Telegram Web Link
Forwarded from هورداد
گفتم تو بگو شعر برایت چه بخوانم؟؟
گفتی غزل تلخ خداحافظی ات را !!!
#حمید_بیرانوند   
گر چه من خود ز عدم دلخوش و خندان زادم
عشق آموخت مرا شکلِ دگر خندیدن!
#مولانا
آسف
‏لأنكِ حزينة
‏ويداي بعيدتان.
متأسفم،
به خاطر اینکه غمگینی
و دستانم دور است.

لاادری.فارسیِ فاطمه بهارمست.
"چشمان ِ تو ،مرهم بود..."
‏و ما تدري نفسٌ ماذا تَكسبُ غدًا...

و هیچکس نمیداند که فردا چه خواهد کرد...
لقمان/۳۴
به صبح می‌رسد این روزگار دائم شب.
-سید تقی سیدی
شرمنده بابت این نبودن ها و دیر به دیر اومدن ها .‌.
احوال شریف تون ؟
بگذار من آن کسی باشم که می‌داند.
-از کتاب تولستوی و مبل بنفش
‏«تو آفریده شده‌ای تا تنهایی را با تو بیازمایند.»
می‌دانستم که نمی‌رسم؛
اما رفتم.
تمام شب، تمام روز ..

-هوشنگ گلشیری
‏... ز من شرمنده‌ای، از بس که کردی جور، می‌دانم!

-وحشی بافقی-
Forwarded from شَبدَر
“ دری که به سوی تو عمدا قفل می‌شود را هرگز نکوب.. “
‏گفت آن‌چه هیچ نمی‌گوید همه تن زبان است. به زبان حالْ حالِ خویش عرضه می‌کند که به زبانِ مَقال از آن حال حکایت نتوان کردن...

سهروردی
باشد از لعل تو یک بوسه تمنای دلم...
باشد از لعل تو یک بوسه تمنای دلم...
باشد از لعل تو یک بوسه تمنای دلم...
باشد از لعل تو یک بوسه تمنای دلم...
باشد از لعل تو یک بوسه تمنای دلم...
باشد از لعل تو یک بوسه تمنای دلم...
باشد از لعل تو یک بوسه تمنای دلم...
این کهنه جهان، به کس نماند باقی
رفتند و رویم و دیگر آیند و روند.
2024/10/01 14:34:32
Back to Top
HTML Embed Code: