Telegram Web Link
دو برادر به نام ‌های #کلامی و #سلامی در اصفهان خود را شاعر می ‌دانستند.
شعر گفته نزد وزیر که خود نیز شاعر بود بردند.
چون اشعار دو برادر شباهتی به شعر نداشت، حوصله وزیر تنگ شد و روزی ایشان را گفت:
«دو چیز است بدتر ز تیغ حرامی
سلام کلامی، کلام سلامی»


ریحانة الادب، محمدعلی مدرس تبریزی
یا تا قدرِ یکدیگر بدانیم

که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم

چو مؤمن آینه‌یْ مؤمن یقین شد

چرا با آینه ما روگرانیم؟

کریمان جان فدایِ دوست کردند

سگی بگذار، ما هم مردمانیم

فسون قل اعوذ و قل هو الله

چرا در عشق همدیگر نخوانیم؟

غرض‌ها تیره دارد دوستی را

غرض‌ها را چرا از دل نرانیم؟

گهی خوشدل شوی از من که میرم

چرا مرده‌پرست و خصمِ جانیم؟

چو بعدِ مرگ خواهی آشتی کرد

همه عمر از غمت در امتحانیم

کنون پندار مُردم، آشتی کن

که در تسلیم، ما چون مردگانیم

چو بر گورم بخواهی بوسه دادن

رُخم را بوسه ده، کاکنون همانیم

خمش کن مرده‌وار ای دل، ازیرا

به هستی متهم ما زین زبانیم
#مولانا
سیمین ساق | شعر فارسی
یا تا قدرِ یکدیگر بدانیم که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم چو مؤمن آینه‌یْ مؤمن یقین شد چرا با آینه ما روگرانیم؟ کریمان جان فدایِ دوست کردند سگی بگذار، ما هم مردمانیم فسون قل اعوذ و قل هو الله چرا در عشق همدیگر نخوانیم؟ غرض‌ها تیره دارد دوستی را غرض‌ها را…
تا که بودیم نبودیم کسی،
کشت ما را غم بی همنفسی
تا که رفتیم همه یار شدند،
خفته ایم و همه بیدار شدند
قدر آئینه بدانیم چو هست
نه در آن وقت که افتاد و شکست
در حیرتم از مرام این مردم پست
این طایفه ی زنده کش مرده پرست

تا هست به ذلت بکشندش به جفا
تا رفت به عزت ببرندش سر دست
آه میترسم شبی رسوا شوم،
بدتر از رسواییم تنها شوم
آه از آن تیر و از آن روی و کمند،
پیش رویم خنده، پشتم پوزخند
#لاادری
زندگی شاید

یک خیابان درازست که هر روز زنی با زنبیلی از آن میگذرد

زندگی شاید

ریسمانیست که مردی با آن خود را از شاخه میآویزد

زندگی شاید طفلیست که از مدرسه بر میگردد

زندگی شاید افروختن سیگاری باشد، در فاصلهٔ رخوتناک دو همآغوشی

یا نگاه گیج رهگذری باشد

که کلاه از سر بر میدارد

و به یک رهگذر دیگر با لبخندی بی‌معنی میگوید «صبح بخیر»

#فروغ
#بهترین_کتابهایی_که_خوانده_ام

دوست داشتن یک آدم جذاب و کامل و با ظرافت کار مشکلی نیست. چنین عشقی چیزی نیست جز عکس‌العمل نا‌چیزی که خود به خود در مقابل زیبایی که خود اتفاقی‌ست پدیدار می‌شود؛ امّا عشق واقعی دقیقا می‌خواهد از موجودی نا‌کامل، محبوبی را بیافریند که بیشتر وجودی‌ست انسانی تا وجودی نا‌کامل.

📚زندگی جای دیگریست

@siminsagh ☘️
 

گر نه‌ای دیوانه رو مر خویش را دیوانه ساز

گر چه صد ره مات گشتی مهره دیگر بباز

#مولانا
@siminsagh 🌿
‏انسان متمدّن آن کسی است که در تنهایی احساس تنهایی نکند؛ مردم هیچ چیز به ما نمی‌دهند که ما خودمان از بدست آوردنش عاجز باشیم!

👤 فروغ فرخزاد

@siminsagh 🌿
اونجا که #جبران_خلیل_جبران میگه:

"و عمق عشق هیچگاه شناخته نمی‌شود
مگر در زمان فراق !
@siminsagh 🌿
باشد که غم خجل شود
از صبر بی صدای ما؛
باشد که روزهای بهتری در انتظارمان باشد...

@siminsagh 🌿
ضعیفی که با قوی دلاوری کند،
یار دشمن‌ست در هلاک خویش‌.

سست بازو به جهل می‌فکند
پنجه با مرد آهنین چنگال


#سعدی

@siminsagh🌿
تو مِی به کوزه خوری زاهدا ز حیله و ما
ز ساده‌لوحیِ خود آب در پیاله خوریم


#طالب_آملی
#جداریات

‏وطن ‎آغوش توست؛
راضی هستی یک عمر غریب زندگی کنم؟

@siminsagh 🌿
زنی چشمانی بغایت خوش و خوب داشت روز از شوهر شکایت به قاضی برد قاضی روسپی باره بود از چشمهای او خوشش آمد طمع در او بست و طرف او بگرفت. شوهر در یافت چادر از سرش در کشید .قاضی رویش بدید سخت متنفر شد گفت: بر خیز ای زنک چشم مظلومان داری و روی ظالمان!

#عبید_زاکانی

@siminsagh 🌿
پاییزتون پر از عشق

@siminsagh 🍁
اگر دستم رسد بر چرخ گردون

از او پرسم که این چون است و آن چون

یکی را می‌دهی صد ناز و نعمت

یکی را نان جو آلوده در خون
#باباطاهر
#انفجار معدن طبس

@siminsagh 🍁
سینهٔ تَنگِ من و بارِ غمِ او، هیهات!
مردِ این بارِ گران نیست دلِ مسکینم

#حافظ

@siminsagh 🍁
ما را به بیش از طاقتمان
میازما...

📖قرآن گرافی /بقره /286
@siminsagh 🍁
Audio
توصیه می‌کنیم دقایقی از وقت باارزش خود را برای شنیدن این دکلمه زیبا، با شعرهایی از #سعدی_شیرازی بگذارید و لذت ببرید!
سرایش‌گر: پریا کشفی
🔹 @siminsagh 🌿
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
رسمش نبود عاشق کنی اما نمانی‌ پای من
مرهم که نه، زخم شوی بر تک تکِ اعضای من!

#فاطمه_سپید🍃
2024/09/27 02:17:29
Back to Top
HTML Embed Code: