راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل پانزدهم :اخلاص
(قسمت دهم )
صور و اشکال مختلف ریاء :
ادامه...
4- مقصود اصلى او از عمل عبودى همان امتثال امر حق و تقرب به او باشد، بنحوى كه او به هر صورت آن عمل عبودى را انجام خواهد داد، چه كسى بداند و مطلع بشود، و چه كسى نداند و مطلع نگردد، چه در معرض ديد اين و آن باشد، و چه نباشد. ليكن به لحاظ اينكه گرفتار نفس و هواهاى نفسانى است، از اطلاع يافتن اين و آن به نشاط خاصى برخوردار مىگردد و با حال و ذوق مخصوصى عمل عبودى را انجام مىدهد، و اما به وقت تنهايى و آنجا كه كسى يا كسانى حاضر و ناظر نيستند، آن نشاط و آن حال و هوا را ندارد و بى نشاط و بى حال و بى ذوق است، و عبادت را با كسالت انجام مىدهد.
اين هم صورتى از صور گوناگون «رياء» است. در اين مورد از جهت بطلان عبادت و فساد عمل و يا عدم بطلان اصل آن، ما هيچگونه نظرى نمىدهيم و لازم است هر كسى به استنباط خود از ادله شرعى عامل باشد در صورتى كه از اهل استنباط و اجتهاد باشد، والا به فتواى مرجع تقليد خود عمل نماید.البته در صور قبلی نظر فقها شیعه همان است که گفتیم و در اینکه این هم صورتی از ریاء است شکی نیست.
اين صورت از رياء براى بسيارى از صاحبان ايمان مورد ابتلاء مىباشد و نجات يافتن و پاك شدن از آن احتياج به مجاهدت دارد. جهت آن هم عبارت از اين است كه اكثر صاحبان ايمان اگر اغراض ديگر نفسانى و دنيوى را هم در عبادات خود دخالت ندهند و فقط براى امتثال امر حق و تقرب به او كارهاى عبودى خود را انجام بدهند، به لحاظ اينكه گرفتار حب مدح وحب جاه هستند، و خلاص شدن از اين رذيله هم بسيار سخت است چون در هر فرصتى به نوعى به ظهور مىرسد، طبعاً در مقام عبادت هم از شراين رذيله مصون نمىمانند، و به اقتضاى همين رذيله اگر چه بسيار دقيق هم باشد و احياناً خود نيز متوجه نشوند، براى جلب توجه نظر اين و آن، و براى اينكه نزد مؤمنين محبوب و ممدوح گردند و منزلتى نزد آنان پيدا كنند، آنجا كه كسى يا كسانى حاضر هستند و مىبينند، اعمال عبودى خود را با نشاط و حال خاصى بجا مىآورند، وليكن در تنهايى آن نشاط و حال را ندارند.
پيداست كه اين نشاط، اگر چه خود انسان بر اثر مكر نفس نفهمد، نشاط برخاسته از انجذاب به سوى حضرت مقصود نيست، زيرا اگر آن بود نه تنها در همه وقت مىبود، بلكه در خلوت و تنهايى بيشتر وكاملتر هم مىشد. اين نشاط در حقيقت، نشاط برخاسته از نفس و هواى نفس است. و همچنين اين حال و ذوق، اگر چه خود انسان نداند، حال و ذوق نشأت گرفته از انقطاع الى الله نيست، بلكه، نشأت گرفته از نفس، و در اصل، حال و ذوق نفس است، مانند همه حالها و ذوقها كه نفس انسان نسبت به خواستههاى خود دارد.
ادامه دارد...
#اخلاص
#ریاء
@sserfan
عامل پانزدهم :اخلاص
(قسمت دهم )
صور و اشکال مختلف ریاء :
ادامه...
4- مقصود اصلى او از عمل عبودى همان امتثال امر حق و تقرب به او باشد، بنحوى كه او به هر صورت آن عمل عبودى را انجام خواهد داد، چه كسى بداند و مطلع بشود، و چه كسى نداند و مطلع نگردد، چه در معرض ديد اين و آن باشد، و چه نباشد. ليكن به لحاظ اينكه گرفتار نفس و هواهاى نفسانى است، از اطلاع يافتن اين و آن به نشاط خاصى برخوردار مىگردد و با حال و ذوق مخصوصى عمل عبودى را انجام مىدهد، و اما به وقت تنهايى و آنجا كه كسى يا كسانى حاضر و ناظر نيستند، آن نشاط و آن حال و هوا را ندارد و بى نشاط و بى حال و بى ذوق است، و عبادت را با كسالت انجام مىدهد.
اين هم صورتى از صور گوناگون «رياء» است. در اين مورد از جهت بطلان عبادت و فساد عمل و يا عدم بطلان اصل آن، ما هيچگونه نظرى نمىدهيم و لازم است هر كسى به استنباط خود از ادله شرعى عامل باشد در صورتى كه از اهل استنباط و اجتهاد باشد، والا به فتواى مرجع تقليد خود عمل نماید.البته در صور قبلی نظر فقها شیعه همان است که گفتیم و در اینکه این هم صورتی از ریاء است شکی نیست.
اين صورت از رياء براى بسيارى از صاحبان ايمان مورد ابتلاء مىباشد و نجات يافتن و پاك شدن از آن احتياج به مجاهدت دارد. جهت آن هم عبارت از اين است كه اكثر صاحبان ايمان اگر اغراض ديگر نفسانى و دنيوى را هم در عبادات خود دخالت ندهند و فقط براى امتثال امر حق و تقرب به او كارهاى عبودى خود را انجام بدهند، به لحاظ اينكه گرفتار حب مدح وحب جاه هستند، و خلاص شدن از اين رذيله هم بسيار سخت است چون در هر فرصتى به نوعى به ظهور مىرسد، طبعاً در مقام عبادت هم از شراين رذيله مصون نمىمانند، و به اقتضاى همين رذيله اگر چه بسيار دقيق هم باشد و احياناً خود نيز متوجه نشوند، براى جلب توجه نظر اين و آن، و براى اينكه نزد مؤمنين محبوب و ممدوح گردند و منزلتى نزد آنان پيدا كنند، آنجا كه كسى يا كسانى حاضر هستند و مىبينند، اعمال عبودى خود را با نشاط و حال خاصى بجا مىآورند، وليكن در تنهايى آن نشاط و حال را ندارند.
پيداست كه اين نشاط، اگر چه خود انسان بر اثر مكر نفس نفهمد، نشاط برخاسته از انجذاب به سوى حضرت مقصود نيست، زيرا اگر آن بود نه تنها در همه وقت مىبود، بلكه در خلوت و تنهايى بيشتر وكاملتر هم مىشد. اين نشاط در حقيقت، نشاط برخاسته از نفس و هواى نفس است. و همچنين اين حال و ذوق، اگر چه خود انسان نداند، حال و ذوق نشأت گرفته از انقطاع الى الله نيست، بلكه، نشأت گرفته از نفس، و در اصل، حال و ذوق نفس است، مانند همه حالها و ذوقها كه نفس انسان نسبت به خواستههاى خود دارد.
ادامه دارد...
#اخلاص
#ریاء
@sserfan
چهار مرتبه ی اخلاص :
اول، تصفيه عمل است- چه عمل قلبى يا قالبى- از شائبه رضاى مخلوق و جلب قلوب آنها...
مرتبه دوم، تصفيه عمل است از حصول مقصودهاى دنيوى و مآرب زائله فانيه، گرچه داعى آن باشد كه خداى تعالى به واسطه اين عمل عنايت كند؛ مثل، خواندن نماز شب براى توسعه روزى ...
مرتبه سوّم، تصفيه آن است از رسيدن به جنّات جسمانيّه و حور و قصور و امثال آن ...
مرتبه چهارم، آن است كه عمل را تصفيه كند از خوف عقاب و عذابها [ى] جسمانى موعود ...
امام خمینی ره
آداب_الصلاة ، صفحه 164
#اخلاص
@sserfan
اول، تصفيه عمل است- چه عمل قلبى يا قالبى- از شائبه رضاى مخلوق و جلب قلوب آنها...
مرتبه دوم، تصفيه عمل است از حصول مقصودهاى دنيوى و مآرب زائله فانيه، گرچه داعى آن باشد كه خداى تعالى به واسطه اين عمل عنايت كند؛ مثل، خواندن نماز شب براى توسعه روزى ...
مرتبه سوّم، تصفيه آن است از رسيدن به جنّات جسمانيّه و حور و قصور و امثال آن ...
مرتبه چهارم، آن است كه عمل را تصفيه كند از خوف عقاب و عذابها [ى] جسمانى موعود ...
امام خمینی ره
آداب_الصلاة ، صفحه 164
#اخلاص
@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل پانزدهم :اخلاص
(یازدهم )
ادامه...
صور و اشکال مختلف ریاء :
5- مقصود اصلى و اولى او به هنگام عبادت همان فرمانبرداری از امر حق و تقرب به او باشد، و فقط به همين منظور عمل عبودى را انجام بدهد و به آخر برساند، وليكن بعد از عمل، يعنى بعد از انجام دادن عبادت بانيت صحيح و با قصد پاك، بر اثر گرفتار بودن به هواهاى نفسانى از قبيل جاه طلبى، شهرت طلبى، حب مدح، و اغراض ديگر، بنحوى از انحاء عبادت خود را به اين و آن معلوم كند، چه به صراحت به زبان بياورد، چه با تلويح و اشاره بفهماند، آن هم به اشكال گوناگون، و چه با حركت خاصى تفهيم كند. پيداست كه ريزهكاريهاى اين امر با گفتن و نوشتن، و با توضيح دادن تمام نمىشود، و جهت آن هم پيچيدگى مكرها و حيله هاى نفس و در وراى آن شيطان است كه اطوار آنها را حد و حصرى نيست، و خلاصى يافتن از آنها هم كار هر كسى نيست - الا ما رحم ربى -
اما اينكه اين نوع از رياء موجب بطلان عمل، يا فساد آن، و يا كم شدن فضيلت آن مىشود؟ مسئلهاى است كه نظر دادن در آن خارج از وظيفه ماست.
در اين روايت از امام باقر سلام الله عليه دقت مىكنيم. مىفرمايد: «
«باقى ماندن بر عمل، و يا نگهدارى عمل، از خود عمل سختتر است. اصول کافی جلد دو )
راوى سؤال كرد: باقى ماندن بر عمل و نگهدارى آن چيست؟ امام در توضيح فرمود: شخصى صله اى و يا انفاقى مىكند فقط براى خداى بى شريك، و به صورت عبادت سرى براى او نوشته مىشود. سپس آنرا ذكر مىكند و به ياد اين و آن مىاندازد. پس آن عمل از مرتبه عبادات سرى محو و در مرتبه عبادات علنى براى او نوشته مىشود».
ظاهراًمقصود اين است كه دربار اول، نظر او از معلوم كردن و گفتن عمل عبودى خود اغراض نفسانى نباشد، بلكه بخواهد اين و آنرا به اعمال صالحه تشويق بنمايد. در اين صورت عمل او از مرتبه عبادات سرى به مرتبه عبادات علنى منتقل مىشود، و براى هر كدام هم فضيلت خاصى هست. وليكن دربار دوم نظر او از گفتن و معلوم كردن عمل عبودى خود اغراض نفسانى باشد كه در اين صورت عبادت او بطور كلى از مرتبه عبادات، يعنى از مرتبه علنى آنها هم محو مىگردد و به صورت رياء در مىآيد.
در هر صورت، اين نوع از رياء از مشكلات در طريق عبوديت است، و بسا افرادى كه از اين طريق به خسرانها و هلاكتها مىافتند. زيرا بطورى كه اشاره نموديم مكايد و حيل شيطان و نفس بسيار متنوع و در بعضى صور بسيار دقيق و عميق است كه تشخيص آنها از سختترين كارهاست، و ممكن است انسان در معرض آنها بيفتد ولى توجه نداشته باشد.
ادامه دارد...
#اخلاص
#ریا
@sserfan
عامل پانزدهم :اخلاص
(یازدهم )
ادامه...
صور و اشکال مختلف ریاء :
5- مقصود اصلى و اولى او به هنگام عبادت همان فرمانبرداری از امر حق و تقرب به او باشد، و فقط به همين منظور عمل عبودى را انجام بدهد و به آخر برساند، وليكن بعد از عمل، يعنى بعد از انجام دادن عبادت بانيت صحيح و با قصد پاك، بر اثر گرفتار بودن به هواهاى نفسانى از قبيل جاه طلبى، شهرت طلبى، حب مدح، و اغراض ديگر، بنحوى از انحاء عبادت خود را به اين و آن معلوم كند، چه به صراحت به زبان بياورد، چه با تلويح و اشاره بفهماند، آن هم به اشكال گوناگون، و چه با حركت خاصى تفهيم كند. پيداست كه ريزهكاريهاى اين امر با گفتن و نوشتن، و با توضيح دادن تمام نمىشود، و جهت آن هم پيچيدگى مكرها و حيله هاى نفس و در وراى آن شيطان است كه اطوار آنها را حد و حصرى نيست، و خلاصى يافتن از آنها هم كار هر كسى نيست - الا ما رحم ربى -
اما اينكه اين نوع از رياء موجب بطلان عمل، يا فساد آن، و يا كم شدن فضيلت آن مىشود؟ مسئلهاى است كه نظر دادن در آن خارج از وظيفه ماست.
در اين روايت از امام باقر سلام الله عليه دقت مىكنيم. مىفرمايد: «
«باقى ماندن بر عمل، و يا نگهدارى عمل، از خود عمل سختتر است. اصول کافی جلد دو )
راوى سؤال كرد: باقى ماندن بر عمل و نگهدارى آن چيست؟ امام در توضيح فرمود: شخصى صله اى و يا انفاقى مىكند فقط براى خداى بى شريك، و به صورت عبادت سرى براى او نوشته مىشود. سپس آنرا ذكر مىكند و به ياد اين و آن مىاندازد. پس آن عمل از مرتبه عبادات سرى محو و در مرتبه عبادات علنى براى او نوشته مىشود».
ظاهراًمقصود اين است كه دربار اول، نظر او از معلوم كردن و گفتن عمل عبودى خود اغراض نفسانى نباشد، بلكه بخواهد اين و آنرا به اعمال صالحه تشويق بنمايد. در اين صورت عمل او از مرتبه عبادات سرى به مرتبه عبادات علنى منتقل مىشود، و براى هر كدام هم فضيلت خاصى هست. وليكن دربار دوم نظر او از گفتن و معلوم كردن عمل عبودى خود اغراض نفسانى باشد كه در اين صورت عبادت او بطور كلى از مرتبه عبادات، يعنى از مرتبه علنى آنها هم محو مىگردد و به صورت رياء در مىآيد.
در هر صورت، اين نوع از رياء از مشكلات در طريق عبوديت است، و بسا افرادى كه از اين طريق به خسرانها و هلاكتها مىافتند. زيرا بطورى كه اشاره نموديم مكايد و حيل شيطان و نفس بسيار متنوع و در بعضى صور بسيار دقيق و عميق است كه تشخيص آنها از سختترين كارهاست، و ممكن است انسان در معرض آنها بيفتد ولى توجه نداشته باشد.
ادامه دارد...
#اخلاص
#ریا
@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل پانزدهم :اخلاص
(قسمت دوازدهم )
ادامه...
صور و اشکال مختلف ریاء :
... انسان خودش توجه ندارد و بدون توجه به انحاء مختلف سعى مىكند بنحوى عبادات و مجاهدات، و خصوصيات عبودى خود را معلوم نمايد. و مىبينيد انسان با شيطان و با نفس خود به مقابله بر مىخيزد و مراقبت مىكند خطا ننمايد و عبادات و خصوصيات عبودى خود رامعلوم نكند، و از فلان گفتار و فلان حركت و فلان اشاره و فلان رويه پرهيز و اجتناب هم مىكند، تا به شيطان و به نفس خود جواب رد بدهد و از معلوم نمودن اعمال و حالات عبودى خود مصون باشد، وليكن بدون اينكه خود متوجه شود از راه يا راههاى ديگرى مشمول اغواى شيطان و مكر نفس مىگردد، و بنحو يا انحاء ديگرى سعى در معلوم كردن اعمال عبودى خود مىكند و راه خسران در پيش مىگيرد.
البته اين يك حقيقت كلى در همه ابواب عبوديت وسلوك است كه شيطان با كمك گرفتن از نفس اماره براى اغواء و اضلال انسان از راههاى گوناگون وارد مىشود، و فقط مخصوص اين باب نيست.
از اين نكته نبايد غفلت بكنيم كه شيطان در اول امر به عزت خداى متعال قسم خورده است كه در اغواى انسانها خواهد كوشيد، و گفته است همه را اغواء خواهد كرد، هر كسى را به نحوى و در مرتبه اى ازمراتب اغواء، جز مخلصين ازبندگان خدا. و اين براى هر صاحب بصيرتى هشدار است كه مسئله اغواى شيطان را ساده نگيرد، و نجات يافتن از اطوار مختلف اغواى او را سهل نشمارد، و در پى بردن به اشكال گوناگون اغواء، و در نجات دادن خود از آنها مجاهدت سخت و پىگير داشته باشد، و بداند اصل عبادت كردن زياد مهم نيست، بلكه، حفظ عبادت از آفات شيطانى بسيار مهم است، و توجه داشته باشد كه شيطان را از هر راهى كه روى آورده است از خود دور كند، آن خبيث بظاهر كنار مىرود، وليكن از راه ديگر وارد مىشود، يعنى آن راه را ترك مىكند و راه ديگرى اتخاذ مىنمايد و به سراغ انسان مىآيد، آنهم بدون معطلى، به نحوى كه انسان فكر مىكند شيطان را كنار زده، ولى او در همان حال كه انسان چنين فكر مىكند از راه جديدى به صحنه آمده است و هنوز انسان توجه ندارد، و اگر به راه جديد او نيز پى ببرد و به مقابله بپردازد، باز او راه ديگرى انتخاب مىكند. و اين همان «خنوس» آن «خناس» است.
«خناس» كه لقب شيطان وسواس است و در قرآن كريم اينچنين ناميده شده است، به اين معنى است كه على الاتصال ظاهر مىشود و غايب مىگردد، از راهی بر می گردد و از راه دیگری می آید ،از چهره ای کنار می کشد و با چهره ای تازه ای به میدان قدم می گذارد .
منبع :مقالات مرحوم آیت الله شجاعی ره
ادامه دارد ...
#اخلاص
#ریاء
@sserfan
عامل پانزدهم :اخلاص
(قسمت دوازدهم )
ادامه...
صور و اشکال مختلف ریاء :
... انسان خودش توجه ندارد و بدون توجه به انحاء مختلف سعى مىكند بنحوى عبادات و مجاهدات، و خصوصيات عبودى خود را معلوم نمايد. و مىبينيد انسان با شيطان و با نفس خود به مقابله بر مىخيزد و مراقبت مىكند خطا ننمايد و عبادات و خصوصيات عبودى خود رامعلوم نكند، و از فلان گفتار و فلان حركت و فلان اشاره و فلان رويه پرهيز و اجتناب هم مىكند، تا به شيطان و به نفس خود جواب رد بدهد و از معلوم نمودن اعمال و حالات عبودى خود مصون باشد، وليكن بدون اينكه خود متوجه شود از راه يا راههاى ديگرى مشمول اغواى شيطان و مكر نفس مىگردد، و بنحو يا انحاء ديگرى سعى در معلوم كردن اعمال عبودى خود مىكند و راه خسران در پيش مىگيرد.
البته اين يك حقيقت كلى در همه ابواب عبوديت وسلوك است كه شيطان با كمك گرفتن از نفس اماره براى اغواء و اضلال انسان از راههاى گوناگون وارد مىشود، و فقط مخصوص اين باب نيست.
از اين نكته نبايد غفلت بكنيم كه شيطان در اول امر به عزت خداى متعال قسم خورده است كه در اغواى انسانها خواهد كوشيد، و گفته است همه را اغواء خواهد كرد، هر كسى را به نحوى و در مرتبه اى ازمراتب اغواء، جز مخلصين ازبندگان خدا. و اين براى هر صاحب بصيرتى هشدار است كه مسئله اغواى شيطان را ساده نگيرد، و نجات يافتن از اطوار مختلف اغواى او را سهل نشمارد، و در پى بردن به اشكال گوناگون اغواء، و در نجات دادن خود از آنها مجاهدت سخت و پىگير داشته باشد، و بداند اصل عبادت كردن زياد مهم نيست، بلكه، حفظ عبادت از آفات شيطانى بسيار مهم است، و توجه داشته باشد كه شيطان را از هر راهى كه روى آورده است از خود دور كند، آن خبيث بظاهر كنار مىرود، وليكن از راه ديگر وارد مىشود، يعنى آن راه را ترك مىكند و راه ديگرى اتخاذ مىنمايد و به سراغ انسان مىآيد، آنهم بدون معطلى، به نحوى كه انسان فكر مىكند شيطان را كنار زده، ولى او در همان حال كه انسان چنين فكر مىكند از راه جديدى به صحنه آمده است و هنوز انسان توجه ندارد، و اگر به راه جديد او نيز پى ببرد و به مقابله بپردازد، باز او راه ديگرى انتخاب مىكند. و اين همان «خنوس» آن «خناس» است.
«خناس» كه لقب شيطان وسواس است و در قرآن كريم اينچنين ناميده شده است، به اين معنى است كه على الاتصال ظاهر مىشود و غايب مىگردد، از راهی بر می گردد و از راه دیگری می آید ،از چهره ای کنار می کشد و با چهره ای تازه ای به میدان قدم می گذارد .
منبع :مقالات مرحوم آیت الله شجاعی ره
ادامه دارد ...
#اخلاص
#ریاء
@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل پانزدهم :اخلاص
(قسمت سیزدهم )
ادامه...
صور و اشکال مختلف ریاء :
۶_مقصود اصلی و اولی او از عبادات تقرب و فرمانبراری از امر حق باشد و خود او به هیج وجه حرکتی در معلوم نمودن عبادات و خصوصیات عبادی خود نداشته باشد ،اما اتفاقا و به طور طبیعی بنا به عللی عبادت ها و مجاهدت های او معلوم گردد و او از اطلاع یافتن این و آن مسرور شود .
این هم در صورتی که مسرور شدن او از اطلاع یافتن این و آن به جهت اغراض و هوای های نفسانی باشد ریا محسوب میشود و شکلی از اشکال آن است. مثلا از این جهت مسرور بشود که خوب شد مردم به این امر که من اهل عبادت و اهل معنی هستم مطلع گشتند آن هم بدون اینکه من خودم معلوم بکنم . بنابر این دید خاصی به من پیدا میکنند و احترام و حساب خاصی برای من قائل می شوند و پیش مردم روز به روز منزلت بیشتری می یابم و به پاکی و معنویت معروف می گردم و در اینجا و در آنجا نام مرا میبرند و به بزرگی یاد میکنند . هم شهرت پیدا می کنم و هم مورد توجه و اقبال مردم میشوم و از طرفی هم مردم در رفع حوایج من می کوشند ، آن هم با یک اشتیاق مخصوص و بدون اینکه تکلفی باشد . و همین طور از اغراض و هوای های دیگر که با شمردن تمام نمیشوند .
مسرور گشتن او از اطلاع یافتن این و آن به جهت اغراض نفسانی به نحوی که ذکر شد به خوبی حاکی از این است که هنوز اغراض پست برای او و در نزد او مطلوب تر از مقصد اصلی است .
اگر او یک طالب صادق و سالک دردمند بود، آنوقت مسرور میگشت که نشانی از قبول حضرت مقصود را بدست بیاورد و شاهد و علامتی بر این می یافت که طاعات و مجاهدات او مقبول ساحت قدس قرار گرفته و در نتیجه خود او مقبول جناب او گشته .
معنی مسرور شدن او با اطلاع یافتن این و آن با کمال وضوح این است که او از وسیله شهرت و اغراض دیگر بودن طاعات و مجاهداتش شادمان است . و این بدان معنی است که گویی همه ی آن مجاهدات و طاعات برای همین ها بوده است نه برای نیل به حق و رضوان او، و گویی مقصد اصلی در این بین فراموش شده و مقاصد دیگری مطرح گردیده است و بالاخره گویی آن همه طاعت ها و مجاهدت ها وسیله ای برای نفس در نیل به خواسته ها شده است .
ادامه دارد...
#اخلاص
#ریا
@sserfan
عامل پانزدهم :اخلاص
(قسمت سیزدهم )
ادامه...
صور و اشکال مختلف ریاء :
۶_مقصود اصلی و اولی او از عبادات تقرب و فرمانبراری از امر حق باشد و خود او به هیج وجه حرکتی در معلوم نمودن عبادات و خصوصیات عبادی خود نداشته باشد ،اما اتفاقا و به طور طبیعی بنا به عللی عبادت ها و مجاهدت های او معلوم گردد و او از اطلاع یافتن این و آن مسرور شود .
این هم در صورتی که مسرور شدن او از اطلاع یافتن این و آن به جهت اغراض و هوای های نفسانی باشد ریا محسوب میشود و شکلی از اشکال آن است. مثلا از این جهت مسرور بشود که خوب شد مردم به این امر که من اهل عبادت و اهل معنی هستم مطلع گشتند آن هم بدون اینکه من خودم معلوم بکنم . بنابر این دید خاصی به من پیدا میکنند و احترام و حساب خاصی برای من قائل می شوند و پیش مردم روز به روز منزلت بیشتری می یابم و به پاکی و معنویت معروف می گردم و در اینجا و در آنجا نام مرا میبرند و به بزرگی یاد میکنند . هم شهرت پیدا می کنم و هم مورد توجه و اقبال مردم میشوم و از طرفی هم مردم در رفع حوایج من می کوشند ، آن هم با یک اشتیاق مخصوص و بدون اینکه تکلفی باشد . و همین طور از اغراض و هوای های دیگر که با شمردن تمام نمیشوند .
مسرور گشتن او از اطلاع یافتن این و آن به جهت اغراض نفسانی به نحوی که ذکر شد به خوبی حاکی از این است که هنوز اغراض پست برای او و در نزد او مطلوب تر از مقصد اصلی است .
اگر او یک طالب صادق و سالک دردمند بود، آنوقت مسرور میگشت که نشانی از قبول حضرت مقصود را بدست بیاورد و شاهد و علامتی بر این می یافت که طاعات و مجاهدات او مقبول ساحت قدس قرار گرفته و در نتیجه خود او مقبول جناب او گشته .
معنی مسرور شدن او با اطلاع یافتن این و آن با کمال وضوح این است که او از وسیله شهرت و اغراض دیگر بودن طاعات و مجاهداتش شادمان است . و این بدان معنی است که گویی همه ی آن مجاهدات و طاعات برای همین ها بوده است نه برای نیل به حق و رضوان او، و گویی مقصد اصلی در این بین فراموش شده و مقاصد دیگری مطرح گردیده است و بالاخره گویی آن همه طاعت ها و مجاهدت ها وسیله ای برای نفس در نیل به خواسته ها شده است .
ادامه دارد...
#اخلاص
#ریا
@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل پانزدهم :اخلاص
(قسمت چهاردهم )
ادامه...
اگر خود شما با كمى تأمل پيش بياييد، به روشنى مىيابيد كه عبادات چنين كسى و خود او نزد حضرت حق چه معنايى پيدا مىكند، و حساب اعمال و حساب خود او نزد خداى خبير چه مىشود؟ خدايى كه به همه ظاهر و باطن بخوبى احاطه دارد و مىبيند. او به هنگام عمل مىگويد مقصودم تويى اى خدا، وبا اطلاع يافتن اين و آن از عبادات وى مسرور مىگردد و مىگويد خوب شد ومرا چنين و چنان مىدانند و چه مىشود و چه مىشود، و گويى كه مىگويد مقصودم را نايل گشتم و مقصود، همينها بود!!.اينها همه از نفس است، و از هواهاى آن نشأت مىگيرد. مادامى كه اين طغيانگر رام نگشته است، اينها و امثال اينها انسان را تهديد مىكند.
آنچه گفته شد در صورتى است كه مسرور شدن او از اطلاع يافتن اين و آن بر عبادات وى به جهت اغراض و هواهاى نفسانى و دنيوى باشد. اما اگر مسرور شدن او از اطلاع يافتن مردم به جهت اغراض و هواها نباشد، بلكه از اين جهت مسرور بشود كه خداى متعال به او عنايت خاص دارد و كارهاى خوب او را آشكار مىكند ولى كارهاى بد او را ستر مىفرمايد، و گويى كه كارهاى بد او را ستر مىفرمايد، در اين صورت «رياء» محسوب نيست و بى اشكال خواهد بود. زيرا نظر او به مردم، به جاه و شهرت، به اقبال و احترام آنان، و به اغراض و هواهاى ديگر نيست، بلكه، نظر او به فضل پروردگار است.
در اين روايت به دقت و تأمل مىپردازيم: «زراره مىگويد از امام باقر سلام الله عليه سؤال كردم از شخصى كه چيزى از اعمال خير را انجام مىدهد، و در اين هنگام كسى او را مىبيند، و اين امر او را مسرور مىكند؟ امام فرمود: وقتى عمل خير را بدين منظور انجام نداده كه مردم بدانند، اشكالى ندارد. كسى نيست مگر اينكه دوست مىدارد خير و خوبى در ميان مردم براى او ظاهر شود».تذكر اين نكته را لازم مىبينيم كه مسرور شدن از اطلاع يافتن اين و آن ممكن است غير از آنچه ذكر كرديم به جهت مقاصد صحيحه ديگرى نيز باشد كه براى مراعات اختصار از بيان آنها صرف نظر مىكنيم.البته بايد كاملا مراقب خود بود كه با توجيهات ناصحيح در معرض مكايد شيطانى و نفسانى قرار نگرفت. چه بسا انسان به جهت همان هواها و اغراض نفسانى و دنيوى از اطلاع يافتن اين و آن مسرور بشود وليكن پيش خود چنين براى خود توجيه بكند كه سرور او به جهت مقاصد صحيحه است، و در حقيقت، بدون توجه در دام شيطان و نفس اماره بيفتد. و به همين لحاظ بايد كاملا هوشيار باشد، و بايد خود را آزمايش كند، تا اگر گرفتار مكايد شيطانى ونفسانى است در استخلاص خود بكوشد.مثلاً آنجا كه فكر مىكند مسرور گشتن او از اطلاع يافتن اين و آن به جهت تشويق شدن آنها به عبوديت است و نه به جهت دیگر.
ادامه دارد...
#اخلاص
#ریا
@sserfan
عامل پانزدهم :اخلاص
(قسمت چهاردهم )
ادامه...
اگر خود شما با كمى تأمل پيش بياييد، به روشنى مىيابيد كه عبادات چنين كسى و خود او نزد حضرت حق چه معنايى پيدا مىكند، و حساب اعمال و حساب خود او نزد خداى خبير چه مىشود؟ خدايى كه به همه ظاهر و باطن بخوبى احاطه دارد و مىبيند. او به هنگام عمل مىگويد مقصودم تويى اى خدا، وبا اطلاع يافتن اين و آن از عبادات وى مسرور مىگردد و مىگويد خوب شد ومرا چنين و چنان مىدانند و چه مىشود و چه مىشود، و گويى كه مىگويد مقصودم را نايل گشتم و مقصود، همينها بود!!.اينها همه از نفس است، و از هواهاى آن نشأت مىگيرد. مادامى كه اين طغيانگر رام نگشته است، اينها و امثال اينها انسان را تهديد مىكند.
آنچه گفته شد در صورتى است كه مسرور شدن او از اطلاع يافتن اين و آن بر عبادات وى به جهت اغراض و هواهاى نفسانى و دنيوى باشد. اما اگر مسرور شدن او از اطلاع يافتن مردم به جهت اغراض و هواها نباشد، بلكه از اين جهت مسرور بشود كه خداى متعال به او عنايت خاص دارد و كارهاى خوب او را آشكار مىكند ولى كارهاى بد او را ستر مىفرمايد، و گويى كه كارهاى بد او را ستر مىفرمايد، در اين صورت «رياء» محسوب نيست و بى اشكال خواهد بود. زيرا نظر او به مردم، به جاه و شهرت، به اقبال و احترام آنان، و به اغراض و هواهاى ديگر نيست، بلكه، نظر او به فضل پروردگار است.
در اين روايت به دقت و تأمل مىپردازيم: «زراره مىگويد از امام باقر سلام الله عليه سؤال كردم از شخصى كه چيزى از اعمال خير را انجام مىدهد، و در اين هنگام كسى او را مىبيند، و اين امر او را مسرور مىكند؟ امام فرمود: وقتى عمل خير را بدين منظور انجام نداده كه مردم بدانند، اشكالى ندارد. كسى نيست مگر اينكه دوست مىدارد خير و خوبى در ميان مردم براى او ظاهر شود».تذكر اين نكته را لازم مىبينيم كه مسرور شدن از اطلاع يافتن اين و آن ممكن است غير از آنچه ذكر كرديم به جهت مقاصد صحيحه ديگرى نيز باشد كه براى مراعات اختصار از بيان آنها صرف نظر مىكنيم.البته بايد كاملا مراقب خود بود كه با توجيهات ناصحيح در معرض مكايد شيطانى و نفسانى قرار نگرفت. چه بسا انسان به جهت همان هواها و اغراض نفسانى و دنيوى از اطلاع يافتن اين و آن مسرور بشود وليكن پيش خود چنين براى خود توجيه بكند كه سرور او به جهت مقاصد صحيحه است، و در حقيقت، بدون توجه در دام شيطان و نفس اماره بيفتد. و به همين لحاظ بايد كاملا هوشيار باشد، و بايد خود را آزمايش كند، تا اگر گرفتار مكايد شيطانى ونفسانى است در استخلاص خود بكوشد.مثلاً آنجا كه فكر مىكند مسرور گشتن او از اطلاع يافتن اين و آن به جهت تشويق شدن آنها به عبوديت است و نه به جهت دیگر.
ادامه دارد...
#اخلاص
#ریا
@sserfan
جـهاد و سحرخيزى وذكر :
عَنِ النَّبىِّ صلي الله عليه و آله قالَ: لِأنْ اُصَلِّىَ الصُّبْحَ ثُمَّ أجْلِسُ فى مَجْلِسٍ أذْكُرُاللّه َ عز و جل حَتّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ أحَبُّ إلىَّ مِنْ شَدِّ عَلى جِيادِ الْخَيْلِ فى سَبيلِ اللّه ِ عز و جل .
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: اينكه نماز صبح را بجا آوردم سپس در جايى بنشينم و خداى عزيز و بزرگ را ذكر بگويم تا آفتاب طلوع كند پيش من محبوبتر است از اينكه اسب را زين كرده و به جهاد در راه خدا پردازم.
بحارالانوار جلد ۴۴
#سحرخیری
@sserfan
عَنِ النَّبىِّ صلي الله عليه و آله قالَ: لِأنْ اُصَلِّىَ الصُّبْحَ ثُمَّ أجْلِسُ فى مَجْلِسٍ أذْكُرُاللّه َ عز و جل حَتّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ أحَبُّ إلىَّ مِنْ شَدِّ عَلى جِيادِ الْخَيْلِ فى سَبيلِ اللّه ِ عز و جل .
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: اينكه نماز صبح را بجا آوردم سپس در جايى بنشينم و خداى عزيز و بزرگ را ذكر بگويم تا آفتاب طلوع كند پيش من محبوبتر است از اينكه اسب را زين كرده و به جهاد در راه خدا پردازم.
بحارالانوار جلد ۴۴
#سحرخیری
@sserfan
Forwarded from سیر و سلوک و عرفان
پست اول کانال
با کلیک بر روی لینک زیر می توانید به اولین پست این کانال مراجعه نمایید:
www.tg-me.com/sserfan/1
با کلیک بر روی لینک زیر می توانید به اولین پست این کانال مراجعه نمایید:
www.tg-me.com/sserfan/1
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل پانزدهم :اخلاص
(قسمت پانزدهم )
ادامه...
رياء در شکلهای مختلف ديگر :
آنچه از صور و اشكال رياء گفته شد ، همه در مجموع به رياء در خود عبادات بر مىگردد. گاهى هم رياء در حركات و اعمال ديگر انسان جلوه گر مىشود و بطور غير مستقيم به عبادات و اعمال عبودى انسان ارتباط پيدا مىكند. اين نوع از رياء نيز به صورتهاى گوناگون و در اطوار متنوعى به ظهور مىرسد بعضيها هم به اين نوع از رياء مبتلا مىشوند.
به بعضى از صور يا اطوار اين نوع از رياء نيز اشاره مىكنيم تا موجب تذكر و بصيرت بييشتر باشد.
الف: سعى داشته باشد خود را نحيف و داراى ضعف مفرط جسمانى نشان دهد، تا چنين به نظر بايد كه وى در مقام عبوديت از مجاهدتهاى سخت و طولانى برخوردار بوده و رياضتها كشيده، و حزنها و اندوهها، و خوفها و خشيتها داشته و دارد.
ب: صداى خود را آهسته كند و بنحو خاصى صحبت كند كه نشان دهد او از حالات و خصوصيات روحى و معنوى خاصى برخوردار است و غلبه اين حالات چنين اقتضاء مىنمايد.
ج: وضع سر و صورت، و شارب و محاسن را به شكل خاصى بيندازد تا نشان دهد كه وى از اهل انقطاع، و از اهل باطن، و از سالك طريق است.
د: به هنگام راه رفتن با هيئت خاص يا با وقار خاصى راه برود، و يا سر خود را پايين بيندازد، و بى اعتناء به اين سو و آن سو باشد، تا نشان دهد كه وى از وقار صاحبان انقطاع برخوردار، و از همه سو منقطع، و غرق در عوالم روحى و معنوى خود است.
ه: سعى داشته باشد اثر سجده، يعنى سجده هاى زياد و طولانى در پيشانى وى ديده شود، تا نشان دهد ازاهل ذكر و اهل سجده ،و از اقبال كنندگان به حضرت حق است.
و: لباس يا لباسهاى مخصوص، و با كيفيت و شكل خاصى انتخاب كند، تا نشان دهد از اهل زهد و تقوى، و از اهل انقطاع از دنياست.
ز: به هنگام صحبت ،و همچنين در مواقع ديگر چشمها را پايين بيندازد، سر خويش را بلند نكند، و با آرامى مخصوصى سخن بگويد كه گويى نمىخواهد حرف بزند و مىخواهد در سكوت عالم خود باشد، تا نشان دهد كه آنچنان در ذكر و فكر غوطهور است، و آنچنان مشغول به باطن است كه مايل نيست به كسى متوجه شود و با كسى حرف بزند، و مايل نيست ذكر و فكر را قطع كند و از سير خود باز بماند.
ح: درمواقع برخورد با نامشروع، با منكرات و معاصى، با هتك حرمات الهى، و آنجا كه سخن از اين قبيل مسائل به ميان مىآيد، به سختى اظهار أسف و غضب كند، تا نشان دهد از اين مسائل سخت بيزار است و چنان عزت و عظمت حضرت حق در وجود او و در قلب او حساب دارد كه نمىتواند اين مسائل را ببيند يا بشنود، و يا آنچنان حب حق و عشق به جناب او بر قلب او سيطره دارد كه نمىتواند اين مسائل را تحمل كند.
و نظاير اينها از حركات و افعالى كه همه براى رياء و براى نشان دادن خود از اهل دين و اهل باطن، به منظور نيل به هواهاى نفسانى و اغراض دنيوى است.
ناگفته نماند كه سخن در اين نيست كه صالحان ازبندگان حق بر اثر مجاهدتهاى صادقانه عبودى، و به اقتضاى حالات و مقامات در مراتب مختلف، از خصوصياتى شبيه همين خصوصيات كه ذكر نموديم ممكن است برخوردار باشند، بلكه، سخن در تظاهر و رياء به سبب آنهاست.
ادامه دارد...
#اخلاص
#ریا
@sserfan
عامل پانزدهم :اخلاص
(قسمت پانزدهم )
ادامه...
رياء در شکلهای مختلف ديگر :
آنچه از صور و اشكال رياء گفته شد ، همه در مجموع به رياء در خود عبادات بر مىگردد. گاهى هم رياء در حركات و اعمال ديگر انسان جلوه گر مىشود و بطور غير مستقيم به عبادات و اعمال عبودى انسان ارتباط پيدا مىكند. اين نوع از رياء نيز به صورتهاى گوناگون و در اطوار متنوعى به ظهور مىرسد بعضيها هم به اين نوع از رياء مبتلا مىشوند.
به بعضى از صور يا اطوار اين نوع از رياء نيز اشاره مىكنيم تا موجب تذكر و بصيرت بييشتر باشد.
الف: سعى داشته باشد خود را نحيف و داراى ضعف مفرط جسمانى نشان دهد، تا چنين به نظر بايد كه وى در مقام عبوديت از مجاهدتهاى سخت و طولانى برخوردار بوده و رياضتها كشيده، و حزنها و اندوهها، و خوفها و خشيتها داشته و دارد.
ب: صداى خود را آهسته كند و بنحو خاصى صحبت كند كه نشان دهد او از حالات و خصوصيات روحى و معنوى خاصى برخوردار است و غلبه اين حالات چنين اقتضاء مىنمايد.
ج: وضع سر و صورت، و شارب و محاسن را به شكل خاصى بيندازد تا نشان دهد كه وى از اهل انقطاع، و از اهل باطن، و از سالك طريق است.
د: به هنگام راه رفتن با هيئت خاص يا با وقار خاصى راه برود، و يا سر خود را پايين بيندازد، و بى اعتناء به اين سو و آن سو باشد، تا نشان دهد كه وى از وقار صاحبان انقطاع برخوردار، و از همه سو منقطع، و غرق در عوالم روحى و معنوى خود است.
ه: سعى داشته باشد اثر سجده، يعنى سجده هاى زياد و طولانى در پيشانى وى ديده شود، تا نشان دهد ازاهل ذكر و اهل سجده ،و از اقبال كنندگان به حضرت حق است.
و: لباس يا لباسهاى مخصوص، و با كيفيت و شكل خاصى انتخاب كند، تا نشان دهد از اهل زهد و تقوى، و از اهل انقطاع از دنياست.
ز: به هنگام صحبت ،و همچنين در مواقع ديگر چشمها را پايين بيندازد، سر خويش را بلند نكند، و با آرامى مخصوصى سخن بگويد كه گويى نمىخواهد حرف بزند و مىخواهد در سكوت عالم خود باشد، تا نشان دهد كه آنچنان در ذكر و فكر غوطهور است، و آنچنان مشغول به باطن است كه مايل نيست به كسى متوجه شود و با كسى حرف بزند، و مايل نيست ذكر و فكر را قطع كند و از سير خود باز بماند.
ح: درمواقع برخورد با نامشروع، با منكرات و معاصى، با هتك حرمات الهى، و آنجا كه سخن از اين قبيل مسائل به ميان مىآيد، به سختى اظهار أسف و غضب كند، تا نشان دهد از اين مسائل سخت بيزار است و چنان عزت و عظمت حضرت حق در وجود او و در قلب او حساب دارد كه نمىتواند اين مسائل را ببيند يا بشنود، و يا آنچنان حب حق و عشق به جناب او بر قلب او سيطره دارد كه نمىتواند اين مسائل را تحمل كند.
و نظاير اينها از حركات و افعالى كه همه براى رياء و براى نشان دادن خود از اهل دين و اهل باطن، به منظور نيل به هواهاى نفسانى و اغراض دنيوى است.
ناگفته نماند كه سخن در اين نيست كه صالحان ازبندگان حق بر اثر مجاهدتهاى صادقانه عبودى، و به اقتضاى حالات و مقامات در مراتب مختلف، از خصوصياتى شبيه همين خصوصيات كه ذكر نموديم ممكن است برخوردار باشند، بلكه، سخن در تظاهر و رياء به سبب آنهاست.
ادامه دارد...
#اخلاص
#ریا
@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل پانزدهم :اخلاص
(قسمت شانزدهم )
ادامه...
ضرورت مجاهدت و پاک کردن خود از ریاء :
با شرحى كه گذشت، ضرورت مجاهدت سخت در مقام توبه از «رياء» يعنى ضرورت مجاهدت در تطهير خود از «رياء» براى همه و براى سالك معلوم گرديد.
از آنجا كه پاك گشتن و پاك بودن از رياء در اطوار گوناگون آن، مخصوصاً از صور دقيق آن، كار بسيار مشكل است، طبعاً مانند همه مسائل سلوك، على الخصوص مسائل مشكل و مهم آن، احتياج به اين دارد كه در مرحله اول سالك با تضرع و با اصرار كامل از خداى متعال بخواهد كه او را در اين امر موفق بدارد، و او را يارى بفرمايد. و لازم است به اين دعاء و تضرع مداومت داشته باشد و خود را در پناه خداى متعال قرار دهد تا او را هميشه از رياء پاك بدارد.
و در مرحله دوم لازم است در اين باب از حضرات معصومين صلوات الله عليهم اجمعين استمداد نمايد و ازآنان كسب توجه كند، كه توجهات خاصه آنان، و به تعبيرى، شفاعت آنان مشكلها را حل مىكند و سختيها را آسان مىنمايد ،وحامل عنايات ربوبى، و به بيانى، حامل مشيت ربوبى است. و به اين توسل و استمداد نيز مداومت كند.
و در مرحله سوم در مجاهدت نيز هيچگونه سستى و مسامحه نداشته باشد، يعنى در تطهير خود از رياء، و به عبارتى، در تطهير عبادات خود ازرياء مجاهدت جدى و همه جانبه داشته باشد و در آن سستى ننمايد، زيرا در اينصورت از افتادن در مهلكه هاى رياء در امان نخواهد بود. و براى پاك شدن و پاك بودن از اشكال گوناگون رياء بايد با همه اشكال آن به مقابله بپردازد، و براى مقابله با هر كدام از اشكال آن طريق مناسب با آنرا در پيش بگيرد و مجاهدت متناسب با آن داشته باشد. و بايد مواظبت كند به اين غفلت نيفتد كه با بعضى از اشكال رياء مقابله نمايد و در تطهير خود ازآنها بكوشدو از آنها اجتناب كند، وليكن به بعضى ديگر از اشكال و اطوار آن، توجه نداشته باشد.
و نيز بايد سعى كند علاوه بر اجتناب از رياء در خود عبادات در اشكال مختلف آن، از رياء در غير عبادات، يعنى از رياء در حركات و افعال غير عبودى كه به بعضى از صور آن اشاره كرديم نيز اجتناب نمايد،و در گفتار، نگاه، لباس پوشيدن، راه رفتن، غذا خوردن، وضع سر و صورت، حركات، و نظاير اينها رياء نكند، و به هيچ وجه حركتى انجام ندهد كه به وسيله آن بخواهد خود را از اهل زهد و تقوى، و از اهل تزكيه و ارباب سلوك نشان دهد و مردم او را چنين و چنان بدانند.
از حضرت عيسى عليه السلام نقل مىشود كه گفت: «اذاصام أحدكم فليدهن رأسه ويرجل شعره و يكحل عينه»(جامع السعادات، ج 2، ص 369) يعنى «وقتى يكى از شما روزه مىگيرد، سر خود را روغن بزند، و موى سر و صورت را شانه كند، و به چشم خود سرمه بكشد».
يكى از معانى بيان آن حضرت همان اجتناب از شائبه رياء در حركات و افعال غير عبودى است از قبيل كيفيت لباس پوشيدن، راه رفتن، وضع سر و صورت، و امثال اينها كه توضيح داديم.
توجه داشته باشيم كه در مقام اجتناب از رياء نبايد به شكل ديگرى گرفتار دام شيطان باشيم و آنجا كه قصدها واقعاً امتثال امر و تقرب به حق است و جداً نظر ديگرى در قلب ما نيست، بر اثر وسوسه ها و خواطر شيطانى به خود تلقين كنيم كه چون اين عمل كاملا براى خدا نمىباشد و رياء در كار است، پس بايد آنرا ترك كنيم، و از اين طريق به ترك عبادت مبادرت نماييم. بايد هوشيار باشيم كه اين، يكى از راههاى اغواى شيطان است.
ادامه دارد...
#اخلاص
#ریاء
@sserfan
عامل پانزدهم :اخلاص
(قسمت شانزدهم )
ادامه...
ضرورت مجاهدت و پاک کردن خود از ریاء :
با شرحى كه گذشت، ضرورت مجاهدت سخت در مقام توبه از «رياء» يعنى ضرورت مجاهدت در تطهير خود از «رياء» براى همه و براى سالك معلوم گرديد.
از آنجا كه پاك گشتن و پاك بودن از رياء در اطوار گوناگون آن، مخصوصاً از صور دقيق آن، كار بسيار مشكل است، طبعاً مانند همه مسائل سلوك، على الخصوص مسائل مشكل و مهم آن، احتياج به اين دارد كه در مرحله اول سالك با تضرع و با اصرار كامل از خداى متعال بخواهد كه او را در اين امر موفق بدارد، و او را يارى بفرمايد. و لازم است به اين دعاء و تضرع مداومت داشته باشد و خود را در پناه خداى متعال قرار دهد تا او را هميشه از رياء پاك بدارد.
و در مرحله دوم لازم است در اين باب از حضرات معصومين صلوات الله عليهم اجمعين استمداد نمايد و ازآنان كسب توجه كند، كه توجهات خاصه آنان، و به تعبيرى، شفاعت آنان مشكلها را حل مىكند و سختيها را آسان مىنمايد ،وحامل عنايات ربوبى، و به بيانى، حامل مشيت ربوبى است. و به اين توسل و استمداد نيز مداومت كند.
و در مرحله سوم در مجاهدت نيز هيچگونه سستى و مسامحه نداشته باشد، يعنى در تطهير خود از رياء، و به عبارتى، در تطهير عبادات خود ازرياء مجاهدت جدى و همه جانبه داشته باشد و در آن سستى ننمايد، زيرا در اينصورت از افتادن در مهلكه هاى رياء در امان نخواهد بود. و براى پاك شدن و پاك بودن از اشكال گوناگون رياء بايد با همه اشكال آن به مقابله بپردازد، و براى مقابله با هر كدام از اشكال آن طريق مناسب با آنرا در پيش بگيرد و مجاهدت متناسب با آن داشته باشد. و بايد مواظبت كند به اين غفلت نيفتد كه با بعضى از اشكال رياء مقابله نمايد و در تطهير خود ازآنها بكوشدو از آنها اجتناب كند، وليكن به بعضى ديگر از اشكال و اطوار آن، توجه نداشته باشد.
و نيز بايد سعى كند علاوه بر اجتناب از رياء در خود عبادات در اشكال مختلف آن، از رياء در غير عبادات، يعنى از رياء در حركات و افعال غير عبودى كه به بعضى از صور آن اشاره كرديم نيز اجتناب نمايد،و در گفتار، نگاه، لباس پوشيدن، راه رفتن، غذا خوردن، وضع سر و صورت، حركات، و نظاير اينها رياء نكند، و به هيچ وجه حركتى انجام ندهد كه به وسيله آن بخواهد خود را از اهل زهد و تقوى، و از اهل تزكيه و ارباب سلوك نشان دهد و مردم او را چنين و چنان بدانند.
از حضرت عيسى عليه السلام نقل مىشود كه گفت: «اذاصام أحدكم فليدهن رأسه ويرجل شعره و يكحل عينه»(جامع السعادات، ج 2، ص 369) يعنى «وقتى يكى از شما روزه مىگيرد، سر خود را روغن بزند، و موى سر و صورت را شانه كند، و به چشم خود سرمه بكشد».
يكى از معانى بيان آن حضرت همان اجتناب از شائبه رياء در حركات و افعال غير عبودى است از قبيل كيفيت لباس پوشيدن، راه رفتن، وضع سر و صورت، و امثال اينها كه توضيح داديم.
توجه داشته باشيم كه در مقام اجتناب از رياء نبايد به شكل ديگرى گرفتار دام شيطان باشيم و آنجا كه قصدها واقعاً امتثال امر و تقرب به حق است و جداً نظر ديگرى در قلب ما نيست، بر اثر وسوسه ها و خواطر شيطانى به خود تلقين كنيم كه چون اين عمل كاملا براى خدا نمىباشد و رياء در كار است، پس بايد آنرا ترك كنيم، و از اين طريق به ترك عبادت مبادرت نماييم. بايد هوشيار باشيم كه اين، يكى از راههاى اغواى شيطان است.
ادامه دارد...
#اخلاص
#ریاء
@sserfan