راههای عملی کسب عشق و محبت الهی :
عامل دوازدهم :مراقبه
(قسمت شانزدهم )
ادامه:
مراقبه توام با مشارطه:
مشارطه نوعی تلقین به نفس و بسیار مؤثّر است و باید جدّی گرفته شود و پیوسته انجام شود. امروزه بسیاری از كارهای درست یا نادرست، با تلقین به اشخاص و جوامع صورت میپذیرد. تلقین حتی نسبت به مردگان تأثیر دارد و لذا تلقین میت یکی از دستورات دینی ماست. پس سالک که دلی زنده و روحی سرزنده دارد، باید از آن بهره بجوید.
مشارطه:
سالک الی الله سپیدهدمان، پیش از آغاز فعالیت روزانه، در خلوت خود در محضر پروردگار با نفس خویش همچون شریکی دقیق و حسابگر به مشارطه مینشیند و با او عهد و پیمان میبندد، پیمانی محکم و استوار که هرگز از آنچه وظیفۀ سلوکی اوست، تخلّف نورزد.
مشارطه نوعی تلقین به نفس و بسیار مؤثّر است و باید جدّی گرفته شود و پیوسته انجام شود. امروزه بسیاری از كارهای درست یا نادرست، با تلقین به اشخاص و جوامع صورت میپذیرد. تلقین حتی نسبت به مردگان تأثیر دارد و لذا تلقین میت یکی از دستورات دینی ماست. پس سالک که دلی زنده و روحی سرزنده دارد، باید از آن بهره بجوید. سالک هر صبحگاه نفس خویش را مخاطب قرار داده و به او میگوید:
مبادا در لحظهای از لحظات امروز غفلت عارض تو گردد.
و اگر نسبت به لغزشی یا دستوری ضعف دارد، همان را مورد تأکید قرار میدهد.
مثلاً میگوید:
مبادا در محیط کار نتوانی بر اعصابت مسلّط باشی و دلی را از خود برنجانی.
این جملۀ شریف در روایت اشارتی به مشارطه دارد. «یصْبِحُ وَ شُغْلُهُ الذَّكْرُ وَ یمْسِی وَ هَمُّهُ الشُّكْر» یا «یمْسِی وَ هَمُّهُ الشُّكْرُ وَ یصْبِحُ وَ شَغْلُهُ الْفِكْرُ» بحار الانوار ص 23؛
یعنی :
«مؤمن در صبحگاهان همّتش بر یاد خدا و انجام اعمال و وظائف است و شامگاهان همتش بر سپاسگزاری است».
مشارطه میتواند در روز بیش از یک بار تکرار شود، بهویژه اگر سالک برای کار بیش از یک بار از منزل بیرون میرود.
منبع :
رساله سیر و سلوک ایت اله رضایی تهرانی
ص 368
#مراقبه_توام_با_مشارطه
@sserfan
عامل دوازدهم :مراقبه
(قسمت شانزدهم )
ادامه:
مراقبه توام با مشارطه:
مشارطه نوعی تلقین به نفس و بسیار مؤثّر است و باید جدّی گرفته شود و پیوسته انجام شود. امروزه بسیاری از كارهای درست یا نادرست، با تلقین به اشخاص و جوامع صورت میپذیرد. تلقین حتی نسبت به مردگان تأثیر دارد و لذا تلقین میت یکی از دستورات دینی ماست. پس سالک که دلی زنده و روحی سرزنده دارد، باید از آن بهره بجوید.
مشارطه:
سالک الی الله سپیدهدمان، پیش از آغاز فعالیت روزانه، در خلوت خود در محضر پروردگار با نفس خویش همچون شریکی دقیق و حسابگر به مشارطه مینشیند و با او عهد و پیمان میبندد، پیمانی محکم و استوار که هرگز از آنچه وظیفۀ سلوکی اوست، تخلّف نورزد.
مشارطه نوعی تلقین به نفس و بسیار مؤثّر است و باید جدّی گرفته شود و پیوسته انجام شود. امروزه بسیاری از كارهای درست یا نادرست، با تلقین به اشخاص و جوامع صورت میپذیرد. تلقین حتی نسبت به مردگان تأثیر دارد و لذا تلقین میت یکی از دستورات دینی ماست. پس سالک که دلی زنده و روحی سرزنده دارد، باید از آن بهره بجوید. سالک هر صبحگاه نفس خویش را مخاطب قرار داده و به او میگوید:
مبادا در لحظهای از لحظات امروز غفلت عارض تو گردد.
و اگر نسبت به لغزشی یا دستوری ضعف دارد، همان را مورد تأکید قرار میدهد.
مثلاً میگوید:
مبادا در محیط کار نتوانی بر اعصابت مسلّط باشی و دلی را از خود برنجانی.
این جملۀ شریف در روایت اشارتی به مشارطه دارد. «یصْبِحُ وَ شُغْلُهُ الذَّكْرُ وَ یمْسِی وَ هَمُّهُ الشُّكْر» یا «یمْسِی وَ هَمُّهُ الشُّكْرُ وَ یصْبِحُ وَ شَغْلُهُ الْفِكْرُ» بحار الانوار ص 23؛
یعنی :
«مؤمن در صبحگاهان همّتش بر یاد خدا و انجام اعمال و وظائف است و شامگاهان همتش بر سپاسگزاری است».
مشارطه میتواند در روز بیش از یک بار تکرار شود، بهویژه اگر سالک برای کار بیش از یک بار از منزل بیرون میرود.
منبع :
رساله سیر و سلوک ایت اله رضایی تهرانی
ص 368
#مراقبه_توام_با_مشارطه
@sserfan
مراقبت را باید در دو بُعد انجام داد:
الف)مراقبه قبل از شروع در عمل: عبارت از آن است که پیش از عمل بنگرد آنچه را تصمیمبه انجامش گرفته است، به خاطر خداوند است یا برای هوای نفس و پیروی از شیطان و باید در اینجا تأمل کند تا به مدد انوار حق، مطلب بر او روشن گردد. اگر عمل برای خداست آن را انجام دهد و اگر برای غیر اوست از آن دست باز دارد.
همانطور که امام صادق علیه السلام میفرماید: از شدیدترین کارها بر مردم یاد خدا در نزد حلال و حرام اوست که اگرطاعتی پیش آمد به آن عمل کند و اگر در معرض گناهی افتاد از آن بپرهیزد.
ب)مراقبه به هنگام عمل: عبارت از بررسی چگونگی عمل است تا حقی را که خداوند در آن داراست ادا شود و باید نیت خود را برای اتمام آن نیکو کند و صورت عمل را کامل گرداند و آن را به کاملترین وجهی که برای او ممکن است انجام دهد؛ زیرا در هر صورت بنده یا در حال طاعت و یا در معصیت و یا در کاری مباح است.
رسالة لُبّ اللباب فی سیر و سلوک أولی الألباب، سیدمحمّدحسین حسینی طهرانی، ص ۱۱۳-۱۱۴.۲۷.
#مراقبه_و_ابعاد_آن
@sserfan
الف)مراقبه قبل از شروع در عمل: عبارت از آن است که پیش از عمل بنگرد آنچه را تصمیمبه انجامش گرفته است، به خاطر خداوند است یا برای هوای نفس و پیروی از شیطان و باید در اینجا تأمل کند تا به مدد انوار حق، مطلب بر او روشن گردد. اگر عمل برای خداست آن را انجام دهد و اگر برای غیر اوست از آن دست باز دارد.
همانطور که امام صادق علیه السلام میفرماید: از شدیدترین کارها بر مردم یاد خدا در نزد حلال و حرام اوست که اگرطاعتی پیش آمد به آن عمل کند و اگر در معرض گناهی افتاد از آن بپرهیزد.
ب)مراقبه به هنگام عمل: عبارت از بررسی چگونگی عمل است تا حقی را که خداوند در آن داراست ادا شود و باید نیت خود را برای اتمام آن نیکو کند و صورت عمل را کامل گرداند و آن را به کاملترین وجهی که برای او ممکن است انجام دهد؛ زیرا در هر صورت بنده یا در حال طاعت و یا در معصیت و یا در کاری مباح است.
رسالة لُبّ اللباب فی سیر و سلوک أولی الألباب، سیدمحمّدحسین حسینی طهرانی، ص ۱۱۳-۱۱۴.۲۷.
#مراقبه_و_ابعاد_آن
@sserfan
عشق
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل سیزدهم :سکوت
(قسمت اول )
توصیة المرحوم المیرزا حسینقلی الهمدانی (قدِّس سرُّه) است که فرموده اند : اَلحذر اَلحذر من القواطع الأربعة: کثرة الکلام، و کثرة اللطعام، و کثرة المنام، و کثرة المعاشرة مع الأنام؛ و علیک تبدیلها بذکرالله الملک العلّام»؛ یعنی :پرهیز کنید، پرهیز کنید از چهار چیز که راه شما را به سوی خدا قطع میکنند: بسیار حرف زدن، بسیار خوردن، بسیار خوابیدن و بسیار با مردم معاشرت کردن؛ و در آخر فرمودند: بر توباد (ای سالک) که آنها را به ذکر پادشاهی که بسیار دانا است(خداوند متعال) عوض کنی.
مانع اول- «كثرة الكلام»؛ این مطلب مضمون خیلی از آیات قرآنی و روایات است. این که میفرمایند شما باید از حرف زدن زیاد امتناع کنید، برای این است که وقتی انسان به حرف میآید، تمام اعصاب مربوط به آن در بدن به حرکت در میآیند، لذا در اول صبح همه اعضاء به زبان خطاب میکنند که ای زبان! اگر تو آرام باشی، ما هم آرام خواهیم بود! لذا سالک باید حواسش را جمع کند و نباید فکر خود را با حرف زیاد پراکنده و مشوش و مضطرب کند و بعد گله مند است که چرا من در این راه پیشرفت ندارم، در حالی که باید بتواند یک مقدار تمرین کرده و سکوت را پیشه خود کند. سکوت به این نیست که سالک یک هفته صبر کند تا بیاید در جلسه نیم ساعت سکوت کند، بلکه باید سکوت را خارج از جلسه هم تمرین کرد. اما چگونه؟ باید زبان را مشغول کرد تا به چیزهای دیگر مشغول نشود، و لذا ایشان (مرحوم همدانی) میفرماید: «و علیک تبدیلها بذکرالله» بر تو باد که این حرفِ زیاد را عوض و تبدیل کنی با ذکر و دعاها .
لذا وقت سالك با دعاها و اذكار پُر ميشود و ديگر وقتي نميماند كه بخواهد اينجا و آنجا برود و بنشيند و با ديگران حرفهاي متفرقه بزنند كه البته يك مقدار از اين حرفها هم خالي از معصيت نيست، چون وقتي آدم پُرحرفي كرد يا سبب آزار و اذيت ميشود كه اين يك معصيت است، يا سبب غيبت است كه اين هم معصيت است، يا استهزاء و مسخره كردن كه باز هم معصيت است؛ حالا ما فرض ميكنيم معصيت نيست، حرفهاي مباحي است و گناه حساب نميشود، ولي حرف لغو است كه در اين خصوص قرآن مي فرمايد: «وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ»؛خداوند فرموده است كه مومن واقعي كسي است كه از حرف لغو و بيهوده (يعني) حرفهاي مباحي كه هيچ سر و ته ندارد و از شوخيها امتناع ميورزد. لذا بايد به صورت مكرر به خود يادآوري كرد كه تو در محضر خدا هستي، مواظب باش ملائكه در حال نوشتن (حرفها و اعمال) هستند. اما مثل اين كه ما هنوز باورمان نيامده است كه همراه ما از طرف خداوند فرشتهاي مامور است كه حرفها (واعمال) خوب ما را بنويسد و فرشته ديگر مامور به نوشتن حرفها (و اعمال) بد ما است؟! خب چرا به دست خودمان صحيفه اعمالمان را سياه كنيم و بعد هم در محضر خدا و هم در محضر ملائكه خدا و هم در محضر امام زمان (عجّل الله تعالي فرجهالشريف) و هم زماني كه نامه اعمال ما در روزهاي دوشنبه و پنجشنبه به دست ايشان ميرسد شرمنده شويم؟!
استاد محمد صالح کمیلی
مطالب السلوکیه
#سکوت
@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل سیزدهم :سکوت
(قسمت اول )
توصیة المرحوم المیرزا حسینقلی الهمدانی (قدِّس سرُّه) است که فرموده اند : اَلحذر اَلحذر من القواطع الأربعة: کثرة الکلام، و کثرة اللطعام، و کثرة المنام، و کثرة المعاشرة مع الأنام؛ و علیک تبدیلها بذکرالله الملک العلّام»؛ یعنی :پرهیز کنید، پرهیز کنید از چهار چیز که راه شما را به سوی خدا قطع میکنند: بسیار حرف زدن، بسیار خوردن، بسیار خوابیدن و بسیار با مردم معاشرت کردن؛ و در آخر فرمودند: بر توباد (ای سالک) که آنها را به ذکر پادشاهی که بسیار دانا است(خداوند متعال) عوض کنی.
مانع اول- «كثرة الكلام»؛ این مطلب مضمون خیلی از آیات قرآنی و روایات است. این که میفرمایند شما باید از حرف زدن زیاد امتناع کنید، برای این است که وقتی انسان به حرف میآید، تمام اعصاب مربوط به آن در بدن به حرکت در میآیند، لذا در اول صبح همه اعضاء به زبان خطاب میکنند که ای زبان! اگر تو آرام باشی، ما هم آرام خواهیم بود! لذا سالک باید حواسش را جمع کند و نباید فکر خود را با حرف زیاد پراکنده و مشوش و مضطرب کند و بعد گله مند است که چرا من در این راه پیشرفت ندارم، در حالی که باید بتواند یک مقدار تمرین کرده و سکوت را پیشه خود کند. سکوت به این نیست که سالک یک هفته صبر کند تا بیاید در جلسه نیم ساعت سکوت کند، بلکه باید سکوت را خارج از جلسه هم تمرین کرد. اما چگونه؟ باید زبان را مشغول کرد تا به چیزهای دیگر مشغول نشود، و لذا ایشان (مرحوم همدانی) میفرماید: «و علیک تبدیلها بذکرالله» بر تو باد که این حرفِ زیاد را عوض و تبدیل کنی با ذکر و دعاها .
لذا وقت سالك با دعاها و اذكار پُر ميشود و ديگر وقتي نميماند كه بخواهد اينجا و آنجا برود و بنشيند و با ديگران حرفهاي متفرقه بزنند كه البته يك مقدار از اين حرفها هم خالي از معصيت نيست، چون وقتي آدم پُرحرفي كرد يا سبب آزار و اذيت ميشود كه اين يك معصيت است، يا سبب غيبت است كه اين هم معصيت است، يا استهزاء و مسخره كردن كه باز هم معصيت است؛ حالا ما فرض ميكنيم معصيت نيست، حرفهاي مباحي است و گناه حساب نميشود، ولي حرف لغو است كه در اين خصوص قرآن مي فرمايد: «وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ»؛خداوند فرموده است كه مومن واقعي كسي است كه از حرف لغو و بيهوده (يعني) حرفهاي مباحي كه هيچ سر و ته ندارد و از شوخيها امتناع ميورزد. لذا بايد به صورت مكرر به خود يادآوري كرد كه تو در محضر خدا هستي، مواظب باش ملائكه در حال نوشتن (حرفها و اعمال) هستند. اما مثل اين كه ما هنوز باورمان نيامده است كه همراه ما از طرف خداوند فرشتهاي مامور است كه حرفها (واعمال) خوب ما را بنويسد و فرشته ديگر مامور به نوشتن حرفها (و اعمال) بد ما است؟! خب چرا به دست خودمان صحيفه اعمالمان را سياه كنيم و بعد هم در محضر خدا و هم در محضر ملائكه خدا و هم در محضر امام زمان (عجّل الله تعالي فرجهالشريف) و هم زماني كه نامه اعمال ما در روزهاي دوشنبه و پنجشنبه به دست ايشان ميرسد شرمنده شويم؟!
استاد محمد صالح کمیلی
مطالب السلوکیه
#سکوت
@sserfan
با سلام
کلیه ی مطالب ارسالی به این کانال ، همزمان در ایتا نیز ارسال میگردد.
لینک کانال سیر و سلوک و عرفان در ایتا:
https://eitaa.com/sserfan
کلیه ی مطالب ارسالی به این کانال ، همزمان در ایتا نیز ارسال میگردد.
لینک کانال سیر و سلوک و عرفان در ایتا:
https://eitaa.com/sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل سیزدهم :سکوت
(قسمت دوم )
ادامه...
سرور من ! سکوت ، نفس را قوی می کند ، هر اندازه که سکوت پیش بیاید
الان که نفس در حالت بیداری است هر چیزی را که در جلو چشمتان هست می بینید ، یا در حال راه رفتن هستید و یا در حال انجام کارهای دیگر ، وقتی که خواب نباشد صداهایی که به گوشتان می خورد می شنوید
اما وقتی که سکوت در خواب پیش آمد ، قوه ی لامسه ، فقط در بخش نفس نباتی در حال کار است و مشغول هضم و جذب غذایی است که خوردید ، مشغول رشد بدن است ، یعنی فقط قوای نباتی در کارند و قوای حیوانی در خوابند
به یک تعبیر ، نفس فعلاً از چشم ظاهری برای دیدن استفاده نمی کند ، از گوش ظاهری برای شنیدن استفاده نمی کند . بدن در خواب است و به ظاهر چیزی لمس نمی کند ، نه سرما را و نه گرما را ، مگر وقتی که سرما و گرما به حدّی شدید باشد که قوّه ی لامسه ، آن را احساس کند تا انسان از خواب بیدار شود
در خواب هم یک نحوه سکوت پیش می آید و وقتی کسی از خواب بیدار می شود به یادش می آید که در خواب چه چیزها دیده و شنیده است و چه اسراری را دیده است و همه ی آن اشکال و صُوَر در خودش است و هیچکدام از بیرون نیست . کسی هم که قوی می شود ، اشکالی را که ما در خواب می بینیم او همان اشکال را در بیداری مشاهده می کند ! همه ی اینها از برکت وجود سکوت است
در شرح و تفسیر انفسی قرآن کریم در تفسیر آیات شریفه راجع به حضرت زکریا که از خداوند طلب فرزند می نماید و خداوند هم به او می فرماید می دهیم ! حضرت زکریا می گوید چطور بفهمم که چنین فرزندی به من عطا می فرمایید ؟ خداوند فرمود آن سه روزی که با مردم حرف نمی زنی ، خداوند به حضرت علامت سکوت را دادند
اینها رابطه اش چیست؟
که اگر انسان بخواهد از او اسرار متولّد شود و انسان عقیم ، زایا شود ، حالا مرد یا زن ، هر دو طرفش را قرآن مثال آورد . هم مرد و هم زن را با سکوت از عقیمی در آورد . جناب مریم سکوت پیدا کرد و در سکوت حامله شد ، بعد جبرئیل در حقیقتِ جانش به صورت یک بشر ظاهر شد و حضرت باردار شد
جبرئیل جدا نه ، بشر خدا نه ، قوه ی خیال که با سکوت قوی شد ، می بینید آنچه را که در سرّ و نهانخانه ی اوست برایش تجلّی می دهد..
استادصمدی آملی حفظه الله
#سکوت
@sserfan
عامل سیزدهم :سکوت
(قسمت دوم )
ادامه...
سرور من ! سکوت ، نفس را قوی می کند ، هر اندازه که سکوت پیش بیاید
الان که نفس در حالت بیداری است هر چیزی را که در جلو چشمتان هست می بینید ، یا در حال راه رفتن هستید و یا در حال انجام کارهای دیگر ، وقتی که خواب نباشد صداهایی که به گوشتان می خورد می شنوید
اما وقتی که سکوت در خواب پیش آمد ، قوه ی لامسه ، فقط در بخش نفس نباتی در حال کار است و مشغول هضم و جذب غذایی است که خوردید ، مشغول رشد بدن است ، یعنی فقط قوای نباتی در کارند و قوای حیوانی در خوابند
به یک تعبیر ، نفس فعلاً از چشم ظاهری برای دیدن استفاده نمی کند ، از گوش ظاهری برای شنیدن استفاده نمی کند . بدن در خواب است و به ظاهر چیزی لمس نمی کند ، نه سرما را و نه گرما را ، مگر وقتی که سرما و گرما به حدّی شدید باشد که قوّه ی لامسه ، آن را احساس کند تا انسان از خواب بیدار شود
در خواب هم یک نحوه سکوت پیش می آید و وقتی کسی از خواب بیدار می شود به یادش می آید که در خواب چه چیزها دیده و شنیده است و چه اسراری را دیده است و همه ی آن اشکال و صُوَر در خودش است و هیچکدام از بیرون نیست . کسی هم که قوی می شود ، اشکالی را که ما در خواب می بینیم او همان اشکال را در بیداری مشاهده می کند ! همه ی اینها از برکت وجود سکوت است
در شرح و تفسیر انفسی قرآن کریم در تفسیر آیات شریفه راجع به حضرت زکریا که از خداوند طلب فرزند می نماید و خداوند هم به او می فرماید می دهیم ! حضرت زکریا می گوید چطور بفهمم که چنین فرزندی به من عطا می فرمایید ؟ خداوند فرمود آن سه روزی که با مردم حرف نمی زنی ، خداوند به حضرت علامت سکوت را دادند
اینها رابطه اش چیست؟
که اگر انسان بخواهد از او اسرار متولّد شود و انسان عقیم ، زایا شود ، حالا مرد یا زن ، هر دو طرفش را قرآن مثال آورد . هم مرد و هم زن را با سکوت از عقیمی در آورد . جناب مریم سکوت پیدا کرد و در سکوت حامله شد ، بعد جبرئیل در حقیقتِ جانش به صورت یک بشر ظاهر شد و حضرت باردار شد
جبرئیل جدا نه ، بشر خدا نه ، قوه ی خیال که با سکوت قوی شد ، می بینید آنچه را که در سرّ و نهانخانه ی اوست برایش تجلّی می دهد..
استادصمدی آملی حفظه الله
#سکوت
@sserfan
سکوت عارفان :
عارفان مقاماتي دارند ڪہ در غیر آنها یافت نمے شود و اڪثر مردم آنها را مجنون و دیوانہ مي پندارند و حال آن ڪہ اینها دیوانہ نیستند.
آن حضور ، اینها را خاموش ڪرده و اختیار چانہ خود را دارند و هرزه گو و هرزه خوار نیستند
عارفان یڪپارچہ وقار ، سڪینہ ، حضور و مراقبتند
قدر خودشان را می شناسند
البتہ از دیگران فاصلہ مي گیرند ، نہ آنڪہ از آنها جدا بشوند
بلہ ، هم در میان آنها هستند و هم نیستند!
خیلي ڪم حرفند ، اما وقي بہ حرف آمدند ، مي بینید یڪ جملہ انها یڪ ڪتاب است ڪس دیگرے جز عارفان بہ این امور دست نمي یابد
گاهي حالاتي از ایشان صادر و ظاهر مي شود تا دیگران هم چیزڪي بفهمند و بیابند ، ولڪن اینها هیچ دلالت از آن حقیقت باطن ایشان نمي ڪند
انسان عاقل این امور را بزرگ مي شمارد و مي گوید :
خوشا بہ حالش ڪہ بہ این مقامات دست یافتہ است
شرح اشارات و تنبیهات
علامہ حسن زاده ے آملے
#سکوت
@sserfan
عارفان مقاماتي دارند ڪہ در غیر آنها یافت نمے شود و اڪثر مردم آنها را مجنون و دیوانہ مي پندارند و حال آن ڪہ اینها دیوانہ نیستند.
آن حضور ، اینها را خاموش ڪرده و اختیار چانہ خود را دارند و هرزه گو و هرزه خوار نیستند
عارفان یڪپارچہ وقار ، سڪینہ ، حضور و مراقبتند
قدر خودشان را می شناسند
البتہ از دیگران فاصلہ مي گیرند ، نہ آنڪہ از آنها جدا بشوند
بلہ ، هم در میان آنها هستند و هم نیستند!
خیلي ڪم حرفند ، اما وقي بہ حرف آمدند ، مي بینید یڪ جملہ انها یڪ ڪتاب است ڪس دیگرے جز عارفان بہ این امور دست نمي یابد
گاهي حالاتي از ایشان صادر و ظاهر مي شود تا دیگران هم چیزڪي بفهمند و بیابند ، ولڪن اینها هیچ دلالت از آن حقیقت باطن ایشان نمي ڪند
انسان عاقل این امور را بزرگ مي شمارد و مي گوید :
خوشا بہ حالش ڪہ بہ این مقامات دست یافتہ است
شرح اشارات و تنبیهات
علامہ حسن زاده ے آملے
#سکوت
@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل سیزدهم :سکوت
(قسمت سوم )
ادامه...
مرگ طبیعی سکوت تام می آورد:
آیا شیطان از درون شخص است یا از بیرون اوست ؟
این جناب عزرائیل از بیرون می آید یا از درون خود این شخص برمی خیزد ؟
که شخص وقتی در مقام قطع تعلّقات قرار بگیرد ، خودش عزرائیلِ خودش می شود ، جبرئیل و میکائیل و اسرافیلِ خودش می شود ؟ یا اینکه نه ، حتما یک شیپور به دستی ، در یک جایی باشد و فوت کند که همه بمیرند !!
به یک معنا مرگ یعنی سکوت تامّ و مردن یعنی ساکت شدن !
چه در مرگ طبیعی ، چه در مرگ ارادی ، شخص در مقام سکوت تامّ قرار می گیرد که شخص فقط با خودش باشد ، کاری با دیگران نداشته باشد و مطلقاً از غیر خودش قطع علاقه کند . به یک تعبیری به « من کیستم »ِ خودش برسد
و آنکه در کلمه ی 19 رساله ی شریف صد کلمه فرمود آنکه در وادی مقدس من کیستم قدم ننهاده است خرواری به خردلی ، یعنی آنکه در وادی مقدس « سکوت »قرار نگرفته است تا ببیند که اسرار وجودی اش چیست و در خودش چه دارد
برای اکثر ما که آن همّت را نداریم از خودمان قطع تعلّق کنیم و از غیرمان ببُریم ، مرگ طبیعی ، سکوت تامّ می آورد و در سکوت تامّ می افتد ، منتها موت طبیعی اش زمینه شده که از این بدنش که بزرگترین حجاب نفس است و از آن به جسم طبیعی یا جسم عاصی یا جسم مادّی یا به اصطلاح فلسفه به جسم تفاله دار تعبیر می گردد جدا شود .
زیرا این حجاب ، اقتضائاتی دارد که نمی گذارد انسان در سکوت تامّ قرار بگیرد و لذا چون از این حجاب در نیامده او را با موت طبیعی در می آورند ، و بعد می گویند فلان کس مُرده است ، چون این آقا هنوز سفر نکرده و حالا از آنجا خبر ندارد
شرح دروس معرفت نفس
استادصمدی آملی
#سکوت
@sserfan
عامل سیزدهم :سکوت
(قسمت سوم )
ادامه...
مرگ طبیعی سکوت تام می آورد:
آیا شیطان از درون شخص است یا از بیرون اوست ؟
این جناب عزرائیل از بیرون می آید یا از درون خود این شخص برمی خیزد ؟
که شخص وقتی در مقام قطع تعلّقات قرار بگیرد ، خودش عزرائیلِ خودش می شود ، جبرئیل و میکائیل و اسرافیلِ خودش می شود ؟ یا اینکه نه ، حتما یک شیپور به دستی ، در یک جایی باشد و فوت کند که همه بمیرند !!
به یک معنا مرگ یعنی سکوت تامّ و مردن یعنی ساکت شدن !
چه در مرگ طبیعی ، چه در مرگ ارادی ، شخص در مقام سکوت تامّ قرار می گیرد که شخص فقط با خودش باشد ، کاری با دیگران نداشته باشد و مطلقاً از غیر خودش قطع علاقه کند . به یک تعبیری به « من کیستم »ِ خودش برسد
و آنکه در کلمه ی 19 رساله ی شریف صد کلمه فرمود آنکه در وادی مقدس من کیستم قدم ننهاده است خرواری به خردلی ، یعنی آنکه در وادی مقدس « سکوت »قرار نگرفته است تا ببیند که اسرار وجودی اش چیست و در خودش چه دارد
برای اکثر ما که آن همّت را نداریم از خودمان قطع تعلّق کنیم و از غیرمان ببُریم ، مرگ طبیعی ، سکوت تامّ می آورد و در سکوت تامّ می افتد ، منتها موت طبیعی اش زمینه شده که از این بدنش که بزرگترین حجاب نفس است و از آن به جسم طبیعی یا جسم عاصی یا جسم مادّی یا به اصطلاح فلسفه به جسم تفاله دار تعبیر می گردد جدا شود .
زیرا این حجاب ، اقتضائاتی دارد که نمی گذارد انسان در سکوت تامّ قرار بگیرد و لذا چون از این حجاب در نیامده او را با موت طبیعی در می آورند ، و بعد می گویند فلان کس مُرده است ، چون این آقا هنوز سفر نکرده و حالا از آنجا خبر ندارد
شرح دروس معرفت نفس
استادصمدی آملی
#سکوت
@sserfan