📄 #آینده_متعلق_به_هند_است
✏مترجم: #امیر_شاملویی
این موارد برخی از مهمترین چیزهایی هستند که تا سال ۲۰۳۰ هند را تغییر خواهند داد
۱- هند بدل به ملتی طبقه متوسط خواهد شد و ۸۰ درصد خانوارهای این کشور طبقه متوسط می شوند که بالاتر از ۵۰ درصد امروز است.
۲- جمعیت هند از چین به عنوان پرجمعیت ترین کشور جهان عبور خواهد کرد و پیش بینی می شود به ۱.۵ میلیارد نفر برسد. دهلی نو نیز جای توکیو به عنوان پرجمعیت ترین شهر جهان را خواهد گرفت. هند ۶ کلانشهر دیگر با جمعیت بیش از ۱۰ میلیون نفر تا آن موقع خواهد داشت و از هر ۵ هندی ۲ نفر در شهر زندگی می کند.
۳- هند جوانترین اقتصاد بزرگ جهان خواهد بود. تا سال ۲۰۳۰، ۷۷ درصد هندی ها زیر ۴۴ سال سن دارند.
۴- هند بیش از یک میلیارد کاربر اینترنت خواهد داشت. هر ثانیه ۳ هندی دیگر برای نخستین بار آنلاین می شوند.
۵- مخارج مصرف کنندگان در این کشور بیش از دو برابر خواهد شد و به حدود ۵.۷ تریلیون دلار تا سال ۲۰۳۰ می رسد که نسبت به ۱.۴ تریلیون دلار امروز افزایش نشان می دهد. حدود ۶۰ درصد از این افزایش ناشی از طبقه متوسط جدید است.
برای ساختن آینده ای فراگیر برای تمام شهروندان هند باید ۳ چالش اصلی را حل کند:
◾ مشکل آلودگی
در حال حاضر ۹ شهر از ۱۰ شهر با بیشترین آلودگی در جهان متعلق به هند است.
◾ توسعه نیروی کار
هند تا سال ۲۰۳۰ هر ساله حدود ۱۰ تا ۱۲ میلیون نفر نیروی در سن کار دارد. تنها در سال ۲۰۲۲ بیش از نیمی از کارگران هندی به بازمهارت آموزی نیاز دارند.
◾ فراهم کردن پیشرفت برای نقاط روستایی هند
تا سال ۲۰۳۰ هند ۵ هزار شهرک شهری و ۵۰ هزار شهرک روستایی توسعه یافته دارد و افرادی که در آنها زندگی می کنند خواسته هایی مانند همتایان شهرنشینشان دارند.
📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
🆔 @sociology_economic_development
✏مترجم: #امیر_شاملویی
این موارد برخی از مهمترین چیزهایی هستند که تا سال ۲۰۳۰ هند را تغییر خواهند داد
۱- هند بدل به ملتی طبقه متوسط خواهد شد و ۸۰ درصد خانوارهای این کشور طبقه متوسط می شوند که بالاتر از ۵۰ درصد امروز است.
۲- جمعیت هند از چین به عنوان پرجمعیت ترین کشور جهان عبور خواهد کرد و پیش بینی می شود به ۱.۵ میلیارد نفر برسد. دهلی نو نیز جای توکیو به عنوان پرجمعیت ترین شهر جهان را خواهد گرفت. هند ۶ کلانشهر دیگر با جمعیت بیش از ۱۰ میلیون نفر تا آن موقع خواهد داشت و از هر ۵ هندی ۲ نفر در شهر زندگی می کند.
۳- هند جوانترین اقتصاد بزرگ جهان خواهد بود. تا سال ۲۰۳۰، ۷۷ درصد هندی ها زیر ۴۴ سال سن دارند.
۴- هند بیش از یک میلیارد کاربر اینترنت خواهد داشت. هر ثانیه ۳ هندی دیگر برای نخستین بار آنلاین می شوند.
۵- مخارج مصرف کنندگان در این کشور بیش از دو برابر خواهد شد و به حدود ۵.۷ تریلیون دلار تا سال ۲۰۳۰ می رسد که نسبت به ۱.۴ تریلیون دلار امروز افزایش نشان می دهد. حدود ۶۰ درصد از این افزایش ناشی از طبقه متوسط جدید است.
برای ساختن آینده ای فراگیر برای تمام شهروندان هند باید ۳ چالش اصلی را حل کند:
◾ مشکل آلودگی
در حال حاضر ۹ شهر از ۱۰ شهر با بیشترین آلودگی در جهان متعلق به هند است.
◾ توسعه نیروی کار
هند تا سال ۲۰۳۰ هر ساله حدود ۱۰ تا ۱۲ میلیون نفر نیروی در سن کار دارد. تنها در سال ۲۰۲۲ بیش از نیمی از کارگران هندی به بازمهارت آموزی نیاز دارند.
◾ فراهم کردن پیشرفت برای نقاط روستایی هند
تا سال ۲۰۳۰ هند ۵ هزار شهرک شهری و ۵۰ هزار شهرک روستایی توسعه یافته دارد و افرادی که در آنها زندگی می کنند خواسته هایی مانند همتایان شهرنشینشان دارند.
📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
🆔 @sociology_economic_development
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 تجزیه طبقه متوسط
▪️طبقه متوسط در ایران چگونه در حال فروپاشی است؟
📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
🆔 @sociology_economic_development
▪️طبقه متوسط در ایران چگونه در حال فروپاشی است؟
📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
🆔 @sociology_economic_development
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 جامعه شناسی به زبان ساده
◾#ویلفردو_پارتو
📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
🆔 @sociology_economic_development
◾#ویلفردو_پارتو
📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
🆔 @sociology_economic_development
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 جامعه شناسی به زبان ساده
◾#کارل_مارکس
📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
🆔 @sociology_economic_development
◾#کارل_مارکس
📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
🆔 @sociology_economic_development
📚 خلاصه کتاب #جامعهشناسی_توسعه اثر #مصطفی_ازکیا و #غلامرضا_غفاری (نشر کیهان)
#قسمت_سوم
✍️ #پدرام_شریفی
🔶 فصل سوم: بسترهای توسعه در کشورهای در حال توسعه
توسعه و دگرگونیهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگس در کشورهای درحال توسعه به مانند کشورهای توسعه یافته نیازمند تحقق دگرگونیهای مناسب و بهینه در بسترهایی چون جمعیت، شهرنشینی و آموزش و پرورش میباشد.
🔹 شهرنشینی
شهرنشینی به فرآیندی اطلاق میشود که به واسطه آن نسبت جمعیت شهرنشین همراه با بسط و گسترش شبکههای ارتباطی، فعالیتهای اقتصادی، سازمانهای سیاسی و اداری در مناطق افزایش مییابد.
چنین گسترشی با انبوهی از مسائل و مشکلات همراه است.
آمارها نشان میدهند که شهرنشینی در کشورهای کمتر توسعه یافته به نسبت کشورهای توسعه یافته از رشد بالاتری برخوردار است.
علیرغم تفاوتهایی که از لحاظ شهرنشینی در کشورهای توسعه نیافته وجود دارد، چند ویژگی مشترک نیز وجود دارد که عبارتند از:
۱. وجود ناهماهنگی و عدم تعادل بین نرخ رشد جمعیت شهرنشین با رشد تولید در بخشهای مختلف اقتصادی
۲. توجه به وضعیت نامطلوب روستاها -به خصوص از لحاظ اقتصادی- به عنوان عاملی مهم در رشد جمعیت شهری (مهاجرت)
۳. ناهمگونی و توزیع نامناسب نظام شهری (ماکروسفالی)
۴. وجود بخش حاشیهنشینی در کنار شهرها
🔹 جمعیت
جمعیت در کشورهای مختلف جهان، معمولا از دو منظر کمی و کیفی مورد بررسی قرار گرفته است. از لحاظ کمی بر مباحثی چون جمعیت، میزان رشد جمعیت، میزان موالید، میزان مرگومیر و نسبتهای مهاجرپذیری و مهاجرفرستی تاکید میرود و در بحث از کیفیت جمعیت، موضوعاتی چون وضعیت بهداشتی، استانداردهای تغذیهای و سطح مهارتها و شایستگیهای یک جمعیت مورد توجه واقع میشود.
🔹 انقلابهای سیاسی ممکن است یک شبه حادث شوند و انقلاب در تکنولوژی در عرض چند سال، ولی انقلابهای اجتماعی به گذشت دهها سال احتیاج دارند. این تاثیر که گاه نابودکننده است، عقبماندگی فرهنگی نامیده میشوند.
🔹 کسانی که نظریههای مارکسیستی را میپذیرند بر سطح کافی جمعیت برای توسعه تاکید میورزند، امل از نظر ایدئولوژی مارکسیستی استدلال مینمایند که این کار نهایتا خدمتی به گسترش و بسط سرمایهداری است و همراه با رشد صنعتی نیست، بلکه رشد جمعیت را برای توسعه سرمایهداری ضروری میدانند.
🔹 آموزش و پرورش
در دورهای کسب مهارت و دانش عموما به عنوان نوعی سرگرمی تلقی میشد، ولی امروزه رشد ذهنی، توانمندی تفکر عقلانی، توانایی اختراع و اکتشاف، وضع قانون و شناسایی آن به عنوان کلید رشد و توسعه تلقی میشوند.
ویژگیهای آموزش و پرورش در کشورهای توسعه نیافته عبارتند از:
۱. نیمی از جمعیت از امکانات آموزشی بهرهمند نیستند.
۲. افراد از انگیزه تحصیلی بسیار پایینی برخوردارند.
۳. از لحاظ کادر آموزشی و پژوهشی در تنگنا هستند.
۴. کیفیت برنامههای آموزشی در سطح پایینی است.
۵. از تکنولوژی آموزشی جدید کمترین بهرهمندی را دارند.
۶. برای ورود به مراکز آموزش عالی تقاضای بسیار بالایی وجود دارد.
۷. بین رشتههای تحصیلی و مواد آموزشی با نیازهای فنی، اجتماعی و اقتصادی جامعه پیوندی وجود ندارد.
۸. بحثهای نظری بخش غالب آموزش را تشکیل میدهد.
۹. خروج نخبگان آموزشی در قالب فرار مغزها.
۱۰. عدم تعادلهای آموزشی از لحاظ جنسی، منطقهای و طبقات اجتماعی
📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
🆔 @sociology_economic_development
#قسمت_سوم
✍️ #پدرام_شریفی
🔶 فصل سوم: بسترهای توسعه در کشورهای در حال توسعه
توسعه و دگرگونیهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگس در کشورهای درحال توسعه به مانند کشورهای توسعه یافته نیازمند تحقق دگرگونیهای مناسب و بهینه در بسترهایی چون جمعیت، شهرنشینی و آموزش و پرورش میباشد.
🔹 شهرنشینی
شهرنشینی به فرآیندی اطلاق میشود که به واسطه آن نسبت جمعیت شهرنشین همراه با بسط و گسترش شبکههای ارتباطی، فعالیتهای اقتصادی، سازمانهای سیاسی و اداری در مناطق افزایش مییابد.
چنین گسترشی با انبوهی از مسائل و مشکلات همراه است.
آمارها نشان میدهند که شهرنشینی در کشورهای کمتر توسعه یافته به نسبت کشورهای توسعه یافته از رشد بالاتری برخوردار است.
علیرغم تفاوتهایی که از لحاظ شهرنشینی در کشورهای توسعه نیافته وجود دارد، چند ویژگی مشترک نیز وجود دارد که عبارتند از:
۱. وجود ناهماهنگی و عدم تعادل بین نرخ رشد جمعیت شهرنشین با رشد تولید در بخشهای مختلف اقتصادی
۲. توجه به وضعیت نامطلوب روستاها -به خصوص از لحاظ اقتصادی- به عنوان عاملی مهم در رشد جمعیت شهری (مهاجرت)
۳. ناهمگونی و توزیع نامناسب نظام شهری (ماکروسفالی)
۴. وجود بخش حاشیهنشینی در کنار شهرها
🔹 جمعیت
جمعیت در کشورهای مختلف جهان، معمولا از دو منظر کمی و کیفی مورد بررسی قرار گرفته است. از لحاظ کمی بر مباحثی چون جمعیت، میزان رشد جمعیت، میزان موالید، میزان مرگومیر و نسبتهای مهاجرپذیری و مهاجرفرستی تاکید میرود و در بحث از کیفیت جمعیت، موضوعاتی چون وضعیت بهداشتی، استانداردهای تغذیهای و سطح مهارتها و شایستگیهای یک جمعیت مورد توجه واقع میشود.
🔹 انقلابهای سیاسی ممکن است یک شبه حادث شوند و انقلاب در تکنولوژی در عرض چند سال، ولی انقلابهای اجتماعی به گذشت دهها سال احتیاج دارند. این تاثیر که گاه نابودکننده است، عقبماندگی فرهنگی نامیده میشوند.
🔹 کسانی که نظریههای مارکسیستی را میپذیرند بر سطح کافی جمعیت برای توسعه تاکید میورزند، امل از نظر ایدئولوژی مارکسیستی استدلال مینمایند که این کار نهایتا خدمتی به گسترش و بسط سرمایهداری است و همراه با رشد صنعتی نیست، بلکه رشد جمعیت را برای توسعه سرمایهداری ضروری میدانند.
🔹 آموزش و پرورش
در دورهای کسب مهارت و دانش عموما به عنوان نوعی سرگرمی تلقی میشد، ولی امروزه رشد ذهنی، توانمندی تفکر عقلانی، توانایی اختراع و اکتشاف، وضع قانون و شناسایی آن به عنوان کلید رشد و توسعه تلقی میشوند.
ویژگیهای آموزش و پرورش در کشورهای توسعه نیافته عبارتند از:
۱. نیمی از جمعیت از امکانات آموزشی بهرهمند نیستند.
۲. افراد از انگیزه تحصیلی بسیار پایینی برخوردارند.
۳. از لحاظ کادر آموزشی و پژوهشی در تنگنا هستند.
۴. کیفیت برنامههای آموزشی در سطح پایینی است.
۵. از تکنولوژی آموزشی جدید کمترین بهرهمندی را دارند.
۶. برای ورود به مراکز آموزش عالی تقاضای بسیار بالایی وجود دارد.
۷. بین رشتههای تحصیلی و مواد آموزشی با نیازهای فنی، اجتماعی و اقتصادی جامعه پیوندی وجود ندارد.
۸. بحثهای نظری بخش غالب آموزش را تشکیل میدهد.
۹. خروج نخبگان آموزشی در قالب فرار مغزها.
۱۰. عدم تعادلهای آموزشی از لحاظ جنسی، منطقهای و طبقات اجتماعی
📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
🆔 @sociology_economic_development
📄 #گام_اول_توسعه
بذر توسعه در شهرها و روستاها، دو لَپّه دارد، یعنی برای این که اصولا مردم حتی بتواند وارد شرایط آستانهای توسعه شوند، باید دو ویژگی را در خود بپروراند:
◾صبوری
◾مهارت گفتوگو
هر دو ویژگی نیازمند:
🔸آموزش و تربیت و مراقبت و تمرین هستند.
رانندهی جوان تاکسی که تمایل دارد فرزندش در شرایطی زندگی کند که شهرش رو به توسعه داشته باشد، باید تمرین کند پشت چراغ راهنمایی بایستد و به خاطر شتابی که درذهن دارد، خودروی خود را آرام آرام روی خط عابر پیاده نبرد.
پزشکی که از توسعه نیافتگی شهرش به فغان آمده است باید تمرین کند که بیمارش را با صبوری ویزیت کند.
معلمی که میخواهد تلاشش برای ساختن نسل فردا به بار نشیند باید شتاب در نوشتن و گفتن را از کلامش و امتحانش و تمرین کلاسش حذف کند.
سیاستمداری که میخواهد مردمش برنامههای توسعهاش را پاس بدارند، باید از واکنشهای شتابزده درباره مسائل پرهیز کند و به هوادارانش بیاموزد که از در داوری درباره رقیبان خودداری کنند.
و همچنان راننده جوان تاکسی ما باید در خانه با همسرش و فرزندش درباره مسائل زندگی و تصمیمات شغلی و مسائل مدرسه فرزندش و مسائل دیگر زندگی باب گفتوگو را باز کند.
و همچنان پزشک ما باید به بیمارش اجازه دهد که سخن بگوید و با او چون و چرا کند و بپرسد و توضیح بخواهد.
و معلم ما باید به دانشآموزانش به جای مشق نوشتن، مشق گفتوگو بدهد.
و همچنان سیاستمدار ما به جای موعظه دیگران یا متهم کردن رقیبان، گفتوگو کردن را تمرین کند و برای اتخاذ یک سیاست، ماهها با نخبگان و با مردمش گفتوگو کند.
آری توسعه از همین جاها شروع میشود نه از آسفالت معابر و ساخت کارخانه و اصلاح معابر و سدسازی و کاشت گل و گیاه و ....
چند دهه پیش اقتصاددان برجسته، آلبرت هیرشمن گفته است:
که مدیران ضعیف برای لاپوشانی ناتوانیهایشان در ایجاد بسترهای نرم توسعه، به ساختوساز پروژه های کوچک و بزرگ روی میآورند.
پس میتوان گفت مهارت گفتوگو یکی از اصلیترین بسترهای نرم توسعه شهری است.
ما ایرانیان با هم حرف میزنیم اما در واقع تکگویی میکنیم نه گفتوگو. و البته ریشههای شکلگیری عادت رفتاری تک گویی را نیز در فرهنگ، تاریخ، عرفان، ادبیات، دین و سیاست این سرزمین، به خوبی می بینیم.
به نظرم اگر مدیران شهری بدنبال توسعه شهر هستند بایستی فضا را جهت بحثها و گفتوگوهای جدی و بیپرده میان صاحبنظران ایجاد نمایند.
📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
🆔 @sociology_economic_development
بذر توسعه در شهرها و روستاها، دو لَپّه دارد، یعنی برای این که اصولا مردم حتی بتواند وارد شرایط آستانهای توسعه شوند، باید دو ویژگی را در خود بپروراند:
◾صبوری
◾مهارت گفتوگو
هر دو ویژگی نیازمند:
🔸آموزش و تربیت و مراقبت و تمرین هستند.
رانندهی جوان تاکسی که تمایل دارد فرزندش در شرایطی زندگی کند که شهرش رو به توسعه داشته باشد، باید تمرین کند پشت چراغ راهنمایی بایستد و به خاطر شتابی که درذهن دارد، خودروی خود را آرام آرام روی خط عابر پیاده نبرد.
پزشکی که از توسعه نیافتگی شهرش به فغان آمده است باید تمرین کند که بیمارش را با صبوری ویزیت کند.
معلمی که میخواهد تلاشش برای ساختن نسل فردا به بار نشیند باید شتاب در نوشتن و گفتن را از کلامش و امتحانش و تمرین کلاسش حذف کند.
سیاستمداری که میخواهد مردمش برنامههای توسعهاش را پاس بدارند، باید از واکنشهای شتابزده درباره مسائل پرهیز کند و به هوادارانش بیاموزد که از در داوری درباره رقیبان خودداری کنند.
و همچنان راننده جوان تاکسی ما باید در خانه با همسرش و فرزندش درباره مسائل زندگی و تصمیمات شغلی و مسائل مدرسه فرزندش و مسائل دیگر زندگی باب گفتوگو را باز کند.
و همچنان پزشک ما باید به بیمارش اجازه دهد که سخن بگوید و با او چون و چرا کند و بپرسد و توضیح بخواهد.
و معلم ما باید به دانشآموزانش به جای مشق نوشتن، مشق گفتوگو بدهد.
و همچنان سیاستمدار ما به جای موعظه دیگران یا متهم کردن رقیبان، گفتوگو کردن را تمرین کند و برای اتخاذ یک سیاست، ماهها با نخبگان و با مردمش گفتوگو کند.
آری توسعه از همین جاها شروع میشود نه از آسفالت معابر و ساخت کارخانه و اصلاح معابر و سدسازی و کاشت گل و گیاه و ....
چند دهه پیش اقتصاددان برجسته، آلبرت هیرشمن گفته است:
که مدیران ضعیف برای لاپوشانی ناتوانیهایشان در ایجاد بسترهای نرم توسعه، به ساختوساز پروژه های کوچک و بزرگ روی میآورند.
پس میتوان گفت مهارت گفتوگو یکی از اصلیترین بسترهای نرم توسعه شهری است.
ما ایرانیان با هم حرف میزنیم اما در واقع تکگویی میکنیم نه گفتوگو. و البته ریشههای شکلگیری عادت رفتاری تک گویی را نیز در فرهنگ، تاریخ، عرفان، ادبیات، دین و سیاست این سرزمین، به خوبی می بینیم.
به نظرم اگر مدیران شهری بدنبال توسعه شهر هستند بایستی فضا را جهت بحثها و گفتوگوهای جدی و بیپرده میان صاحبنظران ایجاد نمایند.
📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
🆔 @sociology_economic_development
📚 #پیامبران_جدید_سرمایه؛ #در_تلاش_برای_آشتی_با_انسانیت
✍ #نیکول_اشاف
مریم نورائی نژاد
نیکول اشاف مدرس جامعهشناسی و از فعالان مطبوعات سوسیالیستی جهان، کتابی دارد با عنوان «پیامبران جدید سرمایه». این کتاب در ایران توسط رسول قنبری ترجمه و نشر ترجمان آن را در 176 صفحه منتشر کرده است. «پیامبران جدید سرمایه»؛ به معرفی چهره هایی می پردازد که سرمایه های کلانی دارند، کاریزمای جهانی دارند و اتفاقا فعالیتهای گسترده بشردوستانه ای هم دارند.
چهار چهره مطرح جهان سرمایه داری شامل شریل سندبرگ (مدیر ارشد عملیاتی فیس بوک)، جان مک کی (مدیر عامل شرکت هول فودز)، اپرا وینفری (غول رسانه ای) و بیل و...
ادامه متن در:
https://bit.ly/3hrs0tp
📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
🆔 @sociology_economic_development
✍ #نیکول_اشاف
مریم نورائی نژاد
نیکول اشاف مدرس جامعهشناسی و از فعالان مطبوعات سوسیالیستی جهان، کتابی دارد با عنوان «پیامبران جدید سرمایه». این کتاب در ایران توسط رسول قنبری ترجمه و نشر ترجمان آن را در 176 صفحه منتشر کرده است. «پیامبران جدید سرمایه»؛ به معرفی چهره هایی می پردازد که سرمایه های کلانی دارند، کاریزمای جهانی دارند و اتفاقا فعالیتهای گسترده بشردوستانه ای هم دارند.
چهار چهره مطرح جهان سرمایه داری شامل شریل سندبرگ (مدیر ارشد عملیاتی فیس بوک)، جان مک کی (مدیر عامل شرکت هول فودز)، اپرا وینفری (غول رسانه ای) و بیل و...
ادامه متن در:
https://bit.ly/3hrs0tp
📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
🆔 @sociology_economic_development
انسانشناسی و فرهنگ
پیامبران جدید سرمایه؛ در تلاش برای آشتی با انسانیت
نیکول اشاف مدرس جامعهشناسی و از فعالان مطبوعات سوسیالیستی جهان، کتابی دارد با عنوان «پیامبران جدید سرمایه». این کتاب در ایران توسط رسول قنبری ترجمه و نشر ترجمان آن را در 176 صفحه منتشر کرده است. «پیامبران جدید سرمایه»؛ به معرفی چهره هایی می پردازد
📄 #دماگوژی (Demagogue) چیست؟
دماگوژی در زبان فارسی با معادلهایی
همچون عوام فریبی یا مردمفریبی
بکار میرود...
پیروان دماگوژیسم بر این باورند که
اکثریت مردم را تودههایی ناآگاه و
فاقد قوه تشخیص و ادارک تشکیل
میدهند که از لحاظ فرهنگی در
سطح پایینی هستند و به راحتی
میتوان آنان را بدون نیاز به استدلال
و اقامه دلیل، و صرفاً با اتکای به القائات
رسانهها و دستگاههای تبلیغاتی متنوع
داخلی و خارجی، با شیوههایی بسیار
ساده و احساسی فریب داد و در راهی
دلخواه با خود همراه کرد!
مشهورترین و متداولترین
روشهای دماگوژیستها توسل به عواطف
میهنی یا مذهبی مردم برای به دست آوردن
حمایت آنان و القای این نکته کلیشهای
و مشهورست که آنچه ما میگوییم،
سخن پذیرفته شده و قطعی و بلاتردید
همه دانشمندان و خردمندان جهان است
و ندانستن شما از نادانی شماست!
و در نتیجه مخالفت با ما مخالفت
و دشمنی با فرهنگ و تمدن است!
دماگوژی یکی از خطرناکترین و در عین
حال متداولترین راهکارهای نفوذ سلطهگری
و فاشیسم در میان ممالک استعمار زده،
یکی از بنیادیترین عوامل ترویج خشونت
و جنگ در کشورهای جهان سوم، و یکی
از عوامل اصلی محرومیت و توسعه نیافتگی
در جوامع عقبمانده است!
جوامعی که مهمترین مشخصه آنها،
آمار پایین کتابخوانی و آمار بالای
بزهکاری و تجاوز به حقوق دیگران است!
جوامعی با کتابخانههای خلوت
و کلانتریها و دادگاههای شلوغ.
📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
🆔@sociology_economic_development
دماگوژی در زبان فارسی با معادلهایی
همچون عوام فریبی یا مردمفریبی
بکار میرود...
پیروان دماگوژیسم بر این باورند که
اکثریت مردم را تودههایی ناآگاه و
فاقد قوه تشخیص و ادارک تشکیل
میدهند که از لحاظ فرهنگی در
سطح پایینی هستند و به راحتی
میتوان آنان را بدون نیاز به استدلال
و اقامه دلیل، و صرفاً با اتکای به القائات
رسانهها و دستگاههای تبلیغاتی متنوع
داخلی و خارجی، با شیوههایی بسیار
ساده و احساسی فریب داد و در راهی
دلخواه با خود همراه کرد!
مشهورترین و متداولترین
روشهای دماگوژیستها توسل به عواطف
میهنی یا مذهبی مردم برای به دست آوردن
حمایت آنان و القای این نکته کلیشهای
و مشهورست که آنچه ما میگوییم،
سخن پذیرفته شده و قطعی و بلاتردید
همه دانشمندان و خردمندان جهان است
و ندانستن شما از نادانی شماست!
و در نتیجه مخالفت با ما مخالفت
و دشمنی با فرهنگ و تمدن است!
دماگوژی یکی از خطرناکترین و در عین
حال متداولترین راهکارهای نفوذ سلطهگری
و فاشیسم در میان ممالک استعمار زده،
یکی از بنیادیترین عوامل ترویج خشونت
و جنگ در کشورهای جهان سوم، و یکی
از عوامل اصلی محرومیت و توسعه نیافتگی
در جوامع عقبمانده است!
جوامعی که مهمترین مشخصه آنها،
آمار پایین کتابخوانی و آمار بالای
بزهکاری و تجاوز به حقوق دیگران است!
جوامعی با کتابخانههای خلوت
و کلانتریها و دادگاههای شلوغ.
📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
🆔@sociology_economic_development
📄 #ایرانیان؛ #ملت_همیشه_در_آستانه!
✍️ #امیر_ناظمی
اخیرا در نظرسنجی شبکه توسعه در خصوص تصور ایرانیان از ده سال آیندهشان پرسش شده است؛ و ۹۰۸۱ نفر در این نظرسنجی شرکت کردهاند. از میان آنان ۲۹٪ باور دارند که وضعیتشان بهتر میشود و ۱۸٪ گفتهاند بدتر؛ خب ممکن است این سوال را بپرسید که بقیه چه گفتند؟
بقیه یعنی ۵۳٪ گفتهاند نمیدانم! یعنی بیش از نیمی از آنان در حقیقت گفتهاند: «صبر کن ببینیم چه میشود!» تمامی آنها یعنی در وضعیت عدمقطعیت ایستادهاند؛ جایی که نمیدانند چه میشود؛ جایی که آینده برایشان پیشبینیپذیر نیست!
این جمله برای شما آشنا نیست؟ «صبر کن ببینیم چه میشود!» این جمله این چند دهه زندگی همه ما بوده است. هنوز برخی از افراد که در فکر مهاجرت هستند یا کسانی که میخواهند روی ایدههایشان سرمایهگذاری کنند؛ میرسند به همین جمله: «صبر کن ببینیم چه میشود»!
مشکل آن است که هیچوقت هم هیچ چیز قطعی نمیشود! نه ما آنقدر خوشبخت میشویم که منتظرش هستیم؛ و نه آنقدر بدبخت که اصلا نشود کاری کرد! مشکل آن است که ما همیشه در آستانه ایم! ما همانقدر که در آستانه توسعهی اقتصادی هستیم، در آستانه رکود هم هستیم! همانقدر که در آستانه یک جهش بزرگ؛ در آستانه یک جنگ بزرگ! ما همانقدر که در آستانه پیوستن به جهان هستیم، در آستانه گسستن از جهان هم هستیم! ما اصولا همیشه در آستانه هرچیزی هستیم! ما همیشه در آستانه زندگی میکنیم! بالاخره تکلیف ما معلوم نمی شود!
عدمقطعیت چرا آزار دهنده است؟
عدمقطعیت یعنی ایستادن در جایی که نمیدانیم چه میشود! ممکن است شما فکر کنید آینده بهتر یا بدتر میشود. پیشبینیناپذیری یعنی زیستن در شرایطی که میتواند به هر چیزی ختم شود؛ و عدمقطعیت یعنی احتمال اینکه چه خواهد شد نیز مشخص نیست! اما واقعیت زندگی آن است که در زندگی، شما برای به دست آوردن هرچیزی نیاز به سرمایهگذاری دارید؛ یا داراییهایتان سرمایه شماست یا ایده و زمانی که میگذارید.
اما هر سرمایهگذاری، یعنی هزینه کردن در امروز به امید بازگشت بیشتر در آینده. حالا می خواهد پول تان را سرمایه گذاری کنید یا اعتبارتان را یا زمان تان را. به همین دلیل است که سرمایهگذاری همیشه بر پایه برآورد ما از آینده است؛ و ما که همیشه در آستانه زندگی میکنیم!، چگونه میتوانیم آینده را پیشبینی میکنیم؛ وقتی هیچ چیز پیشبینیپذیر نیست. انگار تمامی آنها که نمیدانند وضعشان از هر دوگروهی که بدبین یا خوشبین به آینده هستند بدتر است. آنها به دلیل همین ندانستنشان در وضعیت چیزی مثل فلج شدن هستند؛ آنها نه پای رفتن دارند نه دل امید بستن!
تحلیل و تجویز راهبردی:
مطالعات مختلف نشان میدهد: پیشبینیناپذیری و عدمقطعیت در زندگی فردی منجر به افزایش تشویش و به دنبال آن افزایش نفرت افراد به همدیگر میشود. وقتی شما نمیتوانید مثلا همسرتان را پیشبینی کنید؛ از او میترسید و به همین ترتیب اگر در جامعهای پیشبینیناپذیری افزایش یابد یعنی افراد هراس جمعی مییابند و گاه به نفرت از پیشبینیناپذیر زندگی خود میرسند.
وقتی در سطح ملی تا این اندازه پیشبینیناپذیر باشیم، یعنی سرمایهگذاری از یک تصمیمگیری منطقی به یک قمار تبدیل شده است. یعنی دل بستهایم به شگفتیسازها! رونق سوداگری به جای سرمایه گذاری ریشه دار در ایران معاصر نشانه همین بیماری ملت همیشه در آستانه است!
البته برای گریز از بیماری «همیشه در آستانه»، بیش از هر چیزی نیاز داریم به پیشبینیپذیری در سطح ملی و سیاستهایی که ثبات را میآورند. برای توسعه یافتن باید در سطح ملی پیشبینیپذیر شویم. تنها آن کشورهایی که برای مردم خود و جهان پیشبینیپذیر هستند؛ میتوانند سرمایهگذاری داخلی و خارجی را جذب نمایند؛ باید تکلیف را روشن کرد. تصمیمهای سخت گرفت و از آنجا به بعد دیگر پیشبینیپذیرتر شد.
توسعه، امنیت میخواهد، امنیت، یعنی پیشبینی پذیری و پیش بینی پذیری در گرو سیاست.های روشن و ثبات آفرین است. حداقل ۵۳% از جامعه همچنان منتظرند بییند چه میشود!
📌اگر کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه را می پسندید پیوستن به آن را به دیگران پیشنهاد دهید.
🆔 @sociology_economic_development
✍️ #امیر_ناظمی
اخیرا در نظرسنجی شبکه توسعه در خصوص تصور ایرانیان از ده سال آیندهشان پرسش شده است؛ و ۹۰۸۱ نفر در این نظرسنجی شرکت کردهاند. از میان آنان ۲۹٪ باور دارند که وضعیتشان بهتر میشود و ۱۸٪ گفتهاند بدتر؛ خب ممکن است این سوال را بپرسید که بقیه چه گفتند؟
بقیه یعنی ۵۳٪ گفتهاند نمیدانم! یعنی بیش از نیمی از آنان در حقیقت گفتهاند: «صبر کن ببینیم چه میشود!» تمامی آنها یعنی در وضعیت عدمقطعیت ایستادهاند؛ جایی که نمیدانند چه میشود؛ جایی که آینده برایشان پیشبینیپذیر نیست!
این جمله برای شما آشنا نیست؟ «صبر کن ببینیم چه میشود!» این جمله این چند دهه زندگی همه ما بوده است. هنوز برخی از افراد که در فکر مهاجرت هستند یا کسانی که میخواهند روی ایدههایشان سرمایهگذاری کنند؛ میرسند به همین جمله: «صبر کن ببینیم چه میشود»!
مشکل آن است که هیچوقت هم هیچ چیز قطعی نمیشود! نه ما آنقدر خوشبخت میشویم که منتظرش هستیم؛ و نه آنقدر بدبخت که اصلا نشود کاری کرد! مشکل آن است که ما همیشه در آستانه ایم! ما همانقدر که در آستانه توسعهی اقتصادی هستیم، در آستانه رکود هم هستیم! همانقدر که در آستانه یک جهش بزرگ؛ در آستانه یک جنگ بزرگ! ما همانقدر که در آستانه پیوستن به جهان هستیم، در آستانه گسستن از جهان هم هستیم! ما اصولا همیشه در آستانه هرچیزی هستیم! ما همیشه در آستانه زندگی میکنیم! بالاخره تکلیف ما معلوم نمی شود!
عدمقطعیت چرا آزار دهنده است؟
عدمقطعیت یعنی ایستادن در جایی که نمیدانیم چه میشود! ممکن است شما فکر کنید آینده بهتر یا بدتر میشود. پیشبینیناپذیری یعنی زیستن در شرایطی که میتواند به هر چیزی ختم شود؛ و عدمقطعیت یعنی احتمال اینکه چه خواهد شد نیز مشخص نیست! اما واقعیت زندگی آن است که در زندگی، شما برای به دست آوردن هرچیزی نیاز به سرمایهگذاری دارید؛ یا داراییهایتان سرمایه شماست یا ایده و زمانی که میگذارید.
اما هر سرمایهگذاری، یعنی هزینه کردن در امروز به امید بازگشت بیشتر در آینده. حالا می خواهد پول تان را سرمایه گذاری کنید یا اعتبارتان را یا زمان تان را. به همین دلیل است که سرمایهگذاری همیشه بر پایه برآورد ما از آینده است؛ و ما که همیشه در آستانه زندگی میکنیم!، چگونه میتوانیم آینده را پیشبینی میکنیم؛ وقتی هیچ چیز پیشبینیپذیر نیست. انگار تمامی آنها که نمیدانند وضعشان از هر دوگروهی که بدبین یا خوشبین به آینده هستند بدتر است. آنها به دلیل همین ندانستنشان در وضعیت چیزی مثل فلج شدن هستند؛ آنها نه پای رفتن دارند نه دل امید بستن!
تحلیل و تجویز راهبردی:
مطالعات مختلف نشان میدهد: پیشبینیناپذیری و عدمقطعیت در زندگی فردی منجر به افزایش تشویش و به دنبال آن افزایش نفرت افراد به همدیگر میشود. وقتی شما نمیتوانید مثلا همسرتان را پیشبینی کنید؛ از او میترسید و به همین ترتیب اگر در جامعهای پیشبینیناپذیری افزایش یابد یعنی افراد هراس جمعی مییابند و گاه به نفرت از پیشبینیناپذیر زندگی خود میرسند.
وقتی در سطح ملی تا این اندازه پیشبینیناپذیر باشیم، یعنی سرمایهگذاری از یک تصمیمگیری منطقی به یک قمار تبدیل شده است. یعنی دل بستهایم به شگفتیسازها! رونق سوداگری به جای سرمایه گذاری ریشه دار در ایران معاصر نشانه همین بیماری ملت همیشه در آستانه است!
البته برای گریز از بیماری «همیشه در آستانه»، بیش از هر چیزی نیاز داریم به پیشبینیپذیری در سطح ملی و سیاستهایی که ثبات را میآورند. برای توسعه یافتن باید در سطح ملی پیشبینیپذیر شویم. تنها آن کشورهایی که برای مردم خود و جهان پیشبینیپذیر هستند؛ میتوانند سرمایهگذاری داخلی و خارجی را جذب نمایند؛ باید تکلیف را روشن کرد. تصمیمهای سخت گرفت و از آنجا به بعد دیگر پیشبینیپذیرتر شد.
توسعه، امنیت میخواهد، امنیت، یعنی پیشبینی پذیری و پیش بینی پذیری در گرو سیاست.های روشن و ثبات آفرین است. حداقل ۵۳% از جامعه همچنان منتظرند بییند چه میشود!
📌اگر کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه را می پسندید پیوستن به آن را به دیگران پیشنهاد دهید.
🆔 @sociology_economic_development
🔶 #جان_مینارد_کینز (یکی از اقتصاددانان برجسته قرن بیستم) ميگوید: " اگر میخواهید ملتی را نابود کنید، کم هزینهترین، راحتترین و پنهانترین ابزار، تورم است. یک تورم بلند مدت ایجاد کنید زیرا آرام آرام تمام بنیانهای اخلاقی و اقتصادی آن ملت نابود میشود".
تورم در اقتصاد ایران سابقهای پنجاه ساله پیدا کرده است. اگر چه تورم با نرخ کم برای رشد اقتصادی، خصوصا برای کشورهای در حال توسعه، همواره در اقتصاد مطرح بوده است ولی رکورد تورمی دو رقمی در کشور ما آفتی برای اقتصاد خانوار و زندگی مردم شده است. جامعهای که همواره دچار تورم و کاهش ارزش پول خود بوده و هست، به ناچار دغدغه اصلیاش حفظ وضعیت اقتصادی فعلیاش خواهد شد.
تورم بیش از آنچه زیرساختهای تولیدی و اقتصادی کشور را نابود سازد منجر به تخریب روان جامعه میگردد. مردم کشور ما برنامه مشخصی برای کار، تفریح، زندگی، مطالعه و یادگیری موثر، طی چندین دهه اخیر نداشتهاند و همواره فکر نان بودهاند و این همان معضلی است که مانع توسعه همه جانبه یک کشور و گسست اخلاق و بنیان جامعه میگردد.
در سلسله مراتب نیازهای مازلو، نیازهای اولیه انسانی به عنوان نیازهای پست در پایینترین مرتبه قرار گرفته است و به اذعان بسیاری از اندیشمندان علم مدیریت و روانشناسی، مادامی که این نیازها به کمال خود نرسد، انسان به نیازهای مرتبهی بعد خود توجه جدی نخواهد داشت. تنشهای اجتماعی، پرخاشگری، دعواهای خیابانی و حتی جرح و قتل بر اساس آمار پلیس کشور، همواره رشد داشته است، این در حالی است که حجم بیکاری در کشور در حال حاضر بی سابقه است و بیکاران جدیدی نیز به این خیل عظیم افزوده خواهند شد.
تورم افسار گسیخته، جامعه را در التهاب اقتصادی فرو خواهد برد و دغدغه مردم، چنانچه در گوشه و کنار، همه با آن روبرو هستیم، دغدغه چه بخرم خواهد شد، چه بخرم تا سود کنم و در واقع چه بخرم تا ارزش پسانداز من پایین نیاید. این دغدغه پس از فراز و فرودهای ممتد بازار بورس و طلا و دلار، شکست بسیاری از افراد، و پیروزی یک شبه برخی دیگر، منجر به سرخوردگیهای اجتماعی و تنشهای روانی میگردد که حاصل آن فساد اقتصادی گسترده خواهد شد.
📌کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
🆔 @sociology_economic_development
تورم در اقتصاد ایران سابقهای پنجاه ساله پیدا کرده است. اگر چه تورم با نرخ کم برای رشد اقتصادی، خصوصا برای کشورهای در حال توسعه، همواره در اقتصاد مطرح بوده است ولی رکورد تورمی دو رقمی در کشور ما آفتی برای اقتصاد خانوار و زندگی مردم شده است. جامعهای که همواره دچار تورم و کاهش ارزش پول خود بوده و هست، به ناچار دغدغه اصلیاش حفظ وضعیت اقتصادی فعلیاش خواهد شد.
تورم بیش از آنچه زیرساختهای تولیدی و اقتصادی کشور را نابود سازد منجر به تخریب روان جامعه میگردد. مردم کشور ما برنامه مشخصی برای کار، تفریح، زندگی، مطالعه و یادگیری موثر، طی چندین دهه اخیر نداشتهاند و همواره فکر نان بودهاند و این همان معضلی است که مانع توسعه همه جانبه یک کشور و گسست اخلاق و بنیان جامعه میگردد.
در سلسله مراتب نیازهای مازلو، نیازهای اولیه انسانی به عنوان نیازهای پست در پایینترین مرتبه قرار گرفته است و به اذعان بسیاری از اندیشمندان علم مدیریت و روانشناسی، مادامی که این نیازها به کمال خود نرسد، انسان به نیازهای مرتبهی بعد خود توجه جدی نخواهد داشت. تنشهای اجتماعی، پرخاشگری، دعواهای خیابانی و حتی جرح و قتل بر اساس آمار پلیس کشور، همواره رشد داشته است، این در حالی است که حجم بیکاری در کشور در حال حاضر بی سابقه است و بیکاران جدیدی نیز به این خیل عظیم افزوده خواهند شد.
تورم افسار گسیخته، جامعه را در التهاب اقتصادی فرو خواهد برد و دغدغه مردم، چنانچه در گوشه و کنار، همه با آن روبرو هستیم، دغدغه چه بخرم خواهد شد، چه بخرم تا سود کنم و در واقع چه بخرم تا ارزش پسانداز من پایین نیاید. این دغدغه پس از فراز و فرودهای ممتد بازار بورس و طلا و دلار، شکست بسیاری از افراد، و پیروزی یک شبه برخی دیگر، منجر به سرخوردگیهای اجتماعی و تنشهای روانی میگردد که حاصل آن فساد اقتصادی گسترده خواهد شد.
📌کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
🆔 @sociology_economic_development
🔴 صفحه اینستاگرام اندیشه ملی دومین برنامه های زنده خود را برگزار می نماید.
موضوع برنامه: چالش های هویت قومی در ایران و راه برون رفت از آن
✔✔ زمان برنامه: روز یکشنبه 5 مرداد 1399 ساعت 21 (9) شب به وقت ایران برگزار میگردد.
مهمان برنامه: آقای مزدک عبدی پور کنشگر ملی و کنشگر در حوزه زیست بوم ایران
⭐ از شما دعوت می گردد ضمن پیوستن به این صفحه بیننده این برنامه باشید.
@andishehmelli
📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
🆔 @sociology_economic_development
موضوع برنامه: چالش های هویت قومی در ایران و راه برون رفت از آن
✔✔ زمان برنامه: روز یکشنبه 5 مرداد 1399 ساعت 21 (9) شب به وقت ایران برگزار میگردد.
مهمان برنامه: آقای مزدک عبدی پور کنشگر ملی و کنشگر در حوزه زیست بوم ایران
⭐ از شما دعوت می گردد ضمن پیوستن به این صفحه بیننده این برنامه باشید.
@andishehmelli
📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
🆔 @sociology_economic_development
من با نام @andishehmelli در Instagram هستم. برای دنبال کردن عکسها و ویدیوهای من این برنامه را نصب کنید. https://www.instagram.com/invites/contact/?i=efow0xqox6xc&utm_content=hhsbxtr
Instagram
Create an account or log in to Instagram - A simple, fun & creative way to capture, edit & share photos, videos & messages with friends & family.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #گفتگوی انجام شده در صفحه اینستا گرام اندیشه ملی ( ضرورت گفتمان نو در ملی گرایی )
شرکت کنندگان در گفتگو: آقای دکتر امیر رزاقی و آقای مزدک عبدی پور
موضوع گفتگو : چالش های هویت قومی در ایران و راهکارهای برون رفت از آن
🔸 #کانال_تلگرامی و #اینستاگرام
اندیشه ملی
@andishehmelli
📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
شرکت کنندگان در گفتگو: آقای دکتر امیر رزاقی و آقای مزدک عبدی پور
موضوع گفتگو : چالش های هویت قومی در ایران و راهکارهای برون رفت از آن
🔸 #کانال_تلگرامی و #اینستاگرام
اندیشه ملی
@andishehmelli
📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
📄 #"ببین؛ #من_هم_اینجا_هستم"
✍️ #فردین_علیخواه
وبلن، جامعه شناس و اقتصاددان امریکائی در کتاب نظریه طبقه تنآسا، اصطلاح « مصرف تظاهرآمیز یا متظاهرانه» را بکار برد. این اصطلاح در توصیف کسانی بکار برده شد که به تازگی به ثروتی دست یافتهاند و در تلاشاند تا با مصرف کالاهای لوکس و گرانقیمت، ورود و تعلق خود را به طبقه اجتماعی بالاتر نشان دهند. آنچه در مصرف متظاهرانه مهم است « نمایش» و « به رخ کشیدن» است. هدف فرد، جذب چشمهای دیگران و قانع کردن آنان نسبت به مرفه بودن خودش است. در اینجا همه چیز نه در عمق بلکه در سطح و ظاهر روی می دهد.
در برخی از متون انگلیسی در توصیف این نوع مصرف از اصطلاحاتی نظیر فریبکاری هم استفاده می شود و استدلال می شود که در اینجا امری اصیل و ریشه دار وجود ندارد. اگر بخواهیم از اصطلاح "تحرک اجتماعی" کمک بگیریم باید بگوییم که فرد نه به شکل تدریجی، بلکه به شکل سریع و جهشی چند پلۀ نردبان ترقّی را طی می کند. به تعبیری، او بنا به اتفاقات خانوادگی(همچون ارث)، التهابات اقتصادی، و یا فرصت طلبیهای شخصی و استفاده از روابط و زدوبند به موقعیت جدید پرتاب می شود. به همین دلیل و برای آنکه تأیید اجتماعی سایر اعضای طبقه جدید یا بالاتر را کسب کند مجبور می شود آنی بنماید که در درون خالی از آن است.
فرد نوکیسه، وقتی به کسانی نگاه می کند که پشت سر او هستند، یعنی هنوز در ردیف های پایین نردبان تحرک اجتماعی بسر می برند فخرفروشی می کند ولی وقتی به کسانی نگاه می کند که در موقعیت جدید در کنار او ایستاده اند نگران می شود. به هر حال تغییر سریع موقعیت، همیشه با هراس و اضطراب همراه است. او باید اثبات کند که « من از آنها نیستم، من جزو شما هستم».
فرایند اجتماعی شدن فرایندی زمانبر است. افراد به تدریج و گام به گام مهارت های زندگی در گروه یا جامعه را یاد می گیرند. فرایند جامعه پذیری مجدد(1) نیز این چنین است. فرد نوکیسه فرصت جامعهپذیری مجدد را نیافته است چون به موقعیت جدید پرتاب شده است؛ و در واقع پرتابی سریع! به همین دلیل تلاش می کند تا مجوزهای دم دستی ورود به طبقه جدید را کسب کند و این مجوزها چیزی جز نمایش کالاهای مصرفی نیستند. او از سازوکار ارتباط از طریق اشیاء(2) استفاده می کند. تا می تواند میخرد و به رخ میکشد. او از طبقه مبدا(طبقهای که از آن آمده) تنفر دارد و با اینکه خود به تازگی از آنها جدا شده است به آنها به دیده حقارت مینگرد. او از طبقه مقصد(طبقهای که تلاش میکند خودش را به آنها بچسباند) هم نگران است. طبقه مبدا، میدانند که او کیست و طبقه مقصد نمی دانند که او کیست! نوکیسه به طور همزمان گرفتار آشنایی و هم گرفتار غریبگی است. او غریب آشنا در طبقه جدید است.
با گسترش رسانه های جدید دو اتفاق مهم به وقوع پیوسته است. نخست ظهور نوکیسه گان فرهنگی است. منظور کسانی هستند که فقط جملههای کوتاه چهل کلمهای میخوانند! در واقع همان پرتاب شدنی که در قبل به آن اشاره شد در اینجا نیز به وقوع پیوسته است. اینان به اندازه چهل کلمه(دو سطر) درباره همه چیز میتوانند حرف بزنند. از حقوق حیوانات گرفته تا موانع توسعه در ایران، از تفاوت طعم غذاهای هندی با غذاهای مکزیکی، از تفاوت سینمای فرهادی با کیارستمی. از همه چیز به شکل دائرهالمعارفی و چهل کلمهای اطلاعاتی دارند. چون در شبکه های اجتماعی در همین حد برای آنها اطلاعات ارسال شده است. اینان حوصله جستجوی بیشتر اطلاعات را هم ندارند. اطلاعات باید خودش بیاید!
اتفاق دوم آسان شدن « به رخ کشیدن» است. قبل از رسانه هایی جدید، فقط با مجاورت فیزیکی، امکان ارسال پیام به دیگران با کالاهای مصرفی وجود داشت. فرد باید سوار بر اتومبیل لوکس خود شده و در فضاهای عمومی، داشتههایش را به رخ میکشید. رسانههای جدید این امکان را به وجود آوردهاند که فرد نوکیسه بدون مجاورت فیزیکی امکان نمایش دارائی داشته باشد. رسانههای جدید اعتماد بنفس بیشتری هم به نوکیسهگان دادهاند. آنها میتوانند علاوه بر سرمایه اقتصادیشان، سرمایه فرهنگی نصف و نیمهای را که با عجله در حال کسب آن هستند به رخ بکشند. آنچه که در مطالعات رسانههای جدید به « ببین! من هم اینجا هستم» معروف است. فرد عکسی تهیه کرده و فورا برای دیگران ارسال میکند. عکسهایی از کافه ها، سفرهای خارجی، کتابفروشی، در کنار هنرمندان. حتی گرفتن عکس موقع ورق زدن یک کتاب(احتمالا فقط ورق زدن) بر روی کاناپه لاکچری!
1-Re-socialization
2- Object contact
📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
✍️ #فردین_علیخواه
وبلن، جامعه شناس و اقتصاددان امریکائی در کتاب نظریه طبقه تنآسا، اصطلاح « مصرف تظاهرآمیز یا متظاهرانه» را بکار برد. این اصطلاح در توصیف کسانی بکار برده شد که به تازگی به ثروتی دست یافتهاند و در تلاشاند تا با مصرف کالاهای لوکس و گرانقیمت، ورود و تعلق خود را به طبقه اجتماعی بالاتر نشان دهند. آنچه در مصرف متظاهرانه مهم است « نمایش» و « به رخ کشیدن» است. هدف فرد، جذب چشمهای دیگران و قانع کردن آنان نسبت به مرفه بودن خودش است. در اینجا همه چیز نه در عمق بلکه در سطح و ظاهر روی می دهد.
در برخی از متون انگلیسی در توصیف این نوع مصرف از اصطلاحاتی نظیر فریبکاری هم استفاده می شود و استدلال می شود که در اینجا امری اصیل و ریشه دار وجود ندارد. اگر بخواهیم از اصطلاح "تحرک اجتماعی" کمک بگیریم باید بگوییم که فرد نه به شکل تدریجی، بلکه به شکل سریع و جهشی چند پلۀ نردبان ترقّی را طی می کند. به تعبیری، او بنا به اتفاقات خانوادگی(همچون ارث)، التهابات اقتصادی، و یا فرصت طلبیهای شخصی و استفاده از روابط و زدوبند به موقعیت جدید پرتاب می شود. به همین دلیل و برای آنکه تأیید اجتماعی سایر اعضای طبقه جدید یا بالاتر را کسب کند مجبور می شود آنی بنماید که در درون خالی از آن است.
فرد نوکیسه، وقتی به کسانی نگاه می کند که پشت سر او هستند، یعنی هنوز در ردیف های پایین نردبان تحرک اجتماعی بسر می برند فخرفروشی می کند ولی وقتی به کسانی نگاه می کند که در موقعیت جدید در کنار او ایستاده اند نگران می شود. به هر حال تغییر سریع موقعیت، همیشه با هراس و اضطراب همراه است. او باید اثبات کند که « من از آنها نیستم، من جزو شما هستم».
فرایند اجتماعی شدن فرایندی زمانبر است. افراد به تدریج و گام به گام مهارت های زندگی در گروه یا جامعه را یاد می گیرند. فرایند جامعه پذیری مجدد(1) نیز این چنین است. فرد نوکیسه فرصت جامعهپذیری مجدد را نیافته است چون به موقعیت جدید پرتاب شده است؛ و در واقع پرتابی سریع! به همین دلیل تلاش می کند تا مجوزهای دم دستی ورود به طبقه جدید را کسب کند و این مجوزها چیزی جز نمایش کالاهای مصرفی نیستند. او از سازوکار ارتباط از طریق اشیاء(2) استفاده می کند. تا می تواند میخرد و به رخ میکشد. او از طبقه مبدا(طبقهای که از آن آمده) تنفر دارد و با اینکه خود به تازگی از آنها جدا شده است به آنها به دیده حقارت مینگرد. او از طبقه مقصد(طبقهای که تلاش میکند خودش را به آنها بچسباند) هم نگران است. طبقه مبدا، میدانند که او کیست و طبقه مقصد نمی دانند که او کیست! نوکیسه به طور همزمان گرفتار آشنایی و هم گرفتار غریبگی است. او غریب آشنا در طبقه جدید است.
با گسترش رسانه های جدید دو اتفاق مهم به وقوع پیوسته است. نخست ظهور نوکیسه گان فرهنگی است. منظور کسانی هستند که فقط جملههای کوتاه چهل کلمهای میخوانند! در واقع همان پرتاب شدنی که در قبل به آن اشاره شد در اینجا نیز به وقوع پیوسته است. اینان به اندازه چهل کلمه(دو سطر) درباره همه چیز میتوانند حرف بزنند. از حقوق حیوانات گرفته تا موانع توسعه در ایران، از تفاوت طعم غذاهای هندی با غذاهای مکزیکی، از تفاوت سینمای فرهادی با کیارستمی. از همه چیز به شکل دائرهالمعارفی و چهل کلمهای اطلاعاتی دارند. چون در شبکه های اجتماعی در همین حد برای آنها اطلاعات ارسال شده است. اینان حوصله جستجوی بیشتر اطلاعات را هم ندارند. اطلاعات باید خودش بیاید!
اتفاق دوم آسان شدن « به رخ کشیدن» است. قبل از رسانه هایی جدید، فقط با مجاورت فیزیکی، امکان ارسال پیام به دیگران با کالاهای مصرفی وجود داشت. فرد باید سوار بر اتومبیل لوکس خود شده و در فضاهای عمومی، داشتههایش را به رخ میکشید. رسانههای جدید این امکان را به وجود آوردهاند که فرد نوکیسه بدون مجاورت فیزیکی امکان نمایش دارائی داشته باشد. رسانههای جدید اعتماد بنفس بیشتری هم به نوکیسهگان دادهاند. آنها میتوانند علاوه بر سرمایه اقتصادیشان، سرمایه فرهنگی نصف و نیمهای را که با عجله در حال کسب آن هستند به رخ بکشند. آنچه که در مطالعات رسانههای جدید به « ببین! من هم اینجا هستم» معروف است. فرد عکسی تهیه کرده و فورا برای دیگران ارسال میکند. عکسهایی از کافه ها، سفرهای خارجی، کتابفروشی، در کنار هنرمندان. حتی گرفتن عکس موقع ورق زدن یک کتاب(احتمالا فقط ورق زدن) بر روی کاناپه لاکچری!
1-Re-socialization
2- Object contact
📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
🔴 صفحه اینستاگرام اندیشه ملی سومین برنامه های زنده خود را برگزار می نماید.
مهمان برنامه: آقای دکتر رامین کامران جامعه شناس و استاد دانشگاه در پاریس یک
زمان: 3 شنبه 14 مرداد ماه 1399 ساعت 21 (9) شب به وقت ایران
موضوعگفتگو: انقلاب مشروطه و ملی گرایی در ایران
⭐ از شما دعوت می گردد ضمن پیوستن به این صفحه بیننده این برنامه باشید.
@andishehmelli
📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
مهمان برنامه: آقای دکتر رامین کامران جامعه شناس و استاد دانشگاه در پاریس یک
زمان: 3 شنبه 14 مرداد ماه 1399 ساعت 21 (9) شب به وقت ایران
موضوعگفتگو: انقلاب مشروطه و ملی گرایی در ایران
⭐ از شما دعوت می گردد ضمن پیوستن به این صفحه بیننده این برنامه باشید.
@andishehmelli
📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
من با نام @andishehmelli در Instagram هستم. برای دنبال کردن عکسها و ویدیوهای من این برنامه را نصب کنید. https://www.instagram.com/invites/contact/?i=hihy77mcadex&utm_content=hhsbxtr
Instagram
Create an account or log in to Instagram - A simple, fun & creative way to capture, edit & share photos, videos & messages with friends & family.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #گفتگوی دکترامیر رزاقی با دکتر عطا هودشتیان در صفحه اینستاگرام اندیشه ملی
🔸از سلسله گفتگوهای اندیشه ملی - ضرورت گفتمان نو در ملی گرایی
🔸موضوع گفتگو: ضرورت بازنگری و بازتولید اندیشه ملی و ایجاد گفتمان نو در ملی گرایی
📍گروه تلگرامی و صفحه اینستاگرام اندیشه ملی - گفتمان نو در ملی گرایی
@andishmelli
📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
🔸از سلسله گفتگوهای اندیشه ملی - ضرورت گفتمان نو در ملی گرایی
🔸موضوع گفتگو: ضرورت بازنگری و بازتولید اندیشه ملی و ایجاد گفتمان نو در ملی گرایی
📍گروه تلگرامی و صفحه اینستاگرام اندیشه ملی - گفتمان نو در ملی گرایی
@andishmelli
📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
📄 #اهمیت_نظریه_عدالت_رالز
✍ #سیروس_امیدوار
بسیاری رابرت نوزیک (۲۰۰۲-۱۹۳۸) را جدیترین منتقد رالز میدانند. گرچه رالز و نوزیک هر دو از فیلسوفان لیبرال معاصر و همکار دانشگاهی در هاروارد بودند؛ اما تفاوتهای چشمگیری بین نظریههای عدالت آنان وجود دارد، به طوری که میتوان گفت کتاب «بیدولتی، دولت و آرمانشهر» نوزیک که در سال ۱۹۷۴ منتشر شد تا حد زیادی، پاسخی به کتاب نظریهای در باب عدالت رالز بود. با وجود نقد اساسی نوزیک بر نظریه رالز، وی اهمیت اثر رالز را چنین برجسته میکند: «نظریهای در باب عدالت، اثری قدرتمند، عمیق، دقیق، وسیع و روشمند در فلسفه اخلاق و فلسفه سیاسی است که مشابهش از زمان نوشتههای جان استوارت میل دیده نشده است .... این اثر، گنجینهای از اندیشههای روشنگر است که تواماً در یک کل دلفریب، یکپارچه شدهاند. فیلسوفان سیاسی اکنون یا باید در چارچوب نظریه رالز کار کنند یا توضیح دهند چرا چنین کاری نمیکنند».
اما نزاع بین دو فیلسوف لیبرال امریکایی قرن بیستمی، چه ربطی به مسائل «ما» دارد؟ مسائل ما، مسائل ماست و مسائل آنان، مسائل آنان! در پاسخ، به طور بسیار خلاصه میتوان گفت که با ورود اندیشههای جدید غربیان به کشورهای مسلمان و از جمله ایران، بویژه از زمان جنبش مشروطه، زلزلهای عظیم در باورهای سنتی ایرانیان بوقوع پیوست که آثار آن همچنان قویاً باقی است. البته به نظر نمیرسد که فقط ورود برخی اندیشههای جدید، به بروز چنین زلزلهای منجر شده باشد؛ بلکه زنجیرهای از حوادث، از جمله بی کفایتی ها و ولخرجی های دربار قاجار، هجوم کالاهای ارزان قیمت انگلیسی و بویژه شکستهای سنگین سپاهیان ایران از سپاهیان روس و متعاقب آن جدا شدن بخشهای زیادی از «دارالاسلام» و ضمیمه شدنشان به «دارالکفر»، زمینهساز «بیداری برخی ایرانیان مسلمان» از خواب گران شد. بتدریج برای متفکران این دیار، بویژه این پرسش دشوار و اندیشهسوز مطرح شد که علل «عقب ماندگی» ما مسلمانان و «ترقی» نامسلمانان در چیست؟ البته از آنجا که در این جنبش، گروههای مختلفی از مردم با پیشهها و اندیشههای مختلف فعال بودند، هم پاسخها به پرسشها و هم خواستههای مشروطهخواهان مختلف بود؛ با وجود این می توان گفت که تاسیس «عدالتخانه» و «مساوات در برابر قانون» از اهم خواستههای آنان بود، خواستههایی که امروزه نیز خواستنی هستند.
در جمعبندی میتوان گفت که وجه مشترک بسیاری از مسائل اساسی ایرانیان از عصر مشروطه تاکنون و مسائل مورد اختلاف رالز و نوزیک در قرن بیستم، بر «ایده عدالت» مبتنی است و فراتر از آن میتوان گفت که ایده عدالت، نه ایدهای ایرانی یا امریکایی؛ بلکه ایدهای بشری است و از این رو مسائل مربوط به عدالت، علاوه بر سطح ملی، لازم است در سطح جهانی نیز بررسی شوند؛ اما «ایده عدالت» رالز چیست؟ میتوان گفت جان کلام جان رالز این بود که: «عدالت نخستین فضیلت نهادهای اجتماعی است.». به عبارت دیگر، رالز پیشنهاد کرد که معیار نهایی برای ارزیابی نهادهای اجتماعی، عدالت باشد. حال اگر «ما» نیز همآواز با رالز تصمیم بگیریم که این پیشنهاد اساسی وی را بپذیریم و بدنبال آن، خود را عقلاً و اخلاقاً به لوازم نظری و عملی چنین تصمیمی ملتزم سازیم، آنگاه ممکن است خود را با پرسشهای اساسی اندیشهسوز و شاید هم اندیشهسازی! در باب عدالت مواجه سازیم. برخی از این پرسشها که در ادامه تا حد امکان به آنها خواهیم پرداخت را میتوان چنین فهرست کرد: آیا اساساً لفظ عدالت میتواند واجد معنایی باشد یا آن طور که برخی معتقدند، عدالت لفظی بیمعنا و در حد یک «سراب» است؟ اگر معنایی دارد، معنای آن را باید کشف کرد یا خلق؟ در هر دو صورت، عدالت به چه معناست؟ آیا همه انسانها معنای واحدی از لفظ عدالت درک میکنند یا در مورد این لفظ نیز همچون بسیاری از الفاظ دیگر، با درکهای متکثر مواجه هستیم؟ در صورت وجود درکهایی متکثر، آیا چنین تکثری زدودنی است یا نازدودنی؟ علاوه بر این، در صورت زدودنی بودن چنین تکثری، باید در صدد زدودن آن برآمد یا در اینجا نیز همچون بسیاری جاهای دیگر، نفس وجود چنین تکثری مطلوب است؟ در صورت مطلوب بودن چنین تکثری، رایجترین درکهای عدالت کدامند و آیا میتوان آنها را به طریقی با هم مقایسه کرد؟ اگر آری چگونه و اگر نه چرا؟ بالاخره، جهانی که «ما» در آن زندگی میکنیم تا چه حد عادلانه یا ناعادلانه است؟
📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
✍ #سیروس_امیدوار
بسیاری رابرت نوزیک (۲۰۰۲-۱۹۳۸) را جدیترین منتقد رالز میدانند. گرچه رالز و نوزیک هر دو از فیلسوفان لیبرال معاصر و همکار دانشگاهی در هاروارد بودند؛ اما تفاوتهای چشمگیری بین نظریههای عدالت آنان وجود دارد، به طوری که میتوان گفت کتاب «بیدولتی، دولت و آرمانشهر» نوزیک که در سال ۱۹۷۴ منتشر شد تا حد زیادی، پاسخی به کتاب نظریهای در باب عدالت رالز بود. با وجود نقد اساسی نوزیک بر نظریه رالز، وی اهمیت اثر رالز را چنین برجسته میکند: «نظریهای در باب عدالت، اثری قدرتمند، عمیق، دقیق، وسیع و روشمند در فلسفه اخلاق و فلسفه سیاسی است که مشابهش از زمان نوشتههای جان استوارت میل دیده نشده است .... این اثر، گنجینهای از اندیشههای روشنگر است که تواماً در یک کل دلفریب، یکپارچه شدهاند. فیلسوفان سیاسی اکنون یا باید در چارچوب نظریه رالز کار کنند یا توضیح دهند چرا چنین کاری نمیکنند».
اما نزاع بین دو فیلسوف لیبرال امریکایی قرن بیستمی، چه ربطی به مسائل «ما» دارد؟ مسائل ما، مسائل ماست و مسائل آنان، مسائل آنان! در پاسخ، به طور بسیار خلاصه میتوان گفت که با ورود اندیشههای جدید غربیان به کشورهای مسلمان و از جمله ایران، بویژه از زمان جنبش مشروطه، زلزلهای عظیم در باورهای سنتی ایرانیان بوقوع پیوست که آثار آن همچنان قویاً باقی است. البته به نظر نمیرسد که فقط ورود برخی اندیشههای جدید، به بروز چنین زلزلهای منجر شده باشد؛ بلکه زنجیرهای از حوادث، از جمله بی کفایتی ها و ولخرجی های دربار قاجار، هجوم کالاهای ارزان قیمت انگلیسی و بویژه شکستهای سنگین سپاهیان ایران از سپاهیان روس و متعاقب آن جدا شدن بخشهای زیادی از «دارالاسلام» و ضمیمه شدنشان به «دارالکفر»، زمینهساز «بیداری برخی ایرانیان مسلمان» از خواب گران شد. بتدریج برای متفکران این دیار، بویژه این پرسش دشوار و اندیشهسوز مطرح شد که علل «عقب ماندگی» ما مسلمانان و «ترقی» نامسلمانان در چیست؟ البته از آنجا که در این جنبش، گروههای مختلفی از مردم با پیشهها و اندیشههای مختلف فعال بودند، هم پاسخها به پرسشها و هم خواستههای مشروطهخواهان مختلف بود؛ با وجود این می توان گفت که تاسیس «عدالتخانه» و «مساوات در برابر قانون» از اهم خواستههای آنان بود، خواستههایی که امروزه نیز خواستنی هستند.
در جمعبندی میتوان گفت که وجه مشترک بسیاری از مسائل اساسی ایرانیان از عصر مشروطه تاکنون و مسائل مورد اختلاف رالز و نوزیک در قرن بیستم، بر «ایده عدالت» مبتنی است و فراتر از آن میتوان گفت که ایده عدالت، نه ایدهای ایرانی یا امریکایی؛ بلکه ایدهای بشری است و از این رو مسائل مربوط به عدالت، علاوه بر سطح ملی، لازم است در سطح جهانی نیز بررسی شوند؛ اما «ایده عدالت» رالز چیست؟ میتوان گفت جان کلام جان رالز این بود که: «عدالت نخستین فضیلت نهادهای اجتماعی است.». به عبارت دیگر، رالز پیشنهاد کرد که معیار نهایی برای ارزیابی نهادهای اجتماعی، عدالت باشد. حال اگر «ما» نیز همآواز با رالز تصمیم بگیریم که این پیشنهاد اساسی وی را بپذیریم و بدنبال آن، خود را عقلاً و اخلاقاً به لوازم نظری و عملی چنین تصمیمی ملتزم سازیم، آنگاه ممکن است خود را با پرسشهای اساسی اندیشهسوز و شاید هم اندیشهسازی! در باب عدالت مواجه سازیم. برخی از این پرسشها که در ادامه تا حد امکان به آنها خواهیم پرداخت را میتوان چنین فهرست کرد: آیا اساساً لفظ عدالت میتواند واجد معنایی باشد یا آن طور که برخی معتقدند، عدالت لفظی بیمعنا و در حد یک «سراب» است؟ اگر معنایی دارد، معنای آن را باید کشف کرد یا خلق؟ در هر دو صورت، عدالت به چه معناست؟ آیا همه انسانها معنای واحدی از لفظ عدالت درک میکنند یا در مورد این لفظ نیز همچون بسیاری از الفاظ دیگر، با درکهای متکثر مواجه هستیم؟ در صورت وجود درکهایی متکثر، آیا چنین تکثری زدودنی است یا نازدودنی؟ علاوه بر این، در صورت زدودنی بودن چنین تکثری، باید در صدد زدودن آن برآمد یا در اینجا نیز همچون بسیاری جاهای دیگر، نفس وجود چنین تکثری مطلوب است؟ در صورت مطلوب بودن چنین تکثری، رایجترین درکهای عدالت کدامند و آیا میتوان آنها را به طریقی با هم مقایسه کرد؟ اگر آری چگونه و اگر نه چرا؟ بالاخره، جهانی که «ما» در آن زندگی میکنیم تا چه حد عادلانه یا ناعادلانه است؟
📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
📄 #نسبت_توسعه_يافتگي #با #کیفیت_رسانه_در_جوامع
✍ #سجاد_بهزادي
خاستگاه پارادايم توسعه يك جامعه چيست و آيا مي توان پارادايم توسعه يافتگي يك جامعه را با شاخص وضعیت و کیفیت رسانه در آن جامعه تعريف كرد؟
شاخص هاي توسعه فراوانند اما آنگونه كه پروفسور ساروخانی اعتقاد دارد" توسعه پایدار با انسان های فرزانه محقق می شود "ورسانه ها نقش مهمي در خلق جامعه اي دارند كه افراد آن از فرزانگي وفربه گي انديشه برخوردار باشند.
ازطرفي روشن است كه ميان توسعه نيافتگي جوامع با محدود كردن رسانه ها در آن جامعه ارتباط عميق و معناداري وجود دارد.يعني به همان ميزان كه يك جامعه داراي رسانه هايي آزاد وبا كيفيت است ميزان توسعه يافتگي آن جامعه نيز بيشتر وهدفمند تر است و چنانچه رسانه ها در يك جامعه نحيف و كم وزن باشند انسان هاي آن جامعه نيز از فرزانگي کمتری برخوردار هستند.
اما چرا رسانه ها در ايران امروز ما براي شتاب بخشيدن به توسعه و خردمند نمودن جامعه ،همچنان راههاي نرفته زيادي دارند.
به باور من بيم ونگراني نويسنده ها وخبرنگاران جامعه ايران، از بسط دو ويژگي مهم در رسانه ها؛ كه همانا" تحقيق و تحليل" اثربخش باشد، سبب شده است رسانه ها در ايران همچنان نتوانند عامل باشند وظرفيت و انرژي خود را به محوری درجهت شتاب بخشيدن به توسعه و فرزانگي جامعه تبديل كنند.
نقش "تحقيق و تحليل" در رسانه علاوه بر روشنگري جامعه ، به ساختار حاكميت كمك مي كند از زاويه هاي مختلف نقاط ضعف وقوت خود را بشناسد ودقيق تر برنامه ريزي كند. در بسياري از جوامع توسعه يافته،دولت ها در ستايش شهامت يك روزنامه نگار تحليل گر وپژوهشگر كلاه را از سر بر مي دارند و بيم واضطراب نوشتن و سخن گفتن را از او مي گيرند.
هانا آرنت در كتاب وضع بشر به "سخن" اشاره مي كند. او "سخن را امری سیاسی و اساسی ترین وضع بشر مي داند". در واقع، تحليل وسخن است که امکان آغازی تازه را برای انسان فراهم می آورد و به این طریق كنشي تازه آغاز ومعنا توليد مي شود و توسعه تثبيت مي شود.اگر ما توسعه يافتگي را دوست داريم بايد به سخن وتحليل و تحقيق رسانه ها احترام بگذاريم و به اين امر كمك كنيم.
📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
✍ #سجاد_بهزادي
خاستگاه پارادايم توسعه يك جامعه چيست و آيا مي توان پارادايم توسعه يافتگي يك جامعه را با شاخص وضعیت و کیفیت رسانه در آن جامعه تعريف كرد؟
شاخص هاي توسعه فراوانند اما آنگونه كه پروفسور ساروخانی اعتقاد دارد" توسعه پایدار با انسان های فرزانه محقق می شود "ورسانه ها نقش مهمي در خلق جامعه اي دارند كه افراد آن از فرزانگي وفربه گي انديشه برخوردار باشند.
ازطرفي روشن است كه ميان توسعه نيافتگي جوامع با محدود كردن رسانه ها در آن جامعه ارتباط عميق و معناداري وجود دارد.يعني به همان ميزان كه يك جامعه داراي رسانه هايي آزاد وبا كيفيت است ميزان توسعه يافتگي آن جامعه نيز بيشتر وهدفمند تر است و چنانچه رسانه ها در يك جامعه نحيف و كم وزن باشند انسان هاي آن جامعه نيز از فرزانگي کمتری برخوردار هستند.
اما چرا رسانه ها در ايران امروز ما براي شتاب بخشيدن به توسعه و خردمند نمودن جامعه ،همچنان راههاي نرفته زيادي دارند.
به باور من بيم ونگراني نويسنده ها وخبرنگاران جامعه ايران، از بسط دو ويژگي مهم در رسانه ها؛ كه همانا" تحقيق و تحليل" اثربخش باشد، سبب شده است رسانه ها در ايران همچنان نتوانند عامل باشند وظرفيت و انرژي خود را به محوری درجهت شتاب بخشيدن به توسعه و فرزانگي جامعه تبديل كنند.
نقش "تحقيق و تحليل" در رسانه علاوه بر روشنگري جامعه ، به ساختار حاكميت كمك مي كند از زاويه هاي مختلف نقاط ضعف وقوت خود را بشناسد ودقيق تر برنامه ريزي كند. در بسياري از جوامع توسعه يافته،دولت ها در ستايش شهامت يك روزنامه نگار تحليل گر وپژوهشگر كلاه را از سر بر مي دارند و بيم واضطراب نوشتن و سخن گفتن را از او مي گيرند.
هانا آرنت در كتاب وضع بشر به "سخن" اشاره مي كند. او "سخن را امری سیاسی و اساسی ترین وضع بشر مي داند". در واقع، تحليل وسخن است که امکان آغازی تازه را برای انسان فراهم می آورد و به این طریق كنشي تازه آغاز ومعنا توليد مي شود و توسعه تثبيت مي شود.اگر ما توسعه يافتگي را دوست داريم بايد به سخن وتحليل و تحقيق رسانه ها احترام بگذاريم و به اين امر كمك كنيم.
📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
📄 #جامعه شناسی_هوش_مصنوعی
مفهوم توسعه اجتماعی در قالب برنهاد علمی
✍ سید محمد حسین موسوی دریاباری
... سوال های پیرامون این مبحث در یک نگاه کلان متمرکز بر سه عنصر (جایگاه ، زبان فهم و بازخوردها) می باشد.
درک و آگاهی رابطه دو عنصر جامعه و هوش مصنوعی مبتنی بر فهم مستقل و مناسب هرکدام از آن دو بوده و بر اساس این درک مطلوب میتوان بازخورد های مفهوم توسعه علمی دربستر اجتماعی را در یک نگاه متفاوت تر دریافت.
ذکر این نکته بسی ضروری است که ما در بحث جامعه شناسی هوش مصنوعی باید به دنبال درک دو مفهوم توسعه و شناخت در بستر جامعه باشیم. مفهوم توسعه گرچه دایره ی بسیار گسترده ای را دارا می باشد اما مفهوم توسعه با وصف علمی، ارتباط بهتری با بحث پیش رو برقرار میکنند. توسعه علم گرچه در تاریخ علم همواره متمرکز بر فهم هر چه بهتر طبیعت و عالم ماده بوده اما یکی از چالش های بنیادین حل نشده رابطه توسعه علمی با جامعه بشری می باشد. محوری مانند محور هوش مصنوعی که بازتاب توسعه علمی در سطح جهانی بوده و بیانگر رابطه ماشین با انسان در ساحت های گوناگون زندگی میباشد
یکی از مهمترین عواملی است که در سطح زندگی اجتماعی بشری نقش ایفا میکند. ما دیگر نباید سطح رابطه انسان با ماشین را محدود به سهولت در مشغله های فردی بدانیم بلکه هوش مصنوعی به عنوان عنصری که قابلیت انجام بسیاری از کارها و محاسبات کلان فردی و اجتماعی را دارا می باشد، نگاه ما را متفاوت تر کرده و نوعی پیوند تحلیل گرایانه بین علوم انسانی و علوم عصب شناسی و مهندسی ایجاد میکند.گرچه در گذشته نگاه و باور عامه به مفهوم توسعه علمی مبتنی بر این بوده که توسعه علم باعث پیشرفت آن علم شده و درک ما از عالم طبیعت را دگرگون میکند اما باید به این نکته واقف بود که توسعه علم در شکل شناخت فردی و ایجاد نظریه علمی ، باعث ایجاد بازخورد ها و تحولات گوناگون در زندگی اجتماعی بشریت قرن ۱۹ تا به امروز شده است.بنابراین تعریف مفهوم توسعه علمی دیگر نباید محدود به این شود که با ایجاد نظریه های علمی شناخت ما از عالم طبیعت تغییر میکند.
توسعه علمی همانقدر که در فهم ما از پدیده های عالم طبیعی نقش بسزا ایفا میکند همانقدر در زندگی اجتماعی هم تاثیر گذار است. از نمونه های خُرد تحول درحمل و نقل تا نمونه کلان تحول درسیستم اقتصادی (اقتصاد دیجیتال) همه و همه بیانگر رابطه عمیق مفهوم توسعه علمی با مفهوم جامعه می باشد.
📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
مفهوم توسعه اجتماعی در قالب برنهاد علمی
✍ سید محمد حسین موسوی دریاباری
... سوال های پیرامون این مبحث در یک نگاه کلان متمرکز بر سه عنصر (جایگاه ، زبان فهم و بازخوردها) می باشد.
درک و آگاهی رابطه دو عنصر جامعه و هوش مصنوعی مبتنی بر فهم مستقل و مناسب هرکدام از آن دو بوده و بر اساس این درک مطلوب میتوان بازخورد های مفهوم توسعه علمی دربستر اجتماعی را در یک نگاه متفاوت تر دریافت.
ذکر این نکته بسی ضروری است که ما در بحث جامعه شناسی هوش مصنوعی باید به دنبال درک دو مفهوم توسعه و شناخت در بستر جامعه باشیم. مفهوم توسعه گرچه دایره ی بسیار گسترده ای را دارا می باشد اما مفهوم توسعه با وصف علمی، ارتباط بهتری با بحث پیش رو برقرار میکنند. توسعه علم گرچه در تاریخ علم همواره متمرکز بر فهم هر چه بهتر طبیعت و عالم ماده بوده اما یکی از چالش های بنیادین حل نشده رابطه توسعه علمی با جامعه بشری می باشد. محوری مانند محور هوش مصنوعی که بازتاب توسعه علمی در سطح جهانی بوده و بیانگر رابطه ماشین با انسان در ساحت های گوناگون زندگی میباشد
یکی از مهمترین عواملی است که در سطح زندگی اجتماعی بشری نقش ایفا میکند. ما دیگر نباید سطح رابطه انسان با ماشین را محدود به سهولت در مشغله های فردی بدانیم بلکه هوش مصنوعی به عنوان عنصری که قابلیت انجام بسیاری از کارها و محاسبات کلان فردی و اجتماعی را دارا می باشد، نگاه ما را متفاوت تر کرده و نوعی پیوند تحلیل گرایانه بین علوم انسانی و علوم عصب شناسی و مهندسی ایجاد میکند.گرچه در گذشته نگاه و باور عامه به مفهوم توسعه علمی مبتنی بر این بوده که توسعه علم باعث پیشرفت آن علم شده و درک ما از عالم طبیعت را دگرگون میکند اما باید به این نکته واقف بود که توسعه علم در شکل شناخت فردی و ایجاد نظریه علمی ، باعث ایجاد بازخورد ها و تحولات گوناگون در زندگی اجتماعی بشریت قرن ۱۹ تا به امروز شده است.بنابراین تعریف مفهوم توسعه علمی دیگر نباید محدود به این شود که با ایجاد نظریه های علمی شناخت ما از عالم طبیعت تغییر میکند.
توسعه علمی همانقدر که در فهم ما از پدیده های عالم طبیعی نقش بسزا ایفا میکند همانقدر در زندگی اجتماعی هم تاثیر گذار است. از نمونه های خُرد تحول درحمل و نقل تا نمونه کلان تحول درسیستم اقتصادی (اقتصاد دیجیتال) همه و همه بیانگر رابطه عمیق مفهوم توسعه علمی با مفهوم جامعه می باشد.
📍کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development