تاریخ و تمدن طلایی اسلام
این زبان بیش از ۱۲ میلیون واژه دارد!! بی حکمت نیست که خداوند حکیم برای آخرین پیامبر و رسالت وحی زبان عربی را برگزید. @tamadone_islami
این زبان بیش از ۱۲ میلیون واژه دارد!!
آنچه که باعث شده زبان عربی ماندگار باشد، وسعت واژگان در این زبان است. در زبان عربی کاربرد هر کلمه برای معنا و مفهوم خاصی به کار گرفته میشود. یعنی نمیتوان مفهوم آن واژه خاص را در مترادفهای آن پیدا کرد.
مهمترین ویژگیهای زبان عربی تنوع و وسعت واژگان، ارتباط لفظ و معنا و واژهآمیزی یا اشتقاق است
مثلا برای واژه فارسی «نیش زدن» چندین واژه عربی داریم.مثلا برای نیش زدن حیواناتی مانند زنبور و عقرب که از پایین دمشان نیش میزنند در عربی از واژه«یلسع» و برای نیش زدن مار و حیواناتی که از دهان نیش میزنند از واژه «یلدغ» استفاده میشود. همچنین برای جانورانی که درنده هستند واژه «ینهش» به کار میگیرند.
ما معمولا در فارسی چنین امری را نداریم.درحالی که در زبان عربی با توجه به ویژگیهای خاص آن مدلول لفظ تغییر کند. همچنین از ویژگیهای دیگر زبان عربی این است که واژگان براساس اختلاف احوالی که دارند، تغییر میکنند.
ویژگی دیگری که دلالت بر وسعت کلمات یا جزئی بودن واژگان عربی دارد؛ این است که در زبان عربی برای هر مرحله از سیر تحول یک امر در گذر زمان واژه خاص استفاده میشود. مثلا برای رشد انسان. وقتی کودک در رحم مادر قرار دارد جنین گفته میشود. هنگامی که بدنیا میآید«ولید» گفته میشود. هنگامی که از شیر گرفته میشود«فطیم» است. وقتی چهار دست و پا میرود«دراج» گفته میشود. هنگامی که به ۱۰ سالگی میرسد به او «ناسع» میگویند. وقتی بالغ میشود«مراهق» گفته میشود. وقتی به جوانی میرسد«شاب» است. اگر مرد باشد«رجل» خوانده میشود و هنگامی به میانسالی برسد«کهل» پیرمرد شود«شیخ» میگویند. این نشان میدهد که برای سیر تحول امری، در زبان عربی کلمات خاصی ساخته شده است.
گاهی اوقات حروف بار معنایی دارند. برای مثال حرف«ر» در کلماتی که میآید، دلالت بر حرکت دارد. راحَ، رجعَ، رَکَبَ که به تربیت به معنای رفت، برگشت و سوارشد است همه به معنای حرکت است. این نشان میدهد که حروف هم در زبان عربی بار معنایی دارند.حروف نون نیز دلالت بر ظهور دارد.
همچنین از موارد دیگر وسعت واژگان این است که وقتی اِعراب یک کلمه در زبان عربی تغییر کند، معنای کلمه تغییر میکند. این موارد همه بخشی از ویژگی مهم زبان عربی و دلیل ماندگاری آن بود. (بَر : بیابان، بِر : نیکی ، بٌر : گندم)
براساس آمار، تعداد واژگان در زبان عربی بیش از ۱۲ میلیون واژه است. در صورتی که مثلا در زبان انگلیسی حدود ۶۰۰ هزار واژه وجود دارد. هر چه تعداد واژگان یک زبان بیشتر باشد سخنانی که با آن زبان برای مخاطب ایراد میشود بلیغتر و رساتر خواهد بود. به این معنا که گاهی فرد اندیشهای در ذهن خود دارد و میخواهد آن اندیشه را برای مخاطب ایراد کند. هر چه وسعت واژگان در آن زبان بیشتر باشد، میتوان آن اندیشه را دقیقتر و بلیغتر به مخاطب ارائه داد. این دقیقا وجهه تمایز زبان عربی با سایز زبانهاست.
یا مثلا تفاوت در شکل ظاهری شی کلمات مختلفی را در برمیگرند: مثلا برای زمین های مختلف در عرب کلمات مختلفی وجود دارد:
زمینی که گیاهی در آن نیست : صحرا
زمینی که سکونت نمیکنند در آن: قفار
زمین پهن و هموار: فیافی
زمین مرده ای که گیاهان آن خورده می شوند:جرز
زمینی که رهگذر درآن راه گریزی ندارد: مفازه
مثلا در فارسی خودمان میگوییم :
طرف آمد ! انها آمدن! داره میاد ! رسید !
که همگی یک بار معنایی را میدهند! ولی بدون کیفیت و چگونگی رسیدن و آمدن شخص !
🚫اما در عربی بدین صورت نیست :
مثلا اگر کسی از مکان نزدیکی به شما برسه میگن: «اتی»
اگر همان شخص از مکان دوری بیاد و برسه میگن: «قدم»
اگر کسی با رغبت و شعف بیاد سمت شما میگن: «اقبل»
اگر کسی با صدای بلند و هیاهو به سمت شما بیاد میگن: «حضر»
اگر کسی به قصد خیر و نیکی به شما بیاد میگن : «زار»
اگر کسی شب بیاد میگن: «طرق»
اگر کسی همراه دیگران بیاد میگن :« وفد»
یکی از قدرت عربی اشتقاق کلمه است، مثلا فقط از ریشه ع -ل-م نگاه کنید چندین کلمه وجود دارد؟
عِلْم _ اِستَعْلَم _ تَعالَمْ _ تَعْلَّمَ _ اَعْلَمَ _ عَلَّمَ _ عَلِمَ _ عَلیم _ مَعلومیه _ عٍلْمیه _ عَوالِم _ عُلوم _ عَلَمْ _ عِلمی _ اَعلام _ عَلَّامْ _ عَلّامه _ عیلَم _ اُعلومَه_ عالَم _ عَلامَه _ تِعلامه _ مَعلَم _مَعالِمْ _ مَعٔلَمةٔ _ اِعلام _ تعليمي _ تَعليمات _ تَعليم _ إعْلامي _ تَعَلُّمٔ _ اِستِعلام _ عالِم _ عالِمة _ عالِميَة _ مُتِعَلِّم _ عالَمي _ عالَمية _ مَعلومْ _ اعلَمْ _ عِلمانِي _ مَعلومات _ مُعلِم _ مُعلَم _…مُعَلِمَة _ مَعالِم _ عِلمانية
که هركدام ازین کلمات معنای جدا دارند ، و با تغییر حرکت گذاری کاملا معنی متغیر میشه
حتی در عربی برای صدای حیوانات هم کلمه وجود دارد:
شیر : الأسد: الزئير
مار : الثعبان : فحيح
خرس : الدب : قَهْقَاع
سگ : الكلب: نباح و...
@tamadone_islami
آنچه که باعث شده زبان عربی ماندگار باشد، وسعت واژگان در این زبان است. در زبان عربی کاربرد هر کلمه برای معنا و مفهوم خاصی به کار گرفته میشود. یعنی نمیتوان مفهوم آن واژه خاص را در مترادفهای آن پیدا کرد.
مهمترین ویژگیهای زبان عربی تنوع و وسعت واژگان، ارتباط لفظ و معنا و واژهآمیزی یا اشتقاق است
مثلا برای واژه فارسی «نیش زدن» چندین واژه عربی داریم.مثلا برای نیش زدن حیواناتی مانند زنبور و عقرب که از پایین دمشان نیش میزنند در عربی از واژه«یلسع» و برای نیش زدن مار و حیواناتی که از دهان نیش میزنند از واژه «یلدغ» استفاده میشود. همچنین برای جانورانی که درنده هستند واژه «ینهش» به کار میگیرند.
ما معمولا در فارسی چنین امری را نداریم.درحالی که در زبان عربی با توجه به ویژگیهای خاص آن مدلول لفظ تغییر کند. همچنین از ویژگیهای دیگر زبان عربی این است که واژگان براساس اختلاف احوالی که دارند، تغییر میکنند.
ویژگی دیگری که دلالت بر وسعت کلمات یا جزئی بودن واژگان عربی دارد؛ این است که در زبان عربی برای هر مرحله از سیر تحول یک امر در گذر زمان واژه خاص استفاده میشود. مثلا برای رشد انسان. وقتی کودک در رحم مادر قرار دارد جنین گفته میشود. هنگامی که بدنیا میآید«ولید» گفته میشود. هنگامی که از شیر گرفته میشود«فطیم» است. وقتی چهار دست و پا میرود«دراج» گفته میشود. هنگامی که به ۱۰ سالگی میرسد به او «ناسع» میگویند. وقتی بالغ میشود«مراهق» گفته میشود. وقتی به جوانی میرسد«شاب» است. اگر مرد باشد«رجل» خوانده میشود و هنگامی به میانسالی برسد«کهل» پیرمرد شود«شیخ» میگویند. این نشان میدهد که برای سیر تحول امری، در زبان عربی کلمات خاصی ساخته شده است.
گاهی اوقات حروف بار معنایی دارند. برای مثال حرف«ر» در کلماتی که میآید، دلالت بر حرکت دارد. راحَ، رجعَ، رَکَبَ که به تربیت به معنای رفت، برگشت و سوارشد است همه به معنای حرکت است. این نشان میدهد که حروف هم در زبان عربی بار معنایی دارند.حروف نون نیز دلالت بر ظهور دارد.
همچنین از موارد دیگر وسعت واژگان این است که وقتی اِعراب یک کلمه در زبان عربی تغییر کند، معنای کلمه تغییر میکند. این موارد همه بخشی از ویژگی مهم زبان عربی و دلیل ماندگاری آن بود. (بَر : بیابان، بِر : نیکی ، بٌر : گندم)
براساس آمار، تعداد واژگان در زبان عربی بیش از ۱۲ میلیون واژه است. در صورتی که مثلا در زبان انگلیسی حدود ۶۰۰ هزار واژه وجود دارد. هر چه تعداد واژگان یک زبان بیشتر باشد سخنانی که با آن زبان برای مخاطب ایراد میشود بلیغتر و رساتر خواهد بود. به این معنا که گاهی فرد اندیشهای در ذهن خود دارد و میخواهد آن اندیشه را برای مخاطب ایراد کند. هر چه وسعت واژگان در آن زبان بیشتر باشد، میتوان آن اندیشه را دقیقتر و بلیغتر به مخاطب ارائه داد. این دقیقا وجهه تمایز زبان عربی با سایز زبانهاست.
یا مثلا تفاوت در شکل ظاهری شی کلمات مختلفی را در برمیگرند: مثلا برای زمین های مختلف در عرب کلمات مختلفی وجود دارد:
زمینی که گیاهی در آن نیست : صحرا
زمینی که سکونت نمیکنند در آن: قفار
زمین پهن و هموار: فیافی
زمین مرده ای که گیاهان آن خورده می شوند:جرز
زمینی که رهگذر درآن راه گریزی ندارد: مفازه
مثلا در فارسی خودمان میگوییم :
طرف آمد ! انها آمدن! داره میاد ! رسید !
که همگی یک بار معنایی را میدهند! ولی بدون کیفیت و چگونگی رسیدن و آمدن شخص !
🚫اما در عربی بدین صورت نیست :
مثلا اگر کسی از مکان نزدیکی به شما برسه میگن: «اتی»
اگر همان شخص از مکان دوری بیاد و برسه میگن: «قدم»
اگر کسی با رغبت و شعف بیاد سمت شما میگن: «اقبل»
اگر کسی با صدای بلند و هیاهو به سمت شما بیاد میگن: «حضر»
اگر کسی به قصد خیر و نیکی به شما بیاد میگن : «زار»
اگر کسی شب بیاد میگن: «طرق»
اگر کسی همراه دیگران بیاد میگن :« وفد»
یکی از قدرت عربی اشتقاق کلمه است، مثلا فقط از ریشه ع -ل-م نگاه کنید چندین کلمه وجود دارد؟
عِلْم _ اِستَعْلَم _ تَعالَمْ _ تَعْلَّمَ _ اَعْلَمَ _ عَلَّمَ _ عَلِمَ _ عَلیم _ مَعلومیه _ عٍلْمیه _ عَوالِم _ عُلوم _ عَلَمْ _ عِلمی _ اَعلام _ عَلَّامْ _ عَلّامه _ عیلَم _ اُعلومَه_ عالَم _ عَلامَه _ تِعلامه _ مَعلَم _مَعالِمْ _ مَعٔلَمةٔ _ اِعلام _ تعليمي _ تَعليمات _ تَعليم _ إعْلامي _ تَعَلُّمٔ _ اِستِعلام _ عالِم _ عالِمة _ عالِميَة _ مُتِعَلِّم _ عالَمي _ عالَمية _ مَعلومْ _ اعلَمْ _ عِلمانِي _ مَعلومات _ مُعلِم _ مُعلَم _…مُعَلِمَة _ مَعالِم _ عِلمانية
که هركدام ازین کلمات معنای جدا دارند ، و با تغییر حرکت گذاری کاملا معنی متغیر میشه
حتی در عربی برای صدای حیوانات هم کلمه وجود دارد:
شیر : الأسد: الزئير
مار : الثعبان : فحيح
خرس : الدب : قَهْقَاع
سگ : الكلب: نباح و...
@tamadone_islami
✡ برانگیختن جنگهای صلیبی برای رباخواری یهودی و نیاز شهسواران مسیح به نقدینگی وسود یهودیان از جنگها!
در سال ۱۰۹۰، شش سال پیش از آغاز جنگ صلیبی اول، هنری چهارم، امپراتور “روم مقدس” (۱۰۵۶-۱۱۰۶)، طی فرمانی به یهودیان مستقر در شهرهای اسپیر و ورمز (غرب آلمان) امتیازات گستردهای در زمینه تجارت و استقلال درونیشان اعطا کرد.
به یهودیان برای اقامت در شهر ورمز امتیازات ویژهای داده شد: حق سفر آزادانه در سراسر قلمرو امپراتور، تجارت بدون پرداخت هرگونه مالیات گمرکی، گشایش صرافی و مبادله پولی (رباخواری)، استخدام پرستاران و خدمتکاران زن مسیحی، و خرید اموال غیر منقول در شهر و روستا. در دعاوی میان یهودیان و مسیحیان قاضی درباره هر یک از طرفین طبق قوانین شرع او حکم میکرد و یهودی میتوانست شهود یهودی خود را در دادگاه حاضر کند. دعاوی میان یهودیان در محاکم خودشان و طبق قوانین آنان حل و فصل میشد. یهودیان به وسیله نهادهای سیاسی و روسای خود اداره میشدند و تنها تابع پادشاه بودند
@tamadone_islami
در سال ۱۰۹۰، شش سال پیش از آغاز جنگ صلیبی اول، هنری چهارم، امپراتور “روم مقدس” (۱۰۵۶-۱۱۰۶)، طی فرمانی به یهودیان مستقر در شهرهای اسپیر و ورمز (غرب آلمان) امتیازات گستردهای در زمینه تجارت و استقلال درونیشان اعطا کرد.
به یهودیان برای اقامت در شهر ورمز امتیازات ویژهای داده شد: حق سفر آزادانه در سراسر قلمرو امپراتور، تجارت بدون پرداخت هرگونه مالیات گمرکی، گشایش صرافی و مبادله پولی (رباخواری)، استخدام پرستاران و خدمتکاران زن مسیحی، و خرید اموال غیر منقول در شهر و روستا. در دعاوی میان یهودیان و مسیحیان قاضی درباره هر یک از طرفین طبق قوانین شرع او حکم میکرد و یهودی میتوانست شهود یهودی خود را در دادگاه حاضر کند. دعاوی میان یهودیان در محاکم خودشان و طبق قوانین آنان حل و فصل میشد. یهودیان به وسیله نهادهای سیاسی و روسای خود اداره میشدند و تنها تابع پادشاه بودند
@tamadone_islami
تاریخ و تمدن طلایی اسلام
✡ برانگیختن جنگهای صلیبی برای رباخواری یهودی و نیاز شهسواران مسیح به نقدینگی وسود یهودیان از جنگها! در سال ۱۰۹۰، شش سال پیش از آغاز جنگ صلیبی اول، هنری چهارم، امپراتور “روم مقدس” (۱۰۵۶-۱۱۰۶)، طی فرمانی به یهودیان مستقر در شهرهای اسپیر و ورمز (غرب آلمان)…
✡ رباخواری یهودی
با استحکام پایههای نخستین جوامع یهودی در سدهٔ ١١ میلادی، #رباخواری به شکلی گسترده در اروپای مرکزی رواج یافت. حاملین این موج #یهودیان بودند و پیوند این پدیده با یهودیان چنان است که در فرهنگ اروپایی واژهٔ یهودی مترادف با #رباخوار است.
پدیدهٔ #رباخواری_یهودی بسیار دیرین و عمیق است و از دوران باستان تا مرحلهٔ جدید رباخواری یهودی و تبدیل آن به یک شبکهٔ مالی جهانی با پیدایش کانون بغداد (بنیاد نتیرا و هارون بن عمرام و یوسف بن فیناس) آغاز شد و کمی بعد شاخههای آن در اروپای مرکزی نیز استقرار یافت.
در نیمهٔ دوم سدهٔ ١١، #جنگهای_صلیبی آغاز شد و این بازار خوبی برای گسترش و اوجگیری رباخواری یهودی بود، زیرا #شهسواران_مسیح! برای تجهیز سپاه و لشکرکشی به شرق به نقدینگی نیاز داشتند.
یهودیان نقدینگی مورد نیاز #شوالیهها را فراهم میساختند و در ازای این “سرمایهگذاری” یا در اموالِ غارتشده سهیم میشدند یا پس از عملیات، پول خویش را با بهرهای کلان دریافت میداشتند. برای غارتگرانِ شرق نیز پرداخت این #بهره دشوار نبود.
دستاوردهای تاراج چنان عظیم بود که هم اصل سرمایهگذاری و “سود” یهودیان پرداخت میشد و هم خزانهای سرشار برای “شهسواران مسیح” فراهم میساخت. بهنوشتهٔ دایرةالمعارف یهود، از سدهٔ ١٢ تا ١۵ میلادی رباخواری منبع اصلی درآمد یهودیان اروپا بود.
بی هیچ تردید، یهودیان بنیانگذاران نظام مالی و اعتباری ربوی دنیای غرب هستند!
نظام اعتبار مالی بینالمللی جدید در اروپا تنها در سدههای ١۵ و ١۶ در #ونیز ایتالیا و سدهٔ ١٧ در #آمستردام شکل گرفت که دو کانون اصلی تکاپوی #یهودیان بود.
بر بنیاد این نوع جدید از مشارکت مالی/ تجاری است که در سدهٔ ١٧ “کمپانی هند شرقی هلند” بهعنوان یک “شرکت سهامی” بزرگ و جهانشمول، و با سرمایهگذاری مهم یهودیان / مارانوها پدید شد. بیهیچ تردید، یهودیان بنیانگذاران نظام جدید مالی و اعتباری دنیای غرباند.
در مسیحیت #رباخواری ممنوع است. لذا گسترش رباخواری در اروپا طی سدههای ١١ و ١٢ میلادی را باید سرآغاز فرایند #سکولاریزاسیون بهمعنی جداشدن “حکومتگری” و “سیاست” از احکام شرعی مسیحیت شمرد؛ هرچند این مفهوم بسیار دیرتر، در اواخر سده ١۶ پدید شد.
در سدهٔ ١٢ میلادی، گروهی از یهودیان به #انگلیس رفتند و بهطور عمده در شهر #لینکلن مستقر شدند. تعداد اندکی نیز در سایر شهرها (لندن، آکسفورد، بریستول، کمبریج و...) پراکنده شدند. لینکلن بهسرعت به مرکز صرّافی و رباخواری انگلیس بدل شد.
بزرگترین رباخوار یهودی این زمان در انگلیس #هارون_لینکلنی است که دامنهٔ عملیات مالیاش سراسر انگلستان و اسکاتلند را فرا میگرفت. مشتریان هارون، اسقفها، لردها و بارونهای انگلیسی و حتی شاه اسکاتلند بودند!!
ادوارد اول پادشاه انگلیس، قوانینی سخت علیه رباخواری وضع کرد و سرانجام فرمان اخراج یهودیان را صادر کرد.
در سدهٔ ١٣، تکاپوی مالی #یهودیان چنان در اروپا توسعه یافت که از سال ١٢٣٠ مخالفت شدید #کلیسا را برانگیخت و موجی از مبارزه با #رباخواری را پدید ساخت.
در سال ١٢٣١م، شاه سیسیل حداکثر بهرهٔ مجاز #رباخواران_یهودی را 10 درصد اعلام کرد. در سال ١٢٣٩ لویی نهم پادشاه فرانسه، رباخواری را ممنوع کرد. در سال ١٢۴۴ شاه اتریش نیز برای بهرهٔ یهودیان سقفی محدود قایل شد.
شاه آراگون و حکمرانان ایتالیا، که با یهودیان پیوند بیشتر داشتند، حداکثر بهرهٔ مجاز را ٢٠درصد اعلام کردند؛ ولی در عمل بهرهٔ مرسوم ٣٣ تا ۴٣درصد و گاه بسیار بیشتر بود.
در سال ١٢٧۵م، #ادوارد_اول پادشاه انگلیس، قوانینی سخت علیه رباخواری وضع کرد و سرانجام فرمان #اخراج_یهودیان را صادر نمود. در سال ١٢٩٠، مأموران مسلح دولتی به شهر #لینکلن حمله بردند و یهودیان را از انگلیس اخراج کردند.
دایرةالمعارف یهود تعداد اخراجشدگان را ۴٠٠٠ نفر ذکر میکند که اغراقآمیز است، شمار خانوارهای یهودی که اموالشان مصادره شد را تنها ۶۶ خانوار ذکر کرده است. با توجه به اینکه لینکلن مهمترین مرکز استقرار یهودیان در انگلیس محسوب میشد، تفاوت فاحش این ارقام معقول نیست.
🚫اینوسن سوم مقتدرترین پاپ تاریخ مسیحیت: [حکمرانان اروپا] از رباخواری شرم نمیکنند. یهودیان را به شهرهای خویش میخوانند و آنان را کارگزار رباخواری خود میگردانند»!
@tamadone_islami
با استحکام پایههای نخستین جوامع یهودی در سدهٔ ١١ میلادی، #رباخواری به شکلی گسترده در اروپای مرکزی رواج یافت. حاملین این موج #یهودیان بودند و پیوند این پدیده با یهودیان چنان است که در فرهنگ اروپایی واژهٔ یهودی مترادف با #رباخوار است.
پدیدهٔ #رباخواری_یهودی بسیار دیرین و عمیق است و از دوران باستان تا مرحلهٔ جدید رباخواری یهودی و تبدیل آن به یک شبکهٔ مالی جهانی با پیدایش کانون بغداد (بنیاد نتیرا و هارون بن عمرام و یوسف بن فیناس) آغاز شد و کمی بعد شاخههای آن در اروپای مرکزی نیز استقرار یافت.
در نیمهٔ دوم سدهٔ ١١، #جنگهای_صلیبی آغاز شد و این بازار خوبی برای گسترش و اوجگیری رباخواری یهودی بود، زیرا #شهسواران_مسیح! برای تجهیز سپاه و لشکرکشی به شرق به نقدینگی نیاز داشتند.
یهودیان نقدینگی مورد نیاز #شوالیهها را فراهم میساختند و در ازای این “سرمایهگذاری” یا در اموالِ غارتشده سهیم میشدند یا پس از عملیات، پول خویش را با بهرهای کلان دریافت میداشتند. برای غارتگرانِ شرق نیز پرداخت این #بهره دشوار نبود.
دستاوردهای تاراج چنان عظیم بود که هم اصل سرمایهگذاری و “سود” یهودیان پرداخت میشد و هم خزانهای سرشار برای “شهسواران مسیح” فراهم میساخت. بهنوشتهٔ دایرةالمعارف یهود، از سدهٔ ١٢ تا ١۵ میلادی رباخواری منبع اصلی درآمد یهودیان اروپا بود.
بی هیچ تردید، یهودیان بنیانگذاران نظام مالی و اعتباری ربوی دنیای غرب هستند!
نظام اعتبار مالی بینالمللی جدید در اروپا تنها در سدههای ١۵ و ١۶ در #ونیز ایتالیا و سدهٔ ١٧ در #آمستردام شکل گرفت که دو کانون اصلی تکاپوی #یهودیان بود.
بر بنیاد این نوع جدید از مشارکت مالی/ تجاری است که در سدهٔ ١٧ “کمپانی هند شرقی هلند” بهعنوان یک “شرکت سهامی” بزرگ و جهانشمول، و با سرمایهگذاری مهم یهودیان / مارانوها پدید شد. بیهیچ تردید، یهودیان بنیانگذاران نظام جدید مالی و اعتباری دنیای غرباند.
در مسیحیت #رباخواری ممنوع است. لذا گسترش رباخواری در اروپا طی سدههای ١١ و ١٢ میلادی را باید سرآغاز فرایند #سکولاریزاسیون بهمعنی جداشدن “حکومتگری” و “سیاست” از احکام شرعی مسیحیت شمرد؛ هرچند این مفهوم بسیار دیرتر، در اواخر سده ١۶ پدید شد.
در سدهٔ ١٢ میلادی، گروهی از یهودیان به #انگلیس رفتند و بهطور عمده در شهر #لینکلن مستقر شدند. تعداد اندکی نیز در سایر شهرها (لندن، آکسفورد، بریستول، کمبریج و...) پراکنده شدند. لینکلن بهسرعت به مرکز صرّافی و رباخواری انگلیس بدل شد.
بزرگترین رباخوار یهودی این زمان در انگلیس #هارون_لینکلنی است که دامنهٔ عملیات مالیاش سراسر انگلستان و اسکاتلند را فرا میگرفت. مشتریان هارون، اسقفها، لردها و بارونهای انگلیسی و حتی شاه اسکاتلند بودند!!
ادوارد اول پادشاه انگلیس، قوانینی سخت علیه رباخواری وضع کرد و سرانجام فرمان اخراج یهودیان را صادر کرد.
در سدهٔ ١٣، تکاپوی مالی #یهودیان چنان در اروپا توسعه یافت که از سال ١٢٣٠ مخالفت شدید #کلیسا را برانگیخت و موجی از مبارزه با #رباخواری را پدید ساخت.
در سال ١٢٣١م، شاه سیسیل حداکثر بهرهٔ مجاز #رباخواران_یهودی را 10 درصد اعلام کرد. در سال ١٢٣٩ لویی نهم پادشاه فرانسه، رباخواری را ممنوع کرد. در سال ١٢۴۴ شاه اتریش نیز برای بهرهٔ یهودیان سقفی محدود قایل شد.
شاه آراگون و حکمرانان ایتالیا، که با یهودیان پیوند بیشتر داشتند، حداکثر بهرهٔ مجاز را ٢٠درصد اعلام کردند؛ ولی در عمل بهرهٔ مرسوم ٣٣ تا ۴٣درصد و گاه بسیار بیشتر بود.
در سال ١٢٧۵م، #ادوارد_اول پادشاه انگلیس، قوانینی سخت علیه رباخواری وضع کرد و سرانجام فرمان #اخراج_یهودیان را صادر نمود. در سال ١٢٩٠، مأموران مسلح دولتی به شهر #لینکلن حمله بردند و یهودیان را از انگلیس اخراج کردند.
دایرةالمعارف یهود تعداد اخراجشدگان را ۴٠٠٠ نفر ذکر میکند که اغراقآمیز است، شمار خانوارهای یهودی که اموالشان مصادره شد را تنها ۶۶ خانوار ذکر کرده است. با توجه به اینکه لینکلن مهمترین مرکز استقرار یهودیان در انگلیس محسوب میشد، تفاوت فاحش این ارقام معقول نیست.
🚫اینوسن سوم مقتدرترین پاپ تاریخ مسیحیت: [حکمرانان اروپا] از رباخواری شرم نمیکنند. یهودیان را به شهرهای خویش میخوانند و آنان را کارگزار رباخواری خود میگردانند»!
@tamadone_islami
تاریخ و تمدن طلایی اسلام
✡ رباخواری یهودی با استحکام پایههای نخستین جوامع یهودی در سدهٔ ١١ میلادی، #رباخواری به شکلی گسترده در اروپای مرکزی رواج یافت. حاملین این موج #یهودیان بودند و پیوند این پدیده با یهودیان چنان است که در فرهنگ اروپایی واژهٔ یهودی مترادف با #رباخوار است. پدیدهٔ…
در سال ١٣٠۶ فیلیپ چهارم، پادشاه فرانسه نیز #یهودیان را از این کشور اخراج کرد. در سال ١٣١۵، لویی دهم اجازهٔ بازگشت یهودیان به فرانسه را صادر نمود. معهذا، #رباخواری_یهودیان چنان اعتراض مردم را برانگیخت که “فیلیپ دراز”، پادشاه بعدی فرانسه، مجبور شد در سال ١٣٢٢ باز آنان را #اخراج کند.
این موج چنان نیرومند بود که حتی آلفونسوی یازدهم، شاه کاستیل و لئون که دربار او کانون #رباخواری بهشمار میرفت، زیر فشار پاپ مجبور شد در سال ١٣۴٨ رباخواری را ممنوع کند. این فرمان کمی بعد (١٣۵١) لغو شد.
این مبارزه بینتیجه بود. در سدههای بعد #صرافی_یهودی، یعنی عملیات مالی مبتنی بر #ربا، به نظام مالی حاکم بر دنیای غرب و سرانجام سراسر جهان بدل گردید. این تکاپوی حکمرانان اروپا صادقانه نبود و علت شکست این موج نیز همین است.
شاهان و حکمرانان محلی اروپا #رباخواری_یهودیان را منبعی سرشار برای تأمین درآمدهای خویش میدانستند و آشکار یا پنهان به آن میدان میدادند. به تعبیر یکی از حکمرانان آلمان: یهودیان “خزانهٔ شاه” بودند.
#اینوسن_سوم مقتدرترین پاپ تاریخ مسیحیت، در یکی از نامههای خصوصیاش از حکمرانان اروپا چنین شِکوه کرده است: «از رباخواری شرم نمیکنند، یهودیان را به شهرهای خویش میخوانند و آنان را کارگزار رباخواری خود میگردانند».
سرمایهگذاری مالی یهودیان در جنگهای صلیبی در فقه یهود بازتاب یافت و در میان حاخامهای یهودی “رباخواری” به بحث روز بدل شد.
حاخامهایی چون یعقوب بن مهیر تام به توجیه فقهی “رباخواری در رابطه با کفار” دست زدند. داوود کمهی نوربونی حاخام سرشناس یهودی اواخر سده دوازدهم و اوایل سده سیزدهم، میگفت:
یهودیان به سرقت و غارت اموال دیگران دست نمیزنند ولی بهرهای که با “توافق کامل طرفین” از یک غیریهودی گرفته شود مجاز است. داوود کمهی این را از الطاف یهودیان به غیریهودیان وانمود میکند و میافزاید: “اگر کافر با یهودی مهربان است، یهودی نیز باید متقابلا با او مهربان و نیک کردار باشد.
اسحاق آبرابانل، اندیشهپرداز بزرگ یهودی و رهبر یهودیان مهاجر اسپانیا، همان کسی که هزینه نبرد غرناطه را فراهم آورد و از کارگردانان اصلی سفر کریستف کلمب بود، از نخستین متفکرینی است که به دفاع صریح و آشکار از رباخواری برخاست و بنیانهای توجیه نظری و دینی آن را در میان مسیحیان گذارد. او محتملا اولین کسی است که چنین کرد.
📚منبع:
عبدالله شهبازی ؛ زرسالاران یهودی و پارسی استعمار بریتانیا و ایران، ج ۲، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ دوم (پائیز ۱۳۹۰)
@tamadone_islami
این موج چنان نیرومند بود که حتی آلفونسوی یازدهم، شاه کاستیل و لئون که دربار او کانون #رباخواری بهشمار میرفت، زیر فشار پاپ مجبور شد در سال ١٣۴٨ رباخواری را ممنوع کند. این فرمان کمی بعد (١٣۵١) لغو شد.
این مبارزه بینتیجه بود. در سدههای بعد #صرافی_یهودی، یعنی عملیات مالی مبتنی بر #ربا، به نظام مالی حاکم بر دنیای غرب و سرانجام سراسر جهان بدل گردید. این تکاپوی حکمرانان اروپا صادقانه نبود و علت شکست این موج نیز همین است.
شاهان و حکمرانان محلی اروپا #رباخواری_یهودیان را منبعی سرشار برای تأمین درآمدهای خویش میدانستند و آشکار یا پنهان به آن میدان میدادند. به تعبیر یکی از حکمرانان آلمان: یهودیان “خزانهٔ شاه” بودند.
#اینوسن_سوم مقتدرترین پاپ تاریخ مسیحیت، در یکی از نامههای خصوصیاش از حکمرانان اروپا چنین شِکوه کرده است: «از رباخواری شرم نمیکنند، یهودیان را به شهرهای خویش میخوانند و آنان را کارگزار رباخواری خود میگردانند».
سرمایهگذاری مالی یهودیان در جنگهای صلیبی در فقه یهود بازتاب یافت و در میان حاخامهای یهودی “رباخواری” به بحث روز بدل شد.
حاخامهایی چون یعقوب بن مهیر تام به توجیه فقهی “رباخواری در رابطه با کفار” دست زدند. داوود کمهی نوربونی حاخام سرشناس یهودی اواخر سده دوازدهم و اوایل سده سیزدهم، میگفت:
یهودیان به سرقت و غارت اموال دیگران دست نمیزنند ولی بهرهای که با “توافق کامل طرفین” از یک غیریهودی گرفته شود مجاز است. داوود کمهی این را از الطاف یهودیان به غیریهودیان وانمود میکند و میافزاید: “اگر کافر با یهودی مهربان است، یهودی نیز باید متقابلا با او مهربان و نیک کردار باشد.
اسحاق آبرابانل، اندیشهپرداز بزرگ یهودی و رهبر یهودیان مهاجر اسپانیا، همان کسی که هزینه نبرد غرناطه را فراهم آورد و از کارگردانان اصلی سفر کریستف کلمب بود، از نخستین متفکرینی است که به دفاع صریح و آشکار از رباخواری برخاست و بنیانهای توجیه نظری و دینی آن را در میان مسیحیان گذارد. او محتملا اولین کسی است که چنین کرد.
📚منبع:
عبدالله شهبازی ؛ زرسالاران یهودی و پارسی استعمار بریتانیا و ایران، ج ۲، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ دوم (پائیز ۱۳۹۰)
@tamadone_islami
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پروفسور روی کاسگراندا:
کاری که عرب ها انجام دادند این بود که به کوهها رفتند و تکههای یخ را جدا می کردند و سپس از آن ها برای تازه نگهداشتن غذا و برای دسر و شیرینی جات استفاده می نمودند.
ولی ایرانیان باستان، دوست داشتند یخ خرد شده را بردارند و در آن میوه بگذارند و یخ خرد شده و میوه را بخورند.
اعراب فکر کردند اگر از میوه شربت درست کنیم چه؟ کلمه سربت از کلمه عربی شربت گرفته شده است. چه می شود اگر از میوه شربت درست کنیم و بعد روی یخ بریزیم. اینطور شد که شربت را اختراع کردند که از کلمه عربی شربت می آید.
و بعد، ایتالیاییهایی که دیوانهوار عاشق شربت شده بودند و انواع مختلف ژلاتو را درست میکردند، گفتند، اگر این را با خامه مخلوط کنید چه اتفاقی می افتد؟
و اینگونه بود که بستنی توسط سه تمدن مختلف در طول قرن ها اختراع شد.
@tamadone_islami
کاری که عرب ها انجام دادند این بود که به کوهها رفتند و تکههای یخ را جدا می کردند و سپس از آن ها برای تازه نگهداشتن غذا و برای دسر و شیرینی جات استفاده می نمودند.
ولی ایرانیان باستان، دوست داشتند یخ خرد شده را بردارند و در آن میوه بگذارند و یخ خرد شده و میوه را بخورند.
اعراب فکر کردند اگر از میوه شربت درست کنیم چه؟ کلمه سربت از کلمه عربی شربت گرفته شده است. چه می شود اگر از میوه شربت درست کنیم و بعد روی یخ بریزیم. اینطور شد که شربت را اختراع کردند که از کلمه عربی شربت می آید.
و بعد، ایتالیاییهایی که دیوانهوار عاشق شربت شده بودند و انواع مختلف ژلاتو را درست میکردند، گفتند، اگر این را با خامه مخلوط کنید چه اتفاقی می افتد؟
و اینگونه بود که بستنی توسط سه تمدن مختلف در طول قرن ها اختراع شد.
@tamadone_islami
#تاریخ_در_تصویر
آیا میدانید ۷۰۰ سال پیش در جهان اسلام میوه ی خشک شده را صادر میکردند؟!
ابن بطوطه جهانگرد مشهور قرن چهاردهم میلادی و باغستان خوارزم و عشقش به هندوانه خشک شده را توصیف می کند:
باغ خوارزم به جز باغ بخارا در شرق و غرب از نظر سلیقه بی رقیب است!
پوسته هندوانه های باغ خوارزم سبز و داخل آن قرمز است. بسیار شیرین و سفت است.
نکته عجیب این است که این هندوانه خشک شده است. همانطور که در کشور ما (مراکش) تمشک و انجیر را خشک و قالب می کنند! این هندوانه از خوارزم جمع آوری و به دورترین نقاط هند و چین صادر می شود.
هیچ آجیلی اینقدر خوشمزه نیست! در مدت اقامتم در دیهل، یکی از شهرهای هند، مشتاقانه منتظر آمدن مهمانان بودم و هندوانه های خشک شده خوارزم را از آنها می خریدم.
اگر این میوه را به حاکم هند می آوردند، فوراً آن را برای من می فرستاد. چون میدونست خیلی دوستش دارم! یکی از رسوم خوب او این بود که میهمانان خارجی را با میوه های کشورشان خوشحال می کرد. او عاشق چنین هدیه ها بود.
@tamadone_islami
آیا میدانید ۷۰۰ سال پیش در جهان اسلام میوه ی خشک شده را صادر میکردند؟!
ابن بطوطه جهانگرد مشهور قرن چهاردهم میلادی و باغستان خوارزم و عشقش به هندوانه خشک شده را توصیف می کند:
باغ خوارزم به جز باغ بخارا در شرق و غرب از نظر سلیقه بی رقیب است!
پوسته هندوانه های باغ خوارزم سبز و داخل آن قرمز است. بسیار شیرین و سفت است.
نکته عجیب این است که این هندوانه خشک شده است. همانطور که در کشور ما (مراکش) تمشک و انجیر را خشک و قالب می کنند! این هندوانه از خوارزم جمع آوری و به دورترین نقاط هند و چین صادر می شود.
هیچ آجیلی اینقدر خوشمزه نیست! در مدت اقامتم در دیهل، یکی از شهرهای هند، مشتاقانه منتظر آمدن مهمانان بودم و هندوانه های خشک شده خوارزم را از آنها می خریدم.
اگر این میوه را به حاکم هند می آوردند، فوراً آن را برای من می فرستاد. چون میدونست خیلی دوستش دارم! یکی از رسوم خوب او این بود که میهمانان خارجی را با میوه های کشورشان خوشحال می کرد. او عاشق چنین هدیه ها بود.
@tamadone_islami
تاریخ و تمدن طلایی اسلام
Photo
عبدالرحمن صوفی رازی و کشف کهکشان آندرومدا
مانند کهکشان راه شیری، کهکشان آندرومدا یک کهکشان مارپیچی میله ای است، اما اندازه آن بیش از دو برابر (قطر حدود 200000 سال نوری) است. علیرغم اینکه با چشم غیرمسلح قابل مشاهده بود، تا سال 964 میلادی توسط ستاره شناس مسلمان اهل شهر ری در ایران توسط عبدالرحمن صوفی ثبت نشده بود. او در کتاب ستارههای ثابت خود ، آن را بهعنوان یک «ابر کوچک» ثبت کرد و بعدها ستارهشناسان معتقد بودند که این یک سحابی دوردست است.تا قرن بیستم بود که M31 به عنوان یک کهکشان همسایه شناخته شد
عبدالرحمن الصوفی در 1000 سال پیش به خاطر نوشتن اولین اشاره تاریخی به کهکشان آندرومدا مشهور است. الصوفی در کتاب صورالکواکب خود درباره صورت فلکی آندرومدا، «ابر کوچک» یا «لکه سحابی» ( اللتخا الصحابیه ) را اولین بار ثبت کرده است. این خوشه به صورت مجموعه ای از نقاط سیاه در اطراف دهان ماهی در نزدیکی بدن آندرومدا به تصویر کشیده شده است.
(الصوفی در اینجا صورت فلکی کلاسیک یونانی آندرومدا را با صورت فلکی عربی دو ماهی ترکیب کرده است).
این اولین اشاره شناخته شده به کهکشانی غیر از کهکشان راه شیری است.
کار الصوفی به یک اثر مرجع استاندارد نجومی تبدیل شد و هنوز در اوایل دوره مدرن کلیدی بود. حتی امروزه کتاب ستارگان ثابت او گواهی بر حرکت و درخشندگی برخی از ستارگان در طول هزار سال گذشته است.
افسانه و نقشه برداری آسمانی (معروف به اورانوگرافی) آندرومدا از سنت های باستانی به مارسیده است. افسانه ی آندرومدا برگرفته از اساطیر یونانی، دختر کاسیوپیا و قیفئوس پادشاه و ملکه اتوپیا باستان (اتوپیای امروزی) بود. اگرچه یک چهره زن در مکان آندرومدا قبلاً در نجوم بابلی ظاهر شده بود. ستارگانی که ماهیها و بخش میانی آندرومدای مدرن را تشکیل میدهند، صورت فلکی را تشکیل میدهند که نمایانگر الهه باروری «Anunitum» (یا «بانوی آسمانها») است که الهه حامی شهر اکد (امپراتوری آکد عراق) نیز بود.
آندرومدا همچنین با داستان خلقت بین النهرینی تیامات، الهه آشوب، مرتبط است. طبق افسانه، تیامات شیاطین زیادی را برای همسرش، آپسو، خدای آب به دنیا آورد. با این حال، او در نهایت تصمیم گرفت تا آنها را به عنوان بخشی از جنگ بین خدایان بزرگتر و جوان تر نابود کند. سرانجام #مردوک خدای بزرگ و خدای حامی شهر بابل او را کشت.سپس از بدن او برای ایجاد صورت های فلکی به عنوان نشانگر زمان برای انسان ها استفاده کرد.
در لاتین، آندرومدا به عنوان Mulier Catenata («زن زنجیر شده») و به عنوان «الامراة المسلسله» در عرب باستان شناخته می شد. نامهای دیگر عبارتند از Persea («همسر پرسئوس») یا Cepheis («دختر قیفاووس»)، که همگی به جایگاه این صورت فلکی در اساطیر کلاسیک اشاره دارند. چندین صورت فلکی مجاور (پرسئوس، کاسیوپیا، سیتوس و قیفاووس) نیز شخصیتهایی را در اسطوره پرسئوس نشان میدهند.
افسانه های هندو پیرامون آندرومدا شبیه اسطوره های یونانی است و متون باستانی سانسکریت آنتارمادا را به زنجیر شده به صخره نشان می دهد. این، همراه با این واقعیت که نام ها کاملاً شبیه به نظر می رسند، بسیاری از محققان را به این نتیجه رسانده است که سیستم های نجومی به هم مرتبط هستند.
ستاره شناسان عرب (مسلمان) از صورت های فلکی بطلمیوس استفاده کردند، اما صورت فلکی جدیدی را به نمایش گذاشتند که نشان دهنده ماهی در پای آندرومدا بود. از زمان بطلمیوس، آندرومدا یک صورت فلکی باقی مانده است و به طور رسمی توسط اتحادیه بین المللی نجوم به رسمیت شناخته شده است.
ویژگی های قابل توجه:
ستاره اولیه آندرومدا (یا ستاره آلفا) سیرا (یا آلفراتز) است، یک ستاره دوتایی با قدر بصری 2.1 و درخشندگی آن 96. این ستاره درخشان ترین صورت فلکی است و در فاصله 97 سال نوری از زمین قرار دارد. در اساطیر غربی نشان دهنده سر آندرومدا است. با این حال، معنای سنتی عربی آن که از عبارت «صورة الفرس» آمده است - تقریباً به "ناف اسب" ترجمه می شود.
بتا آندرومدا یکی دیگر از ویژگی های مهم است، یک ستاره غول پیکر قرمز رنگ که در فاصله 198 سال نوری از ما قرار دارد. نام آن برگرفته از عبارت عربی «المراق» به معنای کمر است که از المجسطی بطلمیوسی گرفته شده است . از نظر ستاره شناسان قرون وسطی عرب، بتا آندرومدا را در واقع بخشی از الحوت می دانستند، صورت فلکی که نمایانگر ماهی بزرگتر از ماهی در پای آندرومدا است.
گاما آندرومدا، که با نام سنتی عربی خود (الماچ Almach) نیز شناخته می شود، یک ستاره غول پیکر نارنجی است که در نوک جنوبی صورت فلکی یافت می شود. آلماچ که در فاصله 358 سال نوری از ما قرار دارد، به دلیل عبارت عربی « عناق الارض» نامگذاری شده است که به معنای «بچه زمین» است اشاره ای به حیوانی که به شیر در یافتن طعمه کمک می کند.
https://www.universetoday.com/19518/andromeda/
@tamadone_islami
مانند کهکشان راه شیری، کهکشان آندرومدا یک کهکشان مارپیچی میله ای است، اما اندازه آن بیش از دو برابر (قطر حدود 200000 سال نوری) است. علیرغم اینکه با چشم غیرمسلح قابل مشاهده بود، تا سال 964 میلادی توسط ستاره شناس مسلمان اهل شهر ری در ایران توسط عبدالرحمن صوفی ثبت نشده بود. او در کتاب ستارههای ثابت خود ، آن را بهعنوان یک «ابر کوچک» ثبت کرد و بعدها ستارهشناسان معتقد بودند که این یک سحابی دوردست است.تا قرن بیستم بود که M31 به عنوان یک کهکشان همسایه شناخته شد
عبدالرحمن الصوفی در 1000 سال پیش به خاطر نوشتن اولین اشاره تاریخی به کهکشان آندرومدا مشهور است. الصوفی در کتاب صورالکواکب خود درباره صورت فلکی آندرومدا، «ابر کوچک» یا «لکه سحابی» ( اللتخا الصحابیه ) را اولین بار ثبت کرده است. این خوشه به صورت مجموعه ای از نقاط سیاه در اطراف دهان ماهی در نزدیکی بدن آندرومدا به تصویر کشیده شده است.
(الصوفی در اینجا صورت فلکی کلاسیک یونانی آندرومدا را با صورت فلکی عربی دو ماهی ترکیب کرده است).
این اولین اشاره شناخته شده به کهکشانی غیر از کهکشان راه شیری است.
کار الصوفی به یک اثر مرجع استاندارد نجومی تبدیل شد و هنوز در اوایل دوره مدرن کلیدی بود. حتی امروزه کتاب ستارگان ثابت او گواهی بر حرکت و درخشندگی برخی از ستارگان در طول هزار سال گذشته است.
افسانه و نقشه برداری آسمانی (معروف به اورانوگرافی) آندرومدا از سنت های باستانی به مارسیده است. افسانه ی آندرومدا برگرفته از اساطیر یونانی، دختر کاسیوپیا و قیفئوس پادشاه و ملکه اتوپیا باستان (اتوپیای امروزی) بود. اگرچه یک چهره زن در مکان آندرومدا قبلاً در نجوم بابلی ظاهر شده بود. ستارگانی که ماهیها و بخش میانی آندرومدای مدرن را تشکیل میدهند، صورت فلکی را تشکیل میدهند که نمایانگر الهه باروری «Anunitum» (یا «بانوی آسمانها») است که الهه حامی شهر اکد (امپراتوری آکد عراق) نیز بود.
آندرومدا همچنین با داستان خلقت بین النهرینی تیامات، الهه آشوب، مرتبط است. طبق افسانه، تیامات شیاطین زیادی را برای همسرش، آپسو، خدای آب به دنیا آورد. با این حال، او در نهایت تصمیم گرفت تا آنها را به عنوان بخشی از جنگ بین خدایان بزرگتر و جوان تر نابود کند. سرانجام #مردوک خدای بزرگ و خدای حامی شهر بابل او را کشت.سپس از بدن او برای ایجاد صورت های فلکی به عنوان نشانگر زمان برای انسان ها استفاده کرد.
در لاتین، آندرومدا به عنوان Mulier Catenata («زن زنجیر شده») و به عنوان «الامراة المسلسله» در عرب باستان شناخته می شد. نامهای دیگر عبارتند از Persea («همسر پرسئوس») یا Cepheis («دختر قیفاووس»)، که همگی به جایگاه این صورت فلکی در اساطیر کلاسیک اشاره دارند. چندین صورت فلکی مجاور (پرسئوس، کاسیوپیا، سیتوس و قیفاووس) نیز شخصیتهایی را در اسطوره پرسئوس نشان میدهند.
افسانه های هندو پیرامون آندرومدا شبیه اسطوره های یونانی است و متون باستانی سانسکریت آنتارمادا را به زنجیر شده به صخره نشان می دهد. این، همراه با این واقعیت که نام ها کاملاً شبیه به نظر می رسند، بسیاری از محققان را به این نتیجه رسانده است که سیستم های نجومی به هم مرتبط هستند.
ستاره شناسان عرب (مسلمان) از صورت های فلکی بطلمیوس استفاده کردند، اما صورت فلکی جدیدی را به نمایش گذاشتند که نشان دهنده ماهی در پای آندرومدا بود. از زمان بطلمیوس، آندرومدا یک صورت فلکی باقی مانده است و به طور رسمی توسط اتحادیه بین المللی نجوم به رسمیت شناخته شده است.
ویژگی های قابل توجه:
ستاره اولیه آندرومدا (یا ستاره آلفا) سیرا (یا آلفراتز) است، یک ستاره دوتایی با قدر بصری 2.1 و درخشندگی آن 96. این ستاره درخشان ترین صورت فلکی است و در فاصله 97 سال نوری از زمین قرار دارد. در اساطیر غربی نشان دهنده سر آندرومدا است. با این حال، معنای سنتی عربی آن که از عبارت «صورة الفرس» آمده است - تقریباً به "ناف اسب" ترجمه می شود.
بتا آندرومدا یکی دیگر از ویژگی های مهم است، یک ستاره غول پیکر قرمز رنگ که در فاصله 198 سال نوری از ما قرار دارد. نام آن برگرفته از عبارت عربی «المراق» به معنای کمر است که از المجسطی بطلمیوسی گرفته شده است . از نظر ستاره شناسان قرون وسطی عرب، بتا آندرومدا را در واقع بخشی از الحوت می دانستند، صورت فلکی که نمایانگر ماهی بزرگتر از ماهی در پای آندرومدا است.
گاما آندرومدا، که با نام سنتی عربی خود (الماچ Almach) نیز شناخته می شود، یک ستاره غول پیکر نارنجی است که در نوک جنوبی صورت فلکی یافت می شود. آلماچ که در فاصله 358 سال نوری از ما قرار دارد، به دلیل عبارت عربی « عناق الارض» نامگذاری شده است که به معنای «بچه زمین» است اشاره ای به حیوانی که به شیر در یافتن طعمه کمک می کند.
https://www.universetoday.com/19518/andromeda/
@tamadone_islami
Universe Today
The Andromeda Constellation
In the 2nd century CE, Greek-Egyptian astronomer Claudius Ptolemaeus (aka. Ptolemy) compiled a list of the then-known 48 constellations. His treatise, known as the Almagest, would be used by medieval European and Islamic scholars for over a thousand years…
تاریخ و تمدن طلایی اسلام
حنین بن اسحاق و ظهور زبان عربی به عنوان زبان علم @tamadone_islami
حنین بن اسحاق و ظهور زبان عربی به عنوان زبان علم
در قرن نهم میلادی، حنین بن اسحاق که در بیت الحکمه بغداد کار میکرد و پزشک و مترجم بود تصمیم گرفت در ترجمههای خود از رسالههای پزشکی جالینوس، اصطلاحات یونانی را به جای اقتباس ساده به عربی برگرداند و توضیح دهد. او در انجام این کار به تثبیت زبان عربی به عنوان زبان بین المللی علم کمک کرد.
امروزه بیشتر از هر نویسنده یونانی باستانی، کتابهای یونان باستان توسط جالینوس از پرگامون، پزشک رومی (حدود 129 بعد از میلاد تا 216 میلادی) باقی مانده است.
کتابشناسی او بیش از 500 رساله را شامل می شود که حدود یک دهم کل ادبیات یونان باستان باقی مانده را تشکیل می دهد. به همان اندازه که این شاهکار بینظیر چشمگیر است، این که عرب مسیحی به نام حنین بن اسحاق (809-873 میلادی) توانست تمام کتابهای جالینوس را که در دسترس او بود، به عربی و سریانی ترجمه کند، کم تأثیرگذار نیست.
انجام این کار او تلاش های زیادی را انجام داد تا نسخه های خطی را به طور انتقادی و علمی با هم مقایسه کند و از دقت و ثبات در ترجمه های خود اطمینان حاصل کند. او حتی در جستجوی نسخههای خطی یونانی که در جهان اسلام موجود نبود، به امپراتوری بیزانس سفر کرد.
تلاش های مستمر حنین ابن اسحاق نه تنها در رساندن دانش پزشکی یونان باستان به دنیای سریانی و عربیزبان موفق شد، بلکه در فرآیند تولید ترجمههای خود، در توسعه زبان عربی به یک زبان علمی بینالمللی بسیار مؤثر بود. این امر از طریق اجرای دقیق و منسجم تصمیم اساسی او برای ترجمه به عربی به جای ترجمه اصطلاحات خارجی در نوشته هایش به دست آمد.(یعنی مستقیم کلمات یونانی را به کار نبرد، بلکه معرب سازی کرد و جایگزین های عربی برای اصطلاحات پزشکی به کاربرد)
زبان پزشکی اروپایی امروزه هنوز پر از کلمات یونانی است که معانی واقعی آنها افراد غیر متخصص را گیج می کند. در عربی، عمدتاً به لطف تصمیم درستی که حنین ابن اسحاق اتخاذ کرده است، این اصطلاحات یونانی به معنای واقعی کلمه ترجمه شده اند تا همه خوانندگان عربی بتوانند به راحتی آنها را درک کنند. حنین نیز مانند هر پزشک خوب تصمیم گرفت که خوانندگان خود را با علم کور نکند، بلکه آن را مستقیماً به آنها بگوید.
با مقایسه نمونه هایی از اصطلاحات پزشکی به زبان های انگلیسی و عربی می توانید تأثیرات ترجمه های حنین را مشاهده کنید. در زبان انگلیسی، از اصطلاحات پزشکی یونانی زیر استفاده می شود: آرتریت (درد مفاصل)، سندرم (مجموعه ای از علائم و پدیده های پزشکی که اغلب با هم ظاهر می شوند)، و اصطلاح کمتر شناخته شده xiphoid process (غضروف در انتهای پایینی غضروف)«جناغ سینه» دو اصطلاح اول معمولاً مورد استفاده قرار می گیرند و معانی آنها کاملاً قابل درک است. اما چند نفر از انگلیسی زبانان می دانند که آرتریت یک کلمه یونانی است که به معنای فنی تر از «درد مفاصل» نیست، یا اینکه در یونانی سندروم فقط به معنای «دویدن با هم» است زیرا علائم سندرم ها با هم ظاهر می شوند؟
اصطلاح xiphoid، مانند بسیاری از اصطلاحات پزشکی یونانی، از نظر بصری توصیفی است و به معنای "شبیه شمشیر" است و ظاهر این قطعه غضروف را توصیف می کند.
در ترجمه های عربی حنین از اصطلاحات یونانی استفاده نمی شود، بلکه به عربی ساده ترجمه شده است که برای هرکسی قابل خواندن باشد. بنابراین، او آرتریت را به عنوان (واج المفاصل)، سندرم را به عنوان «مجموعه ای از علائم» (اجتماع الاعراض)، و فرآیند xiphoid را به عنوان «غضروفی که شبیه شمشیر است» (الغظروف علاضی «یشبه السیف») ترجمه کرد.
این موارد برای بیهوده کردن واژگان پزشکی نبود، بلکه برای دسترسی به آن برای گسترده ترین مخاطبان ممکن بود. حنین علم پزشکی را برای خوانندگان عرب ابهام زدایی کرد
منابع:
📒Aḥmad ʿEtmān, al-Munjiz al-ʿArabī al-Islāmī fī al-tarjamah wa-ḥiwār al-thaqāfāt min Baghdād ilá Ṭulayṭilah (Cairo: al-Hayʾah al-‘āmmah li-l-kitāb, 2013)
📒Dimitri Gutas, Greek Thought, Arabic Culture: The Graeco-Arabic Translation Movement in Baghdad and Early ʿAbbāsid Society (2nd–4th/8th–10th centuries) (London: Routledge, 1998)
📒George Saliba, Islamic Science and the Making of the European Renaissance (Cambridge, MA: The MIT Press, 2007)
📒Gotthard Strohmaier, ‘Ḥunayn b. Isḥāḳ al-ʿIbādī’, in The Encyclopaedia of Islam, 2nd edn, 12 Vols (Leiden and London: Brill, 1955–2005) III, pp. 578–81.
@tamadone_islami
در قرن نهم میلادی، حنین بن اسحاق که در بیت الحکمه بغداد کار میکرد و پزشک و مترجم بود تصمیم گرفت در ترجمههای خود از رسالههای پزشکی جالینوس، اصطلاحات یونانی را به جای اقتباس ساده به عربی برگرداند و توضیح دهد. او در انجام این کار به تثبیت زبان عربی به عنوان زبان بین المللی علم کمک کرد.
امروزه بیشتر از هر نویسنده یونانی باستانی، کتابهای یونان باستان توسط جالینوس از پرگامون، پزشک رومی (حدود 129 بعد از میلاد تا 216 میلادی) باقی مانده است.
کتابشناسی او بیش از 500 رساله را شامل می شود که حدود یک دهم کل ادبیات یونان باستان باقی مانده را تشکیل می دهد. به همان اندازه که این شاهکار بینظیر چشمگیر است، این که عرب مسیحی به نام حنین بن اسحاق (809-873 میلادی) توانست تمام کتابهای جالینوس را که در دسترس او بود، به عربی و سریانی ترجمه کند، کم تأثیرگذار نیست.
انجام این کار او تلاش های زیادی را انجام داد تا نسخه های خطی را به طور انتقادی و علمی با هم مقایسه کند و از دقت و ثبات در ترجمه های خود اطمینان حاصل کند. او حتی در جستجوی نسخههای خطی یونانی که در جهان اسلام موجود نبود، به امپراتوری بیزانس سفر کرد.
تلاش های مستمر حنین ابن اسحاق نه تنها در رساندن دانش پزشکی یونان باستان به دنیای سریانی و عربیزبان موفق شد، بلکه در فرآیند تولید ترجمههای خود، در توسعه زبان عربی به یک زبان علمی بینالمللی بسیار مؤثر بود. این امر از طریق اجرای دقیق و منسجم تصمیم اساسی او برای ترجمه به عربی به جای ترجمه اصطلاحات خارجی در نوشته هایش به دست آمد.(یعنی مستقیم کلمات یونانی را به کار نبرد، بلکه معرب سازی کرد و جایگزین های عربی برای اصطلاحات پزشکی به کاربرد)
زبان پزشکی اروپایی امروزه هنوز پر از کلمات یونانی است که معانی واقعی آنها افراد غیر متخصص را گیج می کند. در عربی، عمدتاً به لطف تصمیم درستی که حنین ابن اسحاق اتخاذ کرده است، این اصطلاحات یونانی به معنای واقعی کلمه ترجمه شده اند تا همه خوانندگان عربی بتوانند به راحتی آنها را درک کنند. حنین نیز مانند هر پزشک خوب تصمیم گرفت که خوانندگان خود را با علم کور نکند، بلکه آن را مستقیماً به آنها بگوید.
با مقایسه نمونه هایی از اصطلاحات پزشکی به زبان های انگلیسی و عربی می توانید تأثیرات ترجمه های حنین را مشاهده کنید. در زبان انگلیسی، از اصطلاحات پزشکی یونانی زیر استفاده می شود: آرتریت (درد مفاصل)، سندرم (مجموعه ای از علائم و پدیده های پزشکی که اغلب با هم ظاهر می شوند)، و اصطلاح کمتر شناخته شده xiphoid process (غضروف در انتهای پایینی غضروف)«جناغ سینه» دو اصطلاح اول معمولاً مورد استفاده قرار می گیرند و معانی آنها کاملاً قابل درک است. اما چند نفر از انگلیسی زبانان می دانند که آرتریت یک کلمه یونانی است که به معنای فنی تر از «درد مفاصل» نیست، یا اینکه در یونانی سندروم فقط به معنای «دویدن با هم» است زیرا علائم سندرم ها با هم ظاهر می شوند؟
اصطلاح xiphoid، مانند بسیاری از اصطلاحات پزشکی یونانی، از نظر بصری توصیفی است و به معنای "شبیه شمشیر" است و ظاهر این قطعه غضروف را توصیف می کند.
در ترجمه های عربی حنین از اصطلاحات یونانی استفاده نمی شود، بلکه به عربی ساده ترجمه شده است که برای هرکسی قابل خواندن باشد. بنابراین، او آرتریت را به عنوان (واج المفاصل)، سندرم را به عنوان «مجموعه ای از علائم» (اجتماع الاعراض)، و فرآیند xiphoid را به عنوان «غضروفی که شبیه شمشیر است» (الغظروف علاضی «یشبه السیف») ترجمه کرد.
این موارد برای بیهوده کردن واژگان پزشکی نبود، بلکه برای دسترسی به آن برای گسترده ترین مخاطبان ممکن بود. حنین علم پزشکی را برای خوانندگان عرب ابهام زدایی کرد
منابع:
📒Aḥmad ʿEtmān, al-Munjiz al-ʿArabī al-Islāmī fī al-tarjamah wa-ḥiwār al-thaqāfāt min Baghdād ilá Ṭulayṭilah (Cairo: al-Hayʾah al-‘āmmah li-l-kitāb, 2013)
📒Dimitri Gutas, Greek Thought, Arabic Culture: The Graeco-Arabic Translation Movement in Baghdad and Early ʿAbbāsid Society (2nd–4th/8th–10th centuries) (London: Routledge, 1998)
📒George Saliba, Islamic Science and the Making of the European Renaissance (Cambridge, MA: The MIT Press, 2007)
📒Gotthard Strohmaier, ‘Ḥunayn b. Isḥāḳ al-ʿIbādī’, in The Encyclopaedia of Islam, 2nd edn, 12 Vols (Leiden and London: Brill, 1955–2005) III, pp. 578–81.
@tamadone_islami
#سکه_های_اسلامی
نام فلسطین در تاریخ:
تصویر سکه (فلس) مربوط به دوران امویان در خلافت عبدالملک بن مروان اموی که نام فلسطین در آن ذکر شده است.
اولین نشانه های استفاده از نام «فلسطین» برای منطقه جغرافیایی واقع در جنوب شام، همان چیزی است که هرودوت مورخ یونانی در نوشته های خود در قرن پنجم قبل از میلاد در نوشته های خود نوشت، زمانی که از مناطق شام و بین النهرین به عنوان «منطقه سوریه» و در جنوب آنها به عنوان «فلسطین» (Παλαιστινη پَلَيْسْتِينِيه)) و «فلسطین سوریه» استفاده کرد.
نام فلسطین به طور گسترده به عنوان نام منطقه ای با مرزهای سیاسی خاص در قرن دوم پس از میلاد مورد استفاده قرار گرفت، زمانی که مقامات امپراتوری روم "Provincia Iudaea" «ولاية يهوذا »را در پی شورش یهودیان علیه آنها در سال 132 پس از میلاد لغو کردند و نام قدیمی را دوباره استفاده کردند. دولت سوریه فلسطین (Provincia Syria Palestinae) به جای آن. در آغاز دوران خلافت عربی اسلامی « فلسطین» نامیده میشد و مرزهای آن با «جند الاردن» همپوشانی داشت.
@tamadone_islami
نام فلسطین در تاریخ:
تصویر سکه (فلس) مربوط به دوران امویان در خلافت عبدالملک بن مروان اموی که نام فلسطین در آن ذکر شده است.
اولین نشانه های استفاده از نام «فلسطین» برای منطقه جغرافیایی واقع در جنوب شام، همان چیزی است که هرودوت مورخ یونانی در نوشته های خود در قرن پنجم قبل از میلاد در نوشته های خود نوشت، زمانی که از مناطق شام و بین النهرین به عنوان «منطقه سوریه» و در جنوب آنها به عنوان «فلسطین» (Παλαιστινη پَلَيْسْتِينِيه)) و «فلسطین سوریه» استفاده کرد.
نام فلسطین به طور گسترده به عنوان نام منطقه ای با مرزهای سیاسی خاص در قرن دوم پس از میلاد مورد استفاده قرار گرفت، زمانی که مقامات امپراتوری روم "Provincia Iudaea" «ولاية يهوذا »را در پی شورش یهودیان علیه آنها در سال 132 پس از میلاد لغو کردند و نام قدیمی را دوباره استفاده کردند. دولت سوریه فلسطین (Provincia Syria Palestinae) به جای آن. در آغاز دوران خلافت عربی اسلامی « فلسطین» نامیده میشد و مرزهای آن با «جند الاردن» همپوشانی داشت.
@tamadone_islami