به کرامات و کار های خارق العاده دلخوش نباشید :
عالم ربّانی حضرت آیت الله حاج سید حسین یعقوبی قائنی (حفظه الله) در کتاب شریف سفینة الصّادقین می فرمایند :
"کرامات و کارهای خارق العاده هیچ کدام نمی تواند برای انسان اسباب دلخوشی باشد ؛ زیرا اینها به خودی خود دلیل قرب انسان به خداوند متعال نیست. بلعم باعورا با اینکه اسم اعظم داشت و دعایش مستجاب بود ، ولی عاقبتش به گمراهی انجامید و مورد غضب الهی قرار گرفت . پس به این چیزها نمی توان اعتماد کرد .
استاد ما آقای انصاری قدس سره می فرمودند : تنها دو چیز است که اگر سالک آن را در خود یافت می تواند به آن دلخوش و امیدوار شود : یکی محبت و دیگری اخلاص. اگر انسان در کارهایش اخلاص دید و در قلبش نسبت به خدای متعال محبت یافت ، جای دلخوشی است .
میزان قُرب انسان به خدای متعال به محبت او است . اگر خداوند ذره ای محبت عطا کند همه ی کارها آسان می شود . و در واقع اخلاص هم به معنای حقیقی آن از غیر محب ساخته نیست ؛ زیرا تا انسان حبّ نفس را دارد نمی تواند برای خدا کار کند . اگر خدا را هم بخواهد برای خودش می خواهد ، اما اگر محبت خداوند نصیب کسی شود اول قدم او این است که پا روی خودش میگذارد و دیگر خودش را نمی بیند و طالب چیزی جز او نیست . آن وقت تمام اعمال او خالص و برای خدا می شود . پس کمال اخلاص هم پیدا نمی شود مگر با محبت .
کتاب سفینه الصّادقین ، صفحات 470 و 471
#اخلاص
#کرامت
@sserfan
عالم ربّانی حضرت آیت الله حاج سید حسین یعقوبی قائنی (حفظه الله) در کتاب شریف سفینة الصّادقین می فرمایند :
"کرامات و کارهای خارق العاده هیچ کدام نمی تواند برای انسان اسباب دلخوشی باشد ؛ زیرا اینها به خودی خود دلیل قرب انسان به خداوند متعال نیست. بلعم باعورا با اینکه اسم اعظم داشت و دعایش مستجاب بود ، ولی عاقبتش به گمراهی انجامید و مورد غضب الهی قرار گرفت . پس به این چیزها نمی توان اعتماد کرد .
استاد ما آقای انصاری قدس سره می فرمودند : تنها دو چیز است که اگر سالک آن را در خود یافت می تواند به آن دلخوش و امیدوار شود : یکی محبت و دیگری اخلاص. اگر انسان در کارهایش اخلاص دید و در قلبش نسبت به خدای متعال محبت یافت ، جای دلخوشی است .
میزان قُرب انسان به خدای متعال به محبت او است . اگر خداوند ذره ای محبت عطا کند همه ی کارها آسان می شود . و در واقع اخلاص هم به معنای حقیقی آن از غیر محب ساخته نیست ؛ زیرا تا انسان حبّ نفس را دارد نمی تواند برای خدا کار کند . اگر خدا را هم بخواهد برای خودش می خواهد ، اما اگر محبت خداوند نصیب کسی شود اول قدم او این است که پا روی خودش میگذارد و دیگر خودش را نمی بیند و طالب چیزی جز او نیست . آن وقت تمام اعمال او خالص و برای خدا می شود . پس کمال اخلاص هم پیدا نمی شود مگر با محبت .
کتاب سفینه الصّادقین ، صفحات 470 و 471
#اخلاص
#کرامت
@sserfan
دلا تا چند باشی غافل از شب
بکوش از جان که یابی حاصل از شب
بود قدر و بهای شب به از روز
به شب نالند عشاق جگر سوز
به روز ار با خودی، شب با خدا باش
ز خود بیگانه با حق آشنا باش
مکش دست طلب از دامن شب
که عاشق را رساند شب به مطلب
به شب باز است باب رحمت دوست
خوش آنکس کو مقیم درگه اوست
به شب خلوت گزیند یار با یار
که شب بسته است در بر روی اغیار
@sserfan
بکوش از جان که یابی حاصل از شب
بود قدر و بهای شب به از روز
به شب نالند عشاق جگر سوز
به روز ار با خودی، شب با خدا باش
ز خود بیگانه با حق آشنا باش
مکش دست طلب از دامن شب
که عاشق را رساند شب به مطلب
به شب باز است باب رحمت دوست
خوش آنکس کو مقیم درگه اوست
به شب خلوت گزیند یار با یار
که شب بسته است در بر روی اغیار
@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل پانزدهم :اخلاص
(قسمت بیست و یکم )
ادامه...
مراتب اخلاص
مقام اخلاص یکی از عالی ترین مراحل تکامل و سیر و سلوک است.در اثر اخلاص،قلب،مرکز تابش انوار الهی می گردد و حکمت و دانش از قلب بر زبان جاری می شود.
اخلاص دارای مراتب و درجاتی است،اقل مرتبه اش این است که انسان عبادت هایش را از شرک و ریا و خودنمایی خالص نماید و فقط برای خدا انجام دهد.این مقدار از اخلاص،شرط صحت عبادت می باشد و بدون آن،تقرب حاصل نمی شود.ارزش عمل به نیت پاک و اخلاص از شرک و ریاء است.
عبادتی مورد قبول خدای متعال قرار می گیرد و سبب قرب و کمال می شود که از هرگونه ریا و خودخواهی و خودنمایی خالص بوده،فقط و فقط برای خدا انجام بگیرد.معیار قبول و ارزش عمل ،اخلاص است.هر چه اخلاص بیشتر باشد عمل نیز کاملتر و ارزشمندتر خواهد بود.
عبادت کنندگان چند دسته اند:
دستۀ اول :
کسانی هستند که به خاطر خوف از عذاب الهی و آتش دوزخ خدای را عبادت می کنند.
دستۀ دوم :
به امید نیل به نعمت های بهشتی و ثواب های اخروی از اوامر و نواهی الهی اطاعت می کنند.این گونه مقاصد ضرری به صحت عمل نمی زند.عمل اینان درست است و موجب تقرب و ثواب می شود.زیرا قرآن و احادیث برای ارشاد و هدایت مردم غالباً از این دو روش استفاده نموده اند.بعلاوه خود پیامبر اکرم(ص) و اولیاء الهی نیز از عذاب های خدا می ترسیدند و جزع و فزع می کردند و به بهشت و نعمت های آن اظهار اشتیاق و امیدواری می نمودند.
دستۀ سوم :
کسانی هستند که به شکرانۀ نعمت های خدا او را پرستش می کنند.چنین قصدی نیز با اخلاصی که شرط قبولی اعمال است منافات ندارد.لذا در احادیث برای ترغیب مردم به اطاعت،نعمت های الهی را یادآور می شود تا به پاس آنها از اوامرش اطاعت نمایند.حتی خود پیامبر و ائمه اطهار نیز گاهی برای توجیه در جدیت در عبادت می فرمودند : افلا اکون عبداً شکوراً.
گر چه عمل این سه گروه مورد قبول واقع می شود لیکن عمل دستۀ سوم از امتیاز و ارزش بیشتری برخوردار می باشد.چون اخلاص بیشتری دارند.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: کسانی که خدا را عبادت می کنند سه دسته اند : گروهی برای نیل به ثواب های اخروی خدای را عبادت می کنند،این روش تجارت پیشه گان است،دستۀ دیگر،به جهت ترس از عذاب عبادت می نمایند و چنین عبادتی نظیر اطاعت بردگان است.دستۀ سوم،به شکرانۀ نعمت های الهی عبادت می کنند و این،عبادت آزادگان است.
دستۀ چهارم :
کسانی که به منظور تکمیل نفس و پرورش روح عبادت می کنند.چنین قصدی نیز به اخلاص که از شرائط صحت عمل می باشد،لطمه ای وارد نمی سازد.
دستۀ پنجم :
بندگان مخصوص و ممتاز الهی هستند که چون خدا را خوب می شناسند و او را منبع همۀ کمالات و خیرات می دانندپرستش می کنند. چون به عظمت و قدرت بی پایان الهی توجه دارند و جز او مؤثر دیگری را سراغ ندارند،تنها او زا لایق پرستش می دانند و به همین جهت خدای را دوست دارند و در برابر قدرت و عظمتش خضوع و خشوع می کنند،این عالی ترین مرتبۀ اخلاص می باشد.
منبع :خود سازی از ابراهیم امینی ص۲۶۲
ادامه دارد...
#اخلاص
#ریا
@sserfan
عامل پانزدهم :اخلاص
(قسمت بیست و یکم )
ادامه...
مراتب اخلاص
مقام اخلاص یکی از عالی ترین مراحل تکامل و سیر و سلوک است.در اثر اخلاص،قلب،مرکز تابش انوار الهی می گردد و حکمت و دانش از قلب بر زبان جاری می شود.
اخلاص دارای مراتب و درجاتی است،اقل مرتبه اش این است که انسان عبادت هایش را از شرک و ریا و خودنمایی خالص نماید و فقط برای خدا انجام دهد.این مقدار از اخلاص،شرط صحت عبادت می باشد و بدون آن،تقرب حاصل نمی شود.ارزش عمل به نیت پاک و اخلاص از شرک و ریاء است.
عبادتی مورد قبول خدای متعال قرار می گیرد و سبب قرب و کمال می شود که از هرگونه ریا و خودخواهی و خودنمایی خالص بوده،فقط و فقط برای خدا انجام بگیرد.معیار قبول و ارزش عمل ،اخلاص است.هر چه اخلاص بیشتر باشد عمل نیز کاملتر و ارزشمندتر خواهد بود.
عبادت کنندگان چند دسته اند:
دستۀ اول :
کسانی هستند که به خاطر خوف از عذاب الهی و آتش دوزخ خدای را عبادت می کنند.
دستۀ دوم :
به امید نیل به نعمت های بهشتی و ثواب های اخروی از اوامر و نواهی الهی اطاعت می کنند.این گونه مقاصد ضرری به صحت عمل نمی زند.عمل اینان درست است و موجب تقرب و ثواب می شود.زیرا قرآن و احادیث برای ارشاد و هدایت مردم غالباً از این دو روش استفاده نموده اند.بعلاوه خود پیامبر اکرم(ص) و اولیاء الهی نیز از عذاب های خدا می ترسیدند و جزع و فزع می کردند و به بهشت و نعمت های آن اظهار اشتیاق و امیدواری می نمودند.
دستۀ سوم :
کسانی هستند که به شکرانۀ نعمت های خدا او را پرستش می کنند.چنین قصدی نیز با اخلاصی که شرط قبولی اعمال است منافات ندارد.لذا در احادیث برای ترغیب مردم به اطاعت،نعمت های الهی را یادآور می شود تا به پاس آنها از اوامرش اطاعت نمایند.حتی خود پیامبر و ائمه اطهار نیز گاهی برای توجیه در جدیت در عبادت می فرمودند : افلا اکون عبداً شکوراً.
گر چه عمل این سه گروه مورد قبول واقع می شود لیکن عمل دستۀ سوم از امتیاز و ارزش بیشتری برخوردار می باشد.چون اخلاص بیشتری دارند.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: کسانی که خدا را عبادت می کنند سه دسته اند : گروهی برای نیل به ثواب های اخروی خدای را عبادت می کنند،این روش تجارت پیشه گان است،دستۀ دیگر،به جهت ترس از عذاب عبادت می نمایند و چنین عبادتی نظیر اطاعت بردگان است.دستۀ سوم،به شکرانۀ نعمت های الهی عبادت می کنند و این،عبادت آزادگان است.
دستۀ چهارم :
کسانی که به منظور تکمیل نفس و پرورش روح عبادت می کنند.چنین قصدی نیز به اخلاص که از شرائط صحت عمل می باشد،لطمه ای وارد نمی سازد.
دستۀ پنجم :
بندگان مخصوص و ممتاز الهی هستند که چون خدا را خوب می شناسند و او را منبع همۀ کمالات و خیرات می دانندپرستش می کنند. چون به عظمت و قدرت بی پایان الهی توجه دارند و جز او مؤثر دیگری را سراغ ندارند،تنها او زا لایق پرستش می دانند و به همین جهت خدای را دوست دارند و در برابر قدرت و عظمتش خضوع و خشوع می کنند،این عالی ترین مرتبۀ اخلاص می باشد.
منبع :خود سازی از ابراهیم امینی ص۲۶۲
ادامه دارد...
#اخلاص
#ریا
@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل پانزدهم :اخلاص
(قسمت بیست و دوم )
ادامه...
ریای معکوس و اخلاص :
برخی صوفیه که به ملامتیه شهرت یافتهاند، برای دستیابی بهتر و سریعتر به اخلاص دست به «ریای معکوس» میزنند؛ مثلاً شراب در دست میگیرند و از جلوی چشم متدینان میگذرند و بعد آن را معدوم میسازند. یا نیت نمیکنند و به نماز میایستند و در نمازِ صوری به این سو و آن سو مینگرند و یا دیگر مبطلات یا منافیات را بجا میآورند و ... البته و صد البته در اینگونه کارها قصد تهذیب نفس و خوارکردن آن و تقرّب به پروردگار دارند و منطقشان این است که سالک نباید به دنبال ننگ و نام باشد و این یعنی رندی که چون گنج، هرکس را بدان راهی نیست.
فرصت شمر طریقۀ رندی که این نشان
چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست
کتابهای تذکره که در شرح حال صوفیان است، پر است از مصادیق «ریای معکوس».
نقد نظریۀ ریای معکوس :
آبروی مؤمن از آن پروردگار است و نه از آن او، لذا این آبرو محترم است و حفظش بر همگان واجب است تا آنجا که نه تنها فدا کردن مال برای حفظش مورد تأکید است بلکه بهترین مال هر کس، مالی است که بدان آبرویش را نگه دارد.
«إِنَّ خَیرَ مَالِكَ مَا وَقَیتَ بِهِ عِرْضَك» .عجبا! کعبهای که «قیاماً للناس» است و لشکر فیلسوار ابرهه به خاطر شكستن حرمت آن عذاب میشوند، حرمتی کمتر از حرمت یک مؤمن دارد.
حفظ حرمت مؤمن بر همه و در درجۀ نخست بر خود او لازم است و بدین دلیل مؤمن حق ندارد گناهش را در پیشگاه غیر حق تعالی بازگو کند. اگرچه آن غیرخدا، پاپ اعظم که به پندار بعضی نماینده خدا و عیسی شمرده میشود، باشد. قرض کردن در غیر ضرورت شدید برای مؤمن مکروه است، زیرا مایۀ ذلّت اوست. اجتناب از مواضع تهمت بر مؤمن به همین جهت لازم است.
دیدگاه ملامتیه خود نوعی شرک است. کسی که به خاطر شکسته شدن در نزد دیگران دست به «ریای معکوس» میزند، یعنی در کنار حضرت حق کسی یا کسانی را میبیند که آنها متوجّه اویند و او به سوی آنها توجّه میکند و میکوشد تا شخصیت خود را در نزد آنان تخریب کند تا نفسش شکسته شود. آیا دیدن غیر حق و توجّه به غیر حق، هرچند به منظور درهم شکستن صَولت نفس، شرک نیست؟ سالک راستین جز حق نمیخواهد و نمیبیند. او برای غیر حق ارزشی قائل نمیشود که بخواهد برای آن کاری انجام دهد.
:نفسِ عمل به همۀ دستورات شرع، هدف مورد نظر ملامتیون را تأمین میكند. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم زاهدترین مردم بود؛ بر الاغ برهنه سوار میشد و کسی را هم پشتش سوار میکرد. این عمل امروزه مانند آن است که بزرگی همانند رئیس جمهور دوتَرکه با دوچرخه در خیابان براند. آیا این کار نفس آدمی را خوار نمیسازد؟ آیا این مصداق شکستن نفس نیست؟ لباس رسول الله همیشه از ارزانترین پارچهها و همراه با چندین وصله بود، آیا این تربیت نفس نیست؟ پیامبر با دست خود از بز شیر میدوشید و به یاران میبخشید، آیا این غیر از شکستن نفس است؟ عیسی مسیح روزی پای حواریین خود را شست، آیا این تهذیب نفس نیست؟
منبع :کتاب سیر و سلوک -حاج شیخ علی رضایی
ادامه دارد...
#اخلاص
#ریا
@sserfan
عامل پانزدهم :اخلاص
(قسمت بیست و دوم )
ادامه...
ریای معکوس و اخلاص :
برخی صوفیه که به ملامتیه شهرت یافتهاند، برای دستیابی بهتر و سریعتر به اخلاص دست به «ریای معکوس» میزنند؛ مثلاً شراب در دست میگیرند و از جلوی چشم متدینان میگذرند و بعد آن را معدوم میسازند. یا نیت نمیکنند و به نماز میایستند و در نمازِ صوری به این سو و آن سو مینگرند و یا دیگر مبطلات یا منافیات را بجا میآورند و ... البته و صد البته در اینگونه کارها قصد تهذیب نفس و خوارکردن آن و تقرّب به پروردگار دارند و منطقشان این است که سالک نباید به دنبال ننگ و نام باشد و این یعنی رندی که چون گنج، هرکس را بدان راهی نیست.
فرصت شمر طریقۀ رندی که این نشان
چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست
کتابهای تذکره که در شرح حال صوفیان است، پر است از مصادیق «ریای معکوس».
نقد نظریۀ ریای معکوس :
آبروی مؤمن از آن پروردگار است و نه از آن او، لذا این آبرو محترم است و حفظش بر همگان واجب است تا آنجا که نه تنها فدا کردن مال برای حفظش مورد تأکید است بلکه بهترین مال هر کس، مالی است که بدان آبرویش را نگه دارد.
«إِنَّ خَیرَ مَالِكَ مَا وَقَیتَ بِهِ عِرْضَك» .عجبا! کعبهای که «قیاماً للناس» است و لشکر فیلسوار ابرهه به خاطر شكستن حرمت آن عذاب میشوند، حرمتی کمتر از حرمت یک مؤمن دارد.
حفظ حرمت مؤمن بر همه و در درجۀ نخست بر خود او لازم است و بدین دلیل مؤمن حق ندارد گناهش را در پیشگاه غیر حق تعالی بازگو کند. اگرچه آن غیرخدا، پاپ اعظم که به پندار بعضی نماینده خدا و عیسی شمرده میشود، باشد. قرض کردن در غیر ضرورت شدید برای مؤمن مکروه است، زیرا مایۀ ذلّت اوست. اجتناب از مواضع تهمت بر مؤمن به همین جهت لازم است.
دیدگاه ملامتیه خود نوعی شرک است. کسی که به خاطر شکسته شدن در نزد دیگران دست به «ریای معکوس» میزند، یعنی در کنار حضرت حق کسی یا کسانی را میبیند که آنها متوجّه اویند و او به سوی آنها توجّه میکند و میکوشد تا شخصیت خود را در نزد آنان تخریب کند تا نفسش شکسته شود. آیا دیدن غیر حق و توجّه به غیر حق، هرچند به منظور درهم شکستن صَولت نفس، شرک نیست؟ سالک راستین جز حق نمیخواهد و نمیبیند. او برای غیر حق ارزشی قائل نمیشود که بخواهد برای آن کاری انجام دهد.
:نفسِ عمل به همۀ دستورات شرع، هدف مورد نظر ملامتیون را تأمین میكند. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم زاهدترین مردم بود؛ بر الاغ برهنه سوار میشد و کسی را هم پشتش سوار میکرد. این عمل امروزه مانند آن است که بزرگی همانند رئیس جمهور دوتَرکه با دوچرخه در خیابان براند. آیا این کار نفس آدمی را خوار نمیسازد؟ آیا این مصداق شکستن نفس نیست؟ لباس رسول الله همیشه از ارزانترین پارچهها و همراه با چندین وصله بود، آیا این تربیت نفس نیست؟ پیامبر با دست خود از بز شیر میدوشید و به یاران میبخشید، آیا این غیر از شکستن نفس است؟ عیسی مسیح روزی پای حواریین خود را شست، آیا این تهذیب نفس نیست؟
منبع :کتاب سیر و سلوک -حاج شیخ علی رضایی
ادامه دارد...
#اخلاص
#ریا
@sserfan
سحر خیزی :
زمانی هر آنچه می گشتم او را نمی یافتم ، بر این جستجو بس ره پوییدم تا روزی سایه او را دیدم صباحی چند ،آنگاه که خورشید طالع می شد ،سایه اش را برایم به نمایش می گذاشت؛با حرکت این سایه هر بامداد ،دل خوش می داشتم ،تا روزی مبارک از روزن در آینه ای دیدم که جمالش در آن متجلی شده ،جمالی بس دل فریب که غم از دلم برداشت و چشمانم را خیره جمال خود نموده ،دیگر به چه می توانم نگریست؟
ندانی که اگر در خورشید نگریستی دیگر تا مدتی چیزی را نبینی .
رازیست مرا با شب و رازیست عحب
شب داند و من دانم و من دانم و شب
آنکه این راز داند ،روی از او باز نگیرد و آنکه این انس یافت دیگرش با هیچ کس انس نبود ،غم او به هزار شادی ارزد ،حزن او حزن سبز است و انس با او روح و راحت است.
حضرت استاد کریم محمود حقیقی
ساغر سحر ص 137
#سحر_خیزی
@sserfan
زمانی هر آنچه می گشتم او را نمی یافتم ، بر این جستجو بس ره پوییدم تا روزی سایه او را دیدم صباحی چند ،آنگاه که خورشید طالع می شد ،سایه اش را برایم به نمایش می گذاشت؛با حرکت این سایه هر بامداد ،دل خوش می داشتم ،تا روزی مبارک از روزن در آینه ای دیدم که جمالش در آن متجلی شده ،جمالی بس دل فریب که غم از دلم برداشت و چشمانم را خیره جمال خود نموده ،دیگر به چه می توانم نگریست؟
ندانی که اگر در خورشید نگریستی دیگر تا مدتی چیزی را نبینی .
رازیست مرا با شب و رازیست عحب
شب داند و من دانم و من دانم و شب
آنکه این راز داند ،روی از او باز نگیرد و آنکه این انس یافت دیگرش با هیچ کس انس نبود ،غم او به هزار شادی ارزد ،حزن او حزن سبز است و انس با او روح و راحت است.
حضرت استاد کریم محمود حقیقی
ساغر سحر ص 137
#سحر_خیزی
@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل پانزدهم :اخلاص
(قسمت بیست و سوم )
ادامه...
ریای معکوس و اخلاص :
به دنبال نام و ننگ نبودن غیر از به دنبال ننگ بودن است.
اولی یعنی آزادی از هر قید و دوّم یعنی مقید بودن به قید خلقِ خدا و احساس ضرورت تغییر نظر آنها نسبت به انسان. رندی اولی است، نه دوّمی.
به قول حافظ:
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هرچه رنگ تعلّق پذیرد آزاد است
از گفتار و رفتار بزرگان دین و اولیای معصومین درمییابیم که مؤمن باید به دنبال حفظ و ازدیاد آبروی خود باشد و در حفظ و ازدیاد آبروی سایرین بکوشد. امروزه اعادۀ حیثیت در دادگاههای دنیا به عنوان طلبی مشروع، مورد تقاضای افراد است. در ادعیه نیز این مطالب بیان شده و از خدا خواسته شده است که آبروی انسان را حفظ کند، مگر نه این است که یکی از کارهای همیشگی و اساسی او ستّاریت است.
اولیای دین به ما آموختهاند در کنار طلب آبروی بیشتر در میان مردم از خداوند، مصرّانه از او بخواهیم که به همان اندازه که عزّت و آبرو در میان مردم پیدا میکنیم در درون خود و در پیشگاه حضرت حق ذلّت پیدا کنیم، چون ذلیل درگاه او، عزیز عالَم است.
همانگونه که «ریای معکوس» صحیح نیست، زیرا خلاف حقّ است، سجادّه آب کشیدن، زهدفروشی و ترک دنیا للدّنیا هم بسیار مذموم است و متأسفانه چه فراوان است. بسیارند کسانی که نان به اسم دین میخورند و دنیا را به خاطر دنیا ترک میگویند؛ یعنی بخش کوچکی از دنیا را به خاطر بخش بزرگتر رها میکنند. از مال میگذرند که به جاه برسند با اینکه میدانیم جاه لفظاً و معناً و وزناً یعنی: چاه. در روایات است
«آخِرُ ما یخْرُج من رُؤوسِ الصِدِّیقین حُبُّ الرِئاسَۀ» ؛ «آخرین حسی که از دل صدیقان بیرون میرود، دوستی مقام است».به همین علت دیده شده که برخی از جاه ظاهری میگذرند که به جاه معنوی یعنی حکومت بر دلهای مردم دست یابند، زیرا در عالم، حسی شیرینتر از پرستیده شدن و مراد بودن یافت نمیشود. در مثل یا حکمت فارسی میگوییم: «یک مرید خر بهتر است از یک لشگر».
استاد طهرانی ره می فرمودند :
«در این گونه ارادتها اول مرید، خَر میشود و سپس مُراد».
منبع
کتاب سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان شیعی )
حاج شیخ علی رضایی
#اخلاص
#ریا
@sserfan
عامل پانزدهم :اخلاص
(قسمت بیست و سوم )
ادامه...
ریای معکوس و اخلاص :
به دنبال نام و ننگ نبودن غیر از به دنبال ننگ بودن است.
اولی یعنی آزادی از هر قید و دوّم یعنی مقید بودن به قید خلقِ خدا و احساس ضرورت تغییر نظر آنها نسبت به انسان. رندی اولی است، نه دوّمی.
به قول حافظ:
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هرچه رنگ تعلّق پذیرد آزاد است
از گفتار و رفتار بزرگان دین و اولیای معصومین درمییابیم که مؤمن باید به دنبال حفظ و ازدیاد آبروی خود باشد و در حفظ و ازدیاد آبروی سایرین بکوشد. امروزه اعادۀ حیثیت در دادگاههای دنیا به عنوان طلبی مشروع، مورد تقاضای افراد است. در ادعیه نیز این مطالب بیان شده و از خدا خواسته شده است که آبروی انسان را حفظ کند، مگر نه این است که یکی از کارهای همیشگی و اساسی او ستّاریت است.
اولیای دین به ما آموختهاند در کنار طلب آبروی بیشتر در میان مردم از خداوند، مصرّانه از او بخواهیم که به همان اندازه که عزّت و آبرو در میان مردم پیدا میکنیم در درون خود و در پیشگاه حضرت حق ذلّت پیدا کنیم، چون ذلیل درگاه او، عزیز عالَم است.
همانگونه که «ریای معکوس» صحیح نیست، زیرا خلاف حقّ است، سجادّه آب کشیدن، زهدفروشی و ترک دنیا للدّنیا هم بسیار مذموم است و متأسفانه چه فراوان است. بسیارند کسانی که نان به اسم دین میخورند و دنیا را به خاطر دنیا ترک میگویند؛ یعنی بخش کوچکی از دنیا را به خاطر بخش بزرگتر رها میکنند. از مال میگذرند که به جاه برسند با اینکه میدانیم جاه لفظاً و معناً و وزناً یعنی: چاه. در روایات است
«آخِرُ ما یخْرُج من رُؤوسِ الصِدِّیقین حُبُّ الرِئاسَۀ» ؛ «آخرین حسی که از دل صدیقان بیرون میرود، دوستی مقام است».به همین علت دیده شده که برخی از جاه ظاهری میگذرند که به جاه معنوی یعنی حکومت بر دلهای مردم دست یابند، زیرا در عالم، حسی شیرینتر از پرستیده شدن و مراد بودن یافت نمیشود. در مثل یا حکمت فارسی میگوییم: «یک مرید خر بهتر است از یک لشگر».
استاد طهرانی ره می فرمودند :
«در این گونه ارادتها اول مرید، خَر میشود و سپس مُراد».
منبع
کتاب سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان شیعی )
حاج شیخ علی رضایی
#اخلاص
#ریا
@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل پانزدهم :اخلاص
(قسمت بیست و چهارم )
ادامه...
ورود به مرحله ی بالاتری از عرفان پس از انجام واجبات و ترک محرمات :
مرحله مقدماتی بندگی ،انجام واجبات و ترک گناهان است .
سالک با رعایت آنها به وادی اخلاص میرسد و از آنجا می باید با سعی و ریاضت تمام ،در خود اخلاص را پیاده نماید و همه بت های ظاهری و باطنی و اغیار را از دل بیرون کند.
اين مرحله نيز با مشارطه، مراقبه و محاسبه توأم است. در اين مرحله بيشترِ توجه انسان بايد به قلب و نيّات قلبى باشد. زمانى كه روح و جسم انسان در راه انجام واجبات و ترك محرّمات تقويت شدند، به گونهاى كه تقوا به صورت ملكه درآمد و هيچگاه از هيچ عضوى انحراف و لغزشى سر نزد، در حقيقت سير عرفانى تازه شروع مىشود. آنچه كه مربوط به عمل است از انسانهاى عادى و معمولى و كسانى هم كه معرفت چندانى ندارند صادر مىشود. آنچه كه بيشتر جنبه عرفانى دارد و سير و سلوك واقعى به آن مربوط مىشود، امورى است كه به دل و قلب انسان مربوط است.
شروع اين مرحله به اين است كه انسان اعمال خود را به نيت خالص مزيّن كند. آغاز اين امر هم بايد از واجبات باشد كه سالك بايد تلاش كند در هيچ يك از واجباتى كه
انجام مىدهد شائبه «ريا» و «سُمعه» نباشد. ريا به معناى خودنمايى است و اينكه انسان عملش را مخصوصاً در مرئى و منظر ديگران انجام دهد تا آنها ببينند و بفهمند كه او آن كار خوب را انجام مىدهد. سمعه نيز آن است كه گرچه فرد عمل را دور از چشم ديگران انجام مىدهد؛ ولى از اينكه به گوش آنان برسد خشنود شود و خوشش بيايد. در مسير عرفان و سير و سلوك بسيار مهم است كه سالك از اين آلودگىها پرهيز كند.
بايد تلاش كند واجبات را براى خدا انجام دهد و گناهان را نيز براى اطاعت از فرمان الهى ترك نمايد نه به سبب ترس از مردم.
البته خالص كردن نيت در انجام اعمالْ كارى است بس دشوار؛ ولى شدنى و ممكن است. اساساً در مراحل سير و سلوك، مرحله به مرحله كار دشوارتر مىشود؛ ولى با لطف و عنايت خداوند به بندهاش، اين دشوارىها هموار و آسان و گوارا مىگردد. اگر انسان در
مراحل اوليه استقامت كند و از امتحانها سربلند بيرون بيايد، خداوند چنان سرور و لذتى به او عطا مىكند كه اگر يك روز كار پسنديدهاى از او ترك گردد بسيار دلگير و ناراحت مىشود.
همچنين بايد توجه داشت كه حصول نيت خالص امرى آنى و دفعى نيست و انسان نمىتواند هر زمان كه اراده كرد فوراً آن را به دست آورَد. براى رسيدن به نيت خالص بايد مقدماتى را طى كرد و مراقبتها و توجهات مستمرى داشت تا به تدريج به مقصود نايل آمد. كسى كه بر حسب عادت و طبيعت دوست دارد نزد مردم محبوب باشد و همه به او احترام بگذارند، خواهناخواه در نيتش شائبههايى راه پيدا مىكند. كسى مىتواند در كارها نيت خالص داشته باشد كه حب جاه را به طور كامل از دل بيرون كرده باشد.
براى در امان ماندن از ريا و سمعه، انسان بايد تا آنجا كه ممكن است كارهايش را در خفا انجام دهد. البته در اين راه بايد مراقب برخى لغزشگاههايى كه وجود دارد نيز باشيم. برخى به اين دليل كه مىخواهند عبادتشان را در خفا انجام دهند در نماز جماعت
حاضر نمىشوند. دليل اين افراد اين است كه مىخواهيم نمازمان را در خلوت بخوانيم تا هيچ شائبه ريا و سمعه در آن پيش نيايد. اما حقيقت اين است كه اينها از دامهاى شيطان است. يكى از مسايلى كه در زمينه عرفان و سير و سلوك بايد بسيار مراقب بود اين است كه توجه داشته باشيم دستورات شرع مقدس به طور دقيق مراعات شود.
ایت اله مصباح یزدی
در جستجوی عرفان اسلامی ص 239
#اخلاص
#ریا
@sserfan
عامل پانزدهم :اخلاص
(قسمت بیست و چهارم )
ادامه...
ورود به مرحله ی بالاتری از عرفان پس از انجام واجبات و ترک محرمات :
مرحله مقدماتی بندگی ،انجام واجبات و ترک گناهان است .
سالک با رعایت آنها به وادی اخلاص میرسد و از آنجا می باید با سعی و ریاضت تمام ،در خود اخلاص را پیاده نماید و همه بت های ظاهری و باطنی و اغیار را از دل بیرون کند.
اين مرحله نيز با مشارطه، مراقبه و محاسبه توأم است. در اين مرحله بيشترِ توجه انسان بايد به قلب و نيّات قلبى باشد. زمانى كه روح و جسم انسان در راه انجام واجبات و ترك محرّمات تقويت شدند، به گونهاى كه تقوا به صورت ملكه درآمد و هيچگاه از هيچ عضوى انحراف و لغزشى سر نزد، در حقيقت سير عرفانى تازه شروع مىشود. آنچه كه مربوط به عمل است از انسانهاى عادى و معمولى و كسانى هم كه معرفت چندانى ندارند صادر مىشود. آنچه كه بيشتر جنبه عرفانى دارد و سير و سلوك واقعى به آن مربوط مىشود، امورى است كه به دل و قلب انسان مربوط است.
شروع اين مرحله به اين است كه انسان اعمال خود را به نيت خالص مزيّن كند. آغاز اين امر هم بايد از واجبات باشد كه سالك بايد تلاش كند در هيچ يك از واجباتى كه
انجام مىدهد شائبه «ريا» و «سُمعه» نباشد. ريا به معناى خودنمايى است و اينكه انسان عملش را مخصوصاً در مرئى و منظر ديگران انجام دهد تا آنها ببينند و بفهمند كه او آن كار خوب را انجام مىدهد. سمعه نيز آن است كه گرچه فرد عمل را دور از چشم ديگران انجام مىدهد؛ ولى از اينكه به گوش آنان برسد خشنود شود و خوشش بيايد. در مسير عرفان و سير و سلوك بسيار مهم است كه سالك از اين آلودگىها پرهيز كند.
بايد تلاش كند واجبات را براى خدا انجام دهد و گناهان را نيز براى اطاعت از فرمان الهى ترك نمايد نه به سبب ترس از مردم.
البته خالص كردن نيت در انجام اعمالْ كارى است بس دشوار؛ ولى شدنى و ممكن است. اساساً در مراحل سير و سلوك، مرحله به مرحله كار دشوارتر مىشود؛ ولى با لطف و عنايت خداوند به بندهاش، اين دشوارىها هموار و آسان و گوارا مىگردد. اگر انسان در
مراحل اوليه استقامت كند و از امتحانها سربلند بيرون بيايد، خداوند چنان سرور و لذتى به او عطا مىكند كه اگر يك روز كار پسنديدهاى از او ترك گردد بسيار دلگير و ناراحت مىشود.
همچنين بايد توجه داشت كه حصول نيت خالص امرى آنى و دفعى نيست و انسان نمىتواند هر زمان كه اراده كرد فوراً آن را به دست آورَد. براى رسيدن به نيت خالص بايد مقدماتى را طى كرد و مراقبتها و توجهات مستمرى داشت تا به تدريج به مقصود نايل آمد. كسى كه بر حسب عادت و طبيعت دوست دارد نزد مردم محبوب باشد و همه به او احترام بگذارند، خواهناخواه در نيتش شائبههايى راه پيدا مىكند. كسى مىتواند در كارها نيت خالص داشته باشد كه حب جاه را به طور كامل از دل بيرون كرده باشد.
براى در امان ماندن از ريا و سمعه، انسان بايد تا آنجا كه ممكن است كارهايش را در خفا انجام دهد. البته در اين راه بايد مراقب برخى لغزشگاههايى كه وجود دارد نيز باشيم. برخى به اين دليل كه مىخواهند عبادتشان را در خفا انجام دهند در نماز جماعت
حاضر نمىشوند. دليل اين افراد اين است كه مىخواهيم نمازمان را در خلوت بخوانيم تا هيچ شائبه ريا و سمعه در آن پيش نيايد. اما حقيقت اين است كه اينها از دامهاى شيطان است. يكى از مسايلى كه در زمينه عرفان و سير و سلوك بايد بسيار مراقب بود اين است كه توجه داشته باشيم دستورات شرع مقدس به طور دقيق مراعات شود.
ایت اله مصباح یزدی
در جستجوی عرفان اسلامی ص 239
#اخلاص
#ریا
@sserfan
خواب مابین طلوعین :
سالک باید از خواب ما بین طلوع فجر و طلوع آفتاب اجتناب کند که از آن نهی شده است و مکروه می باشد.
بعد از نماز صبح و در تعقیب آن تا طلوع آفتاب به عبادت و به ذکر و دعا و تلاوت بپردازد ، این ساعت ، ساعتی است که باید به ذکر حق در آن اهتمام زیاد داشت و از غفلت اجتناب کرد و از شر شیطان و جنود او در این ساعت به خدای عز و جل پناه برد .
خواب این ساعت موجب حرمان و غفلت در آن موجب خسران است.
مرحوم آیت الله محمد شجاعی ره
مقالات جلد سوم ص 285
#سحرخیزی
@sserfan
سالک باید از خواب ما بین طلوع فجر و طلوع آفتاب اجتناب کند که از آن نهی شده است و مکروه می باشد.
بعد از نماز صبح و در تعقیب آن تا طلوع آفتاب به عبادت و به ذکر و دعا و تلاوت بپردازد ، این ساعت ، ساعتی است که باید به ذکر حق در آن اهتمام زیاد داشت و از غفلت اجتناب کرد و از شر شیطان و جنود او در این ساعت به خدای عز و جل پناه برد .
خواب این ساعت موجب حرمان و غفلت در آن موجب خسران است.
مرحوم آیت الله محمد شجاعی ره
مقالات جلد سوم ص 285
#سحرخیزی
@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل پانزدهم :اخلاص
(قسمت بیست و پنجم )
ادامه...
خالص کردن نیت در تحصیل علم و عرفان:
نامه عرفانی امام خمینی ره خطاب به خانم فاطمه طباطبائی :
...علم ، هم سد راه است و هم چراغ راه.
دخترم ! سرگرمى به علوم حتى عرفان و توحيد اگر براى انباشتن اصطلاحات است - كه هست - و براى خود اين علوم است ، سالك را به مقصد نزديك نمى كند كه دور مى كند ( العلم هو الحجاب الاكبر)، و اگر حق جويى و عشق به او انگيزه است كه بسيار نادر است ، چراغ راه است و نور هدايت (العلم نور يقذفه الله فى قلب من يشاء) (المحجه البيضاء، ج ص 45: علم نورى است كه خدا در دل هر كه بخواهد مى افكند) و براى رسيدن به گوشه اى از آن تهذيب و تطهير و تزكيه لازم است ، تهذيب نفس و تطهير قلب از غير او، چه رسد به تهذيب از اخلاق ذميمه كه رهيدن از آن بسيار مجاهده مى خواهد و چه رسد به تهذيب عمل از آنچه خلاف رضاى او جل و علا است ، و مواظبت به اعمال صالحه از قبيل واجبات كه در راس است و مستحبات به قدر ميسور و به قدرى كه انسان را به عجب و خود خواهى دچار نكند
دخترم در رفع حُجُب کوش نه در جمع کُتب»، گیرم کتب عرفانى و فلسفى را از بازار به منزل و از محلى به محلى انتقال دادى یا آنکه نفس خود را انبار الفاظ و اصطلاحات کردى و در مجالس و محافل آنچه در چَنته داشتى عرضه کردى و حضار را فریفته معلومات خود کردى و با فریب شیطانى و نفس اماره خبیث تر از شیطان محموله خود را سنگین تر کردى و با لُعبه ابلیس مجلس آرا شدى و خداى نخواسته غرور علم و عرفان به سراغت آمد که خواهد آمد، آیا با این محموله هاى بسیار به حُجُب افزودى یا از حجب کاستى؟ خداوند- عزّ و جلّ- براى بیدارى علما آیه شریفه مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوْریة را آورده تا بدانند انباشتن علوم- گرچه علم شرایع و توحید باشد- از حُجُب نمى کاهد، بلکه افزایش دهد، و از حُجُب صغار او را به حُجُب کبار مى کشاند.
نمى گویم از علم و عرفان و فلسفه بگریز و با جهل عمر بگذران، که این انحراف است، مى گویم کوشش و مجاهده کن که انگیزهْ الهى و براى دوست باشد و اگر عرضه کنى، براى خدا و تربیت بندگان او باشد نه براى ریا و خودنمایى که خداى نخواسته جزء علماى سوء شوى که بوى تعفّنشان اهل جهنم را بیازارد.
آیت الله سید روح الله خمینی رضوان الله علیه
صحیفه امام ره جلد 18 صفحه 450
#اخلاص
#ریا
@sserfan
عامل پانزدهم :اخلاص
(قسمت بیست و پنجم )
ادامه...
خالص کردن نیت در تحصیل علم و عرفان:
نامه عرفانی امام خمینی ره خطاب به خانم فاطمه طباطبائی :
...علم ، هم سد راه است و هم چراغ راه.
دخترم ! سرگرمى به علوم حتى عرفان و توحيد اگر براى انباشتن اصطلاحات است - كه هست - و براى خود اين علوم است ، سالك را به مقصد نزديك نمى كند كه دور مى كند ( العلم هو الحجاب الاكبر)، و اگر حق جويى و عشق به او انگيزه است كه بسيار نادر است ، چراغ راه است و نور هدايت (العلم نور يقذفه الله فى قلب من يشاء) (المحجه البيضاء، ج ص 45: علم نورى است كه خدا در دل هر كه بخواهد مى افكند) و براى رسيدن به گوشه اى از آن تهذيب و تطهير و تزكيه لازم است ، تهذيب نفس و تطهير قلب از غير او، چه رسد به تهذيب از اخلاق ذميمه كه رهيدن از آن بسيار مجاهده مى خواهد و چه رسد به تهذيب عمل از آنچه خلاف رضاى او جل و علا است ، و مواظبت به اعمال صالحه از قبيل واجبات كه در راس است و مستحبات به قدر ميسور و به قدرى كه انسان را به عجب و خود خواهى دچار نكند
دخترم در رفع حُجُب کوش نه در جمع کُتب»، گیرم کتب عرفانى و فلسفى را از بازار به منزل و از محلى به محلى انتقال دادى یا آنکه نفس خود را انبار الفاظ و اصطلاحات کردى و در مجالس و محافل آنچه در چَنته داشتى عرضه کردى و حضار را فریفته معلومات خود کردى و با فریب شیطانى و نفس اماره خبیث تر از شیطان محموله خود را سنگین تر کردى و با لُعبه ابلیس مجلس آرا شدى و خداى نخواسته غرور علم و عرفان به سراغت آمد که خواهد آمد، آیا با این محموله هاى بسیار به حُجُب افزودى یا از حجب کاستى؟ خداوند- عزّ و جلّ- براى بیدارى علما آیه شریفه مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوْریة را آورده تا بدانند انباشتن علوم- گرچه علم شرایع و توحید باشد- از حُجُب نمى کاهد، بلکه افزایش دهد، و از حُجُب صغار او را به حُجُب کبار مى کشاند.
نمى گویم از علم و عرفان و فلسفه بگریز و با جهل عمر بگذران، که این انحراف است، مى گویم کوشش و مجاهده کن که انگیزهْ الهى و براى دوست باشد و اگر عرضه کنى، براى خدا و تربیت بندگان او باشد نه براى ریا و خودنمایى که خداى نخواسته جزء علماى سوء شوى که بوى تعفّنشان اهل جهنم را بیازارد.
آیت الله سید روح الله خمینی رضوان الله علیه
صحیفه امام ره جلد 18 صفحه 450
#اخلاص
#ریا
@sserfan