Telegram Web Link
مراقبه ،عبور از سد قضاوت دیگران :

ذهن ما در هر ارتباطی با دیگران ،به راحتی در دام قضاوت دیگران به اسارت در می آید.پس از پایان هر ارتباطی ، در لفظ اونا رو به خدا می سپاریم ،اما حقیقتش این است که در عمل ، اونا را به ذهن می سپاریم نه به خدا...
ما خود را وادار کرده ایم که ساعت ها و بلکه روزها ، بر روی شخصی هرچند بی اهمیت فکر کنیم و در ذهن آن را بالا و پایین کنیم تا ببینیم در مورد ما چه فکر یا  قضاوتی می کند ،و هنوز در مورد شخص اول به نتیجه ای نرسیده ایم که در مواجهه با شخص بعدی قرار می گیریم و ذهن بدون اینکه از شخص اول نتیجه ای بگیرد ،شروع به بررسی قضاوت های شخص دوم در مورد خودش می کند و این سیر هم چنان ادامه دارد.
چهل یا پنجاه سال می گذرد و ذهن هم چنان از این شخص به اون شخص به  دنبال نتیجه ای برای پیدا کردن و شناسایی خود در دیگران است  اما بی نتیجه...
چون دیگران هیچگاه ما را تایید نخواهند کرد.
مراقبه این فرصت را به شما می دهد که پی به این چرخه ی احمقانه ببرید و خود را از این چرخه خارج و دیگران را از ذهن بیرون نمایید.

#مراقبه
#رهایی_از_قضاوت_دیگران

@sserfan
راههای عملی کسب عشق و معرفت الهی
عامل چهاردهم :نفی خواطر
(قسمت چهاردم)

ادامه...
پرسش و پاسخ در خصوص نفی خواطر:

سلام
بنده  حدود 7 سال است که تمرین سکوت ذهن و نفی خواطر میکنم.اما نهایتا 10 15 ثانیه بیشتر نمی توانم ذهنم را کنترل کنم.در این حال حالتی چون شناور شدن به من دست میدهد که دیگر برایم عادی شده.چرا در این مدت نتوانستم بر ذهنم غلبه کنم؟
پاسخ از استاد حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی
علیکم السلام
هو العلیم. باید روی نفس خود کار کنید منشأ تمام خطورات و تشویش های ذهنی، نفس است؛ کارکردن بر روی ذهن نتیجه اش همین است که می گویید.
بزرگان سیر و سلوک و معرفت برای نفی خواطر در وهله‌ی اول، توجه به نفس را دستور می‌داده‌اند بدین طریق که سالک برای نفی خواطر باید مقدار ربع ساعت یا بیشتر را در هر شبانه روز معین نموده و در آن وقت توجه به نفس خود بنماید در اثر این توجه رفته رفته تقویت پیدا نموده، و خواطر از او نفی خواهد شد و رفته رفته معرفت نفس برای او حاصل شده و به وطن مقصود خواهد رسید ان شاء الله
برای این منظور به دو امر بسیار توجه داشته و اهتمام ورزید اول تلاوت قرآن مجید به طور منظم در هر روز و بهتر آن است که صبح و بین الطلوعین باشد و البته در حین تلاوت التفات داشته باشید که قاری قرآن خداست جل جلاله. دوم توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام که خوب است.
قرآن و سیره اهل بیت علیهم السلام برای این منظور راه تهذیب و تزکیه نفس را معرفی می کنند، عرفان و سیر و سلوک الی الله برای همین است باید خنجر را بر نفس زد تا دل گردد آزاد؛ ذهن و سایر اعضاء همگی فرمانبر نفسند پرداختن به اعضاء و ذهن و غیره راه اخلاق است که بقول سیدنا الاستاد چندصد سال طول می کشد تا انسان به نتیجه برسد بخلاف راه عرفان که راه میانبر است که البته لازمه اش تبعیت محض از دستورات سلوکی و داشتن استاد است. مرحوم حداد می فرمودند: بدون استاد محال است سالک الی الله از نفس عبور کند این استاد است که شاگرد را از نفس عبور می دهد کسی که در نفس است نمی تواند خودش را عبور دهد باید شخصی الهی وی را از این مرحله عبور دهد.
منبع: goharemaerefat.ir

#نفی_خواطر


@sserfan
نفی خواطر و طهارت باطن :
با تطهیر باطن از ظلمات و تیرگیها، و با خروج از حجابهای ظلمانی، مرتبه بالاتر و حیات و یا حیات بالاتر، در وجود انسان به نحو بهتر و کامل تر و شدیدتر به  ظهور می رسد، و هر چه طهارت باطن بیشتر شود، مراتب عالیه حیات در انسات جلوه می کند.
به بیان دیگر، حیات نازله دنیوی که همه انسان ها در دنیا واجد آن هستند، جلوه نازلی از حیات انسانی است. اگر انسان در مسیر تکامل حیات که همان مسیر عبودیت و طریق سلوک الی الله است قرار گرفت، حیات انسانی در وجود او جلوه بیشتر کرده و ظهور کامل تر می یابد.
هر چه در این مسیر پیش برود، ظهور حیات انسانی هم بیشتر و کامل تر می گردد. تا جایی که از اصل حیات انسانی در اعلی مرتبه آن برخوردار باشد،اعلی مرتبه ای که به تصور نیاید و در بیان نگنجد.
مرحوم استاد ایت اله محمد شجاعی ره
مقالات. جلد اول. ص 139و 140
#طهارت_باطن
#نفی_خواطر

@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل چهاردهم :نفی خواطر
(قسمت پانزدهم )

ادامه ...
داستانی عبرت آموز از مثنوی :
چینیان و رومیان هر دو ملتی باستانی اند که همواره در صورتگری و مجسمه سازی در درجه بالایی قرارداشتند به طوری که در ادبیات ایرانی چین به نام سرزمین زیباییها و نگاره ها و روم سرزمین عظمت بناها سنگ تراشی ها و مجسمه ها معرفی شده است.

در زمان یکی از پادشاهان(پادشاه فرضی) چینیانی که درخدمت بودندگفتند: ما در هنر نقاشی از همه برتریم! رومیان هم گفتند : ما در نقاشی بر شما فزون داریم! پادشاه در پی آزمون برآمد.دو خانه بزرگ که درهای آنها رو به روی یکدیگر باز می شد در اختیار آنان گذارد تا چینیان در یک خانه به کار پردازند و رومیان در خانه دیگر
چینیان رنگهای فراوان خواستند تا نقاشی کنند و شاه هم هرچه خواستند در اختیارشان نهاد. چینیان با تلاش بسیار به رنگ آمیزی ونقاشی پرداختند رومیان هیچ نقشه و رنگی نخواستند در خانه بستند و به صیقل زدن دیوارها مشغول شدند. تا اینکه چینیان از کار فارغ شدند و با شادی و شعف تمام گزارش اتمام کار را دادند .
شاه برای دیدار از آن نقاشیها به آن خانه شتافت خانه ای دید پر از نقشهای زیبا که عقل در آن خیره میماند پس از تحسین گویی به خانه مقابل که آن رومیان بود وارد شد پرده راکنار زد. 
 
    عکس آن تصویر و آن کردارها
زد بر این صافی شده دیوارها.
هرچه آنجا بود اینجا به نمود
دیده را از دیده خانه میربود.

رومیان چون فقط به صیقل زدن دیوار همت گذارده بودند ، با تابش نور ،همه آنچه چینیان نقاشی کرده بودند در دیوار رومیان به درخشش افتاد .
شاه دیدکه این تصاویر منعکس در پرده رومیان بس زیباتر وشگفت اورتراست.

  رومیان آن عارفانند ای پدر
نی ز تکرار و کتاب و نی هنر

لیک صیقل کرده اند آن سینه ها.
پاک از آز و حرص و بخل وکینه ها. 

کس نیابد بردل ایشان ظفر.
بر صدف آید ضرر نی بر گهر.

گرچه نحو و فقه را بگذاشتند.
لیک محو و فقر را برداشتند.  

تا نقوش هشت جنت تافته است.
لوح دلشان را پذیرا یافته است

در این داستان منظور از چینیان و نقاشی آنان ،اشاره به کسانی است که به جای زدودن دل از پلیدی ها دائم به فکر انباشتن علوم غیر مفید  ،درس و بحث و افکار زائد  در صفحه دل هستند ولی برعکس، رومیان با تزکیه ، نفی خواطر و صیقل زدن دل از تیرگی ها ،باعث شدند  که عکس هشت بهشت در صفحه دل آنان نقش بندد.

عارفان صافی که دلها را صفا داده اند عکس حقایق هستی دردلشان میتابد.این اشراقات پیاپی چنان دلهایشان را منورکرده که نقش هشت بهشت درایشان منقش است.آنان ازعرش وکرسی برترند و بلکه درپیشگاه حق آرمیده اند و در عین الیقین محو دیدارند .
پس خوشا به حال عارفان صافی نشان که خدایشان این چنین عزیز داشته است.
پیامهای مثنوی


#نفی_خواطر
 

@sserfan
طهارت ذهن از افکار مضر و علوم  غیر مفید :

...و  در این راه پرهیز از هر علمی که در آن تو را نفعی نباشد ضروری است که پیامبر بر آن فرد که  انساب جاهلیت طوایف عرب را می شمرد گذشت و به او فرمود :  از این دانش بگذر که تو را در آن سودی نباشد و بسیاری از  دانش های امروز بر این روال است.
تو را چه سود که طول رود خانه آمازون چند کیلومتر و ارتفاع جبال آند چند متر است ؟ خوراک مارمولک  چیست و پرستو سالی چند تخم می گذارد ؟ ،پرندگان مدیترانه در چه فصلی کوچ می کنند و خواب زمستانی خزندگان چند ماه طول می کشد؟
صحیح است که هیچ علمی دانستنش زیانی ندارد ولی ما که نمی توانیم همه دانشها را فرا گیریم پس چرا در میان آنها گل چینی نکنیم و به دانش مفید قانع نباشیم که این قناعت را همه عمر  کافی نیست.
حضرت استاد کریم محمود حقیقی
تجلی ص 50

#علم_مفید_غیر_مفید

@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل پانزدهم :اخلاص
(قسمت اول )

حقیقت اخلاص :
«اخلاص» در لغت به معناى پاک و خالص گردانیدن و با کسى دوستى بى‏ ریا داشتن و عبادت بى ‏ریا کردن است. و در اصطلاح عرفا و متصوفه، اخلاص آن است که از غیر، مبرى آید و روى دل با حق داشته باشد و هر کار که کند و هر سخنى که گوید، قطع نظر از خلق کند و به مدح و ذم ایشان التفات ننماید و ترک ریا کند در طاعات.

اخلاص عبارت است از رهایى و تنزیه دل از هرگونه شایبه و کدورتى که صفاى آن را مشوب دارد و مکدّر نماید. و تحقق در آن چنان است که تمام چیزها را چیز دیگرى که غیر او است، مشوب و مکدّر مى‏نماید؛ چون از این شایبه ‏ها و کدورت‏ها رها شد و صفا یافت، آن را خالص نامند.

و اما اخلاص در اصطلاح اهل سیر و سلوک آن است که براى عمل خود، شاهد دیگرى جز خدا نطلبى. و گفته‏ اند: اخلاص، تصفیه اعمال است از جمیع غش‏ها و کدورت‏ها. و نیز گفته ‏اند: اخلاص امرى است سخت پوشیده و پنهان، که نه فرشته را از آن خبرى است تا نویسد، و نه شیطان را که در آن فساد کند، و نه هوا و هوس را که دگرگونش نماید.

اقسام اخلاص :
در یک تقسیم، اخلاص را به دو قسم  تقسیم نموده اند :
اخلاص و اخلاص اخلاص
قسم اول ـ یعنى اخلاص ـ خود بر چهار قسم است: اخلاص در گفتار؛ اخلاص در کردار که در همه اعمال رضاى حق طلبد؛ اخلاص در اعمال و عبادات شرعى؛ و اخلاص در احوال و واردات قلبى.
اما قسم دوم ـ یعنى اخلاص اخلاص ـ آن است که سالک، عمل خود را به هیچ وجه من الوجوه نبیند، بلکه همه اعمال را از آنِ خداى تعالى داند، بنابراین مخلص (به کسر لام) واقعى، خدا است نه او.

مستند اهل سیر و سلوک در این کلمه، قرآن مجید است؛ و اغلب به آیه شریفه «وَ مَا اُمِرُوا إلاَّ لِیَعْبُدُوا اللّه‏َ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ »استناد نموده‏اند و در تعریف آن آورده‏اند:
حقیقت اخلاص در سلامت سالک است از دو وصف ریا و هوا. و اصل در اخلاص، نیت است؛ از این جهت است که گفته‏ اند: اخلاص بدون عمل، بهتر از عمل بدون اخلاص است و نیت، اصل و اساس اخلاص است که «نیة المرء خیرٌ مِن عمله».
سوره «قل هو اللّه‏» را از آن رو اخلاص خواندند که آن، خالص در ذکر صفات خداى تعالى است و با ذکر بهشت و دوزخ، وعده و وعید، و امر و نهى آمیخته نشده است. در اسرار التوحید آمده است:
یکى پرسید: یا شیخ! اخلاص چیست؟ گفت: رسول صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله گفته است که «اخلاص سرّى است از اسرار حق، در دل و جان بنده، که نظر پاک او بر آن سرّ است و موحد که موحد است، بدان سرّ است...»

شیخ ما گفت: هر کس که به نفس زنده است، به مرگ بمیرد و هر که به اخلاص و صدق زنده است، هرگز نمیرد؛ از سرایى به سرایى نقل کند.
ادامه دارد ...

#اخلاص

@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل پانزدهم :اخلاص
(قسمت دوم )

ادامه...
مقام اخلاص یکی از عالی ترین مراحل تکامل و سیر و سلوک است.در اثر اخلاص،قلب،مرکز تابش انوار الهی می گردد و حکمت و دانش از قلب بر زبان جاری می شود.
رسول خدا (ص) فرمود: هر کس که چهل روز خالص و فارغ برای خدا شد،چشمه های حکمت از قلب بر زبانش جاری می گردد.(بحار،ج70،ص242)
رسول خدا صلی الله علیه و آله از جبرئیل نقل کرده که او هم از خدای متعال روایت نموده که فرمود : اخلاص سرّی از اسرار من که در قلب هر کس که او را دوست بدارم ودیعه می گذارم.(بحار،ج70،ص249)

اخلاص دارای مراتب و درجاتی است،اقل مرتبه اش این است که انسان عبادت هایش را از شرک و ریا و خودنمایی خالص نماید و فقط برای خدا انجام دهد.این مقدار از اخلاص،شرط صحت عبادت می باشد و بدون آن،تقرب حاصل نمی شود.ارزش عمل به نیت پاک و اخلاص از شرک و ریاء است.

حضرت صادق (ع) فرمود: خدای متعال می فرماید : من بهترین شریک هستم هر کس که دیگری را در عمل شریک قرار دهد(همه را به او واگذار می کنم) من قبول نمی کنممگر عمل خالص را.(بحار،ج70،ص243)

امیرالمؤمنین (ع) فرمود: خوشا به احوال کسی که عبادت و دعایش را فقط برای خدا انجام دهد و قلبش را به آنچه چشمش می بیند مشغول نسازد و به واسطۀ آنچه به گوشش می رسد ذکر خدا را فراموش نکند و به چیزی که به دیگری داده شده محزون نگردد.(بحار،ج70،ص229)

حضرت علی(ع) فرمود : اخلاص در عمل از علائم سعادت است.(غررالحکم،ص43)

عبادتی مورد قبول خدای متعال قرار می گیرد و سبب قرب و کمال می شود که از هرگونه ریا و خودخواهی و خودنمایی خالص بوده،فقط و فقط برای خدا انجام بگیرد.معیار قبول و ارزش عمل ،اخلاص است.هر چه اخلاص بیشتر باشد عمل نیز کاملتر و ارزشمندتر خواهد بود.

عبادت کنندگان چند دسته اند:

دستۀ اول :

کسانی هستند که به خاطر خوف از عذاب الهی و آتش دوزخ خدای را عبادت می کنند.

دستۀ دوم :

به امید نیل به نعمت های بهشتی و ثواب های اخروی از اوامر و نواهی الهی اطاعت می کنند.این گونه مقاصد ضرری به صحت عمل نمی زند.عمل اینان درست است و موجب تقرب و ثواب می شود.زیرا قرآن و احادیث برای ارشاد و هدایت مردم غالباً از این دو روش استفاده نموده اند.بعلاوه خود پیامبر اکرم(ص) و اولیاء الهی نیز از عذاب های خدا می ترسیدند و جزع و فزع می کردند و به بهشت و نعمت های آن اظهار اشتیاق و امیدواری می نمودند.

دستۀ سوم :

کسانی هستند که به شکرانۀ نعمت های خدا او را پرستش می کنند.چنین قصدی نیز با اخلاصی که شرط قبولی اعمال است منافات ندارد.لذا در احادیث برای ترغیب مردم به اطاعت،نعمت های الهی را یادآور می شود تا به پاس آنها از اوامرش اطاعت نمایند.حتی خود پیامبر و ائمه اطهار نیز گاهی برای توجیه در جدیت در عبادت می فرمودند : افلا اکون عبداً شکوراً.

گر چه عمل این سه گروه مورد قبول واقع می شود لیکن عمل دستۀ سوم از امتیاز و ارزش بیشتری برخوردار می باشد.چون اخلاص بیشتری دارند.

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: کسانی که خدا را عبادت می کنند سه دسته اند : گروهی برای نیل به ثواب های اخروی خدای را عبادت می کنند،این روش تجارت پیشه گان است،دستۀ دیگر،به جهت ترس از عذاب عبادت می نمایند و چنین عبادتی نظیر اطاعت بردگان است.دستۀ سوم،به شکرانۀ نعمت های الهی عبادت می کنند و این،عبادت آزادگان است.

دستۀ چهارم :

کسانی که به منظور تکمیل نفس و پرورش روح عبادت می کنند.چنین قصدی نیز به اخلاص که از شرائط صحت عمل می باشد،لطمه ای وارد نمی سازد.

دستۀ پنجم :

بندگان مخصوص و ممتاز الهی هستند که چون خدا را خوب می شناسند و او را منبع همۀ کمالات و خیرات می دانندپرستش می کنند. چون به عظمت و قدرت بی پایان الهی توجه دارند و جز او مؤثر دیگری را سراغ ندارند،تنها او زا لایق پرستش می دانند و به همین جهت خدای را دوست دارند و در برابر قدرت و عظمتش خضوع و خشوع می کنند،این عالی ترین مرتبۀ اخلاص می باشد.
ادامه دارد...
#اخلاص

@sserfan
اخلاص در عمل :

منقول است كه مرحوم حاجي سبزواري (رضوان الله عليه ) براي عیادت بيماري مي رفت و عده اي هم با او بودند . نزديك منزل بيمار كه رسيد ، برگشت و نرفت . اطرافيان پرسيدند : آقا چرا تا اين جا آمديد و حالا بر مي گرديد؟ آقا جواب داد : كه خطوري به قلبم كرد كه بيمار وقتي مرا ببيند ، از من خوشش خواهد آمد و مي گويد كه سبزواري ، چه انسان والا و بزرگي است كه به عیادت من بيمار آمده است . حالا بر مي گردم تا هنگامي كه اخلاص اوليه را بيابم و تنها براي خدا به عیادت بيمار بيايم .
در محضر استاد
ص32


#اخلاص

@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل پانزدهم :اخلاص
(قسمت سوم )

ادامه...
‌‏حال ای عزیز، فکری کن و چاره ای برای خود پیدا کن، و بدان که شهرت پیش این مردم ناچیز چیزی نیست، و قلوب این مردم، که اگر گنجشکی بخورد سیر نمی شود، قدر و قابلیتی ندارد، و این مخلوق ضعیف را قدرتی نیست، قدرت فقط در دستگاه قدس ربوبیت پیدا می شود و فاعل علی الاطلاق و مسبب الاسباب.‏
‌‏آن ذات مقدس است. تمام مخلوقات اگر پشت به پشت هم دهند که یک پشه خلق کنند نتوانند، و اگر پشه ای از آنها چیزی برباید، نتوانند پس بگیرند‌‎ قدرت.‏
‌‏پیش حق تعالی است. اوست مؤثر در تمام موجودات. با هر زحمت و ریاضتی شده در قلب خود با قلم عقل نگارش ده که لا مؤثّر فی الوجود إلّا الله «نیست کار کنی در دار تحقق جز خدا.» «توحید فعلی» را، که اول درجه توحید است در قلب، با هر وسیله ای است جایگزین کن، و قلب را مؤمن و مسلم نما به این کلمه مبارکه و مهر شریف لا اله إلّا الله را بر قلب بزن، و صورت قلب را صورت کلمه توحید کن و به مقام «اطمینان» برسان، و به او بفهمان که مردم نفع و ضرر نمی توانند برسانند، نافع و ضارّ خداست. این کوری و نابینایی را از چشم خود برطرف کن که بیم آن است مشمول رَبّ لِمَ حَشَرْتَنی أَعْمی ‌‏ گردی، و در روز بروز سرایر کور محشور گردی. اراده حق تعالی قاهر به همه ارادات است، اگر قلبت به این کلمه مبارکه اطمینان حاصل کرد و او را تسلیم این عقیده نمودی، امید است کارت به انجام رسد و ریشه شرک و ریا و کفر و نفاق از قلبت قطع شود. و بدان که این عقیده حقه مطابق با عقل و شرع است و توهّم جبر در این نیست. ممکن است بعضیها که از مبادی و مقدمات آن بی اطلاع اند و گوش آنها آشنای به بعضی مطالب نیست این را رمی به جبر کنند، با اینکه مربوط به جبر نیست. این توحید است، جبر شرک است، این هدایت است، جبر ضلالت است. این جا مناسب بیان جبر و قدر نیست، ولی پیش اهلش مطلب روشن است، و غیر آن را حق ورود در این مطالب نیست، بلکه صاحب شریعت نهی فرموده است از دخول به این مطالب.‌‎
منبع :چهل حدیث امام خمینی ره
ادامه دارد...

#اخلاص
@sserfan
مست شدم مست زصهبای نور
مست ز خم خانه عشق و حضور

بند نگردم به پس وپیش وغم                            
غرقه به حالم همه غرق سرور

تازه شوم هرنفس از روی یار
هرنفسی بی خودم از نارطور

تاکم وازخاک برون آمدم
پای به خاک و نظرم سمت نور

هیچ منم، هیچ منم، هیچ هیچ
تاکه مرا اوست دلیل ظهور

پاک و روان نفخه ی روح اللهم
می رسدم هردم از او نفخ صور

جمله ازاوییم وبراو راجعون
مرگ دهد یاوری اندر عبور
  
خام خمیری بدم اندر بهشت
از سر لطفش شده ام در تنور

دردل دوزخ ز مزیدش چو گفت
جست زدم از سر جنات وحور

باده ی عشقم ز غزل داده اند
کام بده تا که شوی غرق شور

#شعر_قواعد

@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل پانزدهم :اخلاص
(قسمت چهارم)

ادامه...
مدتی مواظبت کن از قلب خود، و اعمال و رفتار و حرکات و سکنات خود را در تحت مداقه آورده، و خفایای قلب را تفتیش کن و حساب شدید از او بکش، مثل اینکه اهل دنیا از یک نفر شریک، حساب می کشند: هر عملی را که شبهه ریا و سالوسی در اوست ترک کن گرچه عمل خیلی شریفی باشد. حتی اگر دیدی واجبات را در علن کردن خالص نمی توانی بکنی، در خفا بکن، با اینکه مستحب است اتیان به آنها در علن. بلکه کمتر اتفاق می افتد در اصل واجب ریا شود، بیشتر در خصوصیات و مستحبات و زواید اتفاق می افتد. در هر صورت، با جدیت کامل و مجاهده شدیده قلب خود را از لوث شرک پاک کن، مبادا خدای نخواسته با این حال از این عالم درگذری که کارت زار است و امید نجات به هیچ وجه برایت نیست و خدای تبارک و تعالی غضبناک بر تو باشد. چنانچه در حدیث شریف است که : : قال رسول الله، صلّی الله علیه و آله: من تزیّن للنّاس بما یحبّ الله و بارز لله فی السّرّ بما یکره الله، لقی الله و هو علیه غضبان له ماق‌‏. یعنی «گفت امیر المؤمنین، علیه السلام، رسول الله، صلّی الله علیه و آله، گفت: «کسی که جلوه دهد برای مردم به چیزی که دوست دارد خدا، و ظاهر کند در باطن برای خدا چیزی را که مکروه دارد او را خدا، ملاقات کند خدا را، و حال آنکه خدا بر او غضبناک و خشمناک باشد.» در حدیث شریف دو احتمال است: یکی آنکه کسی که اعمال صالحه را جلوه دهد به مردم و اعمال قبیحه را در باطن آورد. و دیگر آنکه کسی که پیکر عمل را به ‏
‌‏مردم نشان دهد و در باطن قصد ریا داشته باشد. و در هر صورت ریا را شامل است زیرا که انجام  واجبات و راجحات بدون قصد ریا مورد غضب نیست. بلکه می توان گفت معنی دوم بهتر است، زیرا که اعمال قبیحه را علنا آوردن شدتش بیشتر است. در هر حال، خدا نکند مالک الملوک و ارحم
الراحمین به انسان غضبناک باشد أعوذ بالله من غضب الحلیم.‏
منبع :چهل حدیث امام خمینی ره
ادامه دارد...

#اخلاص

@sserfan
2024/09/29 11:21:59
Back to Top
HTML Embed Code: