تاریخ و تمدن طلایی اسلام
نحوه ی برخورد با بیماران روانی در قرون وسطی @tamadone_islami
در یونان قدیم بیمار روحی را بخانواده اش میسپردند و خانواده متعهد میشد که نگذارد از طرف بیمار زیانی بکسی وارد آید.
در حالیکه در #کشورهای_اسلامی بیمار روحی را در #بیمارستان در بخش #اعصاب مورد محافظت و معالجه قرار میدادند, مثلا در #بغداد و #قاهره بیماران روحی در بخش معالجات اعصاب تحت مراقبت و رسیدگی متناسب پزشکان اعصاب بودند و تمام بیمارستان تحت کنترل هفتگی شخصی سلطان قرار داشت.
در حالیکه در قرن ۱۹ میلادی در #اروپا بیماران روحی را در زندان و تحت کنترل پلیس قرار داده و با آنها مثل جنایتکاران رفتار میکردند.
در اروپا فقط #اسپانیا بود که هنوز از دوران حکومت اسلامی اش (آندلس پیشین) بیمارستانهایی بنام بیگناهان Innocentes برای بیماران روحی داشت.
انگلستان در سال ۱۷۰۱ میلادی اولین قدم مرددانه در طریق تقلید از سیستم #تمدن_اسلامی برای رسیدگی به بیماران روحی را برداشت.
تازه در اواخر قرن ۱۸ میلادی پزشک فرانسوی بنام پینل موفق شد از مجلس شورا(Convent) اجازه بگیرد که زنجیرها را از دست و پای بیماران #روحی باز کرده آنها را از زندان آزاد کند و بدست پزشکان بسپارد.
نه تنها بیماریهای ذهنی و روحی بلکه بیماریهای جسمی هم تا آنجا که شناخته نشده بودند با اطمینان کامل جزو #جن_زدگی و در حلول ارواح پلید در بدن بیمار میدانستند، و علاج آنرا نیز فقط بیرون کردن ﷼شیطان از بدن بیمار بوسیله زور و کتک میدانستند.
حتی در قرن ۱۹ میلادی هم بودند کسانی مانند واینزبرگر طبیب شاعر (Weinsberger) که رفیق گوته نیز بود, یوستینوس کرنر (Justinus Kerner) و پرفسورهایی از شهر مونیخ بنام شوبرت (Schubert)، بادر (Baader) و فون رینگز آیس (Von Ringseis) و اشن مایر (Eschenmeyer) از شهر توبینگن و پرفسورهاینرت (Heinroth) از شهر لایپزیک که قلم های خود را تیز میکردند برای تبلیغ حلول ارواح پلید و اینکه
بیماران همانا گناهکارانند و اینکه راه مداوا، بیرون راندن #شیطان از جسم آنان دعا خواندن و نام مقدسین برزبان جاری کردن است.
📚منبع: فرهنگ اسلام در اروپا ، زیگزید هونکه جلد دوم ص ۹۸
@tamadone_islami
در حالیکه در #کشورهای_اسلامی بیمار روحی را در #بیمارستان در بخش #اعصاب مورد محافظت و معالجه قرار میدادند, مثلا در #بغداد و #قاهره بیماران روحی در بخش معالجات اعصاب تحت مراقبت و رسیدگی متناسب پزشکان اعصاب بودند و تمام بیمارستان تحت کنترل هفتگی شخصی سلطان قرار داشت.
در حالیکه در قرن ۱۹ میلادی در #اروپا بیماران روحی را در زندان و تحت کنترل پلیس قرار داده و با آنها مثل جنایتکاران رفتار میکردند.
در اروپا فقط #اسپانیا بود که هنوز از دوران حکومت اسلامی اش (آندلس پیشین) بیمارستانهایی بنام بیگناهان Innocentes برای بیماران روحی داشت.
انگلستان در سال ۱۷۰۱ میلادی اولین قدم مرددانه در طریق تقلید از سیستم #تمدن_اسلامی برای رسیدگی به بیماران روحی را برداشت.
تازه در اواخر قرن ۱۸ میلادی پزشک فرانسوی بنام پینل موفق شد از مجلس شورا(Convent) اجازه بگیرد که زنجیرها را از دست و پای بیماران #روحی باز کرده آنها را از زندان آزاد کند و بدست پزشکان بسپارد.
نه تنها بیماریهای ذهنی و روحی بلکه بیماریهای جسمی هم تا آنجا که شناخته نشده بودند با اطمینان کامل جزو #جن_زدگی و در حلول ارواح پلید در بدن بیمار میدانستند، و علاج آنرا نیز فقط بیرون کردن ﷼شیطان از بدن بیمار بوسیله زور و کتک میدانستند.
حتی در قرن ۱۹ میلادی هم بودند کسانی مانند واینزبرگر طبیب شاعر (Weinsberger) که رفیق گوته نیز بود, یوستینوس کرنر (Justinus Kerner) و پرفسورهایی از شهر مونیخ بنام شوبرت (Schubert)، بادر (Baader) و فون رینگز آیس (Von Ringseis) و اشن مایر (Eschenmeyer) از شهر توبینگن و پرفسورهاینرت (Heinroth) از شهر لایپزیک که قلم های خود را تیز میکردند برای تبلیغ حلول ارواح پلید و اینکه
بیماران همانا گناهکارانند و اینکه راه مداوا، بیرون راندن #شیطان از جسم آنان دعا خواندن و نام مقدسین برزبان جاری کردن است.
📚منبع: فرهنگ اسلام در اروپا ، زیگزید هونکه جلد دوم ص ۹۸
@tamadone_islami
تاریخ و تمدن طلایی اسلام
ستارگان درخشان پزشکی در جهان قرون وسطی فقط از تاریخ و تمدن اسلامی بودند @tamadone_islami
«مسلمانان کسانی بودند که به نوشته های تکه پاره و از نظر محتوى اكثراً نامفهوم دانشمندان قدیم یونان، روشنی و نظم بخشیدند»
این قضاوت و به اصطلاح «تشکر» یک نفر از دانشمندان تاریخ پزشکی بنام نوی برگر Neuberger میباشد:
او مینویسد: «بعکس روش منجمد وخشک (مکانیکی) رم شرقی که بطور اختصار از نوشته های دیگران تکه هائی جمع میکردند بدون تفاهم و رابطه کنار همدیگر گذاشته، بکتابی مخلوط و درهم و برهم در میآوردند، مسلمانان واقعا کتابهائی گرد آورده اند که در مطلب خود محیط میباشند و تماماً تحت اسلوبی معین است، بطوریکه همه بخشهای تخصصی کتاب در زمینه اصلی مانند عناصری مختلف هستند که در حقیقت واحد زنده ئی را با ربطی طبیعی تشکیل میدهند. اینان طرق مختلفی را برای رسیدن به مقاصد علمی دریافته اند و با زبان زنده مادریشان نه یک زبان مرده محلی - اصطلاحات متقن علمی همگانی اقامه کردند.»
با توجه به اینها بود که #اروپا در آنزمان، حق تقدم #دانشمندان_اسلامی را میشناخته و از ایشان #معلومات_پزشکی کسب میکرده است، بیش از آنچه از کتابهای گمراه کننده و نامنظم و ناآشکار #یونانیان میتوانست کسب کند!
چه کتابی برای آموختن بهتر از کتابهای تمریناتی دانشجویان اسلامی بود که بطرز سؤال وجواب وسیله کسانی مانند #حنين_بن_اسحاق و #ثابت_بن_قره و صدها نفر دیگر نوشته شده بود؟
چه کتابی بهتر از آثار #ایساغوجی «مدخلیی» #حنین و یا طرح #ابن_رضوان میتواند محصل را با مبانی مفصل جالینوسی که همچون فیل ماقبل تاریخ، بصدها تکه شده است آشنا کند؟
چه چیزی بهتر از جدولهای #ابن_جزله میتوانست نقش حافظه پزشک گردد که در آنها بیماریها را با ترتیب خاصی یادداشت نموده همانطور که ستاره ها را در جدول ستاره شناسی رسم میکنند»؟
باین ترتیب پزشک امکان آن را دارد که با یک چشم انداختن در یکی از صفحات آن کتاب بیماری، علت آن، علائم بیماری، پیشگوئی در مورد بیماری و طرز معالجه برای ثروتمندان و افراد فقیر هر کدام جداگانه را ملاحظه کند و باین ترتیب در این کتاب، مجموعاً سیصد و پنجاه و دو مرض یادداشت شده اند.
یا چه چیز مفیدتر از جدولهای #ابن_بطلان درباره مفید و مضر بودن تأثیرات آب وهوا مواد غذائی (ذوق زدگی) و (غمزدگی) حرکت و استراحت ,خواب و بیداری و طرق دفع مضرات ناشی از آنان وجود داشت؟ ابن بطلان در بغداد طبابت میکرد و در همین زمان نیز با هم
ابن رضوان در قاهره مدرسی معتبر در علوم پزشکی و رئیس جامعه پزشکان بود. بین این دو بوسیله مکاتبات تند وتیز و پرحرارت، عمیقاً رابطه وجود داشت در ،اصل تمایل شدید ابن رضوان بآثار یونانیان قدیم، مسبب اولیه دعوای کتبی جالب این دو خروس جنگی در پزشکی شده بود.
#علی_بن_العباس_اهوازی با الکتاب «الملکی» بزرگترین هدایا را تا آنزمان، به جهان پزشکی کرده است. یونان قدیم هرگز نظیر آنرا هم بوجود نیاورد. اکنون بمقلدی که به تبعیت از آن کتاب چیزی شبیه آن ارائه دهد، احتیاجی نیست.
حال در اروپا شخصی بنام #ابوالقاسم_الزهراوی (۹۳۹-۱۰۱۳ میلادی)
یکی از جراحان معروف اسلامی در دربارالحاکم ثانی، (حاکم معروف اسپانیا در شهر (قرطبه) کتابی مفصل مینویسد و اضافه بر معلومات زمان تجربیات خود را نیز در آن بکار میبرد و نام این کتاب التصريف Allg. Richtlinien der Heilwissenschaft میباشد.
بخش سوم این کتاب بعدها پایه #جراحی سراسر اروپا میگردد و بعنوان بخشی مستقل که بر اساس علم تشریح Anatomie بنا گردیده، برعلیه تمام تحریمها و تحقیرات خرافاتیی مسیحیان اروپائی، قد علم کرده و جای خود را در میان بخشهای دیگر طب باز میکند.
همچنین #ابن_زهر (۱۰۹۱-۱۱۶۲ میلادی) در ایالت اندلس که خود از خانواده ئی پزشک ساکن اشبیلیه بود و شجره نامه خود را تا موطن اصلی عربی اش ارائه میدهد مشهورترین آثارش را بنام «#التيسير» مینویسد.یک کتاب دستی پزشکی که در آن اکثر مهمترین دانشمندان علم تشریح را معرفی میکند و داستانهای جالبی، از بیماری بیماران پزشکان معروفی که در بیمارستانها کار میکردند، تعریف میکند.
در بین پزشکان ،اسلامی ابن زهر نیز مانند #زکریای_رازی از نظر دقت در تفکیک علم طب از فلسفه و ایدئولوژی و داشتن روش نگاه و فکر کردن بدون پیشداوری و وابستگی که در نتیجه شناخت صحیح بیماری و نتیجه گیری علمی را سبب شود به بقراط نزدیک تر
است.
ولی تمام این آثار عالی پزشکان و حتی «کتاب الملکی» و همچنین بزرگترین آثار یونان و دانشمندان اسکندریه در مقابل کتاب «#قانون» #ابن_سينا بی رنگ و رو میشوند. تأثیر عظیمی که این کتاب صدها سال در شرق و غرب باقی گذاشت در طول تاریخ علم طب بی نظیر است.
📚منبع: فرهنگ اسلام در اروپا ، زیگزید هونکه ص ۱۴۴ به بعد
@tamadone_islami
این قضاوت و به اصطلاح «تشکر» یک نفر از دانشمندان تاریخ پزشکی بنام نوی برگر Neuberger میباشد:
او مینویسد: «بعکس روش منجمد وخشک (مکانیکی) رم شرقی که بطور اختصار از نوشته های دیگران تکه هائی جمع میکردند بدون تفاهم و رابطه کنار همدیگر گذاشته، بکتابی مخلوط و درهم و برهم در میآوردند، مسلمانان واقعا کتابهائی گرد آورده اند که در مطلب خود محیط میباشند و تماماً تحت اسلوبی معین است، بطوریکه همه بخشهای تخصصی کتاب در زمینه اصلی مانند عناصری مختلف هستند که در حقیقت واحد زنده ئی را با ربطی طبیعی تشکیل میدهند. اینان طرق مختلفی را برای رسیدن به مقاصد علمی دریافته اند و با زبان زنده مادریشان نه یک زبان مرده محلی - اصطلاحات متقن علمی همگانی اقامه کردند.»
با توجه به اینها بود که #اروپا در آنزمان، حق تقدم #دانشمندان_اسلامی را میشناخته و از ایشان #معلومات_پزشکی کسب میکرده است، بیش از آنچه از کتابهای گمراه کننده و نامنظم و ناآشکار #یونانیان میتوانست کسب کند!
چه کتابی برای آموختن بهتر از کتابهای تمریناتی دانشجویان اسلامی بود که بطرز سؤال وجواب وسیله کسانی مانند #حنين_بن_اسحاق و #ثابت_بن_قره و صدها نفر دیگر نوشته شده بود؟
چه کتابی بهتر از آثار #ایساغوجی «مدخلیی» #حنین و یا طرح #ابن_رضوان میتواند محصل را با مبانی مفصل جالینوسی که همچون فیل ماقبل تاریخ، بصدها تکه شده است آشنا کند؟
چه چیزی بهتر از جدولهای #ابن_جزله میتوانست نقش حافظه پزشک گردد که در آنها بیماریها را با ترتیب خاصی یادداشت نموده همانطور که ستاره ها را در جدول ستاره شناسی رسم میکنند»؟
باین ترتیب پزشک امکان آن را دارد که با یک چشم انداختن در یکی از صفحات آن کتاب بیماری، علت آن، علائم بیماری، پیشگوئی در مورد بیماری و طرز معالجه برای ثروتمندان و افراد فقیر هر کدام جداگانه را ملاحظه کند و باین ترتیب در این کتاب، مجموعاً سیصد و پنجاه و دو مرض یادداشت شده اند.
یا چه چیز مفیدتر از جدولهای #ابن_بطلان درباره مفید و مضر بودن تأثیرات آب وهوا مواد غذائی (ذوق زدگی) و (غمزدگی) حرکت و استراحت ,خواب و بیداری و طرق دفع مضرات ناشی از آنان وجود داشت؟ ابن بطلان در بغداد طبابت میکرد و در همین زمان نیز با هم
ابن رضوان در قاهره مدرسی معتبر در علوم پزشکی و رئیس جامعه پزشکان بود. بین این دو بوسیله مکاتبات تند وتیز و پرحرارت، عمیقاً رابطه وجود داشت در ،اصل تمایل شدید ابن رضوان بآثار یونانیان قدیم، مسبب اولیه دعوای کتبی جالب این دو خروس جنگی در پزشکی شده بود.
#علی_بن_العباس_اهوازی با الکتاب «الملکی» بزرگترین هدایا را تا آنزمان، به جهان پزشکی کرده است. یونان قدیم هرگز نظیر آنرا هم بوجود نیاورد. اکنون بمقلدی که به تبعیت از آن کتاب چیزی شبیه آن ارائه دهد، احتیاجی نیست.
حال در اروپا شخصی بنام #ابوالقاسم_الزهراوی (۹۳۹-۱۰۱۳ میلادی)
یکی از جراحان معروف اسلامی در دربارالحاکم ثانی، (حاکم معروف اسپانیا در شهر (قرطبه) کتابی مفصل مینویسد و اضافه بر معلومات زمان تجربیات خود را نیز در آن بکار میبرد و نام این کتاب التصريف Allg. Richtlinien der Heilwissenschaft میباشد.
بخش سوم این کتاب بعدها پایه #جراحی سراسر اروپا میگردد و بعنوان بخشی مستقل که بر اساس علم تشریح Anatomie بنا گردیده، برعلیه تمام تحریمها و تحقیرات خرافاتیی مسیحیان اروپائی، قد علم کرده و جای خود را در میان بخشهای دیگر طب باز میکند.
همچنین #ابن_زهر (۱۰۹۱-۱۱۶۲ میلادی) در ایالت اندلس که خود از خانواده ئی پزشک ساکن اشبیلیه بود و شجره نامه خود را تا موطن اصلی عربی اش ارائه میدهد مشهورترین آثارش را بنام «#التيسير» مینویسد.یک کتاب دستی پزشکی که در آن اکثر مهمترین دانشمندان علم تشریح را معرفی میکند و داستانهای جالبی، از بیماری بیماران پزشکان معروفی که در بیمارستانها کار میکردند، تعریف میکند.
در بین پزشکان ،اسلامی ابن زهر نیز مانند #زکریای_رازی از نظر دقت در تفکیک علم طب از فلسفه و ایدئولوژی و داشتن روش نگاه و فکر کردن بدون پیشداوری و وابستگی که در نتیجه شناخت صحیح بیماری و نتیجه گیری علمی را سبب شود به بقراط نزدیک تر
است.
ولی تمام این آثار عالی پزشکان و حتی «کتاب الملکی» و همچنین بزرگترین آثار یونان و دانشمندان اسکندریه در مقابل کتاب «#قانون» #ابن_سينا بی رنگ و رو میشوند. تأثیر عظیمی که این کتاب صدها سال در شرق و غرب باقی گذاشت در طول تاریخ علم طب بی نظیر است.
📚منبع: فرهنگ اسلام در اروپا ، زیگزید هونکه ص ۱۴۴ به بعد
@tamadone_islami
آیا میدانید قدیمی ترین دانشگاه پزشکی اروپا #دانشگاه_سالرنو ایتالیا Schola Medica Salernitana به کمک کتب پزشکی مسلمانان و یک شخص مسلمان پایه گذاری شد؟!
رساله های پزشکی عربی ، هم آنهایی که ترجمه متون یونانی بودند و هم آنهایی که در اصل به زبان عربی نوشته شده بودند، در کتابخانه Montecassino جمع شده بودند، جایی که به لاتین ترجمه شدند .
https://en.m.wikipedia.org/wiki/Schola_Medica_Salernitana
@tamadone_islami
رساله های پزشکی عربی ، هم آنهایی که ترجمه متون یونانی بودند و هم آنهایی که در اصل به زبان عربی نوشته شده بودند، در کتابخانه Montecassino جمع شده بودند، جایی که به لاتین ترجمه شدند .
https://en.m.wikipedia.org/wiki/Schola_Medica_Salernitana
@tamadone_islami
تاریخ و تمدن طلایی اسلام
Photo
مدرسه طب سالرنو، گرچه در اروپاست ولی کاملا متعلق بتمدن دیگریست که مرکزش خارج از اروپا بود یعنی طب دنیوی و زمینی تمدن اسلامی در میان طب اخروی و آسمانی عیسوی! رئیس این مدرسه و معلمینش ازدواج کرده، زنان پرفسور هم در میان مردان پرفسور بتدریس مشغول و درب های آن بروی ملتهای مختلف و مذاهب مختلف جهان باز بود.
داستان تأسیس این مدرسه بشکل افسانه درآمده است. ولی همانطور که دریافت هر افسانه رشته هائی از واقعیت هما بکار رفته، در اینجا نیز چنین است در یکی از این داستانها چهار نفر را مؤسسین این مدرسه میدانند یک یونانی، یک لاتینی، یک یهودی، و یک #عرب بنام «عدالا» که مسلماً این نام، غلط فهمیده شده «#عبدالله» است که اعراب در کتابهای خودشان از او نام برده اند.
در این افسانه چنین ذکر میشود که آن سه ملیت دیگر هم در زبان و ادبیاتشان از فرد متعلق بملیت خود نام برده اند.
اینکه یک #عرب_مسلمان در تأسیس مدرسه #سالرنو در جنوب ایتالیا که در سراسر قرن نهم میلادی تحت حکومت اسلامی بود و مدتی وسیله «سلطانی» حکومت میشده دخالت داشته قابل تصور است.
رابطه سالرنو با جزیره #سیسیل که کاملا در دست اعراب بود، بتنهائی کافیست که قرائنی را بوجود آورد.
قرائن بیشتری گاه و بیگاه مشاهده میشوند یکی از آنها مثلا یهودی بنام «دنولو» Donnolo است که در زندان نزد اعراب در شهر پارلمو زبان عربی یاد گرفت و بعد هم پس از آزاد شدن از زندان در جنوب ايتاليا هنر طبابت را نزد پزشکی عرب از اهالی بغداد باین سرزمین آمده بود، آموخت.
دلائل محکمتری در دست داریم که مؤسس اصلی این مدرسه #مسلمانان بوده اند. مسلماً شرح پر حرارت معلومات کم بهای طب رومی در قرن هشتم میلادی وسیله پزشکان سالرنو، موجب حیرت اروپائیان را که با علم طب سروکاری نداشتند فراهم میآورد.
ولی آنچه در سالرنو و نه در جای دیگر اروپا، ابتدا در دهه هفتم و هشتم قرن یازدهم میلادی مانند چشمه ای جوشان ظهور کرده و جاری میشود و معروفیت ابدی برای سالرنو همراه دارد و برحسب شعر آن جوان محصل سرتاسر پهنه زمین را فرا میگیرد این چشمه آن چشمه ئی نیست که منبعش معلومات طب رومی یا طب یونانی بوده باشد.
این ارثیه تمدن اسلامی است. صدو پنجاه سال قبل از آنکه #لئوناردو از شهر پیزا، علم ریاضی و اعداد عربی را همچون نهالی تازه در اروپا غرس کند #کنستانتین اهل تونس واقع در آفریقا هم علم پزشکی اسلامی را مانند آب رودی قوی و حیات بخش از راه سالرنو بسرزمین اروپا جاری ساخت.
ضمناً اینکه #کنستانتین_افریقی در تاریخ علم اروپا معروفیت فوق العاده زیادتری نسبت به لئوناردوی پیزائی (#فیبوناچی) دارد بخاطر اهمیت مقام علمی اش نیست بلکه بخاطر شیفتگی و از خودگذشتگی او در مورد هدفش بوده است وگرنه مقایسه مرتبه علمی این دو، به کبوتر در مقابل باز شبیه است.
و اکنون داستان نسبتاً واقعی طب سالرنو، وسیله کنستانتین و فداکاری او در این کار بطوریکه تاریخ نگاران بجای گذاشته اند البته پس از پاک کردن گردوخاک آن و جدا کردن اصول از فروع :
در همان سالی که راهب هیلد برند Hildebrand که بعدها بنام پاپ ژرژ هفتم معروفیت یافت چشم برجهان گشود ،#کنستانتین_افریقی عرب هم در در کارتاگو (کارتاژ تونس امروزی) متولد شد.او مسلمان آزاده یا غلامی بوده که بهر حال او بعدها مسیحی شد و اسم اصلی او را نمیدانیم چه بوده او هم مانند لئونارد و در محلی در دریای مدیترانه که مرکز تجارتی آسیای صغیر و مصر بود رشد میکند.
او هم مانند لئوناردو فیبوناچی بمشرق زمین مسافرت میکند این مشرق زمین است که سر سودائیی این دانش طلب را شیفته تر کرده و بالاخره سبب میشود که کنستانتین بیش از نیمی از عمر خود را در این عوالم صرف کند. او در حین مسافرتهایش که ابتدا بیشتر بخاطر دارو و وسائل طبی بوده، با طب اسلامی تماس نزدیک و دائم پیدا میکند در این زمان است که #ابن_سینا و #ابن_الهيثم یکی پس از از دیگری وفات یافته اند.
کنستانتین ابتدا در #بغداد و بعد اکراراً در حلب انطاکیه و شیزر ابن بطلان پزشک را ملاقات میکند.
ابن بطلان در این بین بخدمت ،امیر شیزر، پدر پدربزرگ #اسامة درآمده است. این زمانیست که ابن رضوان در مصر بتدریس طب مشغول بود.
کنستانتین در سن چهل سالگی بعنوان فروشنده دارو، سفری بجزیره #سیسیل میکند و از آنجا به #سالرنو که در همسایگی سیسیل است میرود و بدین ترتیب است که کنستانتین برای اولین بار پای در سرزمین «فرانکیها» میگذارد. در یکی از مذاکراتی که این مهمان شرقی با پزشکی که خود برادر حاکم سالرنو بود داشت و این مذاکره وسیله #اعرابی که در دربار این حاکم بودند ترجمه شد مشاهده میکند که عقب ماندگیی پزشکی اروپا در مقابل طب آسیائی، بفاصله از زمین تا آسمان است و قول میدهد که برای پزشکان سالرنو در آینده بجای داروهای سرزمینهای اسلامی طب اسلامی همراه بیاورد.
@tamadone_islami
داستان تأسیس این مدرسه بشکل افسانه درآمده است. ولی همانطور که دریافت هر افسانه رشته هائی از واقعیت هما بکار رفته، در اینجا نیز چنین است در یکی از این داستانها چهار نفر را مؤسسین این مدرسه میدانند یک یونانی، یک لاتینی، یک یهودی، و یک #عرب بنام «عدالا» که مسلماً این نام، غلط فهمیده شده «#عبدالله» است که اعراب در کتابهای خودشان از او نام برده اند.
در این افسانه چنین ذکر میشود که آن سه ملیت دیگر هم در زبان و ادبیاتشان از فرد متعلق بملیت خود نام برده اند.
اینکه یک #عرب_مسلمان در تأسیس مدرسه #سالرنو در جنوب ایتالیا که در سراسر قرن نهم میلادی تحت حکومت اسلامی بود و مدتی وسیله «سلطانی» حکومت میشده دخالت داشته قابل تصور است.
رابطه سالرنو با جزیره #سیسیل که کاملا در دست اعراب بود، بتنهائی کافیست که قرائنی را بوجود آورد.
قرائن بیشتری گاه و بیگاه مشاهده میشوند یکی از آنها مثلا یهودی بنام «دنولو» Donnolo است که در زندان نزد اعراب در شهر پارلمو زبان عربی یاد گرفت و بعد هم پس از آزاد شدن از زندان در جنوب ايتاليا هنر طبابت را نزد پزشکی عرب از اهالی بغداد باین سرزمین آمده بود، آموخت.
دلائل محکمتری در دست داریم که مؤسس اصلی این مدرسه #مسلمانان بوده اند. مسلماً شرح پر حرارت معلومات کم بهای طب رومی در قرن هشتم میلادی وسیله پزشکان سالرنو، موجب حیرت اروپائیان را که با علم طب سروکاری نداشتند فراهم میآورد.
ولی آنچه در سالرنو و نه در جای دیگر اروپا، ابتدا در دهه هفتم و هشتم قرن یازدهم میلادی مانند چشمه ای جوشان ظهور کرده و جاری میشود و معروفیت ابدی برای سالرنو همراه دارد و برحسب شعر آن جوان محصل سرتاسر پهنه زمین را فرا میگیرد این چشمه آن چشمه ئی نیست که منبعش معلومات طب رومی یا طب یونانی بوده باشد.
این ارثیه تمدن اسلامی است. صدو پنجاه سال قبل از آنکه #لئوناردو از شهر پیزا، علم ریاضی و اعداد عربی را همچون نهالی تازه در اروپا غرس کند #کنستانتین اهل تونس واقع در آفریقا هم علم پزشکی اسلامی را مانند آب رودی قوی و حیات بخش از راه سالرنو بسرزمین اروپا جاری ساخت.
ضمناً اینکه #کنستانتین_افریقی در تاریخ علم اروپا معروفیت فوق العاده زیادتری نسبت به لئوناردوی پیزائی (#فیبوناچی) دارد بخاطر اهمیت مقام علمی اش نیست بلکه بخاطر شیفتگی و از خودگذشتگی او در مورد هدفش بوده است وگرنه مقایسه مرتبه علمی این دو، به کبوتر در مقابل باز شبیه است.
و اکنون داستان نسبتاً واقعی طب سالرنو، وسیله کنستانتین و فداکاری او در این کار بطوریکه تاریخ نگاران بجای گذاشته اند البته پس از پاک کردن گردوخاک آن و جدا کردن اصول از فروع :
در همان سالی که راهب هیلد برند Hildebrand که بعدها بنام پاپ ژرژ هفتم معروفیت یافت چشم برجهان گشود ،#کنستانتین_افریقی عرب هم در در کارتاگو (کارتاژ تونس امروزی) متولد شد.او مسلمان آزاده یا غلامی بوده که بهر حال او بعدها مسیحی شد و اسم اصلی او را نمیدانیم چه بوده او هم مانند لئونارد و در محلی در دریای مدیترانه که مرکز تجارتی آسیای صغیر و مصر بود رشد میکند.
او هم مانند لئوناردو فیبوناچی بمشرق زمین مسافرت میکند این مشرق زمین است که سر سودائیی این دانش طلب را شیفته تر کرده و بالاخره سبب میشود که کنستانتین بیش از نیمی از عمر خود را در این عوالم صرف کند. او در حین مسافرتهایش که ابتدا بیشتر بخاطر دارو و وسائل طبی بوده، با طب اسلامی تماس نزدیک و دائم پیدا میکند در این زمان است که #ابن_سینا و #ابن_الهيثم یکی پس از از دیگری وفات یافته اند.
کنستانتین ابتدا در #بغداد و بعد اکراراً در حلب انطاکیه و شیزر ابن بطلان پزشک را ملاقات میکند.
ابن بطلان در این بین بخدمت ،امیر شیزر، پدر پدربزرگ #اسامة درآمده است. این زمانیست که ابن رضوان در مصر بتدریس طب مشغول بود.
کنستانتین در سن چهل سالگی بعنوان فروشنده دارو، سفری بجزیره #سیسیل میکند و از آنجا به #سالرنو که در همسایگی سیسیل است میرود و بدین ترتیب است که کنستانتین برای اولین بار پای در سرزمین «فرانکیها» میگذارد. در یکی از مذاکراتی که این مهمان شرقی با پزشکی که خود برادر حاکم سالرنو بود داشت و این مذاکره وسیله #اعرابی که در دربار این حاکم بودند ترجمه شد مشاهده میکند که عقب ماندگیی پزشکی اروپا در مقابل طب آسیائی، بفاصله از زمین تا آسمان است و قول میدهد که برای پزشکان سالرنو در آینده بجای داروهای سرزمینهای اسلامی طب اسلامی همراه بیاورد.
@tamadone_islami
✅آقای ( Louis-Pierre-Eugène Sédillot )
تاریخ نگار و خاور شانس مشهور فرانسوی :
عرب ها حاملان مشعل تمدن و معلمان ما بودند
@tamadone_islami
تاریخ نگار و خاور شانس مشهور فرانسوی :
عرب ها حاملان مشعل تمدن و معلمان ما بودند
@tamadone_islami
تاریخ و تمدن طلایی اسلام
✅آقای ( Louis-Pierre-Eugène Sédillot ) تاریخ نگار و خاور شانس مشهور فرانسوی : عرب ها حاملان مشعل تمدن و معلمان ما بودند @tamadone_islami
عرب ها حاملان مشعل تمدن و معلمان ما بودند
◾آقای ( Louis-Pierre-Eugène Sédillot )
تاریخ نگار و خاور شانس مشهور فرانسوی در کتاب خود درباره ملت عرب و مسلمانان که عظیم ترین امپراتوری علم را تاسیس کردند چنین می نویسد :
🧾متن :
باید لحظه ای توجه را به این نژاد عرب جلب کرد که در یک زمان پیروز میشود و هرگز تسلیم نمی شود و چهار هزار سال است که از ارائه همان صفات ممتاز و همان اخلاق و آداب و منش باز نمانده است. ما شاهد ظهور مردم بزرگی هستیم که امپراتوری آنها از رودخانه تاج از اسپانیا و پرتغال می گذرد تا گنگ بزرگترین رودخانه قاره هند امتداد دارد. حمل مشعل تمدن در شرق و غرب در حالی که #اروپا غوطه ور در تاریکی #قرون_وسطی سنت های یونان و روم را به کلی فراموش کرد. تجزیه کشورهای اسلامی مانع از حرکت علمی و ادبی عرب ها نمی شود ,خلفای بغداد و قرطبه و قاهره در گسترش هر چه بیشتر آن از هیچ کوششی فروگذار نکردند اگر آنها قدرت سیاسی خود را از دست بدهند نفوذ اخلاقی آنها همچنان در همه جا احساس خواهد شد. این تمدن عربی که ریشه های عمیق خود را در دنیای باستان دارد و ما امروز نیز با جستجوی دقیق منبع اصول دانش خود ردپای آن را می یابیم. خلاقیت های شگفت انگیز و اختراعات گرانبها تاثیر خود را حتی در اروپا نیز محسوس کرد و نشان داد که عرب ها واقعاً استادان ما معلمان ما هستند
📚منبع:
📓Book : HISTOIRE DES ARABES À PROPOS L. A. SÉDILLOT. pa PRÉFACE, lI, V
@tamadone_islami
◾آقای ( Louis-Pierre-Eugène Sédillot )
تاریخ نگار و خاور شانس مشهور فرانسوی در کتاب خود درباره ملت عرب و مسلمانان که عظیم ترین امپراتوری علم را تاسیس کردند چنین می نویسد :
🧾متن :
باید لحظه ای توجه را به این نژاد عرب جلب کرد که در یک زمان پیروز میشود و هرگز تسلیم نمی شود و چهار هزار سال است که از ارائه همان صفات ممتاز و همان اخلاق و آداب و منش باز نمانده است. ما شاهد ظهور مردم بزرگی هستیم که امپراتوری آنها از رودخانه تاج از اسپانیا و پرتغال می گذرد تا گنگ بزرگترین رودخانه قاره هند امتداد دارد. حمل مشعل تمدن در شرق و غرب در حالی که #اروپا غوطه ور در تاریکی #قرون_وسطی سنت های یونان و روم را به کلی فراموش کرد. تجزیه کشورهای اسلامی مانع از حرکت علمی و ادبی عرب ها نمی شود ,خلفای بغداد و قرطبه و قاهره در گسترش هر چه بیشتر آن از هیچ کوششی فروگذار نکردند اگر آنها قدرت سیاسی خود را از دست بدهند نفوذ اخلاقی آنها همچنان در همه جا احساس خواهد شد. این تمدن عربی که ریشه های عمیق خود را در دنیای باستان دارد و ما امروز نیز با جستجوی دقیق منبع اصول دانش خود ردپای آن را می یابیم. خلاقیت های شگفت انگیز و اختراعات گرانبها تاثیر خود را حتی در اروپا نیز محسوس کرد و نشان داد که عرب ها واقعاً استادان ما معلمان ما هستند
📚منبع:
📓Book : HISTOIRE DES ARABES À PROPOS L. A. SÉDILLOT. pa PRÉFACE, lI, V
@tamadone_islami