لازم نیست اغراق کنید یا به دروغ ویژگی مثبتی را به کسی نسبت دهید، این کار اثر معکوس خواهد گذاشت.
هر کسی ویژگی های مثبت فراوانی دارد که با کمی دقت متوجه آن ها خواهید شد.
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram |
تا به حال برای شما پیش آمده است که بخواهید خبر ناخوشایند یا مطلب ناراحت کننده ای را به کسی بگویید و یا نکتهای منفی را به دوستی متذکر شوید ولی ندانید چگونه موضوع را عنوان کنید که کمتر ناراحت یا دلخور شود؟
متخصصان علوم رفتاری در این زمان تکنیک ساندویچ را پیشنهاد می دهند.
به این طریق که برای کم کردن اثر ناخوشایند یک پیام یا خبر منفی، آن را در میان دو عبارت یا خبر مثبت قرار داده و به مخاطب عرضه کنید.
به این روش;
"جمله مثبت، جمله منفی، جمله مثبت"
نمونه:
احمد تو دانش آموز سختکوشی هستی، اگرچه نمره ریاضیت کمتر از سطح انتظاره، ولی در دروس فارسی و علوم نمرات عالی کسب کردی.
سارا جان، شما آشپز بی نظیری هستی، اگرچه خورشت کمی شور شده، ولی سوپت واقعا خوشمزه است.
مامان، تو خیلی مهربونی، اگرچه گاهی به خاطر تذکرهای زیادت ناراحت میشم، ولی می دونم خیلی دوستم داری.
و...
قرار دادن جمله منفی در بین دو جمله مثبت از شدت اثر تخریبی آن کم کرده و با اشاره به نکات مثبت، فرد احساس می کند فقط نکات منفی دیده نشده، رعایت انصاف شده و به همین دلیل انگیزه بیشتری برای تغییر و بهبود شرایط خواهد داشت.
⭕️این نکته مهم را به خاطر بسپارید؛
برای بیان نکات مثبت لازم نیست اغراق کنید یا به دروغ ویژگی مثبتی را به کسی نسبت دهید، این کار اثر معکوس خواهد گذاشت.
هر کسی ویژگی های مثبت فراوانی دارد که با کمی دقت متوجه آن ها خواهید شد.
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram |
🔳⭕️ رهبران، آخر غذا میخورند!
🔹اگر هنگام صرف غذا با تفنگداران دریایی همراه باشید، متوجه میشوید که کمسابقهترین افراد اول از همه غذای خود را دریافت میکنند و باسابقهترینها آخرین کسانی هستند که غذایشان را میگیرند. هنگامیکه شاهد این رویداد هستید، متوجه میشوید که در این موقعیت هیچ دستوری داده نمیشود.
🔹 سربازان نیروی دریایی فقط اینطور عمل میکنند. در عمق چنین عمل ساده ای نگرش تفنگداران دریایی نسبت به رهبری نهفته است. از رهبران تفنگداران دریایی انتظار داریم آخرین افرادی باشند که غذا میخورند،
🔹چرا که ارزش واقعی رهبری در مقدم دانستن نیاز دیگران نسبت به نیاز خود است. رهبران بزرگ برای کسانی که افتخار هدایتشان را دارند، صادقانه ارزش قائل اند و این مسئله را درک میکنند که بهای واقعی امتیاز رهبری در گرو صرف نظر کردن از منافع شخصی است.
منبع: کتاب رهبران، آخر غذا میخورند، نوشته سایمون ساینک
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram |
🔹اگر هنگام صرف غذا با تفنگداران دریایی همراه باشید، متوجه میشوید که کمسابقهترین افراد اول از همه غذای خود را دریافت میکنند و باسابقهترینها آخرین کسانی هستند که غذایشان را میگیرند. هنگامیکه شاهد این رویداد هستید، متوجه میشوید که در این موقعیت هیچ دستوری داده نمیشود.
🔹 سربازان نیروی دریایی فقط اینطور عمل میکنند. در عمق چنین عمل ساده ای نگرش تفنگداران دریایی نسبت به رهبری نهفته است. از رهبران تفنگداران دریایی انتظار داریم آخرین افرادی باشند که غذا میخورند،
🔹چرا که ارزش واقعی رهبری در مقدم دانستن نیاز دیگران نسبت به نیاز خود است. رهبران بزرگ برای کسانی که افتخار هدایتشان را دارند، صادقانه ارزش قائل اند و این مسئله را درک میکنند که بهای واقعی امتیاز رهبری در گرو صرف نظر کردن از منافع شخصی است.
منبع: کتاب رهبران، آخر غذا میخورند، نوشته سایمون ساینک
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram |
🔳موفقیت تصادفی نیست بلکه نیاز به مطالعه و یادگیری دارد.
کانالهای زیر که به شما معرفی میشود هر کدام در یک شاخه مدیریت باعث موفقیت شما خواهد شد.
🚩 شرکتهای بزرگ چگونه با مدیریت فروش به سودآوری میرسند؟
@sales_managerss
🚩 کارآفرینان بزرگ چگونه به موفقیت رسیدهاند؟
@startup_managers
🚩 رمز موفقیت شما چیست؟ مدیریت توسعه فردی
@development_management
🚩 دیجیتال مارکتینگ و ابزارهای آن را در این کانال یاد بگیرید.
@marketing_dg
🚩 سخنان مدیریتی را صرفا در این کانال دنبال کنید. متفاوت ترین کانال مدیریتی👇
@Managementwords
با ما به روز باشید...
کانالهای زیر که به شما معرفی میشود هر کدام در یک شاخه مدیریت باعث موفقیت شما خواهد شد.
@sales_managerss
@startup_managers
@development_management
@marketing_dg
@Managementwords
با ما به روز باشید...
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ چرا استیو جابز در ذهن ها ماندگار شد؟
با مهمترین ویژگیهای شخصیتی استیو جابز آشنا شويد:
استیو جابز، یکی از خاص ترین افراد در طول تاریخ کمپانی های تکنولوژی است. او اپل را تاسیس کرد، سپس از آن اخراج شد و پیکسار را تاسیس کرد، آنرا تبدیل به کمپانی موفقی کرد و سپس دوباره به اپل بازگشت و نه تنها آنرا از نابودی نجات داد، بلکه آنرا تبدیل به یکی از موفق ترین کمپانی هایی کرد که تا این لحظه وجود داشته است.
اگر استیو، در اولین مرحله و بدون تجربه هیچ شکستی، موفق میشد، کاراکتر او اینقدر جذاب نبود، اما او 3 مرتبه از صفر آغاز کرد و به موفقیت های بزرگ رسید و به همین علت، تقریبا از دید همه، به یک قهرمان جهانی تبدیل شده است.
دلایل زیادی برای اثر گذار بودن و قهرمان شدن او وجود دارد. ما در این مقاله 5 دلیل اصلی را ذکر می کنیم تا بتوانید با ساخت این ویژگیها در خود، به موفقیت مورد نظرتان برسید.
5 دلیل برای اثر گذار بودن استیو جابز
1⃣ بسیار قانع کننده بود
وقتی بیشتر درباره زندگی او مطالعه میکنید، متوجه خواهید شد که شخصیت او، بسیار تاثیر گذار بوده است. او می توانست مردم را به خوبی قانع کند و ملاقات های ساده خود با دیگران را، به قرارداد های سود آورد تبدیل کند. به همین علت است که می گوییم ۹۰ درصد موفقیت شما در زندگی، به دانش روانشناسی شما یا بصورت دقیق تر، میزان مراجعات شما به هر آنچه که برای رسیدن به موفقیت نیاز دارید را بصورت جامع و تفکیک شده، بیان کرده ایم.
2⃣ او هیچگاه نه را قبول نمی کرد
استیو هرگز نه را قبول نمی کرد. او به این معروف بود که در خواسته هایش، بسیار صریح بود. او یک خواسته و سوال را آنقدر تکرار می کرد تا نهایتا پاسخ آن را بیابد. به همین علت، مردم و کارمندانش، معمولا از بحث مستقیم با او خودداری می کردند زیرا می دانستند او توانایی بسیار بالایی در قانع کردن دیگران داشت تا جایی که هر کسی همراه با ایده او میشد و نمی توانست مقاومت کند.
3⃣ او اهمیت بیشتری به محصول میداد تا به پول فروش آن
استیو هرگز به پول اهمیتی نداد. وقتی به سی سالگی رسید، ثروت خالص او ۱۰۰ میلیون دلار بود و چند سال بعد نیز یک میلیاردر شد اما در تمام اوقات، تمرکز اصلی او روی تولید محصولات ماندگار بود، نه ثروتمند شدن. او کمپانی هایی را می شناخت که حتی پس از رفتن موسسین آن، کماکان معروف ماندند. به همین علت تمام تمرکزش را روی ساخت محصولاتی با کیفیت می گذاشت.
4⃣ او میخواست زندگی ها را عوض کند.
بسیاری از افراد، آرزوهای کوچکی دارند. آنها ماشین خوب، کار مناسب و همسر خوبی میخواهند. اما برای استیو جابز، همه چیز متفاوت بود. او میخواست زندگی مردم را توسط محصولاتش بهتر کند و به همین علت است که هنوز اسم او بر سر زبانهاست، با اینکه خود، دیگر کنار ما نیست.
5⃣ او هیچ اهمیتی به واقعیت نمی داد
استیو هیچ اهمیتی به این مساله نمیداد که واقعیت چیست. او مهندسین را مجبور به تولید محصولاتی می کرد که عملا تولید آنها قبل از وجود شرکت اپل، غیر ممکن بود. مهم نیست که این محصول، یک مک بوک بسیار نازک بود یا محصولی با پیچیدگی آیفون و آیپد، همین آگاهی استیو جابز و نپذیرفتن واقعیتها از سوی او بود که باعث الهام گرفتن دیگران و کارمندانش میشد و او را تبدیل به رهبری موفق می کرد.
⭕️ چطور از این مقاله به سود خود استفاده کنید ؟
زندگی استیو جابز، اثباتی بر این مساله است : تا زمانیکه با مداومت به دنبال رویاهای خود هستید، هیچ غیر ممکنی وجود ندارد. او کامپیوتر را دید و به رویای ساخت یک کامپیوتر خانگی مشعول شد حال آنکه همه کمپانی های بزرگ فکر می کردند کامپیوتر ها هرگز به یک شخص معمولی فروخته نخواهند شد اما نهایتا در طی چند سال، همه مسیر استیو را دنبال کردند.
از آنجایی که او عمیقا به خود باور داشت، مردم را نیز به این سمت هدایت کرد که به او باور داشته باشند و به همین علت است که او تبدیل به قهرمانی شد که امروز همه او را میشناسیم. مهم نیست رویایتان چیست، به رویایتان باور داشته باشید و آنرا دنبال کنید تا به واقعیت شما تبدیل شود.
فراموش نکنید : کاری را شروع می کنید، هرکسی غیر از خودتان، محصول و رویاهای شما را احمقانه خواهد دانست، پس این شما هستید که باید عمیقا به خود باور داشته باشید.
ما در این زندگی، در قوانینی محبوس شده ایم که بسیاری از آنها را دیگران درست کرده اند و به همین علت است که هیچوقت پتانسیل واقعی خود را کشف نمی کنیم. استیو یکی از افرادی بود که بر خلاف این قوانین، طغیان میکرد و نهایتا نیز ثابت کرد که این قوانین، قابل شکسته شدن هستند. بله مسیر آسان نبود، بهایی که باید بپردازید زیاد است اما اگر آن را صحیح انجام دهید، ممکن است استیو جابز بعدی باشید.
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram |
با مهمترین ویژگیهای شخصیتی استیو جابز آشنا شويد:
استیو جابز، یکی از خاص ترین افراد در طول تاریخ کمپانی های تکنولوژی است. او اپل را تاسیس کرد، سپس از آن اخراج شد و پیکسار را تاسیس کرد، آنرا تبدیل به کمپانی موفقی کرد و سپس دوباره به اپل بازگشت و نه تنها آنرا از نابودی نجات داد، بلکه آنرا تبدیل به یکی از موفق ترین کمپانی هایی کرد که تا این لحظه وجود داشته است.
اگر استیو، در اولین مرحله و بدون تجربه هیچ شکستی، موفق میشد، کاراکتر او اینقدر جذاب نبود، اما او 3 مرتبه از صفر آغاز کرد و به موفقیت های بزرگ رسید و به همین علت، تقریبا از دید همه، به یک قهرمان جهانی تبدیل شده است.
دلایل زیادی برای اثر گذار بودن و قهرمان شدن او وجود دارد. ما در این مقاله 5 دلیل اصلی را ذکر می کنیم تا بتوانید با ساخت این ویژگیها در خود، به موفقیت مورد نظرتان برسید.
5 دلیل برای اثر گذار بودن استیو جابز
1⃣ بسیار قانع کننده بود
وقتی بیشتر درباره زندگی او مطالعه میکنید، متوجه خواهید شد که شخصیت او، بسیار تاثیر گذار بوده است. او می توانست مردم را به خوبی قانع کند و ملاقات های ساده خود با دیگران را، به قرارداد های سود آورد تبدیل کند. به همین علت است که می گوییم ۹۰ درصد موفقیت شما در زندگی، به دانش روانشناسی شما یا بصورت دقیق تر، میزان مراجعات شما به هر آنچه که برای رسیدن به موفقیت نیاز دارید را بصورت جامع و تفکیک شده، بیان کرده ایم.
2⃣ او هیچگاه نه را قبول نمی کرد
استیو هرگز نه را قبول نمی کرد. او به این معروف بود که در خواسته هایش، بسیار صریح بود. او یک خواسته و سوال را آنقدر تکرار می کرد تا نهایتا پاسخ آن را بیابد. به همین علت، مردم و کارمندانش، معمولا از بحث مستقیم با او خودداری می کردند زیرا می دانستند او توانایی بسیار بالایی در قانع کردن دیگران داشت تا جایی که هر کسی همراه با ایده او میشد و نمی توانست مقاومت کند.
3⃣ او اهمیت بیشتری به محصول میداد تا به پول فروش آن
استیو هرگز به پول اهمیتی نداد. وقتی به سی سالگی رسید، ثروت خالص او ۱۰۰ میلیون دلار بود و چند سال بعد نیز یک میلیاردر شد اما در تمام اوقات، تمرکز اصلی او روی تولید محصولات ماندگار بود، نه ثروتمند شدن. او کمپانی هایی را می شناخت که حتی پس از رفتن موسسین آن، کماکان معروف ماندند. به همین علت تمام تمرکزش را روی ساخت محصولاتی با کیفیت می گذاشت.
4⃣ او میخواست زندگی ها را عوض کند.
بسیاری از افراد، آرزوهای کوچکی دارند. آنها ماشین خوب، کار مناسب و همسر خوبی میخواهند. اما برای استیو جابز، همه چیز متفاوت بود. او میخواست زندگی مردم را توسط محصولاتش بهتر کند و به همین علت است که هنوز اسم او بر سر زبانهاست، با اینکه خود، دیگر کنار ما نیست.
5⃣ او هیچ اهمیتی به واقعیت نمی داد
استیو هیچ اهمیتی به این مساله نمیداد که واقعیت چیست. او مهندسین را مجبور به تولید محصولاتی می کرد که عملا تولید آنها قبل از وجود شرکت اپل، غیر ممکن بود. مهم نیست که این محصول، یک مک بوک بسیار نازک بود یا محصولی با پیچیدگی آیفون و آیپد، همین آگاهی استیو جابز و نپذیرفتن واقعیتها از سوی او بود که باعث الهام گرفتن دیگران و کارمندانش میشد و او را تبدیل به رهبری موفق می کرد.
⭕️ چطور از این مقاله به سود خود استفاده کنید ؟
زندگی استیو جابز، اثباتی بر این مساله است : تا زمانیکه با مداومت به دنبال رویاهای خود هستید، هیچ غیر ممکنی وجود ندارد. او کامپیوتر را دید و به رویای ساخت یک کامپیوتر خانگی مشعول شد حال آنکه همه کمپانی های بزرگ فکر می کردند کامپیوتر ها هرگز به یک شخص معمولی فروخته نخواهند شد اما نهایتا در طی چند سال، همه مسیر استیو را دنبال کردند.
از آنجایی که او عمیقا به خود باور داشت، مردم را نیز به این سمت هدایت کرد که به او باور داشته باشند و به همین علت است که او تبدیل به قهرمانی شد که امروز همه او را میشناسیم. مهم نیست رویایتان چیست، به رویایتان باور داشته باشید و آنرا دنبال کنید تا به واقعیت شما تبدیل شود.
فراموش نکنید : کاری را شروع می کنید، هرکسی غیر از خودتان، محصول و رویاهای شما را احمقانه خواهد دانست، پس این شما هستید که باید عمیقا به خود باور داشته باشید.
ما در این زندگی، در قوانینی محبوس شده ایم که بسیاری از آنها را دیگران درست کرده اند و به همین علت است که هیچوقت پتانسیل واقعی خود را کشف نمی کنیم. استیو یکی از افرادی بود که بر خلاف این قوانین، طغیان میکرد و نهایتا نیز ثابت کرد که این قوانین، قابل شکسته شدن هستند. بله مسیر آسان نبود، بهایی که باید بپردازید زیاد است اما اگر آن را صحیح انجام دهید، ممکن است استیو جابز بعدی باشید.
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️داستان مدیریتی:مدیریت موفق مثل شعبده بازی است
🔴یک روز رئیس یک شرکت در رستورانی، واقع در مرکز شهر ناهار میخورد. وسط ناهار بود که صدای آشنای 4 نفر را از غرفه کناری شنید. بحث آنقدر شدید بود که او نمی توانست استراق سمع نکند. او میشنید که هر یک از مدیران با غرور درباره قسمت خود داد سخن میدادند. مهندس ارشد بخش تولید می گفت: "بحثی نیست، بخشی که مهمترین کمک را به موقعیت یک شرکت می کند بخش تولید است. اگر شما در شرکت خود تولید خالص نداشته باشید، پس هیچ دستاوردی نخواهید داشت."
↙️ناگهان مدیر بخش فروش، وسط حرف او پرید و گفت: "اشتباه است! بهترین تولید دنیا بی فایده است مگر اینکه برای فروش آن، بخش فروش و بازاریابی نهایت سعی خود را بکند."
↙️معاون سازمان که مسئول روابط عمومی و همگانی بود، نظر دیگری داشت و میگفت: "اگر شما درون و برون شرکت تصویر خوبی نداشته باشید، شکست حتمی است. هیچ کس محصول شرکتی را که مورد اطمینان نیست نمیخرد."
↙️دیگر معاون رئیس که مسئولیت روابط انسانی سازمان را به عهده داشت، در واکنش به او گفت: "ما همه می دانیم که قدرت یک شرکت بر پایه افراد آن شرکت است. یک شرکت با افرادی که شخصا" دارای انگیزه قوی منفی هستند، به بن بست میرسد."
↙️هر یک از چهار مرد بلند پرواز در زمینه مودر علاقه خود بحث می کردند. بحث ادامه یافت تا این که رئیس ناهار خود را تمام کرد. او هنگام بیرون رفتن از رستوران کنار غرفه آنها ایستاد و گفت: "آقایان محترم، من ناخودآگاه به صحبت های شما گوش کردم و از افتخاری که هر یک از شما در قسمت خود بدست آورده اید، لذت بردم، اما باید بگویم که تجربه به من نشان داده است همه شما اشتباه میکنید. هیچ بخشی از یک شرکت به تنهایی مسئول موفقیت آن نیست.
↙️اگر شما به عمق مساله فکر کنید، در مییابید که مدیریت یک شرکت موفق درست مثل شعبده بازی است که سعی میکند 5 توپ را در هوا نگه دارد. چهار عدد از این توپ ها سفید هستند و روی یکی از آنها نوشته شده است: "تولید". روی دیگری نوشته شده است: "فروش". روی توپ دیگر نوشته شده "روابط عمومی و همگانی " و روی توپ چهارم نوشته شده: "مردم". علاوه بر این چهار توپ سفید ، یک توپ قرمز وجود دارد. روی این توپ قرمز نوشته شده است: "سود". همیشه شعبده باز باید به خاطر داشته باشد که هر چه اتفاق بیفتد نباید توپ قرمز را روی زمین بیندازد."
↙️حق با او بود. یک شرکت با بهترین میزان تولید، عالیترین وجه در بین مردم، داشتن افراد بسیار متعهد و پشتیبانی مالی بسیار بالا، بدون سود به زودی دچار مشکل میشود. مشکلی که به سرعت 500 شرکت موفق را به یک خاطره تبدیل می کند.
✅ نتیجه راهبردی
🔸در اغلب سازمانها بعضی از مدیران و بخشها، نقش خود را کلیدی و یا اصل و بقیه را حاشیه میپندارند و اهمیت و جایگاه خود را بیش از بیش در سازمان بزرگ میپندارند به گونه ای که نقش دیگران را نادیده میانگارند و از این نکته غافلند که سازمان آنها در حقیقت یک سیستم بهم پیوسته است و موفقیت هر عضو از اعضا وابسته به سایرین است.
🔸چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
🔹میتوان گفت که توپ قرمز، هدف یک سیستم یا سازمان است و توپهای سفید، وسیله رسیدن به آن هدف هستند، نه خود هدف. معمولاً جابجایی در اهداف به دلیل نگرش اشتباه در مورد هدف و وسیله رخ میدهد.
#داستان_مدیریتی
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️ Telegram |
🔴یک روز رئیس یک شرکت در رستورانی، واقع در مرکز شهر ناهار میخورد. وسط ناهار بود که صدای آشنای 4 نفر را از غرفه کناری شنید. بحث آنقدر شدید بود که او نمی توانست استراق سمع نکند. او میشنید که هر یک از مدیران با غرور درباره قسمت خود داد سخن میدادند. مهندس ارشد بخش تولید می گفت: "بحثی نیست، بخشی که مهمترین کمک را به موقعیت یک شرکت می کند بخش تولید است. اگر شما در شرکت خود تولید خالص نداشته باشید، پس هیچ دستاوردی نخواهید داشت."
↙️ناگهان مدیر بخش فروش، وسط حرف او پرید و گفت: "اشتباه است! بهترین تولید دنیا بی فایده است مگر اینکه برای فروش آن، بخش فروش و بازاریابی نهایت سعی خود را بکند."
↙️معاون سازمان که مسئول روابط عمومی و همگانی بود، نظر دیگری داشت و میگفت: "اگر شما درون و برون شرکت تصویر خوبی نداشته باشید، شکست حتمی است. هیچ کس محصول شرکتی را که مورد اطمینان نیست نمیخرد."
↙️دیگر معاون رئیس که مسئولیت روابط انسانی سازمان را به عهده داشت، در واکنش به او گفت: "ما همه می دانیم که قدرت یک شرکت بر پایه افراد آن شرکت است. یک شرکت با افرادی که شخصا" دارای انگیزه قوی منفی هستند، به بن بست میرسد."
↙️هر یک از چهار مرد بلند پرواز در زمینه مودر علاقه خود بحث می کردند. بحث ادامه یافت تا این که رئیس ناهار خود را تمام کرد. او هنگام بیرون رفتن از رستوران کنار غرفه آنها ایستاد و گفت: "آقایان محترم، من ناخودآگاه به صحبت های شما گوش کردم و از افتخاری که هر یک از شما در قسمت خود بدست آورده اید، لذت بردم، اما باید بگویم که تجربه به من نشان داده است همه شما اشتباه میکنید. هیچ بخشی از یک شرکت به تنهایی مسئول موفقیت آن نیست.
↙️اگر شما به عمق مساله فکر کنید، در مییابید که مدیریت یک شرکت موفق درست مثل شعبده بازی است که سعی میکند 5 توپ را در هوا نگه دارد. چهار عدد از این توپ ها سفید هستند و روی یکی از آنها نوشته شده است: "تولید". روی دیگری نوشته شده است: "فروش". روی توپ دیگر نوشته شده "روابط عمومی و همگانی " و روی توپ چهارم نوشته شده: "مردم". علاوه بر این چهار توپ سفید ، یک توپ قرمز وجود دارد. روی این توپ قرمز نوشته شده است: "سود". همیشه شعبده باز باید به خاطر داشته باشد که هر چه اتفاق بیفتد نباید توپ قرمز را روی زمین بیندازد."
↙️حق با او بود. یک شرکت با بهترین میزان تولید، عالیترین وجه در بین مردم، داشتن افراد بسیار متعهد و پشتیبانی مالی بسیار بالا، بدون سود به زودی دچار مشکل میشود. مشکلی که به سرعت 500 شرکت موفق را به یک خاطره تبدیل می کند.
🔸در اغلب سازمانها بعضی از مدیران و بخشها، نقش خود را کلیدی و یا اصل و بقیه را حاشیه میپندارند و اهمیت و جایگاه خود را بیش از بیش در سازمان بزرگ میپندارند به گونه ای که نقش دیگران را نادیده میانگارند و از این نکته غافلند که سازمان آنها در حقیقت یک سیستم بهم پیوسته است و موفقیت هر عضو از اعضا وابسته به سایرین است.
🔸چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
🔹میتوان گفت که توپ قرمز، هدف یک سیستم یا سازمان است و توپهای سفید، وسیله رسیدن به آن هدف هستند، نه خود هدف. معمولاً جابجایی در اهداف به دلیل نگرش اشتباه در مورد هدف و وسیله رخ میدهد.
#داستان_مدیریتی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ گردن آلپورت (روانشناس معروف) عقیده دارد :
وقتی که از کسی انتقاد میکنیم، داریم به نوعی دست به جراحی شخصیت میزنیم، همانند جراحی که میخواهد توموری را از بدن بیماری خارج کند و هنگام جراحی مواظب است رگ و پی های سالم اطراف تومور آسیب نبیند!!!
پس هنگامی که تیغ انتقاد را در دست میگیریم همان قسمتی را که باید زیر تیغ ببریم و مواظب قسمتهای سالم شخصیت باشیم!
مثلا وقتی كسي را ميخواهيم به خاطر عدم مسئولیت پذیری انتقاد کنيم، نباید از واژه های مثل از تو ناامید شدم! يا تو هیچی نمیشی و غیره که کل شخصیت را زیر سوال میبرد استفاده کنيم،
پس راه درست اينست كه
💡 پس از گوشزد کردن نکات مثبت شخصیت فرد که مطمئنا همه دارا میباشند از عدم مسئولیت پذیری وی انتقاد كنيم.
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram |
وقتی که از کسی انتقاد میکنیم، داریم به نوعی دست به جراحی شخصیت میزنیم، همانند جراحی که میخواهد توموری را از بدن بیماری خارج کند و هنگام جراحی مواظب است رگ و پی های سالم اطراف تومور آسیب نبیند!!!
پس هنگامی که تیغ انتقاد را در دست میگیریم همان قسمتی را که باید زیر تیغ ببریم و مواظب قسمتهای سالم شخصیت باشیم!
مثلا وقتی كسي را ميخواهيم به خاطر عدم مسئولیت پذیری انتقاد کنيم، نباید از واژه های مثل از تو ناامید شدم! يا تو هیچی نمیشی و غیره که کل شخصیت را زیر سوال میبرد استفاده کنيم،
پس راه درست اينست كه
💡 پس از گوشزد کردن نکات مثبت شخصیت فرد که مطمئنا همه دارا میباشند از عدم مسئولیت پذیری وی انتقاد كنيم.
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram |
🅾 کانالی که امروز بهتون معرفی میشه؛ قویترین کانال در تولید محتوای بازاریابی است.
خوب طبیعتا با این شرایط تلگرام وقتی کانالی که تولید محتوا دارد و منابع خارجی را ترجمه میکند و به رایگان در اختیار اعضا قرار میدهد باید جذابیت داشته باشد.
کانال هنر بازاریابی این محتواهای جدید را به زبان فارسی به شما عرضه میکند. آدرس کانال اینجاست👇
@honarebazar
خوب طبیعتا با این شرایط تلگرام وقتی کانالی که تولید محتوا دارد و منابع خارجی را ترجمه میکند و به رایگان در اختیار اعضا قرار میدهد باید جذابیت داشته باشد.
کانال هنر بازاریابی این محتواهای جدید را به زبان فارسی به شما عرضه میکند. آدرس کانال اینجاست👇
@honarebazar
🔳⭕️ طرز فکر ماکروویوی
✅ درکِ اثر مرکب، شما را از انتظار کسب نتایج آنی خلاص میکند؛ از این اعتقاد که موفقیت باید به همان سرعتی به دست آید که مثلا فستفود حاضر میشود، یا مثل یک عینک مطالعه یک ساعته ساخته میشود، یا عکسی که ۳۰ دقیقهای چاپ میشود، یا تخممرغهایی که در ماکروویو میپزند، یا آب گرم فوری یا ارسال و دریافت سریعِ پیام کوتاه از طریق تلفنهمراه. این طرز فکر را باید ول کنید، قبول؟
✅ به خودتان قول دهید که یک بار و برای همیشه، همهی فکر و خیالات شبیهِ برندهی بختآزماییشدن را رها کنید و با واقعیت روبهرو شوید، چون شما فقط داستانهایی را میشنوید که دربارهی آن یک برنده صحبت میکند، ولی از آن میلیونها نفر بازنده حرفی نمیزنند.
✅ آن شخصی که میبینید به خاطر برندهشدن در یک شرطبندی شادی میکند یا جلوی یک دستگاه بختآزمایی بالا و پایین میپرد، چیزی از صدها باری که شکست خورده است به زبان نمیآورد. اگر با استفاده از ریاضی، احتمال برندهشدن و کسب یک نتیجهی مثبت را حساب کنیم، با یک عدد خیلی خیلی کوچک که به صفر گرد میشود، روبهرو میشویم که نشان میدهد احتمال برندهشدن شما در حد صفر خواهد بود.
✅ دانیل گیلبرت، روانشناس هاروارد و نویسنده کتاب «شیرجه در خوشبختی» میگوید اگر در هر ۳۰ ثانیه یک بازندهی مسابقه را در تلویزیون نشان دهیم که در عوض، بگوید باختم، حدود ۹ سال طول میکشد تا کل بازندههای یک قرعهکشی را نشان دهیم.
منبع: کتاب اثر مرکب، دارن هاردی
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️ Telegram |
منبع: کتاب اثر مرکب، دارن هاردی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ مديراني كه كسي تمايلي به پيروي ازآنها ندارد.
مديران بياثر چند دسته هستند، اما پيروي كردن از هر كدام، بينتيجه است. در اينجا چند نمونه از آنها را ذكر ميكنیم:
1⃣ مدير سست و متزلزل
هنگاميكه يكي از اعضاي گروه استثناً كار خوبي انجام ميدهد، اين مدير سعي ميكند مانع از پيشرفت و ارتقاء آنها شود و هنگاميكه يكي از اعضا، كاري را ناقص تمام ميكند، با عصبانيت عكسالعمل نشان ميدهد.
2⃣ مدير سست عنصر و توخالي
آنها بيش از هر چيز، فقط براي خود و نه براي ديگران، آرزوي جاه و مقام دارند.
3⃣ مدير بدون برنامه
مديراني كه بدون برنامه هستند، در هموار كردن راه و تشويق ديگران به سمت حركت و پيشرفت، شكست ميخورند و هيچ انرژي و سوختي ندارند تا خودشان و ديگران را به سمت جلو حركت دهند.
4⃣ مدير بيصلاحيت
رهبران بيصلاحيت، افرادي بيتأثير هستند و اغلب همين طور هم باقي ميمانند.
5⃣ مديران خودخواه
آنها ديگران را تشويق به باخت در بازي زندگي ميكنند، در نتيجه ميتوانند همهچيز را در انحصار خودشان داشته باشند.
6⃣ مدير منفعتطلب
مردم هرگز نميتوانند عكسالعمل او را پيشبيني كنند. در نتيجه، زمان و انرژي ارزشمندي كه ميتوانست صرف انجام كارها شود، اغلب براي پيشبيني حركت و رفتار بعدي مدير، به هدر ميرود.
7⃣ مدير سياسي
پيروي كردن از اين مديران دشوار است، به جاي اينكه تصميماتشان بر اساس انديشه درست و به نفع سازمان باشد، بر اساس جاهطلبيهاي سياسي افراد استوار است.
8⃣ مدير كنجكاو
افرادي كه در كارهاي ديگران دخالت ميكنند اغلب يكي از اين دو فكر را در سر دارند: آرزوي رسيدن به كمال كه تقريباً دستنيافتني است یا این که هیچکس به خوبی آن ها نمی تواند از عهده کارها بر بیاید.
منبع: کتاب رهبری 360 درجه
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram |
مديران بياثر چند دسته هستند، اما پيروي كردن از هر كدام، بينتيجه است. در اينجا چند نمونه از آنها را ذكر ميكنیم:
1⃣ مدير سست و متزلزل
هنگاميكه يكي از اعضاي گروه استثناً كار خوبي انجام ميدهد، اين مدير سعي ميكند مانع از پيشرفت و ارتقاء آنها شود و هنگاميكه يكي از اعضا، كاري را ناقص تمام ميكند، با عصبانيت عكسالعمل نشان ميدهد.
2⃣ مدير سست عنصر و توخالي
آنها بيش از هر چيز، فقط براي خود و نه براي ديگران، آرزوي جاه و مقام دارند.
3⃣ مدير بدون برنامه
مديراني كه بدون برنامه هستند، در هموار كردن راه و تشويق ديگران به سمت حركت و پيشرفت، شكست ميخورند و هيچ انرژي و سوختي ندارند تا خودشان و ديگران را به سمت جلو حركت دهند.
4⃣ مدير بيصلاحيت
رهبران بيصلاحيت، افرادي بيتأثير هستند و اغلب همين طور هم باقي ميمانند.
5⃣ مديران خودخواه
آنها ديگران را تشويق به باخت در بازي زندگي ميكنند، در نتيجه ميتوانند همهچيز را در انحصار خودشان داشته باشند.
6⃣ مدير منفعتطلب
مردم هرگز نميتوانند عكسالعمل او را پيشبيني كنند. در نتيجه، زمان و انرژي ارزشمندي كه ميتوانست صرف انجام كارها شود، اغلب براي پيشبيني حركت و رفتار بعدي مدير، به هدر ميرود.
7⃣ مدير سياسي
پيروي كردن از اين مديران دشوار است، به جاي اينكه تصميماتشان بر اساس انديشه درست و به نفع سازمان باشد، بر اساس جاهطلبيهاي سياسي افراد استوار است.
8⃣ مدير كنجكاو
افرادي كه در كارهاي ديگران دخالت ميكنند اغلب يكي از اين دو فكر را در سر دارند: آرزوي رسيدن به كمال كه تقريباً دستنيافتني است یا این که هیچکس به خوبی آن ها نمی تواند از عهده کارها بر بیاید.
منبع: کتاب رهبری 360 درجه
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram |
🔳⭕️ نکاتی کاربردی در ارتباط با فروش
🚩 هرگز رقیب را نکوبید!
🚩 به جای تخفیف سعی کنید امتیاز بدهید. اگر تخفیف میدهید حتما امتیاز بگیرید و اگر تخفیف میدهید طوری باشد که مشتری بگوید "واووو" تخفیف گرفتم!
🚩 اگر مشتری میگوید محصول گران است یعنی دارد میگوید محصول ارزش ندارد. پس ارزش محصول را بالا ببرید و قیمت را کم نکنید.
🚩 قراداد را اول جلسه روی میز نگذارید. این یعنی آمدم پول تو را بگیرم و آدم ها از اینکه پول آنها را بگیرند خوششان نمیاید.
🚩 هیچوقت قرارداد خالی دست مشتری ندهید حتما فیلد های قرارداد را پر کنید و تحویلش بدهید.
🚩 حواستان باشد در حین مذاکره ۴۰ ثانیه وجود دارد که مشتری آماده هست به شما بله بگوید اگر استفاده نکنید فروش را باخته اید.
🚩 باید سیگنال های خرید را تشخیص بدهید تا بتوانید ۴۰ ثانیه را تشخیص بدهید و قرارداد را ببندید.
🚩 همیشه بیاد داشته باشید چهار عنصر که موجب میشود محصول شما برای مشتری جذاب باشد عبارتند از :
better, cheaper, nicer, easier
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️ Telegram |
better, cheaper, nicer, easier
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ دانش شوفری یا دانش واقعی!
✔️ ماکس پلانک بعد از دریافت جایزه ی نوبل فیزیک در سال1918، به تور دور آلمان رفت. هر جا دعوت میشد، همان سخنرانی اش را درباره ی مکانیک جدید کوانتوم ایراد می کرد.
بعد از مدتی شوفر پلانک سخنرانی او را از حفظ شده بود و یک روز به او گفت: "پروفسور پلانک، این که هر ورز باید یک سخنرانی ارائه بدهی حتما خسته کننده است. نظرت چیست در مونیخ من سخنرانی کنم؟ تو می توانی ردیف جلو بنشینی و کلاه شوفری مرا بپوشی. این کار برای هر دوی ما تنوع هست.
" پلانک از این ایده خوشش آمد. بنابراین، آن روز عصر راننده سخنرانی طولانی یی راجع به مکانیک کوانتوم در برابر حضاری شناخته شده ارائه داد. در ادامه، یک استاد فیزیک بلند شد و سوالی کرد. راننده خودش را عقب کشید و گفت:" هرگز فکر نمیکردم کسی در شهر مدرنی مثل مونیخ چنین سوال ساده ای بپرسد! شوفر من جوابش را می دهد!"
به عقیده یکی از بهترین سرمایه گذاران جهان، دو نوع دانش وجود دارد.
اول، دانش واقعی. آن را در افرادی می بینیم که زمان وتلاش فراوانی برای فهم یک موضوع صرف کرده اند.
نوع دوم، دانش شوفری نامیده می شود، دانش افرادی که یاد گرفته اند وانمود کنند بلدند.
کارشناسان واقعی واقف اند به مرزهای آن چه می دانند و آن چه نمی دانند. اگر احساس کنند خارج از دایره توانایی شان قرار دارد. به سادگی سکوت میکنند یا می گویند:" من نمی دانم" این جمله را هم بدون عذر خواهی و حتی با افتخار بیان می کنند. از کسانی که دانش شوفری دارند هر جمله ای خواهیم شنید غیر از این.
منبع: کتاب "هنر شفاف اندیشیدن" اثر رولف دوبلی
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram |
بعد از مدتی شوفر پلانک سخنرانی او را از حفظ شده بود و یک روز به او گفت: "پروفسور پلانک، این که هر ورز باید یک سخنرانی ارائه بدهی حتما خسته کننده است. نظرت چیست در مونیخ من سخنرانی کنم؟ تو می توانی ردیف جلو بنشینی و کلاه شوفری مرا بپوشی. این کار برای هر دوی ما تنوع هست.
" پلانک از این ایده خوشش آمد. بنابراین، آن روز عصر راننده سخنرانی طولانی یی راجع به مکانیک کوانتوم در برابر حضاری شناخته شده ارائه داد. در ادامه، یک استاد فیزیک بلند شد و سوالی کرد. راننده خودش را عقب کشید و گفت:" هرگز فکر نمیکردم کسی در شهر مدرنی مثل مونیخ چنین سوال ساده ای بپرسد! شوفر من جوابش را می دهد!"
به عقیده یکی از بهترین سرمایه گذاران جهان، دو نوع دانش وجود دارد.
اول، دانش واقعی. آن را در افرادی می بینیم که زمان وتلاش فراوانی برای فهم یک موضوع صرف کرده اند.
نوع دوم، دانش شوفری نامیده می شود، دانش افرادی که یاد گرفته اند وانمود کنند بلدند.
کارشناسان واقعی واقف اند به مرزهای آن چه می دانند و آن چه نمی دانند. اگر احساس کنند خارج از دایره توانایی شان قرار دارد. به سادگی سکوت میکنند یا می گویند:" من نمی دانم" این جمله را هم بدون عذر خواهی و حتی با افتخار بیان می کنند. از کسانی که دانش شوفری دارند هر جمله ای خواهیم شنید غیر از این.
منبع: کتاب "هنر شفاف اندیشیدن" اثر رولف دوبلی
Instagram | Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️معروف است که یکی از خطیبان بزرگ یونان باستان در یازده سالگی لکنت زبان داشت و همه او را مسخره می کردند زیرا او نمی توانست حرف “ر” را تلفظ کند و در حرف “ر” می ماند و همین امر موجب می شد مردم او را مسخره کنند.
〰تا این که در سن بیست سالگی به یکی از عنوان بزرگ ترین سخنرانان در یونان مطرح گردید.
✔️ علت معجزه و موفقیت او فقط به خاطر این بود که اصلا در سخنرانی هایش از حرف “ر” استفاده نمی کرد. او بیش از ۱۸۰۰ سخنرانی انجام داد که در هیچکدام از حرف “ر” استفاده نکرد. از او علت موفقیتش را پرسیدند.
او در جواب گفت؛ در نوجوانی من عاشق دختری بودم و او به من گفت؛ اگر مرا دوست داری و عاشق من شدهای دو شرط دارد یکی باید یک سخنران ماهری شوی و دیگر باید هرگز از حرف “ر” استفاده نکنی من هم با تمرین و علاقه ای که به او داشتم موفق شدم.
و عشق چنین میکند...
#موفقیت
#پشتکار
#سخنران
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram |
〰تا این که در سن بیست سالگی به یکی از عنوان بزرگ ترین سخنرانان در یونان مطرح گردید.
او در جواب گفت؛ در نوجوانی من عاشق دختری بودم و او به من گفت؛ اگر مرا دوست داری و عاشق من شدهای دو شرط دارد یکی باید یک سخنران ماهری شوی و دیگر باید هرگز از حرف “ر” استفاده نکنی من هم با تمرین و علاقه ای که به او داشتم موفق شدم.
و عشق چنین میکند...
#موفقیت
#پشتکار
#سخنران
Instagram | Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ اثر پروانه ای در زنجیره ای از موفقیت ها
✅ داستانی کوتاه و جذاب خواندم بنام «مردی در قطار» از نویسنده ای سیاه پوست. او و برادرانش شادکامی خود را مدیون مردی گمنام در قطار هستند که سالها پیش با لطفی که در حق پدر آنها کرده و چه بسا خود از تاثیرات آن بی خبرست سرنوشت کل یک خانواده و احتمالا چندین نسل بعدی را تغییر داد.
✅ خلاصه داستان را با هم بخوانیم:
او [پدر نویسنده] فرزند هشتم خانواده فقیری بوده که به خاطر استعدادش او را برای تحصیل به شهر میفرستند، ولی پول تامین شهریه و هزینه های زندگیش را ندارند. کودک مجبور است هر روز از صبح زود تا شب در کنار تحصیل برای تامین هزینه ها مشاغل سختی را تجربه کند. این امر و خستگی های زیاد باعث افت تحصیلی وی می شود. در آستانه اخراج از کالج، شغل موقت مهمانداری در قطار می یابد. شبی یکی از مسافرین از او برای همسر بیمارش شیر گرم طلب می کند و با مشاهده ادب و مهربانی اش،کنجکاو شده و سوالاتی از او در زمینه محل تحصیل و زندگی اش می پرسد. مدتی بعد رییس کالج به او که در آستانه ترک تحصیل قرار دارد خبر میدهد که مردی در قطار که برای همسرش شیر گرم داده ای و از قضا مدیر موفق یک روزنامه است پانصد دلار شهریه تحصیل، پانسیون و کتابهایت را اهدا کرده است.
✅ این بخشش غیرمنتظره، نه تنها باعث شد وی بتواند کالج را به پایان برساند، بلکه در کلاس خود شاگرد اول باشد و همچنین تحصیل در دانشگاه نیویورک، ازدواج خوب، کار مناسب و زنجیره ای از موفقیت ها و شادکامی ها را برایش به ارمغان آورد.
✅ تحلیل راهبردی:
اثر پروانهای به این اشاره میکند که تغییری کوچک در یک سیستم میتواند باعث تغییرات شدید در آینده شود. اثر پروانهای به این معناست که تغییر جزیی در شرایط اولیه میتواند به نتایج وسیع و پیشبینی نشده در خروجی های یک سیستم منجر شود و این سنگ بنای تئوری آشوب است.
✅ یکی از مهم ترین و معروف مثال ها این است که می گویند مثلاً بالزدن پروانه در چین (اینسوی عالم) می تواند باعث وقوع توفان در آمریکا (آنسوی عالم) شود.
✅ نکته اینجاست که این تغییرات کوچک و آن تاثیرات بزرگ لزوما همیشه جنبه آشوبناکانه ندارند بلکه می تواند به منجر به یک موفقیت و تغییر مثبت بزرگ شود. شبیه به کاری که مردی در قطار انجام داد.
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram |
او [پدر نویسنده] فرزند هشتم خانواده فقیری بوده که به خاطر استعدادش او را برای تحصیل به شهر میفرستند، ولی پول تامین شهریه و هزینه های زندگیش را ندارند. کودک مجبور است هر روز از صبح زود تا شب در کنار تحصیل برای تامین هزینه ها مشاغل سختی را تجربه کند. این امر و خستگی های زیاد باعث افت تحصیلی وی می شود. در آستانه اخراج از کالج، شغل موقت مهمانداری در قطار می یابد. شبی یکی از مسافرین از او برای همسر بیمارش شیر گرم طلب می کند و با مشاهده ادب و مهربانی اش،کنجکاو شده و سوالاتی از او در زمینه محل تحصیل و زندگی اش می پرسد. مدتی بعد رییس کالج به او که در آستانه ترک تحصیل قرار دارد خبر میدهد که مردی در قطار که برای همسرش شیر گرم داده ای و از قضا مدیر موفق یک روزنامه است پانصد دلار شهریه تحصیل، پانسیون و کتابهایت را اهدا کرده است.
اثر پروانهای به این اشاره میکند که تغییری کوچک در یک سیستم میتواند باعث تغییرات شدید در آینده شود. اثر پروانهای به این معناست که تغییر جزیی در شرایط اولیه میتواند به نتایج وسیع و پیشبینی نشده در خروجی های یک سیستم منجر شود و این سنگ بنای تئوری آشوب است.
Instagram | Telegram |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️داستان مدیریتی:مدیریت موفق مثل شعبده بازی است
🔴یک روز رئیس یک شرکت در رستورانی، واقع در مرکز شهر ناهار میخورد. وسط ناهار بود که صدای آشنای 4 نفر را از غرفه کناری شنید. بحث آنقدر شدید بود که او نمی توانست استراق سمع نکند. او میشنید که هر یک از مدیران با غرور درباره قسمت خود داد سخن میدادند. مهندس ارشد بخش تولید می گفت: "بحثی نیست، بخشی که مهمترین کمک را به موقعیت یک شرکت می کند بخش تولید است. اگر شما در شرکت خود تولید خالص نداشته باشید، پس هیچ دستاوردی نخواهید داشت."
↙️ناگهان مدیر بخش فروش، وسط حرف او پرید و گفت: "اشتباه است! بهترین تولید دنیا بی فایده است مگر اینکه برای فروش آن، بخش فروش و بازاریابی نهایت سعی خود را بکند."
↙️معاون سازمان که مسئول روابط عمومی و همگانی بود، نظر دیگری داشت و میگفت: "اگر شما درون و برون شرکت تصویر خوبی نداشته باشید، شکست حتمی است. هیچ کس محصول شرکتی را که مورد اطمینان نیست نمیخرد."
↙️دیگر معاون رئیس که مسئولیت روابط انسانی سازمان را به عهده داشت، در واکنش به او گفت: "ما همه می دانیم که قدرت یک شرکت بر پایه افراد آن شرکت است. یک شرکت با افرادی که شخصا" دارای انگیزه قوی منفی هستند، به بن بست میرسد."
↙️هر یک از چهار مرد بلند پرواز در زمینه مودر علاقه خود بحث می کردند. بحث ادامه یافت تا این که رئیس ناهار خود را تمام کرد. او هنگام بیرون رفتن از رستوران کنار غرفه آنها ایستاد و گفت: "آقایان محترم، من ناخودآگاه به صحبت های شما گوش کردم و از افتخاری که هر یک از شما در قسمت خود بدست آورده اید، لذت بردم، اما باید بگویم که تجربه به من نشان داده است همه شما اشتباه میکنید. هیچ بخشی از یک شرکت به تنهایی مسئول موفقیت آن نیست.
↙️اگر شما به عمق مساله فکر کنید، در مییابید که مدیریت یک شرکت موفق درست مثل شعبده بازی است که سعی میکند 5 توپ را در هوا نگه دارد. چهار عدد از این توپ ها سفید هستند و روی یکی از آنها نوشته شده است: "تولید". روی دیگری نوشته شده است: "فروش". روی توپ دیگر نوشته شده "روابط عمومی و همگانی " و روی توپ چهارم نوشته شده: "مردم". علاوه بر این چهار توپ سفید ، یک توپ قرمز وجود دارد. روی این توپ قرمز نوشته شده است: "سود". همیشه شعبده باز باید به خاطر داشته باشد که هر چه اتفاق بیفتد نباید توپ قرمز را روی زمین بیندازد."
↙️حق با او بود. یک شرکت با بهترین میزان تولید، عالیترین وجه در بین مردم، داشتن افراد بسیار متعهد و پشتیبانی مالی بسیار بالا، بدون سود به زودی دچار مشکل میشود. مشکلی که به سرعت 500 شرکت موفق را به یک خاطره تبدیل می کند.
✅ نتیجه راهبردی
🔸در اغلب سازمانها بعضی از مدیران و بخشها، نقش خود را کلیدی و یا اصل و بقیه را حاشیه میپندارند و اهمیت و جایگاه خود را بیش از بیش در سازمان بزرگ میپندارند به گونه ای که نقش دیگران را نادیده میانگارند و از این نکته غافلند که سازمان آنها در حقیقت یک سیستم بهم پیوسته است و موفقیت هر عضو از اعضا وابسته به سایرین است.
🔸چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
🔹میتوان گفت که توپ قرمز، هدف یک سیستم یا سازمان است و توپهای سفید، وسیله رسیدن به آن هدف هستند، نه خود هدف. معمولاً جابجایی در اهداف به دلیل نگرش اشتباه در مورد هدف و وسیله رخ میدهد.
#داستان_مدیریتی
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️ Telegram |
🔴یک روز رئیس یک شرکت در رستورانی، واقع در مرکز شهر ناهار میخورد. وسط ناهار بود که صدای آشنای 4 نفر را از غرفه کناری شنید. بحث آنقدر شدید بود که او نمی توانست استراق سمع نکند. او میشنید که هر یک از مدیران با غرور درباره قسمت خود داد سخن میدادند. مهندس ارشد بخش تولید می گفت: "بحثی نیست، بخشی که مهمترین کمک را به موقعیت یک شرکت می کند بخش تولید است. اگر شما در شرکت خود تولید خالص نداشته باشید، پس هیچ دستاوردی نخواهید داشت."
↙️ناگهان مدیر بخش فروش، وسط حرف او پرید و گفت: "اشتباه است! بهترین تولید دنیا بی فایده است مگر اینکه برای فروش آن، بخش فروش و بازاریابی نهایت سعی خود را بکند."
↙️معاون سازمان که مسئول روابط عمومی و همگانی بود، نظر دیگری داشت و میگفت: "اگر شما درون و برون شرکت تصویر خوبی نداشته باشید، شکست حتمی است. هیچ کس محصول شرکتی را که مورد اطمینان نیست نمیخرد."
↙️دیگر معاون رئیس که مسئولیت روابط انسانی سازمان را به عهده داشت، در واکنش به او گفت: "ما همه می دانیم که قدرت یک شرکت بر پایه افراد آن شرکت است. یک شرکت با افرادی که شخصا" دارای انگیزه قوی منفی هستند، به بن بست میرسد."
↙️هر یک از چهار مرد بلند پرواز در زمینه مودر علاقه خود بحث می کردند. بحث ادامه یافت تا این که رئیس ناهار خود را تمام کرد. او هنگام بیرون رفتن از رستوران کنار غرفه آنها ایستاد و گفت: "آقایان محترم، من ناخودآگاه به صحبت های شما گوش کردم و از افتخاری که هر یک از شما در قسمت خود بدست آورده اید، لذت بردم، اما باید بگویم که تجربه به من نشان داده است همه شما اشتباه میکنید. هیچ بخشی از یک شرکت به تنهایی مسئول موفقیت آن نیست.
↙️اگر شما به عمق مساله فکر کنید، در مییابید که مدیریت یک شرکت موفق درست مثل شعبده بازی است که سعی میکند 5 توپ را در هوا نگه دارد. چهار عدد از این توپ ها سفید هستند و روی یکی از آنها نوشته شده است: "تولید". روی دیگری نوشته شده است: "فروش". روی توپ دیگر نوشته شده "روابط عمومی و همگانی " و روی توپ چهارم نوشته شده: "مردم". علاوه بر این چهار توپ سفید ، یک توپ قرمز وجود دارد. روی این توپ قرمز نوشته شده است: "سود". همیشه شعبده باز باید به خاطر داشته باشد که هر چه اتفاق بیفتد نباید توپ قرمز را روی زمین بیندازد."
↙️حق با او بود. یک شرکت با بهترین میزان تولید، عالیترین وجه در بین مردم، داشتن افراد بسیار متعهد و پشتیبانی مالی بسیار بالا، بدون سود به زودی دچار مشکل میشود. مشکلی که به سرعت 500 شرکت موفق را به یک خاطره تبدیل می کند.
🔸در اغلب سازمانها بعضی از مدیران و بخشها، نقش خود را کلیدی و یا اصل و بقیه را حاشیه میپندارند و اهمیت و جایگاه خود را بیش از بیش در سازمان بزرگ میپندارند به گونه ای که نقش دیگران را نادیده میانگارند و از این نکته غافلند که سازمان آنها در حقیقت یک سیستم بهم پیوسته است و موفقیت هر عضو از اعضا وابسته به سایرین است.
🔸چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
🔹میتوان گفت که توپ قرمز، هدف یک سیستم یا سازمان است و توپهای سفید، وسیله رسیدن به آن هدف هستند، نه خود هدف. معمولاً جابجایی در اهداف به دلیل نگرش اشتباه در مورد هدف و وسیله رخ میدهد.
#داستان_مدیریتی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ اگر رئیس شما بیشتر این ویژگیها را دارد، توصیه می کنیم بدون تردید، دست به کار یافتن شغل جدیدی برای خود باشید!
در آمریکا هر کارمند 40% اوقات روزانه خود را در محل کار سپری می کند. این زمان 4 برابر زمانی است که او با خانواده و دوستان خود صرف می کند. بررسی های موسسه گالوپ نشان می دهد که 67% کارمندان شرایط محیط کار را آزار دهنده و غیر جذاب می دانند. و دلیل اصلی 82% از آنها برای چنین احساسی، نشستن شخصی بر صندلی ریاست است که از نگاه آنان شایستگی کافی برای ریاست را ندارد.
15 ویژگی زیر را چک کنید. اگر رئیس شما بیشتر این ویژگیها را دارا بود، توصیه می کنیم بدون تردید، دست به کار یافتن شغل جدیدی برای خود باشید...
🚩 رئیس رقابتی
رئیس شما به جای پرورش توانمندیهای شما مدام با شما رقابت می کند و سعی میکند شما را در برابر خود کم فروغ نشان دهد تا خودش بیشتر به نظر برسد.
🚩 رئیس من خیلی بهترم
مهم نیست که کیفیت و کمیت کار شما چگونه است. رئیس همین کار را خیلی بهتر، سریعتر و با هزینه کمتری انجام می دهد.
🚩 رئیس دست نیافتنی
رئیس شما معمولا در دسترس نیست. در هر ساعتی از روز رئیس دست یافتنی نیست ولی شما همیشه باید پشت میز کار خود باشید.
🚩 رئیس ایده کش
تکه کلام رئیس شما در برابر ایده های شما اینست "که به درد نمی خوره"
🚩 رئیس غیرواقع بین
واقعیتی وجود ندارد، فروش شما دوبرابر شده است؟ باشه باید سعی کنید چهار برابر بشه آنهم در زمان کوتاه تری!
🚩 رئیس همه جا و همه وقت
این رئیس از شما انتظار دارد که در هر شرایط مکانی وزمانی به دستورات و پیامها و ایمیلهای او جواب بدهید.
🚩 رئیس خودمونی
همین که شما گزارش کار خود را مستقیما برای او ارسال می کنید، از شما انتظار دارد مانند بهترین دوستش انتظارات او را برآورده سازید.
🚩 رئیس همشه حق با منه
این رئیس همیشه مدعیات خود را درست می پندارد. مهم نیست که مدعای شما چیست و چه شواهد و اعدای از آن حمایت می کند اگر مخالف نظر اوست قطعا اشتباه است.
🚩 رئیس نظری ندارم
این رئیس آدم بی تفاوتی است و در برابر پیشنهادات و ایده هایتان مانند بز شما را نگاه می کند و معمولا نظری ندارد.
🚩 🚩 رئیس منت گذار
این رئیس همیشه به شما گوشزد می کند که تو خیلی خوشبخت هستی که اینجا کار می کنی و تعداد زیادی پشت در منتظرند که جای تو را بگیرند.
🚩 🚩 رئیس فضول
این رئیس در همه جزییات کاری شما دخالت می کند و علاقه دارد از همه جزییات کار شما اطلاع داشته باشد.
🚩 🚩 رئیس من گفته بودم
این رئیس موقع مواجهه با یک مشکل و بروز چالشی در انجام کارها، دوست دارد بگوید "من گفته بودم که..."
🚩 🚩 رئیس تو مقصری
این رئیس همه امتیازات را برای خود مصادره می کند و همه نواقص و کاستی ها را به گردن دیگران می اندازد.
🚩 🚩 رئیس اینی که من میگم
این رئیس می گوید که به کارهای من نگاه نکن به حرفهای من توجه کن.
🚩 🚩 رئیس هیچ وقت عالی نیستی
شما اگر یک کار خیلی خوب هم انجام بدهید باز در معرض توبیخ رئیس هستید که چرا کار را بهتر انجام نداده اید.
لینک اصلی مطلب
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️ Telegram |
در آمریکا هر کارمند 40% اوقات روزانه خود را در محل کار سپری می کند. این زمان 4 برابر زمانی است که او با خانواده و دوستان خود صرف می کند. بررسی های موسسه گالوپ نشان می دهد که 67% کارمندان شرایط محیط کار را آزار دهنده و غیر جذاب می دانند. و دلیل اصلی 82% از آنها برای چنین احساسی، نشستن شخصی بر صندلی ریاست است که از نگاه آنان شایستگی کافی برای ریاست را ندارد.
15 ویژگی زیر را چک کنید. اگر رئیس شما بیشتر این ویژگیها را دارا بود، توصیه می کنیم بدون تردید، دست به کار یافتن شغل جدیدی برای خود باشید...
رئیس شما به جای پرورش توانمندیهای شما مدام با شما رقابت می کند و سعی میکند شما را در برابر خود کم فروغ نشان دهد تا خودش بیشتر به نظر برسد.
مهم نیست که کیفیت و کمیت کار شما چگونه است. رئیس همین کار را خیلی بهتر، سریعتر و با هزینه کمتری انجام می دهد.
رئیس شما معمولا در دسترس نیست. در هر ساعتی از روز رئیس دست یافتنی نیست ولی شما همیشه باید پشت میز کار خود باشید.
تکه کلام رئیس شما در برابر ایده های شما اینست "که به درد نمی خوره"
واقعیتی وجود ندارد، فروش شما دوبرابر شده است؟ باشه باید سعی کنید چهار برابر بشه آنهم در زمان کوتاه تری!
این رئیس از شما انتظار دارد که در هر شرایط مکانی وزمانی به دستورات و پیامها و ایمیلهای او جواب بدهید.
همین که شما گزارش کار خود را مستقیما برای او ارسال می کنید، از شما انتظار دارد مانند بهترین دوستش انتظارات او را برآورده سازید.
این رئیس همیشه مدعیات خود را درست می پندارد. مهم نیست که مدعای شما چیست و چه شواهد و اعدای از آن حمایت می کند اگر مخالف نظر اوست قطعا اشتباه است.
این رئیس آدم بی تفاوتی است و در برابر پیشنهادات و ایده هایتان مانند بز شما را نگاه می کند و معمولا نظری ندارد.
این رئیس همیشه به شما گوشزد می کند که تو خیلی خوشبخت هستی که اینجا کار می کنی و تعداد زیادی پشت در منتظرند که جای تو را بگیرند.
این رئیس در همه جزییات کاری شما دخالت می کند و علاقه دارد از همه جزییات کار شما اطلاع داشته باشد.
این رئیس موقع مواجهه با یک مشکل و بروز چالشی در انجام کارها، دوست دارد بگوید "من گفته بودم که..."
این رئیس همه امتیازات را برای خود مصادره می کند و همه نواقص و کاستی ها را به گردن دیگران می اندازد.
این رئیس می گوید که به کارهای من نگاه نکن به حرفهای من توجه کن.
شما اگر یک کار خیلی خوب هم انجام بدهید باز در معرض توبیخ رئیس هستید که چرا کار را بهتر انجام نداده اید.
لینک اصلی مطلب
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️ تفکر سیستمی چیست؟
✅ تفکر سیستمی در این است که همه اعضای(اجزاء) سازمان در پی یادگیری نحوه کار کل سازمان باشند، چرا که ویژگیهای مهم یک سیستم از تعامل بین اجزا آن بوجود میآید نه از فعالیت جداگانه آنها.
✅ تفکر سیستمی پرهیز از تفرق گرایی سیستمی و حرکت به سمت تشکل گرایی سیستمی هدفمند است. این نوع تفکر نیازمند وجود تفکر تحلیلی(بررسی و نگاه جزء به جزء سیستم) و تفکر ترکیبی به صورت مکمل در کنار یکدیگر است.
✅ تفکر تحلیلی چیست؟
✅ در تفکر تحلیلی، چیزی که می خواهیم بررسی کنیم، بعنوان یک کل تجزیه می شود. ولی در ترکیب، چیزی که می خواهیم بررسی کنیم، بعنوان یک جزء از کلی که آنرا دربرگرفته، بررسی میگردد. اولی، حوزه مورد توجه محقق را تقلیل و دومی آنرا گسترش می دهد؛
✅ به عبارت دیگر تحلیل، دانش (knowledge) ایجاد میکند و ترکیب درک (understanding) را افزایش میدهد. (درک از کل به جزء جریان دارد و دانش از جزء به کل). همچنین در تفکر سیستمی، توصیه می شود که ترکیب قبل از تحلیل انجام شود.
✅ به نظر می رسد که در تفکر سیستمی بررسی موارد زیر ضروری است:
▪️تعامل کارکردی(Functional interaction) بین اجزاء سیستم
▪️کارکرد تفکیکی هر عضو
▪️تعامل سیستم با محیط (بیشتر در سیستمهای باز)
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |✉️ Telegram |
▪️تعامل کارکردی(Functional interaction) بین اجزاء سیستم
▪️کارکرد تفکیکی هر عضو
▪️تعامل سیستم با محیط (بیشتر در سیستمهای باز)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM