Telegram Web Link
تفکر ،خروج از عالم مثال و رسیدن به توحید :

یکی از عرفا می گوید : هدف از سیر و سلوک رسیدن به معرفت است که به تدریج مراتب به دست می آید . یعنی با خروج از عالم ماده سپس مِثال سالک به عالم حقیقت می رسد .

رسیدن به این حقیقت نیازمند تذکر و تفکر مستمر است تا بفهمد غیر خدا هر چه هست عدم است که در وجود مطلق هیچ اصالتی ندارد .
آیة الله کمیلی خراسانی :
مشکات دل ، مطلب چهل و سوم ، ص ۴۷۰

#تفکر

@sserfan
راه رسیدن از فیزیک به متافیزیک دستور تفکر در شب است .
استاد صمدی آملی
شرح دروس معرفت النفس
#تفکر
@sserfsn
مراقبه ،عبور از سد قضاوت دیگران :

ذهن ما در هر ارتباطی با دیگران ،به راحتی در دام قضاوت دیگران به اسارت در می آید.پس از پایان هر ارتباطی ، در لفظ اونا رو به خدا می سپاریم ،اما حقیقتش این است که در عمل ، اونا را به ذهن می سپاریم نه به خدا...
ما خود را وادار کرده ایم که ساعت ها و بلکه روزها ، بر روی شخصی هرچند بی اهمیت فکر کنیم و در ذهن آن را بالا و پایین کنیم تا ببینیم در مورد ما چه فکر یا  قضاوتی می کند ،و هنوز در مورد شخص اول به نتیجه ای نرسیده ایم که در مواجهه با شخص بعدی قرار می گیریم و ذهن بدون اینکه از شخص اول نتیجه ای بگیرد ،شروع به بررسی قضاوت های شخص دوم در مورد خودش می کند و این سیر هم چنان ادامه دارد.
چهل یا پنجاه سال می گذرد و ذهن هم چنان از این شخص به اون شخص به  دنبال نتیجه ای برای پیدا کردن و شناسایی خود در دیگران است  اما بی نتیجه...
چون دیگران هیچگاه ما را تایید نخواهند کرد.
مراقبه این فرصت را به شما می دهد که پی به این چرخه ی احمقانه ببرید و خود را از این چرخه خارج و دیگران را از ذهن بیرون نمایید.

#مراقبه
#رهایی_از_قضاوت_دیگران

@sserfan
نماز شب :

ای طالب انس با حضرت دوست !
از جمله نوافلی که خیلی بر انجام آن تاکید شده ، نماز شب است و تو اد عظمت این نماز بی خبری که آن نوری است در مقابل ظلمت و انسی است از وحشت و خلوتی است از کثرت و از امام صادق علیه السلام رسیده که  :«نماز شب موجب رضایت پروردگار و محبّت ملائکه و سنّت انبیاء و نور معرفت و اصل ایمان و راحتی بدن وکراهت و ناخشنودی شیطان و سلاح بر دشمنان و موجب اجابت دعا و قبولی اعمال و برکت در رزق و شفیع بین انسان و ملک الموت و چراغ گور انسان و فرش پهلوی او در قبر و جواب منکر و نکیر و در قبر مونس و زائر انسان تا روز قیامت است و چون روز قیامت شود ، سایه ای بر بالای سر او و تاجی بر سر او و لباسی بر بدن او و نوری است که پیشاپیش او در حرکت بوده و پوششی بین او و آتش و حجّتی بین او و خداوند متعال و مایه ی سنگینی میزان و جواز و گذرنامه ی عبور او از صراط و کلید بهشت است» .

اسرار الصّلاة ، ص ۴۵۴ .
آیت الله میرزا جواد آقا تبریزی ره

#نماز_شب

@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل هفدهم :تفکر
(قسمت سوم )
ادامه...
مصادیق تفکر
الف . صفات خدا
وقتی به قرآن کریم مراجعه می شود ، مواردی را که سفارش شده درباره شان فکر کنید یا از کسانی که درباره این امور فکر می کنند، ستایش کرده همه برمی گردند به همین چیزهایی که گفته شد; مثلا، فکر در صفات خداست تا انسان در مصداق معبودش اشتباه نکند، آن را با بت ها و با اوهام عوضی نگیرد; چون فطرتا انسان خداشناس است .

مشرکان، بخصوص آن ها که قرآن نقل کرده، منکر خالق نبودند: «و لئن سالتهم من خلق السموات و الارض لیقولن الله .» (لقمان: 25) بسیاری از آن ها می گفتند: اصلا خدا به ما دستور داده است که این بت ها را پرستش کنیم تا به او نزدیک بشویم . پس باید فکر کرد در اینکه آیا واقعا این بت ها می توانند معبود واقع شوند; می توانند ما را به خدا نزدیک کنند؟ آیا واقعا خدا چنین دستوری داده است؟ پس، بخشی از مطالبی که باید در باره اش فکر کرد چیزهایی است که بر می گردد به این که ما صفات خدا را بهتر بشناسیم تا در شناخت مصداق اشتباه نکنیم .

بخشی از موارد فکر، فکر در نعمت های خداست، تا انگیزه عبادت پیدا کنیم، انگیزه شکر کردن پیدا کنیم . آیات بسیاری در این زمینه، نعمت های خدا را بازشماری می کنند; در زمین، در آسمان، روزی به شما داده، ابر را چگونه پدید آورده، باران را چگونه نازل کرده، از باران چگونه گیاه رویانده است، از گیاه تناول می کنید، حیوانات شما مرکب های شمایند از آن ها استفاده می کنید، ... موارد زیادی را قرآن در این زمینه برمی شمارد; برای این که بشر درباره شان فکر کند . به دنبالش هم می فرماید: «ان فی ذلک لآیات لقوم یتفکرون .» (رعد: 3)

بعضی چیزها درباره خود انسان هستند; چگونه شما آفریده شدید، ما شما را چگونه از نطفه ای خلق کردیم، به کجا رساندیم! به شما فهم دادیم، شعور دادیم، معرفت دادیم، اراده دادیم . یا در گذشته چه کمبودهایی داشتید، ما این ها را جبران کردیم، فقیر بودید غنی تان کردیم، ترس داشتید شما را به امنیت رساندیم: «تخافون ان یتخطفکم الناس فآواکم و ایدکم بنصره » (انفال: 26) اطراف شما را دشمنان فرا گرفته بودند، می توانستند شما را مثل طعمه ای بربایند ما به شما امنیت دادیم، عزت دادیم، قدرت دادیم، بر دشمنانتان پیروز کردیم . که چه؟ که شما خدا را بیشتر بشناسید، تا بیشتر در صدد تقرب به او برآیید، در صدد شکر نعمت های او برآیید، تا چه؟ تا در نهایت، به نعمت ابدی، که خدا شما را برای آن آفریده است، برسید . آخرش این است که خدا همه این یادآوری ها را می کند; برای این که شما لیاقت دریافت رحمت بیش تری پیدا کنید .
ادامه دارد ...
#تفکر

http://T.me/sserfan
"تفکر" موجب جاری شدن فیض حقّ می گردد:

"تفکر" از بهترین کد های کشف اسرار عالَم است .
حضرت آقا تعریف می کنند که در یک شب تابستانی در اثر حضور و ذکر حالی‌ برایشان پیدا شده بود
می گفتند: همینطور که به پشت دراز کشیده بودم  به چهره دل آرای آسمان نگاه میکردم و از آن لذت میبردم
که این برای من خاطره ای به یاد ماندنی به یادگار گذاشت .

همینطور که به آفریده های خدا می اندیشیدم در آن دل شب شروع به گریه وزاری کردم مانند بچه ای که تازه به دنیا آمده! !
در این لحظه بود که "عشق" به مانند مادری مرا به آغوش گرفت و دلداریم داد و گفت: حالا که خود را از اخلاق ناروا نجات دادی این حقیقت را به تو هدیه میکنم:
            
همه یار است و نیست غیر از یار
واحدی جلوه کرد و شد بسیار

درواقع این شعرثمره تفکر حضرت آقا در آن شب بود.

کتاب شرح مراتب طهارت 
استاد صمدي آملي
#تفکر

@sserfan
عارف واصل حضرت آیت الله بهاالدینی (ره): بنده چهار سال مدام مشغول تفکر بودم؛ تا این که دری به رویم باز شد.
یاد ها و خاطره ها
#تفکر
@sserfan
‍ نهایت مراقبه :

آیا مراقبه پایانی دارد و می­شود که عارف بالله از مراقبه بی ­نیاز باشد؟

جواب این است که اولیای برجستة حق (انبیاء و امامان(ع)) عصمت ذاتی دارند و اهرمن به آنان راه ندارد و به مضمون حدیث قدسیِ « بندة من!
مرا اطاعت کن که تو را مثل خودم قرار می­دهم»، آنان در حضرت حق­اند و حق در قلب آنان است و در نتیجه خودِ مراقب در جان آن­هاست.

می ­ماند دیگران از اهل عرفان که با ثبات قدم از طریق شریعت به طریقت و اعمال و اخلاقِ عملیِ پایدار رسیدند و بر اثر مجاهدت شرعیه به نور طاعات متجلّی شدند،‌آن­گاه در لقای جانان قدم برداشتند و برای رسیدن به فناء فی الله از هیچ مراقبة قلبی دریغ نورزیدند و به دنیا و عقبی' توجّه نکردند و بعضی­ها به عصمت عرضی (همانند سلمان) رسیدند.

باید گفت که اینان ملکات نفسانی و شیطانی ندارند. چون از بحار عصمت ذاتی به جان آنان آب حیات وارد گردیده و ملکاتشان رحمانی شده است.

امّا پایین­تر از اینان کسانی هستند که هر صفت رذیله را که دور کردند، صفت ممدوحی را جایگزین آن نمودند.

سالک تا از ابلیس و شیطان نفس اطمینان و امنیّت پیدا نکرده باید مراقبۀ کامل داشته باشد.

اگر صفتی همانند ایثار ملکة جانش شده باشد، می­توان گفت که مراقبه در این صفت لزومی ندارد. امّا در دیگر مسایل و نفس، کاربردش حتمی می­باشد .             
مراقبه سالکین
استاد سید علی اکبر صداقت

#مراقبه

@sserfan
مراقبه ،رهایی از "خود" :

بسيار ضد و نقيض است كه هرگاه ما از هستي جدا و مستقل مي شويم به اسارت مي افتيم. استقلال ما به اسارت ما مي انجامد. هرگونه حد و مرزي ما را به بند مي كشد. هرگونه محدوده اي محدوديت مي آفريند.

ديوارهايی را كه دور خود كشيده اي خراب كن تا آزاد شوي! تا همه آسمانها و ستارگان از آن تو مي شود و بتواني جرعه اي از جام عشق، حقيقت و خداوندي سر كشي.

با ديوارهايي كه " خود " مي آفريند فقط مي توان در دروغ، در تنفر و در شرارت زندگي كرد زيرا ما در جايي نا درست ريشه مي دوانيم. هستي ما وارونه مي شود. همچون برگي از درخت مي شويم كه گمان مي كند از درخت مستقل است. پندار مستقل بودن به رنگ باختن برگ خواهد انجاميد. شيره اي در جانش روان نخواهد شد. سبزي در وجودش جاري نخواهد شد. برگ كم كم پژمرده خواهد شد و خواهد مرد. همين كه برگ پندار جدا و مستقل بودن از درخت را دور بيندازد در مي يابد " من جزيي از درخت هستم و درخت جزيي از زمين و زمين جزيي از منظومه شمسي و منظومه شمسي جزيي از كيهان. "

حتي برگي كوچك نيز به اندازه بزرگترين خورشيد، جزيي اساسي از كل است. در هستي هيچ سلسله مراتبي وجود ندارد، زيرا هستي يكي است. سلسله مراتب نيازمند رتبه و رقم است چيزي برتر و چيزي پست تر است. اما همه هستي يكي است! از اينرو كوچكترين برگ علف به اندازه بزرگترين سياره اهميت دارد.

هيچ چيزي برتر و هيچ چيزي پست تر نيست. اين آگاهي، شكوه دربند شده تو را رها مي سازد. ناگهان چنان احساس پهناوري و بيكراني مي كني كه كاري نمي تواني بكني جز به وجد آمدن و جشن گرفتن. كاري نمي تواني بكني جز رقصيدن و آواز خواندن.

#مراقبه
@sserfan
سحر خیزی :

به جان عزیزت سوگند که نبوده است هیچ پیامبری و ولیّ خدایی جز اینکه هر چه داشته از برکت شب خیزی بوده . و وصل هر صاحب وصلتی، و قرب هر مقرّبی و لقای هر صاحب لقایی در سحر بوده.          

 آن قدح باده که شب دهند جاودانه مستیت بخشد! و آن حیاتی که بر جانت رسد از نو هستی ات بخشد. 

سحر دعوت از خواص است و هر بی سرو پا را در این بزم ره نیست. اگر توفیقی تو را دست می دهد خدا را شکر گزار که توفیقت دادند چون سر آمرزشت دارند.    

 آن را که سر راز و نیاز عاشقانه سحر است، شب را با شکم انباشته خوابیدن توفیق حاصل نشود.        
حضرت استاد کریم محمود حقیقی
ساغر سحر

#نماز_شب

@sserfan
شب قدر، فرصتی برای تفکر و تصمیم گیریهای مهم

شب قدر، تعیین سرنوشت است. بی گمان همه نیز به دنبال زیباترین تقدیر و بهترین سرنوشت برای خویشند، اما اینکه زیباترین تقدیر و بهترین سرنوشت، چه می تواند باشد، نیازمند اندیشه و تفکر است. پس شب قدر، شب اندیشه و تفکر نیز است. در حقیقت، با اندیشه و تفکر است که انسان می تواند تصمیم های مهم در زندگی خویش بگیرد. آن همه توصیه به عبادت و دعا در این شب برای آن است که آدمی به خود آید و در تعیین سرنوشت خویش اثرگذار باشد. در واقع، پیام اصلی شب زنده داری در شب قدر، «درک سهیم بودن انسان در ساختن تقدیر و سرنوشت خویش به دست خویشتن» است. این ما هستیم که به هر میزان که در آن شب موفق به عزم و اراده می شویم، در سرنوشت خویش اثر می گذاریم و البته بدیهی است که آن گاه تأثیر درست و مناسب و حکیمانه بر سرنوشت خود خواهیم داشت که به درستی در آن تأمل و اندیشه کنیم و سره را از ناسره باز شناسیم. چه بسا انسان هایی که در شب قدر به جای عبادت بدنی، به عبادت ذهنی؛ یعنی فکر کردن و اندیشه نمودن می پردازند و از این رهگذر، به دستاوردهای بسی مهم تر و والاتر از عبادت بدنی دست می یابند. بر اثر اندیشیدن، آدمی به سوی نیکوکاری و انجام کارهای شایسته سوق داده می شود. حضرت علی(ع) می فرماید: «التفکر یدْعُوا اِلَی البِرِّ وَ الْعَمَل به؛ تفکر، [آدمی را] به سوی نیکی و عمل به نیکی فرا می خواند».

در اثر اندیشه است که انسان به بیداردلی و دلی آگاه دست می یابد. حضرت علی(ع) فرمود: «نَبِّه بِالْفِکر قَلْبَک؛ قلبت را با اندیشه، به آگاهی برسان.» به واسطه فکر است که آدمی تا آنجا به پیش می رود که هم وزن عیسی مسیح(ع) می شود. روزی حواریون از عیسی مسیح(ع) پرسیدند: «یا روح الله، آیا امروز در زمین، همانند تو هست؟» فرمود: «آری، هر که به هنگام سخن گفتن به یاد خداست و به هنگام خاموش بودن، در حال اندیشه است و نگاه او از روی تفکر و عبرت گرفتن است، او همانند من است».

در اثر لحظه ای اندیشیدن است که آدمی به پاداشی فراتر از یک سال عبادت دست می یابد. حضرت رسول(ص) فرمود: «یک ساعت [لحظه] اندیشه، فراتر از یک سال عبادت است».

به تعبیر غزالی، «فکر، کلید انوار و سرچشمه بینایی و دام علوم و معارف است. ثمره فکر، علم هاست و حال ها و عمل ها و چون در اثر اندیشه، علم در دل حاصل آید، دل اصلاح شود و چون دل اصلاح شود، اَعمال جوارح نیز اصلاح گردد. پس عمل، تابع حال است، و حال، تابع علم، و علم، تابع فکرت است. پس آشکار شد که فکر، مبدأ و کلید همه خیرات است و این است آنچه فضیلت «تفکر» را بر تو روشن می کند و معلوم می نماید که فکر، بهتر از «ذکر» است؛ چه در فکر، هم ذکر نهفته است و هم چیزی بیشتر از ذکر، و ذکر دل، بهتر از ذکر زبان و عبادت جوارح است... محمد بن واسع گفت: مردی از اهل بصره، پس از وفات «ابی ذر»، پیش همسر او «اُمّ ذر» رفت و از عبادت ابوذر پرسید. گفت: عبادت او به این شکل بود که همه روزه در گوشه خانه می نشست و به تفکر می پرداخت».

#شب_قدر
#تفکر

@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل هجدهم  :تفکر
(قسمت چهارم )

ادامه...
مصادیق تفکر  :
ب_هدفمندی خلقت
یک بخش دیگر از تفکر  درباره این است که این عالم، با این همه اسرار و حکمت سرسری نیست; این نظام با این پیچیدگی، با این حکمت ها بی هدف آفریده نشده، عبث نیست . حالا که عبث نیست، پس باید غایتی داشته باشد، باید هدفی از این خلقت منظور باشد .

پس شما را برای چه آفریدیم و این عالم را برای چه در اختیار شما قرار داده ایم، از خورشید گرفته تا آب دریاهایش، کوه هایش، معادن، پرندگان، وحوش، برای چی این ها را آفریده است؟

آیه 190 سوره آل عمران را ملاحظه بفرمایید: «ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لآیات لاولی الالباب .» یکی از چیزهایی که قرآن خیلی بر آن تکیه می کند، پشت سر هم آمدن شب و روز است . اختلاف لیل و نهار، یعنی جانشین شدن شب و روز، نه اختلافات ساعات . مکرر می فرماید، ببینید شب و روز را خدا چگونه برای شما قرار داده است! اگر همه شب بود، چه می کردید؟ اگر همه روز بود و شرایط برای استراحت شما فراهم نمی شد، چه می کردید؟ «قل ارایتم ان جعل الله علیکم النهار سرمدا الی یوم القیامة من اله غیر الله یاتیکم بلیل تسکنون فیه » ؟ (قصص: 72)

قرآن هیچ چیز را فروگذار نمی کند; از هر چه از محیط فکر شما و از متعلق فکر شما خارج است . اطرافتان به هر چه نگاه کنید، جای فکر کردن دارد، اما نه تنها درباره اینکه فقط روابط پدیده ها را به صورت یک علم کشف کنید; آن سر جای خودش . آنچه مهم است، این است که رابطه اش را با خدا درک کنید . همه عالم درباره همه پدیده ها فکر می کنند، هر کس در بخشی بیش تر . ولی این ها کارساز نیست، شما باید فکر کنید تا رابطه این ها را با خدا کشف کنید .

خدا این ها را چگونه برای شما خلق کرده و چه روابطی، چه حکمت هایی، چه اسراری در اینها قرار داده است؟ این فکر است که برای شما سازنده است، نه هر فکری . «ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لآیات لاولی الالباب .» اگر مغز دارید، اگر فقط پوست نیستید، اگر پوچ نیستید، اگر پوک نیستید، باید درباره این ها بیندیشید; یعنی آدمیزاده ای که درباره این ها نیندیشد و به این ها توجه نکند، مثل گردوی پوک است، نتیجه اش هم این می شود که عالم را پوچ می انگارد .

این گرایش های پوچ انگاری، نیهیلیستی از همین جاست: وقتی انسان رابطه این ها را با خدا درک نکند، می گوید: می آیند و می روند; یک وقت باران می آید، یک وقت نمی آید; یک وقت سیل می آید، یک وقت نمی آید; همین است دیگر . اما چه حکمتی در کار است، چه رابطه ای در این ها هست، چه کسی این کارها را می کند، برای چه می کند، به این نمی اندیشد، اسرارش را درک نمی کند، می گوید پوچ است; مثل کوزه گری که کوزه ها را بسازد و وقتی خوب ساخته شد و رنگ آمیزی کرد، همه را بشکند; مانند شعری که به خیام نسبت داده می شود .
ادامه دارد ...

#تفکر

http://T.me/sserfan
ضرورت تفکر و توجه به نفس در تمام مراتب سلوک  :

انسان پس از رسیدن به یقظه و بیداری نسبت به سلوک الی الله ، بایستی در خصوص شناخت خود فکر کند ؛ یعنی بیاندیشد که از کجا آمده ، در کجاست و به کجا خواهد رفت !

البته این تفکر به ابتدای سلوک منحصر نیست و سالک ، هر قدر که سیر می کند ، با چهره ی پوشیده و جدیدی از خود آشنا می شود ؛ بنابراین سالک همواره نسبت به مراتب بالاتر حقیقت خویش ، از خود غافل است و همّت حرکت به سوی مراحل بالاتر و انگیزه ی رسیدن به آن درجاتِ از خودیابی را تنها با تفکر در خود و شناخت جایگاه و منزلت خود خواهد یافت . بنابراین سالک در هیچ مرحله ای از سلوک ، نباید از تفکر در خود دست بکشد تا اینکه شاهد مقصود را در آغوش کشد و به ولایت کلّیه الهیّه نائل شود .
مرحوم آیت اله محمد شجاعی ره
مقالات

#تفکر

@sserfan
2024/09/27 21:32:37
Back to Top
HTML Embed Code: